https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/07/abasmanesh-10.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-07-15 17:02:082024-07-28 12:47:28سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۱
644نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
درود میفرستم خدمت استاد عزیز، خانم شایسته و اعضای خانواده خوبم
این اولین کامنت من برای سفر دور امریکاست.
ازونجایی که دوره کشف قوانین زندگی رو تهیه کردم و با مفهوم ترمز و کدهای مخرب آشنا شدم، یکی از ترمزهایی که مدتها دنبالش بودم و یک ماه پیش پیدا کردم و روش کار کردم ترس از کمبود بود. وقتی این سفر شروع شد و متوجه شدم شامل کلیپهای تصویری هستش و برای دانلودشون حجم اینترنت مصرف میشه! اقدامی برای همسفر شدن نکردم. چقدر نگاه مزخرفی داشتم که بابا ولش کن حجم اینترنت کم میشه و پول باید بدی و بسته بگیری و بچسب به همین چند گیگ اینترنت!! و خیلی کدهای مخرب ریز دیگه. برای رفتن به جایی از اتوبوس استفاده میکردم که یه وقت اون مقدار پولی که دارم کم نشه. چسبیده بودم به همون ده بیست هزار تومنی که تو جیبم بود که مبادا تموم شه و اگه تموم شه از کجا میخواد بیاد!!
اما خدا به مسیری هدایتم کرد که در مداری قرار بگیرم که توش ترس از دست دادن نباشه و کنارش پول هم داره آروم آروم میاد.
رها شدم از وابستگی مالی!
رها شدم از ترس از دست دادن پول!
و رو آوردم و چسبیدم به فراوانی به اینکه خیلی بیشتر از اونی که در جهان هست میتونه وجود داشته باشه
رها شدم از ترس کمبود و از دست دادن چیزی که یک روز نبود و داشتنش یعنی دوباره به دست آوردن.
رو آوردم به زیبایی سفر و باور کردم که سفر سراسر فراوانی و عشقه
و عشق چیزیه که سراسر به دست آوردنه
به دست آوردنه فراوانی
و… دیگه به چیزی یا کسی نچسبیدم
و جهان همواره به باورهای ما پاسخ درست میده.
خوشحالم در این سفر کنارتونم
روزی دو سه تا از فایلها رو نگاه میکنم و حسابی لذت میبرم
انگار خودم تو این سفر حضور فیزیکی دارم
کلی میخندم (استاد اگه تو دبی کنسرت بزاری یه ثانیه ای sold out میکنی)
و خدا رو تو هر ثانیه از این سفر بخاطر این همه عشق و زیبایی شکر میکنم
و میبینم که چیجوری اتفاقایی داره برام میفته که حس خوب رو بهم بدن
من تغییر کردم استاد. تغییر کردم.
خدا رو بینهایت شکر میکنم که دستامو گرفته و داره منو میبره بالاتر.
سلام به دوستان خوب عباس منشی و خانواده عزیزم. بچه ها من چند وقته میخوام یه جا یه کامنت بذارم و به همه بگم که به لطف آموزش های استاد عزیزم و انرژی هم بچه ها تو سایت و بخصوص همراهی خدای مهربانم من چند وقته دیگه استرس ندارم و به لطف خدا دارم هر روز به آرامش بیشتر میرسم،چون همش احساس میکنم خدا کنارم ایستاده و حواسش به لحظه لحظه زندگیم هست و توی همه مسائل زندگی منو به بهترین و راحت ترین مسیر هدایت میکنه و باورتون میشه الان که یه جریان توی بیزینسم پیش اومده و باید از مغازه م جابجا بشم و برم یه جای دیگه اصلا استرس ندارم که هیچ یه جورایی هم خوشحالم و این اتفاق پیش اومده رو یه هدایت از طرف خدای مهربون میدونم که از این طریق میخواد منو توی مسیر رسیدن به خواسته ها و اهدافم قرار بده که از نزدیکترین و بهترین مسیر،خیلی راحت تر از اونی که فکرشو میکردم به خواسته ها و آزادی مالی و زمانی و مکانی برسم و منم بجای استرس و نگرانی از این جابجایی همش دارم خدارو شکر میکنم که هر لحظه با منه و هوامو داره. در ضمن باید بگم که من قبلا یه آدم خیلی استرسی و نا آرام بودم که با این آگاهایهای استاد عزیز از قوانین جهان به این آرامش فعلی رسیدم و خیلی خدارو شکر گذارم که با این سایت و این خانواده پر انرژی و استاد واقعا استاد آشنا شدم و در مسیر فراوانی و ثروت و سلامتی و شادابی و عشق و آرامش قرار گرفتم.در آخرم برای تک تک بچه های خانواده صمیمی عباسمنش و خود استادعزیزم و خانم شایسته پر انرژی از خدای بی نظیرم آرزوی سلامتی و شادی و ثروت و آرامش تمام نشدنی دارم. شاد و ثروتمند و سلامت باشید
با سلام. واقعن زیباییها رو به تصویر میکشین ممنونم ازتون استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته گرانقدر. همهی بخشهای سفرنامه زیباست. اما چیزی که توجه منو جلب کرد، تو اون مراسم سادهگی مردم بیشیله پیله بودنشون هیچ کس پشت نقابش مخفی نیست از اون آرایشهای غلیظ خبری نیست از چشم و هم چشمی خبری نیست همه مدل آدم اونجا هستن کسی واهمهای نداره از مسخره شدن که وای من چاقم باید مراقب باشم مردم مسخرهم نکنن یا حواسم باشه من مسن هستم مواظب حرکاتم باشم یا من سیاهم اصلن از این خبرا نیست همه خودشونن همه شادن و تلاش میکنن واسه شادی همدیگه. واقعن فرهنگ زیبایی دارن اینا واقعن دستورات خداوند رو اجر امیکنند برای شادی همدیگه تلاش میکنن ریا نمیکنند و در کل خود واقعیشون هستن. به قول سیدجمال من در شرق مسلمان دیدم و اسلام ندیدم و در غرب اسلام دیدم و مسلمان ندیدم. چه خوبه آدم خود واقعیش باشه خودش باشه نه نقابش به قول سیاوش قمیشی که استاد عاشق ترانههاشونن و منم همین طور هی بازیگر گریه نکن، ما هممون مثل همیم صبحها که از خواب پا میشیم، نقاب به صورت می زنیم… کاشکی میشد تو زندگی، ما خودمون باشیم و بس تنها برای یک نگاه، حتی برای یک نفس. سپاسگزار خداوندم
دکترمصدق (پوکیدم از دست گوگل کیبورد، دکتر مصدق کیه??? یادم نیست چیگفته بودم=)) ) رقص خوشگلی هست که این جمعیت داره انجام میده تو این فضای سرسبز و خواننده فوق العاده خوب جنس صدای این خواننده را من خیلی دوست دارم
چه جالب هماهنگ خیلی خیلی خیلی نزدیکی بین کامنت قبلی و فایل قبلی که دیدم و این فایلی که الان دارم میبینم برقرار شده خیلی باحاله یا کانون توجه
گل های بنفش و قرمز و درختچه های سبز فوق العاده زیبا رو تحسین می کنم خیلی زیباست
همه جای این کشور تمیز و منظم خیلی موضوع برای من جالبه و ساختمان های فوق العاده خوشگل
تیشرت ایرانی استاد و مایک رو خیلی دوست دارم
یه نکته مثبتی که من از زندگی استاد عباس منش و خانم شایسته یاد گرفتم این در سفر بودنه شما همیشه درسفرید و چقدر این سبک از زندگی لذت بخشه
رابطه فوق العاده استاد و مایک
نکته مثبت بعدی اینکه تو لحظه ای که شما دارید میرید رستوران دوستاتون هم همون لحظه رسیدن و این هم زمانی برام جالب
رستوران رومیز چیکن واقعاً یه رستوران ایرانی فوقالعاده است عکس هاش رو از اینترنت در آوردم فیلمشم که دارم میبینم کیفیت غذاش عالیه خیلی هم شیک و تمیز درست کردند و نه و مصداق بارز فراوانی ثروت نعمته
نکته مثبت بعدی مردم فوق العاده زیبا و نایس امریکا هستند پسر بچه و دختر بچه های خوشگل دختر های خوشگل پسرای خوشگل و آدم لذت میبره از این همه تنوع این همه زیبایی و این همه لباس های رنگارنگ را میبینه
موضوع بعدی برمیگردد به بحث نشانه ها و بحث هدایت خیلی دوست دارم بیشتر در مورد نشانه ها بدونم چطوری بهتر بتونیم درکشون کنیم چطوری بهتربهتر میتونیم از آن استفاده کنیم
پس این اسپره برای اینکه حشره بچها رو اذیت نکنه چه به فکرن
فواره های آب فوق العاده زیبا و نور پردازی عالی که دارد
نکته مثبت بعدی اینه که مردم دارن برای کشورشون جشن می گیرن و کنسرت موسیقی برگزار میکنند و انقدر هم مشارکت دارند و انقدر عاشقانه کشور خودش رو دوست دارند و انگار عیده انگار سیزده بدره انقدر که همه با شور و شوقن
نکته مثبت بعدی زیرانداز هایی که پهن کردن و مثل پیکنیک دارند که کنسرت موسیقی مشارکت می کند
لبخند مردم به دوربین واقعا لذت بخشه
آسون گرفتن برای شاد بودن مهمترین نکته هست که من تا الان تو این فایل شنیدم خیلی نکته مهمی هست آسون گرفتن برای شاد بودن
فقط رقص دختر بچه کوچولو صورتی پوش
یه بازی جدید توی دقیقه ۶ و ۱۸ ثانیه دیدم که یه توپ داره پرتاب میکنه روی تخت های که یه سوراخ به اندازه توپ روشه بازی قشنگیه
هر کسی توی جمعیت به سبک خودش لذت میبره یکی میرقصه یکی بلند شد میرقصه یکی نشسته میرقصه یکی دست میزنه یکی پا تکون میده خلاصه هر کسی داره این طوری که راحته لذت می بره و این خیلی خوبه
نکته مثبت و درس بعدی که از این فایل یاد گرفتم اینه که وقتی به صورت بنیادین باورهامون تغییر میکنه نگاهمون تغییر میکنه رفتار همه مردم و همه شرایط به نفعمون پیش میره همان اتفاقی که اینجا برای دوربین و خانم شایسته افتاد
باسم اینجایی تصویری و فواره آب زیبا رو میبینیم و یه دوست عزیزی که داره با استاد عباس منش صحبت می کنه و اونم لباسش زرد پیدا کردن نقاط مثبت مشترک در هر چیز :-D
پنیر و گردو و ترب زیتون و سبزی فوق العاده است ایرانی ایرانیه
اجاق های کباب شون خیلی جالبه چقدر گوجه و سیخ جوجه و سیخ کباب و اینا رو بهش هست و چقدر طولانیه
تزیین برنج شون خیلی خوبه
این که غذای ایرانی انقدر پتانسیل دارد که از کشورهای مختلف مردم مختلف عاشقانه میان و میخواهند غذایی کنند ایرانی مصرف کنن نکته مثبت بعدی بود که من توی فایل دیدم
اینها تصادفی نیست که همون صندلی همون جایگاه بعد از یکی دو سال دوباره بشین سر همون صندلی و میز و اونم در صورتیکه ویزیتور میگه میزها پره و باید یک ساعت صبر کنی تا نوبت بشه برات غذا بیاریم و میز خالی بشه خیلی جالب اینکه هیچ کدومشون شانسی نیست و نشون میده که فرکانسها کار میکند
نکته مثبت بعدی اینه که این فرد نه تنها برای ما گیتار میزد تو کنسرت برگرداندار سریال هم میزنه و نشون میده که میشه دوتا ساز حرفه ای یاد گرفت
این قسمتی که خواننده اشاره میکنه به دوربین love that
ها باهم یکپارچه و متحد شدند و در رفت و آمد سیاره های دیگر هستند و دور یا زود این اتفاق قطعا و در واقعیت رخ می دهد و انسان ها هر روز به کشف یکی از سیاره های جهان پی می برنند و انسان هایی پیدا می شوند که در سیاره های دیگر به زندگی خود ادامه می دهند و نسل های آنها در هر سیاره دیگر زیاد و زیادتر می شود چون این باور را دارم که جهان بی نهایت وسیع و بزرگ است و این فکر و باور بعضی از افراد کوچک هستند نمی توانند این بزرگی و عظمت جهان را ببیند البته به گفته استاد عباس منش باید در فرکانس آن قرار بگیرند تا آن را با تمام وجود مشاهده کنند و افرادی این حرف ها و مطالب من را باور یا مطالعه می کنند که در مدار یا فرکانس آن قرار گرفته باشندو نکته جالب این جاست که فایل هایی که از سفر دور آمریکا در داخل سایت گروه تحقیقاتی عباس منش قرار می گیرد و پر از نعمت و ثروت و فراونی و سعادت و خوشبختی است و زمانی می رسد که افراد زیاد به سیاره های دیگر می روند و فیلم و عکس های خود را در داخل آن سیاره هستند به زمین می فرستند و به اشتراک عموم مردم قرار می دهند و حتی تمام انسان های روی کره زمین همین کار را انجام می دهند که از سیاره های دیگر که در آن سکونت یا زندگی می کنند فیلم و عکس از آن محیط یا سیاره را به سیاره های دیگر می فرستند به اشتراک مردم قرار می دهند که از آن لذت ببرند و شاید روزی برسند که روی کره زمین انسانی نباشد چون اکثر یا تمام انسان به سیاره های دیگر سفر کردند .و من کشور مکه دست دارم چون کشور مکه و خود کعبه انرژی صلح و دوستی و آرامش و از همه مهمتر پول ساز و ثروت است و هرکسی در این فرکانس قرار می گیرند در صلح و آرامش و خوشبختی هستند و هر ساله نه تنها مردم ایران و بلکه مردم جهان به مکه یا همان کعبه خدا می روند و برای یکپارچگی و متحد شدن در شهر مکه جمع می شوند و از نظر دید مثبت و پولساز و ثروت به این موضوع نگاه کنیم برای شهر مکه و آباد شدن آن ثروت های زیادی وارد این کشور مکه می شود و من این را دوست دارم نه تنها من بلکه تمام مردم جهان انسان های ثروتمند و ثروت را دوست دارند و عاشق ثروت هستند . البته این هم فراموش نشود که کشور عزیزمان ایران بیشتر از کشورهای اروپایی دارای زیبایی هایی از جمله کویر ، کوه و دشت و صحرا و جنگل های بزرگ و آبشارهای زیبایی دارد و از نظر ثروت مثل کشورهای مکه و دبی و … منابع طبیعی زیاد بهرمند است و دارای فراوانی و ثروت و نعمت هایی زیاد در کشور ایران وجود دارد و این را شکر گذار خداوند هستم و جالب اینجاست که در کشور ایران از نظر صنعت و علم و دانش فراوانی بهره مند است و هر روز و روز تعداد کسب و کار ها در ایران زیاد و فراوان می شود و قطعا این باور 100 درصد من است که در کشور ایران تعداد کسب و کار ها از افراد زیاد تر می شود و حتی نیرو برای شغل و کار کم می شود چون من این موضوع را در زندگی ما مشاهده می کنم و از استاد عباس منش از نظر من شجاعت ترین و نترس ترین انسان روی کره زمین است که فیلم از زندگی شخصی و ثروت خود می گیرد و در سایت به اشتراک می گذارد و همیشه در فیلم های خود به مخاطب های خود نشان می دهد که چقدر ثروت و دارایی و فراوانی وجود دارد از جمله جت اسکی و خانه ها و ویلاهایی که در ایران و خارج دارد و حتی از مزرعه ها خود و تمام اتومبیل های شخصی و خارجی خود تا اتوبوس خانگی خود را به همه نشان و در
در ادامه متن نامه یا جواب مسابقه به فایل بعدی مراجعه کنید
بتونم براتون نظر میزارم ،اما همینکه میدونم میخونید باعث دلگرمی مریم مهربانم .. .درتوصیف این فایل “شادی” دلم براتون بگه:
من یک سال است ک فهمیدم شادی یعنی چه
اززمانی ک بیاد دارم تمام زندگی من غم وگریه بود
گریه ی اجباری ،من ازمعلمان دینی مدرسه ک البته خودشون هم نا آگاه بودن یادگرفته بودم ک نباید برقصم ،نباید شاد باشم ،عروسی نباید برم
بایدگریه کنم گریه مارا ب خدا نزدیکترمیکند ،وخداشادی را دوست ندارد ،ب عروسی ک میرفتم احساس میکردم درمکان بدی هستم ،و خداوند ب نگاه غضب مارو نگاه میکنع ،آسمان اگرابری بود میگفتم این نشان عصبانیت خدا برای این مجلس شادی است
خخخ چقد خنده داره این باور
من خیلی وقت ها نمیتونسم خودم رو کنترل کنم میرفتم ی دل سیر میرقصیدم خخ بعد می اومدم ب درگاه حدا توبه میکردم
خدایا ببخش رقصیدم ببخش شاد بودم توغم دوس داری
شاید معلمان دینی شاید خانواده ام شاید رسانه ها خودشون هم نآ آگاه بودن و خبر نداشتن چطور ذهن من زهرا رو ب غم تمایل داده بودن ،
ب مرور هرچه گذشت ب غم تمایل پیدا کردم و احساس گناه تمام بند بند وجوم رامیگرفت
من نمیتونستم روحم ک شادی را میخواست کنترل کنم یک دل سیر میرقصیدم و بعد حس گناه حس غضب خدا حس بی ارزشی در درگاه حق
بمرور اشک هایم زیاد ترشد
از آنجای ک در ذهنم انداخته بودن ک خداشادی رادوست ندارد من این باور راساخته بودم پس خدا عاشق گریه وغمناک بودن است
روزها ساعت ها گریه میکردم
اگر یک پالتو ناقابل هم میخواهم با اشک ازخدا میخواستم ،و وقتی نمیرسیدم میفهمیدم اشک هایم ب اندازه کافی نبوده است
و اشکهایم زیاد ترو زیاد تر شد ،انقد من برای این خدا وبرای هرچیز کوچکی اشک ریختم ک چشمایم بمرور ضعیف تر شد ،چشمهایم دیگر اشکی برای ریختن نداشت ،و ب دنبال آن سردرد آمد ،من دنیا راماتم سرای تصور میکردم ک هرکه در آن شاد باشددرسرای اخرت جایش جهنم سوزان است . . .
هرکه رامیدیدم شاد است میرقصد در ذهنم او درمیان شراره های آتش تداعی میشد
واقعا خنده دار است
چه خدای داشتم من! ! !
هرچه میگذشت ازاذمهای شاد مکان های شاد و رقص و شادی وخوشحالی فاصله گرفتم
و دنیایم همه شد غمو ماتم
ناخودآگا دوس داشتم مجلس غمی باشد برم با افتخار کریه کنم و بگم بله من بنده ی خوب خدا هسم
کنار خیابان هرکه میرقصید هرکه آهنگی شاد میگذاشت از اومتنفر میشدم
هرچه گذشت غم گین ترشدم
دوران دانشگایم با یک حرف اشکهایم بی اختیارمیریخت من حتی برای دفاع ازخودم هم اشک میریختم ،خیال میکردم خدا با اشک من ،او راتقاص میکند چقددد مسخره بود آن خدای ک من پرستیدم ،میخواستم مضلوم واقع شوم میخواستم بمن ترحم کنند تا بعد با اشکهایم آن هارا راهی جهنم کنم ،چون اشک سلاحی بود برای دفاع ازخودم چون ان خدا اشک را پاداش میداد
به مرز افسردگی کشیده شدم شاید باور نکنید فقط ۱۹سالم بود ،یک کارتی داشتم رویش نوشته بود زهرا . . .نام دکتر؟اعصاب و روان
من دیوانع نبودم من فقط خدایم را بد شناخته بودم . . . من نیاز داشتم یک نفر بمن بگوید زهرا خدای ک میپرسی اشتباهیست ؟خدای ساختگیست
من همیشه با این خدامشگل داشتم ،دوستش نداشتم ، گاهی متنفرمیشدم از او ک این چ دنیایست ساختی مگرمآتم سراست
شاید بخندید بمن من آهنگ شادهم گوش نمیدادم
همش گریه بود ،هرچه آهنگ غم کین تر محبوب تر از نظرمن !
یک روز دکتر م برای زهرای۱۹ساله داروی اعصاب نوشته بود ، چقد من نا آگاهانه حوشحال بودم و آن را به همه نشان میدادم نگاه کنید ترحم کنهد دلتان ب حالم بسوزد اشک بریزید من مریضم
اشک بریزید . . .هرکاری را نا آگاهانه انجام میدادم تآ اشک بریزند چون اشک ثواب داشت
چون اشک بها داشت قیمتی بود
فقط یک ماه از آن قرص ها خوردم اما بعدمدتی ب آن کارت درکیفم نگاه کردم ک نوشته بود
“زهرا ،اعصاب و روان “بکل حالم بد میسد
این دو چرا کنار هم هستن ،اسم من اینجا چکارمیکند
؟ کارت را پاره کردم و دیگر پیش آن دکتر نرفتم
من مریض نبودم من خدایم خدای واقعیم راگم کرده بودم
زندگی ام پر ارتشنج پرا ز تضاد بود سردردهای ک آرام نمیگرفت هرلحظه بامن بود
خسته بودم خسته ازین غم دائمی
چقد باید گریه میکردم تا این خدا پاسخم میداد
و هرچه داد میزدم شیون میکرد این خدا بمن میخندید ،آره میخندید چون توانی نداشت چون سااخته ی ذهن بیمارم بود
روری رسید تصمیم گرفتم شاد باشم تصمیم گرفتم برقصم
پاکذاشتم روی ترس هایم پاگذاشتم بروی غمی ک هرلحظه مرا از درون میخورد
تک تک آهنگا و عکسهای غم گین گوشیم را پاک کردم فضای گوشیم را پرکردم ازخنده و شادی
آن جا بود ک فضای ذهنم بمرور شاد تر وشادترشد
بروی سیاهی ها سفیدی پاشیدم
شمال رفته بودیم باخانواده وفامیل ،درآن جمع پرازغریبه بود ، لب ساحل بودیم ،باخودم گفتم زهرا وقثش است ،دیدم همه میرقصند ،البته خانوده من هم چون مانند من بودند کنار ایستاده بودند ،به کسی ک ماشینش باند داشت گفتم رم گوشی من و بنداز ،میخوام برقصم ،چقد خوشحال شد چقد ذوق کرد ،وقتی دستمال بدست گرفتم تارقص محلی کنم ،برادرانم همه حتی انهای ک این رقص رابلد نبودند آمدند
خدای من احساس میگردم وسط بهشت هستم آنقدر زیبا میرقصیدم ک روح من ب پرواز درآمده بود ،آن خدای ساختگی پا ب فرار گذاشت ،چ خدای ترسوی !آن جا بود خدای عشق وشادی امد
لبخند از روی لبانم نمیرفت
چقد آزاد بودم و حس آزادی میکردم ،چقدر خدای ک کنج قلبم نشسته بود خوشحال بود و مرا تشویق میکرد
آه خدای من چقد بد شناخته بودمت
آن حرکت بالی شد برای پروازم
درونم پر ازترس پرازنجوا بود اما رقصیدم
زندگیم پرا ز گره کور بود اما من تصمیم گرفته بودم فارغ ازهرچیزی شاد باشم و هلهله کنم
هرروز میگذشت و شادتر و شادترمیشدم
روزی رسید با شما استادعزیز آشنا شدم
آن روزی ک فایل حزن را شنیدم فضای قلبم روشن شد
و شما چه نکردی با دل من استادعزیز
دردهای بدنم همه خوب شدند
گره های کور باز شدند
و زهرا دیگر اشک نریخت ،من اشک را دوس ندارم
اشک مرا ازخدا دور میکند
اشک یعنی عدم ایمان ب رب
وای ک این ایمان چه میکند
آن سرد دردهای سرسام آور همگی محوشدند
استاد عزیزم شما دست خدا بودید ،میدانم و مطمئنم .اکر تک تک اعضای سایت ازینجا بروند
اگر دنیا شمارامنکر شود
من تا ابد تا لحظه ای ک مرگ فراسد دستم در دستان شماست
بیاد دارم دوستی داشتم خیلی ظاهرا باخدا بود اما یک روزبمن گفت زهرا داروی افسردگی میخورم
من اورا بت کرده بودم
اما روزی ک این حرف رازد ،فهمیدم باخدا بودن یعنی شاد بودن یعنی سالم بودن یعنی اجابت خواسته
اگر خدای من نمیتواند مرا شفا دهد آن خدا اشتباهیت فارغ ازینکه چقد نماز میخوانی فارغ از اینکه چقد درنظر حودت دین داری
سلام به روی ماه همه دوستان
نکته دریافتی من از این فایل یه نکته ظریف در مورد روابط هست
مختصر و مفید
هر وجهی از انسان ها رو می خوایم برانگیخته کنیم به همون وجه توجه کنیم
اگه می خوایم شادی و زیبایی رو ببینیم مثل مریم عزیزم به شادی انسانها به زیبایی ها توجه کنیم
هر وجهی رو توجه کنیم فقط از همون خواهیم دید
درود فراوان
سپاس برای خداوند بخشاینده موهبتهاست
درود میفرستم خدمت استاد عزیز، خانم شایسته و اعضای خانواده خوبم
این اولین کامنت من برای سفر دور امریکاست.
ازونجایی که دوره کشف قوانین زندگی رو تهیه کردم و با مفهوم ترمز و کدهای مخرب آشنا شدم، یکی از ترمزهایی که مدتها دنبالش بودم و یک ماه پیش پیدا کردم و روش کار کردم ترس از کمبود بود. وقتی این سفر شروع شد و متوجه شدم شامل کلیپهای تصویری هستش و برای دانلودشون حجم اینترنت مصرف میشه! اقدامی برای همسفر شدن نکردم. چقدر نگاه مزخرفی داشتم که بابا ولش کن حجم اینترنت کم میشه و پول باید بدی و بسته بگیری و بچسب به همین چند گیگ اینترنت!! و خیلی کدهای مخرب ریز دیگه. برای رفتن به جایی از اتوبوس استفاده میکردم که یه وقت اون مقدار پولی که دارم کم نشه. چسبیده بودم به همون ده بیست هزار تومنی که تو جیبم بود که مبادا تموم شه و اگه تموم شه از کجا میخواد بیاد!!
اما خدا به مسیری هدایتم کرد که در مداری قرار بگیرم که توش ترس از دست دادن نباشه و کنارش پول هم داره آروم آروم میاد.
رها شدم از وابستگی مالی!
رها شدم از ترس از دست دادن پول!
و رو آوردم و چسبیدم به فراوانی به اینکه خیلی بیشتر از اونی که در جهان هست میتونه وجود داشته باشه
رها شدم از ترس کمبود و از دست دادن چیزی که یک روز نبود و داشتنش یعنی دوباره به دست آوردن.
رو آوردم به زیبایی سفر و باور کردم که سفر سراسر فراوانی و عشقه
و عشق چیزیه که سراسر به دست آوردنه
به دست آوردنه فراوانی
و… دیگه به چیزی یا کسی نچسبیدم
و جهان همواره به باورهای ما پاسخ درست میده.
خوشحالم در این سفر کنارتونم
روزی دو سه تا از فایلها رو نگاه میکنم و حسابی لذت میبرم
انگار خودم تو این سفر حضور فیزیکی دارم
کلی میخندم (استاد اگه تو دبی کنسرت بزاری یه ثانیه ای sold out میکنی)
و خدا رو تو هر ثانیه از این سفر بخاطر این همه عشق و زیبایی شکر میکنم
و میبینم که چیجوری اتفاقایی داره برام میفته که حس خوب رو بهم بدن
من تغییر کردم استاد. تغییر کردم.
خدا رو بینهایت شکر میکنم که دستامو گرفته و داره منو میبره بالاتر.
و اینکه عاشقتم خدا.
سلام به دوستان خوب عباس منشی و خانواده عزیزم. بچه ها من چند وقته میخوام یه جا یه کامنت بذارم و به همه بگم که به لطف آموزش های استاد عزیزم و انرژی هم بچه ها تو سایت و بخصوص همراهی خدای مهربانم من چند وقته دیگه استرس ندارم و به لطف خدا دارم هر روز به آرامش بیشتر میرسم،چون همش احساس میکنم خدا کنارم ایستاده و حواسش به لحظه لحظه زندگیم هست و توی همه مسائل زندگی منو به بهترین و راحت ترین مسیر هدایت میکنه و باورتون میشه الان که یه جریان توی بیزینسم پیش اومده و باید از مغازه م جابجا بشم و برم یه جای دیگه اصلا استرس ندارم که هیچ یه جورایی هم خوشحالم و این اتفاق پیش اومده رو یه هدایت از طرف خدای مهربون میدونم که از این طریق میخواد منو توی مسیر رسیدن به خواسته ها و اهدافم قرار بده که از نزدیکترین و بهترین مسیر،خیلی راحت تر از اونی که فکرشو میکردم به خواسته ها و آزادی مالی و زمانی و مکانی برسم و منم بجای استرس و نگرانی از این جابجایی همش دارم خدارو شکر میکنم که هر لحظه با منه و هوامو داره. در ضمن باید بگم که من قبلا یه آدم خیلی استرسی و نا آرام بودم که با این آگاهایهای استاد عزیز از قوانین جهان به این آرامش فعلی رسیدم و خیلی خدارو شکر گذارم که با این سایت و این خانواده پر انرژی و استاد واقعا استاد آشنا شدم و در مسیر فراوانی و ثروت و سلامتی و شادابی و عشق و آرامش قرار گرفتم.در آخرم برای تک تک بچه های خانواده صمیمی عباسمنش و خود استادعزیزم و خانم شایسته پر انرژی از خدای بی نظیرم آرزوی سلامتی و شادی و ثروت و آرامش تمام نشدنی دارم. شاد و ثروتمند و سلامت باشید
خیلی دوستون دارم
با سلام. واقعن زیباییها رو به تصویر میکشین ممنونم ازتون استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته گرانقدر. همهی بخشهای سفرنامه زیباست. اما چیزی که توجه منو جلب کرد، تو اون مراسم سادهگی مردم بیشیله پیله بودنشون هیچ کس پشت نقابش مخفی نیست از اون آرایشهای غلیظ خبری نیست از چشم و هم چشمی خبری نیست همه مدل آدم اونجا هستن کسی واهمهای نداره از مسخره شدن که وای من چاقم باید مراقب باشم مردم مسخرهم نکنن یا حواسم باشه من مسن هستم مواظب حرکاتم باشم یا من سیاهم اصلن از این خبرا نیست همه خودشونن همه شادن و تلاش میکنن واسه شادی همدیگه. واقعن فرهنگ زیبایی دارن اینا واقعن دستورات خداوند رو اجر امیکنند برای شادی همدیگه تلاش میکنن ریا نمیکنند و در کل خود واقعیشون هستن. به قول سیدجمال من در شرق مسلمان دیدم و اسلام ندیدم و در غرب اسلام دیدم و مسلمان ندیدم. چه خوبه آدم خود واقعیش باشه خودش باشه نه نقابش به قول سیاوش قمیشی که استاد عاشق ترانههاشونن و منم همین طور هی بازیگر گریه نکن، ما هممون مثل همیم صبحها که از خواب پا میشیم، نقاب به صورت می زنیم… کاشکی میشد تو زندگی، ما خودمون باشیم و بس تنها برای یک نگاه، حتی برای یک نفس. سپاسگزار خداوندم
ای رب من اگر روی کسی غیر از تو حساب کردم ،
اگر به کسی غیر از تو چشم داشتم،
اگر به کسی غیر از تو اعتماد کردم،
اگر به کسی غیر از تو وابسته شدم،
سپاسگزارم ای رب بی همتای من که مرا متوجه نمودی.
مرا از زنجیر های وابستگی برهان و به سوی خودت مرا هدایت کن.
زیرا زندگی بسیار خوب حساب نکردن روی ادمهارا به من یاد داده است.
این بار به نحوی دیگر این اصل توحیدی تکرار شد.
و چه حالی میدهد زندگی با توحید عملی.
چه حالی می دهد که تنها یارت پروردگارت باشد.
یکبار برای همیشه دیگر به خودم قول دادم که روی کسی به غیر از رب حساب نکنم .
توحید عملی ریشه اصلی این نهالی است که چند ماه پیش آنرا کاشتم.
زندگی ام را سعی میکنم بر همین استوار بسازم زیرا محکم ترین پی ممکن است.
من مسئول تمام اتفاقات زندگی ام هستم.
تمام اتفاقات زندگی من توسط فرکانس های من فقط رقم می خورد.
ابراهیم همیشه الگوی توحیدی بوده که درس های زیادی برای من دارد.
عشق نعمت عزت ثروت سلامتی و انرژی تنها از ان خداست.
من روی نشانه ی امروز من کلیک کردم و وارد این صفحه شدم و درست مسئله ام همین الان همین است.
الان میفهمم که رهایی چقدر می تواند مهم باشد و سعی دارم همین اصل را در عملی کنم با توجه به نشانه ها.
چه رقص زیبایی چه گل های زیبایی. همه ی ماشین هایی که می بینم توی خیابون با کیفیت هستند
این یعنی فراوانی. این رستوران هم نماد فراوانیه مشتری و ثروتع.
چه کودک زیبایی چه فرانت دسک زیبایی. چه اب های قشنگی.
سلام به همسفرهای عزیزم
دکترمصدق (پوکیدم از دست گوگل کیبورد، دکتر مصدق کیه??? یادم نیست چیگفته بودم=)) ) رقص خوشگلی هست که این جمعیت داره انجام میده تو این فضای سرسبز و خواننده فوق العاده خوب جنس صدای این خواننده را من خیلی دوست دارم
چه جالب هماهنگ خیلی خیلی خیلی نزدیکی بین کامنت قبلی و فایل قبلی که دیدم و این فایلی که الان دارم میبینم برقرار شده خیلی باحاله یا کانون توجه
گل های بنفش و قرمز و درختچه های سبز فوق العاده زیبا رو تحسین می کنم خیلی زیباست
همه جای این کشور تمیز و منظم خیلی موضوع برای من جالبه و ساختمان های فوق العاده خوشگل
تیشرت ایرانی استاد و مایک رو خیلی دوست دارم
یه نکته مثبتی که من از زندگی استاد عباس منش و خانم شایسته یاد گرفتم این در سفر بودنه شما همیشه درسفرید و چقدر این سبک از زندگی لذت بخشه
رابطه فوق العاده استاد و مایک
نکته مثبت بعدی اینکه تو لحظه ای که شما دارید میرید رستوران دوستاتون هم همون لحظه رسیدن و این هم زمانی برام جالب
رستوران رومیز چیکن واقعاً یه رستوران ایرانی فوقالعاده است عکس هاش رو از اینترنت در آوردم فیلمشم که دارم میبینم کیفیت غذاش عالیه خیلی هم شیک و تمیز درست کردند و نه و مصداق بارز فراوانی ثروت نعمته
نکته مثبت بعدی مردم فوق العاده زیبا و نایس امریکا هستند پسر بچه و دختر بچه های خوشگل دختر های خوشگل پسرای خوشگل و آدم لذت میبره از این همه تنوع این همه زیبایی و این همه لباس های رنگارنگ را میبینه
موضوع بعدی برمیگردد به بحث نشانه ها و بحث هدایت خیلی دوست دارم بیشتر در مورد نشانه ها بدونم چطوری بهتر بتونیم درکشون کنیم چطوری بهتربهتر میتونیم از آن استفاده کنیم
پس این اسپره برای اینکه حشره بچها رو اذیت نکنه چه به فکرن
فواره های آب فوق العاده زیبا و نور پردازی عالی که دارد
نکته مثبت بعدی اینه که مردم دارن برای کشورشون جشن می گیرن و کنسرت موسیقی برگزار میکنند و انقدر هم مشارکت دارند و انقدر عاشقانه کشور خودش رو دوست دارند و انگار عیده انگار سیزده بدره انقدر که همه با شور و شوقن
نکته مثبت بعدی زیرانداز هایی که پهن کردن و مثل پیکنیک دارند که کنسرت موسیقی مشارکت می کند
لبخند مردم به دوربین واقعا لذت بخشه
آسون گرفتن برای شاد بودن مهمترین نکته هست که من تا الان تو این فایل شنیدم خیلی نکته مهمی هست آسون گرفتن برای شاد بودن
فقط رقص دختر بچه کوچولو صورتی پوش
یه بازی جدید توی دقیقه ۶ و ۱۸ ثانیه دیدم که یه توپ داره پرتاب میکنه روی تخت های که یه سوراخ به اندازه توپ روشه بازی قشنگیه
هر کسی توی جمعیت به سبک خودش لذت میبره یکی میرقصه یکی بلند شد میرقصه یکی نشسته میرقصه یکی دست میزنه یکی پا تکون میده خلاصه هر کسی داره این طوری که راحته لذت می بره و این خیلی خوبه
نکته مثبت و درس بعدی که از این فایل یاد گرفتم اینه که وقتی به صورت بنیادین باورهامون تغییر میکنه نگاهمون تغییر میکنه رفتار همه مردم و همه شرایط به نفعمون پیش میره همان اتفاقی که اینجا برای دوربین و خانم شایسته افتاد
باسم اینجایی تصویری و فواره آب زیبا رو میبینیم و یه دوست عزیزی که داره با استاد عباس منش صحبت می کنه و اونم لباسش زرد پیدا کردن نقاط مثبت مشترک در هر چیز :-D
پنیر و گردو و ترب زیتون و سبزی فوق العاده است ایرانی ایرانیه
اجاق های کباب شون خیلی جالبه چقدر گوجه و سیخ جوجه و سیخ کباب و اینا رو بهش هست و چقدر طولانیه
تزیین برنج شون خیلی خوبه
این که غذای ایرانی انقدر پتانسیل دارد که از کشورهای مختلف مردم مختلف عاشقانه میان و میخواهند غذایی کنند ایرانی مصرف کنن نکته مثبت بعدی بود که من توی فایل دیدم
اینها تصادفی نیست که همون صندلی همون جایگاه بعد از یکی دو سال دوباره بشین سر همون صندلی و میز و اونم در صورتیکه ویزیتور میگه میزها پره و باید یک ساعت صبر کنی تا نوبت بشه برات غذا بیاریم و میز خالی بشه خیلی جالب اینکه هیچ کدومشون شانسی نیست و نشون میده که فرکانسها کار میکند
نکته مثبت بعدی اینه که این فرد نه تنها برای ما گیتار میزد تو کنسرت برگرداندار سریال هم میزنه و نشون میده که میشه دوتا ساز حرفه ای یاد گرفت
این قسمتی که خواننده اشاره میکنه به دوربین love that
تازه بعدشم میپره میره تو جمع خیلی باحاله
God bless my family
ادامه نامه شماره 11 یا جواب مسابقه
ها باهم یکپارچه و متحد شدند و در رفت و آمد سیاره های دیگر هستند و دور یا زود این اتفاق قطعا و در واقعیت رخ می دهد و انسان ها هر روز به کشف یکی از سیاره های جهان پی می برنند و انسان هایی پیدا می شوند که در سیاره های دیگر به زندگی خود ادامه می دهند و نسل های آنها در هر سیاره دیگر زیاد و زیادتر می شود چون این باور را دارم که جهان بی نهایت وسیع و بزرگ است و این فکر و باور بعضی از افراد کوچک هستند نمی توانند این بزرگی و عظمت جهان را ببیند البته به گفته استاد عباس منش باید در فرکانس آن قرار بگیرند تا آن را با تمام وجود مشاهده کنند و افرادی این حرف ها و مطالب من را باور یا مطالعه می کنند که در مدار یا فرکانس آن قرار گرفته باشندو نکته جالب این جاست که فایل هایی که از سفر دور آمریکا در داخل سایت گروه تحقیقاتی عباس منش قرار می گیرد و پر از نعمت و ثروت و فراونی و سعادت و خوشبختی است و زمانی می رسد که افراد زیاد به سیاره های دیگر می روند و فیلم و عکس های خود را در داخل آن سیاره هستند به زمین می فرستند و به اشتراک عموم مردم قرار می دهند و حتی تمام انسان های روی کره زمین همین کار را انجام می دهند که از سیاره های دیگر که در آن سکونت یا زندگی می کنند فیلم و عکس از آن محیط یا سیاره را به سیاره های دیگر می فرستند به اشتراک مردم قرار می دهند که از آن لذت ببرند و شاید روزی برسند که روی کره زمین انسانی نباشد چون اکثر یا تمام انسان به سیاره های دیگر سفر کردند .و من کشور مکه دست دارم چون کشور مکه و خود کعبه انرژی صلح و دوستی و آرامش و از همه مهمتر پول ساز و ثروت است و هرکسی در این فرکانس قرار می گیرند در صلح و آرامش و خوشبختی هستند و هر ساله نه تنها مردم ایران و بلکه مردم جهان به مکه یا همان کعبه خدا می روند و برای یکپارچگی و متحد شدن در شهر مکه جمع می شوند و از نظر دید مثبت و پولساز و ثروت به این موضوع نگاه کنیم برای شهر مکه و آباد شدن آن ثروت های زیادی وارد این کشور مکه می شود و من این را دوست دارم نه تنها من بلکه تمام مردم جهان انسان های ثروتمند و ثروت را دوست دارند و عاشق ثروت هستند . البته این هم فراموش نشود که کشور عزیزمان ایران بیشتر از کشورهای اروپایی دارای زیبایی هایی از جمله کویر ، کوه و دشت و صحرا و جنگل های بزرگ و آبشارهای زیبایی دارد و از نظر ثروت مثل کشورهای مکه و دبی و … منابع طبیعی زیاد بهرمند است و دارای فراوانی و ثروت و نعمت هایی زیاد در کشور ایران وجود دارد و این را شکر گذار خداوند هستم و جالب اینجاست که در کشور ایران از نظر صنعت و علم و دانش فراوانی بهره مند است و هر روز و روز تعداد کسب و کار ها در ایران زیاد و فراوان می شود و قطعا این باور 100 درصد من است که در کشور ایران تعداد کسب و کار ها از افراد زیاد تر می شود و حتی نیرو برای شغل و کار کم می شود چون من این موضوع را در زندگی ما مشاهده می کنم و از استاد عباس منش از نظر من شجاعت ترین و نترس ترین انسان روی کره زمین است که فیلم از زندگی شخصی و ثروت خود می گیرد و در سایت به اشتراک می گذارد و همیشه در فیلم های خود به مخاطب های خود نشان می دهد که چقدر ثروت و دارایی و فراوانی وجود دارد از جمله جت اسکی و خانه ها و ویلاهایی که در ایران و خارج دارد و حتی از مزرعه ها خود و تمام اتومبیل های شخصی و خارجی خود تا اتوبوس خانگی خود را به همه نشان و در
در ادامه متن نامه یا جواب مسابقه به فایل بعدی مراجعه کنید
باتشکر
واااااای چقدر قشنگه که همه ی این آدمها توی هر سن و سالی که هستند انقدر آزادانه باهرپوششی اینجوری باهم میرقصن و شادی میکنند.
اونها همدیگه را قضاوت نمی کنند
کلمه ای به نام “زشته” ندارند و کودک درونشونو رها میکنند تا شادی کنه و بازی کنه و برقصه و بلند بلند از ته دل بخنده
هیچکس بهشون نمیگه بابا خجالت بکش سن و سالی ازت گذشته!!!?
من لذت بردم واقعآ چه حس خوبیه که با پای برهنه روی چمن های تمیز برقصی و شادی کنی.
من خیییلی شوخی های استاد و مایک را دوست دارم چقدر این پدرو پسر عشقشون دوس داشتنیه
هم احترام هست
هم عشق
هم شوخی وخنده
ام جدیت توی آموزش دادن
من لذت میبرم این روابط را میبینم
اینها همش اضافه شد جز لیست خواسته هام
خییییلی دوستتون دارم
خانم شایسته ی عزیز واقعا نوشته هایی که برای هر فیلم میذارید فوق العاده اس
یه درسه
یه آموزش عالیه
یه متن نابه که آدم باید همیشه یادش بمونه که همونطور عمل کنه
سنگ نوردی بهترین مثالی بود که برای رها بودن میشد مثال زد
آب و رود خیلی رها هستن، همیشه در حال حرکتن ولی سنگ نوردی رو ما خود انسانها انجام میدیم و مثال ملموستری بود برای من
واقعا متشکرم بخاطر نوشته ای عالیتون
و این فیلمها خیلی حداقل برای من راهگشاست
انگار شما و استاد دست ما رو گرفتید و دارین هدایتمون میکنید به راه و روش درست زندگی
که روون و رها باشیم
که به نشونه ها توجه کنیم
که هر چیزی رو زیبا ببینیم
به هر موضوعی جوری نگاه کنیم که به ما احساس بهتری بده رو کاملا تصویری به ما نشون میدید
واقعا متشکر و ممنونم
سلام خانم شایسته مهربان
فکرکنم من لاک پشتی میام خخ اهسته اهسته ،
بتونم براتون نظر میزارم ،اما همینکه میدونم میخونید باعث دلگرمی مریم مهربانم .. .درتوصیف این فایل “شادی” دلم براتون بگه:
من یک سال است ک فهمیدم شادی یعنی چه
اززمانی ک بیاد دارم تمام زندگی من غم وگریه بود
گریه ی اجباری ،من ازمعلمان دینی مدرسه ک البته خودشون هم نا آگاه بودن یادگرفته بودم ک نباید برقصم ،نباید شاد باشم ،عروسی نباید برم
بایدگریه کنم گریه مارا ب خدا نزدیکترمیکند ،وخداشادی را دوست ندارد ،ب عروسی ک میرفتم احساس میکردم درمکان بدی هستم ،و خداوند ب نگاه غضب مارو نگاه میکنع ،آسمان اگرابری بود میگفتم این نشان عصبانیت خدا برای این مجلس شادی است
خخخ چقد خنده داره این باور
من خیلی وقت ها نمیتونسم خودم رو کنترل کنم میرفتم ی دل سیر میرقصیدم خخ بعد می اومدم ب درگاه حدا توبه میکردم
خدایا ببخش رقصیدم ببخش شاد بودم توغم دوس داری
شاید معلمان دینی شاید خانواده ام شاید رسانه ها خودشون هم نآ آگاه بودن و خبر نداشتن چطور ذهن من زهرا رو ب غم تمایل داده بودن ،
ب مرور هرچه گذشت ب غم تمایل پیدا کردم و احساس گناه تمام بند بند وجوم رامیگرفت
من نمیتونستم روحم ک شادی را میخواست کنترل کنم یک دل سیر میرقصیدم و بعد حس گناه حس غضب خدا حس بی ارزشی در درگاه حق
بمرور اشک هایم زیاد ترشد
از آنجای ک در ذهنم انداخته بودن ک خداشادی رادوست ندارد من این باور راساخته بودم پس خدا عاشق گریه وغمناک بودن است
روزها ساعت ها گریه میکردم
اگر یک پالتو ناقابل هم میخواهم با اشک ازخدا میخواستم ،و وقتی نمیرسیدم میفهمیدم اشک هایم ب اندازه کافی نبوده است
و اشکهایم زیاد ترو زیاد تر شد ،انقد من برای این خدا وبرای هرچیز کوچکی اشک ریختم ک چشمایم بمرور ضعیف تر شد ،چشمهایم دیگر اشکی برای ریختن نداشت ،و ب دنبال آن سردرد آمد ،من دنیا راماتم سرای تصور میکردم ک هرکه در آن شاد باشددرسرای اخرت جایش جهنم سوزان است . . .
هرکه رامیدیدم شاد است میرقصد در ذهنم او درمیان شراره های آتش تداعی میشد
واقعا خنده دار است
چه خدای داشتم من! ! !
هرچه میگذشت ازاذمهای شاد مکان های شاد و رقص و شادی وخوشحالی فاصله گرفتم
و دنیایم همه شد غمو ماتم
ناخودآگا دوس داشتم مجلس غمی باشد برم با افتخار کریه کنم و بگم بله من بنده ی خوب خدا هسم
عاشق گریه وزاری بودم ،بیاد دارم فقط۱۷سالم بود وقتی آمبولانسی ازکنارم ردمیشد اشک میریختم
و نمیدانسم چرا گریه میکنم
کنار خیابان هرکه میرقصید هرکه آهنگی شاد میگذاشت از اومتنفر میشدم
هرچه گذشت غم گین ترشدم
دوران دانشگایم با یک حرف اشکهایم بی اختیارمیریخت من حتی برای دفاع ازخودم هم اشک میریختم ،خیال میکردم خدا با اشک من ،او راتقاص میکند چقددد مسخره بود آن خدای ک من پرستیدم ،میخواستم مضلوم واقع شوم میخواستم بمن ترحم کنند تا بعد با اشکهایم آن هارا راهی جهنم کنم ،چون اشک سلاحی بود برای دفاع ازخودم چون ان خدا اشک را پاداش میداد
به مرز افسردگی کشیده شدم شاید باور نکنید فقط ۱۹سالم بود ،یک کارتی داشتم رویش نوشته بود زهرا . . .نام دکتر؟اعصاب و روان
من دیوانع نبودم من فقط خدایم را بد شناخته بودم . . . من نیاز داشتم یک نفر بمن بگوید زهرا خدای ک میپرسی اشتباهیست ؟خدای ساختگیست
من همیشه با این خدامشگل داشتم ،دوستش نداشتم ، گاهی متنفرمیشدم از او ک این چ دنیایست ساختی مگرمآتم سراست
شاید بخندید بمن من آهنگ شادهم گوش نمیدادم
همش گریه بود ،هرچه آهنگ غم کین تر محبوب تر از نظرمن !
یک روز دکتر م برای زهرای۱۹ساله داروی اعصاب نوشته بود ، چقد من نا آگاهانه حوشحال بودم و آن را به همه نشان میدادم نگاه کنید ترحم کنهد دلتان ب حالم بسوزد اشک بریزید من مریضم
اشک بریزید . . .هرکاری را نا آگاهانه انجام میدادم تآ اشک بریزند چون اشک ثواب داشت
چون اشک بها داشت قیمتی بود
فقط یک ماه از آن قرص ها خوردم اما بعدمدتی ب آن کارت درکیفم نگاه کردم ک نوشته بود
“زهرا ،اعصاب و روان “بکل حالم بد میسد
این دو چرا کنار هم هستن ،اسم من اینجا چکارمیکند
؟ کارت را پاره کردم و دیگر پیش آن دکتر نرفتم
من مریض نبودم من خدایم خدای واقعیم راگم کرده بودم
زندگی ام پر ارتشنج پرا ز تضاد بود سردردهای ک آرام نمیگرفت هرلحظه بامن بود
خسته بودم خسته ازین غم دائمی
چقد باید گریه میکردم تا این خدا پاسخم میداد
و هرچه داد میزدم شیون میکرد این خدا بمن میخندید ،آره میخندید چون توانی نداشت چون سااخته ی ذهن بیمارم بود
روری رسید تصمیم گرفتم شاد باشم تصمیم گرفتم برقصم
پاکذاشتم روی ترس هایم پاگذاشتم بروی غمی ک هرلحظه مرا از درون میخورد
تک تک آهنگا و عکسهای غم گین گوشیم را پاک کردم فضای گوشیم را پرکردم ازخنده و شادی
آن جا بود ک فضای ذهنم بمرور شاد تر وشادترشد
بروی سیاهی ها سفیدی پاشیدم
شمال رفته بودیم باخانواده وفامیل ،درآن جمع پرازغریبه بود ، لب ساحل بودیم ،باخودم گفتم زهرا وقثش است ،دیدم همه میرقصند ،البته خانوده من هم چون مانند من بودند کنار ایستاده بودند ،به کسی ک ماشینش باند داشت گفتم رم گوشی من و بنداز ،میخوام برقصم ،چقد خوشحال شد چقد ذوق کرد ،وقتی دستمال بدست گرفتم تارقص محلی کنم ،برادرانم همه حتی انهای ک این رقص رابلد نبودند آمدند
خدای من احساس میگردم وسط بهشت هستم آنقدر زیبا میرقصیدم ک روح من ب پرواز درآمده بود ،آن خدای ساختگی پا ب فرار گذاشت ،چ خدای ترسوی !آن جا بود خدای عشق وشادی امد
لبخند از روی لبانم نمیرفت
چقد آزاد بودم و حس آزادی میکردم ،چقدر خدای ک کنج قلبم نشسته بود خوشحال بود و مرا تشویق میکرد
آه خدای من چقد بد شناخته بودمت
آن حرکت بالی شد برای پروازم
درونم پر ازترس پرازنجوا بود اما رقصیدم
زندگیم پرا ز گره کور بود اما من تصمیم گرفته بودم فارغ ازهرچیزی شاد باشم و هلهله کنم
هرروز میگذشت و شادتر و شادترمیشدم
روزی رسید با شما استادعزیز آشنا شدم
آن روزی ک فایل حزن را شنیدم فضای قلبم روشن شد
و شما چه نکردی با دل من استادعزیز
دردهای بدنم همه خوب شدند
گره های کور باز شدند
و زهرا دیگر اشک نریخت ،من اشک را دوس ندارم
اشک مرا ازخدا دور میکند
اشک یعنی عدم ایمان ب رب
وای ک این ایمان چه میکند
آن سرد دردهای سرسام آور همگی محوشدند
استاد عزیزم شما دست خدا بودید ،میدانم و مطمئنم .اکر تک تک اعضای سایت ازینجا بروند
اگر دنیا شمارامنکر شود
من تا ابد تا لحظه ای ک مرگ فراسد دستم در دستان شماست
بیاد دارم دوستی داشتم خیلی ظاهرا باخدا بود اما یک روزبمن گفت زهرا داروی افسردگی میخورم
من اورا بت کرده بودم
اما روزی ک این حرف رازد ،فهمیدم باخدا بودن یعنی شاد بودن یعنی سالم بودن یعنی اجابت خواسته
اگر خدای من نمیتواند مرا شفا دهد آن خدا اشتباهیت فارغ ازینکه چقد نماز میخوانی فارغ از اینکه چقد درنظر حودت دین داری
خدا یعنی شادی سلامتی نعمت اجابت قشنگی و . . .
دوستون دارم
سلام دوست عزیز ازت متشکرم بابت دیدگاهت واقعا نمیتونم با کلمات توصیف کنم چقدر برات خوشحالم جالبش اینه که با خنده خدا منم خندیدم به این که کاری نمی تونست بکنه.
سلام ممنونمممم دوست مهربونممم بابت انرژی مثبتیییی ک بهممم دادین ،دنیارو نباید زیاد جدی گرفت ،راس میکن ک بخند تادنیابروت بخنده ?
خوشبخت ترین باشی دوست عزیزم
به نام خداوند شادی ها … شادی درون .. زهرای شاد
سلام عزیز دلم مهربون من
از خواندن این پیامت لذت بردم
تو خودت یک حس شاعرانه ای
میدونی صاف میتونستم وقتی اون آهنگ را کنار ساحل گذاشتی و رهای رها رقصیدی درکش کنم .. رهای رها شادِ شاد .. محلی
حتی همین الان هم میتونم ببینمت روی ماه و تابانت را
روی شاد و پرنشاط و انرژیت را
شوخ طبعیت را
میدونی اصلا همه ی چیزهای خوب و همه خلاصه میشه توی یک کلمه، تو ثروتمندی
و ثروت هم یعنی خدای شادی ها یعنی منبع خیر
یعنی درون تو، خالق و مالک و صاحب و روزی دهنده و روبه گستراننده ی تو، یعنی یار و یاور همراهِ همیشگی تو
یعنی همونی که گفت بنویس
و تو نوشتی
همونی که گفت برقص و رقصیدی
همونی که گفت دیگه نگفت! اما باقیش با اشک اومد …
عاشقتم.