سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۲

به نام پروردگار جهانیان

خدایاشکرت حالم خوبه و شرایط فراهم بود تا قسمت 12 رو ببینم

خدایاشکرت چشمانم رو به روی زیبایی ها باز کردی

خدایاشکرت قلبم رو جلا دادی

خدایاشکرت که احساس رهایی و سبکبالی دارم

سلام و درود دوستان زیبابینم امیدوارم حالتون عالی باشه

اول فایل با سپاسگزاری شروع شد و ابراز عشق خالصانه استاد عزیزمون به مریم جان

خدایاشکرت برای شخصیت سپاسگزار استاد که حتی برای یک نیمروی ساده ام سپاسگزاری میکنند واقعا تحسین برانگیزه

خدایاشکرت برای رابطه بینظیر و عاشقانه مریم جان و استاد که برای ما الگویی از رهایی و عشق و عدم وابستگیه.

ببین با چه لذتی نیمرو میخورند با گوجه گیلاسی های گوگولی وای مایک رو ببین دولپی میخوره خندم گرفت ،نوش جونتون دستپخت مریم جان واقعا خوردن داره

عجب امکاناتی داره این آروی البته شاید خودتون تجهیزش کردید ولی بهرحال عالیه هم لباسشویی هم خشک کن حرفه ای که در طول سفر و در هر آب و هوایی نگران خشک شدن لباسها نباشید ،درگیر بند رخت و پهن کردن لباسها نباشید .

ما که میریم شمال واقعا این خشک شدن لباسها یک معضله ، چون اکثر لباسشویی ها بدون خشک کن هستند هوا هم اکثر مواقع رطوبت بالایی داره و لباسها اصلا خشک نمیشن تو خونه باید پهن بشن

تو پاییز این تضاد برام پیش اومد چون لباسهایی که شسته بودم زمستونی بود و دیرتر خشک میشدن همونجا یاد شما افتادم گفتید تو آمریکا اکثرا خشک کن دارند لباسها رو بیرون پهن نمیکنند ،انشاالله به زودی امکانات ما هم بروز تر بشه (الهی آمین)

خدایاشکرت برای رابطه پدر و پسری شما که واقعا صمیمانه و عالیه لذت میبرم از تماشای شما وقتی باهم شوخی میکنین وقتی میخندین وقتی باهم حرف میزنین وقتی کل کل میکنین ،دمتون گرم

گویا استاد و مایک هدایت شدن به خیمه های نظامی و چیزی که استاد از بچگی به وسایلشون علاقه داشته ،حالا اون خاسته خلق شده ،رفتن تماشا کردن، لذت بردن و خرید کردن خدایاشکرت چقدر راحت خاسته های ما بهمون برخورد میکنن به شرطی که تو مسیر بمونیم

همچین جایی رو تا حالا ندیده بودم استاد که انقدر بزرگ باشه پر از وسایل نظامی و باکسهاشون باشه ولی چندسال پیش که رفته بودیم شیراز تو باغهای قشنگش دور میزدیم به یه جایی هدایت شدیم به نظرم روز ارتش یا روز سپاه یه همچین روزی بود نمایشگاهی برپاکرده بودن که وسایل نظامی مختلفی گذاشته بود انواع و اقسام اسلحه و مهمات ،تانک ،دوربین و…. یه چادر بزرگ بود که اسلحه رو در اختیار خودمون قرار میدادند سیبل هدف گذاشته بودند ما چندبار شلیک کردیم خیلی تجربه جالبی بود اولین تجربه هدفگیریم بود! ، تو فضای باز یه اسلحه رو روی پایه گذاشته بودند که باید دراز میکشیدی و به هدفت شلیک میکردی ، خودروهای مختلف نظامی گذاشته بودن و خلاصه اینکه جالب بود و تجربه متفاوتی برامون رقم خورد.

خانم شایسته عزیز سپاسگزارم که این فایلها رو عالی تدوین کردید و متن فوق العاده ای برای این قسمت گذاشتید آهنگ انگیزه بخشی انتخاب کردید

لذت بردن از زندگی به سادگی امکان‌پذیر می‌شود وقتی‌ از مسابقه‌ی ناتمام و زجر آوری بیرون می‌آییم که با دیگران و برای دیگران وارد آن شده‌ایم

خدانگهدار