آنچه من از در این سفر شاهد آن هستم، تجربهی دستهای بینهایتِ نیروی هدایتگری است که، ما را در زمان مناسب در مکان مناسب قرار میدهد، به سمت زیباییها هدایت میکند، در لحظه، پارکهایی را برایمان رزرو میکند که بقیه آدمها برای اقامت گزیدن در آنها -حداقل از ۶ ماه قبل- باید با برنامه ریزی قبلی آنجا را رزرو کرده باشند.
گاهی اوقات، ماجراهایی درست جلوی دوربینم رخ میدهد که، احساس میکنم همه چیز دست به دست هم داده و برنامهریزی شده تا جلوی دوربین من رخ دهد و از ورای همه این تجربهها، این پیام را به گوشم میرساند که:
دستهای دیگری در کار است. دستهای توانمند نیرویی که مستقل و بی نیاز از قوانین محدودکنندهی آدمهاست.
نیرویی که اگر به او وصل شوی، اگر او را باور و انتخاب کنی و جدّی بگیری، او نیز تو را انتخاب میکند و خواستههای قلبیات را جدّی میگیرد.
اگر به او توجه کنی و در برابر برنامهاش سرسپرده باشی و به هیچ چیز-حتی زیباییها- نچسبی و به قول قرآن، استعینوا بالصبر(رهایی) و صلوه(توجه به نکات مثبت هر لحظه) شوی، تو را در زمان مناسب، با اتقافات مناسب احاطه میکند و زیباییهایی را به تو نشان میدهد که در هیچ منطق و استدلال ذهنیای نمیتواند بگنجد.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۴270MB14 دقیقه
این فایل به جای قسمت چهارده باید اسمش فایل توکل و توحید در عمل میبود، من همیشه باورهای پاک مریم جان رو تحسین کردم که اینقدر زیبا صدای قلبش رو میشنوه و بهش عمل میکنه، خیلی از دوستان میپرسن که چطور صدای شیطان رو از الهام خداوند تشخیص بدیم، این تشخیص به اندازه ی تشخیص رنگ سفید از سیاه آسانه فقط کافیه ذهن منظمی داشته باشیم و مریم جان مشخصه که ذهن منظمی دارن که میتونن صدای خدا رو خیلی سریع و آسان و بلند به زیبایی بشنون.
تمام زیربنای شخصیت ما از کودکی شکل میگیره و چقدر خوبه که مدارس اونجا این رو به بچه از همون سن پایین القا میکنن که میتونه ارزشمند باشه و کارای ارزشمندی بکنه و تاثیر بسزایی در جهان اطرافش داشته باشه فارغ از سن و ان شا الله مدارس ما و آموزش و پرورش کشور ما هم به این نقطه برسه.
دوست دارم پیرو صحبت های مریم جان در مورد معنوی بودن ثروت صحبت کنم:
خیلی واضحه که ثروت میتونه معنوی باشه وقتی که قدم به قدم با پیروی از قلبت بهش میرسی قدرت خداوند رو باور میکنی و بهتر باور میکنی که خداوند قادر هست چون ثروت رو برای تو رقم زد خدا بخشنده اس چون به تو ثروت بخشید خدا حکیمه چون از جایی که گمان نمیبری اینقدر زیبا بخشید خدا رزاقه چون رزق رو به عنوان شاهد میبینی توی دستات، میدونی یه آدم فقیر اگر موقع راز و نیاز با خداوند صداش بزنه تو بخشنده ای تو مهربانی تو قدرتمندی تو به احوال و امور بندگانت آگاهی در حال تعارف بازی با خداونده چون ته دلش یه صدایی هست که همش میگه اگر تواناست اگر بخشنده اس اگر مهربانه پس کو؟ چرا تو بدبختی پس؟
من معتقدم فارغ از اینکه ما بخواییم استفاده بکنیم یا نکنیم ساده زندگی کنیم یا شاهانه فارغ از تمام اینها، بزرگترین موهبت ثروت اینه که تسلط شیطان بهت کم میشه و زورش گرفته میشه، چون نتیجه دستته، شیطان از سلاح فقر استفاده ی فراوانی میبره برای اینکه وعده ی ترس و فحشا بده، خیلی راحت فقر میتونه ایمان ما رو نسبت به خداوند نشونه بره واسه همینه که حضرت علی میفرماید از هر دری فقر وارد بشه از همون در ایمان خارج میشه.
نعمت آزادی تنوع انسان رو شاد میکنه و یه انسان شاده که سپاسگزاره.
وقتی ثروتمند باشی نیازی نیست زور بزنی برای خوب بودن برای غیبت نکردن تهمت نزدن حسد نورزیدن ناسپاسی نکردن دزدی نکردن حرص نزدن طمع نورزیدن، خود به خود بیمه میشب در برابر گناهان خود به خود از این فضاها دور میشی، خود به خود آدمسالمتری میشی، انسان بخ خاطر فقر خیلی خطا میکنه، من یه آدم مذهبی و مومن رو از نزدیک میشناسم به خاطر فقر شدید مجبور شد نزول بگیره و تا مدتها احساس گناه خفه اش کرده بود، به خاطر اینکه شکمبچه هاش رو سیر کنه دروغ میگفت، نمیگم ثروتمندا اصلا دروغ نمیگن اما به قول استاد حداقل احتمالش کمتر میشه، میلیون ها سال بر این جهان گذشته و خدا این همه نعمت رو آفریده و تکامل رو برش عبور داده، این نعمت های متکامل این خودروهای امروزی با این زیبایی که حاصل تکامل سال ها و سال هاست اینها اگر استفاده نشه یک جور بی احترامی هست. خدا میخواد و دوست داره و خوشحال تر و راضی تر میشه وقتی ما از نعمتایی که آفریده استفاده میکنیمو با استفاده کردنمونه که در واقع سپاسگزاری میکنیم، شکر عملی.
من این روزها همش دنبال جواب این سوالم که اگر من باید دلیل منطقی بیارم برای اینکه ثروت خوبه چرا زمانی که به من گفتن فقر خوبه و ثروت بد اون موقع بدون هیچمنطقی قبول کردم اینو؟!
چه منطقی پشت خوب بودن فقر هست؟خانمان سوزتر از فقرم مگه هست؟! کسی اگر شک داره به این موضوع فقط کافیه تست اش کنه، یه مدت بی پولی رو تست کنه خودش به این موضوع میرسه که هیچ خیری توی فقر نیست، من هر گناهی رو که دقت کردم، هر گناهی رو ها، یعنی آنچه به عنوان گناه و زشتی میشناسیم بررسی کردم یه سرش به فقر میرسه.
از وقتی روی اهرم رنج و لذت دوره ثروت کار کردم اینقدر از فقر ترسیدم که هر ایده ای بهمگفته میشه بدون معطلی انجام میدم چون خیلی میترسم ایمان ام به قوانینکم بشه ایمانم به خدا کم بشه، از بی آبرویی بی احترامی دیگران و اینکه با نگاه عاقل اندر سفیه نگامکنن و نسبت بهم ترحم و دلسوزی داشته باشن از اینکه همش توی ترس زندگیکنم از اینکه ناسپاس بشم از اینکه از اینفضا دور بشم و بیوفتم توی سیکل معیوب فشار و اضطرار، از اینکه رومنشه حتی اسم خدا رو میش کسی ببرم چون زندگیم یه چیز دیگه میگه.
خدا آدم ثروتمند رو بیشتر دوست داره چون با تقواتره، چون اگر متقی نبود به ثروت نمیرسید.
خدا آدم ثروتمند رو بیشتر دوست داره چون موحدتره چون اگر مشرک بود که ثروتمند نمیشد.
خدا آدم ثروتمند رو بیشتر دوست داره چون آدم ثروتمند سپاسگزارتره، اکه سپاسگزار نبود که ثروتمند نمیشد.
شاید چارصد پونصد سال پیش داشتن ثروت یا نداشتن اش زیاد تفاوتی نمیکرد اما الان یه وجب راه هم نمیشه بدون پول رفت، اگر جیمبون خالی باشه خیلی این اصطکاک و سختی زیاد میشه همه چیز نیاز داره به پول، نمیشه واقعا اهمیت پول رو منکر بود، از خدا میخواییم به هممون ثروت بده تا همخودمون خوب زندگیکنیم هم خیرمون به دنیا برسه. الهی آمین.