سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۴

آنچه من از در این سفر شاهد آن هستم‌‌، تجربه‌ی دست‌های بی‌نهایتِ نیروی هدایت‌گری است که‌، ما را در زمان مناسب در مکان مناسب قرار می‌دهد‌، به سمت زیبایی‌ها هدایت می‌کند‌‌، در لحظه‌، پارکهایی را برای‌مان رزرو می‌کند که‌ بقیه آدمها برای اقامت گزیدن در آنها -حداقل از ۶ ماه قبل- باید با برنامه ریزی قبلی آنجا را رزرو کرده باشند.

گاهی اوقات‌، ماجراهایی درست جلوی دوربینم رخ می‌دهد که‌، احساس می‌کنم همه چیز دست به دست هم داده و برنامه‌ریزی شده تا جلوی دوربین من رخ د‌هد و از ورای همه این تجربه‌ها‌، این پیام را به گوشم می‌رساند که:

دست‌های دیگری در کار است. دستهای توانمند نیرویی که مستقل و بی نیاز از قوانین محدودکننده‌ی آدمها‌ست.

نیرویی که اگر به او وصل شوی‌، اگر او را باور و انتخاب کنی‌ و جدّی بگیری، او نیز تو را انتخاب می‌کند و خواسته‌های قلبی‌ات را جدّی می‌گیرد.

اگر به او توجه کنی و در برابر برنامه‌اش سرسپرده باشی و به هیچ چیز-حتی زیبایی‌ها- نچسبی‌ و به قول قرآن‌، استعینوا بالصبر(رهایی) و صلوه(توجه به نکات مثبت هر لحظه) شوی‌، تو را در زمان مناسب‌، با اتقافات مناسب احاطه می‌کند و زیبایی‌هایی را به تو نشان می‌دهد که در هیچ منطق و استدلال ذهنی‌ای نمی‌تواند بگنجد.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۴
    270MB
    14 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

412 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ارشیا» در این صفحه: 1
  1. -
    ارشیا گفته:
    مدت عضویت: 2168 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان.خدارو شکرمیکنم بابت اسموکی مونتن زیبا، بابت این معجزاتش و سرسبزی که نشون دادید در ایک فایل.

    عجب امکاناتی برای بچه ها در کشور آمریکا وجود داره و احتمال میدم برای افراد بزرگسال هم به شکل خودش هست.

    من باید بگم‌که واقعا یادم میرم به عنوان یه انسان که بالا پایین های خودم رو داشتم، در زمان های که رها بودم، دست خدارو باز گذاشتم چطور دقیقا مثل همین معجزه ی باز شدن جا در زمان شلوغ استیت پارکتون برای منم اتفاق ها افتاد.

    این روز ها احساس میکنم کارام‌پیچ خورده، دست خدارو باید دوباره باز گذاشت، اجازه بدم اون، همه ی کارهای من رو انجام بده تا مثل اتفاقات معجزه آسای قبلی دوباره همه یج به طور معجزه ای بهتر بشه.

    یادمه زماکی بود که در دانشگاه رها بودم و به طرز عجیبی وقتی به آخر ترن رسیدم بجای اینکه کار رو سرم بریزه، یواش یواش همه جی به شکل عالی به اتمام رسید. یادمه خوابگاهم در دانشگاه رو میخواستم عوض کنگ اما میگفتن تا چند ماه دیگه خبری نخواهد بود از جای خالی! یک هفته نشد که ایمیل اومد که جای خالی موجود هست.

    خیلی داستان های دیگه ام میشه گفت، ولی اجازه میدم تا همینجا بمونه و کامنت های بچه هارو بجاش بخونم در این زمان موجود.

    سلامت و شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: