آنچه من از در این سفر شاهد آن هستم، تجربهی دستهای بینهایتِ نیروی هدایتگری است که، ما را در زمان مناسب در مکان مناسب قرار میدهد، به سمت زیباییها هدایت میکند، در لحظه، پارکهایی را برایمان رزرو میکند که بقیه آدمها برای اقامت گزیدن در آنها -حداقل از ۶ ماه قبل- باید با برنامه ریزی قبلی آنجا را رزرو کرده باشند.
گاهی اوقات، ماجراهایی درست جلوی دوربینم رخ میدهد که، احساس میکنم همه چیز دست به دست هم داده و برنامهریزی شده تا جلوی دوربین من رخ دهد و از ورای همه این تجربهها، این پیام را به گوشم میرساند که:
دستهای دیگری در کار است. دستهای توانمند نیرویی که مستقل و بی نیاز از قوانین محدودکنندهی آدمهاست.
نیرویی که اگر به او وصل شوی، اگر او را باور و انتخاب کنی و جدّی بگیری، او نیز تو را انتخاب میکند و خواستههای قلبیات را جدّی میگیرد.
اگر به او توجه کنی و در برابر برنامهاش سرسپرده باشی و به هیچ چیز-حتی زیباییها- نچسبی و به قول قرآن، استعینوا بالصبر(رهایی) و صلوه(توجه به نکات مثبت هر لحظه) شوی، تو را در زمان مناسب، با اتقافات مناسب احاطه میکند و زیباییهایی را به تو نشان میدهد که در هیچ منطق و استدلال ذهنیای نمیتواند بگنجد.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۴270MB14 دقیقه
به نام پروردگار یکتای جهان و جهانیان
ربی که هم خالق است و هم مالک و صاحب و هدایت کننده و صاحب همه صفات نیکوست، ربی که تنها روزی رسان تمام موجودات است چرا که همه چیز از اوست و به سوی اوست.
سپاس و ستایش مخصوص پروردگار یکتای جهان آفرین است، پروردگارا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم چرا که احدی غیر تو نیست که توانای کمک و یاری و هدایت من را داشته باشد و همه چیز و همه کس را خلق کرده ای برای نشان دادن مسیر من برای روشن کردن راه من، سپاس گزارم رب که مرا به مسیری هدایت میکنی که نعمت هایت را بر من افزون کنی و افزون نعمت یعنی سپاس گزارتر بودن من نسبت به تو و مخلوق که جدا از هم نیستید؛ و سپاس گزارم که تو همه ی خواسته های من را میدونی و هدایت میکنی مرا به سمت خواسته هایم به سمت لذت بیشتر، به سمت شادی بیشتر، به سمت ثروت بیشتر، به سمت ایجاد ارزش بیشتر، به سمت رهایی بیشتر، به سمت خود آییِ بیشتر که با همین خود آای به تو، به خدای درونم به شما رب العالمین بیشتر و بیشتر پی ببرم، بیشتر درکت کنم بیشتر بفهم که چی میخوای دقیقا از من، به وضوح بیشتر از خودم و رسالتم سپاس گزارم سپاس گزارم سپاس گزارم.
سپاس گزارم که یک روز دیگه و لحظه های دیگه ای بهم فرصت واکاوی خودم را خواسته هایم را علایقم را بهم دادی، اینکه میتونم صدات را بشنوم با هر صدای زیبایی که در این فایل تهیه کردی، ببینمت با همین چشم هایی که به من هدیه دادی، فکر کنم و تجسمت کنم با همین ذهن خلاقی که به من اعطا کردی و تو به راستی که بیشتر از من میخوای به تو برسم نزدیک تر بشم بهت بیشتر از من میخوای که دنیامون را رشد بدیم و من خدام و تو رب، و من از توام و تو خودِ من: و ممنونم برای این جسمی که توانای دیدن این همه زیبایی و ثروت و فراوانی را داره. ممنونم ممنونم ممنونم. دوست دارم …
سلام! اخ جون یک قسمت بینظیر دیگه، یک روز از ادامه ی تعهدم برای توجه به نکات مثبت و من چقدر خوشبختم و سعادتمند در دنیا و آخرت: الحمدلله رب العالمین.
واو خدای من ببین مسئولین این پارک را اینجا را، این خانم با این موهای خیلی باحال و این لباس جذاب و دست تکون دادنش و این لبخند زدنش این استایل ایستادن چقدر خوبه چقدر جای شکر داره، و مریم جان باورهای شما تحسین برانگیز. ممنونم از شما
چه جاییه اینجا این دو هم پاره ی من واو چه شلوارک گل گلی داره این دوست، واوو و حالا که سوال دارند و این همکار خانم، داره بهشون پاسخ میده. خداروشکر
باورت میشه؟؟ ما اومدیم نشنال پارک و این نشنال پارکه جوریه که همیشه تقریبا پربازدیدترین نشنال پارک آمریکاست گرید اسموکی که نصفش توی ایالت تنسیه و نورث کرولایناست، اصلا به صورت معجزه آسایی تونستم چند روز قبل تونستم اینجا را Book کنم و روز 4 Julyکه همه ی آمریکاایی مثل 13بدرخودمون همه بیرونن، ما تا روز قبل 4ام گرفتیم و امروز 3امه جولایه، و ما قاعدتا بایستی تا فردا میرفتیم از اینجا!! بعد اومدیم تو سایتشون به صورت معجزه آسایی اول رفتیم رزرویزنش گفتند که نه بعید میدونیم کسی اینجا را کنسل کرده باشه توی این چند ساله!… بعدش هم اینکارو کردیم … عزیز دلم یک دفعه گفت برو تو سایت را چک کنیم، و اینجا هم که اینترنت داریم سایت اصلی که کلا نشنال پارک ها توش هستند، البته قبلا هم یادم بود که این کار را کنم ولی یادم رفته بود؛ بعد که اومدیم دیدم، دیدم که عهه! یکی از اون جاهایی که برای RV های بزرگ هست یکی از اون Spotها خالیـــــه اصلا دیوانه کننده بود و من اون را گرفتم و الان به طور معجزه آسایی ما تا 6جولای هستیم اینجا و اینجا فوق العاده است، کلی فضاهای قشنگ داره و مایکی حسابی داره بهش خوش میگذره و اصلا! خدای من .. و اصلا همسایه های اینجا به ما میگن .. باباااا شما خیلی شانس آوردید که اینجا هستید الان خیلی ها هستند الان از 6 ماهـــه قبل رزرو میکنند و شما یک دفعه! خواستید و شد! خلق کردید و این بینظیره خدای من خدایا شکرت، و حتی بچه های آمریکایی که RV دارند آقا اصلا از یکسال قبل حتی! رزرو میکنند و بعد میان
و نکته ی دیگه»
“ مریم جان: ولی من یک چیزی بگم .. ولی من دقیقا میدونستم این اتفاق میافته .. من مطمئنم که وقتی رفتیم واسه رزیرویشن طرف که نبود من میدونستم قلبم مطمئن بود که در زمان و مکان مناسب قراره اینکارو کنیم و سرچ کنیم و بهش بربخوریم و bookش کنیم
اما نشانه های ماندن استاد و مریم جان و مایکی در اینجا: یکیش همین بود که نوشتم، اینکه رفتند رزرو کنند ولی اون آقا نبود و گفتند که بعدا بیاید .. دومی اینکه: دلم گفت از اون قسمت فیلم بگیرم … و سومی اینکه: همسایه امون بهمون گفت و مارو دعوت کرد واسه جشن گرفتن روز 4جولای و ما بهشون گفتیم ما قول نمیدیم ولی اگر تونستیم که اینجا جایی بگیریم حتما میاییم چون خیلی خوش شانسیم.
واووو خدای من
خدایا شکرت
الحمدلله رب العالمین
این قسمت را بازمم چندین و چند مرتبه دیدمش!
مثل همون قسمت که استاد جونِ من در مورد رسیدن رویاتون همون زمین 500هکتاری که گفتید گفتید اصلا من همیشه این را میدیدم توی رویام … اون را که بالای 50 بار همون دو دقیقه اش را گوش دادم و سیر نمیشدم .. و الانم این قسمت این شور شما این فرکانس شما و همینطور مری اصلا بینظیر بود من امروز دوباره همون حسم بهم گفت مثل همون دو دقیقه که بریدم و Mp3 اش کردم این قسمت را هم از 00:19 تا 07:06 هم جداش کردم و فایل صوتیش کردم .. من امروز فهمیدم چرا دارم هدایت میشم به اینکار
من وقتی استاد جون رهایی شما را دیدم این جنس از خودت بودن یاد خودم و دوست عزیزم رضا افتادم جهانگردی که باهاش ایران گردیم را استارت زدم که الان روسیه اس من دیدمم و اصلا یاد اون روزهایی افتادم که تو سفر بودیم و من و رضا هم پایه ام وقتی ماشینی میومد همونی که میخواستیم را جذب میکردیم اون اتفاقاتی که میخواستیم و یا وقتی توی شهرها بودیم اصلا دقیقااا این جوری بودیمم دقیقاااا این جنس رهاایی انگار خودِ بچه ِ بچه بودیم ذوق و شوقمون از یک اتفاق عالی از یک مهمانی … وای خدای منن
ما همیش داشتیم هدایت میشدیم ووو داشتیم لذت میبردیم خدای من … خدایا صدهزارمرتبه شکرت سپاس گزارم رب من و یک نشانه اش این بود مثل الان که مدام استاد جون دستاتون را باز میکردید ماا هم رضا هم مدام اینجوری با یک اتفاق دست هاش باز میشد خدای من .. ما همش داشتیم هدایت میشدیم و الان دارم درک عمیقی از سفر و سفرهایی اینچنینم میفهم که چه نیرویی دقیقا داشته ما را هدایت میکرده و ما روی این موج سوار بودیم و داشتیم و در واقع مزیت سفر این بوده که در لحظه زندگی کنیم و عشق کنیم و حال کنیم و فقط سپاس گزار باشیم. خدایا سپاس گزارم
ادامه بدیم ..
چقـــدر ماشین!!!! سفیدشو بدم؟ سیاشو بدم؟ نقره ایشو بدم؟ قرمزشو بدم؟
همشو بده .. همشو بده .. خخخخخ
صندوق دارشو بدم ؟ RVاشو بدم؟ Flatشو بدم؟
همشو بده همشو بده رب من … خخخ
What a happiness mind .. hoo Thanks my God
خب رسیدیم به قسمتی که عــــاشقشمم که میخکوب کنم روش: ثروت و ثروتمند شدن
به ترتیب جلو میرم ..
یک خانمی به یلو استون شاید اولین نشنال پارک میره و میبینه و وقتی که میاد اینجا! و میبینه میگه چرا که ما اینجا یک نشنال پارک نداشته باشیم؟!
موضوع را با کنگره در میون میذاره .. و کنگره پیگیر میشه که این جا را بسازه ولی این کار بودجه ی زیادی میخواد، آدم های خیللی زیادی کمک میکنند تا اینجا ساخته بشه! مثلا راجر کلر 5 millions Dollars کمک میکنه و حتی 600k دلار از دانش آموزهای مدارس جمع میکنند و میان هدیه میدند به دولت میدند .. و حتی نوشته بود که درسته که دولت اینجا را درست کرده ولی بودجه اش از مردم بود و این پارک هم برای خودِ مردم برای لذت بردن بیشتر.
فرهنگی که اینجا هست .. اینه که از همون بچگی (اساس از پایه) بهشون یاد داده میشه که چطوری میشه روی پای خودشون باشن بدون اینکه انتظاری از کسی و یا دولتشون انتظار داشته باشند، بهشون یاد داده میشه که چطوری میتونند با خود ارزشی با تواناهایی که دارند به جامعه اشون کمک بیشتری کنند و با این کمک به جامعه در واقع به خودشون کمک کنند، منجر به افزایش اعتماد به نفس و عزت نفسشون بشه، ثروت خلق کنند و مولد ثروت باشند.
یکی از همین کارها، بویس کمپ هست که به لطف مایکی، و خواندن این کتاب و این نوع نگاه بیشتر میتونی متوجه بشی چه فرهنگ توحیدی داره ساخته میشه اینجا و چه خوب داره run میشه. اینکه چطوری آتش روشن کنند بدون وسایل نفتی و کمکی، چطوری مدیریت کنند یک گروه را، چطوری با خودشون هماهنگ باشن، چطوری به صلح برسند، چطوری کار گروهی انجام بدند .. و کلا مفید بودن را ارزشمند بودن را .. تو لایق بهترین هایی
واسه بویس کمپ: از کوچکی تا 18 سالگی .. درجه به درجه میتونی بالاتر بری تا برسی به Eagle که بالاترین درجه است. این یعنی تکامل
لامصــــب!! چقدر این کشور درسته!! چقدر این کشور توحیدیه! چقدر این کشور بینظیره! بابا طبیعت به کنار فعلا! مردمـــــــََشن که این کشور را درست کردند با چی؟؟؟
یک روزی آدمای شجاع و رها و متوکل و با ایمانی مثل کریستف کلمپ و چند سال بعد از اون آمریگو وسپوچی سفرهایی را شروع میکنند و در ادامه آدم های شجاع و بلندپرواز دیگه ای این شجاعت را میبیند نام و آوازه و ایمان و توکل این آدم ها را باور میکنند یکی یکی آدم های شجاع میان و همین آمریکا را شکل میدند. اونم چند ساله فقط … و ببین چه که نمیکنه مهاجرت بر تو بر باورهای تو بر شجاعت تو بر ایمان تو بر قبول اینکه انرژی اای هست که داره همه چیز را کنترل میکنه و همه حول محور اونه همه چیز با اراده ی اونه همه چیز در سیطره ی اونه .. رب العالمین
و حالا اون ایمان و باور دست به دست نسل به نسل میاد و میاد و از اونجایی که دنیا هم در هر لحظه در حال رشد آدم های شجاع تری هم میان به آمریکا ( که یک روزی استاد هدایت میشه به اونجا و یک روز دیگه آدمی شجاع دل تر همسو با رشد جهان هستی به امید خدا مثل د کینگ مارکو، تا اون روز مارکو و آدم هایی مثل مارکو باید درس هایی را یاد بگیرند که وقتی میان آمریکا بیشتر از همیشه سودمند و مفید باشند ارزشمند باشند )
چقــدر این کشور ثروتمنده
ثروتمندی که اول از هر فرد شروع شده .. هر فرد به ثروت رسیده.
یک ذهن ثروتمند .. یک نگاه زیبا
و چقدر خوبه کشوریه که مثل هاروارد ( یک مثاله فقط) میاد و برای کسایی که این تکامل را طی کرده بیشتر اهمیت و ارزش قائل میشند.
و الان اینجا مایکی عزیزِ شجاع دل تحسین برانگیز برای ما توضیح میده که چطور تامی وِل این شاه پسر چه تکاملی را طی کرده و توی سال 2001 اینجا را درست کرده و چطور با همین ساختن تونسته به خودش و جامعه این نشنال پارک کمک کنه .. الان من میتونم بدون اینکه خیس بشم بدون اینکه خم بشم از روی پل رد بشم .. یس this is useful
خدایا شکرت الحمدلله رب العالمین
چقــدر ثروتمند شدن باشکوه .. و ثروتمندتر شدن با شکوه تر
هر روز استاد جونم مریم جونم بچه ها، هر روز من با هر بار دیدن این قسمت ها و اجازه دادن به خدای درونم به رب اینکه من را هدایت کنه و من تسلیم و سرسپرده باشم در مقابل این چی بگم؟! این خوشبختی ..
دارم هر بار و هر روز مشتاق تر میشم که ثروتمندتر بشم= خودم را بیشتر بشناسم باورهام را بیشتر بشناسم دلیل رفتارهام درک خدا درک جهان هستی قوانین .. میطلبه که وصل باشم همیشه ی همیشه .. الان بیشتر از همیشه درک کردم که حتی یک ثانیه هم به ناخوسته هام توجه کنم به همین میزان هم دارم از هدف اصلیم: لذت بردن از مسیری که دارم هر روز و هر لحظه خداگونه تر میشم … دور میشم
هی مدام دارم بیشتر پی میبرم که چقدر مهمه احساسم را خوب نگه دارم و چرا که همین وصل بودن و احساس خوبم هست که واقعا داره اتفاقات خوبم را رقم میزنه … و اتفاق خوب برای من اینه که بازم بیشتر وصل بشم بیشتر یکی بشم با خدای درونم و مطیع رب.
خدایا من میخوام!
من میخوام که اینجا باشم آمریکا باشم
میخوام بهترین ها را و بیشترین را .. چرا که لیاقت بهترین ها را دارم
تنکیو تنکیو لیدی مری و مستر سیدِ شجاع دل و رها
I Love You All
قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی ۖ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
ذهنی که منطقیه و زبانش زبانن منطق، فقط و فقط اونجا که هزینه های ساخت پارک های ملی و ایالتی توسط مردم و خیرین تامین میشه و برای حفظ و نگه داری این پارک ها اکثرن هزینه اشون توسط مالیات افراد تامین میشه و اینکه، از اون جایی که هر کسی ثروتمندتر باشه مالیات بیشتری را پرداخت میکنه، ..
همین که پیام اینکه، ” ثروتمند شدن معنوی و چقدر با اینکه وقتی ثروتمندتر از همیشه شدند و به یاد آوردند که با همین ثروت و همین نگاه ثروتمندشون باعث شده دنیا جای بهتری برای زندگی بشه. ”
یک دنیبا ارزش داره.
و چقدررر خوشحالم خوشحال وقتی این جمله را شنیدم که آدما با کمال میل قبول میکنن در کنار هم دست به دست هم بدن تا این مکان زیباو خارق العاده و مقدس و ارزشمند را خلق کنن… وای وای
وقتی تجسمش کردم روزی که با کمال میل اون بذرها را کاشتند
اون آب دادنا، اون کود دادنا، ..
اون کنار هم غذا خوردنا
اون خنده ها، یکی لباسا را بشوره یکی آجرها را روی هم بنا کنه، وقتی همچین کاری میکنه کاری که دلت میگه را، چقدر احساس ” ارزشمندی ” بهت دست میده، چقدر اعتماد به نفس بینظیری بهت میده.
خدایا شکرت
خدایا شکرت
البته من میدونم که یکی از دوستای بینظیرم توی تهران، همین boss Camp را میرفت.
عاشقتونممممم
خداوند بهم یاد داد که:
” روی قانون تمرکز کنم (فقط)
و نه روی آدم ها . ”
آخه وقتی نگاهت توحیدی باشه عزیزم ? اون موقع دیگه نژاد و کشور و ملیت و رنگ و مذهب و … هر آنچه که انسان ها برای خودشون مرزبندی کردند، اهمیتی نداره و فقط یک چیزه که اهمیت داره.
خودش! ???
به نامِ رب ..
آقا ممنونم از تو که هستی، همسفر جان دلبندم مجید .. ( چشمک و زبونمم در میارم واو for You my love)
آها من تو گالری گوشی خدا بیامرزم اصلا شما بگو یک عکس صاف که بیای دست به سینه داشته باشم!
حالا که گفتم چشمک بزنم و در عین حال زبونمم در بیارم یاد تماممم عکس هام افتادم گوشی که وقتی رفته بودم جزیره هنگام .. بذار اصلا خاطره اشو بگم .. نه نه! نه بذار بگم (این گفتگوی ذهنی خودم بود هاها)
آقا یک روزی ما در ادامه ی سفر بیرونیمون شب بود در حالی اسکله ی کندالو جزیره زیبای قشم بودیم .. با قایق رفتیم هنگام جدید ( دو قسمته، اون یکیشم هنگام قدیم یا هنگام عربه .. چرا؟ چون قبلا دبی نشین های الان خیلی هاشون اینجا زندگی میکردند که هنوز خونه هاشون هم هست عکس های حرفه ای با دوربیم حرفه ای گرفتم ازشون که قول که نمیدم ولی اگر یک روزی دیدمت و یا دیدیم به تمام بچه ها حتما نشون میدم و کلی خاطره و داستان اصلا شاید Gallery گذاشتم و اونجا .. چه شود واوو واقعا هاا من نمیدونم لحظه های بعد چه اتفاقاتی قراره برام بیافته … مثلا وقتی که این کامنت ارزشمند بعد از اینکه نظر بی نهایت ارزشمند و جالب و ثروتمندم را تایپ کردیم.. حسم گفت فقط یک تشکر کنم ازت به خاطر همسفر بودنت .. همین را فقط گفت نه چیزی بیشتر .. بعد که اومدم بنویسم گفت بنویس به نامِ چی نوشتم وایسا ببینم .. عا گفت بنویس به نام رب ..
من نوشتم و بعد گفت سلام و تشکرم کردم بعد اون چشمک و زبون را گفت بعد بعد بعد بعد ..
یعنی اصلا اگر آدم سرعقل باشه! درست باشه توی مسیر باشه ها از هر چیزی از کوچک ترین چیز میفهمه که داره هدایت میشه و من اینایی که نوشتم را اصلا نمیخواستم بگم! و چیزی که میخواستم بگم، و این همه قبلش آماده سازی شد این بود که خدا حتی قدم بعدی تو را نمیدونه چیه× فقط زمانی ما میفهمیم که این قدم را کامل برداشته باشیم./
واووو خدای من رب من .. چه شد! چه جیگیریم منن هاهاا واقعااا اصلا ماورای هر تحسینی هستم این قلمم این هوش و ذکاوتم اوووف دمم گرمم اصلا واقعا هاا رب چه کیفی میکنی خدای درونم چه کیفی میکنه از بودن من چه حالی میکنه مدام داره به خودش میگه فتبارک الله احسن الخالقین … دمت گرم رب چی کاشتی .. گل داشتی نفس .. عاشقتممم من
عاشق این سبک شخصی
خب خب
الهه جان عزیز من
رفتیم جزیره مثل همه ی جااهای دیگه ای که رفته بودیم بار اولم بود .. اونجا یک سری کپر هست که باز عکسش هست .. کپر بود هدایتم شدیم اونجا و تا اینکه خب غذایی درست کردم با وسیله هایی که داشتم گاز داشتم وسایل آشپزی آب .. همه چی داشتم توی یک کوله 80 لیتری که تقریبا 10-15 کیلویی وزنش بود که مدام جا به جا میشد مثلا برای جایی که میخواستم برم تا 2،3 روز مواد غذایی تهیه میکردم که بذارم توی کوله .. آبم که یک کمل بک داشتم که 3 لیتر اب میگرفت و معمولا یک بطری 1.5 لیتری هم همیشه همراهم بود پس آبم داشتم .. میگم همه چی بود خداروشکر
آقا صبح شد چه خوابی هم بود .. واقعا تنها بودم ولی از تنهایی ترسی نداشتم و ندارم و این شجاعتم را روزی نیست! که به خودم یادآوری نکنم و توی هر بار استوری تلینگ کردنم هم به خودم میگم … باید از هر فرصت استفاده کنی واسه بهبود اعتماد به نفس و عزت نفس .. و این واقعیته چون من بودم که اینکارو انجام دادم و رفتم توی دل ترس هام نه دوپایی نه دو دستی!! پاهای یک ملت و یک دولت را هم قرض کرده بودم … اصلا دیوانه وار .. واوو خدای من
صبح شد و من گفتم از این جاده میزنم میرم برنامه ام این بود که دور جزیره را بزنم .. و زیبایی ها را ببینم و عکس بگیرم خلاصه محیط اطرافم را بشناسم … همین که توی جاده رفتم کسی نبود یک من بودم یک کوله و یک چفیه که انداخته بودم رو سرم آفتاب پدر مارو در نیاره و یادمه یک فایلی پخش کرده بودم و چشمام اشک بارون بود .. با خودم داشتم حرف میزدم مثل الان!
و بعدش رب یک خدا را فرستاد برای من محمد … یک محمدی دیگه خدای من چه آرامشی توی چهره اش بود
کجا میری؟!
من: میخوام دور جزیره را بزنم .. سلام
خب بپر بالا من نشونت میدم …
من: واو خدای من اینجا را ببین من راستش محمد قصد دارم برم بالای این تپه کنار سیلور بیچ تا کمی فیلم برداری کنم و عکس بگیرم.
اوکی خب تا من میرم این وسایل را بذارم توی محل کمپمون! ( محمد و یک سری از دوستان اونجا برای 80 روز بود که کمپ زده بودند و کلی دوست و رفیق های باحال دیگه هم اونجا بودند در اون منطقه زیبای مغ بلوچان ) رفت .
و منم رفتم که کاری را انجام بدم که حسم میگفت ..
و بعدش محمد اومد و من را برد پیش دوستاش .. الهام از بندر … دانیال و خواهرش از قشم .. احمد و اون یکی دوستمون از شیراز .. محمد از جایی دیگه و ناهید از یک جای دیگه
و اما من از unknown! چرا که توی اون سفر واقعا همه جا را خونه ی خودم میدونستم! و الان که اووم
یک روزی در کنار همین دوستان.
برنامه این بود که از طبیعت لذت ببرم صبح بلند میشدم و میرفتم کنار ساحل آرامش بخش نقره ای دیــوانه کننده هنگام و آب تنی و غواصی توی سواحل مرجانی اونجا انقدررر آبش زلال بود که نگو و تازه ساحلش مرجانی بود یعنی سنگ نبود که اذیت بشی. واووو تازه دلفین هم بود اونجا وواوو ببین چقدر به جذابیت های اونجا اضافه تر کرده بود برای من: گفتم برای من چون که یک آدمی که اونجا باشه و همیشه این دلفین ها را میبینه براش عادی بشه ..
ویادم نمیره اون سوالی که توی لایو از استاد جان پرسیدند: گفتند چی میشه که استاد زندگی توی پرادایس تکراری بشه واستون: بهترین و درست ترین جواب عمرم را شنیدم
ناسپاسی
وقتی اونجا برات تکراری بشه یعنی اونی که باید باشی نیستی …
هر روز یک روز تازه است هر روز یک شروع جدید هر روز میتونه معجزه انگیزتر بشه .. آره و من اینجا دارم خیلی خوب این را یاد میگیرم با دیدن خاانواده ام سپاس گزاری کنم، مگه من استاد را ندیدم؟؟!! یا مری را ندیدم؟!!! چرا دیدممم خیلی هم دیدم اما هر بار توی هر قسمت از این سفرنامه معجزه وار دارم بیشتر خوشحال میشم که میبینم که میتونم ببینم اصلااا بابا و من باید سپاس گزار باشم و نه زورکی و خوشحالم و سپاس گزار که هر بار با هر دیدن خداروشکر میکنم اتوماتیک وار ولی کافی نیست .. به نظرم این کلمه کافی مثل فقر میمونه مثل اینه که اون میکروفون را جلوی مردم بگیری و با صدای بلند بگی در حالی که میکروفون را چسبوندی به دهنت: خب دیگه کافیه نیازی نیست جلوتر بریم … چرا در حالی که میتونی هر بار جلوتر بری و بیشتر لذت ببری و طعم واقعی زندگی را حس کنی و بچشی/
هر بار مثل الان به خودم بگم و مرور کنم که چقدر سبک نوشتنم را دوست دارم و هیچ جای دنیا نمیتونی مثلش را پیدا کنی نمیتونی هیچ کسی مثل من را پیدا کنی پس قدر خودت را بدون خدای خودت را بدون، قدر داشته هات را بدون اگر یکم هوشمند باشی و سرعقل ( در صلح) میفهمی که بهتره قبل از اینکه به خاطر ناسپاسی اون نعمت ها را از دست بدی همین الان به خاطر داشتنشون سپاس گزار باشی و هر روز که بلند میشی و یک مرگ و یک رستاخیر را تجربه میکنی به خودت بگی که من امروز خوشبخترم و فرصت طلایی تر برای خلق زندگیم را دارم یک فرصت برای اینکه قهرمانیم را بازم به خودم بگم و نشون بدم
یک دونه پادشاه مارکو هست و یک دونه از هر کس دیگه … پس قدر خودت و قدر تمام داشته هات و قدر تمام فرصت هایی که بهت داده شده با اینکه فرصت ها بی نهایته موقعیت ها بی نهایته ایده ها بی نهایته را بدون! بحث اینه . داستان اینه که داری لحظه ها را از دست میدی .. پس با تمام وجودت این لحظه را زندگی کن .و زندگی کن.
و فقط ادامه بده این کاریه که باید بکنی این کاریه که رب و خدای درونت از تو میخواد
تو خدای .. و میتونی خلق کنی هر چیزی که میخوای. همین
عاشقتمممم
Thank you The King
به نام رب
سلام
این یکی از توحیدی ترین بیداری هایی هست که دیدم .. تحسینت میکنم که خودتی و راه خودت را پیدا کردی
دمت گرم
دوست دارم و
امیدوارم همیشه BE A SHINER باشی همیشه درخشنده درخشنده ای که از درون در صلح و هماهنگ .. و به همون میزانی که تونسته به صلح برسه و در احساس خوب پاداش هم میگیره.
دمت گرم رفیق
Yeah
هم حرکت و تلاش، هم ایمان وتوکّل. «اسْتَجابُوا … حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ»
به نام رب …
دختر تو فوق العاده ای Really really
خوشحال و سپاس گزارم از رب و خدای درونم که فرصت داده و دارم که به یکی از بهترین افرادی که تونسته با خودش در صلح برسه و باشه از کسایی که به خدا نزدیکه نزدیکه و یکی هست باهاش اصلا پیام بدم و این واقعا جای سپاس گزاری داره
راضیه جان، دوست فررا ثروتمند من
تو معرکه ای ، درکت و انرژی و هوش ذکاوتت همه چیزت بینظیره اصلا و من واقعا تحسینت میکنم رفیق خوبم
دوست دارم و برات آرزو میکنم که فقط همین مسیری که اومدی را اادامه بدی.
نابی … نـــاب
اییییییی خدددددددااااااااا ( خه بخون)
دوباره امتحان کنیم جیگر
خِـِـِـِـِـِـِـِـِـِـِِـِـدااااااا هاهاها چی میبنم؟
ای وای من چی میبینم؟ یادِ اون ترانه افتاادم در ادامه شاعرمون خدا میگفت
جیگری میبینم که هلوئه که خوده خودشه … آهااا ببین بببین نفس ببین تورخدا ببین
قسم میخوردم که به اصلت نزدیک تر شدی و هدف منِ خدای من هم همینه، اصلا هدفم از ارتباط برقرار کردن اینه که آدم ها را به اصل خودشون نزدیک تر کنم به اصل اصل
اصله چه جوره؟ دقیقاااا همینطور که نوشتی
بخوان دوباره
ببین چقدر رهایییی بیشترر از همیشه و متفاوت تر از همیشه همینه همینه همینه بخداا همینه
آزاد آزاد آزاد رهاا رهاا رهااا ببین در لحظه زندگی کردن همینه
عشق میورزی آنِ واحد
مهربانی
مینونی
جاری میشی
یوهوووووووووو That’s it
برو بریممم برو بریمم عاا عااا آها yeah
برو بریم برو بریم ممدو الیو عااا خولو چلیمم مااا: ( خنده ی مینیونی )
من که سبک شخصیم یعنی همین با هر ترانه ای شادم با هر نوشته ای پرواز میکنم با هر چیزی سپاس گزارتر میشم این سبک شخصیم باعث شده که بهم آرامش و شادی بیشتری را بیاره= ثروت بیشتری بیاره= ثروتمندترر شدم مممم آخ جون So NOW= میتونم بگم بازم ب خدا نزدیک تر شدم
همینه همینه همینه همینو میخوام منم میخوام که به خدام نزدیک تر بشم
بذار یک چیزی بگم واوو
سلاممم راستی هاهاها انقدر که این نوشته خودِ خودشه و منمممم دیونه تر شدم با این نوشته اووف
سلام سلام سلاممممم به دیونه ی خودم الهه جونِ من
ماورای هر تحسینیی باور کن! انقدر وصلی انقدر انقدرر هاااا که من در حالی که انقدر انرژی دارم و رو هواممم وقتی میرسم به کامنتت باید آروم باشم! البته غیررر این پیامتت چرا که توی مودی با فرکانسی نوشتی این پیامو که من اکثر وقتاا تو این حالممم یعنی همش مثل یک بچه دارم ذوق و شوق میکنمم در حالی که دارم روی باورهام کار میکنم ( به دنیای من خوش آمدی و همینطور به دنیای جدیدت! )
میدونی من فهمیدم که آرامشم را میخوامم مدامم با فرکانس JOY یا همون دیونگی یا همون شادی مطلق یا همون از هر چیزی شاد و خوشحال و به هواا رفتن .. دوست دارمم و واقعا هم الان که دارم مینویسم توی اتاقم توی این لحظه 02:30 PM دارم میبینم که واقعا دوست دارم همیشه در حال رقص و پایکوبی باشم و اینجوری احساسم خوبم را تجربه کنم و باشم تا اینکه Relax باشم البته نه ااینکه همیشه اینطور باشه، چرا که لازمه به نظرم Meditate و این کارم البته در زمان مناسبش که بیشتر به تکرار باورهای تاکیدی با اون صداای ماورایی بسیار فوق العاده زیبا و هیجام انگیزم میافته را دارم اونم زیرر کوللررر اوووف بعد تاریک .. اووف اصلا خودم را میبرم با توکل و هدایت و کمک خدا میریم توی حالت آلفا و بعدش تا دلتا حتی و چقدر اون موقعا اصلا جنس دیگه ای شور دیگه ای احساس دیگه ای از بودن روی کره ی زمین دارم و این واقعا شگفت انگیز دنیای ما دنیای فرکانس واوو
من برم دوباره پیامتوو بخوانممم این پیامی که اصلِ اصلللل، اصل تر از هر پیام دیگه ای که خواندم و حتی خودم توی نوشته هام واووو عجب خلقی پادشاه یوهووو
آقاا همین الان بعد از این یوهوو حسم (خدای درونم) گفت که وویس بگیر منم از اول همون کامنت شگرف و مسحور کننده و ماجراجویانه ای که نوشتم را دوباره شروع به خواندن کردم و تا دوباره رسیدم به همین کامنت شما و کلی چیــز قانون به یاد آوردم و یک وویس 40دقیقه 48ثانیه ای شد که در زمان و مکان مناسبش حتما دستت میرسه به امید خدااا
من چقدر بینظیرممم فوق العاده ام خدایاا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
همون طور که میدونی×
چند روزی بود که کلی درس بایستی در مسیر تکاملم میگیرفتم و یکی از اون درس ها خالص تر شدن من بود اینکه من یک جورایی تو ذهنم روت حساب کرده بودم از ته ته ذهنم ولی ظاهرا نه اینجوری نبود و واقعا هم نبود و باعث شد که همون چند روز پیش آخرین کامنتی که نوشتم و نوشتم که من همسفری ندارم و همسفرم تنها خداست .. اون روز واقعا من شرکم را دیدم که در وجودم بود اونم با حساب کردن شما، و اولش یک دفعه صادقانه بگم بدم اومد ازت و اینم میگمم که به خاطر باورهای خودمه دیگه و ولی این بد اومدنه چند ثانیه بود فقط و من همون لحظه متوجه شدم که چه اشتباهی کردم و واقعااا میدونی خب میدونم و باورم خیلی قوی تر شده به اینکه منم که خالق 100% زندگیم هستم انقدررر احساسسسس خوبی دارم هزاران برابر بیشتر از همیشه خداروشکر خداروشکر، و خیلی خوشحالم و سپاس گزار که دارم میگم
آره اینکه مثلا اینجوری بود که وقتی اون کارت را نوشتی که پیدا کردی مثلا جز اون ویژگی های مدنظر من نبود و وقتی که دیدمش همون موقع بود که احساسممم خیلی بد شد و متوجه شدم که شرکی دیگر از وجود را پیدا کردم اونم در حالی که حرکت کردم اولش اینجوری بود ولی بعدشش تا چند روزم همین حس را بهت داشتم و منم سعی میکردم که بهت توجه نکنم و اصلا اعراض کنم و به چیزی توجه کنم تا اینکه امروز در زمان و مکان مناسب این کامنت را خواندم اونم در حالی که توی این چند روززز انقدررر رشد داشتم که اصلا واوو اووو خداروشکر که میگم دیگه، الان دیگه اون نگاه را ندارم نه به شما نه به هیچ کس دیگه کلااا میتونم بگم به خاطر وجود ارزشمند شما من تونستم خداگونه تر بشم یوهوووووو تبریککک آقااا تبریکک دست بوس این ور لپ بوس اون ور لپ خخ، و خلاصه اینکه آدمم و اشتباه دارم کامل نیستم ولی دارم سعی میکنم هر روز بهتر بشم چه توی روابطم چه توحید که اینممم اصل هست و واقعا همه چیز حول همین توحید میچرخه .. واقعا واقعا واقعا این توحیده که درست بشه اینکه روی هیچ کسی و هیچ چیزی حساب باز نکنی میتونه خیلیییی میتونه چقدر برات ره گشا باشه که فقط اون چیزی که خدا ازت میخواد را انجام بدی اونم اینه که فقط لذتتتتتتتتت ببری از داشته هاتتتتت
خداروشکر خداروشکر خداروشکر
عاشقتممممممم عاشقتممم همسفر عزیزم کلی درس ازت دارم یاد میگیرم و به خاطر وجود ارزشمندت از خدا تشکر میکنم و خودش را ربم را تحسین میکنممم اصلا به خاطر این خلقت بینظیر شمااا الهه جون منِ خدایا شکرت عاشقتمم
قطعا اینو میدونی که کامنت نوشتنت برای من اتفاقی نیست!
قطعا اینو میدونی که اون حسی که تو را کشوند به اینجا، همینجوری نبوده!
به خاطر فرکانس های خودم بوده
به خاطر اینکه از خدا درخواست و در خواست هایی داشتم و پاسخ داد توسط تو مجتبی جانم
عاشقتممم من عاشقتممم
یک باوری شکل دادم گفتم خدایا هر ریپلای که زیر کامنتم میاد و اون نقطه آبی آسمونی قشنگ کنار اسمم میاد یعنی اینکه یک چیزی میخوای بهم بگی …
یک چیزی که باید بشنوم. یک چیزی که باید ببینم …
و امروز درست تو بهترین زمان و مکان مناسب خواندم. .. چه باورهایی چه دستی .. نفس عمیق …
خدایا شکرت صدهزار مرتبه شکرت که تو هدایت میکنی فقط باید وصل بمونم چقدرر قشنگ یک روزی نوشتم و خواستم که خدایا اون اتفاق خوبه من اینه که بیشتر متصل بشم بیشتر تو حال خوب از هم صحبتی با تو باشم.
تو از من تشکر کردی!
من از توووو خیلیی بیشتر تشکر میکنم که به ندای قلب مهربونت گوش کردی و نوشتی …
اجازه دادی جاری باشی.
لیاقت بهترین ها را داریم و برای تجربه ی بهترین ها باید خیلی کارهاا کرد … مهم ترینش شاید عمل کردن به الهامات الانت که با شرایط الانت ه میخوره باشه و اینکه بسپری به خدا کارها را .. واقعا بسپری .. خدایا شکرت.