تک تک زیباییهای این سفر، چیزی نیست جز «معجزهی تمرکز بر نکات مثبت و در جستجوی دیدن زیباییها بودن».
هرچه به سمت زیباییهای بیشتری هدایت میشوم، ارتباط میان « مشتاق بودن برای دیدن زیباییها» و «احاطه شدن با ماجراهایی که دیوانه وار زیبا هستند» را، بیشتر درک میکنم.
«تمرکز بر زیباییها و یافتن نکات مثبت در هر چیزی» چنان جادوی عظیمی در خود دارد که،
آرام آرام، مس وجودمان را طلا میکند،
آرام آرام آدم دیگری از ما میسازد
آرام آرام ریشههای اتصال به منبعمان را عمیقتر میکند و مدت زمان بیشتری ما را در این اتصال نگه میدارد.
آرام آرام درکمان را از همیشگی بودن نعمتها، عمیقتر میکند و ترس و نگرانیهایمان از کمبود را، محوتر میگرداند.
آرام آرام ذهنمان را به کنترلمان در میآورد. ظرف وجودمان را چنان رشد میدهد که «لاخوف علیهم و لایحزنون» میشویم و جسارت بیرون آمدن از زیر چتر باورهای محدودکننده را پیدا میکنیم.
آنوقت است که طراوت باران همیشگی نعمتها را لمس میکنیم و درهایی از خیر و برکت را به زندگیمان گشوده میبینیم و با شواهدی از فراوانی و نعمت احاطه میشویم که، با تمام وجودمان معجزهی ماندن در احساس خوب را تصدیق میکنیم.
و دیگر نمیتوانیم به شیوهای جز تمرکز بر نکات مثبت و یافتن زیباییها، زندگی کنیم.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۹160MB10 دقیقه
سلام خدمت تمام دوستان عزیزم
چقدر همین چند خط نشانه توش حرف و راهنمایی هست
واقعا تمرکز بر نکات مثبت انقدر میتونه توی زندگی آدم هارو پیش ببره که خودشون باورشون نشه و من این معجزه باور نکردن و اتفاق افتادن رو بارها و بارها تو زندگیم به عینه دیدم .
زمانی که از همه چی به ستوه اومدم و قید خانوادمو حتی زدم و له شدم جهان و کائنات یه جوری سیلی بر صورتم زد که تازه به خودم اومدم دیدم ای وای من که چقدر از مسیرم دور شدم .
باورتون نمیشه ی بار که با مامانم به شدت دعوا کردم و انقدر از حس تنفر پر بودم پشت میز سرکارم خودم شروع کردم به شمردن خوبیاش و خودمو راضی کردن که مادرت حق داشته اون روز اون طور رفتار کنه چون من خودم بودم که با اون حالم روی بد مادرمو برانگیخته کردم و به طور معجزه آسا از همون روز که رفتم خونه مادرم تبدیل شده بود به یک فرشته ای که من همیشه انتظار داشتم
من حتی ازش گله هم نکرده بودم بخاطر رفتارش فقط چند دقیقه ای در مورد اخلاقیات خوبش با خودم صحبت کردم
ازون ماجرا هفته ها میگذره ولی مادر من که منو ب ی جایی رسانده بود ک میخوااستم اعراااض کنم تبدیل به فرشته ای شده ک نه تنها من بلکه تمام خواهر برادرام شگفت زده اند از رفتار مادرم با من
بچه ها چیزی عوض نشده مادرر من هنوزم همون آدمه هنوزم تو خونه ما همون بحثا و حرفا هست ولی دیگ هیچ برخوردی با من ندارند اون انرژی های منفی یا سراغ من نمیان یا موقع برخورد ب من برمیگردن چون من دارم خوبی هارو میبینم
یک مثال واضح زدم از تمرکز بر نکات مثبت که بگم به قول استاد که میگن کاری نداشته باشید چطوری اما ایمان داشته باشید که میشه بخدا میشه به طور معجزه آسایی میشه باااور کنید که میشه
من هیچ کاری نکردم فقط چند دقیقه چشمامو باز کردم شروع کردم به دیدن خوبیای خانوادم و مادرم که همیشه باهاش چالش دارم و الان مدت هاست دارم در آرامش از کنارشون بودن لذت میبرم و هر بار ک یادم میره و دوباره بدیارو میبینم باز روز از نو میشه و روزی از نو
ی جمله خیلی قشنگی بود تو این متن
اگر تمرین کنید و باور کنید دیگه همیشه فقط خوبیارو میبینید و دیگ اصلا منفیارو نمیبینید
دارم به روزی فکر میکنم که یاااد گرفتم فقط خوبیارو ببینم و از تصور اون روز لذت میبرم.
امیدوارم که هممون این قدرت رو پیدا کنیم و بتونیم از این همه نعمت های خوب لذت ببریم .