سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۰ - صفحه 8

به نام الله یکتا

سلام به استاد عباسمنش و عزیزدلش مریم خانم

من ۱۴ سالمه و تازه امروز عضو این سایت بی نظیر شده ام?

خداروشکر میکنم که با موفقیت وارد شده ام

راستش مادر من بیشتر از دوساله که با استاد آشنا شده و از اون موقع تا الان خیلی تغییرات تو زندگی ما به وجود آمده

مادر و پدرم روابطشون عالی شده من وقتی چند قسمت از این سفرنامه رو دیدم دقیقا رفتارهای پدر و مادرم و حتی با من و برادر کوچکم رو در شما دیدم

مادر و پدرم مثل شما عاشقانه همدیگه رو دوست دارند و از این حرفهای عاشقانه به هم میزنند

خانه ی ما پر از آرامشه و من این آرامش را دوست دارم

من عاشق اون خدایی هستم که آرامش را به زندگی ما برگردوند

سفرنامه ی شما رو خیلی دوست دارم و با مادرم میبینم

من آرزومه که تو آمریکا زندگی کنم

قیافه ی استاد خیلی شبیه پدرمه طوری که هر وقت داداش کوچیکم شما رو میبینه میگه پدرمه؟????

مادرم از همون دو سال پیش تا الان هر وقت که فایلهای شما رو میدید و گوش می کرد برای من هم از قانون خدا تعریف میکرد و از همون سال تمرینات روزانه ی یوگا و مراقبه ها را انجام میده

الان که برام میگه من بهش میگم مادر من بقیه اش را دیگه از حفظم و می دونم?

استاد عباسمنش و مریم خانم من هم مثل مادرم دفتر شکرگزاری دارم و هر شب از خدای مهربونم بابت اتفاقات روزم سپاسگزاری می کنم

خیلی خوشحالم که تو این دنیای با قانون دارم زندگی می کنم

دنیایی که خودمون اتفاقات زندگی مون رو می سازیم

درس من هم خیلی عالیه و همیشه معدلم ۲۰ میشه و همینطور از وقتی که ۳ سالم بود تا ۶ سالگی مادرم بهم زبان انگلیسی یاد میداد و از ۶ سالگی تا الان هم کلاس های زبان شرکت میکنم و همیشه هم نمره ی top میارم

می خواستم از خداجونم و هم از شما و هم مادر مهربون و دوست داشتنی ام لیلا جونم که می دونم کامنت منو میخونه تشکر کنم و بهتون بگم عاشقتونم دوست داشتنی هااااا

خداروشکر که تو رو دارم???