سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۶ - صفحه 11

628 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرشته جاشو گفته:
    مدت عضویت: 2253 روز

    سلاااام و درود بر استاد عزیز..مریم شایسته مهربان و مایک عزیزممم و تمام دوستان??وای خدای من این قسمت هم مثل بقیه قسمت های سفرنامه انرژی و انگیزه خاصی به من داد، خدایا شکرت که من هم کنار این خانواده خوووبممم و لذت میبرم از همه نعمت ها و زیبایی های جهانی که تو خلق کردی?دقیقا لحظه ای که داشتم به سلیمان نبی فکر میکردم مریم شایسته عزیز هم اسمش رو آورد ???خیلی زیبا و جذاب بود.. ازتون سپاسگزارم بخاطر تمام زحمتایی که میکشین و به ما شادی و انرژی و انگیزه میدین?هربار که فایل جدید میزارین من با ذوق بقیه خانواده رو جمع میکنم دور هم می‌بینیم و لذت میبریم?برکتتون روزافزووووونخدایاشکرتتتتتت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    ندا مظاهرى گفته:
    مدت عضویت: 3396 روز

    سلام به استاد و خانم شایسته و مایک عزیز و خانواده صمیمی عباسمنش

    فایلاتون حرف نداره خانم شایسته

    دمتون گرم

    کیف میکنم میبینم

    خدا رو شکر

    ۱۳دقیقه پر از ثروت و رابطه های عالی و سلامتی و عشق و زیبایی و آرامش و خلاصه همه چیزهای خوب

    خانم شایسته این فیلما برا ما اهرم رنج و لذت رو میسازه

    که اگه رو خودمون حسابی کار کنیم به چه جاها و روابط و آرماشی هدایت میشیم

    خیلی دو‌ستون دارم

    انشالله همیشه موفق باشیم

    ????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    اعظم جم نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2641 روز

    سلااااااام ??? نمیدونم چی باید بگم بس که لذت بردم دهن منم مثل مایک عزیزم باز مونده بود چققققدر اون آبشار بزرگ و زیبا بود بزرگی و عظمت و قدرت خداوند رو به یاد من آورد خدای عزیز رو هزاران بار شکر که شما اونجایید و سخاوتمندانه ما رو هم به اونجا بردید و حتی احساس کردم منم با خانوم شایسته ی خوش قلب هم رفتم زیر اون آب، صدای چک چک آب چقدر زیبا بود،خدا رو شکر که به اون جا رفتید٫٫٫ خدای من اون سنجاب اون پرنده ها????که آدم رو تا جنون می‌بردند بس که زیبا بودند، و اون استادِ راحت که عاشقشم و بی خیال و بی تفاوت از نظر دیگران چه خوشکل روی زمین نشسته بود و به اون پرنده ها و سنجاب زیبا غذا میداد و عشق میکرد و مایک نازنین که مثل پدر روی زمین نشسته بود و لذت می‌برد ???و اون آهنگ که واقعا فوق العاده بود و چقدر به اون تصاویر میومد????تجربه ی بسیار زیبایی بود متشکررررررررم??????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    Bahary گفته:
    مدت عضویت: 2489 روز

    و عکس باشکوه مایک با آبشاااااااار نیاااااگااااارااااااا???

    حالا حالا حالاااا همه دستاااا به بالاااااااااااا

    بیاین آبشار نیاگارا اونم همین حالااااااااااا

    ?????????????

    عااااااششششششقتتتتمممممممم خدااااااااااا

    OooooH Myyyyyyyy GOD

    اییییییین دیگه حرففففف ندارهههههههههه

    من چی بگم از این همه هیجاننننننننن

    از این همه انرژی فوق العادههههههههه

    بابا استاد سوپرایزتم ????????

    خدااااااایاااااااااا شکرتتتتتتتتتتتت

    خیلی باحالهههههههههههه

    چه ابوهتییییییییی چه فشارییییییییی

    چه خروشییییییییی

    رب من چقدر قدرتمندییییییییییی

    تازه این سر سوزن قدرتت هم نیستتتتت

    مرحبا به این عظمتتتتتتتتتتت

    چه منظره ایییییییییی

    رنگین کمان ?????????

    خدایییش شب اونجا چه منظره ای داشته باشهههههه?????????

    ???????????????

    ووواااااااووووووو

    دلمممممم میخاااااد اونجا جییییییییییییغ بکشششششمممممممم

    عاشقتم خداااااااااااای مننننننننیییییییییی

    بابا چقدر امکانات چقدر راحتی چه راه قشنگی درست کردن

    من برم زیر اون آبشاااااار ?????

    خدا به شجاع دلان آبشاری میده این هوااااااا

    به هرکی به اندازه لیاقت و فرکانسش

    بمنم اندازه خودم داده دوش حمام????????

    بخدا طاقت نیاوردم گفتم باید منم حتی شده یکم اون حس تجربه کنم رفتم زیر دوش حمام ????????فشار قوی اب سرد که یهو در سردوش خورد به ملاجم و آب همه جا پخش شد خیلی باحال بودااااااا?????????

    اومدم اتاق کولرم روشن کردم تا سرمای اونجارو حسسسس کنمممممم??

    ازاین به بعد هرروز که خواستم برم حموم میگم دارم میرم زیر ابشار نیاگارا دوش بگیرم تا هچوقت این خواسته از یادم نره و جهان منو ببره اونجااااااا??????

    چقدر اونجا فرصت پول سازی زیاده حتی هنوز کلی ایده هم میشه اجرا کرد واس ثروت ساختن خدایا شکرتتتتتتتت

    چه کاور های خوش رنگییییی چه کفش های رنگی باحالی ????

    استاد یعنی عاشق شوخیاتم مردم از خندههههه?????????

    بانو چه گوشی باحال و ضد آبی خیلی باحاله٫

    بابا فککم قفل کرد ازبس باز موندهههه دگ بسته نمیشهههههه???????

    واااااییییییی از کجای اون منظره بگم

    چه سنجاب باحالیییییی ?

    چه مرغ دریایی یهو گلله اییییی اومدننننن

    ???

    بخورید دعوا نکنید همه چی فراوانییییی?

    اوه یادم رفته بود اون اتوبوس قطاری چقد باحال بود عاشقشم ???

    یعنی بانو ?به دست و پنجه ات?به گوشی فوق العاده ات?به همه چی اونجا???

    فراوانیییی

    زیبایییییی

    تمیزییییییی

    عششششششقققق

    شادییییییی

    ثروتتتتتتتت

    دوستییییییییی با طبیعتتتتت

    شکر زیباییییییی و نعمتتتتتتتت

    یعنی بی برو برگرد من بهاری باید باید برم بهشت و لا غیرررررر

    خداجونم بهشتت چی باشههههه من حیرانم از این همه زیبایی تو این دنیا

    زیبایی خدای زیبای من الهه ی بینظیر من چقدررررر باشه انوقت

    دنیا بدجور به کام منه ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    کیانوش نسیم سبحان گفته:
    مدت عضویت: 2927 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    حمد و سپاس مخصوص خداونده

    سلام و درود خدمت بانوی شایسته و برگزیده ی خداوند خانم شایسته نازنین و استاد عزیز و قدرتمندم و مایک پسر دوست داشتنی و عزیز

    میخوام یه چیزی را بگم این دوره ی بی نظیر سفر نامه چنان عشقی را در من بیدار کرده که تا به حال نظیرش را ندیده بودم یعنی این فایلهای سراسر عشق سفرنامه باعث تکامل درک وجود عشق در درون من شده

    رفتارم تو خونه به قدری تغییر کرده که خانمم بهم میگه خوابنما شدی؟چیزی تو سرت خورده؟شدی او مردی که من میخواستم

    خدایا شکرت

    فقط میتونم بگم این تصاویر فقط تصویر نیست و یک انرژی همراه خودش داره که بینهایت قدرتمنده و از انرژی منبع و اصلی نشعت میگیره و توسط شما بانوی نازنین به همراه تصاویر تدوین میشه

    این روزا با نگاه کردن به این سفرنامه حالی خوشی دارم و از اول تا آخر هر فایل لبخند روی صورتمه و یه حس قوی از شدن از بودن از همراهی باشما

    من بی نهایت از شما خانم شایسته عزیز و استاد نازنین و مایک که باعث و دست قدرتمند خداوند شدید و این انرژی را به تک تک ما ها میرسونید سپاسگذارم

    درضمن امروز تولد دوسالگی من است

    دوسال پیش همچین روزی توسط دست قدرتمند و پر از عشق خداوند تولدی دوباره داشتم که به خاطر این روز عزیز و فراموش نشدنی هدیه ی ارزشمند به خودم دادم و اون سرودن یک شعر بود و تقدیم میکنم به استاد عزیزم سید حسین عباسمنش و خانواده عزیزم در اینجا

    قبلش بگم من تو این دوسال بسیار تغیرات داشتم که مهمترینشون کشتن عجله در رسیدن و درک قانون تکامل بوده

    من یه عقبه ای داشتم و نسبت به عقبه ی خودم در هر بعد از زندگی نیاز به زمان خودش و طی کردن تکامل دارم

    باید پارو نزد وا داد

    باید دل را به دریا داد

    شعرم را تقدیم میکنم

    بسم الله الرحمن الرحیم

    هوالقلم هوالکلام

    داستان وجود خلقت من

    هر نظر مست نگاهش بودمی

    هر دمی هو هو کنان میکردمی

    خوش زاحوال خود و او بودمی

    هر چه او میگفت من میکردمی

    سر خوش و مست،همه او دیدمی

    هرچه هست و بود،همه او بودمی

    وقت سردی و زمستان هم، بهاری بودمی

    چون در آنجا جملگی او بودمی

    او که مطلق عشق بود ومهرانه همی

    در ره فضل و کرامت خود فزون میکرمی

    ذره ای از خود جدا کرد وقت خیش

    وقت آن شد تا شوم معمار خیش

    در دم سورش دمید و من شدم انس پریش

    چون که نسیان آمدو بر خود شدم بی یار و کیش

    من چرا بی یار و کیش؟

    من چرا انس پریش؟

    من که خوش بودم همی در حال خویش

    پس چرا انسم نمود و من پریش

    او که مهر مطلق و،رحمن همی

    او که سرتاسر همه عشق بودمی

    یاد بردم یاد او و من شدم دیوار او

    تا که شد عمری سپر بی یاد او

    مشکل اندر پی مشکل دیدمی

    از برای حل آن زو زو کنان بودم همی

    هردمی رو میزم بر این و آن بودم خمی

    زجر بود و پیکرم خسته ز احوالم همی

    در دمی، دیگر نبودم مرهمی

    بس که خم بودم،نبودم آدمی

    داد و فریادم فزون شدن در همی

    ای که گفتی مرهمی،کوشی؟ نهی؟

    من که اینجا آمدم آدم شوم

    از برای تو همی مرهم شوم

    پس چرا انسانم و ادم نهی؟

    پس کجایی؟ دیگرم طاقت نهی

    چون که گفتم پس کجایی؟ نقطه ی تسلیم بود

    از برای نقطه ی تسلیم، آن عقب ملزوم بود

    چون گفتم پس کجایی آن ندا نزدیک بود

    گوش من زان پرده دیگر هوش بود

    قلب ودر سینه سراسر شور بود

    از برای دردهایم مرهمی مکشوف بود

    زان هویدا شد مسیر جنتم

    نور شد آن، ره به سمت جنتم

    گفت و گوهای من او باز شد

    آن همه راز نهان،سرباز شد

    آن همه مشکل پی مشکل همی هم یار شد

    رمز آن دیوار و من هر یک به یک بیدار شد

    آن ندا بود از ازل من هم همی

    در دمی او بودمی من نا دمی

    آن دمی که بودمی،، او هم همی

    من دگر او بودم،، او مرهمی

    در تلاشم که شوم او هر دمی

    از پی انسانیم، هر دم شوم من آدمی

    ((رهسپار))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    فاطمه لایق بهترین هاست گفته:
    مدت عضویت: 2388 روز

    سلام سلام واقعا سپاسگزار خدای بزرگم هستم که این فایل های زیبای سفرنامه دارم دنبال میکنم و لذت میبرم٫واقعا عالی بود مریم جان فوق العاده بود تو واقعا بی نظیری یک هدیه ناب الهی برای ما که در حاله تغییر فرکانس هستیم ٫فایل های نیویورک فوق العادست مخصوصا این قسمت لذت زیر آبشار و صدای پر از عشق دونه های آب واقعا نمیدونم چی بگم خیلی لذت بخش بود برای من که عصر جمعه در شیراز تو اتاقم بودم و کاملا حس میکردم کنار شما هستم خیلی عاااالی بود اون سنجاب و اون رفیق های جاناتان فوق العاده و ناب و بی نظیر بودن٫مریم جان کلمات حس منو نمیتونن منتقل کنن امروز واقعا حال کردم٫ قسمت های ۵ و۶ و ۷ و ۸ قدم چهارم از دیروز عصر ریز به ریز نگاه کردم و نت برداری کردم و اشک ریختم از بزرگی خدا و راحت بودن همه چی،سپاسگزار خدای مهربونم هستم که هدایت شدم به این مسیر ٫سپاسگزارم از شما و استاد عزیزم که در جهت درک قوانین در حرکت هستید و برای ما رد پا میزارید دنبالتون بیاییم٫ما که شیرازی هستیم اما زرنگیم به خدا? و حرکت میکنیم میاییم، و هر روز مشتاق ترم که زیبایی های بیشتری از این جهان هستی را ببینیم٫امریکا واقعا فوق العادست زیباست پر از عشقه پر از آرامش و برکت و فراوانی ،سپاسگزار خدای خوبم هستم وسیله ایی قرار داد وسعت دید داشته باشیم و بفهمیم دنیا چه قدر زیبا و بزرگه و پر از فراوانی هست٫خدایا صد هزار مرتبه شکر٫مریم جان دوستت دارم ٫یار قدرتمند و بی نظیرمممممم٫عشق بر تو باد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    بهروز گفته:
    مدت عضویت: 2422 روز

    سلام استاد گلم و خانم شایسته عزیز

    فقط و فقط دارم لذت میبرم از این سفر.مثل اینکه خودم اونجا قدم به قدم با شما عزیزانم همراهم.

    هر روز صبح که بیدار میشم منتظر یه ماجرای دوستداشتنیه دیگه هستم.

    دوربین شما شده چشمهای من که از دیدنیها لذت میبرم و شور و شوق شما شده انگیزه و شور وشوق من.

    تا برم سمتی که بتونم سفرها و گردشهای بزرگی روی زمین خداوند بزرگ را شروع کنم.همونطور که در قرآن هم از ما خواسته شده تا در زمین بگردیم و نعمت های خدا را ببینیم.

    از وقتی باورهای بنیادین خودم رو عوض کردم،اتفاقات دلخواهم مثل شهاب باران آسمان اونقدر زیاد و سریع اتفاق میفته که فقط فرصت تماشا دارم و اصلا فرصت بازگو کردن در سایت یا برای دیگران ندارم.

    فقط یه جمله هست که میخوام به شما بگم:

    از شما جدا نیستم،با شما یکی هستم و هر لحظه حستون میکنم.چرا که همه از یک منبعیم.

    خداوندا شکرگزارتم?????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    آپادا گفته:
    مدت عضویت: 3060 روز

    سلام ممنون از استاد عباس منش و خانم شایسته بابت به

    اشتراک گذاشتن این سفر و نشان دادن زیبایی ها که هر کدام برای ما درسی دارد ?

    در این پیام قصد دارم با چند تا سوال و جواب علت اصلی موفقیت عباس منش را برسی کنیم

    سوال اول

    بچه ها چند نفر از ما میتونه ادعا کنه که اگه الان در یک چشم به هم زدن در همین موقعیت زیر این آبشار ظاهر بشه دقیقا اندازه عباس منش و مایک بهش خوش میگذره؟

    اکثریت ما هنوز در قید و بند ها و شرطی شدگی ها هستیم و گیر کردیم

    واقعا چند نفر از ما مثل عباس منش میره زمین میشینه و به پرنده ها غذا میده ؟

    چند نفر از ما شادیش از درونش میاد؟

    چند نفر از ما با خودش کاملا به صلح رسیده؟

    آیا ما خودمان طبیعت نداریم؟

    وقتی میریم به طبیعت آیا همین قدر بهمون خوش میگذره؟

    اگه نه چه چیزهایی مانع هست؟

    چند نفر از ما از قید بندها رها شده ؟

    من وقتی این سفر نامه را میبینم واقعا میبینم که عباس منش و خانوادش لایق هستند چون رها شدن از شرطی شدگی ها از از دل مردگی ها از قضاوت کردن ها از ترس از قضاوت

    عباس منش واقعا تسلیم خداست و خدا در مرکزش هست و خدا داره هدایتش میکنه

    عباس منش به میزانی که از شرطی شدگی ها رها شده نتیجه گرفته و ثروتمندی شده که داره شادی و خوشبختی را در همه زمینه ها تجربه میکنه و این طور نیست که پول داشته باشه اما شاد نباشه و دل مرده باشه

    بچه ها چند نفر از ما اجازه دادیم که خدا مرکزمون بشه و خودش ما را هدایت کنه؟

    چقدر به خدا اعتماد میکنیم؟

    غیر از این هست که اکثریت ما شرطی شدگی ها مرکزمون هست و این شرطی شدگی ها ما را کنترل میکنه؟

    غیر از اینه که همیشه سر اتفاقات کوچک در ذهنمون ستیزه میکنیم که چرا این اتفاق افتاد؟

    در یکی از فایل های سفر نامه استاد رفت یک رستوران و گفته شد تا یک ساعت دیگه پر هست

    واقعا اگه ما بودیم غر نمیزدیم؟ بی حوصله نمیشدیم؟

    اما عباس منش با این اتفاق در صلح بود و بخاطر همین به جای بهتر و شادی بهتر هدایت شد و باز کلی بهشون خوش گذشت

    عباس منش و خانوادش در مسیر سفر هم بهشون میگذره

    آیا ما هم همینطوریم یا وقتی میریم سفر منتظریم که زود برسیم و در طول سفر را با بی حوصلگی پشت سر میگذاریم؟

    این تفاوت ها را ببینیم چون همین تفاوت ها باعث شده که الان عباس منش این تجربه ها و این دستاورد ها را داشته باشه

    اکثریت ما فکر میکنیم اول باید به جایی که عباس منش رسیده برسیم بعد بهمون خوش میگذره

    اما این برخلاف قوانین هست

    اکثریت ما فکر میکنیم عباس منش وقتی رفته آمریکا رها شده

    در حالیکه وقتی که ایران بوده هم خوش میگذشته بهش و رها بوده

    ی فایل ویدئویی قدیمی از استاد قبلا در کانال تلگرام گذاشته شده و گواه این موضوع هست

    و اگه ما هم بخوایم لایق بشیم باید قبلش رها بشیم از شرطی شدگی ها

    از نقش بازی کردن و نقاب هایی که به چهره میزنیم

    رها بشیم از ستیزه کردن با اتفاقات

    و با اتفاقات در صلح باشیم

    اکثریت ما قانون را درست نفهمیدیم فکر میکنیم با همین درونیات و در همین حالت که شرطی شدگی ها مرکزمون هست و ما را کنترل میکنه میتونیم تجسم کنیم و بعد یک دفعه شرایط عباس منش را تجربه کنیم

    اکثریت ما شادیمون را از تایید دیگران میگیریم

    و از قضاوت دیگران غمگین میشویم

    اکثریت ما وقتی ی اتفاق میفته اون را دشمن خودمون میدانیم و باهاش در صلح نیستیم

    اکثریت ما با اتفاقات میجنگیم

    اکثریت ما سعی میکنیم شادیمون را از چیزها بیرون قرض کنیم

    وقتی پول باشه خوشحالیم وقتی پول نباشه ناراحتیم

    یا وقتی یکی تاییدمون کنه خوشحالیم و اگه تاییدمون نکنه ناراحت

    خلا داریم و در تنهایی بهمون خوش نمیگذره اما فکر میکنیم اگه ازدواج کنیم و ی نفر دیگه که اونم خلا داره وارد زندگی ما بشه دیگه شادیم

    این نیست به خدا این نیست

    وقتی ما رها بشیم از شرطی شدگی ها

    و به خدا اعتماد کنیم و خدا مرکز ما و هدایتگر ما بشه ،

    انرژی خدایی در ما جاری میشه و شادی از درون ما جوشش میکنه و به دیگران هم سرازیر میشه

    و شرایط بیرونی هم تغییر میکنه

    با درونیات فعلی حتی اگر هزار سال هم خاسته هامون را تجسم کنیم شرایط همین هست ،

    درونیات باید تغییر کنه ،

    باید رها بشیم از شرطی شدگی ها

    باید به جا اینکه ذهن ما را کنترل کنه

    ما ذهن را کنترل کنیم

    و اجازه بدیم خدا هدایتگر ما باشه

    خدا به جا ما فکر کنه ،

    خود حقیقی ما امتداد خداست و خدا همه راه حل ها را داره و بهترین هدایتگر هست

    اما نمیشه هم شرطی شدگی ها مرکز ما باشه و ما را کنترل کنه و هم خدا

    نمیشه بخوایم با منیت ها و حقه های ذهن ناقص خودمان نقشه ثروتمند شدن بکشیم و موفق هم بشیم

    یا باید بنده خدا باشیم یا بنده شرطی شدگی ها

    و دوتاش باهم نمیشه

    انشالله که خودمان بخواهیم و خدا هدایتمان کنه

    یا حق ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 105 رای:
    • -
      رضا پورهاشمی گفته:
      مدت عضویت: 2808 روز

      به نام خداوند هدایتگر من ٫٫٫سلام ٫٫٫ کامنتت بینظیره فقط باید بهش عمل بشه ٫٫٫عااااالیه ٫٫٫دقیقه همینطوره ٫٫٫ خدا رو شکر به خاطر کامنت زیبات ٫٫٫ازش اسکرین شات میگیرم گهگاه نگاش کنم ٫ انشالا همیشه بهتر و بهتر و بهترتر بشیم تا به خود مقدسمون برسیم ٫ بازم ازت ممنونم تشکر میکنم ٫ ومن الله توفیق٫

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 3023 روز

      به نام خدای زیبا

      دوست عزیز هم فرکانسی چه عمقی داشت نوشته های شما .

      انکار برای من نوشته بود خدای درونت آفرین .

      من هم امروز اتفاقااا همین رو به خودم گفتم ببین طیبه استاد وخانوادده ش حقشون که الان امتحان واقعاااا تغییر کردن جهاد کردن حرکت کردن ایمانشون رو به خدای یکتا نشون دادن بقول شما از شرطی شدن ها رها شدن .

      اما من هنوز رها نشدم هنوز درگیرم .باید بتونم رها بشم هر بار هنوز در صلح ماملنیستم با خودم واینم نیاز داره به فرصت به خودم نیاز داره بتونم کار کنم وبرگ نر بشم وسیع تر .

      چه زیبا گفتید همه ما امتدادی از خدا هستیم وخدا رو باید مرکز خودمون بدونیم تا هدایت مون کنه و بهش اعتماد کنیم .

      سپاسگزارم برای پخش آگاهی.

      در پناه خدای زیبا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      Bahary گفته:
      مدت عضویت: 2489 روز

      سلام دوست عزیز.با سوالاتت منو بردی به دوران شیرین بچگیم ممنونم.

      باعث شدی زنده کنم عباس منش درونمو.

      خواستم بگم من جز اون چندنفری هستم از تمام طبیعت اطرافم لذت برده بودم تا روزی که گفتن بزرگ شدی و عباس منش دورنم اسیر کردن.

      ولی الان دارم دونه دونه اون زنجیرهارو میشکنم و خودمو آزاد میکنم.

      چون فهمیدم خدا همون بهارو میخاد ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      اندیشه افشین گفته:
      مدت عضویت: 2971 روز

      سلام دوست عزیز

      تمام آنچه نوشتی را من در این روزها دارم به سمتش هدایت میشوم ؛ رها مثل روح ؛ رها مثل تمام پدیده های خدا ؛ شاید فقط انسان باشد که رهایی را از خودش گرفته و خودش با دستان خودش به آزادی خویش پایان داده است ؛ هرچه بیشتر زنجیرها را باز کنیم بیشتر درک میکنیم و هرچه بیشتر درک کنیم بیشتر لذت میبریم ؛ باید دست خداوند را باز گذاشت که بتواند هدایتش را جاری کند ، دقیقا آمپول زنی را به یاد می آورم که در دوران کودکی دستهایش را سفت گرفته بودم و اجازه نمی دادم بهم آمپول بزنه ، شاید از رنج آمپول می ترسیدم ، دقیقا مثل روزهایی که بزرگ شدم و از اینکه خودم را به دست خدا بسپارم می ترسیدم ، رابطه ما با خدا پر از قید و شرط است و تو دوست خوبم این نکته را بسیار خوب بیان کردی ، باید رها شد از قید ، باید شرط ها را باطل نمود ، رابطه بنده با رب باید صاف و بی تکلف باشد …. سپاسگزارم دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      Only god گفته:
      مدت عضویت: 2747 روز

      سلام دوست عزیز خیلی ممنونم ازت بخاطر این آگاهی هایی که منتقل کردید

      اولش که داشتم متنو میخوندم نجواهای ذهنی شروع شد که تو خیلی با رهایی فاصله داری فقط اگاهانه داری روی خودت کار میکنی و تا حواست پرت باشه عادت های منفی میاد سراغت و خلاصه حالم گرفته شد اما بعد به خودم گفتم استادو خانوادش یه شبه به این درجه از رهایی درصلح بودن در خود نرسیدن تکاملشون رو طی کردن استاد دکمه نزده یه شبه رها بشه استاد عباسمنشم کار کرده رو خودش یه جاهایی بوده اشتباه کرده یه جاهایی جنگیده بحث کرده و کلی ازمونو خطا داشته تا به این درجه از رهایی رسیده پس ماهم باید ادامه بدیم تکاملمون روطی کنیم وبعدش به امیدخدا ماهم میتونیم مثله استاد بشیم حتی بهتر از استاد افرادی توی این سایت بودن که خیلی راحتر و سریع تر از خود استاد نتیجه گرفتن چون دیگه اون ازمونو خطاهایی استاد داشته دیگه نداشتن

      خلاصه لذت بردم از دیدگاه فوق العادتون

      ببخشید طولانی شد

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        آپادا گفته:
        مدت عضویت: 3060 روز

        سلام مهیار جان ، دوست خوبم طبق آموزش ها مولانا راه رهایی این هست که بدانیم دو تا وجود در ما هست یکی اصل ما که امتداد خداست

        و یکی دیو درون که به خاطر شرطی شدگی ها بوجود اومده که در آموزش ها مولانا بهش من ذهنی گفته میشه

        بعد از آگاهی بالا ، قدم اول این هست که فرار نکنیم و تمام ویژگی ها دیو درونمون که از شرطی شدگی ها بوجود آمده را بنویسیم

        و بعد قدم دوم این هست که پرهیز کنیم از آن ها

        و این هوشیاری لحظه به لحظه میخواد

        و گاهی درد هوشیارانه لازمه

        دقیقا مثل کسی که معتاده و برای ترک مدتی درد میکشه و بعد کاملا رها میشه

        بقیه شرطی شدگی ها هم اعتیاد هست و به میزانی که اون شرطی شدگی قوی باشه اذیت میشیم وقتی پرهیز میکنیم

        مثلا من عاشق تایید دیگران هستم و ی مدت که سعی میکردم چیزی نگم که دیگران تاییدم کنند واقعا درد داشت و همش وسوسه میشدم که دانسته هام که همه کپی شده هست را به دیگران بگم اما الان یکم بهتر شدم اما هنوزم باید خیلی کار کنم چون دیو درونم خیلی هفت خط هست

        و اینکه حتی اگه هوشیاری لحظه به لحظه واست سخته اندازه که انجام میدی و شناسایی میکنی که خود حقیقی تو این شرطی شدگی ها نیست خدا کمکت میکنه

        اگه بخوای خودت این دیو درون را از بین ببری و یا از دستش عصبانی بشی تازه قوی ترش میکنی

        باید بدانی که خدا با قوانینش شرایطی را پیش آورده که این شرطی شدگی ها در تو بوجود بیاد و خودش هم میتونه پاکت کنه

        فقط در برابر خدا ادعا نکن که میدونی

        فکر نکن قانون جذب را یاد گرفتی دیگه همه چیز تمامه و به تنهایی میتونی به تمام خاسته هات برسی

        وقتی قانون جذب جواب میده که خود حقیقی تو که امتداد خدا هست در مرکز باشه اون موقع تجسم که میکنی خیلی سریع جذب میکنی اما وقتی این دیو مرکزت باشه تجسم هم بی فایده است و ارتعاش که فرستاده میشه هم منفی هست

        و نمیشه هم شرطی شدگی ها مرکز باشه هم خدا

        این را گفتم چون خود این جمله که میدانم و منیت از عقل این دیو میاد

        همیشه پیش خودم میگفتم چرا حضرت علی در دعا کمیل اینقدر خودش را خوار کرده ، و میگفتم اینکه انگار برخلاف قانون جذبه پیش خودم میگفتم من باید این باور را بسازم که من عزیز دل خدام و دعا کمیل را صد در صدی نمیتونستم درست بدانم

        البته که ما عزیز دل خدا هستیم

        اما در دعا کمیل حضرت علی این دیو را کوچک کرده نه خودش رو

        در دعا کمیل اول اومده ویژگی ها دیو را نوشته و بعد از خدا کمک خواسته

        با کوچک شدن این دیو ما بزرگ میشیم

        ما به خود حقیقی که امتداد خدا هست زنده میشیم وخدا میاد مرکز ما

        و تنها کاری که ما باید بکنیم اینه که خودمون را در دستان خدا قرار بدیم تا اون ما را پاک کنه یادمون باشه که خدا غفور الرحیم هست و اگه ما منیت را کنار بگذاریم این غفور الرحیم بودن را تجربش میکنیم و فقط در حد یک باور نمیمونه

        یادمه قبلا میگفتم خدا ی جاها هم انگار اشتباه کرده و من اگه جا خدا بودم ی جور دیگه عمل میکردم و این را نسبت به کسی میگفتم که کل این کیهان را آفریده و با قوانینی دقیق داره اداره میکنه

        دوست خوبم شرطی شدگی هات هرچقدر هم به نظرت کوه بیاد ناامید نشو چون کار خدا کن فیکون هست و موقوف علل نیست میگه بشو و میشود

        و این کار را بستگی به درونیات خودمون انجام میده

        هرچی منیت ما بیشتر باشه هرچی فکر کنیم خیلی میدانیم هرچقدر با ذهنمون همه چیز و همه کس را قضاوت کنیم ی حجاب میکشیم و نمیگذاریم خدا روی ما کار کنه و مانع این میشویم که دم خدا به ما که امتدادش هستیم برسه و راهش خاموش کردن ذهن و تمرین مشاهده گری بدون قضاوت ذهن هست

        از قانون جذب جواب نمیگیریم چون فکر میکنیم میدانیم بخاطر همین خیلی ها اولش نتیجه عکس میگیرند و میگن قبلا که قانون جذب را نمیدانستیم بیشتر اجابت میشد دعاهامون

        و دلیلش اینه که بعد فهمیدن قانون جذب دیو وجودشون استاد قانون جذب شده و فکر میکنه خداست

        دیو خدا نیست دیو اصلا واقعی نیست چون از شرطی شدگی ها بوجود آمده ، خود حقیقی ما روح خداست ، پاره از خداست

        بیا رو سوالات زیر یکم تامل کنیم ?

        اگه رهایی از شرطی شدگی ها واسمون سخته

        آیا این هم سخته که به خدا بگیم خدایا من هیچ نمیدانم خودت به فریادم برس؟

        تا کی باید سرمون به سنگ بخوره تا بلاخره بفهمیم که آب حیات از طرف خداست و بقیه هیچوقت به ما کمک نکردند و نخواهند کرد

        هر کمکی هم که از طریق افراد به ما شده به میزانی بوده که رها بودیم و منیتمون ی لحظه کم شده و بعدش دم خدا اومده و این دم باعث شده که دیگران به ما کمک کنند

        اما ما فکر کردیم اون ها کمک کردند و هنوز چشم امیدمون به اون افراده

        اگه نمیتونیم چشم امیدمون فقط به خدا باشه

        حداقل نمیتونیم بگیم خدایا بخاطر اینکه نمیتونم چشم امیدم فقط به تو باشه متاسفم لطفا منو ببخش و خودت نجاتم بده؟

        همش در نماز میگیم خدایا تنها تو را میپرستم اما توجهمون همه جا میره به غیر خدا ،

        وابسته چیزها شدیم معتاد شرطی شدگی ها شدیم و اون ها را میپرستیم

        و حالا که ناتوان هستیم و برده ذهن هستیم برده شرطی شدگی ها هستیم

        حداقل نمیتونیم بگیم خدایا منو ببخش و کمکم کن تا رها بشم؟ خدایا من ناتوانم خودت پاکم کن

        چه چیزی ما را مغرور کرده ؟

        اینکه قانون جذب را فهمیدیم؟

        باز میگم اگه خدا مرکز ما باشه اون موقع وقتی تجسم میکنیم بهش میرسیم

        اما وقتی این دیو مرکز ما هست هر تجسمی هم بکنیم چون تجسم دیو هست به هیچ جا نمیرسه

        با اینکه خدا در درون ما هست و از رگ گردن به ما نزدیک تره ما فراموشش کردیم و ازش دور شدیم و منیت ها مرکز ما شده شرطی شدگی ها مرکز ما شده

        تایید دیگران واسمون مهمه

        حداقل نمیتونیم بگیم خدایا من فقط تایید تو را میخوام نه تایید دیگران رو ؟

        و این ها را از ته دلمون بهش بگیم؟

        حداقل نمیتونیم بگیم خدایا من چشم امیدم فقط به توست نه به دیگران ؟

        تمام این شرارت ها و منیت ها هم از این دیو که از شرطی شدگی ها بوجود آمده میاد اون نمیگذاره که این حداقل ها را هم انجام بدیم

        اما ما به عنوان هوشیاری به عنوان کسی که امتداد خدا هستیم باید بفهمیم و جور دیگه عمل کنیم باید ی لحظه به خودمون بیایم

        و ی لحظه باید بفهمیم که این شرارت ها نمیتونه از طرف خود حقیقی ما که روح خداست باشه

        ی لحظه باید دست از منیت هامون برداریم و از خدا کمک بخوایم و بهش بگیم بخاطر اینکه هنوز دیو درونم هست متاسفم لطفا منو ببخش و به فریادم برس

        ی لحظه باید بخودمان بیایم و بفهمیم که دیگران نمیتونن به ما آب حیات بدن و خودمون هم با وجود این شرطی شدگی ها ناتوانیم

        و خدا جواب میده و کمک میکنه وقتی این دیو را کوچک میکنیم و این موقع ها دمش را دریافت میکنیم و غفور الرحیم بودنش را تجربه میکنیم

        شایدم منتظریم که خدا بیاد از ما معذرت خواهی کنه

        اما اون هر لحظه میخواد رحمتش را در ما که پاره ای از او هستیم جاری کنه اما ما با منیت پرده کشیدیم

        پیشنهاد میکنم فایل ها آرامش در پرتو الهی قسمت دوم و ششم و نهم را از سایت دانلود کن و بارها گوش کن این فایلا اصلیترین هستند

        اگه مایل بودید در کنار آموزش ها عباس منش برنامه گنج حضور که تفسیر اشعار مولانا هست را هم دنبال کنید این برنامه کمک کننده است و مکمل هست برای تسلیم خدا شدن و آشتی بودن با اتفاق این لحظه

        شاه کلید در این برنامه تمرین تسلیم یعنی تمرین مشاهده گری بدون قضاوت ذهن هست

        این برنامه ۲۴ ساعته از ماهواره پخش میشه جدا از اون در اینیستگرام یا در نت هم سرچ کنی هست

        در سایتش تا حالا بیش از ۷۰۰ تا برنامه ۴ تا ۵ ساعتی هست که پیشنهاد میکنم از برنامه ۶۰۰ به بعد را گوش کنی

        چون آگاهی ها در برنامه ها جدیدترش بیشتر شده

        گوش دادن به این برنامه اولش ممکنه یکم سنگین باشه اما اگه در مدارش باشی به طرفش کشیده میشی

        من یک ماه نمیفهمیدم مثل الان چی میگه اما به سمتش کشیده میشدم و بعد هم با تمرین تسلیم برکت هایی اومد که متوجه شدم مسیرش درسته

        یادت باشه که تو ذهنت نیستیچ ،

        تو شرطی شدگی ها نیستی

        و حتی تو مهیار نیستی

        تو امتداد خدایی

        و خدا در هر لحظه میخواد انرژی شفاگرش را در تو بدمه

        و تو را پاک کنه شرطی شدگی ها

        و شرایط بیرونی تو را هم درست کنه

        پس خودت را با دیو درونت و با اسمت و یا بدنت و… یکی نپندار و پذیرا باش

        یا حق ?

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
        • -
          نگین گفته:
          مدت عضویت: 2441 روز

          سلام دوست عزیز..چه کامنت خوبی بود…همشو خوندم بهش فکر کردم.حتی فکر میکنم لازمه چند بار بخونم..

          چندروزی هست یه همچین چیزایی تو ذهنمه و نوشته ی شما کمک کرد که بیشتر بهش فکر کنم.چه خدایی دارم…جوابمو میده..بهش میگفتم من بدون تو نمیتونم ادامه بدم.تو کمکم کن…الهی شکر

          ممنونم از شما بابت اشتراک گذاریه این آگاهی های ناب

          بهترین هارو از خدا براتون میخوام

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          نفیسه گفته:
          مدت عضویت: 2141 روز

          سلام عزیزززم

          ممنون از آگاهی های الهى ارزشمندى که دست خدا شدى و براى ما جارى کردى

          چه هدایت فوق العاده ای از این کامنت دریافت کردم وقتى از درد هوشیارانه نوشتى

          چقدر خوبه که انسان انقققدر به شجاعت برسه قبل از اینکه با چک و لگد جهان بخواد به رهایی برسه خودش درد هوشیارانه براى خودش ایجاد کنه تا از قید و بند ها رها بشه از شرطى شدگى ها رها بشه از ترمز ها رها بشه از منیت ها و تسلیم نبودن ها نقش خدارو بازى کردن ها رهااااا بشه

          شاید اولش درد داشته باشه و رنج بکشه حتى گریه کنه ولى به رهاییش می ارزه

          درست مثه کودکى که از شیر گرفته میشه اولش اذیت میشه ولى بعد غذاهاى خوشمزه تر و عدم وابستگى رو تجربه میکنه مثه بچه اى که از رحم مادر میاد بیرون اولش گریه میکنه ولى بعدش تجربه هاى بهتر و دنیاى بزرگترى در انتظارشه

          ولى چقدر خوب که خودمون آگاهانه از اون قیدو بندها رها بشیم حتى اگه اولش درد داشته باشه

          خدارو بییییینهایت شاااکرم که هر لحظه هدایتمون میکنه

          ربنا آتنا من لدنک الرحمه و هیئ لنا من امرنا رشدا

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سپیده گفته:
      مدت عضویت: 3564 روز

      سلام دوست هم قدمی من

      کاملا قبول دارم که استاد روی خودش کار کرده و بخاطر آمریکا نیست اما محیط اونجا هم خیلی بهش داره کمک میکنه. البته که خواسته خودش بوده.

      اصلا استاد قبل رفتن به آمریکا و بعدش کلی تغییر داشته که تو فایل ها مشهوده‌

      خیلی خوشحالم که این اتفاق افتاده چون برای ما هم کلی تجربه و الگو و نتایج خوب داره.

      من که خودم از اول دوره و مخصوصا سفرنامه کاملا حس میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      نفیسه گفته:
      مدت عضویت: 2141 روز

      سلام دوست عزییییزم

      کامنتت عاااااالی بود وااااقعا درکت از قوانین قابل تحسین هست

      به چه نکات ظریف و قابل تاملى اشاره کردى

      کاملا حقیقت محض رو جارى کردى

      امیدوارم ما هم تکاملمون رو با لذذذت طى کنیم و حتى بهتر از استاد از زیبایی هاى اطرافمون مانند بچه ها لذت ببریم تا هدایت بشیم به زیبایی ها و لذت های بیشتر

      ربنا آتنا من لدنک الرحمه و هیئ لنا من انرنا رشدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فریده گفته:
      مدت عضویت: 853 روز

      سلام دوست عزیز

      چقدر از خوندن کامنت زیبای شما لذت بردم،ممنون که با ما به اشتراک میزارید

      واقعا همینطوره که میگید ما درگیر روزمرگی ها شدیم و منتظریم تا به اون نقطعه ایی برسیم که استاد رسیده و بعد احساس خوشبختی کنیم

      واقعا چرا ما مثل استاد لذت نمیبریم از اتفاقات به ظاهر ساده زندگیمون

      خداوند رو بسیار شاکرم که در این مسیر زیبا کنار دوستان خوبم هستم.خداوند رو هر لحظه سپاسگزارم گاهی به خدا میگم چه لطف بزرگی بهم کردیو استادو سر راهم گذاشتی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    ریحانه باقریان گفته:
    مدت عضویت: 3168 روز

    خدایا بی نهایت شکرت سپاس ، برای دیدن و احساس کردن این همه زیبایی تشکر فراوان از استاد عزیزم،خانم شایسته نازنین و پسر گل شما که سرشار از انرژی است بابت تمام فایل ها متشکر به خصوص این فایل که بی نظیر بود و روح انسان رو بزرگ و آرامش وصف نشدنی پیدا کردم منتظر فایل های عالی شما هستم بی نهایت دوست تون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    محمد4 صداقت گفته:
    مدت عضویت: 2226 روز

    ضمن عرض سلام وروز بخیر خدمت شما وعرض تشکر فراوان بابت همه زحماتتون که واقعا قلبا ارائه میشه نمونه شگفت انگیزترین مخلوق خداوند رو از نزدیک به دوستانتون به نمایش گذاشتید واقعا ممنونم وآرزوی سلامتی وطول عمر باعزت رو برای شما وهمه همراهانتون از ایزد یکتا خواستارم برداشت من از این پدیده مسحور کننده این کره خاکی اینه که خداوند به ما میگه که اختلاف فاحش سطح درجاییکه زندگی جریان داره حتی در پایینترین نقطه هم که باشی هیجان خودشو وشکرگزاری بیشتری رو می طلبه واگر این اختلاف سطح نبود شاید به این اندازه لذت نمیبردیم پس بیاییم درهرشرایطی که هستیم قدردان اون بوده وشاکر خداوند باشیم من که زیر آبشار بسبار لذت بردم به بالا که نگاه میکردم میگفتم ایکاش شما که اون بالایید کنار من میبودید تا ببینید که این هیجان رو حاضر نیستید با هیچ چیز عوض کنید امیدوارم همیشه سرافراز وشاد باشید خدا نگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: