سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۰ - صفحه 19

سلاااااام سلااااااام و سلااااااام

سلام خدمت استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه خانواده عباسمنشی ام

بینهایت سپاس گذار خداوندی هستم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده

استاد من هر چقدر که سفر به دور آمریکا رو میبینم بیشتر مفهوم هدایت رو تو تمام جنبه های زندگی درک میکنم

که شما باورتون هارو تغییر دادین و این باورو داشتین از این ساده تر هم میشه، و خواسته استقلال زمانی و مکانی رو داشتین و هدایت شدین به مسیری که هم استقلال زمانی دارین هم استقلال مکانی دارین هم استقلال مالی

کارتون، تفریحتون، عشقتون، زندگیتون، لذت بردن، سفر کردن و پول در آوردنتون یکیه؛ واقعا از این زیباترم هست؟؟؟

تو کل دنیا این همه هستن که راجب مباحث موفقیت دارن کار میکنن؛ هیچ کدومشون به اندازه شما لذت نمیبرن، هیچ کدومشون به اندازه شما آزادی ندارن؛ با شلوارک با تیشرت با دمپایی مخاطبتون از خیلیا که کت و شلوارو کروات دارن بیشتره: واقعا شما آزاد ترین فرد روی کره زمین هستین استاد

و چقدر خوبه که من در مدارتون قرار گرفتم و دارم میبینم و خواسته من شد این سبک از زندگی شما و استاندارد هاتون رو؛ من الان قانون مدار هارو درک میکنم، من بار ها سفر به دور آمریکارو دیدم ولی هیچ وقت مثل الان برام جذابیت نداشت و لذت بخش نبود: هیچ وقت این درکو نداشتم از این زاویه شمارو ، استاندارد هاتون رو آزادیتون رو که دارین توی اون جنگل با یک جفت کفش ورزشی سبک سوت میزنین و میرین جلو؛ استاد به نظرم هیچ کس توی این دنیا به اندازه شما از زندگیش لذت نمیبره

استاد تحسینتون میکنم بخاطر درک قوانین و عمل کردن بهشون و این سبک زندگی فوق العادتون رو

و بینهایت سپاسگذارتونم که با ما به اشتراک میذارین و مام میبینم که آقا اینجوری ام میشه زندگی کرد؛ اصلا فقط باید همینطور زندگی کرد؛ باید جایگاه خودتو بدونی، باید بدونی برای چه ماموریتی پا به این جهان گذاشتی و بری سمتش و از زندگیت فقط لذت ببری؛ پول، سلامتی، نعمت، ثروت، شهرت، خوشبختی، موفقیت پشت بندشم میاد

استاد من الان دارم مفهموم هدایت رو درک میکنم که آقا انتهای مسیرو بیخیال این قدمو برو: شما میتونستی اون هدایتی که اومد پیاده برو میگفتین ول کن بابا کی حوصله داره؛ بهترین ماشین زیر پامه میشینم توش میزنم ب جاده عشق میکنم

اما شما مثل همیشه گفتین چشم با عشقتون پیاده قدم زدین: عشقتونم گوش به فرمان هدایت رفت سراغ اون خانمه که اون باغچه بی نظیر و فوق العاده زیبا با اون مکان پر از انرژی مثبت که برق شورو شوق رو میشد از چشماتون دید وقتی با اون همه گل های زیبا و اون باغچه زیبا و اون شخص زیبا و پر از انرژی مثبت ملاقت کردین و سپس اون خانم شمارو به یک جای بسیار فوق العاده هدایت کرد به یک فضای معنوی و پر از آرامش با شیرینی ها و غذاهای خوشمزه با اون گیلاس های زیبا و خوشمزه با اون دکوراسیون سرشار از ذوق و شوق که عشق به کاره و عشق به محیط کار فریاد میزد: این خانم بنظرم اصلا دوست نداره اون رستورانشو برای خاب هم ترک کنه؛ دوست داره شبانه روز مهمون بیاد براش و ازش پذیرایی کنه بخدا مشخص بود داشت لذت دنیارو میبرد با کارش

استاد اگه به هدایتت گوش نمیدادی این همه معجزه و زیبایی برات رقم میخورد؟ اگه میگفتی خب این همه راهو پیاده برم که چی؟

گوش کردین به هدایتتون و رفتین با این همه معجزه و اتفاقات زیبا و شگفتی مواجه شدین و به ما هم نشون دادین و توجه مارو هم بردین به سمت زیبایی ها؛ هم اینکه مثل همیشه که تو تک تک ثانیه های کل فایلاتون دارین به ما آموزش میدین به من یاد دادین؛ تو پـای به راه درنــه و هیـــچ مـپرس خـود راه بگویدت که چـون باید رفت

استاد عباسمنش بخدا خیلی دوست دارم؛ بخدا هر چی بیشتر میگذره من بیشتر عاشق خودمو، خدامو، شما میشم

خدایا شکرت