https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/08/abasmanesh-25.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-08-29 08:48:292024-08-20 18:30:43سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۶
304نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من و همسرم تمام قسمتهای سفرنامه رو دنبال میکنیم و لذت میبریم از تک تک قسمتها که پر از آگاهی های نابی هست ک توی هیچ کتابی نمیتونی پیداش کنی وواقعا سپاسگزارم ازتون ک ما رو در محیط آرزوهامون به این راحتی و زیبایی قرار میدین??
اگه فکر میکنید ک در حین تماشای این زیبایی هایی ک به ما نشون دادین تا الان ما هم هدایت نشدیم به سمت زیباییها سخت دراشتباهید?
به زیباییهای گیلان و جاده ی اسالم رفتیم یک افتادی پیش و واقعا لذت بردیم این سرمون با سفره ای دیگه امون خیلی تفاوت داشت چون تصمیم گرفته بودیم بدون برنامه ریزی قبلی و با هدایت خداوند بریم و امتحان کنیم و لحظه لحظه اش زیبایی و سپاسگزاری بود و تحسین کردن این نعمت های بی پایان الله یکتا ?
البته از تاثیرات دیگه ی عضو این خانواده بودن براتون بگم ک خواسته ی آزادی مکانی و زمانی داشتن روزانه بدون نگرانی از درآمد خیلی وقت پیش در ما شکل گرفته بود و با کار اینترنتی ۳ سال پیش سرآغازش بود و در این ۳ سال درآمدمون حداقل ۳ برابر شد خداروشکر و در کنارش کار مغازه رو هم داشتیم که خودش آزادی زمانی و مکانی ای ک ما میخواستیم رو مانعش میشد ۳ هفته ای هست ک همسرم مغازه رو کلا واگذار کردن و درحال لذت بردن هستیم و منتظر الهام های بعدی و قدم های بعدی خداوند هستیم و حتما میام از نتیجه های توکل به خداوند حداقل برای خودمون اینجا می نویسم حتما
در مورد این قسمت از سفرنامه
استاد واقعا کلاه و تیشرت آرمی هاتون زیبا هستن و بهتون میاد
درس اولی ک دادین با دیدین زیر دریایی خواسته ی بازدید از اون در شما شکل گرفته ک شاید اگر خیلی از ماها بودیم از کنارش براحتی رد میشدیم
درس دوم دیدن موزه ی جالب rock بود ک چه ایده ی زیبایی بود لمس آلات موسیقی بدون نگرانی از خراب شدنشون و خودخدا میدونه ک چه خواسته هایی رو در بازدیدکننده ها شکل میده
درس سوم در مورد قسمتی بود ک استاد داشتن گیتار رو امتحان میکردن و با دهانشون صدای گیتار رو درمیاوردن و لذت میبردن به ذهنم رسید ک اگر ما هم فقط ادای کار کردن روی باور ها رو در بیاریم نتیجه اش جز همون صدای از دهان درآوردن بیشتر نیست و کاری از پیش نمیبره فقط تمرین و تکراره همین توجه به زیبایی ها و در حال خوب بودن و تمام درسهای عملی این سفرنامه رو اجرا کردنه ک باعث نتیجه های زیبا در زندگیمون میشه
و چقدر جالب بود دیدن چند نفر ک بدون آشنایی قبلی با هم مچ شدن سریع و آهنگ زیبایی رو اجرا کردن ک خیلی ها جمع شده بودن برای گوش دادنش? موسیقی زبان احساسه ?
ما و تمام کسایی ک هم فرکانس این سفر زیبا و به یادماندنی هستیم هم مثل همینا هستیم یه جورایی مطمئنا هر کدوم از ما ب نحوی از این دور هم بودنمون در زندگیهامون نت به نت این فرکانس های عالی رو به زیبایی مینوازیم و به زندگی هامون رنگ زیباتری میدیم
و جمله ی طلایی in God we trustرو ک میبنم حس خیلی عالی ای میده بهم
واقعا خوشحالم ک توی این سفر همراه همه ی هم فرکانسیهای خوبم هستم و لذت میبرم و لمس تجربه ی این سفر رو مدیون زحمات خانم شایسته ی عزیز هستیم??ممنون ک وقت گذاشتید و کامنتمو مطالعه کردید ?
خدایا شکرت از اینکه هر چقدر که جلوتر میروم و در این مسیر لذت بخش با شما استاد عزیزم هم مسیرم بیشتر با خودم و خدای خودم هماهنگ میشوم.
تمام این فایلهای سفرنامه علاوه بر اینکه به آگاهی ها و درکم از قانون افزوده میشه ، هماهنگی های بیشتری هم در زندگی ام ایجاد میشه که چقدر فرکانسم به شما نزدیکه.
آخه من چطور میتوانم به خدایی که اینهمه نشونه و هماهنگی سر راهم میذاره ایمان نیارم؟
که اون رب الاربابی که داره هر لحظه با من حرف میزنه به شکلهای راحت و آسوده. به اون فرمانروایی که همیشه هدایتگر ماست و داره کل این کرات و سیارات و منظومه ها رو مدیریت می کنه.و با نشونه هایی که به من میده و میگه همین مسیر رو ادامه بدم. خدایی که فقط اسمش پر از آرامشه.عاشقتم خدای مهربانم.
امروز صبح پسرم مسابقه ی ژیمناستیک داشت و من تا قبل از مسابقه تو همون محیط مسابقه توانستم این قسمت رو ببینم.
خداروشکر که داورانی بودند خونسرد و مهربان که قبلش به ما گفتند که اگر فرزندانتون اشتباه کردند شما تشویقشون کنید تا انگیزه شون بیشتر بشه و پسرم هم مدال و حکم قهرمانی و جایزه اش رو گرفت و وقتی به خونه اومدم دیدم دخترم داره گیتار تمرین میکنه و خودش رو برای کلاس امروز آماده میکنه.??
گفتم چه جالب که من داشتم این قسمت از سفرنامه رو میدیدم و اونها مشغول نواختن گیتار بودند و حالا هم اومدم منزل و از نزدیک دارم صداشو میشنوم.
من عاشق صدای گیتار هستم و علاقه ی زیادی به نواختنش دارم از اونجایی که چندین سال کلاس رفتم ولی خب ادامه ندادم و خیلی از آهنگهایی که یاد گرفتم رو فراموش کردم.
این نشون دهنده ی اینه که ما تو هر زمانی که داریم هر هنری و هر آموزشی رو فرا می گیریم، (قوانین الهی)اگه ادامه ندهیم ، آموزه هامون رو فراموش می کنیم.البته همه ی هنرها به این شکل نیست ولی چون ما با نت و انواع آکورد توی سازها سر و کار داریم، بعد از مدتی که تمرین نکنیم از یاد میره.
و چقدر جالب که تو این محیط اومدند و سازهای مورد علاقه شون رو مینواختند و بدون اینکه همدیگه رو بشناسند با هم هماهنگ و دوست بودند.
بدون قضاوت و بدون اینکه فکر کنند دیگران در موردشون چه فکری می کنند.
استاد گیتار و به دستتون گرفتید و خیلی بهتون میومد.??
من این سایت رو هم مثل این محیط می بینم که هر کدوم از ما داریم با همین کامنتهایی که مینویسیم ، هر کامنت = ساز مورد علاقه مونه و اون نت ها هم تمام کلمات زیبا و آموزه های شماست که با عشق می نویسیم.
و ما این مجموعه ی بی نظیر و فوق العاده این چنین زیبا می نوازیم هر کدام با نت های مختلف دیدگاهمون رو جاری می کنیم.به امید روزی که همه دوستان با شما در یک محیط زیبا جمع بشیم و ساز مورد علاقه مون رو با عشق در کنار شما و مریم جان بنوازیم و سرود شکرگزاری سر بدیم.???
بی صبرانه منتظر اون زیردریایی که گفتین هستم
سپاسگزارم که باعشق فیلمبرداری و تدوین می کنید و با عشق با خوندن کامنتها ما رو همراهی می کنید.
استاد، در یکی از فایل ها گفتید شجاعانه ترین تصمیم زندگیتان آن روزی بود که در یک اتاق اجاره ای زندگی میکردید و شرکت حقوقتان را پرداخت نمیکرد و یک روز تصمیم گرفتید که دیگر در این کار نمانید و با وجود شرایطی که داشتید، آن روز سرکار نرفتید و انفجار تانکر و باقی ماجرا رخ داد.
شجاعانه ترین تصمیم زندگی من این بود که یک ماه مانده به کنکور، تصمیم گرفتم تمرکزم را روی آزمونی دیگر بگذارم و آن را قبول شوم.
من نمیدانستم آزمون موردعلاقه ام را قبول میشوم یا نه. اما به خدایم امیدوار بودم. از تنها چیزی که اطمینان داشتم این بود که کنکور اصلی را قطعا از دست داده ام. چون وقتی ماه اخر مرور نکنیم، عملا مثل این است که هیچ درسی خوانده نشده
شجاعانه ترین تصمیم زندگیم این بود که کتاب های آن کنکور را جمع کردم و تمرکز کردم روی علاقه ام. الان که به آن روزها فکر میکنم، خودم متعجب میشوم که آن جسارت و شهامت از کجا آمد
و نتیجه این شد که در ازمون قبول شدم. یکی از دانشگاه های بسیار بزرگ کشور و سر کلاسی نشستم که از سالیان سال پیش کلاس رفته بودند و امادگی کامل داشتند و وقتی من میگفتم که کلاس نرفته ام، با تعجب و به حالت مشکوک نگاهم میکردند که پس چطور این رشته و این دانشگاه قبول شدی؟!
پاداش شجاعت و ایمان به خدایم بود. پاداش امیدوار بودنم بود که خدا درها را باز میکند.
و الان که فارغ التحصیل شده ام، قصد ادامه تحصیل دارم و با عشق و لذت درسهایم را میخوانم و ذره ای به چشم درس یا وظیفه به آن نگاه نمیکنم. عشق و علاقه ام است. تفریحم است. واقعا وقتی از خودم میپرسم که تفریحم چیست؟ تنها پاسخم کتاب خواندن در زمینه تحصیلی ام است.
استاد مطمئنم اگر کتابهای آن کنکور اصلی را جمع نمیکردم و کورکورانه همان مسیر را میرفتم، قطعا انصراف میزدم. حتی اگر دانشگاه هاروارد قبول میشدم، یا انصراف میزدم و یا بعد از فارغ التحصیلی دوباره از نو در زمینه علاقه ام ازمون میدادم.
هرچند که خیلی زودتر میتوانستم وارد زمینه دلخواهم شوم و ترس ها مانعم شده بود، اما من هم زادۀ همین فرهنگ بودم و ارزشهای دیگران، ارزشهای من هم بود. تکاملم را باید طی میکردم. قوایم را باید جمع میکردم تا بتوانم شجاعانه ترین تصمیم زندگی ام را بگیرم.
سپاسگزار خدایی هستم که پاداش شجاعان را میدهد. خدایی که یکی از صفاتش «شکور» است. خدایی که قدردان است.
همین نام «شکور» باعث شرمندگی ام میشود. مگر ما چه کار برایت کرده ایم خدا که شاکر و قدردان هستی؟! اصلا مگر کاری از ما برای تو بر می آید؟ قدردان چی هستی؟! ما که یا غر میزنیم، یا طلبکاریم، یا عجولیم…
اما نه
تو قدردان کسی هستی که در این جهان ماده، در این جهانی گول زننده است و فریبنده، به تو می اندیشد. یا حداقل سعی میکند به تو بیندیشد. در مسیر تو قدم بر میدارد. کار راحتی نیست. مگر الکی است که بین اکثریتِ گمراه، کسی مسیر متفاوتی پیش بگیرد و به سوی تو بیاید؟
تو شاکر این افراد هستی. خودت میدانی ما به کجا آمده ایم و شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل هر لحظه ما را تهدید میکند که از تو دور شویم. یک لحظه که با دیگران همکلام میشوم، چنان چپکی حرف میزنند که باید وقت بگذارم و خودم را رفرش کنم تا دوباره به مسیر تو بیایم. وقتی میبینم که همه برای جذب رابطه دلخواهشان دست به هزار جور عمل زیبایی میزنند، برای حاجت روا شدن دست به دامن قدمگاه ها میشوند و من باید مدام با خودم مرور کنم که «این فرکانسهای من هستند که اتفاقات را رقم میزنند. من خالق زندگی خودم هستم. هیچکس و هیچ چیز پشیزی در زندگی من قدرت ندارد».
دارم حال میکنم استاد. حال میکنم با این خدا و قوانینش. که ردخور ندارند. که ثابت و استوار اند. که در دسترس همه اند. حال میکنم که «من» نویسندۀ کتاب زندگی ام هستم. حال میکنم که «من» مرکز جهان هستم.
آن نقطه که مرکز جهانست، تویی
وان قطره که اصل کُن فَکان است، تویی
مولانا
خدای نازنینم، دور خودت و قوانینت میگردم که انقدر دقیق و حساب شده اند و میتوانم پایم را محکم بر زمین بگذارم.
قبلا شانس بود، بخت بود، قضا و قدر بود، سرنوشت بود… هرلحظه ترس داشتم. اطمینان نداشتم. بادی به هر جهت بودم.
اما الان «تو» هستی خدای من. الان جسارت و شهامت دارم که مو لای درز قوانینت نمیرود. که فرق نمیگذاری. که استثنا قائل نمیشوی. بنده و پیامبرانت هیج فرقی با هم ندارند. فقط این «من» هستم که تعیین میکنم تا عرش بالا بروم و یا تا اسفل السافلین سقوط کنم. وگرنه تو درستی. تو کارِت درسته. تو همواره اجابت میکنی. مشکل از من است.
خلق ترسند از تو، من ترسم ز خَود
کز تو نیکو دیده ام، از خویش بد
عطار نیشابوری
هر بدی که به من رسید، از خودم بود. هر خیر و برکتی که به من رسید، از تو بود. برای تو مسیح و من فرقی نداریم. برای تو من و سلیمان تفاوتی نداریم.
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد
حافظ
چاکر و مخلصت هستم که زندگی ام را در دستان خودم گذاشتی. که من را خالق زندگی ام کردی. به من قدرت خالق بودن بخشیدی. فدای مهربانیت بشوم که انقدر عادل و مهربانی.
فدایت شوم که امیر بی گزندی. فرمانروایی هستی که ظلم نمیکند. زورش میرسد ولی عادل است. گردنش کلفت است ولی غفور است. قادرمطلق است ولی شکور است. ما را ببخش که درگیر روزمره میشویم و فراموشت میکنیم. ما را ببخش که از صبوری ات سوء استفاده میکنیم. ما را ببخش که چشممان را بر نعمت هایت میبندیم و تازه طلبکار هم میشویم.
شما اولین کسی هستید که برایم کامنت نوشتید. امیدوارم همینقدر که من از دیدن پاسخ شما ذوق کردم، خداوند چنان اتفاقی در زندگیتان رقم بزند که مثل همین الان من ذوق کنید
واقعا یک عالمه گشتم تا یاد گرفتم چطور باید پاسخ شما را بدهم!
سپاسگزارم از مهربانی شما. دیروز اتفاقی افتاد و من توانستم کنترل ذهن کنم و خداگونه عمل کنم، و چنان اتفاقات جالب و عجیبی افتاد که همین کامنت شما هم حس میکنم ادامۀ همان لبخند خداست.
وای خدای بزرگم به همین راحتی به خواستهاشون میرسن در سرزمین برکت و وفور نعمت
عجب مدار درستی دارید همتون و عجب خوب فرکانس میفرستید به عالم پر از حساب و کتاب خداوند ،خوشبحالتون
و چقدر عالی و بدون بحث و حرف و گپ و گفت گروه تشکیل میدن با سلیقه های متفاوت ،از هر نظر و به عنوان مثال از نظر ظاهر
یکی موی بلند ،یکی موی کوتاه ،یکی بچه از نظر سنی ،یکی بزرگتر و چقدر خوب با هم مچ شدن و نواختن بدون کوچکترین استرس،اضطراب و یا حتی خودخواهی و ….
خدای من این آدمها کجای کارند و من کجام؟
چقدر خوب با دانستهاشون بهم کمک میکنن ،بدون منت و غرور و حرفهای اضافه ای که در اطراف ماها هست .
خدای عزیزم قدرتت رو شکر و من چقدر خوشبختم که فهمیوم وقتی رفتم آمریکا این جور هام شده میرم و پیانو مینوازم با آرامش خاطر و همش آرامش ،آرامش ،آرامش،آرامش
خداوند عزیزم شکرت که منم دیدم و شایدم درک کردم که قوانینت درستن و تغییر نمیکنن
بنده فکر میکنم ۸۰٪ فایلای رایگان و پولی استاد بارها دیدم و شنیدم و معنای واقعی حال خوب = اتفاقات خوبو تازه فهمیدم و همیشه فکر میکردم حال خوب همون بد نبود حالت هست ولی تازه فهمیدم با توجه به حال استاد تو سفرنامه حال خوب انگار چیزی که از خدا چیز بزرگی میخواستی و برآورده شده انگار یه جایزه بزرگ بردی انگار خیلی از همه چیز راضی انگار رویاهات برآورده شده ولی اکثر ما آدما با بدست آوردن این چیزا فقط مدت کوتاهی حالمون خوبه ولی استاد همیشه خوبه
تو این فایلا تازه معنی توکل به خدارو فهمیدم و احازه دادن به خدا که کمکت کنه و هزاران نکته دیگه که تو تمام دورها میشنیدم و میفمیدم ولی درک نمیکردم
یه نظری دارم که اگه بشه نظراتو ویس یا فیلم گذاشت هم گوش دادن و دیدن راحتتره هم مثل این دوره تاثیر گذارتر چون کلام و تصویر احساسات و منظور خیلی بهتر میرسونه
با تشکر از آقا سید که که کاری میکنه زندگی برای ما زیبا و زیباتر بشه
نوجوانانی که باعشق می نوازند و یک دنیا قشنگی می آفرینند .
نوجوانانی که نیازی به توجه و تایید دیگران ندارند .درونشان پر است از خوشان و هیچ جایی برای کس دیگری بودن و شدن ندارد. هیچ کوله بار سنگینی در روحشان نیست که آنها را به زحمت بیندازد یا زمین گیر کند ، به سبکی یک کبوتر در آسمان عشق پر می زنند .
انگار که تنها با خودشان و روحشان خلوت کرده اند و به همین خاطر حضور دیگران برای آنها سنگینی نمی کند.
چه حس قشنگی داره ?? صدای موسیقی زندگی ، موسیقی زیبایی و عشق ??
انگشتان جادویی نوازندگانی که پر از ذوق و شوق اند و سراسر وجودشان را هماهنگی فراگرفته است و خودشان را رها ساخته اند در رودخانه جوشان زندگی و رهایی و آسودگی .
دارند بی خیالی و لذت بردن از تک تک لحظات عمر را تمرین می کنند.
ودر این لحظه ناب گویا خود را می تکانند تا گرد و غبار غم روزگار را از سر و رویشان و از تنشان بزدایند .
با برق نگاهشان جرقه خوشبختی زده می شود و جریان انرژی خالص زندگی رها می شود.
انرژی پاک و زلال عشق را که از منبع الهی دریافت نموده اند به تک تک سلول های شنوندگان انتقال می دهند .
شور و هیجانشان زندگی را برایمان معنا می کند
و معنای زندگی را به زیبایی تفسیر می کند
و مثل قلب تپنده ای نشاط و زندگی را پمپاژ می کند.
وکم سن و سال بودنشان به ما می آموزد که سن فقط یک سری اعداد بی خاصیتی است و بس .
سن معیار خوبی برای سنجش استعداد و قدرت و شادی نیست .
سن فقط یک دروغ بزرگی است که افراد ساده دل باور می کنند.
ای انسان تو یک روح زوال ناپذیری!
روح تو نه کم سن و سال است و نه پیر می شود .
زمان نمی تواند در روح تو نفوذ کند .
آموختم که تنوع همه چیز را زیبا می کند :
بلندی ، پایینی ، زیر ، بم ، مکث ، شروع ، آرامش ، هیجان از ارکان زیبایی آهنگ اند
گیتار و ویلون و ساز دستی و دهنی و چوپ و تار و تنبک ، همه باید نقش ایفا کنند.
آموختم که نظم زیبایی می آفریند :
هر سازی اگر در جای خودش باشد خیلی زیباست و اگر در جایش نباشد همه را خراب می کند.
جهان چون خط وخال و چشم و ابروست.
که هرچیزی بجای خویش نیکوست.
آموختم که کار تیمی همیشه جواب می دهد .
استعداد های هر یکی از ماها شبیه قطعه پازلی است که تصویر مورد نظر را کامل می کند .
ساز های موسیقی هم وقتی کنارهم قرار می گیرند زیبایی خلق می کنند .
آموختم که در کارهایم خلاق باشم و اسیر عادت و روش قدیمی نباشم.
موزه rock & roll به من یاد داد که می توانی متفات فکر کنی و متفاوت باشی .
آموختم که به دنبال تجربه های جدید باشم و لذت ببرم .
حسرت تجربه ای را در کنج دلم نگذارم خاک بخورد :
تجربه ای که عاشقشم و درونم برایش می تپد ولی یک پا پیش می کشم و یک پا عقب هم اکنون با جرئت به دنبالش می روم..
از اونجا که اهمیت توجه به نکات مثبت رو کم کم دارم درک میکنم، میخوام توی این کامنت فقط از زیبایی های که در این فایل توجه منو به خودش جلب میکنه بنویسم و تا جایی که بتونم سعی میکنم ریز بین باشم نسبت به این نکات و حتی بولد کنم برای خودم اون زیبایی هارو و درموردش بنویسم
بریم که داشته باشیم
استاد عزیزم و میبینیم که با لباس و کلاه ست آرمی دارن دلبری میکنن(خنده) و خیلی تصویر زیبایی رو ایجاد کرده اون سرسبزی درختان پشت سر استاد و بسیار زیباست خداروشکر
کلی برنامه داریم برای دیدن زیبایی ها ایول استاد!
in god we trust
چه ساختمون های باحالی داره این شهر واو!
بغل دریا هم که هست دیگه به به
اره! این فضای مربوط به راک اند رول رو هم قبلا دیده بودیم.
استاد چه با لبخند از پله برقی بالا وپایین میرفتن و غرق تماشا و توجه به نکات مثبت بودند
قراره گیتار بیس یاد بگیریم؟؟ به به
عجب گیتار خفنیه چه فضای باحالی و کنجکاوی استاد که به چیزی نه نمیگه میگه بریم تجربه کنیم.
عهه استاد چپ دستِ اره
من خودم چون گیتار مینوازم میدونم که برای چپ دستا دوتا راه حل داره: یا باید همینطوری که راست دست ها مینوازن یادبگیرن و بزنن یا گیتار مخصوص برای چپ دست داشته باشن که جای سیماش انگار فرق میکنه تا بشه با دست راست اکورد هارو گرفت و با دست چپ هم ریتم زد (این سیستم گیتار های چپ دست هست) اما این کار توصیه نمیشه چون اکثر گیتار ها همون سبک دست راست هست و خب اینطوری اگه بخوای که گیتار مخصوص بخری محدودیتی که برات ایجاد میکنه اینه که دیگه هرجا گیتار باشه نمیتونی بنوازی و بزنی و حال کنی به همین علت معمولا چپ دست ها هم گیتار اورجینال رو که به صورت طبیعی هست سیم هاش استفاده میکنن:))
خخ این حالی که استاد میکردند با گیتار زدن و صداهایی که از دهنشون درمیاوردند گیتاریست های واقعی هم نمیکنند به به!
خدایاشکرت
جای جالبیه واقعا هرکی دوست داره میتونه بره و آلات موسیقی مدنظرش رو انتخاب کنه و تمرین کنه جایی که فقط تمرکز روی موسیقی هست و هیچ ورودی دیگه ایی اذیتشون نمیکنه
ایول!
اون کوچولو رو نگا داره درامز میزنه خخ عزیزم چه ذوقی کرده
واو آره! عجب نکته جالبی رو خانم شایسته عزیز اشاره کردندجهان ما با روی باز داره به همه انواع و سلایق خوش آمد میگه
یعنی اقا به هرچی علاقه داری میتونه این جهان رو رشد بده و هم به خودت کمک کنی و هم به جهان و هم ثروت خلق کنی نیاز نیست بری دنبال چیزی بگردی اگر طوری افریده شدی که حست با یک چیز خوبه یعنی اون چیزی هست که تو براش خلق شدی تا جهان رو با اون گسترش بدی بدنبال علایقت باش و باور درست درموردش بساز
واقعا عجب موزه باحالیه من نمیدونستم همچین سبک موزه هایی هم وجود داره که وسایلش مختص افراد هست و میتونی تجربه کنی اونهارو خیلی خیلی باحال بود این موزه موسیقی واقعا چقدر ادمارو کنار هم جمع میکنه چه تجربه جالبی رقم میزنه. به قول کامنتی که. برای این قسمت انتخاب شده چون همه از قوانین موسیقی اگاه بودند توانستند با هم ارتباط بر قرار کنند
بریم موسیقی رو بشنویم
اووو! نایس این سبک موسیقی رو من واقعا خیلی دوست دارم و چقدر خوب باهم هماهنگ شدند این عزیزان اون نوازنده کیبورد نوازنده های گیتار، درام، خواننده با اون صدای فوق العادش واوووو واوووو عجب صداییی پسررر!
مرد جوان هم میخونه و هم مینوازه که به یک هماهنگی عصب عضله ایی قوی نیاز داره و نیازمند تمرین هست
و اون شخص دیگه که با تکنیک فاصله با اون عزیز میخونه به به! واقعا موسیقی رو دوست دارم… اونم این سبک باحال!! چه فضای قشنگیه واقعا و این اجرای فوق العاده که افراد و وادار به توجه کرده و فیلم برداری و حالا آهنگ اصلی که توسط خانم شایسته قرار داده شد در اخر فایل
دروووود بر شما
خیلی خوب بود سپاسگزارم
فکر کنم خانم شایسته رفتن و حتی اصل آهنگ رو هم پیدا کردن گذاشتن به اشتراک
خیلی ایده ی عالی ای بود اگه اشتباه نکرده باشم
خدا قوت تنور دلتون گرم
??????????
سلام و درود بر استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی
من و همسرم تمام قسمتهای سفرنامه رو دنبال میکنیم و لذت میبریم از تک تک قسمتها که پر از آگاهی های نابی هست ک توی هیچ کتابی نمیتونی پیداش کنی وواقعا سپاسگزارم ازتون ک ما رو در محیط آرزوهامون به این راحتی و زیبایی قرار میدین??
اگه فکر میکنید ک در حین تماشای این زیبایی هایی ک به ما نشون دادین تا الان ما هم هدایت نشدیم به سمت زیباییها سخت دراشتباهید?
به زیباییهای گیلان و جاده ی اسالم رفتیم یک افتادی پیش و واقعا لذت بردیم این سرمون با سفره ای دیگه امون خیلی تفاوت داشت چون تصمیم گرفته بودیم بدون برنامه ریزی قبلی و با هدایت خداوند بریم و امتحان کنیم و لحظه لحظه اش زیبایی و سپاسگزاری بود و تحسین کردن این نعمت های بی پایان الله یکتا ?
البته از تاثیرات دیگه ی عضو این خانواده بودن براتون بگم ک خواسته ی آزادی مکانی و زمانی داشتن روزانه بدون نگرانی از درآمد خیلی وقت پیش در ما شکل گرفته بود و با کار اینترنتی ۳ سال پیش سرآغازش بود و در این ۳ سال درآمدمون حداقل ۳ برابر شد خداروشکر و در کنارش کار مغازه رو هم داشتیم که خودش آزادی زمانی و مکانی ای ک ما میخواستیم رو مانعش میشد ۳ هفته ای هست ک همسرم مغازه رو کلا واگذار کردن و درحال لذت بردن هستیم و منتظر الهام های بعدی و قدم های بعدی خداوند هستیم و حتما میام از نتیجه های توکل به خداوند حداقل برای خودمون اینجا می نویسم حتما
در مورد این قسمت از سفرنامه
استاد واقعا کلاه و تیشرت آرمی هاتون زیبا هستن و بهتون میاد
درس اولی ک دادین با دیدین زیر دریایی خواسته ی بازدید از اون در شما شکل گرفته ک شاید اگر خیلی از ماها بودیم از کنارش براحتی رد میشدیم
درس دوم دیدن موزه ی جالب rock بود ک چه ایده ی زیبایی بود لمس آلات موسیقی بدون نگرانی از خراب شدنشون و خودخدا میدونه ک چه خواسته هایی رو در بازدیدکننده ها شکل میده
درس سوم در مورد قسمتی بود ک استاد داشتن گیتار رو امتحان میکردن و با دهانشون صدای گیتار رو درمیاوردن و لذت میبردن به ذهنم رسید ک اگر ما هم فقط ادای کار کردن روی باور ها رو در بیاریم نتیجه اش جز همون صدای از دهان درآوردن بیشتر نیست و کاری از پیش نمیبره فقط تمرین و تکراره همین توجه به زیبایی ها و در حال خوب بودن و تمام درسهای عملی این سفرنامه رو اجرا کردنه ک باعث نتیجه های زیبا در زندگیمون میشه
و چقدر جالب بود دیدن چند نفر ک بدون آشنایی قبلی با هم مچ شدن سریع و آهنگ زیبایی رو اجرا کردن ک خیلی ها جمع شده بودن برای گوش دادنش? موسیقی زبان احساسه ?
ما و تمام کسایی ک هم فرکانس این سفر زیبا و به یادماندنی هستیم هم مثل همینا هستیم یه جورایی مطمئنا هر کدوم از ما ب نحوی از این دور هم بودنمون در زندگیهامون نت به نت این فرکانس های عالی رو به زیبایی مینوازیم و به زندگی هامون رنگ زیباتری میدیم
و جمله ی طلایی in God we trustرو ک میبنم حس خیلی عالی ای میده بهم
واقعا خوشحالم ک توی این سفر همراه همه ی هم فرکانسیهای خوبم هستم و لذت میبرم و لمس تجربه ی این سفر رو مدیون زحمات خانم شایسته ی عزیز هستیم??ممنون ک وقت گذاشتید و کامنتمو مطالعه کردید ?
به نام فرمانروای کل هستی
سلام به استاد جان جانان و مریم جان مهربان
خدایا شکرت از اینکه هر چقدر که جلوتر میروم و در این مسیر لذت بخش با شما استاد عزیزم هم مسیرم بیشتر با خودم و خدای خودم هماهنگ میشوم.
تمام این فایلهای سفرنامه علاوه بر اینکه به آگاهی ها و درکم از قانون افزوده میشه ، هماهنگی های بیشتری هم در زندگی ام ایجاد میشه که چقدر فرکانسم به شما نزدیکه.
آخه من چطور میتوانم به خدایی که اینهمه نشونه و هماهنگی سر راهم میذاره ایمان نیارم؟
که اون رب الاربابی که داره هر لحظه با من حرف میزنه به شکلهای راحت و آسوده. به اون فرمانروایی که همیشه هدایتگر ماست و داره کل این کرات و سیارات و منظومه ها رو مدیریت می کنه.و با نشونه هایی که به من میده و میگه همین مسیر رو ادامه بدم. خدایی که فقط اسمش پر از آرامشه.عاشقتم خدای مهربانم.
امروز صبح پسرم مسابقه ی ژیمناستیک داشت و من تا قبل از مسابقه تو همون محیط مسابقه توانستم این قسمت رو ببینم.
خداروشکر که داورانی بودند خونسرد و مهربان که قبلش به ما گفتند که اگر فرزندانتون اشتباه کردند شما تشویقشون کنید تا انگیزه شون بیشتر بشه و پسرم هم مدال و حکم قهرمانی و جایزه اش رو گرفت و وقتی به خونه اومدم دیدم دخترم داره گیتار تمرین میکنه و خودش رو برای کلاس امروز آماده میکنه.??
گفتم چه جالب که من داشتم این قسمت از سفرنامه رو میدیدم و اونها مشغول نواختن گیتار بودند و حالا هم اومدم منزل و از نزدیک دارم صداشو میشنوم.
من عاشق صدای گیتار هستم و علاقه ی زیادی به نواختنش دارم از اونجایی که چندین سال کلاس رفتم ولی خب ادامه ندادم و خیلی از آهنگهایی که یاد گرفتم رو فراموش کردم.
این نشون دهنده ی اینه که ما تو هر زمانی که داریم هر هنری و هر آموزشی رو فرا می گیریم، (قوانین الهی)اگه ادامه ندهیم ، آموزه هامون رو فراموش می کنیم.البته همه ی هنرها به این شکل نیست ولی چون ما با نت و انواع آکورد توی سازها سر و کار داریم، بعد از مدتی که تمرین نکنیم از یاد میره.
و چقدر جالب که تو این محیط اومدند و سازهای مورد علاقه شون رو مینواختند و بدون اینکه همدیگه رو بشناسند با هم هماهنگ و دوست بودند.
بدون قضاوت و بدون اینکه فکر کنند دیگران در موردشون چه فکری می کنند.
استاد گیتار و به دستتون گرفتید و خیلی بهتون میومد.??
من این سایت رو هم مثل این محیط می بینم که هر کدوم از ما داریم با همین کامنتهایی که مینویسیم ، هر کامنت = ساز مورد علاقه مونه و اون نت ها هم تمام کلمات زیبا و آموزه های شماست که با عشق می نویسیم.
و ما این مجموعه ی بی نظیر و فوق العاده این چنین زیبا می نوازیم هر کدام با نت های مختلف دیدگاهمون رو جاری می کنیم.به امید روزی که همه دوستان با شما در یک محیط زیبا جمع بشیم و ساز مورد علاقه مون رو با عشق در کنار شما و مریم جان بنوازیم و سرود شکرگزاری سر بدیم.???
بی صبرانه منتظر اون زیردریایی که گفتین هستم
سپاسگزارم که باعشق فیلمبرداری و تدوین می کنید و با عشق با خوندن کامنتها ما رو همراهی می کنید.
??????????
عاشقتونم
سلام به همه دوستان
این فایل عجب فایلیه
با اینکه بارها و بارها نگاهش کردم
اما ازدیدنش سیر نمیشم
این فایل یه سری چیز ها رو خوب به تصویر کشیده
اینکه یه تعدادی نوجوون چقدر قشنگ تو یه مدار قرار گرفته اند که تونستند این ارکست رو اجرا کنند ؟
میدونید جمع کردن یه گروه ارکست چقدر سخته ؟
این بچه ها حتی مدل موهاشون هم با ساز انتخابیشون هماهنگ بود
وقتی که هر کدوم سازی رو برداشتند که تو زدنش مهارت دارند
گروه کامل شد
این بینظیره
چرا فکر میکنیم فقط تو زندگی استاد این هم مداری ها رقم میخوره
تو زندگی همه ماهم هست
اما دفعاتش کمتر هست
چون باورهامون ضعیف تر هست
یه قانون دیگه تو این فایل کاملاً دقیق به تصویر کشیده شد
قانون تکامل بود
اینکه اول بچه ها میومدن یه ساز برمیداشتن میزدن و جای خودشون رو و ساز خودشون رو پیدا میکردن و سر جای خودشون میموندن
حتی یه پسر نازنینی گوشه اتاقک اینقدر ایستاد تا همه برن سر جاشون ووقتی دید پشت پیانو خالی هست اومد نشست و خوند و چقدر عالی خوند
هم مداری در اینکه این آهنگ رو همشون بلد بودند
همه هم میتونستند بنوازن هم میتونستند بخونند
انگار مدتها این آهنگ رو با هم نواختن
این فایل به من گفت ببین چقدر این بچه ها قشنگ قانون رو رعایت میکنند
چقدر عزت نفس دارند
اگر من بودم حتماً به خودم میگفتم
نکنه اشتباه بزنم مردم بهم بخندن
نکنه بهم بگن چرا اومدی تو اتاق ساز برداشتی
نکنه سوتی بدم ازم فیلم بگیرن
نکنه بگن باز یه ساز گذاشتیم هر کی اومد بهش دست زد
نکنه بچه ها بگن تو بد میزنی برو کنار یه حرفه ای تر بیاد
نکنه وسط آهنگ یهو یادم بره اشتباه بزنم کل ارکست رو بهم بزنم
نکنه
نکنه
ای خدا که من چقدر عزت نفسم مشکل داره
همینه که فایل عزت نفس تو نشانه های امروز من
هفته ای یه بار باز میشه
من باز به این فایل به چشم یه دوره آموزشی نگاه میکنم
تا شاید کمی از این باورهای غلطم با دیدن این فایل از بین بره
باید باور کنم که هم مداری تو هر لحظه ماهست
هر چیز و هر آدمی که تو زندگی ما هست
بخاطر مداری هست که توش قرار گرفتیم
اگه خوبه که دمم گرم
اگه نمیخوامش
باید تغییر افکار تغییر ورودی بدم تا تغییر مدار بدم
میشه هر لحظه معجزه دید
به شرطی که هر لحظه باور درست داشته باشیم
چون همه اتفاقهای اطراف ما از فیلتر باورهای ما میگذرن و اتفاق میفتن
بهترینها رو برای خودم و دوستان گلم آرزو میکنم
به نام الله هدایتگر
سلام دوستان عزیزم
این فایل نشونه من بود
وقتی تومسیرموردعلاقت میری خداوندهمه چی روبرات هماهنگ میکنه مثل این پسرهاکه باهم هماهنگ شدندوقبلش اصلاهم دیگررونمیشناختن
خداونددستانش روبه سمت توهدایت میکنه وبه صورت مشتری وادم های خوب وثروتمندبه سمتدتوهدایت میشن
تونمیخوادزورفیزیکی داشته باشی توباوراتودرست کن تواین مسبرروبروحرکت کن خداهدایتت میکنه
Ingod we trust
به خدااعتمادکن وهمه چیزروبه خودش بسپار
تاهدایت بشی به سمت خواسته هات
توحالتوخوب نگه داروذهنتوکنترل کن وروی خودت کارکن ایده هاوشرایط پول سازبه سمت توهدایت میشن اینوباورکن
ببین توچه کاری حست بهتره وقلبت چی بهت میگه به ندای درونت توجه کن وازش سوال کن قطعابهدجواب میرسی
نگران هیچی نباش خداوندهست اون درکنارته
استادعزیزم وخانم شایسته عزیزدوستون دارم
شادوموفق باشید
احمدفردوسی
به نام خدا
سلام استاد عباس منش عزیزم
سلام خانم شایسته عزیز
در این قسمت، از ورود به علائقمان گفتید.
استاد، در یکی از فایل ها گفتید شجاعانه ترین تصمیم زندگیتان آن روزی بود که در یک اتاق اجاره ای زندگی میکردید و شرکت حقوقتان را پرداخت نمیکرد و یک روز تصمیم گرفتید که دیگر در این کار نمانید و با وجود شرایطی که داشتید، آن روز سرکار نرفتید و انفجار تانکر و باقی ماجرا رخ داد.
شجاعانه ترین تصمیم زندگی من این بود که یک ماه مانده به کنکور، تصمیم گرفتم تمرکزم را روی آزمونی دیگر بگذارم و آن را قبول شوم.
من نمیدانستم آزمون موردعلاقه ام را قبول میشوم یا نه. اما به خدایم امیدوار بودم. از تنها چیزی که اطمینان داشتم این بود که کنکور اصلی را قطعا از دست داده ام. چون وقتی ماه اخر مرور نکنیم، عملا مثل این است که هیچ درسی خوانده نشده
شجاعانه ترین تصمیم زندگیم این بود که کتاب های آن کنکور را جمع کردم و تمرکز کردم روی علاقه ام. الان که به آن روزها فکر میکنم، خودم متعجب میشوم که آن جسارت و شهامت از کجا آمد
و نتیجه این شد که در ازمون قبول شدم. یکی از دانشگاه های بسیار بزرگ کشور و سر کلاسی نشستم که از سالیان سال پیش کلاس رفته بودند و امادگی کامل داشتند و وقتی من میگفتم که کلاس نرفته ام، با تعجب و به حالت مشکوک نگاهم میکردند که پس چطور این رشته و این دانشگاه قبول شدی؟!
پاداش شجاعت و ایمان به خدایم بود. پاداش امیدوار بودنم بود که خدا درها را باز میکند.
و الان که فارغ التحصیل شده ام، قصد ادامه تحصیل دارم و با عشق و لذت درسهایم را میخوانم و ذره ای به چشم درس یا وظیفه به آن نگاه نمیکنم. عشق و علاقه ام است. تفریحم است. واقعا وقتی از خودم میپرسم که تفریحم چیست؟ تنها پاسخم کتاب خواندن در زمینه تحصیلی ام است.
استاد مطمئنم اگر کتابهای آن کنکور اصلی را جمع نمیکردم و کورکورانه همان مسیر را میرفتم، قطعا انصراف میزدم. حتی اگر دانشگاه هاروارد قبول میشدم، یا انصراف میزدم و یا بعد از فارغ التحصیلی دوباره از نو در زمینه علاقه ام ازمون میدادم.
هرچند که خیلی زودتر میتوانستم وارد زمینه دلخواهم شوم و ترس ها مانعم شده بود، اما من هم زادۀ همین فرهنگ بودم و ارزشهای دیگران، ارزشهای من هم بود. تکاملم را باید طی میکردم. قوایم را باید جمع میکردم تا بتوانم شجاعانه ترین تصمیم زندگی ام را بگیرم.
سپاسگزار خدایی هستم که پاداش شجاعان را میدهد. خدایی که یکی از صفاتش «شکور» است. خدایی که قدردان است.
همین نام «شکور» باعث شرمندگی ام میشود. مگر ما چه کار برایت کرده ایم خدا که شاکر و قدردان هستی؟! اصلا مگر کاری از ما برای تو بر می آید؟ قدردان چی هستی؟! ما که یا غر میزنیم، یا طلبکاریم، یا عجولیم…
اما نه
تو قدردان کسی هستی که در این جهان ماده، در این جهانی گول زننده است و فریبنده، به تو می اندیشد. یا حداقل سعی میکند به تو بیندیشد. در مسیر تو قدم بر میدارد. کار راحتی نیست. مگر الکی است که بین اکثریتِ گمراه، کسی مسیر متفاوتی پیش بگیرد و به سوی تو بیاید؟
تو شاکر این افراد هستی. خودت میدانی ما به کجا آمده ایم و شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل هر لحظه ما را تهدید میکند که از تو دور شویم. یک لحظه که با دیگران همکلام میشوم، چنان چپکی حرف میزنند که باید وقت بگذارم و خودم را رفرش کنم تا دوباره به مسیر تو بیایم. وقتی میبینم که همه برای جذب رابطه دلخواهشان دست به هزار جور عمل زیبایی میزنند، برای حاجت روا شدن دست به دامن قدمگاه ها میشوند و من باید مدام با خودم مرور کنم که «این فرکانسهای من هستند که اتفاقات را رقم میزنند. من خالق زندگی خودم هستم. هیچکس و هیچ چیز پشیزی در زندگی من قدرت ندارد».
دارم حال میکنم استاد. حال میکنم با این خدا و قوانینش. که ردخور ندارند. که ثابت و استوار اند. که در دسترس همه اند. حال میکنم که «من» نویسندۀ کتاب زندگی ام هستم. حال میکنم که «من» مرکز جهان هستم.
آن نقطه که مرکز جهانست، تویی
وان قطره که اصل کُن فَکان است، تویی
مولانا
خدای نازنینم، دور خودت و قوانینت میگردم که انقدر دقیق و حساب شده اند و میتوانم پایم را محکم بر زمین بگذارم.
قبلا شانس بود، بخت بود، قضا و قدر بود، سرنوشت بود… هرلحظه ترس داشتم. اطمینان نداشتم. بادی به هر جهت بودم.
اما الان «تو» هستی خدای من. الان جسارت و شهامت دارم که مو لای درز قوانینت نمیرود. که فرق نمیگذاری. که استثنا قائل نمیشوی. بنده و پیامبرانت هیج فرقی با هم ندارند. فقط این «من» هستم که تعیین میکنم تا عرش بالا بروم و یا تا اسفل السافلین سقوط کنم. وگرنه تو درستی. تو کارِت درسته. تو همواره اجابت میکنی. مشکل از من است.
خلق ترسند از تو، من ترسم ز خَود
کز تو نیکو دیده ام، از خویش بد
عطار نیشابوری
هر بدی که به من رسید، از خودم بود. هر خیر و برکتی که به من رسید، از تو بود. برای تو مسیح و من فرقی نداریم. برای تو من و سلیمان تفاوتی نداریم.
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد
حافظ
چاکر و مخلصت هستم که زندگی ام را در دستان خودم گذاشتی. که من را خالق زندگی ام کردی. به من قدرت خالق بودن بخشیدی. فدای مهربانیت بشوم که انقدر عادل و مهربانی.
فدایت شوم که امیر بی گزندی. فرمانروایی هستی که ظلم نمیکند. زورش میرسد ولی عادل است. گردنش کلفت است ولی غفور است. قادرمطلق است ولی شکور است. ما را ببخش که درگیر روزمره میشویم و فراموشت میکنیم. ما را ببخش که از صبوری ات سوء استفاده میکنیم. ما را ببخش که چشممان را بر نعمت هایت میبندیم و تازه طلبکار هم میشویم.
ز حلم او جهان گستاخ گشته
که گویی ما شهانیم و غلام او
مولانا
سلام به فاطمه زیبا و خوشگل
چقدر عکس پروفایلت وچهرت زیبا و دلنشین هستش.
کامنتت رو خوندم و تحسیینت کردم و لذت بردم از اینهمه توحیدی عمل کردنت
جهان به شجاعان پاسخ میده
دمت گرم دختر زیباااااا
الهی که مسیر زندگیت همیشه در جاده آسفالته وصاف باشه وسوت زنان حرکت کنی ولذت ببری وشاد باشی
روی ماهت رو میبوسم
سلام به شما دوست عزیزم
شما اولین کسی هستید که برایم کامنت نوشتید. امیدوارم همینقدر که من از دیدن پاسخ شما ذوق کردم، خداوند چنان اتفاقی در زندگیتان رقم بزند که مثل همین الان من ذوق کنید
واقعا یک عالمه گشتم تا یاد گرفتم چطور باید پاسخ شما را بدهم!
سپاسگزارم از مهربانی شما. دیروز اتفاقی افتاد و من توانستم کنترل ذهن کنم و خداگونه عمل کنم، و چنان اتفاقات جالب و عجیبی افتاد که همین کامنت شما هم حس میکنم ادامۀ همان لبخند خداست.
سپاس از مهربانی شما
وای خدای من
یکی از آرزوهام اینه که پیانو بنوازم ،
وای خدای بزرگم به همین راحتی به خواستهاشون میرسن در سرزمین برکت و وفور نعمت
عجب مدار درستی دارید همتون و عجب خوب فرکانس میفرستید به عالم پر از حساب و کتاب خداوند ،خوشبحالتون
و چقدر عالی و بدون بحث و حرف و گپ و گفت گروه تشکیل میدن با سلیقه های متفاوت ،از هر نظر و به عنوان مثال از نظر ظاهر
یکی موی بلند ،یکی موی کوتاه ،یکی بچه از نظر سنی ،یکی بزرگتر و چقدر خوب با هم مچ شدن و نواختن بدون کوچکترین استرس،اضطراب و یا حتی خودخواهی و ….
خدای من این آدمها کجای کارند و من کجام؟
چقدر خوب با دانستهاشون بهم کمک میکنن ،بدون منت و غرور و حرفهای اضافه ای که در اطراف ماها هست .
خدای عزیزم قدرتت رو شکر و من چقدر خوشبختم که فهمیوم وقتی رفتم آمریکا این جور هام شده میرم و پیانو مینوازم با آرامش خاطر و همش آرامش ،آرامش ،آرامش،آرامش
خداوند عزیزم شکرت که منم دیدم و شایدم درک کردم که قوانینت درستن و تغییر نمیکنن
شکرت ،شکرت ،شکرت
با عرض سلام و خدا قوت خدمت شما و استاد گلم
بنده فکر میکنم ۸۰٪ فایلای رایگان و پولی استاد بارها دیدم و شنیدم و معنای واقعی حال خوب = اتفاقات خوبو تازه فهمیدم و همیشه فکر میکردم حال خوب همون بد نبود حالت هست ولی تازه فهمیدم با توجه به حال استاد تو سفرنامه حال خوب انگار چیزی که از خدا چیز بزرگی میخواستی و برآورده شده انگار یه جایزه بزرگ بردی انگار خیلی از همه چیز راضی انگار رویاهات برآورده شده ولی اکثر ما آدما با بدست آوردن این چیزا فقط مدت کوتاهی حالمون خوبه ولی استاد همیشه خوبه
تو این فایلا تازه معنی توکل به خدارو فهمیدم و احازه دادن به خدا که کمکت کنه و هزاران نکته دیگه که تو تمام دورها میشنیدم و میفمیدم ولی درک نمیکردم
یه نظری دارم که اگه بشه نظراتو ویس یا فیلم گذاشت هم گوش دادن و دیدن راحتتره هم مثل این دوره تاثیر گذارتر چون کلام و تصویر احساسات و منظور خیلی بهتر میرسونه
با تشکر از آقا سید که که کاری میکنه زندگی برای ما زیبا و زیباتر بشه
چه ارکستر بی نظیری .
نوجوانانی که باعشق می نوازند و یک دنیا قشنگی می آفرینند .
نوجوانانی که نیازی به توجه و تایید دیگران ندارند .درونشان پر است از خوشان و هیچ جایی برای کس دیگری بودن و شدن ندارد. هیچ کوله بار سنگینی در روحشان نیست که آنها را به زحمت بیندازد یا زمین گیر کند ، به سبکی یک کبوتر در آسمان عشق پر می زنند .
انگار که تنها با خودشان و روحشان خلوت کرده اند و به همین خاطر حضور دیگران برای آنها سنگینی نمی کند.
چه حس قشنگی داره ?? صدای موسیقی زندگی ، موسیقی زیبایی و عشق ??
انگشتان جادویی نوازندگانی که پر از ذوق و شوق اند و سراسر وجودشان را هماهنگی فراگرفته است و خودشان را رها ساخته اند در رودخانه جوشان زندگی و رهایی و آسودگی .
دارند بی خیالی و لذت بردن از تک تک لحظات عمر را تمرین می کنند.
ودر این لحظه ناب گویا خود را می تکانند تا گرد و غبار غم روزگار را از سر و رویشان و از تنشان بزدایند .
با برق نگاهشان جرقه خوشبختی زده می شود و جریان انرژی خالص زندگی رها می شود.
انرژی پاک و زلال عشق را که از منبع الهی دریافت نموده اند به تک تک سلول های شنوندگان انتقال می دهند .
شور و هیجانشان زندگی را برایمان معنا می کند
و معنای زندگی را به زیبایی تفسیر می کند
و مثل قلب تپنده ای نشاط و زندگی را پمپاژ می کند.
وکم سن و سال بودنشان به ما می آموزد که سن فقط یک سری اعداد بی خاصیتی است و بس .
سن معیار خوبی برای سنجش استعداد و قدرت و شادی نیست .
سن فقط یک دروغ بزرگی است که افراد ساده دل باور می کنند.
ای انسان تو یک روح زوال ناپذیری!
روح تو نه کم سن و سال است و نه پیر می شود .
زمان نمی تواند در روح تو نفوذ کند .
آموختم که تنوع همه چیز را زیبا می کند :
بلندی ، پایینی ، زیر ، بم ، مکث ، شروع ، آرامش ، هیجان از ارکان زیبایی آهنگ اند
گیتار و ویلون و ساز دستی و دهنی و چوپ و تار و تنبک ، همه باید نقش ایفا کنند.
آموختم که نظم زیبایی می آفریند :
هر سازی اگر در جای خودش باشد خیلی زیباست و اگر در جایش نباشد همه را خراب می کند.
جهان چون خط وخال و چشم و ابروست.
که هرچیزی بجای خویش نیکوست.
آموختم که کار تیمی همیشه جواب می دهد .
استعداد های هر یکی از ماها شبیه قطعه پازلی است که تصویر مورد نظر را کامل می کند .
ساز های موسیقی هم وقتی کنارهم قرار می گیرند زیبایی خلق می کنند .
آموختم که در کارهایم خلاق باشم و اسیر عادت و روش قدیمی نباشم.
موزه rock & roll به من یاد داد که می توانی متفات فکر کنی و متفاوت باشی .
آموختم که به دنبال تجربه های جدید باشم و لذت ببرم .
حسرت تجربه ای را در کنج دلم نگذارم خاک بخورد :
تجربه ای که عاشقشم و درونم برایش می تپد ولی یک پا پیش می کشم و یک پا عقب هم اکنون با جرئت به دنبالش می روم..
به نام خدای مهربان
از اونجا که اهمیت توجه به نکات مثبت رو کم کم دارم درک میکنم، میخوام توی این کامنت فقط از زیبایی های که در این فایل توجه منو به خودش جلب میکنه بنویسم و تا جایی که بتونم سعی میکنم ریز بین باشم نسبت به این نکات و حتی بولد کنم برای خودم اون زیبایی هارو و درموردش بنویسم
بریم که داشته باشیم
استاد عزیزم و میبینیم که با لباس و کلاه ست آرمی دارن دلبری میکنن(خنده) و خیلی تصویر زیبایی رو ایجاد کرده اون سرسبزی درختان پشت سر استاد و بسیار زیباست خداروشکر
کلی برنامه داریم برای دیدن زیبایی ها ایول استاد!
in god we trust
چه ساختمون های باحالی داره این شهر واو!
بغل دریا هم که هست دیگه به به
اره! این فضای مربوط به راک اند رول رو هم قبلا دیده بودیم.
استاد چه با لبخند از پله برقی بالا وپایین میرفتن و غرق تماشا و توجه به نکات مثبت بودند
قراره گیتار بیس یاد بگیریم؟؟ به به
عجب گیتار خفنیه چه فضای باحالی و کنجکاوی استاد که به چیزی نه نمیگه میگه بریم تجربه کنیم.
عهه استاد چپ دستِ اره
من خودم چون گیتار مینوازم میدونم که برای چپ دستا دوتا راه حل داره: یا باید همینطوری که راست دست ها مینوازن یادبگیرن و بزنن یا گیتار مخصوص برای چپ دست داشته باشن که جای سیماش انگار فرق میکنه تا بشه با دست راست اکورد هارو گرفت و با دست چپ هم ریتم زد (این سیستم گیتار های چپ دست هست) اما این کار توصیه نمیشه چون اکثر گیتار ها همون سبک دست راست هست و خب اینطوری اگه بخوای که گیتار مخصوص بخری محدودیتی که برات ایجاد میکنه اینه که دیگه هرجا گیتار باشه نمیتونی بنوازی و بزنی و حال کنی به همین علت معمولا چپ دست ها هم گیتار اورجینال رو که به صورت طبیعی هست سیم هاش استفاده میکنن:))
خخ این حالی که استاد میکردند با گیتار زدن و صداهایی که از دهنشون درمیاوردند گیتاریست های واقعی هم نمیکنند به به!
خدایاشکرت
جای جالبیه واقعا هرکی دوست داره میتونه بره و آلات موسیقی مدنظرش رو انتخاب کنه و تمرین کنه جایی که فقط تمرکز روی موسیقی هست و هیچ ورودی دیگه ایی اذیتشون نمیکنه
ایول!
اون کوچولو رو نگا داره درامز میزنه خخ عزیزم چه ذوقی کرده
واو آره! عجب نکته جالبی رو خانم شایسته عزیز اشاره کردندجهان ما با روی باز داره به همه انواع و سلایق خوش آمد میگه
یعنی اقا به هرچی علاقه داری میتونه این جهان رو رشد بده و هم به خودت کمک کنی و هم به جهان و هم ثروت خلق کنی نیاز نیست بری دنبال چیزی بگردی اگر طوری افریده شدی که حست با یک چیز خوبه یعنی اون چیزی هست که تو براش خلق شدی تا جهان رو با اون گسترش بدی بدنبال علایقت باش و باور درست درموردش بساز
واقعا عجب موزه باحالیه من نمیدونستم همچین سبک موزه هایی هم وجود داره که وسایلش مختص افراد هست و میتونی تجربه کنی اونهارو خیلی خیلی باحال بود این موزه موسیقی واقعا چقدر ادمارو کنار هم جمع میکنه چه تجربه جالبی رقم میزنه. به قول کامنتی که. برای این قسمت انتخاب شده چون همه از قوانین موسیقی اگاه بودند توانستند با هم ارتباط بر قرار کنند
بریم موسیقی رو بشنویم
اووو! نایس این سبک موسیقی رو من واقعا خیلی دوست دارم و چقدر خوب باهم هماهنگ شدند این عزیزان اون نوازنده کیبورد نوازنده های گیتار، درام، خواننده با اون صدای فوق العادش واوووو واوووو عجب صداییی پسررر!
مرد جوان هم میخونه و هم مینوازه که به یک هماهنگی عصب عضله ایی قوی نیاز داره و نیازمند تمرین هست
و اون شخص دیگه که با تکنیک فاصله با اون عزیز میخونه به به! واقعا موسیقی رو دوست دارم… اونم این سبک باحال!! چه فضای قشنگیه واقعا و این اجرای فوق العاده که افراد و وادار به توجه کرده و فیلم برداری و حالا آهنگ اصلی که توسط خانم شایسته قرار داده شد در اخر فایل
چشامو میبندم و غرق در موزیم میشم
فایل فوق العادههه زیبا و خفنی بود
چقدر این سبک موزه ها جالب و خواستنی بودند
خدایاشکرت بخاطر این جهان فوق العادت
تا فایل بعدی
فعلا…