سفر به دور آمریکا | قسمت ۵۳ - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

252 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مجتبی میرزادوست گفته:
    مدت عضویت: 2748 روز

    سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیزم و خانم مهربونشون و مایک عزیز .من و خانمم هر روز صبح با فایلهای شما سرشار از انرزی میشیم و خیلی عاشقتونیم همیشه سپاسگذاریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    مریم م گفته:
    مدت عضویت: 2770 روز

    سلام

    وای که چقدر این عکسی که گذاشتید روی فایل خوشگله ?

    چقدر از صحبت استاد با مایک دوست داشتنی د نازنین لذت بردم و چقدر دلم خواست رابطه فرزندم با پدرش اینطوری باشه ، همیشه اینو میخواستم ، پسر من هم دو سه سال کوچکتر از مایکِ؛

    قبلنا خیلی زور میزدم که همچین رابطه یی رو ببینم بین پسرم و پدرش ولی الان با طی کردن و در مسیر دوازده قدم بودن خیلی بهتر شدم و دیگه مثل قبل اصرار نمیکنم چون فهمیدم من مسعول خوشبختی کسی نیستم هر چند گاهی یادم میره و هی میخوام نقش معلم رو بازی کنم ولی از قبل خیلی بهتر شدم ، چون واقعا هم تاثیری نداشت به جز اعصاب خوردکنی

    فقط خودم سعی میکنم که از رابطه با فرزندم لذت ببرم و می سپرم به خوده خدا برای هدایتش و رابطه ش با پدرش ؛

    ولی در کل هر بار این رابطه شما و فرزندتون رو می بینم با تمام وجود لذت می برم و تحسین میکنم این زیبایی رو و میگم ببین میشه یه همچین رابطه یی …

    مایک عزیز خیلی بانمکه و دوست داشتنی خدا حفظش کنه ، چقدر لهجه ی امریکاییش رو دوست دارم من خودم زبان کار کردم و لهجه آمریکایی رو خیلی دوست دارم ..

    اون خانم راننده چقدر آرام و قشنگ صحبت میکرد

    وای که نگو از اون جاده جنگلی مثل کارت پستال بود چه هوای نابی چه حس عالی بهم میداد

    و عکس گرفتن استاد و مایک که نگو مردم از خنده اونجا که خانم شایسته گفتن به هم نگاه کنید مهربان و عکس العمل استاد و مایک ??…

    خدا حفظتون کنه

    خدایا شکرت که امروز هدایتم کردی به زیبایی های بیشتر

    ???????????????????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    سمانه اکبری گفته:
    مدت عضویت: 2228 روز

    سلام و درود ب استاد مهربانم و مریم جون عزیز

    میخواستم تجربه ی خودم در مورد این فایلهای سفربه دور آمریکا رو که مشاهده کردم وهمچنین جذبش کردم رو بگم من خیلی مسافرت تفریحی میرم در سفر آشپزی نمیکردم دستمال کشی وتمیز و نظافت نمیکردم از مکان و وسیله ای که از آن استفاده میکردم به جاهای دیدنی زیبا که میرفتم از خداوند سپاسگزاری نمیکردم شایدحتی ی مکانی که اینقدر زیبایی داشت من نداشته ها رو میدیدم میگفتم اگه این چیزهم بود بهتر بود وهمینطور ی اتفاق خوبی که نمی افتاد غر میزدم و تا چندساعتی حرف نمیزدم باکسی واینطور میشد که بهم خوش نمی‌گذشت سفرم اما با فایلهایی که از استاد عزیز و مریم جون دیدم یاد گرفتم اگه ی مکانی رفتم به زیبایی اون مکان توجه کنم و سپاسگزاری کنم این سپاسگزاریم باعث شد مکان وجاهای قشنگ تری ببینم و به مکان‌های عالی تر با آدم‌های عالی تری هدایت بشم شاید این سفرم یه اتفاق خوبی هم نمی افتاد اما چون من تصمیم گرفته بود فقط مثبت ها و خوبی های سفر و ببینم اونا رو اصلا بهشون توجه نمیکردم ورد میشدم ازشون جالب بود که واقعا تموم میشد به طور عجیبی اون صحبت ناخوش آیند. واینکه تمیزکاری میکردم مرتب میکردم وسایل سفرم رو. برای اولین بار هم آشپزی کردم خیلی هم راحت بودم. میدونید با دیدن این فایلها چند چیزتو سفر شما رو من جذب کردم اون سنجاب که رو درخت بود شما دیدین منم توی سفر یه جا نشسته بودم اصلا به تور عجیبی اومد کنار من نگاه به طرف من انداخت و رفت بالای درخت خیلی برام جالب بود یا اون بارونی شدید که شما داشتید صبحونه میخوردید رو منم تجربه کردم و خیلی عالی بود چون من در این سفرم به چیزهای مثبت خیلی توجه‌ میکردم و سپاسگزاری میکردم یه طوری بود که آدم‌ها خودشون میومدن جلو یه چیزی کادو بهم میدادن یاحتی ی میوه محصولشون ما چند نفر بودیم اما اونا میومدن جلو وبه من محبت میکردن اونجا بود که هدایت خدارو دیدم لمس کردم تجربه کردم خیلی این سفرم با سفرهای دیگه ام فرق میکردم خیلی عالی تر بود خدارو هزار مرتبه شکر کهمن رو به جاهای عالی هدایت کرد بخصوص در این گروه عالی خدایاشکرت. ویه چیز دیگه که یادم اومد دوست دارم که حتما گفته بشه استاد همیشه از الهام از طرف خداوند حرف میزنن من به خودم میگفتم چطوری میشه که خدا به ما انسانها الهام میکنه اتفاقات رو. که خداروشکر اینم لمسش کردم مثل استاد که پله های آبشار رو میرفتن بالا منم داشتم مسیر قلعه رود خان رو میرفتم بالا که ی جاهایی مسیر سخت میشه اما ب خودم میگفتم من باید برم بالا تا جاهای بهتر وزیباتر رو ببینم خیلی دیگران بهم میگفتن برگرد نمیتونی به خودم میگفتم اونا چون خودشون نتوستن توانایی من رو مثل توانایی خودشون میبینن من باید برم بالا ی جایی تومسیر مکث کردم ونشستم همونجا یه دفعه گفتم من میخوام برگردم آدمهای کنارم با تعجب گفتن چرا تو که اینقدر مارو به ذور آوردی بالا حالا نظرت عوض شد نمیدونم چرا اینجور شدم فقط میخواستم برگردم مسیر رو بالاخره راضی شدن اومدیم پایین یه جا برای استراحت نشستیم چنددقیقه نگذشت یه بارون تند گرفت اون موقع لمس کردم الهام از طرف خداوند یعنی چه یعنی چطوری میاد بهمون میگه وخیلی خیلی از خداوندسپاسگزاری کردم وخیلی اتفاقات عالیه دیگه که نمیشه همشو اینجا نوشت. واقعا خوشحالم که در این گروه بزرگ وقدرتمند عضو هستم خداروشکر میکنم که با شما استاد عزیز ومریم جون و تمام هم گروهی های عزیز هستم خداروسپاسگزارم

    ممنونم بابت تمام فایلهای رایگانی که گذاشتین تا ماهم بتونیم استفاده ببریم خیلی خیلی سپاسگزارم.

    استاد خیلی دوست دارم این محصول 12قدمتون را بخرم اما شرایطش برام فراهم نمیشه تا بتونم پرداخت کنم خیلی دوست دارم بدونم چه تمریناتی داره چکار باید بکنم انشالله منم یه روزی بتونم خرید کنم

    باسپاس فراوان?????

    انشالله همیشه تنتون سالم و سلامت باشه?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1255 روز

    سلامی گرم خدمت سه فرشته آمریکایی

    خدایا بی نهایت سپاسگزارتم بخاطر وجود این سه فرشته زیبا

    من هر وقت مایک میبنم لاجرم یادم به پسر خودم میافته و انگار من و پسرم داریم این فایل بازی میکنم

    ارتباط شما استاد عزیز و مایک چقدر قابل ستایش و منو محو تماشای خودش میکنه ..

    داستان هدایت این سه فرشته از جای شروع شد که استاد محل پیاده روی با نرم افزاری که روی گوشی زود علامت گذاری میکنه و یه خانوم زیبا که بطور مستقل مشغول بیزینس خودش هست شما رو تا اونجا میرسونه و لهجه قشنگ مایک وقتی با خانوم رارننده حرف میزد بهتر از خود خانمه بود و نشون میده چقدر مایک زود تونست خودشو با محیط وقف بده

    داستان هدایت شما از روی پل به اون جاده بی نهایت زیبا به واسطه برخورد با تضادها و دیدن زیبایهای اون نقطه بعد از این تضاد داستان هدایت ما شاگردان استاد هستش ک6 بدنبال جاده سرسبز و زیبا و در حال سوت زدن و پیاده روی کردن به سمت رسید به خواستهامونه …

    چقدر دیدن این فایل الان برام معنی داره .‌..دقیقا دو قطب و دو دسته آدمها رو نشون میده که بیش از 90٪ مردم همیشه برای رسیدن به خواستهاشون میخوان از روی پلهای آهنی و پر از حشره عبور کنن و همه هم در حال سبقت گرفتن از همن و فقط مابقی آدمها که درصدشون خیلی پایین دنبال یه جاده سرسبز و خلوت پر از زیبای و آرامشن ..

    خدایا صراط مستقیم راهی است که ما رو آسون میکنه برای آسونی ها ..ما رو هدایت کن به این راه آسون و سرراست که پر از نعمت برکت ثروت

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    مهسا سالاروند گفته:
    مدت عضویت: 1077 روز

    الهی به امید تو

    خدایاشکرت که امروز بهم فرصت زندگی دادی…..

    باور دارم امروز یع روز فوق العاده و عالی و پر اتفاقات زیبااااا و لذت بخشه……

    قانون میگه به هرچیزی توجه کنی ،از همون جنس وارد زندگیت میشه و من ماموریت دارم در این جهان به چیزهایی که میخوام توجه کنم و چیزهایی که نمیخوامو بهشون بی توجه باشم

    خدایای منننننن چه شهرررر زیبایی

    چه داون تاون قشنگییییی،ساختمون ها و پل هارو ببین….

    عاشقتونممممم که این همه پایه هم هستین ……

    عاشقتونممممم که این همه باهم عاشقانه و با احترام رفتار میکنید

    چقدر لذت میبرممممم این همراهی و هماهنگی و در صلح بودنوووو،،،،اینکه عشقت بگه بری پیاده روی اونم این همهههه،،،توام پایه باشی و بزنی تو دل جاده و خیابون:))))))

    خداروشکرررررر،خدا هدایت کرد مثل همیشه ،،،،،

    خدا مسیرو نشون میده اونم با چه جاده و درختای رویایی

    اینجاست که باید گفت:

    آنجا که راه نیست،خدا راه میگشاید:))))

    چه عکسای خوشگلی گرفتین استاده جان

    شماااا فوق العاده این

    یع انسان شریف که تو همه چیز زندگی بهترینشو خدا داده بهش

    سفر میکنه اونم بدون محدودیت و با آزادی

    چقدر این جاده رویایی،وای خدای مننننننن صدای پرنده هارو ،انگار بهشته:))))

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    مریم غدیری گفته:
    مدت عضویت: 3794 روز

    سلام به تورلیدرهای سفر قشنگمون : استاد، خانم شایسته و مایک عزیز

    و سلام به تو هم فرکانسی قدیمی و جدید

    برای اینکه بهتر متوجه بشم وسعت شهر کلمبوس چقدره یک بررسی کردم:

    بچه ها این شهر از شهر تهران یک کم کوچکتر است.( ۱۸۰ کیلومتر مربع)

    مساحت تهران=۷۳۰ کیلومتر مربع

    مساحت کلمبوس= ۵۵۰ کیلومتر مربع

    حالا یک مقایسه ی جمعیتی

    تهران در سرشماری ۲۰۱۶= حدود ۹ میلیون نفر

    کلمبوس در سرشماری ۲۰۱۷= ۸۷۹،۱۷۰هزار نفر یعنی ۱۲۰،۸۳۰ ( صد و بیست هزار و هشتصد و سی نفر ) لازم داره تا بشه ۱ میلیون نفر.

    اینطوری برام بهتر جا افتاد که چه جوریه. بعد تصور کردم در شهری به وسعت تهران جمعیت اینقدر باشه چه کیفی میده، چقدر آرامش بیشتره، ترافیکی دیگه وجود نداره . و شاید همیشه مثل روزهای عید نوروز میشه از نظر خلوتی .

    اسم این شهر از کریستف کلمب گرفته شده . بچه ها در زمان کلمب اروپایی ها برای رفتن به هند فقط یک راه را بلد بودند و وقتی کلمب گفت مستقیم به طرف غرب بریم و از اقیانوس اطلس بگذریم تا به آسیا برسیم تحویلش نگرفتند. ( ببینید همون که استاد میگن : در اصل یک ایده بهش الهام شده بوده که کاملا غیر منطقی به نظر می آمده اما بهش عمل کرد ، هدایت شد و نتیجه اش کشف این سرزمین شد) به نظرم باور فراوانی مردم آن زمان در جهان خیلی ضعیف بوده بخاطر همین مدام سرزمینهای دیگر را استعمار و استثمار میکرده اند. و ما میتونیم پیشرفت این باور را متوجه بشیم. باز به تاریخ رجوع کنید می بینید چه کشورهایی کمتر این باور را داشته اند و آن زمان چگونه زندگی میکرده اند و حالا در مقایسه با سایر کشورها چگونه زندگی میکنند.

    مثلا از قرن ۱۰ میلادی مهاجرانی که به کشور هلند امروزی وارد شده بودن شروع کردن به ساخت دریابندها برای جلوگیری از سیل و به مرور خشک کردن آب دریا و ایجاد یک سطح مناسب برای خانه ساختن و کشاورزی و… ببینید بعد هی ایده ها بیشتر میشه و مهاجرین بهبود ایجاد میکنن تا دیگه زمان ناپلئون ، دزیره ( که عاشق ناپلئون بوده) وقتی میره هلند تعجب میکنه از اون سبک زندگی و اینو در خاطراتش مینویسه.

    به این فکر کردم که در مدت ۵۲۶ سال سرزمین مهاجران دیروزیِ امریکا که با سبک دیگری بود اکنون تبدیل شده به یکی از متفاوت ترین کشورها. درسته که برای سرخ پوستان هم کلی تضاد بوجود اومد و بعدش هم کلی جنگ های داخلی . ۳۵۷سال بعد از کشف این قاره زمان بُرده تا وضعیت سرخ پوستان مشخص بشه.

    فقط خدا میدونه در این بازه ی زمانی کدام یک از اقوام سرخ پوست توانست احساس خودش رو در برخورد با این تضاد بهتر نگه داره و تمرکز کنه روی نکات مثبت…بعد چه تعداد از مهاجرین با سرخ پوستان ازدواج کردند و از هم تأثیر پذیرفتند.

    جمله ی استاد

    “شکل جهان هستی همینه با برخورد به تضاد خواسته ها مشخص میشه…ظلم،فقر، جنگ، بدبختی،بیماری جزئی از این جهانه،ما نمیتونیم حذفشون کنیم.ما نمیتونیم اونا رو نابود کنیم.ولی ما میتونیم تمرکز کنیم بر روی خواسته هامون و به سمت خواسته هامون بریم”

    صحبتهای استاد درباره ی فراوانی و گسترش جهان برام بیشتر قابل فهم شد. همین یک نقطه از امریکا چقدر میتونه جای رشد و پیشرفت داشته باشه.

    به امید هدایت خودم به راه راست، راه کسانی که خداوند بهشون نعمت داده است. دوستتان دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        مریم غدیری گفته:
        مدت عضویت: 3794 روز

        درود بر شما دوست عزیز، اونقدر روی باور فراوانی و گسترش و بهتر شدن جهان در ذهنم اثر گذاشته که حد نداره. تازه الان درک میکنم چرا استاد میگویند بروید تحقیق کنید. خیلی ایمان را قوی میکند. و بسیار هم هدایتی این بررسی صورت گرفت. و یکی دیگر از لایه های سیمانی مغزم را شست.

        خوشحالم که برای شما نیز مفید بوده است.

        شاد و تندرست باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    شهربانوامیری گفته:
    مدت عضویت: 2203 روز

    به نام خدای طبیعت

    سلام

    ?تقدیم به شایسته عزیزم

    مریم جان چه زیبا سر ت رابر شانه خدا گذاشتی تا قصه ی عشق را همچنان زیبابرای ما بخوانی

    نه از دوزخ ترسی داری و نه از بهشت

    این قصه ی عشق را همچنان خواهی نوشت

    این قصه ی عشق نشان انسان بودن توست

    که مارا اینگونه به سفرها برده ای

    برسر سفره ای از شعر و شور مهمان کرده ای

    امدی هزار قصه بگویی با من

    اززبان خداوند

    تاتمام خستگی ام را به دست این جاده دهم

    .جاده پای پیاده چه ساده

    ازمیان درختان قدکشیده

    وهمچنان سربه فلک کشیده

    تونلی شکل

    صدای جیرجیرکان

    صدای جیک جیک پرندگان

    وچه زیبا باعشقی کودکانه

    سرمست وشادمانه

    میدوی همچو اهو

    درمیان جنگلو کوه

    سرسبزو زیبا باترانه

    سفر واست یه شعره

    سفرواست یه قصه است

    رهایی از فصل غصه است

    اینجادل کندن ازغم هاست

    میبردت یجایی دورساکت وقشنگ وبی عبور ،

    یه روزنه ای پرازنور ،

    صدایت میزند قدم بردار

    بیاووببین

    دراین بهشت برین

    ،یه جای خیلی خوب

    اینجا پراز عاشقونهاست ،

    اینجا پرازشکرانه هاست ،

    اینجا تجلیگاه خداست

    اینجاقبله گاه توست

    وخودتوببین برقص

    اینجا همون جای دیونه هاست.

    اینجا زندگی جاریست

    فریادبزن ازدرونی ترین لایه های قلبت بگوخدایااااااااااااااااااااااااااااااااااا شکرت

    بابت اینهمه زیباییهایت

    اینجا بین پدروپسر عشق همچنان موج میزند

    پسرازعشق داشتن مهر پدرانه بال میزند

    وپدردردلش عاشقانه فریادمیزند دوسش دارم ای خدا

    این دردانه را

    خدایا بی نهایت سپاسگزارتم وهمچنین ازشما مریم عزیزو ازاستادعزیزم ومایک مهربون

    عاشقتونم دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    محمد صادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 2217 روز

    سلام به هم سفرهای خوب

    نکته مثبت اول اینه که این هست که این دوربین چقدر توی شب عکس های خوب میگیره، خیلی خوبه

    نکته مثبت بعدی عکس های پدر و پسری هست و رابطه ی خیلی خوبی که بیننتون برقرار هست

    نکته مثبت بعدی نور پردازی های عالی ساختمان ها در آمریکاست، تو شهر خودمون با ریسه ساختمون ها رو نور پردازی میکنن و زیبا هم میشه، اما در آمریکا نور پردازی فراتر از ریسه هست و خیلی خیلی حرفه ای و زیبا ساختمون ها رو نورپردازی میکنن جلوه ساختمون خیلی زیباست

    نکته مثبت بعدی رنگ های فوق العاده زیبا آب پشت سر مایک هست مخصوصا سبر و آبی آسمانی

    نکته مثبت بعدی اینه که مایک عزیزم کلی بزرگ شدی

    نکته مثبت بعدی صدای جیرجیرک ها تو شب حتی در این پارک زیبا هست و هماهنگی جالبی با صدای شب قسمت ۳۰ داره

    نکته مثبت بعدی عکس ورود و دستکتاپ فوق العاده زیبای لب تاپ مریم عزیز هست، از اون نخل آمریکایی تا این برج های بلند و زیبا و پارک های کناریش

    نکته مثبت بعدی اینه که من فکر نمیکردم شما از نرم افزاری مثل پوتی استفاده کنی، برام سوال شده که دقیقا شما توی چی مهارت نداری؟ این نرم افزار رو من برای ارتباط با سرورهای لینوکسیم و تلنت کردن و.. استفاده میکردم وقتی روی ویندوز بودم و خیلی کم حجم اما بسیار کارا هست، خدا به سازندش نعمت و ثروت بیشتر عطا کنه خیلی کارم رو راه انداخت همچنین فایلزیرا اینم خیلی نرم افزار کاربردی ای برای آپلود و مدیریت فایلهامون هست

    نکته مثبت بعدی اینه که من دارم تلاش میکنم ذهنم رو کنترل کنم چون به یکی از نشونه هام عمل نکردم و دو دل شدم و ذهنم خیلی داره ویراژ میره اما من مسیر رو ادامه میدم و بالاخره درستش میکنم و خدا بار من رو روی زمین نخواهد گذاشت

    نکته مثبت بعدی این تک درخت های زیبا و چمن های سبز گسترده هست

    نکته مثبت بعدی نقشه های گوگل هست که خیلی حرفه ای شده و حتی جاهای پیاده روی رو نشون میده و نکته مثبت بعدی این خطوط سبز رنگ هستن که هماهنگی جالبی با سریال تمرکز بر نکات مثبت قسمت سوم که دو پارت نکات مثبت رو نوشتم داره و اونجا هم در مورد لاین های سبز سیستم هدایت خودکار تسلا صحبت کردم، واقعا اینها هدایتی هست همش

    نکته مثبت بعدی که همون نشونه من بود و دیوانم کرده که فرکانس ها چقدر قدرت دارن و در دفترم نوشته بودم و اتفاق افتاد همین قسمت زنگ زدن مایک به استاد هست،

    نکته مثبت بعدی پارکینگ های والمارت هست که از روی نقشه هم خیلی بزرگه

    نکته مثبت بعدی شروع سفر مجددا با توکل به الله هست که با توجه به زیبایی ها ما رو به زیبایی های بیشتر هدایت میکنه

    نکته مثبت بعدی ماشین شورلت هست که دیروز پریروز داشتم در موردش در کامنت تسلا مینوشتم

    نکته مثبت بعدی شرکت اوبر هست که کار رو برای جا به جایی کلی آسون کرده

    نکته مثبت بعدی تر و تمیز بودن ماشین این خانم هست و اینکه شرکت اوبر کلی راننده خانم هم داره و اونها خیلی راحت دارن رانندگی میکنن و کارشون رو انجام میدن

    نکته مثبت بعدی ویو خیابان از پنچره مایک، خیلی زیباست کلی درختچه قشنگ داره

    نکته مثبت بعدی رودخانه بسیار زیبا و غروب آفتاب زرد و نارنجی رنگ هست

    نکته مثبت بعدی عکس درختانی هست که توی آب افتاده من خیلی اینو دوست دارم

    نکته مثبت بعدی صدای راه رفتن روی برگ های خشک هست که تضاد جالبی با سرسبزی درختها داره

    نکته مثبت بعدی جاده ی سرسبز و فوق العاده با درخت های بلند و زیبا هست و صدای جیرجیرک ها

    نکته مثبت بعدی اینه که شاید همه چیز اونطوری که پیش بینی میکنیم نباشه اما

    در نهایت به نفعمون میشه

    نکته مثبت بعدی پیاده روی کردن در زیبایی ها هست، من اینو خیلی دوست دارم و خودمم پیاده رو هایی رو تو شهرمون میشناسم که سرسبزه و برای پیاده روی انتخابشون میکنم

    اون قسمت بالای درختاا که به خاطر نور خورشید طلایی شده خیلی زیباست

    کفش های آبی مایک هم خیلی قشنگه Love that

    نکته مثبت بعدی عکس زیبایی هست که در جاده مایک و استاد گرفتن

    نکته مثبت بعدی نیم کت کنار درخت ها گذاشتن که میتونی برای استراحت کردن هنگام پیاده روی ازش استفاده کنی

    یکبار دیگه فایل رو از اول میبینیم

    نکته مثبت این پارک زیبایی هست که استاد داره از مایک عکس میگیره و داون تاون زیبای کلمبس

    نکته مثبت بعدی عکس های فوق العاده زیبایی هست که استاد با دوربین میگیره یک هماهنگی زیبا بین همه چیز

    نکته مثبت بعدی رنگ سبز درختچه های کنار رودخانه هست اون در شب خیلی خوب تو عکس افتاده

    نکته مثبت بعدی اون پل زیبای روی رودخانه هست

    نکته مثبت بعدی عکس تصویر دسکتاپ مریم جان و نحوه هدایتش به داون تاون هاست، کانون توجه ما داره اتفاقات ما رو بوجود میاره

    درسی که از این فایل میگیرم نحوه هدایت ما به زیبایی ها به روایت تصویره، که به صورت لحظه به لحظه با کانون توجه ما اتفاق میفته، یعنی ما اگه میخوایم به زیبایی ها هدایت بشیم باید «در هر لحظه» آگاهانه کانون توجهمون رو به زیبایی ها بزاریم، من این موضوع رو فراموش کردم، اول از نقشه گوگل شروع شد و تمرکز به نکات مثبتش و بحث معرفی پل زیبا توسط راننده اوبر و بعد توجه به زیبایی های مسیر و تا رسیدیم به اون جاده زیبا و بعد رسیدیم به اون پل زیبایی که اول تصویر دیدیم

    نکته مثبت بعدی رو اسمش رو میزارم ماجراجویی در کلمبس که از این مسیر میریم تو یک مسیر دیگه بعد از اون میریم تو یک مسیر دیگه بدون اینکه بدونیم اونجا چه خبره

    نکته مثبت بعدی تعریف داستان از نگاه مایک هست :))

    نکته مثبت بعدی استاد میگه وان ، تو :)) لنز، اینم یک جور حل مسئله هست که نگاه به لنز باشه :-D

    امیدوارم هر روز به سمت زیبایی های بیشتر هدایت بشوید دوستان خوبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3852 روز

    سلام سلام

    امیدوارم هر جاییی دنیااا هستید حال دلتون عالی، عینک چشمتون تمییز و زلال و روشن و شگفت انگیز

    عاشقتونممم

    سلامم استاد جان، من خییللیی دوست دارم

    خب بذار از اینجا شروع کنم، دیروز ساعت 2:30 pm شروع کردم به دیدن این قسمت از سفرنامه، مکث کردم و دارم فکر میکنم که چه کلمه ای میشه به جای سفرنامه گذاشت!

    محصولِ سفرنامه؟ توجه بر نکات 100% مثبت زندگی و این دنیای شگفت انگیزو خارق که تنها چیزی که میبینیم ثروت و فراوانی و نعمت وای خدای من هزاران مرتبه شکرت شکرت شکرت

    آره، آی دوست عزیزیی که داری با چشمای نازت با قلب بازت با اون نگاه درخشان و نور اندازت ( گفتم قافیه در بیاد + لبخند + ) کلمه به کلمه این جمله ها را که خدای درونم میگه و من با عشققق با عشققق با لذت فقط تایپ میکنم و شاهد خلق این ” ارزش ” هستم، اینااا این فایل هاا این سفرنامه ها یک دنیااا ارزش دارند، یک دنیاااا دقیقا

    اینا خودشون هر کدومشون یک محصول! یک محصول جدا من که واقعیتش با همچین طرز نگاهی بهم احساس خوب بیشتری میده

    داستان داستانِ احساس خوب جوری به هررر مسئله نگاه کنی که بهت احساس خوب بده هر چند اگر اون نگاه مثل همیشگی تو نباشه! آخه اون نگاه گذشته امروز ما را خلق کرده و اگر بخوایم بازم همون مثل گذشته باشیم سنگ از سنگ نمی افته. WoOow

    نگاه جدید و متفاوت ( همراه احساس خوب و بازم بهتر و بهتر نسبت به هر چیز ) = با نتیجه ی جدید و متفاوت ( اتفاقات نیکو )

    خب استاد جان دیروز اومدم سراغ این فایل ( و خداروشکر که فرصتی دیگه خداوند بهم داد تا یک قسمت دیگه ببینم توی یک روز تازه و الانم که دارم مینویسم خدایا شکرت که میتونم ردپامو برای تو به جا بذارم ) و طبق معمول نظرات را خواندم با احساس خوب و چقدر درس وای چقدر درس و تجربه گرفتم از نظرات ارزشمند بچه ها که هر کدومشون توی مدار خودشون با نگاه خودشون دارند زندگی خودشون را خلق میکنند، خیلی زیباست

    خدایا شکرت خدایا شکرت

    دو ساعتی طول کشید با عشق بازم و بعد شروع کردم به دیدن فایل!

    START

    دیدم و بازم کلییی تحسین و کلیی مرور قانون و … و… وقتی که اون جاده ی رویایی که انتهاش نور بود را دیدم و اون قسمت اون مکالمه ها اون چند دقیقه ی آخر حداقل 10 بار دیدمش! کم بود

    یک جای کار انگار میلنگید! نمیتونستم بنویسم! همیشه توی قسمت های قبلی شروع میکردم به نوشتن کلی حرف و تجربه و درس میومد که خدا جون به وسیله ی من میگفت

    اما این بار هیچی نیومد! خیلی عجیب بود

    تنها چیزی که میتونم که الانم بدنم به لرزه درومد مثل دیروز وقتی که به خودم گفتم: محمد! این فایل برای من سنگینه! فقط همین یک فایل! خدای من خدای من

    چقدرررررررر چقدرررررررر درسس واییی وایی خدای من چچقدرر درسس و توحید عملیی آقاا توحید عملیی بود این فایل ثانیه به ثانیه

    من به وجددد اومدممم چقدرر درس داره این فایل

    نتونستم بنویسم اون موقع گفتم که بذار بایستی به قول انگلیسی ها یک Should داریم یک Must have اینجااا

    به خودم گفتم

    I must have to watch again and again

    و دیشب باز وقتی رفتم کافه من ذهنم هنوز درگیر زیبای این مطالب بود این درس های ارزشمند بود که اگر هر کسی توی زندگیش پیاده کنه و نه فقط شعار بگه خدا میدونه چقدر زندگیش زیباترر میشه و ارزش داره ارزش داره.

    گفتم نگاه من به این فایل ها مثل محصول

    استاد جان مهربونم، که اون عاشق اون عاشقتممم عاشقتممم هاتم ای جانمم ( لبخند )

    تا امروز که صبح من و پدر جان رفتیم فروشگاه و کلی جنس برای خونه گرفتیم اونم رفتیم بهترین Store شهر و اونم سراغ بهترین و با کیفیت ترین محصولات

    و از خدا خواستم که هدایتم کنه به سمت بهترین ها و Become شد خدارصدهزار مرتبه شکر

    چیزی که امروز تازه بعد از این همه مدت برام به وضوح رسید رابطه ی من با پدرم هست، بعد از این همه سفر و مهاجرت کردن و کارهای زیادی انجام دادن من همیشه از خدا به خاطر وجود نازنین پدر و مادرم سپاس گزاری میکردم و به خاطر روابط عالیم اماا هیچ وقت تا امروز صبح که من و پدر رفتیم فروشگاه به این وضوح نرسیده بود که منم آره آره واقعا دوست دارم با پدرم دوست باشم و نه پدر! خواسته ی ارزشمندم برام مشخص تر شد

    همون لحظه ها همش داشتم این فایل زیبا را که دیروز دیدم و لحظه به لحظه اش توی ذهنم داشت میچرخید مرور میکردم و تجسم خلاق اینکه رابطه ی من با پدرم

    رابطه ی من با فرزندم در آِینده و احساس خیلی خوبی بود خداروشکر.

    و اما یک کوچولو از توجه به زیبایی های این فایل *

    خدای من مریم جان چه کرده دلا را دیوونه کرده چه تدوین و Storytelling خفنی کاملا سناریوش مجیکالِ، واوو

    عاشقتمم مننن دوست خوش صدا و بینظیر و آشپز و باریستا و خوش سلیقه و همههه چییی تمامممی که از هر انگشتش یک هنر میباره ماشاا.. آفرین آفرین به این همه خودشناسی که منجر به خدا شناسی و سیستمی بودن خدا و سیستمی عمل کردن و اینجور فقطط به زیبایی های کمی بیشتر و بیشتر هدایت میشید، ایول آفرین آفرین خداروشکر به خاطر وجود ارزشمند و مقدس شما، خدااروسپاس

    چه داریم ما؟!

    مایکی را داریم و یک شهر مدرن و زیباا و واووو پر از رنگ و شگفتی و آب و آرامش و سرسبزی و پل های زیبا و شگفت انگیززز وااوو ساختمون های سر به فلک کشیده که دوستان ثروتمندتون در ایالت متحده آمریکا به این زیبایی و شگفتی خلق کردند و دنیا را جای بهتری برای زندگی کردند یک نمونه اش من اینجا با دیدن این ساختمون ها فقط به وجددد میامم و صاحب اون ساختمون ها را تحسین میکنم و با همین یک کار به ظاهر کوچیک باعث میشه در نهایت خودم صاحب برج ها بیشتر و بزرگتری بشم ( + احساس لیاقت ) خدای من چی میبینم ثروتتت فراوانییی

    ای هیولای ماداگاسکار ( لبخند )

    اینکه استاد جون شما یک برنامه ذهنی برای کاری که میخواید را از همین map استفاده کردید و با همون چیزایی که توی ذهنتون دارید تصمیم به حرکت کردید و باقیش را مثل همیشه به خدا سپردید ” توکل ”

    توکل کردی که و باور داری که خدا به بهترین جاها و آدم ها هدایتتون میکنه

    این دو سه خط اووم این جمله به نظرم طلایی را برام تداعی میکنه و ساخت؛ اینکه،

    ” باید با باورهای درست عمل کرد، قدم برداشت ”

    یعنی اینکه تو کار خودتو از قبل انجام دادی و حالا نتیجه را میسپاری به خودش

    واوو UBer

    چه راننده و دوست زیبایی واوو چقدرر خوشگلهه چه خنده ی ملیحیی 3:46 داره تو رو خدااا نگاهه من عاشقشش شدم واوو ( البته مگه من عاشق کسی هم نیستم!) اوستاد شیفو ( پاندای کونگ فو کار ) اصلا اون آدماس جویندش جان جان به قول دوستم ( البته همه اشون خخ ) وقتی من در مورد مخصوصا قانون و تجربه های سفرم حرف میزنم میگن تو فقط

    چه چه کن محمد! ( لبخند )

    حالا هم من میگم شما خانم فقط بجو آدامس بجو

    چه موهای زیبایی داره، چه رنگ پوست شفاف و بینظیری داره، چه صدای مهربونی داره، چه ماشین قشنگ و ارتباط موثر برقرار کردنش عالیهه ایول آفرین کارولین جانن

    واو چه رنگ چشمایی اصلا بینظیره، وو امان از لحظه هایی که نور خورشید میزنه به موها و چهره ایشون و کلا نورانی تر و جذاب تر میشن

    استاد جوونم من عاشقتمم مریمم جان مایکی جانن من عاشقتونممم

    عاشقق این همه جذب خدایاااا شکرتتت

    ایول، وای مایکی چه خوب native حرف میزنه باریکلا این پسرر

    ایول شما را استاد جان چه با اعتماد به نفس آفرین

    چه پدر و پسری و دست رو شون هم

    واوو چه این دقیقه های 6 ، 7 شد چه Adventureی شد

    خدای من چقدرر قشنگه این مسیر، با کلی تضاد و رفتن تو دل ترس ها و هدایت شدن ها به عجب جای رویایی هدایت شدید

    چقدرر شورر و شوق دارید چقدر خوشحالید بابا شما دیگه کی هستید وای خدای من شکرت

    چه لباس های راحتی پوشیدید و و وای خدای من نورررر ته highway

    ِDefinitely, AweSome

    استاد جان به یکی از اون چیزایی که داشتم فکر میکردم اینکه وقتی خودم رفتم کوه یا در طول سفرهام خیلیی بیشتر، خب کوله پشتمه و سبک Hitchhike ،Backpacking

    فرصت های زیادی را با همون باورهای درستم و توجه ام به نکات مثبت زندگیم باعث شد به جاهای واقعا قشنگ و دریمی هدایت بشم و وقتی توی ذهن واقعا خلاقم اون تصاویر را مرور کردم و حتی رفتم توی پوشه های کامپیوتر عزیزم و عکس های حرفه ای که در سفرهای مختلف و از جاهای بینظیر این دنیا و ایران گفتم واقعا زیادن و خدا رو شکر میکنم به خاطر هدایتم مخصوصا به جاهای بکری که بعد از تازه کلی Hiking توی جاده های مختلف و اتوبان ها و خاکی و سنگی و برخورد به تضادها و عرق های لذت بخش با اون کوله ی نازنین 80 لیتریم، داشتم.

    واقعا خداروشکر میکنم

    دوستون دارم

    ادامه دارد …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    احمد سلیمی ترکمانی گفته:
    مدت عضویت: 2324 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلااااممم به همه عزیزان دلم و پرانرژیم

    خدارو سپاسگزارم که امروز هم قسمت شد تا قسمت ۵۳ رو نگاه کنم و واقعا لذت ببرم

    وااای من چقدر توانایی های استادرو تحسین میکنم. واقعا بی نظیر هستند

    وااای چقدر ارتباط این پدر و پسر رو من دوست دارم و لذت میبرم

    و حتی برای آینده خودم تصویر سازی میکنم

    من چقدر کلمه عاشقتم رو دوست دارم که این سه عزیز بهم دیگر هدیه میدهند واقعا فوق العاده هستند

    وااای من این خانوم راننده رو چقدر دوست داشتم و چقدر عزت نفسشون رو تحسین کردم و زیبایی اشون رو بی نهایت تحسین کردم و حتی رانندگیشونو تحسین کردم که چقدر با عشق رانندگی میکردند

    وای من چقدر لذت میبرم که استاد آنقدر وقت میزارن که پیاده روی کنند و از اون مسیر تمام لذت رو ببرند

    ‌واااای خانوم شایسته صحبت میکنند من واقعا از هوش میرم چقدر صدای این خانوم دلنشین هست و دلیلش فکر کنم اینکه خیلی با خودش در صلح هست

    و چقدر زیبا توضیح دادن که بعد از هر تضادی یه زیبایی و حس خوبی نصیبت میشه که قابل وصف نیست

    من باید همیشه با حل تضادها به بهترین ها دست پیدا کنم که این قانون جهان هست

    من نباید از تضادها فرار کنم بلکه باید با کمک خداوند و هدایت خداوند حلشون کنم و به احساس خوب برسم تا اتفاق های جدید خوب تجربه کنم

    وااای چقدر این جنگل و رودخانه زیبا بودن

    واقعا طبیعت به من یکی آرامش خاصی میده

    وااای چقدر این مسیر پیاده روی وسط جنگل زیبا بود و انتهایش یک نوری بود که منو یاد مسیر الهی انداخت که هر چقدر در مسیر خدا باشم قطعا هم از مسیر لذت میبرم و هم انتهای این مسیر رسیدن به نور هست که همون خدای متعال هست

    خدایا عاشقتم که هر روز آگاهی هامو بالا میبری و مدارم بالاتر میره

    خدایا من عاجز هستم و تسلیم امر تو هستم

    و واقعا دوست دارم با کنترل ذهنم در این مسیر الهی قدم بردارم و از این مسیر لذت ببرم و هر لحظه به هدایت تو نیازمند هستم و تنها تو برایم کافی هستی

    خدایا درونم رو با وجودت خودت پر کن من نمیخواهم روی ذهنم و دیگران حساب کنم

    خدای عزیزم تو بهترین وکیل هستی و من همه چیزم رو به تو مسپارم و رها میکنم و فقط سمت خودم رو با کمک تو انجام میدم و نتیجه رو به تو میسپارم

    خدایا عاشقتم عاشق

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: