دیدگاه زیبا و تأثیرگذار سلما عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
فایلها و آموزه های شما به من خیلی کمک کرده تا احساسم خوب باشه. یعنی در اکثر اوقات حالم خوبه. در مورد احترام به پول چقدر حرفهای ارزشمندی زدین واقعا سپاسگزارم.
چقدر جالب که برای پول ارزش قائل شدین و یک کیف چرم عالی براش تهیه کردین و همیشه پول رو صاف و به ترتیب و منظم داخل کیف قرار میدین. من اینو قبلا از شما یاد گرفتم. اما کیف پولم چرم نبود و پاره شد سریع انداختمش دور چون نمیخواستم به پول بی احترامی بشه. پول محترمه نباید لباسش پاره باشه!
نکته جالب بعدی هم این بود که وقتی شما بالاترین کیفیت بنزین رو به ماشین خشگلتون زدین، یاد گرفتم احترام به داشته ها و مراقبت کردن و درست استفاده کردن از اونها در واقع یه جور سپاسگزاری هست و باعث میشه اونها سالم بمونن و بهتر برامون کار کنن و بهمون خدمت کنن.
حتی با اشیا هم باید با احترام برخورد کنیم. چون اونا هم جنسشون از انرژیه و همه جهان از انرژی تشکیل شده. استاد عزیزم از شما یاد گرفتم که بهترین رو برای خودم بخوام چون من لایق بهترین ها هستم بی قید و شرط.
مریم نازنینم چقدر تدوین فایل و هماهنگی موزیک و تصویر فوق العاده بود اون لحظه که استاد گاز داد و صدای موزیکو کم کردین، بی نظیر بود. برام جالب بود که شما بخاطر نگرانی از چرک شدن کیف رنگ تیره سفارش دادین اما استاد بدون نگرانی رنگی رو که دوس داشتن سفارش دادن. نهایتش اینه که یک کیف دیگه میخره دیگه!
چقدر این کیف ها دوختشون تمیز و زیبا بود طراح و خیاطشو تحسین میکنم. شما رو هم تحسین میکنم که سادگی اولویت اولتونه! همه چی ساده ولی شیک تا استفاده ازش راحت باشه.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت 96206MB14 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
سوره نحل
ثُمَّ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَهِ یُخۡزِیهِمۡ وَیَقُولُ أَیۡنَ شُرَکَآءِیَ ٱلَّذِینَ کُنتُمۡ تُشَـٰٓقُّونَ فِیهِمۡۚ قَالَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ إِنَّ ٱلۡخِزۡیَ ٱلۡیَوۡمَ وَٱلسُّوٓءَ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ(٢٧)
سپس روز قیامت خدا آنها را رسوا مىسازد؛ و مىگوید: «شریکانى که شما براى من ساختید، و بخاطر آنها با دیگران دشمنى مىکردید، کجا هستید؟!»کسانى که به آنها علم داده شده مىگویند: «رسوایى و بدبختى، امروز بر کافران است!»
================================
به نام خداوند جان
الهی به امید تو
سلام مجدد به استاد توحیدی خودم جناب عباس منش عزیز و استاد شایسته مهربانم و تمام خانواده توحیدی من.
این دومین کامنت من برای امروز تو این فایل نشانه امروز منه
دیگه ببخشید استاد هر معجزه ای که اتفاق می افته باید بنویسم و یه رد پا برای خودم درست کنم که بدونم کجا بودم و به کجا دارم میرم.
عزیزم فقط بلاکمون نکن. قربونت بشم.
امروز به لطف خدای مهربونم یه مصاحبه شغلی داشتم برای مدیریت فروش . صبح که بیدار شدم یکم حالم خوب نبود. میدونستم چرا اما نمیدونم چرا کاری برای درست کردن اون مشکل نمیکردم. انگار اصلا بهم نمیچسبید کار کردن روی خودم . یه جا وقتی بیدار شدم به خودم گفتم جواد ببین تا اینجای کارو اومدی جلو و خودت میدونی اگه الان ول کنی تمام تلاشهایی که برای کنترل ذهن و نفست داشتی حدر میشه. بیا همین الان اون کاری رو که باید انجام بدی انجام بده.
طوری بودم که احساس میکردم خدا منو فراموش کرده. احساس میکردم اصلا دیگه خدا به حرفام گوش نمیده. میدونی وقتی میدونی کاری رو باید انجام بدی و پشت گوش میندازی یعنی احساس لیاقت نداری. اون وقت جهان هم برات ارزش قائل نمیشه. اون وقت شروع میشه چک و لقد های دنیا. باید تو همون لحظه شروع کنی و اون تغییر رو که میدونی رو ایجاد کنی تا قدم بعدی بهت گفته بشه.
خلاصه پاشدم و اون کارو که خیلی هم ساده بود رو انجام دادم.
برای رفتن به محل مصاحبه یه اسنپ گرفتم .
جالب میدونی چیه منی که هر وقت اسنپ میگرفتم و مینشستم تو ماشین راننده شروع میکرد به غرغر کردن و نالیدن اینبار که خودم رو تسلیم خدا کردم و همه چیز رو سپردم به خودش یه راننده اومد که همین که سوار شدم شروع کرد به صحبت درباره بزرگی خدا. درباره اینکه خدا چقدر هدایت میکنه. تعجب کرده بودم. اولش گفتم برای اینکه تو مسیر درست باشم هدفونم رو میزارم تو گوشم و قرآن گوش میدم تا مقصد. اما دیدم راننده
قدر توحیدیه. همون لحظه گفتم خدایا شکرت.
فقط کافیه ما سمت خودمون رو درست انجام بدیم اون وقت خدا سنگ تموم میزاره. چقدر عزت و احترام گذاشت راننده.
وقتی برای خودت ارزش قائل بشی و با خودت با احترام رفتار کنی جهان هم همینطور باهات رفتار میکنه. خلاصه رفتیم و رسیدیم کلی تحویل.
وقتی درباره کار داشتم حرف میزدم با صاحب کار و اون کسی که ازم دعوت به همکاری کرده بود به خدا گفتم خدایا همه چیز با تو. تو خودت حرف بزن. خودت همه کارارو ردیف کن. من به هدایت تو گوش کردم و اومدم دیگه الباقیش با تو . نمیدونید بچه ها چه حرفایی رو خدا زد. چقدر قشنگ مدیریت کرد جلسه رو. چقدر عالی همه چیزو چید. عالی بود.
عدد پیشنهادی شون رو به من اعلام کردن و من هم عدد پیشنهادیم رو با هدایت خداوند اعلام کردم. گفتن فکر میکنن و اعلام میکنن.
خلاصه که بحث با بالاترین کیفیت با مدیریت خدای مهربونم انجام شد و اومدم بیرون.
دنبال یه اسنپ میگشتم برای برگشت که یه آقای کرد زبانی اومد و سوار شدم.
یه چیز جالب بگم منی که هر وقت سوار اسنپ میشدم یه ماشین قراضه میومد و داغون بود هم تو رفت و هم تو برگشت به ماشین بسیار تمیز با راننده هایی که اصلا حرفی خارج از توحید نمیزدن اومدن.
گفتم خدایا تو داری همه چیزو میچینیا. من نوکرتم. کمک کن تا هیچ وقت از این مسیر زیبا خارج نشم.
خلاصه بچه ها تا اینجای کار خدا سنگ تموم گذاشته.
امروز کلی وقت دارم برای اینکه بشینم هم کامنت بخونم و هم از دوره محشر دوازده قدم لذت ببرم.
منی که تا چند وقت قبل تو وقت بیکاریم مینشستیم فیلم نگاه میکردم حالا فقط دنبال خوندن کامنت و دیدن فایل های زیبای استادم هستم.
باور دارم اتفاقات محشری میخواد بیفته. بوشو میشنوم:)))))))
الهی من دورت بگردم خدای مهربونم. خدایا تو بگو من چیکار کنم من فقط میگم چشم. قول میدم آنقدر عالی عمل کنم که بهم افتخار کنی.
استاد مهربونم ازت ممنونم که این فضای توحیدی رو برای ما ایجاد کردی تا با این خانواده محشر هر روز وقت بگذرونم و لذت ببرم.
بچه ها منتظر دیدن نقطه آبی محشرتون تو پروفایلم هستم.
براتون بهترین ها رو از خداوند میخوام.
==================================
سوره قصص
إِنَّ ٱلَّذِی فَرَضَ عَلَیۡکَ ٱلۡقُرۡءَانَ لَرَآدُّکَ إِلَىٰ مَعَادࣲۚ قُل رَّبِّیٓ أَعۡلَمُ مَن جَآءَ بِٱلۡهُدَىٰ وَمَنۡ هُوَ فِی ضَلَٰلࣲ مُّبِینࣲ(٨۵)
آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت بازمىگرداند! بگو: «پروردگار من از همه بهتر مىداند چه کسى هدایت آورده، و چه کسى در گمراهى آشکار است!»
خدایا شکرت.
بسم الله الرحمن الرحیم
سوره نور
سُورَهٌ أَنزَلۡنَٰهَا وَفَرَضۡنَٰهَا وَأَنزَلۡنَا فِیهَآ ءَایَٰتِۭ بَیِّنَٰتࣲ لَّعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ(١)
سورهاى است که آن را فرو فرستادیم، و واجب نمودیم، و در آن آیات روشنى نازل کردیم، شاید شما متذکّر شوید!
=================================
به نام خداوند جان
الهی به امید تو
سلام به استادم عباس منش عزیزم و استاد شایسته مهربانم و تمام خانواده حقیقی من در این مدار توحیدی.
امروز 1403.06.29 هست و این فایل نشانه امروز من بود و حالا که دارم این کامنت رو مینویسم ساعت 5 صبح هست.
وقتی که از خواب بیدار شدم احساس کردم از خداوند دور شدم احساس کردم امروز انگار همون حال لذت بخش همیشه رو برای رازو نیاز با خداوند ندارم.
دلم گرفته بود. از خداوند خواستم تا هدایتم کنه و دوباره من رو به مسیر درست برگردونه. بهش گفتم خدای من ،پروردکار بی همتای من ، من که آخه کسی رو جز تو ندارم وقتی دلم گرفت برم پیشش و بغلم کنه. من که کسی رو ندارم باهاش حرف بزنم و از ذوق کردنام براش حرف بزنم. من که کوچیک توام. من که بنده توام، چرا آخه ؟
نمازم رو خوندم و از خدا درخواست نشونه کردم. و خداوند این فایل رو گذاشت جلوی پام. گفت بنده من من همیشه هستم اونی که انتنش ضعیفه و ارتباطش قطع و وصل میشه تویی. تویی که داری اشتباه میری. تویی که چیزای بی ارزش و جایگزین من میکنی.
بهش گفتم توبه میکنم. گفتم غلط کردم. منو تو مسیر توحید نگه دار. بزار من همیشه بنده خودت بمونه. بهش گفتم خدای من من به هر خیری که از سمت تو به من برسه سخت فقیرم. گفتم خدای من من به خودم ظلم کردم و از تو انتظار دارم من رو ببخشید و به مسیر درست هدایتم کنی. خودت گفتی انسان جایز الخطاست. منم همون انسانم. من میخوام با تو باشم.
دیدی یه بچه یه شیطونی میکنه میاد میچسبه به مامانش میگه مامان منو شیطون گول زد ببخش. بعد مادرش بغلش میکنه و بوسش میکنه و میگه مراقب باش دوباره شیطون گولت نزنه؟
منم الان حکم همون بچه رو دارم. منم شیطون گولم زده . حالا فهمیدم که شیطون گولم زده اومدم از تو درخواست میکنم منو ببخشی. کمکم کنی تا دیگه شیطون گولم نزنه. خدایا تو هدایتم نکنی من کجا برم اخه؟ دستمو پیش کی دراز کنم که مثل تو باشه؟
مرسی خدا که منو بخشیدی .
خیلی باید مراقب باشیم بچه ها.
من دیشب با یه حرکت کوچیک مسیر رو گم کردم و حالا دارم تمام سعیم رو میکنم که در مسیر درست قرار بگیرم. بخدا حیفه خدایی که وقتی بشینی رو شونه همه کار برات میکنه رو با هر چیزی عوض کنی.
===============================
سوره احزاب
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ ٱتَّقِ ٱللَّهَ وَلَا تُطِعِ ٱلۡکَٰفِرِینَ وَٱلۡمُنَٰفِقِینَۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمࣰا(١)
اى پیامبر! تقواى الهى پیشه کن و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خداوند عالم و حکیم است
خدایا شکرت