دیدگاه زیبا و تأثیرگذار سلما عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
فایلها و آموزه های شما به من خیلی کمک کرده تا احساسم خوب باشه. یعنی در اکثر اوقات حالم خوبه. در مورد احترام به پول چقدر حرفهای ارزشمندی زدین واقعا سپاسگزارم.
چقدر جالب که برای پول ارزش قائل شدین و یک کیف چرم عالی براش تهیه کردین و همیشه پول رو صاف و به ترتیب و منظم داخل کیف قرار میدین. من اینو قبلا از شما یاد گرفتم. اما کیف پولم چرم نبود و پاره شد سریع انداختمش دور چون نمیخواستم به پول بی احترامی بشه. پول محترمه نباید لباسش پاره باشه!
نکته جالب بعدی هم این بود که وقتی شما بالاترین کیفیت بنزین رو به ماشین خشگلتون زدین، یاد گرفتم احترام به داشته ها و مراقبت کردن و درست استفاده کردن از اونها در واقع یه جور سپاسگزاری هست و باعث میشه اونها سالم بمونن و بهتر برامون کار کنن و بهمون خدمت کنن.
حتی با اشیا هم باید با احترام برخورد کنیم. چون اونا هم جنسشون از انرژیه و همه جهان از انرژی تشکیل شده. استاد عزیزم از شما یاد گرفتم که بهترین رو برای خودم بخوام چون من لایق بهترین ها هستم بی قید و شرط.
مریم نازنینم چقدر تدوین فایل و هماهنگی موزیک و تصویر فوق العاده بود اون لحظه که استاد گاز داد و صدای موزیکو کم کردین، بی نظیر بود. برام جالب بود که شما بخاطر نگرانی از چرک شدن کیف رنگ تیره سفارش دادین اما استاد بدون نگرانی رنگی رو که دوس داشتن سفارش دادن. نهایتش اینه که یک کیف دیگه میخره دیگه!
چقدر این کیف ها دوختشون تمیز و زیبا بود طراح و خیاطشو تحسین میکنم. شما رو هم تحسین میکنم که سادگی اولویت اولتونه! همه چی ساده ولی شیک تا استفاده ازش راحت باشه.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت 96206MB14 دقیقه
سلام استاد عزیززززززم و خانم شایستهی خوش صدا.
این فایل شما و این توجه شما به نشانه ها برای انجام کاری برای من واقعا درس داشت استاد نازنینم.
چند وقت پیش ،تفننی رفتم تا مغازه های طلافروشی رو ببینم،در اون لحظه یه گردنبند شکل کفش پاشنهبلند ،چشمم رو گرفت.
وقتی خونه برگشتم دوسه تا از طلاهام رو برداشتم تا برم اونا رو بدم و اون گردنبند رو به دست بیارم(باور محدود کننده:من باید پولش رو میساختم نه اینکه طلا عوض کنم و ضرر کنم)
خلاصه ،روز دوم که رفتم پشت ویترین مغازه ،که دوباره به اون گردنبند نگاه کردم ،قشنگ یادمه حسم بهم گفت:همین ،این که خیلی جالب نیست.
اما من با خودم گفتم ،من باید هر چی رو که میخوام به دست بیارم.
یه انگشترم رو وزن کرد گفت وزنش معادل این گردنبند هست،اما خب دیگه،طلای من دست اول هست طلای شما دست دوم،باید روش پول بذاری ،و من فکر نکرده،یه زنجیرم رو هم دادم تا برابر بشه.
یعنی یه ضرر جانانه.
اما وقتی رفتار و عکس العمل شما رو در عوض کردن این ماشین دیدم و توجه شما رو به هدایت ها و نشانه ها رصد کردم ،با خودم گفتم ،استاد که واقعابه درجه ی غنی بودن رسیده میتونست بگه من این ماشین قرمز رو میخوام،پولشو دارم،ضرر و زیان که آسیبی به ثروت من نمیزنه ،اما به حسش توجه کرد و با همون بنز سفیدش برگشت خونه،یعنی احساسی عمل نکرد و فقط به الهاماتش عمل کرد.
خدا رو سپاسگزارم بابت این رشدها و تکامل ها،از شما هم سپاسگزارم که در عمل هم با این رفتارهای آموزنده تون به ما آموزش میدید و از خانم شایستهی عزیز هم سپاسگزارم که با عشق، این ویدیو ها رو میگیرن و میذارن تا در مسیر رشد ما دستی از دستان خداوند باشم.