مقدمه دوره کشف قوانین زندگی

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

ما در جهانی زندگی می کنیم که قوانینی دقیق و ثابت بر آن حکم فرماست. قوانینی مثل چسبندگی مولکولی، نیروی گرانش، نیرو، اصطکاک و … که موجب شده جهان ما با این نظم و انضباط مسیر تکاملی اش را ادامه دهد.

در چنین جهان قانونمندی، محال است اتفاقات زندگی ما شامل هیچ قانونی نباشد و به صورت شانسی یا اتفاقی رخ دهد. قطعاً قوانینی بر جهان حاکم است که به ما امکان کنترل شرایط زندگی مان و خلق شرایط دلخواه مان را می دهد.

همانگونه که کشف و شناخت قوانینی مثل ایرودینامیک به مهندسان هوافضا کمک کرده تا هر بار هواپیما ها و سفینه های پیشرفته تری بسازند و به مهندسان سازه کمک کرده تا ساختمان های عظیم تر با امکانات پیشرفته ای همچون تأمین برق مورد نیازشان را بسازند و به مهندسان مکانیک کمک کرده تا هر بار ماشین های با کیفیت تر همراه با امکانات بیشتری بسازند و شکل راحت تری از زندگی را به بشریت هدیه دهند و …، پس قطعاً قوانینی نیز بر زندگی ما حکم فرماست که کشف و درک آن قوانین به ما این امکان را می دهد تا کنترل زندگی مان دست خودمان باشد. تا تابع شرایط نباشیم و بتوانیم زندگی مان را به گونه ای که می خواهیم خلق نماییم.

شالوده تمام آموزش های “دوره کشف قوانین زندگی”، درک قوانینی است که به ما کمک می کند تا مثل آن معمار و مهندس که سازه دلخواهش را طراحی و رویایش را به کمک شناخت آن قوانین به واقعیت تبدیل نموده، رویاهامان را محقق نماییم و شرایط زندگی خود را به شکلی که می خواهیم، خلق نماییم.

این تمام آن چیزی است که همیشه به دنبال درک و استفاده از آن بوده ام و هر بار به خاطر درک بهتر و عمیق تر قوانین، زندگی ام را راحت تر و با کیفیت تر خلق می کنم.

خیلی از دوستان بارها درباره برنامه ریزی های روزانه زندگی ام یا نحوه عمل به قوانین یا شیوه شخصی ام درباره انجام تمرینات لازم برای ساختن یک باور  پرسیده اند.

مدتها بود که تصمیم داشتم یک بار دیگر به کمک تحقیقات و یافته های این چند ساله اخیر درباره قوانین زندگی و نیز باورهایی که تا کنون ساخته ام، مروری جامع بر قوانینی داشته باشم که زندگی ام را در کمتر از 10 سال از شرایط سخت زندگی در یک اتاق سیمانی به استقلال کامل مالی رسانید به گونه ای که حتی من و فرزندانم می توانیم تا پایان عمر بدون نیاز به کار کردن، در شرایطی عالی زندگی کنیم.

قوانینی که اختیار زندگی ام را در دست خودم قرار داده و موجب شده، تابع شرایطی مثل افزایش یا کاهش دلار، تغییر سیاست های یک کشور، قطع یک رابطه و هر عاملی بیرونی دیگر نباشم. قوانینی که به من این یقین و آرامش را بخشیده که حتی اگر تمام این دست آوردها از بین برود، باز هم جای نگرانی نیست و دوباره به کمک همین قوانین می شود حتی یک زندگی زیباتر را خلق نمود.

بنابراین، تصمیم گرفتم همراه با شما، جلوی دوربین، مرور این مسیر را در قالب دوره کشف قوانین زندگی، ارائه دهم.

این دوره پاسخی جامع و مستند درباره شیوه شخصی من برای درک قوانین زندگی و نحوه تبدیل این ادراک، به عمل و سپس ساختن باورهاست.

این دوره شامل تمریناتی است که به کمک آنها باورهای هماهنگ با اهدافم را می سازم و مهم تر از همه شامل مرور آگاهی هایی است که به من کمک می کند تا در این مسیر بمانم و هر بار به درک کاملتری برسم و باورهای قدرتمند کننده تری بسازم که موجب تجربه زندگی بهتری می گردد.

پروسه تغییر ملموس شرایط زندگی من از زمان آشنایی با قوانین و سپس درک قوانین و سپس اجرای آنها در عمل و تبدیل آنها به باور و سپس ظهور نتایج آن باورها در زندگی ام، 10 سال زمان برد.

نکته مهم: هر کلمه “سپس” در جمله بالا شامل یک پروسه زمانی و تلاش های شدید ذهنی است.

اما خبر خوب این است که قرار نیست برای شما هم این پروسه اینقدر طولانی باشد از طرفی قرار هم نیست یک شبه زندگی شما تغییر کند.

برای شما کار بسیار راحت تر است زیرا نیازی به سعی و خطا نداری.

اگر فقط 6 ماه شیوه قبلی خودت را که نتیجه اش نیز کاملاً مشخص است کنار بگذاری و با ایمان، باور و یقین 100%، آنچه در این دوره از قوانین می شنوی را مثل وحی منزل بپذیری، خصوصاً در ابتدای مسیر به اجرای تمرینات این دوره و عمل بر اساس آموزه های این دوره متعهد شوی، به شما قول می دهم در همان هفته اول به خوبی شواهد این قوانین را درک می کنی و در میابی که تمام اتفاقات زندگی ات توسط کانون توجه و فرکانس های خودت خلق می شود. آنگاه به نقطه ای می رسی که هرگز نمی توانی به شیوه قبلی ات باز گردی.

اما مانع مهمی که افراد زیادی را در ابتدای کار از این مسیر گمراه می کند این است که، افراد در شروع کار تعهد و شور و اشتیاق فراوانی برای درک قوانین و عمل به آنها به خرج می دهند و سپس رفته رفته نتایج وارد زندگی شان می شود و با عمل به قوانین، به خواسته های زیادی می رسند، اما از آنجا که همزمان با رسیدن به خواسته ها و رشد باورها، خواسته ها نیز دوباره رشد می کند، یعنی دوباره درآمد بیشتر یا خانه و ماشین بهتری می خواهند و …، لذا  دست آوردهای قبلی، برایشان بدیهی شده و نمی توانند به یاد بیاورند که در طی این مدت کوتاه که برای درک و اجرای قوانین تلاش کرده اند، چقدر پیشرفت داشته اند.

بنابراین، حالا که اینجا هستی تا به کمک درک قوانین، کنترل زندگی ات را در دست بگیری و شرایط دلخواهت را خلق نمایی قدم اول و تمرین اول این است:

یک دفترچه آماده کن و شرایط کنونی ات را در تمام جنبه ها شرح بده.

درباره شرایط مالی، میزان پس اندازهایی که داری، میزان درآمدت، میزان بدهی ها و … را شرح بده.

درباره وضعیت روابط: روابط ات با خانواده، دوستان، فرد مورد علاقه ات، کارفرما و … در چه سطح است و تا چه حد از آن رضایت داری.

درباره وضعیت سلامتی: از نظر سلامتی در چه شرایطی هستی، هر چند وقت یک بار مریض می شوی و …

درباره وضعیت معنوی: فارغ از هر دین و مذهبی، چقدر حضور خداوند را در قالب الهامات و هدایت های او در موقعیت های مختلف احساس می کنی، چقدر آرامش داری و…

سپس به هر وضعیت از 0 تا 20 نمره لازم را اختصاص بده و به صورت مفصل دلایلی را توضیح بده که موجب شده در حال حاضر در چنین وضعیتی قرار گرفته باشی.

این تمرین را هر 6 ماه یک بار انجام بده و نوشته هایت را مرور کن تا قدرت هماهنگی با قوانین را به خودت یادآور شوی.

اطلاعات بیشتر درباره دوره کشف قوانین زندگی

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    0MB
    72 دقیقه
  • فایل صوتی مقدمه دوره کشف قوانین زندگی
    0MB
    72 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

551 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «وحید امامی» در این صفحه: 1
  1. -
    وحید امامی گفته:
    مدت عضویت: 2786 روز

    به نام خدا و با سلام خدمت همه دوستان گرامی و استاد عباسمنش عزیز

    راستش زمانی که داشتم این فایل را گوش می دادم یه حسی از درون به من گفت که اینجا در مورد خودم بگم

    من زمانی که با این قوانین آشنا شدم بر می گرده به 8 و9 ماه پیش من یه فایلی را دیدم توی تلگرام که نوشته بود اگر در زندگیتون اتفاقات تکراری می افته این بخاطر باور های شماست من اونموقع بخودم گفتم خداراشکر که یه دلیلی براش هست چون من نا امید شده بودم از آینده ام من توی اینترنت باور ها را سرچ کردم و روند آشنایی من با این سایت والبته تنها دوره من یعنی قانون آفرینش شروع شد پیشرفتم روز به روز بیشتر شد درآمدم بیشتر شد و احساس زندگی به من برگشت ، توی این مسیر من اهدافی را برای خودم در نظر گرفتم و خدا میدونه که چه نتایج مالی برای من بوجود اومد اما اینکه چرا روند من اینقدر سریع بود بر می گرده به 5 سال پیش اونموقع من یه مشاور املاک بودم تو خیابان مرزداران تهران من این کار را با عشق شروع کردم اما آروم آروم می دیدم که روند کاری من به سمت کم شدن انگیزه من در این کار پیش می ره و نجوا ها هم بیشتر می شه چون هدف اصلی خودم که به این کار هدایت شده بودم را فراموش کرده بودم خیلی این موضوع برام جالب بود که چرا اون روز های اول کار خوب پیش می رفت ولی الان نه. خلاصه اینکه من اعزام شدم به خدمت سربازی و تمام مدت دوره آموزشیم داشتم به این موضوع فکر می کردم که چطور قرارداد ببندم یه ایده اومد تو ذهن من که اگر یه فرم برای مشتری ها بسازم و از اونها بپرسم که چه خونه ای با چه مشخصاتی می خواند من هم می تونم به هدفم برسم البته نمی دونستم چطوری قراره اجرا بشه ولی روی کاغذ جالب بود اینقدر با این ایده حال می کردم که تو خدمت سربازی که تهران بودم فقط این این ایده را برای خودم تکرار می کردم و می گفتم که این راه حله (حالا تصور کنید تو شرایط خدمت و بشین و پاشو و از این حرفا من تو دنیای خودم بودم) فقط دوست داشتم که خدمتم زودتر تموم بشه و برم ایده را عملی کنم چون باورش برام ساخته شده بود خلاصه اینکه بعد از دوره آموزشی خدمت من افتاد نقطه صفر مرزی که نه آب بود و نه برق بود و هیچی نبود فقط من بودم و خدا و چند تا سرباز که هر شب باید می رفتیم به کمین برای دستگیری قاچاقچی ها( اینم بگم میون حرفام که حوصلتون هم سر نره روزی که اونجا رسیدم چون تا حالا تجربش نکرده بودم یه همچین شرایط سختی را، سرباز ها و فرمانده ها باید هر 2 هفته یه بار می رفتند حمام و آبی هم که سهم هر نفر بود اگر اشتباه نکنم به اندازه یه پارچ بود من روز جمعه اونجا رسیدم و دیدم که همه سربازا دارن میرن حمام منم که اصلا احترامات نظامی نمی دونستم چیه قبل از فرمانده ها رفتم حمام و به خیال اینکه اینجا مثل خونه خودمونه یه حمام حسابی کردم بنده خدا فرماندمون زمانی که رفت حمام دید یه پارچ آب که هیچی یه قطره ابم نیست بغض کرده بود چون اگر یه سال هم به من اضافه خدمت می داد باز براش آب نمی شد فقط چون من روز اول بود که اونجا بودم بنده خدا چیزی بهم نگفت فقط گفت من چجوری تا دوهفته دیگه بدون حمام سر کنم ) شرایط خیلی سختی بود از لحاظ امکانات رفاهی خیلی از سرباز ها اونجا به سمت مواد مخدر و خیلی چیز های دیگه کشیده شدند اما من بخودم می گفتم شرایط اینه و قرار نیست که همیشه همین باشه باز روی باورهام کار می کردم البته اونموقع نمی دونستم که این اسمش باوره شبها روی پشت بام سنگر می رفتم و جون بیابان بود اینقدر ستاره ها نزدیک بودند که میشد با دست بگیریشون و یه مناجات از ته دل با خدا داشت توی اون شرایط سخت من واقعا لذت می بردم چون حس می کردم که وقتی برگردم تهران می تونم این ایده را که از نظر خیلی ها مسخره بود ولی از نظر خودم عالی بود را پیاده کنم اینقدر این باور در من قوی بود که شرایط طوری برای من رقم خورد که الهامی به من داده شد که اگر می خوای بری تهران باید از طریق ارشد که قبول شده بودم اما نرفته بودم را بخونم من اومدم تهران ولی باز بخاطر ورودی های نامناسب ذهنم این باور از من گرفته شد تا اینکه بجایی در این کار رسیده بودم که به خودم می گفتم من چرا اینجام چرا نمی تونم کاری که خیلی ها دارند انجام می دند را انجام بدم ، دوباره خودمو جمع کردم بخودم می گفتم تو این همه راهو اومدی که به اون چیزایی که می خوای برسی نه اینکه جا بزنی من اونموقع ماشین نداشتم حتی پول کرایه تاکسی از خونه تا محل کارم را هم نداشتم و پیاده می رفتم و با خودم حرف می زدم اما این نجواهای شیطان خیلی قوی بود ولی همیشه یه نوری ته دلم روشن بود دوباره روی این باور که قبلا ساخته بودم کار کردم وقتی این باور را به همکارام می گفتم همه مسخرم می کردند اما احساس خوب این باور منو به سمت جلو حرکت می داد تا اینکه بالاخره تونستم تعداد زیادی قرارداد با این باور ببندم

    این حرف های استاد را من با گوشت و پوست خودم درک می کنم چون این روزها را دیدم چون معجزه باور را دیدم چون دیدم اون چیزی که از نظر بقیه ادما احمقانست اگر از نظر خودت منطقی باشه همونی میشه که تو می خوای اون روز ها تا قبل از اینکه این نتایج بوجود بیاند من هر روز بخدا می گفتم که چرا من؟ چرا یه خونه فروختنی که هر کسی می تونه انجام بده چرا برای من اینقدر پیچیده شده و جوابشو الان دارم می گیرم که ایمان را بفهمم چیه، توکل را بفهمم چیه، باور را بفهمم چیه ، احساس خوب را بفهمم چیه چون بمونم تو این مسیر تا روند رشد خودم را کاملتر کنم

    دوست عزیزم هر کجا که هستی بسمت اون چیزی که می خوای حرکت کن و اگر باصطلاح به شکست برخورد کردی اونهارا شکست ندون چون یه روزی مثل من روزی هزاربار خدا را شکر می کنی که اون روز ها را داشتی چون اون روز ها بودند که باعث شدند من قانون را به اندازه تکاملم درک کنم

    امید وارم که تونسته باشم با رسیدن به هدفم و بیان داستان اون به شما امید داده باشم براتون آرزوی موفقیت در همه جنبه های زندگیتون از خدای خودم می خوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 220 رای: