باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند - صفحه 116 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/02/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-02-04 05:37:052024-06-27 06:22:56باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوندشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
خداوند و کائنات هماهنگ با طرح ها و برنامه های منه دستم در دستان اوست و مثل همیشه فاتح و پیروزم
خدایا هزاران مرتبه شکرت بابت هدایت شدن برای دیدن این ویدیو حیرت انگیز .ممنون از شما استاد عزیزم .
خدایی که همیشه من را پیروز کرده در امتحانات در مهاجرت کردن در آشنا شدن با سایت استاد عباسمنش در سلامت ماندن ،خدایی که عاشق منه و با زبان انگلیسی متوسط در مشاوره دادن به دانشجویان خارجی و جذب آنها مرا موفق کرد او اکنون بیشتر با من هست .
به نام خدایی که هرچه دارم ازاوست؛
سلامخدمت استاد خوبم ومریم جان زیبایم؛وهمه دوستان عزیزم
بهترین باوری که من ازخدا دارم؛وبهتری است بگویم رب ؛اوقدرتمندترین انرژی است که خالق این همه زیبایی ونظم دهنده ترین است؛من باور دارم که رب من از مادرم برایم مهربان تراست؛من باور دارم که اگر بخوام کاری را انجام بدم هیچ کس نمیتونه سنگی جلو پام بندازدچون خداراباور دارم؛من باور دارم خدا بهترین ایده ها وبهترین افراد را سر راهم قرار میدهد؛من باور دارم که خداوند بیشتر ازخودم دوست داره ثروتمند؛سلامت؛وخوشبختی باشم؛خداوند که من را خلق کرده صددرصد بهترینها را برامون میخواد؛من باور دارم که خداوند بزرگترین خزانه رادارد هیچ وقت تموم نمیشه؛ من باور دارم اگر کاری را به خداوند سپردیم دیگه هیچ نگرانی ؛استرسی دیگه نداشته باشم چون طرف ما خداست؛ من باور دارم تنها منبع قدرت فقط،خداست؛من باور دارم که خودم خالق زندگی خودم هستم؛وخداوند به به فرکانس ها وافکارمن جواب میدهد؛مثالی بزنم که من خیلی خداراباورش کردم چندروز پیش فلافل درست کردم واونا به خداسپردم وگفتم خدایامن فلافل درست کردم بقیه اش با خودت ؛واحساس خیلی خوبی داشتم؛وقتی رفتم توبازارچه که مخصوص بانوان بود برای شغلهای خانگی؛من کارمو به خداسپرده بودم همه فلافل هامو اصلا درعرض یک ساعت شاید هم کمتر خریدم؛وازخداسته بودم مشتری های خوب؛واین اتفاق افتاد ؛چقدر حس خوبی داشتم که خدا برام سنگ تموم گذاشت؛درپناه رب قویترین باورها را داشته باشیم که اوست یاور وپناه ما
وقتی به هدف می رسیم جنسمان با خدا یکی می شود.
فقط هدف مشترک نداریم مثل این است که هم جنس شده ایم.
همیشه باور بهتری در مورد خواسته و خداوند یافت می شود .
با توجه به مدار و فرکانسمان باورهای بهتر را دریافت می کنیم.
عاشقتم استاد عباسمنش
سپاسگزارم از بابت وجود شما و گروه تحقیقاتی عالیتون و دوستان هم فرکانسی حاضر در اینجا
???
سلام
اینکه خداوند حامی و پشتیبان من است و طبق آیات قرآنی : من اموراتم را به خدا واگذار میکنم چرا که او دانا و تواناست.
یا اینکه خداوند مشتاق سعادت من هست
خداوند منتظر من هست
خداوند حافظ و نگهبان منست
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته مهربون
وسلام به دوستان عزیز هم فرکانسیم
من به این فایل به صورت هدایتی وارد شدم
امدم کامنت بنویسم چیزی به ذهنم نیومد
که بنویسم حسم بهم گفت برو ببین دوستاد چی گفتن
جستجو رو زدم دفتم تو کامنت دوستان عزیزم
کامند دوست گرامیم حسن زهانی اومد خوندم چقدر زیبا توضیح داداه بودن واز خوندنش لذت بردم از اینجا از دوست عزیزم سپاسگزاری میکنم که خوب توضیح داده بودن بعد از نوشتن کامنتم میرم گوگل تا ریشه والله یحب رو پیدا کنم تا به آگاهیام بیفزایم
استاد عزیزم که میگن برید کامنت دوستان و بخونید که از هر کتابی بهتره واقعا همینطوره
خیلی واضح و خودمونی برات همه چیز دوشن میشه
من هنوز اول کارم واینو اعتراف میکنم تو کامنت نوشتن یه جورایی مبتدیم و خوب نمیتونم مطلبو ارائه بدم که اینم امیدوارم حل بشه تا مثل خیلی از دوستان عزیزم بتونم حرفی برا گفتن داشته باشم و خدارو هزاران بار شکر میکنم که دوستانی به ریبایی شما عزیزان دارم خدار هزاران بار شکر.
امید وارم تا 5 اردیبهشت بتونم اولین خریدمو از سایت انجام بدم
هر جا هستید در پناه الله یکتا شادو پیروزو ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
یا حق…..
سلام خدمت همه عزیزم .باوراینکه خداوند همیشه و همه جا با ماست و در وجود ماست همه جوره ماروکمک و راهنمایی میکنه واز طریق مختلف پیغام
وراهنمایی خودش رو به ما میرساند .به قول مولا صدرا که خداوند همه چیز می شود همه کس را .برای ایجاد این باور در وجودمون فقط کافیه به گذشته برگردیم و کمی به اتفاقاتی که حتماً برای همه افتاده فکر کنیم. راجع به مسئله فکر می کنی بعد میبینی تلویزیون چیزی میگه که جواب سوالت توشه ، یا کسی بهت زنگ میزنه و راجع بهش صحبت میکنه غیره …وخدا همشه از طرق مختلف به ما کمک میکند و راهنمایی لحظه به لحظه زندگیمونه
پیش از اینها فکر میکردم خدا
خانه ای دارد کنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس خشتی از طلا
پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه برق کوچکی از تاج او
هر ستاره، پولکی از تاج او
اطلس پیراهن او، آسمان
نقش روی دامن او، کهکشان
رعد وبرق شب، طنین خنده اش
سیل و طوفان، نعره توفنده اش
دکمه ی پیراهن او، آفتاب
برق تیغ خنجر او ماهتاب
هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچ کس را در حضورش راه نیست
پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان، دور از زمین
بود، اما در میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود
در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت
هر چه میپرسیدم، از خود، از خدا
از زمین، از آسمان، از ابرها
زود میگفتند: این کار خداست
پرس وجو از کار او کاری خطاست
هرچه میپرسی، جوابش آتش است
آب اگر خوردی، عذابش آتش است
تا ببندی چشم، کورت میکند
تا شدی نزدیک، دورت میکند
کج گشودی دست، سنگت میکند
کج نهادی پای، لنگت میکند
با همین قصه، دلم مشغول بود
خوابهایم، خواب دیو و غول بود
خواب میدیدم که غرق آتشم
در دهان اژدهای سرکشم
در دهان اژدهای خشمگین
بر سرم باران گرز آتشین
محو میشد نعره هایم، بی صدا
در طنین خنده ی خشم خدا …
نیت من، در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
هر چه میکردم، همه از ترس بود
مثل از بر کردن یک درس بود
مثل تمرین حساب و هندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه
تلخ، مثل خنده ای بی حوصله
سخت، مثل حل صدها مسئله
مثل تکلیف ریاضی سخت بود
مثل صرف فعل ماضی سخت بود
تا که یک شب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یک سفر
در میان راه، در یک روستا
خانه ای دیدم، خوب و آشنا
زود پرسیدم: پدر، اینجا کجاست؟
گفت، اینجا خانهی خوب خداست!
گفت: اینجا میشود یک لحظه ماند
گوشه ای خلوت، نمازی ساده خواند
با وضویی، دست و رویی تازه کرد
با دل خود، گفتگویی تازه کرد
گفتمش، پس آن خدای خشمگین
خانه اش اینجاست؟ اینجا، در زمین؟
گفت : آری، خانه او بی ریاست
فرشهایش از گلیم و بوریاست
مهربان و ساده و بی کینه است
مثل نوری در دل آیینه است
عادت او نیست خشم و دشمنی
نام او نور و نشانش روشنی
خشم، نامی از نشانی های اوست
حالتی از مهربانی های اوست
قهر او از آشتی، شیرین تر است
مثل قهر مهربان مادر است
دوستی را دوست، معنی میدهد
قهر هم با دوست معنی میدهد
هیچ کس با دشمن خود، قهر نیست
قهری او هم نشان دوستی است…
تازه فهمیدم خدایم، این خداست
این خدای مهربان و آشناست
دوستی، از من به من نزدیک تر
از رگ گردن به من نزدیک تر
آن خدای پیش از این را باد برد
نام او را هم دلم از یاد برد
آن خدا مثل خیال و خواب بود
چون حبابی، نقش روی آب بود
میتوانم بعد از این، با این خدا
دوست باشم، دوست، پاک و بی ریا
میتوان با این خدا پرواز کرد
سفره ی دل را برایش باز کرد
میتوان درباره ی گل حرف زد
صاف و ساده، مثل بلبل حرف زد
چکه چکه مثل باران راز گفت
با دو قطره، صد هزاران راز گفت
میتوان با او صمیمی حرف زد
مثل یاران قدیمی حرف زد
میتوان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سکوت آواز خواند
میتوان مثل علفها حرف زد
با زبانی بی الفبا حرف زد
میتوان درباره ی هر چیز گفت
میتوان شعری خیال انگیز گفت
بانام خالق جهان هستی الله یکتا
سلام خدمت استاد گرامی جناب عباس منش ودوستان عزیز
آمده بودم ثروتمند شوم غافل از اینکه خودم را عاشق دیدم
یه وقتهای به خاطر باورهایم تمام ترس از آینده وحال وجودم را گرفته بود وزندگی من همش پریشانی ونگرانی واسترس بود درصورتی که خدارا را شکر میگفتم اما نه به این کیفیتی که الان در آن قرار گرفتم من یه آدم شکست خورده ای بودم که کاملا روحیه خودم را باخته بودم ودر حالت بدی قرار گرفته بودم تا اینکه باسایت استاد عباس منش آشنا شدم واز کتاب راز هم استفاده کردم از لحاظ مالی فعلا پیشرفتی نکردم اما حالم خیلی خوبه دیگر نگران نیستم من با نیرویی آشنا شدم که بالاتر از خودش نیست وهمیشه شکر گذارش هستم خیلی باهاش راحتم دیگه از خدا نمیترسم چون میدونم اون من ودودوست داره استاد خیلی قشنگ خدا رو توصیف میکنه درباره کائنات خیلی قشنگ حرف میزنه من از خدا شاکرم که من رو با این سایت آشنا کرد البته من قبلا دنبال چنین سایتی بودم و فرکانسش رو فرستاده بودم ونمیدونستم تا اینکه از قانون جذب چیزهایی فهمیدم. من خدا رو یه دوست پاییه ای فرض میکنم گه همیشه در دوستی سبقت میکنه وهر انچه از او بخواهم نه نمیگه. خدا زیباست فقط کافیه حسش کنم خدا عشقه. کافیه ازش بخوام اجابت میکند من حالم خیلی خوبه ازاینکه کامنتم رومیخونید و وقت میگذارید تشکر میکنم. آرزوی طول عمر وتوفیق برای استاد عزیز وبزرگوار وهمه دوستان گلم