عمل به قوانین خداوند، چگونه زندگیمان را متحول می کند - صفحه 39

743 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمیرا عبدالهی حسن گفته:
    مدت عضویت: 964 روز

    سلام به ارزشمندترین استادزندگیم وبانوی دوست داشتنیشون مریم جان عزیزم

    سلام به دوستان گل توی سایتمون ویه سلام ویژه به لیلاجان عزیرم

    ازصمیم قلبم سپاسگزارم ازشمالیلای عزیزم بابت این کامنت زیبای شما وتحلیل فوق العاده استادعزیزمون که انگیزه بهم دادبرای نوشتن زیبایی های زندگی خودم وتغییرات بی نظیرم

    استادعزیزم باعشق براتون مینویسم وازنوشتن جزئیاتش لذت میبرم،قطعاشماهم ازاین تغییرات من لذت خواهیدبرد

    استادعزیزم من ازبازاریابی وارتباط بادیگران لذت میبرم ولی ازکودکی حس وعلاقه خاصی به دوخت عروسک ولباس عروسک وچیزهای ریزداشتم

    ولی همش فکرمیکردم ازراه علاقم نمیشه پول درآورد،واین باورجلوی رشدمنوگرفته بودوازاون مهمترکمالگرایی سدراه من شده بودونمیذاشت قدم بردارم توی این مسیر،همش میگفتم پول کم فایده نداره بایداونقدررشدکنم که یهویی پول زیاددربیارم

    تااینکه بلاخره اواخراسفندماه سال گذشته ذهنم رومتقاعدکردم که لازم نیست پول دربیاری بیاتومسیرعلاقت قدم برداروبرای دخترکوچولوت چیزهای زیبابساز

    (استادجانم دخترمن به شدت واکنش مثبت نشون میده وقتی من براش کاری انجام میدم مخصوصا که هنر دستم باشه باافتخارهرجابرسه به همه اعلام میکنه این هنردست مامان هنرمندمه،این باعث شده که یک مشوق عالی روتوتک تک لحظات زندگیم داشته باشم وبهش افتخارکنم)

    ایده به ذهنم اومدکه گلسردخترونه بسازم، قدم اول روبرداشتم وعلاوه براینکه برای دخترم ساختم برای خواهرزاده هاوبرادرزاده های خودم وهمسرعزیزم هم ساختم وبه عنوان عیدی بهشون دادم

    وقتی هدیشون روبازمیکردن کلی ذوق میکردن ومنم باذوق واشتیاق بچه هادوباره ذوق میکردم ولذت میبردم

    فروردین واردیبهشت روی خودم کارکردم وگلسرهای جدیدآموزش دیدم باحس خوب

    به پیشنهادهمسرعزیزم برای جشن روزدختر توجلسه انجمن اولیا مدرسه دخترم دراین باره نظرم رواعلام کردم وهمه مادراقبول کردن واولین سفارش گلسرسازی ام تاییدشدویک سفارش 30عددی گرفتم

    کلی ذوق داشتم وباعشق انجامشون دادم،روزجشن رسیدومن گلسرهام روبردم توجشن همه بچه هاازدیدنش ذوق داشتن ولحظه شماری میکردن برای دریافت هدیشون ،مدیرومعلمان دیگه هم اومدن وتوجشن ماشرکت کردن وگلسرهارودیدن

    واین باعث شدکه برای جشن پایان سال کلاس اولیهاهم دومین سفارشم اوکی شدو60تاگلسرسفارش گرفتم،سه چهارروزی مشغول تهیه گلسرهابودم وباحس خوب آمادشون کردم وروزجشن همه یکلاس اولیهاسوپرایزشده بودن وباعشق به گلسرهاشون نگاه میکردن،چون رنگ انتخابیمون صورتی جذاب بود،رنگ موردعلاقه پرنسس کوچولوها،خیلی خیلی سپاسگزارخداوندبودم وحالم عالی بودازاین خلقم وهنردستم

    خلاصه دخترم مدرسش به پایان رسید،نزدیک خونمون کانون کودک ونوجوان بودکه کلاس تابستونی میذاشن،،باتوجه به تجربه بازاریابی که ازشغل ارزشمندقبلیم داشتم درکمال اعتمادبنفس رفتم و پیشنهادمربیگری روبهشون دادم ،اونهاهم درلحظه قبول کردن وبهم گفتن ارتباطاتت بی نظیره امیدوارم توگلسرسازی هم همینطورعالی وبی نقص عمل کنی،منم گفتم قطعامن توگلسرسازی هم عالی هستم ،این رودرعملکردم تودوره هام بهتون ثابت میکنم

    دوهفته گذشت وتعدادهنرآموزبه ده نفرنرسیدو برنامه کانون کنسل شدولی این خانم اینقدرازمن خوشش اومده بود که منوبه دوستانش معرفی کردبااینکه کنسل شده بودولی من حسم عالی بود

    گفتم من درخواستم رودادم،بقیه کاراباخدای منه ومن نگران نمیشم

    دوهفته گذشت واوایل تیرماه یه خانمی بهم زنگ زدوگفت مسئول کانون شماروبهم معرفی کرده به عنوان مربی گلسرسازی،تمایل دارین دوره تابستانی روبرگزارکنید،منم باکمال میل قبول کردم،ازلحاظ احساسی خیلی ذوق نکردم انگارایمان داشتم که این کارجواب میده ومنتظراین لحظه بودم،خیلی تعجب کردم ازاحساسم، ولی همون لحظه به خودم تبریک گفتم ومتوجه تغییرات مثبتم شدم وذوق کردم روزبعدکارهای اداری روانجام دادم وبه عنوان مربی گلسرسازی توکمیته امدادشهرمون تاییدشدم وشروع به کارکردم

    بهم گفتن ساعتی 100هزارتومان,کمی دلسردشدم (اولش ذهنم همش میگفت خیلی کمه ولش کن نمیصرفه ولی من قانعش کردم وگفتم این قدم اوله عزیرم آرام باش باهم قدم برمیداریم ومیریم تابه تک تک اهدافمون برسیم وتیک تاییدروباعشق میزنیم)

    کمی ذهنم که آرام شد، من ازهفته بعدش شروع به کارکردم

    هرجلسه که میرفتم بابچه هاکلاس گلسرسازی کلی لذت میبرم ،بچه هابااشتیاق منتظرروزهای فردهفته بودن که بیان توکلاسم،حسم باهاشون عالی بود،ازخلق مدلهای جدیدگلسرلذت میبردم،همش خودم ایده میدادم وبچه هاذوق میکردن

    مردادوشهریورروبه پایان رسوندم باعشق باشادی باحس خوب

    بچه های کلاس بی نظیربودن همه شاداب پرازانرژی وحس خوب

    صبحهابادخترم پیاده میرفتیم وبرمیگشتیم ،توی راه طبق عادت قشنگی که داریم ازخونه خارج میشدیم به محض دیدن گنبدمسجد محلمون دونفری میگفتیم(من وعشقم وکنگره …..بعدخنده وخنده ازته دل که تبدیل به قهقهه میشد) دخترم کلی کیف میکردوبهم بارهاوبارهامیگفت:مامانی خیلی ذوق میکنم وقتی بامن وقت میگذرونی ،خیلی خوشحالم وقتی باهم قدم میزنیم وبه زیباییهای اطرافمون باذوق نگاه میکنیم ولذت میبریم

    منم هرلحظه این حس عاشقانه بین خودم ودخترم روشکرگزاربودم وباعشق به حرفاش گوش میدادم ،همش لذت بودوزیبایی صبحگاهی وهوای بینظیر وحس تازگی برگ درختان وصدای پرندگان که مشغول ستایش خداوندن وآرامش صبحگاهی وقشنگی وقشنگی وقشنگی………

    توی شهرمون یک فروشگاه اکسسوری دخترانه هست که خیلی گلسرهای لوکسی داره ،همش توذهنم بودکه بلاخره روزی میادکه این آقابهم پیشنهادهمکاری میده وبهم میگه کارهات روبیارببینم تاازت بخرم ( این لحظه و لوکیشن یکی ازتجسماتم بود)

    وبالاخره روزموعودفرارسید،هفته گذشته وقتی رفتم داخل فروشگاهش بهم گفت خانم عبدالهی گرامی،امکانش هست چندین مدل گلسریلدایی برام آماده کنیدوبیارین تامن سفارش تعدادبالابهتون بدم،تعریف کارهای شماوپشتکارشماروبرای گلسرسازی خیلی میبینم ومیشنوم(ناگفته نماندکه ارتباط عالی بین من ومسئول این فروشگاه بابت هنرارزشمندبازاریابی بوده)منم بااحترام گفتم حتما براتون میارم،بازهم همون حس روداشتم آرامش آرامش بدون هیچ ذوق زدگی وهیجانی،این نشون میده که من رشدکردم وتونستم ذهنم روکنترل کنم وتجسم این دقایقم عالی بوده وتبدیل به واقعیت شده،به خودم افتخارمیکنم وازتغییراتی که به عینه درخودم میبینم به خودم میبالم

    استادجانم این روزهامشغولم ودنبال فروشگاه معتبرمیگردم تاازتهران بتونم وسایل ومواداولیه رو خریدکنم ،تابتونم چندتاکارموردپسندخودم روارائه بدم تاسفارش بالارودریافت کنم وآبان وآذر وقتم کامل پرباشه وفقط باهنردستم لذت ببرم وپول(این نعمت ارزشمندرو) بسازم

    راستی استادکلاسهای مربیگریم هم همچنان ادامه داره ،البته چون الان مدارس فعالن،کلاسهای من فقط روزهای پنج شنبه برگزارمیشه،بچه هاهمش بهم میگن: لحظه شماری میکنیم تاهفته به پایان برسه وپنج شنبه بشه وبیاییم کلاس شما،

    امروزهم بهم پیشنهادکلاس خصوصی درمنزل رودادن،ومن سمیرای عزیزم دارم روی پیشنهادشون فکرمیکنم وشرایط رومیسنجم برای برگزاری اولین کلاس خصوصی ام

    مهربونم،قشنگم،عزیزم،باتمام وجودم دوستتون دارم وسپاسگزارتوتم بابت اینکه کمکم کردین تاوارداون جاده صاف واسفالت 12قدم شدم ودارم سوت زنان راه میرم وازدیدن طبیعت لذت میبرم ،ازصدای آبشار،ازصدای ستایش پرندگان،ازصدای نسیمی که برگ درختان رونوازش میکنه وخنکاش میادوبه صورتم میخوره

    من عاشقتم وسپاسگزارمعبودم هستم که هدایتم کردبه مسیرآگاهی دهنده شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
  2. -
    زهرا دشتی گفته:
    مدت عضویت: 986 روز

    بسم الله رحمان رحیم.

    خدارو از ته وجووووودم شکر میکنم

    برای استاد عزیز که تو مسیر زندگیم گذاشت

    خداروشکر میکنم که هم مدار و هم فرکانسم با این آگاهی ها

    خداروشکر میکنم بابت گوشی هوشمندم و اینترنتم و سایت عباسمنش که میتونم به آگاهی هام اضافه کنم ازین طریق با کیفیت تر زندگی کنم ولذت ببرم

    چقدر این فایل برام آگاهی داششت

    با یک بار دیدن این حجم از آگاهی بهم رسید

    خداداند با مجدد دیدن این فایل به چه آگاهی هایی برسم

    خداروشکر میکنم بابت عشقی که تو وجودم که محرک من در مسیر رشدم و اشتیاق من هست برای زندگی شاد و آرام و توحیدی تجربه کردن

    خدارو شکر میکنم بابت نکات بی نظیییر این فایل که دوس دارم به 8 تا نکته به شدت مهمش اشاره کنم

    نکته اول:

    عدو شود سبب خیر اگر خدا بخواهد

    زمانی رقم میخوره که در مدار درست باشی و مسیر درست طی کنی و تو این مسیر هرکسی از عمد یا غیر عمد حتی اگه بخواد مهلک ترین ضربه هارو بهت بزنه

    به شدت سبب خیرت میشه

    به شرط ایمان به خودم ایمان به اینکه من خالق زندگیمم و خدا مراقب زندگیم

    به شرط اینکه کسی نمیتونه پاشو بذاره تو حریم زندگیم اگر من در باز نکنم

    ولی اگر باز کردم نمیتونم بندازم گردن خدا و آسمان و زمین

    چون من اجازه دادم

    چون من قدرت دادم

    چون من راه دادم جا دادم برای حضور کسی دیگری در جایگاه خالق زندگیم

    ولی اگر خودم با قدرت فرمانروایی کنم کسی مگر میتونه اندازه یه سر سوزن به من آسیب بزنه

    عمراااااااااا بتونه

    هرکاریم کنه دقیقا باعث رشد من و خیر و در جهت پیشرفت منه

    نکته دوم:

    من به هیییییچ عنوان اصلااااا و ابداااا نمیتونم قضاوت ها دیدگاه ها و نگاه افراد به خودم کنترل کنم چون هرکس خودش نگاه خاص خودشو داره

    پس وقتی نمیتونم روش کنترلی کنم خودم بی جهت درگیر حرف و نظر بقیه راجع به خودم نمیکنم و انرژیمتمام کمال بااااید بذارم برای ساختن خودم برای رشد خودم برای درستکاری خوددم برای بودن درمسیر الهی و درست خودم و تمرکزم بیاد روی چیزهای قابل کنترل در زندگیم که مهم ترینش کنترل ذهنم هست

    نکته سوم: ارزشش حرف بقیه رو (همه کسی جز خودم شامل میشه از عزیزترین اشخاص تا هفتادو هفت پشت غریبه)

    رو در زندگیم به 0 برسونم نسبت به خودم

    من موظفم محترم باشم و احترام بذارم نه به بهای از دست دادن احترام و ارزش به خودم

    پس من برای خودم ارزش قائلم و برای رشد خودم حتما تمام تلاشم میکنم تا بهترین خودم مدام بسازم برم بالاتر و تو این مسیر کاری به حرف و نظر کسی راجب خودم ندارم

    چون حق طبیعی منه که انتخاب کنم چه سبک زندگی داشته باشم بدون اینکه بخوام متضرر برای کسی باشم

    نکته سوم:

    مراقب باشم تو تله تعریف ادما نیفتم

    یعنی برای جلب تایید و تحسین بقیه خودم درگیر نکنم و ارزشمندیم گره به تایید و تعریف کسی کنم

    نکته چهارم:

    من از کجا میتونم مطمئن بشم از تغییرم از دوتا نکته مهم در زندگیم

    یک اینکه چقدر در آرامشم

    دو اینکه چقدر نتایج در زندگیم بهتر از قبل شده

    چون نتیجه نشان دهنده فرکانس ها و عملکرد من هست پس با همل کردن به آموزش ها تغییراتم مشخص میشن اونم از طریق نتایج زندگیمم در هر حوزه مربوطه

    نکته پنجم:

    وقتی آگاهی بهم میرسه حالم خوب میشه قلبم تاییدش میکنه درواقع اینا کاملا باهم در ارتباطن

    پس اون آگاهی از طرف خداوند الله یکتاس در زندگیم که قلبم تصدیقش میکنه

    امااا اماااا زمانی که فکری نجوایی حرفی هرچیزی که بهم میریزه منو و عین مته میره رو مخ من و حس و حال بد میده قطعا سرچسمه گرفته از ذهن منفی باف و شیطانیست

    پسس من باید به راحتی نشخیص بدم این دو صدا فکر نجوا رو در وجودم که منشا از کجاست

    نکته ششم:

    من چقدر برای تایید گرفتن از بقیه رفتارام جهت میدم

    یعنی چقدر سرچشمه رفتارام اینه که بقیه بگن به به و تایید کنند

    و چقدرش به خاطر اینکه نگن اه اه و رد کنند

    یعنی در کل چقدر اهمیت تایید بقیه به رفتار و کارام برام اهمیت داره و من باید تلاش کنم که کم و کمتر کنم این اهمیت تایید بقیه بر زندگی و کارام و حرفام

    نکته هفتم :

    من باید همواره در مسیر درست گام بردارم

    مسیر بهتر کردن مهارتام من جمله

    مهارت کنترل ذهن

    مهارت بی توجهی به ناخواسته ها

    مهارت تصویرسازی آیندم به زیباترین شکل ممکن

    مهارت ستاره قطبی در زندگیم (ساختن آگاهانه هرروزم به اون شکلی که سبب رشد و آرامش و خوشبختیم *)

    مهارت عشق ورزیدن خالص به خودم و ارزشمندی خودم درونی دانستن

    مهارت پول ساختن از علایقم

    مهارت راحت پول ساختن

    مهارت ریشه یابی مشکلات تکراری و قدم برای رفع و حلشون

    مهارت بی اثر دونستن تاثیر بقیه در روند زندگیم

    مهارت عملگرایی هوشمندانه براساس الهامات خداوند

    مهارت توجه کامل به خواسته ها

    مهارت بی نظیر شکر داشته ها و توجه به داشته ها وسپاسگزاری بابتشون

    مهارت توحیدی بودن توحیدی نگاه کردن توحیدی عمل کردن و کلی مهارت سازنده دیگه

    نکته هشتم:

    من تنها و تنها و تنها مسئول زندگی خودمم و اولویت با خودم و ساختن خودمه

    بعد میتونم اگر کاری از دستم برمیاد با عشق و نه دلسوزی برای بقیه انجام بدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1331 روز

    بنام خدا،’

    سلام و سپاسگزاری به استاد ،زیبا چهره ام!..

    سلام و درود به بهشت همیشه جاویدانم…بهشتی که طعمش بینظیره…

    استاد عزیزم..چند ماه پیش یه خاسته ایی درونی تو دلم شکل گرفت…

    خداوند بهم الهام کرد که پنجره اتاقتو ‘که سالیان ساله،که بسته هست..کاملا بازش کن…

    من همون لحظه بلند شدم.اون چفتی که سالیان قبل با فشار زیاد بسته بودنشو..باز کردم….

    و از اونروز تا حالا عطر خداوند رو با باد خنک می چشم و سپاسگزاری میکنم…..

    و در ادامه

    یه پیچکی از دیواره بقلیمون کنده شده ..افتاد بود اون پشت..ولی بعد از یه مدتی دیدم تو سینه دیوار سبز و زیبا شد…

    و دقیقا با ویوی باز پنجره اتاقم هماهنگی داره…

    و من اینو از خداوند خاسته بودم که موقعه ایی که پنجره اتاقمو باز کنم یه صحنه سرسبز ببینم…

    و بعد از یه مدتی بهم گفت بهش اب بده..چون داشت از اب کولر گازی..رشد میکرد…

    و من تصمیم گرفتم بهش بها بدم…

    امروز صبح قبل از اینکه قرآن بخونم ..دیدم پیچک من گل بنفش زیبایی کرد..همین یدونه بیشتر نبود..چقدر حسش عالی بود…دیدم آره …من بهش بها دادم..اونم داره زیباییهاشو بهم نشون میده ..

    .

    امروز این گل پیچک زیبامو با دیدن چهره زیبای شما،’ هماهنگ میکنم.استاد عزیزم نمیدونم چجور سپاسگزار این خداوند و این اتاق زیباییم.و تابیدن نور خورشید بر صورت زیبایم باشم….

    خیلی خوشحالم دقیقا این گل زیباییم نماد صورت زیبای شما رو داشت..دوستتون دارم…

    ……..

    استاد عزیز..داشتین راجع به کامنت لیلای عزیز نقل میکردین…

    ما هم دقیقا طبق این اموزه ها پیش رفتیم چه درهایی به روی زندگیم باز شده..دوستدارم ساعتها ساعتها فقط فقط با اموزه های شما باشم..چند روز طبق الهامات الهی دارم یسری بهبودها تو کارم بوجود میارم.چه روند پرتلاش خوبی به لطف خدا پیش رفتم..که دوستدارم ساعتها راجع به الهاماتم و در مسیر حرکت کردن..رو بنویسم…

    دقیقا این فایل با همین چند روز’پیش من تطابقت داشت..بازم درگیر شدن با یسری ناخاسته…

    یه لحظه بخودم اومدم..گفتم ..نگاه کن اگه تو هنوز داری برخورد گذشتتو داری.حتی شده حرفش تو رو به لج میاره..

    من قبلا آدمی بودم.که اگر کسی توهین بهم میکرد.و من از خودم اطلاع داشتم.و میدونستم حرفش من درسته.لجوج میشدم حتی به زد خورد، کارم میکشید..

    بازم همون صحنه برام تکرار شد…

    یه لحظه بخودم اومدم…

    و برای خودم منطقیش کردم..

    بخودم گفتم..تو که میگی تعقییر کردی چرا نتونستی دوام بیاری…زود خودمو جمع کردم و سعی کردم زیپ دهنمو بکشم…

    خیلی جالبه این تعقییر شخصیت تو رفتارت تو شرایط حساس نشون میده کجای کاری..

    و این فایل شما بازم مروری برای خودم باشه..خیلی شخصیتم تعقییر کرده تو خیلی از موارد..همون لحظه فهمیدم کنترلذهن از دستم رفت..ولی فهمیدم باید بیشتر روی این ضعف شخصیتی کار کنم..بخاطر اینکه خودمو دوستدارم زود خودمو میبخشونم و سعی میکنم بازم بهتر روی خودم کار کنم..

    و اون رفتار رو برای خودم و گذشته همین ادم که خودم باشم …منطقیش کردم…

    چون من فکر میکردم وقتی با کسی که هم جهت با من نباشه…من با صحبت کردن با ایشون میتونم ،اون رای’ رو بنفع خودم تموم کنم..

    معذرت میخام..مثل اینکه یه جایی پر از کثافته..و من ندانسته با یه شی..تو این کثافت دست ببرم…و اتفاقی که پیش میاد بوی اون کثافت بیشتر بیشتر میشه…

    ما نمیتونیم ..ما قادر به این توانایی نیستیم..استادم دقیقا حرفهای شما..مهریه بر قلبم…

    حدودا چند ماه پیش توسط شخصی نزدیک بهم مورد توهین شدیدی قرار گرفتم..ناگفته نمونه من با این شخص یسری تعاملات پولی داشتیم..و من داشتم توسط این شخص قربانی میشدم..وقتی بهم توهین کرد همه اطرافیانم میگفتن.ایشون که من باشم..اینقدر پول دستت داده اینکارو برات کرده.واقعا خجالت داره..

    و من همون شبی که این اتفاق افتاد..گفتم خدایا این برام خیره..و تونستم با خونسردی و توکل بخداوند این اتفاق رو از خودم دور کنم..

    بقول شما شیطانم میومد که بزنش…اینجور برخوردی کن..ولی میگفتم خیره خیره…

    خیلی شرایط سنگینی بود..استادم..

    تا اینکه بعد از چند ماه.ایده از طرف خدا اومد..که اون شرک.رو ببخش..یعنی همون مقدار پول…دقیقا همزمانی من اول مهرماه با دوره عزت نفس..با خیال راحت و تاهد فشرده من این مقدار رو بخشیدم..

    و باعث شد که من خودمو نیازمتد هیچکسی جز خدا ببینم..

    دقیقا الان میدونم…این خانه تکانی ذهن چکارا که نمیکنه…چقدر خوبه همیشه درونتو از عشق الهی کنی و باج بهیچکس جز خدا ندی..ناگفته نمونه نمیگم خیلی خوبم..ولی میدونم باید خیلی بیشتر روی خودم کار کنم..

    نکته بعد…همینه..من بازم ترس زیادی به یه شخص داشتم بخودم متاهد شدم روی این موضوع کار کنم.تونستم با قدرت انجامش بدم.چون نترسیدم این طرف با من هماهنگ شد..چون قدرت رو بخدای خودم سپردم..گفتم من نباید بهیچکسی باج بدم ..و به کسی بترسم.این ترس..داره اونو ،’روی سر من شیرک میکنه.

    مثل همون زنبوریه وقتی میترسی سمت تو میاد..

    …….

    نکته بعد..میخام تحسین کنم شما استاد عزیزمو بخاطر ماندن در مسیر درست..استاد به نکته خیلی خوبی اشاره کردین…

    که شما سالها طول میکشه از گذاشتن دوره جدید…

    بخدا من گوشیم بعضی روزا هنگ میکنه از خوندن کامنت و سریال و سفرنامه..چون من تمام کارم با گوشی هست..

    بخدا من کم میارم..استاد.اگه هزار سال دیگه هم دوره نزاریید بخدا ما نمیرسیم به خودندن این حجم از فایلها و نوشته ها..

    که واقعا بعضی روزا هنگ میکنم از اینهمه نوشته های دوستان عزیز…

    بخدا اینجا مثل هیجاه نیست..چقدر مدارم بالاست که ثانیه به ثانیه .در کنار شما و این سایت الهی هستم..

    …..

    گفتم اینو بگم استاد کارتون بیسته..بیست کجا..اصلا شمارش نداره…از تمام سلولهای بدنم تحسینتون میکنم..

    ……..

    قدرت سپاسگزاری لیلا…بخاطر داشته های زندگیشون….

    منم بعضی از شبها از خواب بلند میشم..نگاه تو اسمون میکنم.نگاه این سیاره ها و ستاره ها میکنم چقدر سپاسگزار میشم..واقعا هر چی بگم کمه…

    از حیاط زیبامون.از ویوی کوهمون..

    من خودم تنهایی شب میرم توی یه جایگاه از کوهمون.!…چقدر سپاسگزاری میکنم که این مکان خلوت رو دارییم…با خدا راز و نیاز میکنم..

    همجای منطقمون درخت و سرسبزی…

    حیاطی که صبحها به گلها اب میدم..پرنده ها دسته جمعی وسط غروب پرواز میکنن.

    از صدای پرنده های رنگی…

    بیش از هزار پرنده فقط توی درختمون هست..

    اصلا مکان زندگیمون..تمام بهشته..و من ناگفته نمونه مدام تمییزش میکنم.

    با درختای نخل میز و صندلی درست کردیم..

    من با یه لیوان چایی میرم تو حیاط…از خداوند سپاسگزاری میکنم..

    یه داستان جالبی بگم..الان بهم یاداوری شد..یه درخت بزرگ چند ساله دارم.بهش محلی میگیم..کونار..(همون درخت سدر)یه میوه داره بسیار خوشمزه هست دقیقا مزه سیب…

    بعد میوه هاش هر چی قسمت بالادست سمت خورشید باشن.رسیده تر و خوشمزه تر و زود طرفدار داره…

    دقیقا همون قسمت چند عدد پرنده بلبل.روش نشسته بودن.چون این پرنده هم درخت خرما رو دوستداره و هم کنار ..

    میگن میوه ایی.که این پرنده میخوره..خیلی شیرینه.چون یه قسمتیشو میخوره قسمت دیگش مونده..وقتی میفته روی زمین بسیار شیرین و خوشمزه است..

    و من همون لحظه گفتم بلبلی برای خاله کنار بنداز..

    خداشاهده همون تعداد با جیک جیک کردن.و با دمشون به اندازه یه بشقاب برام کنار ریختن..همینکه بهشون گفتم شروع کردن به انداختن..

    انگار تو بهشت بودم.(خوشحالی)و من گفتم وای خدایا شکرت.چقدر من دوستداشتم الان اینو داشته باشم چقدر زود مستجاب کردی..

    یبار برای نزدیکانم تعریف کردن.گفتن لابد پیامبری میخندیدن..

    گفتم قانون خداونده..که هر لحظه عمل میکنه..و من خوشحالم با قانون الهی پیش میرم..

    و مخصوصا اینروزا هدایت خدا با کارم امیخته شده…اینقدر دلها برام نرم شده انگار احساس میکنم ..تو خود خود خود بهشتم..

    فقط دارم لذت میبرم..

    و هر جا ذهنم میگه زود باش عجله کن.میگم منم باید مثل استاد بهترین خودمو ارایه بدم.و یجایی خاستم لذت ببرم.رها کنم با خوشحالی بیشتری بسمت کارم بیاد..

    همین الان دلم کشید بازم برم تو تنهایی خودم.روی بلندی کوه…

    نعمت بزرگی..که ینفر ،که من باشم!..’استفاده میکنه..من هستمو خدای درونم..و بچه های سایت عزیزم که پیاممو میخونید..اینقدر این در صلح بودن عالیه.مخصوصا این جاها!…

    کاملا متفاوته..تنهایی یعنی دوستداشتن خودت و خدای درونت…

    حسیه که با هیچ چیز دیگه نمیشه مقایسش کنی..فقط خودت درکش میکنی..

    انداختن اون میوه درخت توسط اون پرندگانو فقط خودت حسش میکنی….بعضی موقعها برای دیگران میخام توضیح بدم…

    میبینم چقدر اونا بی انگیزه هستند…و بعد میام بیشتر بفهممش میگم اره…اونا تو مدار این شنیده ها و دیده ها نیستن…

    قانون الهی.مسیر درست.مسیر راست

    .برای افرادیه..که باورش دارن..همه چیز برات مسخ میشه.همه چیز برات پر از ارامش میشه..ارامشی که با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست..

    من عاشق الهام خدا و با اون ارامشی که در دل اون ترسهاست…

    که خدا بهم گفت بصورت تصویری..از زبان اون شخص که خودش بی اطلاع بود…بهم زنگ زد..ولی جوابگوی حرف من نبود…

    و خدا بصورت واضح بهم گفت اینکار رو انجام بده.من برات درستش میکنم..

    به شرط اینکه حرف این شخص رو گوش نکنی.بازم بهم گفت حرف این شخصو گوش نکنیا……الله اکبر…

    هر چقدر بگم کمه…از این لطف الهی و ماندن در این مسیر راستی و درستکاری.

    ولی میدونم باید بیشتر سپاسگزار باشم.و بیام نقاط ضعفمو بیشتر قوی تر کنم…و بدونم اگه دنیای اطرافم تعقییر نکرده بخاطر منه.بخاطر باور منه..بخاطر شخصیت منه.

    و میخام بیشتر بخودم سخت بگیرم.بیشتر کنترل ذهن کنم و من باید ریشه این شخصیت نابسامان رو خشک کنم..

    چون خداوند عدالتش درسته…

    وقتی که من تعقییر میکنم.زتدگی منم در تمامی ابعاد تعقییر میکند..

    مثل شخصیت این فایل بهشتی..لیلای عزیز..

    در پناه الله باشید..به امید روزهای بهتر و خوندن کامنتای عزیز و دوستداشتنی زیباتر…

    استاد من از حجم این اطلاعات سر به بیابان زدم.بخدا انگار تو زندگی دنیوی نیستم.میدونم عجله نکنم باید قلب من اگاهیی دریافت کنه که توی رفتارم بهم نشون بده..

    ولی از بس اگاهیهای شما و اون خدای درونتون قویه فقط چشمانم بهتون خیره هست…

    میگم خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    فرزاد اسدبگی گفته:
    مدت عضویت: 997 روز

    سلام بر همه دوستان هم مسیرواستادعزیز

    استادعزیزازتون ممنونم بابت این فایل خیلی به من احساس خوبی داد وازکامت لیلا خانم هم خیلی سپاسگزارم که با نتایجی که ازسپاسگزاربودن به خاطر داشته هامون درشرایط بدبه شرایط مطلوب رسیدن روبرای من و دیگر دوستان باورپذیرترکردند که زندگی کردن به شیوه جواب میدهد و همواره باسپاسگزاربودن در لحظه میتوانیم نعمات بیشتری را دریافت کنیم واین مطلب روبه من یاددادکه نه تنها برای داشته های خودم سپاسگرارباشم بله برای داشته های دیگران هم سپاسگرارباشم وچقدرسپاسگزاربودن برای داشته های دیگران حس سپاسگزاری رادرمن عمیق تر میکند خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    لیلا هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1866 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی مهربان

    و دوستان عزیز و هم مدارم

    اول از هرر صحبتی بگم ک این فایل ، ی فایل معمولی نیست

    بنظرمن این فایل؛ ی دوره س

    ی دوره ی کامل و جامع برای تمرین سپاسگزاریه

    اسم این فایل باید ب اسم ” دوره ی تمرین سپاسگزاری باشه”

    خدارو سپاسگزارم بخاطر این سایت ک مثل گنجه

    خدارو سپاسگزارم برای وجود استاد عزیز تو زندگی م

    خدارو سپاسگزارم برای نتیجه ها لیلای عزیز و نکته هاس مهمی ک گفتن.

    خییلی فکر میکنم ب این گفته های لیلای عزیز و نکته هایی ک استاد گفتن

    اینکه سپاسگزاری چقدررر ارزشمنده و چقدررر میتونه تاثیرگذار باشه

    یعنی سپاسگزاری لیلای عزیز (سپاسگزاری واقعی)چیکار کرده با زندگی ش

    اینکه چقدر قشنگ و جزئ ب جزئ توضیح داده

    اینکه از همون جایی ک بوده سعی کرده داشته هاشو ببینه

    ونگاه کرده ب داشته های همون شرایطش

    ب کره ی توی یخچالش و شکر کرده

    ب ی لیوان چای گرمی ک مبخورده و شکر کرده

    و . . .

    ب خودم گفتم لیلا تو ک الان خییییلی بیشتر از ی کره توی یخچالت داری

    توچرا تک تک شو شکر نمیکنی؟!!

    تو ک خونه ی الانت خییلی بزرگتر و نوسازه

    چرا برای تک تکش شکر نمیکنی، عمیقا؟!!

    مگه نمیخای ب شرایطی ک الان لیلای عزیز داره، 2تا خونه ی 3خابه ی 160 متری و 130 متری و . . . . برسی؟

    پس تو هم تمرین کن

    توهم یاد بگیر سپاسگزاری کردن رو

    تو هم یاد بگیر ذوق کردن برای همه چیز رو

    خیییلی برام درس داشت

    خیلی

    واقعا باید سپاسگزاری رو تمرین کرد

    باید ذهن مون رو تربیت کنیم برای دیدن نعمتهامون

    و از لیلای عزیز خییلی سپاسگزارم ک ب باورم کمک کرد ک اگر اون تونسته پس توهم میتونی

    بقول استاد قانون برای همه یکیه

    خدا عادله

    چند وقت پیش یکی از کاربران سایت بنام فروزان ی کامنتی گذاشته بود از نتایج ش از دوره 12قدم ک خانم شایسته تو کانال تلگرام گذاشته

    از تحول زندگی ش گفته بود ک:

    یک سال قبل ی خونه نیمه کاره داشتن و با حس بدی تو خونه پدری ش زندگی میکرده با حقوق کارمندی 4-5 میلبون همسرش و . . .

    و گفته بودن ک الان اون خونه ی نیمه کاره تبدیل شده ب 2تا خونه و درامدشون 30_40 میلیون شده و . . .

    و گفته بودن من تکی این دوره اولا سپاسگزاربودن رو یاد گرفته و روزی هزار بار خداروشکر میکرده بخاطر خونه ی نیمه کارشون

    من این کامنت رو همیشه میخوندم و یاداوری میکردم ب خودم ک اگر اون تونسته تو هم میتونی

    و الان با این نتایج لیلای عزیز، بازم بخودم میگم ببین اینم تونسته اینقدررر پیشرفت کنه، اینقدر زندگی مالی ش عوض بشه

    پس تو هم میتونی

    بقول استاد این کامنتهای دوستان و نتایج شون چقدرر میتونه کمک کنه ب باورهای ما

    ممنونم از لیلای عزیز

    وقتی داشتم فکر میکردم ب زندگی و رفاه الانش، انقدررر برام شیرین بود . اینقدر حس خوبی بود و خوشحال بودم از نتایج ش و سپاسگزار خدا شدم ک اینقدر بهش نعمت داده

    و بقول خودش ک میگه : از خونه ی 3خابه خواهر خداروشکر میکردم و . . .

    ب منم این حس دست داد ک خداروشکر

    چقدر این رفاه خوبه

    چقدر داشتن 2تا خونه خوب و لذتبخشه

    داشتن ماشین شاسی بلند و ماشبن مورد علاقه ت چقدررر خوبه

    درامدت از 2میلیون برسه ب 500 میلیون تومن، چقدررر خوبه واقعا. افرین بهش

    و با شوق و خوشحالی ب خودم میگفتم: اگر با سپاسگزاری اون تونسته، و رسیده بهش؛ توهم میتونی هاااااا و بیشتر ذوق میکردم و تشکر کردم از استاد

    از خداوند

    از لیلای عزیز

    از قوانین بدون تغییر خداوند

    دوس داشتم این کامنت رو بزارم و ثبت بشه و ب زودی میام و از نتایج م مینویسم

    ممنون از همه ی شما دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    میترا محسنی گفته:
    مدت عضویت: 305 روز

    سلام استاد عزیزم من تازه اومدم تو سایت ،سال 97همزمان با شما و استاد عرشیانفر آشناشدم ولی علنا از حرفای شما چیزی متوجه نمیشدم میفهمیدم سطح آگاهی فایل های شمابرام سنگینه ودرک اونها نیاز به طی کردن قانون تکاملم داره ،تو این سالها دوره های زیادی خریدم رو خودم کار کردم ولی تغییری حس نمیکردم همیشه منتظر روزی بودم که خداوند بهم اجازه بده بتونم از آگاهی های شما استفاده کنم حتی پارسال تقلب کردم عضو سایت شما شدم که مثلا زودتر از روند تکاملم بیام ولی گوشم پیچوند جهان هستی گوشیم عوض شد و کلا یادم رفت عضو سایت شدم تا اینکه بعد سالها انتظار مهر ماه امسال با شنیدن فایل باورهای توحیدی شما تو یه پیج آگاهی در روبیکا خداوند خیلیییییی واضح بهم اجازه داد و ازم دعوت کرد به صورت رسمی بیام تو سایت و من ممنون لطف خداوند هستم و تو این 22 روز که از ماه مهر میگذره مثل گمشده ای که پناهگاه امنی پیدا کرده منم فقط تو فایل های دانلودی دارم با تمام ذرات وجودم آگاهی دریافت میکنم اشکام همینجوری میریزن و نمیدونم چرا چهره ی شما رو میبینم یه تسکین وآرامشی به قلبم میاد به خودم قول دادم برای تغییر زندگیم متعهدانه تلاش کنم یه هفته است دارم رو تسلیم بودن کار میکنم من خیلی کنترل گری داشتم و خودم تلاش میکردم همه چی رو درست کنم ولی درست نشد که هیچ کلی گرفتاری اداری وقانونی جلوی پام افتاد ولی از جواب دادن قوانین الهی همین بگم که فقط یه هفته است بعد بیداری دستام میبرم بالا و میگم خدایا من هیچکاره ام خودت درست کن و خیلی ناباورانه داره یه مشکل اداری که پنج سال طول کشید حل میشه خیلی خوشحالم ،کامنت لیلا خانم خیلی زیبا بود خیلی ،خدا رو شکر برای این همه تغییر دوست عزیزمون

    دوست دارم به عنوان اولین خریدم از سایت دوره ی قانون سلامتی رو تهیه کنم چون خودم برام جالب که چیکار کردید شما چقققققدر جوان شدید استاد عزیزم انشالله به زودی تو کامنتهای محصولات پیام منو بخونید استاد مهربانم فقط میتونم بگم تو لیست شکرگزاریهام به خاطر حضورتون تو مسیر زندگیم خدا رو شاکرم ️️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    میترا محسنی گفته:
    مدت عضویت: 305 روز

    سلام استاد عزیزم من تازه اومدم تو سایت ،سال 97همزمان با شما و استاد عرشیانفر آشناشدم ولی علنا از حرفای شما چیزی متوجه نمیشدم میفهمیدم سطح آگاهی فایل های شمابرام سنگینه ودرک اونها نیاز به طی کردن قانون تکاملم داره ،تو این سالها دوره های زیادی خریدم رو خودم کار کردم ولی تغییری حس نمیکردم همیشه منتظر روزی بودم که خداوند بهم اجازه بده بتونم از آگاهی های شما استفاده کنم حتی پارسال تقلب کردم عضو سایت شما شدم که مثلا زودتر از روند تکاملم بیام ولی گوشم پیچوند جهان هستی گوشیم عوض شد و کلا یادم رفت عضو سایت شدم تا اینکه بعد سالها انتظار مهر ماه امسال با شنیدن فایل باورهای توحیدی شما تو یه پیج آگاهی در روبیکا خداوند خیلیییییی واضح بهم اجازه داد و ازم دعوت کرد به صورت رسمی بیام تو سایت و من ممنون لطف خداوند هستم و تو این 22 روز که از ماه مهر میگذره مثل گمشده ای که پناهگاه امنی پیدا کرده منم فقط تو فایل های دانلودی دارم با تمام ذرات وجودم آگاهی دریافت میکنم اشکام همینجوری میریزن و نمیدونم چرا چهره ی شما رو میبینم یه تسکین وآرامشی به قلبم میاد کامنت لیلا خانم خیلی زیبا بود خیلی ،خدا رو شکر برای این همه تغییر دوست عزیزمون

    تمام تلاشم میکنم با وجود شرایط مالی سخت به عنوان اولین خریدم از سایت دوره ی قانون سلامتی رو تهیه کنم چون خودم برام جالب که چیکار کردید شما چقققققدر جوان شدید استاد عزیزم انشالله به زودی تو کامنتهای محصولات پیام منو بخونید استاد مهربانم فقط میتونم بگم تو لیست شکرگزاریهام به خاطر حضورتون تو مسیر زندگیم خدا رو شاکرم ️️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    صدیقه توانگر گفته:
    مدت عضویت: 1506 روز

    به نام خداوندبخشنده مهربان:

    باعرض سلام خدمت تک تک اعضادوست داشتنی خانواده عزیزم مخصوصااستادبزرگوارم وبانو شایسته

    من خانمی هستم حدودا40ساله که امشب میخوام

    براتون از اشناییم بااستادعزیزم وموفقیتهایم بگم :

    مدتهاقبل ازاشنایی بافایلهاواستادگرامی من شنیده بودم ازطریق شکرگزاری ونوشتن به خواسته هایمان میرسم، دراوایل سال97بودکه شروع کردم برای نوشتن ولی نتیجه وتاثیرزیادی نگرفتم بقول استادشاید دلی نبودن تااینکه ی شب رفتم کرمان منزل دوست صمیمی ام تافرداش برم تشییع پیکرحاج قاسم سلیمانی دقیقا12دی ماه98بوداون شب تاسحر

    بادوستم صحبت می کردم تااینکه رسیدم به سپاسگزاری واوبهم گفت قله تمام پیروزی وموفقیتهاست خلاصه فایلهای استادرومعرفی کردوحدودا80تافایل دانلودی ورایگانهارو برام فرستادالبته بادرخواست مجددواصرارخودم پس ازچندروزبعد!من تک تک فایلهاشوباجون ودل گوش میدادم وهرکجاسوالی پیش میومدازدوستم راهنمایی میگرفتم تااینکه 5فروردین ماه1400همون روزی که همسرم درسن44سالگی ناگهان براثرسکته حادقلبی فوت شد!ومن مثل کلافه سردرگم موندم وهیچ کسی نبودحمایتم کنه در2سالگی پدرم ازدست داده ومن بودم و مادر وتنها یک برادرکه هیچ کدوم نمی توانستندبرام کمکی بکنند!

    ودران زمان مرحوم همسرم حدود900میلیون تومن وام بانکی داشت ! البته ایشان دارای بک سهم ترمینال پسته وحدود4هکتارباغ کشاورزی، اونم بامحصول ارزشمند پسته که من اصلاهیچ سررشته ای درین زمینه نداشتم !

    همچنین ودوفرزندیکی دختر19ساله که تازه عقدشده بود و ی دونه پسر10ساله وی عالمه حرف وحدیث خانواده همسر!که مخصوصا برادرشوهرام منو درفوت همسرم مقصرمیدونستن! وازطرفی بهم میگفتن پسته هاخراب میشن واصلا توموفق نمیشی وتوازعهده این زندگی برنمیایی وهزارتاچرت وپرت دیگه که نهایتامنجربه قهرکردن اکثریت اونهابامن شد!

    من پس ازچندین روزرگریه وعزاداری کم کم به خودم اومدم وباخودم گفتم پس اون همه فایل گوش کردی کجارفت؟درسهایی که یادگرفتی دیگه الان وقت ازمونشه!پس سعی کن قوی باشی وازازمون سربلندبیرون بیایی!سعی کن صبورباشی ،سعی کن ایمان خودت روازدست ندهی وبه یادصحبت استادکه فرمودن بعدازفوت فرزندم3ساعت گریه کردم وبرای داشتن فرزنددیگرم شروع به سپاسگزاری کردم منم همون کاروکردسرلوحه خودقراردادم وپس ازون سعی کردم باکمک همون دوست عزیزم به خودم بیام وشروع کنم روی خودم کارکنم وزندگی ام رادوباره بسازمش!به سفارش دوست عزیزم چندماه بعداواخرمردادماه ابتدا12قدم خریدم ومشتاقانه شب وروز مرتب شروع به اموزش کردم باشنیدن داستان معروف میرداماددرهیمین فایل 12قدم بودکه منم تصمیم گرفتم ماشینموبفروشم وقسمتی ازبدهی مرحوم همسرم راپرداخت کنم وخودم روراحت کنم وارمش به خانواده ام بدم!بافروش ماشین وپرداخت قسمتی از وام مرحوم ارامش گرفتم موفق شدم که 6ماه بعدازاون ماشین صفر وباقیمت دو و نیم برابر همون ماشین بخرم دقیقااول خرداد1401وهمگی کلی خوشحال شدیم!وپس ازون فایل روابط خریداری کردم ومعحزه ی این فایل هم اشتی کردن تک تک افرادخانواده همسرم بودومن اینوواقعامعجزه فایل روابط میدونم!پس ازگذشت چندماه فایل عزت نفس روخریدم ومدام ومشتاقانه گوش میدادم وموفق شدم 15تاصفحه ازعزت نفس روبنویسم برای خودم !3سال پیاپی سرمازدگی اتفاق افتادولی من اصلاناامیدنشدم وهرروزبیشترازروزقبل ومحکمترادامه میدادم ،بافروش طلاهاوپس اندازم بهترین جهیزیه وبهترین جشن عروسی برای دخترم برگزارکردم که این موردهم باعث تشکرکردن خانواده همسرم ازمن شدوهمچنین باعث شدکه نظرشون نسبت بهم تغییرکنه! تااینکه امروز پس ازگذشت 3سال ونیم ازون ماجرامن باکیفیت ترین ومرغوبترین ودرشت ترین محصول پسته درهمون چاه کشاورزی باتوناژی درحدو 9تن به مبلغ حدودامیلیاردوسیصدمیلیون تومن اونم دراولین سال برداشت محصول بدست اوردم وموفقیت خودم رافقط وفقط مدیون ایمان واقعی به خدامیدونم وهمچنین وجوداستادرو که دستی ازدستان خدامیدونم که بهم کمک کردتاخدارودرزندگیم پیداکنم باهاش دوست بشم

    وهمچنین حدودا600میلیون بدهی بانکی مرحوم‌راطی چندسال بادرامدشخصی خودم پرداختم وقصدم تسویه باقیمانده بدهی ازپول همین محصول امسالم رادارم ،البته بعدازهرسرمازدگی نجواهای شیطان هم به سراغم میومدکه کشاورزی رورهاکن یاحتی بفروش وخودت روراحت کن ولی بازهم ازته قلبم ندایی به گوشم میرسیدکه اصلا ناامیدنشودوباره تلاش کن وهرسال باخودم میگفتم مطمئنم که امسال دیگه سرمانمیزنه ولی 3سال متوالی سرمازدوتمام محصول نابودمیشد،امامن بازناامیدنمی شدم وبیشترازسال قبل ادامه میدادم تااینکه درسال چهارم تمام تلاشهایم نتیجه دادومن موفق شدم ودرپوست خودنمی گنجم وبینهایت ازخداسپاسگزاری کردم وخیلی زیادخوشحال هستم وخواستم این موفقیتم رابه اشتراک بگذارم تادوستان هم ازسرنوشتی که خودم خالق اون بودم عبرت بگیرندوبدونن که هرتضادی درزندگی عاملی برای پیشرفت ودری به موفقیت شماست وچه باورداشته باشید همون رودرزندگی خودتجربه خواهیدکردومن همیشه باورداشتم ومطمین بودم که خداکمکم می کنه تابهترین محصول رابرداشت کنم وهمین اتفاق امسال برام افتاد!

    ومن همیشه سعی می کردم فقط ازپروردگارخودکمک بخواهم ،وشرک را دردل خودکه نقطه مقابل توحیدهست رابه صفر برسونم وفقط ازخداکمک بخوام وازهیچ کسی توقعی نداشته ومستقل باشم به همین دلیل تصمیم گرفتم که امسال درازمون ارشدمهندسی کشاورزی گرایش باغبانی شرکت کنم تابتوانم درزمینه کشاورزی مفیدترباشم وایمان دارم که اوبه همه کمک میکنه وهمه روهدایت میکنه درهرمسیری که باورداشته وبخواهندوگام بردارند!ومن هزاران بارازخداوندسپاسگزارم بخاطروجوداستادعزیزم درزندگی که چراغ راه من شد!

    ومن دوعامل مهم‌‌باعث‌موففیتم خودم میدونم : اول اعتمادبه نفس خودودوم اعتمادبینهایت به پروردگارخود(ایمان به رب)که اوهمیشه حی القیوم است!

    و درپایان به قول استادعزیزم برای همه شمااعضای خانواده ام ارزوی موفقیت سعادت وسلامتی وعشق ومحبت وخوشبختی هم درین دنیاوهم دراخرت دارم (ربنااتنا فی الدنیاحسنه وفی الاخره الحسنه)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      زهرا فلاحتی گفته:
      مدت عضویت: 757 روز

      سلام دوست عزیزم

      تبریک میگم به این پشتکار و صبوریت، ،من تمام لحظات زندگیت رو دیدم و تمام حرفهات رو با جون و دل متوجه میشم …اون روزی که مثل حضرت زینب صبورانه در اوج غم تلاش کردی تا به زیبایی‌های زندگیت نگاه کنی شدی برام یه الگو

      دنیا قانون داره مگه میشه کسی که با این همه شکرگزاری داره زندگی میکنه نتیجه ای به جز این نتایج عالی شما رو داشته باشه نتیجه شکرگزاری بهشت تو همین دنیا هست

      نوش جونت این خوشبختی و رفاه بهترین دوستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    نگین سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 976 روز

    سلام به نام خداوند اگاهی زیبایی و خوبی

    سلام به شما استاد گرانقدر و بچه های خوب سایت

    این فایل رایگانه ولی ارزش خیلی زیادی داره هرروز باید گوش داد انقدر نکات ارزنده ای داره چقدر بحث کنترل ذهن مهمه که در برابر کنش ها اتفاقات این نجواها و افکار رو کنترل کنیم و به جاش به زیبایی به داشته ها توجه کنیم من میدونم چقدر سخته بااینکه همیشه میگفتم من تو این کار خیلی خوب عمل میکنم الان میبینم چقدر زود کنترل ذهنم از دستم خارج میشه.و کمتر دوست دارم به نکات مثبت توجه کنم دقیقا از وقتی که شکرگذاری کردنم کم شده نتایجشم به خوبی در زندگیم دارم میبینم تقصیر هیچکس نیس به طور کامل همه ی زندگی مون رو خودمون داریم خلق میکنیم.خداوندم منو ببخش که داشته هاتو نادیده گرفتم و شکرگزار نبودم.ببخش که ازت دور شدم بااینکه قبلا تنها رفیقم بودی

    یادمه بچه تر بودم به طور طبیعی چقدر توحیدی عمل میکردم بدون اینکه قوانین رو بدونم مثلا همیشه هرجا از کسی ناراحت میشدم میگفتم این دنیا و مادیاتش هیچی نیستن وجود ما الهیه عظیم تر از چیزای کوچیک و بی ارزشه و فقط نگاهم باید به خداوندم باشه .دلبسته و وابسته ی هیچ یک از اامور دنیوی نباشم حالم بااین نوع نگاه خیلی خوب میشد.بزرگتر شدم گرفتن افسار مغز خیلی سخت تر شد.

    اونجایی که استاد میگن شما توجه نکنید نجنگید با ادمهای که خلاف شما هستند و راه درست رو ادامه بدین شما مسئول این نیستید که دیگران چه فکری درمورد شما میکنن حس میکنم پاشنه اشیل اکثریت ما میتونع باشه شروع کردم به کار روی این موضوع و خیلی جاها چیزی که دلم خواسته و کاری که بنظرم درست اومده انجام دادم اما خیلی وقتام همین الانم چیزایی ازم خواستن بخاطر اینکه درموردم حس خوبی داشته باشن انجام دادم و دقیقا اشتباه ترین مسیره راضی نگه داشتن بقیه همونجا خدا بهم گفت قدرت دادی به اینا اره؟فکردی مثلا اونجوری رفتار نکنی درموردت خوب نمیگن؟ همونجا دقیقا روابطم خراب شده خدای من قوانینت چقدر بی نقصه واسه هیچ بنده ای هیچ تخفیف و استثنایی وجود نداره کافیه که از عزت نفس خودت بگیری همونجا خراب میشه.نرسیدم به اخر این فایل میخوام هرروز انقدز گوش بدم تا وارد پوست و استخونم بشه خدایا شکرت بازم.از هر طرف که برم بازم اینجا برمیگردم نوشتن بهم کمک میکنه قوانین رو بهتر تو رفتارم درک کنم سپاسگزار استاد و خانم زیباشون هستم به امید خدا برم بخوابم برای شروع فردایی قشنگ.

    همه ی ما در پناه الله همیشه سرحال و عالی باشیم الهی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 872 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان و غفار و روزی دهنده خودم

    سلام به همه عزیزای دل همه هم فرکانسی های قشنگم

    یه داستان کوتاه از چندروز پیشم بگم براتون :

    چندروز پیش یه سفر به شیراز داشتیم و بابام دکتر رفته بود و بهش گفتن چشمش باید جراحی بشه و تو این جراحی میخان لنز بکار ببرن و فلان برند لازمه رفتیم تهیه کنیم گفتن نیست نگردید و…

    ما هم قرار بود بخاطرجراحی اونجا باشیم و درغیر اینصورت موندنمون فایده ای نداشت پیشنهادکردن برید جای دیگه هم بگردید رفتیم بیمارستان دیگه ای گفتن باید ادرس مطب دکترارو پیداکنید برید نوبت بگیرید از اول چک بشید اونوقت ببینیم دکتر نظرش چیه منم گفتم خب چه کاریه بذار از تجهیزات پزشکیشون بپرسیم ببنیم اصن دارن که انقد زمان بذاریم یانه رفتم اونجا با یکی دوسوال ساده خیلی سریع و یکم تند خانومه گفتش باید دکترنظرشو بده و ببینیم اون چی میگه و…. اینجور مواقع بخای بیشتر سوال کنی باهات تند حرف میزنن و…

    هیچی‌رفتیم بیرون و گفتیم حالا باید بریم‌از اول…. تو دلم گفتم خدایا حالا اگر‌ما یه پارتی اینجا داشتیم راحت امار این لنز درمیومد که اصلا دارن که مابریم دنبال دکتر دیکه یانه….و گفتم هوف من که پارتی ندارم اینجا

    یکهو یادم اومد که فاطمه خداتوحید اینا چی میشن؟

    گفتم خدایا ما که اینجا پارتی نداریم خودت پارتیم شو برم بپرسم و خیلی قشنگ بهم جواب بده دیگه انقدم معطل نشیم(هزاربار خونده بودم بچه ها از این سبک چیزا میگن و حرف میزنن ولی خیلی بخاطرندارم برام پیش اومده باشه انقد واضح بجز موردی که دیشب کامنتش کردم،نمیدونم شاید ایمانم انقد قوی نبوده تو مدار درست نبودم یادم رفته هرچی که بود تازه دارم خیلی از این اتفاقات معجزه ای میبینم قبلا هرچی میخوندم میگفتم‌چه جالب خدا چقد سریع به بقیه جواب میده باریکلاواقعا)

    خلاصه رفتم تو و به خانمه گفتم چندلحظه تشریف میارید اومد و یک‌عاااالمه مودبانه درکمال احترام باحوصله درست واضح توضیح داد برام و تمام.حل شد….خدای من حل شد….دیگه اون همه بدوبدو نمیخاد از اول برو دکتر نمیخاد درکمال ادب و احترام جوابمو گرفتم….وای اون لحظه حس و حالم عجیب بود میگفتم خدایا جوابمو دادی؟واقعا جواب دادی؟پارتیم شدی؟تو پارتی من شدی که بهم جواب بده؟ تو بهش گفتی انقد زمان بذارع توضیح بده؟تو پارتیم شدی ارررره واین شد یه قصه ایمان دیگه اینکه خدا جواب میده اینکه خداجواب میده اینکه خداجواب میده پارتیم شد

    وقتی واسه این موضوع ازس خاستم پارتیم شد وقتی کارمو واسه این موضوع راه انداخت پس تمام چیزای دیگه ای که ازش خاستمم داره درستشون میکنه اره قدمها داره برداشته میشه

    خدایا ایمانم رو‌به خودت قوی تر کن

    متوکل تر و شکرگزارترم کن

    عاشقتمممم

    39روز مانده تاتولدم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: