اصول اساسی خلق رویاها | قسمت اول - صفحه 2
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/10/abasmanesh-26.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2020-10-27 06:01:112020-12-03 17:42:49اصول اساسی خلق رویاها | قسمت اولشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به ملکه ای از سرزمین شمالی
خیلی خوشحال شدم و لذت یردم از نگاه زیبابین تون
حالا منم میخوام زیبایی های کامنت شما رو تحسین کنم تا آگاهانه تمرکز و توجه کرده باشم روی دیدن و تحسین زیباییهای اطرافم
دوست عزیزم
عکس پروفایل زیباتون واقعا زیباست و احساس خوب خوشبختی رو بهم میده، سپاسگزارم ازتون
اینکه شمام همچون استاد، دارین توی اروپا و جاهای سرسبز زندگی میکنید رو تحسین میکنم، قطعا هر جایی زیباییهای خاص خودشو داره، کافیه ما به اطرافمون با نگاه خداگونه تری نگاه کنیم
چقدر زیبا بلدین، زیبایی های توی فایل رو ببینید و بنوسید مثلا تیشرت و کلاه تمیز و مرتب استاد
یا دست فرمون عالی استاپ
تا قطرات باران در شیشه پشتی ماشین استاد
جاده سرسبز
سپاسگزارم از این نگاه زیبابینتون
امیدوارم شاد و سالم و خوشبخت و ثروتمند تر باشید
خیلی خوشحال شدم
جایی که شکرگذاری کرده بودین بابت اینکه در مدار ثروتمندان هستید
سلام سعیده ی عزیز
سپاسگزارم ازت به خاطر اینکه از تغییراتت در زندگیت با کار کردن و عمل طبق قوانین کسب کردی برامون نوشتی
من واقعا لذت میبرم یاد میگیرم از دوستان وقتی از مثالای توی زندگیشون مینویسن چونکه باعث میشه منم تفکر کنم و تغییراتم رو در زندگی با عمل به این قوانین به یاد بیارم
من 4-5 سال پیش با این مباحت موفقیت اشنا شدم و حدودا بعد گذشت شاید یک سال اینا با استاد
یعنی سه چهار سالی هست که با فقط اموزه های استاد عباسمنش هستم
شکر خدا تونستم تا الان دوره عشق و مودت رو تهیه کنم و عزت نفس
و به خاطر تضادهای زندگیم ترجیح دادم تا اول روی عشق و مودت کار کنم و بعد در اینده هدفم رو تهیه دوره ی ثروت قرار دادم
حالا منم میخوام از تغییرات زندگیم در این چند سال بگم که واقعا فوق العاده بوده ازنظر خودم ولی ذهنم همش میخواد کوچک بشماردشون
من الان خونه و زندگی مستقل خودم رو دارم ولی قبلا با پدر شوهر و مادرشوهرمون دخل و خرجمون یکی بود با اینکه اونا انسانهای فوق العاده عالی هستن ولی خب تفاوت فکری و سنی چالشهایی رو هم ایجاد میکرد گاهی
شوهرم از همه لحاظ بخصوص مالی دیگه تکیه به والدینش نداره و این واقعا حسن بزرگیه و واقعا خدا رو شکر
کسب و کارم همسرم از اون موقع عوض شده و کسب و کار خودشو راه اندازی کرد و خدا رو شکر پول و ثرووت از کج و کولمون بالا میره
کیف دستی من که روزی خالی بود، الان شکر خدا، همیشه پر پوله توش
کارتای بانکی داریم که پوله توش
خدایا هزاران بار شکرت
قبلنا چون زندگی مشترک با والدین همسرم داشتیم خیلی کم میتونستم برم بیرون خرید و هواخوری
الان تقریبا هر روز عصر بیرونم و لذت میبرم از دیدن زیباییهای اطرافم
از خرید کردن لذت میبرم
خداوند بهمون دو تا فرشته ی ناز و سالم داده و خانواده ی عاشق و صمیمی دارم، همسرم عاشقانه، دخترامونو دوست داره و مهربونترین پدر دنیاست
و من خوشبختترین زن دنیا، چونکه دیگه مثل قبل خسلی وابسته به همسرم نیستم و این درس بزرگ رو هم از تضادهای توی زندگیم یاد گرفتم. من قبلا ادم فوق العاده وابسته ای بودم به همسرم، الان بیشتر و بیشتر تکیه توکلم روی قدرتمندترین و مهربانترین خالقمه
قبلا خداوند رو همچون ادمی قدرتمند میدیدم که اگه با گریه و زاری بخوام ازش خواسته هامو دلش به رحم میاد
ولی الان خدا رو رفیق و همدل و صمیمیترین دوستم و محرم اسرارم و حامی و تکیه گاهم میدونم،
خیلی احساس خوشبختی و ارامش میکنم بیشتر از قبلها
تضادهای ریزی گاها هست ولی من توجهم به زیبایی هاست تا بیشتر و بیشتر، زیباییها رو ببینم
سپاسگزارم دوست خوبم که کامنت شما بهانه ای شد تا بنویسم
براتون خواسته های زیباتون رو ارزومندم از خداوند یکتای اجابت کننده ی درخواستها
سلام سعیده جان
سپاسگزارم که نوشتی برام و واقعا لذت بردم از خواندن کامنتت و صد در صد گفته هاتون درسته، همه چیز در ذهن ادم شکل میگیرد
باید ورودیهای مناسب بدیم تا خروجی دلخواهمون رو دریافت کنیم
براتون از تجربه این روزهای خودم میگم با عشق
من ده سال پیش گواهینامه رانندگی گرفتم و تازگیا تمدیدش کردم چون وقتش گذشته بود
توی این ده سال حتی یک بار هم من رانندگی نکردم، همش به خاطر فکرهای منفی ذهن که تو از پسش برنمیایی و تصادف میکنی و کی میخواد بهت یاد بده و خیلی وقته رانندگی نکردی و این نجواها
خلاصه
حالا هدایتهای خداوند رو برای تحقق این خواسته قلبی ام که واقعا میخواستم لذت ازادی و رهایی با رانندگی کردن تنهایی رو تجربه کنم
من اولش که هدایت شدم به اینکه غروبا با دختر کوچکم پیاده روی کنیم تا پارک که خیلی هم نزدیک نیست
من توی مسیر همش خانومایی رو میدیم که با لذت دارن رانندگی میکنن، در هر سنی و با هر ظاهری و بارها و بارها میدیدمشون، تحسینشون میکردم که دارن رانندگی میکنن و ازادی دارن هر جا خواستن برن
بعدش خواهر کوچکتر از خودمو دیدم که اونم جدیدا شروع کرده به رانندگی و اتفاقا توی همین مسیر پیاده رویم دیدمش با ماشینش، و این انگیزه منو صد برابر کرد که ببین اینم داره رانندگی میکنه، بعدش ظهرا و قتی دخترم خواب بود چندباری رفتم و فقط در حد چند متر ماشین رو روندم و دنده عقب گرفتم تحت نظارت همسرم ولی من اینجوری نمیخواستم رانندگی کنم. ظهر بود و هوا گرم
من صبحای خیلی زود رو ترجیح میدادم برای این کار، بچمم صبحا زود بیدار میشه از شانسم ولی پدرش خوابالو و روش نمیشه حساب باز کرد برای نگه داریش
توی این چند هفته واقعا خواسته قلبیم بود تا رانندگی کنم اونم صبحا و یه روز صبح که نشسته بودم با بچم کنار پیاده رو جلو خونمون تا دخترم یکم بازی کنه، پدر شوهر ومادرشوم با ماشین مون از یه جایی اومدن(پدر شوهر و مادر شوهر طبقه پایین ما زندگی میکنن) یهو خود به خود بهم گفتن اگه میخوایی رانندگی کنی فردا هفت و نیم صبح بیا پایین تا یادت بدم، پدرشوهرم گفت، و مادرشوهرمم گفت منم نوه مون رو نگه میدارم تا رانندگی کنی
خداااا چقدر خوشحال و سورپرایز شدم اون لحظه از کار خدا
اخه من رابطه ی خیلی صمیمی باهاشون نداشتم هیچوقت ولی اونا همیشه ادمای خیلی خوبی بودن برای من و همه و جز خوبی ندیدم ازشون واقعا
خلاصه امروز صبح اولین روز رانندگی ام بود، از پدرشوهرم خواستم فقط منو مادرشوهرم بریم که اونم هدایت الله بود
چون طبق سنت ما ترکمنا، عروس پیش پدرشوهرش نباید صحبت کنه و سرو صورتش رو یکم باید با روسری پنهان کنه، از قبل بوده و من واقعا نمیدونستم چجوری کنارش بشینم و یاد بگیرم
خدا رو هزاران مرتبه شکرت که امروز اولین روز رانندگیم بود و واقعا لذت بردم و فردام به امید خدا بازم تمرین میکنم و چند روز بعدش خودم تنهایی هم رانندگی میکنم. واقعا از حس تنهایی رانندگی کردن و ازاد بودن لذت میبرم و از فکر کردنش بهش خیلی ذوق میکنم
خدایا شکرت که هدایتم میکنی به هر مسیری که من میخوام
خدایا شکرت به خاطر انسانهای عالی که دستان یاریگر تو میشوند تا ما رو در رسیدن به خواسته هامون یاری بدن
خدایا شکرت به خاطر تجربه ی لذتبخش و جدید رانندگی کردنم
خدایا شکرت به خاطر اینکه اجابت کننده ی خواسته های قلبیمون هستی
خدایا شکرت به خاطر وقت ازادی که در اختیارم گذاشتی تا با فکر باز و ازادی خاطر عملی کنم خواستمو
خدایا شکرت که از تضادهای زندگیم یاد گرفتم، خواسته هامو
شفاف تر ببینم
خدایا شکرت به خاطر نفس های عمیق و راحتی که میکشم
خدایا شکرت به خاطر کولر عالیمون و هوای مطبوع خونمون
خدایا شکرت به خاطر جوانی و زیبایی ام
خدایا شکرت به خاطر یخچال عالیمون که مواد غذایی رو سالم و تازه نگه میداره
خدایا شکرت به خاطر نعمت ارزشمند برق و اینترنت عالی
خدایا شکرت به خاطر نعمت ارزشمند اب که به فراوانی در اختیارمونه
خدایا شکرت به خاطر سلامتی ارزشمند خودم و خانواده ام
خدایا شکرت به خاطر قانون تکامل و صبوری ام
خدایا شکرت به خاطر دوستان ارزشمندی که اینجا باهاشونم و ازشون یاد میگیرم
در پناه الله یکتا شاد و سالم و ثروتمند باشید دوست خوبم در مسیر تحقق خواسته های قلبی تون
انشالله به زودی با کار کردن روی باوراتون و دادن ورودیهای مناسب و دیدنو خوندن و تحسین ادمایی که شرایط شما رو تجربه کردن و الان سالم سالمن شما م هر روز سالمتر و شادابتر و با انگیزه تر باشین و لذت ببرید از تک تک لحظات سلامتی و زندگیتون
به نام الله یکتا
سلام غزل جان
سپاسگزارم به خاطر کامنت فوق العاده ات که باعث شد منم به پیروی از استاد امروز مسیرهای جدیدتری رو با شجاعت بیشتر تجربه کنم و لذت ببرم و فردا هم ان شا الله مسیرهای جدیدتر، کارهای جدیدتر و تجربه های جدیدتری رو، امتحان میکنم
این روزا دارم بعد از مدتها دوباره رانندگی میکنم و لذت میبرم از کشف مسیرهای جدید و زیبا
سپاسگزارم دوست خوب و نکته سنج و نکته بین و متمرکز روی زیبایییها
برای خواسته های قلبی تو ارزو میکنم عزیزم
سلام اقای ولمزیاری عزیز
فامیلی جالبی دارین:) کنجکاو شدم بدونم معنیش چیه؟ شاید اسم جای خاصیه!
بریم سر اصل مطلب
چقدر خوب قانون تکامل و ارزش تضادها رو در شفاف سازی خواسته هاتون توی زندگی درک کردین
ان شا اللّٰه الان که دارین این مطلب رو میخونید توی ماشین خودتون، توی پارکینگ خونه خودتون باشین:)
با خوندم کامنت شما منم روند تکامل خودم رو بیاد اوردم
این روزها، تقریبا یک هفته ای هست، پس از وقفه طولانی من رانندگی کردن رو از سر گرفتم(قبلا فقط گواهینامه شو گرفتم)
صبحای زود هر روز یه ساعت با عشق تمرین میکنم و هر روز سعی میکنم یه چیز جدید، یه جای جدید رو تجربه کنم، و با هیجان و عشق و سپاسگزاری فراوان میام خونه، طوری که نمیتونم بشینم و سپاسگزاری هامو مکتوب کنم، فقط راه میرم و خدایا شکرت، خدایا شکرت و خدایا شکرت میگم تا کم کم اروم تر میشم و میرم سر ادامه زندگی ام که خودم دارم خلقش میکنم این
این بار اگاهانه تر از قبل
امروز برای بار اول در عمرم، تنهایی رفتم پمپ بنزین و از مسولش خواستم بنزین بزنه برام و ایشون با کمال خوشرویی و مهربانی منو راهنمایی کردن و این کار به خوبی انجام شد، دیگری کارتمو گرفت و کشید برام، من اصلا از ماشین پیاده هم نشدم
خدایا شکرت برای دستان یاریگر مهربان و پر سخاوتت که در مسیر زندگیم قرار میدهی
سپاسگزارم دوست همفرکانسی خوبم که بلدین انقدر زیبا از طی تکاملتون برامون بنویسید تا ما هم در مورد زندگی خودمون، نمونه های هدایت و تکامل و درسهایی که از تضادها گرفتیم برای شفافتر شدن خواسته هامون رو بیاد بیاریم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
براتون بهترین چیزا رو از رب یکتای قدرتمندمون ارزومندم
به نام الله یکتا ی قدرتمند و بینهایت مهربان
سلام الهه ی عزیزم
سپاسگزارم به خاطر کامنت ارزشمندت که نکات طلایی ازش بیرون کشیدی
جملاتی مثل بریم به امید الله
به نام الله یکتا
من هر چه دارم از لطف الله دارم
و
بدن من، قویترین سیستم ایمنی رو داره تو خودش، خدایا شکرت به خاطر بدن شگفت انگیزم
که قادره خودش، خودشو خوب کنه، به شرطی که من بهش فرصت ترمیم و بازسازی بدم با باورهای و ورودی های مناسب
دوست صمیمی بودن با خدا واقعا لذت بخشه
اینروزا دارم صمیمیتر میشم با رب قدرتمندم، نشانه های هدایتش، حمایتش، دستان یاریگرش رو بیشتر و بیشتر و واضحتر در تک تک لحظات زندگیم میبینیم
کی دیدم؟ وقتی با خودم در صلح شدم، وقتی تمرکزم اگاهانه به دنبال تحسین و دیدن زیبایی ها رفت وقتی فقط روی قدرت رب قدرتمندم حساب باز کردم و فقط بهش امید بستم، اون برام معجزه ها کرد و بازم میکنه، هر زمان که بهش ایمان بیارم، معجزه ها رو میبینم، درهایی رو برام باز میکنه، مسیرهایی رو برام هموار میکنه که من فقط اشک شوق میریزم و سپاسگزاری میکنم ازش که اینقدر رحمانه، بی منته، روزی دهنده است و آگاه به همه ی همه چیز
دوست عزیزم سپاسگزارم ازت برای یاداوری قانون زندگی و رستگاری
براتون خواسته های قلبی تون رو از رب قدرتمندمون میخوام اگه به صلاحتون باشه البته
خداوند حکیم و داناست و اگاه به همه چیز
به نام الله یکتای قادر مطلق
سلام طاهره ی عزیزم
سپاسگزارم ازت که خداوند هدایتت کرد تا اینچنین ظریف و نکته سنج درک کنی قانون رو وبا دستان توانایت بنویسی از درکت برامون تا مسیر برامون روشنتر بشه
دست یاریگر رب قدرتمندم سپاسگزارم ازت
من از قانون یاد گرفتم، باورهای هم جهت با خواسته زمانی، زمانی تبدیل به حرکت میشود که نا امید نشی
از رحمت و قدرت و هوش و حمکت و هدایت پروردگارم
مثال این روزهای خودمو برات میزنم دوست خوبم
من بعد از سالها، ده سال، دارم رانندگی رو تجربه میکنم، ارزویی که واقعا میخواستمش و بهش نمیرسیدم، چون توی ذهنم، دور میدیم از خودم، این خواستمو
حالا هدایت رب قدرتمندم رو ببین
اولش که من به مدت چندین هفته هدایت شدم غروبا با دختر دو ساله ام پیاده روی کنم تا پارک کنار خونمون که تقریبا یه ربع، بیست دقیقه راهه تا اونجا
توی مسیرم همش خانومایی رو میدم که دارن ازادانه و با لذت رانندگی میکنن و هر جا خواستن راحت میرن
توی دلم هر روز و هر بار که میدیدمشون تحسین میکردم، اصلا قبل پیاده روی به خدا میگفتم، خدایا امروز میخوام بیشتر و بیشتر، ببینم خانومایی که دارن با عشق رانندگی میکنن رو تحسینشون کنم، بعدش این خواسته در قلبم شدت گرفت که اگه این همه خانوم تونستن پس منم میتونم
بعدش ظهرها وقتی دخترم خواب بود میرفتم و با همسرم کنار خونمون یکم تمرین میکردم، همسرم میگفت درس اول دنده عقب گرفتنه و نباید دور بشم و فقط توی همین کوچه تمرین کنم فعلا، ولی یه حای کار میلنگید، من راضی نبودم از این وضعیت، ظهر هوا گرم بود، همسرم یه جورایی تسلط و احاطه کرده بود ازادیمو در رانندگی و نگران بیدار شدن دخترمم بودم، من اینجوری نمیخواستم یاد بگیرم، تازه خواب بعد از ظهرمم نمیتونستم بکنم:(
یکی دو روز اینجوری تمرین کردم بعدش، نکردم
من میخواستم صبحای خیلی زود که هوا خوبه، همه جا خلوته، تنهایی خودم باشم و خدام، اینجوری یاد بگیرم رانندگی رو
یه هفته ای گذشت و من اصلاتمرین نکردم، ولی واقعا امیدم به خدا بود، میگفتم یه چیزی میشه دیگه، باید صبور باشم، خدا برام تدبیر میکنه اموراتم رو، ای بهترین مدیر و مدبر اموراتم
و واقعا ایمانم به خدا بود که بلاخره من رانندگی میکنم، دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره
یه روز صبح ساعت 7-8 صبح من دخترم رو بردم جلوی در خونمون، تا توی پیاده رو یکم بازی کنه و اگه سوپر مارکت کناریمون باز باشه براش خوراکی بگیرم، همینجور که نشسته بودم، پدر شوهر و مادرشوهرم که طبقه پایین ما زندگی میکنن و ما ماشین اشتراکی داریم باهاشون، از جایی اومدن و پدرشوهرم بهم گفت اگه میخـام رانندگی یاد بگیرم فردا هفت و نیم صبح پایین باشم، دخترمم، مادرشوهرم گفت نگه میداره
خلاصه یکی دو روزی همراه پدر و مادرشوهر عزیزم رانندگی کردم، بعدش هر روز صبح خودم، تنهایی رانندگی تمرین کردم، امروز برای اولین باردر عمرم خودم رفتم پمپ بنزین و از مسولش خواستم برام بنزین بزنه، تجربه لذت بخشی بود
هر روز یه مسیر جدید رو امتحان میکنم
من دارم به ارزوم میرسم خدایا هزاران بار شکرت
یاد گرفتم وقتی بهش، فقط و تنها به خودش متوکل باشی، درهایی برات باز میشه که حتی به فکرمون هم نمیرسید، خدا بلده، خیلی خوب بلده خدایی کنه، وقتی من بندگیشو کنم، وقتی من قدرت رو بدم فقط به خودش نه به بندگانش
در پناه الله یکتا، در مسیر رسیدن و تجربه ارزوهاتون باشید ان شا الله دوست خوبم
سلام ماهی جان عزیز
سپاسگزارم به خاطر کامنت ارزشمندت دو تا نکته ارزشمند ازش درک کردم و واقعا تحسین میکنم شما رو به خاطر مثال جالبی که درباره ی تکامل و غذا زدین، غذا باید جا بیفته تا بپزه و خوشمزه بشه، نمیشه که گازو تا اخر زیاد کنی تا زودتر بپزه، جزقاله میشه دیگه
تکاملم همینجوره، قدم به قدم
پله، پله به خواسته هامون میرسیم
دومی هم که باور محدود کننده که از کودکی به خوردمون دادن
نمیشه همه چیزو باهم داشت، هم خدا رو میخوایی و هم خرما رو؟
استاد تونسته همه چیزو با هم داشته باشه، پس منم میتونم
اینایی که قبلا بهمون گفتن، همش چرته، حرف مفته، یه عده ادم که خودشون نتونستن به جایی برسن، با باورای محدود خودشون اینجوری برداشت کردن از دنیا
من میتونم مثل استاد، همه چیزو با هم داشته باشم
خداوند بسیار وهابه، بسیار مهربانه بسیار رحمانه
خداوند روزی دهنده بی منت همگان است
من باید باورهای مناسب در مورد خدا بسازم تا نتیجه همونو در زندگیم ببینم
سپاسگزارم خدا
سپاسگزارم دوست خوبم
با ارزوی بهترینها براتون
سلام اقای نوری عزیز
سپاسگزارم که از خودتون مثال زدین درباره ی طی تکاملتون
خیلی مشتاقم بدونم تا الان تا کجا پیشرفت کردین توی کسب و کارتون و از تجربیات این روزاتون برامون بنویسید و اینکه کار صادرات تون انجام شد؟
خدایا شکرت ادمای ارزشمندی رو در مسیر زندگیم قرار دادی که میتونم ازشون و تجربیاتشون استفاده کنم
ان شالله زندگیتون در تمام ابعاد عالی باسه دوست عزیز
سلام علیرضای عزیز
خیلی لذت میبرم از خوندن کامنتاتون توی روزشمار زندگی
واقعا خیلی خوب بلدی بنویسی
چقدر خوب کردی که از موفقیتهات نوشتی
ذهن کارش اینه اشوبگری
ببین آی بردن، آی خوردن، آی جا موندی، آی هیچ غلطی نکردی، آی موفقیتا تموم شدن، همه موفق شدن توی چی؟؟
خیلی خوبه این موقعه ها از موفقیتهامون بنویسیم و به یاد بیاریم تا صدای اشوبگر ذهنمون رو مجبور کنیم سکوت کنه، گوش بده، و تایید کنه که اره، راست میگی تو به این موفقیتها رسیدی، پس آفرین، پس منم اشتباه میکنم، ولی منطقی هم هستم، با منطق و دلیل برام توضیح بدی، اشوب نمیکنم، تایید میکنم و باهات همراه میشم
حالا منم میخوام از موفقیتهام بگم تا ذهنم رو به سکوت و بعد به تایید و همراهی با من و ساخت و تمرین باورهای جدید قدرتمند کننده با خودم همراه کنم
از وقتی با قوانین آشنا شدم، خدا رو جور دیگه ای پیدا کردم، خدایی که صمیمی و مهربان است و تمام قدرت دست اوست تا منو به خواسته هام برسونه، از بینهایت طریق و اسبابش
و بارها و بارها دستان یاریگر و پرسخاوتش رو در زندگیم دیدم و معجزه وار منو به خواسته های قلبیم رسونده
تازه ترینش همین رانندگی کردنم، خیلی دوست داشتم صبحا در تنهاییم رانندگی کنم و الان به لطف خدا دارم تجربش میکنم و حالا میخوام رانندگی در شب رو هم تجربه کنم و بعدش برم جاهای شلوغتر رو هم تجربه کنم، برم مرکز شهر… تجربه کنم جاهای جدیدتر و زیباتر رو،
زندگیم از لحاظ مالی خیلی خوب شده، یعنی جوری شده که همیشه پول هست برام به مقدار کافی و همیشه بیش از نیازم و من واقعا لذت میبرم از این فراوانی پول و نعمتهای بی انتهای پروردگارم در زندگی
هر روز از بینهایت طریق بهم نعمت و ثروت و خبرهای خوب و سلامتی داده میشه
احساس ارامشی که دارم واقعا لذتبخشه
اینکه همیشه کسی هست که قدرتمندترینه و حافظ و نگهبان جان و مال و عزیزان من است، احساس ارامش عمیق بهم میده
ادمای اطرافم و ادمای توی زندگیم رو دوست دارم خیلی بیشتر از قبل
وابستگیم به غیر خدا، کمتر شده و باید اونقدر کمتر بشه که به غیر خدا وابسته نباشم،
دوست دارم رابطه عاشقانه سراسر احترام وارامش و خوشی رو با همسرم تجربه کنم، ولی میدونم راهش اینه که اول با خودم در صلح باشم، بعد بهم داده میشه، وارد مدار این چنین رابطه ای قرار میگیرم
وقت ازاد زیادی به لطف الله دارم تا با خیال راحت گوش بدم اموزه های استاد رو و به لطف خدا تونستم عمل هم کنم، به همان میزانی که عمل کردم نتیجه هم گرفتم
اگهی بازرگانی رو انجام دادم
قبلنا به خاطر ترس از قضاوت مردم زیاد بیرون نمیرفتم از خونه
الان به لطف خدا جوری شده که هر روز عصر، لذت میبرم از هوای خنک و عالی بیرون
من شمال زندگی میکنم
اسمان ابی و ابرهای سفید پنبه ای واقعا روییاییه، و کوهای پر از درخت و الان هم فصل تمشک
خدا رو هزاران بار شکرت به خاطر این سرسبزی و زیبایی جهان
دوست خوبم براتون بهترنها رو ارزو دارم، امیدوارم بازم از موفقیتهات بخونم در اینده و در ادامه روزشمار