- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD323MB27 دقیقه
- فایل صوتی اصول اساسی خلق رویاها | قسمت دوم25MB27 دقیقه
اصول اساسی خلق رویاها | قسمت دوم
آگاهیهایی که ،که در جلسه به جلسهی دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها در قالب توضیحات و تمرینات عملی طراحی و ارائه شده است، جسارتی مولد، ارزش آفرین و هماهنگ با قوانین بدون تغییرِ خداوند ،در شخصیتات میپرواندکه نه در تئوری و حرفهای قشنگ زدن بلکه در قدمهای سازندهای که برای واقعیت دادن به رویایت برمیداری ظهور یابد.
این «آگاهیهای توضیح داده شده» و این« تمرینات واضح و قابل درک در تک تک جلسات این دوره» دستورالعملی مشخص و قابل اجرا در دستت میگذارد تا بتوانی به آروزها و خواستههایی واقعیت ببخشی که سالها آنها را غیر ممکن و غیر قابل دسترس برای خودت پنداشتهای.
وقتی تصمیم میگیری شرایط کنونی ات را به عنوان سرنوشت غیر قابل تغییرت نپذیری و این منطق را درک کنی که شرایط نابسامان کنونی ات حاصل باورهای محدودکننده و شرک آلود و بیایمانی های قبلی است و با ساختنِ باورهای قدرتمندکنندهتر، تجربیات دلخواهتری وارد زندگیات میشود، آنوقت از همان جایی که هستی- حتی اگر سختترین تضاد زندگیات باشد- به سمت خواستههایت هدایت میشوی؛
درس های امروز..
به تاریخ نهمِ ابان ماهه یک هزار و سیصد و نود و نه!
میدانم و باور دارم که از ۱۰۰۰۰ راهی که به ذهنم نمیرسد من طعم چیزی را که میخواهم خواهم چشید
اصلا موفقیت یعنی چی؟!
یعنی همین قدم های کوچیک
همین که اول روزی از نیم ساعت یه ربع شروع کنی
کم کم بعد از یکی دوهفته تازه بتونی به صورت ” پایدار و مداوم” مثلا روزی دوساعت بخونی
بعد که دوباره یه مدت گذشت، مثلا یکی دوماه،مخصوصا برای من بعد از دوماه” ایندفعه قشنگ افتادم روی ریل و انگیزم و علاقم هم بیشتر شد..اصلا اینطور نیست که از همون اول خیلی عاشق فلان کار باشین،علاقه حتی اگر هم خیلی زیاد باشه،در همون حدیه که هلت بده، نه اینکه
تا اخر مسیر برات انرژی و انگیزه به وجود بیاره!
وگرنه از ابتدای خلقت تا روز اخر،نجوای های ذهنی به همراهمون هستن!
ما باید کنترلشون کنیم
یه جاهایی هم که اتفاقات بد میوفته،باید بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم،کمالگرایانه نگاه نکنیم خیلی از جاها و هی مقاومت کنیم بیشتر و بیشتر حالمون بد بشه! میدونیم که این هست و میاد فقط وفقط دروغ میگه یا اینده رو اونجوری که خودش میخواد به تصویر میکشه!
واقعا موفقیت چیه!؟
ما همش فکر میکنیم که موفقیت یعنی این که یه چیز رو به صورت فیزیکی و مادی به دست بیاریم،ماشین خاص،خونه،، خاص،جایگاه خاصی،
ولی نمیدونیم که به دست اوردن حال خوب هم موفقیته! تلاشه! تمرینه! تکراره! تکامله! تصورمون اینه که وقتی اونا رو بدست اوردیم حالمون هم خوب میشه و یا خوبه،بهتر میشه!
اما اگه اصلا هدف مادی نداشته باشیم،میتوینم هدف گذاری کنیم که مثلا توی این یکسال اخلاقمون رو ۳ برابر بهتر کنیم،احساس ارامش رو درون خودمون تقویت کنیم! واقعا خیلی احساس خوبیه وقتی که میبینی در کنار موفقیت های مادی،چقدر حالت نسبت به ماه گذشته خوبه! با اینکه تغییر خیلی جزئی بوده!
ولی تو خودتی که فقط اینو میفهمی! نخواه و انتظار نداشته باش که بقیه بهت بگن: فلانی! چقدر عوض شدی!
نگران این موارد نباش
بیا از لحظه به لحظه مون لذت ببریم!
من دارم اینکارو میکنیم
از ۱۰ ماه پیش شروع کردم که اینکارو بکنم! توی این۱۰ ماه،هیچی نمی فهمیدم! با اینکه استاد میگفت که ” تویی که داری این فایلو میشنوی، تو! اتفاقی نبوده که اینجایی، تو مدار ما هستی، اماده ی دریافت هستی!
چقدر خوشحال بودم که میشنیدم و فکر میکردم دیگه بریم برای زندگی رویایی مثلا دوماه دیگه من چقد همه چی دارم!
اما واقعیت اینه که من ۲ ماه بعدش هیچی نداشتم،۵ ماه بعدشم نداشتم!
اما الان چقدر چیزی دارم!
اون زمان داشتم یاد میگرفتم! تمرین میکردم! ذهنم کم کم اماده میشد! غبار اصل قانون و شکرگزاری تازه ریخته میشد!
منی که ۱۸ سال اونطور زندگی کرده بودم،چرا فکر میکردم که قراره توی دوماهو شیش ماه زندگیم کلا عوض بشه!
الان بهترو بیشتر این حرفارو درک میکنم! الان که ۱۰ ماهه گذشته و من تقریبا دارم کم کم،خیلی کوچیک کوچیک به نتایج” پایدار” میرسم! یک ماهه که به هم نریختم یا اونقدر کوچیک و جزئی بوده که یادم نمیاد حتی!
یکماهه که هرروز صبح زود پا میشم
بدون کوچکترین انگیزه بیرونی تلاش میکنم برای هدفم و انقدر معنی” موفقیت مسیره” رو درک میکنم که حد نداره!
اونقدر بزرگ شدم توی این ۱۰ ماه که فهمیدم حتی انگیزه به وجود اوردن هم تکامل میخواد! حال خوب داشتن هم همینطور! نمیدونم شاید یکی یه روزی ازم بپرسه بنظرت بزرگترین قانون دنیا چیه، شاید گفتم تکامل!
توی این یک ماه انقدر بزرگ شدم و یا قششششنگ فکر میکنم مدارم عوض شده!
اگه یکی از بیرون نگاه کنه،میگه که خب تو یه دفعه چرا انقدر عوض شدی؟!
اما اگه خودم بخوام بگم،میگم من توی یه مداری بودم که خیلی پایین بوده! مدار بعدی یه مقدار زیادی فاصله داشته با مدار من!
در بین این دو مدار یه عالمه شاید بگم ۱۰۰۰۰ تا مدار کوچیک کوچیک و نامرئی وجود داره که فقط خودم میتونم ببینمشون!
من کوچیک کوچیک اینارو طی کردم!
تاکید میکنم نتایج قبلا هم بودن، اما پایدار نبودن،یه روز بودن یه روز نبودن! من یه روز روی خودم کار میکردم یه روز نه! اما الان اگه یه روز حتی یه کوچولو هم به فایلا گوش ندم یا کلا توی این فضا نباشم،احساس میکنم یه چیزی کمه!
اوایل اصرار داشتم به زور گوش بدم و بنویسم و کامنت بچه هارو بخونم و ….
بعد فهمیدم که نه! باید اجازه بدم جهان این کارو انجام بده! ذهن من رو کوچیک کوچیک اماد کنه…
یادمه ۶.۷ ماه پیش بود،چون اوایل کار بودم و هنوز ۱۰۰ درصد به استاد و حرفاش اعتماد نداشتم،یه فیلمی رو دیدم که یه به اصطلاح” متفکری” داشت میگفت عباس منش دزد کلاهبرداره شیادد فلان فلان!
بعدم یه عامله مطلب راجب این که استاد دروغ میگه و شیاده و اینا خوندم، و اون روز انقدر حالم بد شد و به مرز گریه رسیدم، با خودم میگفتم یعنی من این چند ماهو با یه دزد بودم؟ الان چی کرده توی مخ من؟ نکنه اینا داعشن و با این حرفای قشنگ اروم اروم مارو میکشونن توی دام قتل و ادم کشی!
اون روز رو که به یاد می ارم، میبینم که چقدر گوگولی بودم! ادمی که اوله راهه،بالاخره همچین سوالاتی براش پیش میاد،و از اون به بعد تمام فایلای استاد رو پاک کردم و کلا تصمیم گرفتم کتاب بخونم! کتاب های موفقیت!یه مدت که گذشت هی نمود حرفای استاد رو توی زندگی خودمو اطرافیانم میدیدم و فهمیدم که:
خدا عقل به ما داده برای تفکر!
حرف هیچ کس رو بدون تفکر نپذیرم!
و بعد از تقریبا یک ماه با استاد اشتی کردیم!😆🤭😂
و ۵۰۰ درصد معتقدم اون یه تضاد خیلی مَشتی بود که بهش برخوردم و سر بلند و پیروز ازش بیرون اومدم!
و الان! یک ماهه که من به یک ثباتی رسیدم از ارامش والهامات زیبا که فکر میکنم اخر خطم از بس خوشبختم!
از اینکه عکسا و مکان ها ی دریم بردم رو هنوز ندارم اصلا نگران نیستم! شاید باورتون نشه برام مهمم نیست! نه اینکه نخوام،فقط برام جالبه مگه زندگیم از اینم میشه که بهتر بشه!
شاید یکی از بیرون نگاه کنه چیز خیلی خاصی نبینه! ولی خودم که میبینم! با چشمای خودم،با چشمای مادیه خودم به صورت مستقیم و جلو جفت چشمای سالمم، افزایش نعمت رو دقیقا در لحظه ای بعد از گفتن” خدایاشکرت ” دیدم!
دیگه چی میخوایم از خدا!؟ غیر از ارامش و لذت که هدف اصلیمونه!
و ایا اون برامون کافی نیست!؟
من که میگم زیادم هست!