هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی - صفحه 16

602 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    لیلا داورپناه گفته:
    مدت عضویت: 1594 روز

    سلام به استاد عزیز، موحد و توانمندم…

    این فایل شما هم مثل بقیه آموزه هاتون اونقدر نکته و درس و زیبایی داشت که چند روزم تایپ کنیم تموم نمیشه. من معمولا لذت میبرم و استفاده میکنم اما شاید اندازه یک قطره نسبت به دریا.

    چیزی که از همه بیشتر توی حرفهاتون منو تو فکر برد و برام بُلد شده اینه که فرمودین بعد از اینکه به نتیجه دلخواه رسیدیم اون رفتارهایی که مارو به اونجا رسونده رو کنار نذاریم و تبدیل به عادت باشه تا برنگردیم به مسیر قبلی. برای این صحبتتون صدها مثال عینی میتونم تو زندگی خودم و سایر عادتها بیارم برای دور شدن از سبک زندگی ایده آلمون. مثل اینکه بخوایم توی شهر شمالی زندگی کنیم تمام تلاش و نقشه راه رو شهر به شهر پیدا کنیم هزینه کنیم و وقتی رسیدیم بگیم خب دیگه رسیدم حالا دیگه خسته شدم نمیخوام ساکن شم نمیخوام خونه و شرایط ساکن شدن و اقامت رو فراهم کنم. یعنی سختی به ثبات رسیدن اون خواسته رو با سختی عادتهای منفی گذشته و برگشتن به مسیر قبلمون عوض کنیم(اهرم رنج و لذتی که دوستان توی کامنتا خیلی زیبا درموردش توضیح دادن). و چقدر برای من این مسیر برگشت حتی نرسیده به هدف تکرار شد چون شاید بهای تثبیت عادتهای خوب جدید برام گرونتر بود و اینکه موفقیتهای کوچیکم و از نشونه های راه لذت نمیبردم نمیدیدم وطبق آموزه های دوره عزت نفس حتی شخصیتم رو به رسیدن به اهداف وصل میکردم که اگه من به این هدف بزرگ رسیدم پس من عالی ام فوق العاده ام و… و اگر نرسیدم به همون اندازه من افتضاحم ضعیفم و شکست خورده. من دارم یاد میگیرم که چطور خودم رو ببینم پیشرفتها و عادتهای جدیدم که قدم قدم برمیدارم رو ببینم و اینکه بفهمم من به خودی خود بسیار ارزشمند و قدرتمندم اما باید به همین اندازه یک زندگی ارزشمند و قدرتمند بسازم. با چی؟ رفتارهای جدید که اونقدر ارزش و تاثیرشونو تو زندگی ببینم تا برام لذتبخش و ثابت و موندگار بشن و خلاصه اینکه تبدیل به عادت و باور بشن. و اینجوری یک زندگی باارزش و سطح بالا رقم بزنم.

    خیلی حرف و نکته دارم ک از حرفای طلاییتون تو زندگیم مثال بیارم اما امتحان دارم و باید بخونم تا به جایی که میخوام برسم و توی این مدت عادت گوش دادن به فایلهای باارزشتونو حفظ میکنم. دوستتون دارم زیااااد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    معصومه نجفی گفته:
    مدت عضویت: 1745 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جون و همه دوستانم.هدف گذاری برای رسیدن به خواسته ها و تاثیر آن.هدف های زیادی توی زندگیم دارم که اولویت بندی کردم و طبق اولویت پیش میرم.ولی یک هدف اصلی من توی زندگیم اون هم برای همیشه قرار دادم و از خداوند میخواهم که کمک کنه.اینکه بیام هر روز برای خودم از نکات مهم و مثبت شخصیت استاد تمرکز کنم و هر روز یکی از ویژگیهای ایشان را برای خودم بنویسم و تکرار تکرار و تکرار کنم تا اون ویژگی و اون نکته مثبت جزئی از شخصیت و ویژگیهای اخلاقی و رفتاری و عادت من بشوند.اینکه بیام به صورت لیزری روی ویژگیهای شخصیتی استاد تمرکز کنم.درسته که استاد بزرگوار خالصانه و عاشقانه و سخاوتمندانه تمام باورهای درست و توحیدی را در فایلهای دانلودی که به صورت رایگان در سایت قرار میدهند اما من به خودم متعهد شدم که باید تک تک خصوصیات شخصیتی استاد را خودم از برداشت هام و از دل باورهایی که طی این مدت نسبت به استاد پیدا کردم را با شور و شوق و اشتیاق تمام نکات مثبت شخصیتیشون را تحسین کنم.هر روز یک نکته مثبت و یک ویژگی اخلاقی و رفتاری و عادت های ایشان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    آنید معتمد گفته:
    مدت عضویت: 1207 روز

    سلام به استاد فوق‌العاده عالیم و دوستان گلم.

    هزار ماشالا ب شما.واقا بنازم غیرتتونو ک هر حرفی میزنین پاش میمونین و انجامش میدین..

    استاد،،بغیر از موفقیتای کوچیک و بزرگی ک بدست آوردم،،بزرگترین موفقیت من آشنایی و هدایت شدنم به این مسیر و خلق زندگیم،،آگاهی از قوانین خدا بوده ک خداوند همه ی این آگاهی ها رو از طریق شما ب من نشون داد…خدا منو هدایت کرد و من رو با شما آشنا کرد تا از طریق شما با من صحبت کنه و هم از طریق قلبم و شما،،منو هدایت کنه..

    سه سال پیش وقتی برای اولین بار با این قانون و مسیر آشنا شدم،،حس میکردم ک دروازه عظیمی بروم باز شده تا ب هر چی ک میخوام برسم،و زندگی دلخواهمو داشته باشم..و خدارو هزار مرتبه شکر،،الان در مسیر خلق زندگی دلخواهم هستم..

    من موفق شدم ک تو این مسیر بمونم،با وجود تمام مقاومت های ذهنی و دلسرد شدنا..

    من انگیزمو،با تصور اینکه به هرانچه ک خواستم رسیدم،،و اینکه من خالق زندگیمم و همه چیز زندگیم دست خودمه حفظ کردم..

    از بچگیم به نشونه ها ایمان داشتم.،هرچند این ایمان با بزرگتر شدنم کم شد ولی دوباره با تفکرات درست راجب خداوند،،و گفتن اینکه خدا توی قلب منه و منو هدایت میکنه،،باور کردم و ب قلبم اعتماد کردم چون مطمعن بودم خدا حواسش به منه و هرموقه ک از خداوند هدایت خواستم بصورت آگاهانه و یا ناخودآگاه،،اون منو با نشونه هاش هدایت کرده.

    نجواهای منفی توی ذهنم میگفتن ک تو نتیجه نمی‌گیری و بیخیال شو و نجواهای دیگ رو وقتی سراغم میومدن،،با گفتن این حرفا ب خودم،کنترلشون میکردم،،اینکه اگه نتیجه ای نیست من ب اندازه کافی رو خودم کار نکردم وگرنه جهان ایرادی در کارش نیست…ب فایلهای شما بارها گوش میکردم و میکنم

    و افکارم رو می‌نوشتم روی کاغذ و مخالفشون رو با منطق به ذهنم میفهموندم و به خودم ایرادی زندگیمو نشون میدادم و میگفتم ک ببین،،اگه اینجوریه این باور رو راجبش داری و خودمو قانع میکردم ک اتفاقات زندگیم حاصل باورای خودمه..

    با دیدن زندگی شما،،شما رو الگو قرار دادم،و افراد موفق دیگه ای ک از هیچ ب جایگاه های عالی رسیدن،،این باور رو در من تقویت می‌کنه ک میشه به هر چی ک خواست رسید،به قول شما فقط باید باورهای درست داشت و مثه اون فرد عمل کرد..

    و من در حال حاظر،همیشه روی باوران کار میکنم…قبلاً سرعتم کم بود ولی دارم روز ب روز بهتر و سریعتر میشم..

    و من الان بهتر درک کردم ک برای حفظ انگیزم،،دریافت هدایت ها و نشونه ها،،،دیدن و درک هدایت ها و نشونه ها و عمل بهشون،،باید باورای درست رو همیشه ساخت و با داشتن باورای درست،،عملکرد درست رخ میده،،نتایج درست میشن و با دیدن نتایج خوب انگیزه بیشتر میشه،،احساس خوبتر میشه و با احساس خوب هدایت ها دریافت میشن،،برای کنترل نجواها باید آگاه باشیم ک نجوای منفی از شیطانه و اگاهانه گفتگوهای مثبت بسازیم و تکرار کنیم با خودمون،،و با تغییر باور ها و عمل ب ایده ها و کنترل آگاهانه نجواها و ورودیها،،و ساختن عادات جدید،،خودمون ب الگوی موفقی برای دیگر افراد تبدیل میشیم..

    فقط باید باورهامونو تغییر بدیم در جهت مثبت و آگاهانه افسار زندگیمون رو در دست بگیریم..

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای:
  4. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    «وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَهٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ» ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺁﻣﺮﺯﺷﻲ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﻭ ﺑﻬﺸﺘﻲ ﻛﻪ ﭘﻬﻨﺎﻳﺶ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﺸﺘﺎﺑﻴﺪ، ﺑﻬﺸﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﺍﻥ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.( آل عمران ١٣٣)

    سلام و درود فراوان به استاد عباس منش عزیزم. سلام و درود به استاد شایسته بزرگوار ، ازتون بینهایت سپاسگزارم بخاطر تهیه این فایل.

    و همینطور سلام و درود به دوستان نازنین و توحیدی که موهبت های الهی برای من هستین و بخاطر داشتن تون خدا رو شاکرم.

    وقتی امروز صبح کامنت خواهر بزرگوارم سرکار خانم سعیده شهریاری رو میخوندم میگفتم خدایا خوش به حالش یه بنده ای داری که اینقدر کار درسته و اینقدر تو هواشو داری که هر بار هدایتش میکنی به آیاتی که اینقدر آرامش بخش و تقویت کننده ایمان باشه. اگه لازم بشه دوبار بهش این آیات رو هدیه میدی «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ ۖ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» ولی فکرشو نمی‌کردم که این اتفاق برای خودم هم بیافته. قبلاً هم گفته بودم براتون که تعهد امسالم اینه که هر روز یک یا چند آیه رو بخونم و درسهای توحیدیش رو برای خودم بنویسم چون تعهد امسالم توحیده، میخوام توحید رو درک کنم. تا امروز که فقط 58 روز از سال 1402 گذشته میتونم بگم موفق عمل کردم و از درگاه خداوند درخواست میکنم که منت بر سر این بنده اش بذاره و قلبم رو با نور توحید و هدایتش منور کنه تا هم خودم هدایت بشم و بتونم مایه قوت قلب برای دوستانم باشم. چند شب پیش هدایت شدم به آیه 133 سوره آل عمران «سَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَهٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ

    » (و بشتابید ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺁﻣﺮﺯﺷﻲ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﻭ ﺑﻬﺸﺘﻲ ﻛﻪ ﭘﻬﻨﺎﻳﺶ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ، ﺑﻬﺸﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﺍﻥ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ) اینقدر ذوق زده بودم که توی یه کامنت زیر فایل قبلی نوشتنش. دیروز توی تمرین ستاره قطبی درخواست آگاهی هدایت کرده بودم و همینطور آرامش و احساس خوب. باورتون میشه دیروز دقیقا تا اومدم فایل رو ببینم زنگ خورد، یه آتش سوزی بیرون از پالایشگاه بهمون گزارش شد، رفتیم، خاموشش کردیم، برگشتم و بعدش بقیه فایل رو دیدم. عصرش هم توی آتش نشانی رفتم باشگاه تمرین کردم یادم رفته بود عملیات بودم، از بس حالم خوب بود، احساسم مثبت بود. فقط یادمه دیشب از خستگی ساعت 8 و خورده ای خوابم برد. نه استرسی بود و نه احساس منفی، ولی همش فعالیت با احساس مثبت. و این فایل که چقدر آگاهی بخش و مفید بود، ولی یه احساس عجیبی بهم داد. باعث شد با خودم یه خلوت طولانی مدت داشته باشم و کلی به گذشته خودم فکر کنم. با اینکه توی باشگاه تمرین میکردم هر از گاهی بین تمرین مکث میکردم و بی اختیار و یواشکی اشک میریختم (شما هم بین خودمون نگهش دارید ، ایموجی خنده به مقدار لازم) یاد این آیه افتادم که «اقْرَأْ کِتَابَکَ کَفَىٰ بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا» امروز خودم برای حسابرسی به اعمالم کافی هستم. دیدم گذشته ای که بر من گذشته، برام درسها و تجربیاتی داشته، بعضی از درسها بسیار گرانبها ولی در هر صورت الان دیگه در دسترسم نیست فقط میتونم درسها و قوانینش رو درک کنم برای امروزم تا فردا حسرت نخورم. اون کارهای مثبتی که در گذشته انجام دادم هیچکدوم اونقدری مهم نبودن که من بتونم اسمش رو بذارم هدف و سرمو بالا بگیرم و به خودم به عنوان یک فرد موفق افتخار کنم. منم مثل استاد عباس منش وزنم رو کم کردم. اتفاقاً چند روز پیش رفتم روی دستگاه بادی آنالیزور و پزشک تغذیه واقعاً از نتایج من شگفت زده بود. با اینکه من یه سری کلید واژه ها و کارهای استاد رو کپی کردم و هنوز قانون سلامتی رو ندارم. و چون کلی از قبل در مورد تغذیه و بدن سرچ کرده بودم هر چی استاد می‌گفت رو سریع درک‌ میکردم. اما این موضوع برای من موفقیت بزرگ نیست ولی برای استاد عباس منش هست، چون استاد شروع کننده یه موج بزرگ بود. ولی من چی ؟؟ هنوز به اندام ، درآمد ، ماشین، خونه، آزادی ،مهاجرت ، لایف استایل و و و …. ایده آلم نرسیدم. پس من چی میتونم بگم؟! شاید به خودم دارم زیاد سخت میگیرم، نمیدونم، ولی اون موقعی راضی میشم که کاری که انجام بدم به منفعت جهانی برسه. مثل کار استاد عباس منش. مثل پروژه های ایلان ماسک.

    از دیروز تا حالا دو دل بودم که آیا کامنت بنویسم یا نه، شاید نوشتن این کلمات و این انرژی جالب نباشه ولی، همه اینها به کنار، مهم نیست استاد عباس منش یا دوستانم در مورد من چی فکر میکنن وقتی خودم در مورد خودم خوب فکر نکنم … خودم از همه چیز خبر دارم پس باید شجاعت به خرج بدم و بیام تمرینم رو انجام بدم. اینکه از تمرین فرار کنم گذشته ناجالب من رو اصلاح نمیکنه. آره طی سالهای گذشته من کارمند خوب و مفیدی برای جاهایی که کار میکردم بودم ولی اعتبار و کردیت همه این موفقیت ها برای اون اداراته و نه من. چه کارهای مثبتی که توی نیروی دریایی کردم و چه کارهایی که توی آتش نشانی مجتمع گاز. باورتون نمیشه اون یگان خدمتی من توی نیروی دریایی که چقدر کار مفید براشون کردم امروز به کلی منحل شده. همه اون تجهیزات بخشی شون اسقاط شدن و بخشی واگذار شدن به یگانهای دیگه. اما اگه اون تلاش ها در راستای خواسته های خودم بود الان میتونستم به گذشته ام افتخار کنم.

    امروز بازم رفتم سراغ قرآن تا اینکه ببینم خداوند چه سورپرایزی برام داره. و باز هم «سَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَهٍ مِّن رَّبِّکُمْ…» هر چی توی قرآن سرچ کردم مقدمه دریافت نعمتهای الهی، طلب آمرزش از گناهان گذشته بود. بارها خوندیم «تواب الرحیم» یا «غفور الرحیم» غفران و توبه پذیری و بخشش و آمرزش از گناه مقدمه دریافت نعمتهاست. وقتی برم توی جاده اشتباهی به مقصد اشتباهی میرسم و توبه یعنی بازگشت ، بازگشت به جاده اصلی. وقتی بیای توی جاده اصلی، دریافت نعمتها مقصد طبیعی و بدیهی حرکت در مسیر درسته. یه فایلی توی سایت هست بنام «چرا خداوند بیشتر از ما می خواهد که ثروتمند شویم؟»…

    abasmanesh.com

    وقتی برای اولین بار این فایل رو دیدم پذیرشش برام یه کم سخت بود ولی بعد از اینکه چند بار دیدمش و توی جریان آموزشها قرار گرفتم دیدم خداوند با بخشش نعمتهاش، بخشندگی خودش رو داره به اثبات می‌رسونه، و خصیصه ای بنام بخل در وجود ذات اقدس پروردگار عالم جایی نداره، همه اش فضل و جود و کرم و بخشش و مهربانی بر بندگانه. ولی این آیه یه حس عجیبی داشت برام . خدا داره میگه سارعوا از سرعت میاد، زود باش، سریعتر عمل کن. ما چه موقع از این کلمه استفاده میکنیم. در مورد عجول بودن نمی‌خوام حرف بزنم. عجول بودن نماد باور فقر و کمبوده. اینجا خدا داره انگیزشی با بندگانش حرف میزنه، سریع تر بجنبید تا از نعمتهای من بهره‌مند بشید. ما از مسیر منحرف شدیم و خودمون رو از نعمتها محروم کردیم خدا مشتاقه ما زودتر برگردیم توی مسیر. خدا داره تشویقمون می‌کنه و انگیزه میده. داره احساسات منفی رو ازمون دور می‌کنه ، تو این آیه امید هست، انگیزه هست، احساس لیاقت هست ، تکامل هست، توحید هست ، رحمت و مغفرت و بخشش هست. ما آیات قرآن رو وقتی از زبان یه بشر مثل خودمون می‌شنویم فکر میکنیم وعده های خداوند هم مثل وعده های ما آدمها ست ، شاید من فراموش میکنم که این آیات قانون هستن. همین ولاغیر. نعمات فقط و فقط توی این مسیر.

    چند آیه بعدش خداوند این آیه رو گفته ، نتیجه و مقصد مسیر هدایت.

    «أُولَٰئِکَ جَزَاؤُهُم مَّغْفِرَهٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ» ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻣﺮﺯﺷﻲ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ، ﻭ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺯﻳﺮِ ﺁﻥ ﻧﻬﺮﻫﺎ ﺟﺎﺭﻱ ست، ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﻧﺪ، ﻭ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ، ﻧﻴﻜﻮﺳﺖ.

    کلید واژه ها رو بخوایم یه نگاهی بندازیم.

    مغفرت همیشه از سوی خداست.

    جنات؛ بهشت‌ها

    خالدین فیها؛ برخورداری همیشگی

    نعم اجر العاملین؛ بهترین پاداش برای عمل کنندگان.

    مغفرت خداوند همیشگیه، و تاریخ انقضا نداره، و اینکه بخواد بگه فلانی تو دیگه هر چی استغفار کنی برات بی فایده است، برای تو جواب نمیده. اصلا ممکن نیست. اگه کسی تصمیم به تغییر بگیره هر نتیجه ای ممکنه. خدا گفته جنایت. یعنی بهشت‌ها ،چرا بهشت نه، چرا بهشت‌ها . چون بهشت یه مفهوم کلی هست که به همه اون زیبایی ها و شگفتی ها و نعمات اطلاق میشه و علاوه بر اون دلالت بر زمان و مکان هم داره وقتی جمع بسته میشه داره دو یا چند دسته از نعمتها و زمانها و مکانها رو میگه. یعنی همه اون شرایط مطلوب در دنیا و همه اون شرایط مطلوب در آخرت.

    خالدین فیها یعنی وقتی به چرخه نعمتها وارد شدی خداوند اون نعمتها رو ازت پس نمیگیره و فقط زمانی اون نعمتها از انسان سلب میشه که ما تصمیم بگیریم از مسیر خارج بشیم که اون هم علتش خودمون هستیم. خواستم مثال هواپیما بزنم بعد دیدم من زیادی مشغول هوا فضا شدم. یه قطار رو تصور کنید که از ریل اصلی خارج بشه و وارد یه ریل اشتباهی بشه. حتی اگه حادثه ای هم نده ولی از اون مناظر همیشگی که داشته محروم میشه. حالا هر چی بگیم آقا من منظره دریا رو میخواستم ، چرا اینجا بیابونه، «از ریل خارج شدی حمید» برگرد به مسیر هدایت الهی.

    بهترین پاداش برای عمل کنندگان. خیلی واضح هست به نظرم. عمل کردن به قوانین،و نه صرفاً دونستن و شنیدن اونها. همون جمله همیشگی استاد عباس منش که میگه ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.

    اعتراف میکنم طی یک ماه گذشته سه بار نشانه روزانه ام دوره دوازده قدم بوده. سه روز پیش با یکی از دوستان شروع کردیم به گفتگو، از بچه های دوره دوازده قدم. خیلی اتفاقی با همدیگه آشنا شدیم. ازم پرسید حمید قدم ها رو چیکار کردی گفتم تا قدم ششم رفتم جلو و به وقفه خوردم، از تعجب چشماش باز شد ، آخه چرااااا ، چرا ادامه ندادی. گفتم خودم یه اشتباهی ازم سر زده سر فلان موضوع نتونستم احساساتم رو کنترل کنم و یک ماه عقب افتادم و بعدش احساس منفی ناشی از عقب افتادن، و بازم یه ماه دیگه و یه ماه دیگه و … اگه اون گفتگوی یهویی رو هم یه نشانه ببینم که دوستم چقدر توصیه کرد که دوباره ادامه بده (هرچند خودم قصدش رو داشتم) این فایل هم نه تنها یه نشانه بود، که یه تلنگر محکم هم بود برام. چون تمام گذشته ام رو عین یه فیلم سینمایی برام پخش کرد. دیشب یه سررسید جدید از توی وسایلم پیدا کردم تا باز برگردم سراغ دوره دوازده قدم و از قدم اول دوباره شروع کنم به نوشتن. امروز جلسات اول تا سوم قدم اول رو مجدداً گوش دادم. امشب که رسیدم خوابگاه شروع کنم به نوشتن. هر جلسه رو چندبار گوش میدادم و بعد جلسه بعدی و بعدی. اگه بازم بخوام پشت گوش بندازم و هر بار به بهانه ای شروع مجدد رو به تعویق بندازم مطمئنم ماجرای بنی اسرائیل میشه و قربانی کردن گاو. هر بار بهای رسیدن به خواسته شون بیشتر و بیشتر شد.

    از خداوند متعال درخواست میکنم منو هدایت و حمایت کنه تا باز هم بتونم دوره دوازده قدم رو به عمل در بیارم. هر چند هنوز هم از برکاتش بهرمند هستم. ولی اینبار یه تعهد و عمل جدی تر لازمه. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این فایل ها و این مسیر زیبایی که داریم طی میکنیم و این دوره بی نظیر دوازده قدم. ازتون ممنونم استاد عباس منش عزیز بخاطر این فایل ،از خانم شایسته بزرگوار هم ممنونم که این فایل رو برامون فیلمبرداری و ادیت کردن.

    در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید در بهترین زمان و مکان و شرایط.

    «بارِ غمی که خاطرِ ما خسته کرده بود ؛ عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت»

    «هر سروقد که بر مَه و خور حسن می‌فروخت ؛ چون تو درآمدی پیِ کاری دگر گرفت»

    «زین قصه هفت گنبدِ افلاک پرصداست ؛ کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 144 رای:
    • -
      فرنگیس محمدی گفته:
      مدت عضویت: 2650 روز

      سلام آقای امیری عزیز

      چقدر زیبا آیاتی که نوشتید، رو تفسیر کردید،که بدوید و عجله کنید و مغفرت بخواهید تا از نعمت های من بهره ببرید

      چقدر این تفسیر شما با این باور که «خداوند بیشتر از من میخواهد که من ثروتمند شوم»تناسب داره

      بنظرم طی همین مدت کمی که از سال 402, گذشته خیلی زیاد به هدف امسال تون که توحید و شناخت بیشتر خداوند بوده دست پیدا کردید،تبریک میگم

      من جای شما بودم بیشتر به خودم افتخار میکردم

      اصلا مگه، ما جز خودمون کی رو داریم که خودمون هم بخواهیم به خودمون سخت بگیریم و دستاورد هامون رو کوچک بدونیم ،فقط خودمون می‌دونیم که چقدر تلاش کردیم ،هر چند که نتیجه که میخواهیم هنوز بدست نیومده باشه

      شاید اون همه کار مفیدی که طی سالهای گذشته در موقعیت های قبلی انجام دادید و نادیده گرفته شده یا کمتر دیده شد ،ولی مسلما انجام موفقیت امیز اون کارها به شما اعتماد بنفس بسیار مزاعف داده برای انجام کارهای بیشتر و ناممکن تر و تقویت باور اگر اون شد ،بقیه هم امکانپذیره

      شما با همین کامنت تون و در میان گذاشتن درک و آگاهی تون از آیاتی که نوشتید در این لحظه به گسترش این آگاهی ها در این سایت و اسکیل کوچکتر شخص من خیلی کمک کردید

      خیلی آگاه تر شدم و غبطه خوردم به درک بالا ی شما و قلم خوبی که دارید

      سپاس از کامنت ارزشمندشما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1271 روز

        سلام و درود به شما خانم محمدی عزیز.

        بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم از لطف و محبت و بزرگواری شما. از اینکه زمان ارزشمندتون رو برای نوشتن کامنت برای من اختصاص دادین سپاسگزارم.

        متن کامنتتون رو که خوندم چشمام از تعجب گرد شد. عجب کامنتی، عجب باورهایی، چقدر کلمات ارزشمند و باورهای درست و توحیدی توی کامنتتون نوشته بودین. گفتم خانم محمدی بینظیره، عجب نکات طلایی. بلافاصله رفتم پروفایلتون رو دیدم کنجکاو بودم که ببینم چه دوره هایی رو کار کردین و دیدم بعله حدسم درسته. دوره های دستیابی عملی، دوازده قدم ، عزت نفس، ثروت 1، عشق و مودت و و و … دیدم بقول شاعر «آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری»

        بسیار بسیار تحسینتون کردم ، داستان هدایت تون رو هم خوندم و چقدر ذوق کردم و تحسینتون کردم که از کجا به کجا رسیدین.

        متن بینظیر کامنتتون رو خوندم و لذت بردم و لذت بردم. اینجا که نوشته بودین «اصلا مگه، ما جز خودمون کی رو داریم که خودمون هم بخواهیم به خودمون سخت بگیریم و دستاورد هامون رو کوچک بدونیم ،فقط خودمون می‌دونیم که چقدر تلاش کردیم ،هر چند که نتیجه که میخواهیم هنوز بدست نیومده باشه» اشک تو چشمام جمع شد گفتم آره واقعاً ، من چرا اینقدر با خودم نامهربانی کردم، چرا اینقدر با خودم در صلح نبودم. چرا دستاوردهای گذشته ام رو نادیده گرفتم. اصلا چه کسی توی این جهان به جز خودم و خداوند از خلوت من خبر داره. اینجا رو که خوندم، بی اختیار ذهنم رفت به گذشته و یاد یک شب طوفانی افتادم که با ناوچه نیروی دریایی توی دریای عمان بودیم، و داشتیم از ماموریتی که تا حوالی مسقط رفته بودیم برمیگشتیم بندرعباس. (یا شاید توی مسیر رفت بودیم ولی همون ماموریت بود) اونقدر دریا طوفانی و خراب بود و من اونقدر توی موتورخانه حالم بد شده بود و دریازده شده بودم که انگار تمام معده و روده ام میخواست از دهانم بیاد بیرون. توی اون وضعیت یه باد خنکی از یک دریچه هچ که منتهی به عرشه اصلی میشد اومد داخل. آخرین رمقی که توی پاهام بود گفتم از این راه پله برم بالا تا کمی هوا بخورم. رفتم رسیدم به عرشه ، مرز دریا و آسمان مشخص نبود، هیچ چراغی به جز چراغهای دکل ناوچه خودمون دیده نمیشد. سیاهی و تاریکی مطلق. فقط یه اندازه ای که نور چراغ های دکل میخورد به اطراف دیدم که سینه ناوچه با زاویه حدود سی درجه می‌ره بالا، چهل و پنج درجه می‌خوابه به سمت چپ ، دوباره با زاویه تند سینه ناوچه کاملاً می‌ره تو آب و ناوچه 45 درجه می‌خوابه به راست. از دیدن حجم طوفان وحشت زده برگشتم توی موتور خونه، گفتم اگه اینجا من پرت بشم توی دریا هیچکس تا رسیدن به مقصد متوجه نمیشه. همیشه توی بعضی شرایط سخت بی اختیار یاد وحشت اون طوفان میافتم. (هر چند الان دلم خواست یبار دیگه تجربه اش کنم) اون لحظه وقتی با اون حال بد داشتم یکی یکی تجهیزات موتورخانه رو چک میکردم و برگه های نگهبانی رو تیک میزدم ، تنها بودم. کسی نبود که شاهد جدیت من در کار باشه. ولی الان این جمله شما این حس زیبا رو بهم داد. چه کسی جز خودم که بدونه بر این حمید چه گذشته. ازتون ممنونم که اون تجربیات سخت گذشته رو در ذهنم با این جمله زیبا تبدیل کردین به باورهای قدرتمند کننده. ازتون ممنونم.

        و پاراگراف بعدی کامنتتون مخصوصاً این قسمتش «انجام موفقیت امیز اون کارها به شما اعتماد بنفس بسیار مزاعف داده برای انجام کارهای بیشتر و ناممکن تر و تقویت باور اگر اون شد ،بقیه هم امکانپذیره» بی نظیر بود . آره واقعاً حق با شماست. من کارهایی که میکردم در اون زمان که افراد با تجربه تر از من از این حجم فعالیت و مهارت و دانش من تعجب میکردن. واقعاً اینجوری بود. همین آتش نشانی پالایشگاه گاز که الان شاغلم، توی مدت 2 هفته چنان استعدادی در آموزشها از خودم نشون داده بودم که مربیم متعجب بود، رفته بود به رئیسمون گفته بود این هر چی من میگم خودش بلده. بعضی چیزا رو بهتر از من می‌دونه. باورتون میشه من اینا رو یادم رفته بود، کامنت شما اینها رو از اعماق ذهنم کشید بیرون ، واقعاً ازتون ممنونم. سال دومی که اینجا بودم آموزش برگذار میکردم. آدمی که پنج سال از من سابقه اش بیشتر بود صدام میزد حمید اینجا چرا اینجوریه ، اون دستگاه چطوری کار می‌کنه و … همیشه گشت سایت نفرات رو عوض میکرد، ولی همیشه گشت خودش رو با من می‌نوشت که ازم سوال بپرسه.

        واقعاً کامنتتون باعث شد من الان برای خودم تمرین آگهی بازرگانی بنویسم.

        چقدر کامنتتون برام انگیزه بخش بود، اینهایی رو که نوشتم مدتها بود فراموش کرده بودم. ازتون بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم. و بسیار بسیار تحسین تون میکنم.

        الهی که همیشه همیشه حال دلتون عالی باشه، در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      هایده عبدپناه گفته:
      مدت عضویت: 1054 روز

      سلام خدمت دوست خوب هم فرکانسیم آقا حمید عزیز،، واقعا لذت بردم از کامنتتون چه خوب هدفی رو برای امسالتون انتخاب کردین احسنت چه درک خوبی از آیات قرآن داشتین ،، مثالها و آیاتی رو آوردین آدمودبه وجد میاره ، کامنتتونو تو قیمت آرشیو ذخیره کردم

      داداش گلم امیدوارم به زودی شاهد نتایج عالی تون باشم همین که بپذیریم نشتی انرژیمون از کجاست و از ریشه بخوایم قضیه رو حل کنیم نتایج خودش وارد میشه ان شاءالله

      از خدا میخوام در بهترین زمان و مکان مناسب قرارتون بده و به بهترین مسیرها هدایت بشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1271 روز

        سلام و درود فراوان به شما خواهر بزرگوار و گرانقدر. بسیار بسیار از شما ممنون و سپاسگزارم. ممنونم که زمان ارزشمندتون رو برای پاسخ نوشتن به من اختصاص دادین. کودک درونم کنجکاو شده که سبک معماری پشت سرتون توی عکس متعلق به کجاست.

        از شما خیلی ممنون و سپاسگزارم. آره حق با شماست ، همین که بدونیم نشتی و اتلاف انرژی کجاست کم‌کم در راستای بهبودش اقدام میکنیم. مثلاً توی دوره شیوه حل مسائل متوجه کمالگرایی شدم. که بشدت انسان رو زمینگیر می‌کنه ، هنوز کاری در زمینه بهبودش نکردم ولی همین که میدونم کمال گرایی چطوری میاد سراغم خودش کلی پیشرفت محسوب میشه.

        از شما خیلی خیلی ممنون و سپاسگزارم. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید در بهترین زمان و مکان و شرایط.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          هایده عبدپناه گفته:
          مدت عضویت: 1054 روز

          سلام بزرگوار وقت بخیر عذر میخوام چند روزی آنلاین نبودم واسه همین دیر جواب دادم

          خداروشکر که نشتی انرژی رو پیدا کردین همین که بدونی کجاست و چیه کلی جلو افتادی و یه قدم اساسی واسه بهبود برداشتی،،، منم تو همین دوره متوجه عزت نفسم شدم که چند ماهیه درجا میزنم این پاشنه آشیلم بازم ریشه دوانده بود و من متوجه نشده بودم خدا رو شکر از وقتی فهمیدم به نسبت خیلی بهترشدم همین آرامش خودش بزرگترین نتیجه اس

          دوست عزیزم من کرد سنندجم اینم یکی از روستاهای سنندج به اسم آویهنگه منم اینجا زندگی میکنم،،، خونه های طرف اورامانت پلکانیه خیلی سبک خونه هاش جالبه

          ان شاءالله خودتون تشریف بیارید و از نزدیک این مناطق زیبارو مشاهده کنین خوشحال میشیم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          • -
            حمید امیری Maverick گفته:
            مدت عضویت: 1271 روز

            سلام و درود به شما خواهر بزرگوار. الهی که حال دلت عالی عالی باشه. درود به شما. همیشه حرفهای بسیار زیبایی در مورد مردم کرد شنیدم و شهرها و سبک زندگی زیبایی که دارن. قبلاً که توی اینستاگرام فعال بودم، چندتا پیج رو دنبال میکردم و همیشه دوست داشتم یه سفر برم غرب کشور. نشان در صلح بودن شما عزیزان همین سبک معماری زیبا.‌ سقف خونه یه نفر حیاط و کوچه است برای یه نفر دیگه. و همه با هم در صلح و آرامش و دوستی و محبت و امنیت دارن زندگی میکنند. رفتم توی گوگل و آویهنگ رو سرچ کردم و بسیار از دیدن تصاویر زیبا و طبیعت جذاب آویهنگ لذت بردم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این همه زیبایی. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
            • -
              هایده عبدپناه گفته:
              مدت عضویت: 1054 روز

              سلام و درود به شما دوست عزیز ،،، ایام به کامتون باشه ان شاءالله

              ممنون شما لطف دارین،، چه جالب این سبک خونه هارو به در صلح بودن مطابقت دادین من تا الان از این منظر بهش نگاه نکردم سپاسگذارم بزرگوار دقیقا همینه

              سپاس از محبتتون که انقد واستون مهم بود رفتین تو گوگل سرچ کردین نشان از بزرگی و لطف شماست منت گذاشتین ،،، ان شاءالله یه روز تشریف بیارین و از زیبایی های این مناطق زیبا لذت ببرین طرفای مریوان و اورامانت محشره

              واقعا خدارو شاکرم برای حضور عزیزانی مثل شما تو زندگیم

              هرجا هستین دلتون شاد و تنتون سالم در پناه خالق یکتا

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      زینب باوی گفته:
      مدت عضویت: 1060 روز

      سلام به شما دوست عزیز

      آقا حمید واقعا کامنت بنده رو متاثر کرد و اشکها ریختم و شمارو که چه زیبا آیات قرآن رو تحلیل میکنید رو تحسین کردم و میکنم سپاسگزارم و برای شما از الله یکتا آرزوی بهترینها رو دارم احساسم عالی است خدارو شکر بعد از خواندن کامنت شما و تامل در آن

      در پناه الله یکتا باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1271 روز

        سلام و درود به شما خواهر بزرگوار و توحیدی ، از درگاه خداوند بهترین ها رو براتون میخوام.

        بسیار ممنون و سپاسگزارم از لطف و محبت و بزرگواری شما. خداوند متعال رو شاکرم بخاطر اینکه چیزی رو به قلبم جاری کرد تا با نوشتنش حال و احساس مثبت در قلب دوستانم بوجود بیارم. در پناه درگاه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      حسین عبادی گفته:
      مدت عضویت: 1838 روز

      بنام خداونده بخشنده و مهربانم

      حمید عزیزم سلام خدا قوتت بده برای این عملیات موفقیت امیز مهار شعله های اتش…

      خدا قوت

      حمید اینو نگو منفعت داری بینهایت نمام بچه ها من به شخص بینهایت ازشما و از همع دوستان سپاس گزارم و چقدر درس ازتون یاد میگیرم و جقدر مسیر برام راحتر میشه جقدر حس خوبی میگیرم شاید کانت ننویسم خیلی وقتا در جواب بچه ها ولی ذوووووووووووووووووووق مرگ میشم برا همتون ایقدر که باخنده و اشک میگممم خدایاااااا شکرتتتت چقدر خوبیدددددداهی شکرر

      برای بودن همتون از خدا از استاد و از تک تکتون مممنونمممم بینهایت دوستتون دارم

      در پناه رب باشیددددد

      بنهایت دوستتون دارم

      دنیااا خیلی کوچیک یه روزی یه جایی همتووون مبینم

      به امید ربببببب

      دوستتون دارممممممممممممممممممممممممم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1271 روز

        سلام و درود فراوان به شما حسین جان ، از لطف و محبت و بزرگواری شما بسیار بسیار ممنونم.‌

        الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود ارزشمندت.

        خدا قوت به شما حسین جان.

        هر چی هست لطف و محبت و هدایت خداست، من کی هستم. یه بنده ناچیز و محتاج به رب العالمین که دست نیاز و درخواستم به درگاهش درازه و هر روز مناجات موسی پیامبر رو بهش میگم «رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ»

        من هم مشتاقم دوستان عزیزم توی سایت رو ملاقات کنم در بهترین زمان و مکان و شرایط.

        برات از خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو میخوام.

        در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی حسین جان.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          حسین عبادی گفته:
          مدت عضویت: 1838 روز

          بنام خداونده بخشنده و مهربانم

          حمید کاکا سلام سلام به روی ماهت دورت گشتوممممم

          حمید این ایه نوشتم تو دفترم چقدر قشنگ بود چقدر عالی بود به امید خدا منم بتونم مثل شما و بچه ها قران قشنگ درک کنم و قشنگ بفهممششش به امید خودشششششش

          رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ»

          بارالها من ازهر خیری که از تو به من برسد محتاجمممممم

          الهی صد هزار مرتبه شکرتتتتتتتتتت…..

          به متاج تو محتاجی حرامستتتتتتت

          در پناه رب عزیزم شاد سلامت ثروتمند و عاقبت بخیر باشی و امید وارم که مصاحبتو عالی داد باشی و با یه داستان قشنگ دیگه بیایی برامون دوستت دارم کاکا……

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1945 روز

      به نام خدای هادی و حامی

      سلام حمید عزیزم

      برادر بزرگ و کرانقدرم

      نمیدونی چقدر از دیدن کامنتت خوشحال شدم با اینکه ایمیلم فعال هست نمی‌دونم چرا کامنت هات برام نمیاد

      حتی زیر کامنت های دوستان یادت کردم و چقدر این روز ها توی ذهنم دنبال شما می‌گشتم

      خیلی خوشحال هستم از اینکه الان دیدمت و کامنت زیبات رو با آیات و نشانه های الهی خوندم

      حمید عزیزم شاید اشتباه میکنم که انشاالله که همینطور هست

      اما توی کامنت شما به یک چیزی برخوردم که اون هم یک جورایی تا رضایتی از خودت هست

      از اشتباهاتی که کردی یا کارهایی که انجام دادی و یا هر مسئله دیگه ای که هست

      ولی حمید جان هر چی بوده تموم شده رفته از الانت شروع کن از لحظه حالت شروع کن الانت رو در یاب

      توی خیلی خوب و خوشگل از خدایی که باهات حرف میزنه و نشونه هایی که بهت میده توی کامنت هات گفتی

      یادته گفتی که توی مسیر پیاده روی به پالایشگاه یک نم بارونی زده و تو یصدای قرآن رو شنیدی و خدا بهت نشونه داده و از خود بی خود شدی و غرق عشق بازی با مغبودت شدی ؟

      یادته؟

      من یادمه و چقدر این کامنتت حالم رو خوب کرد و چقدر از این حالات عالی برای همه ما اتفاق افتاده و میفته

      پس باز هم میشه شروع کرد و داشتش میشه خودمون رو ببخشیم و سرزنش نکنیم و ادامه بدیم و امیدوار باشیم

      حمید جان بخدا ما باید ثانیه به ثانیه مراقب ذهن و افکارمون باشیم

      من خودم روزی هزار بار از مسیر خارج میشم و امرژیم میفته ولی هی به خودم یادآوری میکنم موفقیت های خوب خودم رو استادم رو و دوستان عزیزم توی این سایت همچنین خود تورو

      حمید جان

      افلاطون عزیز برام یک کامنت زیبا نوشته بود که ذخیرش کردم برای خودم هر چند روز یکبار بهش سر میزنم و میخونم تا یادآوری بشه برام

      که آقا بخاطر هر ثانیه از زندگیمون شکر گذار باشیم صحبتی که استاد بارها و بارها برای همممون گفته ولی متاسفانه خود من خیلی فراموش میکنم اما هی یادآوری میکنم به خودم و البته که خداوند مهربان هم همیشه بهم لطف می‌کنه و بیادم میاره نعمت هام رو

      حمید الانی که دارم برات کامنت میذارم حالم عاااااااالیه عالی هست

      و همش از لطف خودش هست

      منم خیلی وقتا خودم رو مقایسه میکنم با سعیده شهریاری عزیز که اینقدر سیمش وصله به رب العالمین

      و خیلی تحسینش میکنم به افلاطون به خودت به حامد امیری به دوستان عزیزی که واقعا عالی کار میکنند اما بعد نگاه میکنم به نتایج خودم توی این یکساله میبینم که الله اکبر چقدر من از خودم بهتر شدم از یکسال پیش خودم از روز قبل خودم حتی و اینجوری خیلی حالم نسبت به خودم توانایی هام نسبت به خدا و قوانینش بهتر میشه که آقا میشود فقط باید من سمت خودم رو انجام بدم

      حمید جان با عزت نفس بالا با یاری خدا و با تعهد قوی دوره 12 قدم رو شروع کن

      بعد میبینی که چطور خدا بهت پاداش میده هرچند که خودت بهتر از من میدونید

      بخدا این حرف ها رو اول برای خودم میزنم که یادآوری بشه بهم و حرف مفت نزنم و خودم هم عمل کنم

      داداش شروع کن خدا کمکت می‌کنه

      In god we trust

      خدا همیشه با ماست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1271 روز

        سلام و درووووووود فراووون جواد عزیزم. داداش مهربان. منو ببخش که من برات کامنت نذاشتم. همیشه تویی که با مهر و محبتت به من لطف داری. سپاسگزارم ازت و خدا رو بخاطر وجود نازنینت سپاسگزارم.

        ازت ممنونم بخاطر این کامنت ارزشمندت.

        نارضایتی که چه عرض کنم، شاید منظورم این بود که باید بهتر عمل میکردم. توقع بیشتری از خودم داشتم. شاید هم این حرفها بخاطر عجول بودنم باشه. وقتی کامنتت رو خوندم بی اختیار اشکم سرازیر شد. آره داداش، واقعاً حق با توه. من از گذشته خودم خیلی بهتر شدم. حتی تو این یکسال و خورده ای میتونم بگم که کیلومترها از گذشته خودم فاصله گرفتم. ازت ممنونم که اون کامنت رو بیادم آوردی و اون روز بارونی. امان از دست این ذهن نجواگر کفور که منفی‌ها رو بُلد می‌کنه ولی قشنگی ها رو فراموش می‌کنه ، شاید هم بخاطر این باشه که قشنگی ها و زیباییها و نعمات چرخه طبیعی عالم هست و منفی ها و ناراستی ها غیر طبیعیه. شاید بخاطر همینه که ذهن اینقدر روی منفی‌ها حساس میشه.

        خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر حال خوبت جواد جان. الهی که همیشه همیشه حال دلت خوب باشه و اتفاقات و شرایط خوب برات از در و دیوار بیاد. جواد کامنتت خیلی حالمو خوب کرد. خیلی زیاد. آرامم کرد. همین که بیاد خودم بیارم از گذشته خودم بهتر شدم خودش بهترین انگیزه است که توی مسیر بهتر و بیشتر ادامه بدم.

        جواد عزیزم ، ازت خیلی ممنونم ، کامنتت حالمو زیبا و عالی کرد. بسیار بسیار ازت متشکرم ، و از درگاه خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو برات درخواست میکنم.

        در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      Amin Iloon گفته:
      مدت عضویت: 896 روز

      سلام حمید جان چطئری عزیزم…

      چقدر کامنتت برا من مهم و حائز اهمیت بود

      من دوره عزت نفس رو گرفتم تو اول اردیبهشت اینها

      و روش کار کردم تا فایل چهارم ..

      تو فایل چهارم گفته شده بود که پر قدرت صحبت کنید و برید با افراد صحبت کنید و قال قضیه رو بگید..

      منم شکر خدا تونستم با این لول صحبت کردن مبلغ 50 تومانی رو بدست بیارم و لب تاپ مورد علاقه ام رو تهیه کنم.

      و شکر خدا با داشتن این لب تاپ فوق العاده که دارم الان باهاش تایپ میکنم میتونم تو شغلی که بهش علاقه دارم وارد بشم و با عشق شروعش کنم..

      ولی این دو هفته قبل به طور کلی من استپ کردم و نتونستم قوی ادامه بدم..

      دقیقا شبیه داستان شما..

      من با دو هفته نوشتن به تارگتم رسیدم ولی چرا ادامه ندادم..

      باید پر قدرت ادامه بدم تو شغل مورد علاقه ام ولی نباید از سایت جدا بشم…

      خدا جونم من رو هم هدایت کن برا ادامه دادن و لذت بردن..

      کسب نتایج خارق العاده و بی نظیر…

      خدایا شکرت بابت این سایت که هر وقت واردش میشم دیگه دوست ندارم بیام بیرون

      الان شارژ لب تاپم داره تموم میشه و باید برم مهمونی…

      شکر خدا بابت این همه کامنت های زیبا و توانایی هایی دوستان…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1271 روز

        سلام و درود به تو محمد امین عزیز ، حالت چطوره داداااااش. خیلی ممنونم از لطف و محبتت.

        خدا رو شکر بخاطر اینکه دوره ارزشمند عزت نفس رو تهیه کردی. و نکاتش رو برای من هم نوشتی . بخاطر کسب موفقیت بهت تبریک میگم و خدا رو شاکرم. الهی صد هزار مرتبه شکر. بهت تبریک میگم بخاطر تهیه کردن لپتاپ که میتونی باهاش کلی کار مثبت انجام بدی و موفقیتت رو بسازی. دستان خداوند همواره یاری رسان توه، و اینو یادت باشه که خداوند هیچوقت مارو رها نمیکنه.

        ازت خیلی ممنونم.

        خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود ارزشمندت. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          Amin Iloon گفته:
          مدت عضویت: 896 روز

          حمید عزیزم ازت ممنونم که با این احساس بی نظیر جوابمون رو دادی و دیوانه مون کردی

          خدا را شکر که دوستان بی نظیری همچون شما دارم و صد درصد که همگی با هم میترکونیم..

          چرا که اگه متعهد به تغییر نبودیم دیگه اینجا پیدامون نمی شد

          پسر جان انشالله که مصاحبت رو بتکونی جوون

          غمت نباشه – خدا کنارته – تو از پسش بر میای…

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سعادت گفته:
      مدت عضویت: 1858 روز

      سلام و خدا قوت خدمت آقای امیری عزیز

      از کامنت قشنگت به وجد آمدم لذت بردم و در وجودت خدا را دیدم چقدر قشنگ آیه قرآن را تفسیر کردی و چقدر حس خوب و معنوی داری . ردپایت راهنمای من در ادامه این مسیر توحیدی می باشد . از اینکه این چنین دقیق و موشکافانه به موضوعات و زیبایی ها و توحید توجه داری بسیار خوشحالم و برایت حال خوب و سعادت و خیر و برکت و توحید آرزومندم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1271 روز

        سلام و درود به شما سعادت عزیز. الهی که همیشه همیشه حال دلتون عالی باشه.

        خیلی ممنونم از شما بخاطر کامنت ارزشمندتون.

        خدا رو شکر میکنم که خداوند چیزی رو بر قلبم الهام کرد تا باعث حال خوب دوستانم باشه.

        در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید. سپاسگزارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2973 روز

      بنام خداوند بخشنده ومهربان

      سلام به حمیدآقا دوست ارزشمند وتوحیدی ام

      اول ازهمه شما را تحسین میکنم که هرروز برای رسیدن به هدفی که انتخاب کردی درحال پبشرفتی از صمیم قلبم سپاسگزارم وجود ارزشمندتم

      آقا حمید منم هدف امسالم راخود شناسی وتغییر باورام وزندگیم گذاشتم چون تا قبل از شروع قدم اول فکر میکردم خودم را خیلی خوب میشناسم ولی ای دل غافل وقتی خوب دقیق شدم هیچ وقت تو زندگیم این فهیمه واقعی نبودم همیشه دنبال تایید طلبی ،جلب توجه دیگران بودم حالا خواسته یا ناخواسته خودم راقشنگ موشکافی کردم تا جلسه 4 قدم دوم پیش رفتم ولی دیدم نه نمیتونم آنطور که شایسته هست مطالب را درک کنم تا قدم سوم را تهیه کردم دیگه گفتم فهیمه مهم اینه عمل کنی تو دوره کشف قوانین زندگی یا عزت نفس رو 6 سال پیش تهیه کردی وهمان موقعه یه دور همین جوری گوش دادی واندازه ای که دست وپا شکسته بهش عمل کردی چند برابرش نتیجه داد اینکه استاد تو فایلها میگه یه قدم برداری جهان ده ها قدم برای یاری شما بر میداره دقیقا درسته ولی اینکه تو جواب دوستتون گفتید یه اشتباهی کردم که از لحاظ احساسی یه ماه عقب افتادم کاملا درکتون میکنم چون اگر در مدار درک آگاهیهای یه دوره نباشیم چه بسا که برداشت‌های اشتباهی از آن آگاهیها داشته باشیم مطمئنم شما وهمچنین خودم در زمان درست به درک آگاهیهای این دوره ودوره های دیگه هدایت میشیم منم تواین دوماهه گذشته سه بار نشانه روزانه ام قدم سوم ودوباره قدم ششم ویکبار قدم هشتم بوده که من اصلا از محتوی این قدمها خبر ندارم ولی تصمیم گرفتم تا سه قدم را کار نکردم وبه درک وعمل نرسیدم بقیه اش راتهیه نکنم حمیدآقا دیدید که استاد تو اکثر فایلها هرجا که میرن به هر موردی که بر میخوردند دنبال رگه هایی از قانون هستند امروز صبح مستندی می دیدم بنام تنهایی در کوهستان فکر میکنم یه گروه 9 نفره بودند که هرکدام یه منطقه ای را انتخاب کرده بودند برا تحقیق منکه از وسطهای مستند رسیدم نفر سوم داشت صحبت می‌کرد گفت چند روز غذا نخوردم ولی عاشق این کارم وباعث شده چند روز دیگه صبر کنم امروز برای جستجوی غذا بیرون میرم مطمئنم میتونم یه چیزی پیدا کنم بخودم گفتم این همان عشق وعلاقه ای که استاد میگه باعث حرکت میشه از پناهگاهش آمد بیرون چند قدم رفت جای پای گوزن دید گفت اولین نشانه واین نشانه انگیزه منو بیشتر کرد که مسیرم درسته پس ادامه داد یه کمی جلوتر فضله گوزن را دید وگفت دومین نشانه ولی آن رفته من مسیر را بیاد میسپارم وفردا برمیگردم فردا همون مسیر را رفت دوباره نشانه چند جا فضله تازه گوزن دید گفت که چندتا گوزن این اطراف هست وحتی یکیشون را دید وامیدوارم شد وگفت بله درسته دقیقا من کلمه به کلمه حرفهاش را با قانون برا خودم حلاجی میکردم بعد یکی از دیگه همسفرهاش را نشون داد که چون نتونست برا خودش غذایی پیدا کنه به مرکز اعلام کرد که من از ادامه جستجو انصراف میدم واین قسمت حرفش جالب بود که انصراف من به معنی این نیست که من شکست خوردم به این معنیه که من تجربه های زیادی آموختم وفهیمدم خانواده ام را دوست دارم ،همسرم را دوست دارم،من دلم برا دوستانم تنگ شده وگفت خوشحالم که این آگاهیها را بدست آوردم آن خانمی که مصاحبه میکرد از یکی دیگه از اعضا این گروه سوال کرد شما هم انصراف دادی چون غذایی پیدا نکردی چه احساسی داشتی گفت من تمام تلاشم را کردم وهرچه که شما فکرش را بکنی بعنوان غذا خوردم جیر جیرک ریشه گیاهان و… ولی زیبایی طبیعت و آرامش آن هنوز هم برام لذت بخشه هر موقعه به یاد خود میارم پراز حس فوق العاده میشم به خودم گفتم چه خوب با کمی دقت میشه قانون را در هرچیزی درک کرد نباید که فقط دوره های بیشتری کار کنی نمیدونم چرا این تجربه امروزم را که فقط از خدا خواستم ورودیهای میخوام مثبت باشه چون روزهای تعطیل وساعاتی که همسرم منزل هست تلویزیون روشن میکنه ومتاسفانه فقط دنبال اخباره البته من کاری به کار ایشون ندارم یا تو سایت کامنتها رو میخونم یا بخش عقل کلم خیلی هم ذهنم خسته باشه عاشق کارتون دوران بچگیمون هستم تام وجری ،عصر یخبندان،شرک منم اینجوری خودم را سرگرم میکنم وخداوند مرا به سمت تماشای این مستند با همسرم هدایت کرد نمیدونم چرا اینها را اینجا نوشتم فقط خواستم در ابتدا قدردان حضورت باشم وبهت تبریک بگم که هرروز در حال پیشرفتی ولی به اینجاها کشید کامنتم

      بهترینها را برات آرزو مندم

      در پناه جان جانان شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید در دنیا وآخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1271 روز

        سلام و درود به شما خانم زارع

        از شما بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم. کامنت بسیار زیبا و ارزشمندی رو برام نوشتین.

        واقعاً یه وقتایی هدایت میشم به یکی از فایلهای استاد و میبینم این فایل رو قبلاً چندین بار دیدم ، ولی درک و فهم و برداشتم از اون فایل تغییر می‌کنه. ما بارها و بارها باید این قدم‌ها رو کار کنیم و هر بار بیشتر ازش یاد بگیریم.

        در مورد اون مستند نوشته بودین خیلی جالب بود. ازتون سپاسگزارم.

        امیدوارم همسر گرانقدر هم با شما همراه بشن در این مسیر توحیدی و زیبا. خیلی فرق می‌کنه وقتی یه نفر به تنهایی تلاش کنه و از طرفی مقاومت‌هایی در محیط خانه داشته باشه ، و یا اینکه باهاش همراهی بشه و در مورد قانون صحبت کنن و هر بار تکرار و تمرین ادامه داشته باشه. من هم همسرم توی این فضای آموزشی نیست. و من دارم روی خودم کار میکنم. ولی چند روز پیش یه موضوعی براش پیش اومده بود که خیلی هیجان زده میخواست برای من بگه ، ازش پرسیدم ببین چه درس‌هایی برات داره. ببین خدا چطوری داره کمکت می‌کنه.

        بسیار تحسین تون میکنم که شما در سایت و عقل کل فعالین و اینقدر عالی کنترل ذهن میکنید.‌ چند روز پیش توی محل کار با نفرات یه شیفت دیگه بودم. یکی شون با صدای بلند داشت یه خبری رو میخوند. که رئیس فلان سازمان در فلان جلسه در مورد فلان موضوع نظرش این بود … و من با تعجب داشتم نگاهش میکردم ؟

        انگار بعد از سالها انقراض ، برای اولین بار داشتم یه دایناسور میدیدم. تعجبم از خبر نبود. تعجبم از این بود که مگه شما هنوز اخبار رو باور میکنید؟ هنوز دنبال میکنید؟ بیخیال بابا. این خبر کجای زندگیمونه؟ اینا رو بهش نگفتم و فقط با خودم تکرار کردم. و گفتم خدایا شکرت که من از این مرحله جدا شدم. بهش نگفتم چون میدونستم قانون چطوری کار می‌کنه و گفتن من بی فایده است.

        آره اخبار هیچ چیز مفیدی نداره.‌ جز اضطراب و استرس و ناراحتی.

        الهی که شما همیشه و همیشه از ناخواسته ها و تضادها به دور باشید و در مدار توحید موفق و موفق‌تر باشید. بسیار تحسین تون میکنم بخاطر اینکه امسال به هدف مشخص رو دارید و با جدیت دارید ادامه میدین. درود به شما انسان توحیدی.

        از درگاه خداوند بهترین نعمتها رو براتون درخواست میکنم. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      زهرا گفته:
      مدت عضویت: 1422 روز

      سلام آقای امیری عزیز

      من به شخصه از خوندن کامنتهای زیباتون کلی لذت میبرم و کلیییی تحسینتون میکنم از اطلاعات عالی که خیلی درموردشون تحقیق کردین و همینطوری قبول نکردید از شعرها و آیاتی که گاهی اشکم رو در آورده خوندنشون و جقدر احساس خوبی گرفتم از مهارتهایی که تو حل کردن مسائل پیش روتون دارید از استعدادتون تو زبان انگلیسی از استمرار در ورزش با وجود کار چون خیلی دیدم آتش نشان هایی که اصلا به فکر تناسب اندامشون نیستن یعنی قطعا این اراده شخصی شماست نه بخشی از کار و…

      داداش گلم این دلسرد شدن تو مسیر قطعا برای هممون هست نمیشه نباشه مهم اینه خیلی ببخشید پرووو ادامه بدیم و نمونیم تو اون مود و این نقطه یه جورایی آدم ها سرند میشن

      در مورد کارهای گذشته مطمئن باشید هیچ کدوم از کارهایی که انجام دادید بیهوده نبوده قطعا بخشی از مسیرتون بوده بعدها شاید متوجه بشید شایدم نشید اصلا، اما قطعا یه مهره از مسیر بوده براتون تا اینجا الان تو سایت باشید و به این مسیر هدایت بشید به این فکر کنید که اگر به قول شما اون کارها به بهترین شکل انجام میشد شما در بهترین حالت مدیر یه واحد بودید و دوباره کارمند بودید اصلا به اینکه مستقل بشید و به آزادی مالی برسید یا رسالتتون رو پیدا کنید فکر میکردین؟

      در کل هیچ چیزی تو این جهان از بین نمیره و بیهوده اتفاق نمیوفته حتی اون اتفاق هایی که ما دوستشون نداریم ! چون فقط ظاهرش خوشگل نیست برامون و یه نکته دیگه استادتو دوره عزت نفس میگن اصلا خودتون رو با نتایج نسنجید همینکه اون کار رو انجام دادید خودش دستاورده درسته دیگران تشویق نکردن اما خود آدم که میدونه چقدر بعد انجامش اعتماد بفسش بیشتر شده این نگاه به آدم خیلی آرامش میده و مطمئنم نتایج بزرگتون هم به وقتش اتفاق میوفته و اون موقع از همون گذشته به عنوان نقطه قوتتون یاد میکنید و اینکه شما واقعا با شغل فعلیتون هم کلی دارید به جامعه ک مردم خدمت میکنید و کارتون ارزشمنده!!!!

      وظیفه ما اینه که امروز رو بسازیم و همین امروز بهترینمون باشیم و خدا وعده داده باقیش رو میسازه خیلی درگیر گذشته و آینده دور نباشید به قولی آهو اگر به عقب برنمیگشت هیچوقت شکار شیر نمیشد گذشته رو شخم نزنید ما همه لایق بهترین ها هستیم و اگر اینجاییم یعنی رشد کردن برامون مهمه و از خیلی های دیگه که درگیر روزمرگی و بی هدفی هستن خداروشکر جدا شدیم و این بزرگترین نعمته ولی متاسفانه این ذهن چموش یادش میره کجا بوده و الان کجاست درسته نتایج اونقدری بزرگ نشده ولی قبلا همین نتایج که مهمترینش آرامش هست اصلاا نبوده ! اصلا چیزی به عنوان دغدغه برای پیدا کردن علاقه و هدف نبود! یه زندگی معمولی بدون هیچ هیجان خاصی ولی این ذهن ناسپاس همش فراموش میکنه و ما باید افسارش رو بگیریم که نره تو جاده خاکی چون اونوقت سخت میشه کار

      ان شاالله مسیر زندگیتون هموار و به سمت ثروت و عشق و آرامش باشه و همیشه از حال خوبتون و کودک درونتون بنویسین و ما لذت ببریم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1271 روز

        سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم زهرا خانم عزیز. از همه لطف و محبت های شما بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم.

        خیلی ممنونم بخاطر کامنت ارزشمند تون. کاملاً حق با شماست. نمیدونم کار خوبی کردم این کامنت رو نوشتم یا نه. اون موضوعات گذشته رو مرور کردم. حداقلش باعث شد این گنجهای بینظیر از کامنت های دوستان نصیبم بشه. و چقدر نکات خوبی رو گفتین برام. هر کدوم از اون تجربیات گذشته یه قطعه پازل بوده، یه وقتایی هست ما یه پازل رو میخوایم تکمیل کنیم ممکنه یه قطعه اش هیچ تصویری روش نباشه. ولی توی صفحه پازل یه جای خالی براش هست. باید اون قطعه باشه تا پازل تکمیل بشه. باید این سوال رو مکرر از خودم بپرسم درسش برای من چی بود؟

        و چه مثال قشنگی زدین از آهویی که در حین دویدن به پشت سرش نگاه میکنه. اگه کسی بود که به آهو یاد بده بیخیال پشت سر، فقط تلاش کن تا با حداکثر سرعت برسی به فلان نقطه از اونجا به بعد در امنیت هستی ، اونوقت شکار نمیشد. همون دانش و تجربه گذشته برام کافیه. نباید هر بار و هر بار تکرارش کنم. بلکه باید بهش افتخار کنم. چقدر لذت بردم و ازتون ممنونم بخاطر اون نکته طلایی از دوره عزت نفس. همین که کاری رو انجام دادم که ماموریت خودم بوده و دیگری انجامش نداده، خودش موفقیت محسوب میشه.

        این صحبت شما در مورد عزت نفس و عدم تشویق دیگران منو یاد یه ماجرایی انداخت. توی همون نیروی دریایی یه فرمانده داشتیم،بسیار سختگیر ، اهل داد و بیداد کردن، ولی بسیار قلب مهربانی داشت و بسیار انسان متعهدی بود به کار. وقتی داد و بیداد سرمون میکرد ما میفهمیدیم این حرف دلش نیست. بیشترش شوخیه. فقط میخندیدیم. یبار با بچه های مکانیک موتور خونه رو تمیز کرده بودیم و کلی رنگ گرفته بودیم تمام موتورخونه ناوچه رو رنگ‌ زده بودیم. هر لوله ای رو یه رنگی زده بودیم به تفکیک رنگ میشد فهمید که اون لوله چیه. آب دریا سبز، آب شیرین آبی ، سوخت قهوه ای تیره، لوله های پمپ حریق قرمز و … از ستاد اومده بودن بازدید ناوچه مون. بعدش یکی از مسئولین گفت آفرین بچه ها، احسنت موتورخانه خیلی تمیز شده. کارتون عالیه. یهو فرمانده مون داد زد ،ازشون تعریف نکنید، پر رو میشن، خاک تو سرتون کنن با این کار کردنتون. گند زدین. و … منم می‌خندیدم به این حرفاش. بعدش که رفتم بالا تا برامون نامه تشویقی زده. هر وقت یاد این خاطره میافتم بی اختیار میخندم. امیدوارم خداوند بهترین ها رو به زندگیش بده.

        از شما ممنونم با این کامنت بی نظیرتون چقدر احساس خوب و مثبت بهم هدیه دادین. بسیار ممنون و سپاسگزارم.

        از درگاه خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون میخوام. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2227 روز

      به نام خداوند مهربانی ها

      درود بر شما دوست عزیز و هم فرکانسی من

      اول از همه عکس پروفایل جدید مبارک :) اینو تو دیدگاه صبحم یادم رفت بگم

      من امروز بعد از ناهار اومدم توی سایت چند تا دیدگاه خواندم

      هوس کردم بیام پروفایل شما داستان هدایتت رو دوباره بخوانم

      اما وقتی اومدم حسم گفت نه!

      برو یکی از دیدگاه های حمید رو بخون… :)

      من هم گفتم چشم :)

      آقا من اسکرول کردم اومدم بالا که بزنم روی گزینه دیدگاه های شما (الان یادم افتاد که باید می اومدم پایین!! چرا رفتم بالا!! چون دست خودم نبود من فقط رها بودم جریان هدایت داشت منو با خودش می برد) در فایل های دانلودی

      میدونی چه اتفاقی افتاد!!

      شاید برات خنده دار باشه ولی این دقیقاً و دقیقاً هدایت الله مهربانم بود

      چند تا میس تاچ پشت سرهم و ناخواسته داشتم!!!!

      اول دستم خورد روی اون نوار باز شو فایل های دانلودی (بالای سایت) بعد دستم خورد روی گزینه‌ی ایمانی که عمل می آورد

      در صورتی که من اصلاً می خواستم اون نوار رو ببندم !!!

      به همین سادگی

      ولی در یک آن حسم گفت محمد تو نمیدونی من میدونم تو نمی فهمی من می فهمم

      گفت بزن روی اولین فایل یعنی همین فایل هدف گذاری و تأثیر آن در زندگی

      گفت اینجا دیدگاه ها رو بگذار روی به ترتیب امتیاز دیدگاه حمید همین بالاهاست ، این رو بخون!! الله اکبر همین الان موهای تنم سیخ شده

      آقا من هم زدم نمایش به ترتیب امتیاز

      دیدگاه اول ، سید علی خوشدل! دیدگاه دوم سعیده شهریاری!

      دیدگاه سوم اسدالله زرگوشی!

      گفتم خب اینا رو که اون بالا خود سیستم امتیاز بندی سایت هم نشون میده اما…

      چیزی که من رو شک زده کرد این بود که دیدگاه شما دقیقاً و دقیقاً دیدگاه چهارم بود! بی گمان نبود که خدا می گفت دیدگاه حمید همین بالاهاست! این موضوع که دیدگاه شما چهارمی بود و موضوع بعدی هم اینکه من هنوز این دیدگاه رو نخواندم و بهش امتیازی هم ندادم دیگه به طور صد در صد و یقین بهم ثابت کرد که همین چند دقیقه پیش خدا به طور واضح با من حرف زد!! به خدا الان اشک شوق توی چشمام هست!! هنوز هم نرفتم دیدگاه رو بخوانم الان می خواهم برم ولی این ها رو اینجا نوشتم تا یادم نره

      حالا الان میرم بالا خود دیدگاه هم بخوانم ببینم چه درس هایی برایم داره

      بعد میام اینجا و دکمه ارسال دیدگاهم رو می زنم…

      ————————————————–

      الان که دارم می نویسم

      دیدگاه شما رو خط به خط و کلمه به کلمه مطالعه کردم!!

      میدونی چیه حمید جان؟

      احساس کردم بخش اول دیدگاهت (نگرشی که داشتی خیلی شبیه به منه…)

      من هم تا همین چند وقت پیش همین احساسات رو داشتم

      اینکه چقدر جاهای مختلف صادقانه و خالصانه خدمت کردم

      و اگر این انرژی و تلاش رو می گذاشتم روی راه اندازی کسب و کار شخصی خودم….

      اگر … فلان می کردم… فلان اتفاق می افتاد

      آقا حمید می خواهم یه پشینهاد دوستانه بهت بدهم، هر چند که میدونم خودت هم تصمیمش رو داری…

      دوره عزت

      بخر و ازش استفاده کن و آگاهی هاش رو ببلع یعنی جوری ازش استفاده کن که رخنه کنه در وجودت!!!

      abasmanesh.com

      محمد حسین توسلی

      بچه یزده الان هم تهران زندگی‌ می کنه

      عاشق استند آپ کمدیه و رسالت خودش این هنر رو انتخاب کرده

      در برنامه رامبد جوان خندوانه در فینال خندوانه قهرمان شد

      ویدیوهای زیادی از اجراهای ایشون در‌گوگل هست فقط کافیه اسم‌و فامیلیش رو‌ سرچ کنی

      من چند وقت پیش به صورت کاملاً هدایتی از طریق یکی از رفیق های مشترک من و محمد حسین با محمد حسین آشنا شدم

      چندین بار مکالمه تلفنی داشتیم و ویس هایی در تلگرام برای هم می فرستادیم

      میدونی در بین مکالمه های طولانی ای که من با محمد حسین داشتم بزرگترین عامل موفقیتش رو چی‌ می دیدم؟

      استفاده از دوره‌ی عزت نفس

      حمید جان میدونی مسئله‌ی من و خیلی از دوستای دیگمون که در سایت هستیم چیه؟

      خود سرزنشی و احساس عدم‌‌ لیاقت

      شاید برایت جالب باشه اگه بگم محمد حسین برای من تعریف می کرد و می گفت چطور به اون جایگاه رسیده

      چطور توانسته اونقدر در خودش احساس لیاقت ایجاد کنه که در فینال خندوانه در بین اون همه شرکت کننده ، بیشترین تعداد رأی رو از مردم بگیره و قهرمان بشه!!

      یکی از دلایلی که خودش بارها مطرح کرده و می کنه ایجادِ عادت تحسین کردن دیگران در درون خودش بوده

      و تواناییِ دیدنِ تحسین شدن های خودش توسط دیگران و بارها و بارها برای خودش تکرار کردنِ اون تحسین ها

      می گفت من هر بار هر کسی ازم‌ تعریف می کرد و تحسینم می کرد بعدش خودم با صدای خودم اون موضوع و اون اتفاق رو بازگو می کردم ضبط می کردم و بارها و بارها و بارها گوش میدادم

      من هم این کار رو امتحان کردم

      واقعاً جواب میده

      هدف من از گفتن این صحبت ها کمک کردن به شما بود

      امیدوارم توانسته باشم منظورم رو برسونم

      ———————————————-

      چند وقت پیش در نشانه روزانه ام هدایت شدم و بهم گفته شد که یه تعهد سه ماهه بدهم و از دوره عزت نفس استفاده کنم

      من هم گفتم چشم

      ولی

      در این مسیر که حدوداً یک ماهه شورع کردم… خیلی بالا و پایین داشتم

      یه سوالی از شما دارم

      در واقع دو تا سوال

      شیوه گوش دادن و نت برداری شما از جلسات چطوریه؟!

      برای من خیلی زمان بر هستش :)

      یه لحظه صبر کن…

      الان رفتم سر رسیدم رو باز کردم و شمردم، 35 صفحه فقط از جلسه اول نت برداری کردم و البته که چندین و چند روز هم طول کشید چون من صبح ها میرم کتابخونه و یه برنامه ریزی برای خودم کردم که فقط صبح ها روی دوره کار کنم بقیه روز رو بیام کار کنم (کسب و کارم املاک منظورمه) و یه چند ساعتی هم راجع به عشق و علاقم یعنی عکاسی مطالعه کنم

      اگر هر تجربه و یا نکته ای در این باره داری ممنون میشم بهم بگی

      شیوه گوش دادن و نت برداری شما از جلسات چطوریه؟!

      به دستان توانمند الله مهربان می سپارمت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      سعیده شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1285 روز

      بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

      کهیعص ﴿١﴾

      کاف، هاء، یاء، عَین، صاد

      ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا ﴿٢﴾

      [آیاتی که بر تو خوانده می شود] یاد رحمت پروردگارت بر بنده اش زکریاست.

      إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ نِدَاءً خَفِیًّا ﴿٣﴾

      هنگامی که پروردگارش را با دعایی پنهان خواند،

      قَالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبًا وَلَمْ أَکُنْ بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیًّا ﴿4﴾

      گفت: پروردگارا! به راستی استخوانم سست شده و [مویِ] سرم از پیری سپید گشته، و پروردگارا! هیچ گاه درباره دعا به پیشگاهت [از اجابت] محروم و بی بهره نبودم.

      وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِنْ وَرَائِی وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا ﴿5﴾

      و همانا من پس از خود از خویشاوندانم بیمناکم، و همسرم نازا بوده است، پس مرا از سوی خود فرزندی عطا کن.

      یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ ۖ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا ﴿6﴾

      که از من و خاندان یعقوب ارث ببرد، و او را پروردگارا! [از هر جهت] مورد رضایت [خود] قرار ده.

      یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یَحْیَىٰ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا ﴿٧﴾

      ای زکریا! ما تو را به پسری که نامش یحیی است، مژده می دهیم، [و] پیش از این همنامی برای او قرار نداده ایم.

      قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا ﴿٨﴾

      گفت: پروردگارا! چگونه برایم پسری خواهد بود در حالی که همسرم نازا بوده است و خود نیز از پیری به فرتوتی رسیده ام؟!

      قَالَ کَذَٰلِکَ قَالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَکُ شَیْئًا ﴿٩﴾

      گفت: چنین است ،پروردگارت فرمود: این [کار] بر من آسان است، و همانا تو را پیش از این در حالی که چیزی نبودی آفریدم

      ===================================

      حمید حنیف عزیزم سلام

      امیدوارم حال دلت عالی باشه،قلب سلیمت متصل به نور الله و این تلگراف در بهترین زمان و مکان به دستت برسه.

      خیلی بی هدف اومدم روی فایل بنر سایت تا ردپای خودم رو بخونم …بعد خوندن کامنت خودم شگفت زده شدم ازین جریان واضح هدایت،ازینکه بعد از یک سال و چند ماه دوباره توی همون موقعیتی هستم که اردیبهشت ١4٠٢ بودم ،و اون موقع نوشتم فکر کنم قراره یک اتفاقات عالی بیفته …درحالی که هیچ اطلاعی نداشتم یکی دو هفته بعد چطور جریان هدایت بازی زندگی من رو عوض می‌کنه!

      [همینجا استاپ کن یک چیزی رو بگم،و بعد کامنتم رو ادامه بدم،من اصلا قصد کامنت نوشتن نداشتم،بعد از خوندن کامنت خودم هم همچنان در حالت بزغاله ی پادشاه یا عسلی استاد بودم اما تا رسیدم به کامنت شما و با آرامش خط به خطش رو خوندم قلبم باز شد و رفتم وضو گرفتم تا وصل بشم و بنویسم،طبق رسم نانوشته برای فرستادن تلگراف توحیدی برای شما،از قرآن هدایت خواستم و سوره ی بی نظیر مریم باز شد!منم نتونستم یکی دوتا آیه جدا کنم!از اول تا اونجایی که الله با یک مثال ساده،ذکریا رو ناک اوت می‌کنه کپی کردم برات!میدونی؟یک احساس مزاحی من توی این آیه ی آخر میبینم،مثل اینکه وقتی ذکریا از خدا پرسیده خو چه جوری بهم بچه میدی؟خدا یک نیشخند زده و گفته خو خودتو چه جوری از هیچی ساختم:)؟همونقدر کار برام آسونه!خیلی این سوره رو دوست دارم،خیلی هم این روزها بهش هدایت شدم!خلاصه که این پرانتز رو برای این باز کردم که بهت بگم آمادگی یک تلگراف طولانی رو داشته باش،خود پرانتز طولانی شد:)دیگه همینه که هست:) میخوای بخواه،نمیخوای هم باید بخوای:) چون بهر حال از سمت من این تلگراف به امید الله ارسال خواهد شد،بریم برای ادامه ی اصل کامنت:)) )

      اردیبهشت ماه 4٠٢ انتقالیِ من کاملا برگشت خورده بود،بچه ها رو از گرگان برگردونده بودم پیش خودم،و الگوهای تکراری در روابط روحم رو خسته کرده بود.

      همون‌روز ها،نشانه ی ارزش تضاد من رو دعوت کردبه جای تمرکز روی شرایط ناخواسته،خواسته هام رو بنویسم،یادمه که واقعا ازینکه چرا بعد این همه مدت کار کردن روی خودم،نتیجه هایی که میخواستم رو خلق نکردم،کلافه بودم.

      یک گریز بزنم به جلسه 5 قدم ٨:

      استاد میگه:

      وقتی تو شرایط سخت هستید که هیچ ایده ای برای حل مسائل ندارید باید بتونید مسئله رو رها کنید،وقتی توی مردابی اگر دست و پا بزنی میری پایینتر!این موضوع به حرف راحته ولی توی عمل رها کردن مشکل خیلی سخته،اما باید بتونی،باید بتونی به مشکل تمرکز نکنی و اجازه بدی خدا کارهارو انجام بده.

      اگر آروم بگیری و دست و پانزنی،خدا یکیو می‌فرسته که خیلی راحت از مرداب میارتت بیرون و میزارتت تو جاده آسفالت میگه حالا راه برو لذت ببر! قانونش اینه!

      برگردم به آخرای اردیبهشت:

      با اینکه کلافه و گیج و سردرگم بودم اما تلاش می‌کردم حالم رو مثبت نگه دارم و به زندگی عادیم ادامه بدم،همچنان پیگیر آموزش ها باشم و با کامنت نوشتن ها ذهنم رو مثبت نگه دارم!

      و دقیقا دو هفته بعد هدایت ها پشت سر هم اومد….هدایت های شگفت انگیز که مثل همون تعبیر قشنگ استاد بود!خدا با هدایت هاش منو از مرداب درآورد و گذاشت توی جاده آسفالته …نتنها من شگفت زده ی جریان هدایت و خوشحال و سرمست بودم …که تیرماه جریان انتقالی خود به خود راه افتاد و ….ادامه ی ماجرا…..

      برسم به امروز خودم :)

      به تاریخ یک شهریورماه هزار و چهارصد وسه!

      من یک بار دیگه استاپ خوردم حمید!این بار مسئله خیلی بزرگتر از اردیبهشت ماهه!

      ولی من هم خیلی بزرگتر از سعیده ی یک سال پیشم،انقدر شخصیت توحیدیم رشد کرده که‌این‌وضعیت منو از پا در نیاره که حتی تلاش کنم بهتر و بیشتر به قانون عمل کنم.

      دقیقا مثل زمانی که کارت بانکی استاد مسدود شد و سایتش رو فیلتر کردن و استاد گفت بیاین بریم لذت ببریم قراره یک اتفاقات عالی بیفته!

      منم بیشتر از یک هفته که شمالم!جریان هدایت نمیزاره برگردم!فکر میکردم دیگه جمعه برمیگردم ولی همچنان هدایت منو توی شمال نگه داشته والبته چندتا موضوع دیگه که فعلا نمی‌خوام چیزی ازش بگم.

      خلاصه که به قول استاد در جلسه ٢ قدم نه ،به جای اینکه بگم شرایط حساس کنونی باید بگم شرایط ثروت آفرین کنونی!شرایط عاشقانه ی کنونی!شرایط سلامتی کنونی!

      نامبرده با تلاش برای تمرکز روی خواسته و اعراض از ناخواسته ها …منتظره خدا دوباره به کمکش بیاد …تا یک بار دیگه از مرداب درش بیاره و بزارتش روی جاده آسفالته…

      خدا همیشه سمت خودش رو عالی انجام میده،این منم که باید تلاش کنم سمت خودم رو خوب انجام بدم.

      هرچند همین الان که دارم برات مینویسم ذهنم میگه باشه بشین تا صبح دولتت بدمد!امامنم بهش جواب میدم،تو کارت همینه که با من دشمنی کنی،من به تو توجه نمیکنم،من به ندای قلبم ایمان دارم که باز هم به کمکم میاد.

      راستی این تیکه از کامنتت خیلی به جانم نشست:

      یه قطار رو تصور کنید که از ریل اصلی خارج بشه و وارد یه ریل اشتباهی بشه. حتی اگه حادثه ای هم نده ولی از اون مناظر همیشگی که داشته محروم میشه. حالا هر چی بگیم آقا من منظره دریا رو میخواستم ، چرا اینجا بیابونه، «از ریل خارج شدی حمید» برگرد به مسیر هدایت الهی.

      این روز ها ،سعیده هم داره تلاش می‌کنه خودش رو روی ریل نگه داره!داره سعیش رو می‌کنه !دعا میکنم خداوند سعی من رو بپذیره….و از در رحمتش به کمک بنده ی ضعیفش بیاد …

      ازت ممنونم حمیدجان،ازت ممنونم که هستی و میتونم فراغ بال برات بنویسم،نه الان،از همون شهریور 4٠١ ،تا کامنت نوشتن برات رو شروع کردم دیگه تموم شدنش دست من نبود،جمله ها پشت هم میومد…ازت ممنونم برای این هم مداری و برای تموم گوش شنوایی که برای تلگراف هام داشتی همیشه.

      برات بهترین هارو آرزو میکنم،از هرچیزی که خودت میخوای،همیشه بهت گفتم من خیلی چیز ها ازت یاد گرفتم از قرآن از قانون از هوا فضا از ….

      تو جامعه ای که نود و نه درصد آدم ها نه از قانون چیزی میدونند و نه اگر بدونن بهش عمل میکنند،بیشتر از ٢ ساله داری تلاش می‌کنی به توحید عمل کنی و ریشه های شرک رو بخشکونی و ریشه های ارزشمندی و لیاقت سرکوب شده رو از نو بسازی.به خودت افتخار کن پسر !

      استاد تو قدم نه میگه نگاه به زندگی الانت نکن،زندگی الانت نتیجه ی باورهای گذشته ی توعه،وقتی باورهات عوض بشن زندگی اینده ی تو هم تغییر میکنه….

      باورهایی که تغییر دادنشون سخته،زمان می‌بره،تلاش و تعهد میخواد ولی میشه عوضشون کرد!

      توی این ٢ سال با یکم تغییر باور هامون چقدر شرایطمون تغییر کرد؟

      خدا همون خداست،قانون همون قانونه.

      ما فقط باید خودمون رو ریل نگه داریم…و بعد اوضاع به صورت بنیادین عوض میشه …وعده ی خداست و فقط وعده‌ی خداست که حقه.

      وَعْدَ اللَّهِ ۖ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ

      ازت ممنونم که تمرین ستاره ی قطبی امروزم شدی،این یک ساعت پربرکتی که صرف نوشتن تلگراف برای شما شد باعث شد بیشتر روی ریل قرار بگیرم و حتما با نورش میتونم تا شب بهتر ذهنم رو کنترل کنم.

      بزودی با خبرهای خوب برمیگردم!

      قراره اتفاقات عالی بیفته …:)

      در پناه نور میسپارمت پسر!

      نورِ آسمون ها وزمین …

      به امید دیدارت در بهترین زمان و مکان

      اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ ۖ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ

      خدا نور آسمانها و زمین است. مثَل نور او چون چراغدانى است که در آن چراغى باشد، آن چراغ درون آبگینه‌اى و آن آبگینه چون ستاره‌اى درخشنده. از روغن درخت پربرکت زیتون که نه خاورى است و نه باخترى افروخته باشد. روغنش روشنى بخشد هر چند آتش بدان نرسیده باشد. نورى افزون بر نور دیگر. خدا هر کس را که بخواهد بدان نور راه مى‌نماید و براى مردم مثَلها مى‌آورد، زیرا بر هر چیزى آگاه است.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 108 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1271 روز

        بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

        «حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاهِ الْوُسْطَىٰ وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِینَ»

        ﺑﺮ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎ ﻭ ﺑﻪ ﻭﻳﮋﻩ ﻧﻤﺎﺯ میانه ﻣﺤﺎﻓﻈﺖ ﻛﻨﻴﺪ ، ﻭ ﻓﺮﻭﺗﻨﺎﻧﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍ ﻗﻴﺎم ﻛﻨﻴﺪ (٢٣٨ بقره)—————————————————————————

        «تا در ره پیری به چه آیین رَوی ای دل ؛ باری به غلط صرف شد ایامِ شبابت» ؛ «ای قصرِ دل افروز که منزلگهِ انسی ؛ یا رب مَکُناد آفتِ ایام، خرابت»

        «غزل 15حافظ»

        —————————————————————————

        سلام و درود و رحمت پروردگار به سعیده نورانی ، الهی که در پناه رب العالمین حال دلت عالی عالی عالی باشه و در هر ثانیه به جریان هدایت وصل باشی.

        ازت بی‌نهایت سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمندت ، الان اومدم ساحل، همون جایی که اولین بار 11 شهریور 1401 گیوآپ کردم.

        جات واقعاً خالی ، ساحل به طرز شگفت انگیزی زیباست، هوا آفتابیه و یه نسیم بسیار بسیار خنک و لذت‌بخشی از کولر ماشین میاد (خداوکیلی انتظار نداری که توی گرما و شرجی شهریور و دمای 38 درجه الانِ بوشهر، نسیم خنک از روی دریا بیاد؟؟ ، عاااموووو اینجا هوا گرمههه گررررررم ، خرماپزونه ، در حد اوپیچک ، نگران نباش کم کم لهجه بوشهری رو هم یاد میگیری)—————————————————————————

        چندبار خواستم کامنتتو جواب بدم هر بار دیدم توی فرکانس یا شرایط نوشتن نیستم. حتی چند بار هدایت قرآنی گرفتم ولی بازم صبر کردم. الان ولی حسش هست برای نوشتن. یبار که هدایت گرفته بودم سوره حجر اومد ، ماجرای مهمانان ابراهیم و وعده الهی برای تولد اسماعیل و اینکه از رحمت خدا ناامید نباش چون فقط گمراهان از رحمت خدا ناامید میشن. برام جالب بود از این حیث که تقریباً مشابهت داشت با ماجرای زکریا که ابتدای کامنتت نوشته بودی. (بنده خدا زکریا فکر کنم سر پیری هنوز ماجرای لک لک ها باور داشته. خدا هم بهش هینت میده.)

        از شوخی بگذریم حکایت زکریا حکایت خیلی از ماست، یه درخواستی داریم و خداوند یه وعده خوبی بهمون میده ولی ما می‌پرسیم چطور ممکنه؟ چرا؟ با این شرایط؟ با این اوضاع؟ با این قوانین؟ با این اقتصاد؟ با این تورم؟

        زکریا میگه من بچه میخوام، خدا هم میگه باشه یه بچه ای بهت میدم اسمش هم یحیی ست. اسمش یونیکه، قبل از این کسی به این اسم نبوده. میگه خدایا چطور ممکنه؟ من به پیری رسیدم، زنم هم نازاست. آقااااا بیخیال نجوای ذهن شو. الان سیمت به جریان هدایت وصله، الان وقتشه کلی چیز بهتر از بچه رو از خدا بخوای…

        یادم از خودم میاد یبار از قرآن هدایت گرفتم و هدایت شدم به سوره مومنون و ماجرای نوح که خداوند به چه زیبایی وعده نجات بهش میده و بهش یاد میده که وقتی به کشتی سوار شدی بگو الحمدلله که خداوند ما رو از قوم ظالم نجات داد و در ادامه میگه: «وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبَارَکًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ» این آیه رو که خوندم یه ندایی توی قلبم گفت چرا ازم خونه درخواست نمیکنی؟

        من یه لحظه شوکه شدم. ببین یه زمانی من میگم خدایا من خونه میخوام و هدایت میگیرم که خدایا چیکار کنم… ولی اون لحظه من فقط گفتم خدایا از طریق قرآن باهام حرف بزن. مشخصاً من چیزی رو نمی‌خواستم، رسیدم به این آیه… و به وضوح این ندا رو توی قلبم شنیدم. که «چرا ازم خونه درخواست نمیکنی؟؟» یه جورایی انگار خداوند مدتهاست منتظر منه، انگار داره ازم گلایه می‌کنه که تو قدرت منو باور نداری که ازم چیزی درخواست نمیکنی.

        حالا منم و هزارتا نجوا، قیمت خونه اینقدره من اینقدر پول ندارم، درآمدم فلانه ، دولت فلان ، بانک ها چنان ، تورم ، قیمت ارز ، فلان و چنان و … آقا بیخیال یه لحظه سکوت کن…

        توی اتاق کنترل پالایشگاه یه سری پنل های کنترل هست، و یه سری سری دکمه های اضطراری… (تقریباً توی هر صنعتی این موضوع هست، حتی نیروگاه های هسته ای) کارش توقف اضطراری بعضی از تجهیزاته. توی پالایشگاه گاز بهش میگن ESDV. مخفف شیرهای قطع کن اضطراری. وقتی این دکمه رو میزنن. شیرهای ورود و خروج گاز به یه واحد بسته میشه و بعد از 15 دقیقه یه سری شیرهای دیگه بنام BDV باز میشن و فشار باقی مونده توی تجهیزات رو به سمت فلر (مشعل) پالایشگاه تخلیه می‌کنن.

        دلم میخواد یه وقتایی بصورت دستی ESDV ذهن رو فعال کنم که کلیه افکار ورودی و خروجی رو قطع کنه و این فکر کردن های الکی رو بیخیال بشه. خداوند قولشو میده ولی من نگران میشم چطوری…؟؟ یکی نیست به من بگه به تو چه، یکی دیگه قول داده، چطوریش هم با اونه، اگه به قولش عمل نکرد برو یقه شو بگیر. این حکایت ذهن ماست، میخواد همه چیز رو بذاره توی قالب منطق، حتی قدرت خدا رو ، در حالیکه هیچ قالبی وجود نداره که به خدا و قدرت بینهایتش احاطه پیدا کنه.

        —————————————————————————

        یکی دیگه از هدایت‌هایی که از قرآن گرفتم و میخواستم برات کامنت بنویسم ولی نشد ، سوره حج بود.

        الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ»

        ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ، ﺣﺎﻛﻤﻴّﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻳﻲ ﻭﻳﮋﻩ ﺧﺪﺍﺳﺖ . ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺍﻭﺭﻱ ﻣﻰﻛﻨﺪ؛ ﭘﺲ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎﻱ ﭘﺮ ﻧﻌﻤﺖ ﺍﻧﺪ(56)

        و در ادامه از آیه 58 تا آیه 65 که همه آیاتی امید بخش هستند که آخرش منتهی میشه به اسماءالحسنی الهی.

        «وَالَّذِینَ هَاجَرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ»

        ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻫﺠﺮﺕ ﻛﺮﺩﻩ ﺳﭙﺲ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻳﺎ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﺧﺪﺍ ﺭﺯﻗﻲ ﻧﻴﻜﻮ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ؛ ﻭ ﻗﻄﻌﺎً ﺧﺪﺍ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺭﻭﺯﻱ ﺩﻫﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﺳﺖ .(5٨)

        «لَیُدْخِلَنَّهُم مُّدْخَلًا یَرْضَوْنَهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَعَلِیمٌ حَلِیمٌ»

        ﻣﺴﻠﻤﺎً ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﻲ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﭘﺴﻨﺪﻧﺪ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻰﻛﻨﺪ؛ ﻭ ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﻧﺎ ﻭ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭ ﺍﺳﺖ (5٩)

        «ذَٰلِکَ وَمَنْ عَاقَبَ بِمِثْلِ مَا عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِیَ عَلَیْهِ لَیَنصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ»

        ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﻘﻮﺑﺖ ﺷﺪﻩ ﻋﻘﻮﺑﺖ ﻛﻨﺪ ، ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﻭﻱ ﺳﺘﻢ ﺷﻮﺩ ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻱ ﻣﻰﺩﻫﺪ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ (6٠)

        «ذَٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَیُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ»

        ﺍﻳﻦ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺷﺐ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﺐ ﺩﺭﻣﻰ ﺁﻭﺭﺩ؛ ﻭ ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﺧﺪﺍ ﺷﻨﻮﺍ ﻭ ﺑﻴﻨﺎﺳﺖ (6١)

        «ذَٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ»

        ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﺣﻖ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺍﻭ ﻣﻰ ﭘﺮﺳﺘﻴﺪ ، ﺑﺎﻃﻞ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ (6٢)

        «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّهً إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ»

        ﺁﻳﺎ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺁﺑﻲ ﻧﺎﺯﻝ ﻣﻰﻛﻨﺪ، ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺳﺮﺳﺒﺰ ﻭ ﺧﺮم ﻣﻰ ﺷﻮﺩ؛ ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﺧﺪﺍ ﻟﻄﻴﻒ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ (6٣)

        «لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»

        ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ ، ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺳﻴﻄﺮﻩ ﻣﺎﻟﻜﻴّﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻳﻲ ﺍﻭﺳﺖ؛ ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻲ ﻧﻴﺎﺯ ﻭ ﺳﺘﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ (64)

        «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُم مَّا فِی الْأَرْضِ وَالْفُلْکَ تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَیُمْسِکُ السَّمَاءَ أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَّحِیمٌ»

        ﺁﻳﺎ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻛﺸﺘﻲ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺩﺭﻳﺎ ﺭﻭﺍﻧﻨﺪ، ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺭﺍم ﻭ ﻣﺴﺨّﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﻭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﻴﻔﺘﺪ ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺍﻭ؟ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩم ﺭﺅﻭﻑ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ (65)

        این آیات رو خیلی دوست دارم و همیشه برام امید بخشه. مخصوصاً بخاطر این اسماءالحسنی خداوند، که خداوند توی قرآن گفته اسماءالحسنی ویژه خداست و خدا رو با اونها صدا بزنید. مثل سلیمان که وقتی درخواست می‌کنه آخرش میگه همانا تو وهاب هستی. یا در پاسخ به موسی خدا میگه چون خدا غفور الرحیم ه ، یا درخواست زکریا که میگه خدایا تو خیرالوارثین هستی، یا عیسی که خدا رو با خیرالرازقین بودنش خطاب می‌کنه، یا ایوب که خدا رو ارحم الراحمین خطاب می‌کنه ، یا ابراهیم که توی آیات 127-129 بقره خدا رو السمیع العلیم و التواب الرحیم و العزیز الحکیم خطاب می‌کنه.

        این اسماء الحسنی «خَیْرُ الرَّازِقِینَ» «لَعَلِیمٌ حَلِیمٌ» «لَعَفُوٌّ غَفُورٌ» «سَمِیعٌ بَصِیرٌ» «الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ» «لَطِیفٌ خَبِیرٌ» «الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ» «لَرَءُوفٌ رَّحِیمٌ» ویژگی ها و صفات و قدرت‌هایی از خداوند هستند که اگر به باور حقیقی ما تبدیل بشن کیلومتر ها زندگی مون رو‌ متحول می‌کنه. کاش خود من بتونم اینها رو باور کنم. نوشتنش یه چیزیه و باور کردنش یه چیزی دیگه. از خداوند خودش درخواست میکنم که این اسماء الحسنی رو به باور حقیقی من تبدیل کنه، و فقط یه بلندگوی پر سر و صدا نباشم برای حرف زدن.

        چون در ادامه همین آیات 58-65 سوره حج توی آیه 66 توصیف خداوند در مورد انسان اینه «إِنَّ الْإِنسَانَ لَکَفُورٌ»، حتی نگفته انسان کفوره، گفته انسان لکفوره، با تاکید ویژه مطلق وجود و ذات انسان ناسپاسیه به درگاه خداوند.

        از خداوند درخواست هدایت و ایمان و باور قلبی میکنم که از مدار کفور بودن به مدار توحید و باور اسماءالحسنی الهی برسم. واقعاً از سمت خودم اعلام عجز میکنم و دست تسلیم و درخواست یاری به سمت درگاهش بالا میبرم. اگه خودش کمک مون نکنه کاری ازمون ساخته نیست.

        —————————————————————————

        ازت بی‌نهایت سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمندت. الهی که در هر لحظه به جریان هدایت الهی وصل باشی و قلبت نورانی به نور خداوند.

        آیاتی که الان از گوشی داشت پخش میشد رو برات کپی میکنم.

        «وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا الْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ»

        ﻭ ﻣﻰﮔﻮﻳﻨﺪ : ﺍﮔﺮ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮﻳﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﻭﻋﺪﻩ ﻭﻗﻮﻉ ﻛﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ؟(٢5)

        «قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِیرٌ مُّبِینٌ»

        ﺑﮕﻮ : ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﻓﻘﻂ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻴﻢ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺁﺷﻜﺎﺭم (٢6)

        —————————————————————————

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و نورانی باشی.

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 72 رای:
        • -
          حسین عبادی گفته:
          مدت عضویت: 1838 روز

          بنام خداونده بخنشده و مهربانم…..

          وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۚ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشَاءُ وَیُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ

          از آن خداست هر چه در آسمانها و زمین است. هر که را بخواهد مى‌آمرزد و هر که را بخواهد عذاب مى‌کند، و خدا آمرزنده و مهربان است.

          سلام حمید عزیزم الهی که حال دلت عالی باشه و رو براه در پناه رب…

          حمید نمیدونم چرا نتونستم از کامنتت بگزرم ببخشم میام زیر کامنتهای شما که برای هم مینویسید کامنت میزارم اخه بدجوری میچسبممم و جذبم میکنه و از دیروز تا به الان میخواستم کامنتتو رو بخونم نشد و الان فرصت پیدا کردم ….

          این همه اگاهی نوش روحت باشه پسر چقدر قشنگگگگگ برام این همه زیبایی کلامت که از قلبت میاد حمید همیشه بنویس همیش برام بگو از قران همیشه در مورد شخصیتهای بینظیر قران برامون صحبت کن حمید تو به لطف الله خیلی جلویی خیلیییی

          برا هممون یه esdv با عملکرد بینهایت بالا که هیچ نویزی نتونه جلوش رو بگیره ارزو میکنم که بتونیم بدون هیچ اختلالی ببندیم هر چی ورودی و خروجی و بریم تویه حالتی که که میخوایم….

          چقدر اسما حسنی رو دوست داشتم…

          الان سوره ال عمران داره بخش میشه و ایه 186 بخش شد…

          دقیقا سر ایستادگی . که گفت دارم کامنت رو مینویسممممم….

          حمید ممنونم ازت برای

          وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبَارَکًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ

          الهی صد هزار بار شکر الهی بینهایت شکرش که تویه فرکانسی قرار گرفتم که همش داره باهام حرف میزنه دقیقا در مورد همین موضوع الهی شکرش الهی شکرششش…

          حمید خیلی دوستت دارم

          همیشه باش و از یاد بگیرم دستهای خداااااااااااا…

          در پناه جان جانان رب العامین شاد سلامت و ثروتمند باشی

          با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          • -
            حمید امیری Maverick گفته:
            مدت عضویت: 1271 روز

            سلام و درود بینهایت حسین جان. الهی که حال دلت عالی عالی عالی باشه. ازت متشکرم بخاطر کامنت ارزشمندت. بینهایت تحسینت میکنم حسین جان و ازت ممنونم که برام کامنت فرستادی.

            اتفاقاً من از خدامه کامنت دریافت کنم منتها به علت تنبلی یه وقتایی وقت کم میارم برای کامنت جواب دادن. الان کلی از کامنتای بچه ها مونده بی جواب و من گوشه ذهنم همش میگم کاش بتونم کامنت دوستان رو جواب بدم. نه اینکه جواب ندم اذیت بشم، نه خودم لذت میبرم کامنت دوستان رو جواب بدم.

            ازت متشکرم حسین عزیز.

            امیدت به رب العالمین باشه.

            امیدت به خدایی که خیرالمنزلین هست.

            توی کامنتت نوشته بودی «حمید تو به لطف الله خیلی جلویی» ولی باور کن اینجوری نیست من خودم که اصلا از عملکرد خودم راضی نیستم.

            در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی حسین جان.

            «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
            • -
              حسین عبادی گفته:
              مدت عضویت: 1838 روز

              بنام خداونده بخشنده و مهربانم…

              سلام به حمید عزیزمممممم دووستت دارم دوستت دارم دوستت دارم…

              حمید یه چیزی بگم ما باور نمیکنیم که جلوییم ما نمخوایم بپذیریم که جلوییم تازه داشتم کامننت رو میخوندم همین که زدی روی داشبورت میدونی که جلویی همین که سپاس گزاریم میدونی که جلویی همین که اینجاییم میدونی که جلویی همین که اینقدر قران رو برامون قشنگ میگی میدونی که جلویی همین که اینقدر همه دوستتون دران میدونی که جلویی و و و ……….

              حمید مشکل ما اینه که خودمون باور نداریم مشکل ما اینه که نیتونیم درک کنیم که جلویمممم

              دوستت دارم حمید دوستت دارم…

              حمید امروز داشتم با رییس امور اداریمون حرف میزدم گفت حسین ازت خواهش میکنم هر روز بیا پیشمممم هر روز بیا پیشممم خیلی خوبه که میایی پیشم اصن از همچیز رها میشمممممممم

              گفتم خدایااااااااا شکرت که همرو مسخره من کردی همروو مسخره من کردی اینها اعتبارش برای تووووو برای تووووووووووووووو دوستت دارم رب من دوستت دارم من بدون تو هیچچچچچچچچچچچچچی نیستم هیچی اینا همش تویی صد هزار بار شکرتتتتتتتتتتتتتت رب نازنینم….

              خدایا زندگیمون رو به خودت گره کور بزن گره کور هیچ وقت باز نمیشه….

              در پناه جان جانان رب العالمین شاد سلامت و ثروتمند باشی…

              با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا

              خدایااااااااااااااااااااااا شکرت خدایا شکرتتتتتتت

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
          • -
            حمید امیری Maverick گفته:
            مدت عضویت: 1271 روز

            سلام و درود فراوان به حسین جان عبادی بنده خوب خداوند.

            الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود ارزشمندت حسین جان. الهی که حال دلت عالی عالی عالی باشه و در هر لحظه به رب العالمین وصل باشی.

            حسین جان کامنتت گزینه پاسخ رو نداشت من اومدم یه کامنت بالاتر جواب کامنتتو بدم.

            ازت متشکرم حسین جان که هر روز برام کامنت میذاری. ازت متشکرم.

            یه جورایی باهات موافقم حسین از اون جهت که خیلی وقتها خودمو دست کم میگیرم. خیلی وقتها میگم خب که چی این که چیزی نیست همه میتونن.

            امروز میخواستم یه چیزی رو بگیرم. با تی‌شرت خونگی و دمپایی رفتم توی یه فروشگاه بزرگ ، نداشتن بعدش رفتم برم توی یه فروشگاه دیگه که خیلی حالا ظاهر لاکچری داشت. بعد یه لحظه ذهنم خواست نجوا کنه که اینجا جای آدم پولدارا ست تو با این شر و وضع خونگی و دمپایی میخوای بری تو فروشگاهی که همه مشتری هاش با ماشین خارجی میان.

            گفتم بابا بیخیال ، استاد با دمپایی و زیرپوش فلوریداییش می‌رفت ملک می‌خرید.

            اتفاقاً اینجا باید جلوی ذهنتو بگیری. خلاصه هیچی دیگه رفتم داخل و بعد که اومدم بیرون گفتم من از کی اینقدر تغییر کردم که نظر بقیه برام مهم نیست؟؟ اتفاقاً اونهایی هم که اونجا بودن واکنششون خیلی محترمانه بود.

            آره حق با شماست یه جاهایی من تغییر کردم ولی خب ذهن کارش نجوا کردنه. این روزها درگیر یه سری نجواها شدم که هر از گاهی تا حالم خوب میشه، یه ذره روی خودم کار میکنم ، یه ذره فایل گوش میدم. چند صفحه شکرگزاری می‌نویسم تا میخوام‌ بیام کامنت بذارم یهو نجوای ذهن میاد میگه فلان موضوع رو یادته؟ میخوای چیکار کنی؟ حالا اینم یه کاریش کردی، اون یکی رو چی ؟

            دیشب داشتم یکی از فایلهای دوازده قدم رو گوش میدادم که استاد در مورد نجوای کمبود ذهن میگه. یادم از نجواهای ذهن خودم افتاد ، دیدم خداوکیلی اوضاع اونقدر ها هم کمبود و جهنم نیست ولی ذهن داره یه سناریوی آخرالزمانی درست می‌کنه که دیگه بدبخت شدی ، دیگه نابود شدی، دیگه هیچ کاری ازت ساخته نیست.

            در حالیکه به قول شما خداوند بارها توی قرآن اشاره کرده به این موضوع که ما زمین و ماه و آسمان و خورشید رو مسخر انسان قرار دادیم.

            کاش یه ذره حرف خدا رو باور کنم…

            حسین جان ازت متشکرم بخاطر کامنت ارزشمندت. الهی که در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی ، بنده خوب خداوند.

            «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
            • -
              حسین عبادی گفته:
              مدت عضویت: 1838 روز

              بنام خداونده بخنشده و مهربانم…..

              حمید عزیزم سلامممم حمید جان سلاممم الهی که حال دلت عالیه عالی باشه در پناه رب منان …

              خدارو شکر که خدا یه فرصت دیگه بهم داد که برات بنویسم و این حال بهترین حال دنیاست…

              حمید نمیدونم میدونی یا که من تاتتر بازی میکنم و به لطف الله تونستم خیلی موفق باشم تویه کار طنز و همیشه دوست دارم که حال دلم رو خوب کنم و حال اونایی که میان اجرامون رو مبینن رو همه قشنگ کنم که این کار به لطف الله انجام شده و همیشه کارهایی هم که میبندیم خیلی مخاطب داره به لطف الله…

              حمید من یه پیج اینستا داشتم که خیلی فالور داشت و خیلی ادمها بهم اردات داشتن چندتا شبکه تلو زیون به واسطه الله و لطف کودکان مبتلا به سرطان من رو دعوت کردن و حتی برنامه ماه رمضان امسال بخش زنده داشتم از شبکه دو ایران …

              و یه جورایی اکثر ادمهای شهرم من رو میشناسن به لطف رب…

              حالا اینارو گفتم که بهت بگم من همیشه تلاشم رو میکنم که ادمهارو زیاد بهشون اهمیت ندم زیبایی های شون رو مبینم و تحسین میکنم اما خودم رو ترجیه میدم به اونا چطوررر خودم رو ترجیه میدم؟؟؟

              حمید من خیلی وقتا تویه سطح شهر به لطف رب کار برقکاری ساختمان انجام میدم یا نصب کولر دو تیکه…

              وقتی میرم سر کار لباسهام وضع و ظاهر درستی نذاره خیلی وقتا شده با سر و صورت خاکی لباس کثیف یا بحضا پاره و…. میزنم تو خیابون میرم میشینم در کافه و خدارو شاکرم که بهم این قدرت داده که مهندس بودنم هیچ دخل و تصرفی تویه این قضیه خودم بودن نداشت…

              و خیلی وقتا با شلوارک و دمپایی میرم تویه فروشگاهای بزرگ و و و….

              همه هم من رو میشناسن برام اهمیتی نداره حتی خانومم هم این رو متوجه شده که حسین اینجور راحتر….

              و همیشه تلاش میکنم تویه هر شرایطی که هستم خودم رو بپذیرم و کار کسی نداشت باشم…

              اینم به این دلیل که ایجور فکر میکنم که ادمهااصن به من فکر نمیکنه ادمها چکار من دارن ادمها حسین رو میشناسن و میدون اون کیه اصن براش مهم نیست که کی چجور قضاوتش میکنه خدارو شکررررررررررررررررررررررررررررررررر…

              حمید کامنتت رو دوست داشتم و ایناهارو برای خودم نوشتم که چراغی باشه برای مسیری که دارم میرم و بدونم من یه ایجور چیزایی تو خودم دارم ….

              چقدر خوب بود که بهم جواب دادی حمید چقدر قشنگ بود که بهم جواب دادی ممنونم ازت که رفتی فروشگاه ممنونم ازت که این کامنت رو نوشتی برای من ممنونم حمید عزیزمممممم ممنونم خیلی دوستت دارم…

              حمید کامنت برام خیلی با ارزش بود که به خودم یاد اوری کنم…

              حمید ببخش اگر همش از خودم گفتم تویه این کامنتتت فقد برای مورو بوده مرور مسیر خودم دوستت دارم

              از خدا میخوام که زندگیمون رو به خودش گره کور بزن چون گره کور رو هیچکس نمیتونه باز کنه…

              در پناه جان جانان رب العامین شاد سلامت و ثروتمند باشی…

              با عشق بنده خوب خدا حسین عبادی

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
        • -
          فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
          مدت عضویت: 1316 روز

          سلام و درود به حمید عزیز ..به حمید آیات اللهی…

          الخیر فی ما وقع…حتما خیر الهیه..که بیام صلاتمو با بردار عزیزم.در میون بزارم..

          حمید وضعیت گرما چجوره..اینجا خارک و خرماها رسیدن..و ما شیرینی چند ماه کنترل ذهن.در این گرما رو،’دارییم نوش جان میکنیم…

          حمید همین درخت نخل..چقدر از اوایل عید..کنترل ذهنشو داره بخوبی،میگذرونه..وای وای وسطای مرداد که نگو..آخراش که هم که نگو و نپرس….

          ولی هوا گرمم..خاشه..قدر هوا خوبه بیشتر میفهمی!درسته یا نه….

          جات خالی تو وسطای تابستون ما بیشتر وقتها..مثل استاد میپریدیم تو اب چشمه..اینم با کیفیت دمای پایین..نگو نپرس چه حالی داشت…

          مگه میشه تو دل تابستون از شدت خنکی اب..آتیش روشن کنی که گرمت بشه…

          ای عجب!این ادمیزاد..چه زود خالی میکنه ولی بهر حال خیلی کیف میده…

          لطف خدا شامل حالمون شده..که نیم ساعت بعد از این گرما میرسی به جای خنک و پر اب..همه رو لطف خدا می بینم.که همیشه رحمتشو بر سر بندگانش،’قرار میده…

          وقتی میفتم تو اووو(آب)..اینقدر لذت داره..انگار تو بهشتوم..اینقدر از شدت خوشحالی و شدت سرمای اب جیغ میزنوم…تا عطش خوشحالیم فروکش کنه…

          .

          چقدر اب پردایس برای استاد جای شکرگزاری داره..حالا تو دل استاده میفهموم!..

          ……..

          حمید دلوم خاس،ایحرفلو بنویسوم..خودت دیه میفهمی.وقتی تو هوا گرمی میری بسمت جای خنک،میفتی تو اووو سرد چه خاشه…اییم تو چشمه ایی که از دل کوه بیا سهرو.(بیا بیرون)…

          ………

          حمید جان.کامنتت خیلی زیبا بود..پر از عطر خداوند…پر از حس شادی وصف ناپذیر…

          مخصوصا اسمای نیک خداوند..چه روزنه ایی از وجود الهی رو در زندگیم باز میکنه…

          این صحبتت خیلی زیبا بود!

          از خداوند درخواست هدایت و ایمان و باور قلبی میکنم که از مدار کفور بودن به مدار توحید و باور اسماءالحسنی الهی برسم. واقعاً از سمت خودم اعلام عجز میکنم و دست تسلیم و درخواست یاری به سمت درگاهش بالا میبرم. اگه خودش کمک مون نکنه کاری ازمون ساخته نیست.

          حمید بعد از 15سال کار کردن تو رشته خودم..خدا منو هدایت کرد.به یه بیزنسی تو حیطه خودم..اصلا فکرشو نمیکردم…

          .حدودا چند روز پیش از طرف شخصی مستقیم بهم گفت..

          خواب دیدم تو با شخصی برای مغازه اش درصدی میخاستی باهاش همکاری کنی…

          و من با هدایت خدا!خودش باهام صحبت کرد..و ناگفتنه نمونه چند سری خدا تمریناتی بهم داد…

          و بازم به لطف خودش من جلو رفتم .و درسها رو بهم نشون داد…

          و ایشون نابترین پوشاکی و تمییز ترین و شیک ترین.تو شهرمون هست..و ایشون قصد همکاری کرده…

          و من اینو دستی از دستان خدا میدونم.و بگم هنوز فعلا دارم با هدایت پیش میرم.بخدا من هیچ ،’چیزی نمیدونستم.و همین الانم ندارم..ولی این شخص.تو دستان من نرم شده…

          هیچ وقت فکرشو نمیکردم این چنین موقعیتی تو زندگیم پیش بیاد..

          چون قبلانم همین مورد واسم پیش اومد.ولی چون شرک بود.مورد توهین قرار گرفتم…

          ولی امروز که این پیام رو مینویسم.این شخص بسیار فردی.همجوره خوب هستند و من این مورد رو میخام کردیت بدم بخدا…

          چون میخام کارم خالی از شرک باشه…

          و در ادامه…من چند نمونه برای این شخص کار کردم.و ایشون سفارش کار داده..

          چقدر این نمونه کارا خوشکل شده..که با یچیزی ..خداشاهده من اصلا نمیدونستم باید چجور مواد اولیه شو ،بخرم..ولی با هدایت انجام شد..دقیق و درست همه چیز عالی!..

          هر چقدر از این معجزه های خداوند رو در طی این شش ماه تو بیزنسم بگم..زبانم قاصره…

          و اینفرد دوستداشته،’ با من همکاری کنه..دیگه این خودش جای خیلی سوال داره…

          میخام بگم.حمید بازم..بریم سر توحید…ایمان بخدا…درهایی بروت باز میکنه..اینم بگم.اینقدر این تعقییرات،اهسته بود..که ذهنم بقول خودت مدام میگه چجوری…

          حالا اینو میخام توی تمام الهامات خداوند بگما!

          مدام میگه چجوری؟

          ای ذهن خرفت…که عمرت جز حرف لق و بیخود چیز دیگه ایی بلد نیستی..

          .همیشه بخاطر این حرفهای لقش..مورد قربانی قرار میگرفتم!چقدر تو دهن خورده ولی بازم حالیش نیست؟

          حمید امروز خواب دیدم..توی یه قبیله زندگی میکنم..همه دختر بودن هم سن سالهای خودم..

          خودم تنهایی رفته بودم یجا!

          یه شخصی که یه خانم بود ارشد اون قسمت بود..

          یه لحظه دیدم افرادی هجوم آوردن اون قسمت..

          من فقط از اون شخص خداحافظی کردم..و رفتم!

          دیدم یه تعداد دخترهای زیادی دارن بسمت اون خونه اون شخص…میرن..و با احساس بد و ترس و نگرانی…داشتن ،’موهاشونو میچیدن….ولی من با شتاب فراوانی از اون قسمتها پرواز میکردمو،’ میرفتم…

          خیلی تعدادشون زیاد بود..ولی من داشتم برگشت میکردم..

          این خواب قدرت درون من بود..که من نمیزارم کسی برام تصمیم بگیره…

          که موهامو بچینه!.و من مورد قربانی اطرافیانم قرار بگیرم…

          همین امروز مادرم پشت سفره ناهار بهم گفت..ایشون رفته بودن کربلا..میگفت یه شخصی..که مادر و دختری بودن..اون قسمتی که بودییم.اینقدر فحش مامانش میداد.اینقدر بد بیراه بهم میگفتن…

          یه کم منو برگردوند به گذشته…خودم!..ناگفتنه نمونه.منم تو همین مدار بودم..ولی نوعش یکم متفاوت بود…

          یکم بخودم اومدم.گفتم نگاه کن..یه انسان چقدر میتونه تعقییر کنه…

          یه انسان از کجا به کجا میرسه…

          حالا من کاری به شرایط.یا افراد ندارم..

          میخام بگم..

          وقتی تعقییر میکنی دنیا بروت بهشت میشه…

          دیگه کسی نیست که به اجبار تو مثل اون خواب..گیساتو ببره..

          دیگه تو یه دختر قوی میشی..که همه بهت احترام میزارن…و لایی پوشی نمیکنی..و خودتی..بدون اینکه ظاهرتو جلوه بدی.و خودتو به ظاهرت،مشرک کنی…

          میای از درون خودتو میسازی…

          نه با خانواده ات..بلکه همسری خوب برای اینده ات میشی..و مادری خوب برای فرزندی که نسلها پیش میره…این تربیت…(ناگفتنه نمونه.ما نمیتونیم کسی رو تعقییر بدییم)ولی بازم یسری اتفاقات میتونه از افراد بوجود بیاد.اینم از طرف خانواده..زود رشد میکنه..

          .

          میخام بگم…همه چیز خداونده..نمیدونم لطف خدا شامل حالم شد که بیام این پیام رو با شما در میون بزارم..

          ایتروزا تمام خوابهام شده بال پرواز.و احساس خوب و قوی شدن…

          بر عکس خوابهای قبلانم.گریز از حال بد بود..پروازم حس ترس و ناامیدی داشت…

          ولی بازم یاداوری میکنم…امروز خوابهاییم ایمان بخدا..و پرواز حس عالی برای زندگی عالی و شرایط عالی هست..و قوی بودنمو.و حس بزرگ بودن درونمو تو خواب خداوند بهم الهام میکنه…

          .

          حمید عزیز سرتو درد اوردم..میخام بگم…همین الان اسما خداوند رو سرچ کردم..چقدر خداوند رو میشه…

          با احساس خوب…و احساس بد…تو این اسما الحسنی درک کرد…

          معز و مزل….

          خوار کننده و عزیز کننده…

          دقیقا بازم قوانین الهی رو برای ما یاداور میشه…

          که واقعا نمیشه توصیفش کرد!

          حالا دست ما هست..میخای خوار بشی..یا عزیز بشی…

          الله اکبر…

          حمید جان در اخر صحبتهام..خیلی سپاسگزار شما…و سپاسگزار این خداوتد..و سپاسگزار این بهشت استاد عباسمنشی هستم..که هر لحظه بیشتر منو یکدل و هم صدا میکند..برای توحید و یکتاپرستی…

          هر چقدر سجده گوی این خداوند بخشنده و مهربان باشم بازم کمه!.

          به امید بهترینها برای شما دوست عزیز..بوشهریمون..

          یه اهنگی میخونه..میگو !عسلو کار میکنم جوشکار پلیتوم..یادته خوو……

          راسی حمید یه شو اومدیم پارک چغادک..بر بچ.رختن وسط یه تمپکی ورداشته بیدن.ای زدنو رقصیدن..چقه شوی خاشی بی…کنار دریا..به به

          با شویل دلوار تو پاساژاش.بوی ادکلان عربیشون واقعا خاشه!.

          که بازم لطف خدا دستانشو اورد،’تا منم اینایه تجربه کنوم..

          راسی قبلن ای تجربیل تو کار نبیه.اا.همش لطف خدا و سعادتمندی این بهشت بی!

          .

          به امید خدا…بیام کامنت دییته بخونوم!

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
          • -
            حمید امیری Maverick گفته:
            مدت عضویت: 1271 روز

            سلام و درود به شما خانم علیپور گرانقدر. الهی که حال تون عالی باشه و همواره به جریان هدایت الهی وصل باشید.

            از شما بینهایت سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون.

            آره حق با شماست ، تابستونه و شیرینی‌هاش. حالا رطب و خرما باشه یا توی استخر و رودخانه و دریا شنا کردن.

            یادمه زمان نوجوونی اینقدر میرفتم استخر که آلموست سبزه شکلاتی شده بودم. و بعدها دریا …

            نمی‌دونم بگم یادش بخیر یا نه … بگذریم.

            بینهایت تحسینتون می‌کنم از اینکه به قانون عمل میکنید و در هر مرحله تسلیم جریان هدایت هستید و از خداوند درخواست هدایت میکنید.

            خداوند همواره به مسیر پر از نعمت و ثروت و سلامتی و آرامش هدایتمون می‌کنه.

            براتون از خداوند بهترین نعمتها رو‌ خواستارم.

            راستی یادمه قدیمی ها یه شعری رو میخوندن در مورد گرما، شعر رو یادم نیست ولی مفهومش این بود که «بنظرتون اگه امسال همه نخل ها رو قطع کنیم بازم هوا گرم میشه ؟؟»

            در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

            «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
      • -
        فیروزه گفته:
        مدت عضویت: 1067 روز

        سلام بر یگانه معبود عالم هستی

        سلام بر  سعیده جان روی سکوی پرواز

        بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

        کهیعص ﴿١﴾

        کاف، هاء، یاء، عَین، صاد

        ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا ﴿٢﴾

        [آیاتی که بر تو خوانده می شود] یاد رحمت پروردگارت بر بنده اش زکریاست.

        وسط  کار کردن و مشغول بودن،حسم رهام نکرد هر چی خواستم تمرکز کنم رو کارم ، فقط میگفت بنویس بنویس

         

          سوره مریم را که دیدم این حس دیگه به من امان نداد.

        ی کم‌ ترجمه دل یش و ی فایل از استاد  در مورد ذکریا را مینویسم  که امیدوارم نور علی نور بشه بتابه به قلبت،آرامش بشه به وجودت  و چراغ راهت بشه برای روشنایی مسیرت، رحمت ویژه بشه مثل  ذکریا.

        سوره مریم، که اگر ی  ذره هم ایمان ذکریا  را بیاریم کافیه.

        به  یاد  اون رحمت ویژه  پروردگارت به بنده اش ذکریا

        ما به اندازه ای که ایمان داریم میتونیم خلق کنیم.

        ی روز  حضرت ذکریا میره پیش حضرت مریم میگه این غذا ها(رزق) چیه اینجاست؟؟میگه اینا  از خدای منه ،خدای من بی حساب روزی میده  به هر کسی که بخواد.

        بعد اونجا ذکریا که تو پیری  براش سوال میشه و براش منطقی میشه  که یعنی  خدا تا این حد میتونه  کار کنه که غذا هم برات فراهم کنه.

        منطقی میشه براش

        اونجا درخواست بچه میکنه و خدا بهش،میگه

        تو الان، الان درخواست کردی  من را باور کردی ،دعا کردی، ذکریا تا وقتی این صحنه  را ندیده بود  خیلی نمیتونست قبول کنه و که با همسر نازا و پیر درخواسته بچه کنه.

        ولی دید خلق بزرگی تری برای حضرت مریم اتفاق افتاده براش  منطقی شد که میشه و حضرت مریم شد سکوی پروازش برای اینکه باور کنه، ایمان بیاره  که میشه میشه.

        کافیه  باور کنیم برای خدا آسونه  و اون کاری که برای ذکریا کرده قطعا برای ما هم میتونه انجام بده.

        فقط کافیه به خلق ها به باور ها به ایمان های قبلی فکر کنیم و از همونا سکو بسازیم برای پرواز  ما فقط کافیه ی خط قرآن ،ی فایل استاد و ی اسم اسما  حسنی  را باور کنیم  و ایمان بیاریم  که میشه.

        به اندازه که باورش کنیم و ایمان بیاریم  اون درخواست اجابت میشه.

        مثل سلیمان که فقط ،وهاب بودن را باور کرد.

        ایوب ارحم الراحمین  خدا را باور  کرد.

        مریم رزاق بودن را باور کرد.

        استاد در قدم 12 جلسه 2 توضیح میدن:

        فلانی چطور تونست  این کار را انجام بده

        بخاطری که باور داشت  که میتونه این کار را انجام بده فقط بخاطره همین

        وقتی که  باور داری میتونی  تمام مؤلف ها وارد زندگیت میشه و تمام آنچه که نیاز داری وارد زندگیت میشه. کی؟

        وقتی  که این  خودباوری وجود داشته باشه  وقتی این انرژی مثبت وجود داشته باشه  وقتی این توانمندی وجود داشته باشه اون وقت اتفاق میفته ،شرایط رخ میده.

        امیدوارم اون  اتفاق  عالی که قرار اتفاق بیفته به زودی برات اتفاق بیفته.

        با این‌آهنگ خودتا آماده کن برای اتفاقات عالی و ی رقص عالی دو نفره.

        باغ سلام میکند سرو قیام میکند

        رونق باغ میرسد چشم و چراغ میرسد

        سعیده شیرین بیان من ، ازت سپاسگزارم  تک تک جمله هات نور شد و تابید، امیدوارم بتونم ازش قدرت و ایمان بگیرم برای خلق کردن.ازت ممنونم که باعث شدی درس ها را به خودم یادآوری کنم، و بتونم عمل کنم و عمل کنم‌..

        و باور کنم که حضرت مریم و ذکریا و من

        تفاوتمون تو ایمان و باوری که به خدای خودمون داریم،

        خدای که تو ذهنمون ساختیم و بس وگرنه خدا همون خداست خدای ابراهیم و عیسی و موسی…چقدر من باورش دارم؟؟؟؟چقدر من ایمان دارم؟؟؟؟

        هرجا که باشی دوستت دارم ،میبوسمت ی عالمه.

        در پناه نورٌ علی نورٌ  باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        مجید فقیه گفته:
        مدت عضویت: 1451 روز

        سلام و سلامتی و سعادت و نور به وجود شما سعیده خانم ،

        خواهر نمونه توحیدی

        امیدوارم که حال دلت عالی عالی باشه

        خیلی ازت ممنونم بابت این کامنتهای زیبات

        حقیقتش مدتهاست که ذهنم درگیره و بهتره بگم یه کم مُشَوشه

        دیشب تو حال خودم بودم که خانمم گفت سعیده و حمید کامنت گذاشتن منم گفتم بخون

        خلاصه کامنتهای مربوط به این فایل ارزشمند را شروع کرد بخونه … هرچی بیشتر کامنتهای شما و حمید و اسدالله و سیدعلی را میخوند بیشتر به فکر فرو میرفتم …

        از تلنگر سیدعلی برای تعهد دادن و تمرکز کردن روی کار ومدیریت زمانش،

        از اراده و تلاش و تعهد و ایمان ونتایج خارق العاده شما

        از دقت و موشکافی و فهم بی نظیر آقا حمید عزیز

        از حوصله و تعهد و اشتیاق و توجه آقا اسدالله عزیز

        و از نکات ارزشمندی که دوستان کامنت میکردن

        خیلی به فکر فرو رفتم … هی با خودم میگم چرا نتایج من مثه یویو میمونه ؟ چرا خداوند مثل این نورچشمیا با منم حرف نمیزنه ؟ چرا من اون آرامشی که باید داشته باشم را ندارم و چراهایی که درگیرم کرده …

        نه اینکه حسادتی داشته باشم نه اصلا اینطور نیست

        فقط ذهنم درگیره … میبینم خیلیا مثل شما، شهرزاد خانم، افلاطون، سیدعلی، حمید و اسدالله و رضا و خود استاد عزیزمون که سرآمد همه هستند اینقد راحت و زیبا به دستاوردها میرسند اما بعضیا نه و حتی خودمم نه اونقدر

        تو خیلی چیزا خیلی نتایج خوبی گرفتم اما تو بحث مالی هنوز نه

        و دیدم وجه مشترک همه شما که اینقدر خدارا شکر نتیجه گرفتین اینه که شما تمرکز و تعهد دارین به این مطالب، شما زندگی میکنین با این سایت؛ شما صلاتتون این سایت و این مطالبه

        اما اعتراف میکنم که درسته که منم هر روز تو سایت هستم و مطالب را میخونم و دارم برای خودشناسی و خودسازی تلاش میکنم اما مثل شما تعهد ندارم

        برای همینه که نتایجمم اونقدرا که انتظار دارم نیست و تصمیم گرفتم به خودم بیام و به خودم تعهد بدم که زندگی کنم با این سایت و امیدوارم خداوند هم کمک کنه تا بتونم این مسیرزیبا را درک کنم و لذت ببرم

        سعیده خانم این کامنتهایی که در این فایل از شما و بقیه دوستان خوندم چند تا نکته داشت برام که لازمه یه مقداری خودم در این زمینه یا تجدید نظر اساسی بکنم یا اینکه محکمتر و با تعهد بیشتر ادامه بدم

        اما نکاتی که از کامنتهای شما برداشتم و تصمیم گرفتم عملی کنم :

        1) تعهد بیشتر برای تمرکز درست روی دوره مقدس 12 قدم

        2)تعهد و استمرار و تمرکز روی تمرین ارزشمند ستاره قطبی

        3)تلاش برای تحقق قانون لذت بردن بیشتر از زندگی=دریافت لذت بیشتر

        4)تسلیم بودن و مقاومت نداشتن و سپردن خودم به خداوند

        سعیده خانم شما تو همین کامنتات گفتی :با اینکه هیچ ایده ای ندارم قراره چه اتفاقی بیفته!نمیدونم تکلیف من و دخترا و همسر چی میشه و به کجا ختم میشه ولی ایمان دارم داره یک اتفاقات عالی میفته که من ازش بی خبرم، تنها کاری که باید بکنم اینکه روی ریل بمونم و بزارم قطار هدایت درست برونه وببره اونجایی که باید …

        خیلی این جمله ت امیدبخش بود برام.چه شجاعانه تسلیم شدی و خودتو سپردی به هدایت خداوند و خداوند هم پاسخ این شجاعتت را داد

        اینا درسه بخدا

        اینا امیده اینا تزریق آرامشه

        ازت ممنونم خواهر عزیزم

        و

        چقدر استاد عزیزمون قشنگ گفتن :وقتی تو شرایط سخت هستید که هیچ ایده ای برای حل مسائل ندارید باید بتونید مسئله رو رها کنید،وقتی توی مردابی اگر دست و پا بزنی میری پایینتر!این موضوع به حرف راحته ولی توی عمل رها کردن مشکل خیلی سخته،اما باید بتونی،باید بتونی به مشکل تمرکز نکنی و اجازه بدی خدا کارهارو انجام بده. اگر آروم بگیری و دست و پانزنی،خدا یکیو می‌فرسته که خیلی راحت از مرداب میارتت بیرون و میزارتت تو جاده آسفالت میگه حالا راه برو لذت ببر! قانونش اینه!

        وچقدر این حرف استاد جان به دلم نشست

        خیلی قشنگ آرومترم کرد

        استاد جان ازت بی نهایت سپاسگذارم که هستی

        5) تعهد و تمرکز مجدد روی دوره بی نظیر و بینهایت ارزشمند سلامتی با استارت باشگاه و ورزش پیاده روی و تعهد دوباره روی رژیم غذایی سالم و مناسب برای بدنم

        6)نوشتن خواسته ها بجای تمرکز به ناخواسته ها

        7) تلاش و تمرین برای انجام سپاسگزاری با حال خوب

        خدایا به من و به همه ما آرامشی از جنس خودت بده

        ببخشید که کامنتم طولانی شد …فقط میخواستم با نوشتن این کامنت یه کم آرومتر بگیرم

        خدایا ما را هدایت کن به راهی که سراسر نعمته ، سراسر آرامشه، سراسر لذته

        سعیده خانم

        امیدوارم روز به روز خبرهای مسرت بخش بیشتری دریافت کنی و این تجربیات نابت را با ما در میون بذاری

        و اما به عنوان مطلب آخر

        کامنتهای ارزشمندت را که دنبال میکنم به وضوح تغییر سبک نوشتنت، تغییر و بهبود زندگیت، تغییر و بهبود آرامش و موفقیتت، الگوی توحیدی بودنت و حتی افزایش پسندهای کامنتتهات را میبینم که چقدر این قلمت شیوا و جذابه، چقدر به دل میشینه ، چقدر رنگ و بوی خدایی داره که اینها همش ثمره تسلیم و امید داشتن به خداییه که یَدُ اللهَ فوق ایدیهم هست

        نوش جونت این آرامش

        نوش جونت این موفقیتها و خوشیها

        حرف برای گفتن خیلی دارم اما نمیخام بیش از این طولانی بشه

        از همه دوستان عزیزم که کامنتهای ارزشمند میذارن سپاسگزارم

        از استاد عباس منش و استاد شایسته عزیز هم بی نهایت سپاسگذار و ممنونم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
        • -
          سعیده شهریاری گفته:
          مدت عضویت: 1285 روز

          سلام به برادر عزیزم آقا مجید

          سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله برای شما و خانوم قشنگتون،سلام گرم من رو بهش برسونید.

          بینهایت تحسینتون میکنم،این هم مداری و این رابطه‌ی توحیدی رو،این تعهد به آموزش ها و اجرای توحید در عمل،خداروصدهزار مرتبه شکر که تو مسیر سعادت دنیا و آخرت بال پرواز هم هستید.الهی که در پناه نور آسمون ها وزمین همیشه خوشبخت و سعادتمند باشید.

          از شما سپاسگزارم که به ندای قلبتون گوش کردید و برام نوشتید و طولانی هم نوشتید،من به این تلگراف ها میگم نقطه ی آبی پربرکت،هر روز صبح تو تمرین ستاره ی قطبیم از خداوند درخواست میکنم برام نقطه های آبی پربرکت بفرست که نور تورو برام بیاره،ازت ممنونم داداش که نور خدا رو برام آوردی.

          نکته هایی که نوشتید خیلی برام ارزشمند بود و چند بار با دقت خوندم تا درسشو بگیرم،مهم نیست اگر تکرار حرفای من بوده،مهم اینکه قانون بود و برای من یادگیری از قانون هیچ انتهایی نداره…

          یک چیزی درمورد نتیجه ی مالی نوشتید،که دلم خواست بهتون بگم من هم هنوز به نتیجه ی مالی پایدار نرسیدم،من هنوز و هنوز دارم شخصیت توحیدیم رو رشد میدم و تلاش میکنم تسلیم بودن رو تمرین کنم و فرمون زندگیم رو بدم به دست الله تا قدم به قدم همه چیز رو با توحید بسازم.

          این به این معنی نیست که توحید جدا از ثروت یا ثروت ساختن جدا از توحید عملیه!نه اتفاقا ،توحید خود خود ثروت ،و ثروت خود خود توحیده!

          اما من دنبال موفقیت یک شبه نیستم،دنبال اینکه به هرقیمتی پول بیاد توی زندگیم،،دنبال اینکه یک تلاش بیرونی بکنم تا ثروت بیاد نیستم که بعد بگم حالا حالم رو باهاش خوب کنم!

          من دنبال خلق ارزشم،دنبال اصل توحید،دنبال عشق خدا …

          من دارم قدم به قدم این مسیر رو میام.

          من هنوز نتیجه ی مالی دلخواه ندارم ،چون هنوز به اندازه ی کافی باور هام تغییر نکرده و همچنین عملکردم!

          اما نتیجه ی توحید چرا!

          رشد شخصیت توحیدی چرا!

          عمل به قانون و تسلیم بودن چرا!

          این اون چیزی بود که بعد از انصراف از شغل رسمیم درخواستش کردم،کمک به گسترش جهان توحیدی.

          اگر ابراهیم وارد ترس هاش نمیشد و نمیپرید توی آتیش ،آیا هیچ آتیشی تبدیل به گلستان میشد که توحید رو به ما یاد بده ؟

          اگر ابراهیم بچه رو توی صحرا رها نمیکرد،هیچ چشمه ی زمزمی از زیر پای بچه درمیومد که قدرت خدا رو به رخ بکشه؟

          اگر ابراهیم چاقو رو زیر گلوی بچه نمیزاشت،ایا هیچ قوچی میومد که بگه ابراهیم تو از این امتحان سربلند بیرون اومدی؟

          اگر وقتی خدا به قلب من الهام کرد برو کیش،من با هزارتا بهونه که دستم بود میگفتم نه امکانش نیست و نمی‌رفتم.

          آیا اون خواب مادربزرگ فاطمه جان به کمکم میومد که الان بشه یک فکت محکم دست بچه های سایت که بیشتر سعی کنن توی مسیر حرکت کنند و فقط از خدا و توحید کمک بخوان؟

          همین الان داداش!همین الان!

          زندگی در کیش! این کار راحت و عزت مندانه،این شرکت بزرگ و پر اعتبار ،این مدیرعامل توحیدی بی نظیر،این همکار فوق العاده ….

          خدا گفت رها کن…

          گفتم چشم …

          چشمی که از سر تسلیم بود

          سخت بود ولی انجامش دادم.

          به الله ای که میپرستم قسم میخورم همین الان هیچی نمیدونم،نه می‌دونم قدم بعدی چیه،کجا باید برم،چه کاری انجام بدم،کجا میخوام زندگی کنم،تو کیش میمونم؟برمیگردم شمال ؟یا مهاجرت دیگه ای در پیشه؟

          من هیچی نمی‌دونم.

          فقط دارم تلاش میکنم مثل همیشه روی خودم کار کنم،روی ایمان و توکلم کار کنم،قلبم رو روشن نگه دارم تا الهام بعدی از راه برسه …

          و بخاطر تموم نتایجی که از قبل بخاطر حرکت کردن هام به دست آوردم ،الان به دست گردن افسار ذهن و کنترل نجواهای شیطان از دفعه های قبل امکان پذیر تره….

          چرا؟

          چون من حرکت کردم،من ایده هارو تست کردم،من عمل کردم،از همون اول هر ایده ای میومد میرفتم تو دلش …ایده های کوچیک کوچیک …نتیجه های کوچیک کوچیک،ایمانم رو پله پله ساخت.

          به قول استاد ایمان و باور فقط منطقی می‌ره بالاتر،حتی ایمان حضرت ابراهیم هم منطقی رفت بالا و آخرش شد خلیل الله.

          موقعیتی که الان توش هستم خیلی از ترنینگ پوینت های قبلی بزرگتره!اما منم خیلی بزرگترم!خیلی با ایمان ترم،خیلی متوکل ترم…

          و روزی هزار بار تکرار میکنم:

          قراره اتفاقات عالی بیفته …

          و تموم تلاشم رو میکنم فقط تمرکزم رو از روی مسائلی که هیچ راه حلی براش ندارم بردارم و بزارم روی زیبایی ها و نکات مثبت و هرچیزی که بهم احساس بهتری میده…

          و منتظرم درها باز بشه…وعده‌ی خداست که حقه و چه کسی از خداوند به عهدش وفادارتر …

          ازتون بینهایت ممنونم که برام نوشتید و باعث شدید این تلگراف توحیدی رو بنویسم و خودم قلبم باهاش روشن و روشن تر بشه …

          به امید دریافت یک نقطه‌ی آبی پربرکت دیگه ای ازتون

          در پناه نور باشید همیشه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 77 رای:
          • -
            سید علی حسینی گفته:
            مدت عضویت: 1811 روز

            به نام زیبای بی همتا خداوند یکتا

            سلام به سعیده خانم عزیز

            امیدوارم حال دلت عالی باشه

            دوست داشتم برای شما و همه دوستان بنویسم

            نمیدونم چطور بنویسم ولی اتفاق زندگی من از توحید شروع میشه

            توحید بنظرم یکی از رموز جهان هستیه که باید بهش برسی تا از نعمت های بینهات این جهان هستی بهت بیشتر بدن

            منم دوستان عزیز زیادی رو دنبال کردم تو سایت اونهایی که مثل شما تو زندگی به موفقیت های بالا رسیدن توحیدشون رو نشون دادن

            باورتون نمیشه منم زندگیم از زمانی که تصمیم بزرگی گرفتم شروع شد

            وقتی بخاطر درآمد پایین و شرایط سختی که تو کار قبلیم بازار تحمل میکردم و بخاطر نداشتن باور به خودم و قوانین جهان هستی که همیشه توسط استاد بیان میشه مثل قانون درخواست، قانون تمرکز بر خواسته ها و قانون حال خوب

            انقدر تغییر نکردن من ادامه داشت که جهان با سیلی های محکم منو بیدار کرد ولی واقعا نمیدونستم چیکار کنم

            فقط میدونستم اگر روی خودت و شخصیتم کار کنم فرصت ها میاد و اینکه زندگی مسیر هدایت داره یعنی شاید اون چیزی که فکر میکنی برای تو مناسبه مناسب نباشه و خدا از یه طریق راحت تر میخواد به تو نعمت بده

            تا اینکه یه فرصت خدادادی در اوج مشکلات اومد تا بهم بگه اگه روی ترسهات پا بزاری میتونی زندگی توحیدی رو تجربه کنی

            بخداوندی خدا از مباحث مالی و شرایط زندگی که تو این 9 ماه برای من تغییر کرده بگذریم درآمدی حدود 5 برابر شده بگذریم چیزی که منو خیلی متعجب کرده اون توحید بخدای یگانه که جلوی همه ترس های واهی که از طرف شیطان هستند ایستادم و با قلبی پر از امید بخدا اومدم و باعث شد زندگیم رو تغییر بدم

            اینها بخاطر منم علی حسینی نبود بخاطر اون توحیدی بود که از خودم نشون دادم و نتیجش رو دیدم و امیدوارم که بتونم تو مسیر بمونم بنظرم سخت ترین کار موندن تو مسیرع و فراموش نکردن اینکه چطور از چه زندگی به اینجا رسیدم

            لذت میبرم از عشق بازی شما با خداوند و کامنت های زیبای شما و رضای عزیز سید علی عزیز و همه دوستان الهی که واقعا خودتون ندونید ولی یکی از بهترین دوستای من هستید

            ببخشید که زیاد شد ولی حس میکنم باید این احساسمو به اشتراک میگذاشتم

            امیدوارم همیشه در پناه الله یکتا باشید بمونید تو این مسیر قشنگ 

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          • -
            مجید فقیه گفته:
            مدت عضویت: 1451 روز

            به نام خدا

            سلام به خواهر توحیدی ام، سعیده خانم

            خیلی ازت ممنونم که این کامنت زیبا و دلچسب را نوشتی

            خیلی به عمق جانم نشست

            داشتم یه مرور کوتاهی بر اتفاقات حضرت ابراهیم می کردم

            چرا تنها، ابراهیم مقام خلیل اللهی را بدست آورد؟

            چرا خدا مقام امامت بهش داد؟

            چرا ابراهیم خودش یک امت بود؟

            و…

            چون ابراهیم حنیف بود، مسلم بود و مشرک نبود

            هر چی خدا بهش گفت انجام بده گفت چشم

            نه چَشم گفتنی که بعدش کلی غر غر و نق زدن باشه

            چَشمی که همراه با آرامش بود

            چَشم گفتنی که از دل ایمانه، از یقینه، از اعتماده

            سعیده خانم

            میبینی چقدر خدا ابراهیم را آزمایش کرد؟ اونم چه آزمایش‌هایی؟

            و ابراهیم همه جوره حرف و عملش را ثابت میکنه

            و اما آخر چی میشه؟؟؟

            آخرش این میشه که افتخار ساختن کعبه به ابراهیم میرسه

            دارای مقام ابراهیم میشه

            الگوی یک امت میشه

            مقام امامت میگیره

            تنها اشاعه کننده توحید در جهان میشه

            ابراهیم یهودی نبود، مسیحی نبود اما حنیف مسلم بود

            ابراهیم تسلیم بود…

            اما همین تسلیم بودن به این راحتیا هم نیست

            ابراهیم برای نشون دادن تسلیم بودنش از فرزندش میگذره و خدا همین تسلیم بودن و اجرای فرمانش را در این مورد، یکی از نمادهای حج قرار میده

            ابراهیم برای نشون دادن تسلیم بودنش همسر و فرزندش را میبره تو بیابون لَم یَزرَع رها میکنه و خدا چشمه زمزم جاودان را برای اونا پدید میاره که هرگز نخشکیده و همینطور میجوشه

            الله اکبر

            عجب قدرتی داره این تسلیم بودن و مطیع بودن

            تو تسلیم باش و پادشاهی کن

            تو تسلیم باش یوسف شو

            تو تسلیم باش ابراهیم شو

            تو تسلیم باش سلیمان شو

            تو تسلیم باش نور چشم شو

            خواهرم به زودی تو رو در اوج خواهیم دید به شرط تسلیم بی‌قید و شرط و بی‌چون و چرا

            چه خوش سعادتی که داری با خدا عشقبازی میکنی

            از خدا برات بهترینها رو میخوام

            ان شا الله این کامنتم در بهترین زمان و مکان بدستت برسه

            یا حق

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مجید فقیه گفته:
      مدت عضویت: 1451 روز

      به نام خداوند ارحم الراحمین

      سلام و درود به آقا حمید عزیز

      امیدوارم که حال دلت عالی باشه

      راستش با اینکه مرتب دارم کامنتاتون را میخونم اما تا الان نشده که براتون کامنت بنویسم حتما تو مدارش نبودم…

      نمیدونم واقعا…

      آقا حمید واقعا ازت تشکر میکنم

      کامنتات پر از اگاهی های علمی، توحیدی و قرآنی هست

      خداوند هوش و ذکاوت سرشاری را نصیب شما کرده و خدا را شکر خوب ازش استفاده میکنی

      گاهی اوقات میگم این آقا حمید باید یه تفسیر بنویسه از بس این برداشتها قشنگ و دقیقه

      مرحبا و دست مریزاد

      یه برداشتی از آیه وسارعوا الی مغفره… داشتید که عجیب برام قشنگ بود

      خداوند با بخشش نعمتهاش، بخشندگی خودش رو داره به اثبات می‌رسونه، و خصیصه ای بنام بخل در وجود ذات اقدس پروردگار عالم جایی نداره، همه اش فضل و جود و کرم و بخشش و مهربانی بر بندگانه

      این جمله تون خیلی با موضوع پایان نامه من مرتبط هست و خیلی گِرا به من داد

      خیلی برای توجیه اینکه چرا فضل الهی را میتونیم جزو مصادیق ثروت حساب کنیم، به کار میاد

      و فهمیدم فضل الهی چون همیشه جاریه و بخل در اون نیست بهترین توجیهه برای اینکه جزو ثروت محسوب بشه

      آقا حمید عزیز بازم ممنونم ازت

      امیدوارم بیشتر در مدار خوندن کامنتهات قرار بگیرم

      و امیدوارم بیشتر از دانش شما بهره ببریم

      در پناه حضرت حق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1271 روز

        بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

        «هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لَا تُنفِقُوا عَلَىٰ مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّىٰ یَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَفْقَهُونَ»

        (ﻓﻘﻂ ﺁﻧﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻰﮔﻮﻳﻨﺪ : ﺑﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻧﺰﺩ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍﻳﻨﺪ ، ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻣﻜﻨﻴﺪ ﺗﺎ [ ﺍﺯ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﺍﻭ ] ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﺷﻮﻧﺪ. ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺩﺭ ﺳﻴﻄﺮﻩ ﺧﺪﺍﺳﺖ ، ﻭﻟﻲ ﻣﻨﺎﻓﻘﺎﻥ ﻧﻤﻰﻓﻬﻤﻨﺪ.

        (٧ منافقون)

        —————————————————————————

        سلام و درود فراوان به برادر عزیزم آقا مجید گل. الهی که حال دلت عالی عالی عالی باشه. ازت ممنونم داداش عزیزم. یه نکته اینکه هم اسم برادر بزرگترم هستین. ولی برام از برادرم هم هم مدار تر هستین. ازتون بینهایت سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمندتون و تحسین هایی که نوشتین. واقعاً هیچ اعتباری رو به خودم نمیدم، و اگه کامنت های من نکته مثبتی توش داره همه اش از آن خداست، و من سپاسگزار درگاه خداوند هستم که بهم الهام می‌کنه.

        یه حسی بهم گفت پاسخی که میخوام براتون بنویسم رو با یه آیه قرآن شروع کنم. شما توی کامنتتون یه نکته عالی نوشته بودین که خیلی برام لذت‌بخش بود و به جانم نشست. اینکه فضل دائمی و همیشگی خداوند از مصادیق ثروته و اصلا چه دلیلی محکم‌تر از فضل خداوند. حالا هدایت قرآنی رو ببینید، وقتی هدایت گرفتم صفحه 555 باز شد. عاشق این جمله از آیه 7 سوره منافقون هستم ، «وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» حس آب خنک و گوارا وسط گرمای تابستونه. به جان آدم میشینه. خدا داره میگه نگران نباش، خزائن آسمانها و زمین متعلق به منه ، و تو منو داری، نگران چی هستی؟

        این آیه توی صفحه 555 قرآن بود. عدد 55 یا 555 رو من توی ذهنم تعریف کردم به نماد پول و ثروت. هر جا رد میشم این عدد رو میبینم میگم خدایا شکرت که پول و ثروت داره به زندگیم میاد. یه وقتایی چندبار تکرار میشه. و من ذوق میکنم و احساسم خوب میشه. درسته این یه بازی ذهنیه ولی حالا اگه ربطش بدیم به فضل دائمی خداوند پس من بیراه نگفتم. هر جا 55 و 555 رو میبینم میگم خدایا شکرت که داری نعمت و ثروت بهم میدی. من ازت ممنونم. خبرهای خوب در راهه. و اینجوری احساسم رو خوب نگه میدارم.

        (درکل اعداد و ارقام رو ربط میدم به قرآن. چند روز پیش بود پشت فرمون بودم یه ماشین جلوم بود عدد سه رقمی پلاکش 275 بود ازش رد شدم یه ماشین جلوتر پلاکش 276 بود. گفتم این اتفاقی نیست. رفتم سراغ صفحه 275و 276 قرآن برای کنترل ذهن)

        نوش جانت این هدایت قرآنی. این جمله «وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» و «وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبَارَکًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ» رو روی یه کاغذ نوشتم چسبوندم جلوی میز کارم توی خونه.

        اگه این نسخه های الهی غیر ممکن بود خدا به بنده هاش قولش رو نمی‌داد.

        ازت متشکرم مجید جان. بینهایت سپاسگزارم ، و تحسین تون میکنم که این مسیر رو متعهدانه ادامه میدین.

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
        • -
          الهام وابراهیم گفته:
          مدت عضویت: 1527 روز

          سلام به برادر حمید حنیف

          چقدر این نوشته است قلبمو آروم کرد.. بینهایت سپاسگزارم وبراتون شادی وثروت ونعمت وعشق الهی را از خدا می‌خوام.

          (وقتی هدایت گرفتم صفحه 555 باز شد. عاشق این جمله از آیه 7 سوره منافقون هستم ، «وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» حس آب خنک و گوارا وسط گرمای تابستونه. به جان آدم میشینه. خدا داره میگه نگران نباش، خزائن آسمانها و زمین متعلق به منه ، و تو منو داری، نگران چی هستی؟)

          من نیم ساعت پیش داشتم به خودم میگفتم..چرا نگرانی؟؟؟

          نگرانی یعنی شرک؟؟

          تو چرا توحیدی عمل نمیکنی ..؟

          بعد میگی من عباسمنشی هستم؟؟؟

          خیلی با خودم وذهنم درگیر بودم..اومدم چند صفحه عاشقانه با خدا حرف زدم نوشتم و اومدم گفتم برم ببینیم که حمید حنیف چی نوشته؟؟

          خوندم و اشکم در اومد…

          خدایاشکرت که با دوست های توحیدی این سایت برام نشونه می‌فرستی …

          من تسلیمممم….

          خدایا خودت قلبمو آروم کن و منو هدایت کن به راه حل های عالی و بینظیر…

          خدایا شکرت.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          • -
            حمید امیری Maverick گفته:
            مدت عضویت: 1271 روز

            سلام و درود به شما دوست گرانقدر. امیدوارم که حالتون عالی باشه و در پناه رب العالمین باشید.

            از شما متشکرم بخاطر کامنتتون.

            خدا رو صد هزار مرتبه شکر که با این کامنت حالتون خوب و مثبت شده. حال خوب و مثبت یعنی اتصال قلبی به خداوند. هر چی رو درخواست میکنیم، برای اینه که حالمون خوب بشه. اینکه قلبمون به خداوند وصل باشه. چه حسی بهشتی تر از اتصال قلبی به خداوند.

            در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و توحیدی باشید.

            «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          الهام امیریان گفته:
          مدت عضویت: 1145 روز

          سلام و درود خدمت داداش گلم حمید جان

          چقدر از کامنتهات لذت میبرم و منو با برداشتت از آیه های قرآنیت شگفت زده میکنی.

          وقتی که کامنتتو در جواب به آقا مجید خوندم دهنم وا موند از هدایت خداوند اتفاقا منم عدد 55خیلی برام بولد میشه و مدام از خداوند میپرسم که منظورش چیه از این عدد تا اینکه به پاسخ شما هدایت شدم خیلی برام جالب بود و خوشحال کننده که آره درسته منم برم قرآن رو مطالعه کنم همین که رفتم اپلیکیشن قرآنی رو باز کنم آیه 43سوره اعراف از صفحه 155 رو صفحه اصلی بود و باز هم خداوند منو شگفت زده کرد و از نوشته شما خداوند بهم فهموند که هر وقت یه عدد برات بولد میشه برو سراغ قرآن و اونجا دنبال جوابت باش

          بی نهایت ازت سپاسگزارم که دستی از دستان خداوند شدی تا منو هوشیارتر کنی به نشانه ها

          درپناه الله همیشه شاد و سرزنده باشی

          سوره اعراف

          وَنَزَعۡنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنۡ غِلّٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهِمُ ٱلۡأَنۡهَٰرُۖ وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی هَدَىٰنَا لِهَٰذَا وَمَا کُنَّا لِنَهۡتَدِیَ لَوۡلَآ أَنۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُۖ لَقَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلۡحَقِّۖ وَنُودُوٓاْ أَن تِلۡکُمُ ٱلۡجَنَّهُ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ (۴٣)

          و آنچه از کینه و خشم در سینه هاى آنان است، بَر مى کنیم [تا در بهشت با خوشى و سلامت کامل کنار هم زندگى کنند؛] از زیر [کاخ ها و عمارت هاى] شان نهرها جارى است و مى گویند: و همه ستایش ها ویژۀ خداست که ما را به این [نعمت ها] هدایت کرد، و اگر خدا ما را هدایت نمى کرد هدایت نمى یافتیم، مسلماً پیامبران پروردگارمان حق را به سوى ما آوردند، و ندایشان مى دهند به پاداش اعمال شایسته اى که همواره انجام مى دادید، این بهشت را به ارث بردید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    شادی نقشبندی گفته:
    مدت عضویت: 1216 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوست داشتنی

    استاد عزیزم روزی نیست که بابت وجود شما و خلق شما و هدایت من به مسیر شما خدایم را هزاران هزاران بار سپاسگزاری نکرده باشم و الان در محضر خودتون بازهم رب خودم را بابت هدایتم به این مسیر شاکرم و بوسه بر دستانتان می زنم .

    من حدودا یکسال هست با سایت شما و دوره های شما آشنا شدم و دوره های زیادی خریداری کردم و انصافا با علاقه مطالب و توصیه های شما را در زندگیم به کار بردم اما امان از ذهن نجواگر امان از کمال گرایی که از کودکی بر روی ذهنم رفتارم و کردارم حکومت می کرد این یکسال با اینکه نتیایج زیادی ندیده بودم اما تمام اصول را تا جایی که تکاملم را طی کرده بودم رعایت می کردم سعی می کردم ستاره قطبی را با تمام مقاومت های ذهنی که داشتم انجام بدم هدف گذاری کردم با تمام سوالاتی که در ذهنم داشتم و مدام در پی حل کردنش بودم دریم بوردم را روی دیوار زدم و خواسته هایم را به تصویر کشیدم و اماا اشتباهم تعیین ددلاینی بود که مثلا شش ماهه گذاشتم و به یکسری خواسته ها رسیدم اما به خواسته های اصلی تا زمان ددلاین نرسیدم کمی سرد شدم ذهن نجواگرم تا مدتی بهم حکومت می کرد اماا دیدم نه حالی که اون روزها با وجود مبتدی بودن و داشتن ایراد قابل مقایسه با این روزهایم نیست و دوباره استارتم را زدم اما این بار با تجربه و جالبه اسفند ماه دوره قانون سلامتی را خریداری کردم وای خدایا در عرض سه ماه شانزده کیلو تا الان کم کردم اما این کاهش وزن کمترین نتیجه اش کاهش وزنم هست اعتماد به نفسم انرژی زیاد من خواب کمتر حال خوب و مهم نبودن نظر دیگران تا این اندازه برام غوغایی در درونم به پا خوااست که همش میگم پس من دیگه میتونم کوه را جابجا کنم و اما یکی از نجواهای ذهنی من رسیدن به هدف مورد نظر در ددلاینی که ذهنم برام درست می کرد بود و اگر در ددلاین مورد نظر نمی رسدم عجیب موفق میشد من را بنده خودش کنه در دریم بورد من اندام این روزهایی که الان دارم تجربه می کنم را گذاشته بودم اما برایم غیرقابل تصور بود و ذهن من نمی توانست قبول کنه اما من کاری به ذهنم نداشتم و فقط هر روز اون تصویر را می دیدم و اما بعد از یکسال به اون اندام رسیدم الله اکبر خدایا شکرت.

    و اینکه همیشه در دوره دوازده قدم منتظر بودم استاد در پایان قدم دوازده به اندام ایده ال رسیده باشه و وقتی دیرتر از تایمی که من متصور بودم رسید و نتیجه اش را دیدم به خودم گفته شادی ببین پس اصل قانون اینه پس برای استاد هم این مسیله صادقه چون نجوای ذهنی دیگری که این مدت زیاد من را اذیت می کرد این بود که این مطالب برای استاد هست و تو خوب اجرای قوانین را بلد نیستی واسه همین برات یا جواب نمیده یا دیر جواب میده اگه استاد بود تا الان سریع به درخواستش می رسید و برای اون زود جواب میده اما برای تو نه و اما دیدم نه برای استاد من هم در زمان مناسب جواب میده به قول خودتون من تمام این مدت نتیجه تلاش های شما را دیدم و ریشه ها را ندیدم اگرچه هم بارها در تمام دوره ها و فایل های دانلودی گفته بودین خیلی هم سریع به یه سری خواسته ها نرسیدم اما انگار ذهن من با این مسیله که پاشنه اشیل من بود مدام من را اذیت می کرد ‌‌به من حکومت می کرد اما خدایم را شاکرم این بار مسیر و ریشه طی شده این هدف استاد را خودم دیدم و دیگر ذهنم نمی تواند حکومت کند حداقل در این مسایل و بازهم امروز با این ویدیو مهر تایید بر تمام دیده ها و باورهای جدیدم بو‌د اصل را یافتم به جوابم رسیدم ما هدف تعیین می کنیم خواستمون را به جهان اعلام میکنیم و با توجه به تکامل خودمون حرکت می کنیم بدون عجله و حس بد و ذهن نجواگر با این ذهنیت و باور که خدایم قولشو با قوانینش به من داده و من در زمان مناسب با توجه به ظرف وجودم بهش می رسم و دیگر می توانم شعله ذهنم را خاموش کنم .

    به نظر من این یکسال سخت ترین مرحله من در این دوره ها بود چون قبلا و در طی این یکسال من نتایج خاصی نداشتم و مدام ذهنم با نتایج گذشته که به موفقیت رسیده بودم اما با سختی با تقلا با استرس و حال بد و همیشه ذهن نجواگرم می گفت الکی فکر نکن با این حرفها به اهدافت می رسی ببین به ابن هدف و اون هدفت بدون داشتن حال خوب و باور خوب و ستاره قطبی رسیدی و ببین با این حرفها به اهدافت نمی رسی .

    اما امروز یک قدم پیشرفت کردم امروز نتیجه دستمه این بار به اهدافم با حال خوب رسیدم دیگه ذهن نجواگرم را میتونم با دلیل و مدرک خاموش کنم و به نظر خودم سختترین قسمت زندگی من در این دوره جدید و اشنایی با استاد و قوانین امسالم بوده اما به خودم افتخار می کنم با تمام نجواهایم با تمام کمال گرایی اما ثابت قدم موندم و مسیرم را طی کردم

    و ویدیو امروز استاد ، جایزه و پاداش استاد به من ، منی که ثابت قدم موندم دوره ها را خریدم گوش دادم نوشتم یه جاهاییی عالی عمل کردم یه جاهایی فکر می کردم باور کردم و یک جاهایی تلاش می کردم باور کنم بود.

    خدایم را هزاران هزاران بار شاکرم بابت ساختن شادی جدید بابت این مسیر و من قراره چه کارهای بزرگی انجام بدم خدایا مطمینم این انقلابی که در من به پا شده این اعتماد به نفس این حال خوب و از همه مهمتر این دانشی که الان بعد از یکسال از دوره های استادم به صورت عملی به دست اوردم قبلا هیچ دیدی به این مسایل و تفکر نداشتم چون در جامعه خلاف این مسایل را همیشه دیدم و ورودی هایی ذهنی در جهت تایید آن باورها داشتم و فکر می کردم خوب درست همینه دیگه، استرس و اضطراب جزیی از زندگیه حال بد جزیی از زندگیه اما الان میدونم من جزیی از یک درصد جامعه هستم که دیگر اینطوری نمی خواد فکر کنه و آگاهانه ورودی های ذهنی بدنی و افکارش را رصد و‌مدیریت می کند

    جالبه من توی این یکسال نمی فهمیدم کار کردن روی خودم یعنی چه؟هرچی استادم می گفت روی خودتون کار کنید فکر می کردم هرچه بیشتر گوش کنم و بنویسم خوب یعنی روی خودم دارم کار می کنم درسته اینها واقعا قدم اولی بودند که باید طی می شد اما من در قانون سلامتی تازه فهمیدم کار کردن روی خودم یعنی چی؟اهرم رنج و لذتی در ذهنم ساختم که خودم متعجبم اگر زمانی به من می گفتند تو این چنین سبک زندگی پیدا می کنی باورم نمیشد و می گفتم محاله مگه میشه یک وعده غذا خورد و خوشحال بود مگه میشه خواب من کم بشود مگه میشه انرژی من به این اندازه برسد مگر میشه ادم های کنارم انقدر از لاغر شدن صورتم با حالتی بگن و من عین خیالم نباشه و با قدرت ادامه بدم و اما شده اینها معجزه هدایتم به مسیر استاد و جواب تلاش من به هدف تغییر خودم زندگیم و افکارم هست .ببخشید زیاد طولانی شد اما راستش من خیلی کامنت نمی نویسم و این همچنان مقاومت ذهنی من و پاشنه اشیل من هستش که امیدوارم با طی کردن تکاملم و کار کردن بر روی ذهنم بتونم این مورد راهم حل کنم اما من زندگیم کامل عوض شده من دارم ورژنی از خودم را می بینم که اگر در خواب هم می دیدم باورم نمی شد و این ورژن فقط یکسال بودن ،با تمام مقاومت های ذهنی من هست و خدایا چه تغییر و تحولی قرار است در اینده برایم رقم بخورد.

    هزاران هزاران بار خدایم را شاکرم .امروز زیاد نوشتم چون خدایم خواست بنویسم و نوشتم .

    امیدوارم خدایم به استاد عزیزم و شایسته بانوی مهربانم و تمام دوستان این مسیر سلامتی خوشبختی و ثروت عطا کند .

    در پناه الله شاد سلامت خوشبخت و ثروتمند باشد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 48 رای:
    • -
      زهرا گفته:
      مدت عضویت: 1422 روز

      سلام دوست عزیز

      واقعا چقدر با کامنتتون همزادپنداری کردم انگار خودم دارم مینویسم یعنی پاشنه آشیل منم اینه خب اینهمه من قبلا موفقیت داشتم مثلا فلان دانشگاه دولتی قبول شدم یا فلان کارو پیدا کردم ولی باکلی زحمت رسیدم حالمم خوب نبوده و لذت خاصی نبردم یا اینهمه افراد موفق مگه همه از مسیر لذت بردن !! وای اینا مقاومت های منم هست

      اما به خودم میگم آره اونم میشه بستگی داره تو مسیر سنگلاخی رو بری یا هموار رو !! بعد میگم من اینجا هستم تا آدرس اون مسیر هموار رو پیدا کنم همون که استاد تو 12قدم میگن و لذت بخش کنم زندگی رو و واقعا الان دارم میفهمم که بخدا میشه هم لذت برد و هم به موفقیت رسیدفقط باید بهش ایمان بیاریم که میشه تا بتونیم ببینیمش ولی امان از ذهن که فراموشکاره و ناسپاس

      این قسمت کامنتتون که گفتید استاد هدف گذاری کردن ولی پایان 12قدم بهش نرسید اما در زمان مناسبش براش اتفاق افتاد محشر و فوق العاده بود یعنی بهترین کاری که استاد میتونست انجام بده همین بود و این باعث میشه من نگم برای من جواب نمیده یا من نمیتونم یا من بلد نیستم از قانون استفاده کنم بلکه به خودم یادآوری میکنم مسیری که استاد رفته تست کردن ایده هاش بوده و بعد کم کم نتیجه گرفتن و هدایت شدن به مسیرهای بهتر و در نهایت رسیدن به هدف و همین ادامه دادنه و نا امید نشده مهمه این الگو رو استاد برای رسیدن به هرچیزی ازش استفاده کرده که منم باید ازش الگو بگیرم و انقدر زود ناامید و تسلیم نشم

      ممنون شادی عزیز برای یاداوری کردن این موضوع مهم و اساسی

      ان شاالله همواره در مسیر هموار و رو به رشد و ثروت و نعمت ها باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    فرنگیس محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2650 روز

    سلام استاد جان

    چقدر جالب که من دیروز مهمان داشتم و اصلا فرصت نشد سایت رو باز کنم

    و تو مهمونی م وقتی همه مناسبت ش رو پرسیدن با افتخار و اعتماد بنفس بعد از دو سال تلاش و نتایج عالی (که تا الان به هیچ کس نگفته بودم دقیقا مشغول چه فعالیتی هستم)

    اعلام کردم که: این مهمونی رو به افتخار خودم و تلاش های زیادی که کردم و نتایج عالی که کسب کردم برگزار کردم

    :من یک شرکت تولید فرش و گلیم دستباف زدم و تا العان کلی فعالیت داشتم با کلی بافنده ماهر آشناشدم ،

    :دلیل غیبت من تو دورهمی های شما اینه که خیلی مشغول و سرگرم کار خودم هستم از تهران رفتن هام وپیگیر بازار فروش برای محصولات م خیلی لذت میبرم ، و به لطف خدا بازار فروش کارم رو پیدا کردم و کاری دارم که خیلی از انجام اون لذت میبرم و آزادی زمانی و مکانی در انجام اون دارم به زودی با آزادی مالی هم میرسه

    استاد ،من کلی راجع به این قضیه فکر کردم که به این دلیل دوست دارم اینو به بقیه اعلام کنم که اولا به این نتیجه رسیدم که من دیگه از این مسیر برنمی‌گردم،

    دوما این در میون گذاشتن با دیگران رو به اهرمی کنم برای خودم من ببین که الا که گفتی باید موفق بشی ،باید بهترین باشی

    و چقدر جالب که شما دقیقا تو این فایل همین ها و عنوان کردید

    آخرین صحبت دیروزم با خاله هام و بقیه این بود که انشالله مهمونی بعدی خونه من زمانی که من تو حرفه خودم کارآفرین نمونه بشم

    از اول به خودم قول دادم که باید با لذت بردن طی مسیر پیشرفت ام اول باشم و هر روز خودم رو با دیروز خودم مقایسه کنم نه با بقیه

    به عوامل بیرونی کاری نداشته باشم و خداوند رو شریک و همراه بیزنس خودم کنم

    طی این مسیر که دو سال از شروع ش میگذره اصلا کارها اون طور که تو ذهن من برنامه ریزی شده بود بود پیش نرفت ،چند بار احساس خوبم رو از دست دادم ،رفتم تو لاک خودم،کارها رو از قیمت خودشون گرونتر خریدم و ضرر کردم ،عجله کردم و بعد پشیمون شدم و به مدت چند ساعت،حالم خیلی بد بوده

    ،اما باز از نو شروع کردم و همه ،همه اونها ،تجربه شد ،اصلا اشتباه نبود باعث شد مهارتم تو شناخت فرش و گلیم بیشتر بشه ،اشکالات کار رو فهمیدم ، با پرداخت بها ی اندک

    وقتی دیدم تو همین سایت کسایی مثل یاشار که خیلی هم دور نیستن تو همین شهرستان خودمون با استفاده از فایلهای رایگان بدون خرید محصولات استاد تو این حرفه موفق شدن ،خب چرا من نمیتونم ،

    من تونستم کلی تو زمینه ورزش و ساخت اندام ایده آل موفق باشم و10 کیلو کاهش وزن داشته باشم ،وقتی اون شد که یه غول بزرگ بود برا من ،این هم میشه ،با همون تلاشها ،تو این زمینه هم میتونم موفق باشم

    و همیشه سورپرایز شدم با راههای بینهایت خداوند

    به فاطله چند روز با یه کسایی آشنا شدم که طوری سرعت پیشرفت و آشنایی منو با کلی بافنده ها تسهیل کردن که فقط تونستم بگم خدایا من معذرت می‌خوام که چند روز پیش ناشکری کردم و از رههای بسیار نامحدود خداوند و برنامه ریزی ش شگفت زده واز ذهن محدود خودم خجالت زده شدم

    دقیقا من با کارم ،به خودم و به کلی آدم دیگه تو روستا ها و شهر خودمون و نشان دادن هنر و خلاقیت اونها کمک میکنم و طبق قانون بدون تغییر خداوند لاجرم ثروت فروان صد برابر نصیب خودم میگردد و العان سعی میکنم اصلا عجله ای در این مسیر نداشته باشم و با لذت مسیر تکاملی خودم ر‌وپیش برم

    خدایا شکرت برای وجود شما در زندگی ام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 48 رای:
    • -
      یگانه ثروت گفته:
      مدت عضویت: 1759 روز

      سلام فرنگیس زیبا و عزیزم

      چقدر ذوق کردم. خیلی بهت تبریک می گم برای موفقیت در کارت.

      هزاران بار تحسینت می کنم که تونستی به تنهایی یک شرکت بزنی و اینطور در کارت موفق بشی و تا الان هم تونستی به دیگران نگی که مشغول چه کاری بودی. آفرین بهت دختر قوی و متعهد.

      من هم دو ماهه کاری رو شروع کردم که به هیچ کسی حتی همسرم نگفتم، چون نگران طعنه ها و تمسخرها و‌ انرژی های منفی اونها هستم که باعث می شه از مسیر بازبمونم. و انصافاً همین پنهان کردن کسب و کار خیلی کوچیکم از دیگران بسیار سخته.

      برای همین خیلی تحسینتون می کنم که تونستید موفق بشید.

      فرنگیس جانم منتظر روزی – بهترین زمان – هستم که بیای و بگی که کارآفرین نمونه شدی و مهمونی گرفتی. و منم از همین جا چشمام پر اشک بشه و برات خوشحالی کنم و دست بزنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فرنگیس محمدی گفته:
        مدت عضویت: 2650 روز

        سلام یگانه جان

        دوست همفرکانسی من ،متشکرم ،سپاسگذارم بابت این همه لطف و محبت شما

        سپاس بابت دعاها و آرزوهای زیباتون ،هزار برار این انرژی مثبت ی که فرستادید سمت خودتون برگرده ،انشالله

        کلا با توجه به روحیه مون یا درون گرا هستیم یا برون گرا ،

        برای شخص بنده اصلا سخت نیست حتی مسائل خیلی مهم یا چیزی که خیلی ناراحتم کرده رو برای کسی بازگو کنم ،تو این مواقع تنها راهکارم اینه که،

        1, بنویسم هر آنچه باعث رنجش من شده ،اینقدر بنویسم و‌بنویسم تا مغزم خالی شه ،تا دستام خسته بشن،چشمام رو میبندم و هر آنچه در ذهنم مرور میشه رو تند تند روی کاغذ میارم,بدون سانسور ،پیشنهاد میکنم و بعد اون برگه رو ریز ریز میکنم و خیلی حالم خوب میشه

        2,یا اینکه هندسفری رو برمیدارم و میرم پیاده روی و شاید ساعتها فقط یه آهنگ رو که بهم حس خوب میده رو گوش دادم

        ،منظورم اینه که اگر من برون گرا بودم، احتمالا برای منم سخت بود و همین تفاوت بین من و شما و تمام ما آدمها باعث زیبایی و تنوع جهان و گسترش اون میشه

        همونطوری که استاد گفتند خیلی از آدما با تشویق و تحسین انرژی مضاعف می گیرند انگیزهدشون برای انجام اهدافشون و کار هاشون چند برابر میشه و خیلی ها م با اینکه یکی بهشون بگه، تو از پس این کار بر نمی ایی،بابا ولش کن کار تو نیست ،بیکاری مگه ،دنبار دردی تازه ای و… بیشتر، انگیزه می گیرند تا وقتی تحسین و تشویق شن و حتماً دوروبرتون دوستان خوبی هم هستند که بخواهیم ایده‌ای که دارین و کاری که مشغول ش هستید رو براشون بگید تا انگیزه تون مضاعف بشه برای ادامه دادن ،مخصوصا در شرایطی که کار کمی سخت بشه واگر که اینکار خوشحالتون میکنه و بهتون چند برابر انگیزه میده حتما با کسی که همفرکانس شما باشه در میان بزارید

        انشاالله من هم از موفقیت های شما دوست نازنینم خبر دار بشم به امید اون روز، که حتما آمدنی هست

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      Eli گفته:
      مدت عضویت: 1410 روز

      سلام فرنگیس جان عزیز

      تحسینت میکنم عزیزم این حداز توکل واشتیاقت رو…

      تحسینت میکنم هدفمندی وانگیزه و ارزشی که واسه هدف وعلاقت داری

      چفدرلذت بردم وکیف کردم ازخوندن تجربت وتعهدی که دادی واقعا یه شوق مضاعف و حس اطمینانی تو وجودم روشن کردی گلم مررسی ازت

      بهترینِ بهترینها نصیب هرقدمی که برمیداری

      چقدکارت جذاب و پررنگ ولعابه وحس دلنشین نوستالژی و ارامش رو داره ….

      موفق باشی دختر مهربون و شجاع …بازم منتظریم بیای از موفقیتهای بعدیت بنویسی گلم

      درپناه سلطان جهان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فرنگیس محمدی گفته:
        مدت عضویت: 2650 روز

        سلام الهام جانم

        سپاسگزارم بابت این همه لطف و محبت

        بله با توجه به اینکه که من تا دو سال پیش برای آزمون دکترای روانشناسی آماده میشدم

        یه فضای پر چالشی که توی اون شغل تجربه کرده بودم مخصوصاً شاخه هیپنوتیسم که کلی باید اتفاقات کودکی تا العان رو زیر و رو کنی،

        برعکسش کار جدیدم سر و کارت فقط با رنگ ها ،خلاقیت، طبیعت و آدمهای خوش ذوق و هنرمندو طرح های ذهنی بافت است

        من کارم رو خیلی دوست دارم وقتی که گلیم ها آماده میشه برای فروش، انقدر خودم از دیدنشون ذوق می کنم ، اونا رو تو خونه پهن می کنم و شروع می کنم به رقصیدن

        خیلی حس خوبیه

        تصور میکنم اینها هر خونه ای پهن شن با خودشون هزاران برابر انرژی مثبت و زیبایی و ارامش به ارمغان میارن

        با اینکه یکی از بزرگ ترین ریسک های زندگیم بودو با ترس به الهامی که کاملا واضح بود عمل کردم ،از صفر صفر شروع کردم یک سال تمام آموزش دیدم و کل مدارکش رو گرفتم ،ولی ارزشش رو داشت

        یه کاری که آزادی زمانی، مکانی داره ،باعث گسترش خلاقیت و زیبایی میشه

        بهترینها رو از خدای بزرگ و مهربان که خزائن آسمانها و زمین در دستان اوست برایت ارزومندم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          Eli گفته:
          مدت عضویت: 1410 روز

          سلام مجددفرنگیس جانم

          واااای نمیدونی چقد شگفت زده شدم از خوندن پیامتون ..چقدرقصیدم ودیونه بازی دراوردم ..تا یکی دوساعت قبلش سوالاتی تو ذهنم بود درمورد هدفم ،فقط از ذهنم رد میشدن وکامنت شما، اینققققدررپیام وهدابت واضح؟؟!! خدااایا شکرررت

          عزیزم یک دنیا سپاس که وقت گذاشتی وازتجربیاتت برام نوشتی،،تا چندساعت قبل توحالت اضطراب یه احساس بی پشتوانگی بهم دست داد که ازکی راهنمایی بخوام که اگاه باشه گرچه هدایتها همیشه هستن ولی احساس که خوب باشه اتفاقات خوب میوفته وهدایتهارو میبینیم ویه دوش گرفتموموزیک گوش دادم واالان که خدا اینقد واضح از طریق خانواده توحیدیم هدایتم میکنه شرمنده اون طرز فکرم شدم والبته به مسیرم وقوانین مطمئن تر….

          احساس خوب=اتفافات خوب ،،،،ودیدن هدایتها

          خداهمه چیز میشود همه کس را

          داستان هدایتتونم خوندم ولذت بردم ،بهت تبریک میگم بخاطر تلاش وپشتکار واشتیاقتون ودیدن نکات مثبت هدف قبلیتون..باعث شد منم بیشتر به نکات مثبت علاقم به روانکاوی نگاه کنم اون یه مرحله بوده که باید طی میشده تاالان اینجا باشم….بدون اینکه لازم باشه حتما تااخرش برم..

          برات بهترینها رو ازخدای مهربان خواستارم …بووووس ولایک وکلی قلب

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      شهلاحیدری گفته:
      مدت عضویت: 1252 روز

      فرنگیس زیباروی من سلام

      چقدر خوندن کامنتت حالم رو خوب کرد

      چون خودم هم تواین مدت تصمیماتی گرفتم،ودقیقا مثل شما،کلا خیلی حاشیه هارو کنار گذاشتم،دارم آروم آروم به خواسته هام میرسم..

      انگار خودم این کامنت شمارو نوشته بودم

      خدایا شکرت به خاطر این همه نزدیکی به دوستانم

      عاشقتم مهربانوی من

      منتظر نوشتن خبرهای عاااالیت هستیم عزیز دلم..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فرنگیس محمدی گفته:
        مدت عضویت: 2650 روز

        سلام شهلا ی عزیز

        خیلی متشکرم ،دوست جانم خوشحالم که دلنوشته های من حالت رو عوض کرده

        ما یه تعداد آدم هستیم که روزی از ته اعماقمان هدایت خواستیم و العان اینجا دور استادجمع شدیم ،از تضادها خسته شدیم ،از غل خوردن های زیادی به امان آمدیم و می خواهیم هر طور شده مطابق قانون عمل کنیم و ذهنمون رو کنترل کنیم و خدای قدرتمندی که در درون هر کدام از ماست رو پیدا کنیم و قوانینش رو باور کنیم و در زندگی به کار گیریم

        خداروشکر بابت فضای روحانی این سایت، که میتونیم از فاصله های خیلی دور کلی به هم انرژی مثبت بدیم و در جریان پیشرفت های هم قرار بگیریم و از پیشرفت های هم کلی انگیزه بگیریم

        من هم عاشقانه ، منتظر خواندن قدم به قدم های تلاشها ت درمسیر موفقیت هستم ،دوست نازنینم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1271 روز

      سلام و درود به شما خانم محمدی.

      بییییییییینهاااااااااایت تحسینتون میکنم. آفرین ، احسنت، درود به شما، شما بسیار تحسین برانگیز و بینظیر هستین. چقدر از خوندن کامنت تون لذت بردم و توی دلم تحسینتون کردم و خدا رو شکر کردم. وقتی داستان موفقیت های بچه های سایت رو میخونم اشک‌ شوقم سرازیر میشه و میگم الهی شکر.‌ چقدر عالیه. خدایا شکرت که از زبان این دوستم و تجربیاتش به من درس میدی.

      براتون از خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات و شیرین ترین موفقیت ها رو درخواست میکنم. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی خواهر گلم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        فرنگیس محمدی گفته:
        مدت عضویت: 2650 روز

        سلام آقای امیری گرامی

        سپاسگزارم بابت این همه تحسین تشکر بابت زمانی که به خوندن کامنت بنده و پاسخ به اون اختصاص دادید

        من هم از خواندن پاسخ های دوستان به کامنت هایم یا داستان موفقیت هاشون،تضاد هایی که پشت سر گذاشتند،موفقیت هاشون ، امید و انگیزه م مضاعف میشه ،و به خودم افتخار میکنم که حتی زمانی که مشغول استراحت یا پیاده روی هستم نتنها زمان باارزشم از دست نمیره بله کلی انگیزه هام تقویت میشه،و مطالبی میخونم که تو هیچ کتاب موفقیتی نظیرش نیست و از راه دور دوستانه دارم که از نزدیک ترین کسای آدم، بیشتر بهت امید و انگیزه میدم و تشویقت میکنن

        وقتی داشتم اتفاقاتی که تو اون شب طوفان ی بر شما گذشت رو‌ می‌خوندم ناخداگاه ،لحظه به لحظه اش رو تجسم کردم ،یعنی به قدری تجسم من قوی هستش که برای من کاملا غیر ارادی این اتفاق می‌افته، که اون حجم آبی که احتمالا با تکان‌های کشتی وارد اون میشد رو می‌دیدم، دریازدگی رو حس میکردم ،

        صداهای گرفته ای که خیلی فریاد زده بودن رو می‌شنیدم ،

        «تو تجسم من هنوز خبری از بیسم و صحبت از راه دور نیست !! »

        و در نهایت یه آدم جسور که نمیدونم به چه علتی دوست داره اون تجربه دوباره تکرار بشه ،

        اعتراف میکنم که برخلاف شما همیشه دنبال امنیت بودم ،ادم شجاعی نیستم ،فک‌میکردم این صحنه ها نهایت برا فیلم تایتانیک‌ و امثال اون باشه ،خیلی شرایط سختیه ،خیلی ،

        واقعا مرد میخواد که از اون شرایط خودش رو زنده بیرون بشه ،یه توکل قوی میخواد که ارتباط ت رو با منبع حفظ کنی ، مدیریت بحران شرایط سخت رو داشته باشی،کنترل ذهن داشته باشی،

        تازه همچنان مشغول انجام وظایف ت باشی

        حیفم اومد این نکته ها رو براتون ننویسم و از راه دور تحسین تون نکنم

        شما بسیار باهوش ،جسور ،مسئولیت پذیر ، دقیق ،و صد البته نویسنده قابلی هستید

        در پناه الله مهربان بهترینها نصیب تان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      شیما محسنی گفته:
      مدت عضویت: 3563 روز

      فرنگیس عزیز و دوست داشتنی سلام. کامنتتون رو خوندم و کلی لذت بردم از نتایجتتون و از صمیم قلب تحسین میکنم این استمرار در کار کردن رو خودتون و مطمینم و منتظرم که نتایج عاااالی تر از را ازتون بخونم و لذت ببرم و الگویی باشین برای ما در این سایت ….. حال دلت همیشه عالی باشه در یاد خدا جووووون، فرنگیس عزیز و دوست داشتنی …..

      در پناه خود خود خودش باشی بانو فرنگیس

      شیما بانو

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    happy sepideh گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم جناب عباس منش

    این سومین کامنت من هستش که مینویسم تا قبل از اون فقط کامنت ها رو میخوندم اما تصمیم گرفتم منم شروع به نوشتن کامنت کنم

    و نظرم و نتایجم را بنویسم

    اما خیلی برام سخت بود که بشینم و بنویسم این تایپ کردن مانع این کار می شد

    اما تصمیم گرفتم و هدف گذاشتم که بیام و مشارکت داشته باشه

    با خودم گفتم این همه تو فضای مجازی با بقیه چت می کنی سخت نیست اما اینجا که پر از انرژی مثبت و منو به هدف هام میرسونه حاضر نیستم وقت بذارم

    خلاصه شروع کردم به کامنت گذاشتن و از آنجایی که وقتی شروع می کنی مسیرها بهت نشون داده میشه و آنجایی که کائنات دید که من اولین قدم برداشتم و شروع کردم راه برام باز شد

    متوجه شدم تو صفحه کلیدم یه شکلی هست شبیه میکروفن که من تا به حال بهش دقت نکرده بودم

    وقتی کلیک کردم

    نوشت -اکنون صحبت کنید- و اون برام تایپ میکنه الان دارم صحبت میکنم و به آسونی برام تایپ میشه

    و دومین چیزی که میخواستم باهاتون به اشتراک بزارم این بود که من چند وقتیهه که ترید می کنم اما اطرافیان از این قضیه اطلاعی ندارن

    منم چون نتیجه ندیدم و سود نکردم به کسی نگفتم که شغل من اینه

    اما الان تصمیم گرفتم که اگه کسی ازم پرسید چرا بیکاری و همش تو خونه ای و کاری نمیکنی یا بیان بهم پیشنهاد شغلی بدن بگم که من عاشق ترید کردنم و از دیدن کندل ها لذت می برم و ثروت خلق می کنم

    بگم بهترین شغل دنیا را دارم و ثابت می کنم بی نهایت ثروتمند میشم

    چون به قول شما اینجوری مصمم میشم برای آموزش دیدن برای اینکه ناامید نشم برای اینکه وقتی انگیزم کم شد به یاد میارم که دیگران در جریان هستند و خیلی

    جدی کارمو دنبال می کنم

    مرسی استاد عزیزم هر چقدر صحبت های شما را گوش میدم بیشتر لذت میبرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  8. -
    فاطمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2619 روز

    سلام استاد عزیز

    واقعا به شما تبریک می گم بابت مداومت در رسیدن به هدف.استاد عزیز چند روزی بود که بابت فهمیدن بعضی مسایل واقعا هیجان زده بودم ومیخواستم بیام در سایت شما از خوشحالی داد بزنم که هربار رفتم توی گوشی دیدم نمیشه پیام بزارم چون همیشه از کامپیوتر پیام میزارم اما باگوشی انجام ندادم تا امروز که این فایل رو گذاشتین ودیدم که به مسیر من حرفهاتون خیلی نزدیک هست وگفتم پیامی بزارم .استاد همیشه آرزو داشتم قول چراغ جادو داشته باشم به خدا گفته بودم خدایا وقتی منو ببر که دیگه بدونم بهشتی هستم استاد من دوبار تجربه مرگ داشتم یعنی رفتم وبرگشتم اما هربار خدای مهربونم بهم فرصت داده که برگردم یه سری اشتباهاتم رو درست کنم.توی پیامهای قبلیم هم گفتم که از پارسال بعد از تجربه مرگ یه درهایی برام باز شده که نمیتونم درموردشون چیزی بگم اما یه سری چیزها برام واقعا مسجل شده. استاد من دختر بدی نبودم اما طبق روال جامعه وخانواده یه سری چیزها رو رعایت نمیکردموبه دین هیچ اعتقادی نداشتم اما بعد از تجربه مرگ همه چی رو با پوست وگوشت واستخون درک کردم .استاد شاید شما حرف منو متوجه بشین بعضی وقتها خدا یه تلنگر بزرگ بهت میزنه که یه دفعه مجبورت کنه برگردی عقب مثل تجربه شما که گفتین توی بندر عباس چند نفر مردن واتفاقا اونروز شما نرفتین بعد تنها تواین زمان هست که میفهمی خدا چقدر تورو دوست داشته یعنی اوج دوست داشتن خدارو وقتی میفهمی که بهت فرصت داده باشه.استاد من فکر میکنم تحول من هم خیلی شبیه شماست .یعنی یه جایی ایستادیم وبرگشتیم به عقب ودرست کردیم.استاد من به چیزهایی رسیدم وقدرتی از خداوند دیدم که قابل درک برای هیچ کس نیست .فقط میتونم بگم که اگه اونی باشی که خدا بخواد اصلا نیازی به کنترل ذهن نداری اصلا قرار نیست که بشینی آزمون وخطا کنی استاد من نباید بعضی چیزها رو بگم ولی اینکه من مجبور باشم هرلحظه ذهنمو کنترل کنم وبا شیطان دربیافتم نیست.اگر خدایی واقعی شدی شیطان هیچ تسلطی روی آدم نداره واینقدر با نبود شیطان ذهن آروم میشه که نیازی به کلنجار رفتن وعصبانی شدن و ناراحت شدن نیست.اینقدر قوی میشی که شیطان دیگه سراغت نمیاد واز همه چی رهای رها میشی واین که ذهنت آزاد آزاد باشه یعنی زندگی واقعی نه بابت چیزی خیلی خوشحالی ونه ناراحت استاد اینجا چون فضای عمومی هست من نمیتونم بگم اصل قضیه رو چون اسرار الهی باید مخفی بمونه فقط میتونم بگم این خدایی که شما بهش رسیدین باز هم اون خدای حقیقی دوست داشتنی ابر قدرت مهربان نیست.استاد چند وقت بود که میخواستم یه قضیه ای رو بگم اما چون علت حرفم را نمیتونم بگم تردید داشتم چون ممکن هست درمقابل حرفم موضع گرفته بشه.من یادمه یه بار درمورد حجاب صحبت کردید ومن اینطور برداشت کردم که منظور شما اینه که اسلام نظری در مرود حجاب نداره ببینید من دوست ندارم رهرو بی فکر باشم وهر چیزی که شما گفتین را بدون فکر تایید کنم پس رفتم وفهمیدم که میگم من تمام چیزهایی که گفتین را از روش دیگری بهش رسیدم جز این قضیه که به نظر من اشتباه است .اگر اسلام گفت حجاب فقط به خاطر این نیست که ما خودمون رو از هم بپوشونیم بلکه علت ماورایی دیگری دارد که قابل گفتن نیست.دقیقا تمام چیزهایی که اسلام بهش سفارش کرده علت های عمیق ماورایی دارد ونمیشه درموردش با علت زمینی صحبت کردوبا این کار در ضرر به انسانها شریک شد.باز هم سپاسگذارم از تمام وقتی که برای مردم ایران این چند سال کشیدید اما خودتون میدونید که مرض بین کارانسانی وشیطانی بعضی وقتها مشخص نیست ومن فکر میکنم درمورد بعضی مسایل با احتیاط صحبت کنید تا شیطان مکار را سرافکنده کنید.چون هیچ انسانی نمیتونه بگه که واقعا اصل قضیه ای رو فهمیده چون ممکنه خلافش ثابت بشه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      هایده عبدپناه گفته:
      مدت عضویت: 1054 روز

      سلام دوست خوبم

      فاطمه جان خوشحالم که خدا بهت فرصت دوباره داده و شما این فرصتو دارین برای اصلاح خودتون استفاده میکنین موفق باشین

      ولی از من به شما نصیحت طبق تجربه چندسال پیشم زمانیکه با این قوانین آشنایی نداشتم فقط تو این بحثها ماورایی بودم و کلی از اهدافم از زندگیم جاموندم و این بین خیلی چیزای باارزشی رو از دست دادم امیدوارم شما به اون مرحله نرسین ولی زمانیکه فهمیدم من با این تفکراتم با این ذهنیتم و کنجکاوی بی حاصلم به جایی نرسیدم از خدا هدایت خواستم با تمام وجودم که رب العالمین به من نظر کردن و منو به مسیر و البته با آموزه های استاد عباس منش هدایت کرد و از اون روز به بعد به خودم و خدای خودم عهد بستم دنبال حاشیه نرم و مشرک نباشم میدونی چرا منو با استاد آشنا کرد چونکه من اصل میخواستم و استاد تماما اصل رو میگن اینجا کل قوانینیه که یک انسان برای اینکه سعادت دنیا و آخرت رو داشته باشه درش هست دنبال چیزی نباش اگه میخوای خوب زندگی کنی و اصل رو اجرا کنی همینجاست جایی نرو بقیه چیزا مخصوصا بحث ماورایی و این جور چیزا تماما حاشیه س و از اصل دورت میکنه نمیتونی زندگی کنی و گیج و سردرگم میشی

      از خدا میخوام به بهترین مسیرها هدایت بشین ان شاءالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        فاطمه احمدی گفته:
        مدت عضویت: 2619 روز

        سلام دوست خوب ونازنینم

        ممنونم که پیام من رو خوندین وبهم پاسخ دادین.عزیزم من کاملا درک می کنم که منظور شما چی هست همه ما درمورد ماورا کنجکاوی داریم تا بفهمیم.ولی من برام موضوع خیلی مهمی نبود که بخوام برم سراغش.من بعد ازتجربه مرگ نمیتونم بگم که چی شد که منو کشوندن سمت دونستن بعضی حقایق نه اون حقایقی که همه دنبالشن وفکر میکنن همون درسته.حقیقت اون چیزی هست که بشه ثابت کرد اما درمورد ماورا ثابت شدنی نیست به خاطر همین من گفتم که نمیتونم بگم مسیری که شمارفتین با مسیری که من رفتم خییلی فرق میکنه.مسیری که من رفتم همه دوست داشتن وعشق بود ومن از سختی مسیر لذت می بردم چون خدا اول اون شیرینی دوست داشتنش رو در دلم گذاشت وبعد منو کشوند سمت سختی کشیدن ودانستن هر چند به خودش قسم می خورم که تمام اون سختی ها برای من بهترین لحظه های زندگیم بود .ببینید شما الان فرض کنید استاد عباس منش به فقط شما یک نفر نظر میکنن ومیگن من میخوام یه سری اسرار رو بهتون بگم فقط به شما .خب استاد اینهمه طرفدار داره واینهمه دانایی شما چقددددددر خوشحال میشید که استاد اینها را فقط داره به شما میگه وتمام سختی هایی هم که توی این راه باشه رو بالذت تحمل می کنید.حالا ببینید استاد درمورد ماورا هیچ وقتی چیزی نمیگن چون قابل لمس نیست.پس ببینید یه آدمی که با لطف خدا از تجربه شیرین مرگ برگشته که به نظر من هیچ تجربه ای شیرین تر از مرگ نیست چون روح برای همیشه از جسم جدا میشه واز تمام وابستگی های دنیا خلاص میشی وفقط اون کسی که اینو تجربه کرده میدونه که خوشحالی وشعفی داره که هیچ چیزی توی این دنیا نمیتونه این خوشحالی رو توی دل ادم بزاره.بعد شما میبینی که خدا بااینهمه عظمت وبزرگی که همه عالم در دستش هست مثل یه پدر مهربون دستت رو گرفته بهت میگه بیا بهت اینو هم بگم علتش چیه اونو هم بگم.ببین این آدمی که میبینی اینطوری هست علتش اینه .ببینم از من چی میخوای بگو برات فراهم میکنم اونوقت شما میفهمید که خدا کی هست وبه ما از خدا چی گفتن.هیچ کسی مهربانتر از خدا نیست هیچ کس.حاظرم تمام ثروتم وخانوادم وهمه چیمو بدم وبرم دوباره مرگ رو تجربه کنم.شاید باورتون نشه اون اوایل که برگشته بودم دلم نمیخواست بمونم وروحم بی قرار بود وبا کوچکترین مسیله ای از بدنم میخواست جدا بشه وشده بود مثل بچه ای که مثلا رفته یه پارکی بهش خوش گذشته وبا کوچکترین مسیله ای میخواد بزاره بره وپس نیروهای خدا اومد تا بهم تحمل بده که بمونم.عزیزم من نمیتونم بیشتر از این مسایل رو باز کنم هم چون اجازه ندارم وهم اینکه اذیت میشم.ولی برای همه بچه های خوب سایت آرزوی بودن در مسیر درست را دارم تا بالاخره یه روزی به تجربه هایی که من بهشون رسیدم برسن .بچه ها اگه آدم خوب باشید مرگ بهترین تجربه زندگیتون هست واین زندگی وتمام زحمتی که براش میکشید خنده دار هست وقتی بدونید آخرش به کجا میرید وچه لذتی دنبالش هست.فقط در هر کاری خدا براتون توی اولویت باشه .یکبار بانیت دور کردن شیطان از خودتون نماز بخونید ببینید شیطان تماااام نیروهاشو به کار میندازه که شما رو برگردونه به نماز خوندن قبلی یک بار با نیت دور کردن شیطان مسجد برید ببینید توی همون مسجد هم شیطان تمام نیروهاشو به سمت شما میاره که دیگه مسجد نرید.سعی کنید حجاب رو رعایت کنید تا اونوقت ببینید شیطان چطور اذیتتون میکنه که حجابتون رو بردارید.چون راه های ورودش رو میبندید وقتی تونستید واقعا شیطان رو دور کنید خدا بهتون نیروهایی میده که حتی به کنترل ذهن هم نیاز ندارید چون دیگه شیطانی وجود نداره که ذهنتون رو بخواد پر کنه از ترس و نگرانی .باز هم سپاسگذارم دوست خوبم در پناه حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      معصومه طاهری گفته:
      مدت عضویت: 1507 روز

      سلام خانم احمدی جان در مورد حجاب من درکتون میکنم. منم مسائلی مواجه شدم که نمیتونم بگم.ولی اینم بگم خودمن تجربیاتی که رسیدم بهش و با حقایقی که آشنا شدم، از طریق اموزش های استاد و رعایت قوانین بود. یعنی درست از زمانیکه شروع به کار کردن روی باورهایم کردم، خیلی چیزها عوض شد، اتفاقات، شرایط، آدم‌ها و… همه عوض شدند و اونقدر آروم آروم عوض شد همه چیز که نفهمیدم علتش تغییر خودمه، و اگر مرور آموزشهای استاد نبود و نباشه، یادم میره چی به چیه. ولی فکر میکنم رسالت استاد فرق داره جایگاه استاد عباسمنش از تریبونی که دارن فلسفه اش فرق میکنه و من فکر میکنم اگر ایشون در مسئله ای مثل حجاب چنین نظری می‌دهند حتمأ در راستای طرح الهی شون هست، منم گاهی به این قضیه فکر میکنم و گاهی سوالی که در ذهن شماست در ذهنم ایجاد میشه ولی وقتی یاد این میفتم که من باسبک آموزشهای استاد به جایی رسیدم که بهترین ها رو دارم تجربه میکنم و به خیلی ها هم آموزش میدم و باعث شده بسیاری افراد هم تاثیر بگیرن، بهمین خاطر سعی میکنم بپذیرم که در مداری هستم که شاید درکش فعلا برام آشکار نیست پس سکوت میکنم. در پناه ایزد یکتا شاد باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فاطمه احمدی گفته:
        مدت عضویت: 2619 روز

        سلام دوست خوب ونازنینم

        ممنونم که پیام من رو خوندین وبهش پاسخ دادین.دوست عزیزم چرا شما طرح الهی خودتون رو پیدا نمیکنید وبه جای مقلد بودن وتسلیم طرح استاد بودن خودتون تحقیق نمیکنید تا به حقیقت ها برسید.یه چیزی که توی این سایت واقعا منو اذیت میکنه اینه که همه حرف های استاد رو موبه مو تکرار میکنن وکوچکترین تحقیقی نمیکنن وحتی اگر هم تحقیق کنن در راستای اثبات حرفهای استاد هست یا مثلا همه دوست دارن برن آمریکا وهدف زندگیشون رو گذاشتن سفر به امریکا ونمیگن شاید کشور دیگه ای باشه که از آمریکا خوش آب وهواتر باشه یا من بیشتر از آمریکا دوسش داشته باشم چرا ما ایرانیها یاد گرفتیم فقط مقلد باشیم وهر کی هر بار بیاد و مثل باد به سمتش بریم چرا خودمون سعی نکنیم حقایق رو بفهمیم.حتی استاد هم توی فایلهاشون میگن برین تحقیق کنید تا بفهمید.توی فیلم مارمولک پرویز پرستویی یه حرف قشنگی زد واون هم این بود که به تعداد انسانهای روی زمین راه هست برای رسیدن به خدا.عزیزم چرا راه خودتون رو پیدا نمیکنید.من دیدم توی فایلهایی که استاد میزارن با بچه ها صحبت کردن همه اولش شروع میکنن به گریه کردن وحتی استادهم این قضیه رو دوست ندارن ومیگن احساساتتون رو کنترل کنید.چرا ما به قول استاد قدرت رو از خدا بگیریم وبدیم به غیر خدا.ببخشید من وقتی این صحنه گریه کردن بچه ها رو میدیدم دیگه فایل رو ادامه نمیدادم ومیزاشتم کنار.من نماینده بیمه هستم وقراردادهای بزرگی رو به فضل خدا بستم یادمه توی جلسه ای نشسته بودم وشیش تا مدیر هم توی اون جلسه واتفاقا اون موقع ما بیمه درمان رو خوب خسارت نداده بودیم واصلا اصل جلسه همین بود.شما فرض کنید دوهزار نفر تعهد دادید که خوب خسارت بدید والان نشده ومقصر خود اون شرکته بوده والان باید بشینید به شیش تا مدیر که هرکدوم خودشون رو نعوذ بالله خدا میبینن توضیح بدین اما من با کمال راحتی وارامش نشسته بودم وجواب میدادم.یادمه مدیر اداری شرکت که پیرمرد هفتاد ساله ای بود وفرد کاملا معتقد به دین ونماز وقران خون برگشت به من گفت خانم من به جای شما میترسم شما چطور تنهایی روبروی ما شیش نفر نشستین ودارین جواب مارو با لبخند میدین بدین اینکه ترسی توی چهرتون باشه .منم برگشتم بهش گفتم به خاطر اینکه من تنها نیستم.اونم یه پوزخندی زد که مثلا این دختره خله نشسته اراجیف بار ما میکنه گفت خب کی باهاته گفتم وکیلم نمیبینین؟گفت وکیلت کیه گفتم خدا.هیچی دیگه تا آخر جلسه ساکت بود وهر بار نگاه میکردم انگار لبهاشو به هم دوخته بودن وآخرش با کلی تشکر از من جلسه تموم شد.آیا یاد گرفتیم که خدارو بزرگ ببینیم که خدا بزرگمون کنه.عزیزم تمام حرف من اینه من حرفهای استاد را باتمام وجودم قبول دارم اما برای من استاد یه آدم معمولی هست چون برای من خدا بزرگتر هست.به قول خود استاد میگن خدا میگه فکر میکنی اون آدم خوبه میتونه کاراتو ردیف کنه پس برو سراغ همون من کاری باهات ندارم.اینه که میگن شرک مثل راه رفتن مورچه سیاه در دل تاریکی شب مخفی هست.ما باید یاد بگیریم که مشرک نباشیم تا خدادرهاشو برامون باز کنه.در پناه حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    مقداد تحريری گفته:
    مدت عضویت: 2080 روز

    استاد جان سلام

    خداروشکر برای این استایل بینظیر

    خداروشکر برای شادابی صورتتون

    خداروشکر برای این مجموعه ورزشی زیبا و خوش انرژی

    خداروشکر که تو مدار اموزش های شما هستم

    استاد عزیزم با شروع دوره سلامتی که من تهیه کردم به مدت ده ماه ازش گذشته من فقط پشت سرهم هدف تیک زدم رشد بیزینس ، ارتقا سمت بیزینس، افزایش درامد، ارتباطات عالی با عزیزان اطرافیان و همکاران و ارتباط بیزینسی با مشتریان که رفیق شدم باهاشون، تناسب اندام، تقوا، خودسازی، سلامتی بدن، شجاع شدن ، ماشین خریدن، افزایش میزان دارایی و …..

    اون دوره فقط برای سلامتی نبود من به ثروت مادی و معنوی رسیدم واقعا من نه اضافه وزنی داشتم نه هیچی فقط هدایت شدم به خرید این دوره که اولین قدم و اولین خرید من تو سایت بود ولی با اجازتون می‌خوام راجع به بیزینس بگم شاید یکم قابل لمس تر باشه و با اجازتون اول روند رشد توضیح میدم که لابلای صحبت‌ها به سوالات جواب داده شده و در انتها بازهم به سوالات جواب میدم:

    استاد جان بیزینس من فروش محصولات ارایشی هست و برای بالا بردن درامد نیاز به بالا بردن میزان فروش داشتم همون‌طور که خودتون همیشه عنوان کردید که ثروتمند شدن به میزان خدمات و محصولاتی که باعث حل مسأله دیگران میشه ربط داره و می‌خوام این روند رشدی که هفت ماهه یعنی از اواخر مرداد تا پایان سال 1401 تیک خورد توضیح بدم

    خوب مارکت های زیادی برای استفاده از این محصول وجود دارد ولی همیشه از خدا میخواستم کمکم کنه هدایت کنه به فروش بالاتر و تو صحبت های چندنفر از همکارانم شنیدم که مثلا تو فلان مارکت عرضه کردن محصولات سود خوبی براشون داشته و من و همسرم بواسطه یک یک ایده ای که اومد رفتیم تست کنیم فقط تست کنیم ببینیم چطوره و قدم اول برداشتیم و اولین اقداممون خیلی جالب بود که همسرم با یکی از دوستانش که تو اون مارکت بود ارتباط گرفت و محصولات معرفی کرد و طرف گفت بیاین حضوری اینجا صحبت کنیم و ما رفتیم و جالب اینجا بود که ما به مجتمعی رفتیم که تو اون مجتمع مارکت های زیادی از اون قبیل بود و طرف تست کرد و گفت حالا باهاتون هماهنگ میکنم و بعدش که داشتیم از مجتمع خارج می‌شدیم همسرم گفت ما که تا اینجا اومدیم بیا بریم سراغ بقیه کسانی که تو این مارکت در این مجتمع فعالیت میکنند و ما هم رفتیم و رفتن همانا و همون روز اول اتفاقی افتاد که واقعا برق از سرمون پرید و همونجا گفتیم اهان این هدایت خداست و ادامه دادیم و درسته دوست همسرم هیچ موقع مشتری ما نشد ولی بواسطه حضور ما پیش ایشون با مارکت جدید اشنا شدیم و قدم دوم برداشتیم و رفتیم و کلی اتفاق خوب رقم زدیم همون روز و کلی انرژی گرفتیم که دیدی میشه دیدی استاد گفته تو حرکت کن خدا خودش هدایت می‌کنه و انگیزه گرفتیم چون دیدیم خیلی جالب تونستیم یک مبلغ جذاب ولی اندک تو چندتا ارتباط ایجاد کنیم و بعدش اومدیم خونه و شروع کردیم به سرچ کردن راجع به این مارکت ها و از فرداش شروع کردیم به قدم برداشتن می‌رفتیم میشد میشد میشد و کاری تو ده روز کردیم که تو سه ماه قبلش نتوانسته بودیم جمعا انجام بدیم و به نه ها هم برخوردی میکردیم ولی خداروشکر بواسطه‌ دوره سلامتی استاد که به عنوان اولین دوره از سایت تهیه کرده بودم که تو یک ماه نتایج خیلی عالی از لحاظ اندام، سلامتی، انرژی، گرسنه نشدن در طول روز که تمرکزم بهم میزد، رسیده بودم و حالا این دوره باعث شده بود هم اعتماد به نفس و انگیزه زیاد بگیرم که میتونم کار متفاوت انجام دهم و همچنین فایل های رایگان مصاحبه با استاد شنیده بودیم و دیگه حالمون بد نمیشد و فقط اون فایل ها با خودمون زمزمه میکردیم و اینقدر نتایج کوچک ولی جذاب بود که گفتم با خودمون پس حرکت کن مسیر درسته و ماه بعدی 30 درصد بیشتر از ماه قبل رشد کردیم که این اتفاق بواسطه عمل به دوره کسب و کار استاد که عالی بود و اونجا تکامل فهمیدیم و کتاب فکر خدا و تمام فصول و تمارین کتاب رویاهایی که رویا نیستند و فایل های رایگان اجرای توحید در عمل گوش کردیم مطالعه‌ کردیم عمل کردیم و درک کردیم که بابا قدرت از آن خداست و رزق منو اون میده نه بنده هاش و شروع کردیم به دیدن نشانه ها تو مسیر، باورتون نمیشه از زمین زمان هدایت می‌شدیم به افرادی که همه کار برامون میکردن اعتماد میکردن و تازه جالبه هنوز هم متخصص تو کارمون نبودیم فقط احساس خوب داشتیم و تو دل کار و حرکت تخصص هم اومد خودش و مارو تکمیل کرد به طوریکه تو ارتباط با افراد چیزایی یاد می‌گرفتیم و تو دل مسیر چیزایی درک کردیم که عالی بود و تو سه ماه پاییز ما شدیم جزو نفرات برتر شرکت و بعد هدایت شدم به دوره 12 قدم که واویلایی درونمون ایجاد کرد استاد از هدف اومد گفت همون‌طور که فیلم دیدیم و ماهم تصمیم گرفتیم با رعایت قانون تکامل رشد بیشتری ایجاد کنیم و بازم طبق روال ویس گوش می‌دادیم تمرینات همرو انجام دادیم سریال سفر به دور امریکا میدیدم و خودمون بسته بودیم به ویتامین گیری از سایت استاد جوری شد که فقط می‌گفتیم خدا همه کار می‌کنه ولا غیر ما ایمان پیدا کرده بودیم که میگیم میشه و حرکت میکردیم عمل میکردیم و چون دارمدمون هم تو پاییز رفته بود بالا و یک رشد پنج برابری نسبت به روز اولی که به مارکت جدید هدایت شدیم بدست آورده بودیم و فقط این جملات تکرار میکردیم که احساس خوب اتفاق خوب و عین جمله تاکیدی می‌گفتیم و اینکه از مورچه تا بزرگترین زیبایی ها تحسین میکردیم مینوشتیم تو موبایل و شب قبل خواب می‌خوندیم و بازم به گفته های استاد عمل کردیم تا اینکه شب عید رسیدیم به ده برابر درامد نسبت به روزی که در هفت ماه گذشته تصمیم گرفتیم که تغییر ایجاد کنیم و به جایی رسیدیم که ارتقا چندین پله ای تو بیزینس داشتیم و کلی دوست تو مارکت داریم که خیلی احساس خوبی داریم و افراد دور برمون پر شده از افراد هدفمند و الان اون موضوع یک باوری تو کل سازمان ایجاد کرد که تمام افراد حرکت مارو الگویی قرار دادن و باورتون نمیشه سقف های ذهنی پاره شده و همه با قدرت میرن جلو و همه به قدرت خدا و فراوانی ایمان پیدا کردن و چقدر حالم خوبتر میشه میبینم با حرکت چه تاثیری تو زندگی افراد دیگه گذاشتم چه اون عزیزانی که از خدمات و محصولات ما استفاده کردن و چه کسانی که حرکت ما باور شد براشون و اون افراد هم بلند شدن به حرکت کردن ادامه دادن و بازم هر لحظه داریم حرکت میکنیم تا خدا اسانمون کنه برای اسانی ها

    حالا راجع به سوالات جواب بدم که بالا عنوان کردم:

    چطور انگیزه‌هایت را حفظ می‌کردی؟

    با دیدن نتایج کوچک و تکرار اون هر روز صبح برای خودم، فایلهای سایت استاد، کتاب های سایت و محصولات استاد که تکاملی خریدم که بالا توضیح دادم، شکرگزاری، تمرکز بر هدفم

    چطور ذهنت را برای ایده‌های بهتر باز می‌گذاشتی؟

    اینکه من دنبال چگونگی نبودم چون تو فایل ها رایگان توحید در عمل بارها عنوان شد که هدایت توسط خدا باعث تمام اتفاقات خواهد شد و من هم پذیرفتم بیام چندماه این روش تست کنم اوایل مشخص میکردم کجاها برم ولی بعد مدتی نشانه میومد که فلان جا برم و می‌رفتیم برای معرفی محصولات و اتفاق می افتاد

    چه نگاهی کمک می‌کرد تا بتوانی هدایت‌ها و نشانه‌ها را بهتر ببینی و دنبال کنی؟

    ایمان به ربوبیت الله

    چطور نجواهای ذهن را کنترل می‌کردی و در مسیر می‌ماندی؟

    با تکرار جملات تاکیدی مثل احساس خوب اتفاق خوب، تمام تمارین کتاب رویاهای استاد، ویس گوش دادن تمام فایل های توحید در عمل، دیدن نعمات زندگیم، دیدن اتفاقات خوبی که برام افتاده بود، مدیتیشن، تصویرسازی

    دیدن چه الگوهایی ایمان شما را درباره امکان پذیر بودن آن هدف تقویت می‌کرد

    الگوی برداری از افرادی که تو این مسیر تونسته بودن، ایجاد الگوها و عادت ذهنی که در افراد موفق بود درونمون ایجاد کرده بودیم، سیستمی بودن خدا، اینکه هدفی که قبلاً رسیده بودم و موفقیت های گذشتم یاداوری میکردم، شناسایی نقاط قوت خودم و ازشون استفاده کردم

    استاد واقعا این فایل انگیزه منو هزار برابر کرد که یادم دوباره افتاد چقدر تکاملی و عالی رشد کردم و با قدرت بیشتری از همین لحظه ادامه میدم و هدف من از زندگی احساس خوب در لحظه است بقیه اش برام حاشیه است و فهمیدم باید فقط عمل کنم با احساس خوب هر نعمتی باشه تو دنیا به سمت من سرازیر میشه من به سمتش هدایت میشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  10. -
    رضا حسنی گفته:
    مدت عضویت: 1330 روز

    بنام خداوند وهاب ک بی دلیل میبخشه

    سلا خدمت استاد عزیزم و همه دوستان

    جااااانم ب این استاااااددددد

    استاد خدامیدونه چقدر لذت بردم از این فایل

    با تمام گوشت و پوست و استخونم این فایل رو عمیقا درک کردم و حتی اون احساسی ک موقع اجرای حرکات داشتین و اون لحظاتی ک فیکور کول گرفتین رو عمیقا احساس میکردم جوری ک واقعا عضلات کولم منقبض شد

    استاد ، خدا ب وسیله ی شما چی رو داره ب من میفهمونه از بس ک نشانه های الهی رو در بهترین زمان ب من نشون میده

    دقیقا 2 روز پیش داشتم فیلم های مسابقات بدنسازیمو نگاه میکردم و ب خودم افتخار میکردم ک جسارت داشتم برای هدفم قدم ها برداشتم و در نتیجه ب هدفم ( کسب مدال در مسابقات پرورش اندام ) هم رسیدم

    همینطور ک داشتم فیلم های تمریناتمو نگاه میکردم ب حرکت Around The Worlds رسیدم ک من عاشق این حرکتم چون عضلات قدامی ، خلفی و جانبی سرشانه رو ب خوبی درگیر میکنه و ب شکل گرد درمیاره

    و وقتی دیدم ک شماهم عاشق این حرکتین و ب درستی دارید این حرکت رو اجرا میکنید واقعا لذت بردم و خودم و شما رو بی نهایت تحسین کردم چون این حد از تغییرات واقعا اراده ی فولادین و انگیزه ی بسیار بالا میخواد

    اینم ب دوستان عزیزم بگم که استاد تمام حرکات هایی ک زدند از جمله

    زیربغل سیمکش ( لت از جلو ) ،

    جلو بازو دستگاه نشسته ، جلوبازو دمبل تناوبی ، سرشانه دمبل ،کراس اور ، پرس سینه دستگاه و قفسه سینه دستگاه (فلای دستگاه ) واقعا همه رو با زاویه های درست اجرا کردن و از نظر من ک 15سال بدنسازی تمرین کردم و چندین مسابقات شرکت کردم و مدرک مربیگری از فدراسیون دارم ب جرات میگم از دیدن فیلم تمرینات شما واقعا لذت بردم و شما رو بینهایت تحسین کردم و ب چشم هرروز دارم تغیرات شمارو میبینم ک هرروز چگالی عضلاتتون بیشتر و خوش فرم تر میشه

    واقعا دم شمااااگررررم

    ک تو رشته بدنسازی هم من از شما دارم چیزها یاد میگیرم و با افتخار میتونم بگم شاگرد شماهستم

    خب بریم سراغ اهدافی ک بهشون رسیدم

    استاد بلطف خدا و آموزه های بینظیر شما من ب خیلی از اهدافم در تمام جنبه های زندگیم رسیدم مثل سلامتی ، درآمد بالا ، روابط عالی ، خودشناسی و خداشناسی و…

    میخواستم از اهداف ورزشیم و مسابقاتم بنویسم ولی دوباره حسم گفت از کسبوکارم بنویسم نمی‌دونم چرا ؟!

    سال 97 ک بصورت هدایتی وارد کار مورد علاقم املاک شدم

    ( کلا از بچگی عاشق ملک بودم و هستم) ک بازم بلطف خدا ب منطقه ی مورد علاقم در تهران (سعادت آباد ) ک عاشقشم

    هدایت شدم

    از همون اول دوست داشتم فقط ملکای بزرگ و لاکچری ک فول مشاعات هستند بفروشم ولی خب این فقط تو ذهنم بود و بعدش تبدیل شد ب یکی از اهداف های من در حوزه کسبوکارم

    (فک کنم این هدفمو رو بصورت کامل در دوره روانشناسی ثروت 1 مطرح کردم)

    از اونجایی ک کموبیش با قانون تکامل آشنا بودم خداروشکر تونستم ذهنمو کنترل بکنم و از رهن و اجاره شروع کردم

    و از اونجایی ک کارمو دوست داشتم واقعا سعی میکردم هرروز مهارتمو افزایش بدم ک بلطف خدا اجاره های خوبی هم مینوشتم ولی هر شب ب هدفم ( فروش ملک های نوساز فول مشاعات ) فکر میکردم و مطمئن هم بودم یک روزی ب این درجه میرسم ک بتونم تو برج باغ های معروف سعادت آباد واحد بفروشم

    استاد چقدر خوشحال شدم ک گفتین هدفتونو ب کسایی ک دوست دارید بگید و دیدم من اون موقع بصورت نااگاهانه ب خانوادم و چندتا از همکارام گفته بودم ک من یک روزی این واحدهای گرون رو‌میفروشم و شما ب من افتخار میکنید

    اعتراف میکنم در طول این مسیر ، ذهنم بارها و بارها برا اینکه زود زود ب این هدفم برسم چطور منو از مسیر خارج کرد و میخواست قانون رو دور بزنم و تکامل رو زیر پام بزارم ک بلطف خدا و آموزه های شما بلافاصله‌ متوجه شدم و تونستم ب مسیر درست و مستقیم برگردم ……..

    تا اینکه بعد از 4 سال ( سال 1400 )بعد از کلی اجاره نوشتن و اطلاعات کسب کردن در حوزه کاریه خودم تونستم مهارت خوبی کسب بکنم ( خلق ارزش ) و بلطف خدا لاجرم هدایت شدم ب یک املاک قوی تر و بهتر ، بااین تفاوت ک من دیگه اجاره کار نبودم بلکه ب فیلد فروش هدایت شدم ک بصورت کامل و جامع در دوره بینظیر روانشناسی ثروت 1 گفتم ک چ قدم هایی برداشتم و چ هدایت هایی شدم و چی شد ک با سازنده ها و آدم های ثروتمند آشنا شدم و……

    ک در نهایت بلطف خدا و استاد عزیزم ،بعد از 4 سال استمرار در کارم و ارزش خلق کردن و قدم برداشتن اونم با عشق ، تونستم در سال 1401 و امسال چندین تا ملک ارزنده ب ترتیب قیمت

    7ونیم میلیارد

    13 میلیارد

    15میلیارد

    20میلیارد

    30میلیارد

    40میلیارد

    براحتی بفروشم

    هدفی ک سال ها بهش فکر میکردم

    هدفی ک ب قدری خودمو باور داشتم ب بقیه گفته بودمش

    هدفی ک عاشقش بودم و در مسیر مورد علائقم بود

    ( چیزی ک استاد در ثروت 1 بارها و بارها میگه ک آقا برو در مسیرعلایقت ،نترس باورهاتو درست کن و قدم بردار)

    استاد یاد جمله طلاییتون در دوره ثروت 1 افتادم :

    ((((((ایمانی ک عمل نیاورد حرف مفت است)))))))

    خب بریم سراغ سوال های بینظیر مریم بانوی عزیز:

    1_چطور انگیزه‌هایت را حفظ می‌کردی؟

    با اهرم رنج و لذت

    که اگه مهارت فروش رو یاد بگیرم تا 5 سال آینده چ لذت هایی میبرم؟؟

    و اگه مهارت فروش رو یادنگیرم چ بلاها و مصیبت هایی نصیبم میشه!؟!

    کاملا اومدم برای خودم نوشتم و انقدر جای لذت رسیدن ب هدف و رنج نرسیدن ب هدف در ذهنم درست شد ک لذت رسیدن ب هدف منو میکشید و رنج نرسیدن ب هدف منو هل میداد

    این تکنیک اهرم رنج ولذت ، هر 2 منو ب سمت خواستم سوق میدادن یکی با کشیدن یکی با هل دادن در نهایت موجب انگیزه در من می‌شد

    2_چطور ذهنت را برای ایده‌های بهتر باز می‌گذاشتی؟

    با ساختن باورهای توحیدی و ثروتساز ( قدرت ندادن ب عوامل بیرونی از جمله ، دلار ، مشتری ، تبلیغات و..)

    3_چه نگاهی کمک می‌کرد تا بتوانی هدایت‌ها و نشانه‌ها را بهتر ببینی و دنبال کنی؟

    با این نگاه ک:

    هرروز ساخت و ساز داره بیشتر و بیشتر میشه

    هرروز فرصت ها برای ثروتمند شدن داره بیشتر و بیشتر میشه

    هرروز جهان ثروتمند تر میشه

    هرروز برج باغ های لوکس و ماشین های لاکچری بیشتر و بیشتر میشه

    هرروز قدرت خرید مردم داره بیشتر و بیشتر میشه

    هرروز کارها راحت تر و آسان تر میشه

    هرروز شرایط و اوضاع بهتر و بهتر میشه

    هرروز پول درآوردن راحتتر و راحتتر میشه

    هرروز قرارداد نوشتن ( فروش) راحت‌تر میشه

    هرروز درک من از قوانین الهی بیشتر و بیشتر میشه

    4_چطور نجواهای ذهن را کنترل می‌کردی و در مسیر می‌ماندی؟

    اول میپذیرفتم ک کار ذهن از کاه ، کوه ساختنه

    بعد بهش میگفتم تو چی داری میگی !! من این همه براحتی ملک فروختم

    من این همه براحتی پول درآوردم

    این همه خداوند براحتی هدایتم کرده

    این همه فرصت ها ب سمت من میان

    تو چی داری میگی !!!! برو عزیزم اینجا واینستااا اینجا محل کسبوکاره

    5_دیدن چه الگوهایی ایمان شما را درباره امکان پذیر بودن آن هدف تقویت می‌کرد؟

    اینکه بقیه مشاور ها نوشتن پس منم میتونم

    اینکه وقتی خدا این هدفو ب دلم انداخته پس میشود

    اینکه این همه ب هدف های دیگم رسیدم پس ب اینم میرسم

    ودر آخر تجسم لحظه آخر در اتاق جلسه ، ک همه خوشحال هستند ک کار ملکیشون ب دست اینجانب رضاحسنی انجام شده و ب هدف ملکیشون رسیدند

    حالا میخوام اینجا اعلام کنم بلطف خداوند هدف امسالم رسیدن ب درآمد ماهی 200میلیون تومان هستش

    و انشالله زیر همین کامنت از نتایجم براتون مینویسم

    ب امید الله مهربان بریم ب سمت هدف

    خدایاشکرررررت

    استاد عاشقتم

    تا کامنتی دیگر بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2225 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام آقا رضای عزیز

      احسنت به شما که در مسابقات بدنسازی مقام آوردید.

      احسنت به شما که مربی بدنسازی هستید.

      احسنت به پشتکار و اراده شما و کنترل ذهن که تونستید 4 سال برای رسیدن به هدفتون وقت بذارید و تلاش کنید. ‌

      احسنت به این عقد قراردادهای خوبی که داشتی.

      احسنت به شما که این مبالغ رو نوشتید که ذهن و فکر ما رو برای مبالغ بالا باز کنه و سپاس گذار خداوند باشیم که کسانی هستند که براحتی این مبالغ رو پرداخت می کنند و روز به روز بر تعداد این افراد افزوده می شود.

      در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      مصطفی شاه محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1162 روز

      رضای عزیز سلام

      قبل از اینکه کامنت پر از درس و آگاهیت رو بخونیم ، هدایت شدم به پروفایلت ، اول از همه دیدن عکس فوق العاده و تناسب اندام و عضله های گره خورده رو دیدم و کیف کردم و تحسین کردم ، که نشون از یه اراده قوی و همتی بلند بود . و بعد هم نحوه هدایتد که بینهایت زیباو عالی و فوق العاده بود و قابل تحسین .

      اینو بگم که وقتی کامنتدرو میخونم احساس میکنم با صدای خودت که تقریبا نزدیک به صدای فوق العاده کامران تفتی بازیگر ارزشمند کشورم هست رو میشنیدم با لبخندی زیبا و از روی رضایت دل .

      واقعا از خوندن موفقیتهات و اراده قوی و مصمم و پولادینت لذت بردم و کیف کردم و احساس بسیار خوبی دارم .

      و چقدر قشنگ و عالی به خواستهات فکر کردی و باورکردی و رسیدی بینهایت تبریک میگم و تحسینت میکنم .

      کامنتد برای من سرشار از اراده ، انگیزه ، باور و ایمان قوی بود ، و جهان هم حتما درمقابل چنین اراده وایمان و باورهای قوی و محکم راه رو بازمیکنه مهیا میکنه هر آنچه را که بخواهی ، درمقابل قدرت خواسته تو که پر از ایمان و باورهست .

      و میشود ان اقول کن فیکون

      بینهایت تبریک میگم و تحسینت میکنم و آرزوی بهترینها برات دارم

      همیشه با اقتدار در اوج قله رسیدن به خواسته ها و رویاهات باشی دوست قدرتمند و ارزشمندم

      در پناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      شهلاحیدری گفته:
      مدت عضویت: 1252 روز

      سلام آقا رضای نازنین

      کامنتتون رو خودندم،وچقدر از پیشرفتتون خوشحال شدم وسر ذوق اومدم

      نحوه آشناییتون رو باسایت خوندم وخوشحالیم چند برابر شد،که چقدر ما انسانها میتونیم قوی باشیم، وجهان در برابر قدرت افکار توحیدی ما ،سر فرود میاره،وبرامون همه کار میکنه..

      مطمئن هستم به همین زودی،خبرهای خوش شماروبیشتر وبیشتر می‌خونیم ولذت میبریم..

      اتفاقا برای هدف‌گذاری امسال،من از خدا خرید خونه رو خواستم وپایان مستاجری ،حتما مزاحمتون میشم…

      بهترینهارو از خدا براتون خواستارم

      در پناه خوش باشید..‌

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      شاهین حسن زاده گفته:
      مدت عضویت: 1371 روز

      سلام دروود به آقا رضای گل امیدوارم حالت عالی باشه

      ماشاالله چه عضله های ساختی

      من خودم دوسالی بدن سازی کار کردم ومیدونم برای ساخت همچین بدنی باید چه اراده ای داشته باشی

      خیلی از خوندن کامنتت لذت بردم

      وبرای من که همکارت هستم وتوسعادت ابادم هستم فوق العاده بود خیلی دقت کردم فک کنم دیدمت تو منطقه

      من حدود یه سال هست تو سعادت آباد کار میکنم اجاره کارم هنوز واز اینکه در مورد کسب وکارت گفتی بینهایت لذت بردم

      منم همیشه علاقه زیادی به املاک داشتم سپاسگذارم ازت

      ایشالله یه روز باهم یه کار بنویسیم

      نکاتی که در مورد کار گفتی واقعا عالی بود ممنونم بابت کامنت قشنگت دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: