در این فایل استاد عباس منش درباره ی اساسی صحبت می کند و کلید هایی را به دست شما می دهد که عامل اصلی در تحقق اهداف است. فقط باید این اصل را بشناسیم، آن را به خاطر داشته باشیم و برای تحقق سایر اهداف نیز همین اصل را آگاهانه تکرار کنیم.
برای اینکه بتوانی این موضوع اساسی را، جزئی از برنامه ذهنی خودت کنی، از شما خواسته شده تا این تمرین را انجام دهید.
ابتدا با تمرکز توضیحات استاد عباس منش را بشنوید و سپس این تمرین را انجام دهید:
تمرین:
هرگاه در زندگی خود توانسته ای یک هدف را محقق کنی به این دلیل بوده که مسیر هماهنگ با آن هدف را رفته ای و تا زمانی که در آن مسیر مانده ای و آن روند صحیح و هماهنگ با نتیجه مورد نظر را ادامه داده ای، نتایج شما نیز ادامه داشته است. اما به محض اینکه از مسیر درست خارج شدی، یا تعهد شما به آن مسیر کمرنگ شد، قطعا نتایج هم کمرنگ و حتی ناپدید شد. به همین راحتی!
برای اینکه بتوانی از دل تجربیات خود الگویی را بشناسی که هر هدفی را محقق می کند تا بتوانی آن نتیجه را دوباره تکرار کنی، به تجربیاتی که درباره رسیدن یا نرسیدن به اهداف مختلف در زندگی خود داشته ای فکر کن و مسیری که رفتی را به یاد بیاور.
سپس در بخش نظرات این جلسه:
اولا: بنویس درباره چه هدف هایی، مسیر درست و هماهنگ با آن هدف را رفتی و به خاطر اینکه مسیر درست را شناختی و در آن مسیر ثابت قدم ماندی و به آن مسیر تعهد داشتی، به نتیجه مورد نظر خود رسیدی.
ثانیا: درباره تجربه هایی بنویس که اصل را فراموش کردی، مغرور و ناسپاس شدی، از مسیر هماهنگ با هدف خود خارج شدی، آنقدر که باید به ماندن در آن مسیر و پیمودنِ آن متعهد نماندی و نتایج شما کمرنگ شد. به حدی که حتی آنچه ساخته بودی نیز از دست رفت و دوباره به نقطه اول بازگشتی و مجبور شدی دوباره از صفر شروع کنی!
یا بدتر آنکه آنقدر اعتماد به نفس خود را از دست دادی که دیگر بی خیال دوباره قدم برداشتن شدی.
فکر کردن به مسیرتان و شناختن این الگو، ایمان شما نسبت به این اصل قوی می کند که:
نتایج فقط تا زمانی می تواند ادامه داشته باشد و رشد کند که در مسیر هماهنگ با خواسته می مانیم. یعنی همان مسیری را دوباره تکرار می کنیم که نتایج قبلی را بوجود آورده است. همان تعهد و قطعیتی را عملی می کنیم که نتایج قبلی را بودجود آورده است.
همان ایمانی را در عمل نشان می دهیم که نتایج قبلی را بوجود آورده است.
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD620MB21 دقیقه
- فایل صوتی چگونه «مسیر رسیدن به اهداف» را فراموش نکنیم42MB21 دقیقه
بنام خدا
من هر روز بی وقفه دارم فایل های دانلودی بسیار ارزشمند استاد رو گوش میدم و بزودی دوره 12قدم شروع میکنم،تو دفترم نوشتم که من 12قدم رو تهیه میکنم و شروع میکنم.
به لطف خدا و بی نهایت دست و طریقش من رو با این قوانین و استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز اشنا کرد،خیلی خوشحالم افتخار شاگردی این عزیزان رو دارم.
هدفم از این کامنت فقط و فقط قدردانی از استاد و خانم شایسته بوده
اینکه تو راه موفقیت رو پیدا کنی حداقل برای من خیلی ذوق داره
به نام خداوند مهربون که هر چه دارم از آن اوست
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته نازنین
خدا رو شاکرم بابت روز شمار تحول زندگی م که در مسیر هستم و ادامه میدم
البته چند روزی به خاطر فرکانس های قبلم که دچار بدهی شدم و خودم خلق کردم نتونستم بیام سایت شیطان همون نجواها مدام بهم میگه ببین تاریخ چک اول خرداده و هنوز هیچ دستی از سوی خدا نیومده و ببین قانون جواب نمیده و من بهم ریختم ،
ولی همین بهمن ماه بود خدای مهربون نصف بدهیم داد از جایی که من فکرشو نمیکردم ولی الان که 4 روز مونده به تاریخ چک من نمیدونم چیکار کنم و مدام از خدا هدایت میخوام ولی نجواها مدام بهم حمله میکنه که وقتی نداری ،
میدونم همون خدایی که همیشه به دادم رسیده از راه درست و راحت خودش بازم به دادم میرسه نمیدونم با همه اینکه دارم بهم میریزم ولی ته دلم امید دارم که
خدا به موم میرسونه ولی پاره نمیکنه من بهش اعتماد کردم و میدونم کمکم میکنه از مسیر و این سایت دور نشم و ابرومو حفظ میکنه
خدا رو شکر میکنم بابت این تضادها و این بدهی ها درسته خودم قبلا با فرکانس هام خلق کردم اما منو وارد مسیر جدید میکنه این باعث شد بیشتر بفهمم چی میخوام و این هدفمو ادامه بدم بدونم اگر من از لحاظ معنوی و هم مادی پیشرفت نکردم نمیتونم به خدا هم نزدیک بشم ، میبینم همین بدهی و اینکه چطور بدهی م پرداخت کنم و به عقلم دیگه نمیرسه همه راه هایی که خودم میدونستم و داشت جور میشد دقیقه نود بهم خورد نمیدونم چرا ایراد کار کجاست اما بازم میگفتم خیریتی داره ولی واقعیت هست نمیتونم سر خودمو کلاه بزارم من تا 31 اردیبهشت ماه باید پول واریز کنم و همین تلاطم فکری منو این چند روز از خدا دور کرده
حالا میرسم استاد میگید ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهان هست با ثروتمند شدن به خدا نزدیک تر میشیم
و از خداوند میخوام بهم کمک کنه چون من فقط روی خودش حساب باز کردم و توکلم به اوست و مثل همیشه برام معجزه کنه و من واقعا تسلیمم نمیدونم چیکار کنم
و در آخر میگم به نفع من و خیریت من باشه
خدا رو شکر میکنم که کنارمه و هوای منو داره
و از نیازهای من آگاهه و به سادگی برطرف میکنه
بنام خدایی مهربان
سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم
چگونه مسیر رسیدن به هدف را فراموش نکنیم
واقعا هم همینطور است آدم اصلا باورش نمیشه که اینقدر از درون تغییر کنی و بزرگ شود اوهم در مدتی خیلی کم ، من همین پارسالم را با امسال که میبینم و مقایسه میکنم ، میبینم که چقدر بزرگ شدیم و این درحالی است که من باید بیشتر و بیشتر روی این مساله کار کنم و هنوز هم جا داریم .
همیشه باید مسیر رسیدن به خواسته های ما را مرور کنیم، تا مسیر همیشه بیاد ما بماند ، من اگر در مورد رسیدن به هدف های گذشته خود بگم ، میتوانم فقط در مورد یک مسأله بگم او هم اینکه تمرکز داشتم ، تعهد، ایمان، کنترول ذهن همه و همه درین موفقیتت نقش داشته
تمرکز و تلاش همه چیز را میسازد و حالا هم در مورد هدف امسالم که در مورد احساس لیاقت و تمرینات دوره عزت نفس است باید تمرکز صد درصد خودمان را بگذاریم.
هر روز و هر روز به خودمان بگیم که از کجا به کجا رسیدیم . و همیشه به طرف بالا حرکت کنیم. اگر از مسیری درست نتیجه گرفتیم خوب دگه ادامه بدهیم اش.
خداره صدهزار مرتبه شکر
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
تمرین:
سپس در بخش نظرات این جلسه:
اولا: بنویس درباره چه هدف هایی، مسیر درست و هماهنگ با آن هدف را رفتی و به خاطر اینکه مسیر درست را شناختی و در آن مسیر ثابت قدم ماندی و به آن مسیر تعهد داشتی، به نتیجه مورد نظر خود رسیدی.
-در زمینه ی قانون سلامتی مسیر درست را مطابق با آموزش های استاد ادامه داده و نتایج عالی کسب کرده ایم با توجه به نتایج کسب شده که هر روز بیشتر و بیشتر می شود تعهد ما تا کنون ادامه داشته و حتی نسبت به گذشته عملکرد بسیار بهتری داشته و به قانون سلامتی متعهدتر شده ایم
اشتیاق و انگیزه ی ما برای سلامتی به قدری زیاد بود که متعهدانه مسیر درست را طی کرده و هرگز نا امید نشدیم نشانه های هر چند کوچک را تحسین کرده و درباره ی تغییرات مداوم خود صحبت کرده یا می نوشتیم
ثانیا: درباره تجربه هایی بنویس که اصل را فراموش کردی، مغرور و ناسپاس شدی، از مسیر هماهنگ با هدف خود خارج شدی، آنقدر که باید به ماندن در آن مسیر و پیمودنِ آن متعهد نماندی و نتایج شما کمرنگ شد. به حدی که حتی آنچه ساخته بودی نیز از دست رفت و دوباره به نقطه اول بازگشتی و مجبور شدی دوباره از صفر شروع کنی!
یا بدتر آنکه آنقدر اعتماد به نفس خود را از دست دادی که دیگر بی خیال دوباره قدم برداشتن شدی.
-در زمینه ی کسب و کار با فروش نرفتن محصولات بی خیال فروش آنها شده و نتایج ما به تدریج کم و کمتر و به صفر رسید دلایل آن فراموش کردن مسیری که پیش از این منجر به فروش محصولاتمان می شد داشتن باورهای شرک آمیز نسبت دادن دلایل موفقیت و پیشرفت مان به عوامل بیرونی و لایق و ارزشمند ندانستن محصولات و توانمندی هایمان بود
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
– ما به راحتی جایگاه گذشته موفقیت ها و دستاوردهای خود را فراموش می کنیم
-با از یاد بردن موفقیت ها و دستاوردها جایگاه گذشته از مسیر درست گمراه شده احساس کمبود داریم و ناسپاس می شویم
-به جای تلاش و تقلا برای به دست آورن خواسته های بیشتر و بزرگتر از نعمت های کنونی خود سپاسگزار باشیم
-اغلب ما به راحتی جایگاه نامناسب گذشته ی خود را فراموش کرده و به خاطر موفقیت های کنونی سپاسگزار نیستیم
-ناسپاس بودن باعث می شود مسیر تحقق اهداف خود را فراموش کنیم
-همواره برای خود هدف تعیین کرده به محض یا پیش از تحقق آن مسیر طی شده را به یاد داشته باشیم
-مسیری که برای تحقق هدف خود پیموده ایم ما را به سایر اهداف خواهد رساند
-با فراموش کردن مسیر تحقق اهدافمان گمراه می شویم
-تعهد ایمان قانون تحقق خواسته ها را می توان برای دستیابی به سایر اهداف به کار برد
-تغییرات خود را دست کم نگرفته آنها را بنویسیم و مسیر تحقق آنها را به یاد داشته باشیم
-اگر مسیر تحقق اهداف خود را همواره به یاد داشته باشیم می توانیم آن را برای سایر اهداف خود تکرار کنیم
-از مسیری که برای تحقق اهداف خود چه بزرگ یا کوچک طی کرده ایم می توانیم به سایر اهداف خود دست یابیم
-پیش از تحقق خواسته هایمان چک آپ فرکانسی از وضعیت کنونی خود نوشته تا پس از کار کردن بر روی ذهن و باورهایمان متوجه تغییرات خود در تمام جنبه ها شویم
-هر روز به یاد داشته باشیم از چه جایگاهی به چه جایگاهی دست یافته ایم تا:
-در برابر خداوند طغیانگر و سرکش نشویم
-همواره هدایت های خداوند را به یاد داشته باشیم
-در برابر خداوند خاشع و متواضع باشیم
-متوجه مسیر تحقق اهداف خود شده و آن را بارها و بارها تکرار کنیم
-متوجه شویم چه نوع تعهد چه نوع باور چه نوع ایمانی داشته چگونه ذهن خود را کنترل کرده الگوها را یافتیم و از آنها برای تحقق اهداف بزرگتر استفاده کرده ایم
-از خود سوال کنیم چگونه به جایگاه کنونی دست یافته تا بتوانیم از آن برای دستیابی به جایگاه بالاتر استفاده کنیم
-با درک مسیر درست تنها می توانیم روند صعودی برای تحقق اهداف خود طی کنیم
-اگر نتایج و اتفاقات زندگی ما نوسانی و ناپایدار است قانون را به درستی درک نکرده و مسیر تحقق اهداف خود را فراموش کرده ایم
-درست است که شرایط کنونی ما شرایط آرمانی و مورد دلخواه نیست اما نسبت به گذشته کاملا متفاوت و رو به رشد و پیشرفت است
-به اندازه ای که بر روی باورها و افکار خود کار کنیم به همان اندازه نتیجه می گیریم
-نتایج هیچ گاه شانسی و تصادفی نیست
-قدردان مسیر درست باشیم و آن را تا پایان عمر ادامه دهیم
-تا زمانی که مسیر تحقق اهداف خود را به درستی طی می کنیم نتایج پایدار کسب کرده و به محض رها کردن آن مانند گذشته نتایج نامناسب کسب می کنیم
-همواره بخواهیم رشد و پیشرفت کنیم
-سعی کنیم مسیر درست را تا انتها ادامه دهیم
-اخذ نتایج درست نیاز به تعهد طی کردن مسیر درست ایمان حرکت و ادامه دادن و مانند عموم جامعه عمل نکردن دارد
-اگر مانند گذشته عمل می کنیم مانند گذشته نتیجه می گیریم
-اگر به دنبال نتایج متفاوت از عموم جامعه هستیم مانند آنها عمل و رفتار نکنیم
-تا ابد مسیر درست را ادامه دهیم
-دلیل ناپایداری نتایج ادامه ندادن مسیر درست است
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خدای مهربان خدای فراوانی ها
سلام به استاد جانم
این فایل هدایت امروزم هست که از خدا خواستم و به نام خودش دکمه هدایت زدم و چه فایل بی نظیری برام اومد
خدایاشکرت که نشانه استمرار در این مسیر بود و با جان و دل چشم میگم
استاد عزیزم این صحبتهای ناب شما باعث شد به گذشته ای فکر کنم و یادم بیاد کجا بودم و الان به لطف خدا کجام
ذهنم الان با دوره هم جهت با جریان خداوند که بی نظیر هست خیلی آرام شده و مثل قبل جفتک نمیندازه
داشتم فکر میکردم از چه جهنمی به اینجا رسیدم امروز حالم رو عالی کرد این یاداوریها و انگیزم هزار برابر شد
منی که از یه دهات اومدم به لطف الله الان برای خودم اسم و رسمی دارم تو این شهر
منی که همیشه دنبال یه لقمه نون و گذراندن اونروزم بودم
رسیدم به جایی که با اینهمه که نقطه امن برام ایجاد شده و قشنگ زندگی برام روی غلطک هست بازم میگم نه به قول شما تو دوره عزت نفس خط قرمزم شرایط ایده ال هست
الان به لطف خدا بهترین جلوبند ساز شهرم هستم( یادم اومد یه زمانی که تازه مغازه زدم تو یه تعمیر ماشین گیر کرده بودم و چقد گریه کردم ولی با طی کردن تکاملم الان اینجام) الانم دو تا شاگرد دارم که رسیدم بجای که فقط عیب یابی میکنم و اونا کارام و انجام میدن ولی من بیشتر میخوام من میخوام و لیاقتم خیلی بهتر از اینا هست میخوام از شهرم مهاجرت کنم بازم با استفاده از همین قانون برسم به همه چی تمام خودم رو بزارم تا طرف خودم و عالی انجام بدم
خدا هم از قبل برام طرف خودش و انجام داده
سپاس از خدای که هر چی که دارم از اوست
به امید روزی که بتونم یه ویدیو از نتایجم بفرستم برای استاد بی نظیرم
قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِیعًا ۖ بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَایَ فَلَا یَضِلُّ وَلَا یَشْقَىٰ
[خدا] گفت: هر دو با هم از بهشت [به سوی زمین] فرود آیید که برخی از شما دشمن برخی دیگرند، پس اگر از سوی من هدایتی به شما رسید، هر کس از هدایتم پیروی کند، نه گمراه می شود و نه به مشقت و رنج می افتد.
وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْمَىٰ
و هر کس از یاد من اعراض کند همانا (در دنیا) معیشتش تنگ شود و روز قیامتش نابینا محشور کنیم.
به نام خدا
سلام استاد عزیزم
این فایل نشانه امروز من بود
و چه همزمانی عجیبی.. چرا که همزمان هم دوره سلامتی رو دوباره شروع کردم و هم دوره هم جهت با جریان خداوند
و بحث مومنتوم که اصل و اساس این مباحث هست
استاد میخوام از خودم مثال بزنم.. وقتی خداوند میفرماید مدام متذکر بشید یاد من رو، یعنی مدام برای این که ذهن منطقیتون دور برنداره و شما رو گرفتار باورهای محدودش نکنه، یاد من رو به عنوان منبع بی نهایت ثروت، قدرت و بخشش در قلبتون داشته باشید تا در این جدال دایمی ذهن منطقی و قلب پیروز بشید…
و استاد بنده خیلی از وقتها، با بهانه های مختلف کوتاهی کردم در این ذکر و نتیجه شده همون یویو بودن نتایج و البته که بعد از دوره هم جهت با جریان خداوند و بحث مومنتوم خیلی بهتر شدم
وقتی روی یه خواسته تمرکز میکنیم، اول که یه گوله برفی کوچیکه، با تذکر دایمی مسیر رسیدن به خواسته ها، آرام آرام این گوله برفی سنگین تر میشه.. اگه سنگینش نکنیم با این تذکر های دایمی، هر بار ذهن ما یه تیکه از برفشو میکنه و نمیذاره وزن بگیره و کوچیک میمونه..باید در تقابل دایمی با ذهن هر روز اینقدر این نعمت های کوچک و بزرگ رو با تاکید بر این که اینها رو خدا داده و ذهن نقشی در اونها نداشته به یاد بیاریم که باعث بشه اون گوله برفی جرم بگیره و اگه جرم بگیره جهان مثل دامنه بهش سرعت میبخشه و این به میزان جرمش بستگی داره..باید اینقدر جرم بگیره و تو دوران و سرعت بیفته که وقتی به پایین کوه میرسه تمام خلاها و دره های وجود ما رو از اون برف پر کنه…
از اون برف توجه به نعمت ها، از اون برفی که با تذکر به یگانگی قدرت خداوند، با توجه به الطاف بیکرانش اینقدر قدرت گرفته که بیاد و تمام چاله ها و دره های ذهن منو پر کنه.. و بعدش چی میشه؟ خواسته محقق میشه..وقتی اینقدر با این تذکر دادن، با این کنترل ذهن، به این حد از اشتیاق برسیم که اون گوله برفی خواسته مون با یه عالمه برف دیگه ترکیب بشه و جرم بگیره و اونقدر قوی بشه که بتونه چاله های باور کمبود، دره های باور فقر و هزارتا چاله چوله دیگه رو پر کنه…
و بعد به قول خداوند، ما در مشیت داشتن ثروت بیشتر قرار میگیریم بطور طبیعی..ثروتی که همون چاله ها که پر شد مانعش بود.. چاله ناسپاسی، چاله یاس، دره باور محدودکننده،دره باور فقر، دره باور به خدای حسابگر..دره باور به خدایی که به فلانی میده به فلانی نمیده.. و کلی دره و چاله باید با این تذکر های دایمی پر بشه
استاد یه موضوعی که هست اینه که قلبم دقیق دقیق مدارمو نشون میده و نتایج هم تاییدش میکنه… وقتی دوره هم جهت با جریان خداوند رو شروع کردم و ادامه دادم قبلم داشت میشکفت..اینقدر شوق و اشتیاق پیدا کردم که اگر تو ذهنم فکر میکردم به خواسته هام براحتی میتونستم تجسمش کنم…و جالبه تو این مدت آدمایی برام هدیه آوردن که بی سابقه بود.. ورودی های مالی خیلی زیاد و کلی نتیجه..
اما یکی دو روز بود خیلی روی خودم کار نمیکردم و به دلیل اشتغالات فراوان، تو تشخیص اهم و مهم، اشتباه کردم و اصل و فرع رو جابجا کردم و نتیجه مشخصه.. تمرکزم رو بجای این دوره و ارتباطم با خدا که اصل و فرع و همه چیزه، گذاشتم روی کار و فرزند و … و این شد که امروز اون شوق قلبی بسیار کاهش پیدا کرد و جالبه که در دنیای پیرامون هم به همون شکل اتفاقات مثبت کم و کمتر شده..
اما من متعهد میشم امروز، که اصل رو بزارم روی رابطم با خدا و تذکر دایمی این ارتباط.. چون ذهن من مثل گل و گیاه که دایما رشد میکنن و باید همیشه حرص بشن، باید مدام با ذکر الهی حرص بشه و نزارم این نسیان جلوی رشد منو بگیره
و در آخر به خودم این تذکر رو میدم که این خواسته ها نیستن که خیلی اهمیت دارن، این مسیر رسیدن و به همون اندازه الهی شدن و بزرگتر شدن ظرف منه که اهمیت داره.. والا چه درآمد من 30 تومن باشه چه 30 میلیارد باشه، نفس حسابگر که ساکت نشده، که تربیت نشده، هیچوقت نخواهد گذاشت من از زندگیم لذت ببرم
به نام خدا
خیلی وقته کامنتی ننوشتم و کمتر کامنت میخونم .از دست خودم عصبانی ام خیلی حال روحیم زود زود عوض میشه
دو روز پر انرژی و سرحالم و باز 5 روز به زور سر پا هستم
امروز از این شرایطم واقعا خسته شدم
از اینکه دو تا پسر دارم و هر دو در کمال سلامت هستن شکرگزاری نمیکنم ،خیلی وقتها از ذهنم میگذرونم اما شکرگزاری زبانی خیلی خیلی کم شده
منی که یه همسری دارم که قبلا یعنی دقیقا قبل از آشنایی با استاد زندگی جهنمی داشتم باهاش و الان به ثبات رسیدم و میتونم بگم با آرامش میتونم صحبت کنم بدون هیچ ترس و نگرانی
منی که سالهاست خونه دارم بدون حتی یک سال مستاجری
منی که هیچوقت پیاده نبودم و همیشه ماشین داشتیم
و کلی نعمت های بزرگ و کوچیک
منی که دقیقا خاطرم نیست ؛به قول آقای عطار روشن هر وقت میخام تاریخ بگم و بگم کی فلان اتفاق افتاده نمیتونم و یادم نیست
من قبل از آشنایی با استاد واقعا و به معنی واقعی کلمه داغون بودم از هر جهت
نه اعتماد به نفس داشتم ؛نداشتم که هیچ_له شده بودم
ارتباط با همسرم در حد نابودی و من در مرز افسردگی
هیچ حس خوبی نسبت به خودم نداشتم
و اصلا خودمو دوست نداشتم
کوچکترین مهارتی نداشتم و مدام گدایی محبت میکردم .
از زمان ازدواج تا دو سال پیش به مدت 8 سال خونه پدری مو ندیدم چون از خانوادم ناراحت بودم و همه ی مشکلاتم رو گردن اونها مینداختم و مدام گله مند بودم
و یه رابطه داغون و پرتنش با خانواده همسر داشتم
شب و روز از حسادت به جاری داشتم میترکیدم و مدام همه ی خانمها رو از خودم زرنگ تر و باهوش تر و سرتر میدیدم
صحبت کردن در جمع و غرییه ها افتضاح
اما بعد از آشنایی با داشتن تضادهای بسیار و انگیزه برای تغییر و مرز نابودی کلی تغییر کردم
از همه مهمتر ارتباطم با همسرم بود که نمیگم رویایی ترین زندگی رو دارم اما واقعا گاهی مرور میکنم باورم نمیشه از اون جهنم به اینجا رسیدم
بعد از رابطه با همسرم مستقل شدن بود
منی که نمیتونستم با دو نفر غریبه صحبت کنم یا سوال بپرسم الان تو بهترین اموزشگاه شهر شدم مدرس به روزترین رشته ی حوزه کودک و نوجوان
و خلاصه که با کلی آدم خوب آشنا شدم و هر سال بهتر از سال گذشته شدم
موفقیت های اینچنینی بسیار
و بسیار دوست داشتم که درآمد همیشگی و راحت داشته باشم
و مسیر هم بهم گفته شد و واضح بود که باید رو پیج کار کنم و هر روز و هر روز ادامه بدم
تو این مسیر هم کلی تحقیق کردم و اطلاعات کسب کردم
اما متاسفانه تو مرحله عمل کردن تنبلی میکنم ،به همین دلیل هم نه درآمدم ثابته و نه رو به افزایش
گاهی هست گاهی نیست و خیلی کم به جز تابستون که کلاس ها همیشه دایرن
من دقیقا از مسیر سپاسگزاری و تلاش و حال خوب بالا اومدم و بهتر شدم
یادم میاد سال اول که رفتم و این اموزشگاه رو دیدم و صحبت کردم کلی ذوق و شوق و اینکه آیا بهم زنگ میزنه یا نه ؟یا اصلا کلاسی برگزار میشه یا به حد نصاب میرسه؟و بالاخره شد و هر بار با اشک شوق میرفتم تو مسیر و کلی سپاسگزاری
و سال دوم باز هنوز اون نگرانی بود که آیا باز بهم میگن برای کلاس ها و باز دوباره شد و من رفتم و این تابستان پیش رو سال 1404 دیگه انگار که اصلا اموزشگاه خودمه و هیچ نگرانی ندارم و خیالم راحت راحته و اصلا از الان برنامه ریزی کردم
نمیدونم دلیلش چیه ولی خیلی حالم هر بار تغییر میکنه گاهی خوب خوبم گاهی اصلا اون هم کاملا بی دلیل
جدیدا خودم رو با کسی از فامیل دارم مقایسه میکنم اونم هم به صورت مداوم که از لحاظ درآمد و ثروت خیلی با هم فاصله داریم
و همین مقایسه و ندیدن نعمت های الانم حس بسیار بدی بهم میده
منی که خوب اون گذشته ی بد رو یادمه ،اما چون الان که تو اون موقعیت آرزوی گذشته هستم انگار باید اینطوری میشده
با اینکه من هیچ وقت فکر نمیکردم آدمی باشم که قدرنشناس باشم
منی که به خاطر کوچکترین محبت مدیر اموزشگاه یا هر کس دیگه ای کلی ازش تشکر میکنم و از خداوند هم به خاطر اون آدم تشکر میکنم
اما به خاطر این همه هدایت که خداوند در حق من انجام داده خیلی راحت نادیده میگیرم و میگذرم و خیلی اوقات هم غر میزنم
من دوست دارم برای مهر آینده که دیگه کلاس تابستانی نیست حسابی پیجم رشد کرده باشه و من کلی شاگرد مجازی داشته باشم
ومسیر و امکانات هم مشخصه و هست
اما اون قدرت و انگیزه بالا هی میاد و میره
و این اصلا خوب نیست
چون تو دو سال گذشته من واقعا زیاد صحبتم و هدفم شاگرد مجازی نبوده و بسیار دوست داشتم بعدا حضوری اموزشگاه داشته باشم
که این هم نیازمند سرمایه بود
برای منی که سرمایه ای نداشتم و میتونستم با امکانات فعلی مجازی و انلاین کار کنم اما انجام نمیدادم و من تازگی به این درک رسیدم
من انگار الان هیچ مسئله ای ندارم و واقعا هم مشکلی تو زندگی ندارم جز اینکه میخام تو کارم پیشرفت کنم
خداوندا من و ببخش خیلی ناسپاس بودم و هستم
خداوندا هدایتم کن به مسیر درست نه کار زیاد
مسیری که منو به هدف برسونه
مسیری که برام راحت باشه ، الان خیلی برام سخته از بس که توجه میکنم به سختی های فیلم برداری و آماده کردن پست
خداوندا کمکم کن تو این مسیر
خودم احساس میکنم اهرم رنج و لذت رو درست نچیدم تو ذهنم و مرور نمیکنم
و قطعا هم نتایج مالی نه بزرگن و نه همیشگی
خداوندا خودت مثل همیشه کمکم کن
به نام خدای خالق کیهان
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و همه دوستانم
الهی شکرت یک روز زیبای دیگه فرصت زندگی بهم دادی
در مورد تغییرات :
من خودم از زمانی که با استاد استا شدم یک جورایی یک انرژی خاصی داشتم برای تغییر و دوست داشتم تغییر کنم ولی این ذهن همش جلوگیری میکرد که از منطقه امنش خارج میشه ولی با کمک خدا وقتی که من با انرژی مستمر ادامه دادن حال خوب شادی دیدن فراوانی ها
تونستم به خیلی از خواسته هام برسم بدون اینکه بفهمم الان در آن دارم زندگی میکنم
باید همیشه به خودم موفقیتهای خودم به به یاد آوری کنم و بتونم خودم را شاد و پرانزژی نگه دارم تا مومنتوم مثبت در هدفهانیم ادامه دار باشه
زندگی ارزش دارد که انرژی ذهنی مناسبی برایش بگذارم تا در این جهان فرکانسی بتونم ارسال کنم افکار فرکانس های خواسته هام رو با کمک الله مهربانم الهی شکرت
استاد عزیزم دوست دارم عاشقتم
خدا نگهدارتون