مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 1 - صفحه 26
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/01/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-16 06:24:212025-01-19 00:57:40مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت – قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند بخشنده ومهربان
سلام به اساتید عزیزم ودوستان خوبم
نحوه برخورد با تهمت قسمت 1
تجربه ای که چند سال قبل ،،به من کمک کرد که توجهم رو از روی اون تضاد پیش آمده با همسایه ای که بدنبال دوستی،، از من کمک خواست ومن تجربه ام بعد از تمرکزم روی خودم وکسب موفقیتهام رو براشون مطرح کردم ،،،وکم کم تمرکز من روی کمک کردن به این فرد وحل چالش هاش قرار گرفت واز مسیر دور شدم وتمرکز من روی این قضیه موجب دور شدن از خودم وحال خوبم شد،،،کم کم به مسیر برگشتم وآگاهانه با وجود چالشی که هر لحظه کنترل ذهنم رو کم میکرد، ،،هدایتهای خداوند ونشانه ها رو جدی گرفتم ودر عرض 2 ماه از اون مکان براحتی به جای بهتر هدایت شدم وروز به روز شرایط وامکانات وارتباطات زیباتری رو تجربه میکنم ،،،،فقط زمانی که آگاهانه تمرکزم رو روی خودم گذاشتم وبدنبال این آرامشی که خودم ایجاد کردم بهتر خالق بودن شرایطم وزیبایی های زندگی ام را درک میکنم وسپاسگزار تر هستم وراحت تر از قبل اون فرد رو بخشیدم،،،چون خودم اون شرایط رو خلق کرده بودم وشرایط زیبای فعلی ام نسبت به قبل را هم خودم خلق کردم ،،،،
فقط با تغییر دیدگاهم نسبت به باورهای محدودکننده ای که دارم ،هر روز بهتر از قبل میتونم به خودم کمک کنم که آسان گیر تر باشم وگفتار ورفتار دیگران را باز بینی نکنم وتمرکز وتوجهی روش نذارم واین زیبایی ها وتغییرات روزانه ام رو با سپاسگزاری به خودم یادآوری کنم،،تا با نتایجی بزرگتری که خلق میکنم ،هم به خودم وهم به دیگران امکان خلق زیبایی های بیشتر رو یادآوری کنم
وقتی من میبینم یکی بدنبال غیبت کردن،،بدنبال راهکاری جهت آرامش ذهنی کاذب خودش هست ومن وظیفه ای در قبال بقیه وتغییر دیدگاهشون ندارم،چون خودم هنوز اونقدر قوی نشدم که از پس نجواهای هر لحظه ذهنی ام بر بیام که دائم با احساس قربانی شدن میخاد تمرکز من رو روی تجزیه وتحلیل رفتار وگفتار بقیه بذاره،،،یا دنبال ثابت کردن درستی حرف من به بقیه باشه
چون من فقط میتونم خودم رو تغییر بدم وتمرکزم رو از روی بقیه آگاهانه بردارم ودر ذهنم تمرین ستاره قطبی واتفاقات زیبای روزانه ای که خلق کردم ،،رو یادآوری کنم،،تا روز به روز اتفاقات زیباتر وحال خوب بیشتر وفاصله گرفتن از فرکانس نازیبایی ها وعدم تجربه اونها رو خلق کنم
من رفتار وگفتاری که از بقیه میبینم رو نشونه برای قدم برداشتن وتغییر آگاهانه خودم میدونم،که خداوند داره کمکم میکنه که با تغییر شخصیتم، ظرف ورود نعمتهام رو بزرگتر کنم وباید این نشونه رو جدی بگیرم اگر میخام که آرامش ورفاه ورضایت بیشتری رو تجربه کنم
دیدگاه هر فردی با من متفاوت هست،،زمانیکه که آگاهانه این موضوع رو به خودم یادآوری کنم،فقط تمرکزم رو روی خودم میذارم،نه تجزیه وتحلیل رفتار وگفتار بقیه،،وزمانی که از خداوند در این شرایط نشونه ای برای هدایتم میخام وادامه میدم،،آرامش بیشتر از قبلم رو تجربه میکنم،،،وفراوانی نشانه های خداوند از طریق افراد وشرایط وموقعیتهای مختلف هر روز بهتر از قبل کمکم میکنه که ادامه بدم وسپاسگزار تر باشم
شاد وسلامت وسربلند باشید
سلامبه استاد عزیز
وقتتون بخیر
سپاس از این فایل عالی…
چقدر باعث شد روی پاشنه آشیلم تمرکزی تر کار کنم و سعی کنم باورایی رو بسازم در جهت قدرتمند شدن شخصیت و ذهنم .
این بار دومی بود که این فایل رو گوش میدادم ،
بار اولی که گوش دادم با این بار زمین تا آسمون فرق داشت و چقدر نکات عالی ای رو مطرح کردین.
این باور که ما زندگیمان را خودمان رقم میرنیم با کانون توجهاتمون خیلی کمک کننده هستش و در این مواقع مثل آب روی آتیش عمل میکنه!!
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم جناب عباسمنش و استاد عزیزم بانو مریم شایسته
و سلام به دوستان عزیز همراه در این سایت الهی
گام 14. نحوه برخورد با تهمت (1)
سوال: یکی از مسائلی که انرژی زیادی از من میگیرد تهمت هایی است که دیگران به من میزنند یا دروغ هایی که درباره ی من میگویند با چه نگاه و باوری باید ذهن را کنترل کرد؟
ما در جامعه ای بزرگ شده ایم که حرف مردم به شدت در زندگیمان تاثیرگزار بوده و همه ی ما این باور را داشتیم که حرف مردم خیلی مهمه و باید جوری رفتار کنیم که مردم پشت سر ما حرفی نزنند
از خود بپرسیم : هدفت چقدر برات مهمه ؟ و اگه اونقدر مهمه که حرف مردم در مقابلش کم اهمیت میشه با قدرت ادامه بده
ذهن به گونه ای است که هزار تحسین را نادیده میگیرد و یک تهمت یا رفتار بد را بولد میکند و انسان را فریب میدهد.
باوری که خیلی به شما کمک میکند تا کمتر تحت تاثیر تهمت های دیگران قرار بگیرید این باور است که :
من خالق زندگی خودم هستم من دارم اتفاقات را رقم میزنم اصلا مهم نیست بقیه در مورد من چه فکری میکنند
اگر به حرف بقیه توجه کنید و تو زندگیتون اهمیت پیدا کنه ، حرف بقیه تو زندگیتون تاثیر میذاره نه به این دلیل که اونا تاثیرگذارن به این دلیل که شما دارید بهش توجه میکنید شما دارید بهش قدرت میدید.
کسی که تهمت میزند آدم ضعیفی است آدمیه که میخواد بی عرضگی خودش و ناتوانی خودش رو اینجوری بپوشونه و این کار مکانیزم دفاعیه ذهنشونه برای اینکه بقیه رو تخریب کنن و احساس کنند بی مصرف و بی عرضه نیستند.
من اگر میخواهم در زندگیم پیشرفت کنم باید اینو یاد بگیرم و این باور و در خودم تقویت کنم که من هستم که اتفاقات را رقم میزنم فارغ از اینکه بقیه چه فکری در مورد من میکنند و به قول قرآن تهمت های دیگران نه تنها آسیبی به من نمیزند بلکه به نفع من هم میشود
در بحث روانشناسی اگر کسی به شما تهمت بزند و شما پاسخ دهید و بخواید از خودتون دفاع کنید دارید این پیغامو به اون و دیگرانی که بخوان از این فرصت سو استفاده کنند میدید که تحت تاثیر قرار گرفتید تونستند که دستشون رو تو مخ تو کنند
ولی وقتی بی محلی کنید دارید این پیغامو میدید که برای من هیچ ارزشی ندارید که من بخوام حتی پاسخ بدم به تهمت هاتون
اگر قانون را درست درک کنیم دیگرانی وجود ندارند ما اتفاقات را رقم میزنیم خیلی برایتان مهم نباشد دیگران در مورد شما چه فکری میکنند چرا؟ چون ما کنترلی نداریم بر اینکه دیگران چه فکری میکنند یا چه حرفی میزنند ولی ما کنترل داریم که چه واکنشی نشان میدهیم ما بر افکارمان کنترل داریم
پس نیاز است ما یک سری اصول برای خودمان داشته باشیم و طبق آن اصول حرکت کنیم چه مردم خوششان بیاید چه خوششان نیاید . این باور را داشته باشیم که اگر ما در مسیر درست حرکت کنیم بالاخره دیده میشود ویژگی های مثبت اگرم کسی بخواد ما رو تخریب کنه سعی کنیم اصلا توجهی بهش نکنیم نخوایم دفاع کنیم مهم است که کانون توجه ما سراغ نکات منفی نرود پس تا جایی که میتوانید اعراض کنید و تمرکز کنید روی کاری که دارید انجام میدید.
وقتی کسی به شما تهمت میزند باید بگی من که خودمو میشناسم این ی دروغه این ی تهمته منی که خودمو میشناسم چرا باید نگران باشم چرا باید بترسم حتی در موردش با خدا صحبت نکنیم اگر از فرکانس شما خارج شود از دنیای شما خارج میشود.
سپاسگزار استادان عزیزم هستم خیلی دوستتون دارم
به خدای بزرگ میسپارمتون.
بنام خدایی که رب العالمین است
سلام به استاد عزیزم و یارمهربان و دوستان بییینظیرم
دیروز جمعه با دوستان گروه طبیعت گردی رفته بودیم بیرون از شهر و یه طبیعت زمستانی بییینظیر اطراف شهر .
باخودم تعهد کرده بودم تهمت وغیبت رو نه انجام بدم و نه اینکه بشنوم و انتشارش بدم.
خلاصه به مقصد رسیدیم و ماشینارو پارک کردیم و پیمایش شروع شد.
چون مدت طولانی بود که از بچه های گروه فاصله گرفته بودم و باهاشون بیرون نرفته بودم دوستان شروع کردند به توضیحات سفرهای اخیری که رفته بودن خیلی عالی بود و خییییلی هم بهشون خوش گذشته بود و از منم دعوت کردن که اواخر بهمن یه سفر پارسیان دارن و تو هم بیا که من گفتم چون این سفر رو اوایل سالجاری رفتم تمایلی ندارم مجددا همون مسیر رو برم و ترجیح میدم یه مسیر جدید رو تجربه کنم.
خلاصه بعد از تموم شدن این توضیحات دیگه وقت چی بود خوب معلومه وقت خداحافظی
ولی ازآنجایی که هنوز تازه پیمایش شروع شده بود همراه دوستان باید ادامه مسیر رو میرفتم.
دوستان شروع کردن به غیبت کردن از یه نفر سومی که من نمیشناختم و چون قضیه رو نمیدونستم ناخودآگاه حرفهاشون رو میشنیدم
همسرم بهم تذکر داد که ازشون فاصله بگیر تا حرفاشون اذیتت نکنه گفتم منکه طرف رو نمیشناسم خوب مهم نیست!!!
اما غافل از اینکه این پاسخ درستی نیست و از طرف ذهنه و داره کارو توجیه میکنه
خلاصه توی مسیر گاهی بهشون نزدیک میشدم و حرفاشون رو میشنیدم و گاهی هم فاصله میفتاد و اونا بکارشون ادامه میدادن.
بعد از پایان پیمایش وبرگشت به خونه.
همسرم مجددا موضوع رو یادآور شد و منم مقاومتی نکردم و درموردش صحبت وکنکاش کردیم و باین نتیجه رسیدیم که آقا درسته تو اون نفر سوم رو نمیشناختی ولی حرفها که کاملا مشخص بود بار بسیار منفی داره و کلا اون بنده خدا رو تخریب میکنن.
خدارو شکر کردم از همسرم تشکر کردم که حواسش بود واین موضوع رو برام شفاف کرد و همونجا از خدا طلب آمرزش کردم که خدایا منو ببخش که در مورد بنده ات گمان بد بردم و شاید جزو زنجیره انتشار تهمت و غیبت نبودم ولی نباید اصلا گوش میکردم و اگر قدرت تذکر دادن را نداشتم باید مکان را ترک میکردم و اعراض میکردم از شنیدن تا در گناه اونا شریک نباشم و اینکه باعث قضاوت اشتباه در مورد دیگران نشوم.
خدایاشکرت که کمکم کردی و همسرم دستی از دستان خدا شد واین موضوع رو بهم تذکر داد و بهم این قدرت رو دادی که اشتباهم رو بپذیرم و درسش رو بگیرم تا در موارد مشابه بتونم بهش عمل کنم و اشتباهم رو تکرار نکنم.
خدایا خودت یاری ام کن و هر لحظه هدایتم کن به مسیر درست.
درپناه الله مهربان باشید مصون از شر شیطان
شاد و ثروتمند باشید
با سلام خدمت دوستان عزیز مهربان امیدوارم همیشه حال دلتون خش و تن دروس سلا مت باشین
استاد عزیز من همیشه دنبال راه ساده حلا چه توی گار چه توی باورها چه هر کار دیگری خب من همیشه از بچگی میگفتم خدایا این گه من بخام به ثروت به یه جایگاه گه من دوست دارم برسم و با زجر باشه مغز من قبولش نمیکنه
این مقدمه گلی ذهن من است
حلا بریم سراغ حرف مردم اول باید بگردیم دنبال ریشه توی وجود خودمون ببینم این چیه گه حرف مردم روی ما تاثیر منفی میزاره حلا من صادقانه بخام بگم من اینجوریم
1 میخام خودمو به مردم نشون بدم من به این موقعیت ها رسیدم ولی مردم نمیتونن این خوشحالی تورو ببینن و واز منفی بهت میدن و احساست خراب میشه
2 استاد دمت گرم انگار منو توضیح میدادی حس کنجکاوی در مورد حرف مردم باید ریشه کنش کنی ولی در مورد کار و باورهای درونی باید کنجکاو باشی
3 احساس قربانی شدن یعنی طرف پشت سرش بگن وای چه مرد خبی یا زن خبی چه چقدر مهربونه و احساس ترحم
4 تمام تمرکز روی نگات منفی دیگران هست تا بخایم پشت سرشون حرف بزنینم ولی نگات مثبت خیلی گم میشه بخایم حرف بزنیم
خب دوستان اینها چیزای هست گه درون منه حلا دوستان ببینن چه بر سر خودم آوردم یه روزی من بخاطر چقلی گه میشه همون حرف مردم مادرم منو شهید گرد یعنی آنقدر زدم و درس عبرت شد واسم و خیلی کم رنگ شد درونم دوستان بخاطر این گه حرف مردم رو میزنیم چقدر زندگیها نابود میشه چقدر زن از مرد دوختر از پدر پسر از پدر رابطها نابود شده به خاطر این گه جلوی زبون خودمون رو نگرفتیم این زبون کوشتی هر گلمش مصل گلوله میمونه و مصل گل میمونه میتونه یگی رو نابود کنه میتونه زندگی یگی رو بسازه این سایت استاد رو من جای میبینم گه واسه من مقدسه چون استاد داره نه به به گل دونیا خدمت میکنه دیدگاه نصف مردم جهان اینه پشت سر هم حرف بزنن
اول. از قدیم گفتن طلای گه پاگه چه منت به خاگه من اگه گار دروس انجام بدم و گاری به کسی نداشته باشم چه لوظومی داره پشت سرم تاید یا تمجید بشم من فاروق از حرف مردم باید راه دروس رو برم لذت ببرم از خودم و از جهان پیش برم زندگی کن واسه خودت
مشگل ماها اینه میگه گربه دستش به کوشت نمیرسه میو میو میکنه پس من بجای این گه تحسینش کنم میام پشت سرش حرف میزنم ای داد این ذهن اگه افسارش دست خودت نباشه ذهن نابود میکنه جهنم واقعی و بهشت از همین جا شروع میشه تیگ تاگ حلا هر کسی میتونه یا حق هر کسیم نمیتونه خودشو اذیت نکنه چون نباید شگ کنی توی قانون جهان شگ افته
من همیشه میگم میگم خدایا من هر چی توی کتاب مقدس تو گفته شده درسته اما به من کمک کن تا سعی بیشتری کنم روی خودم کار کنم ذوم کنم روی خودم پس اهلای شگرت یکی هست بگه داستان یه چیز دیگس دوستان ذهن خیلی نجوا میکنه خیلی خیلی من اگه در مورد خودم میگم این نقص ها رو دارم حلا هر کامنتی میخام خود واقعی خودمو بشناسم و ماسگ و پشت پرده حرف مفت نزنم و چیزی بهم میگه عمل کنم مصل این کامنت چون حرف زدن خیلی راحته به خودم میگم سعید این مردی نیست گه سخت کار کنی و به این خوشی های زود گذر مصل حرف مردم گه یکیش هست انجام بدی
مرد به کسی میگن گه زنو مردم نداره بتونه ورودی های ذهنش رو کنترول کنه مرد واقعی. اینه
مرد واقعی کسیه که تحسین کنه موقعیت های کسی دیگه رو مرد واقعی کسیه که بتونه بجای نق زدن بگه خدایا امروز روز منه از هر لحاظ امروز این لحظه فقط لذت میبرم از هر چیز گه دارم خدایا شگرت
دوستان در پناه حق باشید
به نام خدای مهربون.
سلام استاد نازنیم و سلام خانم شایسته و دوستای گلم.
این فایل روزی من بود در نشانه امروزم.
و خدا مثل همیشه از بون استاد بامن حرف زد.
موضوع تهمت هست .چه به من بزنن و چه من بزنم.
اگه بچه هایی که توی سایت فعال هستند اینو تایید میکنند که استاد همیشه ریشه ترین و پایه ترین و اصل ترین قوانین هر چیزی رو پیدا میکنه بعد که عمل میکنه و مطمن میشه درسته میاد آموزش میده و یکی از اون جمله ها
ما خودمان خالق 100درصد زندگی مون هستیم .این اگه درک بشه دیگه حرفی توش نمیمونه
فقط باید بریم توی ذهنمون و ترمز ها رو بشناسیم و مهارت پیدا کنیم توی اجرای قانون.
خوب بریمسراغ خود خود محمدیکتا.
من آدمی هستم که در این چرخه بودم و هستم هم تهمت زدن و تهمت شنیدن.
خوب الان وقتی به گذشته نگاه میکنم و با حرف های استاد تجزیه تحلیل میکنم.
میبنمکه من این آدم واکنشی و دهن بین هستم الان کم شده ولی هنوز هست.
یعنی سریع کسی حرفی بزنه باور میکنمو منم اونو انتشار میدم بدون اینکه از آن خبر داشته باشم و یا به خاطر عدم اعتماد به نفس و احساس عدم ارزش مندی کاری میکنم که به من تهمت بزنن و بیام ثابت کنم که دورغه.
احساس قربانی شدن.
استاد ی چیزی که فهمیدم من خیلی توجه ام به نکات منفی افراده با اینکه میدونم اشتباهه ولی انقدر این تو وجودم رفته که اصلا خیلی نامحسوس و ناگاه این کار رو میکنم و ضربه اونم میخورم.
مثلا سر کارم همش توحه به قسمت منفی کار فرمام هستش.
و جالب همیشه قسمت منفی اش رو برانگیخته میکنم
و نزدکانم.
از خدا کمک و از خودم تعهد میخوام برای بهبود زندگیم .
تشکر از همه
به نام خداوند مهربان
سلام به استاد عباس منش و بانو شایسته عزیز
سلام به دوستان گرامی
گام چهاردهم/ نحوه برخورد با تهمت_ قسمت 1
درسی که از این فایل گرفتم
من باید تمام توجه و تمرکزم روی اهداف خودم باشه.
کاری به کار کسی نداشته باشم و فقط به زیبایی ها توجه کنم. به نکات مثبت دیگران توجه کنم.
اگه کسی پشت سرم حرفی زد یا تهمتی بهم زد، اصلاً توجهی نکنم و ذهنمو کنترل کنم، انقدر بگه تا از رو بره.
وقتی من تمام قدرت رو به خدای خودم بدم و از کسی ترسی نداشته باشم، برام مهم نیست که دیگران در مورد من چه فکری میکنند، من که نمیتونم اونا رو کنترل کنم، من که نمیتونم همه رو راضی کنم . متاسفانه در گذشته تمام تلاشم این بود که بهترین باشم و همه رو از خودم راضی نگه دارم.
وقتی کسی به من تهمتی بزنه،نباید بی گناهی خودمو ثابت کنم.
اگه من روی خودم کار کنم و توجهم به زیبائی ها و نکات مثبت هر چیزی باشه، همه چیز به نفع من تموم میشه، یعنی جهان نمیزاره که من آسیبی ببینم.
متاسفانه اطرافیانم، همیشه دنبال حواشی و بدگویی هستند. پشت سر هم بد میگن و غیبت میکنند. توی گردابی فرو رفتن که بعید میدونم حالا حالاها نجات پیدا کنند.
انقدر به نکات منفی هم توجه دارند، که بدترین روی طرف رو برانگیخته میکنند و همیشهی خدا باید با هم کل کل کنند و خلاصه یه برنامه ای واسه دلگیری و دعوا داشته باشند.
منم تو گذشته بعضی وقتا دل به دلشون میدادم و گوش میکردم و غیبت میکردم. تمام روز و شب فکر میکردم کی چی گفت و چی کار کرد. فلانی منظورش از اون حرفی که زد چی بود.
باورتون میشه بعضی وقتها توی زندگی منم تأثیر داشت. الکی الکی با همسرم حرفم میشد. واقعاً سر چیزای مسخره و خنده دار. هیچ پیشرفتی توی زندگی نداشتم.
از یه جایی به بعد به خودم اومدم و روی خودم کار کردم. بیشتر توی سایت بودم روابطم رو به حداقل رسوندم و هر دفعه به بهانهای توی دور همی ها شرکت نمیکردم.
وقتی جهان تعهد من رو دید به راحتی من رو از اونا جدا کرد.
هنوز که هنوزه درگیر مسائل پیش پا افتاده هستند وقتی به من تلفن میزنند بازم از مشکلات میگن که من آگاهانه بحث رو عوض میکنم و مکالمه رو کوتاه میکنم. اونا ناشکری میکردند و مینالیدند از هر چیزی، من فقط به زیبائی های منزلم نگاه میکردم و لذت میبردم از تک تک وسایلم و خدا رو شکر میکردم.
حالا من باید به خودم یادآوری کنم کسی که قانون رو رعایت کنه خدا هواش رو همه جوره داره و رفتار مردم باهاش خوبه ، هر جا میره جز احترام چیزی نمی بینه فقط به زیبایی ها هدایت میشه، سلامته، خداوند به پول و زندگیش برکت میده.
ولی اونایی که به مشکلات فکر میکنند ، حسود هستند ، چشم وهم چشمی میکنند ، با هم رقابت دارند، غیبت میکنند، در یک کلام به نازیبایی ها تمرکز دارند و از همه چیز مینالند، هر روز درگیر تر میشن و از هم دیگه کینه دارند اکثرشون باهم قطع رابطه کردند، به خدا قسم همیشه مریض هستند کارهاشون به سختی پیش میره که بیشتر غر بزنن و شاکی تر باشن.
تفاوت منی که شاگرد استاد هستم با اونا اینه که من آسان شدم برای آسانی ها. ولی اونها آسان شدن برای سختی ها.
تا قیامت سپاس گذار استاد عزیزم هستم بخاطر آموزش های بینظیرش.
در پناه الله شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان
در مورد این مسئله یک مثال به ذهن من اومد ،که به وضوح این باورهایی که میگید رو پیاده میکنه
یکی از منتقدین معروف سینمای ایران ، که با اختلاف معروفترین منتقد سینماست و حتی اگه فیلمباز هم نباشید احتمالا اسمش رو شنیدید. (به علت قوانین سایت ازش اسم نمیبرم ولی حتما دوستان خودشون متوجه میشن)
این شخص معروفه به نقد های به شدت تند و تیز از فیلم های محبوب از بزرگان سینمای دنیا ، و نظرات خودش رو داره که معمولا برخلاف نظر اکثر مردمه و اصلا ملاحظه شهرت و بزرگی اون کارگردان یا بازیگر رو نمیکنه ، و طبیعتا طرفداران اون افراد هم که روی سلبریتی مورد علاقشون تعصب دارن توهین و تهمت و بد و بیراهه که در کامنت ها نثار این شخص میکنن ، از ظاهر و لباس پوشیدنش تا گذشته و پیشینه ش و ….
اما تابحال ندیدم که این شخص حتی یک بار در صدد جواب دادن به این حرف ها بربیاد و یکبار توی یک مصاحبه در جواب اینکه از اینهمه هیت دادن مردم ناراحت نمیشی؟ دقیقا حرف استاد رو زد و گفت: مگه مهمه؟! و میبینیم که با اختلاف مشهورترین و موفق ترین منتقد سینمای ایرانه و از خیلی از بازیگرا هم مشهورتر شده…هرچند در مورد خیلی از نظراتش درباره خیلی فیلم ها باهاش مخالفم و اصلا نمیشناسمش اما بنظرم این شخص یکی از بسیار مثال هایی هست که میشه در تایید آموزه های این فایل زد.
هرچند راحت نیست اما اگه بتونیم این باور عدم اهمیت نظر مردم که بنظر من مهمترین باور در تولید عزت نفسه رو توی خودمون درونی کنیم (نه اینکه اداشو دربیاریم و فقط در لب و دهن باشه) واقعا شاهکار کردیم و یکی از موتورهای قوی موفقیت رو در خودمون روشن کردیم
《به نام خداوند بخشنده مهربان》
خدایا من هرچی دارم از آن تو، خدایا هرخیری که از جانب تو بمن برسد باز من فقیر تو هستم، خدایا من هیچی از خودم ندارم، خدایا من نمیدونم من بلد نیستم تو بگو چیکار کنم تو هدایتم کن….
سلام سلام به استاد و بانو شایسته عزیزم یه چندروزی نتونستم کامنت بذارم دلم براتون تنگ شده خفن، سپاسگزارم ازتون که این آگاهی رو به ما انتقال دادید
اوو یه سلام هم به دوستان عزیزم کنم امیدوارم که حالتون عالی باشه…
خب این قسمت رو گوش کردم و دیدم خیلی منو برد به فکر که چرا من توی اینجور شرایط عکس العمل نشون میدم؟؟!!!
یه چندین روز پیش یه همچین مسئله برام اتفاق افتاد و یکی از مالکین پاساژمون بهم تهمت زد از اونجایی که بنده مدیر پاساژ هستم مبالغی رو داشتم جمع میکردم برای تعویض هالوژنهای پاساژ خب همه همکاری کردند الی یکی از مالکین که ایشون بهم گفتن که آقای شاطری من که نمیدونم این پولایی که به شما دادیم کجا خرج میشه (البته خیلی بدتر ازین گفتن) من خیلی بهم برخورد و گفتن آقای فلانی من یه جلسه ای میذارم که همه مالکین باشن و با سند و مدرک اونجا بهتون میگم تین پولا کجا خرج شده؟؟!! حالا درصورتی که من هرکاری که برای پاساژ انجام میدم با عکس و فیلم و فاکتور توی گروه میذارم و همه میبینند خب جلسه گذاشتم که از حق خودم دفاع کنم که متاسفانه ایشون توی جلسه نیومدن!!!؟خب من افتاد توی بازی این آقا و خیلی عصبی بودم تا اینکه ایشون تونست منو از کوره در ببره و من عصبی بشم و پشت تلفن با ایشون دعوا کنم و خیلی بد شد و کنترل ذهن برام توی اون لحظه سخت شدش برام وقتی که تلفنم تموم شد یه لحظه بخودم اومدم و گفتم اصلا نیاز نبود اینقدر دادوبیداد کنی و….. و سریع کنترل ذهن کردم و خوب اون مسئله حل شد و اون آقا هم به اشتباهش پی بردش ولی وقتی که دیشب این قسمت رو دیدم با خودم گفتم ای بابا چرا زودتر این قسمت رو ندیده بودم چرا من باید عصبی میشدم اصلا چرا من باید خودمو توی این چالش انداختم و چقدر ذهنم رو درگیر کردش و مجبور بودم هی کنترل ذهن کنم وقتی یادم می افتاد؟؟؟!!!!
یاد یه مسئله ای افتادم و سرمنشأ رو پیدا کردم که آقا ما از بچگی یادگرفتیم که تحت هر شرایط برای اینکه ثابت کنیم بی گناه هستیم هی قسم و آیه و خدا و پیغمبر جون مادر و پدر و…. وسط بکشیم که ثابت کنیم ما بی گناه هستیم و دارن اشتباه میکنند راجع به ما و این داستان تا به امروز ادامه داشت… هربار که استاد میگفت باید بیخیال باشید من حرص میخوردم که چرا اون لحظه من عکس العمل نشون دادم؟؟؟ مگه من پولای پاساژ رو بغیراز پاساژ جایی دیگه خرج کردم که اینجوری جِلِزووِلِز میکنم اینقدر حرص میخورم؟؟؟ مگه به خودم شک دارم؟؟؟ هی میگفتم ای کاش زودتر این فایل رو میدیدم و خیلی راحتتر باهاش کنار میومدم!!!!! خب ولی الان خیلی بهتر شد چون کنترل ذهن برام خیلی آسون شدش توی این داستان…
حالا یاد گرفتم که از امروز به بعد دیگه یجور دیگه رفتار کنم یجور دیگه عکس العمل نشون بدم و….
البته بگم من خیلی مورد تهمت قرار گرفتم و هربار هم یه عکسالعمل متفاوتی نشون دادم و هربار هم ضربه هاشو خوردم و یه زمان هایی هم بوده که اسیر انتقال یه سری صحبتها شدم که خودم هم ندیده بودم ولی چون آگاهی نداشتم انجامشون دادم
اما اینجانب حسین شاطری متعهد میشوم از الان به بعد حتی اگه باچشم خودم هم دیدم به کسی تهمت نزنم، باعث انتقال یکسری از حرفهای خاله زنک بازی نشم و جایی که اینجور شرایط رو داشت را ترک کنم یا با کمال احترام از گوینده بخواهم که دهنشو ببنده با کمال احترام :))
واقعا استاد من توی این موضوع من بشدت در تاریکی بودم و همش میخاستم ثابت کنم که من خلاف این حرفا هستم و…. ولی با این فایلتون چشم و گوش منو باز کردید و منو آگاه کردید خدا بهتون سلامتی بده
خدایا شکرت
استاد و مریم بانو خیلی دوستون دارم عاشقتونم از راه دور میبوسمتون بغلتون میکنم ماچ بوس بغل به امیددیدار تو پرادایس
خدایا شکرت بخاطر امروز که بهمون اجازه زندگی کردن و خلق زندگیمون رو دادی
با خدا باش و پادشاهی کن بی خدا باش وهرچه خواهی کن
خدایا شکرت
ایاک نعبد و ایاک
به نام الله مهربان رب العالمین
سلام استاد عزیزم
من هرروز دارم از شما یه اگاهی زیبا دریافت میکنم سپاسگزار خداوند هستم که اجازه میده این آگاهی هارو دریافت کنم از زبان شما ک انصافا قوی و بی نظیره کلامتون
این اتفاق به وضوح برامن افتاده
اینکه زیاد میشنیدم از شما حرفای نامربوط میگفتن
ولی اونی که خدا بخواد بهش عزت بده هیچکس نمیتونه خرابش کنه
خود من هیچوقت باور نمیکردم میگفتمبزار اول ببینم اصلا عباسمنش کیه چی میگه که اینجوری میگن
بعد دیدم اتفاقا تنها کسی ک به قلب ادم نفوذ میکنه عباسمنش بقیه دارن ادای عباسمنش رو درمیارن ک
بخدا قسم حتی 7سال پیش ک حتی چهره ی شماروهم ندیده بودم فقط تو تلگرام صدای شمارو شنیده بودم بازم تا یک نفر یک تمرین میاورد ک میگفت این تمرین زندگی رو متحول میکنه من ناخودآگاه میگفتم فک کنم این تمرینا برای عباسمنش هست ها اصلا نمیدونستم شما کی هستین فقط تو تلگرام پادکستای شمارو گوش میدادم البته هیچوقت گول نخوردم و دوره ای رو از اون طریق نخریدم خداروصدهزار بار شکر
بعد کم کم شروع کردم تو اینستا هی سرچ میکردم ببینم شما پیج دارین یا ن و بالاخره در یک لایو مشترکی ک داشتید با یک استادی بنده اونجا اینستای شمارو پیدا کردم و بعد هم ک سایت شمارو پیدا کردم و بعدم که تکاملی فرکانسم رفت بالاتر و دیگه هرروز بیشتر از قبل عاشق سایت و استاد جانم و مریم جانم شدم
و اینجا رب رو میبینم ربوبیت رو میبینم
قلب آدم به آدم میگه کجا خوبه کجا آرامش هست
قلب آدم به آدم میگه کی داره خداگونه حرف میزنه
اما خوشحالم که میبینم اینچنین استادی دارم که دارم الگو برداری میکنم ازش
من خیلی واکنشی ام عجیب واکنش نشون میدم به تهمت ها به رفتار های بد به اینکه آدمها بیخودی رهام میکنن و ….
امشب فهمیدم اون واکنش ها اون رفتارو گسترش داد یکی یکی بیشتر شد بین اطرافیانم گسترش عجیبی پیدا کرد
قانون رو دارم به عینه میبینم اصلا از آدمایی که حتی فکرشم نمیکردم دقیقا اون رفتار برامتکرار شد
اینها نتیجه واکنش نشون دادنه
نتیجه عزت نفس نداشتن
ولی به طرز جادویی این روزا الگو کردم شمارو و مریم جانم رو
تا یک مسئله ای رخ میده میگم عباسمنش گفته اینجوری باش اون کارو بکن
و خوشحالم که اینجا هستم در بین این همه دوستان زیبا
دوستتون دارم و از خدا برای همه عشق و ثروت و سعادت وخوشبختی و آرامش میخوام