سرفصل های این قسمت:
- راهنمایی قدرتمند کننده برای تصحیح مسیر؛
- رابطه ما با خداوند به عنوان نیرویی که این جهان را خلق کرده و هدایت می کند؛
- “تقسیم کار” با نیرویی که هم صاحب قدرت بی نهایت و صاحب بخشندگی بی حساب است؛
- مفهوم “س خ ر” در آیات قرآن و ارتباط آن با بازسازی احساس خود ارزشمندی درونی؛
- مفهوم ظلم در قرآن و استفاده از این مفهوم برای درمان معضلی به نام “احساس قربانی بودن”؛
- مفهوم ضمایر “من” و “ما” در قرآن و رسیدن به خودشناسی و خداشناسی؛
- “احساس لیاقت درونی” و ارتباط آن با ” راحت درخواست کردن از خداوند”؛
- زندگی به سبک “تقسیم کار با خداوند”؛
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون آفرینش و نحوه خرید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD186MB12 دقیقه
- فایل صوتی درباره قانون آفرینش | تقسیم کار با خدا10MB12 دقیقه
ردپای روز 133
روزشمار تحول زندگی من فصل پنجم
معرفی دوره قانون آفرینش | قسمت 8 (تقسیم کار با خداوند
به نام خداوند هدایتگرم که تمام راهها و درها را برایم باز و آزاد و آسان و دلپذیر کرده است..
از تو می خوام آسان کنی آسانی های نعمت هایت را بر من خدایا شکرت که هدایت ما رو بعهده گرفتی
خدایااا از اینکه در مدار و ارتعاش دریافت نشانه ها و هدایت های الهی تو هستم مممنون و سپاسگذارم
خدایااا شکرت خدایااا من از درک همزمانی ها و هماهنگی هایت عاجزم
سلام به روی ماه استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم
سلام به تمام فرشتگانی که در این سایت بینظیر الهی ساکن هستند
پیشاپیش از خانم شایسته عزیز و آگاهم بخاطر این آگاهی هایی که در این فایل ارزشمندمون قرار دادند تشکر و قدردانی می کنم ممنون و سپاسگذارم خانم شایسته ی عزیزم
خانم شایسته ی عزیزم اتفاقا چقدر به این فایل ویرایش اعمال و تامل کارهامون نیاز داشتم اینکه من فکر می کردم روی خودم کار می کردم یک جای قضیه می لنگید و انگار به یک ویرایش نیاز داشتم و باید با خداوند مشورت می کردم و یک سری کارها رو بخودش بسپارم و تقسیم کار کنم و نخوام خودم همه چی رو هماهنگ کنم و همش به ساعت نگاه کنم که الان چه کاری رو باید انجام بدم
این جمله ی طلایی استاد رو باید آویزه ی گوشم کنم اینکه
باورها فقط با منطق تغییر می کنه ذهن فقط با اون منطق رفتارشو تغییر میده
.. احساس می کنم برنامه هام اون طور که دوست داشتم پیش نمیرفت . انگار تمام برنامه هام در شب یک جورایی بهم ریخته بود و تغییر کرده بود ..مثلا همین کارهایی که در مورد نوشتن و شبها زود خوابیدن و صبحها زودتر بیدار شدن و یا کار کردن روی خودم و وغیره که انگار یک چیزهایی در ذهنم تغییر کرده که در مورد روال زندگیم هم تغییر کرده بودم انگار نشتی انرژی و نشتی زمانی داشتم انگار هیچ کاری در زمان غروب و شب بموقع انجام نمیشد . انگار اون باوری که داشتم و همیشه روش کار می کردم و می گفتم .. جور دیگه برام عمل کرد اینکه میگفتم خدایا شکرت که من همیشه در زمان درست و مناسب و در مکان درست و مناسب هستم تا بهترین اتفاقات و همزمانی ها رو تجربه کنم .. یک جای قضیه می لنگید و این شد که از خداوند هدایت خواستم
خدایا کمکم کن تا اصل قضیه رو بتونم قشنگ و واضح بنویسم..امید دارم که این ترمز ذهنی ام رو در مسیر نوشتن پیدا کنم چون از خداوند هدایت خواستم یعنی در مورد تفکر کردن برای انجام دادن کارهام آزادی عمل و آزادی زمانی می خواستم و اینکه بتونم کارهامو به اتمام برسونم ..
به این فایل الهی هدایت شدم که با خداوند باید مشورت کرد و با او تقسیم کار کرد تا پاسخم رو دریافت کنم ..
چون باور دارم که هیچ سوزنی در هیچ انبار کاهی گم نمیشه خدایا شکرت
چند وقتی هستش که تضادی در تنظیمات ساعت های برنامه ریزی هایم بوجود آمده که این خودش منو سردرگم کرده بود .. یعنی شب ها دیر تر از مواقعی که برای خودم تعیین کرده بودم می خوابیدم و باید اضافه کنم من کلا به هیچ وجه شبها نمی تونمممم بیداری بکشم ولی الان آنقدر کارام طول می کشه و کش میاد که انگار حرکت هام کند شده و زمان داره تند تند می گذاره . انگار ساعت کوک زمان روی دور تند داره می چرخه .. از اون جایی که با خودم عهد و پیمان بسته بودم صبح ها قبل از ساعت 4 صبح بیدار بشم و شب ها قبل از ساعت 9 شب بسمت مراسم قبل از خوابیدن هدایت بشم و این تضاد به اتمام رسوندن کارهای شبانگاهم فکرمو مشغول کرده بود ..
خدا رو شکر چندین ساله که روی این روال هستم که این مراسم قبل از خوابیدن خودش یک پروسه ی سه چهار ساعته برام داره… خب …. اولش برم دست و صورت و مسواک و غیره رو انجام بدم که دیگه نخوام وسطای نوشتن و سپاسگذاری هام و غیره یهویی مثلا یاد مسواک زدن بیوفتم.. بعدش با آرامش با یک احساس خوب با خودم توی آینه ی دستشویی صحبت کنم و از خودم و خدای خودم تشکر و قدردانی کنم که روزم رو با موفقیت و سلامتی و شادی و نعمت و برکت و آگاهی و آسانی به شب رساندم و بگم خدایا شکرت که قبل از ساعت 9 شب تمام کارهامو برنامه ریزی و چیده مان و هماهنگ کردی تا من بتونم دفترهای شکرگذاری و دفتر ستاره قطبی و برنامه های روزانه و شبانگاه مو راحت بنویسم و بعدش موقع خوابیدن برم توی سایت و عقل کل و پرسش و پاسخ ها رو بخونم و بنویسم و بعدش با آرامش بخواب خوب و شیرین رویایی ام فرو برم ..
خب البته گهگاهی پیش میومد که روتین زندگیم بخاطر مهمون آمدن و رفتن میهمانی و یا سفر و یا هر چیز دیگری تغییر کنه و استثناء هایی پیش میومد ولی تعجبم از اینه که الان چیزی پیش نیومده پس چرا اینقدر روش زندگیم تغییر کرده ؟؟؟
اینقدر تغییر کرده که تا آخرین دقایق آخر شب بزور بیدار میمونم و تازه بعدش بدون اینکه کارهای نوشتن و سپاسگذاری و کارهای شخصی قبل خواب رو انجام بدم بزور و خواب آلو میرم بسمت رختخواب و این سبک از زندگی اصلا با روحیات من سازگار نیست و باید حتما کارهامون به اتمام می رسوندم ولی علت چیع؟؟؟؟؟
بگذریم حالا نمی خوام گیج تون کنم کلا می خوام برنامه ریزی این پروسه ی خوابیدن و بیدار شدن سحر گاهی ام تنظیم بشه البته و صد البته بکمک هدایت های الهی باید انجام بشه یعنی باید شش و یا هفت ساعت شبها خوب بخوابم تا هم سحرگاه با لذت و شادی و خوشحالی بیدار بشم و هم مراسم مدیتیشن و سپاسگذاری ها و و دیدن طلوع خورشید و آسمان زیبا ی سحرگاهی و شنیدن صدای دلنواز چههه چههه پرندگان صبح گاهی و آسمان زیبا و توجه به نکات مثبت و زیبا رو داشته باشم..
و برام خیلی خیلی و بازم تکرار میکنم و خیلی خیلی زیاد مهمه که بسادگی و به راحتی و به آسونی و سهولت و به زیبایی و با یک احساس خوب و عالی انجام بشه خدا رو شکر همین الان که اینها رو تا این قسمت نوشتم رفتم سمت طلوع خورشید ایستادم البته نیمه ابری هستش و همزمان با طلوع خورشید یک مدیتیشن از فایل های قانون کمترین تلاش از کانال تلگرامی که داشتم گوش دادم و با ملودی زیبایی که داشت و احساس خوبتر انجام دادم و کلی در اون لحظات تنفس های عمیقی کشیدم و با خودم به صلح و آرامش رسیدم انگار خداوند منو بسمت این مانترا هدایت کرد تا بهم بگه آرام باش عجله نکن همه چی سر جای درست خودشه موضوع این مدیتیشن همین بود و چقدر برام جالب بود برای این همزمانی ها همینکه از خداوند هدایت خواستم با من از طریق این مدیتیشن و مانترا صحبت کرد و منو به آرامش دعوت کرد اعمال من با کمترین تلاش بیشترین نتیجه را خواهد داشت
قانون کمترین تلاش میگه با کمترین تلاش می توان بهترین نتیجه رو بدست آورد من می پذیرم و توقع آنرا دارم که نعمت و برکت به آسانی و سهولت بسمت من جاری شود و بعدش ذهنم آرام شد و فهمیدم که باید با این جهان هستی در هماهنگی کامل باشم ..
آخه این تلاش های ذهنی عجله ای نیست که…
و بعدش دوباره اومدم توی سایت تا بقیه ی این فایل رو ببینم و بازم دیدم از طریق خانم شایسته عزیزم هدایت شدم و بهم گفت یک بروزرسانی باید بشم و یه بازنگری به اعمال و کارهام داشته باشم
اومدم برنامه هامو توی ذهنمو مرور کردم که ببینم نشی انرژی زمانی من کجاست .. خب اول صبح معمولا قبل از ساعت 5 صبح تا چشمو باز می کنم با یاد و نام خداوند روزمو شروع می کنم و از خداوند بخاطر خواب خوب و با کیفیتم و رختخواب نرم و گرمم و این سقفی که با امنیت بالای سرم دارم تشکر و قدردانی می کنم خدایا شکرت
خب بعدش طبق گفته های استاد فوری میام توی سایت …
و با خواندن کامنت های دوستان عزیزم یک ساعتی رو تا قبل از طلوع آفتاب ذهن مو ریست می کنم
بعدش به طلوع آفتاب بینظیر صبحگاهی خیره میشم و آسمان رو نگاه می کنم و صدای پرندگان رو گوش میدم و با گلدون هام حرف میزنم و ازشون تشکر می کنم که حالشون خوبه.. بعدش میام داخل خونه و بع اون نوشته ی تندیس طلایی ام
IN GOD WE TRUST
که بالای کابینت آشپزخانه ام گذاشتم سلام احوالپرسی می کنم و میگم خدایا ما به تو اعتماد داریم
و بعدش یک دمنوش دم می کنم و با گل های داخل خونه و لوازم خونه هم سلام احوالپرسی می کنم و میرم پرده های سالن رو میزنم کنار و به آسمان و اون کوه تپه ی نزدیک خونه ام احوالپرسی می کنم ووای خدای من چقدر سرسبز هم شده و گوسفنداران گوسفنداشونو آوردند آنجاها دارند علف سبز رو نوش جان می کنند خدایا شکرت چه منظره ی بینظیری رو در این فصل اردیبهشت بهاری میبینم خدایا شکرت که هر طرف میرم فقط زیبایی ها رو میبینم خدایا شکرت و بعدش دوباره میام شروع به نوشتن ستاره ی قطبی و نوشتن برنامه های روزانه ام و دیدن فایل های روزانه ام که حد اقل از ساعت 4 صبح تا ساعت 8 و یا 9 صبح این پروسه برام زمان میبره و لذت بخشع و همینجا استپ میکنم و می خوام یک بازنگری در کارم رو در طول روز داشته باشم خُب تا اینجا که خدا رو شکر همه چی خوب و عالیع
و بعدش میرم دنبال کارهای خانه داری و آشپزی و بیرون و خرید و نظافت و غیره بعدش خب بازم تا این قسمتش هم خوبع ولی عصری دیگه انرژی ندارم که بیام شروع کنم .. خب دیگه احساس خستگی و خواب آلویی دارم و یکی دو ساعت هم بعد ظهر می خوابم و بعدش دیگه میرم پیاده روی و کوه پیمایی فایل گوش دادن و بعدش دو سه ساعتی وقت مو با دخترم می گذرونیم و صحبت می کنیم و دیگه آنجاست که باید نشتی انرژی مو کنترل کنم ..
چاره اش چیع ؟؟؟
در مورد روتین برنامه ها و پروسه های روز و شبم با خداوند تقسیم کار کنم و نیازی نیست همه کارها رو خودم بتنهایی برنامه ریزی کنم و از آنجایی که تصمیم گرفتم که جهادی اکبر برای تغییر شخصیم در تمام زمینه ها داشته باشم ناگهان ذهنم اِرور داد .. دینگگگگگ دینگگگگگ دینگگگگگگگگگگگ
خب من شخصیتم چرا باید در تمام جنبه های زندگیم تغییر کنه؟؟؟؟
اینجا بود که یک هدایت هایی از راه رسید . قربونش برم از اونجایی که من مدام دارم روی باورهام و خودم کار می کنم فوری مچ ذهنم رو گرفتم … یهویی بهم الهام شد . یعنی فهمیدم .. ای بابا چرا من مدام می گم در تمام جنبه های زندگیم؟
من فقط باید توی اون قسمتی که میخوام باید تغییر کنم .. در یکی از فایل ها استاد گفتند وقتی ما به تضادهایی بر می خوردیم باید رفتار مون اینگونه باشه که خدایا شکرت این تضاد و این مشکل و این اتفاق ناخواسته و بظاهر نامناسب به من کمک کرد که بفهمم که دقیقا چه چیزی رو می خوام ؟؟!
حالا که من فهمیدم که چه چیزی رو می خوام بیام به اون خواسته ام توجه کنم و بگم خدایا من دقیقا اینو می خوام و اون خواسته ام رو تجسم کنم و اونو توی ذهنم بسازم و بسمت اون خواسته ام حرکت کنم
خب الان دقیقا من فهمیدم اینقدر به ساعت نگاه کردم که کارهام روی نظم خودش انجام بشه که انگار زمان از دستم فرار می کنه و سریع می گذره و من هنوز مثل اون خواب استاد که معلول ذهنی هستم و ایستادم و دارم اسلوموشن حرکت می کنم و هیچ کار رضایت بخش خاصی عملا انجام نمیدم ..
نمیدونم تونستم واضح و شفاف توضیح بدم ؟؟؟؟
خب من قبلنا همه ی کارامو طبق اصولی که دوست داشتم با کمک و همکاری خداوند برنامه ریزی و چیده مان میشد انجام میدادم یعنی از ساعت شش و یا هفت شب پروسه ی خوابیدن من شروع میشد و مثل بچه ی خوب راس ساعت 9 و یا 10 شب دیگه خوابیده بودم . و چیزی بنام شام خوردن و یا تا بوق سحر بیداری کشیدن و بی موقع خوابیدن و یا بزور بیدار شدن صبح گاه و بی موقع نوشتن و غیره برام اصلا پیش نمی اومد و معنایی نداشت و کلا بی نظمی برام کسالت روزانه رو میاره . چند وقتی هستش که بدون هیچ اتفاق خاصی کمپلت برنامه های روتین زندگیم یکجوری تغییر کرده که خودم هنگم…..
آخه برای چی اینقدر عجله و می خوام همه ی کارها رو با هم انجام بدم که دیر نشه و این جمله و باور نامناسب معروف که میگه چقدر زود دیر میشه رو باید تغییر بدم و بگم خدایاااا چقدر زود زود همه چی انجام میشه .. یا بگم خدایا شکرت که همه ی کارهامو زود انجام دادم … و یا اینکه بگم خدایا شکرت که تمام کارهامو با موفقیت به پایان رسوندم
حالا که خوب فکر می کنم و تامل می کنم به یاد میارم که اطرافیان مدام میگن چقدر زود شب میشه و به هیچ کاری مون نمی رسیم یا همون جمله ی قبلی چقدر زود دیر میشه روی ذهنم تاثیر گذاشته بود پس باید خیلی مواظب ورودی های ذهنی ام باشم .. ببینید چقدر یک حرف ساده ای که مدام شنیدم ترمز رشد و پیشرفتم شده بود؟؟؟؟ و مانع به اتمام رسوندن کارهام در انتهای شب شده بود !!؟؟؟
خدا رو شکر مچ شو گرفتم
آخه این تلاش های ذهنی عجله ای نیست که…
در اثر تکرار و شنیدن مداوم بوجود آمده بعد میگفتم چرا وقت نمی کنیم این کار رو انجام بدم و یا کارهامون تموم نکردم و نصفه مونده .. خب از همین شنیده ها و و دیده ها و افراد جامعه و فیلم ها و غیره ..باورهامون شکل می گیره که البته این باور خیلی مخفی و پنهان و زیر خاکی بود ..
باورها فقط با منطق تغییر می کنه ذهن فقط با اون منطق رفتارشو تغییر میده
پس باید از خداوند کمک بخوام و باید با خداوند کارهامو تقسیم کنم چون خداوند خودش گفته علینا الهدی ما هدایت شما رو بعهده گرفتیم
خدایاااا شکرت که در همه ی زمینه های زندگیم هدایت مان را بعهده گرفتی
خدایااا شکرت که در تمام تصمیمات و کارها و برنامه ها و امورات زندگیم چیده مان و برنامه ریزی کرده ای و از اینکه والاترین نظم و هماهنگی و حکمت الهی در زندگیم حاکم است ممنون و سپاسگزارم
خدایا شکرت که به من قوت و قدرت و نیرو و انرژی لازم رو بخشیدی تا قدرتمند و توانگر شوم و از اینکه پشتیبان و حامی و محافظ و هدایتگر من هستی ممنون و سپاسگذارم خدایااا شکرت
نکته ی دیگری که در این قسمت استاد مطرح کردند اینکه باورهای توحیدی مون رو بیشتر از همیشه تقویت کنیم درک وشناخت توحید (خدا)که اصل وپایه تمام مسائل هستش رو باید هدف و مسیر اصلی مون قرار بدیم اینکه توقعمون از خداوند رو تا بی نهایت ببریم بالا و توقع از دیگران رو تا بی نهایت بیاریم پایین.
خدایااا خودت هدایتم کن و با من حرف بزن
با بهترینع بهترین و پر رنگ ترین هدایت ها و نشونه ها و صدای بلند الهام و شهود و خواب و رویا .. چشم و دل من رو روشن و نورانی کن تا بتوانم نشانه های واضح و آشکار پر رنگ ترا بوضوح و به روشنی ببینم و بشنوم و بفهمم و درک کنم و آگاه شوم و بی درنگ اطاعت کنم
خدایاااا خودت من را هدایتی کن به سمت تسلیم بودن در برابر خودت
همینکه توانستیم در این مسیر الهی و توحیدی ثابت قدم باشیم و کنترل ذهن مون رو تقویت کنیم و فقط به خواسته هامون توجه کنیم نه به ناخواسته ها یعنی داریم به مسیرهای هموار و سرسبز و ساحل دریا می رسیم الهی آمین
خدایا من می خوام با بهترین دستاوردها خودم رو تجربه کنم
و ظرف وجودم رو وسیعتر و عمیقتر کنم تا بهترین ورژنی از خودم رو وارد تجربه ی زندگیم کنم
بقول استادمن وقتی حالم خوب باشه، افراد دیگه ای که حالشون خوبه در دایره اطراف من قرار خواهند داشت. لازم نیست من کار خاصی بکنم
پس خدایااا سپاس
حال خوبمان را سپاس
با هم بودنمان را سپاس
نعماتت رو سپاس
موفقیت امروزم را سپاس
نعمت های روز افزونم را سپاس
آگاهی روز افزونم را سپاس
سلامتی و شادی و پول و ثروت و نعمت و خیر و برکت و سعادت در دنیا و آخرت را سپاس
خدایااا فقط و فقط تو را می پرستم و فقط و فقط از تو یاری می جویم
IN GOD WE TRUST
دروددد و سلام خدمت دوست عزیزم مریم خانم ابراهیمی نازنین
خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که وقت ارزشمندتون رو برای من گذاشتید واقعا برام خیلی ارزشمند
مریم جان ممنونم که عکس پروفایلم رو دوست داشتی و از نوشتن و مهارت یادآوری قوانین و دست بقلمم تعریف و تمجید و تحسین تاثیر گذارت مرسی ممنون و سپاسگذارم که دلمو شاد کردید و چراغ آبی رنگ پیام رسانمو روشن کردی و لبخند ملیحی رو بر چهره ام نشاندی الهی چراغ قلبت به نور عشق الهی و عشق راستین روشن و منور بشه آمین
واقعا هزاران بار نثار تو عزیز دلم برمیگرده و تمام این تحسین ها همچون بومرنگ بسمت توی نازنینم باد ممنونم عزیزم
مریم جونم چقدر تشبیهاتت رو دوست داشتم اینکه گفتی..
شما مثل هوای بهاری این روزا هستید بهاری بهاری پر از حال خوب پر از انگیزه برای بهتر شدن در هر جنبه ای دارید خدا رو صد هزار مرتبه شکر و سپاس. بخدا آنقدر ذوق کردم بخاطر اینکه گفتی هوای بهاری یعنی روحم پرواز کرد و رفت اون بالا بالاهای زندگی در بهشت خخخخ
منم تشکر و قدردانی می کنم برای این قلب و روح مهربانت که اینقدر زلال و شفاف و پاک و الهی هست واقعا خدا رو شکر می کنم بخاطر این فضای الهی که ما همه مون از هدایت شدگانیم
اینکه گفتی میخواستم یه تشکر قلبی از بابت تجربیات تون رو در کامنتها میذارید داشته باشم و از خدای بخشنده میخوام ثروت و حال خوب رو در زندگیتون مثل آب روان کنه
منم بهترینه بهترین ها از هر نوع در سراسر دنیا دنیا رو برای اون قلب مهربان و.روی ماهت آرزومندم
روز و شبت بخیریت و خوبی و خوشی و شادمانی،و کامیابی
و ایام بکامت شیرین و گوارا همراه با سلامتی و تندرستی و عشق و پول و ثروت و نعمت وهابیت الهی در زندگیت جاری باشه
مرسی مرسی مرسی مریم عزیزم
شاد و موفق و پایدار باشی