آیا واقعاً چشم زخم حقیقت دارد؟ - صفحه 6
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-66.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2020-01-14 00:00:002024-11-24 11:43:36آیا واقعاً چشم زخم حقیقت دارد؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
امروز در محل کارم با مشتریی صحبت می کردیم و … خلاصه دعوتش کردم به یک قهوه با خوردن قهوه گفت برگردانش می خوام فال بگیرم من بودم و همکارم و این مشتری منم گفتم من اصلا اعتقادی ندارم خلاصه بزور برام فال گرفت منم گفتم بزار بگیره و بخندم خلاصه یک مشت چرت و پرت تحویل من داد و من اصلا همان موقع که می گفت حرفهایش را می انداختم دور ، ولی به یک واقعیت پی بردم چقدر باورهای من با سالهای گذشته که فال می گرفتم تغییر کرده است و خدا را بی نهایت شکر کردم و از استاد هم بازم تشکر کردم ، اگر این فال را سالهای قبل می گرفتم احتمال زیاد فکر می کردم طرف هر چی می گه راست است و رویش فکر می کردم ولی باور الانم این است که همه اینها چرت و پرت است و اصلا برایم بی اهمیت است و اینجا بود که فهمیدم که چقدر دوره های استاد برایم مفید بوده است و باورهایم شکل گرفته است
سلام به استاد و تمام عزیزان گروه عباس منش
هر زمان فایل چشم زخم رو گوش میدهم همه آنچه که یاد گرفتم برام دوره میشه بنظر من این فایل چکیده ای از آموزه های استاد هست و من دوستش دارم
فقط خواستم بسیار بسیار سپاسگزار باشم
ممنون
سلام
من تا الان به این نتیجه رسیدم که اصلا کسی این طوری فکر می کنه و عمل می کنه بهتره که کلا ازش فاصله بگیریم و اینجاست که باز با باز آشکارتر میشود . مدتی است با فردی کاملا خرافاتی در تماس هستم و خدایی همش دارم با خودم کلنجار می رم که بابا ولش کن هر چی خواست بگه بزار بگه و هر روز صبح اسفند دودمی کنه و از این حرفها ، هر روز من بهش می گفتم این کارها چیه بابا ول کن و … هر روز هم بحث می کرد که این چیزها هست و تو قران هست و بابایش هم در قسمتهای مذهبی سری مهم است ومی گفت طبق آیه فلان و … این مواردهست و … منم دیدم هر روز از صبح که نمیشه بحث کرد و میگفتم من که قبول ندارم این حرفها را حالا هرطورمیخوای باش و چند بار هم به من گفت خواهش می کنم دود کنی من کار دارم و .. من حتی برایش دود هم می کردم و واقعا تو دلم بهش می خندیدم که این دود مثلا چشم زخم را می گیره و .. خلاصه دو سه روز پیش آمده به من می گه رفتم پیش فلانی که خیلی هم معتبر است و گفتم که خیلی دعا و ….. می شوم و خیلی از این موارد آن هم گفته که به تمام اطرافیانت بگو پاشو از تو زندگی تو بکشن کنار و … منم گفتم تو واقعا خرافاتی و دیوانه شدی به هر کی کار داری داشته باش به من کاری نداشته چون از نظر من این حرفها چرت و پرته و … من الان هم با کسی در رفت و آمد نیست ، پیش خودم گفتم آدم باید از ریشه این آدمها را بزاره کنار . به او می گویم مگر فلانی نمی گه خدا را هم قبول ندارم ان باورش است پس همان درسته تو بر هر چیزی که باور داشته باشی همان می شه وقتی به این چرت و پرتها باور داری برای تو اتفاق می افته ولی من چون باورندارم برای من اتفاقی نمی افته ، دوباره می گه در قران گفته شده است و … و این آدمها چه راحت همه کارهای خود را از طریق مذهب خودشان می خواهند که ثابت کنند . به ایشان میگویم از کجا معلوم ترجمه های از قران که تو می خوانی درسته باشه و ایشان دوباره حرف خودش را می زنه
در پناه حق
سلام .
با اینکه این فایل مربوط به خیلی وقت پیش اما الان که نگاهم افتاد به آیه وان یکاد که روی دیوار خونه مون نصب و نظر خانم مهاجر عزیز ، به یه نکته جالب فکر کردم که من دقیقا قبلا برعکس قانون عمل میکردم یعنی وقتی کسی من رو تحسین میکرد حالا در هر موردی ! این ترس در من بوجود می اومد که نکنه اون فرد من رو چشم بزنه و از قضا چون باورش میکردم اتفاق خوشایندی بعدش پیش نمی اومد،و این کار من همون طور که گفتم دقیقا خلاف قوانین جهان بود چون باید در همچین مواردی بخاطر تحسینی که شده بودم سپاسگزاری میکردم و حالم خوب میشد تا اتفاقات بهتر هم پیش می اومد ، الان هرکی میگه وای چقدر خوبه که فلان اتفاق برات افتاد بجای نگران شدن منم خوشحال میشم و میگم اره خیلی خوبه خداروشکر تا فرکانس هام اثر سینرژیک ? پیدا کنه
سلام
چند وقت پیش زمانی که به چشم زخم باور داشتم اطرافیانم مدام به من یادآوری و توصیه می کردن که “و ان یکاد …” رو بخونم و روزی که این کار رو نمی کردم فکرد می کردم اتفاق بدی برام خواهد افتاد و یا حتی ممکنه که بیمار بشم و طبق قانون انتظار همین اتفاق ها برای من می افتاد! حتی اگر لباس زیبایی می پوشیدم و ظاهری آراسته داشتم مدام نگران چشم زخم بودم و همیشه ظاهرم رو در حد متوسط یا حتی پایین تر نگه می داشتم که مبادا چشم زخم به من آسیبی برسونه!!! اگر کسی از من یا مهارتم تعریفی می کرد فاتحه اون مهارت یا اون ویژگی رو می خوندم و با خودم می گفتم تموم شد! چشم خوردم!!! اما همیشه متوجه می شدم که خوندن این آیات هیچ تاثیری نداره و بعد هم ـ هر چند خیلی سخت ـ دست از این کار برداشتم و با خودم فکر کردم اگر قراره که آدم اینقدر آسیب پذیر باشه پس چطور خداوند در قرآن گفته که ما بادها و دریا ها را مسخر شما کردیم و یا اینکه انسان اشرف مخلوقات هست؟! تا اینکه این فایل دانلود کردم و وقتی استاد با آوردن دلیل و برهان از قرآن توضیح دادن که “چیزی به عنوان چشم زخم وجود نداره” بیشتر و بیشتر یقین پیدا کردم و الان احساس آزادی می کنم و ترس هام در این زمینه خیلی کم شده و حتی می تونم بگم از بین رفته. اما گاهی همون باورهای قدیمی سعی می کنن که دوباره خودشون رو به من تحمیل کنن ولی اینبار آگاهانه بهشون “نه” میگم و میدونم که تمرکز روی باورهای جدید باعث تقویت اونها میشه.
متشکرم
برای دوستانی که میگن وجود دارد و به باور خودشون ادامه میدهند…خواهش میکنم این باورها رو به هم منتقل نکنیم…وقتی شما این باور رو قبول میکند و تا اعماق وحودتان آن رو باور میکنید مثلا فلانی چشمش شور است…تا آن شخص را میبینید بلافاصله دچار دلشوره میشید که ای وای همینی که میترسم خدایا الان داره اینو به من وارد میکنه خدایا اونو و دقیقا همون ترس هایی که شما داشتید به شما وارد میشه؟چرا؟چون شما دقیقا منتظر جذب اون ترس از طرف اون آدم بودید…خواهش میکنم این افکار رو به فرزندانتون منتقل نکنید….آیا خداوند قدرت این رو نداره که ازما محافظت کنه؟آیا خدا اینقد ضعیفه که یک گوشه تماشا میکنه که ای بنده من کاری از دستم برنمیاد تو چشم خوردی….باید بری پیش یک ملا تا برات دعا بگیرن!خودتون از خوندن این حرف ها چه حالی بهتون دست میده؟
دوستان عزیز من نیرویی الهی خیلی قوی تر از هر چیزی است…این افکار فقط باعث میشه ناامیدی محض به ما مسلط بشه….من الان هروقت اون شخص رو میبینم فوری میگم خدایا قدرتی بالاتر از تو نیست…و با لبخند میرم کنار اون شخص میشینم….شاید هنوز هم من نتونستم افکاری قدیمی که توی ذهنم کردن رو بیرون کنم اما دارم سعیمو میکنم و به خودم قول میدم این رو به نسل بعدم منتقل نکنم…موفق باشید
سلام…خیلی زیبا گفته شده بود.من اولین باری که با این سایت اشنا شده بودم از شنیدن همین فایل بود و الان نزدیک یک سالی میشه دیگه نتونستم از اینجا دل بکنم…یادمه اوایل مشکلات من وقتی ایجاد شد که تازه به خالم اینا مشکل پیدا کرده بودیم و قطع رابطه در حقیقت و محرم ایشون برای ما نذری اوردن و همه گفتن نخورید چون توش جادو کردن و من اولین نفری بودم که خوردم و گفتم این حرفا ینی چی…اما تقریبا یه ماه بعد مشکلات زندگی من به طرز شدیدی شروع شد…زندگیم از این رو به اون رو شد و میگفتم دیدی اینهمه گفتن نخور و خوردی و…. تو این مدت همیشه در تلاطم این بودم که آیا قدرت خداوند بیشتر از جادو نیست؟ینی خداوند اینقدر ساکت نشسته که یکی دیگه زندگی بنده اش رو به بازی بگیره؟و حتی دیگه نتونه بلند شه…هیچوقت ذهنم اجازه نمیداد قدرت خدا رو دست کم بگیرم اما باورم هم شده بود که من رو جادو کردن من تو یه حصار افتادم منو چشم کردن و دیگه از دست خدا هم کاری برنمیادد…
تا اینکه اتفاقی با این کلیپ مواجه شدم…ممنون ممنون ازتون….ممنون بالاخره یکی بود که تایید کنه کسی روی دست خدا نیست…خداوند بد بنده اش رو نمیخواد…این افکار عین یه طنابی میمونم که دور دست و پاتو میبندن که نمیتونی تکون بخوری…تو طلسم شدی…تو دیکه نمیتونی…حتی خدا هم گفته چشم زخم وجود داره پس دیگع از دست خدا هم کاری برنمیاد…
خداروشکر که افتادم توی این مسیر…من میخوام افگارمو پاک کنم و این مدت سختی ها و تجربه های زیادی داشتم که خیلی از حرفای شمارو تایید میکنن…در پناه حق
سلام دوستان عزیز
آقای Iman Salatin اگر شما معنی همین آیه ای را که فرمودید با دقت ملاحظه کنید و دقیق شوید در کلامی که خداوند فرموده، باید باور شما به اینکه کسی نمی تواند به کس دیگری آسیب برساند مگر آنکه خدا بخواهد و این کار مخصوص کافران است و اگر کسی به قدرت مطلق خداوند ایمان داشته باشد دیگر کافران نمی توانند به آن آسیب برسانند. همه این ها بر می گردد به این که ما قدرت را از خداوند گرفته و به کسی دیگر داده ایم.
*
وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیَاطِینُ عَلَىٰ مُلْکِ سُلَیْمَانَ ۖ وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلَـٰکِنَّ الشَّیَاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ ۚ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّىٰ یَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَهٌ فَلَا تَکْفُرْ ۖ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ ۚ وَمَا هُم بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّـهِ ۚ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلَا یَنفَعُهُمْ ۚ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الْآخِرَهِ مِنْ خَلَاقٍ ۚ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ ۚ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ﴿١٠٢﴾
و آنچه را که شیطان[صفت]ها در سلطنت سلیمان خوانده [و درس گرفته] بودند، پیروى کردند. و سلیمان کفر نورزید، لیکن آن شیطان[صفت]ها به کفر گراییدند که به مردم سحر مىآموختند. و [نیز از] آنچه بر آن دو فرشته، هاروت و ماروت، در بابِل فرو فرستاده شده بود [پیروى کردند]، با اینکه آن دو [فرشته] هیچ کس را تعلیم [سحر] نمىکردند مگر آنکه [قبلا به او] مىگفتند: «ما [وسیله] آزمایشى [براى شما ]هستیم، پس زنهار کافر نشوى.» و[لى] آنها از آن دو [فرشته] چیزهایى مىآموختند که به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفکنند. هر چند بدون فرمان خدا نمىتوانستند به وسیله آن به احدى زیان برسانند. و [خلاصه] چیزى مىآموختند که برایشان زیان داشت، و سودى بدیشان نمىرسانید. و قطعاً [یهودیان] دریافته بودند که هر کس خریدار این [متاع] باشد، در آخرت بهرهاى ندارد. وه که چه بد بود آنچه به جان خریدند-اگر مىدانستند.
امیدوارم قرآن را با دقت و درایت و تأمل بخوانیم.
هرآنچه خوبی در عالم هست برای شما
دوست من ، آقای آسوده عزیز سلام ،به این نوع نگاه توحیدی تبریک میگویم . الهی شکر که مرا در کنار خوبانت قرار دادی .
سلام استاد گرامی و دوستان
این فایل را گوش کردم ودیدم و مرسی از زحمات شما برای تهیه این فایل و محکم و قطعی صحبت کردن شما که تاثیری فوق العاده داشت. نظرات دوستان که بعضا هنوز خیلیها در باور قدیمی خود غوطه ور ند مرا شگفت زده کرد و ترجیح میدهم که نخوانمشون. بهر حال شما چنان با دلیل وبرهان با ما صحبت کردید که دلیلی بر رد حرفهای شما نمی تونه وجود داشته باشه و ملاک اصلی قران است که باید در نظر گرفته بشه نه کتابی دیگر . سالهای سال پیش نه به دلیلی که شما فرمودید بنا به دلایلی دیگر هر گونه آیه ای را که بر در و دیوار بود در خانه نگه نداشتم و همه را از خانه خارج کردم ، واقعا هیچ موردی هم به شکر خدا پیش نیامده است و تمام این حرفها خرافاتی بیش نبود، متاسفانه چنان این باورهای قدیمی در خیلیها رسوخ کرده است که کندن آن توسط تغییر باورهای آنها و طبق خواست خودشان است، مدتی پیش به خاطر اینکه بنده با یکی از افراد نزدیکم رابطه ایییییییییییییی که سالهای سالها ادامه داشت و عالی هم بود و واقعا زبان زد همه بود (که البته این برایم مهم نیست) مهم این بود که ما دو تا که از نزدیکان نزدیک هم بودیم و بسیار ساعتها و سالهایی عالی داشتیم و فقط به خاطر این خرافاتها رابطه ما از هم جدا شد، رابطه ای که شاید 30 سال و حتی بیشتر از این پابرجا بود. و همین خرافات است که از کفر بر می خیزد و حالا نمی دانم ایمان در این افراد جایش کجاست؟ یا ایمان هست یا نیست اگر ایمان هست جایی برای این موضوعات وجود ندارد واگر این خرافات و این حرفها وجود داره یعنی ایمانی وجود نداره .
در پناه اله یکتا همیشه سعادتمند باشید و ما نیز از وجود و حرفها و تجربیات شما مفتخر و بهره مند باشیم.
سپاس
سرکار خانم آینا راداکبری سلام ، این نوع نگاه توحیدی و افکار باارزش شما تبریک میگویم . الهی شکر که مرا در کنار خوبانت قرار دادی .
من سپاسگزار خداوندی هستم که منو راهنمایی و در همه حال محافظت میکنه.شکر میکنم که با آقای عباس منش آشنایم کرد البته بوسیله دوستم.چون من که عاشق ترش شده ام.من هروز و هر لحظه میگم ،خدایا در همه اموراتم با تو شریکم و تو نگهدار منو خانواده من هستی و همه چیز م را از تو به بهترین شکل میخواهم .خدایا میخواهم در فرکانس تو قرار بگیرم ……