آیا واقعاً چشم زخم حقیقت دارد؟ - صفحه 9

372 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مجتبی اصغری گفته:
    مدت عضویت: 3909 روز

    وقت بخیر…تصویرسازی از موقعیتی که پیامبر(ص) داشته با توجه به توصیفات آیات ذکر شده اینو به ذهن می رسونه که: تا حالا شده به چیزهایی باور داشته باشین و مسائلی رو درک کنین که اطرافیان از درکش عاجز باشند و شمارو مسخره کنن و با چشمانشون به هم اشاره کنن و بهتون بخندن و بگن دیوانه شدی…استاد عزیز احتمالا برای شما پیش اومده که خودتون بارها گفتین از طرف حتی نزدیکترین افراد مسخره شدین… یه وقتایی این مسخره کردنا و با چشم اشاره کردنا توو دل آدم شک میندازه که نکنه من دارم اشتباه میکنم نکنه دارم توهم میزنم و یه حس ناراحتی میده و نزدیکه که بلغزونن آدمو اما همون موقع به پیامبر(ص) الهام میشه که تمسخر اونارو باور نکن چه بسا که اگه باور کنیشون میلغزی و اما باور کن که این باورها(ذکر…قرآن) جز پند(یادآوری) برای جهانیان نیست… دوباره باهم معنی این آیه و آیه بعدشو ببینیم:(( و نزدیک است کافران تو را با چشمان خود بلغزانند وقتی ذکر را می شنوند می گویند او دیوانه ست و حال آنکه چیزی جز ذکر (و یادآوری) برای جهانیان نیست))…نمی دونم درسته اینو اینجا بگم یا نه: این فایلو من مدتها پیش که رو سایت گذاشته بودین دیدم نه یک بار بارها و بارها. این تصویر که بالا گفتم توو ذهنم شکل گرفت اما ازونجاییکه خیلی کم تمایل به کامنت گذاشتن داشتم چیزی دربارش نگفتم تا اینکه چند روز پیش برام موقعیتی پیش اومد و دوباره برام سوال پیش اومد که نکنه این مسائل چشم زخم اجنه و گره و دعا درسته اما از طرفی من مدتهاست که رو این مسائل کار میکنم و باور نداشتم و ندارم که قدرتی جز (خودآم) وجود داره از خودش خواستم هدایتم کنه یادمه آخر شب بود خوابیدم فرداش که به رسم هر روزه به سایت شما سر زدم دیدم این فایل دوباره قرار گرفته و با دیدن دوباره ش انگار خداوند از طریق شما جوابمو داد و هدایتم کرد و باز هم اون تصویر از موقعیتی که پیامبر(ص) درش بودن به ذهنم اومد باز هم گفتم کامنتش نمیکنم تا اینکه دوبار پشت هم خواب دیدمتون استاد…خواب دیدم که اومدم پیشتون دارم باهاتون درمورد باورها حرف میزنم یادمه دفعه آخری توو پارادایس بود. از خواب که بیدار شدم انگار چیزی درونم تشویقم می کرد که اینو بنویسم درگیر درس و امتحاناتم منتظر فرصتی شدم که بنویسم الانم خیلی مطالب میاد که بگم اما مجال اندک… از خداوند که من بهش میگم خودآم براتون ثروت سلامتی و سعادت در دنیا و آخرت(پاسخ فرکانسی به قول دانشمندان) خواستارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    محمد رضا دشت پیما گفته:
    مدت عضویت: 2192 روز

    سلام خ مت استاد عباسمش و خانم شایسته و اعضای محترم خانواده صمیمی عباسمنش

    من قبلا این فایل رو چند بار گوش داده بودم ولی مدتی بود که از تو گوشیم پاک شده بود و دنبالش می گشتم که امروز دیدم استاد گذاشتنشون روی سایت که جهان اینجور پاسخ درخواست منو داد خدایا شکرت

    اعتقاد له چشم زخم رو قدیمی ها بدون دلیل و منطق تو ذهن ما وارد کردن با وقایعی که براشون اتفاق افتاده بود و اونو به افرادی نسبت میدادند که فکر میکردند چشمشون شوره

    با اسفند دود کردن های پیاپی

    ذاغ گذاشتن رو آتیش

    تخم مرغ شکستن

    کشتن گوسفند

    مهره آویزون کردن

    به در و دیوار زدن ان یکاد

    و هزار تا کار خرافی دیگه

    و ما اینو باور کردیم بدون هیچ مطالعه و تحقیقی در موردش

    خدا رو شکر که استاد با این فایل و تحقیق مفصلی که از آیه های قران داشتند به این خرافات پایان دادند.

    بسیار سپاسگزارم از استاد عزیز به خاطر این فایل و سپاسگزارم از خانم شایسته که این فایل رو مجددا روی سایت گذاشتن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    عشق زندگی گفته:
    مدت عضویت: 3080 روز

    استاد حرف های شما درست .

    اما این افکاری که در ذهنمان می اید و نگرانمان می کند و هر چی منحرفش میکنیم باز ظاهر میشود .

    با این افکار چکار کنیم …

    چگونه فکرمان همش به خوبی ها و خیر ها توجه کنیم ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سمیه گفته:
    مدت عضویت: 1987 روز

    سلام من سمیه هستم

    یه دوره توی زندگیم بود که باعث اعتماد به نفس و عزت نفسم خیلی پایین بیاد تا اینجا که با شنیدن ساده ترین حرفی از سمت کسی عصبانی و ناراحت میشم و فشار عصبی روم هستش دلم میخواد از این وضعیت بیام بیرون الآن با این که شاغلم ولی هنوزم عزت نفسم پایینه و اذیتم میکنه از کجا شروع کنم برای بالا بردن عزت نفسم؟ خیلی احتیاج دارم دوباره تو خودم پیداش کنم به خودم قول دادم این دفعه اگه بیاد هیچوقت رهاش نمیکنم گذشته من امروزمو ساخت و امروزم داره فردامو میسازه دوست دارم هر روز یه پیشرفتی داشته باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    محمدعلی مهرجوی گفته:
    مدت عضویت: 2167 روز

    سلام به استاد عزیزم ،خانم شایسته گرامی و تمام خانواده صمیمی عباس منش💓💓💓💓🌹🌹

    استاد من این فایل قبلاً یه بار صوتی گوش کردم مثل خیلی چیزهای دیگه در حد یه گوش دادن و آگاهی خیلی زودگذر که شاید برای بحث کردن با دیگران بود…ولی بعد از این که وارد دوره عزت نفس ،وارزش تضاد شدم سعی کردم با تعهد دنبال کنم و نتیجه آن در درونم ،آرامش امروزم و احساسات خوب است که با گوش دادن و نوشتن و نکته برداری توضیحات شما استاد گرامی رخ داده و حالا این فایل بسیار مهم را امروز گوش دادم و نوشتم وتمام آنچه در گذشته تا همین الان در درونم می‌گذشت برایم مثل فیلم تکرار شد …واقعا استاد چقدر بیراه رفتن هایی که اول ناخواسته و بعد ها خواسته رفتم ..یادم اولین خرافه اشتباه و باورم در کودکی بود که گفتن اگه پا بر روی نان بگذاری خدا کورت میکنه و باور م این شده بود خدا بدجور عصبانی میشه عذاب میده ،بزرگ و کوچک نمیکنه تمام حواسم بود جایی اشتباها پا روی نان نزارم ،نه من اکثر آدمهای اطرافم این جور بودن،،ولی من اول رشدم بود ودنبال خدا می‌گشتم ،تو مسجد همیشه می‌پرسیدم خدا کیه ،چه جوریه،مگه همه چی متولد نمیشه و….ولی جواب من این بود اگه دنبال این سوال بری کافر هستی و داری گناه بزرگ میکنی و جهنم ،،،منم از اسم جهنم ،کور شدن ،آتش زدن میترسیدم،نتیجه این شد هر کی هرچی گفت قبول میکردیم ،از روحانی مسجد ،تا مسىؤل جلسات قرآن مسجد..تو خانواده و اقوام و جامعه همیشه از چشم زدن ،بخت بستن ،دعا کردن برا فلانی که بدبخت شده ،صحبت میشد ،از پدر و مادرم ،پدر بزرگ مادربزرگ تا دیگران که صد البته آنها هم از گذشتگان بوده …حالا من ترس از خدا داشتم که چقدر گناه کردم و چقدر عذاب سختی خواهم کشید و مدام اتفاقات بدتر برای خودم که نتیجه همان رنجش شدید از خداوند ..یکی از باورهای مخربم درباره ثروت این بود که خیلی جاهها به من گفتن امام علی گفته هر پولداری دیدیدخانه زیبا و مال فراوان داشت از راه حرام بدست آورده ،،چقدر ساده بودم در صورتی که الان می‌دونم امام علی خودش یکی از پولدارترین افراد عرب بوده .باورم این شده بود با دعا ,جادو،طلسم رزق زیاد میشه ،جذابتر میشی،هرچی بخوای بدست میاری ،جنس مخالف عاشقت میشن،،از مهره مار نگو که در به در دنبالش بودم ،کتاب نویس , فلان سیدها دعا خوب و خیر میکنن ،،همش فالگیر ،حالا یه سری مطالبم میگفتن و چون من دنبال این حرفا بودم بیشتر درک میکردم ،میدیدم .چقدر ساده بودم اینها همش جواب ارتعاش و کارهای خودم بود،استاد زندگیم داشت بهم میخورد اینقدر با قرآن استخاره گرفتم ،دعا نویس رفتم گفتن برات دعای بد کردن ،زندگیت بهم بخوره،فلان زن فلان دختر، بد جوری برات دعا کرده منم از این دعا نویس به اون دعا نویس ،پول بده ،ونتیجه پریشانی بیشتر و بد تر شدن اوضاع بود چون با احساس بد دنبال مقصر می‌گشتم و بازهم احساسات بد بیشتر تا زندگیم بهم خورد طلاق گرفتیم ،،حالا این دفعه رنجش از خدا که خدا نمیخاد من خوشبخت باشم اینها جواب گناهانم هست که خدا داره عذابم میده ،،من دیگه زن نمی‌گیرم ،شغلم از دست دادم ،،هی اوضاع بدتر فقط به خاطر اینکه در حق من جادو شده ،بخت من بسته شده و خدا هم کاری نمیکنه…استاد همین امروز مادرم درباره دختر همسایه که میخاست از شوهرش جدا بشه گفت ،که خدا را شکر دعانویس کارشون را درست کرده و یاد خودم افتادم که چقدر حقیر بودم و دنبال این چیزها بودم ،،فلانی بچه دار نمیشه ،فلانی اجاقش کوره با دعای فلان کس خوب شد یا باچشم زدن زن فلانی مرد ..همین الآنم خدا را شکر همسرم زیبا و سالمه تا کسی ما را میبینه تعریف میده مادرم ،خود همسرم میگن سریع اسفند دودکنیم چشم نخوریم ،البته خودمم اینجور بودم ،،باور نمیکنید من بینهایت عاشق مسافرت هستم الان که بیکارم ولی قبلش هم یه کارگر ساده بودم ولی به لطف خدا زیاد مسافرت میرفتم و چه عکس های زیبایی می‌گرفتم بعد مادرم می‌گفت پسرم عکس تو وضعیت واتساب نزار فلان خانواده میبینه ،دایی ،عمه ،چشم میخوریم الان میگن اینا چقدر شادن،پولدارن ،همیشه مسافرتن،و من ساده هم سریع همه را مسدود میکردم میگفتم وضعیت نبینن،مادرم راست میگه طاقت خوشبختی ما را ندارن اینا منو چشم زدن و هزاران خرافات دیگر ….استاد امروز بعد نوشتن وگوش دادن بینهایت خوشحال شدم که دیگه تو جاهلیت نیستم ،چون قانون بسیار زیبای خدا را تا حدودی درک کرده ام و با لطف خدا و آگاهیهای این دوره ها دارم رشد میکنم ،دیگر انگشتم بسوی هیچ کس نیست چون میدانم اول آخر خالق زندگی خودم هستم و این بزرگترین نعمت است…استاد خیلی دوست دارم💓💓💓💓

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  6. -
    دوست گفته:
    مدت عضویت: 3414 روز

    احساس منفی و چشم زخم:

    وقتی ما از درون حالمون خراب و از بیرون می خوایم نشون بدیم حالمون خوبه، نتیجه چیزی میشه به نام چشم زخم!

    به موضوع چشم زخم در دین مبین اسلام و در بعضی روایات بزرگان اشاراتی شده است .

    بخشی از این چشم زخم،از نظر علمی نیز بوسیله سیاله مغناطیسی مخصوصی که از چشم بیرون می‌پرد، قابل توجیه می‌باشد، هر چند عوام الناس آنرا با مقدار زیادی از خرافات آمیخته‌اند.»

    اثر عمیق چشم در دیگران که موجب هلاکت یا بیماری آنها شود از نظرعقلی محال نیست. چه اینکه بسیاری از دانشمندان امروز معتقدند در بعضی از چشم‌ها نیروی مغناطیسی خاصی نهفته شده که کارایی زیادی دارد حتی با تمرین و ممارست. می‌توان آن را پرورش داد. خواب مغناطیسی از طریق همین نیروی مغناطیسی چشم‌هاست.

    مثلا:

    من یه نوزاد دارم، هر چی میدم میخوره، لپ از لپ دونش نمیزنه بیرون! مثل آدم های استخونی. میرم خونه فامیل. اون ها یه نوزاد دارن هم سن نوزاد من، ولی لپش مثل دو تا هلو! اونم از این هلو زعفرونی ها! میرم لپش رو میکشم و میگم “تپل مپل عمو چطوره؟” ولی تو دلم میگم “بچه بترکی! چی میدن تو میخوری!

    وقتی از درون حالتون بد باشه و از بیرون بخواید نشون بدید که حالتون خوبه، چشم های ما منفی ترین انرژی های ممکن رو از خودشون ساطع می کنن.

    من 20 ساله کارمند یک اداره ام. همین جور کارمند موندم. پسر عموم 5 ساله اومده توی اون اداره استخدام شده. پسر عموی من پارتی داره توی اون اداره و بعد از 5 سال بهش حکم “معاون مدیر کل” دادن! من 20 ساله اونجام ولی هنوزم کارمندم! از این گل ها دیدین که انقدر بزرگه که آدم پشتش دیده نمیشه! یه دونه از اون گل ها میخرم و میرم دم در اتاق پسر عمو، در میزنم میگم:

    “پسر عمو مبارکه! حقت بود! لیاقتش رو داری! خدا رو شکر یکی از خاندان ما به جایی رسید!”

    تو دلم دارم چی میگم؟ “بمیری الهی! حق من رو خوردی!”

    زمانی که از درون حال مون خراب و از بیرون میخوایم نشون بدیم که حال مون خوبه، چشم های ما منفی ترین انرژی های ممکن رو از خودشون ساطع می کنه و اون انرژی منفی یه اتفاقاتی رو رقم می زند که ما بهش میگیم “چشم زخم”!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      الهام حامد گفته:
      مدت عضویت: 2864 روز

      سلام دوست عزیز

      از توضیحات شما برای من یه سوالی پیش اومد که ممنون میشم پاسخ بدید.

      طبق قانون: احساس خوب = اتفاق خوب و احساس بد = اتفاق بد

      در این مثال‌هایی که شما زدین من احساس بد دارم ولی اثر اون احساس بد بجای اینکه در زندگی من خودش رو نشون بده در زندگی دیگران نمایان میشه درحالیکه طبق قانون ما فقط میتونیم روی زندگی خودمون تاثیر گذار باشیم و فقط برای خودمون میتونیم اتفاقات رو جذب کنیم و نه دیگران.

      شاید من منظور شما رو متوجه نشدم. ممنون میشم توضیح بدین.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    سیده سمانه لایق گفته:
    مدت عضویت: 3328 روز

    سلام استاد عزیزم و سلام به همه هم فرکانسی های عزیزم

    خداوند رو سپاسگزارم که من رو تو دوره ای خلق کرد که شما هم هستید و میتونم از آگاهی هایی که خدا بهتون داده استفاده کنم ..حتما آدمهایی در سالهای بعد بدنیا میان که از این آگاهی ها بعد از رفتنتون به اون دنیا استفاده میکنن ولی خوشبختی من و دوستان هم فرکانسی ام در این سایت اینه که الان با شماییم و همین لحظه هایی که ما داریم زندگی میکنیم شماهم هستین و به عینه میبنمتون..اونایی که بعد از ما اینا رو میخونن و میبینن حتما حسرت خواهند خورد به حال ما…

    البته برای اونا هم بر اساس قانون فراوانی حتما راهی هست ..حتما..(نباید باور کمبود رو داشت..)

    استاد شما واقعا فوق العاده این..تبریک میگم بهتون..

    من از شما سپاسگزارم به خاطر انتقال این آگاهی ها به ما..

    من از شما سپاسگزارم به خاطر نحوه انتقال این آگاهی ها به ما..چقدر با جون و دل حرف می زنین که جاری میشه تو وجودمون..

    من از پدر شما سپاسگزارم که انقد بهتون سخت گرفت که شما اینطوری شدین..شاید اگه شرایطتون خیلی اوکی بود هیچوقت به اینجا نمیرسیدین..

    من ازخدا بخاطر تمام مشکلاتی که برای شما بوجود اومد و باعث شد شما رو به اینجا برسونه سپاسگزارم…

    من از خدا سپاسگزارم ..

    من از خدا بخاطر تمام مشکلاتی که برای من بوجود اومده سپاسگزارم چون منو بزرگتر میکنه و بلطف خدا و به هدایت خدا منو یه آدم دیگه ای میکنه که اصلا ربطی به گذشتم ندارم..

    من از خدا سپاسگزارم ..

    من از این سیستم فوق العاده دقیق و هماهنگ و بهم پیوسته و منظم ِ حاکم بر جهان سپاسگزارم..

    من از این نیروی خیر حاکم بر جهان هستی سپاسگزارم..

    من از این نیرو که سلامتیه..ثروته..روشناییه..عدله..بخششه..مهربانیه..عشقه..و و و همه خوبیهاست سپاسگزارم..

    من از این خدایی که در درون منه و تمام قدرت رو به دست من داده سپاسگزارم..

    من از این خدایی که منو خالق زندگی خودم (در هر لحظه ) قرار داده سپاسگزارم..

    ..

    ..

    خدایا سپاسگزارم ازت به اندازه ای که علمت بدان احاطه دارد..

    شاد و سپاسگزار باشیم بچه ها..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    علی دالوند گفته:
    مدت عضویت: 2382 روز

    سلام میکنم ب استاد عباس منش عزیزم خیلی خیلی خوش حالم ک امروز هم تونستم پیامم رو از شما بگیرم زندگی ها باهم فرق دارند چون فرکانس ها با هم فرق دارند انسان هایی موفق میشوند ک زندگی عالی دارند و هروز شاکرند بخاطر ثروتشون ارامششون ارتباط زیباشون ما باید با خودمون در صلح باشیم و عاشق خودمون باشیم ولذت ببیریم از تک تک تمام نعمت های خدای مهربان ن چشم زخمی وجود دارد ن فقری وجود دارد و ن حس بدی تمام این ها ساخته ذهن ما هستند هیچ کس هم در زندگی ما مقصر نیست و خودمونیم ک زندگیمون رو میسازیم ب امید موفقیت برای تمام دوستان عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    رویا گفته:
    مدت عضویت: 3047 روز

    سلام خدمت استادعباس منش عزیز

    سپاسگزارم که باتوضیحات شمادرموردچشم زخم من تونستم این اعتقادغلط روکه ازبچگی توذهنم کرده بودن به لطف الهی دیگه نپذیرم وشماروالگوقراردادم والان هم خیالم راحته وسعی می کنم هروقت نجوای شیطان میادکه منوازچشم زخم بترسونه اعراض کنم ونترسم واحساس خوبم روحفظ می کنم ودرعمل دیدم که واقعااتفاق بدی هم نمیفته درصورتی که قبلاکه ازچشم زخم می ترسیدم سرم میومد

    خداوندخیروسعادت دنیاواخرت رونصیب شماوخانم شایسته عزیز وپسرگلتون وهمکارانتون کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: