کلید اجابت دعاها - صفحه 35
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-25 22:16:062024-12-25 22:21:50کلید اجابت دعاهاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند هدایتگر
به نام خداوند با عظمت
به نام نور علی نور
به نام خداوند اجابت کننده، خداوندی که خواسته هشت سال پیش من رو هشت ماه پیش
برآورده کرد و من و در مسیر استادی توحیدی و نمونه قرار داد.
استادی که به خواست الله باعث تولد دوباره من شد.
سلام بر استاد توحیدی بزرگوارم
سلام بر سیدحسین بزرگوار، این الماس گران بها
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته
==========
استاد عزیزم قسم میخورم که تک تک جملاتتون رو مخصوصا برای من گفتید
عین یک مشاور خصوصی . حتی چند جمله آخرتون دقیقاا جملاتی بود که من
برای آقای ابراهیم خسروی کامنت گذاشته بودم .
خیلی وقت هست که به دلیل مشغله انجام ایده ها فایلی گوش ندادم یعنی فرصت نکردم و به خوندن
کامنت های تاپ بسنده میکردم. این فایل اما جای خودش رو باز کرد و هدایت شدم به گوش
جان سپردن به کلام نورانی شما.
خدایاااا سپاسگزارم . فقط سجده گه درگاه خودت هستم
===========
در موقعیت زمانی هستم که باران شدید نشانه ها و هدایت های الله به قلبم برخورد میکنه
قلبم هر لحظه از شدت عشق به الله و دیدن معجزاتش در حال تپش شدید هست.
در موقعیت زمانی هستم که هفته گذشته تصمیم قطعی برای جدایی رو به همسر و خانواده ام اعلام کردم.
و این روزها در طبقه بالا منزل پدری مورد عزت و احترام هستم و با اشتیاق و امید و توکل در حال اجرای
ایده های الهامی و یادگیری هستم.
از خداوند عالم میخواهم حافظه ام رو زیاد کنه تا مطالب در خاطرم برای همیشه نقش ببنده.
در شرایطی هستم که اگر کسی از بیرون من و ببینه میگه چه بی خیال و سرخوشه که وقت امتحانای بچه هاش گذاشته رفته
بله من سرخوشم ولی
سرخوشی من از مستی عشق الله و از هدایت شدنم به مسیر نورانی یکتاپرستی هست
سرخوشی من از تسلیم شدن و سپردن خودم به الله یکتا هست.
سرخوشی من از ایمان به اینکه خداوند قلب دو فرزندم و پدرشون رو آروم میکنه هست
سرخوشی من از ایمان به اینکه خداوند به آسانی کارهای جدایی من رو انجام میده هست
سرخوشی من از ایمان و یقین برای رسیدن به خواسته هام هست
سرخوشی من از ایمان به این مسیر نورانی هست.
سرخوشی من از ایمان به غیب هست
سرخوشی من از دوستی با معبود یکتایم با پروردگار و خالق جهانیان هست
سرخوشی من از رسیدن به منبع نور و آگاهی هست
از خداوند حکیم و با عظمت میخواهم یاری ام کند تا با طی کردن آسان تکامل ظرفیت وجودی ام
افزایش پیدا کند و از این چشمه و منبع نور و آگاهی بی انتها بهره ببرم
به امید الله در زمان مناسب اتفاقات خوشایندی که برایم پیش آمده را ثبت خواهم کرد
فقط خواستم تشکرررات فراوانم رو به عرض استاد عزیزم برسانم.
و همچنین این ردپا رو ثبت کرده باشم که در خاطرم بماند که چگونه از فرش به عرش رسیدم.
یگانه معبودم، مرا از سپاسگزاران حقیقی درگاهت قرار بده و در این مسیر بهشتی چراغ راهم باش.
و در نهایت مرا در جایگاه آسمان هفتم در جوارعرش الهی همنشین متقیان و صالحانت قراربده.
===============
باشد که از سپاسگزاران باشیم.
===============
فی امان الله.
به نام الله یکتا
سلام به همه دوستانم
خدارو صدهزار مرتبه شکر بابت این صبح زیبا
و خدا رو صد هزار مرتبه شکر بابت این فایل ارزشمند
خوب شروع کردم کارکرد قدم ها رو یکی یکی انجام دادن و رسیدم به قدم دوم جلسه دوم یکبار گوش دادم به فایل و ی مقدار این سیمان های ذهنی رو تونستم شل کنم
وقتی برگشتم به منوی اصلی سایت دیدم ی فایلی با این مضموم اومده که کلید اجابت دعاها
خیلی دوست دارم فایل های توحیدی رو و خیلی از همون ابتدا بیشتر این فایل ها رو گوش میدادم
بیشتر این میل باطنی من و این درون من انس میگیره با فایلهای توحیدی و قرآن و سپاسگذاری و یکی از دلایل نتایج من میتونه این باشه
همون توی شروع داستان اومدن توی سایت
همیشه وقتی نجوایی میومد شروع میکردم به سرچ کردن توی قرآن و مثلا این آیه ها میومد که ما اگه قرآن رو بر کوه نازل میکردیم از شدت ترس متلاشی میشد
یا اینکه الم نشرح لک صدرک
مگر این قلب من و سینه من چیه که تونسته این آگاهی ها رو بپذیره و باهاش در صلح باشه در صورتی که سنگ متلاشی میشه
یا به قول ی آیه دیگه میگفت که ما دل ها رو نرم میکنیم برات نگران نباش
میخوای محصولات رو با قیمت خوب بفروشی با سود خوب ما دل آدم ها رو نرم میکنیم
یا این آیه که ابراهیم رو توی آتش میندازن و گلستان میشه
یعنی توی هر جهنم دره ای هستی
توی هر شرایط به ظاهر سختی هستی
بدون که خداوند توانایی این رو داره که اون شرایط رو به نفع تو تغییر بده
من خودم شرایط زیاد سختی رو تجربه کردم ولی همون شرایط به ظاهر سخت بود که منو به این مسیر هدایت کرد
یاد داستان سختی موسی میوفتم که ی نفر رو به قتل میرسونه و وقتی کلی بلا به خاطر باورهای خودش سرش میاد و میبینه عوامل بیرونی باعث این موضوع شدن میگه که خدایا من به هر خیری که از تو به من برسه فقیرم
و این آیه سوره مریم که استاد اشکم رو درآوردی
واقعا ما هیچیم و از هیچ خلق شدیم
و این آیه از سوره واقعه اگه اشتباه نکنم که میگه حتی توانایی این رو داریم که خطوط سر انگشتان شما رو بازسازی کنیم
حتی میتونیم استخون های شما رو جمع کنیم
و این منطق ها به من میگه برای درخواست های که میکنی قدرت رب رو در نظر بگیر
سپاسگذاری کن بابت هر آنچه که به تو داده شده
خدایا شکرت که من رو از هیچ خلق کردی و به من قدرت حرف زدن یاد دادی
به من قدرت حرکت کردن و لمس کردن و چشیدن و بوییدن و دیدن زیبایی ها رو دادی
خدایا شکرت که من جزیی از خودتم
خدایا شکرت که هر بار منو هدایت میکنی
و وقتی از مسیر درست تو حرکت میکنم نعمتهای بیشمارت را ارزانی من میداری
خدایا شکرت برای حضور سید حسین عباس منش در زندگی من
خدایا شکرت که من رو در مداری قرار دادی که آدم های شایسته رو باهاشون حشر و نشر داشته باشم
کلامشون که کلام توستت رو ببینم
و گوش بدم و زندگی خودم و اطرافیانم رو به خوبی و آرامش و سلامتی و ثروت رقم بزنم
و چقدر خوبه اینجوری فکر کردن کلا من ادمیم استاد وقتی یکی برام تعریفی میکنه حرفی میزنه از هر موضوعی وارد اون موضوع میشم و همون لحظه تجسمش میکنم
و چقدر با حرف های شما وارد موضوعات خوبی میشم و تجسمی زیبا میکنم که زندگی من هم خارج از این تجسمات نیست
استاد عزیز خیلی سپاسگذارم بابت همه چیز بابت این وقت هوایی که میزارید خیلی از این موضوع ها که در قالب فایل های رایگان میزارید واقعا اونقدر ارزشمندن که میتونید بابتشون بهایی پرداخت کنید اما از لطف و بزرگی که دارین اینو رایگان در اختیار ما قرار میدین تا با پیشرفتمون این انرژی در جهان تکثیر بشه که میشود از هیچ انسان ساخت
و میشود از هیچ سلامتی ساخت
از هیچ ثروت ساخت
از هیچ روابطی روابطی عالی ساخت
از هیچ معنویتی معنویتی عالی ساخت
بنام خدای زیبا بین زیبا آفرین
درود خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان هم فرکانسی خودم
خدایا شکرت فقط میتونم همینو بگم .. خدایا شکرت بابت اینکه مجددا بهم فرصت دادی تا این فایل عالی را گوش کنم و مطالب جدید تری از اون بیرون بکشم و کمک کنم به خودم که بتونم انسان بهتری بشم .. کمک کنه تا مجددا به خودم یادآوری کنم که الله یعنی جنبه خالق بودن خدای عزیزم و رب یعنی جنبه قدرت بی انتها بودن خدای مهربان در چرخاندن جهان … کمک کنه تا تعجب کنم از توجه و درک این موضوع که چقدر خدا دقیق و ریز بینانه در آیات خودش در خصوص ذکریا مثالهایی رو میزنه و چقدر جالب و عجیب داره به ایشون میگه که چطور کارها را انجام میده و حال کردم در اون آیاتی که به ایشان فرمود برای اینکه بهت ثابت بشه که چطور خدایی هستم میام و تورو از اون قدرتی که فکر میکنی نداریش( قدرت باروری) صاحب فرزند میکنم و دقیقا از اون قدرتی که فکر میکنی داریش( قدرت تکمل و سلامت زبان و حنجره) محرومت میکنم و اجازه صحبت کردن بهت نمیدم تا بفهمی که خدا کیست و انسان چه موجود ضعیفی است اگر بخواهد فقط روی خودش و توانایی هاش حساب باز کنه و اینجا بود که مغزم منفجر شد و دیگه نتونستم بشینم و بقیه فایل رو گوش کنم و باید بلند میشدم و اشک میریختم و نفس عمیق میکشیدم و چند بار دستانم را بالا میبردم و به نشانه تسلیم تعظیم میکردم که خدایا ممنون بابت درک این آگاهی عالی … بعدش در ادامه و در آیه آخر سوره ضحی باز به این نکته رسیدم که خدامیگه اگر میخوای نعمتهات فراوان بشه باید آنهایی که قبلا بهت دادم رو به خودت یادآوری کنی و باز اشک و باز نفس عمیق و باز تعجب و باز التماس و باز خنده و باز …. و همین حالا باید نعمتهاشو به یاد بیارم و خدا رو بابت اونها شکر کنم .. یاد بیارم روزی که از شدت فقر حتی نونی هم در خانه ما نبود ولی با توکل به خدا مغازه زدیم و با پدر ظرف دو سال خانه جدید و مغازه برای خودمون و موبایل و باقی ملزومات خانه و زندگی را تامین کردیم.. یادم بیاد وقتی دانشگاه برای شهریه لنگ بودم توکل کردم و ترم اول قسطی شد ( در حالیکه ترم اول در اون زمان اینکار انجام نمیشد ) و دو ترم و نیم را به خاطر قهرمانی در ورزش و رتبه های برتر دانشگاه رایگان شد ….. یادم بیاد خونه اولمو چطور با توکل به خودش و با امدادهای غیبی خودش (که در کامنتهای قبلی گفتم) خریدم .. یادم بیاد چطور ماشین اولمو خریدم و بعد ماشینهای بعدی .. یادم بیاد چطور توکل کردم بهش و خانه 60 متری من را گرفتند و یک خانه 80 متری به من دادند و تازه پول اضافه هم گرفتم ( هر دو خانه در یک منطقه هست ولی مهم تر از اون این بود که خدا خواسته بود و من چکاره بودم که قبول نکنم) ..یادم بیاد موقعی که خبر دوقلو باردار بودن همسر مهربونم را شنیدیم اولش چقدر ترسیدیم که زانوهای من لرزید ولیدر کسری از ثانیه و ناخودآگاه توکل به خدا کردم و تمام ترسم ریخت و چقدر وضع حمل ایشون با توجهات خدای مهربان و بدون یک ریال هزینه (استفاده از کارت طلایی بیمه تکمیلی شرکت که حتی من نمیدونستم چیه و خود بچه های بیمه تکمیلی بهم پیشنهاد دادند و خودشون هم همه کارهاشو انجام دادند ) انجام شد و بعد از ورود این دو تا فرشته مهربان به زندگی من و در همون روزهای اول بنده ارتقای پست گرفتم و مدیر شدم و از نظر مالی هم که نگم براتون که از در و دیوار برای من و خانواده ام رزق و روزی میباره … یادم بیاد که الان توکلم کمتر شده بود و در تبدیل خانه دوم به سوم کمی اذیت شدم و خدا گفت برو جلو ببینم خودت چه کاری میتونی بکنی و بالاخره گفتم خداجان شرمنده و ببخش که باز فراموش کردم و من تسلیمم و خودت میدونی که باید چه اتفاقی بیوفته و من عاجزم و سپردم به خودش و مطمئنم که خودش کار ها را انجام میده …
خدایا شکرت بابت خوندن کامنتهای عالی بچه ها و یادگرفتن از اون کامنتها و خدایا شکرت بابت داشتن خانواده به این باحالی و توحیدی که پیدا کردم و به من لطف شده که در این دنیای الهی باشم
برای همه شما آرزوی بهترین ها را دارم .. شاد باشید و راضی … یا حق
به نام خدایه مهربانم
سلامی گرم دراین صبح زمستانی سرد به استادم واستاد شایسته مهربان ودوستان سایت
خداروشکر که بازهم فرصتی هست برای نوشتن
این فایل خیلی برام درس داشت چن بار تا الان گوش دادم وهرلحظه تشنه ترم که به این حرفها سیر نمیشم هرچقد از توحید میشنوم کممه استاد
این فایل کمک بزرگی به من کرد استاد اون نگرانی که راجبه خواسته هام داشتم به خدا دیگه اثری ازش نیست اصلا انگار همه چیرودارم
یه کلیپی برا خودمساختم استاد ازاون چیزایی که میخوام خیلی حس خوبی بهم میده دیدنش
قشنگ تجسم میکنم مثلا عکس گرفتم از غروب خورشید کنار دریا خودم تجسم میکنم
استاد که دارم روآب راه میره قشنگ حس میکنم پاهامو میذارم روآب وشکرگذاری میکنم وای استاد عزیزم خیلی حس خوبیدارم خداروشکر
مثلا خونه ی رویاهام ماشین حتی سفره عقدی که دوسدارم برام بچینن
حلقه ازدواج
دسته گل خواستگاری همه رومیبینم وتجسم میکنم وشکرگذاری وباااااااور دارم که به زودی بهشون میرسم
چون من لایق یه زندگی عالی هستم
ممنونم استاد وظیفه ی منه که از شما تشکر کنم
شما نتیجه کاراتون رودارین میبینین شما خیلی زندگی هاروتعقیر دادین
خداوند نگهدارشما درتمام لحظات باشه انشالله
سلام به تمامی عزیزان و استاد گرانقدرم
وقتی که ما یک درخواستی داریم فرآیند زیر طی می شود:
1. اعلام درخواست
2. اجابت درخواست
3. دریافت درخواست
معمولا دو مرحله اول به سرعت و سادگی انجام می شود ولی در مرحله سوم همه انسانها حتی پیامبران نیز مشکل دارند ، زیرا تحقق یافتن این درخواست را با شرایط کنونی می سنجند البته این کار کاملا طبیعی ذهن است و برای او فرقی نمی کند که شما پیامبر هستی یا یک انسان معمولی . او از شرایط فعلی شما تصویری می سازد که حتی فکر کردن به آن خواسته خنده دار است ، دقیقا مانند درخواست حضرت زکریا که درخواستش تولد فرزند بود ولی ذهن نجوا گر او می آید و می گوید تو که پیر و فرتوت هستی و همسری نازا داری پس نمی شود، این فکر تا حدی قوی هست که آنرا نیز به خدا بازمی گرداند و می گوید چجوری؟؟
اگر بتوانیم رسالت این ذهن نجواگر را درک کنیم ، متوجه می شویم این ذات وجودی اوست و اصلا بخاطر همین خلق شده است ولی اینکه در قبال هر درخواستی، او منطق های نرسیدن به آن درخواست را برای ما روی میز مینچیند به معنی آن نیست که واقعیت دارد هرچند بر اساس اطلاعات و شواهدی که دارد کاملا منطقی به نظر می رسد!!
بعنوان مثال فرض کنید یک نفری که تا بحال هیچ چیزی نخورده و یهویی به این دنیا آمده ( فرض کنید) بیاید پیش شما و شما به او بگویید باید این سیب را بخوری ، او که هیچ تجربه ای از خوردن سیب در گذشته ندارد شروع می کند به آوردن دلائل منطقی برای امکان پذیر نبودن خوردن آن سیب :
این سیب در دهان من جا نمی شود.
بر فرضی که بتوانم آنرا جا دهم چگونه آنرا قورت دهم و حتی اگر تلاش هم بکنم قورت دهم به یقیین خفه خواهم شد.
برفرضی اینکه آنرا قورت دهم معده ام چگونه می تواند یک سیب به این بزرگی را هضم کنم و قطعا آن با همان شکل به سمت روده های من هدایت خواهد شد.و در آن صورت دچار پاره گی روده خواهم شد.
برفرض اینکه از روده های من نیز عبود کند چگونه آنرا دفع کنم!!!!
تمامی دلائل فوق واقعی هستند و ذهن ما اینگونه عمل می کند و در انتها می گوید آیا اصلا ارزش دارد این سیب را با این همه احتمالات نا مناسب بخوری؟ و اینجا همان جایی هست که همه ما بیخیال آرزوها و درخواستهایمان می شویم. و جالب اینجاست که اگر باورش کنیم و بپذریم که این اشکالات در صورت خوردن سیب بوجود می آید ، یک عالمه نشانه نیز از بابت آن خواهیم دید مثلا یک نفر به شما می گوید یکی از آشناهایمان هسته زردآلو توی گلویش گیر کرده و مرده و یا کلیپی می بینید که افراد مختلف از خفگی ناشی از گیر کردن چیزی در گلویشان مرده اند و اینجاست که دیگر حتی فکر کردن به خوردن سیب نیز محال می شود چه برسد که بعنوان درخواست و رویا در ذهن خود حمل کنیم و این باور قدیمی اینگونه شکل گرفته است که ” سرنوشت ما همینه ما از اول هم نمی تونستیم سیب بخوریم”
به همین سادگی، به همین سادگی و به همین سادگی ذهن نجوا گر ما ، ما را گول می زند و ما را در مسیر رسیدن به خواسته ها یمان متوقف می کند.
در اینجا استاد عزیز می گوید به نجواهای ذهن توجه نکنید و از سلاح خود او بر علیه خود او استفاده کنید، که مراحل ذیل را برشمرده اند:
1. اول اینکه باید بدانیم از چه کسی درخواست می کنیم و او چه قدرتی دارد که همانا او رب عالم است و قدرت برتر
2. با استفاده از تجارب دیگران و خودمان این درخواست را منطقی کنیم، در اینجا با ید به ذهنمان بگوییم سالانه چندین هزار تن سیب در همین شهر ما به فروش می رسد و مردم آن را می خورند پس این امکان پذیر هست. البته تا اینجا هنوز نمی دانیم چجوری ولی از هر کسی که سوال کنیم تابحال سیب خوردی قطعا به ما خواهد گفت که بلی. و نکته اینجاست که وقتی باور کنیم می شود سیب خورد، نشانه ها برای ما می آید . بعنوان مثال توی پارک نشسته ایم و می بینیم که یک نفر دارد سیب را قاچ می کند و خورد می کند و می خورد ، یکم که بیشتر باور می کنیم می بینیم در یک مهمانی خانوادگی مادری برای فرزند چند ماهه خود دارد سیب را با قاشق می تراشد و به او می دهد… . بلی به همین سادگی راههای رسیدن به خواسته هایمان به ما گفته می شود اگر بتوانیم از چنگال نجواهای ذهن خودمان خلاص شویم و آنقدر مثالها و تجارب گذشته خود و دیگران را ببینیم و باور کنیم، و جالب اینجاست که اگر همین حالا ذهن ما بگوید نمی توانی سیب بخوری به او خواهیم خندید….
شکر که دارمت
شکر که هستی و از تو هست شدم
سپاسگزارم که خودت را از من دریغ نمیکنی
تو تنها مامن و جایگاهی هستی که همیشه درب خانه ات باز است
چقدر عالیه که به وقت تنهایی با بودنت تنهایی رنگ میبازد و به من یادآوری میشود بیخیال دنیای بیرون که هر لحظه به رنگیست
مهم درون توست که خیالت راحت ، هیچ وقت بیخیالت نمیشود .
چقدر خوبه که هر لحظه میخوام میتونم باهات حرف بزنم
هر کاری داشته باشم میتونم بدون خجالت با راحتی تمام بهت بگم
شکر که تمام آنچه جامعه و خانواده از برج و بارگاه و خشم و غضبت برایم ساخته بودند ، رنگ باخت و فرو ریخت و تو شدی انرژی و منبع که در همه چیز جریان دارد و این یعنی شور زیستن بدون ترس و با آگاهی
چه حس متعالی بهم دست میده که وقتی خواسته ی داشتن جسم در من قدرت گرفت ، به من اجازه ی حضور در عالم فیزیک داده شد و این تجربه ی جسم عجیب دل انگیز است و عجیب تر اینکه چقدر کوتاه و گذراست و بعد از چند صباحی هر آنچه از خاک رویید و مرا رشد داد به خودش پس میدهم و فارغ از همه چیز به سمت تو باز میگردم
همینقدر ساکت
همینقدر شگفت انگیز
همینقدر لذتبخش
پس چه جای غم و نگرانی و حرص و ولع
بگذار بگذرد
با دلخوشی های آگاهانه
با آگاه ماندن بر آگاهی
بسمالله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیزم وتمام دوستانم در این خانه امن الهی
استاد چقدر این فایل قشنگه تمام تنم را لرزوند آیه ها آنقدر قشنگ معنی میشن که من که اینقدر قرآن خواندم بار اول بود این مفاهیم زیبا را با این کیفیت عالی میشنیدم ودرک میکردم
چقدر زیبا در مورد حضرت زکریا وخواسته اش وباورهایش توضیح دادید وعالی مطلب را رساندید
اما استاد عزیز به سوره ضحی که رسیدید اشکهایم جاری شد چقدر قشنگه این سوره ،تک تک آیه هایش را با تمام وجود نوش جان کردم
ووجدک عائلا فاغنی (وتو را نیازمند یافت پس تو را غنی وبی نیاز کرد؟)این آیه مرا یاد سالهایی انداخت که همسرم بدهی بزرگی را بالا آورد دخترم 5سالش بود وچقدر اذیت شدیم خانه مستاجری را پس دادیم تا با پولش بدهی را بپردازیم ماشین را فروختیم به خانه قدیمی مادر بزرگم آمدم برای زندگی تا مجبور به پرداخت اجاره نباشم خانه ای که هرکس مرا میدید میگفت چطور در این خانه که هیچ امکاناتی ندارد زندگی میکنید نه حمام درست وحسابی ،نه آشپزخانه ،یه خونه کلنگی قدیمی ،اما من دلم به خدا گرم بود آن روزها چقدر از زمین وزمان گله داشتم حتی از خود خدا هم به خودش گلایه میکردم که آخه خدا چرا من ؟مگر من بنده بدی واست بودم ؟از نگاه مردم فرار میکردم طوری رفت وآمد میکردم که با همسایه ها مواجه نشم
وحالا که به آنروزها فکر میکنم میبینم که خدا چطور بر من منت گذاشت مرا در دامن خودش گرفت به من قوت و طاقت داد تا باشم زنده بمانم وروزهای قشنگ امروز را ببینم مرا صاحب خانه کرد مرا صاحب ماشین کرد مرا استخدام دولت کرد شاهد دانشگاه رفتن دخترم بودم پسر خوب وباهوشم را میبینم وکلی نعمت به من عطا کرد
وبزرگترین لطف خداوند به من آشنایی من با سایت استاد عباسمنش عزیز و ورود به این خانه امن الهی بود جایی،که همش اسم رب ،الله ،ایمان ،توکل ،قرآن است همه ساکنانش قلبهای پاکی به بزرگی دریا دارن همیشه اینجا سخن از عشق ومحبت وایمان به خدا واعتماد به الله به عنوان قدرتمند ترین نیرو هست
از وقتی وارد سایت شدم معنی زندگی وخوشبختی را آموختم سرم به زندگی خودم است دست از مقایسه خودم با دیگران برداشتم سوت زنان در مسیر میروم چرخ زندگیم روانتر شده واز زندگیم لذت میبرم دفترها پر کرده ام از شکرگزاری نعمتهایم که در برابر لطف پروردگارم هیچ است
استاد عزیزم چقدر دوستتان دارم شما ومریم جانم وتمام دوستان همسفر در این سایت الهی ومسیر سبز
خدایا تنها تو را می پرستیم وتنها از تو یاری می جوییم ما را به راه راست هدایت فرما
راه کسانی که به آنها نعمت داده ای .
امیدوارم همواره نعمتهای خداوند شامل حالمان شود
همه را به رب العالمین میسپارم
سلام و دورود بر استاد توحیدی خودم
نمیدونم چی شد که این بیت شعر اومد تو ذهنم و انگار یه حسی بهم گفت بنویس
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
دیگه وقتی رب به این همه کاره ای دارم چرا باید نگرانی و ترس داشته باشم؟!
همه جهان و کائنات در سلطه خداست، و همه اینها رو خدا مسخر ما کرده است پس دیگه اگه خدا رو با ایمان قلبی باور داشته باشیم الان دیگه همه کاره جهان خود ما هستیم
به به چه خدایی به به چه قدرتی به به چه ایمانی
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
خدایا شکرت با این همه نعمت و قدرت و عظمت که به ما دادی هم این دنیا در اختیار ماست و هم آن دنیا سرای آخرت هم برای ماست همه چیز برای ماست خدایا شکرت با این همه نعمت و ثروت و فراوانی که به ما دادی فقط باید باورش کنیم تا به راحتی و آسانی از همشون استفاده کنیم
سلام به استاد عزیزم.واقعا الان که دارم این کامنت رو مینویسم تمام چشمانم پر از اشک هست.الان ساعت 3:56دقیقه صبح یکشنبه به وقت ایران هست.استاد نمیدونم چطوری میتونم حالم رو بخ اشتراک بزارم انقدر که هیجان زده هستم و دهانم بستس که نمیتونم داد بزنم از خوشحالی.نمیدونم چند روزی هست کمی انرژیم پایین بود برای کار کردن و خوب نتیجشم این بود که اون هدفای پولی که میخواستم رو بش نمیرسیدم.استاد میدونم شما باور میکنید حرفایی که میزنم چون یه عینه دیدین.
دقیقا داشتم فایل رو گوش میدادم که دقیقا 29بود و شما از دقایق قبلش میگفتین چطوری میشه برای ذهن کاری کرد که نجوا های منفی رو برامون نده و باور پذیر بشه خواسته.من دقیقا اومدم این باور که قبلا چطوری میشه درخواست های پولی من در هر ساعت شبانه رو اجابت شده الانم میشه با خودم ذهنی حرف میزدم که میشه دقیقا مثل قبلا که شده استاد یهو پیامک واریز وجه برام اومد.نمیدونم واقعا چکار باید میکردم از این اتفاق تنها چیزی که بم الهام شد بیام کامنت بزارم.چون شک ندارم شما و دوستان کامنت من رو میخونید.استاد علشقتونم و نمیدونید چه انرژی دارم الان و دوست دارم بار ها هر زمان بتونم این فایل رو گوش بدم
در پناه الله یکتا
به نام حضرت دوست
استاد جاااان همین الان نوشتن تموم کردم
آقا جان امشب قلبم بهم دستور داد بنویسم و تمرین عملی فایلو که بهم الهام شد انجام بدم
سمعا و طاعتا
خواستهای که از خدا داشتم و در کنارش یه عالمه باور مخرب که اجازه ورود نمیداد به زندگیم!!!!
نوشتم نوشتم شد بیست و یک صفحه!
انقد احساسم دگرگون شد و قلبم باز شدددد
انقد احساسم در حین انجام تمرین قشنگ شد که آخرش احساس کردم خواستمو دارمو بی نیازم نسبت بهش!!!!
خودبهخود بوجود میاد دیگه
هم لیاقتشو دارم، هم مانعهایی که خودم سرِ راه سراریزی نعمته گذاشته بودم برداشتم حالا دیگه راه بازه و اونا روااااان!!
چه بخوام چه نخوام لیاقتشو دارم
راهشم که دیگه مسدویاش برداشته شد..
دیگه (هر چه آن خسرو کند شیرین بُوَد)
میخواد بده – میخواد نده – الان بده – کِی بده …خودش میدونه به من چهههه
من همین الانشم دارم بشکن میزنم از احساس خوبم
چه نیاز هس؟! اگه بده شکر میکنم
نده هم لابد بهتر میدونه بازم شکر میکنم؛)
جوووونم برا این حال و احوال..،
خدایا مخلصیم ،دمت هم حسابی گررررمه با این حالی که بهم دادی
برای همتون آرزو میکنم حال الانمو
،
،