کلید اجابت دعاها - صفحه 52
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-25 22:16:062024-12-25 22:21:50کلید اجابت دعاهاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خداوندی که قدرت تسیلم شدن درون مرا صادر گردید تا برگردم به سمت خدای خودم وشکور بودن رو بی منت به جا بیاورم خدای شکرت خدای طرز درست طلبیدن ودرست دریافت کردن رو بهم یاد داد خدایا شکرت به خاطر این اکاهی های درونی اگاهی ها که مرا در مدار دریافت حقایق درونم گذاشته ومرا اگاه کرد متوجه این بشم که چطور سال ها افکار باطله وعقاید باطل باعث شدن که من حقیقت درونم رو نبینم ویک عمر با نبخشیدن خودم در گمراهی بمونم الان دارم متوجه می شوم که من هر کاری که کنم سودشو خودم میبرم خدایا شکرت وخودم مهم تر از هر عوامل بیرونی می دونم واز خداوند سپاس گزارم خداوند که کانون توجه ام رو با اگاهیرهای درست برگردون ومتوجه شدم عوامل بیرونی تاثیر در روی احساحس من ندارن وقنی که زوایه نگاهم عوض شده نسبت به مسائل بیرونی قبل از دلیل تمام اتفاقات رو عونال بیرونی می دیدن واصلن نمی دونستم ایراد از کحا بوده ایراد از عدم اگاهی من بوده حالا که ایراد کارم می دونم متوحه شدم که چطور مکانیز مغز چطور عمول میکنه که چطور با مخاطر کرده تصورتات تخلیلات باعث شده من خقیقت درونم رو نبینم اگر قبلن نمی دونستم الان دیگه می دونم که چطور از اگاهی ها استفاده کنم خدایا شکرت رسالت درونی خودم رو بیشتر بشناسم خدایا تو می دونی کمک کنی تا رسالت درونیم رو بیشتر بشناسم خدایا شکرت به درک دردنی رسیدم که من هیچی از خودم ندارم هر چه بخوام خداوند جوابش رو از طریق درونم بهم می ده خدایا توبهتر از هر کسی هز جهانش اگاه هست خدایااین درخواست من از تو هست حالا که اجابت کننده دعای منطق های رو در درونم زنده کن تا راه مستقیم رو می خواهم راه کسانی به نعت وثروت دنیا واخرت بشخیده وتو توان ساختن این باورها رو بهم بده تا در مسیر درست قدم بردام مسیری که به خودم کمک کنم نه مثل قبلا که مسیر درست رو توی کمک کردن به دیگران می دونستم بهترین وکاملترین مسیر این که من به خودم کمک کنم اگر مب بشخم به خاطر خودم هست وبیام از امروز از خداوند بخوام خداوند توانایی بهم بده که توی تمام جعتبه های زندگی اول به خودم فکر کنم اول به خودم نگاه کنم اول به خودم ارزش بدم اول به خودم عشق بدم به دیگران واگر کاری کسی میکنم مثلمن خیرشو خودم می برم خدایا شکرت
به نام رب توانای خودم خدایی که هر چه دارم همه از اوست خدایا ممنونتم شکرت برای تمام داشته هایم
سلام به استاد عزیزم سلام به مریم جانم
منردپا گذاشتم اینجا اما باز الان دوست داشتم کامنت بذارم که بگمکلید اجابت دعاها همان ایمان به خداست همان باورهای درست است
کلید اجابت دعاها همان باور کردن به غیب است
باور کردن به توانایی خداست
باور کردن به قدرت و عظمت خداست
ومن اگر اینها رو باور کنم یعنی ترمز ها برداشته شده و دارم گاز رو فشار میدم و زندگیم بهشت میشود خواسته ها داده میشود و هیچ مانعی نیست
مانع ها خودمون هستیم ذهنمون و افکار و باورهامون هست و گرنه برای خداوند کاری ندارد
راحت و آسون است برای ماست که محدودیت دارد و ذهن ضعیف ما اجازه نمیدهد بپذیریم
و باید تلاش کنیم تا مانع ها رو از سر راه خواسته ها برداریم و محدودیت ها شکسته شوند
من از زمانی این فایل رو گوش دادم خیلی رشد کردم الهی شکرتتتت
از همه ممنونم
در پناه خداوند باشین
کامنت پنجاه و یکم
9 بهمن 1403
تعهد دعا:
امروز 9 بهمن بود و ما در حالت عادی باید فردا می رفتیم دنبال کارهایی که قرار بود به سختی، با علافی و هزینه ی بالا انجام بشه.
اما زمانی که ایمانت رو در عمل به خدا نشون میدی و با تعهد و تمرکز لیزری دنبال راه حل های ساده تر می گردی، خدا هم درهای برکت و رحمت و نعمتش رو به روت باز می کنه و کمکت می کنه به ساده ترین شکل ممکن از پس هرکاری بر بیای.
پروردگارا ازت سپاسگزارم که بهم کمک کردی و راه رو نشونم دادی. ازت سپاسگزارم که انقدر راحت و آسون کارمون رو راه انداختی و ما تونستیم بعد از سه ماه یه نفس راحت بکشیم.
خداوندا این یک معجزه ی بزرگ بود که در زندگی من اتفاق افتاد.
توی اون سه ماه من این حد از تمرکز و تعهد رو نداشتم چون فکر نمی کردم کارمون سخت پیش بره. اما زمانی که فهمیدم قراره این همه علاف بشیم، کلی هزینه کنیم و به افتضاح ترین شکل ممکن مسئلمون حل بشه، شروع کردم به تعهد دادن و به صورت لیزری تمرکز گذاشتن و دعا کردن و حرکت کردن در مسیر خواسته هام.
این حجم از تعهد و تمرکز و ایمانی که عمل آورد باعث شد طی فقط سه روز، مسئلمون به ساده ترین و راحت ترین و درست ترین و کم هزینه ترین شکل ممکن حل بشه!
خدای مهربونم…سپاسگزارم. هر وقت یاد این معجزه می افتم احساس می کنم زبانم از شکر نعمتت قاصره. نمی تونم در حد بزرگواری و لطف و مهربانی تو ازت سپاسگزاری کنم. خدایا سپاسگزاری هام رو چندین برابر کن و کمکم کن همیشه شکرگزار تمام نعمت هایی باشم که به رایگان در اختیارم قرار دادی. خدایا شکرت. سپاسگزارم.
این معجزه بهم فهموند راه رسیدن به تمام خواسته ها همینه.
امروز که داشتم لباس های شسته شده رو می ذاشتم توی کمد، یادم افتاد من چند ساله که همیشه قبل نوروز میگم برای سال آینده پول می سازم و لباس های بیشتر و بهتری می خرم. اما هیچوقت این اتفاق نمی افته و اگر هر چند سال یک بار پولی برای خرید لباس خرج میشه، با لذت بردن از خرید همراه نیست.
این اتفاق کوچیک و سطحی که به همراه خودش معجزه ی بزرگی برام داشت بهم فهموند چطور باید تمرکز و توجه بذارم و چطور باید در عمل ایمانم رو ثابت کنم. چطور باید بخواهم و چطور باید مشتاقانه و با ایمان منتظر اجابت بمونم. بهم فهموند باید همش بپرسم چطور از این ساده تر؟ چطور از این بهتر؟ آیا تنها راه همینه یا راه راحت تری هم هست؟ فهمیدم الذین یومنون بالغیب حقیقت داره. اگر من به غیب ایمان داشته باشم، درها به روم باز میشه. بهم فهموند خداوند مهربانم همیشه مراقب و محافظ ماست و هر خیری بهمون میرسه از جانب خودشه.
من نیاز دارم برای پیشرفت کارم همینقدر توجه و تمرکز بذارم. من باید خداوندم رو باور کنم و باید تمام انرژیم رو بذارم برای کارم. من در حال حاضر مثالی از ان سعیکم لشتی هستم. هر بار ذهنم می پره روی یک کار متفاوت و تمرکز زیادی برای یک کار واحد ندارم.
من باید همون حد از تمرکزی که برای حل اون مسئله گذاشتم رو بذارم برای حل این مسئله و بعد شاهد باز شدن درها باشم.
جالبه که من آزمون روانشناسی ثروت 1 رو دادم و فهمیدم باورهای ثروت سازم خوبه. اما هنوز هشتم گرو نهمه. گفتم شاید ترمز دارم و آزمون شناسایی ترمزهای مخفی ذهن رو انجام دادم. اما نتیجه ی اون هم خوب بود و من ترمز خاصی نداشتم.
قبلا می فهمیدم علت ثروتمند نشدنم عدم تمرکزمه، اما سختم بود روشم رو تغییر بدم. چون تمرکز کردن برای من یک کار ذهنی بسیار شدیدی رو می طلبه. ذهن من هزار راه بی راهه رو میره و متمرکز کردنش برام خیلی سخته. اما سخت تر از اون برام پول نداشتنه.
این تضاد برام خیلی چالش برانگیز شده. این که هیچوقت چیزهایی که می خوام رو ندارم و جاهایی که می خوام رو نمی رم و همیشه دیگران دارن زندگیمون رو می چرخونن برام سخت و دردناکه.
من باید از اهرم رنج و لذت استفاده کنم و عدم تمرکز رو برای خودم سخت و تمرکز داشتن رو شیرین کنم.
من باید یک تعهد دیگه هم بدم و هر روز طبق همون تعهد عمل کنم. اما نمی دونم دقیقا کی باید این کار رو انجام بدم چون ممکنه چند روزی برام مهمون بیاد و نتونم تمرکز لیزری بذارم. کمی صبر می کنم که تکلیف مهمون هام مشخص شه و بعد تعهد میدم.
تعهد اول:
امروز با دانش آموز حضوریم کلاس داشتم و خیلی بهمون خوش گذشت. کلی خندیدیم و من تونستم توی یه جو مفرح و شاد درس رو آموزش بدم. خدایا شکرت. امشب خیلی خوب بود.
تعهد دوم:
توی کامنت ها کارهای امروزم رو شرح دادم.
تعهد سوم:
خداوندا سپاسگزارم به خاطر دختر نازنینم که روز به روز داره دلبر تر و با نمک تر میشه. خدایا این روند تکامل یک انسانه که من شش ماهه شاهدش هستم. چقدر همه چیز در این تکامل شگفت انگیزه. قانون در همه چیز و همه جا یکسانه. این قانون تکامله که در بدن یک انسان داره اتفاق میفته و من هر روز شاهدش هستم. خدایا به خاطر سلامتی و تکامل درست و منظم دخترم ازت سپاسگزارم. شکرت که امروز بیشتر از قبل تونست بشینه و صداهای جور واجور از خودش دربیاره. ازت به خاطر حضورش در زندگیم سپاسگزارم.
خدای مهربونم، چقدر حالم خوبه. اگر مسئلمون حل نشده بود، ما فردا و پس فردا باید کلی اذیت میشدیم. اما تو معجزه کردی. چقدر تو بزرگ و توانمندی. چقدر تو با شکوهی. مرسی که انقدر دقیق و عالی وارد عمل شدی و همه چیز رو به سریع ترین و راحت ترین و کم هزینه ترین شکل ممکن حل کردی. خدایا شکرت. سپاسگزارم. ای توانمند و عظیم و قهار و علیم، ازت ممنونم.
خدایا چقدر امشب خوشحال و سرخوش بودم. اگر تو این معجزه رو برامون انجام نمی دادی من امشب باید کلی گریه می کردم. ولی وقتی به تو توکل کردم ورق برگشت و امشب یکی از شب هایی بود که من خیلی شاد و خوشحال بودم. خدایا شکرت. سپاسگزارم.
خداوندا شکرت به خاطر همسر عزیزم که انقدر دوستش دارم و انقدر دوستم داره. خدایا شکرت که همسر قشنگم رو برام آفریدی که در کنارش آرامش بگیرم. مرسی که سالم و سلامته. ازت سپاسگزار و ممنونم. خدایا 113 سال عمر طولانی و با عزت و با سلامتی کامل بهش بده و به من هم 111 سال عمر طولانی و با عزت و با سلامتی کامل بده. کمک کن من و همسرم هر دو در کنار هم تمام این سال ها شاد و خوش و سرحال و تندرست و سلامت و ثروتمند و خوشبخت باشیم. ازت ممنون و سپاسگزارم. شکرت.
خداوندا به خاطر تمام انسان های ارزشمندی که امشب دیدم ازت ممنونم. چقدر بودن در کنار خانواده ی نازنین همسرم بهم لذت میده. چه خانواده ی خوب و خاکی و خودمونی و صمیمی ای داره. مرسی که عروس این خانواده ی گل شدم. ازت سپاسگزارم خدای مهربونم. شکرت.
خدایا سپاسگزاری هام زیاد و بی اندازه است. اگر نمی نویسمشون توی دلم میگم. ازت به خاطر همه چیز ممنون و سپاسگزارم. شکرت.
سلام بر خدایی که دهنده است و دست بده داره
همون بار اولی که این فایل رو شنیدم خیلی برام جالب و مفید بود.خیللی مفید چرا که نحوه باورسازی رو هنوز خووب درک نکرده بودم .باور سازی یعنی منطقی دونستن انجام یک خواسته.اینگه اگر ما یک خواسته ای داریم آیا واقعا اون رو امکان پذیر میدونیم؟؟یا فقط داریم آرزوش میکنیم!! چطور وقتی از نظر منطقی و عقلانی و واقعیت ما امکان پذیر بودن اون خواسته رو غیر ممکن میدونیم ولی انتظار داریم که اتفاق بیفته.من که خودم توی ذهنم اینجوری تعبیر میکردم که خب این خواسته که در حال حاضر اصلا برای من امکان پذیر نیست ولی خب خدا که قدرت هر کاری رو داره اون خودش ردیفش میکنه حتی اگر غیر منکن باشه چون اون خداست و از پسش بر میاد
غافل از اینکه که اون خدا قطعا خواسته من رو جواب میده ولی این من هستم که در یافتش نمیکنم اونم با همون قدرتی که خدا بهم داده،قدرت خلاق بودن و سازتدگی که بنده در جهت ناسازندگی و نا موجود بودن عمل میکنم ،با باور داشتن های معکوس باور های محدود،اینجوری میام دست خدا و زمین و زمان رو میبندم و کاری از کسی بر نمیاد نه از خدا نه از کاینات چون اونا توی کار من دخالت نمیکنن اونا طبق اصول و قانون و مشیت پیش میرن و این منم که اتفاقات رو رقم میزنم
خب باید چیکار کنم؟؟
باید باور های درست بسازم
خب یعنی چی؟
یعنی با منطق و فکت و الگوهای موجود منطقی ببینم و بدونم رسیدن به اون خواسته رو
چقدر منطقی میدونم؟؟
هر چقدر بیشتر و ملموس تر بشه خواسته به مرحله ظهور میرسه
جهان چیزی رو که من خودم باورش ندارم بهم نمیده
چرا چیزی که توی کت خودم نیمره جهان بهم بده؟؟؟
خدا کنه کهداین ها رو عملی کنم و خالق زندگیم بشه
خدا کنه که فرمون رومحکم بگیرم و ول نکنم
برای خودم ارزوی موفقیت و پایبند بودن در مسیر رو میخوام
سلام استاد
این قسمت و قسمت موسی و هارون خیلی جذاب بود خیلی بهم حال داد چون منطق حرفای خدا برای منو داشت و باعث میشه هی فرکانسام بهتر بشه. خواستم بگم بازم از این نوع فایل هارو بزارید خیلی فوق العاده است که حرفایی که خدا بهمون زده مستقیما بشنویم و چقدر باعث میشه ذهن خلع صلاح بشه. و نکته جالب اینجاست که دلیل اینکه خدا حرفاشو داستانی در قالب مثال میزنه همینه و نیومده کتابی و چندتا جمله فقط بگه. وقتی شنیدم این فایل رو گفتم واو زکریا ها چه باور محدود کننده ای داشته و باعث شد به خودمم حق بدم اونم مثل منه انسان بوده.
سپاس
بنام خدای مهربان
وسلام ودرود به استاد عزیز وخانم شایسته عزیز
استاد این فایل به تنهایی کل درسهارو در بر میگیره البته که هرکدوم از فایلها به تنهایی همین خاصیت رو دارن
واقعا که خدا به شما خیر دنیا وآخرت بده که اینقدر خالصانه ومخلصانه برای ما فایل پر میکنید این فایل ریشه ای به موضوع باورها پرداخته و رفته تو عمق داستان که زبونی واز سر دل مانترا وشکرگزاری گفتن فایده ای نداره الکی خودمون گول نزنیم وباید باطن و قلب رو درست کرد واز عمق وجود باور داشت که از چه کسی میخوایم وچه کسی پشت قضیه اس و از چه قدرت و منبع وجایگاهی تقاضا میکنیم
من واقعا تمرکزم گذاشتم رو این فایل و رو فایل دیگه ای فعلا نمیرم چندبار گوشش کردم تا پنجاه بار و صد بارم میرم تا به جانم بشینه چون ارزشش داره جایگاه این فایل بسیار بالاس وبسیار عالی وخداوند رو سپاسگزارم از شما هم متشکرم
حمد و سپاس خدایی را که تنها فرمانروای جهانیان است
.
سلام و درود و مهر خدمت استاد عزیزم و دوستان نازنینم در این سایت و مکان مقدس
خدارو شکر میکنم که در مسیر هدایت هستم و هر روز با دریافت الهامات زیبا از طرف خداوند هدایت میشم به مدار بالاتر و زندگی زیباتر
.
سپاس فروان دارم از استاد عباس منش بابت ظبط این فایل ارزشمند و آگاهی بخش.
.
آگاهی های این فایل رو باید با تک تک سلولهای بدن درک کنی و هر لحظه سپاسگزار خدایی باشیم که قوانین بدون تغییر رو در این دنیای مادی قرار داده تا با استفاده از این قوانین بتونیم در هر لحظه زندگیمون رو اونجوری که میخواهیم خلق کنیم.
.
موضوع این فایل بسیار بسیار ارزشمند هست و در قالب یک کامنت نمیشه توضیح داد درسهایی که میشه از این فایل گرفت.
اما من با توجه به مقدار اندکی که درک کردم این قوانین رو بیان میکنم آنچه را که درک کردم.
.
ما در دنیای مادی زندگی میکنیم که اتفاقات زندگی ما توسط فرکانسهای ارسالی ما شکل میگیرن و هر لحظه که بتونیم فرکانسهای زیبا ارسال کنیم اتفاقات زیبا رو هم تجربه میکنیم ،
هیچ وقت گیرنده این فرکانسها مشکل ندارد و خداوند به عنوان منبع اصلی همیشه کارش رو درست انجام میده و نتیجه فرکانسهای ارسالی رو به ما انعکاس میده ،
خداوند قدرت خلق هر اتفاق زیبایی رو داره تا در زندگی ما اتفاق بیفته ،اما آیا ما ایمان داریم به این قدرت ؟!؟
ما با برخورد با تضادها خواستههامون رو به خداوند اعلام میکنیم و خداوند هم پاسخ میده ،اما آیا ایمان داریم که اون خواسته قابل انجام هست و ثابت قدم هستیم برای اجابت اون خواسته یا اینکه به دلیل بی ایمانی و باورهای محدود کننده بیخیال اون خواسته میشیم ،؟!؟
اگر ما تلویزیون رو روشن کنیم و مثلاً بزنیم شبکه ورزش تا زمانی که در فرکانس اون شبکه هستیم میتونیم اتفاقات ورزشی رو دریافت کنیم و همه موضوعاتی که از اون شبکه دریافت میکنیم مربوط به ورزش هستند،اما اگر تنها با یک اشاره و فشار دادن تنها یک دکمه وارد شبکه دیگهایی بشیم قطعاً دیگه خبری از خبرهای ورزشی نیست و با تغییر فرکانس و شبکه اطلاعات دیگهایی رو دریافت میکنیم ،
خداوند هم دقیقاً به این شکل عمل میکنه و تا زمانی که بتونیم در مدار فرکانسهای خوب ثابت قدم باشیم شاهد تجربه اتفاقات زیبا هستیم. و اگر به هر دلیلی از مدار اتفاقات خوب جدا بشیم دیگه خبری از اتفاقات خوب نیست ،و این قانونمندی جهان هستش که خداوند با دقت هرچه بالاتر جواب میده به فرکانسهای ارسالی ما ،
یه جمله معروفی هست که میگه(( از میان کسانی که برای دعای باران رفته بودند تنها اونهایی که ایمان داشتند که خداوند پاسخ میده به درخواست اونها و باران رو نازل میکنه با خودشون چتر برداشتند و لباس گرم پوشیدند،))
چرا چون ایمان داشتند که خداوند پاسخ میده و با ایمان کاملا قدم برداشتند.
.
صحبتهای زیادی میاد توی ذهنم و دوست دارم در مورد آگاهی های این فایل زیبا بیشتره و بیشتر بنویسم و اتفاقاتی که واسم افتاده در زمانی که ایمان داشتم و با ایمان کامل قدم برداشتم بنویسیم و بیشتر تأمل کنم در آگاهی های این فایل ارزشمند ،
کامنت بعدی رو هم در مورد همین فایل ارزشمند حتماً مینویسم ،
خدا رو شکر میکنم که در این سایت توحیدی هستم و اینهمه آگاهی ناب و ارزشمند رو دریافت میکنم.
.
امضای خدا پای تکتک آرزوهاتون
دو اتفاق یکسان برای ذکریا و ابراهیم و نحوه تفاوت نگاهشان
سوره: مریم –
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِبه نام خداوند رحمتگر مهربان کهیعص ﴿1﴾کافها یا عین صاد
(1) ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا ﴿2﴾[این] یادى از رحمت پروردگار تو [در باره] بنده اش زکریاست
(2) إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِیًّا ﴿3﴾آنگاه که [زکریا] پروردگارش را آهسته ندا کرد
(3) قَالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبًا وَلَمْ أَکُنْ بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیًّا
﴿4﴾گفت پروردگارا من استخوانم سست گردیده و [موى] سرم از پیرى سپید گشته و اى پروردگار من هرگز در دعاى تو ناامید نبوده ام
(4) وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِنْ وَرَائِی وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا
﴿5﴾و من پس از خویشتن از بستگانم بیمناکم و زنم نازاست پس از جانب خود ولى [و جانشینى] به من ببخش
(5) یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا
﴿6﴾که از من ارث برد و از خاندان یعقوب [نیز] ارث برد و او را اى پروردگار من پسندیده گردان
(6) یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یَحْیَى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا
﴿7﴾اى زکریا ما تو را به پسرى که نامش یحیى است مژده مى دهیم که قبلا همنامى براى او قرار نداده ایم
(7) قَالَ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا
﴿8﴾گفت پروردگارا چگونه مرا پسرى خواهد بود و حال آنکه زنم نازاست و من از سالخوردگى ناتوان شده ام
(8) قَالَ کَذَلِکَ قَالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَکُ شَیْئًا
﴿9﴾[فرشته] گفت [فرمان] چنین است پروردگار تو گفته که این [کار] بر من آسان است و تو را در حالى که چیزى نبودى قبلا آفریده ام
(9) قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَهً قَالَ آیَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَیَالٍ سَوِیًّا
﴿10﴾گفت پروردگارا نشانه اى براى من قرار ده فرمود نشانه تو این است که سه شبانه [روز] با اینکه سالمى با مردم سخن نمى گویى.
سوره ذاریات
هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ ضَیْفِ إِبْرَاهِیمَ الْمُکْرَمِینَ ﴿24﴾
آیا خبر مهمانان ارجمند ابراهیم به تو رسید (24)
إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ ﴿25﴾
چون بر او درآمدند پس سلام گفتند گفت سلام مردمى ناشناسید (25)
فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاءَ بِعِجْلٍ سَمِینٍ ﴿26﴾
پس آهسته به سوى زنش رفت و گوساله اى فربه [و بریان] آورد (26)
فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ قَالَ أَلَا تَأْکُلُونَ ﴿27﴾
آن را به نزدیکشان برد [و] گفت مگر نمى خورید (27)
فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَهً قَالُوا لَا تَخَفْ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَامٍ عَلِیمٍ ﴿28﴾
و [در دلش] از آنان احساس ترسى کرد گفتند مترس و او را به پسرى دانا مژده دادند (28)
فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِی صَرَّهٍ فَصَکَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِیمٌ ﴿29﴾
و زنش با فریادى [از شگفتى] سر رسید و بر چهره خود زد و گفت زنى پیر نازا [چگونه بزاید] (29)
قَالُوا کَذَلِکِ قَالَ رَبُّکِ إِنَّهُ هُوَ الْحَکِیمُ الْعَلِیمُ ﴿30﴾
گفتند پروردگارت چنین فرموده است او خود حکیم داناست (30)
در این دو سوره دو اتفاق تقریبا یکسان می افتد و تفاوت نگاه این دو بزرگوار برام جالب بود وقتی به ابراهیم خبر دادند که تو فرزند خواهی داشت همسرش متعجب شد و به صورتش زد باور نداشت به امکان پذیری این اتفاق و دلایلش رو گفت که پیر هست و این کار شدنی نیست ، فرستادگان گفتند پروردگارت اینطور گفته و او حکیم داناست ، برای زکریا نیز همینطور شد وقتی بهش گفته شد فرزند خواهی داشت باور نداشت و به زبان اورد چگونه فرزند خواهم داشت و حتی نشانه خواست اما واکنش حضرت ابراهیم برایم شگفتی بود ایشون هیچی نگفت که چطور و چگونه هیچ سوالی نکرد ، اینقدر ایمانشون قوی بود که لحظه ای به زبان نیاورد که چطور و چگونه میخواهد فرزند داشته باشد. حتی بعدشم که فرشتگان از عذاب نازل کردن میگن ایشون سخنی نمیگه در باب اینکه به چه صورت و چگونه ، منظورم اینه اینقدر قلبش این رو پذیرفته که میداند او میخواهد و میشود، او میخواهد و میشود ، او میخواهد و میشود. حد اعلای ایمان حد اعلای تقرب به رب حد اعلای بندگی ، که به این درجه از فرکانس فکری برسی.که خداوند در مورد حضرت ابراهیم میفرماید که پیرو ایین ابراهیم باشین که از مشرکان نبود واقعا همینطور هست ، تو این اتفاق یک کلمه شرک به زبان نیاورد. با قلبی باز پذیرفته که خداوند رب است. و خدا هم بهش بهترین درجه رو داد به این ایمان بهترین پاداش رو داد و او رو خلیل الله کرد. به خاطر این درجه کنترل فکری و تقوا.
یه جمله ای رو استاد فرمودین در دوره روانشناسی ثروت 1 که برای ثروتمند شدن به جای اینکه چیزی رو یاد بگیرین باید یه چیزایی رو از یاد میبردین.
به نظرم ساز و کار خداوندم به همین صورت هست باید افکاری که چگونه میشود و چطور میشود را از یاد ببریم. خداوند دوست ندارد کسی این سوال مسخره رو بپرسد ، بهش برمیخورد ، سوال پوچی هست و در شان رب نیست ، همونطور که فرشتگان موقع سجده به انسان گفتند که بر مخلوقی که خون میریزد و طغیان میکند سجده کنیم و خداوند گفت من میدانم انچه را که شما نمیدانین و با این سوال درجه شون اومد پایین و مقام ادم بالا رفت، این سوال خطرناکی هست ، سواله خوبی نیست.من به شخصه سال های ساله این شرکو دارم و از خدا میخوام منو رها کنه از این بند.اما ابراهیم نداشت نپرسید چرا سر اسماعیلو ببرم ، نپرسید چرا تنهاشون بزارم ، تو میخواهی من انجامش میدم با جون و دل و سوال نکرد که چرا انجامش بدم..تو میخواهی و من انجام میدم اینه بندگی.
برای بندگی خداوند و سر سپرده بودن نیاز نیست چیزی رو یاد بگیریم اینو در سرشتمون داریم در روحمون داریم باید یه سری افکار چطور و چگونه و چرا رو از یاد ببریم.
کامنت چهل و پنجم
2 بهمن 1403
تعهد دعا:
دیروز نشونه گرفتم. میخواستم ببینم آیا جایی که توی اینترنت پیدا کردم میتونه کارم رو راه بندازه؟
اول که توی خواب و بیداری دستی رو دیدم که به آسمون اشاره میکرد و خورشیدی رو نشون میداد که داشت از پشت ابرها بیرون میومد.
وقتی بیدار شدم، رفتم توی اینترنت، مسیر خط واحد شماره ی 24 رو توی مسیرهایی که به اون مرکز میرفت دیدم. بعد هم دوباره توی خواب دیدم روی یک اتوبوس با خط درشت نوشته بود تعاونی 24.
من هم به این نشونه ها اعتماد کردم و امروز صبح با اون مرکز تماس گرفتم. بهم گفتن ساعت 4:30 عصر اونجا باشم.
جالبه که من باز هم نشونه گرفتم! برای شش ماهگی دخترم به یک قناد سفارش کیک دادم. کیکم امروز آماده است و جالبه که خونه ی اون قناد، نزدیک همون مرکزیه که باید برم. یعنی با یک تیر دو نشون میزنم!
از طرفی یه حسی بهم میگفت به مادر نازنین همسرم زنگ بزنم و بگم بیان پیش دخترم که ما بتونیم بریم. وقتی بهشون زنگ زدم فهمیدم قراره برن خونه ی خواهر نازنین همسرم.
مادر همسرم انقدر فوق العاده است که رفتن به خونه ی دخترش رو کنسل کرد که بیاد از بچه ی ما مراقبت کنه که ما بتونیم به کارهامون برسیم.
خدایا چه نعمت های بزرگی توی ساختمونمون هست. چه انسان های عزیز و شگفت انگیزی دور و برم هستن. خداوندا به خاطر وجود تک تکشون ازت سپاسگزارم. خدایا شکرت.
جالبه که یه نشونه ی دیگه هم گرفتم. من فکر میکردم همسرم به خاطر نوبت گرفتنم غر بزنه، اما گفتم اگر خدا بخواد و مسیر رو برامون هموار کنه، همسرم به راحتی میپذیره که بیاد.
نتیجه هم این شد که همسرم به راحتی پذیرفت که بیاد!
و من باز هم یه نشونه ی دیگه گرفتم. با خودم میگفتم اگه بخوایم به این مرکز بریم، باید یه مبلغی رو بپردازیم. از طرفی سفارش کیک هم داشتیم و باز هم باید یه مبلغی رو بپردازیم. فکر میکردم همسرم نتونه هر دو رو با هم پرداخت کنه. اما گفتم اگر خدا این مسیر رو برامون هموار کرده، پس حتما خودش راه رسیدن بهش رو هم برامون هموار میکنه.
نتیجه هم شد این که همسرم هم پول کیک رو داد و هم پولی که باید به اون مرکز بپردازیم رو!
خدایا شکرت.
پروردگارا من دارم قدم برمیدارم. به نشونه هات و به هدایت هات اعتماد میکنم و پیش میرم. کمکم کن که دارم به امید تو قدم برمیدارم. دستم رو بگیر و پیش ببر. این راه برای من نا آشناست. خودت هدایتم کن. مثل همیشه که هدایتم میکنی. مثل دیروز و امروز که بهم نشونه های مختلف دادی. باز هم هدایتم کن که من بدون راهنمایی های تو از گمراهان خواهم بود. سپاسگزارم.
متن بالا رو امروز تا قبل از رفتن به اون مرکز نوشتم.
الان که دارم مینویسم، اصلا باورم نمیشه این مسئله به همین سادگی و به همین سرعت حل شده!
قرار بود تا ده روز آینده منتظر نتیجه بمونیم و بعد یه علافی دیگه هم در انتظارمون بود.
چیزی که دارم در موردش صحبت میکنم، چیزیه که من و همسرم رو سه ماه علاف و سرگردون کرده بود! سه ماه بود که ما به هر دری میزدیم، وا نمیشد و کارمون نصفه و نیمه مونده بود.
از روز 29 دی که رفتیم پیش یک نفر و فهمیدیم مسیرمون سخت تر از اون چیزیه که فکر میکردیم، من شروع کردم به دعا کردن به درگاه خدا و تعهد دادم تا ده روز آینده دعاهام رو بنویسم.
من صبح تا شب ازش هدایت میخواستم و ثانیه ای نبود که ذهنم آزاد باشه.
کلی دعا کردم و ازش هدایت خواستم. خدای مهربونم هم کلی بهم نشونه داد.
امروز که از خواب پاشدم حالم خیلی خوب بود. انگار میدونستم قراره یه اتفاقاتی بیفته.
جالبه که من فقط سه روز ازش کمک خواستم و روز سوم مسئله ای که سه ماه درگیرش بودیم حل شد!
ولی من تعهد دادم که تا ده روز دعاهام رو برای حل مسئله بنویسم. اما حالا تعهدم رو تغییر میدم و به جاش، تا بیست روز آینده تعهد میدم برای حل شدن این مسئله سپاسگزاری کنم.
خداوندا چطور میتونم ازت سپاسگزاری کنم؟
زبانم از شکر نعمتت قاصره.
پروردگارا شکرت.
صدها هزاران مرتبه شکر.
انقدر از حل شدن این مسئله شوکه شدم که باورم نمیشه دارم برای تموم شدنش سپاسگزاری میکنم.
خدایا شکرت. سپاسگزارم.
تعهد اول:
امروز کلا برای حل مسئله ای که تمرکزم رو گرفته بود اقدام کردم و نتونستم کارهام رو پیش ببرم. اما فردا آغازی دوباره است. خداوندا شکرت. سپاسگزارم.
تعهد دوم:
کامنت گذاشتم و کارهای امروزم رو شرح دادم.
تعهد سوم:
خدایا شکرت برای حل مسئله ای که حل شدنش انقدر ساده بود.
خدایا شکرت که حالا من و همسرم میتونیم یه نفس راحت بکشیم.
خدایا شکرت که قلبمون رو آروم کردی و بدی ها رو از ما دور کردی.
خدایا شکرت که به سمت کسانی هدایتمون کردی که ما رو راضی میکردن.
خداوندا چقدر تو بزرگ و بخشنده و حکیمی.
خداوندا شکرت.
سپاسگزارم.
از گنجینه ی سلامت و ثروت و نعمت و برکتت خیلی زیاد بهمون بده که من به بخشندگی و بزرگواری تو ایمان دارم.
سپاسگزارم.
وای که من چقدر این فایل رو دوست دارم.
آدم رو به خودش میاره و به خدا نزدیک ترش میکنه.
استاد عزیزم سپاسگزارم.
به نام خدا
سلام عرض میکنم خدمت استاد و اعضای سایت
از اونجایی که چند وقت پیش این فایل رو در گوشیم سیو کرده بودم امروز اتفاقی این فایل رو نه یکبار بلکه دو بار گوش دادم و انگار یه نشونه بود و تصمیم گرفتم بیام و در اینجا کامنت بزارم.
کلید اجابت تموم دعاها اینه که اول شناخت کامل از توانایی های پروردگار پیدا کنیم و یقین به توانایی پروردگار داشته باشیم یعنی این درک رو داشته باشیم که بفهمیم داریم پیش چه قدرتی خواسته هامون رو درخواست میکنیم بفهمیم که خداوند هر آنچه که ما درخواست کنیم بهمون عطا میکنه همونطور که خواسته های پیامبران رو اجابت میکرد خواسته های ما رو هم اجابت میکنه چون واسه خداوند فرقی نمیکنه که اون درخواست کننده چه کسی هست میخواد پیامبر باشه یا یه فرد مسیحی و در اینجا تفاوت در باورهاست که نتیجه درخواست رو مشخص میکنه حتی اگه پیامبر هم در زمان خودش درخواست هاشو با نگرانی از خدا میخواست و اگه باورهای خوبی در مورد خواسته هاش رو نداشت هیچ وقت اونارو دریافت نمیکرد و چون باورش به خدا خیلی قدرتمند بوده خواسته هاش رو دریافت کرده چون خداوند وعده هاش حق هست این به تو بستگی داره که باور کنی و دریافت کنی یا شک و نگرانی به دلت راه بدی و خواستت در همون مرحله دریافت معلق بمونه و نتونی دریافتش کنی و بعد هم فکر کنی که خداوند اجابت نکرده در صورتی که خداوند کارش اینه که اجابت کنه خودش گفته که درخواست بنده هامو اجابت میکنم پس وعده خدا رو باور کنیم و درک کنیم که اگه خواسته هامون رو دریافت نکردیم مشکل از خودمونه و توانایی خدا رو در اجابت دعا درک نکردیم خودمون رو لایق داشتن اون چیزی که میخوایم ندونستیم نیازی نیس به زبون بیاریم چون از درون این باورها بوجود اومده ارزش خودمون رو دست کم گرفتیم به جای اینکه اصل رو درک کرده باشیم گرفتار جزئیات شدیم پس اینجاست که به خودمون ظلم کردیم و فکر کردیم خدا به ما ظلم کرده در حالی خداوند از ظلم مبراست پس بعد از درخواست از خدا وظیفه ما اینه که باور کنیم که خدا وعده اش رو در مورد ما انجام میده این ماییم که باید باور کنیم که خواسته هامون رو دریافت میکنیم اگه باورهامون قدرتمند باشه اگه خودمونو رو لایق بدونیم اگه خودمون رو ارزشمند ببینیم و رها باشیم تا زمان رسیدن به خواسته تا خداوند در بهترین زمان خواسته رو برامون تو زندگی آشکار کنه.
خدایا اعتبار این کامنت هم به خودت برمیگرده
خدایا مارو به راهی هدایت کن که دریافت کننده خواسته هامون باشیم الهی آمین.