درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1

استاد عباس منش در این فایل، از دل موضوعی که به‌ظاهر طنزآمیز است، از زوایای مختلف این اصل اساسی را به ما یادآوری می‌کند که:

  • ورودی‌های ذهن چگونه باورها، پیش‌فرض‌ها و انتظارات ما را از وقوع اتفاقات آینده شکل می‌دهند.
  • این انتظارات و ذهنیت‌ها در هر لحظه:
    • از یک سو، تجربه‌های هم‌فرکانس با خود را وارد زندگی‌مان می‌کنند.
    • از سوی دیگر، به یک اتفاق خنثی – که هیچ معنایی نداشته است – در زندگی ما معنا می‌بخشند.

به این صورت که:
اگر این ذهنیت و انتظار مثبت باشد، احساسات مثبت و شرایط دلخواه را از دل آن اتفاق خنثی برای ما خلق می‌کنند؛
و اگر منفی باشد، از دل هیچ ، شرایط نادلخواه را برای ما می‌سازند.

این فایل را با دقت گوش دهید و تجربیات خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.

منتظر نظرات تاثیرگذارتان هستیم.


درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 2

درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 3

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1
    112MB
    34 دقیقه
  • فایل صوتی درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1
    33MB
    34 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

350 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمدرضا شافعی» در این صفحه: 1
  1. -
    محمدرضا شافعی گفته:
    مدت عضویت: 1545 روز

    سلام استاد عزیز

    سال نو رو‌به شما و‌مریم جان عزیز و‌تمام بچه سایت تبریک میگم و انشالله سالی پر از پول و رشد شخصیتی باشه برای هممون.

    استاد چند تا مثال یادم اومد درباره این فایل گفتم بنویسم

    یکیش اینکه استاد تقریبا فک کنم هممون اینطوری هستیم که اگه پشه ببینم حتی اگه پشه مارو‌نیش نزده باشه ناخوادگاه احساس خارش میکنم

    یا یادمه قبلا که بصورت حرفه ای باشگاه میرفتم قرار بود من وزنه 100 کیلو رو‌پرس بزنم و اون یار تمرینم اشتباهی وزنه بیشتری رو‌گذاشت و نه اون متوجه شده بود نه من و جالب اینکه من خیلی راحت زدمش چون تو‌ذهن من همون وزنه ای بود که قبلا براش آماده بودم و بعد از اینکه ست تموم شد متوجه شدم که بیشتر بود و‌اون موقع خیلی برام‌جالب‌بود و هنوز قوانین رو‌نمیدونستم.

    یکی از اقوام ما عادت کرده بود به قرص خواب و بچه هاش میخواستن ترکش بدن خلاصه قرصاشو‌قایم‌کردن یه روز خیلی حالش بد میشه و وپسرشون یه قرص که ظاهرش شبیه اون قرص بوده و‌برای معده بوده رو‌بهش میدن جالبه میگه قرصو‌ که خورد آروم شد و نشست دیگه هیچی نگفت بعد بهش گفتن که این اصلا قرص معده بوده.

    فعلا این چندتا مثال یادم اومد و‌ گفتم بنویسم شاید مفید باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 64 رای: