درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 3 - صفحه 18

250 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید امینی گفته:
    مدت عضویت: 604 روز

    سلام استاد بی‌نظیر م هر چقدر نگاه میکنم کسی را بهتر از شما ندارم که آنقدر ازش تأثیر پذیر باشم من در تمام طول عمرم به آدم ها قدرت دادم که زندگیم را زندگی کنند وباورهایم را از روی علاقه اونها بنیان گذاری کردم ولی از زمانی که 4سال پیش بود شما رو شناختم خود واقعی م شدم که باب میل دیگران نبود خوشحالم با باورهای بی‌نظیر خودم زندگی میکنم متفاوت خودم را به نسبت قبل از زمین تا آسمان احساس میکنم الهی همیشه شاد زنده سلامت ودر عشق ونور باشید که هر فایلی که میگزارید پنجره ای جدید به روی نگاهم وباورهایم باز میکنید الهی شکر که هستید و سلام و درود بر روح پاک الهی شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    خدامنو دخترم ----شماهمه😂 گفته:
    مدت عضویت: 174 روز

    سلام وفت بخیر استادعزیزم وهمه دوستان گلم

    استاد دیروز خدابمن الهام کرده فایلهایی که دریکسال اخر گذاشتی روسایت نگاه کنم از فایلهای تیر سال گذشته نگاه میکنم .وتمرکزم فقط روی سایت استادعباسمنش هست وهیچ سایت دیگه ای رونگاه نمیکنم برای آموزش -وتمام اووووووکی :))

    آقااااااماشالا ازتیر سال گذشته خیلی فایل درست کردی من تازه متوجه شدم:))) اصل قضیه چیه !!!

    و گوش میکنم به فایلهای بینظیرت.

    حس آرامش میده و خدارو احساس میکنم که ازجایی بهم نعمت داده که فکرشم نمیکردم . وخدا یکساله منو سورپرایز کرده .جلوتر ازبیان خواستم خدا خواستمو بمن داده ومن خبرنداشتم فایلهارو که تیراماده شده دیدم گفتم اووووووکی خداجونم ببین ازکی سورپرایز کردی من دیروز متوجه فایلهای تیرماه شدم .

    دراینیستا هم فقط فایلهای استادعباسمنش نگاه میکنم .چون به لطف خدا استاد خودم اینقدر قویه که نیازی به اموزش دیگه نیست .خداروشکر

    نشانه ها وهدایتهای خیلی قوی رو ازکتاب قرآن دریافت میکنم .

    وقتی اصل که استاد خودم هست و 6ساله شاگردشم .دیگه درحاشیه نمیرم و درگیر اموزش دیگه نمیشم .

    استادازت سپاسگزارم برای فایلهای عالی که ساختی و منکه توجنگل راهو پیداکردم – الان براحتی مسیرمو پیداکردم و ادامه میدم به این مسیر پراز آرامش وخوشبختی و عشق.یک دستمم کتاب قران هست مثل نقشه راه رابرام خیلی واضحترکرده واموزشهای شماهم مکمل هست ودستیار کارگردانی خداهستی آقاااااا .مرسی

    خدایاصدهزار مرتبه شکر که استادم هستی .

    دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 1111 روز

    بسم الله

    سلام خدمت استاد و هم فرکانسی های عزیزی که کامنت رو میخونند

    آیات 62 و 63 و 64 سوره یونس خیلی زیبا و کاربردی‌ هستن

    أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ (62)

    الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ (63)

    لَهُمُ الْبُشْرَی فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ ۚ لَا تَبْدِیلَ لِکَلِمَاتِ اللَّهِ ۚ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (64)

    دوستان خدا نه غمی نسبت ب گذشته دارن و نه ترسی نسبت ب آینده

    چقدر این جایگاه زیباست ک نه ترسی داشته باشی و نه غمی

    نسبت به گذشته بابت هر اتفاق و هر از دست دادنی شکرگزار باشی و نگذاری ک ابلیس غم ایجاد کنه

    تو قرآن اومده ک بعضی از گمان ها گناه هستن یعنی بعضی گمان های بد ب خدا باعث ظلم و ضرر ب خود انسان میشه

    اگر انسان سوظن ب خدا نداشته باشه در کمال آرامش میتونه رندگی کنه

    چقدر جایگاه خوبیه ک درک کنی اتفاقات ب ظاهر بد گذشته رو و تغییراتی ک از اون موقع کردی و اونارو خیر بدونی از طرف خدا ک میخاسته با توجه ب تضاد هایی ک بهش برخوردی و در خواست هات انسان بهتر و قدرتمند تری بشی

    اگر تو روابط مشکلی بوده خدا میخاسته اشکالاتت رو برطرف کنی

    همه ماهایی ک تو این سایت هستیم و داریم دنبال می‌کنیم استاد اگر یک نگاهی ب همین آدمی ک یک سال پیش بودیم بکنیم می‌فهمیم چقدر تغییر کردیم اصن ی آدم دیگه ای هستیم ی آدمی ک دوست داشتیم باشیم طبق خواسته هامون خدا هدایتمون کرده

    هممون از خدا خواستیم ک ب راه مستقیم هدایتمون کنه راهی ک نعمت ها داده میشه منتهی وقتی یکم شرایط سخت میشه فک میکنیم ک در راه اشتباه هستیم در صورتی ک ما نمیدونیم خدا میدونه و بلده و باید بهش اعتماد کنم من بهش درخواست دادم و هر شرایطی ک میش میاد باید بدونم اون راهی ک درخواست داده بودم همونه

    خدایا بابت همه تغییراتم سپاسگزارتم

    اما آیات هم همینو میگن

    ب قول استاد مهم ترین معنی تقوا ب کنترل ذهن

    شاید بزرگترین گناه و ظلم انسان ب خودش غم و ترسه

    تقوا یعنی همین ک ن بترسی و نه غمگین باشی

    ب قول خدا تنها کسانی ک ایمان آوردن و تقوا پیشه کردن دوستان خدا هستن

    خدا در آیه 64 ب این ها مژده میده ک اگر بتونین ب این جایگاه برسین صد در صد وعده های منو دریافت میکنین

    تو این ایه میگه تو این سنت خدا تبدیلی ایجاد نمیشه یعنی راه و روش خدا از اول تا آخر همینه

    دو تا مثال خیلی ساده میشه زد ک استاد هم در 12 قدم بهش اشاره کردن

    مثال های مادر حضرت موسی و پدر حضرت یوسف

    هر دو بچه هاشون ازشون دور شدن خدا به مادر حضرت موسی وعده داد ب شرطی ک نترسی و غمگین نباشی ب زودی موسی رو میبینی

    استاد خیلی جالب تو اون دوره میگه ک حالا در نظر بگیرین ک اگر مادر موسی می‌ترسید و یا ناراحت میشد هرگز موسی رو نمی دید و یا خیلی طول می‌کشید این دیدار مجدد مانند دیدار یعقوب و یوسف نبی

    من هرگز حضرت یعقوب را سرزنش نمی کنم اما صرفا از دیگاه قانون چشمان حضرت یعقوب از شدت غم سفید شد اما خدا قانونش رو هم برای پیامبرش اجرا کرد بدون هیچ ملاحظه ای

    شاید کسی ک ایمان نداره ب سراسر خیر بودن خدا و این ک هر چیزی رو ک رقم میزنه از سر محبت و دلسوزی و علاقه شدید ب بندشه این آدم غمگینه و می‌ترسه

    چون نمیفهمه اتفاقات گذشته چه خیری بوده براش و جقدر باعث رشد و میشرفتش شده و چون وعده های حق خدا رو توجه نمیکنه همیشه آینده براش نامفهومه و ترسناک

    اما کسی ک ایمان میاره ب خدا اتفاقات گذشته رو یک نعمت میبینه ک باعث رشد و بهتر شدنش شده و ایمان داره ب حق بودن وعده های خدا

    تجسم کردن خواسته ها شاید یکی از نشانه های ایمان ب خداست ب این ک توانایی خدا ایمان داره

    ب اینجور افراد خدا مژده میده

    مژده های خدا حقه یعنی قطعا اتفاق میفته

    خدا تنها زمانی مژده میده ک قراره صد در صد اون اتفاق بیفته

    مثل مژده فرزند دار شدن حضرت زکریا

    قطعی شده بوده

    خدا به همه ما داره این مژده هارو میده

    مژده های قطعی شده

    تمام این مژده ها برای خدا آسانه

    خداوند ب هر جیزی تواناست

    خداوند ب هر اتفاقی ک مژده میده تواناست

    یکی از دلایل غم ها شاید اینه ک فرد فکر میکنه اگر اتفاق ب ظاهر بدی تو گذشته اتفاق افتاده خدا میخادعذابش کنه

    در صورتی ک خدا ب عذاب گسی نیاز نداره خدا داره بهش لطف میکنه و میخادک بندش نقص هاشو برطرف کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    رضا گفته:
    مدت عضویت: 1168 روز

    سلام بر استاد عزیز و خانم شایسته

    ی اتفاق جالب خواهرم تعریف کرد که گفتم بیام اینجا بنویسم. تو تعطیلات خواهرم شمال بود همراه برادرم و مادرم. یک روز بخاطر کمر درد شدید خیلی کلافه بود مادرم گفت من قرص استامینفون تو کیفم دارم بردار و بخور بهتر میشی خواهرم میره از کیف مادرم قرص برمیداره و میخوره ، میگه بعد چند ساعت خوب خوب شدم و به کاراش و مهمونا رسید . شب قبل خواب مادرم کیفش رو اورد که قرص بخوره به خواهرم گفت از کدوم قرص خوردی و خواهرم نشون داد بعد مادرم گفت این قرص قند هستش اصلا استامیفون نخوردی و وقتی این رو تعریف کرد به قدرت ذهن بیشتر پی بردم و گفتم بیام اینجا هم بنویسم .

    وقتی ذهن تا این حد قوی و قوانین فرکانسی انقدر دقیق داریم بهتره در مسیر خواسته و رشد از ان استفاده کنیم.

    شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    میثم شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1309 روز

    سلام و درود به دوستان عزیز و استاد نازنین

    استاد چند تا مثال عالی دارم از این پیش فرض ذهنی و بارها استفاده کردم ازش و حتی با اعتماد به نفس با دارو نما بیمار در مان کردم

    خودم یه تجربه عالی دارم کا شاید هرکسی که خدمت رفته این داستان براش اتفاق افتاده باشه .

    دوستای من دورانی که وقت خدمتتشون می شد می‌ترسیدند و با الگوهایی که داشتن خدمت و برای خودشون سخت میکردن و با ترس خدمتشون رو شروع میکردن و با پیش فرض اینکه خدمت سخته و پوست آدم و میکنن یا خدمت و شروع نکرده فرار میکردن یا اگر شروع میکردن خدمت براشون خیلی سخت می گذشت

    من وقتی خواستم خودم خدمت برم یه مثالی رو یکی برام زد گفت اگر خدمت و سخت بگیری سخت میگذره راحت بگیری راحت میگذره .

    من این حرف تو گوشم موند که گفتم من راحت میگیرم راحت میگزره و خدا هم الگو های عالی سر راهم گذاشت که تو خدمت به صورت معجزه وار خوش گذشته و کل خدمت کیف کردن .

    منم با این باور شروع کردم باورتون نمیشه بهترین آموزشی افتادم که هرکسی میشنید میگفت خدمت نمیکنی که رفتی هتل ..

    معجزه وار تو یگان خدمتی شدم منشی مدیر کل فروش صبا باتری صبح ماشین از خونه من و سوار می‌کرد ظهر با ماشین می‌برد منزل پنجشنبه تعطیل جمعه تعطیل مثل یه کارمند خدمت کردم سه ماه آخر خدمتم و نرفتم تسویه نکردم با پونزده ما خدمت کارت پایان خدمتمم برام صادر کردن .

    خلاصه انقدر دیگه راحت گرفتم که خدا هم برام کاری و کرد که هیچ کس باورش نمی شد .

    هم خدمتیام آرزو صندلی من و داشتن فکر میکردن من پسر یه مقام بالا هستند یا آشنا گردن کلفتی دارم نمی دونستن باورشون نمی شد میگفتم پارتی خداست .

    یه داستان جالب که خیلی جرات می خواست ولی من با حال خوب انجام دادم .

    من پرسنل بیمارستان هستم و دوره کرونا تجربه های خوبی کسب کردم چه افرادی رو دیدم که با سرفه اومدن تا شنیدن مشکوک به کرونا هستن از ترس زیاد و با باور منفی که جامعه درگیرش بود به دلیل ایست قلبی می مردن نه کرونا .

    خلاصه پدر من من تو سن 65 سالگی سرفه هاش شروع شد من آوردم یه عکس از ریه هاس گرفتم و متوجه شدم ریه های پدرم درگیر شده و باید تهت درمان باشه و مطمعن بودم که بگم کرونا گرفته روحیه اش خراب میشه و با پیش فرضی کا از کرونا داشت شرایط خوبی رو تجربه نمی کرد .

    آقا من نزاشتم متوجه بشه و اومد به بابا با ارژی و با اعتماد به نفس گفتم خدارو شکر ریه هات سفید سفید هیچیت نیست و جو دادم که دکتر هم تعجب کرد تو این سن همچین ریه های تمیزی داری . فقط علائم سرما خوردگی داری گلوت التهاب گرفته باعث میشه سرفه کنی اونم گفت یه قرص سرما خوردگی ساده بخور خوب میشی و مایعات زیاد .

    استاد دکتر دستور بستری داده بود و من خودم بابا و دارو نما کردم و روحیه شو بالا بردم و بردمش خونه بعد چند روز سرفه هاش قطع شد و حالش خوب خوب الانم چند سال از این موضوع میگزره و خداروشکر عالیه عالیه و تازه سرحال تر سرحال تره چون من همیشه در گوشش میگم تو این سن شما کمتر مردایی پیدا میشن انقدر سالم و سلامت باشن و باور های خوب درگوشش میگم و لذت میبره .

    ممنونم ️ از شما و استاد عزیزم

    ایشالله دست به خاک میزنید طلا بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    حسین رضایی گفته:
    مدت عضویت: 128 روز

    سلام و درودِ خدمت استادعباسمنش و‌خانم شایسته و تمامی دوستان خوبم.

    خداروشاکرو سپاس گزارم بابت استادخوبم و دوستان پرانرژیم‌ که دراینجا‌حضوردارن

    چندوقت پیش یکی از دوستام یه کتونی کادو اورد برام و گفتش که این کتونی خودم کادو گرفتم ولی بزرگ برام ومیخوام بهت کادو بدم این کتونی رو از یکی از دوستان که‌دربهترین نقطه تهران زندگی میکنه کادو گرفته بود و به این نیت گرفته بود که‌این اصل اورجینال برند ساکونی،خلاصه ما این کتونی رو روز اول پوشیدم این حسو به من داد که انگار فنر زیر پاهام فنر کذاشتن خیلی احساس خوبی داشتم باهاش یه مدتی ازش گذشت و همون کتونی از نوک انگشت پاره شد و از فرم افتاده بود کمتر از چندماه دیگه قابل استفاده نبود ولی من به این باور این کتونی رو پوشیدم که این از همون کتونی هاست که انقدر بپوشم دیگه خسته بشم ولی اینجور نبود.

    اینم تجربه من از این فایل.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    احسان شهرکی گفته:
    مدت عضویت: 856 روز

    بنام خدا

    سلام استاد عزیز و خانم شایسته گرامی

    استاد خیلی فایل بی نظیری بود و کلی درس داشت برای من سپاسگزارم از شما

    ی مثالی میزنم از خودم ک همین دیروز اتفاق افتاد

    دیروز خونه پدر خانومم بودم ک داشتم با برادر خانمم پلی استیشن فوتبال بازی میکردم

    یکی از دسته های بازی خراب بود و دسته سالمه دست من بود من بازی فوتبال رو از برادر خانومم بردم

    برادر خانومم ک بازیشم از من بهتر بود بعد بازی گفت دسته خرابه دست من بود اگه مردی بیا با دسته من بازی کن و من با دسته تو بازی کنم

    دسته های بازی رو عوض کردیم و چ اتفاقی افتاد

    من قبل بازی همش ب خودم میگفتم اصلا دسته خراب نیست و بازی کردم

    و اتفاقی ک افتاد این بود ک من بازی رو بردم با نتیجه بهتر از بازی قبل

    حالا چرا بردم با این ک دسته خرابه دستم بود و حتی برادر خانومم بازیش خیلی خیلی از من بهتر بود

    این بود ک : من توی ذهنم اون دسته سالمه انگاری دستم بود و ذهنم رو کنترل کردم و بهش جهت دادم ب سمتی ک من میخواستم

    جوری ک ذهن من اصلا نمیدونست دسته خرابه دست منه

    شاید ی اتفاق خیلی ساده بود ولی برای من خیلی درس داشت

    ذهن همون چیزی رو میپذیره ک ما میخوایم

    تمام اتفاق زندگی ما هم اینجوری اتفاق میوفته

    هر چیزی ک ما توی ذهنمون پرورش بدیم همون رو ب صورت نتیجه فیزیکی توی زندگی تجربه میکنیم

    تمام اتفاقات زندگی توی ذهنمون رخ میده

    پس من باید همین اتفاق ب ظاهر ساده رو توی ذهنم بلد کنم و با خودم تکرارش کنم

    استاد عزیزم سپاسگزار شما هستم ک با استفاده از آموزه های شما بهتر میتونم ذهنم رو بخونم و بدونم ذهن چجوری کار میکنه

    در پناه الله باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    پریوش صالحی گفته:
    مدت عضویت: 216 روز

    سلام خدمت استاد گرامی و همه دوستان عزیز چند سال پیش من در کلاس ها که شرکت می‌کردم یک از آشناهای شوهر دخترم رو اولین بار دیدم ودیدم خیلی ورم کرده وچشمایش هم بر آثر چربی زیاد دیده نمیشد اومده بود دکتر وفایده نداشت من گفتم مخوام یک قرصی برات بیارم از آمریکا آوردن گرون هست مخوای گفت تورو خدا بیار هر چی پولش باشه میدم آمدم خونه و داروها محلی رو با آرد مخلوط کردم و100 عدد درستکردم وبهش دادم وتا دوسال کارم همین بود وحالا خیلی خوب شدحالش وهمیشه تشکر میکرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    امیر مهدیزاده گفته:
    مدت عضویت: 868 روز

    سلام ارادت خدمت استاد بزرگوار

    من اشکانم 13 سالمه من پسر امیر مهدیزاده پدرم داشت درس توت فرنگی 19 دلاری رو تماشا میکرد و من هم داشتم صحبت های شما رو گوش میکردم و از پدرم خاستم که برای شما اینجا کامنت بنویسم

    درباره اینکه ذهن چه کار هایی میتونه انجام بده

    من ی شوهر خاله دارم که بهش میگم عمو داود این عموی ما خیلی روی بچه هاش حساسه یعنی حواسش خیلی به بچه هاش هست که مثلا مریض نشن اینا ولی همیشه خدا این بچه های خاله من یا سرما خوردن یا به هر حال یک مریضی دارن

    اما من خودم خیلی مثل این عمو داودم حساس نیستم برای مثال یک دوروزی بود برف اومده بود ما داشتیم میرفتیم جمعه بازار من با زیرپوش رفتم و یک کاپشن روش پوشیدم زیرپوش تا آخر دادم بالا و تمام ولی یک سرفه هم نکردم

    و در کل میخاستم بگم که عمو داود من باید روی ذهن خودش کار کنه همونطور که خودتون گفتین

    راستی من خیلی از پسرتون مایک خوشم میاد چون انگلیسیش خیلی خوبه برای همین هم من دارم زبانم خوب یاد میگیرم تا بتونم مثل مایک صحبت کنم تازه من دارم تلاش می‌کنم که بتونم مدرک ایلس خودم رو بگیرم تا بتونم به آمریکا مهاجرت کنم و شمارو از نزدیک ملاقات کنم

    و راستی من به همراه خانواده سریال زندگی در بهشت را کاملا دیده ایم و الان هم تا قسمت 93 سریال سفر به دور آمریکا را دنبال کرده ایم و همچنین دوره عزت نفس را از شما خریداری کرده ایم

    و در پایان خداروشکر میکنم که همچنین آدمی رو به من معرفی کرده و سر راه ما قرار داده

    و خلاصه از شما ممنون و سپاسگزارم که ذهنیت ما را ساختید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      مصطفی شهنواز گفته:
      مدت عضویت: 892 روز

      سلام اشکان عزیز این پیامم برای تو که با 13 سال سن انقدر عالی قانونو یاد گرفتی اینم بهت بگم منم دقیقا عین تو از بچگی لباس زیاد نمیپوشیدم ولی خیلی بهتر از پسر خاله م که چهل تا لباس کاپشن میپوشید همیشه ی خدا مریض بود آفرین بهت با همین فرمون برو جلو زندگی شگفت انگیزه مطمئنن اگر همینطور ادامه بدنی چقدر انسان عالی برای جهان زیبای خداوند میشی آفرین بهت من بهت افتخار کردم در مسیر خداوند در عشقو نور باشی عزیز دلم

      خدایا شکرت برای جهان قانونمندو زیبات

      خدایا شکرت برای این جهان فرکانسیت که انقدر عادلانه فرکانس های خودمونو بهمون برمیگردونه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سید عبداله حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1964 روز

    به نام الله یکتا و مهربان.

    باز هم سلام دوباره خدمت استاد بزرگوار.

    چقدر این فایل ها انرژی مثبتی دارند، چقدر باعث میشه که آدم خودش را بشناسه احساس میکنم که

    من برگشتم به دوران کودکی ام و داشتم به اون پیش فرض هایی که داشتند تو ذهنم ساخته می‌شدند و من هیچ گونه آگاهی در موردشون نداشتم و اونارو بدون دلیل میپذیرفتم در صورتی

    هیچ کدومشون واقیعت نداشت.

    داشتم کامنتای بچه‌ها را تو این صفحه میخوندم

    دیدم چقدر پیش فرض های متفاوت و مشابه تو

    هر فرهنگی را ما داریم و همشون هم یه روزی واقیعت اون جامعه بوده و خیلی ها هم ازشون پیروی می‌کردند و هیچ کسی هم نمیتونسته اون

    باور را تغییرش بده مگر این که اون آدم بایستی یه آدم تاثیر گذاری بوده باشه، یا اینکه طراح اون باوره باشه.

    حالا که دارم این آگاهی ها را می‌شنوم بیشتر متوجه میشم که همه اینا به خاطر جهالت بوده من خودم تو منطقه خودمون پیش فرض هایی که داریم را براتون می‌نویسم شاید خیلی ها هم با این

    باور آشنایی دارند.

    خیلی سال‌ ها پیش خودمون دام داشتیم و از شیرش برا زندگی روزمره مون استفاده می‌کردیم اما

    هیچ وقت از شیری که از دام هامون میدوشیدیم

    مامانم نمیتونسته پنیر درست بکنه و من همیشه برام جای سؤال بود که چرا همسایه بغل دستی مون میتونه پنیر درست بکنه اما ما نمیتونیم مامانم

    بهم میگفت برا ما پنیر نمیاد و ما یادم هست که

    شیر گاو هامون را عوض می‌کردیم در صورتی که

    درست مثل توت فرنگی 19 دلاری، جنس یکی بود،

    غداشون یکی بود اما وقتی که با شیر گاو همسایه

    پنیر درست می‌کردیم خیلی هم خوب بود اما از خودمون اصلا جواب نمیداد.

    پیش فرض ها چقدر میتونه نتیجه را تغییر بده یعنی به همون نسبت که به اون سمت تونسته تغییر بده جای خوشحالی داره که پس می‌تونیم

    آگاهانه با باورهای درست ونتیجه بخش و ثروت آفرین ذهنمون را به نفع خودمون تغییرشون بدیم

    و لذت واقعی را از زندگی مون ببریم.

    استاد عزیزم مرسی.

    در پناه حق پیروز و سربلند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: