live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه - صفحه 34
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/03/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-12 01:48:112024-10-12 03:44:55live | خروج از جامعه “معلولان باوری” و خلق زندگی دلخواهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
عجب نشانه هایی امروز و دیروز برام میاد.میگه فقط شکرگزاری کن سپاسگزاری کن .
همیشه وقتی حتی احساسم ناخوب میشه برای تنظیم فرکانسم شکرگزاری میکنم و جالبه زیاد طول نمیکشه که حالم احسن الحال میشه.
باید شکرگزار خدا باشم که چنین استادی دارم و در چنین سایتی عضوم.
سپاسگزار استاد هستم که اصول رو بیان میکنند و در ساده ترین حالت برامون میگه و بهمون میگه که اصل راحته و در دسترس همه.
واقعا من دنبال چی هستم؟وضوح در خواسته کنم و با همین قانون بدست میآورم و قبلا هم همه چی رو بدست آوردم.
سپاسگزار استاد عزیزم هستم
سلام استادعزیرم
خداوندروشاکروسپاسگزارم که شمارو وارد زندگی
ام کرد تا هرانچه رو که درمورد قوانین جهان
وقوانین چگونه زندگی کردن،تغییر باورهای محدود کننده وضعیف،کنترل ورودی های ذهن
، واستمرار برروی عمل به قوانین رو به زیبایی تمام با نهایت صداقت آموزش میدین
وبا بیان مثال هایی واقعی که برای شما اتفاق افتاده
بیشتر باور احساس خوب =بااتفاقات خوب به شکل قدرتمند تری در درون ماشکل می گیره
ازخداوند متعال برای شما، خانم شایسته عزیز وهمه ی دوستان نازنینم
سلامتی، ارامش، ثروت، سعادت، وپایداری دراین مسیرسبز رو آرزو میکنم
ا
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی به امید خودت
گام 17
سلام استاد جان و مریم خوبم و دوستان همراهم
سپاسگزاری یک ابزار هست و وقتی نتیجه میگیریم خیلی زود با نتایج یکی میشویم و فراموش میکنیم
دقیقا دقیقا زمانی که بنده با تمام وجود وقت گذاشتم و سپاسگزاری کردم و روی باورهای ثروت ساز کار کردم و وقتی نتیجه را دیدم و همین که نتایج شروع شدن به آمدن به سمتم
سریع اعتبار آن را دادم به خودم که من کار کردم که این ثروت وارد زندگیم شده
من من کردم و انقدر درگیر من من ها شدم که زندگیم شد یک جهنم و با همسرم شدیم کارد و خون
از هر طرف بهم فشار وارد میشد
هر روز یه تشنج و یه چالش میومد تو زندگیم
خدایا شکرت که خدا هست و بندشو تنها نمیزاره
وگرنه منی که این همه ادعا میکردم رو خودم کار میکنم
هر روز یه جای کارم میلنگید
اما امسال که از روز اول تمرکز گذاشتم رو سپاسگزاری خدارو شکر خیلی بهتر از هر سالم بودم
بعضی مواقع به خودم یاد آور میشوم که من باید بیشتر داشته هام را ببینم
و در اکثر مواقع با زبان سپاسگزاری میکنم و در قلبم چیزی روشن نیست اما همون هم فکر میکنم جواب میده
من هر روز از خدا میخواستم خدایا به من ثروتی عطا کن که خودم و فرزندانم و نسلهای بعد از ما هم از این ثروت استفاده کنیم و لذت ببریم
هر روز هم شکر گزار داشته هام بودم اما وقتی چالش مالی برام پیش اومد
گفتم الله اکبر خدا جان من که شکر گزاری میکنم
هر روز هم دارم به اندازه ای که باید روی باورهای کارمیکنم
پس اینا دیگه چی هست؟
وقتی که شروع کردم بیشتر سپاسگزاری کردم و نتیجشم سریع دیدم
متوجه یک موضوع شدم اونم اینکه من خودم را لایق ثروتمند شدن نمیدونم و باور به فراوانی هم در وجودم کم هست
و باز نشستم برای همین بی پولی که برام رخ داده تا من متوجه باگم و اشتباهم بشم ساعتها سپاسگزاری کردم
چون تا من لایق ثروتمند شدن نباشم که ثروت سراغم نمیاد
تا زمانی که لذت نبردم از لحظه به لحظه ام ثروت سراغم نمیاد
تا زمانی که من سپاسگزار نباشم و فراوانی ها را نبینم ثروت سراغم نمیاد
اکنون خدارو شکر که این فایل را اول 10 بار گوش کردم و بعد کامنت میزارم چون من عاشق اینم که شکر گزارتر و الهی تر باشم
عاشق اینم که هر لحظه در مسیر درست باشم
تا زمانی که زنده هستم و زندگی میکنم زیبا و لذت بخش زندگی کنم
و عاشق خودم و خدایم باشم و هر ثانیه به خدا و نعمتهاش سجده کنم
خدایا شکرت بابت استاد و مریم جان که این فایل را گذاشتن رو سایت تا من بیشتر سپاسگزار باشم و بیشتر نعمتهامو ببینم
خدایا شکرت بابت تمامی دوستانی که تجربیات خودشون را به اشتراک میگذارند تا منم استفاده کنم
و تجربه کسب کنم
خدایا به تمامی عزیزان سایت عشق،ارامش،ثروت و سلامتی پایدار عطا کن .
بنام خداوند مهربان
سلام به همه
گام هفده دهم از پروژه ناب خانه تکانی ذهن .
استاد چی ویو زیبای در پشت تان خدایا شکرت
به به به این زیبای خدا ره صد هزار مرتبه شکر .
استاد من این فایل را دو بار گوش کردم و بعضی قسمت هایش از پیشم میرفت چون به زیبایی که در پشت تان است خیره میشدم . اما بازم مثل دگه گام ها کلی نکات خوب و مثبت دیدم وشنیدم خدایا شکرت .
تعهد میدهم که یک کتابچه داشته باشم که فقط نکات مثبت و خوب و زیبایی را در آن بنویسم البته که برای خودم یک برنامه ساختم که یک کتابچه در طول روز پیشم میباشد و فقط نکات مثبت که در روز اتفاق میفتد را در آن مینویسم و شب مرور میکنم و در موردشان با خودم صحبت میکنم . البته که سریال سفر به دور آمریکا هم کلی نکات مثبت و خوب دارد .
من خودم با افکارم میتوانم بعضی از اتفاقات را در زنده گیم خلق کنم ، پس چی خوب که احساسم را بگذارم روی سپاسگذاری کردن ، توجه کردن روی نکات مثبت ، که بیشتر و بیشتر ازین اتفاقات ببینم .
همین اکنون که این کامنت را مینویسم یک اتفاق افتاد که دقیقا همین قانون را ثابت می
سازد. خدایا شکرت بابت این قانون ثابت
اما انسان فراموشکار است فراموش میکند که اینهمه نعمت که دارد از کجا شده و توسط کی بوجود آمده. عامل اصلی رسیدن به خوشبختی تمرکز بر اصل است نه حاشیه ها .
سپاسگذاری یک ابزاری قوی است که در تمام موارد نقش عمده را بازی میکند بلخصوص در رسیدن به احساس خوب .
وای از احساس که شکر گذاری برای آدم میدهد .
معجزه میکند همینکه میگی خدایا شکرت بخاطر فلان چیز کاملا حالت دگرگون میشه ، احساس سابق را نداری ، آدم سابق نیستی به به .
سپاسگذاری باعث میشود که اتفاقات عالی را تجربه کنیم ، نعمت های بیشتر وارد زنده گی ما شود، ظرف وجود ما بزرگ تر میشود ،اما سپاسگذاری واقعی که بزرگترین نتیجه آن آرامش قلبی است .
باید کتابچه داشته باشیم که روز موقعی بیدارشدن و شب هنگام خوابیدن شکر گذاری های خود را بنویسیم .
خدایا شکرت بخاطر صحتمندی ام
خدایا شکرت بخاطر دست خط زیبایم
خدایا شکرت بخاطر استادم و خانم شایسته
خدایا شکرت بخاطر فامیلم ….
خدایا شکرت…..
استاد واقعا که به گفته شما اگر سپاسگذاری خود را بنویسیم شرمنده میشویم.
بزرگترین معجزه سپاسگذاری رسیدن به احساس خوب است، حالا گذشته ازینکه اگر احساس خوب داشته باشیم باعث اتفاقات خوب هم میشود.
بار ها شده که با کنترول ذهنم توانستم نتیجه را آنگونه که است برایم رقم بزنم یکی از آنها همین چند روز پیش بود که یکی از دوستانم را فرستاده ام بودم برای خرید چیزی ، بعدآ خیلی منتظر ماندم اما نیامد ، با خودم نشستم و فکر کردم اما در یک قسمت جای گفتم بخدا میسپارمش بعدا رفتم و یک فایل از استاد را گوش کردم و اصلا در موردش فکر نکردم . اتفاقی که در ادامه افتاد هم خود دوستم آمد و هم همان چیز هائیکه من میخواستم یعنی کاملا چیزیکه آرزویش داشتم اتفاق افتاد .
اصلا رقابتی وجود ندارد. مسابقه وجود ندارد، من میتوانم زنده گی خودم را خودم بسازم با کانون توجهم ، نیاز به رقابت با دیگران نیست .
با تغییر حتی اینکه جای فزیکی ما هم تغییر میکند
خدایا شکرت بابت اینهمه آگاهی که در این فایل بود.
خدانگهدارتان
بنام خدایی فراوانی
سلام به همه همسفران عزیزم
گام 17 ام/ خانه تکانی ذهن
سپاسگذارخدای هستم که استفاده از آگاهی های این فایل را قسمت من کرد.
واقعا تحسین تون میکنم استاد عزیزم که چقدر میتونید کنترل ذهن داشته باشید و شرایط را به نفع تون تغیر بدید.
از روزیکه روی خودم کار میکنم خدارا شکررر کنترل ذهن خوبی دارم. به نسبتی که باور های مناسبی ساختم.
فروردین 1403 من دوره بینظیر 12 قدم رو شروع کردم.
قدم اول رو داشتم کار میکردم و تازه یاد گرفته بودم جهت دهی آگاهانه کانون توجه ام را با کار کردن تمرین ستاره قطبی.
یه موردی به ظاهر نامناسب برایم پیش اومد که خداراشکررر با کنترل ذهن به نفع من تمام شد.
من با مادرم سفری داشتیم به کشورم افغانستان
16 ام فروردین بود که با ذوق وشوق راهی سفر شدیم و قرار بود عید رمضان را به هرات باشیم.
من توی تمرین ستاره قطبی ام نویشته بودم که دوست دارم شب عید هرات باشم.
ما 16 ام به سمت مشهد حرکت کردیم.
رفتیم مشهد خونه فامیل مون و فرداش رفتیم به سفارت که نامه ای خروج بگیریم..
وقتی رفتیم سفارت نامه نداد
طالبان گفتن که چون شما مرد به همراه ندارید ما نمیتوانیم خانم هارا تنهایی اجازه بدیم مگر اینکه یک شخص (پدر،برادر،پسر عمو) از امور مهاجرین افعانستان یه رضایت نامه برامون ایمیل کنه بعد ما شمارا اجاز میدیم وگر نه نمیتونید از ایران خارج بشید.
وقتی من این حرف رو شندیم در چند دقیقه اول کلا بهم ریختم چون از نظر من یک کار ناممکن بود.
یه چند لحظه با خودم فکر کردم و حرفای استاد را توی ذهنم مرور کردم و شروع کردم به جستجوی اینکه یه راه حلی پیدا کنم.
شرایط طوری بود که ما نه میتوانستیم دوباره تهران برگردین ونه میتونستیم بیشتر از یک هفته خونه ای فامیل مون بمونیم چون اونا مسافرت میرفتم.
بلاخره با کنترل ذهن و جستجویی پیدا کردن راه حل توانستم با یکی از دوستام که توی هرات بود هماهنگ بشم و خوشحال شدم که یه سر نخی پیدا کردم.
اون روزتمام شد و من شب توی دفتر سپاسگذاری ام نویشتم که حد اقل به ذهنم رسیده و بهم الهام شده که باید این قدم رو بردارم و با این شخص هماهنگ بشم .
صبح که بیدار شدم توی تمرین ستاره قطبی ام نویشتم که خدایا دستانت را به سمتم بفرستم
اون روز توانستم با اون فردی که باید کار مونو انجام بده به ارتباط بشم.
خدارا هزاران بار سپاس که اون روز تقریبا این پروسه طی مراحل شد و ادامه اش موند واسه فرداش
من هر لحظه متوجه افکارم بودم و سپاسگذاری میکردم و خداوند هدایتم میکرد..
تا این پروسه طی مراحل شد چند روز طول کشید و فقط دو روز دیگه به زمانی که ما باید از کشور خارج بشیم مونده بود. یعنی دو روز مونده بود به عید رمضان.
فردای اون روز تا رفتم سفارت زمان گذشته بود و ادارات دولتی تعطیل شدن
ما فقط یک روز وقت داشتیم تا نامه ای خروج بگیرم و اصلا معلوم نبود که آیا این مدارک ما تایید میشه یا نه و آیا واسه شون این مدارک ایمیل شده یا نه.
بلاخره فرداش رفتم و دیدم سفارت خیلی خلوته تعجب کردم مگر میشود
رفتم جلوتر دیدم نویشته هست تا بعد عید رمضان یعنی 4 روز تعطیل هست.
چند لحظه ای اول خیلی ناراحت شدم
ولی گفتم خدایا خودت که میدانی شرایط مارا خودت یه راهی نشانم بده.
بعد چند لحظه دیدم یه شخصی آومد توی اون اداره و من رفتم جلو مدارک رو نشان دادم و شرایطم رو گفتم
بهم گفت امروز تعطیل هست و هنوز مدارکات برایم ایمیل نشده
اگر تا یک ساعت دیگه ایمیل شد من برات انجام میدم اگر نه که میمونه واسه بعد تعطیلات.
خدارا صدهزار مرتبه شکر چند دقیقه بعدش ایمیل اومد و اون به راحتی کارم رو انجام داد و ما توانستیم حرکت کنیم به سمت افعانستان.
و خدایا صدهزار مرتبه شکررر به راحتی رفتیم ودقیقا 12 شب عید ما هرات بودیم…
خدایا سپاسگذارم
خداراشکررر
وقتی این اتفاقات افتاد من از دل این اتفاق چند تا درس گرفتم.
اول اینکه وقتی از خدا چیزی رو میخواهی باید صبر داشته باشی تا زمانش برسه خدابهت میده حتمااا
مثلا من از خدا خواسته بودم شب عید برسیم هرات ولی هی تقلا میکردم که زودتر راه بیافتیم و بریم.
درس بعدی که داشت این بود که مدارک ما دقیقا زمانی اوکی شد که یک روز کاملا خلوت بود و نیازی نبود کلی سر صف منتظر بمونیم
و به راحتی واسانی انجام شد.
خدایا سپاسگذارم
این موضوع رو نویشتم تا رد پا بمونه وبه خودم یادآوری کنم که اگر کارام درست شد و اتفاقات خوب افتاد فقط نتیجه کنترل ذهن بوده و ساختن باور مناسب.
خدارا شکررر
درپناه حق باشید عزیزانم!
سلام بر استاد عشق و مریم جونم
خداقوت استاد ،عجب فایل بی نظیری بود
دوباره یک مهر تاییدی خورد بر این اصل که عامل اصلی رسیدن ما به خوشبختی فقط کنترل ذهنه!
منی که این اصل رو پذیرفتم ،باید همیشه با خودم مرورش کنم چوت فراموش میکنم برای همینه که باید هر روز توی این محیط ایزوله باشم و مدام خودم و افکار و احساساتم رو مشاهده کنم ببینم توی چه وضعی هستم،که اگه زده بودم توی جاده خاکی سریع به مسیر برگردم
این فراموشی هم طبیعیه،تو ذات آدمه،چون اگه فراموشکار نبود انقدر راحت گول شیطان ذهن رو نمیخورد و همیشه شکرگزار بود
شیطان هم میدونسته که انسان چه راحت ناشکر میشه
عجب معجزه ایه این شکرگزاری، واقعا در هر حالتی معجزه میکنه
یهو انگار آتیش درونت رو تبدیل به یک گلستون میکنه
خیلیها توهم شکرگزار بودن برمیدارن و فکر میکنن خیلی شاکرن، اما شکرگزاری یعنی حس آرامش،یعنی حس خوب و به دنبالش کلی شگفتی میاد توی زندگیت
سر جهان رو نمیشه کلاه گذاشت ، دستتو بزار روی قلبت، داشته هاتو مرور کن و هر بار از ته دل بگو شکر
شعف رو بیار توی قلبت، سرمست شو، با شکرگزاری باید زنده شد،باید به بی نیازی رسید اونوقته که همه چی میاد
توی شرایط خوب هنر نیست شکرگزار بودن، اونی زرنگه که توی شرایطی که ظاهرش ناجالبه باز هم بگه شکر اونم با تغییر نوع نگاهش، با تغییر زاویه ی دیدش
خیلی توانمندیم ما، ببین چه قدرت، چه نیرو و چه ابزاری جان جانان در اختیارمون گذاشته
میگه تو درگیر هیچی نشو
تو نزار حالت خراب شه
تو بهم اعتماد کن
من برات شگفتی رقم میزنم
پس من یک کار رو باید خوب یاد بگیرم باید هر روز تمرینش کنم و اونم کنترل ذهنه
صبور هم باشم ، قدم به قدم مرحله به مرحله همه چی بهتر میشه
خدایا شکرت برای این مسیر آگاهی بخش
خدایا شکرت
استاد جونم عاشقتم
مریم جونم عاشقتم
به نام رب العالمین
گام هفدهم
سلام بر استاد عزیز و تمام دوستانم در این پروژه خانه تکانی ذهن.
یه نکته جالب که من با شنیدن این فایل بهش برخوردم این بود :
من چون نقاشی میکنم و کلا عاشق هنر و کارهای هنری هستم پس کانون توجه من فقط کارهای هنری و نقاشی است و به همین دلیل توی سرچ های من فقط نقاشی است و روزانه فقط به این چیزها برمیخورم و هر روز هم کارهای بهتر و قوی تر میبینم و چشمان من فقط دنبال هنر است حالا اگه پاساژی میرم توی مغازه ها دکور ها را میبینم و دقت من به در و دیواره و تابلوها و …
و من فکر میکردم که همه مردم اینجوری فکر میکنن و یا همه مردم دنبال هنر هستند و دنبال زیبایی هستند.
بعد از مدتی متوجه شدم نه اینجور نیست . اندک آدم هایی هستند که دنبال زیبایی هستند. و خیلی از خونه هایی که مهمان شدم متوجه شدم مردم اصلا اهمیتی نمیدن که دیوارشون تابلو داشته باشه یا حتی اون تابلو به خونه بیاد یا نه . اصلا خیلی ها اهمیت نمیدن اصلا خیلی ها نمیبینند.
اصلا اون چیز هایی که من میبینم خیلی ها نمیبینند
من حتی فیلم میبینم توی دیواراش دنبال تابلو هستم و شاید برای خیلی ها خنده دار باشه.
و متوجه شدم که اصلا اینطور نیست و هر روز دارم قدر کارهای خودم را بیشتر میدونم و برای خودم و کارهایم ارزش قائلم.
در زمینه سپاسگزاری و کانون توجه و این مواردی که ما اینجا یاد میگیریم همهمینطوره.
من چون اینجا و توی این سایت هستم و همه بچه ها اینقدر خوب کامنت میزارن و بچه ها اینقدر خوب قوانین را درک کرده اند و عمل میکنند فکر میکردم که همه و بیشتر مردم این قوانین را میدونند و دنبال میکنند و آگاه هستند و کتاب میخونند و ...
و بعد متوجه شدم که نه اینطور نیست چون کانون توجه ما اینهاست با آدم هایی روبرو میشیم که این قوانین را میدونند. و عمل میکنند.
اما در اکثریت جامعه اینطور نیست و اگر رندوم با کسی در این موارد صحبت کنی متوجه میشی که مسابقه ای در کار نیست و خیلی ها اصلا به این قوانین و سپاسگزاری اهمیتی نمیدهند.
و ما هم به این اکثریت کاری نداریم و ما به اقلیتی کار داریم که دارند یاد میگیرند و عمل میکنند و رقابتی همنیست هر کسی به اندازه ظرفیتش میفهمه و یاد میگیره و عمل میکنه و نتیجه میگیره.
من هم به اندازه خودم یاد گرفتم که با توجه به همین موضوع بالا من به هر چیزی توجه کنم از جنس همون چیز وارد زندگیم میشه.
و چشمان من ناخودآگاه دنبال آن چیز هایی است که بهش توجه میکنم و جهان آن چیزهایی را سر راهم قرار میده که توجه کرده بودم .
پس هر چه سپاسگزارتر باشم نعمت های بیشتری دریافت میکنم.
بالاترین فرکانس و نزدیکترین فرکانس به نور الهی سپاسگزاری است .
البته :
سپاسگزاری به نوعی که احساسم را خوب کنه.
و نتیجه احساس خوب اتفاقات خوبه.
و از دانستن این موضوع و عمل کردن به همین موضوع هر روز یک کمی بیشتر و بهتر عمل کنم و نتایج هم به همون نسبت بیشتر و بیشتر میشه.
هر چقدر سپاسگزارتر باشیم آرامش بیشتری داریم
و وقتی آرامش میاد ناخودآگاه تمام چیزهای منفی کنار میره. دیگه آرامش داریم و برای چیزهای جزئی حرص نمیخوریم و همه آدم ها را همونجوری که هستند میپذیریم و تحسینشون میکنیم و حتی اگه خوشمون نمیاد توجه نمیکنیم و ازشون میگذریم.
ایننتیجه آرامشه .
احساس خوب نتیجه آرامشه
و آرامش نتیجه سپاسگزاری است.
و همینجا من از خانم شایسته متشکرم که این پروژه را در سایت گذاشتند تا روزانه به این آگاهی ها دست پیدا کنیم و تکرار کنیم چون یادمون میره.
ذهن فراموشکاره و زود یادش میره که کجا بوده و الان کجاست. و هی بیشتر و بیشتر میخواد و اگه بیشتر نشه میگه ببین نتیجه نمیده.
اما این فایل ها ما را به آرامش دعوت میکنه به صبوری کردن دعوت میکنه و به حال خوب داشتن دعوت میکنه.
و از تک تک دوستانم در این مسیر سبز متشکرم که کامنت مینویسند مثال از خودشون میزنند و یاداوری میکنند که هممون مثل هم هستیم و تجربه های متفاوتی را داریم زندگی میکنیم.
و هر کسی به اندازه ای که داره به قوانین عمل میکنه نتیجه میگیره.
و استاد عزیز ممنونم که در هر فایلی از خودتون مثال میزنید تا برای ما بدیهی تر بشه. که جایی اگه یکدفعه همه چیز برخلاف ما پیش رفت به خوبی ها توجه کنیم و یکدفعه ورق برمیگرده و همه چیزهایی که فکر میکردیم به ضرر ما است به نفع ما تموم بشه.
خدایا شکرت
سپاسگزارم و دوستتون دارم
سلام و درود
عالی بود استاد
چقدر درس داشت
من همیشه فکر میکردم شکر گذاری کنم برای آنچه که اون لحظه میخوام بشه
نمیدونستم
با تمرکز گذاشتن روی چیزهای دیگه اطراف همون موضوع انچه که میخوایم رخ میده
کلی حال خب پیدا کردم
و بی صبرانه منتظرم تا تجربه اش کنم
ردپای بچه ها خیلی جالب و با انگیزه بود .
و خداروشکر که این آگاهی جذاب و عالی من شنیدم
بنام خدای وهاب
سلام به هر دو استاد بزرگوار و دوستان خوبم.
پروژه خانه تکانی ذهن /گام هفدهم:
این فایل را چند بار گوش دادم و مثل همیشه نکات عالی داشت میخواستم کامنت ننویسم اما چشمم به متن خانم شایسته افتاد که توصیه شان برای ما این بود که کامنت بنویسید تا رد پا بمونه منم شروع کردم به نوشتن….
چکار کنم تا بعد یه مدت کار کردن روی باور ها را رها نکنم؟
اینکه ما کار کردن روی باور ها ادامه میدیم یا نمیدیم برمیگرده به اینکه ما چقدر باور میکنیم که خودما شرایط خلق میکنیم باور به اینکه کارکردن باورهای ما نوشتن، احساس سپاس گزاری داشتن چقدر باعث خلق شرایط دلخواه میشود.
یکسری نتایج میاد و ما درگیر نتیجه میشیم مثلا یک رابطه عاطفی خلق میکنیم اولش خیلی خوشحالیم سپاس گزاریم میگیم خدایا من تونستم رابطه دلخواه ام را خلق کنم اما کم کم کار کردن روی باور ها را فراموش میکنیم. شخصیت ما برمیگرده به شخصیت قبلی ما و وابستگی و غر زذن…. شروع میشه و بدجور ضربه میخوریم….
پس خیلی مهم است که حواس مان باشد نتایج ما بخاطر کار کردن روی باورهای ما است و هیچ چیزی اتفاقی رخ نمیده.
سپاس گزاری یک ابزاری است که توی هر حالتی معجزه میکند یکی از سلاح های قوی شیطان برای گمراه کردن ما انسان ها ناسپاسی است
خدایا بتو پناه میبرم از شر ناسپاسی
سپاس گزاری ابزاری است که در تمام موارد چی تو روی قله باشی چی تو قعز ذلت باشی یک ابزاری است که میتونه شرایط تو بهتر کند.
نکته ای که درین فایل در ذهن من بُلد شد این بود که جناب استاد فرمودن که در مورد استعداد ها توانایی ها زیبایی های ظاهری خودتون سپاس گزار باشید
خدایا من چقدر در مورد خودم ناسپاس بودم همیشه بخاطر کمبود عزت نفس از خودم از ظاهرم ایراد میگرفتم چقدر توانایی ها موفقیت ها استعداد هایم را دست کم میگرفتم و شاید به ندرت ازین بابت سپاس گزار و راضی بوده باشم
در صورتیکه در موارد دیگر خدارا شکر تا حدودی سپاس گزار بودم ویژه گی های مثبت آدم هارا میدیدم اما هیچ وقت ویژه گی های مثبت خودم را ندیدم زیبایی های آدم ها را گاها تحسین میکردم اما در مورد خودم نه اما در مورد خودم وجود خودم سپاس گزار نبودم.
خدایا بمن توفیق بده که با تعهد بالا هر روز سپاس گزاری کنم آمین
خدایا بخاطر تمام داشته هایم و بخاطر نعماتی که درآینده قراره تجربه کنم ممنونم.
استاد جان عزت نفس تان را تحسین میکنم که درخواست کردین تا چند تا کار بانکی تان را انجام بدن باخودم فکر کردم که اگر من جای استاد میبودم میتونستم درخواست کنم یا نه؟
شاید حتی خودم را سرزنش میکردم که چرا من خبر نداشتم که باید نوبت قبلی بگیرم
استاد من تازه دارم متوجه میشم که چقدر باید روی عزت نفس خود کار کنم و چقدر مهمه این فاکتور عزت نفس
ما تعداد اندکی هستیم که روی باور های خود کار میکنیم باید مسابقه نداشته باشیم با دیگران چون بالای 99 درصد افراد جامعه معلول هستن از لحاظ فکری
ما اگر به زیبایی ها توجه کنیم دنیای ما تغییر میکند دنیای منی که روی خودم کار میکنم تغییر میکند نه دنیای دیگران
ممکنه دنیای من با دنیای خواهرم با دنیایی مادرم فرق کند اما دنیایی من خیلی زود تغییر میکند.
خدایا منو ثابت قدم نگه دار درین مسیر من از خودم تعهد قوی تری انتظار دارم برای کنترول ورودی ها برای سپاس گزار بودن و برای عملی کردن آنچه که از استاد آموختم.
سلام به همه عزیزان واساتید
وای استاد چرا هر فایل که می شنوم انگار عالی ترین فایل را شنیدم وباز فایل جدید هم حس عالی بودن را می دهد
برای منم پیش آمده که وقتی خدا بهم نعمت داده درگیر اون نعمت می شوم ویادم میره که برم واسه نعمت بعدی ودرجا زدم تا یه جایی برام رخ داده تا بالاخره دو زاریم افتاده که کجا ایراد داره
وقتی دنبال گرفتم جواز کارگاه بودم باید مسافتی زیادی می رفتم تا از شهر دیگه مجوز بگیرم چون روستا زیر نظر شهرستان ها هستن واسه جواز باید بریم شهرستان وچون وسیله نقلیه نداشتم با یه بنده خدایی که اونم اون شهر کار داشت آمدیم شهرستان و قتی کلی مهر وامضا برو این جا واون جا مدرک جور شده بود وفقط باید چاپ می شد برق رفت ومن بهم ریختم
واون مسول چاپ هم یه حرفی زد که مزید برعلت شد برای از کوره در رفتن من . اون بنده خدایی که منو آورده بود باید تا نیم ساعت دیگه برمی گشت و زمان اداری هم درحال تمام شدن بود اما چند روز قبل این اتفاق من این فایل شما را شنیده بودم از اداره امدم بیرون روی صندلی ایستگاه اتوبوس روبه روی اون اداره نشستم چشمام را بستم وبه این فکر کردم که برای همین جواز من امروز به چند تا اداره رفتم با چند نفر که همه برای من کار کردم برخورد کردم وبابت اونا از خدا تشکر کردم ازاینکه این اداره هاهمه تو همین شهرند از اینکه یه نفر دیگه امد منو آورد شهرستان و000 با صدای مسول چاپ به خودم امدم گفت شما هنوز اینجاید نرفتید گفتم نه وقت اداری تموم شده بود واون مسول آمده بود تو ایستگاه که با اتوبوس بره خانه به من گفت برق این منطقه رفته من یه کافی نتی سراع دارم فایل شما را می فرستم برید اونجا براتون چاپ کند خودش زنگ زد کافی نت وسفارش منو کردوگفت من همین جا صبر می کنم بیارید براتون مهر کنم .
بله وبه همین سادگی مسئله که تو بن بست بود حل شد من بارهادیدم که چه طوری بن بست راه شده برای من وقتی تمرکز کردم روی سپاس گذاری خدایا ممنون ازت که منو با این آگاهی ها آشنا کردی وقدرت دادی تا استفاده کنم در زندگیم.