live | سودمندترین سرمایه گذاری - صفحه 5

دَرَن دَرَن

از واحد پشتیبانی پارسی زبان های شادِ خداگونه ی خندونِ رب العالمین آمده ام، آمده ام نسیمی آورده ام، یوهووو

Ciaooooooooooo

Come va?

Ti amoooo così tanto, mio ​​caro e meraviglioso amico.

اتفاقی! ها به این کامنت برخوردم!

دنبالِ یک چیزی دیگه بودم یک چیز دیگه بهم گفته شد و دیده شد و درک شد! حالا میگم

دقیقا خدای مهربونمون هم این شکل از زندگی و کنکاش را هم توی قرآن مثالش را زده

اگه کدوم داستان بود؟

داستان حضرت موسی، بذار بنویسمش، حالم اوکیه اوکیه برای نوشتن اوووم میترکونیم

خُب

چایی ات گرمه؟؟ کنارته؟ قهوه چطور؟ قهوه میخوری امتحانش کن خوبه! اوکییی

لبت خندونه؟؟ آره اوکییی ایول همینه

خب، دیگه چی، احساستم که قطعااا عالیهههه ، دیگه نور الا نوره شاه دختررر، آخ جوون

اوهوم، Yeah

بیشترر از همیشه و هر لحظه هم که با پشتکاری که داری میدونم داری حسابیی روی خودت و مهم ترین چیز کار میکنیی تا آخر عمرت، اینممم عالیه یوهووو

به نام خداوند بخشنده مهربان

و آیا خبر موسی به تو رسیده است؟

هنگامی که آتشی رادید، پس به خانواده ی خود گفت: قدری درنگ کنید، همانا من آتشی یافتم شاید مقداری از ان را برای شما بیاورم یا به واسطه آتش راهی بیابم.

( میشه دوباره همین 2 آیه ی مقدس 9 و 10 سوره ی طه را بخوانی، ممنونم )

خب ادامه بدیم ..

موسی شجاع دل با همسر خود راهی بیابانِ سرد و تاریک و بارانی شده بودند که راه را گم کردند و برای گرم کردن خود و استراحت نیاز به گرما و آتش داشتند که موسی از دور یک آتش میبینه و میره به سمت آتش برای اینکه راهی پیدا بکنه برای نجات خود و خانواده اش.

پس چون به آپس چون به آن آتش رسید، ندا داده شد: ای موسی! (۱۱)

به یقین این منم پروردگار تو، پس کفش خود را از پایت بیفکن؛ زیرا تو در وادی مقدس طوی هستی (12)

و من تو را [به پیامبری] برگزیدم، پس به آنچه وحی می شود، گوش فرا دار (13)

إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاهَ لِذِکْرِی ﴿١۴﴾

همانا! من خدایم که جز من معبودی نیست، پس مرا بپرست و نماز را برای یاد من برپا دار. (۱۴) …

میبینی؟! هه، خنده ام میگیره. خنده ای که

موسی برای نجات خود و خانواده اش میره اما رب العالمین، تنها راهِ نجات خود بلکه دیگران را به روی او گشود. واوو خدای من آره اینه خدامون واقعا آیا همچین ربی قابل ستایش و پرستش نیست؟!

موسی راه زمین را می جست و خدا راه معنویت و سعادت را به او نشان داد ( فارغ از زمان و مکان )

موسی راهِ هدایت فردی را دنبال میکرد و خدا راهِ هدایت امت یگانه شدن را به او ارائه نمود. یوهووو

بلهههه همینه ربمون آخه عااشقشممم من

میدونی پرنسس نیکو جان، میدونی نماینده ی ارزشمند خداوندم بر روی زمینِ پر از فراوانی وثروت و نعمت

آره میخوام اینو بگم که مثل الان، چه بسا انسان به قصد کاری گام برمیداره اما به نتیجه دیگری میرسد.

این مثال را میخوام با بیت شعر بگم،

” رفت موسی کآتش آرد او بدست * آتشی دید او که از آتش بِرَست ”

همین الان دقیقا رفتم توی اینترنت ببینم که این بیت شعر مالِ کی بوده ( اون موقع که تفسیرش را نوشته بودم توی دفترم این بیت هم نوشتم اما انقدر غرق اصللل شده بودم که فقط ادامه دادم و اون موقع حتما به خودم گفته بودم شاه پسر! ببین عجب بیتی چقدر اون آدم هم که اینو گفته به خودشناسی و خدا شناسی رسیده ) و دیدم که مال مولوی جان : بخشِ 133

حالا به نظرم بیت بعدی هم خیلی باحاله، بنویسم

“رفت موسی کآتش آرد او بدست

آتشی دید او که از آتش برست

جست عیسی تا رهد از دشمنان * بردش آن جستن به چارم آسمان

دام آدم خوشهٔ گندم شده * تا وجودش خوشهٔ مردم شده ..

اصلا وای مثلِ همیشه هیچ سناریویی برای نوشتن نداشتم و ندارم، فقط گفتم JUST DO IT NOW

میدونی چه چیزی منو به این سو برد که بنویسم فقط : این جمله پرنسس الای بینظیر شاه دخت زیبارو و مهربان و در صلحِ کامل با خود و تمامِ جهانِ هستی شگفت انگیز رب، خدای یگانه

” عاشقتم من عشق

عاشقتممممم و عاشق اینم که بشینم و ساعت ها تحسینت کنم و عشق کنم از این عشقت به خداوندت ”

یادت افتاد؟!

یادته توی ویسی که برام فرستادی چی گفتی توی ویسِ دوم همون 1 دقیقه اول:

دقیقا همینو گفتی چند وقت پیش! گفتی میخوام فقط تحسینت کنمممم بس خوبیی اصلا lose شده تعریف کردن از تو و …

میخواستم فقط همینو برات بنویسم ببین! قانون قانونه! ببین همه چی قانون ! ببین همه چی باور و فرکانس های تو و بهت برمیگرده این انرژی و ارزشی که ایجاد میکنی اونم به بی نهایت شکل به طرق های مختلف

ببین!

ببین کی همین حرف را چند وقت بعد دقیقا در عین اینکه نیکو فارغ از نتیجه فقط احساسش را خوب نگه میداره ایمانش را بیشتر میکنه هرررر لحظهههههه سعی میکنه بهتر و بهتر بشه قوی تر بشه خدای درونش را بیشتر بشناسه قانون را بیشتر درک کنه و بیشتررر با پوست و استخوانش عمل بکنه، آره در عین همین که داره تحسین میکنه و هیچ انتظاری هم نداره اون فردی که تحسین میکنه تحسینش کنه مخصوصا همون موقع که تنور HOT

ببین عزیز دلِ من، هاهااااا

yeah Thanks God

اوکی اوکی چایی خوش عطرو بوت را که میل کردی پرنسس نیکو جان، نماینده ی برحق خداوند یکتا بر روی زمینِ زیبای آبی؟؟ سرد شد هاا چایی اتو بزن و که الان تصمیم گرفتم که هر چیزی را اینجا من فقط نوشتم را در آخر یعنی بند بعدی یک نتیجه گیری کنیم. خلاصه و جمع و جور

واایی وایی من واقعااا ازت ممنونممم پرنسس نیکو جان، واقعا ممنونم که باعث شدی دوباره بنویسم واقعا دلم برای نوشتن تنگ شده بود، با پوست و استخوانم دارم احساس میکنم که نوشته هام کلماتم واقعا جزیی از وجود مقدس من هستند. و نه فقط یک حرف آره آرهههه خودشه، دارمم لذت میبرممم ” لذت لذتت

آره خودشه من به دنیا اومدم که فقط لذت ببرم از کاری که میکنمممممم یوهووووو

میخوام قبل از پایان این نوشته که البته هر پایانی شروعی دیگر و طوفان وارتری دارد ( اموجیِ چشمک هاها) شما را پرنسس نیکو را با اولین موسیقی که روی کشتی تفریحی زمانی که در جنوب ایران مشغول گشت و گذار و کامروایی روی کشتی تفریحی بودم آشنا کنم حالا هم دارم گوشش میدم .. اسم این موسیقی شگفت انگیز و پر از احساسِ دقیقا ” رهایی ” احساس آزادی ” احساس Chill احساس شادی اینه

Hollow Coves – Coastline

خب همینجور که چایی | قهوه ات دستته و داری گرما و گرم میل میکنی و توی اتاقت هستی که فول پنجره هست و تمام آسمان را میتونی ببینی و پنجره را باز گذاشتی چرا که عاشقِ بارونی مثل من، بوی بارون اوووم و روی صندلی راحتت نشستی و گوش دل فرا سپردی به شنیدن این موسیقی و همینطورم ک داره بارون میوزه و صدای بارون هم این لذت را صدچندان کرده، یوهووووو آخ جووون خدااااایاااا شکرتتتتتت

حالا ادامه، و اینکه در حالی که پاتو روی میز گذاشتی و غرقِ در احساسِ شیرین و البته 100% طبیعی یکی بودن با خدا هستی و داری کلییی تحسین میکنییی خودت را و این زندگی زیبایی که ساختی و از خدااااااااوند یکتااا عشقت محبوبت هم داری سپاس گزاری میکنی با تمامِ وجود ارزشمندت و تار مویی که اومده روی صورت خندون و شادت را با دست راستت میزنی کنار تا این نوشته ها را واضح ببینی از این سمت اشک امونت را بریده اشکی که از روی شوق محبوب و یکی بودن با خدا در تو ایجاد شده و انگار با این اشک خدا میخواد بگه آره من همراهتم من خودِ خودتمم عزیززز دلِ عشق بینظیر من پرنسس من

و از یک سمت دیگه هم عینهو چی میزنی زیر خنده و میگی این دیوونه کیه! هاها و میزنی زیر خنده و میگی آره باید لپاشو بکشمم البته اگر تا قبل از من بقیه چیزی از لپای این بنده خدا بذارن بس شیرینِ هاها

آره آرهههه

خدایییی مننن واییی

خب، من میخوام Lyric بینظیر این آهنگ را بنویسممم انقدرررر با این آهنگگگ خاطرهه عالییییی دارممم که تا میشنومش و حتی به یادش میفتم چنان احساسِ خفنی بهم میده که هاا اصلا بینظیرههه

I’m leaving home for the coastline

Some place under the sun

I feel my heart for the first time

‘Cause now I’m moving on, yeah

I’m moving on

And there’s a place that I’ve dreamed of

Where I can free my mind

I hear the sounds of the season

And lose all sense of time

I’m moving far away

To a sunny place

Where it’s just you and me

Feels like we’re in a dream

You know what I mean

The summer air by the seaside

The way it fills our lungs

The fire burns in the night sky

This life will keep us young, yeah

Keep us young

And we will sleep by the ocean

Our hearts will move with time

And we will wake in the morning

To see the sun paint the sky

I’m moving far away

To a sunny place

Where it’s just you and me

Feels like we’re in a dream

You know what I mean

I’m moving far away

To a sunny place

Where it’s just you and me

Feels like we’re in a dream

You know what I mean

خُب کجا بودیم لوپوی من؟

یک پسر خواهر دارم کلاسِ فکر کنم 4،5 پنج دبستانی باید باشه، آقااا این شاه پسر شادددد از موقعی که به دنیا اومد ( اون موقع هم من توی سفر بودمم خخخ.) لپاش قرمزه بوده و حالا هم همیشه لپاش قرمزه

دیشب اومده بودند به قصرمون خواهر جان که این شاه پسرم بود، لباس قرمز پوشیده بود

بایستی میدیدیش شده بود خودِ خودِ یک سیب قرمز هاها خدایاااا شکرتتت

نتیجه گیری ها : دَرَن دَرَن

* گاهی وقت ها به قصد کاری میری اما نتیجه دیگه ای میگیری

* متوجه شدم که با عمل کردن در واقع ایمانی که داری که منجر به عمل میشه و الهامی که بهت میشه حالا با این مود که حالا همین لحظهه بذار اینو بهش بگم، وقتی شروع میکنی به نوشتن ( هر کاری منظورم قدم برداشتن ) و میدونی و باور داری که هدایت میشی خب به ایده ها و مسیرهای زیباتر و پرنعمت تر و جذاب تر و ماجراجویانه ( مننن عاشققق این کلمه ام، این زندگیم؛ ماجراجوییی اووخ اووخ ) داری زندگی را زندگی میکنی میخوام کل این متن ستاره را توی این جمله خلاصه کنم:

ENJOY THE LITTLE MOMENTS

و خب توی این پیروی از لذت بردن از لحظه به لحظه ی زندگیت، هدایت میشیییی به لذت بیشتر | این قانونه به هر چی بیشتر توجه کنی اون جنس توجه را بیشتر به زندگی زیبا و شرافت مندانه و پادشاهانه ات جذب میکنی و تو بیشتر سپاس گزارخواهی بود.

اوکی بریم نکته ی بعدی،

* فارغ از نتیجه، احساست را خوب نگه دار چرا که هر چی میخوای را همین الان وجود داره، چرا که اوکی اوکی بدار این امررر مهم راا که من توی وویس هم گرفتم و از یکی از هم پاره های ارزشمندمون هست را میخوام بنویسم و ستاره ی سوم را اینجوری را کامل توضیح بدم.

اماده ای پرنسس نیکو، برای یک ماجراجویی دیگه آیا؟؟

So, Let’s Go THE PRINCESS

همه چی در مورد این جمله است: ” “یکم جلوتر بهش میرسی”.

اون چیزایی که میخوای بهت داده شده و همینجوری که داری تو مسیر زندگیت پیش میری بهش برخورد میکنی. همینجوری که داری جلو میری، میبینیش و وارد زندگیت میشه.

۱) وقتی این نگاهو داری از همه گذشته ها رها میشی. دیگه غصه نمیخوری چرا فلان اتفاق افتاد، فلانی فلان رفتارو کرد، فلان چیز نشده تا حالا. با اینکه فلان قدر تلاش کردی اما هیچی نشده. دیگه اینارو نمیگی.

میگی یکم جلوتر کلییییی اتفاقای خوب منتظرم هستن. رها میشی. هم از اون گذشته و اتفاقات تلخ و هم ازون تلاشها و نشدنها. دیگه آروم میشی و شاد میشی. دیگه هیچ خشم و عصبانیت و کینه و نگرانی و غصه و ترسی نداری. چرا؟؟ دقیقا .. چون میدونی یکم جلوتر بهترش وایساده و شاااد میشی. یوهووو

۲) این نگاه، خودش ایمانه. باور توحیدیه. یعنی نهایت ایمانه. دیگه با خدا یکی میشی و خیالت از قدرتش و اینکه تورو دوس داره و عزیز دلشی و بهت میده چون بندشی و لایقی، راحته.

۳) این همون سیستمی بودن جهانه. جهان هولوگرافیه ک هی میگفتی این انرژی شکل میگیره. حالا تو اصن خیالت راحته ک اون شکل گرفته اااااااااااست. وقتی جهان رو اینجوری ببینی خب خودشو همین شکلی بهت نشون میده ( والبته وقتی به شکل های زیرم جهانو ببینی اونجوری هم خودشو نشونت میده)

۴) وقتی این نگاهو داری که جلوتر بهش میرسی، احساست خوب میشه دیگه. اصلا لازم نیست کاری بکنی و حواست ب احساست باشه. میدونی که جلوتر بهش میرسی. دیگه خیالت راحته. دیگه شاد میشی. به شادی واقعی میرسی. و الان واقعا تو دلم ی جشن ابدی و شادی بی انتهایی برپاست. ( مثل الانت که خدا جون این پاداش بینظیر را با یک خطِ ساده توجه منو جذب کرد و منم مقاومتی نداشتم گفتم بسم الله بیا بنویسم بخداااا فکرررش را نمیکردممم مثل همیشه اصلا بخوام یکی از مهم ترین برداشت های زندگیم را اینجا بنویسم که اتفاقا میخوام بعد از پایان این نوشته نمونه ی عملیش را هم بهت بگم که من محمد واقعاا این چیزی که دارم مینویسم را خودم دارم بهش عمل میکنم )

و احساس خوب نباید یک جور گروکشی باشه که بگیم خب من باید احساسم رو خوب کنم تا به اون خواسته برسم. این دور زدن قانونه. وقتی این باور و ایمان رو بسازیم که اون خواسته بهمون داده شده و یکم جلوتر بهش میرسیم، احساسمون خودبخود خوب میشه( محمد: واقعاااااا ) و طبق قانون عمل و عکس العمل این احساس خوب بهمون برمگیرده که رسیدن به خواست است. اما اگر من بیام احساسم رو خوب کنم واسه اینکه به اون خواسته برسم چون ریشه این موضوع توجه و تمرکز بر نبودن اون خواسته است، بهش نمیرسیم یا دیر میرسیم یا سخت میرسیم یا بد میرسیم.خیلی مهمه که ما از چه جایگاهی یک کاری را انجام بدیم. “””نیت””” ما خیلی مهمه. جایگاه فرکانسی که ازون جایگاه اون کاررو انجام میدیم خیلی مهمه. خیلی فرق داره که ” چون باور داریم اون خواسته به ما داده شده به احساس خوب برسیم” یا ” چون میخواهیم اون خواسته به ما داده شه به احساس خوب برسیم” جایگاه فرکانسی این ۲تا خیلی باهم فرق داره. ( محمد: دوباره همین دو خط را بخوان )

۵) وقتی این نگاهو داری قانون رهایی خودبخود اتفاق میفته. چون میدونی که جلوتر بهش میرسی دیگه خیالت راحته. دیگه ترس و نگرانی نداری. راحت و با لذت زندگیتو میکنی و ازش فارغی. چون میدونی جلوتر هستش.

۶) وقتی این نگاهو داری چون اینو تو ذهنت کاشتی که جلوتر هست به احساس رسیدن به خواسته میرسی. طبق قانون این احساس باید بهت برگرده. پس اون وارد زندگیت میشه و این احساس بهت برمیگرده. یعنی قانون اینه و راهی نداره.

۷) وقتی این نگاه را داری و این سناریو را تو ذهن خلاقت ساختی، این ارتعاش از ذهن خلاقت به جهان هستی ارسال میشه. یعنی حتی بدون اینکه حواست باشه ارتعاش این سناریو و بک گراند ذهنیت، به جهان مرتعش میشه و هم جنس این ارتعاش وارد زندگیت میشه.

۸) وقتی این نگاهو داری، چون دیگه میدونی جلوتر هست و بهش میرسی، دیگه نوع توجهت از جنس بودن و شدن هست. خب طبق قانون توجه، همین جنس توجه، تو زندگی زیبا و شرافت مندانه و پادشاهانه ات که لایقِ بهترین هااا هستی گسترش پیدا میکنه. بودنش و شدنش.

۹) دیگه باورها و تمرینات رو برای لذت بردن انجام میدی ( مثل الان من محمد که دارم مینویسم و به همین شکل ساده و لذت بخش ترین شکل در حال حاظر دارم قانون را برای خودم مرور میکنم خودت آخه خودمم هستی دیگه چند بار بگمم عشقمممم !). با ذهنی آرام و خالی، با احساس خوب انجام میدی.

نه ترس و نگرانی ک چطوری انجام بدم بشه! دیگه ۰ و۱ی برخورد نمیکنی که خب همه رو باید تیک بزنم. میگی هرچقدر تونستم .چون هدف لذتههههههههههههه و نه تیک زدن.

اما منن عااشقق این نکته 10 هستمم اصلا غوغایی کرد توی ذهنِ خلاق خودم وقتی خواندمش،

بریم بخوانیمش عزیزمم ( چشمک هاها )

۱۰) تو این نگاه چون بخواسته رسیدی براش شکرگزاری میکنی. همون داستانی که میگن قبل از رسیدن به خواسته، برای خواسته‌ی مقدس و ارزشمندت سپاسگزار باش.

منظورِ این جمله این نبوده که سپاسگزار باش تااا بهش برسی. منظور این بوده که چون بهش رسیدی سپاسگزار باش. و این نووووووع نگاه و باور و احساس هست که خواسته رو محقق میکنه. نه سپاسگزاری کردن ک باعث بشه، بهت داده بشه. این دور زدن قااانونه و راه به جایی نداره. ( دوباره بخوانش ! )

( بازم لطفا نکته ی 10 را بخوانش )

( و بازم )

( حالا دوباره بخوانششش، خیلییی حرف توشههه )

( بازم بخوانش این بار بیشتر با چشم دلت )

۱۱) وقتی این نگاهو داری، خب وقتی تو شادی رهایی، دیگه “زندگی در لحظه خودبخود اتفاق میفته.” ( محمد: همون چیزی که توی مورد دوم گفتم eNJOY tHE LITTLE mOMENTS ))) مطمئنی ک شده. دیگه میری دنبال لذت بردن از زندگی و زندگی در لحظه. دنبال کارایی میگردی ک انجام دادنش خوشحالت کنه.( مثل الان من که قرار بود برم یک کار دیگه کنم گفتم قبلش بیام و یک چیزی را بخوانم از خواندن همون

که هنوز اونو نخواندم : بذار واقعیتش را بگم اومدم که کامنت های پرنسس جان را بخوانم از همون جا اسم زیبای تو را دیدم و حسم کلیک کرد روش و بعد … ) همش میگی خب الان چکار کنم خوش بگذرونم. لذت ببرم.میگی خب حالا تا من به اون برسم تو این فاصله بزار از زندگیم لذت ببرم و تجربیات دیگه ای رو بدست بیارم. ( مثال این مورد را دقیقا بعد از پایان این درس میگم که همین کمتر از 24 ساعت پیش اتفاق افتاد )

۱۲) بخاطر همین زندگی در لحظه، دیگه توجهت میره رو زیباییهای محیط اطرافت، رو خوبی آدمها، رو نعمت ها و ثروت هایی که تو زندگیت هست و وارد زندگیت میشه. و اینم باز توجه بخواسته، احساس خوب و ارتعاش عالی رو با خودش داره.

۱۳) وقتی این نگاه را داری اگر به تضادی یا مسئله ای برخورد کنی، میگی یکم جلوتر این مساله حل شده هست. تو این نوع نگاه، چون ایمان داری و میدونی که مساله یکم جلوتر حل شدست، یعنی باور میکنی که راه حل داره. و ناخوداگاه توجهت میری روی راه حل، دنبال ایده و راهکاری میگردی که حلش کرده این مساله رو. دیگه نمیگی خب یعنی ممکنه حل بشه یا نه!! یا چطوری و از کجا و چجوری! همین رهااا بودن و نداشتن ترس و نگرانی، راه حلها رو برات میاره. بصورت ایده، دستهای خدا و هزار تا چیز دیگه..

۱۴) این نوع نگاه باعث میشه افکارت مثبت بمونه. توجهت رو ناخواسته نره. مدام روی خواسته باشه. احساست خوب باشه. ارتعاشاتت خوب باشه. و همه اینها باعث میشه اون هاله انرژی اطرافت مثبت بشه.

۱۵) اخرین نکته. وقتی این نگاهو داری چون مدام فرکانس و مدارت داره بالاتر میره، اگر ترمزی داشته باشی یا نیاز باشه یک چیزیو یاد بگیری و بدونی، تو اون مدارهای بالا اگاهی هاش بت داده میشه. چون نزدیک خواسته شدی و باید اتفاق بیفته، راه برات باز میشه، تو مسیر هدایت میشی و هر چی لازمه، بهت گفته میشه. این قانون جهانه.

این نوع نگاه، این نوع نگرش، این مدل الگوی فکری، این سبک زندگی یعنی هماهنگی با قوااااااااانین خدا.

خب، منِ محمد فقط میتونم بگم خدایااا شکرتتت خدایاا صدهزار مرتبه شکرتت شکرت الحمدالله الحمدالله الحمدالله

فقط خدا را باید تحسین کنی خدایاااا شکرت

اصلا نمیدونم دیگه چی بگم واقعا

اصلا مات و مبهوتم! نمیدونم درست گفتم مبهوت درسته؟!

خب الان 6 تا شکلات خوردم که قندمم بره بالا ، عه خواهر زاده ی زیبامم اومددد همین الان گفتت سلامممممممم خوشگلممم : من برم یک چایی بیارم یکم فاصله بندازم تا هضم کنم این فرا آگاهیی هااای ارزشمند را .. بعد بیام ادامه اش را بنویسم 10:22 pm

خب هم اکنون در زمانِ 10:36 pm ادامه میدهیم با نام خداوند یکتای هدایتگر مطلق

* تنها دل های آماده، آماده ی شنیدن، دیدن، حس کردن با تمام وجود کلمات و نشانه های خداوند یکتا هستند.

همین.

دیگه نکته ای واقعا الان بهم گفته نشده که بخوام بنویسم، فکر میکنم و مطمئن هستم با تکرار بیشتر و بیشتر فکر کردن به این همه نکته و درس و تجربه باعث میشه کلی درس ها و فراآگاهی های دیگه هم با همین فرمونِ : یکم جلوتر بهش میرسی : و بودنت در احساس واقعی خوب بهمون گفته میشه .. در زمان و دقیقا در مکان مناسبش. Yeah Honey

آین دمنوشه عجب چیزی شده واو خیلیی خوشمزه است نوش جان هاها

آها امروز صبح هوا آفتابی بود اومدم تو حیاط قصر،

بعد از چند ساعت دوباره اومدم بیرون تو حیاط قصر، این باررر داشت از آسمون تگرگگگ میزد! باورت میشه

آره این خدایی که خلق و مالک و تنها همینطور، عادل و هدایت کننده و حاکم است همین ربیی که به همه چیز احاطه داره و هر آنچه که داره توی ذهنت میگذره و حتی گذشته بیشتر و دقیق تر تو از تو میدونه، هر چی که توی قلبت پنهان داری میدونه، همین رب از رگ گردن بهت نزدیک تره، همین رب که درون تمامِ وجود ارزشمند تو هست که رب العالمین هست، هیچ برگی بی اذنش رقصان و دلبرانه و ناز ناز کنان روی زمین نمی افته ( عجب تعبیری واوو یوهوو خدایاا شکرت ) همین رب که اعلمم و هر قدرتی و اراده ای تحت سیطره ی اوست، هیچ دستی بالاتر از دست خودش نیست، همین رب یکتا، هیچ قدرتی و دولتی و … بالاتر از قدرت او و اراده ی او نیست، همین رب هر چییی که فکرش را کن هر گنج و ثروتی ( توی قرآن کتاب مقدس: از کلمه ی تَحتَ الثری ” نام برده یعنی خاک نمناک و توی آیه 6 طه گفته هر آنچه که در خاک پنهان شده هر گنج و ثروتی و هر امواتی و .. را میدونه دقیقا ) ربی که غیب آسمان ها و زمین را میدونه، ربی که بر عرش تسلط دارد و با شب، روز را می پوشاند، ربی که بر هستی احاطه دارد و امور را داره تدبیر میکنه با نظممم کامللل، ربی که بر هستی تسلط دارد و همه چیز را میداند، ربی که بر عرش تسلط دارد و جز او سرپرستی نیست .. و بی نهایت ویژگی مثبت و نیکوی دیگه: دقیقا نیکویی مثل خودت

آره

همین رب که وقتی زندگیت را بهش میسپری دیگه کار را WELL DONE شده بدون و باور کن ..

برو فقط لذت ببر از کاری که میکنی هر چییی … حتی نوشتن یک کامنت و یک تحسین //

همین رب آره بیشتر از تو و من میخواد که به خواسته امون برسیم چرا که تنها راهِ پیشرفت این جهان همینه!

رسیدن ما به خواسته های ارزشمند و واقعا مقدسمون : برای منطقی کردن این باور کلی مثال دارم!

از مثال اختراع برق و کارهای توماس ادیسون و تسلا تا اختراعات نابغه ی توحیدی مثل انیشتین و نسبیت و اختراع برادران رایت و هواپیما : و اختراعات هنری فورد و هنری فورد دوم و ماشین و موتور و .. اختراعات اریکسون و موبایل و گراهام بل و تلفن و ایلان ماسک و همینطور اختراع کمپانی اپل و کارهای استیو بینظیر و همینطور ایجاد نت و کارهای آمازون و جف عزیز و اختراع کامپیوتر و ویندوز بیل گیتس و ….

حضور و وجود قرآن و محمد پیامبر خدا و بازم فقط سه نقطه … با بی نهایت مثال

آدم هایی که به سمت کار مورد علاقشون رفتن و listen to your Heart داشتند و فقط ادامه دادند …

فقط اگه به جایی برخوردند حق داشتند اعصابشون خردد بشه ولی به جاش گفتند Don’t Worry کمی جلوترر بهشش میرسیمم بذار حالا که وقت دارم برم کمی کنار ساحل گرم فلوریدا، میامییی اووف آفتاب بگیریم و برنزه کنیم کمی ( البته ما جنوبی ها کلا برنزه شده به دنیا اومدیم هاهااا ) و یک نوشیدنی تگری بزنیم بر بدن و کلی برقصیم و بخندیم و دوستای جدید پیدا کنیم و حتی یک والیبال ساحلی بزنیمم ( اووخ اووخ ددلم براش لک زده ) و اونا را اتفاقا بعد از این بازی هیجان انگیز به یک مهمونی و نوشیدنی که توسط دستای هنرمندم که البته مثل همه ی توانایی هاا و مهارت ها و نعمت های دیگر خداوند یکتا نسبت به من، نشان از فضل، عنایت و لطف خداست به من)) وگرنه که من به خودی خودم هیچ مهارت و خیری ندارم هر خوبیی دارمم از خداست و هر بدی از خودم ( اون مثال خورشید و زمین را یادته ؟؟ همون)) دعوتتتتتت کنممممم

و بیشتر بترکونیممم و لذت ببریم از این مهمونی پر از نعمت و ثروت و فرااوانی و زیبایی در این دنیاا یوهوووووووووووووووووووووو آخخ جووووووووووون

آره همینه

این آدم ها تونستند منمم میتونمم، تو هم میتونیی

استادد عزیزمون تونست به اون چیزهایی که میخواد برسه و حتیی خیلیی بیشتررر پس ما هم میتونیممم

YES, That’s it! honey

من واقعا دارممم لذت میبرم از نوشتننن بیشترررر اززز همیشهههه

واقعااا شادتر، خوشحالترر و سپاس گزارترر از همیشه هستممم از خدااا خدایی که همه موجودات

یسبح لله من فی السماوات و من فی الارض طوعا و کرها …

هم موجودات در آسمان هااا و زمین و هر آنچه که بینشون هست در هر لحظه در حال پرستش خدا هستنددد همین رب همین ربی که مالک و فرمانروای زمین و آسمان هاستتت مالک و خالق مننن ِ محمد

مالک و خالق پرنسس نیکوو

مالک و خالق همه ی اون آدم ها که قبل از اینکه بخواهند موفق باشند میخواستندو میخوان که ” ارزشمند ” باشند. همین …

ربی که همه ی موجوداات اونم بر اساس علم و شعوری که دارند انتخاب کردند که فقط خدای یکتاا را تسبیخ و ستایش کنند.

اون وقت منِ محمد( نیکو، الا، استاد … ) در حالی که اشرف مخلوقات هستیم و جز ثروتمندان تاریخخخ بشریت به عنوان خوشبخت ترین موجودات دنیااا و جز 1% فرا ثروتمند دنیا، براساس علم و شعوری که داریم آیا میتونیم انتخابی غیر از پرستش این رب را داشته باشیم؟؟!

البته که میتونیم!

اما

خدایااااا شکرتتت من واقعااا خداررر شکررر میکنممم حالا اصلا یادم رفته نه الان یادم اومد واسه چی اومدم اینجا اصلا، هه

میبینمتت …

دوست دارممم

Ti amoooooooooooo

11:10pm

* نکته ی بعد: این نوشته را سیو کن و بارهاا بخوان

و نکته ی یکی مونده به آخر، این نوشته و متن و محتواش را برای خودت بارها تکرار کن و Share کن به هر شکلیی که دوست داری و تو مودش هستی برای هم پاره های ارزشمندت : حتی من

و نکته ی آخر * تکرار نکته ی یکی مونده به آخر .. ( چشمک )

میبنوسمتتتتتتتتتت بغلللللللل

عاشقتممممممممممممممم

تو بینظیرییی و فوق العادهه ایی به راستی

چرا که فقط یک فوق العاده فقط یک فوق العاده را میتونه جذب کنه یوهوووووووو

برو بریم که بیشتر بخندیم و برقصیو شادیییی کنیمم

راستی هنوز آهنگ در حال تکرار : مثل عشق من به تو هاهاهاا