live | کنترل ورودی های ذهن - صفحه 18

679 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه طاهری گفته:
    مدت عضویت: 1900 روز

    سلام به استادعزیزم؛ سلام به تمام دوستان؛ خوشحالم جزیی ازاین خانواده یکتاپرست شدم؛من هربارکه به خداتوکل کردم واقعانتیجه ی نوکلم ودیدم؛ اماسالهابنابه دلایلی ازوجودناب پروردگارم فاصله گرفته بودم اماازشمااستادعزیزم سپاسگزارم که دوباره پلی شدید برای ارتباط وشناخت یگانه خالق هستی ( خدایاسپاسگزارم؛ سپاسگزارم )

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    علی سالاروند گفته:
    مدت عضویت: 1917 روز

    عرض دیگری هم داشتم در خصوص کنترل ذهن ، اگر ما بخواهیم ذهن را کنترل نماییم ، ذهن مقاومت می کند و افکار بیشتری را به وجود می آورد و بیشتر فرافکنی می کند ، بهتر این است که شاهد و ناظر بر افکارمان باشیم و اگر این کار مداومت داشته باشد باعث سکون ذهن می شود ، به طور کلی ذهن ابزاریست جهت فکر کردن آگاهانه به هر آنچه که ما خواهان آن هستیم و زمانی که این رویداد برعکس می شود و ما ابزاری می شویم به دست ذهن ، ذهن شروع به فرافکنی به گذشته و آینده می کند و تمام انرژی ما صرف این یاوه گویی های ذهنی می شود ، بهترین حالت این است که ما همواره در لحظه باشیم و این اطمینان را داشته باشیم که کاینات و جهان هستی بهترین ها را برای ما رقم خواهد زد و اگر خواسته ای داریم به طور آگاهانه به آن واقف باشیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    علی سالاروند گفته:
    مدت عضویت: 1917 روز

    عرض ادب و احترام خدمت جناب عباس منش عزیز و دوستان هم فرکانس با هستی ، خدمت شما عرض شود که طبق مطالعاتی که بنده انجام داده ام ، مرگ نیز فقط و فقط یک باور هست و سلول های بدن ما به شکلی آفریده شده اند که مدام در حال ترمیم و بازسازی خویش هستند و ما با باورهایی که نسبت به مرگ داریم باعث از بین رفتن و مرگ سلولی می شویم ، البته در کتابی نیز مطالعه میکردم که ذکر شده بود ، بدن به علت مصرف بیش از اندازه پروتئین و انباشتگی هایی که در ارگان های بدن اتفاق می افتد فرسوده می شود ، با سپاس از سایت عالی شما .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    باران گفته:
    مدت عضویت: 3094 روز

    سلام استاد عزیزم

    خیلی ممنون برای این لایو زیبا

    خدا را شکر برای دیدن مه روی آب خدا را شکر برای دیدن سرسبزی خدا را شکر برای استفاده کردن استاد از میکروفن تامن صدا رو بهتر بشنوم خدا را شکر برای دیدن اسب پیشنونی سفید خدا را شکر برای دیدن این خونه چوبی روی آب

    خدایا هزار بار شکرت ((برای استاد که توی راه زندگی من قرار دادی))

    چه باورهای زیبا و فوق العاده ای گفتین :

    که من هر روز منتظر معجزه ام

    شرایط فوق العاده لذت بخش کنونی

    بدن من که ضد گلوله است

    چقدر مثال هایی عالی برای تکامل زدین مثال شیر و کامپیوتر عالی بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 1990 روز

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز

    چقدر خوبه ما انسانها ذهنمون رو کنترل کنیم و تمرکزمون فقط فقط برای زیبایی ها و نعمتها و خوبیها و لذتها و سلامتی و موفقیتهای زندگی در دنیا و پیرامون اطرافمون بذارم

    و به افکارمون خوراک تازه و سالم و مقوی بخورونیم و اتفاقها و چیزهایی که دوست داریم و برای خودمون رقم بزنیم نه چیزهای که دوست نداریم

    خدایا سپاسگذارم بخاطر این مسیر خوشبختی و زیبا که منو در ان قرار دادی

    تا اونجوری که دوست دارم از لحظه به لحظه زندگیم لذت ببرم تا در دنیا به تمام رویاهام برسم 🙏🙏🙏🙏

    ممنون از شما دوستان عزیز

    همچنین سپاسگذارم از استاد عزیزم

    استاد عباس منش بزرگوار و دوست داشتنی که این علم و خرد رو در اختیار من گذاشته

    انشالله که از هر چه خدای مهربان بخواهید برای شما و خانواده محترمتان بدهد

    ❤️❤️❤️🙏🙏🙏🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    امیر مالامال گفته:
    مدت عضویت: 1923 روز

    با سلام خدمت همه دوستان لیلا جان من هر وقت متنی از شما می بینم به علت قلم تواناتون و درک بالا از قوانین حتما می خوانم این متن هم بسیار زیب

    ا پرمعنی بود خدا را شکر بخاطر سلامتی تون لطف کنید بیشتربنویسدتابیشتراستفاده کنیم سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    نگار گنجی گفته:
    مدت عضویت: 1985 روز

    سلام دوستان من تازه شروع به خواندن قرآن کردم

    و به چند مورد بر خوردم که ترس درون من به وجود

    آورده لطفا بدون تعصب و قضاوت من را راهنمایی بفرماید سوالی که برای من پیش آمده این است که خداوند تاکید بر نماز دارد و خوردن شراب را حرام کرده و روزه را واجب کرده

    این تضادی که برای من پیش آمده این است که

    یعنی خداوند ما رو با رعایت نکردن این مورد ها از خودش می راند یعنی ما جز کافران محسوب میشویم

    فقط به خاطر انجام ندادن این فرمان خداوند

    من شخصا خواندن نماز فیزیکی مشکل دارم و خیلی تنبلی میکنم و معتقد هستم که حتما نماز نباید فیزیکی انجام بشه و شراب و به عقیده ی خودم مصرفی که به دیگران و به خود صدمه نزنه و از خود بی خود نشیم مشکلی ندارد و معنی روزه را چون واقعیت درست متوجه نشدم هیچ اطلاعاتی راجب روزه به جز باور های اشتباه ندارم

    دوستان لطفا راهنمایی بفرمایید که به نتیجه ی درست برسم و این تضاد و با کمک شما دوستان عزیز و خداوند یکتا و دانا حل کنم بی نهایت سپاس گذار از شما دوستان محترم و دانا هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      آرام گفته:
      مدت عضویت: 1351 روز

      دوست عزیز سلام، منهم به تازگی شروع به خواندن معانی قرآن کردم و در اوایل سوره بقره نوشته ما روزه را بر شما نوشتیم تا پرهیزگار شوید و در ادامه گفته و خداوند دوست ندارد به شما سختی برسد و گفته اگر روزه بگیرید برای شما بهتر است و البته هنوز کامل قرآن رو نخوندم اما تا اینجا چیزی رو اجبار نکرده و واجب و حتی در مورد نماز حتی مدل نماز خوندن رو هم نگفته، به مورد شراب هنوز نرسیدم، اما حتی در مورد شرک هم گفته ما شرک به خداوند رو نمی بخشیم و حتی بعد از هر آیه عذاب یک آیه آمده که اگر توبه کنید و برگردید ما شما را می بخشیم و چندین بار گفته نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و این دو مورد آخر رو من کنار هم زیاد دیدم و یک سوال هم دارم از شما که قرآن رو میخونید مثل خودم و دوست دارم باهم روش فکر کنیم و تحقیق، اینکه آیا نماز چیزی جز توجه هست؟ توجه به نعمت ها توجه به حال خوبمون، سلامتی حتی توجه به یک گل زیبا

      اما جایی از قرآن دیدم که نوشته نماز رو در اول روز و پایان روز بجا بیارید و در میانه روز هم خدا را یاد کنید اما من هرچی به خودم نگاه میکنم میبینم وقتی حالم خوبه و شادم و کنترل ذهن دارم من در هر لحظه دارم به خدا توجه میکنم، به نظرت آیا این نماز نیست؟

      من 100درصد مطمئن هستم نماز همینه

      اما باز هم مطالعه میکنم چون تازه شروع کردم

      در پناه خداوند یگانه باشید دوستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    سمیه گفته:
    مدت عضویت: 2040 روز

    یه سلااام پر انرژی خدمت استاد عزیزم.

    یه تجربه جالب از همین قضایا داشتم احساس کردم که باید اینجا بگم.البته شاید به نظر یه قسمتش منفی باشه اما برای من خیلی زیباست.من از وقتی باشما آشنا شدم تلویزیون رو که البته قبلاً هم خیلی اهلش نبودم کامل گذاشتم کنار.من بیشتر رادیو گوش میکردم فقط برنامه های آموزشی.که البته پیش میامد که خبر هم بشنوم.انقدر مشغول سایت شما و یادگیری بودم که حتی رادیو هم روشن نمیکردم.از این قضایا اصلاً خبر نداشتم. بیست و سوم بهمن ماه پسرم که پیش دبستانی میره مریض شد با تب بالا که من نتونستم کنترلش کنم و تنها هم بودم (قصد مهاجرت به شمال داریم و همسرم مدتیه برای کار اونجا هستن)صبح زود بردمش دکتر و جالبه که دکتر خیلی ساده با قضیه برخورد کرد و فقط وقتی خواستیم بیاییم بیرون گفت اگه مدرسه میره تا زمانی که تب داره نفرستش. همون شب موقع خواب،دخترم که ده سالشه گفت: مامان !داداش رو توی اتاق خودت بخوابون که ما مریض نشیم.پسرم به حدی حالش بد بود که چهار روز فقط روی مبل افتاده بودو من هم تمام مدتی که پسرم مریض بود خیلی ناخودآگاه مسائل بهداشتی و درمانی رو رعایت میکردم.البته خودم هم مبتلا شدم و جالب اینکه من آسم هم دارم.دچار تنگی نفس شدید شدم اما اصلا توجهی نداشتم همه ی فکرم روی قانون بود و مطالعه.و خودبخود من و پسرم بدون اینکه من دکتر برم خوب شدیم.( جالبه که قبلاً اگه یکی از بچه هام مریض میشد،اون دوتا هم مریض میشدن و این بار اون دوتا خوب بودن و مبتلا نشدن☺).تا اینکه خواهرم زنگ زد که سفارش کنه مواظب خودمون باشیم و من تازه اون موقع فهمیدم که اصلاً تو دنیا چخبر شده😊 وبعد هم که مدارس تعطیل شد

    و فقط یه بار یه برنامه ی مفید و مثبت در این زمینه رو که هلال احمر لینکش رو پیامک کرده بود رو دیدم.و همینطور گذشت تا زن برادرم که تو شمال زندگی میکنه مبتلا به این قضیه شد.ووقتی از وضع و حال بیماریش گفت من تازه اون موقع فهمیدم که احتمال% ۹۸ من و پسرم مبتلا شده بودیم و چه راحت و به سلامتی از این قضیه عبور کردم!و جالبه که تو این مدتی که تا حالا تو خونه بودیم خیلی راحت تونستیم خوش بگذرونیم،با سه تا بچه و البته تنها یکم سخت بود اما درسای خیلی خوبی تو این مدت گرفتم .فهمیدم قانون حتی تو این موارد هم هست.و خلاقیت های زیادی تو این مدت به من الهام شد و انجامش دادیم .وقتی همسرم اومد گفت چقد بچه ها سرحال و بزرگ شدن در حالیکه اوایل بهمن سه روز اومده بود پیشمون.و تو این مدت، برعکس همه که می نالن از قرنطینه و این مسائل، دوربین گوشی من پر از اتفاقای خوبه که تو خونه ی ما افتاده.و خدا روشکر میکنم به خاطر این همه نعمت.(و در آخر بگم که وقتی پسرم مریض شد با خودم گفتم چرا اینجور شد من که تو همین مدت کوتاهی که عضو این خانواده شدم همیشه مثبت نگر بودم.و چون استاد میگفتن که اگه تضادی هم پیش اومد حتماً برای شما درسی داره.اینقد فکر کردم تا دیدم خودم بودم که باعث این بیماری شده بودم.چون همسرم نبود ناخودآگاه با خودم میگفتم که اگه یه وقت مشکلی برامون پیش اومد برای اینکه نگران ما نشه بهش اطلاع نمیدم.وقتی این فکر اشتباه خودم رو کشف کردم و به جاش ذهنم رو ازین فکر رها کردم به سرعت درمان بیماری من و پسرم به واسطه پدر نازنینم به ما پیشنهاد شد (دمنوش شیر زردچوبه)و من هم انجام دادم و خیلی سریع من و پسرم خوب شدیم.تاکید میکنم که دقیقاً یک هفته بعد تو ایران خبر این قضیه پخش شد.پس دوستان عزیز ببینید که چقدر این قانون به کار خودش به زیبایی ادامه میده اگر ما خواستارش باشیم برای ما فقط زیبایی اتفاق میافته.حتی حتی در تضاد ها هم به درس میده و راه روشن تری بعد ازینکه درسش رو فهمیدیم پیش روی ما قرار میده.❤❤❤به قول استاد عباسمنش قربون این خداااا 😘😘😘برم با این قانون قشنگش.

    شااااد و سلامت و ثرررروتمند باشین در دنیا و آخرت🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    مهدی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2415 روز

    به نام خدای عزیزم که تنها نیاز من هست و همواره با عشق به من توجه داره

    بنظر من جریان سلامتی چیزی نیست که قرار باشه بدست بیاریم . چون ما به صورت طبیعی سلامت هستیم و این سلامتی یک امر روتین در بدن ماست و دقیقا ناسلامتی و بیماری رو ما هستیم که ب فیزیکمون دعوت میکنیم و هیچ ربطی به شرایط اطراف نداره . جریان سلامتی به سمت ما روانه و ماییم که با افکار ناسالم جلوی این موج رو میگیریم . من از اوایل این مبحث بیماری به هیچ عنوان ن دستکش ن ماسک ن مواد ضد عفونی استفاده نکردم و کاملا به این امر ایمان دارم که خدای مهربانم برای من سلامتی میخواد و من هم این اجازه رو میدم که همواره سلامت باشم و واقعا هیییییچ نشونه ای از بیماری حتتتتتی سرماخوردگی در من نبود امسال . من فردی بودم ک بسیار مریض میشدم اما حالا احساس ارامش میکنم از اینکه در اغوش خدا از همه جهات نیکی و خیر به سمتم میاد . توکل اولین و محکم ترین قدم برای این راه زیباست . ارزوی سال شاد و پر از اتفاقات خوب و روابط عالی و موقعیت های مالی عالی رو برای استاد عزیزم و خانواده بزرگ عباسمنش میکنم . همتون رو دوست دارم . عید نوروزتون مبارک

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    عباس گفته:
    مدت عضویت: 2284 روز

    سلام بر استاد بزرگوار و تبریک رسیدن سال نو. در لابلای صحبتاتون فرمودین که پدرتون از شب تا صبح اخبار گوش میدن خواستم بگم در این زمینه شما تنها نیستین و پدر من هم دقیقا تا صبح اخبار گوش میدن با این تفاوت که که بارادیو نه و با تلویزیون اینکار رو انجام میدن و اخبار رو در طول روز برای خانواده بازگو میکنن. من سعی میکنم گوش نکنم و تمرکز رو بزارم روی خودم و بخش هایی که میتونم تغییرشون بدم. در نهایت خوشحالم که تو جمع شما هستم و از راهنماییهاتون بهره میبرم. آرزو میکنم سال جدید پر از سلامتی و شادی براتون باشه در کنار خانواده محترم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: