live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی - صفحه 49
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/05/abasmanesh-32.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-01 02:13:012024-10-01 05:37:37live | قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند مهربان
سلام و احترام به استاد عزیز و خانوم شایسته نازنین و دوستان خوبم در سایت
من چون افکار منفی زیادی داشتم متاسفانه به قدری تجسمم توی افکار منفی زیاد و قوی بود که الان وقتی به گذشته نگاه میکنم میبینم متاسفانه بیشترشون اتفاق افتاده و توی زندگیم جذبشون کردم …برای همین همیشه حال خوبی نداشتم و مدام استرس و اضطراب داشتم و روز به روز هم بدتر میشدم یعنی تا چند وقت پیش من به شدت اضطراب داشتم … با اینکه قبل از استاد عباسمنش چند تا دوره ی استادای دیگه رو شرکت کرده بودم اما خیلی تاثیر آنچنانی روی من نداشت …. اما آلان خداروصدهزارمرتبه شکر حالم خیلی بهتر شده … و تمام تمرکزم رو گذاشتم رو نکات مثبت زندگیم….و با دوره ی دوازده قدم که تهیه کردم و تمریناتشو انجام میدم و کامنت گذاشتن در سایت و فایلهای رایگان دانلودی رو گوش میکنم کم کم فرکانس منفی رو تبدیل به فرکانس مثبت میکنم سخته اما خداروشکر هر روز دارم بهتر میشم … عادتهای بد زندگیم رو دارم ترک میکنم و تمام ورودیهای منفی به ذهنم رو کنار گذاشتم و دارم سعی میکنم تمام تمرکزم رو بزارم روی نکات مثبت زندگیم …. شکرگزاری که از قبل هم داشتم و دارم ادامه میدم …قدردان تمام داشته هام از خداوند هستم و هرگز ناشکری نمیکنم … اگه اتفاق بدی میفته سعی میکنم بهترین رفتار رو داشته باشم …کمتر عصبی میشم منی که به شدت عصبی و بدخلق بودنم البته گاهی باز کنترلم رو از دست میدم ولی یهوو به خودم میام و سریع خودمو اروم میکنم ….امیدوارم خدا کمکم کنه توی این راه ثابت قدم باشم و بتونم فرکانسم رو خدایی کنم و تکاملم رو طی کنم ….
آیه 139 سوره آلعمران “
وَلا تَهِنوا وَلا تَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ إِن کُنتُم مُؤمِنینَ” ترجمه: و سست نشوید و غمگین نگردید، چرا که شما برترید اگر ایمان داشته باشید.
آیه 186 سوره بقره
“وَإِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنّی فَإِنّی قَریبٌ أُجیبُ دَعوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَلیَستَجیبوا لی وَلِیُؤمِنوا بی لَعَلَّهُم یَرشُدونَ” ترجمه: و هنگامی که بندگان من از تو درباره من بپرسند، بگو که من نزدیکم و دعای دعا کننده را هنگامی که مرا میخواند، اجابت میکنم.
در پناه خداوند یکتا…..
به نام الله هدایتگر
خدایاهرانچه که دارم ازان توست وازتوبه من رسیده است
من باوردارم که تمام اتفاقات زندگی من به خاطرافکاروباورهاوفرکانس هایی هست که به جهان هستی ارسال میکنم
گام11:قدرشناسی
وقتی پدرم برشکست شداین یک تضادبزرگی بودبرای من واین باعث شدمن برم تودل ترس هام وبرم توبازارودرامدزایی کنم چون قبل برشکستکی درنازونعمت زندگی میکردم وبعدبرشکستگی تضادمالی وروحی روانی وحتی سلامتی داشتم واین نقطه عطف زندگی من بودکه پول سازبشم وبرم تودل جامعه واجتماعی تربشم وههروزخداروسپاسگزارم که تغییرکردم وروابط خوبی الان توجامعه وبازارکاردارم چون قبلن تضادداشتم والان سپاسگزادم به خاطرمشکلاتی که داشتم والبته هنوزم دارم وبایدبهتروبهتربشه
قدرشناسی یعنی سپاسگذاری به خاطرنعمت هایی که الان داری وقبلانداشتی
مثل ماشینی که الان دارم یالبتابی که دارم یااحساس خوبی که الان دارم وقبلانداشتم
قانون میگه به هرچی توجه وتمرکزکنی اون روواردزندگیت میکنی چه روی ناخواسته هاوچه خواسته ها
اگه یک فردی مثل پلیس یک کاراشتباهیی کردبیایم تمرکزمون روروی اون100تاکارخوبی که قبلاکرده بزاریم تاهدایت بشیم به روابط بهتروپلیس های بهتر
دردنیای مادی هرتضادی باعث پیشرفت جهان میشه
اگه یکی ازبانک دزدی میکنه باعث میشه که دولت به فکرتقویت امنیت دربانک هابشه
اگه یک بیماری مثل کرونامیادتوجهان این باعث شدکل جهان به فکربهبودبیشتروکیفیت بیشتردردرمان انسان هاباشند وخیلی مثال های دیگه
میخوای جزوکدوم دسته باشی
ادم های منفی وناسپاس
ادم های شادوسپاسگذار
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ۖ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ
ـــــــــــــــ
«شکر نعمت بر نعمت می افزاید»
و زمانی که پروردگارتان اعلام کرد که اگر شکر کنید، حتما نعمتتان را زیاد می کنم و اگر کفران کنید، قطعا عذاب من بسیار سخت است.
(سوره ابراهیم، آیه 7)
الهی که حال دل همتون خوب باشه
احمدفردوسی
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عباسمنش عزیز و مریم شایسته عزیز
خداروشکر امروز هم تونستم گام 11 رو بردارم
گام یازدهم- قدر شناسی و پاداش هاب این ویژگی شخصیتی
اولین نکته ای باید به خودم یاداوری کنم اینکه وقتی میام توی سایت وقت میذارم و روی خودم کار میکنم از اون ور تمام نشتی ها رو هم بگیرم
حالا نشتی چی هست
اینکه روی دیگران انرژی بذارم و افکارشون بخوام تغییر بدم
اینکه از واقعیت هایی که توی ذهنم باور کردم فرار کنم به وسیله عوامل بیرونی
چیزی که وقتی میبینم شروع کردم که افکار مناسب به خودم بگم از اونور خواستم اشغالا و افکار و باورهای متضادش ذو توی ذهنم به اسم کنترل ورودی های ذهن نگه دارم
به این شکل که مدام نمیخوام بشنو اون چیزی فرستادم رو و بپذیرمش
استاد عزیز من خیلی جای کار دارم اما تصمیم گرفتم هر روز یه قدم کوچیک بردارم توی بهبود شخصیتم
درمورد پلیس های آمریکا گفتید همون لحظه این ایده به ذهنم رسید برو همین عبارت رفتار زیبا پلیس آمریکا رو سرچ کن
خیلی جالب بود که همش در مورد خشونت بود و من اسکرول کردم هرچی اومدم پایین چیزی ندیدم درحالی که من این عبارت سرچ کردم اما نتایج 360 درجه فرق میکرد اصلا خبرها و فیلم ها چیز دیگری بود
اونجا فهمیدم چقدر تمرکز من روی ابن موضوع هست
و همش فقط بخاطر اخبارهایی که تمام سالها گذشته دیدم
یا برای ندیدنش فرار کردم نخواستم تغییر کنم
یه چیزی که الان به ذهنم رسید اینکه کشور امریکا همیشه توی المپیک جز چندتا کشور اول که بیشترین مدالهای طلا و نقره و برنز اورده
و اینا رو که نمیشه نفی کرد که چقدر ورزشکاران خوبی دارند
حتی یادمه چندسال پیش تیم ملی شمشیر بازی زنان آمریکا یه بازیکنی داشت که سیاه پوست بود و مسلمان و با حجاب میرفت مسابقات
و دیدم که وقتی که رفتن روی سن که مدالشون بگیرن کنارش هم تیمی هاش بودن که سفید پوست بودن و مسیحی
واقعا این کشور پر از نکات مثبت هست
از بازی ایران امریکایی که توی جام جهانی قطر بود و رفتار محترمانه بازیکنای امریکا بعد از بردشون و دل داری دادنشون یادمه
از اینکه چقدر چندین بار ما شاهد مبارزه تیلور و حسن یزدانی بودیم که اصلا یادم نمیاد این ادم یعنی تیلور بخواد جو زده عمل کنه در مقابل حسن یزدانی بعد از بردش برعکس اینکه میدیدم بعضی ورزشکارای یه کشورای دیگه وقتی کشتی گیر ما رو میبردن رفتار نامناسب از خودشون نشون میدادن
یا اون گردشگر امریکایی من فیلمش دیدم اومده بود و زیبایی ایرانو نشون میداد و ایران جز زیباترین کشورها معرفی کرده بود
دوباره اینجا استاد یه اصل مهم رو که مهم ترین اصل هست رو یاداوری کرد
کانون توجه
به هرچه توجه کنی از همون جنس و اساس وارد زندگیت میشه
کانون توجه ماست که مارو هدایت میکنه
میخوام با تعهد 100 درصد به این اصل زندگیمو تغییر بدم و با تمام وجودم به حرفاتون ایمان بیارم و خودم توی بلاتکلیفی نذارم که بلاتکلیفی از شک و ترس میاد از بی ایمانی میاد از ضعیف بودن میاد من که همه راها رو امتحان کردم این مسیر دوباره میرم در حالی که از همین مسیر نتایج های زیادی در گذشته داشته ام.
با ایمان
مریم درویشی
به نام خدای مهربان و روزی رسان
سلام و احترام
گام 11/ قدرشناسی و پاداش های این ویژگی شخصیتی
1) به هر انچه توجه کنیم در زندگیمان گسترش پیدا میکند..
خیلی جالبه با وجودی هزاران بار این حرف رو شنیدم و هزاران بار توی کامنت هام راجبش نوشتم.. وقتی پای عملگرایی میرسه میبینم هنوز خیلی توی این مورد ضعف دارم و نمیتونم ذهنم رو کنترل کنم. همین تمرین کد نویسی خواسته ها رو دارم انجام میدم و دازم با چشم خودم میبینم که یه سری نتایج رو دارم رقم میزنم ولی بعد از یه مدت دوباره از انجام این تمر ین ساده سرد میشم !! و به خودم میگم ولش کن دیگه این تمرین رو ،، بذار از این به بعد شرایط همینجوری خودش پیش بره !! بله شرایط همینجوری وقتی خودش پیس بره و منم هیچ کنترل و مدتی رو ذهنم و افکارم نداشته باسم.. شرایط خیلی اروم اروم میره توی در و دیوار خخخخخ و منم خیلی اروم اروم میوفتم توی دره ..
چون شرایط رو من دارم با ذهنم رقم میزنم و چیزی از قبل برای من تعییت نشده که !!
من میتونم صبح ها که از خواب بلند شدم سپاسگزاری کنم و از خدا طلب هدایت به سمت راه راست رو بکنم و تمرین کد نویسی خواسته ها رو انجام بدم و اروم اروم شرایط به سمت بهبود پیش بره..
و یا میتونم صبح ها که از خواب بلند شدم همینجوری بدون کنترل و الله بختکی و شانسی و دیمی به زندگیم ادامه بدم و یا شروع کنم به فحش دادن به مملکت ،،،، مثل اکثر ادم ها که زندگیشون اینجوریه کلا ؛؛؛؛؛ و شرایط برای اون ها فارغ از اینکه رهبر و رییس جهمور کی باشه هی بدتر و بدتر بشه.. چرا ؟؟ چون افکار اون ها دازه هی به سمت منفی بیشتر گرایش پیدا میکنه ..
من انتخاب با خودمه … ولی چرا یادم میزه ؟؟!!
خب این کار شیطانه .. به همین دلیل با هر روز به خودم قوانین و یاد اوری کنم ،، چون خیلی فراره !!!
اها اها فهمیدم چرا ؟؟ چون تمرین کد نویسی خواسته ها رو درست انجام نمیدم .. یکی از کدهایی که باید صبح ها بنویسیم اینه که این جمله رو به خودم یاد اوری کنم که: ((این من هستم که با افکارم و کانون توجهم زندکیم زو خلق میکنم و امروز یک فرصت حدید برای خلق اتفاقات دلخواهم هست )) .. اگر این جمله زو و این یک خط کد رو هر روز صبح تکرار نکنم درنتیجه من خیلی زود یاد میزه که خودم خالق زندگی خودم هستم و این باعث میشه بعد از چند روز از انجام تمرین کد نویسی خواسته ها منصرف بشم.. چون دوباره ذهنم من رو گول میزنه و به من میگه هیچی دست تو نیست.. زندگی شانسیه .. !!!
نه هیچی در این جهان شانسی نیست و اصلا شانسی در جهان وجود ندارد و ما چیزی به نام شانس نداریم. بلکه همه چیز قانون دارد..
مثال : قانون الکتریسیته .. قانون مکانیک.. قانون شیمی.. قانون جاذبه،، قانون فیزیک،، قانون زیاضیات وووووو
وقتی اینجوری به جهان اطرافمون نگاه میکنیم میبینیم همه چیز داره به صوزت قانونمند حرکت میکنه و شانسی در کار نیست.. وقتی به دنیای اطزاف دقت میکنیم میبینیم که همه چیز از گیاهان، از اب ،، از اکسیژن،، از ریاضیات،، از حرکت ماشین ها،، از خاک،، از نور ووووو همه چیز یه قانونی داره..
مثلا هیچ وقت آب شانسی جوش نمیاد…
هیچ وقت نور تصادفی به زمین نمیرسه ..
هیچ وقت یه سیب شانسی از درخت نمیوفته پایین ..
ووووو موضوعات مختلف..
به همین نسبت زندگی هم قانون داره و قانونش هم اینه که قدرت خلق زندگیم دست خودمه ،، یعنی قدرت خلق زندگیم به واسطه ی افکار و باورهامه
و شانسی در کار نیست.
چرا یادم میره ؟؟ چون باید هر روز به خودم یاد اوری کنم که من هستم که زندگیم رو خلق میکنم تا اروم اروم به یه ثبات فرکانسی برسم.. اگر این کارو نکنم خیلی زود توی دام روزمرگی و بی هدفی گرفتار میشم..
واقعا عمل کردن به این اگاهی هم تکامل میخواد،، اینی که من از جایگاه حرف های قشنگ زدن به عمل کردن برسم !!! پای عمل کردن که میرسه میبینم چقدر من مشکل دازم !!! و خب شاید اینم تکاملیه و نباید به خودم سخت بگیرم .. باید یه ذزه یه ذزه عمل کنم ..
مشمل از کمال گرا بودنم هستش و فکر میکنم باید خیلی خیلی پرفکت عمل کنم .. نه این نمیشه.. باید یه ذزه یه ذره عمل کنم ..
دلیل کمال گرایی باور احساس عدم لیاقته !!!
این باور احساس عدم لیاقت چقدر گستره ی وسیعی داره توی ذهن من !!
پس بنابراین شرایط زندگی من شانسی عوض نمیشه بلکه نیاز داره به تداوم و استمرار روی کار کردن ذهنم و باورهام تا ذهنم باز تر بشه و افکارم یه ذره رشد کنن و بعد با افکار جدید عملکرد بهتری خواهم داشت..
وگرنه با تغییر مدرک و شهر و این داستانا در صورتی که شرایط ذهنی و فکری من تغییر خاصی نکرده باشه هیچ اتفاق جدیدی نمیوفته !!!
اینا رو هی دارم به خود میگم تا بزای خودم منطقی کنم که اگر دارم این فایل ها رو مینویسم و مثلا تمرینات دوره ی کشف قوانین زندگی یا هر دوره ای رو انجام میدم و وقت میذارم و نکته برداری میکنم ،، من کار بیهوده ای انجام نمیدم !!! چون همش توی ذهنم این هست که باید یه کار فیزیکی سختی انجام بدم و این کارا بیهودس و بعد این باعث میشه خیلی زود دوباره به همون روال قبلی بزگزدم و دیگه روی ذهنم کار نکنم و همون نتایج کوچیک هم از بین بره !!!
ولی این پروژه ی گام به گام داره هر روز به من یاد اوری میکنه که اصل چیه و فرع چیه ..
میدونی چقدررر تمرینات دوره ی کشف قوانین ذهنم رو باز تر کرده ؟؟!! چقدر من پی بردم که باور احساس عدم لیاقت چطوررررر دست و پای ذهنم رو و افکارم و باورهام رو فلج کرده و این باور چطورررر تمام ذهن من رو غل و زنجیر کرده !!!
پس یادم باشه شرا یط رو خودم دازم با افکارم و کانون توجهم رقم میزنم
خب اینم از رد پای من از گام یازدهم ،، خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم ..
خدایا شکزت
سلام
چقد از نحوه بازکردن مسایل و تضادهایی ک توی مسیر هست و پیش میاد لذت بردم و درواقع خودم رو دیدم ک همه ی این مسایل، افکار، و چالش ها رو منم دارم.. اینکه هر روز نیاز به یاداوری داریم وگرنه شیطان در کمینه ک مارو به روزمرگی بندازه..
منم هرزمانی ک صبح رو با ستاره قطبی شروع میکنم البته با حس شوق روزم یه جور دیگه میگذره
هرلحظه لارمه قانون جلوی چشممون باشه. هرلحظه نیازه ک قوانین رو یادآور بشیم تا در ذهن و
روحمون رسوخ کنه..
خدایا شکرت برای این مسیر زیبا
سلام
قدم 11-
من از این فایل برداشت کردم: این همه تضاد توی زندگی من وجود داره ، اگر من بتونم ذهنم رو کنترل کنم و به شرایط مورد علاقم برسم که قطعا اگه به قوانین عمل کنم و در مسیر درست باشم و به الهامات قلبیم گوش بدم و مدارم بالاتر بیاد، روزی میرسه تضاد هایی که الان باهاشون برخورد کردم دلیلی هستند برای شکر گزاری بیشتر من و هر چقدر بتونم بیشتر شکرگزار باشم نعمت های بیشتری دریافت میکنم.
مثلا برای خود من زمانی که با خانواده زندگی میکردم آزادی الانم رو نداشتم و مدام باید چیزی که اونا میخواستن باشم ولی تصمیم گرفتم و با باور های درست مهاجرت کردم به تهران و سر کار رفتم کلی تجربه به دست آوردم کلی جای جدید رفتم بیشتر خودمو شناختم و وارد یه رابطه عالی شدم که اگه توی اون نقطه امنم پیش خانواده می موندم هیچ وقت چیزایی که الان دارم و انقدر براشون سپاسگزار هستم رو به دست نمیوردم و اینکه من هر روز دارم به خاطر رابطه عالیم خداروشکر میکنم فقط و فقط به خاطر برخورد با اون تضاد های قدیمی بوده. خداروشکر میکنم به خاطر تمام تضاد هایی که منو آگاه میکنن تا خواسته های جدید توی ذهنم به وجود بیاد و بتونم حرکت کنم رو به جلو. اطمینان دارم وقتی به بیشتر از تمام اون چیزایی که میخواستم رسیدم یاد این روز ها میوفتم و سپاسگزاری میکنم که این مشکلات وجود داشتن و من با حل کردنشون صدها پله جلو تر رفتم و بار ها قوی تر شدم.
یک چیز دیگه ای که برداشت کردم هم درباره توجه به خواسته ها بود. این دنیا شبیه یه کمد پر از لباسه من اگه رفتم یه لباس خاکی و کثیف و پاره و بد بو رو انتخاب کردم که به تنم کنم ، مشکل از کمد نیست یا مشکل از خیاط لباس ها نیست چون اون کمد پر از لباس های مختلف بود من انتخاب کردم بد ترینش رو انتخاب کنم اگه دلم میخواد راحت باشم خب میتونم اون لباس خوش دوخت و تمیز و خوش بو رو انتخاب کنم و بپوشم.
اینکه لباس های کثیف توی کمد وجود داره یه واقعیته ولی انتخاب با منه که بین اون همه لباس کدوم رو انتخاب کنم تا تجربه های جدیدی باهاش داشته باشم.
خدایا کمکم کن به چیز هایی توجه کنم که دوست دارم تو زندگیم داشته باشمشون.
ممنونم استاد و خانم شایسته عزیز
خدایا شکرت
سلام به استاد عزیز و همه عزیزان این سایت بی نظیر راستش امروز بهتر بخوام بگم تو شرایط سختی هستم ولی امروز بسیار عجیب تر بود جوری شد که به خودم حرف زدم گفتم خدایا هدایتم کن خدایا چکار کنم مرا به راه راست هدایت کن تسلیم خدا جونم خودت کمکم کن اینم گفتم که به هر خبری که از تو بهم برسه فقیرم اینا و چندین فایل بی نظیر استاد امشب نگاه کردم تا الا که به این فایل رسیدم یهو شد معجزه وار کار خدا بود دیگه شکر گزارم بی انتها خیلی زیاد این فایل گوش کردم دقیقا یادم نیست چند بار اما اما این بار خیلی متفاوت چیزهای رو شنیدم که موهای بدنم سیخ شد خدای من چقدر اصل ها گفتن استاد تو این فایل مثل این شرایط سخت گزراس و این که منی که از قانون استفاده میکنم این اصل های بی نظیر و کلی اصل دیگه به هر چیزی از زاویه درست نگاه کردن و و و و خیلی احساسم عالی شد متوجه شدم مدارهای من داره میره بالاتر ذوق و شوق بسیار دارم ،
خدارو هزاران بار شکر برای این آگاهی های بی نظیر سپاسگزار خداوند هستم و از شما استاد عزیز خیلی خیلی تشکر میکنم دوستون دارم
به نام الله یکتا که هر آنچه دارم از آن اوست
ردپای گام 11 پروژه خانه تکانی ذهن
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و بانو شایسته بزرگوار و دوستان هم مسیر
استاد شما توی دوره 12 قدم، قدم 5 جلسه دوم هم در خصوص کنترل تمرکز ذهنتان توی اتفاقات سال 1388 تهران صحبت کردین و من امروز دقیقا بعد از گذشت 15 سال از اون روزا واقعا از ته دل ام تحسینتون کردم و گفتم ببین تفاوت این آدم با من در همینه ها، من اگر در اون شرایط قرار میگرفتم مطمئنا قانون را نقض می کردم، ولی شما توی اون سخت ترین شرایط هم با وجود سرزنش اطرافیان و وضعیت جامعه کاملا به قانون عمل کردین و روی ناخواسته ها و نکات منفی متمرکز نشدین و صرفا گفتین آقا قانون میگه من نباید در این قضایا انرژی مو هدر بدم، واقعا تحسینتون میکنم. امروز بعد از 15 سال از اون اتفاقات ما بهتر میتونیم بگیم که شما واقعا در اون برهه به بهترین شکل ممکن عمل کردین.
از خداوند میخوام من هم بتوانم توی لحظات حساس و سخت که به نظر من داریم از طرف خداوند امتحان میشیم برای ارتقا مدارمون، به درست ترین شکل ممکن عمل کنم، خیلی کار سخت و در عین حال آسانی هست. سخت از این نظر که کنترل ذهن در اون شرایط واقعا تمرکز و صلح درونی بالا میخواد، آسان از این جهت که ما باید صرفا به قانون عمل کنیم. چیزی که مطمئن هستم با تمرین و استمرار در این مسیر من هم میتونم مثل استاد در لحظات سخت عمل کنم.
از خداوند متعال برای خودم و همه دوستان هم مسیر ثابت قدمی و استمرار داشتن در این مسیر الهی را خواستارم.
در پناه حق
بنام خدای یکتا
سلام به استاد وخانم شایسته و دوستانی که این کامنت رو میخونن امیدوارم حالتون عالی باشه
همه ما همین الان توی زندگیمون خواسته هایی داریم که با برخوردبه تضاده که بخاطر باورهای نامناسبمون تجربه کردنشون برامون یه چیزغیرممکن یا سختی است ولی یک قانون هست که میگه اگر باورهای هماهنگ با اون خواسته هارو بسازید شما هم مثل اون افراد تجربه خواهید کرد ولی فرق شما با اون دوستان اینه که بعد رسیدنتون به اون خواسته ها بسیار بیشتر لذت میبرید و سپاسگزارترید در نزد پروردگار و چقدر این باشکوهه هم به خواسته هایی که میخواستیم بهشون میرسیم و لذت میبریم ازشون چون ما که عادی نیست برامون و هم سپاسگزاری خداوندو بجا میاریم که خود همین کار باعث تجربه اتفاقات بهتر نیز میشود همین الان باید مابخاطر تضادهای زندگیمون متشکر باشیم اینا یکروزی برامون لذت بخشن میشن
طبق قوانین جهان ما بع هرچی توجه کنیم از جنس همون وارد زندگیمون میشه پس اعتراض کردن یعنی توجه به نازیبایی ها حالا نیتت خوب باشع یا بد فرقی نمیکنه شما نمیتونید با اعتراض کردن قوانین سیستم رو عوض کنید جهان به هرشکلی شده خودش خووشو بهبود میده شما تمرکزتو باید بزاری رو چیزی که خودتووبهبود میده
به نام خالق آفرینش
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان
کنترل ذهن در شرایط سخت
تجربه خودمو بخام بگم من یک مادر هستم و نگرانی های نسبت به فرزندم برام به وجودمیاد
فرزند1ساله من گاهی سرمامیخوره
حسابی ذهنمو درگیر خودش میکنه و وارد فرکانس نگرانی میشم و بااینکه میدونم موندن در فرکانس نگرانی احساس بد میاره و احساس بد داشتن نتایج بدی به همراه داره اما انگار این باور دروجود من هست که مادرا توی زمینه های مختلف نگران فرزندان میشن واین به نفع بچه نیستش
باخودم گفتم چیکار کنم تو این شرایطی نمیخام
و به ظاهر سخته و منو از احساس خوب دور میکنه بتونم کنترل ذهن داشته باشم و نگران نباشم
گفتم خدایا تو منو هدایت کن چیکارکنم چرا هرکاری میکنم نمیشد نسبت به فرزندم نگران نباشم نمیشد گفتم خدایا من نمیخام بچسبم به فرزندم و هزار جور فکر کنم که نکنه یک طوریش بشه من دوست دارم اون همواره در مدار سلامتی باشه همیشه شاد و شنگول باشه و حالش خوب باشه
واین باورمخرب ک اکثرا مادرا میگن بچس دیگه یک روز خوبه یک روز بده یا بچه تا مریض نشه بزرگ نمیشه ازتوی ذهنم حذف کنم و به جاش باورهای خوبی بسازم تا فرزندم همیشه سالم و تندرست باشه
دیروز باخودم جملات تاکیدی رو تکرار میکردم وبا تکرار کردن اون جملات تاکیدی احساس خوبی منو دربرمیگرفت
جملات تاکیدی درمورد سلامتی فرزندم
فرزند من همیشه سالم و تندرست هستش
سیستم ایمنی پسر من قویه
خداوند دردرون پسر من درجریانه واون همیشه سالمه
خداوند بهترین نگهدارنده برای پسرم هستش و بیشتراز من مراقبشه
بعد دیدم پسرم تب داره یکم ته دلم گفتم من احساس خوبی داشتم چرا اینجوری شد
دقیقا هرمشکلی یا به هرتضادی میخورم جواب سوالمو از روی فایل همون روز میگیرم و متوجه میشم اشکال کار کجاست
فایلو که گوش کردم کنترل ذهن درشرایط سخت یک چیزی ته وجودم گفت دقیقا مشکلت جوابش همینه
وقتی درشرایط سخت (پسرم مریضه یا خیلی چیزهای دیگه) من بتونم کنترل ذهن داشته باشم و نذارم احساسم بد بشه و باورهامو تغییربدم و بدونم که این شرایط سخت گذراست و هراتفاقی که بوده به خاطر باورهای مخرب درون ذهن من و فرکانس های گذشتم به وجوداومده و اینو بپذیرم
اون وقت کم کم نتیجه ها خودشونو نشون میدن
استاد گفتن که اون زمان که مادرشون کفش هایی که میخریدند انقد کفش های خوبی بوده تا چند سالم که می پوشیدند هیچ طوریشون نمیشده
اما کفش های که استاد درزمان خودشون می خریدند باید دور دوزی می کردند بازم تا دوهفته بعدش دیگه خراب میشدند وقتی به این تضادها برخوردند خوب الان که جنس هایی که میخرند که از نظرکیفیت عالی هستند برای استاد عادی نیس و اینا ایشونو سپاس گذارتر میکنه
واین حس سپاس گذاری به خاطر تضاد های گذشته درون شون به وجود اومده
مثال پلیس هارو زدند که درکشور آمریکا
اونجایی که استاد داشتند دستشویی میکردند بعد پلیس ایشونو دیدند و تازه کمکشون کردند
اون جایی که میگفتند اگر ماشینت درجاده پنچربشه پلیس خودش میاد پنچری ماشینتو میگیره بعد وقتی این خوبی پلیس هارو میشه دید ومگه میشه سپاس گذار نبود
من خودم متحیرشدم از تمرکز کردن روی خوبی های پلیس آمریکا چون قبلا چیزهای که دیدم تو اخبار و رسانه این بود که پلیس های مردم آمریکا مردمو میزنند و حق اعتراض ندارند
اصلا فکرشو نمیکردم پلیس های آمریکا نکته ی مثبتی هم داشته باشند
داستان تظاهرات ضایع شدن حق سیاه پوست ها
چقد خوبه استاد حتی دراتفاق های ناجالبم دنبال نکات مثبت اون اتفاق هستین تحسینتون میکنم
همینکه میگید نکته مثبت تظاهرات اینه که چقد این کشور درصلحه که مردمش میتونند بیان اعتراض کنند بدون که کسی به کارشون کاری بگیره
درسی که من ازاین داستان گرفتم این بود که اگر تمرکزمو روی چیزی باشه که نمیخام از همون جنس چیزهای بیشتری وارد زندگی میشه پس باید آگاهانه سعی کنم تمرکزمو بذارم روی چیزهای که میخام وجزو خواسته هامه
نکته دیگه این بودکه یکی ازدوستان گفتند اگر اعتراض بکنند شاید ساختارها بهتربشه
استاد گفتند درسته با اعتراضات ساختارها بهتربشه و قوانین بهتری بذارنداما من که دارم ازقانون استفاده میکنم چرا باید تمرکزمو بذارم روی درگیری و اعتراضات وروی چیزهای هایی که نمیخام
جهان به طور طبیعی درحال تغییره و همه چیز رو به پیشرفته
همونطوری که درختی که رشد کرده مااون نکاشتیم و اون
آبی که میخوریم مادرست نکردیم اینارو خودجهان به وجود آورده
رد پای گام یازدهم
خدای بی نهایتم دوست دارم
به نام خداوند رحمان و رحیم خداوند زیبا آفرین
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
سلام به اساتید عزیزم و سلام به مریم جانم
استاد تو یکی از فایلهاشون الان یادم نمیاد گفتن که تو اوضاع و شرایط خوب که انسان خوبه اما اون مهمه که تو بتونی تو اوضاع و شرایط سخت ذهنتو کنترل کنی چون ذهن تو این موقع خیلی دوست داره ما رو به حاشیه ها و منفی ها ببره و ما رو به قهقرا بکشونه و اینجاست که مهارت تو باید نشون بدی چند مرده حلاجی
اگر کنترل ذهن رو عادت برای خودت کنی خیلی به سادگی میتونی افسار ذهنتو تو دستات بگیری و به سمته خوبیها و شکر گزازی و تحسین زیباییهای اطرافت ببری و به همین طریق کم کم به احساسه خوب میرسی و بابت همین احساسه خوب جهان بهت پاداش میده به شرطی که مداوم و مستمر باشه
پاداش همان آرامش است
پاداش همان شادی است خوشبختی ست سلامتی ست
پاداش همان روان شدن چرخه زندگیست
و چقدر قوانین این جهان زیباست هر چقدر که آگاهیم بیشتر میشود و بیشتر درک میکنم خوشحال ترم از خودم راضی هستم
از زندگیم راضی هستم و هنوز جا داره روی خودم بیشتر کار کنم
باور فراوانیم خیلی خیلی بهتر شده خدا رو شکر میگویم ایمانم بالا رفته الهی شکرت
و نتایج هم عالی شده
خدایا ممنونتم که کنارمی و هدایتم میکنی
خدایا ممنونتم که همه کارهامو برام انجام میدهی
شکرت سپاسگزارتم
وقتی در مسیر درست باشی و آگاهانه قدم برداری جهان پاداشهای شگفت انگیز بهت میدهد
خدایا برای تمام داشته هایم شکرت سپاسگزارتم
استاد بی نهایت دوستتون دارم
یاحق در پناه خداوند باشین