https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدایا هزاران هزار مرتبه شکرت که استاد عزیزم رو دارم.استاد واقعا نمیدونی چه حالی دارم احساس میکنم روی ابرها دارم زندگی میکنم.استاد من خالق زندگی خودم هستم هر چیزی رو بخوام دارم بدستش میارم.هر چیزی رو بخوام تغییر بدم به راحتی تغییرش میدم .ادمها به هر شکلی که بخوام باهام رفتار میکنن.تمام دنیا مسخر من هست.زندگی من تو دستان خودمه هیچ عامل بیرونی هیچ عامل بیرونی تو زندگی من دخیل نیست.فقط و فقط خودم هستم که زندگیمو با فرکانسهام و ارتعاشم خلق میکنم.دوستان عزیز به نظر من اینکه نتیجه استاد بسیار بسیار متفاوت از نتیجه بقیه هست اینه که استاد عباسمنش جز, یک درصد کل افراد دنیاست که قانون رو به معنی واقعی درک کرده و ازش استفاده میکنه.افراد بسیار زیادی هستند که هر روز دارن تلاش میکنند که نتیجشون متفاوت باشه حتی از استاد هم بیشتر تلاش میکنن اما چون قانون ارتعاش و فرکانس رو نمیدونن و نمیفهمند نتیجه ای که میخوان رو نمیگیرن چون زبان جهان زبان فرکانسه جهان فقط فرکانس ما رو دریافت میکنه همین هیچ چیز دیگه ی نیست بقیش هم که دیگه خودتون میدونین.موفق پیروز و سربلند باشید.
در جواب به این سوال باید بگم که نه فقط در کسب و کار بلکه در تمام جنبه های زندگی باید روی خدا حساب کنید . وقتی فقط و فقط روی خدا حساب کنید به احساس آرامشی می رسید که حاصل اعتماد کامل به خدا و سپردن همه ی کارها به اوست و وقتی به این احساس آرامش رسیدید ایده هایی که بهتون الهام میشه از سمت خداست و اون ایده ها دقیقا کارهایی هستند که باید در اون زمان انجام بدید تا کسب و کارتون رونق پیدا کنه.
مثلا در زمان مناسب به استاد الهام شد که از طریق برگزاری دوره های تند خوانی می تونه به ثروت برسه.
از اونجایی که همه ی مخلوقات از انسان ها گرفته تا ابزار ها و اشیاء مختلف همه قسمتی از خدا هستیم و همه با هم یک خدای واحدیم، در نتیجه خدایی که در وجود ماست در هر لحظه به تمام هستی مشرف بوده و از تمامی فرکانس های مخلوقات آگاهی کامل دارد و در این مورد کاملا می داند که در چه ابزاری در چه زمانی بهترین نتیجه را برای هر فرد دارد.
در همین مثال قبل در زمان مناسب به استاد الهام شد که به جای برگزاری دوره حضوری، آموزش ها را به صورت دی وی دی ارائه دهد و باز مدتی بعد در زمان مناسب گفته شد که دوره ها را به جای دی وی دی صورت آنلاین ارائه دهد. هر کدام از این ایده ها در زمان خود سودمند بوده اند که این زمان خوب را هم فقط خدا می داند. به دلیل آگاهی خالصی که دارد.
پس هیچ قانون و ابزار و استراتژی ای وجود ندارد که به صورت ثابت برای همه ی کسب و کار ها نتیجه یکسان داشته باشه.
برای دریافت این الهامات در زمان مناسب در وهله اول باید باور کنیم چنین الهاماتی وجود دارند و در مرحله بعد باید باور کنیم که همه ما لیاقت دریافت این الهامات را داریم.
من خودم وب مستر و برنامه نویس وب هستم و کاملا این سوال رو درک می کنم. چندین دوره مختلف سئو و مارکتینگ رو گذروندم و دو تا استارت اپ هم راه اندازی کردم. جالبه که یکی از نکاتی که توی همین آموزش های بازاریابی هم گفته میشه اینه که علت اصلی موفقیت کسب و کار ها این بوده که در زمان مناسب راه اندازی شده اند. مثلا ایده سایت یوتیوب چند سال قبل از یوتیوب توسط شخص دیگه ای راه اندازی شد که کاملا شکست خورد اما می بینیم که همون ایده چند سال بعد توسط موسس یوتیوب اجرا میشه و چه موفقیت بزرگی کسب می کنه. ولی مشکل از اونجاست که افرادی این زمان مناسب رو شانس می دونن و اعتقاد دارند فلان شخص شانس آورد که در اون زمان ایده ش پر طرفدار شده.
حالا با وجود همه ی آموزش های بازاریابی که دیدم می خوام تجربه خودم رو در مورد استارت اپ هام بگم. من اولین استارت آپم رو زمانی راه اندازی کردم که با مبحث باور ها آشنایی نداشتم. این استارت اپ دقیقا مشابه یک نمونه خارجی موفق بود. البته نمونه داخلی تقریبا مشابه هم داشت. ایده ش خیلی خوب بود و با خودم گفتم اگر نمونه خارجی ش انقدر موفق شده پس من هم می تونم. همه ی آموزش هایی که یاد گرفته بودم رو روش پیاده کردم. روی سئوش کلی کار کردم و کلی هم هزینه تبلیغاتش شد. اما در انتها چیزی جز ضرر برام نداشت و بعد از چند سال هم کلا منحلش کردم.
دوباره ایده ی جدیدی به نظرم رسید برای استارت اپ بعدی. فکر کردم مشکل از ایده ی قبلی بوده و این ایده حتما جواب میده. باز هم استارت اپی بود که مشابه یک نمونه خارجی بود و نمونه داخلی هم نداشت. ولی متأسفانه این ایده هم به نتیجه نرسید با این تفاوت که اینبار فقط روی سئوی سایت کار کرده بودم و طبق تجربه قبلی هزینه ی زیادی هم بابت تبلیغات نداده بودم. قبل از اینکه این سایت رو هم منحل کنم با استاد عباس منش و مبحث باور ها آشنا شدم. سخت مشغول کار کردن روی باور هام بودم و از طریق انجام پروژه های برنامه نویسی هم کسب در آمد می کردم و سایت خودم رو هم فراموش کرده بودم. چند ماه بعد یادم اومد سری به وب سایت بزنم که باعث شد شوکه بشم. سایت خود به خود توی کلمات کلیدی دلخواهم به صفحه اول گوگل نتایج سه و چهار اومده بود و چندین آگهی هم به سایت ارسال شده بود. (با اینکه مدتی بود دیگه محتوایی روی سایت قرار نداده بودم و کلی بک لینک خریداری شده رو هم تمدید نکرده بودم که کسانی که به مباحث سئو آشنایی دارن می دونن یکی از خطرناک ترین کارهاست و سایت رو کامل از نتایج حذف می کنه)
اینجا بود که دقیقا معنی باور ها و نتایجشون رو متوجه شدم. فهمیدم که مشکل از ایده نیست که سودآوری نداره مشکل فقط از باور های مالی من بود. و به مرور هر چه بیشتر روی باور های ثروت سازم کار کنم از همون سایت و همون ایده می تونم درآمد بیشتری کسب کنم.
فقط باید منتظر الهامات و ایده هایی باشم که باعث بالابردن کیفیت همین وب سایتم میشه و فقط عمل کنم. البته در کنارش باید مرتبا روی باور های ثروت ساز مثل باور لیاقت، باور فراوانی و … کار کنم.
ممکنه در این مسیر نیاز باشه آموزش هایی هم ببینم یا از ابزار هایی هم استفاده کنم اما فقط وقتی با باور های مناسب و در احساس خوب بهم الهام میشن.
با سپاس از دوستانی که وقت گذاشتن و کامنت بنده رو خوندن
بنده مدرس سئو، کسب و کار اینترنتی و بازاریابی اینترنتی هستم، اما توی این بخش فقط می خوام از دیدگاه قانون جذب و مثبت اندیشی صحبت کنم، ولی من شدیدا به این موضوع اعتقاد دارم، که اگر می خوایم از زوایای مختلف به یک موضوع نگاه کنیم، حتما باید به یک نتیجه برسیم. اگر از زوایای مختلف به موضوع نگاه کنیم و به نتیجه گیری های مختلف دسترسی پیدا می کنیم، به این معنی هست که برداشت های درستی از یک موضوع نداریم!
یعنی اگر به دنبال این هستیم که نتیجه ی مثبتی را در زندگی خود ایجاد کنیم، باید از هر زاویه ای که به یک موضوع نگاه می کنیم، برایمان یک نتیجه ی مثبت داشته باشه، این همه ی حرفیه که من می خوام توی این کامنت به شما بگم.
حالا میریم سراغ پاسخ سوال: خب مهمترین اصل اینه که من تمرکزم، روی گسترش کسب و کارم باشه، و شدیدا به این موضوع باور داشته باشم که تجارتی که داخلش هستم، می تونه برای من بی نهایت پولساز باشه.
بنابراین اگر تمرکزم، رو همواره بتونم روی بهبود کسب درآمدم متمرکز کنم، این موضوع می تونه من رو وارد اتفاقات و شرایط جدیدی کنه که همواره به پولسازی بیشتر من و تجارتم کمک کنه، حالا این شرایط جدید، میتونه تبلیغات باشه
در نظر داشته باشید که تبلیغات می تونه جنبه های مثبتی را داشته باشه، اگر آقای عباسمنش در آن زمان به خوبی نتیجه نگرفتند، به این دلیل هستش که تعادل را به خوبی رعایت نکردند، یعنی باید شما بخش قابل توجهی از زمانتون رو صرف بالا بردن سطح ارتعاشتون می کردید و تو بحث تبلیغات هم اگر در مسیر های درست هدایت می شدید، افرادی بهتون مشاوره میدادند که نتایج بهتری کسب می کردید، چون دلیل نتیجه نگرفتن شما، استراتژی های اشتباه بوده است.
خب الان در حال حاضر شما هیچ تبلیغاتی ندارید و بخش عظیمی از ترافیک سایت شما، داره توسط بخش عقل کل ایجاد میشه! اما سوالی در این قسمت مطرح می شود که آیا اگر قبلا برای بهینه سازی سایتتون تلاشی نمی کردید، همواره بخش عقل کل به این موفقیت می رسید؟ شما می گویید که سئو بلد نیستید، اما بخش مقالات سایتتون به تازگی از سایتتون حذف شده و روی کلمات کلیدی بسیار پر رقابتی نظیر (قانون جذب چیست)، شما روی صفحه ی اول بودید!
و طبیعاتا برای مقالات پر کلیک هم باید تبلیغات ریپورتاژ رفت! من نمی خوام بگم که صحبت های آقای عباسمنش اشتباه هستش، اتفاقا من از آقای عباسمنش تاثیرات خوبی را گرفتم، ولی تو این بخش خواستم بگم که رونق گرفتن کار شما بدون تبلیغات هم نبوده.
کل حرفی که خواستم بزنم همین بود که مهمترین موضوع، باور داشتن به موفقیت است و اگر به خوبی باور داشته باشیم، کیهان شکل جدیدی را به خودش میگیرد و باعث می شود که با افراد کاربلدی در حوزه ای که ارتعاشمون رو بالا بردیم آشنا بشیم و از ابزارهای مختلف به بهترین شکل ممکن با استراتژی های بسیار خوبی به موفقیت برسیم.
خیلی ممنونم از شما آقای عباسمنش، چند ساله پیش برادرم، روانشناسی ثروت یک رو تهیه کرده بود و من هم تونستم تاثیرات خوبی را از شما بگیرم.
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانواده گرم و صمیمی عباسمنش،
من واقعا نمیدونم حالی که الآن دارم رو چطور بیان کنم، چرا باید درست موقعی که من تصمیم گرفته بودم برای پیشرفت کسب و کارم روی پیجم کار کنم و فالوورهام رو افزایش بدم، و در حالی که هیج پولی هم برای تبلیغات ندارم تصمیم بگیرم که هرطور شده تبلیغات کنم برای رونق کسب و کارم، درست همین موقع استاد یه همچین فایلی بذارن و یه همچین سوالی بپرسن٫٫٫
میدیدم استاد میگفتن من هیج تبلیغاتی ندارم و حتی آشنایی خودم هم با سایت ایشون با تبلیغات نبوده و حرفشون رو قبول داشتم ولی باورش برام سخت بود، از طرفی هم خیلی از همکارای خودم رو میدیدم که از طریق اینستا چقدر معروف شدن و پول درمیارن واقعا منم به این تناقض رسیده بودم تا اینکه چندروز پیش به پیشنهاد یه دوست تصمیم به تبلیغات از طریق اینستا گرفتم و دقیقا همین موقع این سؤال٫٫٫
اما اگه تا حالا یه خورده شک داشتم ولی الان دیگه باور دارم که اول اعتماد به نفس دوم باور فراوانی و توکل به خدا مهمه وما اگه خودمون و خدای خودمون رو باور داشته باشیم همه چی درست میشه، من تا باور خودم رو درست نکنم تبلیغات اثر نداره، من حالا باور دارم که من کارم رو به بهترین نحو و بهترین کیفیت انجام میدم و وقتی خودم برای کار خودم ارزش قائل باشم دیگران هم ارزش قائل هستند و دیگه بقیه اش رو به خدا میسپارم و اونی که بخواد کار منو ببینه حتما میبینه و بهایش رو هم پرداخت میکنه
استاد عزیزم بازم ازتون متشکرم که همیشه فایلهاتون به موقع به کمکم میاد???
با نام خدا و سلام وادب به همه عزیزان که انصافا خانواده خوبی هستید و سلام واحترام متواضعانه به استادعباس منش ارجمند.که هر چه بیشتر دقت میکنم بیشترو بیشتر به حقانیت سخنان این مرد پی میبرم که برای ایشان و همکاران گرامیشان و تمام دوستداران ایشان آرزوی سلامتی و بهروزی دارم.آنچه به ذهنم میرسد این است:اقدام ،پشتکار،باوربه موفقیت،اعتماد به خود،یاری از خدا،درخواست هدایت لحظه به لحظه از خدا در مسیربرای رسیدن به هدف،احساس خوب درتمام لحظات،اشتیاق سوزان برای اهداف مورد نظر،عشق به خدا وانسانها،بارش بیدریغ آموخته ها به انسانهای دیگر،لذت بردن از موفقیتها و پیشرفت دیگران،سپاسگزاری لحظه به لحظه ،بکارگیری احساس ایمان،عشق و نیروی جنسی و ترکیب آنها برای اهداف مورد نظر،باور خلق محصولاتی مفید و سازنده،اینها استاد را برجسته کرده است.آنچه نتایج را متفاوت میکندعشق است،عشق است وعشق.استاد عباس منش عاشق وشیفته کار خودش است.به لحظه لحظه مسیری که طی میکندعشق میورزدآنهم عشقی بی ریاوسرشار از شوق، طبیعت متقابلا پاسخی عاشقانه به ایشان میدهد.اگر شخصی مانندایشان عمل کند لبریز ازعشق و احساس وشوق باشد،هرکاری که ارائه دهد هرچه که میخواهد باشد عالی میشود.هر کاسبی که باشد عالی میشود حتی مسافرکشی که با عشق انجام شود مسافرین بیشتری را جذب میکند.غذایی که با عشق پخته شود بسیار خوشمزه میشود.مسلم است که خدای تعالی،طبیعت و کائنات همگی یاریش میکنند تا هم خود بدرخشد وهم آن کاری که انجام میدهد،پیداست که نتایج آن درخشان میشود.شناخت رسالت و تعهد به انجام رسالتی که انسان به آن واقف شده است حرکت در مسیر را آسان میکندو توفیقاتش را روز افزون .اگر انسان با رعایت مواردی که عرض کردم حرکت کند در هر کسب و کاری نتایج عالی برایش پدید میاید.این یک اصل است این یک قانون است،بله در مسیر ممکن است شکستهایی به ظاهر پدید آید لیکن اگر اشتیاق باشد بدنبال هر شکست ،موفقیتی درخشان آشکار خواهد شد.آنچه از دل برآید بردل نشیند اگر انسان در خدا غرق شود،با او یکی شود.آنگاه خدا زبان او میشود دست او میشود و هر فعلی که انجام دهد خدایی میشود. اینکه استاد حرفهایش به دل می نشیندو افراد با شوق فراوان جذب او میشوند برای همین است،ایشان در گفتار و عمل صادق است وحس خدایی دارد واین احساس را به هرآنکسی که مطالب ایشان را بخواند و یاگفتار ایشان را بشنود منتقل میکند.آنچه انسان را متمایز میکند،آنچه کارهای انسان را متمایز میکند عشق به خدا وتمام مخلوقاتش است.تفاوت انسانها و نتایج کارهایشان اینهایی است که برشمردم. کار عاشقانه نیازی به تبلیغ ندارد خود جاذب است. رمز توفیقات استاد عشق است و اشتیاق و صداقت و عمل به آنچه که ایمان دارد.از خدای مهربان برای همگان بهترینها را آرزو دارم.
خیلی خوشحالم که در این مسیر هستم و الان در حال پاسخ و اندیشیدن به این سوال هستم خدا جان شکرت
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ هرچه کردم از دولت قرآن کردم
گر به دیوان غزل صدرنشینم چه عجب سال ها بندگی صاحب دیوان کردم
در آیه های زیر موضوعی از قرآن آوردم و فکر میکنم در پاسخ به این سوال به ما کمک کند
و هنگامى که طالوت با سپاهیان رهسپار شد، گفت خداوند آزماینده شما به جویبارى است، که هرکس از آن بنوشد از من نیست، و هرکس از آن نخورد از من است، مگر آنکه مشتى به دست خویش برگیرد، و جز اندکى از ایشان، همه از آن نوشیدند، و چون او و کسانى که همراه او ایمان آورده بودند، از آن جوى برگذشتند، گفتند امروز تاب جالوت و سپاهیانش را نداریم،کسانى که یقین داشتند که به لقاى الهى خواهند رسید گفتند چهبسا گروهى اندکشمار که به توفیق الهى بر گروهى انبوه پیروز گردیده است، و خداوند با شکیبایان است (۲۴۹)بقره
و چون با جالوت و سپاهیانش رو در رو شدند گفتند پروردگارا بر ما صبر فرو ریز و گامهاى ما را استوار بدار و ما را بر خدانشناسان پیروز گردان (۲۵۰) بقره
حقا که در کار و بار دو گروهى که با هم رو در رو شدند مایه عبرتى براى شما بود، گروهى در راه خدا مىجنگید و دیگرى کفر پیشه بود، به چشم خویش دوچندان خویش مىدیدند، و خداوند هرکس را بخواهد به نصرت خویش یارى مىدهد، و در این امر دیدهوران را عبرت است (۱۳) آل عمران
اینک خداوند بر شما آسان گرفت و معلوم داشت که در شما ضعفى هست، در این صورت اگر از شما صدتن شکیبا باشند بر دویست تن غلبه مىکنند و اگر از شما هزار تن باشند، به توفیق الهى بر دو هزار تن غلبه مىکنند، و خداوند با شکیبایان است (۶۶) انفال
پس شما آنان را نکشتهاید بلکه خداوند کشته است، و چون تیر انداختى، به حقیقت تو نبودى که تیر مىانداختى بلکه خداوند بود که مىانداخت، تا مؤمنان را بدین وسیله به آزمونى نیک بیازماید، که خداوند شنواى داناست (۱۷)
همان طور که استاد میگن باور با خواسته فرق دارد…باور و ایمان رو خودمون باید ایجاد و تقویت کنیم مثل آیه اول که افراد با ایمان به خدا باور دارند که گروه اندک به اذن خدا بر گروه بسیار غلبه یافته و خدا با صابران است
و باور هم جهت با خواسته کن فیکون میکند
و خواسته شان پیروزی در جنگ است که میشود
در آیه های بعدی هدایت و چگونگی آن را نشان میدهد که چطور خدا افراد با ایمان را پیروز میکند و به خواسته پیروزی در جنگ میرساند بدون هیچ گونه قدرت دادن به رقیب و سلاح
و قدرت خدا در اجابت خواسته افراد با ایمان را نشان میدهد که هر کاری در صورت باور داشتن(مثل پیروزی افراد اندک به افراد بسیار که واقعا برای باور من غیر قابل باور و بزرگ است) می تواند انجام دهد..
برگی بدون اذن خدا بر زمین نمی افتد
آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟؟؟
خدا را در وجودمان چنین بشناسیم از قرآن که هر کاری را انجام میدهد برای بنده ای که ایمان دارد و بنده اش را هدایت میکند
من به عنوان بنده اش لیاقت هدایت شدن از طرب خدا را دارم چون من و پیامبر بنده خدا هستیم و فرقی نداریم همان طور که به مادر موسی وحی میکند به من هم وحی میکند
این مثال ها و منطق قوی که خدا را و قدرتش را در رساندن ما به خواسته در این مسیر زندگی نشان میدهد به نظر من درک و عمل به آن با ارزش ترین سرمایه گزاری دنیاست.
در این فکر هستم که چقدر کنتل ذهن و هماهنگ کردن ذهن و قلبم میتواند با ارزش باشد ومن را به هر خواسته ای که در مسیرم دارم برساند..
هدایت خواستن از خداوند در این قوانین زیباترین قسمت کیهان است حتی در برنده شدن در این مسابقه
به نظر من استاد عباسمنش خیلی خوب از قرآن و قوانین برای رسیدن به خواسته هایش استفاده کرده و به وضوح در حال گفتن آن هدایت ها از طرف خداست تا ما هم این راه و مسیر زیبا رو انتخاب کنیم نه مسیر گمراهان و نه غضب شدگان
در تمام فایل های استاد نگاه توحیدی که قدرت رو به هیچ کس و هیچ چیز نمیدهد و درحال حرکت به سمت خواسته هایش است واضح است
در حال کار کردن روی خودش واضح است
نه کار کردن روی رقیب و نه ابزار(مدارک دکترا و …)
هماهنگی ذهن و روح و باورهایی که قدرتمند ترش میکرده
که همه این ها با همان هدایت خواستن انجام میشده
و مسیر هایی که ایشون انتخاب میکردند و هدایت میشدند به وضوح هدایت نیرویی بالاتر از انسان رو نشون میده
که با توکل بر این نیرو و طی کردن تکامل به راحتی و لذت به این شرایط رسیده اند
که تجارب ایشون بهتر و بیشتر از هر فرد دیگه ای به ما کمک خواهد کرد به خاطر صداقت و ایمانی که به خدا دارند و گفته هایشان از عمل کردنشان است
تا محکم تر به توحید بچسبیم با دیدن چنین بنده ای و با چنین شرایط مرفه بدون شک مسیرمان را طی کنیم
در قراًن از رسیدن به خواسته پیروزی در جنگ میشود به قدرت خدا و هدایتش رسید و هزاران مثال دیگر
در زندگی استاد رسیدن به خواسته ثروت در یک شغل که سخنران موفقیت است میتوان به قدرت خدا و هدایتش رسید و دیگر جنبه های زندگی اش
حالا در شغل برنامه نویسی و … کشاورزی و…
درک خدا و هدایتش آسان است
مثل یاد گیری ضرب دو رقمی در دو رقمی که الان باید ارقام متفاوت را جای گذاری کنیم
(((تنها))) تو را میپرستیم و (((تنها))) از تو یاری میجوییم
ما را به راه راست هدایت فرما راه کسانی که به آن ها نعمت داده ای و نه کسانی که غضب کرده ای و نه گمراهان
استاد جان چون فرمودین کامنت تک تک تون رو میخونم این مطلب رو براتون مینویسم که لبخند بر لبانتون بنشینه.من جزء اون درصد بسیار کمی هستم که نحوه آشناییم با شما از طریق پوسترتون صورت گرفت. پوستر شما رو توی سرویس دانشگاه دیدم. همایش رایگان تند خوانی.شما اول همایش در مورد تندخوانی صحبت کردین بعدش کم کم صحبتاتون جهت متفاوتی گرفت و من ناخودآگاه صداتون رو ضبط کردم و بدون اینکه محصول تندخوانی رو بخرم شیفته راه و روشتون شدم.اره برعکس بقیه من با چهره اتون اول شما رو شناختم بعد عضو ثابت سایت شدم.خدارو هزار مرتبه شکر از این آشنایی که چیزی بسیار فراتر از آشنایی مولانا با شمس بوده است.
و اما پاسخ مسایقه.5 سال پیش که کسب و کارمو شروع کردم چون با آموزه های شما آشنا بودم تبلیغات بسیارکمی انجام دادم و خودمو اونقدر لایق میدیدم که با خودم فکر میکردم مردم به هزار طریق به سمت من میان و من نیازی نیست نگران چگونگی آشناییشون باشم نتیجه کارم بهترین تبلیغ کارمه و خدا همون طوریکه کمکم کرده که به اینجا برسم ،بقیه اش رو هم درست میکنه.
شاید باورتون نشه من از همون روز اول و از روز افتتاحیه که داشتیم جشن میگرفتیم مراجعه کننده داشتم. همون ماه اول چنان سرم شلوغ شد که همکارانم با 10 سال سابقه کار این حجم از مراجعه کننده نداشتن.باور داشتم که اگه به خاک دست بزنم طلا میشه.بعد از مدتی کم کم اطلاعات مخربی به گوشم رسید.مثل اینکه باید برای جذب مراجعه کننده به دیگران پورسانت بدی تا برات تبلیغ کنند. یا اینکه ببین بقیه چه کارهایی انجام میدن تو هم باید همونطوری باشی.پول دست مردم کمه و هزار اخبار دیگه.خلاصه اینکه منم اون کارها رو انجام دادم و کسب و کارم چنان بی رونق شد که آرزو داشتم یکی از در بیاد تو حداقل یه سؤال بپرسه.به لطف خدا اول دوره روانشناسی ثروت یک رو خریدم و کمی رو خودم کار کردم و مقداری علف های هرز رو جدا کردم بعدش با قدم اول و آموزه هاشون چنان جهش بزرگی در کسب و کارم رخ داد که بدون اینکه کار خاصی انجام بدم یا بخوام به کسی پورسانت بدم ،خدا خودش دست مردم رو میگیره و میاره دم مطبم.اصلا یه جوری شده که اگه افراد مورد اعتمادشون هم بهشون بگه برید یه مرکز دیگه ناخودآگاه میان سمت من و خیلی هم راضی هستند.بقول استاد هرچه
کمتر در مورد یه چیزی اطلاعات داشته باشی بهتره،باید خودت باورهای مناسب با هدفت رو بسازی و کاری به بقیه نداشته باشی.خدا رو صد هزارمرتبه شکر که جزء 5 درصد مردم جهان هستم که زندگیم به لطف خدا و آموزش های استاد از هر جهت رو به پیشرفته.
یه پیشنهاد دارم برای استاد عزیز.بعد از مسابقه لطفا کامنت های خوب رو توی تلگرام به اشتراک بزارید تا هر روز با خوندن نتایج بقیه ایمانمون قویتر بشه.چون ممکنه فرصت نکنیم اینجا مطالب مفید رو مرور کنیم.سپاس از همه شما عزیزان.
سلام استاد عزیزم؛ امروز همسرم حرف جالبی زد که ناگهان در ذهنم جرقه ای زد که شاید بی ربط به جواب مسابقه ی شما نباشه؟!
در مورد خوب بودن بعضی از مواد غذایی که در زندگی روزمره ازون استفاده میکنیم و تبلیغات اکثر اون ها رو در تلوزیون و میان برنامه ها زیاد دیده ایم… تلویزیون تبلیغ ی یک نوع روغن رو میکرد و همسرم به من گفت؛ جنسی که خوب باشه تبلیغ نمیخواد، تا حالا دیدی توی تلوزیون “روغن زرد” رو تبلیغ کنه!
برام خیلی جالب بود یک دلیل عالی تونستم برای ذهن بهانه جو پیدا کنم که به قول شما این امر رو منطقی کنم تا بی جواب نباشم در مقابل سوالات و بهانه جویی های مختلفش که بخواد منو توی دام تبلیغات بندازه برای فروش محصولم!!
با خودم گفتم ؛ آره همینه! واقعیت همینه؛ جنس خوب از بس خوب و باکیفیت هست نیاز به تبلیغ نداره! خودش تبلیغ خودش هست چون باورِ تولید کننده اش اینه که این محصول عالیه و تازه باید تلاش کنه سفارش ها رو پاسخگو باشه و تمام تمرکزش روی اینه که بتونه پاسخگوی مشتری هاش باشه، اصلا نیازی به تبلیغ نداره! چون مشتری به دنبال اونه، نه اون به دنبال مشتری!!
استاد چقدر خوشحالم که تونستم به راحتی ذهن منطقی ام رو راحت و با دلیلی محکم ساکت کنم که وقتی خدمتم عالی باشه نیازی به تبلیغ خودم ندارم چون باور دارم دیگران باید بدنبال من باشن، اگه جنسی که تولید میکنم، عالیه، نیاز به تبلیغ ندارم، مشتری خودش با مصرف کالا وسیله تبلیغ من میشه، من نیاز نیست تبلیغ کنم!
و مصداق های زیاد برای ذهنم میارم از کوچیک و بزرگ از روغن زرد و طلا گرفته تا ماشین بنز و تسلا و… که اصلا نیاز به تبلیغ که ندارند هیچ، بلکه باید مشتری سفارش بده و پول بده و در انتظار دریافت هم بماند!!!
فهمیدم شما هم چنین باورهای بنیادینی در وجود خودتون ساختین و اونو همراه کردین با قدرتمندترین نیرو یعنی “توکل و توحید عملی ” و تونستید بترکونید!!!
خدایا کمکم کن هر روز بهتر درک و عمل کنم به قوانین ثابت الهی ات که معرکه اند! و وسیله ای برای رسیدن به زندگی ای راحت و سعادتمند و پراز زیبایی و شگفتی!!
کمکم کن خالق زندگی شگفت انگیز خودم باشم همچون بنده های موفق و سعادتمندت و البته همچون استاد عزیزم؛ استاد عباسمنش
سلام
جواب سوال فقط اینه:
“هماهنگی(هم آهنگی) با منبع انرژی ها”
که نشانش احساس آرامش، شادی، سپاسگزاری، امیدواری، عشق و در یک کلام احساس خوبه:)
سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوارم
سلام خدمت همه ی عزیزانم در گروه تحقیقاتی عباس منش
خدایا هزاران هزار مرتبه شکرت که استاد عزیزم رو دارم.استاد واقعا نمیدونی چه حالی دارم احساس میکنم روی ابرها دارم زندگی میکنم.استاد من خالق زندگی خودم هستم هر چیزی رو بخوام دارم بدستش میارم.هر چیزی رو بخوام تغییر بدم به راحتی تغییرش میدم .ادمها به هر شکلی که بخوام باهام رفتار میکنن.تمام دنیا مسخر من هست.زندگی من تو دستان خودمه هیچ عامل بیرونی هیچ عامل بیرونی تو زندگی من دخیل نیست.فقط و فقط خودم هستم که زندگیمو با فرکانسهام و ارتعاشم خلق میکنم.دوستان عزیز به نظر من اینکه نتیجه استاد بسیار بسیار متفاوت از نتیجه بقیه هست اینه که استاد عباسمنش جز, یک درصد کل افراد دنیاست که قانون رو به معنی واقعی درک کرده و ازش استفاده میکنه.افراد بسیار زیادی هستند که هر روز دارن تلاش میکنند که نتیجشون متفاوت باشه حتی از استاد هم بیشتر تلاش میکنن اما چون قانون ارتعاش و فرکانس رو نمیدونن و نمیفهمند نتیجه ای که میخوان رو نمیگیرن چون زبان جهان زبان فرکانسه جهان فقط فرکانس ما رو دریافت میکنه همین هیچ چیز دیگه ی نیست بقیش هم که دیگه خودتون میدونین.موفق پیروز و سربلند باشید.
استادچون پیامها باتاخیرروی سایت قرارمیگیرن بیشترپیامهایی که درصفحه آخرهستند دیده میشن وامتیاز میگیرن.
پیشنهاد میکنم کاری کنید که هردودقیقه صفحه ها بچرخن.
اگه اینکارو برای همه فایل ها انجام بدین کامنت همه دیده میشه.
ممنون
سلام به استاد عباس منش عزیز و همه ی دوستان
در جواب به این سوال باید بگم که نه فقط در کسب و کار بلکه در تمام جنبه های زندگی باید روی خدا حساب کنید . وقتی فقط و فقط روی خدا حساب کنید به احساس آرامشی می رسید که حاصل اعتماد کامل به خدا و سپردن همه ی کارها به اوست و وقتی به این احساس آرامش رسیدید ایده هایی که بهتون الهام میشه از سمت خداست و اون ایده ها دقیقا کارهایی هستند که باید در اون زمان انجام بدید تا کسب و کارتون رونق پیدا کنه.
مثلا در زمان مناسب به استاد الهام شد که از طریق برگزاری دوره های تند خوانی می تونه به ثروت برسه.
از اونجایی که همه ی مخلوقات از انسان ها گرفته تا ابزار ها و اشیاء مختلف همه قسمتی از خدا هستیم و همه با هم یک خدای واحدیم، در نتیجه خدایی که در وجود ماست در هر لحظه به تمام هستی مشرف بوده و از تمامی فرکانس های مخلوقات آگاهی کامل دارد و در این مورد کاملا می داند که در چه ابزاری در چه زمانی بهترین نتیجه را برای هر فرد دارد.
در همین مثال قبل در زمان مناسب به استاد الهام شد که به جای برگزاری دوره حضوری، آموزش ها را به صورت دی وی دی ارائه دهد و باز مدتی بعد در زمان مناسب گفته شد که دوره ها را به جای دی وی دی صورت آنلاین ارائه دهد. هر کدام از این ایده ها در زمان خود سودمند بوده اند که این زمان خوب را هم فقط خدا می داند. به دلیل آگاهی خالصی که دارد.
پس هیچ قانون و ابزار و استراتژی ای وجود ندارد که به صورت ثابت برای همه ی کسب و کار ها نتیجه یکسان داشته باشه.
برای دریافت این الهامات در زمان مناسب در وهله اول باید باور کنیم چنین الهاماتی وجود دارند و در مرحله بعد باید باور کنیم که همه ما لیاقت دریافت این الهامات را داریم.
من خودم وب مستر و برنامه نویس وب هستم و کاملا این سوال رو درک می کنم. چندین دوره مختلف سئو و مارکتینگ رو گذروندم و دو تا استارت اپ هم راه اندازی کردم. جالبه که یکی از نکاتی که توی همین آموزش های بازاریابی هم گفته میشه اینه که علت اصلی موفقیت کسب و کار ها این بوده که در زمان مناسب راه اندازی شده اند. مثلا ایده سایت یوتیوب چند سال قبل از یوتیوب توسط شخص دیگه ای راه اندازی شد که کاملا شکست خورد اما می بینیم که همون ایده چند سال بعد توسط موسس یوتیوب اجرا میشه و چه موفقیت بزرگی کسب می کنه. ولی مشکل از اونجاست که افرادی این زمان مناسب رو شانس می دونن و اعتقاد دارند فلان شخص شانس آورد که در اون زمان ایده ش پر طرفدار شده.
حالا با وجود همه ی آموزش های بازاریابی که دیدم می خوام تجربه خودم رو در مورد استارت اپ هام بگم. من اولین استارت آپم رو زمانی راه اندازی کردم که با مبحث باور ها آشنایی نداشتم. این استارت اپ دقیقا مشابه یک نمونه خارجی موفق بود. البته نمونه داخلی تقریبا مشابه هم داشت. ایده ش خیلی خوب بود و با خودم گفتم اگر نمونه خارجی ش انقدر موفق شده پس من هم می تونم. همه ی آموزش هایی که یاد گرفته بودم رو روش پیاده کردم. روی سئوش کلی کار کردم و کلی هم هزینه تبلیغاتش شد. اما در انتها چیزی جز ضرر برام نداشت و بعد از چند سال هم کلا منحلش کردم.
دوباره ایده ی جدیدی به نظرم رسید برای استارت اپ بعدی. فکر کردم مشکل از ایده ی قبلی بوده و این ایده حتما جواب میده. باز هم استارت اپی بود که مشابه یک نمونه خارجی بود و نمونه داخلی هم نداشت. ولی متأسفانه این ایده هم به نتیجه نرسید با این تفاوت که اینبار فقط روی سئوی سایت کار کرده بودم و طبق تجربه قبلی هزینه ی زیادی هم بابت تبلیغات نداده بودم. قبل از اینکه این سایت رو هم منحل کنم با استاد عباس منش و مبحث باور ها آشنا شدم. سخت مشغول کار کردن روی باور هام بودم و از طریق انجام پروژه های برنامه نویسی هم کسب در آمد می کردم و سایت خودم رو هم فراموش کرده بودم. چند ماه بعد یادم اومد سری به وب سایت بزنم که باعث شد شوکه بشم. سایت خود به خود توی کلمات کلیدی دلخواهم به صفحه اول گوگل نتایج سه و چهار اومده بود و چندین آگهی هم به سایت ارسال شده بود. (با اینکه مدتی بود دیگه محتوایی روی سایت قرار نداده بودم و کلی بک لینک خریداری شده رو هم تمدید نکرده بودم که کسانی که به مباحث سئو آشنایی دارن می دونن یکی از خطرناک ترین کارهاست و سایت رو کامل از نتایج حذف می کنه)
اینجا بود که دقیقا معنی باور ها و نتایجشون رو متوجه شدم. فهمیدم که مشکل از ایده نیست که سودآوری نداره مشکل فقط از باور های مالی من بود. و به مرور هر چه بیشتر روی باور های ثروت سازم کار کنم از همون سایت و همون ایده می تونم درآمد بیشتری کسب کنم.
فقط باید منتظر الهامات و ایده هایی باشم که باعث بالابردن کیفیت همین وب سایتم میشه و فقط عمل کنم. البته در کنارش باید مرتبا روی باور های ثروت ساز مثل باور لیاقت، باور فراوانی و … کار کنم.
ممکنه در این مسیر نیاز باشه آموزش هایی هم ببینم یا از ابزار هایی هم استفاده کنم اما فقط وقتی با باور های مناسب و در احساس خوب بهم الهام میشن.
با سپاس از دوستانی که وقت گذاشتن و کامنت بنده رو خوندن
با سلام و درود خدمت شما دوستان عزیز
بنده مدرس سئو، کسب و کار اینترنتی و بازاریابی اینترنتی هستم، اما توی این بخش فقط می خوام از دیدگاه قانون جذب و مثبت اندیشی صحبت کنم، ولی من شدیدا به این موضوع اعتقاد دارم، که اگر می خوایم از زوایای مختلف به یک موضوع نگاه کنیم، حتما باید به یک نتیجه برسیم. اگر از زوایای مختلف به موضوع نگاه کنیم و به نتیجه گیری های مختلف دسترسی پیدا می کنیم، به این معنی هست که برداشت های درستی از یک موضوع نداریم!
یعنی اگر به دنبال این هستیم که نتیجه ی مثبتی را در زندگی خود ایجاد کنیم، باید از هر زاویه ای که به یک موضوع نگاه می کنیم، برایمان یک نتیجه ی مثبت داشته باشه، این همه ی حرفیه که من می خوام توی این کامنت به شما بگم.
حالا میریم سراغ پاسخ سوال: خب مهمترین اصل اینه که من تمرکزم، روی گسترش کسب و کارم باشه، و شدیدا به این موضوع باور داشته باشم که تجارتی که داخلش هستم، می تونه برای من بی نهایت پولساز باشه.
بنابراین اگر تمرکزم، رو همواره بتونم روی بهبود کسب درآمدم متمرکز کنم، این موضوع می تونه من رو وارد اتفاقات و شرایط جدیدی کنه که همواره به پولسازی بیشتر من و تجارتم کمک کنه، حالا این شرایط جدید، میتونه تبلیغات باشه
در نظر داشته باشید که تبلیغات می تونه جنبه های مثبتی را داشته باشه، اگر آقای عباسمنش در آن زمان به خوبی نتیجه نگرفتند، به این دلیل هستش که تعادل را به خوبی رعایت نکردند، یعنی باید شما بخش قابل توجهی از زمانتون رو صرف بالا بردن سطح ارتعاشتون می کردید و تو بحث تبلیغات هم اگر در مسیر های درست هدایت می شدید، افرادی بهتون مشاوره میدادند که نتایج بهتری کسب می کردید، چون دلیل نتیجه نگرفتن شما، استراتژی های اشتباه بوده است.
خب الان در حال حاضر شما هیچ تبلیغاتی ندارید و بخش عظیمی از ترافیک سایت شما، داره توسط بخش عقل کل ایجاد میشه! اما سوالی در این قسمت مطرح می شود که آیا اگر قبلا برای بهینه سازی سایتتون تلاشی نمی کردید، همواره بخش عقل کل به این موفقیت می رسید؟ شما می گویید که سئو بلد نیستید، اما بخش مقالات سایتتون به تازگی از سایتتون حذف شده و روی کلمات کلیدی بسیار پر رقابتی نظیر (قانون جذب چیست)، شما روی صفحه ی اول بودید!
و طبیعاتا برای مقالات پر کلیک هم باید تبلیغات ریپورتاژ رفت! من نمی خوام بگم که صحبت های آقای عباسمنش اشتباه هستش، اتفاقا من از آقای عباسمنش تاثیرات خوبی را گرفتم، ولی تو این بخش خواستم بگم که رونق گرفتن کار شما بدون تبلیغات هم نبوده.
کل حرفی که خواستم بزنم همین بود که مهمترین موضوع، باور داشتن به موفقیت است و اگر به خوبی باور داشته باشیم، کیهان شکل جدیدی را به خودش میگیرد و باعث می شود که با افراد کاربلدی در حوزه ای که ارتعاشمون رو بالا بردیم آشنا بشیم و از ابزارهای مختلف به بهترین شکل ممکن با استراتژی های بسیار خوبی به موفقیت برسیم.
خیلی ممنونم از شما آقای عباسمنش، چند ساله پیش برادرم، روانشناسی ثروت یک رو تهیه کرده بود و من هم تونستم تاثیرات خوبی را از شما بگیرم.
سپاسگزارم
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانواده گرم و صمیمی عباسمنش،
من واقعا نمیدونم حالی که الآن دارم رو چطور بیان کنم، چرا باید درست موقعی که من تصمیم گرفته بودم برای پیشرفت کسب و کارم روی پیجم کار کنم و فالوورهام رو افزایش بدم، و در حالی که هیج پولی هم برای تبلیغات ندارم تصمیم بگیرم که هرطور شده تبلیغات کنم برای رونق کسب و کارم، درست همین موقع استاد یه همچین فایلی بذارن و یه همچین سوالی بپرسن٫٫٫
میدیدم استاد میگفتن من هیج تبلیغاتی ندارم و حتی آشنایی خودم هم با سایت ایشون با تبلیغات نبوده و حرفشون رو قبول داشتم ولی باورش برام سخت بود، از طرفی هم خیلی از همکارای خودم رو میدیدم که از طریق اینستا چقدر معروف شدن و پول درمیارن واقعا منم به این تناقض رسیده بودم تا اینکه چندروز پیش به پیشنهاد یه دوست تصمیم به تبلیغات از طریق اینستا گرفتم و دقیقا همین موقع این سؤال٫٫٫
اما اگه تا حالا یه خورده شک داشتم ولی الان دیگه باور دارم که اول اعتماد به نفس دوم باور فراوانی و توکل به خدا مهمه وما اگه خودمون و خدای خودمون رو باور داشته باشیم همه چی درست میشه، من تا باور خودم رو درست نکنم تبلیغات اثر نداره، من حالا باور دارم که من کارم رو به بهترین نحو و بهترین کیفیت انجام میدم و وقتی خودم برای کار خودم ارزش قائل باشم دیگران هم ارزش قائل هستند و دیگه بقیه اش رو به خدا میسپارم و اونی که بخواد کار منو ببینه حتما میبینه و بهایش رو هم پرداخت میکنه
استاد عزیزم بازم ازتون متشکرم که همیشه فایلهاتون به موقع به کمکم میاد???
با نام خدا و سلام وادب به همه عزیزان که انصافا خانواده خوبی هستید و سلام واحترام متواضعانه به استادعباس منش ارجمند.که هر چه بیشتر دقت میکنم بیشترو بیشتر به حقانیت سخنان این مرد پی میبرم که برای ایشان و همکاران گرامیشان و تمام دوستداران ایشان آرزوی سلامتی و بهروزی دارم.آنچه به ذهنم میرسد این است:اقدام ،پشتکار،باوربه موفقیت،اعتماد به خود،یاری از خدا،درخواست هدایت لحظه به لحظه از خدا در مسیربرای رسیدن به هدف،احساس خوب درتمام لحظات،اشتیاق سوزان برای اهداف مورد نظر،عشق به خدا وانسانها،بارش بیدریغ آموخته ها به انسانهای دیگر،لذت بردن از موفقیتها و پیشرفت دیگران،سپاسگزاری لحظه به لحظه ،بکارگیری احساس ایمان،عشق و نیروی جنسی و ترکیب آنها برای اهداف مورد نظر،باور خلق محصولاتی مفید و سازنده،اینها استاد را برجسته کرده است.آنچه نتایج را متفاوت میکندعشق است،عشق است وعشق.استاد عباس منش عاشق وشیفته کار خودش است.به لحظه لحظه مسیری که طی میکندعشق میورزدآنهم عشقی بی ریاوسرشار از شوق، طبیعت متقابلا پاسخی عاشقانه به ایشان میدهد.اگر شخصی مانندایشان عمل کند لبریز ازعشق و احساس وشوق باشد،هرکاری که ارائه دهد هرچه که میخواهد باشد عالی میشود.هر کاسبی که باشد عالی میشود حتی مسافرکشی که با عشق انجام شود مسافرین بیشتری را جذب میکند.غذایی که با عشق پخته شود بسیار خوشمزه میشود.مسلم است که خدای تعالی،طبیعت و کائنات همگی یاریش میکنند تا هم خود بدرخشد وهم آن کاری که انجام میدهد،پیداست که نتایج آن درخشان میشود.شناخت رسالت و تعهد به انجام رسالتی که انسان به آن واقف شده است حرکت در مسیر را آسان میکندو توفیقاتش را روز افزون .اگر انسان با رعایت مواردی که عرض کردم حرکت کند در هر کسب و کاری نتایج عالی برایش پدید میاید.این یک اصل است این یک قانون است،بله در مسیر ممکن است شکستهایی به ظاهر پدید آید لیکن اگر اشتیاق باشد بدنبال هر شکست ،موفقیتی درخشان آشکار خواهد شد.آنچه از دل برآید بردل نشیند اگر انسان در خدا غرق شود،با او یکی شود.آنگاه خدا زبان او میشود دست او میشود و هر فعلی که انجام دهد خدایی میشود. اینکه استاد حرفهایش به دل می نشیندو افراد با شوق فراوان جذب او میشوند برای همین است،ایشان در گفتار و عمل صادق است وحس خدایی دارد واین احساس را به هرآنکسی که مطالب ایشان را بخواند و یاگفتار ایشان را بشنود منتقل میکند.آنچه انسان را متمایز میکند،آنچه کارهای انسان را متمایز میکند عشق به خدا وتمام مخلوقاتش است.تفاوت انسانها و نتایج کارهایشان اینهایی است که برشمردم. کار عاشقانه نیازی به تبلیغ ندارد خود جاذب است. رمز توفیقات استاد عشق است و اشتیاق و صداقت و عمل به آنچه که ایمان دارد.از خدای مهربان برای همگان بهترینها را آرزو دارم.
با سلام
خیلی خوشحالم که در این مسیر هستم و الان در حال پاسخ و اندیشیدن به این سوال هستم خدا جان شکرت
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ هرچه کردم از دولت قرآن کردم
گر به دیوان غزل صدرنشینم چه عجب سال ها بندگی صاحب دیوان کردم
در آیه های زیر موضوعی از قرآن آوردم و فکر میکنم در پاسخ به این سوال به ما کمک کند
و هنگامى که طالوت با سپاهیان رهسپار شد، گفت خداوند آزماینده شما به جویبارى است، که هرکس از آن بنوشد از من نیست، و هرکس از آن نخورد از من است، مگر آنکه مشتى به دست خویش برگیرد، و جز اندکى از ایشان، همه از آن نوشیدند، و چون او و کسانى که همراه او ایمان آورده بودند، از آن جوى برگذشتند، گفتند امروز تاب جالوت و سپاهیانش را نداریم،کسانى که یقین داشتند که به لقاى الهى خواهند رسید گفتند چهبسا گروهى اندکشمار که به توفیق الهى بر گروهى انبوه پیروز گردیده است، و خداوند با شکیبایان است (۲۴۹)بقره
و چون با جالوت و سپاهیانش رو در رو شدند گفتند پروردگارا بر ما صبر فرو ریز و گامهاى ما را استوار بدار و ما را بر خدانشناسان پیروز گردان (۲۵۰) بقره
حقا که در کار و بار دو گروهى که با هم رو در رو شدند مایه عبرتى براى شما بود، گروهى در راه خدا مىجنگید و دیگرى کفر پیشه بود، به چشم خویش دوچندان خویش مىدیدند، و خداوند هرکس را بخواهد به نصرت خویش یارى مىدهد، و در این امر دیدهوران را عبرت است (۱۳) آل عمران
اینک خداوند بر شما آسان گرفت و معلوم داشت که در شما ضعفى هست، در این صورت اگر از شما صدتن شکیبا باشند بر دویست تن غلبه مىکنند و اگر از شما هزار تن باشند، به توفیق الهى بر دو هزار تن غلبه مىکنند، و خداوند با شکیبایان است (۶۶) انفال
پس شما آنان را نکشتهاید بلکه خداوند کشته است، و چون تیر انداختى، به حقیقت تو نبودى که تیر مىانداختى بلکه خداوند بود که مىانداخت، تا مؤمنان را بدین وسیله به آزمونى نیک بیازماید، که خداوند شنواى داناست (۱۷)
همان طور که استاد میگن باور با خواسته فرق دارد…باور و ایمان رو خودمون باید ایجاد و تقویت کنیم مثل آیه اول که افراد با ایمان به خدا باور دارند که گروه اندک به اذن خدا بر گروه بسیار غلبه یافته و خدا با صابران است
و باور هم جهت با خواسته کن فیکون میکند
و خواسته شان پیروزی در جنگ است که میشود
در آیه های بعدی هدایت و چگونگی آن را نشان میدهد که چطور خدا افراد با ایمان را پیروز میکند و به خواسته پیروزی در جنگ میرساند بدون هیچ گونه قدرت دادن به رقیب و سلاح
و قدرت خدا در اجابت خواسته افراد با ایمان را نشان میدهد که هر کاری در صورت باور داشتن(مثل پیروزی افراد اندک به افراد بسیار که واقعا برای باور من غیر قابل باور و بزرگ است) می تواند انجام دهد..
برگی بدون اذن خدا بر زمین نمی افتد
آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟؟؟
خدا را در وجودمان چنین بشناسیم از قرآن که هر کاری را انجام میدهد برای بنده ای که ایمان دارد و بنده اش را هدایت میکند
من به عنوان بنده اش لیاقت هدایت شدن از طرب خدا را دارم چون من و پیامبر بنده خدا هستیم و فرقی نداریم همان طور که به مادر موسی وحی میکند به من هم وحی میکند
این مثال ها و منطق قوی که خدا را و قدرتش را در رساندن ما به خواسته در این مسیر زندگی نشان میدهد به نظر من درک و عمل به آن با ارزش ترین سرمایه گزاری دنیاست.
در این فکر هستم که چقدر کنتل ذهن و هماهنگ کردن ذهن و قلبم میتواند با ارزش باشد ومن را به هر خواسته ای که در مسیرم دارم برساند..
هدایت خواستن از خداوند در این قوانین زیباترین قسمت کیهان است حتی در برنده شدن در این مسابقه
به نظر من استاد عباسمنش خیلی خوب از قرآن و قوانین برای رسیدن به خواسته هایش استفاده کرده و به وضوح در حال گفتن آن هدایت ها از طرف خداست تا ما هم این راه و مسیر زیبا رو انتخاب کنیم نه مسیر گمراهان و نه غضب شدگان
در تمام فایل های استاد نگاه توحیدی که قدرت رو به هیچ کس و هیچ چیز نمیدهد و درحال حرکت به سمت خواسته هایش است واضح است
در حال کار کردن روی خودش واضح است
نه کار کردن روی رقیب و نه ابزار(مدارک دکترا و …)
هماهنگی ذهن و روح و باورهایی که قدرتمند ترش میکرده
که همه این ها با همان هدایت خواستن انجام میشده
و مسیر هایی که ایشون انتخاب میکردند و هدایت میشدند به وضوح هدایت نیرویی بالاتر از انسان رو نشون میده
که با توکل بر این نیرو و طی کردن تکامل به راحتی و لذت به این شرایط رسیده اند
که تجارب ایشون بهتر و بیشتر از هر فرد دیگه ای به ما کمک خواهد کرد به خاطر صداقت و ایمانی که به خدا دارند و گفته هایشان از عمل کردنشان است
تا محکم تر به توحید بچسبیم با دیدن چنین بنده ای و با چنین شرایط مرفه بدون شک مسیرمان را طی کنیم
در قراًن از رسیدن به خواسته پیروزی در جنگ میشود به قدرت خدا و هدایتش رسید و هزاران مثال دیگر
در زندگی استاد رسیدن به خواسته ثروت در یک شغل که سخنران موفقیت است میتوان به قدرت خدا و هدایتش رسید و دیگر جنبه های زندگی اش
حالا در شغل برنامه نویسی و … کشاورزی و…
درک خدا و هدایتش آسان است
مثل یاد گیری ضرب دو رقمی در دو رقمی که الان باید ارقام متفاوت را جای گذاری کنیم
(((تنها))) تو را میپرستیم و (((تنها))) از تو یاری میجوییم
ما را به راه راست هدایت فرما راه کسانی که به آن ها نعمت داده ای و نه کسانی که غضب کرده ای و نه گمراهان
سلام به استاد عزیز و دوستان هم فرکانس
استاد جان چون فرمودین کامنت تک تک تون رو میخونم این مطلب رو براتون مینویسم که لبخند بر لبانتون بنشینه.من جزء اون درصد بسیار کمی هستم که نحوه آشناییم با شما از طریق پوسترتون صورت گرفت. پوستر شما رو توی سرویس دانشگاه دیدم. همایش رایگان تند خوانی.شما اول همایش در مورد تندخوانی صحبت کردین بعدش کم کم صحبتاتون جهت متفاوتی گرفت و من ناخودآگاه صداتون رو ضبط کردم و بدون اینکه محصول تندخوانی رو بخرم شیفته راه و روشتون شدم.اره برعکس بقیه من با چهره اتون اول شما رو شناختم بعد عضو ثابت سایت شدم.خدارو هزار مرتبه شکر از این آشنایی که چیزی بسیار فراتر از آشنایی مولانا با شمس بوده است.
و اما پاسخ مسایقه.5 سال پیش که کسب و کارمو شروع کردم چون با آموزه های شما آشنا بودم تبلیغات بسیارکمی انجام دادم و خودمو اونقدر لایق میدیدم که با خودم فکر میکردم مردم به هزار طریق به سمت من میان و من نیازی نیست نگران چگونگی آشناییشون باشم نتیجه کارم بهترین تبلیغ کارمه و خدا همون طوریکه کمکم کرده که به اینجا برسم ،بقیه اش رو هم درست میکنه.
شاید باورتون نشه من از همون روز اول و از روز افتتاحیه که داشتیم جشن میگرفتیم مراجعه کننده داشتم. همون ماه اول چنان سرم شلوغ شد که همکارانم با 10 سال سابقه کار این حجم از مراجعه کننده نداشتن.باور داشتم که اگه به خاک دست بزنم طلا میشه.بعد از مدتی کم کم اطلاعات مخربی به گوشم رسید.مثل اینکه باید برای جذب مراجعه کننده به دیگران پورسانت بدی تا برات تبلیغ کنند. یا اینکه ببین بقیه چه کارهایی انجام میدن تو هم باید همونطوری باشی.پول دست مردم کمه و هزار اخبار دیگه.خلاصه اینکه منم اون کارها رو انجام دادم و کسب و کارم چنان بی رونق شد که آرزو داشتم یکی از در بیاد تو حداقل یه سؤال بپرسه.به لطف خدا اول دوره روانشناسی ثروت یک رو خریدم و کمی رو خودم کار کردم و مقداری علف های هرز رو جدا کردم بعدش با قدم اول و آموزه هاشون چنان جهش بزرگی در کسب و کارم رخ داد که بدون اینکه کار خاصی انجام بدم یا بخوام به کسی پورسانت بدم ،خدا خودش دست مردم رو میگیره و میاره دم مطبم.اصلا یه جوری شده که اگه افراد مورد اعتمادشون هم بهشون بگه برید یه مرکز دیگه ناخودآگاه میان سمت من و خیلی هم راضی هستند.بقول استاد هرچه
کمتر در مورد یه چیزی اطلاعات داشته باشی بهتره،باید خودت باورهای مناسب با هدفت رو بسازی و کاری به بقیه نداشته باشی.خدا رو صد هزارمرتبه شکر که جزء 5 درصد مردم جهان هستم که زندگیم به لطف خدا و آموزش های استاد از هر جهت رو به پیشرفته.
یه پیشنهاد دارم برای استاد عزیز.بعد از مسابقه لطفا کامنت های خوب رو توی تلگرام به اشتراک بزارید تا هر روز با خوندن نتایج بقیه ایمانمون قویتر بشه.چون ممکنه فرصت نکنیم اینجا مطالب مفید رو مرور کنیم.سپاس از همه شما عزیزان.
سلام استاد عزیزم؛ امروز همسرم حرف جالبی زد که ناگهان در ذهنم جرقه ای زد که شاید بی ربط به جواب مسابقه ی شما نباشه؟!
در مورد خوب بودن بعضی از مواد غذایی که در زندگی روزمره ازون استفاده میکنیم و تبلیغات اکثر اون ها رو در تلوزیون و میان برنامه ها زیاد دیده ایم… تلویزیون تبلیغ ی یک نوع روغن رو میکرد و همسرم به من گفت؛ جنسی که خوب باشه تبلیغ نمیخواد، تا حالا دیدی توی تلوزیون “روغن زرد” رو تبلیغ کنه!
برام خیلی جالب بود یک دلیل عالی تونستم برای ذهن بهانه جو پیدا کنم که به قول شما این امر رو منطقی کنم تا بی جواب نباشم در مقابل سوالات و بهانه جویی های مختلفش که بخواد منو توی دام تبلیغات بندازه برای فروش محصولم!!
با خودم گفتم ؛ آره همینه! واقعیت همینه؛ جنس خوب از بس خوب و باکیفیت هست نیاز به تبلیغ نداره! خودش تبلیغ خودش هست چون باورِ تولید کننده اش اینه که این محصول عالیه و تازه باید تلاش کنه سفارش ها رو پاسخگو باشه و تمام تمرکزش روی اینه که بتونه پاسخگوی مشتری هاش باشه، اصلا نیازی به تبلیغ نداره! چون مشتری به دنبال اونه، نه اون به دنبال مشتری!!
استاد چقدر خوشحالم که تونستم به راحتی ذهن منطقی ام رو راحت و با دلیلی محکم ساکت کنم که وقتی خدمتم عالی باشه نیازی به تبلیغ خودم ندارم چون باور دارم دیگران باید بدنبال من باشن، اگه جنسی که تولید میکنم، عالیه، نیاز به تبلیغ ندارم، مشتری خودش با مصرف کالا وسیله تبلیغ من میشه، من نیاز نیست تبلیغ کنم!
و مصداق های زیاد برای ذهنم میارم از کوچیک و بزرگ از روغن زرد و طلا گرفته تا ماشین بنز و تسلا و… که اصلا نیاز به تبلیغ که ندارند هیچ، بلکه باید مشتری سفارش بده و پول بده و در انتظار دریافت هم بماند!!!
فهمیدم شما هم چنین باورهای بنیادینی در وجود خودتون ساختین و اونو همراه کردین با قدرتمندترین نیرو یعنی “توکل و توحید عملی ” و تونستید بترکونید!!!
خدایا کمکم کن هر روز بهتر درک و عمل کنم به قوانین ثابت الهی ات که معرکه اند! و وسیله ای برای رسیدن به زندگی ای راحت و سعادتمند و پراز زیبایی و شگفتی!!
کمکم کن خالق زندگی شگفت انگیز خودم باشم همچون بنده های موفق و سعادتمندت و البته همچون استاد عزیزم؛ استاد عباسمنش