live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج - صفحه 121

4232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    بهرام حسيني گفته:
    مدت عضویت: 2678 روز

    خدا را شاکرم که در میان این دوستان هستم

    خدا را شاکرم که به من این فرصت را داد تا کلمات او را به زبان بیاورم

    سوال دوست ما

    چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت می کند؟

    چه عواملی باعث موفقیت می شود ؟

    جواب : قانون

    به نظر شما کدام قانون ؟ کی این قانون وضع کرده ؟

    این قانون چه می گوید؟

    جر اینکه این قانون را خداوند وضع کرده

    جز اینکه این قانون بصورت کامل و بی نقص در قران آماده

    جز اینکه این قانون می گوید :

    و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است همه را براى شما مسخر کرد و همه اش از او است و در این خود آیاتى است براى مردمى که تفکر کنند.

    و خداوند سرنوشت هیچ قومى (هیچ کسی) راتغییر نمى دهد مگر آنکه آنان آنچه را که در خودشان است را تغییر دهند.

    و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند ، من نزدیکم و دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا بخواند اجابت میکنم پس باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند باشد که راه یابند

    شکر خدای را به‌جای آور که هرکس شکر خدا را به‌جا آورد به سود خود سپاس گفته است و هرکس کفران کند خدا بی‌نیاز و ستوده است.

    و جملاتی دیگر که اگر بخواهم آنها را بیاورم میبایست کل قرآن را آورد

    انجام کارها به شیوه او یعنی‌، اجرای قانون او. یعنی اجرای توحید.

    توحید یعنی‌، من بخشی از نیرویی هستم که منبع همه قدرتها و نعمت‌هاست.

    توحید یعنی رابطه‌ی ابدی‌ام با فراوانی ها را بیاد بیاورم‌، تا روی هیچکس دیگری حساب نکنم یا از تهدیدهای ذهنم یا دیگران نترسم.

    توحید یعنی‌، خداوند یک انر‌ژ‌‌ی است که واکنش نشان می‌دهد به آنچه در ذهنم نگه می‌دارم‌، بر آن تمرکز می‌کنم‌ و آن را در گفتگوهای درونی‌ام تکرار می‌کنم‌. سپس نتیجه این واکنش‌، در قالب اتفاقات و شرایط‌، وارد تجربه زندگی‌ام می‌شود.

    توحید یعنی‌، کسب و کارم و درآمدی که از او دریافت می‌کنم یا نمی‌کنم‌، قالبی از باورهای خودم درباره فراوانی است یا کمبود.

    همه این گفتاررا من در این سایت ;کسب کرده ام . که اگر به آن عمل کنم . در بهشت روی زمین خداوند زندگی خواهم کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    مجتبی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 3321 روز

    موردی که برای پاسخ به این سوال به ذهن من میرسه بحث “باور و ایمان” است٫ مسلما “علم” با فرآیندی که از “نشانه های ایمان و باور”هستش به هیچ وجه تناقضی نداره٫ اونجایی که علم کم آورد، باور و ایمان و دنبال کردن نشانه ها به کمک علم اومد و اونجا که ایمان لغزید با علم میشه بخشی از اون کمبود رو جبران کرد٫

    مثالی که همین الان به ذهنم رسید داستان حضرت موسی هستش که بارها استاد عباسمنش هم به اون اشاره کردند٫شکافته شدن رود نیل برای موسی،هم وجه علمی داره و هم بعد ایمانی! اما موسی از طریق علمی به اون نرسید!!!کاری که موسی کرد رسیدن به نتیجه با توجه به آگاهی رسیده بر قلبش بود٫

    دوستان عزیزی که مثل خود من بخش منطق و حسابگریشون قویتره با فکر کردن به همین یک مورد و بازبینی هزارباره این داستان میتونن درک کنند که افرادی که بقول خود استاد علم و فن کافی ندارند چطور میتونن در جنبه های مختلف از افراد متخصص بالاتر باشن٫چون موسی اگر قرار بود با علمش تاریخ و زمان رسیدن به رود نیل رو پیدا کنه،(با فرض اینکه علمش رو هم پیدا میکرد که خود رسیدن به اون حد از علم زمان و شرایط خاص داره!!!) هیچوقت نمیتونست با یارانش فرصت گذر از نیل رو پیدا کنه!(رمز موفقیت استاد عباسمنش و هزاران فرد موفق دیگه)

    از طرفی با یک نگاه کلی به پیامبرها و افراد موفق میبینیم که اونها به الهامات و نشانه ها توجه بیشتری داشتند و در بعضی مواقع علم هم به کمکشون رفته و نتیجه پررنگتر شده٫اما قضیه اصلی ایمانی بوده که داشتند٫

    داستانهای واقعی آمیخته ایمان و علم هستند؛باورشون سخته قبل از اینکه اتفاق بیفتند(!!!) اما وقتی با ذره بین علمی هم به سراغشون میری امکان پذیرند٫چطور ممکنه؟

    به نظر شخصی من تقویت باور و ایمان که به شنیده شدن نجواهای درونی برسه میتونه قدمی بلندتر و سریعتر به سمت موفقیت باشه٫٫و کلید موفقیت عباسمنش و عباسمنشها تکیه به همین اصله٫٫٫

    حتی اکتشافات مهم و بزرگ در دنیا با تکیه بر دنبال کردن الهامات و پیروی از نداهای درونی نشأت گرفته و بعد از شناخته شدندر وجه علمی رشد بیشتری کرده٫

    تناقضی که عنوان شد و شاید سوال یا ترمز ذهنی اکثریت آدمهاست و جلوی پیشرفتشون رو میگیره ، همین اصل سادست که همین سادگی پیچیدش میکنه! یعنی اونقدر ساده که افراد میگن :”مگه میشه اینقدر ساده به فرمول موفقیت رسید؟!” ٫ اما ما چه بخواهیم و چه نخواهیم زمین گرد است٫

    به همین سادگی٫٫٫٫به همین خوشمزگی :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    هاشم مولایی گفته:
    مدت عضویت: 2626 روز

    با سلا م خدمت دوستان عزیز وتیم خلاق عباس منش

    استاد این مسابقه جوری طراحی شده که واقعا انسان رو وادار میکنه به تفکر به شکل نتایج افراد توهر زمینه ای که چطور بعضی ها فقط داند رشد میکنند مس خودت وبعضی ها باتلاش حتی بیشتر نتیجه که هیچ بدهکارم میشن

    قطعا باور ما افکار ما داره اتفاقات رو رقم میزنه ونه هیچ عامل بیرونی

    ودرک من ازاین سوال اینه که استاد به انچه که میگه عمل میکنه

    به چی عمل میکنه

    که تمام اتفاقات زندگی من به واسطه افکار من رقم میخوره وعوامل بیرونی هیچ تاثیری ندارند وجهانی که به شکل افکار ما در میاد به شکل ظرف که ما توذهنمون میسازیم

    وخداوندی که تنها قدرت این جهانه وبرگی بدونه اذن خداوند بر روی زمین نمی افته باور به قوانین جهان هستی با این حد از ظرافت

    واستاد اینو باور کرده بااحساس خوب با ایمان به خداوند که من خالق زندگی خودم هستم وخدایی که بی نهایت میبخشه به همه

    من کافی بندگی خدارو بکنم اون همه کار برام میکنه ازجمله ثروت ومشتری

    وتبلیعات یه عامل بیرونی

    یعنی من که لیاقت ندارم مشتری خودش بیاد سمتم پس تبلیعات کنم جانمونم باور کمبود چون مشتری کمه ومن باید این فرصت بزنم زود با چی با تبلیغات ومیبینم که شبانه روز تبلیغات را به شکلهای مختلف ولی مگه همه نتیجه گرفتن از تبلیغات

    حتی شرکت هایی بودند که سر تبلیغات کسب وکارشون هم جمع کردن

    ولی کسی که مثل استاد باور کنه یا حتی بتونه فکر کنه دیگه از دام رقابت میاد بیرون از باور کمبود که همه چی کمه وتمام تمرکزش رو میزاره روی کارش با عشق وعلاقه وباباورهای مناسب هدایت می شود به مسیر درست

    چون خداوند هدایت میکنه مارو وقتی که نه غمی ازگذشته داشته باشیم ونه ترسی از اینده

    من خودم یکی از اشناهام کار غذا داره با کمترین امکانات با کمترین هزینه برای دکوراسیون اصلا دکوراسیون نداره

    ولی خوب ماشالا درامد فوق العاده وتوملک هم کلی رشد کرده از جایی که کلی رستوران معروف هست ولی این سبک کارش کلا فرق داره ومن کامل اینو دیدم خودم که بدونه تبلیعات خیلی موفق شده ویجورای ناخوداگاه قانون رو بلده یعنی کلا نقدی خرید میکنه کاملا سپاسگزار باحال خوب وبه شدت دنبال ثروت وپیشرفت وپرانرژی و مثبت وبه شدت عزت نفس داره یعنی کاری که انجام میده احساس خوبی داره میگفت منم توکار خودم بهترینم من از یه دکتر چیزی کم ندارم منم دکترای این کارو دارم ؟؟؟؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2848 روز

    یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ

    بنظرم تفاوت نتیجه در کسب و کارها، حاصل اجرای اصول زیر است که اکثر افراد بصورت نا آگاهانه و با پیمودن روند رشد خود و بعد از طی مدتهای مدید به آنها رسیده اند .در واقع،ما برای پاسخ به این سوال باید بدنبال ردپایی مشترک از اصول منطقی حاکم بر جهان در میان افراد موفق بگردیم و اینک پس از این توضیح مختصر به معرفی اصول میپردازیم:

    اصل 1 :”تمرکز”

    لازمه پیشرفت و رشد در هر کاری،داشتن تمرکز بالا و اختصاص تمامِ زمان و انرژی برای آن حوزه کاری مورد علاقه است.اینقدر این موضوع حائز اهمیت است که فقط اجرای این اصل ، تفاوت فاحشی را در نتیجه افراد مختلف، ایجاد میکند.

    چرا کار مورد علاقه؟ طبق قانون فرکانس ( احساس خوب = اتفاقات خوب ) /وقتی فردی در کار مورد علاقه خود فعالیت میکند و بقول قرآن بر آن استمرار دارد (فعل مضارع) دائماً در حال ارسال فرکانس لذت و شور و شوق و عشق به جهان هست و دریافت این فرکانس هم بصورت استمراری توسط فرد، ادامه میابد.چندین سال پیش داشتم زندگینامه یکی از محققین شهرستان ساوه را میخواندم که بعدها از چهره های ماندگار ایران شد.در اون کتاب به این مطلب رسیدم که از پدر ایشان نقل شده بود که وقتی این محقق در سنین نوجوانی بود،اینقدر مطالعه را دوست داشت و عاشق این کار بود که شبها (حالا،بخاطر محدودیتی که در کار بوده) کتاب را با خود به پشت بام میبرده و آنجا تا صبح مشغول مطالعه بوده و هنگام صبح، پدر و مادر هنگامی که از خواب بلند میشدند و دنبال فرزندشان میگشتند ، با نگرانی او را بیدار و در حال مطالعه در پشت بام میافتند و…

    بنظر من، تمرکز شبیه زوم کردن در دوربین عکاسیه البته با داشتن تفاوتهای اندک…/یعنی اینکه هر چقدر بیشتر روی سوژه مورد نظرت (خواستت) زوم میکنی ، واضح تر میبینیش.در این زمینه،داشتم ویدئویی را میدیدم از شخصی که برای تست خوانندگی مراجعه کرده بود و پس از انجام آن تست (که حالا بماند،اصلاً آن شخص پارامترهای لازم را از نظر صدایی نداشت) از او پرسیده شد که به چه شکلی تمرین میکنی؟ و او در پاسخ گفت : من در آشپزخانه کار میکنم و به اینکار علاقه دارم ولی در کنار آن گهگاهی در محل کارم میخوانم.در ضمن بنده دانش آموخته رشته عمران نیز هستم و به آن هم علاقه مندم. و این “عدم تمرکز” نقطه دردناک نرسیدن به خواسته هاست.وقتی با ایمان به غیب روی خواستمون متمرکز میشیم ، با ادامه دادن به اونها میرسیم . (البته با باورهای صحیح)

    و حالا در حوزه کسب و کار آفلاین (غیر اینترنتی) بسیاری از افراد ،سعی در اصلاح درونیات دارند یعنی بهتر شدن هر روزه کیفیت کالاها و خدماتشان، از اولویتها و جزء اهدافشان بوده و دائماً به راحتتر و ساده تر شدن روند کارهایشان فکر کرده و استفاده بهینه از منابع انسانی را در دستور کار خود قرار میدهند .در عوض،بسیاری دیگر فکر میکنند یک چیزی بیرون از خودشان ایراد دارد.یعنی باید جای مغازه را تغییر داد یا فروشنده ماهرتری را استخدام کرد و یا اینکه از روشهای تبلیغاتی مدرن استفاده کرد و غیره . به عنوان مثال، در این حوزه، میتونم قنادی را در تهران مثال بزنم که در یکی از خیابانهای فرعی قرار داره ولی به جرات میگم، هر موقع بهش مراجعه کردم، حداقل ده تا مشتری توی مغازه در حال خرید کردن هستند،اونم بخاطر کیفیت بالا در تولید یک مدل کیک و البته بدون هیچگونه تبلیغاتی . یا به پیتزا فروشی اشاره میکنم که اونهم در یکی از خیابانهای فرعی قرار داره و اکثراً، مشتریان برای خرید باید تویه صف باشن و انتظار بکشن. یا طلا فروشی که باید منتظر خروج مشتریان خریدار باشی و معمولاً جای سوزن انداختن نیست . فقط با تعریف دهان به دهان مشتریان

    در حوزه کسب و کار اینترنتی هم که استاد توضیحاتی را در لایو 3 مطرح نمودند،دقیقاً وضعیت به همین منوال است، البته با اندکی تفاوت.در این حوزه افرادی مثل استاد، هر روزه دنبال بهتر و راحتتر شدن سایتشان از همه جهات هستند،که نتایجشان کاملا آشکارا و پایدار است و در طرف مقابل افرادی که باور دارند که باید قسمتی از بیرون اصلاح شود تا شرایط مالیشان تغییر کند.بعنوان نمونه واقعی، سایتی را میشناسم که مدیرش کل روز را به این میگذراند که چگونه ربات گوگل را فریب دهد تا بتواند جایگاههای برترش را کسب کند.(با این باور که ربات گوگل درآمدشان را رقم میزند و باید همه وقتشان را صرف جلب نظر این ربات کنند. که این همان شرک خفی است).شاید بظاهر اتفاقی برای این شخص بیافتد ولی قطعاً میدانم که نتایجش با این باور، پایدار نخواهد پود. از این طیف افراد به اصطلاح “کلاه سیاه” که بگذریم . در مورد ارائه اطلاعات آماری سایت بخصوص ترافیک درون سایتی که خب الکسا بارزترینشان هست،بعضیها اونم با انگیزه تغییر افکار عمومی و بخاطر حرف مردم، قصد تغییرشو بصورت رباتی دارند. چندی پیش بود که شخصی اعلام کرد من به آرزوی دیرینه ام برای فلان رتبه الکسا رسیده ام و بعداً توسط یکی از اساتید سئو کاشف بعمل اومد که سه ربات در سایت هستند که این آرزو را برایشان محقق میکنند. بعنوان شخصی که با این امور آشنایی دارم، دیدم که چگونه دامنه دات آی آر سایت استاد در ایام نوروز ترافیک بصورت واقعاً خفن ولی سالمی داره و طی سه یا چهار روز بخاطر کثرت مراجعه کنندگان ،چه رشد کوانتومی را تجربه کرد. بخاطر اینکه ایشون باورهای قدرتمند کننده ایجاد کردند و اجازه داده که جهان با مکانیزم تکاملی نتایج را ایجاد کنه و نه دستکاری رباتیک. میخواستم برم سراغ اصل بعدی ولی دلم نیومد که نگمش.

    همین نماد اعتماد که از دیدگاه بسیاری از صاحبان کسب و کار اینترنتی ضروری و لازمه و بعضی ها بر این باورند که باید حتماً اینماد وجود داشته باشد تا مشتری از سایت خرید کنه،سایتی مثل عباسمنش دات کام میاد با این باور قدرتمند که اتفاقات و شرایط را خودم برای خودم رقم میزنم و هیچکسی قدرتی در سرنوشت من نداره و با یک شماره موبایل،درآمد بسیار بالا و رویایی را تجربه میکنه.آیا واقعاً این چیزی هست جز قدرت باور درست و قدرتمند؟؟؟

    البته بحث در مورد اصل “تمرکز” ،به اینجا ختم نمیشود و موارد دیگه هم هست که فاکتور گرفته میشه.

    اصل 2 :صبر در “برخورد با ناخواسته”

    این اصل از اصل قبلی بسیار مهمتره،اونهم موضوع برخورد با نخواسته یا تضاد هستش که همواره در این جهان هستی در حال رخدادنه و برای تمامی افراد ممکن است به میزان متفاوتی، اتفاق بیافتد.بعنوان مثال: شخصی، کسب و کار خودش را شروع میکنه و مدتی با شور و شوق و عشق و ایمان اونو دنبال میکنه ولی بعد از برخورد به یک ناخواسته که اون ممکنه بی پولی و یا از بین رفتن رابطه عاطفی و یا تضادی در سلامتی باشه،اونو رها میکنه یا بخاطر اینکه هنوز فرکانسش اینقدر قوی نشده و نتایج نیومدن، از ادامه اون کسب و کار پشیمون میشه و اون استارتاپ شکست میخوره.اما افراد موفق بخاطر تمرین و ممارست،توانایی کنترل ذهن در شرایط سخت را بلدند و با تمام توان در این مواقع، مسیر رو ادامه میدهند تا به خواسته هاشون برسند.جا داره اینجا به فایل شماره 15 مصاحبه با استاد اشاره کنم که ایشان ضمن اشاره به داستان حضرت موسی(ع) هنگام فرار از شهر ، گفتند که سمیناری را با یک نفر اجرا کردند(که البته تا لحظه آخر نمیدانستند که یک نفر در سمینار ثبت نام کرده) ولی باورشان این بود که ما باید “ایمان خودمونو نشون بدیم و راه را ادامه بدیم” تا اینکه پس از مدتی حدود یکسال بعد، نتایج عالی براشون اتفاق افتاد.یا همون فایل دانلودی استاد در مورد تضادها و تضادی که برایشان زمانی که اسپانیا بودند، اتفاق افتاد . در این زمینه ،چندی پیش داشتم مصاحبه خانم دانشور را که استارتاپ اینترنتی بسیار موفقی را مدتهاست شروع کرده میخوندم ، توی اون مصاحبه از انواع تضادهایی که برخورد کرده بودند ،صحبت شده بود که صحبت از مزاحمت شهرداری و یا تهدید افراد مختلف و یا حتی در همان ابتدای کار که ایشان ایده همین استارتاپ به ذهنشان رسیده بود و بدنبال سرمایه گذار میگشتند ، هیچکس حاضر به همکاری با ایشان نشد و خودشان اون استارتاپ را اجرا کردند.

    حالا که این تضادها برای همه در حال رخ دادن هست، برای رویایی با آنها چه باید کرد؟

    با مراجعه به قرآن به واژه عظیم “صبر” برمیخوریم که بیش از 100 مرتبه این واژه و مشتقاتش در قرآن تکرار شده اند.همانطور که در اصل تمرکز گفته شد،باید روی خواستون تمرکز داشته باشیم و ایمان داشته باشیم که جواب میدهد و ادامه بدهیم.در حدیثی خواندم که صبر بمنزله سَر برای ایمان هست یا بعبارتی دیگر کسی که صبر ندارد،ایمان ندارد.صبر چیزی جز گذر زمان با”احساس خوب” نیست .صبر توانایی کنترل ذهن در شرایط سخت و دشوار هست که پاداشی خارج از حساب و کتاب دنیایی دارد.در آیه 147 سوره آل عمران سه ویژگی اساسی صابران شمرده شده که آخرین ویژگی “مَا اسْتَکانُوا” یا همان تسلیم نشدن در برابر مشکلات هستش که جالبتر اینه که این ویژگی در آیه 76 سوره مومنون برای کافران ذکر شده، که بمعنی تسلیم نشدن در برابر خدا هست . از انسان فرهیخته ای شنیدم که میگفت ” خداوند در قرآن فرموده : پاداش صابران “اجر بغیر الحساب” است نه “اجر دون الحساب”.یعنی اجری فراوان اما با حساب و کتاب.در اهمیت این اصل همین بس که در تمامی این اصول ردپایی واضح و آشکارا از صبر به چشم میخورد.جدا از اجر معنوی صبر که بزرگ شدن ظرفیت انسان و دریافت نعمتهای بیشتر را در پی دارد، بخاطر اون تضاد،خیلی هم تجربه انسان ، بخاطر پیدا کردن راه خروج از آن تضاد بیشتر میشه و در نتیجه شکوفایی هر چه بیشتر استعدادهای انسانی رقم میخوره .

    به همین خاطر، افراد بسیار موفق برای گذر از ناخواسته و رسیدن به خواسته ها فرمول زیر را همواره بیاد دارند :

    (1)اعراض یا رویگردانی از تضاد (2)ادامه دادن مسیر با احساس خوب (طبق قانون احساس خوب= اتفاقات خوب)

    اصل 3 : “تکامل”

    اگر بخواهیم یکی از بزرگترین دلایل شکست افراد یا پاشنه آشیل آنها را بیابیم، به مفهومی به نام “عدم رعایت تکامل” میرسیم . ما در جهانی زندگی میکنیم که تکامل بصورت ساده و طبیعی در تمامی ابعاد و قسمتهای آن در حال رخدادن است.از رشد انسانها، جانوران و حیوانات گرفته تا گیاهان، حشرات و غیره. مثلاً همین سیستم گوارش انسان را ببینید که طی چندین مرحله،قسمتهای مختلف آن اعم از دندان و مری ومعده و غدد بزاقی و غیره به رشد و تکامل خود میرسند .به گونه ای که در ابتدا خوردن و بلع شیر مادر برای نوزاد، گاهاً بسیار سخت و دشوار است ولی بعد از حدود شش ماه تازه نوزاد میتواند بصورت خیلی محدود، غذاهای آبکی را هم مصرف کند و در ادامه کمیت و کیفیت غذاها متناسب با سیستم گوارشی نوزاد تغییر میکنند. اما چرا خیلیها این اصل را برنمی تابند و دنبال راه یک شبه رسیدن به ثروت و مدرک و غیره هستند؟؟.یا اینکه میخواهند ،وامی با مبلغ بسیار بالا دریافت کنند و یک شبه بار خودشونو ببندند.اخیرا در یک سایت اینترنتی مخصوص جذب سرمایه گذار متعلق به شبکه تلویزیونی ،دیدم جوانانی هستند که خواهان جذب مشارکت افراد با مبالغ بالای 200 میلیون هستند که البته تفاوت رویه آنها با شخصی مثل احد عظیم زاده یا استاد که با همان پولی که در ابتدا داشتن و شروع کردنو بصورت تکاملی به ثروت رسیدند ، مشخص است و البته نتایج جذب سرمایه گذاری نیز ، از همین ابتدا کاملاً معلوم و معین هست!

    اما،ریشه “عدم رعایت تکامل” از کجا آب میخورد؟

    مشابه بحث تضادها،دوباره به آیات قرآن مراجعه میکنیم تا ریشه را پیدا کنیم و به این فرمایش خداوند میرسیم که “انسان عجول هست” و یا خیلی جالبتر اینکه در آیه دیگری خواندم که “انسان از عجله آفریده شده” یعنی میخواد خیلی زود به ثروت برسه یعنی چیزی مغایر با قوانین جهان هستی.

    اصل 4 : “مثبت نگر بودن”

    دیدگاه مثبت داشتن یا بهتر بگویم داشتن باور مثبت به کسب و کار مورد علاقه،از پارامترهای بسیار مهم و اساسی بحساب میاد.اینکه ایمان داشته باشیم و حرکت کنیم و نیمه پر لیوان را ببینم و بگیم کارها خود به خود درست میشه یا کارها خوب پیش میره و دائماً به فکر بهتر کردن اوضاع باشیم و از تغییرات استقبال کنیم و روزهای خوش و عالی را تجسم کنیم.

    اصل 5 : “لیاقت داشتن”

    از مهمترین باورهای محدود کننده میان افراد که به عزت نفس آنها برمیگرده، عدم لیاقت داشتن برای تمام خوبیها ،بالاخص ثروت است.همانطور که در ابتدا گفته شد،خیلی از افراد نا آگاهانه از این اصل در مورد خودشان چه بصورت مثبت و چه بصورت منفی استفاده میکنند.اما از آنجا که بیشتر افراد موفق بصورت ناآگاهانه استفاده میکنند.احساس لیاقت در آنها با هر موفقیتی و بصورت بسیار کندی بالاتر میره.

    اصل 6 : ” الهامات”

    یکی از شاخصه های افراد موفق در کسب و کار، عمل کردن به قلب خود یا استفاده از الهامات خداوندی است.هدایت تمام موجودات در این جهان هستی در هر لحظه توسط خداوند انجام میشه. در سوره شمس خداوند بصورت متمادی قسم یاد میکند که خیر و شر انسان را به او الهام میکنیم.افراد موفق بصورت ناآگاهانه از این هدایت درونی استفاده میکنند.بعنوان نمونه پدر خودم از شهرستانی بسیار کوچک به تهران مهاجرت کرد و به این الهام بصورت ناآگاهانه عمل نمود.ولی برادرانش در همان شهرستان ماندند و ایمان مهاجرت را نداشتند و بالاخره تفاوت فاحش آنها در زمینه مالی کاملاً مشخص و معین است.

    چالش استفاده یا عدم استفاده از ابزار :

    یکی از نکات اتفاقاً اصلی و بسیار مهم که افراد هنگام بررسی زندگی افراد موفق دچار انحراف میشوند ، این است که فکر میکنند که این فرد موفق ،چون کسب و کاری در فلان شهر دارد یا اینکه شریک کاری موفقی دارد و یا فلان تبلیغ را انجام داد و یا چون در فلان زمان بیزینسش را استارت زد و … به موفقیت رسید . در حالی که اینگونه نیست.بلکه افراد موفق بعلت وارد شدن در مدار بالاتر ثروت با فلان ابزار و یا فلان مجموعه آشنا میشوند یا اتفاق خوب دیگری برایشان رخ داد و بدین گونه جهان او را کمک میکند تا به رشد و موفقیت برسند .

    حرف آخر و برداشت آخر :

    این اصلها و مثالها گفته شد اول برای خودم و بعد اینکه به هم کمک کنیم برای درک بهتر قوانین جهان هستی.اگر استاد الان میاد و با قدرت میگه من نیازی به تبلیغات ندارم برای فروش بیشتر و برای خیلی از افراد از جمله خود من قابل درک نیست.حاصل عمل کردن به همین اصول بالاست.در پایان برای استاد عزیزم و تمام دوستان هم فرکانسی لحظاتی خوش توام با موفقیت و ثروت را از خداوند آرزومندم.جا داره در پایان اشاره ای بکنم به یکی از سکانسهای فیلم یک تکه نان که وقتی آن نوجوان ساده و بی آلایش به سر دو راهی رسید،رضا کیانیان که نقش هدایتگر درونی آن نوجوان را بر عهده داشت با خنده به او گفت بیا از این راه برو، اگر چه خیلی وقته کسی از این راه نرفته و همه دارن از اون یکی راه میرن…

    /شاد و ثروتمند باشید/

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    علی ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 2287 روز

    به نام یگانه‌ هستی آفرین

    سلام به همه‌ی اعضای خانواده صمیمی عباس‌منش خیلی خوشحالم و افتخار می‌کنم که توی جمعتون هستم?

    راستش خیلی فکر کردم که این کامنت رو توی کدوم قسمت سایت بذارم و بهم الهام شد که بیام اینجا بذارمش

    داشتم کامنت‌های بچه‌ها رو می‌خوندم و دیدم که همه دارن از ایمان حرف میزنن حتی خودمم توی این صفحه کامنت گذاشتم و در مورد ایمان صحبت کردم ولی واقعا میگم خودم هیچ ایمانی نداشتم٫٫٫

    علتش هم این بود که دوره‌های استاد رو از کانال‌های تلگرامی رایگان دانلود کرده بودم و استفاده می‌کردم خب دروغ نمیگم نتایج کوچولو موچولو گرفته بودم ولی خب ریشه عمل مهمه که خب روی باور کمبوده دیگه٫٫٫ بعد منی که مثلا می‌خواستم باورهای جدید بسازم اقدام خودم داشت از باور کمبود نشأت می‌گرفت اگه من باور داشته باشم که بینهایت ثروت توی جهان هست خب خیلی راحت میگم من پول دوره رو به دست میارم بعدم میخرمش دیگه چرا برم رایگان استفاده کنم؟

    راستش این چند وقت خیلی با خودم کلنجار رفتم هی گفتم علی استاد داره داد میزنه میگه باید از برنامه‌ها نتیجه بگیرین باید از فایل‌های رایگان نتیجه بگیرین بابا اگه دیدی نتیجه نمیگیری ولش کن چرا هی چسبیدی و داری راه بیهوده رو میری؟ خود استاد میگفتن بابا اگه قدم اول دوره دوازده قدم رو خریدی و نتیجه خاصی نگرفتی و خودش پول قدم بعدی رو برات نیورد نباید ادامه بدی٫ پس تو چرا نتایج بزرگ نگرفتی؟ آره نتایج کوچولو گرفته بودما واسه همینم قبول کرده بودم که خودمم که دارم شرایط رو میسازم ولی خب نتیجه بزرگی در کار نبود٫ این چندوقت خیلی از خدا خواستم گفتم خدایا خودت بهم بگو چیکار کنم خودت بهم راه درست رو نشون بده و این بود که خدا خودش امروز به دلم انداخت که علی برو و دور و برت رو پاکسازی کن٫٫٫ از آدم‌های بیخود، از کانال‌های بیخود توی تلگرام بیرون بیا٫٫٫ شبکه‌های مجازیت رو پاکسازی کن و حتی اون دوره‌هایی که داری رو پاک کن٫٫٫

    من گفتم چی؟؟؟!!!!ْ گفتم چی داری میگی خدایا؟؟??

    گفت مگه تو به من ایمان نداری؟

    گفتم خب چرا

    گفت خب مگه نمی‌خوای به خواسته‌هات برسی؟

    گفتم خب آره می‌خوام

    گفت خب پس برو اون دوره‌ها رو فایل‌هاشو پاک کن

    گفتم هووووف باشه و با یه حالت نق آمیز٫٫٫ (دقیقا اینطوری????)

    رفتم که پاک کنم دیدم خدایا من ۲۶ گیگ دوره دارم دلم نمی‌اومد پاکش کنم که??

    هی ذهن منطقیم (همون شیطون درونم) می‌گفت علی تو این همه اینترنت مصرف کردی اینا رو دانلود کردی حالا می‌خوای پاکش کنی؟

    میگفت پاکشون نکن بذار باشن اگه نمی‌خوای ازشون استفاده نکن ولی بزنشون روی هارد و از دسترس خارجشون کن ولی پاک نکن یه روزی لازمت میشه‌هاااا (وای خدای من که چقدر ریز شیطون گولمون میزنه خیلی خودشو قشنگ نشون میده)

    ولی آخرش اون خدای درونم می‌گفت پاکشون کن علی تو که میگی ایمان دارم ایمانتو نشون بده

    خلاصه آخرش با خودم گفتم علی ببین استاد عباس‌منش به این دلیل نتیجه گرفته که به هرچیزی که بهش الهام می‌شده عمل می‌کرده٫ همین که اولین قدم بهش گفته می‌شده با این که نمی‌دونسته قدم بعدی چیه به همون چیزی که بهش گفته می‌شه عمل می‌کنه بعدشم مگه تو نبودی که از خدا می‌خواستی راه درست رو نشونت بده؟ الان که اولین قدم رو بهت گفته چرا بهش عمل نمی‌کنی که قدم‌های بعدی بهت گفته بشه؟ مگه خود استاد نمیگه ایمانی که عمل نیاره حرف مفته؟ تو که میگی ایمان داری چرا پس عمل نمی‌کنی؟

    خلاصه اینطوری بود که تصمیمم رو گرفتم٫٫٫ گفتم الان وقتشه که ایمانم رو نشون بدم و به الهامی که بهم شده عمل کنم٫ رفتم و کل دوره‌هایی که داشتم رو پاک کردم کل اون ۲۶ گیگ رو و کلا هرچی ردپا ازش توی کامپیوترم بود پاک کردم٫ کار واقعا سختی بود نیاز داشت به یه ایمان قوی ولی خب خداروشکر که تونستم انجامش بدم و این شهامت رو داشتم(ایول بهت علی جون??)الان هم مطمعنم الان که به اولین قدم عمل کردم قدم‌های بعدی خودش بهم گفته میشه و هر آگاهی که لازم باشه بفهمم و بشنوم رو خدا خودش بهم میگه و وقتی هم که تکاملم طی شد و آمادگیش رو داشتم می‌تونم محصولات سایت رو بخرم و استفاده کنم?

    درسی که من از این اتفاق گرفتم این بود که خیلی وقتا میگم ایمان دارم ولی واقعا عمل با خودش نمیاره و حرف مفته٫٫٫

    [و بینِ یه ایمانِ راسخ به خداوند و یه ایمانِ معمولی و اونی که فقط به زبون میگه که ایمان دارم از زمین تا کهکشان راه شیری فاصله هست و تفاوت!] قسمت توی براکت قسمتی بود از کامنت شکیبا جون

    الان هم می‌خوام تعهد بدم که بچسبم به کار کردن روی باورهام و استفاده کردن از فایل‌های رایگان?

    اینم تعهد من:

    من علی ابراهیمی متعهد می‌شوم که من خالق تمام شرایط زندگی‌ام هستم و این فرکانس‌ها و باور‌های من هستند که اتفاقات را برای من رقم می‌زنند و من ۱۰۰ درصد مسئول اتفاقات زندگی‌ام هستم و نه هیچ عامل بیرونی دیگه٫ من تعهد می‌دهم که روزانه حداقل یکی از فایل‌های سفرنامه خانواده صمیمی عباس‌منش رو گوش بدم، نکته برداری کنم و سعی کنم به آنچه که در اون فایل گفته شد عمل کنم٫ همچنین شکرگزاری رو دیگه به صورت روزانه انجام بدم (الانم انجام میدما ولی هر چندروز یکبار??)

    خلاصه این که می‌خوام بترکونم?

    خداجونی شکرت که آگاهم کردی که چقدر ترمز‌های ما میتونن خودشون رو قشنگ نشون بدن و اجازه ندن ما پامون رو از روی ترمز برداریم??

    خیلی دوستتون دارم?

    زندگی در لیمویی‌ترین حالتش در جریانه رفیق??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    میترا دادخواه گفته:
    مدت عضویت: 2318 روز

    سلام به همه عباس منشی های عزیزم. من فکر می کنم که استاد قانون اصلی جهان رو درک کرده و اونو تو همه ی جنبه های زندگیش ب کاربسته . وقتی اصل و بدونی دیگه چه فرقی می کنه که توکسب و کار یا جنبه های دیگه . این قانون برای همه ی جنبه های زندگی جواب میده وقتی‌ برای هرجنبه باورهای مخرب و شناسایی کنی و باورهای خیلی قوی برای خودت بسازی قطعا هدایت میشی وقتی به اصل (خدا) وصل بشی اون خودش به تو راه و نشون می ده که هرلحظه چه کاری انجام بدی . استاد همیشه از شهود استفاده میکنه برای همه مسایل زندگیش و به قول شمس تبریزی که میگه: پیمودن راه حق کار دل است نه کار عقل. راهنمایت همیشه دلت باشد، نه سری که بالای شانه هایت است. ازکسانی باش که به نفس خود اگاهند، نه از کسانی که نفس خود را نادیده می گیرند. یعنی اینکه کلا شهود و همون ک استاد میگه بهم گفته میشود ربطی ب عقل نداره و افرادی ک خیلی همه چی و میخوان استدلال کنن که اصلا این حرفارو درک نمی کنند . ولی افرادی مثل استاد ک ایمان قوی دارند و به منبع وصل شدند وراه خدارو میرند قطعا همیشه به نداهای درونشون گوش میدن و عمل میکنند که خیلی ازماها شاید بهمون الهاماتی میشه اما یا توجهی نمیکنیم یا عمل نمی کنیم که اونم برمیگرده به اینکه هنوز ایمان واقعی نداریم چرا که ب قول استاد ایمانی ک عمل نیاورد حرف مفت است. و کسب و کار استاد و سایت ایشون چرا رونق داره؟ یکی اینکه انسان وقتی ب کاری عشق داره و عشقشه ک اون کار و انجام می ده ؛نه بخاطر کسب درامد یا هرچیز دیگه ؛حتما ازون کار پول میسازه و رونق پیدا میکنه. یکیم اینکه تواین حوزه بعضی افرادی ک کار میکنند حرفاشون ب دل نمیشینه من فکر میکنم بخاطر اینه ک خودشون عمل نمیکنن صرفا چون کارشونه این حرفارو میزنن ولی استاد چون خودشون عمل کردن و هنوز هم دارن خودشون هم کار میکنن و ما نتایجشون رو میبینیم خیلی تاثیرگذارهستند از طرفی هم ایشون میگند ک انسان هایی ک تو مدار من هستند میان و خودشون هدایت میشن ب سایت و واقعا هم همینطوره خود خدا ب بهترین شکل اینکارو میکنه دیگه نیازی ب تبلیغ و ابزار نیست و نهایتا همه ی اینا برمیگرده به توحیدی بودن که هرچه انسان توحیدی تر باشه بیشتر همه جهان در خدمتش درمیان .

    شاد سلامت ثروتمند در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2500 روز

    سلام دوستان

    چرا استاد موفق هستند

    وقتی خواستن از ته دل باشه و به ضرر کسی نباشه

    پس با تمام احساس اون رو خواسته یعنی باور داشته میتونه و لایق داشتنش هست

    نتیجه حمایت خدا و کائنات بوده

    وقتی حالمون نسبت به خواسته خوب باشه حال جهان خوب هست و خواسته در دسترس

    من زیاد روی قوانین بلد نیستم فقط همین رو تازگی ها دارم میفهمم و وقتی چشم امیدم به خداست خواسته پشت در است و فقط میخواهد صدا زد

    دلیل دیگه موفقیت استاد اینکه برای همه خواستند و به قول قدیمیها نون نیت خودش رو میخوره

    این دیدگاه رو فرستادم تا منم جزوی از گروه بزرگ موفقیتهای استاد رو بهشون تبریک میگم

    و برای همه دوستان بهترینها را میخواهم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    سارا صادقی گفته:
    مدت عضویت: 2762 روز

    بنام خداوندی که جهان رو بر اساس یک قانون وضع کرد…..???

    سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیزم …..???

    ??

    البته من بیشتر از فایلهای رایگان استفاده میکنم و کلا نیستم اما گه گاهی کامنتهایی که دوستان عزیز تو سایت میزارند رو مطالعه میکنم و با هر بار خوندن دریچه ای از

    اگاهیها در من ایجاد میشه..و از طریق فایلهای رایگان روی باورام کار میکنم… و در رابطه با سوالی که برای مسایقه گذاشتید اینکه چرا عده ای در کسب و کارشون همیشه موفقند حالا چه در شرایط خوب چه بد ….??

    چیزی که من از قانون جهان هستی متوجه شدم و درک کردم اینه که اگه شخصی چه در کسب کار چه در روابط چه در سلامتی و ثروت …. ایمان راسخ. باور قلبی .و باور توحیدی به خدا و درک کامل قانون جهان هستی داشته باشه و هیچ گونه شرکی در هیچ زمینه ای نداشته باشه میتونه در تمام ابعاد زندگی ثروتمند بشه …

    و وقتی به این حد از باور رسیده باشه این قدرت و توانایی رو داره که بتونه به راحتی تک تک ترمزهای مخربی که از گذشته داشته رو با باورهای مثبت جاگزین کنه …

    و مهم تر از همه اینکه وقتی خدا رو تنها منبع خیر ..سلامتی وشادی و خوشبختی وثروت بدونه دیگه نگران هیچ عامل بیرونی نیست و خودش رو رها میکنه از قید وابستگی به هرچیزی که در این دنیای مادی هست و شخص با این دیدگاه میتونه در هر زمینه شغلی به موفقیت عالی وبینظیری برسه …. ?????

    و نکته آخر اینکه بیس تمام فایلهایی که استاد از ابتدا تا زمانی که گذاشته میشه فقط کنترل ورودیهاست این نکته طلایی که اگه قلبا و عملا انجام بشه خوشبختی دنیا و

    اخرت رو خواهیم داشت…??????????

    با تشکر از استاد عزیز و دوستانی که در این سایت هستند…?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    احمد ضیایی گفته:
    مدت عضویت: 3037 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته عزیز

    درکی که الان نسبت به این موضوع دارم و آموزش هایی که از دوره های استاد متوجه شدم پاسخی که میتونم بدم اینه که همه چیز از درون ما نشات میگیری و هیچ چیز بیرون از ما اگر تغییر کنه باعث تغییر دائمی نتایجمون نمیشه . هر اتفاقی که تو زندگیمون میوفته هر نتیجه ای که تو کسب و کارمون داریم میگیریم حاصل فرکانس هایی هست که به جهان میفرستیم و فرکانس های ما حاصل باورهای ماست و باور های ما حاصل ورودی های ذهن ماست که با تکرارشون باورهای ما شکل گرفتن و نتایجمون رو دارن رقم میزنن. اولین قدم اینه که ما باور کنیم که خودمون هستیم که با باورهامون داریم نتایجمون رو رقم میزنیم و مسئولیت تمام کارهامون رو به عهده بگیریم.

    عواملی که باعث نتایج یک فرد موفق مثل استاد عباسمنش شده نه تبلیغات بوده نه پارتی بوده نه مکان زندگی بوده نه ارث بوده ونه هیچ عامل بیرونی دیگه و نه استاد آدم منحصر به فردی نسبت به بقیه بوده. عاملی که باعث موفقیت میشه باور های قدرتمند در جهت رسیدن به خواسته هاس که در مورد کسب و کار همون ایمان به قدرت خداوند و ایمان به رزاق بودنشه. باور به اینکه خداوند خودش بهمون الهام میکنه که تو کسب و کارمون چیکار باید بکنیم که فروشمون بیشتر بشه باور به این که اون جواب تمام مسائل رو میدونه و به ما میگه و ما لایق دریافت الهاماتش هستیم و خداوند مارو هدایت میکنه شرایط رو برامون فراهم میکنه مشتری رو به سمت محصول ما هدایت میکنه اون قادر هست همه کار برای ما انجام بده فقط ما باید باورش کنیم که اون میتونه و بعد باید به فراوانی جهان هستی باور داشته باشیم که بی نهایت فرصت برای پول ساختن هست هر روز داره فرصتها بیشتر میشه بینهایت مشتری هست که عاشقانه میخواد محصول مارو داشته باشه و باید بگردیم و این فراوانی رو در جهان ببینیم و تاییدش کنیم تا برای ذهنمون باور پذیر و منطقی بشه تا در واقعیت زندگیمون باهاش روبرو بشیم و باور داشته باشیم که ما لایق ثروت و خوشبختی هستیم. به توانایی های خودمون باور داشته باشیم وبدونیم هیچ فرقی بین ما و اون آدم موفقی که کلی نتایج عالی گرفته نیست اون فقط یه سری باورهایی رو داره که اگر ما هم اونارو بسازیم اون نتایج رو میگیریم اگر کسی در هرکجای دنیا تونسته به موفقیتی برسه ما هم میتونیم فقط باید باورهامون رو با خواسته هامون هم جهت کنیم بقیه کارهارو خدا انجام میده و این وعده خداس که بندگانش رو روزی میده وهدایتشون میکنه فقط باید ایمان داشته باشیم و رو خودمون کار کنیم حرکت کنیم و قدم به قدم خدا بهمون میگه که الان باید چیکار کنیم و شرایط رو اون فراهم میکنه باید شجاعت داشته باشیم . من خودم سال 95 ورشکست شدم و چند صد میلیون بدهکار شدم به ته خط رسیدم چند ماه بعدش با سایت استاد اشنا شدم الان دو ساله که دارم رو محصولات استاد کار میکنم بادوره روانشناسی ثروت 3 شروع کردم و الان تقریبا همه دوره هارو دارم و از هر کدوم چندین برابر پول خود دوره رو تونستم بسازم الان هیچکدوم از اون بدهی ها نیست و درآمدم تو یکسال هفت برابر شد از جاهایی که فکرشو نمیکردم شرایط طوری به نفع من شد که الان به لطف خدا کسب و کارم نسبت به قبل خیلی رشد کرده و این روند ادامه داره..

    خدارو هزار مرتبه شاکرم که منو به این مسیر هدایت کرد و از استاد عزیزم سپاسگذارم که دست خداوند شد که این آگاهی هارو به من آموزش بده.

    موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: