https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
با سلام و وقت بخیرخدمت استاد عزیزم و خانواده صمیمی عباس منش
استاد من چند روزی هست که دارم دوره راهنمای عملی رسیدن به رویاها رو که از طریق خواهرم تهیه کردم رو گوش میدم ،من تقریبا دوسال پیش هم دوره روانشناسی ثروت و عشق و مودت رو هم از طریق خواهرم تهیه کرده بودم و گوش میدادم اما نمیدونم چرا اون قسمت اصلی باورهام درست حسابی شکل نمیگرفت با اینکه نتیجه میگرفتم این چند روز که دارم دوره راهنمای عملی رویاها رو گوش میدم کلا دیدگاهم تغییر کرده و اون قسمت اصلی که باورهام رو محکم کنه رو پیدا کردم و نمیتونم احساسم رو نسبت به خداوند و قوانین این دنیا توصیف کنم واقعا وقتی رسیدم به جلسه نه و ده انقلاب درونی من هم شکل گرفت برای اینکه باور کنم که منم خلق میکنم هر آنچه رو که دوست داشته باشم و اون انرژی پاک که اسمش الله هست قدرتش رو به من داده تا هرجور که بخوام زندگیمو خلق کنم با باورهام با فرکانسم ،استاد من خیلی خوشحالم و سپاسگزار از خداوند که شمارو به من معرفی کرد تا از طریق شما ایمانم قوی بشه ،خیلی زیباست که آدم بفهمه زندگیشو هرجور بخواد در آزادی کامل خلق کنه و عدالت خداوند رو و عشق خداوند رو درک کنه ،وقتی این دوره رو گوش میدادم این سوال برام پیش اومد که چرا این دوره دوسال پیش به دستم نرسید البته جوابش رو میدونم ،واقعا دوره عالی و کاملیه برای رسیدن به موفقیت من این دوره رو به همه پیشنهاد میکنم چون دید ادم رو تغییر میده نسبت به خداوند و دنیا ،واقعا سپاس گزارم ،من برای شما سلامتی و ثروت و عشق و آرامش رو از رب العالمین آرزو میکنم .
سلام ب دوستای عزیزم . توی بحث کسب و کار واقعا نیاز به باوری داریم قدرتمند که باور کنیم ما میتوانیم و باوره فراوانی . ولی واقعا شناخت باوز های مخرب در جهتش خیلی مهم تره مثلا من از بچگی یادمه هر چی میگفتم تو یحث فروش مامانم سریع میگفت کی از ما میخره ؟؟؟؟ یا میگفت ما شانس نداریم دست به هر کاری بزنیم ضرر میکنیم . وای خیلی خوشحالم ک فهمیدم همه چی به باور ربط داره خدایه من خیلی عادله ک فقط به بنده هاش پاسخ میده . از وقتی فهمیدم داستانه باور و به این نتیجه رسیدم هر کس در هر شرایطی هست لیاقتشو داره . و در نهایت اگر کسی مث من این باورارو داشته باشه و دست به فروش بزنه خب کسی نمیخره ازش و واقعا باید روی باوزهاش کار کنه سال ها تا بتونه فروشه خوبی داشته باشه مثلا خوده من بارها کسب و کار شروع کردم وضرر شده الان حق میدم و ب خودم قول دادم تا باورهام هم جهت نشع با خواستم اصلل دست به هیچ کسب و کاری نمیزنم . نمونش چند روز پیش بود ک میخواستم یک سری جنس بفروشم و ادعام میشد ک من میتونم روی باورهام کار گنم و یه هفته ای همشون و بفروشم دیدم نخیر این باوز هایی که هر روزم میشینم و درستشون کنم کاره ی هفته نیست و باید زمان بذارم چون خیلی داغون بودن . بعضی وقتا تو بعضی چیزا باورهامون خیلی خراب نیس و تا روی خودمون کار میکنیم سریع اون موضوع درست میشه و به همین روش میایم روی چیزای دیگه کار میکنیم بعد میبینیم این یکی درست نشد به خاطر اینکه این پاشنه اشیله و ریشه داره باید جوری ریشه رو قطع کنی ک دیگه جوونه نزنه
من چندروزه با سایت آشنا شدم قبل اون یکی از فایلهای استاد رو یکی از دوستان برام فرستاد باپخش اولین فایل علاقه من شدم همین ارسال فایل هم اتفاقی نبود ذهنم همش درگیر این مسایل بود
و ازاون روز به بعد هروزازسایت بازدید میکنم و بادیدن فایهای استاد دقیقا این پرسش دوستمون برای منم پیش اومده بود دوروزه بهش فکر میکردم که واقعا کدوم اصله
تا اینکه این فایلو دیدم خداروشکر که این راهی که استاد عباسمنش میگن زیباست و پر ارامش سپاسگذارم
سلام به استاد عزیزم سید حسین عباس منش، خانم شایستۀ گرامی و همۀ دوستان مهربانم در سایت
حقیقتش من اون روزهایی که این مسابقه اعلام شد و برگزار شد در سفر بودم و بشدت مشغلۀ زیادی داشتم که نمی تونستم شرکت کنم.
بخاطر همین امروز می خوام فایل ها رو ببینم. البته تا الان فقط فایل اصلی (جواب استاد) مونده که بعد از نوشتن این کامنت میرم سراغش بلافاصله.
من این سؤال رو از یکی از دوستان خیلی عزیزم که توی آمریکا زندگی می کنن پرسیدم و ایشون اینجوری جواب دادن. گفتم جوابشون رو براتون بزارم تا شما هم استفاده کنین چون خیلی جواب ارزشمندیه.
جواب دوستم :
ایشون بهم گفتن :
پاسخ خودم به این سؤال رو با ذکر این نکته در تجربیاتم شروع میکنم :
طبق باوری که ساختهام، تمام خریدهایم اعم از ملک، ماشین و… را فقط نقداً انجام میدهم. اما آدمهای زیادی نمیتوانند باور کنند که میشود به حدّی از استقلال مالی رسید که توانایی خرید نقدی هر چیزی را داشت.
حتی اینجا در آمریکا، هنگام معامله یک ملک یا خرید یک ماشین و…، به محض اینکه فرد یا آژانس مربوطه متوجه میشود که قصد من خرید نقدی است، اولین سؤالی که بدون استثناء میپرسد، این است که :
شغل شما چیست؟
معنای این سؤال که از آغاز زندگیمان بسیار آن را شنیدهایم این است که :
اکثریت قریب به اتفاق آدمها، ناخودآگاه، رابطۀ مستقیمی بین «نوع شغل» و «میزان درآمد» ایجاد کردهاند و این نگاه محدودکننده، ناخودآگاه موجب شده تا دلیل موفقیت مالی را، یک عامل بیرونی مثل «داشتن یک شغل خاص» بدانند و نه یک عامل درونی مثل «باوری که صاحب آن کسب و کار درباره خودش دارد.»
سپس این محدودیت به تصمیمات، راهکارها و اعمالشان هم نفوذ کرده است و به همین منوال نیز موفقیت را در عواملی بیرونی میجویند.
اما سؤالی که باید همواره پرسیده شود این است :
چه باورهایی سبب میشود، یک فرد بتواند از علائقش (یعنی آنچه که برای انجامش مملو از شور و اشتیاق است و روحش را پرواز میدهد) موفقیت مالی هم بسازد؟
به راحتی میتوانی در هر شغلی، هم آدمهای ثروتمند را ببینی و هم آدمهای فقیر را.
از پزشکی تا کله پزی.
از پیمانکاری تا شغلی مثل جمع آوری زبالههای بازیافتی و فروش آنها.
هم پزشکان ثروتمند داریم و هم پزشکان فقیر.
هم آشپزهای ثروتمند داریم و هم آشپزهای فقیر.
هم خیاطهای ثروتمند داریم و هم خیاطهای فقیر.
و این منطق، به اندازۀ کافی محکم و قوی هست تا برای حذف باور محدودکننده و شرک آلودی به نام «عوامل بیرونی» جهادی اکبر به راه بیاندازی.
اولویت زندگی من هیچگاه انجام یک کار به عنوان یک شغل نبوده که، بتواند از عهده پرداخت هزینههای اولیه زندگیام برآید یا، شرایط مناسب برای لذت بردن از انجام کارهای مورد علاقهام را تأمین کند. بلکه اولویت زند گی من، تجربۀ آنچه است که به آن علاقه دارم. چیزهایی که در طی انجامشان، نه زمان را میفهمم و نه مکان را. چیزهایی که حتی اگر برای انجامشان پولی نگیرم نیز، نمیتوانم از انجامشان صرف نظر کنم.
آنچه امروز شما به عنوان شغل من میشناسید، نه به عنوان یک شغل بلکه، به عنوان عشق، ایمان و اشتیاق سوزان من، برای درک قوانین هستی شروع شد تا، بتوانم فکر خدا را بخوانم، بدانم این خدا کیست؟ چه قوانینی بر جهانش مقرر نموده و چگونه میتوانم با قوانین این سیستم همراه و هماهنگ شوم؟
من برای این عشق و علاقه زمان گذاشتهام، از صرف این زمان لذت بردهام و به اندازهای که توانستهام باورهای قدرتمندکننده و ثروت آفرین را نیز با این علاقه همراه کنم، استقلال مالی و ثروت، به صورت طبیعی و به عنوان فقط یکی از نتایج این کار، وارد زندگیام شده است.
منظورم از باورهای قدرتمندکننده و ثروت آفرین، همان آگاهیهایی است که ساعتها در دورههایی مثل روانشناسی ثروت ۱ و ۲ و ۳ توضیح دادهام. از نظر من، این ۳ دوره، تنها سرمایۀ لازم و کافی برای ثروت ساختن از علائقتان است. گنجینهای از آگاهیهای خالص و ثروتآفرین که، نمیتوانی قیمتی برایش تعیین کنی.
اگر میخواهی مانند من نتیجه بگیری، مانند من، آن آگاهیها را جدی بگیر و مثل وحی منزل آنها را اجرا کن و به شیوۀ آنها زندگی کن.
آگاهیهای این دورهها، بهترین و خالصترین ورودیهای ثروت ساز برای احاطه کردن ذهن است.
تکرار همین کار به ظاهر ساده، باورهای قدرتمندکننده و ثروت آفرینی در ذهنت میسازد که همزمان تو را به مدار ثروت هدایت و از مدار فقر و کمبود دور میکند.
تکرار همین کار به ظاهر ساده، هر بار ظرف وجودت را برای دریافت ثروتهای بیشتر، افزایش میدهدو این روند انتهایی ندارد.
به عنوان اولین قدم، نپرس چه شغلی درآمدش خوب است تا انجامش دهم، بلکه بپرس :
علاقۀ من چیست و چگونه میتوانم باورهای قدرتمندکننده و ثروتآفرینی برای آن علائق بسازم؟
زیرا هر کاری به خودی خود، پتانسیل ساختن ثروت را دارد و وقتی باورهای قدرتمندکننده و ثروتآفرین به علاقهات بپیوندد، ثروت هم میآید.
باورهای قدرتمندکننده و ثروتآفرین یعنی، «تعریف صحیحی از خداوند» بسازی و ارتباط صحیحی میان این نیرو و «ثروت»، ایجاد کنی.
در یک کلام، بتوانی ثروت ساختن از علائقات را معنویترین کار دنیا بدانی.
اگر آدمی مذهبی هستی اما، باور داری خداوند و ثروت دو موضوع جدا هم هستند که داشتن یکی به معنای دور شدن از دیگری است، فارغ از اینکه چقدر تلاش میکنی، هرگز به ثروت نمیرسی.
اما اگر خداوند را منبع ثروت بدانی و باور کنی ثروت ساختن، تنها راه رسیدن به خداست، این باور برایت «کن فیکون» میکند.
آن وقت مثل سلیمان نبی با باور «انک انت الوهاب»، ثروت را در رابطهات با این نیرو میجویی.
آن وقت به جای تمرکز بر عوامل بیرونی، روی باورهایت کار میکنی و به جای حساب کردن روی عوامل بیرونی، روی تواناییهای درونت، الهامات و هدایتهای این نیرو حساب میکنی و به همین دلیل نیز به جای یافتن یک شغل ثروت ساز، سراغ ثروت ساختن از علائق خودت میروی و به این شکل هدایت میشوی و همچنان که از زندگی به سبک شخصیات لذت میبری، ثروت هم میسازی. زیرا احساس خوب = اتفاقات خوب.
باورهای توحیدی ساختن، یعنی همین.
یعنی قدرت دادن به عوامل درونی، قدرت دادن به خدای درونت و الهامات و هدایتهای این نیرو و روی برگرداندن و اعراض کردن از عوامل بیرونی.
هرچه بیشتر در آیات اساسی قرآن و داستان زندگی پیامبران تدبّر کردم، با وضوح بیشتری این اصل را دیدم و درک کردم.
اگر هنوز به خواستهات نرسیدهای، نه به این دلیل است که یک عامل بیرونی خاص را کم داری، بلکه به این دلیل است که یک باور قدرتمندکننده را کم داری یا به یک باور محدودکننده چسبیدهای.
سلام و درود به همه هم خانواده های عزیز و استادعزیز و تیم پر تلاش ایشان.
در مورد رونق کسب و کار باتوجه به فایل استاد یک نکته به ذهنم رسید گفتم خوبه که اون رو با تمامی دوستان به اشتراک بگذارم و اونم اینه که تکنیک های فروش و یا تبلیغات هیچ کدام بد نیستند بلکه اون باور هایی که پشت اون تکنیک و یا تبلیغ هست اصله قضیه هست اگر کسی باورهاش ضعیف یا یکسره به زمین و زمان بد بگه و همه رو مقصر بدونه و بیاد روی تکنیک فروش و یا تبلیغات تمرکز کنه هیچ کدام از اینها صدسال هم اگر یادبگیره به نظر من جواب نمی دهد چون پشت اینها باورهای قوی و درستی نیست . اول ریشه باید درست بشه .
اول اینکه خدماتی که میدی باید طوری باشه که ارزش اون خیلی بیشتر از مبلغی که میدی باشه و این باعث رضایت مشتری و در نهایت رضایت خدا میشه و خدا میگه باریک الله به این بنده که همچین خدمتی به داره به بنده های من میده .
دوم بهترین تبلیغ شکر کردن از خداوند چون هرچقدر بابت مشتری های کمی که الان داری وقتی خدمت خوبی ارائه بدی در آینده مثل یک بهمن به زندگیت سرازیر میشه
در مورد هزینه های تبلیغاتی باید بگم بهترین تبلیغ خداست ، الان بامیلو رسما اعلام کرد که دیگه وجود نداره شرکتی که بودجه تبلیغاتیش بسیار زیاد بوده و دیگه همه جا دیدین چی کار کرده ، انواع متخصص و برنامه نویس داخلی و خارجی و مارکت پلیس و …. همه رو داشته ….
دلیل شکستشون فقط 1 چیز بوده ، بنداز و برو
در بازار چیزی به اسم رقیب نداریم اصلا کاری به رقیب نداریم ما با توجه به نیاز مشتری ها و مخاطبینی که داریم خودمونو منعطف می کنیم
ما برای فروش محصول دیگه اصلا تولیدی نداریم
سفارش و میگیریم ، تولید می کنیم و سپس تحویل میدیم ، به همین راحتی
به قول دکتر روستا دیگه دوره بازاریابی و تبلیغات و …. گذشته و الان بازاریابی معکوس شده
آیا چین برای محصولاتش تبلیغ می کنه یا ما میریم دنبال خرید از چین ؟
آیا فرش دستباف ایران جایی تبلیغات انجام میده که همه دنیا می خوان یه تخته تو خونشون داشته باشن ؟
وقتی کارت درست باشد مشتری میاد خودش پیدات می کنه و ازت خرید می کنه
و اینجاست که خدا نقش خودشو نشون میده و به هرکسی که شاکر تر باشد مشتری بیشتری می دهد .
با سلام و وقت بخیرخدمت استاد عزیزم و خانواده صمیمی عباس منش
استاد من چند روزی هست که دارم دوره راهنمای عملی رسیدن به رویاها رو که از طریق خواهرم تهیه کردم رو گوش میدم ،من تقریبا دوسال پیش هم دوره روانشناسی ثروت و عشق و مودت رو هم از طریق خواهرم تهیه کرده بودم و گوش میدادم اما نمیدونم چرا اون قسمت اصلی باورهام درست حسابی شکل نمیگرفت با اینکه نتیجه میگرفتم این چند روز که دارم دوره راهنمای عملی رویاها رو گوش میدم کلا دیدگاهم تغییر کرده و اون قسمت اصلی که باورهام رو محکم کنه رو پیدا کردم و نمیتونم احساسم رو نسبت به خداوند و قوانین این دنیا توصیف کنم واقعا وقتی رسیدم به جلسه نه و ده انقلاب درونی من هم شکل گرفت برای اینکه باور کنم که منم خلق میکنم هر آنچه رو که دوست داشته باشم و اون انرژی پاک که اسمش الله هست قدرتش رو به من داده تا هرجور که بخوام زندگیمو خلق کنم با باورهام با فرکانسم ،استاد من خیلی خوشحالم و سپاسگزار از خداوند که شمارو به من معرفی کرد تا از طریق شما ایمانم قوی بشه ،خیلی زیباست که آدم بفهمه زندگیشو هرجور بخواد در آزادی کامل خلق کنه و عدالت خداوند رو و عشق خداوند رو درک کنه ،وقتی این دوره رو گوش میدادم این سوال برام پیش اومد که چرا این دوره دوسال پیش به دستم نرسید البته جوابش رو میدونم ،واقعا دوره عالی و کاملیه برای رسیدن به موفقیت من این دوره رو به همه پیشنهاد میکنم چون دید ادم رو تغییر میده نسبت به خداوند و دنیا ،واقعا سپاس گزارم ،من برای شما سلامتی و ثروت و عشق و آرامش رو از رب العالمین آرزو میکنم .
سلام ب دوستای عزیزم . توی بحث کسب و کار واقعا نیاز به باوری داریم قدرتمند که باور کنیم ما میتوانیم و باوره فراوانی . ولی واقعا شناخت باوز های مخرب در جهتش خیلی مهم تره مثلا من از بچگی یادمه هر چی میگفتم تو یحث فروش مامانم سریع میگفت کی از ما میخره ؟؟؟؟ یا میگفت ما شانس نداریم دست به هر کاری بزنیم ضرر میکنیم . وای خیلی خوشحالم ک فهمیدم همه چی به باور ربط داره خدایه من خیلی عادله ک فقط به بنده هاش پاسخ میده . از وقتی فهمیدم داستانه باور و به این نتیجه رسیدم هر کس در هر شرایطی هست لیاقتشو داره . و در نهایت اگر کسی مث من این باورارو داشته باشه و دست به فروش بزنه خب کسی نمیخره ازش و واقعا باید روی باوزهاش کار کنه سال ها تا بتونه فروشه خوبی داشته باشه مثلا خوده من بارها کسب و کار شروع کردم وضرر شده الان حق میدم و ب خودم قول دادم تا باورهام هم جهت نشع با خواستم اصلل دست به هیچ کسب و کاری نمیزنم . نمونش چند روز پیش بود ک میخواستم یک سری جنس بفروشم و ادعام میشد ک من میتونم روی باورهام کار گنم و یه هفته ای همشون و بفروشم دیدم نخیر این باوز هایی که هر روزم میشینم و درستشون کنم کاره ی هفته نیست و باید زمان بذارم چون خیلی داغون بودن . بعضی وقتا تو بعضی چیزا باورهامون خیلی خراب نیس و تا روی خودمون کار میکنیم سریع اون موضوع درست میشه و به همین روش میایم روی چیزای دیگه کار میکنیم بعد میبینیم این یکی درست نشد به خاطر اینکه این پاشنه اشیله و ریشه داره باید جوری ریشه رو قطع کنی ک دیگه جوونه نزنه
با سلام واحترام استاد معزز بنده علیرغم گوش دادن فایلها ارزنده هنوز به عزت نفس کامل نرسیده ام خواهش داشتم راهنمایی بفرمایید
عزت نفس یه چیز درونیه هیچکس جز خودت نمیتونه کمکت کنه
۱.دوره عزت نفس تهیه کن
۲.به ویژگی های مثبت خودت و دیگران توجه کن
۳ هر روز جلوی آینه ازت خودت تعریف
۴.از هرچی که ترس داری بهش حمله کن
۵.خودت لایق بهترینا بدون
۶ اول خودت مهمی بعد دیگران
با عرض سلام
من چندروزه با سایت آشنا شدم قبل اون یکی از فایلهای استاد رو یکی از دوستان برام فرستاد باپخش اولین فایل علاقه من شدم همین ارسال فایل هم اتفاقی نبود ذهنم همش درگیر این مسایل بود
و ازاون روز به بعد هروزازسایت بازدید میکنم و بادیدن فایهای استاد دقیقا این پرسش دوستمون برای منم پیش اومده بود دوروزه بهش فکر میکردم که واقعا کدوم اصله
تا اینکه این فایلو دیدم خداروشکر که این راهی که استاد عباسمنش میگن زیباست و پر ارامش سپاسگذارم
سلام به استاد عزیزم سید حسین عباس منش، خانم شایستۀ گرامی و همۀ دوستان مهربانم در سایت
حقیقتش من اون روزهایی که این مسابقه اعلام شد و برگزار شد در سفر بودم و بشدت مشغلۀ زیادی داشتم که نمی تونستم شرکت کنم.
بخاطر همین امروز می خوام فایل ها رو ببینم. البته تا الان فقط فایل اصلی (جواب استاد) مونده که بعد از نوشتن این کامنت میرم سراغش بلافاصله.
من این سؤال رو از یکی از دوستان خیلی عزیزم که توی آمریکا زندگی می کنن پرسیدم و ایشون اینجوری جواب دادن. گفتم جوابشون رو براتون بزارم تا شما هم استفاده کنین چون خیلی جواب ارزشمندیه.
جواب دوستم :
ایشون بهم گفتن :
پاسخ خودم به این سؤال رو با ذکر این نکته در تجربیاتم شروع میکنم :
طبق باوری که ساختهام، تمام خریدهایم اعم از ملک، ماشین و… را فقط نقداً انجام میدهم. اما آدمهای زیادی نمیتوانند باور کنند که میشود به حدّی از استقلال مالی رسید که توانایی خرید نقدی هر چیزی را داشت.
حتی اینجا در آمریکا، هنگام معامله یک ملک یا خرید یک ماشین و…، به محض اینکه فرد یا آژانس مربوطه متوجه میشود که قصد من خرید نقدی است، اولین سؤالی که بدون استثناء میپرسد، این است که :
شغل شما چیست؟
معنای این سؤال که از آغاز زندگیمان بسیار آن را شنیدهایم این است که :
اکثریت قریب به اتفاق آدمها، ناخودآگاه، رابطۀ مستقیمی بین «نوع شغل» و «میزان درآمد» ایجاد کردهاند و این نگاه محدودکننده، ناخودآگاه موجب شده تا دلیل موفقیت مالی را، یک عامل بیرونی مثل «داشتن یک شغل خاص» بدانند و نه یک عامل درونی مثل «باوری که صاحب آن کسب و کار درباره خودش دارد.»
سپس این محدودیت به تصمیمات، راهکارها و اعمالشان هم نفوذ کرده است و به همین منوال نیز موفقیت را در عواملی بیرونی میجویند.
اما سؤالی که باید همواره پرسیده شود این است :
چه باورهایی سبب میشود، یک فرد بتواند از علائقش (یعنی آنچه که برای انجامش مملو از شور و اشتیاق است و روحش را پرواز میدهد) موفقیت مالی هم بسازد؟
به راحتی میتوانی در هر شغلی، هم آدمهای ثروتمند را ببینی و هم آدمهای فقیر را.
از پزشکی تا کله پزی.
از پیمانکاری تا شغلی مثل جمع آوری زبالههای بازیافتی و فروش آنها.
هم پزشکان ثروتمند داریم و هم پزشکان فقیر.
هم آشپزهای ثروتمند داریم و هم آشپزهای فقیر.
هم خیاطهای ثروتمند داریم و هم خیاطهای فقیر.
و این منطق، به اندازۀ کافی محکم و قوی هست تا برای حذف باور محدودکننده و شرک آلودی به نام «عوامل بیرونی» جهادی اکبر به راه بیاندازی.
اولویت زندگی من هیچگاه انجام یک کار به عنوان یک شغل نبوده که، بتواند از عهده پرداخت هزینههای اولیه زندگیام برآید یا، شرایط مناسب برای لذت بردن از انجام کارهای مورد علاقهام را تأمین کند. بلکه اولویت زند گی من، تجربۀ آنچه است که به آن علاقه دارم. چیزهایی که در طی انجامشان، نه زمان را میفهمم و نه مکان را. چیزهایی که حتی اگر برای انجامشان پولی نگیرم نیز، نمیتوانم از انجامشان صرف نظر کنم.
آنچه امروز شما به عنوان شغل من میشناسید، نه به عنوان یک شغل بلکه، به عنوان عشق، ایمان و اشتیاق سوزان من، برای درک قوانین هستی شروع شد تا، بتوانم فکر خدا را بخوانم، بدانم این خدا کیست؟ چه قوانینی بر جهانش مقرر نموده و چگونه میتوانم با قوانین این سیستم همراه و هماهنگ شوم؟
من برای این عشق و علاقه زمان گذاشتهام، از صرف این زمان لذت بردهام و به اندازهای که توانستهام باورهای قدرتمندکننده و ثروت آفرین را نیز با این علاقه همراه کنم، استقلال مالی و ثروت، به صورت طبیعی و به عنوان فقط یکی از نتایج این کار، وارد زندگیام شده است.
منظورم از باورهای قدرتمندکننده و ثروت آفرین، همان آگاهیهایی است که ساعتها در دورههایی مثل روانشناسی ثروت ۱ و ۲ و ۳ توضیح دادهام. از نظر من، این ۳ دوره، تنها سرمایۀ لازم و کافی برای ثروت ساختن از علائقتان است. گنجینهای از آگاهیهای خالص و ثروتآفرین که، نمیتوانی قیمتی برایش تعیین کنی.
اگر میخواهی مانند من نتیجه بگیری، مانند من، آن آگاهیها را جدی بگیر و مثل وحی منزل آنها را اجرا کن و به شیوۀ آنها زندگی کن.
آگاهیهای این دورهها، بهترین و خالصترین ورودیهای ثروت ساز برای احاطه کردن ذهن است.
تکرار همین کار به ظاهر ساده، باورهای قدرتمندکننده و ثروت آفرینی در ذهنت میسازد که همزمان تو را به مدار ثروت هدایت و از مدار فقر و کمبود دور میکند.
تکرار همین کار به ظاهر ساده، هر بار ظرف وجودت را برای دریافت ثروتهای بیشتر، افزایش میدهدو این روند انتهایی ندارد.
به عنوان اولین قدم، نپرس چه شغلی درآمدش خوب است تا انجامش دهم، بلکه بپرس :
علاقۀ من چیست و چگونه میتوانم باورهای قدرتمندکننده و ثروتآفرینی برای آن علائق بسازم؟
زیرا هر کاری به خودی خود، پتانسیل ساختن ثروت را دارد و وقتی باورهای قدرتمندکننده و ثروتآفرین به علاقهات بپیوندد، ثروت هم میآید.
باورهای قدرتمندکننده و ثروتآفرین یعنی، «تعریف صحیحی از خداوند» بسازی و ارتباط صحیحی میان این نیرو و «ثروت»، ایجاد کنی.
در یک کلام، بتوانی ثروت ساختن از علائقات را معنویترین کار دنیا بدانی.
اگر آدمی مذهبی هستی اما، باور داری خداوند و ثروت دو موضوع جدا هم هستند که داشتن یکی به معنای دور شدن از دیگری است، فارغ از اینکه چقدر تلاش میکنی، هرگز به ثروت نمیرسی.
اما اگر خداوند را منبع ثروت بدانی و باور کنی ثروت ساختن، تنها راه رسیدن به خداست، این باور برایت «کن فیکون» میکند.
آن وقت مثل سلیمان نبی با باور «انک انت الوهاب»، ثروت را در رابطهات با این نیرو میجویی.
آن وقت به جای تمرکز بر عوامل بیرونی، روی باورهایت کار میکنی و به جای حساب کردن روی عوامل بیرونی، روی تواناییهای درونت، الهامات و هدایتهای این نیرو حساب میکنی و به همین دلیل نیز به جای یافتن یک شغل ثروت ساز، سراغ ثروت ساختن از علائق خودت میروی و به این شکل هدایت میشوی و همچنان که از زندگی به سبک شخصیات لذت میبری، ثروت هم میسازی. زیرا احساس خوب = اتفاقات خوب.
باورهای توحیدی ساختن، یعنی همین.
یعنی قدرت دادن به عوامل درونی، قدرت دادن به خدای درونت و الهامات و هدایتهای این نیرو و روی برگرداندن و اعراض کردن از عوامل بیرونی.
هرچه بیشتر در آیات اساسی قرآن و داستان زندگی پیامبران تدبّر کردم، با وضوح بیشتری این اصل را دیدم و درک کردم.
اگر هنوز به خواستهات نرسیدهای، نه به این دلیل است که یک عامل بیرونی خاص را کم داری، بلکه به این دلیل است که یک باور قدرتمندکننده را کم داری یا به یک باور محدودکننده چسبیدهای.
سلام این دقیقا حرفای استاد عباس منش هست که عزیز
این دوستت خوب می شناسم اسمش عباس منش خیلی بهش سلام برسون
درود اگه امکان داره فایل صوتی این لایو رو در همین صفحه قرار دهید. سپاس از شما
سلام و درود به همه هم خانواده های عزیز و استادعزیز و تیم پر تلاش ایشان.
در مورد رونق کسب و کار باتوجه به فایل استاد یک نکته به ذهنم رسید گفتم خوبه که اون رو با تمامی دوستان به اشتراک بگذارم و اونم اینه که تکنیک های فروش و یا تبلیغات هیچ کدام بد نیستند بلکه اون باور هایی که پشت اون تکنیک و یا تبلیغ هست اصله قضیه هست اگر کسی باورهاش ضعیف یا یکسره به زمین و زمان بد بگه و همه رو مقصر بدونه و بیاد روی تکنیک فروش و یا تبلیغات تمرکز کنه هیچ کدام از اینها صدسال هم اگر یادبگیره به نظر من جواب نمی دهد چون پشت اینها باورهای قوی و درستی نیست . اول ریشه باید درست بشه .
شاد و پیروز باشید.
بسم الله الرحمن الرحیم
اول اینکه خدماتی که میدی باید طوری باشه که ارزش اون خیلی بیشتر از مبلغی که میدی باشه و این باعث رضایت مشتری و در نهایت رضایت خدا میشه و خدا میگه باریک الله به این بنده که همچین خدمتی به داره به بنده های من میده .
دوم بهترین تبلیغ شکر کردن از خداوند چون هرچقدر بابت مشتری های کمی که الان داری وقتی خدمت خوبی ارائه بدی در آینده مثل یک بهمن به زندگیت سرازیر میشه
در مورد هزینه های تبلیغاتی باید بگم بهترین تبلیغ خداست ، الان بامیلو رسما اعلام کرد که دیگه وجود نداره شرکتی که بودجه تبلیغاتیش بسیار زیاد بوده و دیگه همه جا دیدین چی کار کرده ، انواع متخصص و برنامه نویس داخلی و خارجی و مارکت پلیس و …. همه رو داشته ….
دلیل شکستشون فقط 1 چیز بوده ، بنداز و برو
در بازار چیزی به اسم رقیب نداریم اصلا کاری به رقیب نداریم ما با توجه به نیاز مشتری ها و مخاطبینی که داریم خودمونو منعطف می کنیم
ما برای فروش محصول دیگه اصلا تولیدی نداریم
سفارش و میگیریم ، تولید می کنیم و سپس تحویل میدیم ، به همین راحتی
به قول دکتر روستا دیگه دوره بازاریابی و تبلیغات و …. گذشته و الان بازاریابی معکوس شده
آیا چین برای محصولاتش تبلیغ می کنه یا ما میریم دنبال خرید از چین ؟
آیا فرش دستباف ایران جایی تبلیغات انجام میده که همه دنیا می خوان یه تخته تو خونشون داشته باشن ؟
وقتی کارت درست باشد مشتری میاد خودش پیدات می کنه و ازت خرید می کنه
و اینجاست که خدا نقش خودشو نشون میده و به هرکسی که شاکر تر باشد مشتری بیشتری می دهد .
می شنود خدا حرف و دعای کسی را که شکرش کند .
صدق الله العلی العظیم .
خدایا شکرت صد هزار بار
با سلام
استاد میشه این فایل های لایو رو مثل این فایل هم تو کامال و هم تو سایت بذارین
برای من دانلود از سایت با ای دی ام راحت تره چون تلگرام که فیلتره و سرعت پایین و باید کلی منتظر شم تا دانلود بشه.
ممنون