https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
با سلام خدمت استاد عباسمنش و دوستان گرامی من کمتر از ۱ سال هست که با شما دوستان آشنا شدم٫ و هنوز بسته های روانشناسی ثروت رو خریداری نکردم٫ ولی بنا به طرز تفکر الآن من، تفاوت نتیجه در کسب و کارها به باورها و تفکراتی ربط داره که من به برخی از اونها اشاره میکنم:
۱- باور به اینکه هر نوع جنسی که در کسب و کار به اون نیاز هست و فروخته میشه به مقدار فراوان وجود داره و جنس فروخته شده را میتوان به راحتی جایگزین کرد٫
۲- باور به اینکه خداوند روزی دهنده تمام موجودات زنده هست و تحت هر شرایطی، بینهایت راه برای روزی رسیدن به ما وجود داره٫
۳- باور به اینکه خدمات، اجناس و محصولاتی که به مشتری فروخته می شود داری کیفیت عالی هست و میتواند نیاز خریدار را به بهترین شکل برطرف کند٫
۴ – باور به اینکه بی نهایت مشتری برای محصولات و اجناس ما وجود داره٫
۵- و همچنین افرادی که کسب و کار پر رونق تر، مشتری بیشتر و درآمد بیشتر دارند٫ طرز تفکرشان به شکلی هست که گیرنده های عالی هستند٫
هرکسی برای رونق کار خود راههای متفاوتی رو در پیش میگیره وتا حدودی پیشرفت هم دارم واینکه استاد با روش خاس خودش از همه پیشی گرفته به نظر من باورشه باور به اینکه منشأ رزقو روزی کجاست واز کجا میاد متأسفانه همه ی ما اصل کاری رو فراموش کردیم ،من خودم با استفاده از اموزه های استاد وباورهای خودم تو کارم چیزایی رو که به دلم الهام میشه رو در پیش گرفتم ،از روزی که شروع به کار کردم با خودم وخدایم یک عهد نامه نوشتم وخدارو در کارم شریک کردم وزمانی که برای بازار یابی جنسم به بازار رفتم درست مثل یه شریک انسانی حس کردم کنارمه بهش گفتم خدایا من میرم توهم خداییتو خوب بلدی ایمان دارم شاید باورتون نشه همون روز اول که هیچ تجربه ایی از کار وبازاریابی نداشتم فروشم از کسی که سه سال مشغول همون کار برد بیشتر بود خدارو شکر دومین قدمی که برداشتم تقسیم پولی بود که از شراکتم با خدایم داشتم استاد گفته بودن یک دهم پولو برا خدا کنار گذاشتم وتحت هیچ شرایطی دست به اون پول نمیزدم با خودم گفتم خدایا بنازم مهربونیتو کار اصلی رو تو میکنی در صورتی که سهمتم فقط یک دهمه ،وه مابقی پولم رو برای بقیه کارها مثلا مقداری روبرای تفریح خودمو پسرم مقداری رو برای پس اندازو سرمایه گذاری استفاده میکردم ،بخدا من کارمو از صفر صفر شروع کردم وهیچ پولی در دست نداشتم اما قبلش با فروش جنس یک نفر دیگه وبردن سهمی ازون فروش برای خودم همینطور ادامه دادم ،حتی بعضی وقتها سهم من ازون فروش فقط پنج هزار بود اما براهمون پنج هزارم همون قوانین ده درصدی رو رعایت میکردم خدارو شکر من از صفر پارسال فروشم به نزدیک سیزده میلیون رسید با وجودی که سرهم هفت هشت ماه کار نکردم ولی تواین مدت من هیچ تبلیغی نداشتم بجز یک کانال تلگرام که اونم فقط برای در جریان قراردادن مشتریام از داشتن نمونه ی جنسام بود یکی دیگه از علت بالا رفتن فروش بالای من (ناگفته نمونه کار من تولید جعبه کادویی تو خانه هستش)این بود که موقع ساختن جعبه هام از خدا درخواست ارامش وخوشبختی برای کسی که جعبه هامو میخره میکردم وتصور لحظه ایی این جعبه ایی که بادستای من ساخته میشه باعث عشقو علاقه ی بین اون طرفا میشه حس خوبی بهم میدادوسعی میکردم تا جایی که بتوم جنسی تحویل مشتری بدم که ارزشش از قیمتش بیشتر باشه و اگر خودم حاضر به خرید اون نمیشدم اونو تحویل مشتری نمیدادم بالاخره من یه شریک دیگه داشتم ،خلاصه چون خدا شریکم هستش نمیتونم حتی یک میلی از جنسمو کم بگیرم ،کارمو عاشقانه واز روی عشقو انگیزه ی بالا انجام میدم وبا جنسام حرف میزنم بهشون احساس میدم که با زیبایششون به دل مشتری نفوذ کنن ،بارها به من گفتن عکسایی رو که تو کانالت میزاری یه طورایی با فتوشاپ واین کارا زیباتر کن گفتم من دوس دارم همونی که هست همون خود واقعی. باشه بخدا منم نه تبلیغی دارم ونه از کسی میخوام برام تبلیغ کنه چون ایمان دارم کسی که باید این کارو بکنه خودش انجام میده چون خودش قول داده که روزی من میده فقط من باید ازش بخوام ،ومن تعهد دادم به خوم که امسال فروشم ده برابر شه شاید باورتون نشه اولین فروش من پارسال ١١٢هزار اول بود امسال تو همون ماه اول فروشم دقیق ده برابر شد و این به همون خاطر بود که من واقعأ تعهد بستم خواستم وایمانو باور داشتم که میشه چون کسی دیگه مسئول این کاره و بعد رهاش کردم وخدارو شکر که من با همین باور دارم پیشرفت چشمگیری میکنم واان شالله سال دیگه همین موقع گزارش ده برابری درامدم رو براتون گزارش میکنم تا بدونیم که فروشو بالا باید چه اپشنایی داشته باشه به امیدروزی که به جای توجه به دکوراسیون محل کار وتبلیغات به اصل کاری توجه کنیم ورو باورامون دقت کافی رو داشته باشی صداقت تو کارو داشتن وجدان کاری وانچه که دراختیار دیگران قرار میدی باید ارزشش خیلی بیشتر از قیمتش باشه وسپاسگذاری برای هرانچه که از درامد صادقانه وخالصانه ی خودت به دست میاری ،برای بالا رفتن وپیشرفت هر کاری اصلیترین راهه. این نظر من بود چون واقعا منم. دارم تو کارم به طور سریع نتیجه ی بالا میگیرم همین راهها رو رفتم به لطف خدای مهربونم
هزار ماشاالله به این همه باورهای توحیدی که ساختی و مهم تر از همه ی اونها عمل کردی و نتیجه گرفتی
یاد حرف استاد افتادم که گفت: ایمانی که عمل نیاره حرف مفت است ولی می بینم شما به تمام معنا این ایمان خودتون را پیاده کردید باورکنید من از شما درس بزرگی گرفتم چون بعضی موقع شرک وارد کارم میشه
در پناه الله یکتا امیدوارم درآمدت به 130 میلیون تومان برسه
سلام ودرود دوبارکامنت روخوندم افرین باوری عالی خودش کارروانجام میده رها کردن باجنسا حرفزدن ده درصدخدا عالیه احسنت به شما ونمیدونم کی نوشته شده دیگه بستن تعهد افرین سپاسگزارم
باسلام،من وقتی داشتم این کلیپ رو میدیدم اول قصد داشتم که هیچ جوابی ننویسم چون این سوال برای خودم هم پیش اومده بود ولی وقتی رسیدم به آخرای کلیپ خود استاد بنظرم جواب رو دادن حداقل من که جوابم رو گرفتم،جواب همون طور که استاد گفتن توجه کردن به اصل و فرع اینکه بفهمی چی اصل و چی فرع.مثال خیلی خوبی زدن استاد، همون رستوران هایی که مطمئنا خیلی از ماها یکیشون و تو ذهنمون داریم اینکه شاید خیلی به فرعیات ینی اون ویژگی های ظاهری و حالا به نوعی تبلیغاتی توجه نکردن ولی اصل موضوع که همون عملکرد خوب و داشتن غذا با کیفیت عالی رو به عنوان یک اصل درنظر گرفتن و روی اون وقت بیشتری گذاشتن و نتیجه اش هم میشه مشتری زیاد و مهمتر از اون دائمی. و حالا اگه به فرعیات ینی ویژگی های ظاهری هم در کنار اون توجه کنن امکان داره که تاثیر داشته باشه تو جلب توجه مشتری ولی همون طور که گفتم اصل قضیه این نیست.در جواب این دوستمون هم باید بگم این موضاعاتی که توی زمینه مارکتینگ بیان میشه ومیگین استاد هیچ کدوم رو انجام نمیدن ولی موفقن این ها شاید فرعیات هستند که توجه به اونها میتونه به شما کمک کنه که شاید موفقتر باشید ولی اصل قراردادن این موضوعات اشتباه و نتیجه ای که مد نظرتون رو مطمئنا در بر نداره شما ابتدا باید روی دیدگاهتون و باور هاتون و چیزهایی که به نظرتون مهم تر ومیشه گفت که اصل هست توجه کنید و بعد اگه خواستید فرعیات رو هم مدنظر قرار بدید
مهمترین عامل موفقیت افراد خود افراد هستند و عوامل بیرونی تاثیری بر موفقیت آنها ندارد یعنی اگر خود شخص روی باورهای خودش کار کند و ترمزهای ذهنی و باورهای مخرب را از ذهنش پاک کنه و باورهای قدرتمند کننده را جایگرین آن کنه و مدام تمرین کنه و به ایده هایی که بعد از آن بهش الهام میشود عمل کنه آنوقت در همانکار پیشرفت و موفق میشود بنابراین خوبه که در کار از تکنولوژی و ابزارآلات مرتبط با اونکار یا دیزاین خوب استفاده نمایید ولی بدانید که عامل اصلی این چیزها نیست عامل اصلی فقط و فقط عوامل درونی است و شما را به هرآنچه میخواهید میرساند و با تجسم خواسته و قدرت کلام و نوشتن و شکر گذاری و رها کردن خواسته با استفاده از قانون رهایی و همه اینها فقط میخواهیم به احساس خوب برسیم و اینها همه روشهای خوب و دقیق و ذره بین هستند تا ما را به احساس خوب و تمرکز روی خواسته هامون برسونند وقتی این حاصل شد ایده ها و افراد و شرایط و … می آیند تا ما را به هدف و خواسته هامون برسونند این اصل قضیه هست پس عوامل بیرونی و دیگران هیچ تاثیری ندارند ادن افرادی که از این روش بصورت آگاهانه و ناآگاهانه استفاده میکنند جزو موفق ترین افراد جامعه هستند .
من فکر میکنم آنچه که استاد را از دیگران متمایز میکند نگاه توحیدی و یکتا پرستی ایشان است در کسب و کار در روابط در هر مورد ?
از زمانی که من با ایشان آشنا شدم در دیدگاهیشان چه در فایلهای دانلودی و چه در محصولات، همه رد پای یکتا پرستی در آنها دیده میشود از زمانی که استاد با خود عهد بست که کتابهایی را که میخواند همه را درست بداند و از آنها پیروی کند تا زمانی که قرآن را دست گرفت باورهایی در ذهن خود نهادینه کرد و با آن باورها پیش رفت و هرچه بیشتر پیش میره بیشتر نتیجه میگیره میتونم استاد رو مثل ماهی قزل آلا تشبیه کنم که در جریان آبهای خروشان برخلاف آب حرکت میکنه همینه که این دوست عزیز سوال میکنه که بیشتر افراد متخصص تبلیغ میکنند ویا برای بدست آوردن بازدید بیشتر از سایت پولهای فراوان خرج میکنن چون هرچند امکان داره نتیجه هم بگیرند اما بسادگی و راحتی استاد نمیشود و این مهم فقط بخاطر باور های قدرتمند استاد است(محصول ثروت یک) و اعتقاد و ایمان راسخ به نیرویی مافوق همه نیرو ها که من آن را خدا می نامم این خدا قوانینی داره که اگه از اون قوانین پیروی کنی می توانی به همه خواسته هایت برسی و استاد توانست ونتیجه گرفت و حال از آن آگاهی خودش میخواهد راهی را که رفته به ما منتقل کند و ما هم از رد پایی که استاد بجا گذاشته استفاده کنیم مثل استاد فکر کنیم ،باور کنیم و عمل کنیم در اکثر فایلهای استاد رد پای باور و احساس خوب است باور به نیرویی که برایمان همه چیز میشود (محصول ثروت ۳ )پول ،مشتری،خانه ،ویلا ،خودرو،عشق و…بقول ملا صدرا مگه از زندگی چه میخواهی که در خدایی خدا یافت نمیشود
استاد میگه من یخورده بیشتر از دیگران این نیرو رو باور کردم و بهش اعتماد کردم
وقتی در دل تاریکی محض ودر تنهایی مطلق میره که خودشو محک بزنه
وقتی فرزندش از دست میده وطی چند ساعت میتونه حال واحساس خودشو خوب کنه و بگه این فرزند یه هدیه از جانب خدا بود و دوسال باعث شادی ما شد و حالا برگشت پیش خدا
وقتی با کلی قرض میره در تنهایی های خودش دنبال راهکار میگرده و بهش گفته میشه یعنی اعتماد یعنی ایمان یعنی باور
وقتی طوفان سهمگینی میشه به تعطیلات میره و وقتی بر میگرده می بینه خونه اش آسیب ندیده
این موارد است که هر کسی نمی تواند از آن پیروی کند استاد حرف نمی زند بلکه عمل میکندوخودبخود همه چیز برایش انجام میشود و وقتی که نتیجه گرفت آنرا با ما درمیان میگذارد بله وقتی به آن نیرو اعتماد میکند باورهایش را قوی میکند در مسیر درست قرار میگیرد همان نیرو همان ایمان برایش تبلیغ میکند سایتش را پر بازدید ترین میکند بهترین ویلا ها را میخرد بهترین درآمد ها را ایجاد میکند وبه استقلال مالی میرسد بهترین عشق را تجربه میکند واز داشتن خدایش با تمام وجود لذت میبرد
استاد خودش را وقف خدا کرده که کمتر کسی میتواند این کار را بکند چرا این حرف را میزنم بخاطر اینکه ایشان فقط زیباییهای خدا را میبیند و آنرا تجربه میکند فقط فراوانی نعمت های خدا را میبیند و آنرا تجربه میکند فقط روابط عالی با خدارا میبیند و آنرا تجربه میکند و وقتی که استاد این ارزشمندی را در خود پرورش داد ،احساس لیاقت و باورش کرد به او داده شد ،وقتی باور هایت را تغییر میدهی جریانی از ثروت به زندگیت وارد میشود ثروت یعنی پول ،آرامش ،سلامتی،رابطه عاشقانه،شادی وآسایش و تنها عاملی که انسان را ثروتمند میکند سیستم فکری و باورهای انسان است
بنا بر این اگر میخواهیم دژی محکم داشته باشیم باید باورهای قدرتمند کننده ایجاد کنیم وذهن خودمون رو تحت کنترل قرار دهیم چون تمام اتفاقات زندگی بواسطه فرکانس هایی است که به جهان میدهیم وهر آنچه به این جهان بدهی همان را به تو برمی گرداند و این یک قانون است و استاد همواره از این قانون پیروی میکند فرکانس فراوانی ،ثروت ،عشق ،پول ،سلامتی، زیبایی
بنابر این به اندازه باورت به اندازه کار کردت به اندازه ایمانت و عملکرد ت نتیجه میگیری یعنی هرچه بکاری همان را درو میکنی
درود خدا برشما عزیزان و استاد گرامی و خانم شایسته عزیز
در پناه یکتای بی همتا شاد ،سلامت و ثروتمند باشید .
چقدر خوشحال شدم ک دیدگاهی شبیه ب دیدگاه من دارید و من هم بر این باور هستم ک استاد فقط یک پارتی داره و اونم خداست ولی دیگه استاد با این پارتیش جوری دوست شده ک نمیتونه اون نباشه و اون پارتی با خودش یکی شده.
من ب اندازه استاد خدا رو درک نکردم واقعیت اما ب اندازه ای ک درک کردم نتیجه گرفتم .درکی ک هر کس فقط و فقط خودش میتونه بگه چ حسی رو بهش میده اون خدا با اون طیف رنگ برای هر کس ب یه شکلی هست برای من بیشتر آبی هست اکثر مواقع?.ولی واقعا درک خدا درک این امنیت این احساس دلگرمی آرامش بخش هست.امیدوارم همه بتونیم ب بهترین درک از این حس از این خدایی شدن برسیم.
سپاسگزارم که دیدگاهم را مطالعه نمودی من به اندازه استاد نتیجه نگرفتم چون به اندازه استاد کار نکردم وبه اندازه استاد ایمانم قوی نیست اما کم کم و مرحله بمرحله دارم پیش میرم تا جایی که رو خودم کار کردم و ایمانم نشون دادم نتایج بدام رقم خورده باید تکاملم رو طی کنم اما به جرات میگم در بیشتر مواقع خدا خودشو طوری بهم نشون میده انگار من عزیز دردانه اش هستم و احساسی که به خدایم دارم با هیچ چیز در دنیا عوض نمیکنم یه احساس ویژه مختص یکتای بی همتایم یه عشقی که نمیشه در موردش توضیح داد آره دوست عزیز من یه تصمیمی گرفتم که در توحید و یکتا پرستی با استاد رقابت کنم ??چه شود به امید موفقیتهای روز بروز همه عزیزان
” میتونم استاد رو مثل ماهی قزل آلا تشبیه کنم که در جریان آبهای خروشان برخلاف آب حرکت میکنه همینه که این دوست عزیز سوال میکنه که بیشتر افراد متخصص تبلیغ میکنند ویا برای بدست آوردن بازدید بیشتر از سایت پولهای فراوان خرج میکنن چون هرچند امکان داره نتیجه هم بگیرند اما بسادگی و راحتی استاد نمیشود ”
مخالف هستم٫ مگه نمی گید طبق قانون هرانچه رو باور کنید اتفاق میفته؟
خب کسانی که به تبلیغ واقعا باور داشته باشند (نه اینکه ادا در بیارند و چون می بینند فلانی با تبلیغ نتیجه گرفته خب اینام تبلیغ بکنند) پس قطعا به نتیجه می رسند٫
مثلا من خودم دو مورد اتفاق رو برام پیش اومد:
اول: تو ذهنم یک خواسته ای رو طرح کردم و اتفاقی از جایی رد شدم و اون خواسته به چشمم خورد
دوم: بار دیگه یک خواسته تو ذهنم بود و اینبار با تبلیغ که یک شخص یه برگه دستم داد با اون خواسته روبرو شدم٫
پس نمیشه گفت استاد براحتی از کسانی که تبلیغ میکنند به نتیجه میرسه٫ حتی شاید استاد هم در برهه زمانی خاص برای یک پروژه دست به تبلیغ بزنه شاید هم نزنه٫
همینطور که یکسری محدود ادم ها مثل استاد قلبا به تبلیغ اعتقاد ندارند یک سری محدود ادم ها هم هستند که به تبلیغ اعتقاد دارند٫ و عده بسیاری هم که این وسط به هیچ نتیجه ای نمی رسند مشخصه اصلا تکلیف شون با خودشون مشخص نیست٫
الان اینکه میگید:
” بیشتر افراد متخصص تبلیغ میکنند ویا برای بدست آوردن بازدید بیشتر از سایت پولهای فراوان خرج میکنن چون هرچند امکان داره نتیجه هم بگیرند اما بسادگی و راحتی استاد نمیشود”
طبق قوانین نیست؟یعنی باور درستی نیست؟
پس تکلیف اینکه میگید هرانچه رو باور کنی اتفاق میفته معنی دقیقش چی هست؟
آنچه من نوشتم دیدگاه من است از پیشرفتهای استاد که از یک پکیج تشکیل شده از باور ایمان و عملکرد باورهایی که استاد از آنها استفاده میکند و مختص خودش است و آن را با ما درمیان میگذارد که این مسیر میتواند میانبر باشد استاد تبلیغ نمیکنه فرقش باکسی که تبلیغ میکنه اینه که هزینه اضافی خرج نکرده به همین راحتی تونسته با باورها وایمانش وبه خدایی که اعتقاد داره که کارها را براش انجام میده واحال امکان دارد شخص دیگری باوری بسازد و از آن بهره مند شود مثل کسانی که سنگ رامیپرستنداز آن درخواستهایی میکنند و برایشان کار انجام میدهد اما آن کار از طریق سنگ انجام نشده بلکه از باور آن شخص است من خودم سالها پیش شنیده بودم که اگر دعای ناد علی را در نماز صبح ۱۴ مرتبه مدت ۲۱روز بخوانی قرضهایی پرداخت میشود و من باور کردم و انجام دادم و واقعا مبلغی پول به من رسید پس همه چی به باور و اینکه چطور میانبر بزنی و از چه راههای ساده تری استفاده کنیم باید حرفهای استاد را مثل وحی منزل بدانیم تا یک جنگل تاریک و پر از سختی را دور نزنیم تا به اهدافمان برسیم بلکه از ابتدا همان جاده آسفالت را ببینیم بله میشود تبلیغات کرد میشود سایت زد میشود بازاریاب گرفت و هزاران راه دیگر اما همه اینها مستلزم داشتن باور و ایمان راسخ است
?امروز به راه جدیدی که انتخاب کرده ام ادامه خواهم داد خواه دیگران از من تبعیت بکنند یا نکنند ٫میدانم ای حق مسلم من است که عبور به سمت نور و صفا را انتخاب کنم ،حتی اگر مجبور شوم دیگران را در تاریکی رها کنم ٫احساس گناه نخواهم کرد خجل و شرمنده نخواهم شد می دانم و یقین دارم که جای کنونی ام بهتر است و مشیت این بوده که به اینجا برسم ?بر گرفته از کتاب رهایی نویسنده ملودی بیوتی
سوال جالبی پرسیدین بابتش ممنونم چون باعث شد به سوالتون فکر کنم و بیطرفانه نه متعصبانه نگاهش کنم ، به خودم گفتم سوال ایشون سوال هرشخص دیگه ای هم میتونه باشه و باعث شد چندبار بهش فکر کنم ، مگه نمیگیم همه چیز باوره پس اگه یکی به تبلیغات باور داشته باشه چی ؟
جوابی که خودم رو قانع کرد رو براتون مینویسم امیدوارم کمک کنه شما هم به جواب برسید.
مدتهاست که در مورد مسایلی که برام پیش میاد نمیگم در همه موارد اما در بیشتر مواقع یک موضوع برام پررنگ میشه اونم موضوع شرک و توحیده ، سعی میکنم از این زاویه مسائل رو ببینم و حلش کنم ، کلمه شرک از شریک و شراکت میاد و معنی کلمه توحید یعنی یکی دانستن، یگانه دانستن ، خب با دونستن این موضوع به خودم میگم اگه من باور کنم که تبلیغات کارم رو راه میندازه این یعنی شریک وارد کردن در کار کسی که صاحب این جهانه ، یعنی کار من به واسطه تبلیغ راه می افته و اینجاست که میدونم اساس باورم مشکل داره ، درسته هرچیو باور کنی همون میشه و چون باور دارم تبلیغات جواب میده ، جوابشو میگیرم اما از یکجایی به بعد کم میارم، تبلیغات جواب نمیده یا هزینه هاش چنان بالا میره که خودش ایجاد حس ناخوشایند میکنه اگه هزینه ش برنگرده چی، اگه اینبار موفق نشم چی و هزاران نجوای ذهنی دیگه باعث میشه کم کم نتایجم ضعیف بشه چون طبق قانون احساس خوب = نتایج خوب و برعکس ، حالا اگه بیام بگم من باور دارم که فرمانده جهان فقط خداست و همه کارا رو به اون میسپرم اونوقت شاید این مسیر از تبلیغات بگذره یا از مسیرهای دیگه فقط فرقش با دفعه قبل اینه که من وابسته به یک مسیر نیستم و مطمئنا تبلیغات ابزاری میشن برای کمک به من بدون ایجاد هزینه ای خاص .
در مورد اقای پهلوان که استاد درموردش صحبت کردن خیلی به اصل داستان فکر کردم پیشنهاد میکنم شما هم همینکارو بکنید ، به این فکر میکردم که کجای باورش مشکل داشت و به این نتیجه رسیدم اون باور نداشت که خودش خالق زندگیشه اون باور داشت تبلیغاته که کارش رو راه میندازه و همه ی قدرت رو به تبلیغات داد درصورتیکه اگه باور داشت که خودش خالق زندگیشه و تمام قدرت رو به خودش میداد اونوقت به هیچ چیز وابسته نمیشد و هدایت میشد به مسیرهایی بسیار راحت تر و پر نعمت، اما از اونجاییکه که قدرت رو به تبلیغات داد در نتیجه مسائل و هزینه هایی براش پیش اومد که مطمئنا فکرش رو هم نمیکرده در نتیجه کم کم احساسش بد شده و از اونحاییکه احساس بد = نتایج بد کم کم به مسیرهایی هدایت شد که بسیار ناخوشایند و ناخواسته بوده ،
پس اگه بخوام از تمام جملات بالا نتیجه گیری کنم میتونم اینو بگم درسته به هرچی باور داشته باشی همون میشه اما باید دید این باور و قدرت رو به دست چه کسی میدی که اگه بغیر از خود و خدای خود بدیم همونطور میشه که استاد گفت تمام سود رو اون باورها می بلعن و هیچ چیزی برای فرد باقی نمیمونه . تبلیغات همونجور که ایجاد درامد میکنه اما همونجورم همون پولو بخاطر هزینه هایی که ایجاد میکنه میبلعه.
امیدوارم تونسته باشم برای جواب سوالتون کمکی کرده باشم .
باید خدا را درون خودمون پیدا کنیم و در ذهنمون همه امور را به دستش بدیم نه اینکه خودمون را کنارش قرار بدیم و شریکش بشیم٫درست هست که ما خالق زندگی خودمون هستیم ولی کلید اصلی و نهایی دست خداوند هست٫اوست که تعیین میکنه که چه زمان و کجا چه چیز رخ بدهد یا ندهد٫
من همین لحظه با بزرگترین تضاد زندگیم مواجه هستم،که نشون میده در حال تکامل هستم،هرچه بزرگتر میشی تضادهاتم بزرگتر میشه،اما دلیلی نمی بینم خودم را به آب و آتش بزنم،بلعکس وقتی با هجمه ذهنم روبرو میشم،دست از کار میکشم و سعی میکنم کنترل ذهنم را به دست بگیرم و بارها شده که در همین لحظات کنترل ذهن هدایت ها رسیده و میرسد٫مثل همین حالا که دارم کامنت میزارم و هر کلمش برام یک هدایته٫
جمله طلائی استاد یادم میاد و از خوشی سرشار میشم،که میگفت:
وظیفه ما بندگی کردن است(اعتماد به رب)
و وظیفه خدا فرمانروایی کردن هست،فرمانروایی که صاحب همه صفات هست ٫
اینطور میشه که خداوند برات همه کار میکنه،حتی تبلیغات !!!
مثل استاد که خداوند به وسیله همین شاگردها و هم قدم ها براش تبلیغ میکنه٫غیر از این هست؟؟؟؟؟
خود من توسط یکی از دوستام با استاد آشنا شدم،شما چطور؟؟؟؟
دوم اینکه شکر نعمت،نعمتت افزون کند٫
فقط با گفتن جمله شکرت خدا با اشکال مختلف؟؟؟؟!!!!!
یا باید از همه نعمت های رسیده به بهترین نحو استفاده کنیم و لذت ببریم از اون لحظه؟؟؟
نعمت هایی مثل ابزارهای کسب و کار و٫٫٫٫٫
دوستی چند روز پیش فیلمی بهم داد تا ببینم،چند روزی فیلم را داشتم ولی وقت پیدا نکردم ببینمش٫ ولی همزمان با دریافت فیلم ،حس عجیبی با من همراه بود،از جنس حس هایی که همیشه به دنبالش نعمت میاد٫
بالاخره فرصت شد و فیلم را دیدم( هر فیلمی نمیبینم)٫
خدا میدونه که این فیلم همون نعمت و آگاهی بود که مژده اون به قلبم رسیده بود٫
شاید باورتون نشه ولی چند روز هست که برای کنترل ذهنم نیاز به زحمت زیادی ندارم،و فقط با سه تا سوال کوتاه،چنان حالم عوض میشه که انگار تازه متولد شدم٫
خداوند عزیز و قادر کلید حال خوب را به من داد،چیزی که ماهها منتظرش بودم?????
چه شکری بهتر از اینکه از این نعمت به خوبی استفاده کنم؟؟؟؟
چه درمانی بهتر از این برای سردردهای گاه و بیگاهم که به خاطر نگرانیهام داشتم؟؟
و این حس خوب،آگاهی و دریافت هدایت ها از روزی که دستان پدرم را بوسیدم و بار تقصیرات را از دوشش برداشتم،صدها برابر شده برام٫
ایمان
شکر نعمت
عزت نفس
با هم معجون خوشبختی را میسازند٫
من که کاملا آماده ام این معجون را سر بکشم،شما چطور؟؟؟؟
پس الله یکتای من منتظر همه نعمت های بزرگت هستم،نعمت هایی از جنس استاد و همراهان عزیزش٫
خدا میدونه که دوست ندارم این کامنت را تموم کنم چون حال خوب و حس فوق العاده ای دارم٫
اصلا نمیدونم چرا دارم این کامنت را اینجا میذارم،حتما خودش یه هدایت هست، نه بچه ها؟؟
شکر گزاری ،ایمان و عزت نفس همه درست است و همه اینها با باور قوی کار ساز
توجه به خدا و نعمتهایش که به ما ارزانی داشته بسیار ارزنده است چون ما را به احساس خوب می رساند همین حالا که دارم با انگشتانم این مطالب را تایپ میکنم جای بسی شکر گزاری است و ثروتی است و نعمتیه که خدا به من هدیه داده، خدا را شکر برای همه موهبتها و نعمتهایش در زندگانیم و همچنین بر ای داشتن دوستان خوبی مثل شما که از دیدگاهایتان بهرهمند میشوم امیدوارم همه ما با هدیه ای که خدا به ما داده به عنوان استاد عباسمنش تا راه وروش جدید زندگی کردن رو بیاموزیم نهایت استفاده رو ببریم ?
در پناه یکتای بی همتا شاد سلامت و ثروتمند باشید ??
سلام سرکار خانم . پاسختون بسیار عالی بود…منم شدیدا با شما موافقم و در تایید فرمایشات شما باید عرض کنم. دلیل تفاوت استاد و سایر اساتید این است که استاد تکیه کرده بر خدا و قوانین ثابت و بدون تغییرش برای هر کاری ولی اساتید مارکتینگ تکیه کرده بر فرعیاتی مثل سئو که هر سال تغییر می کنه قوانینش و تجربه افرادی که سابقه بیشتری در این کار دارند و در واقع از اصل که خداست خیلی فاصله گرفتند. من طبق آموزه های استاد این را درک کردم که تکیه بر هر چیزی غیر از خدا که من این را شرک می دانم …موفق باشید
دقیقا درست می فرمائید قوانین الهی که استاد به هر طریقی میخواهد ما را متوجه کند و کل پیامهای استاد از این قوانین تبعیت میکند قوانینی که خودش دارد از اون استفاده میکنه و بهره مند میشه
احساس خوب =اتفاقات خوب
سپاسگزارم که دیدگاه مرا مطالعه نمودید در پناه یکتای بی همتا شاد سلامت و ثروتمند باشید ?
وقتی نوشتم استاد خودشووقف خدا کرد به معنای واقع از قلبم نشات گرفت و همان وقت پرسیدم که چرا ؟؟؟
و گفته شد ایشان نه تنها زیباییها رو میبینه ٫٫٫٫٫کسی را نام ببرید که در بابت کتابی که فرستاده من است و گفتگوی من است با شما چنین واضح و آشکار به آن توجه کرده که مردم را از ترجمه های گمراه کننده آگاه سازد و بواسطه همین عملکرد چند نفر برای مطالعه قرآن اقدام نمودن و چند نفر به درک و آگاهی رسیدن این خود نیز جای بسی تامل داره من توی نوشته های بسیاری از دوستان خواندم که شروع کردن به مطالعه قرآن واز منظر استاد و چه تغییرات شگرفی در دیدگاه و زندگیشان رخ داد ورد پای این آگاهی در تمام زندگی استاد خودنمایی میکنه بخصوص زمانی که میگه الله یکتا و ربم با تمام وجود یکتا پرستی رو میشه احساس کرد
استاد عزیزم سپاس برای این همه مهربانی و آگاهی
دوست عزیز
در پناه یکتای بی همتا شاد سلامت و ثروتمند باشید ??
دروود بر شما خانم سلطانی نژاد.خیلی از خوندن کامنتتون لذت بردم. سرشار از وجود خدا بود و تاثیرش در تمام جنبه های زندگیمون.
این مطلب که گفتین استاد همه ی کتابهایی که خوندن رو درست دونستن و از مطالبش پیروی کردن،خودشون جایی گفتن؟ چون یجا دیدم که استاد فرمودن که خیلی از کتاب ها راه رو گم کردن
الان مدت هاست که دارم از آگاهی های این سایت استفاده میکنم و نتایجی که در بعضی زمینه ها گرفتم گواه آن است که چه قدر این آگاهی ها اصل هستند… اصل و اساس هستند…آن چیزی هستند که بسیار مهم اند…آن چیزی هستند که نتیجه ی اصلی را رغم میزنند و شمارا به مسیر اصلی می برن شمارا از حواشی که دیگران آن را علم موفقیت نامیده اند جدا میکنند و باعث می شوند خودت شوی…قوانین بشری که انسان ها برای خودشان گذاشته اند را نادیده بگیری و از الهاماتت به عنوان یک منبع بزرگ هدایت استفاده کنی…وسواس هایت را بگذاری کنار شک و تردید هایت را دور کنی و با توجه به اینکه نتایج عمل به الهامات قبلیت را دیده ای به الهامات جدیدت هم عمل کنی…البته شناخت الهامات تکامل میخواهد… اما بعد از شناخت آن ها دوست داری هر انچه می گوید را انجام دهی …خداوند شاهد است که هربار به حرف هایش بدون چون و چرا عمل کردم ….نتیجه ی آن کار آن قدر من را راضی کرده که ایمانی درونم ساخته که به الهامات دیگرش با نجواهای ذهنی کمتری گوش می دهم…
واقعیت این است که بسیار از علوم در واقع اصلا علم نیستند…شخص مورد نظر با خدای خودش با درون خویش رابطه ی درستی ندارد بعد میرود روش های جذاب تر شدن را فرا میگرد به عنوان یک علم …میرود در مورد ترکیب های مختلف رنگ های لباس مطالعه میکند و اسم این را علم می گذارد درواقع طرف به این موضوع واقف نیست که افکارش هستند که اتفاقات پیرامونش را شکل میدهند و بعد فکر میکند چون دارد از علم و روش های جذاب تر شدن و یا از علم ترکیب های لباس ها استفاده میکند حتما جواب میدهد و چون قیافش و شکل و شمایلش جذاب تر شده شخصی که میخواهد با او ارتباط برقرار کند به خاطر جذابیتش با او ارتباط برقرار خواهد کرد…بارها دیدیم افراد به ظاهر جذابی که بعد از چندین بار برقراری ارتباط با آن شخص تصمیم گرفتیم اورا جزو افراد بلاک شده ی زندگی خود قرار دهیم و با او هیچ رابطه ای نداشته باشیم و افرادی هم هستند با اینکه هیچ قیافه خاصی ندارند …با اینکه هیچ لباس خاصی هیچ تیپ خاصی ندارند و اما همه عاشقانه دوست دارند با آنها دوست شوند و حتی با آنها زندگی کنند و با آنها وقت بگذرانند0…
اشخاص بسیاری هستند که هنوز پروردگار خویش رو به عنوان وهاب ترین پادشاه جهان و هر انچه که ما تصور میکنیم باور نکرده اند و کسب و کار شخصی خویش را راه اندازی میکنند و پس مدتی با وجود اینکه تمامی ملاک هایی را که به اصطلاح متخصصین حوضه های اینترنت مارکتینگ گفته اند را رعایت کردند و یا با وجود اینکه هزینه ی هنگفتی را خرج سئو سایت کردند و یا با وجود اینکه دامین سایتشان دارای اسم و کلمات کلیدی خاصی ست و بسیار با قاعده و قاعده مند همانطور که به اصطلاح موتور های جست و جو مطالب را میخوانند سایت خود را شکل میدهند ولی پس مدتی می بینند که نه تنها سودی نکردند بلکه ضرر هم کرده اند…
افراد بسیاری هستند که به علت باور های نا مناسب به علت نیت های غلط ونادرست به نتایج مورد دلخواهشان نرسیدند و بعد میان “هوای سرد انسان را بیمار میکند” را به عنوان یک قانون و یک علم در نظر گرفته و از آن پیروی میکنند گویی تمامی انسان ها از هوای سرد ضرر دیده اند…
افراد بسیاری هستند که هیچ ارزشی برای کارهای دیگران قائل نیستند …بسیار ی از محصولات دیگران را کپی می کنند بسیاری از نرم افزار های دیگران را کرک میکننند و به اصطلاح قفلش را می شکنند و به خود برچسب باهوش بودن را می دهند که من عجب انسان زرنگی هستم که پول و هزینه ای برای یک دوره ی آموزشی ندادم و بعد تعجب میکنند که چرا موقع فروش محصول الکترونیکی خودشان و یا نرم افزار تحت وب خودشون کسی از آن ها خرید نمی کند و یا اینقدر فروششان کم است … بعد مشاهده می کنند که نرم افزار آن ها هم قفلش شکسته شده و مردم دارند رایگان استفاده میکنند … و بعد می آیند امنیت یک نرم افزار را به عنوان یک اصل اساسی در فروش محصولات اینترنتی پذیرفته و و در تجارت آن را به عنوان یک علم می پذیرند و بعد مدت های مدیدی را صرف امنیت و ساخت پلیر اختصاصی برای محتوای آموزشی خود میکنند تا کسی دیگر نتواند بدون پرداخت هزینه ان ها ببینید و بعد از این همه اقدام همچنان می بینند که چرا به فروش مورد نظر خود نرسیده است…
و یا شخص مورد نظر هنوز به توانایی هایش ایمان ندارد هنوز به قدر ت فوق العاده ای که خداوند درونش قرار داده ایمان ندارد و هنوز نمیداند و به این باور نرسیده است که خداوندی که جهان را خلق کرده به او میگوید تو فقط من رو بپرست من همه چی بهت میدم تو فقط من رو به عنوان قوی ترین فرمانروا من رو به عنوان تنها منبع روزی باور کن من رو به عنوان تنها منبع آگاهی باور کن من به تو هر چی بخوای میدم …و بعد می بینند چرا با وجود مطالعه ی فراوان در دانشگاه به نمره ی مورد نظر نرسیدن…چرا فقط از آن مباحثی سوال مطرح شده که او در آن ها ضعف بیشتری دارد …
بعد می آیند سراغ روش های مختلف مطالعه می روند …روش های پیشرفته ی مطالعه را یاد میگرند و آن را به اصطلاح یک علم در مطالعه پذیرفته و دیگر طبق آن اجرا می کنند و عمل می کنند گویی که تمام افراد جهان دارند فقط و فقط طبق همان سیستم مشخص درس میخوانند و نتیجه میگیرند و هر کس فقط طبق آن اصول عمل کند نتیجه خواهد گرفت …
افراد بسیاری هستند که هنوز موقع غذا خوردن کالری های غذا می شمارند ….موقع غذا خوردن به جای آن که پروردگار خویش را شکر کنند و با تمام وجود سپاس گزار رب خویش باشند که این غذا را برای آن ها تهیه کرده در هرلحظه فقط احساس عذاب و جدان دارند که چرا نتونستند خودشون را کنترل کنند و این غذا که مقداری چربی دارد را بخورند اینگار که بدن انسان اصلا به چربی نباید نیاز داشته باشد! بعد می آیند می بینند با این همه مراعات با این همه رژیم غذایی پس از مدتی دوباره تناسب اندام خودشون را از دست دادند …بعد می روند روش های بیشتری را برای تناسب اندام در اینترنت به عنوان اطلاعات جست و جو میکنند و آن ها را به عنوان یک علم غذایی پذیرفته و فقط دیگر طبق آن عمل می کنند … و برای حفظ آن نتیجه ی خاص تا آخر به همان شیوه دردناک و عذاب آور غذا میخورند و فکر میکنند تمامی افراد لاغر جهان همانطور لاغر مانده اند….
بارهلا و بارها افرادی را ما دیدیم که هر چی میخواهد میخورند و هنوز هم لاغرند…
میدانی؟! حرف این است که بسیار از مباحث که به عنوان علم در جامعه رواج پیدا کرده حاصل باورهای بسیار محدود کننده ایست که چون انسان ها از راه طبیعی به خواسته ها خود نرسیدند آن ها را پایه گذاری کردند و فکر کردند هرکه طبق همان موضوع عمل کند نتیجه خواهد گرفت … درحالی که آن علم مورد نظر اصل نیست اساس نیست آن موضوعی نیست که نتیجه ی اصلی را ایجاد کند کماکان که بسیاری از افراد با وجود پیروی از یک روش مشخص(که انسان ها به این قاعده گذاشتن برای یک چیز خاص علم می گویند) به نتیجه های واحد و یکسانی نمی رسند…بارها و بارها هم من و هم شما این موضوع را دیده ایم…
چرا اینگونه است؟
مگه نه اینکه آن افراد دارند از ان علم خاص پیروی میکنند پس چرا همه شان یک نتیجه ی واحد نمیگیرند اگر علم سلامتی رایج در جامعه این است که باید غذاهای خود را کنترل کنی…کالری های غذاهای خود را بشماری تا سالم بمانی و از حدی مشخص کالری بیشتری به بدن خود نرسانی …پس چرا بعضی افراد وجود دارند با وجود عمل به این عمل همچنان چاق هستند و یا سلامتی خود را ندارند…؟
اگر الگوی رایج که به عنوان یک علم شناخته شده در جامعه این است که هوای سرد باعث سرما خوردن می شود چرا افرادی هستند که در هوای سرد همچنان سالمند و افرادی هم هستند که با وجود صد لایه لباس پیچیدن دور خوردشون و دوری از هوای سرد همچنان سرما میخودن؟ مگر این ها طبق آن روش و شیوه عمل نکردند که ما به آن علم می گوییم و طبق آن عمل نکردند؟
ممکن است از حرف های من بردا شت شود که من دارم بنیاد هر چیزی رو برهم میزنم ولی واقعیت این است که ما باید خیلی مراقب چیزهایی که که یاد میگیریم باشیم…
مثلا اگر دنبال این هستیم که فروش در کسب و کارمان افزایش یابد و برای ان میرویم کتاب های مختلف کسب کار را میخوانیم و بعد به این جمله بر میخوریم که “برای موفقیت در کسب و کار تبلیغات امری حیاتی نیست “باید قبل از پیروی از این علم کسب و کار فکر کنیم آیا افرادی هستند که با وجود عدم انجام اینکار ولی کسب وکار عالی دارند ؟
ممکن است افرادی هم باشند که با وجود پیروی از بعضی روش های مشخص نتیجه دلخواه خود را داشته باشند ولی این به خاطر این موضوع است که اول آنکه به آن روش مشخص واقعا باور دارند و دوم اینکه مجبورن به خاطر این باور اون روش مشخص را تا آخر عمر انجا بدن حتی اگر اون روش سخت و ناراحت کننده و زجر آور باشه مثلا اگر کسی در کتابی به عنوان علم موفقیت این موضوع رو یاد گرفته باشه و باور کرده باشه که برای موفقیت در کار باید روزی 16 ساعت کار به مدت 40 سال انجام بدی (همون مثال مصاحبه ی استاد با آقای هاکوپیان)اگر واقعا به این باور داشته باشه و اگر به این موضوع عمل کنه نتیجش رو می بینه ولی راهی هستنش که حداقل من نمیخوام اینطوری کسب و کارم گسترش پیدا کنه…من دوست دارم با لذت بخش ترین و ساده ترین شیوه به خواستم برسم…
موضوع اصلی این است علم اصلی زندگی کردن را یاد بگیر…بدان که افکار مکررت اتفاقات زندگی ت را خلق میکنند بدان که احساس خوبت اتفاقت عالی برایت رغم میزند (یعنی من نقیض این عمل را تا حالا ندیدم و کم کم دارم به به یقین بسیار بالایی نسبت به ایبن موضوع می رسم و حال و روز زندگی فعلیم هم گواه اینه که چه قدر داره اتفاقات خوب برای من میفته و من فقط حال خودم رو خوب نگه می دارم … من فقط ذهن رو کنترل کردم تو به این موضوع باور داشته باش که پروردگارت علم مطلق کل کیهان داره تورو هد ایت میکنه … بعدش اون بهت الهام میکنه با ساده ترین شیوه و لذت بخش ترین شیوه اگر کار خاصی نیاز باشه انجام بدی اون بهت میگه کجا سرمایه گذاری کنی کجا پولت رو خرج کنی … نیاز نیست بری این همه علم های مختلف بورس و … رو یاد بگیری که بیشترش هم حاصل باوره ای محدود کندس…تو به اون وصل شو اون به عنوان یک مربی به عنوان یک مشاور حاذق و توانا بهت می گه سرمایه اصلی شرکت را در کجا خرج و روی چی سرمایه گذاری کنی…
سلام خدمت همه دوستان بزرگوار واستاد عزیزجناب آقای عباسمنش
به نظر من در مرحله اول « تفاوت در باور و نگرش و افکار ماست که ما را درفرکانس متفاوت قرار میده و آدم های هم فرکانس با ما رو به سمت ما جذب می کنه »
درمرحله بعدی باورهای مثبت ما ، اعمال و رفتارهای مثبتی را در ما ایجاد می کنه که دیگران آن را احساس کرده و حال خوب و احساس مثبتی نسبت به ما پیدا می کنند و جذب ما و کسب و کار ما می شوند.
ما هم به دلیل اتفاقاتی مثبتی که کم کم در زندگی ما پدیدارمیشه ، باورمان به قوانین کائنات(مثل باور فراوانی و قانون جذب و قانون شکرگذاری و..) باعث ایمان به نظم جهان میشه و در نتیجه با کنترل ذهن ازافکار منفی و تکرار این روند مثبت درافکار واعمال ما به آسانی و با کمترین تلاش به سمت چیزهایی که می خواهیم هدایت میشیم.
البته تاکید می کنم که هرروز باید این باورها تکراربشه و بعد از چند ماه نتایج شمادرستی حرف من و استاد عباسمنش رو به شما ثابت خواهد کرد قرار نیست من الان یک دبه آب بخورم و چند روز احساس تشنگی نداشته باشم!!!! تکرار و تمرین مادر تواناییه.
من هم مثل همه دوستام یا افراد تحصیل کرده در رشته پزشکی فقط درس خواندم و دکترا گرفتم اما در 28سالگی فهمیدم این علم فقط به درد درمان بیماران من می خوره ولی برای من هیچ گونه سودی نداره!غیر ازچاق شدن بخاطر مطالعه ساعتهای زیاد منابع لاتین درشبانه روز و حقوق چندرغازی که به زور کفاف زندگی مجردی من را می داد اگرچه من اجاره نمیدادم و در مطب استادم می خوابیدم بازهشتم گرو نهم بود!مثل همه 95 درصد مردم که فکر می کنند نمیشه و مرغ همسایه غازه!!! اما یک روز تصمیم گرفتم تغیرکنم وخسته شده بودم و دیگرنمی خواستم مثل پدر و مادرم و.. زندگی پراز رنجی داشته باشم! خداشاهده هشت روزبعد با سایت استاد عباسمنش آشنا شدم و وقتی فهمیدم که من برای بدبختی برنامه ریزی ذهنی شدم و خانواده و اطرافیان و سریال های تلویزیونی و… ذهن من را پراز فقر و تنگ نظری کردند از آن روز تا یک سال حتی یکبارهم ننالیدم وروزتلاش کردم و شبها و حتی درمسیربرگشت صدای ضبط شده خودم رو گوش میدادم که “من می تونم” ” هر روز و هرروز موقعیت برای بهبود زندگی من بیشر میشه” و… تاباورهام رو تغییربدم خداروشکرهمه دوستان منفیم هرکدام به شهرهایی دور از من هدایت شدند و دوروبرم پرشد از آدم های هم فرکانس و مثبت و خلاصه در طی دوسال اتفاقاتی افتاد که الان نه خانواده ام باور میکنه نه فامیل و دوستام!!
خداروشکرهمان اوایل از راه حلال ماشین خریدم و بعدازمدتی با همسرم آشنا شدم که الان هرروز شاکرخداوندم که همچین زنی رو درزندگیم قرار داد و 4ماه مونده به عروسی بهترین خونه رو در بهترین جای تهران خریدم و هزارمرتبه شکر وارد هرسرمایه گذاری و کاری میشم پررونق میشه چه کشاورزی چه پرورش ماهی و…. در تخصص خودم تعداد مریضام جوری زیاد شده که حتی وقت نمی کنم همه رو ببینم و اکثر بچه ها روبا چند جلسه ویزیت درمان کردم و اگرچه خودم از بچگی مشکل معده داشتم الان یک سالی میشه که نه تنها معده درد ندارم سرماخوردگی هم نگرفتم!! خودم تعجب می کنم هنوز نمی تونم عظمت خدا رو حتی تصور کنم و فقط می تونم برای نعمتهایی که هرروز وارد زندگیم میشه شکرگذار باشم و ان شاالله شما هم به جای پولدارشدن ثروتمند شوید از این اتفاقات خوب در زندگی شما هم به وفور بیفته که حس من را احساس کنید سپاسگذارم
آقا منصور عزیز امیدوارم هر جا هستی امروز موفق تر باشی
باور های مثبت ما اعمال و رفتار های مثبتی را در ما ایجاد میکنه که دیگران احساس کرده و حال خوب و احساس مثبتی نسبت به ما پیدا میکنند و جذب ما و کسب و کار ما میشوند
من میتونم
هر روز و هر روز موقعیت برای بهبود زندگی من بیشتره میشه
به نظر من توجه کردن خیلی زیاد به خداوند و در خواست هدایت از او باعث میشود که ما در مسیر هدایت پروردگار قرار بگیریم،و قرار گرفتن در مسیر هدایت الله ،باعث میشود راههای فراوانی برای ما باز شود،تمامی بازارهای امروزی را میشود با ایمان و توکل به خدا دگرگون کرد،و اگر بخواهیم میتوانیم همه چیز را به نفع خودمان تمام کنیم،وقتی با تمام وجود خودمون و تمام امور زندگی و روزمره را بخدا بسپاریم و از او هدایت بخواهیم همه چیز آنگونه که میخواهیم میشود و و معادلات فراوانی بهم میخورد،،،،
خداوند قانون جهان آفرینش را خیلی ساده و روان خلق کرده است،بطوریکه تمامی انسانهای طول تاریخ تا به امروز و بعد از ما میتوانند به راحتی از این قانون بدون اشتباه،که(ما خالق زندگی خودمان هستیم)استفاده کنند،
در زمانهایی که هیچ گونه تکنولوژی شکل نگرفته بود و سبک های زندگی بصورت کاملا سنتی بود و هیچ اثری از بازارهای گوناگون و تبلیغات امروزی نبود،این قانون همچنان کار خودش را میکرد و مردم بطور آگاهانه یا ناخود آگاه از این قانون استفاده میکردند،و زندگی خودشان را سپری میکردند،
واستاد عباسمنش خیلی خوب و زیبا این جریان الهی را درک کردند و تقواهای زیادی پیشه کردند و به آنها جامعه عمل پوشاندند،که پذیرفتنش قسمتی از آن است و عمل کردن به آن یقینا ایمان و توکل بی شک به خداوند و شجاعت فردی زیادی میخواهد،
و مطمعنا هر کسی اینگونه بی اندیشد و قدمهای شجاعانه و قاطعانه ای که استاد در زندگی خودشان از همان سنین کم برداشتند را بردارند حتما در مسیر هدایت خداوند قرار خواهند گرفت،و توکل بی شک به خداوند عامل موفقیت هر انسانی میگردد و یقینا کسب و کارها را متفاوت میسازد،،،،
با سلام و احترام خدمت استاد عزیز و همینطور خانواده عزیز و دوست داشتنی عباسمنش?
این سوال در حقیقت باعث شد که من به سمت این مسیر و خصوصا آموزه های استاد هدایت شم. و چه سوال مهم و کلیدیه. خداروشکر میکنم که تونستم درک کنم جواب این سوالو و هر روز خودمو به باور کردن این مسئله ک جواب سوال هست متعهد تر کنم.
افرادی مثله استاد عزیزم تونستن یه موضوع اساسی و پایه و ریشه ای رو پیدا و درک کنن و اون هم توحید هست. اینکه در هر کاری هر چیزی نیرویی فوق تصور نیرویی بی نهایت قدرتمند وجود داره که در هر لحظه آماده است تا ما رو هدایت کنه. این نیرو که با عنوان های مختلف مثله هوش برتر ، کائنات، روح، و یا خدا نامگذاری شده ( خود استاد از کلمه الله استفاده میکنن چون قدرت بیشتری داره و همینطور اعتقاد به قرآن و واحد بودن این نیرو) چنان مشتاقه که ما رو از هر جنبه ای موفق و پیروز و شادمان و سلامت و عالی ببینه که از تصور ذهن ها به دوره. در حقیقت این ما هستیم که خدا رو طبق باورهامون قبول میکنیم. مثلا اگر باور قلبی داشته باشیم که خدا سالم و بی عیب هست پس ماهم باید سالم باشیم چون ما هم از خود همین خدا هستیم.
مولانا تعبیر جالبی از انسان داره.
مولانا میگه انسان چیزی است که از یه جسم و یا پوسته درست شده به علاوه انکار آن.
یعنی هر چیزی غیر این پوسته ک میشه کل جهان . به طور واضح تر کلمه انکار یعنی لا . همون لا در جمله لا اله الا الله.
در حقیقت این روح خدایی هست که در پوسته ما به نام جسم وجود داره.
و وقتی ما به این درک برسیم که هر صفتی ک خدا داره ماهم داریم دیگه هیچ مانعی ما رو نمیترسونه هیچ نشدنی وجود نخواهد داشت.
و این خدایی که در درون ماهست رو هر طور بشناسی همونطور پاسخ میده همونطور بهش شکل میدی.
اگه باور کنی که به وقتش برات تبلیغات کنه اینکارو انجام میده. اگه باور کنی به وقتش ایده های نو سر راهت میزاره اینکارو انجام میده. باور کنی همیشه جلوتر از تو حرکت میکنه و راه رو برات باز میکنه و موانع رو برمیداره و اتفاق های خوب رو برات رقم میزنه، حتما اینکارو میکنه .
خدا فقط منتظره که تو ازش بخوایی و اون اجابت کنه. یعنی تو فقط ازش سوال بپرس که چطوری میتونم موفق تر باشم؟؟؟؟( در هر جنبه ای) و ایمان داشته باش که بهترین پاسخ رو میگیری. چونکه خدا اول و آخر هست. یعنی هر سوالی یه جوابی براش گذاشته. وقتی سوالی در ذهنت میاد بدون شک پاسخ به اون هم وجود داره و پاسخ داده شده. پس ما باید بابت اینکه جواب های آماده رو خدا برامون مهیا کرده بابت این همه نظم و هماهنگی فقط سپاسگزار باشیم و پیشاپیش جشن بگیریم و آواز شادی سر بدیم.
وقتی درک کردی این اصل مهم و اساسی رو
دیگه نگران آینده ای ک قراره بیاد نیستی. نگران سوال های ممکن نیستی و دنبال جواب از طریق ذهنت نمیگردی. چونکه ذهن چیزی نیست جز باورهای کهنه ای ک طی سالها از این و آن طلب کردی. این باورهای کهنه رو بهم دوختی و شده ذهنیت و یا عقل ماها!!!!
خیالت راحته که تو کارت رفته رفته موفق خواهی شد. خیالت راحته که خدا مسئولیت کارتو به عهده گرفته و تو فقط باید روی این باور کار کنی که به وقتش جواب همه سوالاها از قبیل بیزینست ، رابطتت، سلامتی و همه چی رو میگیری . رفته رفته افراد و شرایط و آدم هایی ک در مدار تو باشند به خدمتت در میان و کارتو پیش میبرن . خیلی راحت و ساده و به تعبیر اکثر افراد معجزه آسا.
وقتی تونستی خدا رو اینطور ببینی اونوقت وارد مسائل جزئی تر میشی. مثله تمرکز به خواستت که به قول استاد ۱۰۰ درصد تمرکزت فقط روی کار خودت باشه. دربارش بشی یه استاد خبره . تموم فوت و فن های مربوط به اونو یاد بگیری . دنبال الگوهای موفق مرتبط با اونا بری. روی باور فراوانیت کار کنی که نعمت های خدا بی نهایته. به قول خدا اگر تمام درختان دنیا قلم بشن و دریاها مرکب بازم نمیتونن نعمت های خدا رو بنویسن. این جمله طلایی رو باور کنی و در جهان دنبال مصداق هایی برای اثبات شدن این مهم بگردی و تایید کنی و تحسینش کنی.
این موارد یعنی کار کردن هر لحظه و هر لحظه روی خودت. یعنی کنار گذاشتن حاشیه . یعنی باز گذاشتن دریچه قلبت برای دریافت نعمت های بیشمار الهی. یعنی درک کردن اینکه تو بهترینی و سزاوار بهترین ها. خودتو لایق کمتر از بهترین ندونی.
چونکه این جهان رو خداوند در اختیار ما گذاشته و همه چی در خدمت ماهست.
کاری ک استاد عباسمنش میکنن و من ازشون تعلیم دیدم. باور کردن به همین خدا است که همیشه از آن به نام رب یاد میکنه. یعنی یه رب در جهان هست.
استاد اعتماد زیادی نسبت به این رب داره که ایمان پیدا کرده براش همه کار میکنه.
و به اندازه اعتمادش نتیجه دیده.
واسه همین در اکثر اوقات ( خودشون گفتن ۷۰ درصد) شاده و احساس خوب داره.
خیالش راحته
نگرانه آینده نیست.
از کسی نمیترسه
به کسی جز خدا در ذهنش قدرت نداده.
در هر کاری وارد شده برای اول بودن در جهان تلاش کرده
خودشو لایق بهترین ها میدونه.
در لحظه حال زندگی میکنه و سپاسگذاره
فقط به هدفش تمرکز داره
قلبش رو پاک میکنه از دورویی از احتکار از اختلاس از هر کاری ک دور از صفات خداییه.
دنبال خدمت به خلقه و همیشه سعی داره باکیفیت ترین محصول رو در احتیار مردم بزاره.
چونکه کارش با کیفیته خود مردم میان دنبالش
نه اینکه این بره دنبال مردم
و خلاصه اینکه شده الگویی برای هدایت این همه آدمایی ک تونستن راه سعادت و خوشبختی رو پیدا کنن.
من از استاد عزیزم سپاسگزارم که تونستن خدای واقعی رو ب من بشناسونن
امیدوارم که حال دلاتون خوب باشه و همه با انرژی فراوان در راه رسیدن به خواسته هاتون و جاده آسفالت زندگی باشید٫
به نظر من این افراد در دو مدار متفاوت قرار دارن و زندگی میکنند٫ بر اساس آموزه های استاد و تجاربی که من در این سالهای همراهی با سایت استاد داشتم تمام داستان زندگی ما بر اساس باورهای ما است٫ ما با توجه به افکار و باورمان در مدار قرار گرفته ایم هر چه مدار مناسب تر باشد ما به سمت خواسته هایمان هدایت می شویم و هیچ کدام از این اتفاق ها شانسی و تصادفی نیست ٫ هر فرد هر لحظه با افکار، باور و کانون توجه اش مدارش تغییر میکنه و اتفاقات و شرایط در این مدارها با هم متفاوت است٫ اگر ما یک سری ایده های نادرست در ارتباط با کسب و کار و نحوه ی پول ساختن داشته باشیم ایده ها، روش ها، مشتریان درست و پول ساز سر راه ما قرار نمی گیرد٫ با تغییر باورها ما در مداری قرار می گیریم که راهکارها و آدمهایی سر راه ما قرار می گیرند که به موفقیت برسیم٫ جهان هر چیز رو باور کنی همون رو بهت میده ، استاد دنیا رو یه جور دیگه دیده و دنیا هم داره یه روی دیگه اش رو به ایشون نشون میده چیزی که برای همه قابل درک نیست٫ این اصل داستان است حالا اینکه این باورهای درست چی می توانند باشند موارد زیادی هست که استاد توی دوره هاش سعی کرده با مثال اونهارو برای ما روشن کنه مثل باور به فراوانی و عدم کمبود در جهان با این باور دیگه کسی نگران رقیب یا تبلیغات بیهوده یا کاهش فرصت های ثروت ساز نیست٫
فقط این اصل رو اگر به خاطر بسپاریم تمامی سوالات ما در تمامی زمینه ها حل خواهد شد
” با تمرکز و کنترل ذهن می توانیم فرکانس های ارسالی به جهان را کنترل کنیم و جهان هم به همون میزان و بر اساس اون فرکانس ها به ما پاسخ میده”
با سلام خدمت استاد عباسمنش و دوستان گرامی من کمتر از ۱ سال هست که با شما دوستان آشنا شدم٫ و هنوز بسته های روانشناسی ثروت رو خریداری نکردم٫ ولی بنا به طرز تفکر الآن من، تفاوت نتیجه در کسب و کارها به باورها و تفکراتی ربط داره که من به برخی از اونها اشاره میکنم:
۱- باور به اینکه هر نوع جنسی که در کسب و کار به اون نیاز هست و فروخته میشه به مقدار فراوان وجود داره و جنس فروخته شده را میتوان به راحتی جایگزین کرد٫
۲- باور به اینکه خداوند روزی دهنده تمام موجودات زنده هست و تحت هر شرایطی، بینهایت راه برای روزی رسیدن به ما وجود داره٫
۳- باور به اینکه خدمات، اجناس و محصولاتی که به مشتری فروخته می شود داری کیفیت عالی هست و میتواند نیاز خریدار را به بهترین شکل برطرف کند٫
۴ – باور به اینکه بی نهایت مشتری برای محصولات و اجناس ما وجود داره٫
۵- و همچنین افرادی که کسب و کار پر رونق تر، مشتری بیشتر و درآمد بیشتر دارند٫ طرز تفکرشان به شکلی هست که گیرنده های عالی هستند٫
باسلام
هرکسی برای رونق کار خود راههای متفاوتی رو در پیش میگیره وتا حدودی پیشرفت هم دارم واینکه استاد با روش خاس خودش از همه پیشی گرفته به نظر من باورشه باور به اینکه منشأ رزقو روزی کجاست واز کجا میاد متأسفانه همه ی ما اصل کاری رو فراموش کردیم ،من خودم با استفاده از اموزه های استاد وباورهای خودم تو کارم چیزایی رو که به دلم الهام میشه رو در پیش گرفتم ،از روزی که شروع به کار کردم با خودم وخدایم یک عهد نامه نوشتم وخدارو در کارم شریک کردم وزمانی که برای بازار یابی جنسم به بازار رفتم درست مثل یه شریک انسانی حس کردم کنارمه بهش گفتم خدایا من میرم توهم خداییتو خوب بلدی ایمان دارم شاید باورتون نشه همون روز اول که هیچ تجربه ایی از کار وبازاریابی نداشتم فروشم از کسی که سه سال مشغول همون کار برد بیشتر بود خدارو شکر دومین قدمی که برداشتم تقسیم پولی بود که از شراکتم با خدایم داشتم استاد گفته بودن یک دهم پولو برا خدا کنار گذاشتم وتحت هیچ شرایطی دست به اون پول نمیزدم با خودم گفتم خدایا بنازم مهربونیتو کار اصلی رو تو میکنی در صورتی که سهمتم فقط یک دهمه ،وه مابقی پولم رو برای بقیه کارها مثلا مقداری روبرای تفریح خودمو پسرم مقداری رو برای پس اندازو سرمایه گذاری استفاده میکردم ،بخدا من کارمو از صفر صفر شروع کردم وهیچ پولی در دست نداشتم اما قبلش با فروش جنس یک نفر دیگه وبردن سهمی ازون فروش برای خودم همینطور ادامه دادم ،حتی بعضی وقتها سهم من ازون فروش فقط پنج هزار بود اما براهمون پنج هزارم همون قوانین ده درصدی رو رعایت میکردم خدارو شکر من از صفر پارسال فروشم به نزدیک سیزده میلیون رسید با وجودی که سرهم هفت هشت ماه کار نکردم ولی تواین مدت من هیچ تبلیغی نداشتم بجز یک کانال تلگرام که اونم فقط برای در جریان قراردادن مشتریام از داشتن نمونه ی جنسام بود یکی دیگه از علت بالا رفتن فروش بالای من (ناگفته نمونه کار من تولید جعبه کادویی تو خانه هستش)این بود که موقع ساختن جعبه هام از خدا درخواست ارامش وخوشبختی برای کسی که جعبه هامو میخره میکردم وتصور لحظه ایی این جعبه ایی که بادستای من ساخته میشه باعث عشقو علاقه ی بین اون طرفا میشه حس خوبی بهم میدادوسعی میکردم تا جایی که بتوم جنسی تحویل مشتری بدم که ارزشش از قیمتش بیشتر باشه و اگر خودم حاضر به خرید اون نمیشدم اونو تحویل مشتری نمیدادم بالاخره من یه شریک دیگه داشتم ،خلاصه چون خدا شریکم هستش نمیتونم حتی یک میلی از جنسمو کم بگیرم ،کارمو عاشقانه واز روی عشقو انگیزه ی بالا انجام میدم وبا جنسام حرف میزنم بهشون احساس میدم که با زیبایششون به دل مشتری نفوذ کنن ،بارها به من گفتن عکسایی رو که تو کانالت میزاری یه طورایی با فتوشاپ واین کارا زیباتر کن گفتم من دوس دارم همونی که هست همون خود واقعی. باشه بخدا منم نه تبلیغی دارم ونه از کسی میخوام برام تبلیغ کنه چون ایمان دارم کسی که باید این کارو بکنه خودش انجام میده چون خودش قول داده که روزی من میده فقط من باید ازش بخوام ،ومن تعهد دادم به خوم که امسال فروشم ده برابر شه شاید باورتون نشه اولین فروش من پارسال ١١٢هزار اول بود امسال تو همون ماه اول فروشم دقیق ده برابر شد و این به همون خاطر بود که من واقعأ تعهد بستم خواستم وایمانو باور داشتم که میشه چون کسی دیگه مسئول این کاره و بعد رهاش کردم وخدارو شکر که من با همین باور دارم پیشرفت چشمگیری میکنم واان شالله سال دیگه همین موقع گزارش ده برابری درامدم رو براتون گزارش میکنم تا بدونیم که فروشو بالا باید چه اپشنایی داشته باشه به امیدروزی که به جای توجه به دکوراسیون محل کار وتبلیغات به اصل کاری توجه کنیم ورو باورامون دقت کافی رو داشته باشی صداقت تو کارو داشتن وجدان کاری وانچه که دراختیار دیگران قرار میدی باید ارزشش خیلی بیشتر از قیمتش باشه وسپاسگذاری برای هرانچه که از درامد صادقانه وخالصانه ی خودت به دست میاری ،برای بالا رفتن وپیشرفت هر کاری اصلیترین راهه. این نظر من بود چون واقعا منم. دارم تو کارم به طور سریع نتیجه ی بالا میگیرم همین راهها رو رفتم به لطف خدای مهربونم
با تشکر ااینکه وقت گذاشتید ودیدگاه منو خوندید
سلام دوست عزیز خیلی عالی بود خداراشکر خداراشکر که تو کارتون پیشرفت کردین و انشالا بیشتر از اینها پیشرفت خواهین کرد
سلام یاس عزیزم
هزار ماشاالله به این همه باورهای توحیدی که ساختی و مهم تر از همه ی اونها عمل کردی و نتیجه گرفتی
یاد حرف استاد افتادم که گفت: ایمانی که عمل نیاره حرف مفت است ولی می بینم شما به تمام معنا این ایمان خودتون را پیاده کردید باورکنید من از شما درس بزرگی گرفتم چون بعضی موقع شرک وارد کارم میشه
در پناه الله یکتا امیدوارم درآمدت به 130 میلیون تومان برسه
سلام ودرود دوبارکامنت روخوندم افرین باوری عالی خودش کارروانجام میده رها کردن باجنسا حرفزدن ده درصدخدا عالیه احسنت به شما ونمیدونم کی نوشته شده دیگه بستن تعهد افرین سپاسگزارم
سلام و درود
تشکر بابت این کامنت عالی
شریک گرفتن خدا و ودر قبال انجام تمام کارها فقط ۱۰ درصد سود را دادن
احساس کردن خدا کنار خود مثل یک شریک انسانی
درخواست آرامش و خوشبختی برای کسی که از اون محصول با خدمت استفاده میکنه
ارزش محصول یا خدمات از قیمتش بیشتر باشه
چون خدا شریکمه نمیتونم کم کارم بزارم
رها کردن
سپاسگذار بودن
ایمان دارم کسی که باید کارش را انجام بده میده و خودش روزی را میرسونه
🙏
باسلام،من وقتی داشتم این کلیپ رو میدیدم اول قصد داشتم که هیچ جوابی ننویسم چون این سوال برای خودم هم پیش اومده بود ولی وقتی رسیدم به آخرای کلیپ خود استاد بنظرم جواب رو دادن حداقل من که جوابم رو گرفتم،جواب همون طور که استاد گفتن توجه کردن به اصل و فرع اینکه بفهمی چی اصل و چی فرع.مثال خیلی خوبی زدن استاد، همون رستوران هایی که مطمئنا خیلی از ماها یکیشون و تو ذهنمون داریم اینکه شاید خیلی به فرعیات ینی اون ویژگی های ظاهری و حالا به نوعی تبلیغاتی توجه نکردن ولی اصل موضوع که همون عملکرد خوب و داشتن غذا با کیفیت عالی رو به عنوان یک اصل درنظر گرفتن و روی اون وقت بیشتری گذاشتن و نتیجه اش هم میشه مشتری زیاد و مهمتر از اون دائمی. و حالا اگه به فرعیات ینی ویژگی های ظاهری هم در کنار اون توجه کنن امکان داره که تاثیر داشته باشه تو جلب توجه مشتری ولی همون طور که گفتم اصل قضیه این نیست.در جواب این دوستمون هم باید بگم این موضاعاتی که توی زمینه مارکتینگ بیان میشه ومیگین استاد هیچ کدوم رو انجام نمیدن ولی موفقن این ها شاید فرعیات هستند که توجه به اونها میتونه به شما کمک کنه که شاید موفقتر باشید ولی اصل قراردادن این موضوعات اشتباه و نتیجه ای که مد نظرتون رو مطمئنا در بر نداره شما ابتدا باید روی دیدگاهتون و باور هاتون و چیزهایی که به نظرتون مهم تر ومیشه گفت که اصل هست توجه کنید و بعد اگه خواستید فرعیات رو هم مدنظر قرار بدید
با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان و همراهان عزیز
مهمترین عامل موفقیت افراد خود افراد هستند و عوامل بیرونی تاثیری بر موفقیت آنها ندارد یعنی اگر خود شخص روی باورهای خودش کار کند و ترمزهای ذهنی و باورهای مخرب را از ذهنش پاک کنه و باورهای قدرتمند کننده را جایگرین آن کنه و مدام تمرین کنه و به ایده هایی که بعد از آن بهش الهام میشود عمل کنه آنوقت در همانکار پیشرفت و موفق میشود بنابراین خوبه که در کار از تکنولوژی و ابزارآلات مرتبط با اونکار یا دیزاین خوب استفاده نمایید ولی بدانید که عامل اصلی این چیزها نیست عامل اصلی فقط و فقط عوامل درونی است و شما را به هرآنچه میخواهید میرساند و با تجسم خواسته و قدرت کلام و نوشتن و شکر گذاری و رها کردن خواسته با استفاده از قانون رهایی و همه اینها فقط میخواهیم به احساس خوب برسیم و اینها همه روشهای خوب و دقیق و ذره بین هستند تا ما را به احساس خوب و تمرکز روی خواسته هامون برسونند وقتی این حاصل شد ایده ها و افراد و شرایط و … می آیند تا ما را به هدف و خواسته هامون برسونند این اصل قضیه هست پس عوامل بیرونی و دیگران هیچ تاثیری ندارند ادن افرادی که از این روش بصورت آگاهانه و ناآگاهانه استفاده میکنند جزو موفق ترین افراد جامعه هستند .
سلام بر همه دوستان عزیزم
IN GOD WE TRUST
باور ما خداست
من فکر میکنم آنچه که استاد را از دیگران متمایز میکند نگاه توحیدی و یکتا پرستی ایشان است در کسب و کار در روابط در هر مورد ?
از زمانی که من با ایشان آشنا شدم در دیدگاهیشان چه در فایلهای دانلودی و چه در محصولات، همه رد پای یکتا پرستی در آنها دیده میشود از زمانی که استاد با خود عهد بست که کتابهایی را که میخواند همه را درست بداند و از آنها پیروی کند تا زمانی که قرآن را دست گرفت باورهایی در ذهن خود نهادینه کرد و با آن باورها پیش رفت و هرچه بیشتر پیش میره بیشتر نتیجه میگیره میتونم استاد رو مثل ماهی قزل آلا تشبیه کنم که در جریان آبهای خروشان برخلاف آب حرکت میکنه همینه که این دوست عزیز سوال میکنه که بیشتر افراد متخصص تبلیغ میکنند ویا برای بدست آوردن بازدید بیشتر از سایت پولهای فراوان خرج میکنن چون هرچند امکان داره نتیجه هم بگیرند اما بسادگی و راحتی استاد نمیشود و این مهم فقط بخاطر باور های قدرتمند استاد است(محصول ثروت یک) و اعتقاد و ایمان راسخ به نیرویی مافوق همه نیرو ها که من آن را خدا می نامم این خدا قوانینی داره که اگه از اون قوانین پیروی کنی می توانی به همه خواسته هایت برسی و استاد توانست ونتیجه گرفت و حال از آن آگاهی خودش میخواهد راهی را که رفته به ما منتقل کند و ما هم از رد پایی که استاد بجا گذاشته استفاده کنیم مثل استاد فکر کنیم ،باور کنیم و عمل کنیم در اکثر فایلهای استاد رد پای باور و احساس خوب است باور به نیرویی که برایمان همه چیز میشود (محصول ثروت ۳ )پول ،مشتری،خانه ،ویلا ،خودرو،عشق و…بقول ملا صدرا مگه از زندگی چه میخواهی که در خدایی خدا یافت نمیشود
استاد میگه من یخورده بیشتر از دیگران این نیرو رو باور کردم و بهش اعتماد کردم
وقتی در دل تاریکی محض ودر تنهایی مطلق میره که خودشو محک بزنه
وقتی فرزندش از دست میده وطی چند ساعت میتونه حال واحساس خودشو خوب کنه و بگه این فرزند یه هدیه از جانب خدا بود و دوسال باعث شادی ما شد و حالا برگشت پیش خدا
وقتی با کلی قرض میره در تنهایی های خودش دنبال راهکار میگرده و بهش گفته میشه یعنی اعتماد یعنی ایمان یعنی باور
وقتی طوفان سهمگینی میشه به تعطیلات میره و وقتی بر میگرده می بینه خونه اش آسیب ندیده
این موارد است که هر کسی نمی تواند از آن پیروی کند استاد حرف نمی زند بلکه عمل میکندوخودبخود همه چیز برایش انجام میشود و وقتی که نتیجه گرفت آنرا با ما درمیان میگذارد بله وقتی به آن نیرو اعتماد میکند باورهایش را قوی میکند در مسیر درست قرار میگیرد همان نیرو همان ایمان برایش تبلیغ میکند سایتش را پر بازدید ترین میکند بهترین ویلا ها را میخرد بهترین درآمد ها را ایجاد میکند وبه استقلال مالی میرسد بهترین عشق را تجربه میکند واز داشتن خدایش با تمام وجود لذت میبرد
استاد خودش را وقف خدا کرده که کمتر کسی میتواند این کار را بکند چرا این حرف را میزنم بخاطر اینکه ایشان فقط زیباییهای خدا را میبیند و آنرا تجربه میکند فقط فراوانی نعمت های خدا را میبیند و آنرا تجربه میکند فقط روابط عالی با خدارا میبیند و آنرا تجربه میکند و وقتی که استاد این ارزشمندی را در خود پرورش داد ،احساس لیاقت و باورش کرد به او داده شد ،وقتی باور هایت را تغییر میدهی جریانی از ثروت به زندگیت وارد میشود ثروت یعنی پول ،آرامش ،سلامتی،رابطه عاشقانه،شادی وآسایش و تنها عاملی که انسان را ثروتمند میکند سیستم فکری و باورهای انسان است
بنا بر این اگر میخواهیم دژی محکم داشته باشیم باید باورهای قدرتمند کننده ایجاد کنیم وذهن خودمون رو تحت کنترل قرار دهیم چون تمام اتفاقات زندگی بواسطه فرکانس هایی است که به جهان میدهیم وهر آنچه به این جهان بدهی همان را به تو برمی گرداند و این یک قانون است و استاد همواره از این قانون پیروی میکند فرکانس فراوانی ،ثروت ،عشق ،پول ،سلامتی، زیبایی
بنابر این به اندازه باورت به اندازه کار کردت به اندازه ایمانت و عملکرد ت نتیجه میگیری یعنی هرچه بکاری همان را درو میکنی
درود خدا برشما عزیزان و استاد گرامی و خانم شایسته عزیز
در پناه یکتای بی همتا شاد ،سلامت و ثروتمند باشید .
سلام.وقت بخیر دوست عزیز.
چقدر خوشحال شدم ک دیدگاهی شبیه ب دیدگاه من دارید و من هم بر این باور هستم ک استاد فقط یک پارتی داره و اونم خداست ولی دیگه استاد با این پارتیش جوری دوست شده ک نمیتونه اون نباشه و اون پارتی با خودش یکی شده.
من ب اندازه استاد خدا رو درک نکردم واقعیت اما ب اندازه ای ک درک کردم نتیجه گرفتم .درکی ک هر کس فقط و فقط خودش میتونه بگه چ حسی رو بهش میده اون خدا با اون طیف رنگ برای هر کس ب یه شکلی هست برای من بیشتر آبی هست اکثر مواقع?.ولی واقعا درک خدا درک این امنیت این احساس دلگرمی آرامش بخش هست.امیدوارم همه بتونیم ب بهترین درک از این حس از این خدایی شدن برسیم.
پیروز باشید.
سلام رویا جان دوست عزیز
سپاسگزارم که دیدگاهم را مطالعه نمودی من به اندازه استاد نتیجه نگرفتم چون به اندازه استاد کار نکردم وبه اندازه استاد ایمانم قوی نیست اما کم کم و مرحله بمرحله دارم پیش میرم تا جایی که رو خودم کار کردم و ایمانم نشون دادم نتایج بدام رقم خورده باید تکاملم رو طی کنم اما به جرات میگم در بیشتر مواقع خدا خودشو طوری بهم نشون میده انگار من عزیز دردانه اش هستم و احساسی که به خدایم دارم با هیچ چیز در دنیا عوض نمیکنم یه احساس ویژه مختص یکتای بی همتایم یه عشقی که نمیشه در موردش توضیح داد آره دوست عزیز من یه تصمیمی گرفتم که در توحید و یکتا پرستی با استاد رقابت کنم ??چه شود به امید موفقیتهای روز بروز همه عزیزان
شاد و سلامت ثروتمند باشید٫
من با قسمت
” میتونم استاد رو مثل ماهی قزل آلا تشبیه کنم که در جریان آبهای خروشان برخلاف آب حرکت میکنه همینه که این دوست عزیز سوال میکنه که بیشتر افراد متخصص تبلیغ میکنند ویا برای بدست آوردن بازدید بیشتر از سایت پولهای فراوان خرج میکنن چون هرچند امکان داره نتیجه هم بگیرند اما بسادگی و راحتی استاد نمیشود ”
مخالف هستم٫ مگه نمی گید طبق قانون هرانچه رو باور کنید اتفاق میفته؟
خب کسانی که به تبلیغ واقعا باور داشته باشند (نه اینکه ادا در بیارند و چون می بینند فلانی با تبلیغ نتیجه گرفته خب اینام تبلیغ بکنند) پس قطعا به نتیجه می رسند٫
مثلا من خودم دو مورد اتفاق رو برام پیش اومد:
اول: تو ذهنم یک خواسته ای رو طرح کردم و اتفاقی از جایی رد شدم و اون خواسته به چشمم خورد
دوم: بار دیگه یک خواسته تو ذهنم بود و اینبار با تبلیغ که یک شخص یه برگه دستم داد با اون خواسته روبرو شدم٫
پس نمیشه گفت استاد براحتی از کسانی که تبلیغ میکنند به نتیجه میرسه٫ حتی شاید استاد هم در برهه زمانی خاص برای یک پروژه دست به تبلیغ بزنه شاید هم نزنه٫
همینطور که یکسری محدود ادم ها مثل استاد قلبا به تبلیغ اعتقاد ندارند یک سری محدود ادم ها هم هستند که به تبلیغ اعتقاد دارند٫ و عده بسیاری هم که این وسط به هیچ نتیجه ای نمی رسند مشخصه اصلا تکلیف شون با خودشون مشخص نیست٫
الان اینکه میگید:
” بیشتر افراد متخصص تبلیغ میکنند ویا برای بدست آوردن بازدید بیشتر از سایت پولهای فراوان خرج میکنن چون هرچند امکان داره نتیجه هم بگیرند اما بسادگی و راحتی استاد نمیشود”
طبق قوانین نیست؟یعنی باور درستی نیست؟
پس تکلیف اینکه میگید هرانچه رو باور کنی اتفاق میفته معنی دقیقش چی هست؟
سلام دوست عزیز
سپاسگزارم که دیدگاهم را مطالعه نمودید
آنچه من نوشتم دیدگاه من است از پیشرفتهای استاد که از یک پکیج تشکیل شده از باور ایمان و عملکرد باورهایی که استاد از آنها استفاده میکند و مختص خودش است و آن را با ما درمیان میگذارد که این مسیر میتواند میانبر باشد استاد تبلیغ نمیکنه فرقش باکسی که تبلیغ میکنه اینه که هزینه اضافی خرج نکرده به همین راحتی تونسته با باورها وایمانش وبه خدایی که اعتقاد داره که کارها را براش انجام میده واحال امکان دارد شخص دیگری باوری بسازد و از آن بهره مند شود مثل کسانی که سنگ رامیپرستنداز آن درخواستهایی میکنند و برایشان کار انجام میدهد اما آن کار از طریق سنگ انجام نشده بلکه از باور آن شخص است من خودم سالها پیش شنیده بودم که اگر دعای ناد علی را در نماز صبح ۱۴ مرتبه مدت ۲۱روز بخوانی قرضهایی پرداخت میشود و من باور کردم و انجام دادم و واقعا مبلغی پول به من رسید پس همه چی به باور و اینکه چطور میانبر بزنی و از چه راههای ساده تری استفاده کنیم باید حرفهای استاد را مثل وحی منزل بدانیم تا یک جنگل تاریک و پر از سختی را دور نزنیم تا به اهدافمان برسیم بلکه از ابتدا همان جاده آسفالت را ببینیم بله میشود تبلیغات کرد میشود سایت زد میشود بازاریاب گرفت و هزاران راه دیگر اما همه اینها مستلزم داشتن باور و ایمان راسخ است
?امروز به راه جدیدی که انتخاب کرده ام ادامه خواهم داد خواه دیگران از من تبعیت بکنند یا نکنند ٫میدانم ای حق مسلم من است که عبور به سمت نور و صفا را انتخاب کنم ،حتی اگر مجبور شوم دیگران را در تاریکی رها کنم ٫احساس گناه نخواهم کرد خجل و شرمنده نخواهم شد می دانم و یقین دارم که جای کنونی ام بهتر است و مشیت این بوده که به اینجا برسم ?بر گرفته از کتاب رهایی نویسنده ملودی بیوتی
در پناه خدا شاد و سلامت باشید
سلام دوست عزیز
سوال جالبی پرسیدین بابتش ممنونم چون باعث شد به سوالتون فکر کنم و بیطرفانه نه متعصبانه نگاهش کنم ، به خودم گفتم سوال ایشون سوال هرشخص دیگه ای هم میتونه باشه و باعث شد چندبار بهش فکر کنم ، مگه نمیگیم همه چیز باوره پس اگه یکی به تبلیغات باور داشته باشه چی ؟
جوابی که خودم رو قانع کرد رو براتون مینویسم امیدوارم کمک کنه شما هم به جواب برسید.
مدتهاست که در مورد مسایلی که برام پیش میاد نمیگم در همه موارد اما در بیشتر مواقع یک موضوع برام پررنگ میشه اونم موضوع شرک و توحیده ، سعی میکنم از این زاویه مسائل رو ببینم و حلش کنم ، کلمه شرک از شریک و شراکت میاد و معنی کلمه توحید یعنی یکی دانستن، یگانه دانستن ، خب با دونستن این موضوع به خودم میگم اگه من باور کنم که تبلیغات کارم رو راه میندازه این یعنی شریک وارد کردن در کار کسی که صاحب این جهانه ، یعنی کار من به واسطه تبلیغ راه می افته و اینجاست که میدونم اساس باورم مشکل داره ، درسته هرچیو باور کنی همون میشه و چون باور دارم تبلیغات جواب میده ، جوابشو میگیرم اما از یکجایی به بعد کم میارم، تبلیغات جواب نمیده یا هزینه هاش چنان بالا میره که خودش ایجاد حس ناخوشایند میکنه اگه هزینه ش برنگرده چی، اگه اینبار موفق نشم چی و هزاران نجوای ذهنی دیگه باعث میشه کم کم نتایجم ضعیف بشه چون طبق قانون احساس خوب = نتایج خوب و برعکس ، حالا اگه بیام بگم من باور دارم که فرمانده جهان فقط خداست و همه کارا رو به اون میسپرم اونوقت شاید این مسیر از تبلیغات بگذره یا از مسیرهای دیگه فقط فرقش با دفعه قبل اینه که من وابسته به یک مسیر نیستم و مطمئنا تبلیغات ابزاری میشن برای کمک به من بدون ایجاد هزینه ای خاص .
در مورد اقای پهلوان که استاد درموردش صحبت کردن خیلی به اصل داستان فکر کردم پیشنهاد میکنم شما هم همینکارو بکنید ، به این فکر میکردم که کجای باورش مشکل داشت و به این نتیجه رسیدم اون باور نداشت که خودش خالق زندگیشه اون باور داشت تبلیغاته که کارش رو راه میندازه و همه ی قدرت رو به تبلیغات داد درصورتیکه اگه باور داشت که خودش خالق زندگیشه و تمام قدرت رو به خودش میداد اونوقت به هیچ چیز وابسته نمیشد و هدایت میشد به مسیرهایی بسیار راحت تر و پر نعمت، اما از اونجاییکه که قدرت رو به تبلیغات داد در نتیجه مسائل و هزینه هایی براش پیش اومد که مطمئنا فکرش رو هم نمیکرده در نتیجه کم کم احساسش بد شده و از اونحاییکه احساس بد = نتایج بد کم کم به مسیرهایی هدایت شد که بسیار ناخوشایند و ناخواسته بوده ،
پس اگه بخوام از تمام جملات بالا نتیجه گیری کنم میتونم اینو بگم درسته به هرچی باور داشته باشی همون میشه اما باید دید این باور و قدرت رو به دست چه کسی میدی که اگه بغیر از خود و خدای خود بدیم همونطور میشه که استاد گفت تمام سود رو اون باورها می بلعن و هیچ چیزی برای فرد باقی نمیمونه . تبلیغات همونجور که ایجاد درامد میکنه اما همونجورم همون پولو بخاطر هزینه هایی که ایجاد میکنه میبلعه.
امیدوارم تونسته باشم برای جواب سوالتون کمکی کرده باشم .
موفق و پیروز باشید.
سلام دوست عزیز
دقیقا همه چیز به ایمان برمیگرده٫
باید خدا را درون خودمون پیدا کنیم و در ذهنمون همه امور را به دستش بدیم نه اینکه خودمون را کنارش قرار بدیم و شریکش بشیم٫درست هست که ما خالق زندگی خودمون هستیم ولی کلید اصلی و نهایی دست خداوند هست٫اوست که تعیین میکنه که چه زمان و کجا چه چیز رخ بدهد یا ندهد٫
من همین لحظه با بزرگترین تضاد زندگیم مواجه هستم،که نشون میده در حال تکامل هستم،هرچه بزرگتر میشی تضادهاتم بزرگتر میشه،اما دلیلی نمی بینم خودم را به آب و آتش بزنم،بلعکس وقتی با هجمه ذهنم روبرو میشم،دست از کار میکشم و سعی میکنم کنترل ذهنم را به دست بگیرم و بارها شده که در همین لحظات کنترل ذهن هدایت ها رسیده و میرسد٫مثل همین حالا که دارم کامنت میزارم و هر کلمش برام یک هدایته٫
جمله طلائی استاد یادم میاد و از خوشی سرشار میشم،که میگفت:
وظیفه ما بندگی کردن است(اعتماد به رب)
و وظیفه خدا فرمانروایی کردن هست،فرمانروایی که صاحب همه صفات هست ٫
اینطور میشه که خداوند برات همه کار میکنه،حتی تبلیغات !!!
مثل استاد که خداوند به وسیله همین شاگردها و هم قدم ها براش تبلیغ میکنه٫غیر از این هست؟؟؟؟؟
خود من توسط یکی از دوستام با استاد آشنا شدم،شما چطور؟؟؟؟
دوم اینکه شکر نعمت،نعمتت افزون کند٫
فقط با گفتن جمله شکرت خدا با اشکال مختلف؟؟؟؟!!!!!
یا باید از همه نعمت های رسیده به بهترین نحو استفاده کنیم و لذت ببریم از اون لحظه؟؟؟
نعمت هایی مثل ابزارهای کسب و کار و٫٫٫٫٫
دوستی چند روز پیش فیلمی بهم داد تا ببینم،چند روزی فیلم را داشتم ولی وقت پیدا نکردم ببینمش٫ ولی همزمان با دریافت فیلم ،حس عجیبی با من همراه بود،از جنس حس هایی که همیشه به دنبالش نعمت میاد٫
بالاخره فرصت شد و فیلم را دیدم( هر فیلمی نمیبینم)٫
خدا میدونه که این فیلم همون نعمت و آگاهی بود که مژده اون به قلبم رسیده بود٫
شاید باورتون نشه ولی چند روز هست که برای کنترل ذهنم نیاز به زحمت زیادی ندارم،و فقط با سه تا سوال کوتاه،چنان حالم عوض میشه که انگار تازه متولد شدم٫
خداوند عزیز و قادر کلید حال خوب را به من داد،چیزی که ماهها منتظرش بودم?????
چه شکری بهتر از اینکه از این نعمت به خوبی استفاده کنم؟؟؟؟
چه درمانی بهتر از این برای سردردهای گاه و بیگاهم که به خاطر نگرانیهام داشتم؟؟
و این حس خوب،آگاهی و دریافت هدایت ها از روزی که دستان پدرم را بوسیدم و بار تقصیرات را از دوشش برداشتم،صدها برابر شده برام٫
ایمان
شکر نعمت
عزت نفس
با هم معجون خوشبختی را میسازند٫
من که کاملا آماده ام این معجون را سر بکشم،شما چطور؟؟؟؟
پس الله یکتای من منتظر همه نعمت های بزرگت هستم،نعمت هایی از جنس استاد و همراهان عزیزش٫
خدا میدونه که دوست ندارم این کامنت را تموم کنم چون حال خوب و حس فوق العاده ای دارم٫
اصلا نمیدونم چرا دارم این کامنت را اینجا میذارم،حتما خودش یه هدایت هست، نه بچه ها؟؟
در پناه رب العالمین
سلام دوست عزیز
شکر گزاری ،ایمان و عزت نفس همه درست است و همه اینها با باور قوی کار ساز
توجه به خدا و نعمتهایش که به ما ارزانی داشته بسیار ارزنده است چون ما را به احساس خوب می رساند همین حالا که دارم با انگشتانم این مطالب را تایپ میکنم جای بسی شکر گزاری است و ثروتی است و نعمتیه که خدا به من هدیه داده، خدا را شکر برای همه موهبتها و نعمتهایش در زندگانیم و همچنین بر ای داشتن دوستان خوبی مثل شما که از دیدگاهایتان بهرهمند میشوم امیدوارم همه ما با هدیه ای که خدا به ما داده به عنوان استاد عباسمنش تا راه وروش جدید زندگی کردن رو بیاموزیم نهایت استفاده رو ببریم ?
در پناه یکتای بی همتا شاد سلامت و ثروتمند باشید ??
سلام سرکار خانم . پاسختون بسیار عالی بود…منم شدیدا با شما موافقم و در تایید فرمایشات شما باید عرض کنم. دلیل تفاوت استاد و سایر اساتید این است که استاد تکیه کرده بر خدا و قوانین ثابت و بدون تغییرش برای هر کاری ولی اساتید مارکتینگ تکیه کرده بر فرعیاتی مثل سئو که هر سال تغییر می کنه قوانینش و تجربه افرادی که سابقه بیشتری در این کار دارند و در واقع از اصل که خداست خیلی فاصله گرفتند. من طبق آموزه های استاد این را درک کردم که تکیه بر هر چیزی غیر از خدا که من این را شرک می دانم …موفق باشید
سلام دوست عزیز
دقیقا درست می فرمائید قوانین الهی که استاد به هر طریقی میخواهد ما را متوجه کند و کل پیامهای استاد از این قوانین تبعیت میکند قوانینی که خودش دارد از اون استفاده میکنه و بهره مند میشه
احساس خوب =اتفاقات خوب
سپاسگزارم که دیدگاه مرا مطالعه نمودید در پناه یکتای بی همتا شاد سلامت و ثروتمند باشید ?
ایاک نعبد و ایاک نستعین
عالی بود دیدگاهتون، لذت بردم و درس گرفتم از خوندنش
ای نسخهء نامهء الهی که توئی * وی آئینهء جمال شاهی که توئی
بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست * در خود بطلب هرآنچه خواهی که توئی
سلام دوست عزیز
سپاسگزارم که دیدگاهم را مطالعه نمودید
هرچه داریم از اوست از نیرویی برتر که من آن را خدا می نامم و ایمان دارم که در زندگیم جاریست
خداوندا تنها و تنها تو را می پرستم و فقط وفقط از تو یاری می جویم
ای فرمانروای جهانیان ای بخشنده و
مهربان ??
در پناه یکتای بی همتا باشید و ثروتمند ??
دوست خوبم خانم زهره سلطانی نژاد سلام
خیلی نظرت قشنگه،
اونجا که گفتی استاد خودش رو وقف خدا کرده و…
حتما خدا با معرفت ترین رفیق دنیاست و جواب این رفاقت رو میده
سلام دوست عزیز
سپاسگزارم که دیدگاهم را مطالعه نمودین
وقتی نوشتم استاد خودشووقف خدا کرد به معنای واقع از قلبم نشات گرفت و همان وقت پرسیدم که چرا ؟؟؟
و گفته شد ایشان نه تنها زیباییها رو میبینه ٫٫٫٫٫کسی را نام ببرید که در بابت کتابی که فرستاده من است و گفتگوی من است با شما چنین واضح و آشکار به آن توجه کرده که مردم را از ترجمه های گمراه کننده آگاه سازد و بواسطه همین عملکرد چند نفر برای مطالعه قرآن اقدام نمودن و چند نفر به درک و آگاهی رسیدن این خود نیز جای بسی تامل داره من توی نوشته های بسیاری از دوستان خواندم که شروع کردن به مطالعه قرآن واز منظر استاد و چه تغییرات شگرفی در دیدگاه و زندگیشان رخ داد ورد پای این آگاهی در تمام زندگی استاد خودنمایی میکنه بخصوص زمانی که میگه الله یکتا و ربم با تمام وجود یکتا پرستی رو میشه احساس کرد
استاد عزیزم سپاس برای این همه مهربانی و آگاهی
دوست عزیز
در پناه یکتای بی همتا شاد سلامت و ثروتمند باشید ??
دروود بر شما خانم سلطانی نژاد.خیلی از خوندن کامنتتون لذت بردم. سرشار از وجود خدا بود و تاثیرش در تمام جنبه های زندگیمون.
این مطلب که گفتین استاد همه ی کتابهایی که خوندن رو درست دونستن و از مطالبش پیروی کردن،خودشون جایی گفتن؟ چون یجا دیدم که استاد فرمودن که خیلی از کتاب ها راه رو گم کردن
پاسخ مسابقه لایو شماره 3:
الان مدت هاست که دارم از آگاهی های این سایت استفاده میکنم و نتایجی که در بعضی زمینه ها گرفتم گواه آن است که چه قدر این آگاهی ها اصل هستند… اصل و اساس هستند…آن چیزی هستند که بسیار مهم اند…آن چیزی هستند که نتیجه ی اصلی را رغم میزنند و شمارا به مسیر اصلی می برن شمارا از حواشی که دیگران آن را علم موفقیت نامیده اند جدا میکنند و باعث می شوند خودت شوی…قوانین بشری که انسان ها برای خودشان گذاشته اند را نادیده بگیری و از الهاماتت به عنوان یک منبع بزرگ هدایت استفاده کنی…وسواس هایت را بگذاری کنار شک و تردید هایت را دور کنی و با توجه به اینکه نتایج عمل به الهامات قبلیت را دیده ای به الهامات جدیدت هم عمل کنی…البته شناخت الهامات تکامل میخواهد… اما بعد از شناخت آن ها دوست داری هر انچه می گوید را انجام دهی …خداوند شاهد است که هربار به حرف هایش بدون چون و چرا عمل کردم ….نتیجه ی آن کار آن قدر من را راضی کرده که ایمانی درونم ساخته که به الهامات دیگرش با نجواهای ذهنی کمتری گوش می دهم…
واقعیت این است که بسیار از علوم در واقع اصلا علم نیستند…شخص مورد نظر با خدای خودش با درون خویش رابطه ی درستی ندارد بعد میرود روش های جذاب تر شدن را فرا میگرد به عنوان یک علم …میرود در مورد ترکیب های مختلف رنگ های لباس مطالعه میکند و اسم این را علم می گذارد درواقع طرف به این موضوع واقف نیست که افکارش هستند که اتفاقات پیرامونش را شکل میدهند و بعد فکر میکند چون دارد از علم و روش های جذاب تر شدن و یا از علم ترکیب های لباس ها استفاده میکند حتما جواب میدهد و چون قیافش و شکل و شمایلش جذاب تر شده شخصی که میخواهد با او ارتباط برقرار کند به خاطر جذابیتش با او ارتباط برقرار خواهد کرد…بارها دیدیم افراد به ظاهر جذابی که بعد از چندین بار برقراری ارتباط با آن شخص تصمیم گرفتیم اورا جزو افراد بلاک شده ی زندگی خود قرار دهیم و با او هیچ رابطه ای نداشته باشیم و افرادی هم هستند با اینکه هیچ قیافه خاصی ندارند …با اینکه هیچ لباس خاصی هیچ تیپ خاصی ندارند و اما همه عاشقانه دوست دارند با آنها دوست شوند و حتی با آنها زندگی کنند و با آنها وقت بگذرانند0…
اشخاص بسیاری هستند که هنوز پروردگار خویش رو به عنوان وهاب ترین پادشاه جهان و هر انچه که ما تصور میکنیم باور نکرده اند و کسب و کار شخصی خویش را راه اندازی میکنند و پس مدتی با وجود اینکه تمامی ملاک هایی را که به اصطلاح متخصصین حوضه های اینترنت مارکتینگ گفته اند را رعایت کردند و یا با وجود اینکه هزینه ی هنگفتی را خرج سئو سایت کردند و یا با وجود اینکه دامین سایتشان دارای اسم و کلمات کلیدی خاصی ست و بسیار با قاعده و قاعده مند همانطور که به اصطلاح موتور های جست و جو مطالب را میخوانند سایت خود را شکل میدهند ولی پس مدتی می بینند که نه تنها سودی نکردند بلکه ضرر هم کرده اند…
افراد بسیاری هستند که به علت باور های نا مناسب به علت نیت های غلط ونادرست به نتایج مورد دلخواهشان نرسیدند و بعد میان “هوای سرد انسان را بیمار میکند” را به عنوان یک قانون و یک علم در نظر گرفته و از آن پیروی میکنند گویی تمامی انسان ها از هوای سرد ضرر دیده اند…
افراد بسیاری هستند که هیچ ارزشی برای کارهای دیگران قائل نیستند …بسیار ی از محصولات دیگران را کپی می کنند بسیاری از نرم افزار های دیگران را کرک میکننند و به اصطلاح قفلش را می شکنند و به خود برچسب باهوش بودن را می دهند که من عجب انسان زرنگی هستم که پول و هزینه ای برای یک دوره ی آموزشی ندادم و بعد تعجب میکنند که چرا موقع فروش محصول الکترونیکی خودشان و یا نرم افزار تحت وب خودشون کسی از آن ها خرید نمی کند و یا اینقدر فروششان کم است … بعد مشاهده می کنند که نرم افزار آن ها هم قفلش شکسته شده و مردم دارند رایگان استفاده میکنند … و بعد می آیند امنیت یک نرم افزار را به عنوان یک اصل اساسی در فروش محصولات اینترنتی پذیرفته و و در تجارت آن را به عنوان یک علم می پذیرند و بعد مدت های مدیدی را صرف امنیت و ساخت پلیر اختصاصی برای محتوای آموزشی خود میکنند تا کسی دیگر نتواند بدون پرداخت هزینه ان ها ببینید و بعد از این همه اقدام همچنان می بینند که چرا به فروش مورد نظر خود نرسیده است…
و یا شخص مورد نظر هنوز به توانایی هایش ایمان ندارد هنوز به قدر ت فوق العاده ای که خداوند درونش قرار داده ایمان ندارد و هنوز نمیداند و به این باور نرسیده است که خداوندی که جهان را خلق کرده به او میگوید تو فقط من رو بپرست من همه چی بهت میدم تو فقط من رو به عنوان قوی ترین فرمانروا من رو به عنوان تنها منبع روزی باور کن من رو به عنوان تنها منبع آگاهی باور کن من به تو هر چی بخوای میدم …و بعد می بینند چرا با وجود مطالعه ی فراوان در دانشگاه به نمره ی مورد نظر نرسیدن…چرا فقط از آن مباحثی سوال مطرح شده که او در آن ها ضعف بیشتری دارد …
بعد می آیند سراغ روش های مختلف مطالعه می روند …روش های پیشرفته ی مطالعه را یاد میگرند و آن را به اصطلاح یک علم در مطالعه پذیرفته و دیگر طبق آن اجرا می کنند و عمل می کنند گویی که تمام افراد جهان دارند فقط و فقط طبق همان سیستم مشخص درس میخوانند و نتیجه میگیرند و هر کس فقط طبق آن اصول عمل کند نتیجه خواهد گرفت …
افراد بسیاری هستند که هنوز موقع غذا خوردن کالری های غذا می شمارند ….موقع غذا خوردن به جای آن که پروردگار خویش را شکر کنند و با تمام وجود سپاس گزار رب خویش باشند که این غذا را برای آن ها تهیه کرده در هرلحظه فقط احساس عذاب و جدان دارند که چرا نتونستند خودشون را کنترل کنند و این غذا که مقداری چربی دارد را بخورند اینگار که بدن انسان اصلا به چربی نباید نیاز داشته باشد! بعد می آیند می بینند با این همه مراعات با این همه رژیم غذایی پس از مدتی دوباره تناسب اندام خودشون را از دست دادند …بعد می روند روش های بیشتری را برای تناسب اندام در اینترنت به عنوان اطلاعات جست و جو میکنند و آن ها را به عنوان یک علم غذایی پذیرفته و فقط دیگر طبق آن عمل می کنند … و برای حفظ آن نتیجه ی خاص تا آخر به همان شیوه دردناک و عذاب آور غذا میخورند و فکر میکنند تمامی افراد لاغر جهان همانطور لاغر مانده اند….
بارهلا و بارها افرادی را ما دیدیم که هر چی میخواهد میخورند و هنوز هم لاغرند…
میدانی؟! حرف این است که بسیار از مباحث که به عنوان علم در جامعه رواج پیدا کرده حاصل باورهای بسیار محدود کننده ایست که چون انسان ها از راه طبیعی به خواسته ها خود نرسیدند آن ها را پایه گذاری کردند و فکر کردند هرکه طبق همان موضوع عمل کند نتیجه خواهد گرفت … درحالی که آن علم مورد نظر اصل نیست اساس نیست آن موضوعی نیست که نتیجه ی اصلی را ایجاد کند کماکان که بسیاری از افراد با وجود پیروی از یک روش مشخص(که انسان ها به این قاعده گذاشتن برای یک چیز خاص علم می گویند) به نتیجه های واحد و یکسانی نمی رسند…بارها و بارها هم من و هم شما این موضوع را دیده ایم…
چرا اینگونه است؟
مگه نه اینکه آن افراد دارند از ان علم خاص پیروی میکنند پس چرا همه شان یک نتیجه ی واحد نمیگیرند اگر علم سلامتی رایج در جامعه این است که باید غذاهای خود را کنترل کنی…کالری های غذاهای خود را بشماری تا سالم بمانی و از حدی مشخص کالری بیشتری به بدن خود نرسانی …پس چرا بعضی افراد وجود دارند با وجود عمل به این عمل همچنان چاق هستند و یا سلامتی خود را ندارند…؟
اگر الگوی رایج که به عنوان یک علم شناخته شده در جامعه این است که هوای سرد باعث سرما خوردن می شود چرا افرادی هستند که در هوای سرد همچنان سالمند و افرادی هم هستند که با وجود صد لایه لباس پیچیدن دور خوردشون و دوری از هوای سرد همچنان سرما میخودن؟ مگر این ها طبق آن روش و شیوه عمل نکردند که ما به آن علم می گوییم و طبق آن عمل نکردند؟
ممکن است از حرف های من بردا شت شود که من دارم بنیاد هر چیزی رو برهم میزنم ولی واقعیت این است که ما باید خیلی مراقب چیزهایی که که یاد میگیریم باشیم…
مثلا اگر دنبال این هستیم که فروش در کسب و کارمان افزایش یابد و برای ان میرویم کتاب های مختلف کسب کار را میخوانیم و بعد به این جمله بر میخوریم که “برای موفقیت در کسب و کار تبلیغات امری حیاتی نیست “باید قبل از پیروی از این علم کسب و کار فکر کنیم آیا افرادی هستند که با وجود عدم انجام اینکار ولی کسب وکار عالی دارند ؟
ممکن است افرادی هم باشند که با وجود پیروی از بعضی روش های مشخص نتیجه دلخواه خود را داشته باشند ولی این به خاطر این موضوع است که اول آنکه به آن روش مشخص واقعا باور دارند و دوم اینکه مجبورن به خاطر این باور اون روش مشخص را تا آخر عمر انجا بدن حتی اگر اون روش سخت و ناراحت کننده و زجر آور باشه مثلا اگر کسی در کتابی به عنوان علم موفقیت این موضوع رو یاد گرفته باشه و باور کرده باشه که برای موفقیت در کار باید روزی 16 ساعت کار به مدت 40 سال انجام بدی (همون مثال مصاحبه ی استاد با آقای هاکوپیان)اگر واقعا به این باور داشته باشه و اگر به این موضوع عمل کنه نتیجش رو می بینه ولی راهی هستنش که حداقل من نمیخوام اینطوری کسب و کارم گسترش پیدا کنه…من دوست دارم با لذت بخش ترین و ساده ترین شیوه به خواستم برسم…
موضوع اصلی این است علم اصلی زندگی کردن را یاد بگیر…بدان که افکار مکررت اتفاقات زندگی ت را خلق میکنند بدان که احساس خوبت اتفاقت عالی برایت رغم میزند (یعنی من نقیض این عمل را تا حالا ندیدم و کم کم دارم به به یقین بسیار بالایی نسبت به ایبن موضوع می رسم و حال و روز زندگی فعلیم هم گواه اینه که چه قدر داره اتفاقات خوب برای من میفته و من فقط حال خودم رو خوب نگه می دارم … من فقط ذهن رو کنترل کردم تو به این موضوع باور داشته باش که پروردگارت علم مطلق کل کیهان داره تورو هد ایت میکنه … بعدش اون بهت الهام میکنه با ساده ترین شیوه و لذت بخش ترین شیوه اگر کار خاصی نیاز باشه انجام بدی اون بهت میگه کجا سرمایه گذاری کنی کجا پولت رو خرج کنی … نیاز نیست بری این همه علم های مختلف بورس و … رو یاد بگیری که بیشترش هم حاصل باوره ای محدود کندس…تو به اون وصل شو اون به عنوان یک مربی به عنوان یک مشاور حاذق و توانا بهت می گه سرمایه اصلی شرکت را در کجا خرج و روی چی سرمایه گذاری کنی…
در پناه الله یکتا شاد باشید …
امیر مسعود عزیز ممنونم ازت
خودت باش و قوانین بشری که انسان ها برای خودشون درست کردن را نادیده بگیر
چرا فکر میکنیم تمام افراد باید طبق یک سری اصول خاص عمل کنند تا نتیجه بگیرند
خیلی قشنگ بود اینجا
افراد زیادی هنگام غذا خوردن به جای این که شکر گذار خدا باشن و لذت ببرن کالری های غذا را میشمارن و احساس عذاب وجدان میکنن از زیاد خوردن
آیا تمام لاغرهای دنیا طبق همین شیوه های دردناک و عذاب آور غذا میخورن
چرا افراد با وجود پیروی از یک روش مشخص یا همون علوم نتیجه های واحد و یکسانی نمیگیرن
خیلی از این علوم به خاطر این که افراد به اون باور دارند اتفاق میفته اما بسیار سخت و طاقت فرسا
علم اصلی زندگی کردن را یاد بگیر
بدون با افکارت زندگیت را خلق میکنی
بدون احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب و عالی میشه
و بدون که که خدا به عنوان عالم به کل کیهان هدایتت میکنه به واسطه الهام ها در هر لحظه
سلام خدمت همه دوستان بزرگوار واستاد عزیزجناب آقای عباسمنش
به نظر من در مرحله اول « تفاوت در باور و نگرش و افکار ماست که ما را درفرکانس متفاوت قرار میده و آدم های هم فرکانس با ما رو به سمت ما جذب می کنه »
درمرحله بعدی باورهای مثبت ما ، اعمال و رفتارهای مثبتی را در ما ایجاد می کنه که دیگران آن را احساس کرده و حال خوب و احساس مثبتی نسبت به ما پیدا می کنند و جذب ما و کسب و کار ما می شوند.
ما هم به دلیل اتفاقاتی مثبتی که کم کم در زندگی ما پدیدارمیشه ، باورمان به قوانین کائنات(مثل باور فراوانی و قانون جذب و قانون شکرگذاری و..) باعث ایمان به نظم جهان میشه و در نتیجه با کنترل ذهن ازافکار منفی و تکرار این روند مثبت درافکار واعمال ما به آسانی و با کمترین تلاش به سمت چیزهایی که می خواهیم هدایت میشیم.
البته تاکید می کنم که هرروز باید این باورها تکراربشه و بعد از چند ماه نتایج شمادرستی حرف من و استاد عباسمنش رو به شما ثابت خواهد کرد قرار نیست من الان یک دبه آب بخورم و چند روز احساس تشنگی نداشته باشم!!!! تکرار و تمرین مادر تواناییه.
من هم مثل همه دوستام یا افراد تحصیل کرده در رشته پزشکی فقط درس خواندم و دکترا گرفتم اما در 28سالگی فهمیدم این علم فقط به درد درمان بیماران من می خوره ولی برای من هیچ گونه سودی نداره!غیر ازچاق شدن بخاطر مطالعه ساعتهای زیاد منابع لاتین درشبانه روز و حقوق چندرغازی که به زور کفاف زندگی مجردی من را می داد اگرچه من اجاره نمیدادم و در مطب استادم می خوابیدم بازهشتم گرو نهم بود!مثل همه 95 درصد مردم که فکر می کنند نمیشه و مرغ همسایه غازه!!! اما یک روز تصمیم گرفتم تغیرکنم وخسته شده بودم و دیگرنمی خواستم مثل پدر و مادرم و.. زندگی پراز رنجی داشته باشم! خداشاهده هشت روزبعد با سایت استاد عباسمنش آشنا شدم و وقتی فهمیدم که من برای بدبختی برنامه ریزی ذهنی شدم و خانواده و اطرافیان و سریال های تلویزیونی و… ذهن من را پراز فقر و تنگ نظری کردند از آن روز تا یک سال حتی یکبارهم ننالیدم وروزتلاش کردم و شبها و حتی درمسیربرگشت صدای ضبط شده خودم رو گوش میدادم که “من می تونم” ” هر روز و هرروز موقعیت برای بهبود زندگی من بیشر میشه” و… تاباورهام رو تغییربدم خداروشکرهمه دوستان منفیم هرکدام به شهرهایی دور از من هدایت شدند و دوروبرم پرشد از آدم های هم فرکانس و مثبت و خلاصه در طی دوسال اتفاقاتی افتاد که الان نه خانواده ام باور میکنه نه فامیل و دوستام!!
خداروشکرهمان اوایل از راه حلال ماشین خریدم و بعدازمدتی با همسرم آشنا شدم که الان هرروز شاکرخداوندم که همچین زنی رو درزندگیم قرار داد و 4ماه مونده به عروسی بهترین خونه رو در بهترین جای تهران خریدم و هزارمرتبه شکر وارد هرسرمایه گذاری و کاری میشم پررونق میشه چه کشاورزی چه پرورش ماهی و…. در تخصص خودم تعداد مریضام جوری زیاد شده که حتی وقت نمی کنم همه رو ببینم و اکثر بچه ها روبا چند جلسه ویزیت درمان کردم و اگرچه خودم از بچگی مشکل معده داشتم الان یک سالی میشه که نه تنها معده درد ندارم سرماخوردگی هم نگرفتم!! خودم تعجب می کنم هنوز نمی تونم عظمت خدا رو حتی تصور کنم و فقط می تونم برای نعمتهایی که هرروز وارد زندگیم میشه شکرگذار باشم و ان شاالله شما هم به جای پولدارشدن ثروتمند شوید از این اتفاقات خوب در زندگی شما هم به وفور بیفته که حس من را احساس کنید سپاسگذارم
آقا منصور عزیز امیدوارم هر جا هستی امروز موفق تر باشی
باور های مثبت ما اعمال و رفتار های مثبتی را در ما ایجاد میکنه که دیگران احساس کرده و حال خوب و احساس مثبتی نسبت به ما پیدا میکنند و جذب ما و کسب و کار ما میشوند
من میتونم
هر روز و هر روز موقعیت برای بهبود زندگی من بیشتره میشه
تکرار و تمرین مادر تمام مهارت ها و توانایی هاست
سلام به خانواده صمیمی و عزیز،،،
به نظر من توجه کردن خیلی زیاد به خداوند و در خواست هدایت از او باعث میشود که ما در مسیر هدایت پروردگار قرار بگیریم،و قرار گرفتن در مسیر هدایت الله ،باعث میشود راههای فراوانی برای ما باز شود،تمامی بازارهای امروزی را میشود با ایمان و توکل به خدا دگرگون کرد،و اگر بخواهیم میتوانیم همه چیز را به نفع خودمان تمام کنیم،وقتی با تمام وجود خودمون و تمام امور زندگی و روزمره را بخدا بسپاریم و از او هدایت بخواهیم همه چیز آنگونه که میخواهیم میشود و و معادلات فراوانی بهم میخورد،،،،
خداوند قانون جهان آفرینش را خیلی ساده و روان خلق کرده است،بطوریکه تمامی انسانهای طول تاریخ تا به امروز و بعد از ما میتوانند به راحتی از این قانون بدون اشتباه،که(ما خالق زندگی خودمان هستیم)استفاده کنند،
در زمانهایی که هیچ گونه تکنولوژی شکل نگرفته بود و سبک های زندگی بصورت کاملا سنتی بود و هیچ اثری از بازارهای گوناگون و تبلیغات امروزی نبود،این قانون همچنان کار خودش را میکرد و مردم بطور آگاهانه یا ناخود آگاه از این قانون استفاده میکردند،و زندگی خودشان را سپری میکردند،
واستاد عباسمنش خیلی خوب و زیبا این جریان الهی را درک کردند و تقواهای زیادی پیشه کردند و به آنها جامعه عمل پوشاندند،که پذیرفتنش قسمتی از آن است و عمل کردن به آن یقینا ایمان و توکل بی شک به خداوند و شجاعت فردی زیادی میخواهد،
و مطمعنا هر کسی اینگونه بی اندیشد و قدمهای شجاعانه و قاطعانه ای که استاد در زندگی خودشان از همان سنین کم برداشتند را بردارند حتما در مسیر هدایت خداوند قرار خواهند گرفت،و توکل بی شک به خداوند عامل موفقیت هر انسانی میگردد و یقینا کسب و کارها را متفاوت میسازد،،،،
در پناه خداوند،،،،،
با سلام و احترام خدمت استاد عزیز و همینطور خانواده عزیز و دوست داشتنی عباسمنش?
این سوال در حقیقت باعث شد که من به سمت این مسیر و خصوصا آموزه های استاد هدایت شم. و چه سوال مهم و کلیدیه. خداروشکر میکنم که تونستم درک کنم جواب این سوالو و هر روز خودمو به باور کردن این مسئله ک جواب سوال هست متعهد تر کنم.
افرادی مثله استاد عزیزم تونستن یه موضوع اساسی و پایه و ریشه ای رو پیدا و درک کنن و اون هم توحید هست. اینکه در هر کاری هر چیزی نیرویی فوق تصور نیرویی بی نهایت قدرتمند وجود داره که در هر لحظه آماده است تا ما رو هدایت کنه. این نیرو که با عنوان های مختلف مثله هوش برتر ، کائنات، روح، و یا خدا نامگذاری شده ( خود استاد از کلمه الله استفاده میکنن چون قدرت بیشتری داره و همینطور اعتقاد به قرآن و واحد بودن این نیرو) چنان مشتاقه که ما رو از هر جنبه ای موفق و پیروز و شادمان و سلامت و عالی ببینه که از تصور ذهن ها به دوره. در حقیقت این ما هستیم که خدا رو طبق باورهامون قبول میکنیم. مثلا اگر باور قلبی داشته باشیم که خدا سالم و بی عیب هست پس ماهم باید سالم باشیم چون ما هم از خود همین خدا هستیم.
مولانا تعبیر جالبی از انسان داره.
مولانا میگه انسان چیزی است که از یه جسم و یا پوسته درست شده به علاوه انکار آن.
یعنی هر چیزی غیر این پوسته ک میشه کل جهان . به طور واضح تر کلمه انکار یعنی لا . همون لا در جمله لا اله الا الله.
در حقیقت این روح خدایی هست که در پوسته ما به نام جسم وجود داره.
و وقتی ما به این درک برسیم که هر صفتی ک خدا داره ماهم داریم دیگه هیچ مانعی ما رو نمیترسونه هیچ نشدنی وجود نخواهد داشت.
و این خدایی که در درون ماهست رو هر طور بشناسی همونطور پاسخ میده همونطور بهش شکل میدی.
اگه باور کنی که به وقتش برات تبلیغات کنه اینکارو انجام میده. اگه باور کنی به وقتش ایده های نو سر راهت میزاره اینکارو انجام میده. باور کنی همیشه جلوتر از تو حرکت میکنه و راه رو برات باز میکنه و موانع رو برمیداره و اتفاق های خوب رو برات رقم میزنه، حتما اینکارو میکنه .
خدا فقط منتظره که تو ازش بخوایی و اون اجابت کنه. یعنی تو فقط ازش سوال بپرس که چطوری میتونم موفق تر باشم؟؟؟؟( در هر جنبه ای) و ایمان داشته باش که بهترین پاسخ رو میگیری. چونکه خدا اول و آخر هست. یعنی هر سوالی یه جوابی براش گذاشته. وقتی سوالی در ذهنت میاد بدون شک پاسخ به اون هم وجود داره و پاسخ داده شده. پس ما باید بابت اینکه جواب های آماده رو خدا برامون مهیا کرده بابت این همه نظم و هماهنگی فقط سپاسگزار باشیم و پیشاپیش جشن بگیریم و آواز شادی سر بدیم.
وقتی درک کردی این اصل مهم و اساسی رو
دیگه نگران آینده ای ک قراره بیاد نیستی. نگران سوال های ممکن نیستی و دنبال جواب از طریق ذهنت نمیگردی. چونکه ذهن چیزی نیست جز باورهای کهنه ای ک طی سالها از این و آن طلب کردی. این باورهای کهنه رو بهم دوختی و شده ذهنیت و یا عقل ماها!!!!
خیالت راحته که تو کارت رفته رفته موفق خواهی شد. خیالت راحته که خدا مسئولیت کارتو به عهده گرفته و تو فقط باید روی این باور کار کنی که به وقتش جواب همه سوالاها از قبیل بیزینست ، رابطتت، سلامتی و همه چی رو میگیری . رفته رفته افراد و شرایط و آدم هایی ک در مدار تو باشند به خدمتت در میان و کارتو پیش میبرن . خیلی راحت و ساده و به تعبیر اکثر افراد معجزه آسا.
وقتی تونستی خدا رو اینطور ببینی اونوقت وارد مسائل جزئی تر میشی. مثله تمرکز به خواستت که به قول استاد ۱۰۰ درصد تمرکزت فقط روی کار خودت باشه. دربارش بشی یه استاد خبره . تموم فوت و فن های مربوط به اونو یاد بگیری . دنبال الگوهای موفق مرتبط با اونا بری. روی باور فراوانیت کار کنی که نعمت های خدا بی نهایته. به قول خدا اگر تمام درختان دنیا قلم بشن و دریاها مرکب بازم نمیتونن نعمت های خدا رو بنویسن. این جمله طلایی رو باور کنی و در جهان دنبال مصداق هایی برای اثبات شدن این مهم بگردی و تایید کنی و تحسینش کنی.
این موارد یعنی کار کردن هر لحظه و هر لحظه روی خودت. یعنی کنار گذاشتن حاشیه . یعنی باز گذاشتن دریچه قلبت برای دریافت نعمت های بیشمار الهی. یعنی درک کردن اینکه تو بهترینی و سزاوار بهترین ها. خودتو لایق کمتر از بهترین ندونی.
چونکه این جهان رو خداوند در اختیار ما گذاشته و همه چی در خدمت ماهست.
کاری ک استاد عباسمنش میکنن و من ازشون تعلیم دیدم. باور کردن به همین خدا است که همیشه از آن به نام رب یاد میکنه. یعنی یه رب در جهان هست.
استاد اعتماد زیادی نسبت به این رب داره که ایمان پیدا کرده براش همه کار میکنه.
و به اندازه اعتمادش نتیجه دیده.
واسه همین در اکثر اوقات ( خودشون گفتن ۷۰ درصد) شاده و احساس خوب داره.
خیالش راحته
نگرانه آینده نیست.
از کسی نمیترسه
به کسی جز خدا در ذهنش قدرت نداده.
در هر کاری وارد شده برای اول بودن در جهان تلاش کرده
خودشو لایق بهترین ها میدونه.
در لحظه حال زندگی میکنه و سپاسگذاره
فقط به هدفش تمرکز داره
قلبش رو پاک میکنه از دورویی از احتکار از اختلاس از هر کاری ک دور از صفات خداییه.
دنبال خدمت به خلقه و همیشه سعی داره باکیفیت ترین محصول رو در احتیار مردم بزاره.
چونکه کارش با کیفیته خود مردم میان دنبالش
نه اینکه این بره دنبال مردم
و خلاصه اینکه شده الگویی برای هدایت این همه آدمایی ک تونستن راه سعادت و خوشبختی رو پیدا کنن.
من از استاد عزیزم سپاسگزارم که تونستن خدای واقعی رو ب من بشناسونن
امیدوارم همیشه پایا و سالم باشید.
ممنون از توجهتون. یا حق
یک سلام پر عشق به همه ی دوستان عزیز!!!
امیدوارم که حال دلاتون خوب باشه و همه با انرژی فراوان در راه رسیدن به خواسته هاتون و جاده آسفالت زندگی باشید٫
به نظر من این افراد در دو مدار متفاوت قرار دارن و زندگی میکنند٫ بر اساس آموزه های استاد و تجاربی که من در این سالهای همراهی با سایت استاد داشتم تمام داستان زندگی ما بر اساس باورهای ما است٫ ما با توجه به افکار و باورمان در مدار قرار گرفته ایم هر چه مدار مناسب تر باشد ما به سمت خواسته هایمان هدایت می شویم و هیچ کدام از این اتفاق ها شانسی و تصادفی نیست ٫ هر فرد هر لحظه با افکار، باور و کانون توجه اش مدارش تغییر میکنه و اتفاقات و شرایط در این مدارها با هم متفاوت است٫ اگر ما یک سری ایده های نادرست در ارتباط با کسب و کار و نحوه ی پول ساختن داشته باشیم ایده ها، روش ها، مشتریان درست و پول ساز سر راه ما قرار نمی گیرد٫ با تغییر باورها ما در مداری قرار می گیریم که راهکارها و آدمهایی سر راه ما قرار می گیرند که به موفقیت برسیم٫ جهان هر چیز رو باور کنی همون رو بهت میده ، استاد دنیا رو یه جور دیگه دیده و دنیا هم داره یه روی دیگه اش رو به ایشون نشون میده چیزی که برای همه قابل درک نیست٫ این اصل داستان است حالا اینکه این باورهای درست چی می توانند باشند موارد زیادی هست که استاد توی دوره هاش سعی کرده با مثال اونهارو برای ما روشن کنه مثل باور به فراوانی و عدم کمبود در جهان با این باور دیگه کسی نگران رقیب یا تبلیغات بیهوده یا کاهش فرصت های ثروت ساز نیست٫
فقط این اصل رو اگر به خاطر بسپاریم تمامی سوالات ما در تمامی زمینه ها حل خواهد شد
” با تمرکز و کنترل ذهن می توانیم فرکانس های ارسالی به جهان را کنترل کنیم و جهان هم به همون میزان و بر اساس اون فرکانس ها به ما پاسخ میده”
پس فکرت رو کنترل کن و فرکانس ات رو بسااااز !!!!!