سریال زندگی در بهشت | قسمت 100 - صفحه 21

290 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 878 روز

    100

    چه سوالات عالی که ما بیشتر با دیدگاهای استاد اشنا میشیم

    موضوع تنبلی خیلی جالب استاد توضیح دادن شخص ساعتها بازی میکنه ولی در کار دیگه اهمال کاری میکنه

    این شخص انگیزه نداره وگرنه تنبل نیست و شاید لازم انگیزه را پیدا کنه

    چقدر برام این حرف مفید بود

    در خیلی کارها وقتی پشت گوش میندازم علتش تنبلی نیست من ادم زرنگی هستم کلا والان متوجه شدم علتش اینه که من انگیزه لازم برای انجامش ندارم

    چقدر این صحبت مفید بود که اگه کاری تاخیر میندازم حتما قبلش بپرسم از خودم چرا اصلا میخوام انجامش بدم و انجامش بدم چه سودی داره بعد انگیزه و علت ایجاد میشه و راحت میتونم انجامش بدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    الهام رهنما گفته:
    مدت عضویت: 1588 روز

    به نام خدای روز دهنده و حمایتگرم

    الهی صدهزار مرتبه شکرت برای بارون های بهاری زیبایی ک تقریبا هرروز داری نشونم میدی

    بارونی ک هر قطرش حیات میبخشه ب تن من ب

    تن زمینم ب درختا

    برای ماهور قشنگی ک امروز ب دنیا اومد و من ک انقد از صب هیجان زده و ذوق زدم ک چند بار گریم گرفت برای عظمت و بزرگی پروردگارم(ماهور نوه خاله دایان نامزدم)

    برای آدمای باحالی ک تو زندگی سرراهم قرار دادی و قرار میدی

    برای ارامش درونم

    برای رهایی از کل دنیا و آدمها و تمرکز روی خاسته هام

    برای هرچیزی ک میخام و ب راحتی جریان میدی تو زندگیم

    برای جسم سالم و پرانرژی

    چ سوالایی چ جوابایی شکر برای وجودتون

    این فایلم مثل خیلی از فایلای دگ قبلا دیده شده تاکید می‌کنم فقط دیده شده و درکی ازش نشده و رد شده خدارو شکر میکنم ک فرصت دوباره بهم میده هرروز تا بتونم خودمو دنیای اطرافم و خاسته هام و اینک میخام تبدیل ب چی بشم و‌‌‌…بشناسم

    اوایل عضویتم تو این سایت بهشتی اول از همه شروع کرده بودم ب خودم عشق ورزیدن ن قدرت و توان مالی داشتم ک بتونم دوره عزت نفس و بگیرم ن اصلا سردرمیاوردم از حرفای استاد فقط و فقط نور امیدی بود ک با گوش دادن ب حرفاشون حالم خوب میشد و خدارو هزاران بار شکر ک تونستم تا حد خوبی اعتماد به نفس و عزت نفس برای خودم بسازم منی ک از جلو اینه رفتن میترسیدم هیچ جا نمیتونستم حرف بزنم تبدیل ب شخصی شدم ک مثل آب روان شده روحش نرم تر شده چهرش زیباتر شده و همه جا مورد لطف و عنایت بقیه قرار میگیره اعتبار همه اینا برمیگرده ب پرودگاری ک روزی خاستمش و اجابتم کرد اون زمان اینا بود ولی موفقیت مالی و عاطفی نبود الان ب لطف الله مهربانم همش باهم هست فقط نیاز ب تمرکز بیشتر و گسترش داره ک اونم انجام میشه

    چ جالب بود مریم جون ب محض اینک پرسیدن تنبلی از چی میاد قبل اینک استاد جواب بدن ب خودم گفتم از بی انگیزگی ینی اینا همه تو ناخودآگاه من هس فقط باید با تمرکز لیزری برم تو دلشون و حلشون کنم تو خودم و اجاره ندم حتی یک لحظه بی انگیزگی بیاد سراغم شاید یه ترس یه نشدن باشه نمیدونم اسمشو چی بذارم ولی حس میکنم تو وجودم هستک تو کارای حساس و مهم اون جسارت رو ندارم از خدا میخام کمکم کنه ک هرلحظه بتونم تسلیم واقعیش باشم و بتونم بیشتر و بیشتر از لحظاتم لذت ببرم

    امسالم سال تغییر و دگرگونی بزرگ هستش تا پایان امسال تعهدی ک ب خودم دادم رو باید ب انجام برسونم بدون رقابت با کسی تنها رقابت با خودمه

    خدای من کمکم کن ب بهترین ورژن خودم تبدیل شم و مثل همه این سالهایی ک تا صدات میکنم اجابتم میکنی کمکم کن بیشتررررررر ایمانم ب خودت قوی تر شه

    خدای من اقرار میکنم جلو استاد و بقیه دوستانم من با خودم در صلحم هیچ عجله ای ندارم هیچ رقابتی در کار نیس با تو آرومه آرومم جوری ک همه کارامو صفر تا صدشو سپردم ب خودت و میبینم ک چطور معجزه وار میبری جلو عاشقتم معبود من

    استاد قشنگم عاشقتونم

    مریم جونم عاشقتم

    خانواده قشنگم عاشقتونم

    خدای بی همتا و یکتای قدرتمندم عاشقتممممممم

    الهی ک همیشه در پناه خودش شاد و سالم و پرروزی و آروم باشین

    فعلا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    نازنین خشنود گفته:
    مدت عضویت: 1422 روز

    به نام خداوند وهاب

    سلام به استاد جونم و مریم جان عزیزم.

    در صلح بودن باخودمان.

    یعنی رفیق بودن با خودمون

    هماهنگ بودن با جریان هستی

    هماهنگ بودن با فرکانس خداوند

    نتیجه در صلح بودن یعنی ارامش

    یعنی رقابت نکردن با دیگران

    نخوایم خودمونو ثابت کنیم

    به دیگران

    خودمونو دوست داشته باشیم

    اما وقتی که ما میخوایم با دیگران رقابت کنیم

    خودمونو بابقیه مقایسه میکنیم

    ازخودمون خوشمون نمیاد از قیافمون خوشمون نمیاد

    از ویژگی هامون خوشمون نمیاد.

    همیشه لعنت میفرستیم بخاطر بخت و اقبالمون

    به شرایط پدرومادرمون

    به شرایط سخت مالی ای که داشتیم

    همیشه ناراضی هستیم. ناسپاس هستیم

    یعنی در صلح نیستیم

    وقتی سپاسگزار انچه که داریم

    سپاسگزار انچه که هستیم، هستیم

    اونوقت باخودمون در صلحیم

    چقدر ایییین جملات طلایی بود

    چقدررر منو نجات داد از سیکل معیوب حال بدی.

    سیکلی که خودم به وجود اورده بودم و شاکی بودم از دیگران

    که اونا یه مشکلی دارن

    شاکی بودم ازینکه چرا دیگران منو دوست ندارن چرا اینطوری حرف زدن

    چرا اینطوری گفتن

    چرا با من باحالت توهین حرف زدن

    چرا اینطور چرا اونطور

    اما امشب وقتی حالم به شدت از لحاظ روحی بد بود

    هدایت شدم

    به لطف الله مهربان به این فایل

    و جوابم رو گرفتم

    چون خودم با خودم در صلح نیستم

    چون خودم با خودم رفیق نیستم

    چون خودم خودمو دوست ندارم

    چون خودم از چهرم راضی نیستم

    چون خودم خودمو بابقیه مقایسه میکنم

    چون خودم از خودم فراریم

    چون خودم خودمو نادیده گرفتم

    چون خودم حالم با خودم خوب نیست

    چون همه خوب و باارزشن الا من

    چون من این دخترو نادیدش میگیرم

    پنهانش میکنم

    و بهش احساس قربانی بودن هم میدم

    چون من خودم دارم برگ ریحونمو ازار میدم

    چون باهم حالمون خوب نیست

    و احتیاج به یه عامل بیرونی داریم که بیاد حالمونو خوب کنه اونم برای چند ثانیه تازه اگه خیلییی اتفاق خفنی باشه واسه چند ثانیه خوشحالم و بازهم ناسپاسی

    میکنم

    چون خودم راضی نیستم از چیری که هستم. سپاسگزار چیزی که هستم نیستم.

    امشب بازهم من به خودم برگشتم

    ازخدا میخوام هیچوقت منو از برگ ریحون جدا نکنه.

    دلم نمیخواد خودمو ازار بدم.

    خدایا شکرت

    بخاطر وجود مریم جون و استاد

    خدایا شکرت…

    بخاطر نیروی برتر خیر جهان.

    بخاطر اینکه به محض اینکه بخوایم هدایت بشیم پروردگار هدایتمون میکنه و سبکمون میکنه

    دوستون دارم

    در پناه الله یکتاشادو سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    Amin Iloon گفته:
    مدت عضویت: 897 روز

    به به به این فایل

    با سلام

    چقدر این فایل عالی بود و چه آگاهی های خوبی داشت در واقع و از اینکه خانم شایسته اینقدر سوالات خوبی پرسید لذت بردم – بنازم به خانم شایسته که اینطور سوالات عالی میپرسن

    و مطمئن شدم که چرا خانم شایسته باید با استاد باشه – چون در عمل فایل های استاد رو بلعیده و درکی شده براش به همین علته که این سوالات عالی رو میپرسه – چقدر عالیه که استاد اینقدر جادویی توضیح میده و وقتی که در مورد هدایت صحبت میکنه موی ادم سیخ میه – لذت میبرم از همچین استاد با شکوهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    ماهی مون گفته:
    مدت عضویت: 869 روز

    سلام و درود

    به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیزم

    من با یکی از بزرگترین چالش های زندگیم از امروز میخوام مواجه شم راستش نه میدونم چجوری توضیحش بدم و نه دقیقا میدونم چجوری باید باهاش مواجه شم اما اون در واقع ماندن در حال و فرکانس مثبت هست ببینید استاد من همیشه تو زندگیم هر موقع حال خوبی رو برای خودم ایجاد کردم بعد از چند ساعت و یا چند روز یه چیزی توی ذهنم مدام میگه خب حالا منتظر خراب شدن و از دست دادن این حال خوب باش ! حالا نوبت حال بده! مگه میشه حال خوب پایدار باشه ! بسه دیگه ! و این تفکر شاید همیشه تو ناخودآگاه من بوده و منو آزار داده و کل زندگی‌من رو تحت تاثیر قرار داده است این روزها که در حال کردن روی فایل های دوره عشق و مودت و از طرفی دوره عزت نفس هستم انگا این تفکر و باور مخربم رو به طور خیلی واضح کشف کردم هرچند که همیشه و سالیان ازش رنج میبردم اما امروز آگاهانه دارم مشاهدش میکنم و فکر میکنم پاشنه آشیل من توی زندگی همین هست که توی تمامی جنبه های زندگیم خودش رو نشون داده بذارید با ذکر مثال توضیح بدم ، مثلا وقتی توی رابطه ی عاطفیم 2 رو ز 3 روز خوبم نجوا میادو میگه خب حالا نوبت حال بده حالا نوبت دعواست حالا.. و باعث میشه ترسا بیان سراغم و ادامه ماجرا که به طور کل حال خوبم تبدیل به حال بد میشه

    و یا در مسئله مالی هم همینطور اگر پولی بدست میارم انگار حد و مرزی براش هست و دیگه ذهنم میگه خب بسه همین قدر !

    استاد من گاهی با خودم میگم شاید همه اینها تروما باشه یه مشکل روحی از قبیل وسواس فکری و یا اور تینک بودن و سوالم این هست که اگر من از این مشکلات رنج میبرم آیا کار کردن روی باور و تغییر نگرشم میتونه همه اینها رو از بین ببره یا نه باید اون‌ وسواس فکری رو هم درمان یا کنترل کنم ؟این روزها میخوام آگاهانه تبر بزنم به ریشه این موضوع و این مسئله ی زندگیم .

    کما اینکه تا به الانم اگر بخوام مقایسه کنم با کار کردم روی خودم انصافا تغییر کردم و بهتر شدم

    اینو اینجا ثبت میکنم برای روزی که به قول قرآن ( فان مع العسر یسرا) راهمو پیدا کرده باشم و قطعا پیدا خواهم کرد.

    توکل به الله

    سپاسگزارم عاشقانه از شما استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    سید حسین فرهادی نیاکی گفته:
    مدت عضویت: 1380 روز

    به نام خداوند وهاب و هدایتگر

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و دوستداشتنی و خانم شایسته

    به به دوباره یک فایل بسیار زیبا و زندگی متحول کن که حال آدمو خوب میکنه و روح آدمو جلا میده

    استاد عزیزم بسیار بسیار تحسینتون میکنم که ماشین شاسی بلند با سقف پانوراما و سانروف لاکچری دارید که آسمون زیبا با ابرهای پفکی داره ، این ماشین عجب کنسول بزرگی داره واقعا میتونی یه دستت رو روش بزاری در حین رانندگی و لم بدی بهش خدارو صد هزار مرتبه شکر که این منظره زیبا و عالی رو دیدم خدارو صد هزار مرتبه شکر که ماشین شاسی بلند عزیزم رو دیدم و بسیار تحسین میکنم این ماشین رو مالکش رو وسازنده اش رو

    بسیار تحسین میکنم کشور آمریکا رو بخاطر اون همه سرسبزی و زیبایی خدای من شکرت چقدر زیباست و بسیار تحسین میکنم روابط عاشقانه شما رو که هر جا میرید صحبت از قانون دارید انجام میدید و به همدیگه خیلی احترام میزارید

    استاد واقعا تعریفتون از آرامش عالی بود ینی جایی که ذهنت هیچ نگرانی نداره و فرکانس رهایی و آرامش رو داره میفرسته و درست در اینجا اتفاقات خوب میوفته ووو هدایت صورت میگیره جالب تر اینجاست که ارامش هر فردی فرق داره با دیگری ، درسش برای من اینه که اگه میخوای به همه خواسته هات برسی و در عین حال آرامش داشته باشی باید رها باشی و بسپری به خدا

    تعریف جالب در صلح بودن با خود ، وقتی شکر گذار نباشی وقتی خودتو با بقیه مقایسه کنی وقتی خودتو قبول نداشته باشی وقتی حرف دیگران برات مهم باشه وقتی بخوای خودتو به دیگران ثابت کنی اینا همش داره میگه که با خودت و خدای درونت در صلح نیستی

    استاد چقدر قشنگ گفتید که در مورد خوشبختی ، همه دارن کپی میکنند از هم که خوشبختی ینی فلانی فلان کارو کرده یا مسافرت آنچنانی رفته و چشم و هم چشمی میکنند و تعریف خوشبختی از زبان دیگران رو دارن انجام میدن اکثرا احساس خوشبختی نمی کنند ، خوشبتی جوری شده که هر چی تو اینستا میبینی باید اجرا کنی تا به خوشبختی برسی در صورتی که خوشبختی ینی کجا حس شهربازی رو داری کجا حس اینو داری که از مادر متولد شدی کجا حس اینو داری که تو آغوش خدایی به این میگن خوشبختی

    من خودم وقتی نان استاپ محصولات خودمو تولید میکنم خیلی حس سر زندگی و خوشبختی دارم ووو اگه ساعت ها فعالیت کنم باز خسته نمیشم جوری که بعد از دو روز بیداری و نخوابیدن همه بهم میگن تو چجوری میتونی آخه

    استاد خیلی تحسینوتون میکنم که به همه ما یاد میدید که وقتی میترسی باید بزنی تو دل ترسات و اقدام کنی اینجوری اون ترسه هیچ قدرتی نخواهد داشت ووو توی دفعات بعدی عضله تصمیم گیریت قوی میشه این نشون دهنده قدرت بسیار زیاد شماست که همه حرفهایی که میزنید رو مو به مو عمل میکنید

    واییییییی استاد چه تعبیری از تصمیمات از پیش تعیین شده گفتید واقعا عالی بود ، این تعبیر شما به من یاد داد که حسین این سبک تصمیمات از پیش تعیین شده برای تو خوبه و میتونه کمکت کنه که چجوری عمل کنی ، من همیشه زیاد دودل میشم و نمی دونمچیکار کنم الان شما بهم گفتید که در خیلی از مواقع از تکاملت کمک بگیر

    و نکته جالبتر موضوع اینه که چجوری از نیروی هدایت کمک بگیریم ووو منتظر نشونه از طرف خدا باشیم و خدا هم خودش بلده چیکار کنه و وقتی بین دوراهی گیر کردی اون مسیر درسته برات بولد میشه و سرسپردگی مطلق داشتن و تسلیم محض بودن و هر اتفاقی پیش امد خوش آمد بودن رو در دستور کار قرار بدیم

    استاد چقدر این فایل عالی بود کلی چیز یاد گرفتم که از الان میتونم تو زندگیم اجرا کنم وووو دارم همه اینا رو کامنت مینویسم که اولا تعهدمو اجرا کنم و دوما باور سازی بشه برای من تا اتفاقات خوب برای من رقم بخوره

    استاد این فایل یکی از بهترین فایل هایی بود که دیدم و کلی درس گرفتم که چجوری نیروی هدایت رو بسیج کنم ، چجوری خوشبختی رو احساس کنم ، چجوری تصمیمات از پیش تعیین شده رو خوب بدونم ، آرامش رو تجربه کنم با سپاسگزاری

    در آخر از شما و خانم شایسته نهایت تقدیر و تشکر رو دارم که این فایل رو درست کردید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2501 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد و مریم جان

    عاشقتم مریم جان

    چه سوالات قشنگی و چه خنده های قشنگ و شیطنت زیبایی پشت این خنده ها بود

    خدایا شکرت بابت حال خوب عزیزانم

    آرامش یعنی احساس خوب و رضایت در درون

    خوشبختی یعنی احساس خوب و مقایسه نکردن خودمون با دیگران

    و تصمیمات از پیش تعیین شده یعنی اتفاقات خوب گذشته و تجربیات آن

    تمام زندگی میشه به خدا و حس درون اعتماد کنیم

    حالمون خوب باشه و خودمون رو مقایسه نکنیم و توکل کنیم

    و زندگی کنیم

    کل قانون همینه

    هر جا کم آوردیم با اهرم رنج و لذت خودمون انگیزه بدیم و حرکت کنیم این عالی و بینظیر هست

    استاد ممنون بابت این حرفها و آگاهی قشنگتون

    عاشقتونم

    منم وقتی میخوام نشونه بگیرم

    وقتی یه مطلبی پیش اومده و میخوام برخورد مناسب و افکار مناسبی داشته باشم میام تو سایت و میزنم رو نشانه امروز من

    چه عالی هست

    و این تجربه هر روزه به من ثابت کرده که

    بهترین دوست بهترین راهنمایی و بهترین هدایت از طریق سایت هست

    هم میشنوی هم بجای نگران شدن و درد دل کردن می سپاری به خودش

    و خودت رو با آگاهی های قشنگ پر میکنی و این یک نشونه خوب هست

    خدایا شکرت بابت این سایت

    این استاد و مریم جان

    بابت دوستان عالی سایت و کامنتهای بینظیرشون خدایا بینهایت سپاسگزارم

    شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    سعیده آقایاری شیخ نشین گفته:
    مدت عضویت: 1968 روز

    به نام خداوند مهربان هدایتگرم

    حالا میخوام این فایل رو ببینم و نکاتش رو تاجایی که هدایت بهم بگه و درکش کنم بنویسم

    اول بگم این روحیه استاد و مریم جان رو چقدر تحسین میکنم و چقدر خودم هم با این ویژگی هماهنگ هستم…همیشه عاشق تجربه های جدید و دیدن جاهای جدید هستم

    یکی از برنامه های من برای سال 1403 این بوده و به لطف الله تا حالا هم ادامه داشته که از هر زمانم استفاده کنم که تجربه های جدیدی رو از همین شهری که توش زندگی میکنم و عاشق اش هستم یعنی رشت که به نظرم یکی از دوست داشتنی ترین جاهای دنیاست، شروع کنم

    به طرز عجیبی از همون اول عید هدایت شدم به دیدن خیابون های جدید، فضاهای سبز جدید، رستوران های جدید، تجربه های جدید، حتی محل کار جدید، شیوه جدید ورودی مالی، آدمهای جدید که خیلی برام هیجان انگیزه…

    مثلا همین چند وقت قبل رفتم یکی از خیابونهایی که توی همین شهر کوچیک من تا حالا ندیده بودم…چقدر لذت بردم…یه پارک زیبا داشت…مغازه های قشنگ داشت…رستوران خیلی خوبی داشت

    دیدن این تنوع بهم کمک میکنه که تاریکی های ذهنم کوچیکتر بشه…نمیدونم چطوری توضیح بدم…هرجایی که نرفتم و هر چیزی که تجربه نکردم یه تاریکی توی ذهنم ایجاد میکنه و یه جور حس غریبگی و اضطرابی بهم میده که خیلی کوچیک و مخفیه اما تا میرم توی دلش و تجربه اش میکنم دیگه برام آشنا میشه تاریکی محو و روشنایی جاش رو میگیره…خیلی این حس رو دوست دارم…انگار یه بندهایی رو از ذهنم آزاد میکنه و من حس رهایی رو تجربه میکنم

    نکته دیگه در مورد تجربه چیزهای جدید این هست که خدا رو بیشتر هر قدم با خودم احساس میکنم…چون وقتی چیزی خیلی روتین میشه کمتر خدا رو حین اون تجربه حس میکنم…اما به محض رفتن به دل یه کار جدید چون این باور هست که این ناشناخته است بیشتر حس توکل و ایمان رو نیاز دارم پس مدام خدا رو یاد میکنم و به آرامش میرسم و وقتی نتیجه اون تجربه خوب هست قدرت حمایت و حفاظت خداوند برام پر رنگ تر میشه و من جسورتر میشم برای تجربه کردن چیزهای جدید

    مثلا پذیرش همین مسئولیت جدید توی کار جدیدم با اینکه خواسته واقعی قلبم بود اما مدتها ازش ترس داشتم…دچار کمالگرایی بودم و میگفتم باید خیلی بهتر بشم تا برم…اما به محض اینکه فرصتش پیش اومد با جسارت رفتم توی دلش…حالا که دو ماه ازش میگذره میگم همین بود؟؟؟!!! اینکه خیلی آسون بود…نه اصلا آسون نبود…بلکه خداوند برام اسونش کرد…پس اگه من چنین خدایی دارم که اینهمه عاشق تجربه کردن چیزهای جدید با منه و خودش هم همه کارها رو انجام میده و هر چی لازم دارم بهم میگه و بهم یاد میده….پس دیگه فقط باید خودم رو مهیا کنم برای تجربه چیزهای جدید…

    حالا هم دارم آماده میشم برای چیزهای جدیدتر

    تمرکزی دارم روی مهارتهام کار میکنم تا خدا هدایتم کنه به سمت نعمتهای بالاتر و با کیفیت تر

    *

    نکته بعدی که توی این فایل برام همیشه تحسین برانگیزه و تا ابد هست…سعی میکنم هیچ وقت برام عادی نشه حتی اگه به لطف الله خودم هم بزودی و به صورت تکاملی تجربه اش کردم همین آزادی مالی و زمانی و مکانی استاد هست…همیشه در حال کار کردن برای بهبود دانش و مهارتش در کارش هست ولی جوری خواهان آزادی بوده که هدایت خواسته (((دقت کن باید سوالی پرسیده بشه تا جوابی باشه یعنی این شیوه زندگی خواسته استاد بوده و براش هدایت خواسته و نه اینکه تصادفی خدا از لطفش بهش داده باشه))) تا شغلش و کسب و کارش به شکلی باشه که هر آنچه خواسته قلبش بوده تا تجربه اش کنه رو در همین کسب و کار بهش بده…

    خواه خواسته مهاجرت به هر نقطه ای از جهان باشه

    خواه خواسته آزادی تهیه هر اسباب و وسیله بازی باشه

    خواه بودن در رابطه عاشقانه با فردی باشه که نه تنها پرداختن به کار اونها رو از هم دور نمیکنه بلکه اونها رو به هم نزدیکتر میکنه چون اهداف مشترک دارند

    واقعا به این نکات توجه میکنم و تحسین میکنم و در این تحسین اونقدر باقی میمونم و تجسم اش میکنم که من هم در مدار خلق اون قرار بگیرم…به چه شکلی؟ به هدایت به شیوه تکاملی که خدای من انجام میده

    همین الان من مدت زمان کارم شاید 1/3 سال قبل همین موقع هست…اما درآمد؟؟؟ نه کم نشده به فضل الله….بلکه پس انداز بیشتر شده…توان خرید بالاتر رفته…بی نیازی مالی ندارم اما زندگی با کیفیت تری رو تجربه میکنم و امید به آینده بهتر در من بیشتر شده…آرامش ام بیشتر شده

    اصلا آرامش که خانم شایسته از استاد میپرسند واقعا تعریفش برای من چیه؟

    استاد یه تعریف باحالی میکنن که من واقعا لذت بردم

    هر کسی از هر چیزی که لذت میبره حین تجربه اون آرامش داره

    منم چیزی که ازش لذت میبردم رو انجام میدادم خوشحال بودم اما چرا شادی من دوام نداشت؟ چرا آرامش ام بسیار متزلزل بود؟ چون باورهای محدود کننده و مخربی داشتم که دائم توی ذهنم حین تجربه موضوع مورد علاقه ام آزارم میداد…

    یعنی تا میخواستم روی موضوعی تمرکز کنم اون افکار می اومدن و فضای ذهنم رو اشغال میکردند بعد نه تنها حسم دیگه خوب نبود بلکه بعد از یکساعت مطالعه یا انجام هر کاری مربوط به اون نه تنها هیچ پیشرفتی نمیکردم که احساسم بد هم میشد

    پس عامل بقا و پایداری آرامش هماهنگی من با انرژی منبع با خداونده…الابذکرالله تطمئن القلوب…بدون یاد واقعی خداوند و باورهای قدرتمندکننده محاله آرامش پایدار بمونه…توحید و باور به یگانگی الله هست که تضمین میکنه من شاد باقی بمونم

    اما برای شخص من یکی از باورهای بسیار قوی که کمک کرده تا این ماه ها از قبل بیشتر مطمئن و آروم باشم و مدت زمان بیشتری توی احساس خوب باقی بمونم درک قانون احساس خوب=اتفاقات خوب از راه اجرای اصل تکامل هست…یعنی این قانون رو تست کردم و به صورت تکاملی سعی کردم هر نتیجه ای که از این باقی موندن در احساس خوب ایجاد میشه رو یاد داشت کنم…به بقیه بگم…بنویسم با خدا و خودم در موردش حرف بزنم تا اهمیت باقی موندن در این جنس از فرکانس رو یادم نره….تا در هر زمان احساس خوبم الویتم باشه نه انجام اون کارهای فیزیکی به ظاهر مهم

    مثلا اگه وقتی در حس خوب هستم بیام و ببینم آسانسور همون طبقه ای هست که من توش هستم یا چراغ سبز میشه این رو طبق آموزشهای خداوند به استاد عباسمنش که توی دوره ها به ما میگن و طبق آموزش خداوند در قرآن به پیامبر به یادم میارم بیانش میکنم…اگه الان میرم جنسی رو میخرم که خریدش مدتی قبل برام ممکن نبود خدا رو یاد میکنم و نعمتش رو شکر میگم که این نتیجه کار کردن روی ذهنم و شکرگزاری بیشتر هست…اگه توی محل کارم یا محل زندگی ام نعمتی هست که قبلا دوست داشتم باشه میام ازش هم تشکر زبانی میکنم و هم تشکر عملی ((ازش استفاده میکنم یا وقت میگذارم تا برم و ببینمش اگه مثلا یه پارک قشنگه))

    وقتی کسب و کار استاد رو میبینم که هیچ گونه تبلیغی نمیکنه فقط کار با کیفیتی انجام میده که مورد علاقه اش هست و خداوند بهترین دستانش رو براش میفرسته تا براش هم کارو پیش ببرن و هم براش تبلیغ میکنه…وقتی خانم شایسته دوست داشتی و تیزهوش رو میبینم که نظم فکری و هوشمندی و کنجکاوی و شیفتگی اش برای درک کردن و عشق و علاقه اش برای ثبت زیبایی های جهان میاد در خدمت انتشار آگاهی هایی قرار میگیره که استاد میخواد….بیشتر به خودم میگم آره این مسیر درسته…تو روی خودت کار کن باقی کارها رو جهان برات انجام میده…کار با کیفیت دیده میشه…لازم نیست آدمها ببینند…خدا میبینه کافیه

    پس منم با توجه این آگاهی ها و مرور هر روزه قانون با دیدن الگوهایی مثل استاد و خانم شایسته و دوستان موفق سایت به صورت تکاملی (نه یک شبه و یک روزه) به تجربه شرایطی هر بار بهتر از دیروز هدایت میشم

    انقدر نکات هر فایل استاد چه دوره چه حتی یه گفتگوی ساده با عزیز دلش در یک مسیر ساده برای رفتن به خرید مطلب برای یادگیری داره که دیگه منم از نوشتن دست برمیدارم و فقط گوش میدم…

    میرم تا پنجره اتاقم رو پاک کنم که بهم امکان دیدن خورشید و آسمون زیبا و کوه های برفی رو میده…نعمتی که پیش از این ازش محروم بودم…با تمیز کردنش از خدای قانومندم شکرگزاری میکنم تا باز هم منت بذاره و از فضل بی انتهاش نعمتهای با کیفیت تری رو وارد زندگی ام کنه

    سپاس از این روز زیبا که با نوشتن دو کامنت زیبا و آگاهی بخش برای من شروع شد :))

    به قول استاد چه اتفاقات باحالی در حال رخ دادنه…چه روز زیبایی بشه امروز :))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      sajjad karimi گفته:
      مدت عضویت: 318 روز

      سلام خدمت خواهر گرانقدرم سعیده آقایاری عزیز

      امیدوارم حال دلتون همیشه خوب باشه و آرامش الهی همواره در قلبتون جاری باشه

      خیلی لذت بردم از کامنت بسیار زیبا و تحسین برانگیزتون

      چقدر خوب و عالی و دقیق قوانین رو درک کردین و در زندگی روزمره اجرا میکنید، واقعا از صمیم قلب تحسین تون میکنم و امیدوارم بنده و همه دوستان در این مسیر توحیدی ثابت قدم و متعهد مثل شما ادامه بدیم و عمل کنیم.

      چقدر کامنتتون با دقت و بدون غلط املایی بود واقعا تحسینتون میکنم

      امیدوارم همواره دلتون سرشار از نور الهی و نعمت آرامش باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    سعیده آقایاری شیخ نشین گفته:
    مدت عضویت: 1968 روز

    به نام خداوند بخشنده بی نهایت مهربان که حد مهربانی و بخشایش گری و قدرت و ربوبیتش در ذهن من نمیگنجه فقط سعی میکنم مدام با دیدن نعمتهای جهان به یاد بیارم آره اینم از نشانه های قدرت رب منه…من با همچین خدای عظیم‌الشأنی کار میکنم

    از اونجایی که این روزها بیشتر از قبل از هر سمتی میرم به نوشتن بیشتر کامنت هدایت میشم، کاری که واقعا در مقابلش مقاومت دارم به خاطر زمانی که ازم میگیره، اما قول دادم هدایتهام رو در حد توانایی ام انجام بدم…شاید قراره دریچه هایی از آگاهی و خودشناسی به روی من باز بشه که من ازش بی خبر هستم…یا آگاهی هایی که به ذهن من الهام میشه شاید قراره به بنده ای از بندگان خداوند کمک کنه…به هر حال خودم رو به جریان هدایت میسپارم تا خداوند منو به خودشناسی بیشتر برسونه…اینبار به جای نوشتن در دفترم اینجا مینویسم که در زمانم هم صرفه جویی بشه

    من طالب اون دانشی هستم که به من کمک میکنه تا بنده بهتری باشم…توانایی بیشتری در کنترل ذهن پیدا کنم…تا سپاسگزارتر باشم…آگاهی هایی که به من کمک میکنه تا به مدار بالاتری هجرت کنم…

    من دانشجوی دوره مهاجرت به مدار بالاتر هستم

    توی بخشی از توضیحات این پروژه خانم شایسته گفتند که یکی از نتایج شخصی که از تمرکز بر روی این فایل ها بعنوان یک پروژه کاری تجربه کردند این بود که متوجه عادتهای فکری و یا رفتاری محدودکننده ای در خودشون شدند که قبلا نمیشناختند…

    طبق قانون زندگی من، تمام ابعاد اون چه جسمانی، چه مادی و معنوی بازتاب دقیق افکار و باورهای من هست

    پس اگر من میخوام نعمتهای با کیفیت تری رو در زندگی ام تجربه کنم مسئله اصلی من این نیست که من به چه شکلی به اون خواسته برسم…بلکه کار اصلی من، وظیفه مهم من در هر زمان این هست که اون افکار و باورهایی که در ذهنم میچرخند و من در حال دریافت بازتاب اونها هستم رو اصلاح کنم…در نتیجه جهان بیرون من شامل تمام اون نعمتهایی که من میخوام خودبخود بهتر و با کیفیت تر میشن..چون اونها چیزی جز بازتاب همون افکار من نیستند و اصلا طبق قانون نمیتونن چیزی جز بازتاب افکار منو به من نشون بدن

    همین دیروز وقتی من داشتم میرفتم سرکار حین رفتن به محل کارم یه موضوعی به ذهنم رسید که در تمام مدتی که من سرکار بودم منو آزار میداد…و تمرکزم رو به شدت کاهش داده بود…بعد متوجه شدم که دقیقا خودشه…این یکی از عادتهای فکری بسیار مخرب منه که باعث میشه کلی از انرژی ذهنی من در برخورد با این موضوع هدر بره و تمرکز منو به شدت کاهش بده

    فکر کن اگه من از ابتدا یه برخورد درست و قانونمند با موضوع کرده بودم و جسارت این رو داشتم که از ابتدا برم و مسئله رو حل کنم، ماجرا برای ذهنم حل شده بود و دیگه این چند هفته من نشتی انرژی از این موضوع نداشتم

    بعد اصلا فکر کردم که چرا من فکر میکنم که باید برم و با اون فرد یا اون افراد در مورد این موضوع حرف بزنم؟ متوجه شدم که من زمانی که حتی با اونها کار میکردم اون افراد رو از خودم بالاتر میدونستم…یه جنسی از عزت نفس پایین توی وجودم بود که تا به حال اصلا برام شناخته نبود…یا اهمیت کمی بهش میدادم…و اصلا اینکه ذهنم بهم میگفت برو اونجا و ازشون تشکر کن (که توضیحش یکم پیچیده است) به همین دلیل عزت نفس پایین بوده…مگه من اونجا رفتم و توی اون مدت با اونها همکاری کردم به واسطه اونها بوده….من برای رسیدن به هر چیزی فقط به خداوند مدیون هستم…نه به انسان ها…اصلا متوجه شدم جنس یسری از کارهایی که من برای بقیه میکنم جدای از بحث تشکر از انسان ها یه نوع احساس دین هست…یعنی هنوز هم وقتی کسی خوبی برای من میکنه مدام افکاری توی ذهنم میچرخه که من چطوری از این آدم تشکر کنم!!!!

    یعنی من همین دو مورد از عادتهای رفتاری و فکری محدودکننده ام رو بخوام تغییر بدم ایمان دارم کلی از درهای جدید به روی من باز میشه که اصلا نمیدونستم وجود دارند…

    عادت رفتاری مخرب به تعویق انداختن برخی از تصمیمات و کارها که استاد انقدر توی دوره عزت نفس تاکید کردند…البته که من به مراتب از قبل بهتر شدم…طوری که اصلا نمیتونم خودم رو قبل قیاس کنم…اما پاشنه آشیل رو هر وقت رها میکنی باز از یه جایی بهت ضربه میزنه

    دوم عادت فکری احساس دین داشتن به آدمها…و شرک ورزیدن به خداوند

    عادت فکری عزت نفس پایین در روابط با آدمها و گره زدن عزت نفس و احساس ارزشمندی به عوامل بیرونی…که هر چقدر روشون کار میکنم باز متوجه میشم از یه جایی ازشون ضربه میخورم…

    *

    این فایل رو امروز بعنوان نشانه من در تاریخ پنجم بهمن ماه 1403 دریافت کردم…نمیدونم این فایل یا این دسته از فایل ها چطور قراره بهم کمک کنند تا من عادتهای رفتاری و فکری جدیدی رو در خودم کشف کنم یا اینکه چطور اونها رو برطرف کنم…اما باور دارم که همه فایلهای استاد برام درس داره و اگه خداوند هدایتم کرده به مشاهده این فایل حتما او چیزی میدونه که من نمیدونم…پس سراپا گوش میشم

    فعلا تا همینجا کافیه میرم فایل رو ببینم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    الهه استادی گفته:
    مدت عضویت: 2503 روز

    سلام و عرض ادب به استاد خوش استایل و ثروتمندم ، و خانم شایسته ی زیبارو، دوست داشتنی و البته هوشمند و متعهد به قوانین ثابت جهان هستی. استاد جونم چقدر من عاشق این رابطه ی قشنگ و زلال شما هستم، چقدر لذت میبرم این تبسم نشسته روی صورت نازنین شما و خانم شایسته ی نازنینم، الهی صد هزار مرتبه شکرت برای مصادیق بینهایت ثروت در زندگی شما استاد عزیز و قدرتمندم، چقدر تعریف شما استاد جونم از آرامش بوی آزادی میده! چقدر توش بوی توحیدو ایمان داره! عاشقتونم استاد جونم که اینقدر مطالب رو ساده سازی میکنین برامون. استاااااد جونم من الان حالم خوبه، الان توی فرکانس رهایی و آرامش و حس خوبم، چرااااا؟ آخه هدایت شدم به دیدن این فایل فوق العاده، به این سناریوی توحیدی و شنیدن این باورهای قدرتمند کننده، با خنده های شما میخندم و دلم غش می‌ره برای این در صلح بودن شما با خودتون/ استاد جونم دورتون بگردم از وقتی تمرین هامو بهتر و بهتر انجام میدم، در عمل میبینم که دارم هدایت میشم به صلح بیشتر با خودم/ استاد جونم سپاسگزار داشتن شما و خانم شایسته ی نازنینم که در مقام عمل زندگی کردن و لذت بردن و بودن در لحظه رو یاد میگیرم ازتون، آخ که چقدر دوست دارم لعلک ترضی رو توی تک تک لحظه هام تجربه کنم/ آخ که چقدر این ناب ترین حس رو دوس دارم بیشتر و بیشتر تجربه کنم/ استاد جونم من عااااشق اون وقتاییم که فایل های دوره هاتون رو گوش میدم/ استاد جونم دیالوگ من و عزیزدلمم به برکت دوره های ارزشمند شما شده عاااااااشقتم، و چقدر این عاشقتم، عجیب به جون آدم میشینه. استاد جونم من تنبل خانوم میشم گاهی، ولی دارم میبینم که تمرین فانوس دریایی عجیب درمانگری می‌کنه تنبلی منو/ خانم شایسته ی نازنین من، شگفتانه تیزبین و ریزبین سوال ها رو میپرسین، چقدر قشنگ انگاری بخشی ازدوره ی کشف قوانین و اهرم رنج و لذت ثروت 1 رو توی دو سه جمله خلاصه کردین، من عااااااشق این بیان زیبا و دوست داشتنی شمام، واااای خدا که دلم غش می‌ره از صدای خنده هاتون، چقدر محبت بین شما عمیق و واقعیه، خدایا شکرررررت برای این توجهم به این رابطه ی چشم نواز و دلنشین و بینظیر…

    استاد جونم این مثالی که برای تصمیم گیری زدین، من یه کوچولو بعد از دوره ی حل مسئله تجربش کردم، نمیتونم بپذیرم راهکاری نداره مسئله و با نگاه مشکل بهش نگاه کنم! برا همینم چون این باور رو ساختم، هدایت میشم به حل مسئله!

    استاد جونم مررررسی برا ایده ی نشونه خواستن، یادمه استاد جونم یادمه سه سال پیش، توی سفرمون از کرمان هم گذر می کردیم، شب بود رسیدیم کرمان، هر چه جستجو کردیم، هیچ‌هتل و مهمانسرایی توی سایت ها ظرفیت نداشت و ما مونده بودیم و شب و پیدا نشدن هتل!

    خلاصه به برکت فایل های فوق العاده شما، قرار بر این شد که عزیز دلم به صدای قلبش گوش کنه، خلاصه که عزیزم رانندگی کرد چند دقیقه ای و یه جا وایساد، باورتون میشه دقیقا ما هدایت شدیم به یه هتل نقلی، رفتیم و اتفاقا یه سوئیت داشت، خدایاااا شکرت، من یادم رفته بود و به برکت این نوشتنه به یاد اوردم، استاد جونم ما وسایلمون رو گذاشتیم اتاق، اومدیم از پذیرش برا خرید کلمپه پرسیدیم، گفت دو تا مغازه بالاتر، کیفیتش عاالی و درجه یکه، رفتیم خرید کردیم، باورتون میشه ما خرید کردیم، اومدیم بیرون تعطیل کردن! آخه ما قرار بود صبح خیلی زود راه بیفتیم و توی اون تایم هیچ فروشگاهی نبود! یعنی اون فروشگاه باید باز می‌بود تا ما خرید کنیم( الرزق رزقان) و فردا صبح به راحتی ادامه ی مسیرمون رو بریم! وای استاد جونم هی داره یادم میاد، رفتیم بندر چارک، من حسم بد شده بود! یه حسی به من می‌گفت شب چارک نمونیم! استاد باورتون میشه ما قرار بود ماشین رو نبریم کیش ولی به خاطر احساسم تصمیم گرفتیم بریم کیش با چی؟با ماشین، استاااد جونم باورتون میشه وقتی لندیگراف سوار شدیم، پای من رو اون طناب لنگر بود، ملوان (اقامحمدعلی) اومد طناب رو بکشه، من وایساده بودم رو طناب، باورتون میشه ماشین ما گوشه ی سمت راست، آخرین ماشین بود، این درحالی بود که خیلیا نمی‌تونستن حتی از ماشینشون پیاده شن، من دقیقا کنار ماشینمون به راحتی وایساده بودم، آقا محمدعلی پرسید می‌ترسی گفتم اره، خلاصه پای من روی طناب بود و بهانه ای بود برای اینکه ما با آقامحمد علی آشنا بشیم، جالب اینجا بود که ما هیچ جایی رو برا کیش رزرو نکرده بودیم! همسرم با آقا محمدعلی که صحبت کرده بود، گفته بود یه دوستی دارم ویلا داره، شماره داده بود که زنگ بزن برو اونجا، ما ساعت 12:30 شب رسیدیم استاااااد باورتون میشه بدون گرفتن هیچ مدرکی این آقا ساعت 12:30 ویلا رو به ما با روی گشاده تحویل داد و رفت!! جالب این جاست که 12:45 آقا محمد علی تماس گرفت که مستقرشدین! استاد اون ویلا منطقه میرمهنا کیش بود و عزیز دل من وقتی سوار لندیگراف شده بودیم، دوستشون تماس گرفته بود که منطقه میرمهنا منطقه ی خوبی، حتما بری ببینی! و ما به فاصله ی 3 ساعت رسیده بودیم کیش، و ویلایی که مستقر شدیم دقیقا منطقه ی میرمهنا بود!!! من عاشق این نشونه های خداوندم که با عشق قدم قدم هدایتمون کرد، من عاشق این همزمانی های دوست داشتنی و فوق العادم، من عاشق شنیدن صدای هدایتم، من عاشق شما و خانم شایسته ی نازنینمم، من عاشق همسفر فوق العاده و دوست داشتنیم، عزیزدل هم فرکانسی خودمم، من عااااشق این الهه ی جدیدم که با عشق داره زندگیشو بهتر و بهتر خلق می‌کنه! و..

    اون موقه ها یادمه داشتیم روی یک باور قدرتمند کننده کار میکردیم، ( جهان سرشار از مردمان بینظیر، فوق العاده، دوس داشتنی، مهربان، صادق و نازنینی است که از هرجهت دوست دارند با عشق به ما کمک کنند..)

    استاد جونم عااااااشقتونم، مرررررسی برا این سایت بینظیر که با عشق توحید رو درقلب ما پرورش میده!

    خانم شایسته ی جسور و هوشمندم، عااااشقتونم که اینقدر عشقین، لذت بردم و آموختم و بیشتر عمل میکنم و البته به یاد آوردم، مرسی مرسی مررررسی..

    عااااااشق این عملگرایی و جسارتتونم مننن️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1315 روز

      به نام هدایت الله

      سلام خدمت خواهر عزیزم الهه دوست ارزشمند وتوحیدی و فعال سایت

      از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از این درک وآگاهی خوبت وخیلی ساده وروان انرژی خوبت رو من از نوشتن شما می‌توانم حس کنم ولذت ببرم

      آنقدر خوب بودی دختر که کامنت خوبی برای رد پا برای خودت به جا گذاشتی امیدوارم همیشه بدرخشید و بهترین نتایج را در زندگی خود داشته باشید

      در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: