سریال زندگی در بهشت | قسمت 100 - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/11/abasmanesh-22.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2020-11-22 05:46:072020-11-24 05:29:35سریال زندگی در بهشت | قسمت 100شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بایاد و نام خدای عزیزم
سلام استاد عزیزم مریم زیبای من و دوستان همفرکانسیه من
امروز داشتم با خودم فکر میکردم که هدفم درسال 1402 چی میتونه باشه وقتی که خیلی با خودم کلنجار رفتم متوجه شدم من بزرگترین خواستم این هست که با خودم در صلح باشم و در دفترم اومدم نکاتی رو یادداشت کردم که من رو با خودم به صلح برسونه و تصمیم گرفتم فایلهایی که استاد عزیزو مریم عزیزم برای به صلح رسیدن با خودمان رو آماده کردن رو از اول شروع کنم و روزی یدونه فایل گوش کنم و نکات ارزشمندش رو یادداشت کنم و ازشون استفاده کنم واقعا هر چی با خودم فکر کردم دیدم اگر کسی نتونه با خودش در صلح و آرامش باشه چطور میتونه با اطرافیانش با جهان هستی به صلح برسه وقتی که من در وجودم آرامش نباشه هیچ چیزی ارزش به دست آوردن نداره حتی ثروت های کلان آرامش داشتن و به صلح رسیدن با خود بزرگترین ثروت و دارایی یک انسانه و چقدر مریم عزیزم این نشونه رو دارن بخدا که لذت میبرم از وجودشون چقدر این انسان دوست داشتنیه واقعا به وجودش افتخار میکنم و بی نهایت دوسش دارم استاد عزیزم دوستون دارم ممنونم از این همه عشقی که به ما هدیه میدین ممنون از اینکه حتی وقتی در ماشین هستین هم میخواین از وقتتون برای اگاهی دادن به ما استفاده کنید پیامبر زمان من زیباترین افریدگارهای خداوند دوستون دارم
امسال رو به نام به صلح رسیدن با خودم نام گذاری کردم امیدوارم در پایان سال 1402 با تموم کردن دوره ی 12 قدم و رسیدن به صلح با خودم تغییراتی بی نظیر داشته باشم با کمک و هدایت خدای عزیزم و با راهنمایی شما استاد بی نظیرم
معنی خوشبختی
یک موضوع کاملاً شخصی هست و نمیتونم از بقیه کپی کنیم و وقتی اشتباه معنی میکنیم این کلمه رو که به دنبال خوشبختی و معنیش از نظر دیگران بریم
برای هر کسی میتونه متفاوت باشه(بسته به تعداد آدمها و سلایق گوناگون)
کاملا درونی درونی،پس خوشبختی یک احساسه و وقتی دنبال خوشبختی از نظر دیگران باشیم یا بهش نمیرسیم یا اگر اگر بهش برسیم مثلاً فلان ثروت،فلان ماشین، فلان ساعت،حال خوبی نداریم چون مثلاً ملاک خوشبختی از نظر من زندگی در طبیعتی ساده باشه
در یک کلام 👈رضایت از زندگی و مسیری که در زندگی طی میکنیم
معنی تنبلی
به معنای بیتحرکی فیزیکی نیست
در یک کلام👈بی انگیزگی
پس در مورد هر کاری یا هر موضوعی که فکر میکنیم تنبل هستیم در حقیقت انگیزه لازم رو برای انجام دادن اون کار نداریم
دلیل نگران نشدن در مورد اساسی ترین موضوعات
👈در حقیقت اون نگرانی و ترس وجود دارد اما اون امید،انگیزه و شورواشتیاق باعث میشه پوشش بده نگرانی رو
یه مزاح هم کرده باشم😉 اونجا که استاد میگه هر چقدر به سمت اینور متمایل باشی بهتره علاوه بر اینکه صدای بهتری میاد اگر به سمت هدایت های الله که از زبان استاد بیرون میاد متمایل باشیم ،امید،انگیزه،شوراشتیاق بیشتری داریم،انشالله همانطور که خانم شایسته عزیز متمایل شد ماهم متمایل بشیم😉🥰
پس سعی کنیم در زمان ترس و نگرانی متمایل باشیم به سمت انگیزه
دلیل مردد نشدن و تردید نداشتن
تجربه کردن اتفاقاتی که باعث میشه ما تصمیمات از پیش تعیین شده بگیریم و اگر به موضوعات و اتفاقاتی مشابه برخورد کردیم به دلیل فولاد آب دیده شدن و چشیدن چم و خم روزگار ،تصمیم درست رو میگیرم
اما اگر به چیزی بر بخورم که تجربه نداشته باشم و مردد بشم در تصمیم از اونجا که سم کشنده است تردید از خداوند میخوام هدایتم بکنه و همون لحظه خداوند نشانه هاشو برام آشکار میکنه و من هم بدون معطلی و چون چرا تصمیم رو میگیرم
⭐⭐تسلیم مطلق، گفت گفتم چشم⭐⭐
انشالله هممون در دل دریایی از آگاهی غرق بشویم
و از مسیر زندگی لذت ببریم
خدا یارو نگهدار همتون باشه
سلام استاد بزرگوارم و مریم جان
خیلی خیلی ممنون که سوالات بی نظیر و عالی از استاد می پرسید🌹🌹🌹
و کار فهمیدن و درک کردن قوانین رو برامون آسونتر و سریعتر و راحتتر می کنید کل زمان دیدن فایل لبخند روی چهره ام بود دوباره با دقت گوش کردم ولی هنوز اَتش شنیدن دارم می خوام بارها گوش کنم و عمل کنم
ممنون استاد واضح وعالی جوابها رو می فرمایید 🌹🌹🌹
در مورد مشاهده هدایت الله یکتا توی زندگیم خیلی کمک کرد که تسلیم تر باشم وقتی هدایت از خدا می خواهم سریع نشانه ای میومد ولی بازم می گفتم یه نشانه واضح تر بهم نشون بده و… اصلا فکر نمی کردم کارم صحیح نباشه الان متوجه شدم تردید و دودلی برای انجام اون ایده ها و اون کارها اونقدر قوی بوده تو وجودم که که مدام در خواست نشانه بیشتر می خواستم مثل اقوامی که مدام معجزه می خواستند از پیامبران اما الان فهمیدم نباید شک داشته باشم به هدایت عالی الله و ایمانم رو با انجام قطعی ایده واجرای اون کار ثابت کنم و ابراهیم وار و عباس منش وار زندگیم رو با مدیریت خدا با لذت و آرامش بیشتر زندگی کنم به اندازه بی نهایت بزرگی الله یکتا سپاسگزار شما خوبان عالم هستم
به نام خداوند وهاب
سلام به رهروان راه حقیقت
استاد و مریم زیبا لباس ست پوشیدن و توی Santa Fe زیبا و سقفشم باز کردن دارن میرن به خرید اونم کجا یه فروشگاه جدید در یک شهر جدید در یک ایالت جدید صرفا جهت تجربه ای جدید و دیدن زیباییهای بیشتر و این بزرگ بودن ادمیه که بجای اینکه همیشه دنبال نزدیکترین فروشگاه و زود تموم شدن خرید و خستگی و برگشتن به خونه و لم دادن باشه داره میره تا یک خرید رو به یک خاطره تبدیل کنه و تازه با سوال جواب مسیرم لذت بخش تر و بازی گونه میکنن thank God
نعمت gps ،خدای من مریم با اون حد بالای آگاهیش سوال اماده کرده و استاد هم قراره جواب بده خدایا قلبم میلرزه هنوز ندیدم ولی انگار دارم در غار علی بابا رو باز میکنم خدایا با تمام سلولهام گوشم تا اگاهی ها رو دریافت کنم به امید الله مهربانthank God
خلاقیت زیبای مریم در سوال پرسیدن که تنوع داشته باشه و خسته کننده نباشه ،استاد برای من ارامش در رها بودنه به تجربه دیدم وقتی به ارزویی میچسپم انقد کمبودشو احساس میکنم که هیچ کار لذت بخشی شیرینی واقعی نداره ته دلم تلخه ولی لحظه هایی که ارزومو رها میکنم و یادم نیست و در لحظه زندگی میکنم خیلی ارامم و حس میکنم روزی که این ارزومو کاملا رها کنم به ارامش واقعی میرسم ولی این ارزو یک درس بزرگ برام داشت استاد در هیچی چیزی افراط خوب نیست حتی اگه اون تجسم و حرف زدن درباره ارزو باشه من انقد تجسم کردم انقد راجبش حرف زدم که بیراهه رفتم و کمبودش بیشتر و پررنگ تر شد تو زندگیم و تمام زندگیم شده بود بعد از این ارزو ولی الان خیلی رهاترم و به خودم تعهد دادم این ارزو اخرین ارزوییه که این چنین منو درگیر میکنه و دیگه به هیچ ارزویی انقد بها نمیدم که زندگیمو متوقف کنه مثلا استاد که یکی از ارزوهاش که خیلی خیلم مهمه و هدفشون از اول راه بوده و اون تدریس به زبان انگلیسیه ولی ببین چقد رهاست اصلا نچسپیده رهاش کرده و من این رویه رو در مورد همه ی ارزوهام در پیش گرفتم و ان شالله بتونم این یک ارزوی زندگی مستقل رو هم قلبا رها کنم thank God
استاد میکروفن گذاشتید خدای من یه لحظه حس کردم این فایل یک دوره ست و شما میتونستید اینو برای ما نذارید ولی این لطف رو کردید واااو چقد خوشحال شدم،استاد برای من در صلح بودن باخودم سوای شکرگذار بودن حس خوب داشتن خود رو دوست داشتن گذشته رو پذیرفتن ، هماهنگ نکردن زندگی با اطرافیانیه که باهاشون نمیجوشیم ،من وقتی با خودم در صلح نبودم بعضی وقتها یک روز از صبح غذا هم نمیخوردم تا یک شخصی رو بیرون از اتاقم نبینم و اوایل اینو کنترل ورودی میدونستم بخاطر کج فهمی اما بعدها دیدم این موضوع داره منو میخوره وقتهایی که من توی اتاقم بودم گرسنه تشنه تنها و سرگرم اینستاگرام چون اون موقعا سریال نمیدیدم همون شخص داره بهترین غذا رو بیرون میخوره، داره میاد حیاط، داره با دوستاش دم در حرف میزنه و قاه قاه میخنده و دیدم این راه اشتباهه این با خود در صلح نبودنه و وقتی معنای در صلح بودن رو طی سریال بهتر فهمیدم دیدم وقتی روی پیچکهام پا بذارم وقتی دست از این همه تنش و مقاومت بردارم وقتی رهاتر باشم وقتی مسلح به کنترل ذهن باشم دیگه لازم نیست زندگیمو با کسی هماهنگ کنم بلکه زندگیمو فقط باخودم هماهنگ میکنم و این هماهنگی با خودم با درونم با سلاح کنترل ذهن انقد شیرینه استاد فقط خودم میدونم من چه زندانی به اسم تغییر برای خودم درست کرده بودم ولی اون همون پاک کردن صورت مسئله بود نه کنترل ورودی و الان میفهمم مسئله باید حل بشه نه حذفش نه پاک کردنش هیچ کمکی نمیکنه و هرچی بیشتر پیش میرم حس میکنم باخودم در صلح ترم thank God
خوشبختی برای من استاد دریک جمله خلاصه میشه و اون زندگی به سبک شخصیه من زمانی خوشبختم که اختیار زندگی خودمو داشته باشم و برای خودم زندگی کنم لازم نباشه حتما هرروز یه جایی رو تمیزکنم چون بقیه اینطوری میخوان لازم نباشه دو ساعت سر سفره بشینم چون بقیه تموم نشدن لازم نباشه دوساعت گشنگی بکشم چون هنوز یه بزرگتر برنگشته و ما باید منتظر باشیم لازم نباشه جایی برم که دوست ندارم لازم نباشه کسایی بیان خونه م که دوست ندارم یا شغلی داشته باشم که در اختیار خودم باشه نه اینکه من در اختیارش باشم یعنی من سبک شخصی داشتن رو نهایت خوشبختی میدونم و تمام تلاشم این خواهد بود که بچه هام و همسرم تاجایی که به حریم خانواده ضربه نزنن به سبک شخصیشون زندگی کنن و فقط با اشخاصی رابطه داشته باشم که سبک شخصیشونو دارن و تابع جریان باورهای جامعه نیستن thank God
استاد تعریفتون از تنبلی خیلی عالی بود و من با زندگی خودم تطبیق دادم دیدم دقیقا جاهایی تنبلی کردم که یا انگیزه ای نداشتم برای انجامش و گفتم خوب که چی یا در جایی که باید انجامش میدادم شرایطی بوده که حاضر نبودم برم تجربه ش کنم در نتیجه تصمیم گرفتم در دایره ی امن خودم بمونم و در نتیجه یک سیکل معیوب در زندگیم مدام تکرار شده و فکرشم نمیکردم تنها راه نجات شکستن این سیکل معیوب و انجام اون کاره thank God
خدای من استاد این فایل ۲۵ دقیقه ای چیه که همه چی داره واسه همینه من عاشق سریالهاتونم چون همزمان همه چی اموزش میدید ،واقعا امروز معنای بهتری از اهرم رنج و لذت یاد گرفتم که این سلاحیه که باهاش میشه به جنگ رفت سلاح خیلی قدرتمندی که عین چراغ راهه که وقتی این سلاح رو داری سلاح کنترل ذهن هم قویتر میشه وای خدای من مخم داره سوت میکشه پس باید اینجوری دست از نگرانی برداشت نشست گفت اگه این رنج رو نکشم چه لذتی رو از دست میدم باید rv رو روند باهمه ی ترسش تا بتونیم به سفر بریم خدای من چقد این موضوع در ذهنم بازتر شد پس من باید رنج باز کردن همه ی مقاومتهامو بکشم باید رنج پا گذاشتن و قطع پیچکهامو رو بکشم تا به اون لذت نهایی برسم اصلا از این زاویه که میبینم انگار ارزو رهاتر هم میشه چون گیردادن از نگرانی برای تحقق نیافتنش سرچشمه میگیره ولی وقتی تو میدونی این راهه، عینه این فیلمهای قدیمی که میرن گنج پیدا کنن گنج بعد از یه تونله که باید مراحل مختلفشو طی کنی یهو شمشیر میاد یا زمین خالی میشه یا حیوانی میاد وی وقتی مراحل رو طی کردی به گنج میرسی اینجام اینجوریه باید بری تو راه و وقتی رفتی باید مسلح باشی به سلاحها تا بتونی یکی یکی از تضادهات پله هایی برای ترقی یپداکنی تا بتونی به اون خواسته برسی واااو خدای من چقد باید از شما تشکر کرد که کافیه باشه استاد thank God
عزیزززم مریم یه جوری دوره سوال میپرسه انگارتازه داره استادو میشناسنه میگه این دیگه کیه بابا چقد خوبه😍😍😍،استاد عزیزم چقد عالیه که انقد از تجربه هاتون درس گرفتید و همونطور که منم در ابتدای کامنتم نوشتم از این افراط و گیر دادن به ارزوی زندگی مستقل درس خیلی بزرگی گرفتم که دیگه به چیزی گیر ندم برای منم همینه تصمیم گرفتم این بار همیشه قبل از هر تصمیم بپرسم قوانین اینجا چطوری اجرا میشه از خودم بپرسم چطور تکاملمو طی کنم که برگشت نخورم و مطمئنا وقتی به حدی در اجرای قوانین عالی بشم که فاصله ی بین تصمیم و عمل کوتاه بشه از تردیدهامم کمتر میشه ولی خوب تصمیم درست گرفتن در سایه ی تصمیمهای اشتباه و درست قبلی بوجود میاد و برای شروع هر تصمیم باید اول از خداوند هدایت بخواهیم تا به مرور که در تشخیص هدایت تکاملمون رو طی کردیم در موارد جدید هم تصمیمات درست بگیریم و استاد این نشانه گذاری شما بی نهایت زیباست و اینکه بتونی نشانه رو تشخیص بدی برای من خیلی جالبه thank God
Thank you mary and seyed for recording this file for us
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست
سلام و عرض ادب به استاد خوش استایل و ثروتمندم ، و خانم شایسته ی زیبارو، دوست داشتنی و البته هوشمند و متعهد به قوانین ثابت جهان هستی. استاد جونم چقدر من عاشق این رابطه ی قشنگ و زلال شما هستم، چقدر لذت میبرم این تبسم نشسته روی صورت نازنین شما و خانم شایسته ی نازنینم، الهی صد هزار مرتبه شکرت برای مصادیق بینهایت ثروت در زندگی شما استاد عزیز و قدرتمندم، چقدر تعریف شما استاد جونم از آرامش بوی آزادی میده! چقدر توش بوی توحیدو ایمان داره! عاشقتونم استاد جونم که اینقدر مطالب رو ساده سازی میکنین برامون. استاااااد جونم من الان حالم خوبه، الان توی فرکانس رهایی و آرامش و حس خوبم، چرااااا؟ آخه هدایت شدم به دیدن این فایل فوق العاده، به این سناریوی توحیدی و شنیدن این باورهای قدرتمند کننده، با خنده های شما میخندم و دلم غش میره برای این در صلح بودن شما با خودتون/ استاد جونم دورتون بگردم از وقتی تمرین هامو بهتر و بهتر انجام میدم، در عمل میبینم که دارم هدایت میشم به صلح بیشتر با خودم/ استاد جونم سپاسگزار داشتن شما و خانم شایسته ی نازنینم که در مقام عمل زندگی کردن و لذت بردن و بودن در لحظه رو یاد میگیرم ازتون، آخ که چقدر دوست دارم لعلک ترضی رو توی تک تک لحظه هام تجربه کنم/ آخ که چقدر این ناب ترین حس رو دوس دارم بیشتر و بیشتر تجربه کنم/ استاد جونم من عااااشق اون وقتاییم که فایل های دوره هاتون رو گوش میدم/ استاد جونم دیالوگ من و عزیزدلمم به برکت دوره های ارزشمند شما شده عاااااااشقتم، و چقدر این عاشقتم، عجیب به جون آدم میشینه. استاد جونم من تنبل خانوم میشم گاهی، ولی دارم میبینم که تمرین فانوس دریایی عجیب درمانگری میکنه تنبلی منو/ خانم شایسته ی نازنین من، شگفتانه تیزبین و ریزبین سوال ها رو میپرسین، چقدر قشنگ انگاری بخشی ازدوره ی کشف قوانین و اهرم رنج و لذت ثروت 1 رو توی دو سه جمله خلاصه کردین، من عااااااشق این بیان زیبا و دوست داشتنی شمام، واااای خدا که دلم غش میره از صدای خنده هاتون، چقدر محبت بین شما عمیق و واقعیه، خدایا شکرررررت برای این توجهم به این رابطه ی چشم نواز و دلنشین و بینظیر…
استاد جونم این مثالی که برای تصمیم گیری زدین، من یه کوچولو بعد از دوره ی حل مسئله تجربش کردم، نمیتونم بپذیرم راهکاری نداره مسئله و با نگاه مشکل بهش نگاه کنم! برا همینم چون این باور رو ساختم، هدایت میشم به حل مسئله!
استاد جونم مررررسی برا ایده ی نشونه خواستن، یادمه استاد جونم یادمه سه سال پیش، توی سفرمون از کرمان هم گذر می کردیم، شب بود رسیدیم کرمان، هر چه جستجو کردیم، هیچهتل و مهمانسرایی توی سایت ها ظرفیت نداشت و ما مونده بودیم و شب و پیدا نشدن هتل!
خلاصه به برکت فایل های فوق العاده شما، قرار بر این شد که عزیز دلم به صدای قلبش گوش کنه، خلاصه که عزیزم رانندگی کرد چند دقیقه ای و یه جا وایساد، باورتون میشه دقیقا ما هدایت شدیم به یه هتل نقلی، رفتیم و اتفاقا یه سوئیت داشت، خدایاااا شکرت، من یادم رفته بود و به برکت این نوشتنه به یاد اوردم، استاد جونم ما وسایلمون رو گذاشتیم اتاق، اومدیم از پذیرش برا خرید کلمپه پرسیدیم، گفت دو تا مغازه بالاتر، کیفیتش عاالی و درجه یکه، رفتیم خرید کردیم، باورتون میشه ما خرید کردیم، اومدیم بیرون تعطیل کردن! آخه ما قرار بود صبح خیلی زود راه بیفتیم و توی اون تایم هیچ فروشگاهی نبود! یعنی اون فروشگاه باید باز میبود تا ما خرید کنیم( الرزق رزقان) و فردا صبح به راحتی ادامه ی مسیرمون رو بریم! وای استاد جونم هی داره یادم میاد، رفتیم بندر چارک، من حسم بد شده بود! یه حسی به من میگفت شب چارک نمونیم! استاد باورتون میشه ما قرار بود ماشین رو نبریم کیش ولی به خاطر احساسم تصمیم گرفتیم بریم کیش با چی؟با ماشین، استاااد جونم باورتون میشه وقتی لندیگراف سوار شدیم، پای من رو اون طناب لنگر بود، ملوان (اقامحمدعلی) اومد طناب رو بکشه، من وایساده بودم رو طناب، باورتون میشه ماشین ما گوشه ی سمت راست، آخرین ماشین بود، این درحالی بود که خیلیا نمیتونستن حتی از ماشینشون پیاده شن، من دقیقا کنار ماشینمون به راحتی وایساده بودم، آقا محمدعلی پرسید میترسی گفتم اره، خلاصه پای من روی طناب بود و بهانه ای بود برای اینکه ما با آقامحمد علی آشنا بشیم، جالب اینجا بود که ما هیچ جایی رو برا کیش رزرو نکرده بودیم! همسرم با آقا محمدعلی که صحبت کرده بود، گفته بود یه دوستی دارم ویلا داره، شماره داده بود که زنگ بزن برو اونجا، ما ساعت 12:30 شب رسیدیم استاااااد باورتون میشه بدون گرفتن هیچ مدرکی این آقا ساعت 12:30 ویلا رو به ما با روی گشاده تحویل داد و رفت!! جالب این جاست که 12:45 آقا محمد علی تماس گرفت که مستقرشدین! استاد اون ویلا منطقه میرمهنا کیش بود و عزیز دل من وقتی سوار لندیگراف شده بودیم، دوستشون تماس گرفته بود که منطقه میرمهنا منطقه ی خوبی، حتما بری ببینی! و ما به فاصله ی 3 ساعت رسیده بودیم کیش، و ویلایی که مستقر شدیم دقیقا منطقه ی میرمهنا بود!!! من عاشق این نشونه های خداوندم که با عشق قدم قدم هدایتمون کرد، من عاشق این همزمانی های دوست داشتنی و فوق العادم، من عاشق شنیدن صدای هدایتم، من عاشق شما و خانم شایسته ی نازنینمم، من عاشق همسفر فوق العاده و دوست داشتنیم، عزیزدل هم فرکانسی خودمم، من عااااشق این الهه ی جدیدم که با عشق داره زندگیشو بهتر و بهتر خلق میکنه! و..
اون موقه ها یادمه داشتیم روی یک باور قدرتمند کننده کار میکردیم، ( جهان سرشار از مردمان بینظیر، فوق العاده، دوس داشتنی، مهربان، صادق و نازنینی است که از هرجهت دوست دارند با عشق به ما کمک کنند..)
استاد جونم عااااااشقتونم، مرررررسی برا این سایت بینظیر که با عشق توحید رو درقلب ما پرورش میده!
خانم شایسته ی جسور و هوشمندم، عااااشقتونم که اینقدر عشقین، لذت بردم و آموختم و بیشتر عمل میکنم و البته به یاد آوردم، مرسی مرسی مررررسی..
عااااااشق این عملگرایی و جسارتتونم مننن️
به نام هدایت الله
سلام خدمت خواهر عزیزم الهه دوست ارزشمند وتوحیدی و فعال سایت
از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از این درک وآگاهی خوبت وخیلی ساده وروان انرژی خوبت رو من از نوشتن شما میتوانم حس کنم ولذت ببرم
آنقدر خوب بودی دختر که کامنت خوبی برای رد پا برای خودت به جا گذاشتی امیدوارم همیشه بدرخشید و بهترین نتایج را در زندگی خود داشته باشید
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
سلام خانم شایسته عزیز سوالات خیلی خوبی پرسیدید حتماً حتماً از این جور سوال ها بیشتر بپرسید ممنونم ممنون دمتون گرم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰😍😍😍😍😍😍😍😍😘😘😘
سلام استاد عزیزم واقعا جوابهاتون به اصل اصل اصل موضوع اشاره میکرد دمتون گرم خیلی عالی بود عالی عالی،❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😘😘😘
معنی آرامش
آرامش نسبی و برای هر فردی میتونه فرق کنه،بعضی ها در شلوغ ترین حالت فیزیکی (ورزش،فعالیت در کاری با فعالیت بالا) و شلوغ ترین حالت اجتماعی
و بعضی ها در خلوت ترین حالت فیزیکی (مثل نقاشی،برنامه نویسی و..) و در تنها ترین حالت اجتماعی
⭐نداشتن احساس 👈 ترس،نگرانی،استراب
⭐داشتن احساس 💪👈 خوب،امید،فکرباز،رهایی
🌟نتیجه👈 اتفاقات خوب،هدایت به مسیر خواسته ها،هدایت به سمت ثروت و نعمت بیشتر
💪باور مناسب برای آرامش 👈بستگی به پاشنه آشیل مون در اون موضوع داره(یعنی یه جمله خاصی نیست باید برگردیم در اون موضوعی که آرامش نداریم پاشنه آشیل یا همون باورغلطی که داریم رو اصلاح و بهترش کنیم)
معنی در صلح بودن با خودمون
⭐بودن(فعل مضارع است یعنی همیشه)👈 رفیق بودن با خومون،هماهنگ بودن با جریان هستی،هماهنگ بودن با فرکانس خداوند،هماهنگ بودن با خدای درون،خودمون رو دوست داشته باشم و عاشق خومون بودن،سپاس گذار و شکر گذار در آنچه هستیم
⭐نبودن(فعل مضارع است یعنی همیشه)👈در رقابت نبودن با دیگران نخواهیم خودمون رو ثابت کنیم به دیگران،خدمون رو با دیگران مقایسه نکردن،ناراضی و نا سپاسی در آنچه که هستیم
ادامه در کامنت بعدی👇
خداراشکربابت این که امروزم را بااین قسمت از زندگی در بهشت شروع کردم ازشما استاد عزیزم و خانم شایسته هم متشکرم .اما مفهوم تنبلی و سرسپردگی درسر دو راهی های روزمره به نظر من دو چالش اساسی که هر شخصی است که پادراین مسیرروحانی می گذارد.وبی شک جوابهاکاملابه صورت هدایتی وازمنبعی معتبر داده شد ازنظر من امروز استادعزیزمون توی این فایل تفسیر فایل انگیزشی سایت رو خیلی فوق العاده بیان کردند.من لذت بردم مطمئنم توی قسمت بعدی استاد درمورد زندگی درلحظه توضیح می دن.بازهم سپاس گذارم ازشما. الهی شکر.
به نام خداوند وهاب
سلام خدمت استاد عزیزم وخانوم شایسته و همه هم فرکانسی های بینظیرم .
اقا داشتم صب میرفتم سر کار دیدم از تلگرام پیام اومد پیش خودم گفتم اااااان این فایله تازه از تنور اومده بیرون و با کلی احساس خوب نشیتم توی ماشین و دیدم و خدا شااهده چقدر کمکم کرد این صحبت ها.و چقدر باور فراوانی .قانون تکامل رو بیستر یاد گرفتم.عالی بود .استاد ست گردنتونم یه عالیه دیگه حرف نداره.و چقدر ایمانم بیشتر شد به خداوند وچقدر فهمیدم همون بار اول که میگه این راه دروستع اعتماد کنم و تسلیمش شم.و بگذارم تکاملم طی شه.واقعا استاد عزیزم عالی بود حرف نداشت بی نهایت ارزوی سلامتی.خوشبختی .وثروت رو برای شما و همه دوستای عزیزم دارم .و سپاس گذار شما هستم فعلا دوستون دارم
به نام خدا
سلام به استاد و خانم شایسته و دوستان عزیز .خوشبختی از نظر من اینه که شرایطی پیش اومده که میتونم خیلی بهتر رو باور هام کار کنم و روی علاقم کار کنم و حتی در حالت قرنتینه هم نیستم محلهی ما ی حالا روستایی داره که من میتونم به باغ پدرم و ..برم ،خوشبختی همین الانه که پدرم ی کاسه پسته و بادام بهم داد😂😂درمورد انگیزه راسش من چند وقت پیش به این موضوع فکر میکردم و همین جواب به ذهنم رسید و ی عامل دیگه هم این که اهرم رنج و لذت جابه جا میشه ی مثال از خودم میزنم.من عاشق ساخت و ساز هستم دقیق نمیدونم در چه حوضه ایش اما میدونم که در همین مسیره. من برای اموزش آموزش رفتم کارگری تا کار بکنم و یاد بگیرم و تقریبا مجانی کار کردم به دلیل این که باور داشتم که اگر میخوام چیزی رو یاد بگیرم باید از راه سخت باشه .چندین ماه اول خیلی با انگیزه و شور و شوق سر کار میرفتم و ی کار اشتباهی هم که میکردم این بود که به دلیل این که از نظر اون مهندس آدم زرنگی به نظر بیام خیلی سخت کار میکردم که اصلا قرار نبود که من زیاد کار کنم که بعدا وضیفم شده بود ی جورایی و حدود یک سال اون جا کار کردم اما به خاطر کار زیاد فیزیکی که انجام میدادم خیلی بی انگیزه شدم و با حقوقی که اونجا گرفتم کلاس های نقشه کشی سبتنام کردم با این که نقشه کشی خیلی راحته من هم وقتی سر کامپیوتر هستم لذت میبرم ولی کل کار گردنم به دو ساعت می رسه این موضوع به ذهنم رسید که من همون تصویری که در مورد کارگری کردن دارم در مورد این کار هم دارم و به عنوان ی کار سخت بهش نگاه میکنم تا ی کار لذت بخش ی دلیل دیگشم عجله کردن که میخوام زود همه چیز حل بشه و من زود یاد بگیرم و کار را شروع کنم که هنوز خیلی خیلی در مورد این موضوع مشکل دارم .من سعی میکنم دیگران را از ذهنم بیرون کنم هر فکری که دیگران داخلش وجود داشته باشند چون در ذهنم که تجسم میکنم اگر دیگران باشند به خاطر ثابت کردن خودمه و.. و دوباره احساسم بد میشه و باعث میشه که خودم رو دوباره با دیگران مقایسه کنم.
ممنون که کامنت من روخوندید دوستون دارم.
مریم خانم چه لبخند زیبا و دلنشینی دارد. آرامش به آدم می دهد. واقعا وقتی کسی حالش خوب است و با خودش در هماهنگی است از چهره اش پیداست. یک زمانی ما کنجکاو بودیم که چهره خانم شایسته را ببینیم. البته یک زمانی نمی دانستیم که عزیز دل استاد و خانم شایسته هر دو یکی هستند. شاید برایمان قابل باور نبود که کارمند استاد عزیز دل استاد باشد و کسی باشد که استاد همیشه درباره جادویی بودن این رابطه صحبت می کند. چون اغلب خاطرات ما از رئیس و کارمندی یک رابطه خشن و خشک بوده است.
چیزی که استاد همیشه دنبالش بوده آزادی بیشتر و بیشتر است و آروی هم این آزادی را می دهد. خانه چیزی است که آدم را به یک نقطه وصل می کند و وقتی می پرسند اهل کجا هستی مثلا می گویی اهل تمپا هستم. اما وقتی آروی داری اهل هیچ جا نیستی. دلبسته هیچ جا نمی شوی و اجازه حرکت و گسترش و تجربه جهان را به خودت می دهی. هر جای زیبایی را دیدی می توانی خانه سیارت را آنجا پارک کنی و از محیط آنجا لذت ببری و از امکانات خانه ات هم استفاده کنی. وقتی استاد در سنین نوجوانی کسب و کارش را شروع کرد هدفش آزادی مالی بود. وقتی در ۱۹ سالگی ازدواج کرد هدفش آزادی در خانه بود. وقتی به بندرعباس مهاجرت کرد می خواست از قید و بند اهل و تعلق به یک مکان خارج شود. وقتی از شرکتش استعفا داد می خواست آزادی در کسب و کار خودش را تجربه کند. الان هم آروی و هر چیز دیگری در زندگی استاد عباسمنش از اهمیت آزادی برای ایشان نشات می گیرد و این چیزی است که به ایشان احساس آرامش و خوشبختی می دهد.