سریال زندگی در بهشت | قسمت 107 - صفحه 1

سلام بر استاد بزرگوار و خانم شایسته عزیز دل ، عرض ادب و احترام ،

و سلامی پر از عشق خدمت تمام دوستان عزیزم در این سایت پر از برکت و فراوانی

🌹🌹🌹🌹🌹

داشتم با خدا قدم می زدم ، امروز هوا در شیراز بارانی است

خدا گفت لیلا برو از جاده ی امن خدا دیدن کن ، همانجا که من برکت هایم را به بندگانم نشان دادم ، الرحمن ، فبای آلا ربکما تکذبان

گفتم کجا ، خدا فرمود ، قصر استاد

، همان که تاج سلیمانی بر سر دارد و سبد زندگیش پر از فراوانی است ، لیلا راه را بلدی ، گفتم بارها این مسیر را رفته ام ردپای تو در جای جای این زمین زیباست ، مرغابی ها عجب زیباست ، خالق زیبایی ، آفرین بر تو ،

می دانم که می دانی خدای مهربانم ، ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست ، اما بعضی به دنبال پول می روند و به قول خودت در قرآن آنان که از یاد تو غافل شوند معیشت شان تنگ می گردد، اما آنان که تو را بخوانند ، و هدفشان نیکویی ، دانایی و خوبی باشد تو به آن ها رزق و روزی بی نهایت عطا می کنی،

به خدا گفتم همان که علی علیه السلام فرمود ، دو نوع رزق داریم ، همان رزقی

که مردم به دنبالش می روند و محدود است و آن رزقی که خودش به دنبال ما می آید و فراوان است خدا فرمود درست است اما

بگو مواظب باشید ، به دنیا وابسته نشوید که آخرت را که سرای ابدی هست از دست می دهید و وابستگی به مال و اولاد شما را از یاد من غافل نکند ، میان من و شما جدایی می افکند ، شما فقط امانت دار این اموال و اولاد هستید و همیشه ‌مرا بپرستید و روی غیر خدا حساب باز نکنید که شرک ظلم بزرگی است

به خدا گفتم ، تو را وهاب و رزاقم می خوانم

عجیب خدا سکوت می کرد تا من با او سخن بگویم و از خدا سوال کنم

به خدا گفتم یادت هست ، روزی در یخچالم حتی یک عدد نان خالی نداشتم ، خدا گفت یادم هست

بعد تو مرا به بهشت استاد هدایت کردی ، خدا گفت یادم هست ، ولی امروز مثل استاد یخچال زندگی ام پر است از فراوانی ، من هم مثل شما از سایت دیجی کالا سفارش می دهم ، یادم هست خدایا یادم هست شکرت شکرت شکرت

آن روزها حتی پول یک نان و تخم مرغ هم نداشتم که فرزندم را سیر کنم ، نان خشک های خانه را فروختم تا بتوانم برای فرزندم تخم مرغ بخرم و یک عدد آن

آن روزها هم خدایا تو بودی اما من تو را نمی شناختم

آمده ام بگویم این همه فراوانی در دشت استاد حاصل برکت خدایی است که بی منت و بی توقع می بخشد ،

خدا گفت لیلا علتش چیست که امروز تو هم می توانی مثل استاد تا بگویی موجود باش موجود می شود

گفتم ، آن روز که آموختم ، از نشانه های مومن در آیه سه سوره بقره این است، ایمان به غیب ، توجه همیشگی به خدا و از آنچه که روزی شان کردیم انفاق می کنند

خدا گفت احسنت ، بعد فرمود لیلا

گفتم جانم، می دانی که هرکه بامش بیش برفش بیشتر ، گفتم یعنی چه ، فرمود به اهل سایت استاد بگو به میزانی که به شما عطا کردم ، باید بیشتر انفاق کنید ،

گفتم چشم، خدا فرمود بگو این انفاق ها به سمت خودتان باز می گردد ، خدا فرمود حالا که زندگیت پر از فراوانی است بدان حاصل زمانی است که هر چه داشتی ، نیمی از آن را در راه خدا می بخشیدی و روزی که هیچ نداشتی

با محبت با یتیمان برخورد می کردی و سائلان را با زبان خوش ،

از درب خانه راهنمایی می کردی و من مدام به تو دل داری می دادم ، روزی عزیز مصر تو را به بارگاهش راه می دهد ، منظور خدا استاد عباس منش بود ، و سپس تو مثل یوسف به ثروت و فراوانی میرسی

که داستان یوسف عبرتی است برای اهل عالم ، که وقتی خودتان صالح و درستکار شوید ، رزق شما از آسمان می آید ،

و به میزانی که بیشتر ببخشید بیشتر به شما می بخشم

بگو لیلا ، مواظب باشید که وقتی می خواهید انفاق کنید ، شیطان به شما وعده ی فقر و تنگدستی ندهد

گفتم خدایا می شود مرا بغل کنی ، چه قدر در مقابلش کوچک بودم ، ذره ای کوچک ، در مقابل خدایی بزرگ ، گفت روی دوشم بنشین تا تو را ببرم به مزرعه استاد ، و من نشستم ، آدرس خدا ، زیبایی بود ، تخم مرغ هایی که استاد خریده بودند مرا یاد آن روز می انداخت که حتی یک لقمه غذا نداشتم

خدا گفت یادآوری کن به خودت و به دوستانت که شکرگزار باشند، حتی از هوایی که تنفس می کنند و به غیب ایمان بیاورند و به اندازه ای که بخشنده باشند ما هم به آن ها می بخشیم ، که تجارتی سودمند می افتد که خدا آن را ضمانت کند

پس اگر ظرف باورهایت بزرگ تر شد ، یک دهم انفاق را افزایش بده ، و از خدا بپرس حالا که نعمتم افزایش یافته چه میزان باید در مسیر خوشنودی تو انفاق کنم ،

پس عصای خودیت را بیفکن و بدان هر که به خدا قرض نیکو دهد خداوند به او چندین برابر عطا می کند ، قرآن می فرماید نه دست خود را تنگ بگیر و نه دست خود را آن قدر گشاده که محتاج شوی ،

امروز خدا مرا روی دوش خود نشاند تا دوستان بدانند چگونه استاد ، سبد زندگی هر فردی پر از تخم مرغ و نان های مختلف و فراوانی و برکت می شود ، و لیلا بدان آنان که در راه خدا انفاق نمی کنند و بخل می ورزند ، ما آن ها را برمی داریم و نسلی را پدید می آوریم که بتوانند انفاق کنند ، زیرا که انفاق موجب گسترش جهان هستی پروردگار است

استاد همیشه دلم می خواهد موفقیت هایم را برای شما ودوستانم شرح دهم ،

وقتی که خدا فرمود قصه های مثبت را برای کودکان بنویس که قوانین الهی را از کودکی بیاموزند و خدا می گفت و من می نوشتم ، امروز کودکانی که قصه های مثبت را گوش می‌دهند با صدای نازشان برایم فایل ضبط می کنند و می گویند خاله لیلا ، احساس خوب ، مساوی اتفاق خوب ، دلم می خواهد از خوشحالی فریاد بکشم ،

پس خوب زندگی کنیم و جهان را جای بهتری برای زندگی کردن نماییم

در خدا شاد و پیروز باشید