https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/12/abasmanesh-16.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-12-28 10:00:192021-12-30 06:59:33سریال زندگی در بهشت | قسمت 243
130نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام و درود به استادان عزیزم جناب عباسمنش و خانم شایسته جان🙋♀️🥀🥀🥀
وسلام به دوستان همراه این قسمت🙋♀️
این فایل به چند قسمت تقسیم شده
اولین قسمت مربوط به سفر رفتن استاد از پرادایس به سمت تمپا هستش.. گویا تصمیم بر این گرفته شده که هر کدام از استادانمون جداگانه روی ایده ها و افکارشون برای کارهاشون تمرکز کنند و بخصوص اینکه استاد برای تحقیق دوره ی جدید ی از دروس سایت هدف و ایده ی جدیدی رو در نظر دارند تا تمام اون افکار و ایده ها و اهداف شون رو بتونند روی کاغذ بیارند و بعدش مراحل بعدی که مراسم رونمایی از این پروژه ی جدید رو برای بروبچه ها ی این سایت بنمایش بگذارند من که خیلی برای نوآوری های استاد خوشحال هستم چون استاد همیشه در چنین زمینه هایی تجربه کافی دارند ..
خُب بقول معروف استاد توشه راه رو برداشتن با کلی وسایلی که داخل کوروت قرمز خوشگرنگمون گذاشتند با کوله پشتی نایک و چمدان و کتونی جدید و deron عزیزمون پیش بسوی دوره های جدید و پروژه ی جدید .. خدارو شکرت که استادمون همیشه دنبال هدف های جدیدی هستند .. که البته آقای بروانی هم اومدن بدرقه استاد برای خداحافظی و یک نظارتی هم به صندوق عقب کورت انداختد و خلاصه یقین پیدا کرد که استاد قصد سفر داره … ( بنظر من حیوانات و کلا تمام چیزهایی که در این جهان هستی وجود داره از یک سیستم هوشمندی برخوردار هستند ) و بعد از مراسم خداحافظی عاشقانه 😍😍💚❤💚 و عشقولانه ی بسیار صمیمی هر یک بسمت هدف های جداگانه ای از فرصت های تنهایی شون نهایت استفاده را بکنند..
خدا بهمراهتون 👏👋🖐خیر پیش استاد جان 👋 انشالله سفر پُرباری باشه .. ما هم منتظر سوغاتی این پروژه تون هستیم
چقدر خوبه که هر چند وقت یکبار خلوت گزینی کنیم و بهترین گزنیه را برای کنترل ذهن و تمرکز به افکار مون فرصتی
بخودمون بدیم … هرچند این فاصله ها و دوری ها یک حال و هوای تازه ای رو به زندگی می بخشه و برای کسانی مثل زن و شوهرها و یا افراد خانواده و یا دوستان و یا فرزندان و یا حتی این فاصله ها در مورد اشیا و لوازم و خانه و زندگی میتونه باشه..
دومین قسمت آنباکسین خانم شایسته است برای حل مسعله….
دوتا روتختی تشک محلفه ای محافظ bamo که از الیاف گیاهی است یعنی کلا پارچه های بامبو از جنس گیاهی است و بسیار الیاف لطیف خوبی است برای روی تشک که قابل شستشو هستش
وباعث میشه که تشک کاملا تمیز و بهداشتی باشه . و دوخت فوق العاده عالی داره و همچنین کش دوزی دورتادوری داره که نصب آن بر روی تختخواب راحت و آسون هستش .. مبارکتون باشه👏👏😍 از آمازون هم تشکر میکنیم برای اینکه هر آنچه رو سرچ کنیم موجود است🥀🥀👏
حل مسعله بعدی👇👇
بررسی محوطه زندگی برای اینکه ببینیم چیزی از دیده گانمون جا نمونده باشه…لوازم لازم چکش و بست های پلاستیکی زیپ تای و چوب پایه و محافظ برای محوطه ای که با فنس الکتریک حصار شده تا مرغ و خروسا و بزبزی هامون خارج نشن ولی گویا ی قسمت انتهایی این فنس فضایی برای محل عبور وجود دارد و خانم شایسته عزیز تدبیری اندیشیدن که با وسایل اضافی که از قبل بلااستفاده بوده دوباره بکار بگیرند .. که یک چهار چوب توری را با استفاده از بست های پلاستیکی به قسمت انتهایی این فنس الکتریک اتصال داده شده و همچنین با شاخ و برگ های خشکیده آن قسمت مهار شده تا از عبور و خارج شدن این حیوانات جلوگیری بعمل بیاید انشاالله که این ایده جوابگوی حل این مسعله باشد به امید خدااا
قسمت بعدی نظارت این مرغ و خروساست که خانم جیلی تنها همچنان با حرکات زیبایش میگه نوازشم کنید و خودشو برای خانم شایسته لوس میکرد🤗
چه غروب زیبایی چقدر خورشید می درخشه واقعا چه غروب زیبایی .. چه آسمان زیبایی رو میشه در هر ساعتی ببینیم خدارو شکرت برای تمام این طلوع
و غروب های بینظیر الهی.. خداااایاااا شکرت
قسمت بعدی..
آپدیت دوره روانشناسی ثروت ۲ و ۳ و
دوره کشف قوانین و جهان بینی توحیدی
اضافه کردن و بروزرسانی بخش هایی از اون آگاهی های کارگاه در دبی بوده که مناسب مدیریت برای کسب و کار در دوره مدیریت کسب و کار روانشناسی و ثروت ۲ هستش..
دقیقا چقدر خوب شده که استاد با یادگیری این قوانین و آگاهی ها در بندر عباس و توانایی هایی که هم درست و مناسب درک کردن وفهمیدن و هم بخوبی توانایی تدریس و آموزش این آگاهی ها رو داشتند.. یعنی مسایل و حل مسایل یک کسب و کار رو راند کند و برای کسانی که میخواهند در مسیر حل مسایل کسب و کار باشند به یک کارآفرین موفق تبدیل شوند و یکی از این تمرین ها برای مدیریت کسب و کار به این شیوه است که طبق قوانین هر کاری باید به آسونی انجام شود و خیلی پیچیده نباشد .. چقدر خوب شد خانم شایسته جان که این آسانی کارها رو دوباره یادآوری کردید و منو یاد استاد انداخت که همیشه در بریدن درختان این نکته رو یادآوری می کردند که کارها باید همیشه به آسانی انجام شود و همیشه می گفتند که هر کاری که بسختی انجام شود یعنی مسیر اشتباه خدایاااا شکرت که استاد عزیزمون استاد ه استادان شده و خداوند این رسالت رو قلبشون انداخت و هدایت شدن به این شیوه آموزش و تدریس قوانین جذب و موفقیت و مباحث توحیدی و قرآنی خدایاااا شکرت
قسمت بعدی
اره میلواکی برای بریدن درختان برای این حیوانات هستش که این محوطه رو محصور کنند و بعد از اتمام کار با فیت فیت گفتن به این حیوانات باعث شدع که شرطی بشن و با سرعت بسمت اون قسمت میدویدن تا غذاشونو بخورند . چقدر خوبه خانم شایسته جان شما احساسات تون برای نوازش کردن اینها کنترل می کنید بقول شما احساسات رو مدیریت کردید
شیرین خانم هم که بدرخت آویزون شده بود چقدر هم خوشکل میدوید .. آخ جیگرشو برم عزیزم.. وقتی میدوید گوش هاش بالا و پایین میپرید و خوشکل میشد خدااااایا این مرغ و خروس ها چقدر خوشکل میدویدن .. چقدر دیدن این صحنه ها لذت بخشه .. خدایاااا شکرت
ای جانم بزبزی مخمل قشنگمون دوقلو بدنیا آورده چقدر هم بچه هاش خوشکلن خدایاااااا چقدر لذت بخشه.. چقدر شیر خوردنشون زیباست .. وای خانم شایسته جان چقدر لحظه ی زیبایی بود که شما یهویی متوجه ی بدنیا اومدن این دوتا کوچولو ها شدید … یکیش که اولش شما رو دید و دنبال شما میومد چقدر بامزه بود چقدر من خوشحال بودم همش میخندیدم و شاد بودم همش داشتم شکرگزاری می کردم….
وللللللییییییییی
وقتی خانم شایسته جان🥀 فردای آنروز صبح زود با ذوق رفتین که به این بزبزی های تازه متولد شده سرکشی کنید با یک اتفاق و یک تضادی مواجه شدید که برای این مخمل و یکی از بچه های بزبزی مون اتفاق افتاد .. وقتی این خبر رو شنیدم کلی ناراحت شدم و حالم گرفته شد
و بیشتر برای ایینکه شما با ذوق رفتید که به اینها سر بزنید یهویی با چنین صحنه ی نامناسب مواجه شدید و اینکه در نهایت خوشحالی یهو شوکه شدید ..داشتم با خودم فکر می کردم 🤔🤔🤔🙄🙄 که چه صحنه ی ناجالبی بود .. فکرشو بکن روز قبل تا به امروز چقدر تغییر بوجود آمد ..🤔🤔 یک روز اینقدر خوب و عالی شاد شدیم و امروز دقیقا برعکس شده و این قسمت برام خیلی درس داشت
و در ادامه چنینی موردی با
صحبت کردن با استاد که گفتند الخیر و فی ماوقع آرام شدید واقعا استاد عزیزمون چقدر کنترل ذهن داشتند وووو تحسین تون کردم که چه اعتماد بنفس خوبی داشتید که توانی کنترل ذهن رو بطور تمرکزی روی این موضوع با دلایل منطقی براتون بوجود آمدد که حداقل یک روز رو در کنار این عزیزان شاد و خوشحال بودید و از لحظه های بودن با اونها در همون مقطع زمانی لذت بردین .. طبیعت چقدر درس داره که تمام این تولد و مرگ ها نگاه گذرا به این جهان رو
بما نشون میده … حتی تغییر فصل ها و با ریختن برگ ها در فصل پاییز و رشد و شروع سرسبزی در فصل بهار و از از بین رفتن حیوانات در طبیعت بما این تضادها رو گوشزد میکنه..
واقعا این تضادها در زندگیمون مدام داره بهمون یادآوری میکنه که قدر لحظات شیرین و زیبا و قشنگمونو بدونیم…
با اینکه امروز این فایل رو دیدم و اون لحظات زیبای این بچه های تازه متولد شده رو دیده بودم ولی کلی زمان برد تا ذهنمو کنترل کنم و بتونم این کامنت رو بنویسم و خیلی طول کشید تا برای نوشتن تمرکز کنم .. چون این از دست دادن های عزیزان خیلی سخت و دردناک هستش بخصوص اینکه یکماه دیگه سومین سالگرد آسمانی شدن مادرم هستش ولی هنوز نتونستم با این قضیه کنار بیام … البته این کنار نیومدن نه معنای قبول نکردن باشه بلکه بمعنای دلتنگی از این دوری ها و فاصله های زمانی زیادهستش..
بقول خانم شایسته عزیز بعد از اینکه متوجه از بین رفتن این بزبزی ها شدند به یک نکته ی خوبی اشاره کردند….
اینکه در طبیعت و یا کلا باید درک کنیم که این تولدها و مرگ ها ماندنی نیستند و باید از همون لحظاتی که در اختیار داریم ازشون لذت ببریم و شاد باشیم و بقول معرف قدردان و شکر گزار لحظاتمون باشیم ..
واقعا بقول استاد در فایل های قدیمی شون همیشه می گفتند این دنیا رو زیاد جدی نگیرید
خیلی ممنون و سپاسگزارم خانم شایسته جان که این فایل رو روی سایت قرار دادید
اول از همه بگم از دیدن این بره ها چقدر خوشحال شدم و چقدر ذوق کردم و چه حس خوبی داشت…
و اینکه اینقدر زود مردند اصلا معلوم نیست چرا و بنظر من خیلی هم آدم نباید دنبال چرا بگرده..بهرحال خدا یه روزی نعمتی رو میده و یه روزی هم نعمت رو میگیره و طبق درس های استاد، طبق قانون خداوند، طبق درس های قرآنی، طبق شخصیت های قرآنی من باید بتونم احساسم رو خوب کنم.
این راحت نیست و البته کار هرکسی هم نیست.
این کار یه ذهن قویه
اولش که گفتین بره مرد یه ذره نگرانی اومد ولی وقتی بعدش گفتید کل روز قبل باهاشون بودین و از بازی باهاشون لذت بردین و از تماشا کردن شون لذت بردین گفتم خب پس…به قول استاد شما گل رو زدین…
ما گل رو زدیم…وقتی از اون نعمت هایی که داریم نهایت استفاده مون رو میبریم..
کل داستان زندگی ما میتونه همین باشه..اینکه ما باید از نعمت هامون نهایت استفاده رو ببریم تا وقتی زمان رفتن رسید بتونی راحت دل بکنی…بتونی جدا بشی و بتونی رها بشی..
برای من این جداشدن و این آزادی شما دو عزیز خیلی جالبه و خیلی قابل تحسینه که اینقدر راحت هستین و اینقدر راحت جدا میشین تا اینکه بتونید قدر هم رو بیشتر بدونید و از زمان آزادی که دارین استفاده کنید و تمرکز کنید رو کارتون.
استادجان نمیدونم چرا ولی با دیدن این فایل احساس خیلی عجیبی پیدا کردم
اتفاقاتی که در این چند روزی که توی این فایل افتاده برام جالبه
اول از همه رفتن شما به تمپا برای دوره ی جدید و آگاهی های قدرتمند تر
منو یاد حضرت محمد انداخت که برای اینکه تنها باشه میرفت غار حرا و چندین روز اونجا میموند تا خداوند بهش الهام بکنه و ایشون در آرامش بتونه دریافت کنه
وقتی کوله پشتی و چمدون این سفر تون توحیدی رو دیدم وقتی شما رو دیدم دلم میخواست فقط گریه کنم چقدر امروز فرق داشتین استاد
ان شاءالله که موفق باشید
امروز صبح موقع پیاده روی فایل هدایت الهی تون رو گوش میدادم این فایل جدید نیومده بود چقدر این فایل هدایت الهی تاثیر گذاره برای من توی اون فایل گفتین قرآن گفته هایی است که حضرت محمد تونسته بشنوه این خیلی حرفه که آدم بتونه درکش کنه که خداوند گفته و الهام کرده ولی شنیدنش خیلی مهم که بشنوی
فایلی که صبح گوش دادم این قسمت رو برام کاملا واضح کرد تاحالا دوبار دیدم این فایل بینظیر رو و هر باری که دیدم اون حس عجیب رو تجربه کردم شما رفتین تا در سکوت و آرامش الهامات قلبتون رو گوش بدید و گسترشش بدید
برج تمپا یعنی غار حرا برای شما ان شاءالله که سربلند و پیروز برگردید
خدا میدونه که چه دوره ی بینظیری بشود به امید خدا و ان شاءالله که لطف خداوند شامل حالم بشه و در مدارش قرار بگیرم و بتونم دوره هاتون رو تهیه کنم
اینا همش هدایته برام خدایا شکرت
چقدر تحسین میکنم شما رو بخاطر این رابطه ی عاشقانه که فقط عشق و لذت بدون هیچ وابستگی ای
اینقدر دیدم افرادی رو که فقط روزهای جمعه باهم هستن و خدا خدا میکنن که کاش زودتر شنبه بشه طرف بره سرکار اما این رابطه شما بهم یاد داده که زندگی واقعی یعنی این
اینکه با عشق کنار هم زندگی کنیم نه با زور
با محبت زندگی کنیم
بهم یاد دادین که اون رابطه هایی که از اطرافیانم دیده بودم رو بریزم در سطل زباله ی ذهنم و با دیدن زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا یه رابطه و عشق واقعی رو بسازم در ذهنم
چقدر شجاعت خانم شایسته رو تحسین کردم که معلوم نیست تا کی در پرادایس تنها باشه
که این تنهایی از دید بقیه شاید تنهایی باشه ولی ما هیچ وقت تنها نیستیم یعنی اصلا نمیتونیم تنها باشیم چون این نیرویی که درون ما هست تمام جهان رو فرا گرفته
خانم شایسته هم روی دوره ها کار میکنه و هم به بچهای پرادایس رسیدگی میکنه تحسین تون میکنم👏👏👏👏👏👏👏
عزیزم شیرین چقدر قشنگ روی دو پا ایستاده بود و برگ میخورد همش از نیروی خداونده
خدایا شکرت اردکا چقدر بزرگ شدن
چقدر ذوق کردم با خوشحالی خانم شایسته عزیز موقعی که بزغاله های ناز نازی رو دیدن قشنگ حسشون رو درک کردم واقعا خیلی خوشحال شدم با دیدن اون دوتا بز کوچولو
راستش با دیدن بزغاله ها گفتم خانم شایسته دوباره میگن که بچها برای این بزغاله ها اسم انتخاب کنید در ادامه ی فایل با ذوق داشتم فکر میکردم که چه اسمی بهشون میاد که رسیدم به اونجای فایل که خانم شایسته گفت مخمل و یکی از بچهاش مردن
خیلی ناراحت شدم ولی گفتم مخمل ماموریتش رو در این دنیا انجام داده و وقتش دیگه تموم شده بود و رفت از دنیا
بچه اش هم فقط اومده بود که شما و ما از دیدنش زیبایش و از صدای زیباش لذت ببریم بره دقیقا مثل بچه ی انسان که فقط ماموریت یک روزه داره و دوباره برمیگرده
همه جنبده های یا همه ی چیزهایی که در این جهان هستن هممون یه ماموریتی داریم حتی یه برگ کاغذ توی دفتر که ریشه اش از درخت شروع میشه و هی تغییر شکل میده تا به کاغذ میرسه
چقدر تحسین کردم خانم شایسته رو که اون روز کل وقتشون رو گذاشتن تا از وجود بچهای مخمل لذت ببره و ما روهم شریک کنه در اون لحظه ی زیبا
این خـــیـــلـــی باید برامون درس داشته باشه تا چیزی رو داریم از وجودش لذت ببریم و با رفتنش حسرت نخوریم که نگیم ای کاش اینجوری میکردم و اونجوری میکردم
الان که دارم این کامنت رو مینویسم فکر میکنم فقط جسمم اینجاست و نمیدونم چرا اینجوری شدم با دیدن رفتن استاد به سفر توحید حالم دگرگون شده
وای خدا چقد این فایل عالییییییی بود خدایا چقد قشنگ بود من از ذوقم وقتی به خودم اومدم دیدم چقد اشک خوشحالی ریختم من عاشق حیونهام و واقعا با زندگی در بهشت زندگی میکنم چقد لذت میبرم بهترین زمانهای روزم یاعتهایی هست که زندگی در بهشت رو میبینم وواقعا تا حالا هیچ وقت انننننتقد زیاد آرزو نداشتم جای مریم جون باشم تا امروز البته که همیشه فکر میکردم این آرزو رو دارم ولی امرو دیگه آخرش بود انقد که با تمام وجووووودم گفتم خدایا خوشبحالش منممممممم میخوام خیلی ،چقد خوب بود دلم هنوز به جوریه از این همه زیبایی مریم جون واقعا تو بینظیری که تو این شرایط هستی انگیزم بیشتر و بیشتر شد برای رشد و این که روی خودم کار کنم و درخواست کنم خدایا خیلی خوب بود
امروز از لحظه ی اولی ک توی زندگی در بهشت دیدم به قول مریم جان آقا دارن میرن تمپا و شما در بهشت میمونی یه حس عجیب غریب و از طرفی فوق العاده داشتم.نمیدونم اینقدر این زندگی و احساسات شما رو با تمام وجودم حس میکنم ک انگار زندگی خودم هست.چقدر بی نظیره که دو نفر به این قدرت و درک رسیدن ک هرازچندگاهی برای وجود عزیز خودشون وقت میگذارن و در صلح کامل از هم جدا میشن تا روی خودشون ودغدغه هاشون تمرکز کنن تا بهتر و بهتر بشن ودوباره کنار هم قرار بگیرن.این یه حس ارزشمندی هست برای هرکسی ک خودش رو دوست داره و میخواد مدتی رو با خودش تنها باشه تا ب امورات شخصیش برسه.این واقعا درس تاثیر گذاری برای من بود مخصوصا موقع خداحافظی که با گفتن عاشقتم عاشقتم یه حس ناب خداگونه رو که سرشار از عشق و بدور از وابستگی هست رو بهم منتقل میکرد.اینکه مریم عزیز چقدر قوی و به حق شایسته هست که در چنین موقعیتی در یه مکانی مثل پرادایز تنها اما قدرتمند،جسور و توانا میمونه و به امورات مختلف رسیدگی میکنه. واون لحظه ک با دیدن ببعی ها اینقدر ذوق میکنه و منم با دیدن این تصاویر سرتا پا شادی و حس خوب شدم انگار ببعی های خودم بدنیا اومدن و چه صحنه بی نظیری بود اون صحنه ها ک بچه ها بسمت مادرشون رفتن و شیر خوردن.اینکه مادر وسط ایستاده بود و بچه ها رو بسمت خودش فرا میخوند تا بیان و شیر بخورن یه حسی بهم داد که باید برای رسیدن ب خواسته هات همیشه حرکت کنی. و رسید ب لحظه ای ک مشتاق بودم صبح بشه و بریم بچه های تازه متولد شده رو دوباره ببینیم و مریم عزیز گفتن ک متاسفانه مامان و یکی از بچه ها فوت شدن یک لحظه از درون فرو ریختم و حس ناراحتی عمیقی کردم اما با هر کلام مریم جان دوباره ب خودم یاداور شدم که این دنیا محل گذره و چقدر خوب که اون لحظه های شیرین رو تا بودن دیدم و لذت بردم و چقدر خوبتر ک فیلمش هست که بازم ببینم و کیف کنم. و اینکه درسی که همیشه باید به خودم یاداوری کنم ک همین لحظه روددریاب که ممکنه یک دقیقه دیگه نباشه.شاد باش لذت ببر برای چیزهایی ک میخواهی قدم بردار اما به هیچ چیزی وابسته نشو به نبود چیزی فکر نکن فقط خوش باش و کیف کن و لذت ببر و استفاده کن که در پس همین حال خوب ب هرانچه ک میخواهی میرسی.
استاد عزیزم مریم جان زندگیم با وجود شما و فایلهای استاد رنگ و بوی زیباتری به خودش گرفته حدودا یکسال هست که هرروز با اموزه های استاد گذشته و این اولین کامنت من هست در این یکسال بواسطه حس بی نظیر ودرس خوبی ک از این فایل گرفتم. به قول استاد جان در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید.
سلام خدمت استاد و خانم شایسته عزیزم بهترین اساتید زندگیم و تمامی دوستان آگاهم💜
خدا رو شکر بابت این زندگی بی نظیر 😍این رابطه توحیدی و این همه اگاهی و این همه دلیل برای احساس خوب 😍
تحسین میکنم رابطه توحیدی و بی نظیرتون رو که انقدر زیبا توحید و عمل و عمل و عمل حرف اول رو توش فریاد میزنه.عاشق این سبک زندگی واقعی هستم که باعث شده تو دل من و کلی از دوستانم اینجا هم خواستن این شکل از رابطه و زندگی جوونه بزنه😍تحسینتون میکنم هر دوتون رو و با عشق و اشک سرشار از شادی تو چشمام خدا رو بابت وجودتون تو زندگیم شکر میکنم. یه وقتهایی انقدر از دیدن تصاویر و فیلمهای زندگی شما دو نفر و اگاهی های فایلها به وجد میام که احساس میکنم درست مثل کتابهایی که زمان کنکور میخوندم و برای یادگیری بیشتر خلاصه نویسی میکردم و کنار همون صفحات میچسبوندم و بازخورد عالی داشت باید بیام و احساسم رو تو هر فایلی که به وجد میاره و اگاهی داره برام کامنت بنویسم که بهتر و فیکس تر بشه تو قلبم و عملم. اکثریت جامعه رو کاری ندارم خودم رو میگم که قبلا جز همین اکثریت و با همون دیدگاه مدام دنبال احساس خوبم دنبال خوشحال شدنم دنبال بهانه برای خوشحالی تو وجود دیگران میگشتم و نتیجش وابستگی بود.غافل از اینکه همه چی خودمم خودم زهرا خودم😍😍😍یه دوستی داشتم که حدود ۱۰ سال دوست بودیم دوستی به شدت خوب و زهرایی که به شدت بهش وابسته بودتا هر مساله ای پیش میومد بدون اینکه ذره ای فکر کنم و ذره ای بخوام دنبال توانایی های خودم برای حل اون مساله تو وجودم خودم بگردم زنگ میزدم سارااااا بگو چکار کنم؟!!!!!چقدر مشرک بودم که وقتی الان فکر میکنم زبونم بند میاد از این همه موهبت خداوند که من رو از اون شرک نجات داد که اون حجم از مسائل چرت و پرت رو به سارا هم انتقال میدادم هیچ وقت به روم نمیاورد و با آرامش گوش میداد و همیشه سعی میکرد راهکار ها رو بگه انقدر که یادم رفته بود خودم رو توانایی های خودم رو .۲ سال پیش بعد از ۱۰ سال دوستی یه مساله ای جدایی رو به وجود آورد که شاید اولش چون مشرک بودم یه مقدار درک نمیکردم اما الان هر روز و هر لحظه که به خودم نگاه میکنم و رشدی که تو شخصیتم تا به الان داشتم خدا رو بابت تنهاییم و اون جدایی سپاسگذارم و سپاسگذارم و سپاسگذارم انقدر که این حس و حال رو به داشتن و بودن با هیچ دوستی تعویض نمیکنم چون به خودم رسیدم زهرایی رو پیدا کردم که تفاوتی با سارا نداره تو هیچی وحتی بهتر میتونه خودش مسائلش رو حل کنه.وقتی از تنهایی و هوای تازه گفتین چقدر این هوای تازه این دوسال تو وجودم مرور شد که چقدر نفس کشیدن رو یاد گرفتم.خانم شایسته عزیزم استاد بی نظیرم الگوی عملگرای من و بقیه بچه های سایت چقدر من هر بار بیشتر ازتون یادمیگیرم.چقدر تحسین میکنم تلاشتون رو تمرکزتون رو که حرف نداره تو کار کردن رو قوانین فایلها و ضبط فیلم ها و توضیحاتتون رو کارهاتون و تدوین آموزشها که همزمان همش عالییییی پیش میره👏👏👏👏👏 چقدر این شرطی کردن و احساساتی نشدن به من تو خیلی مسائل داره هر بار کمک میکنه و چه ترمز بزرگی بود که وقتی پیداش کردم درهای رحمت الهی تو زندگیم هر روز داره بیشتر باز میشه و چه اتفاقاتی که از وقتی شکل گرفت که تو هر موردی احساساتی عمل نکردم.من هم هر روز بین ساعات تمریناتم اگه تو خونه طراحی کنم یه تایم هایی میرم تو حیاط به مرغ و خروس و بوقلمون هامون و به گوسالمون رسیدگی میکنم چون تو قفس هستندو زود به زود به آب و غذاشون رسیدگی میکنیم و یه گربه کوچولو که هر روز وقتی میرم به حیووناتمون رسیدگی کنم میاد و تو پرو پام میپیچه و غذا میخواد اوایل احساساتی میشدم و میومدم تو خونه براش غذا میبردم و خوشحالم بودم از این کار .بعد از چند روز دیدم این هیچ تلاشی نمیکنه و حتی یه وقتایی دقیقا مثل یه ادم با یه حالت ریلکس پا رو پا انداخته یه حالتی که حتما برنامم هست ازش تصویرسازی کنم 😁😁کنار لونه مرغ و خروسا نشسته و منتظر غذاشه و فهمیدم که من دارم با غذا دادن به این حییون آزاد کمک میکنم ضعیف بار بیاد الان هر روز میاد و اصلا بهش توجه نمیکنم فقط وقتایی که غذای مونده تو یخچاله دقیقا با یه حالتی که گربه هه دیگه میدونه فقط وقتی اون سمت حیاط میرم قراره بهش غذا بدم هدایتش میکنم به اون سمت و بهش غذا میدم و به خانوادمم گفتم این کارو کنند و خیلی سماجتش کمتر شده و انگار داره یادمیگیره که خودش هم تلاش کنه برای پیدا کردن غذا.زندگی در بهشت برای من خودش یه ابزار قوی برای کنترل ذهن هم هست.هر زمان میخوام از یه مساله ای اعراض کنم یکی از ابزارهاش همین دیدن فایلهای زندگی در بهشته که کلا حالم رو دگرگون میکنه و وجودم رو به بهشت هدایت میکنه
و علاوه بر این بازخورد عالی تو اتفاقات هر روزم داره که وقتی به سر نخش میرسم میرسه به تصاویر و فیلمها و آموزشها و اگاهیها.بله خانم شایسته کاملا درست میگین که استاد عباسمنش استاد عملگراییه و ما هم نمونه این حد از عملگرایی همراه با آموزشها رو تا به حال ندیدیم و واقعا برازنده این نگاه ویژه خداوند و تاثیر گذاری تو وجود این همه انسان هستن . آیه ۳۵ سوره قلم “افنجعل المسلمین کالمجرمین “این ایه ارامشی تو وجودم ایجاد کرده که حرفهای خانم شایسته در آخر فایل به شدت بیشترش کرد و تحسین میکنم این حد از تسلیم در وجود شما و عمل شما رو که خوشبختی دنیا و اخرت لاجرم نتیجه طبیعیش هست و این همه سعادت و خوشبختی تو زندگیتون که داره جرقه های نوید بخشش هم تو زندگی من هم خودش رو نشون میده و آغاز گر راهی شده که سرانجامش خداست.خدا رو شکر میکنم و عااااااشقتونم💜 به هر دوتون کلییییی خوش بگذره 💜💜💜💜
سلام به استاد جونم که عاشقشم و مریم جون مهربان و قوی که عاشقشم
امروز خواستم این متن و بنویسم که یادم باشد که من مسئول همه مسائل زندگیم هستم
خداراشکر میکنم که واقعا انقدر این پرادایس زیباست و واقعا بهشته و هر طرفش پر از نعمت و برکتو زیبایی
من خودم واقعا بی نهایت عاشق حیوانات هستم و واقعا دوست دارم این فضا رو تجربه کنم و واقعا اگر شما در این جایگاه هستید قطعا در جایگاه درست خودتون هستید و لایقش هستید یعنی اون صحنه ای که مریم جون از ٢ تا بزغاله ای که تازه به دنیا آمده بود من اینور فقط داشتم قربون صدقه میرفتم و عشق میکردم دوست داشتم محکم بقلشون کنم و فقط ماچشون کنم انقدر اینا ناز و زیبا بودن ولی امروز قصدم از این کامنت این بود که مریم عزیزم نمیدونی چقدر من امروز تحسینت کردم چقدر گفتم دمت گرم مریم جون چقدر قوی و شجاع و مستقل هستی و امروز فهمیدم باید هنوز خیلی حواسم به اعمالم باشه وقتی گفتی مادر و بزغاله به رحمت خدا رفتن و باید اون ها را جمع میکردی گفتم وای خدا دمش گرم چطوری به جسد اونا دست زدی و این حرفا خیلی تحسینت کردم من از هیچی حیوانی نمیترسم و همشون بغل کردم اما واقعا تو زندگیم نتونستم به جسدشون دست بزنم میگفتم چندشم میشه اما واقعیت من جرات این کار رو نداشتم من امروز بعد از دیدن فایل یه اتفاق جالبی افتاد که منو به فکر فرو برد گفتم تعریف کنم خوب از انجایی که عاشق همه حیوانا هستم و از دیدنشون بسیار لذت میبرم پشت تمام پنجره ها گندم خریدم و میریزم و وقتی کفتر ها میان میخورن و پشت پنجرم میان عشق میکنم و از دیدنشون کلی لذت میبرم امروز بعد از دیدن فایل امدم پشت پنجره اتاقم یه باکس گل تو ش گندم میریزم امروز دقیقا بعد از دیدن این فایل رفتم که براشون گندم بریزم با یه صحنه ای روبرو شدم که یکی از کفتر چاهی ها بقل گلدون افتاده بود و حرکت نمیکرد و کاملا بیحرکت بود من فکر کردم مرده البته از اونجایی که تازه کلی روی خودم کار کردم یعنی اگر قبلا یه حیوان و میدیم مرده یه روز گریه و ناراحتی میکردم ولی الان در حد چند ثانیه ناراحت شدم اما حتی یه لحظه هم فکر نکردم جسدشو خودم بردارم بندازم دور سریع همسرمو صدا کردم که بیاد اینکارو بکند و همسرم وقتی گلدون جابه جا کرد گفت زندس گیر کرده بوده و اون هم بعد از چند دقیقه حالش بهتر شد و پرواز کرد این مسئله برام یه چیزی را فهماند که مریم عزیز بزغاله و بز وو تونسته مدیریت کنه و جمع کنه حالا با هر ابزاری اما من یه کفتر چای که خودم نهایت با یه دستکش میتوانستم برش دارم و جرات نداشتم همسرم و صدا کردم باید و جالبش این بود که امروز یکی از خواسته هام این بود که خدا جون بهم کمک کن و راهم نشون بده و یاریم بکن که زنی قوی باشم و دقیقا بعد از این خواستم با این صحنه روبرو شدم این همون هدایت ربم که بهم فهماند که یاد بگیرم مسئولیت صددرصد همه مسائلی که باهاش روبرو میشم خودم به عهده بگیرم خدا هر لحظه واقعا در حال هدایت من هست عاشقتم خدای من همینطور که تو زندگیم کلی تغییر بینظیر ایجاد کردم باید بتوانم اینکار رو بکنم و احساساتی برخورد نکنم من خودم میتوانم از پس همه کارهام بربیام احتیاجی نبست که محتاج کسی باشم که یه سری از کارهامو به اون بسپارم
مریم جون پایدار و پیروز و ثروتمند و سلامت باشی که امروز خوب درسی ازت یاد گرفتم بسیار قابل احترام و قوی و شجاع هستی عاشقتونم
عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما ضمن آرزوی سلامتی و آرامش برایتان
از آنجا که هر آنچه زیبایی است از سوی پروردگار است و هر آنچه بدیست از سوی ماست و بدی ها احساس نارا بد میکنند تا ما مسیرمان را اصلاح کنیم و دوباره درگیر آنها نشویم و زیبایی و خوبی بهتر و بیشتر را تجربه کنیم
مورد تضاد مرگ بزغاله و مادرش نیز تضادی بود که در صورت رسیدگی و اصلاح ما تکرار نخواهد شد و ما زیبایی و خوبی بیشتر را تجربه خواهیم کرد
لذا پیشنهاد میکنم در صورت تمایل پس از زایمان و حتی پیش از آن با دکتران دامپزشک این موضوع را درمیان بگذارید و راهنمایی ها و پروتکل های لازم را بررسی بفرمایید
چراکه مواردی که حل آنها بسیار ساده است با عدم بررسی و آگاهی میتوانند ضربات نا مطلوبی را به جا بگذارند
مثال آن بررسی عرم جفت ماندگی در مادر هست که باید بررسی شود و اگر جفت ماندگی رخ دهد باعث عقونت و مرگ مادر خواهد شد در مورد بزغاله ها هم امکان بروز بسیاری از بیماری ها ویروسی و حتی شرایط نا مناسب محیطی را میتوان با پیشگیری های ساده درمان و محدود کرد
باز هم ممنون که وقت گذاشتید و این کامنت را مطالعه کردید
۲۴۳ قسمت
سریال بینظیر زندگی در بهشت
سلام و درود به استادان عزیزم جناب عباسمنش و خانم شایسته جان🙋♀️🥀🥀🥀
وسلام به دوستان همراه این قسمت🙋♀️
این فایل به چند قسمت تقسیم شده
اولین قسمت مربوط به سفر رفتن استاد از پرادایس به سمت تمپا هستش.. گویا تصمیم بر این گرفته شده که هر کدام از استادانمون جداگانه روی ایده ها و افکارشون برای کارهاشون تمرکز کنند و بخصوص اینکه استاد برای تحقیق دوره ی جدید ی از دروس سایت هدف و ایده ی جدیدی رو در نظر دارند تا تمام اون افکار و ایده ها و اهداف شون رو بتونند روی کاغذ بیارند و بعدش مراحل بعدی که مراسم رونمایی از این پروژه ی جدید رو برای بروبچه ها ی این سایت بنمایش بگذارند من که خیلی برای نوآوری های استاد خوشحال هستم چون استاد همیشه در چنین زمینه هایی تجربه کافی دارند ..
خُب بقول معروف استاد توشه راه رو برداشتن با کلی وسایلی که داخل کوروت قرمز خوشگرنگمون گذاشتند با کوله پشتی نایک و چمدان و کتونی جدید و deron عزیزمون پیش بسوی دوره های جدید و پروژه ی جدید .. خدارو شکرت که استادمون همیشه دنبال هدف های جدیدی هستند .. که البته آقای بروانی هم اومدن بدرقه استاد برای خداحافظی و یک نظارتی هم به صندوق عقب کورت انداختد و خلاصه یقین پیدا کرد که استاد قصد سفر داره … ( بنظر من حیوانات و کلا تمام چیزهایی که در این جهان هستی وجود داره از یک سیستم هوشمندی برخوردار هستند ) و بعد از مراسم خداحافظی عاشقانه 😍😍💚❤💚 و عشقولانه ی بسیار صمیمی هر یک بسمت هدف های جداگانه ای از فرصت های تنهایی شون نهایت استفاده را بکنند..
خدا بهمراهتون 👏👋🖐خیر پیش استاد جان 👋 انشالله سفر پُرباری باشه .. ما هم منتظر سوغاتی این پروژه تون هستیم
چقدر خوبه که هر چند وقت یکبار خلوت گزینی کنیم و بهترین گزنیه را برای کنترل ذهن و تمرکز به افکار مون فرصتی
بخودمون بدیم … هرچند این فاصله ها و دوری ها یک حال و هوای تازه ای رو به زندگی می بخشه و برای کسانی مثل زن و شوهرها و یا افراد خانواده و یا دوستان و یا فرزندان و یا حتی این فاصله ها در مورد اشیا و لوازم و خانه و زندگی میتونه باشه..
دومین قسمت آنباکسین خانم شایسته است برای حل مسعله….
دوتا روتختی تشک محلفه ای محافظ bamo که از الیاف گیاهی است یعنی کلا پارچه های بامبو از جنس گیاهی است و بسیار الیاف لطیف خوبی است برای روی تشک که قابل شستشو هستش
وباعث میشه که تشک کاملا تمیز و بهداشتی باشه . و دوخت فوق العاده عالی داره و همچنین کش دوزی دورتادوری داره که نصب آن بر روی تختخواب راحت و آسون هستش .. مبارکتون باشه👏👏😍 از آمازون هم تشکر میکنیم برای اینکه هر آنچه رو سرچ کنیم موجود است🥀🥀👏
حل مسعله بعدی👇👇
بررسی محوطه زندگی برای اینکه ببینیم چیزی از دیده گانمون جا نمونده باشه…لوازم لازم چکش و بست های پلاستیکی زیپ تای و چوب پایه و محافظ برای محوطه ای که با فنس الکتریک حصار شده تا مرغ و خروسا و بزبزی هامون خارج نشن ولی گویا ی قسمت انتهایی این فنس فضایی برای محل عبور وجود دارد و خانم شایسته عزیز تدبیری اندیشیدن که با وسایل اضافی که از قبل بلااستفاده بوده دوباره بکار بگیرند .. که یک چهار چوب توری را با استفاده از بست های پلاستیکی به قسمت انتهایی این فنس الکتریک اتصال داده شده و همچنین با شاخ و برگ های خشکیده آن قسمت مهار شده تا از عبور و خارج شدن این حیوانات جلوگیری بعمل بیاید انشاالله که این ایده جوابگوی حل این مسعله باشد به امید خدااا
قسمت بعدی نظارت این مرغ و خروساست که خانم جیلی تنها همچنان با حرکات زیبایش میگه نوازشم کنید و خودشو برای خانم شایسته لوس میکرد🤗
چه غروب زیبایی چقدر خورشید می درخشه واقعا چه غروب زیبایی .. چه آسمان زیبایی رو میشه در هر ساعتی ببینیم خدارو شکرت برای تمام این طلوع
و غروب های بینظیر الهی.. خداااایاااا شکرت
قسمت بعدی..
آپدیت دوره روانشناسی ثروت ۲ و ۳ و
دوره کشف قوانین و جهان بینی توحیدی
اضافه کردن و بروزرسانی بخش هایی از اون آگاهی های کارگاه در دبی بوده که مناسب مدیریت برای کسب و کار در دوره مدیریت کسب و کار روانشناسی و ثروت ۲ هستش..
دقیقا چقدر خوب شده که استاد با یادگیری این قوانین و آگاهی ها در بندر عباس و توانایی هایی که هم درست و مناسب درک کردن وفهمیدن و هم بخوبی توانایی تدریس و آموزش این آگاهی ها رو داشتند.. یعنی مسایل و حل مسایل یک کسب و کار رو راند کند و برای کسانی که میخواهند در مسیر حل مسایل کسب و کار باشند به یک کارآفرین موفق تبدیل شوند و یکی از این تمرین ها برای مدیریت کسب و کار به این شیوه است که طبق قوانین هر کاری باید به آسونی انجام شود و خیلی پیچیده نباشد .. چقدر خوب شد خانم شایسته جان که این آسانی کارها رو دوباره یادآوری کردید و منو یاد استاد انداخت که همیشه در بریدن درختان این نکته رو یادآوری می کردند که کارها باید همیشه به آسانی انجام شود و همیشه می گفتند که هر کاری که بسختی انجام شود یعنی مسیر اشتباه خدایاااا شکرت که استاد عزیزمون استاد ه استادان شده و خداوند این رسالت رو قلبشون انداخت و هدایت شدن به این شیوه آموزش و تدریس قوانین جذب و موفقیت و مباحث توحیدی و قرآنی خدایاااا شکرت
قسمت بعدی
اره میلواکی برای بریدن درختان برای این حیوانات هستش که این محوطه رو محصور کنند و بعد از اتمام کار با فیت فیت گفتن به این حیوانات باعث شدع که شرطی بشن و با سرعت بسمت اون قسمت میدویدن تا غذاشونو بخورند . چقدر خوبه خانم شایسته جان شما احساسات تون برای نوازش کردن اینها کنترل می کنید بقول شما احساسات رو مدیریت کردید
شیرین خانم هم که بدرخت آویزون شده بود چقدر هم خوشکل میدوید .. آخ جیگرشو برم عزیزم.. وقتی میدوید گوش هاش بالا و پایین میپرید و خوشکل میشد خدااااایا این مرغ و خروس ها چقدر خوشکل میدویدن .. چقدر دیدن این صحنه ها لذت بخشه .. خدایاااا شکرت
ای جانم بزبزی مخمل قشنگمون دوقلو بدنیا آورده چقدر هم بچه هاش خوشکلن خدایاااااا چقدر لذت بخشه.. چقدر شیر خوردنشون زیباست .. وای خانم شایسته جان چقدر لحظه ی زیبایی بود که شما یهویی متوجه ی بدنیا اومدن این دوتا کوچولو ها شدید … یکیش که اولش شما رو دید و دنبال شما میومد چقدر بامزه بود چقدر من خوشحال بودم همش میخندیدم و شاد بودم همش داشتم شکرگزاری می کردم….
وللللللییییییییی
وقتی خانم شایسته جان🥀 فردای آنروز صبح زود با ذوق رفتین که به این بزبزی های تازه متولد شده سرکشی کنید با یک اتفاق و یک تضادی مواجه شدید که برای این مخمل و یکی از بچه های بزبزی مون اتفاق افتاد .. وقتی این خبر رو شنیدم کلی ناراحت شدم و حالم گرفته شد
و بیشتر برای ایینکه شما با ذوق رفتید که به اینها سر بزنید یهویی با چنین صحنه ی نامناسب مواجه شدید و اینکه در نهایت خوشحالی یهو شوکه شدید ..داشتم با خودم فکر می کردم 🤔🤔🤔🙄🙄 که چه صحنه ی ناجالبی بود .. فکرشو بکن روز قبل تا به امروز چقدر تغییر بوجود آمد ..🤔🤔 یک روز اینقدر خوب و عالی شاد شدیم و امروز دقیقا برعکس شده و این قسمت برام خیلی درس داشت
و در ادامه چنینی موردی با
صحبت کردن با استاد که گفتند الخیر و فی ماوقع آرام شدید واقعا استاد عزیزمون چقدر کنترل ذهن داشتند وووو تحسین تون کردم که چه اعتماد بنفس خوبی داشتید که توانی کنترل ذهن رو بطور تمرکزی روی این موضوع با دلایل منطقی براتون بوجود آمدد که حداقل یک روز رو در کنار این عزیزان شاد و خوشحال بودید و از لحظه های بودن با اونها در همون مقطع زمانی لذت بردین .. طبیعت چقدر درس داره که تمام این تولد و مرگ ها نگاه گذرا به این جهان رو
بما نشون میده … حتی تغییر فصل ها و با ریختن برگ ها در فصل پاییز و رشد و شروع سرسبزی در فصل بهار و از از بین رفتن حیوانات در طبیعت بما این تضادها رو گوشزد میکنه..
واقعا این تضادها در زندگیمون مدام داره بهمون یادآوری میکنه که قدر لحظات شیرین و زیبا و قشنگمونو بدونیم…
با اینکه امروز این فایل رو دیدم و اون لحظات زیبای این بچه های تازه متولد شده رو دیده بودم ولی کلی زمان برد تا ذهنمو کنترل کنم و بتونم این کامنت رو بنویسم و خیلی طول کشید تا برای نوشتن تمرکز کنم .. چون این از دست دادن های عزیزان خیلی سخت و دردناک هستش بخصوص اینکه یکماه دیگه سومین سالگرد آسمانی شدن مادرم هستش ولی هنوز نتونستم با این قضیه کنار بیام … البته این کنار نیومدن نه معنای قبول نکردن باشه بلکه بمعنای دلتنگی از این دوری ها و فاصله های زمانی زیادهستش..
بقول خانم شایسته عزیز بعد از اینکه متوجه از بین رفتن این بزبزی ها شدند به یک نکته ی خوبی اشاره کردند….
اینکه در طبیعت و یا کلا باید درک کنیم که این تولدها و مرگ ها ماندنی نیستند و باید از همون لحظاتی که در اختیار داریم ازشون لذت ببریم و شاد باشیم و بقول معرف قدردان و شکر گزار لحظاتمون باشیم ..
واقعا بقول استاد در فایل های قدیمی شون همیشه می گفتند این دنیا رو زیاد جدی نگیرید
خیلی ممنون و سپاسگزارم خانم شایسته جان که این فایل رو روی سایت قرار دادید
ممنون و سپاسگزارم
خداااایااااا شکرت
🙏🙏🙏🙏🥀🥀🥀
بنام خداوند وهاب من
سلام خانواده صمیمی عباسمنش
چه تصویر زیبایی
چه اسب زیبایی خدایا شکرت بخاطر این صحنه
بخاطر این زندگی
چقدر درس خوبی داشت این قسمت…
اول از همه بگم از دیدن این بره ها چقدر خوشحال شدم و چقدر ذوق کردم و چه حس خوبی داشت…
و اینکه اینقدر زود مردند اصلا معلوم نیست چرا و بنظر من خیلی هم آدم نباید دنبال چرا بگرده..بهرحال خدا یه روزی نعمتی رو میده و یه روزی هم نعمت رو میگیره و طبق درس های استاد، طبق قانون خداوند، طبق درس های قرآنی، طبق شخصیت های قرآنی من باید بتونم احساسم رو خوب کنم.
این راحت نیست و البته کار هرکسی هم نیست.
این کار یه ذهن قویه
اولش که گفتین بره مرد یه ذره نگرانی اومد ولی وقتی بعدش گفتید کل روز قبل باهاشون بودین و از بازی باهاشون لذت بردین و از تماشا کردن شون لذت بردین گفتم خب پس…به قول استاد شما گل رو زدین…
ما گل رو زدیم…وقتی از اون نعمت هایی که داریم نهایت استفاده مون رو میبریم..
کل داستان زندگی ما میتونه همین باشه..اینکه ما باید از نعمت هامون نهایت استفاده رو ببریم تا وقتی زمان رفتن رسید بتونی راحت دل بکنی…بتونی جدا بشی و بتونی رها بشی..
برای من این جداشدن و این آزادی شما دو عزیز خیلی جالبه و خیلی قابل تحسینه که اینقدر راحت هستین و اینقدر راحت جدا میشین تا اینکه بتونید قدر هم رو بیشتر بدونید و از زمان آزادی که دارین استفاده کنید و تمرکز کنید رو کارتون.
مچکرم
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان
سلام خدمت دوستان عزیزم
خدایا شکرت بخاطر یک فایل بینظیر دیگه
استادجان نمیدونم چرا ولی با دیدن این فایل احساس خیلی عجیبی پیدا کردم
اتفاقاتی که در این چند روزی که توی این فایل افتاده برام جالبه
اول از همه رفتن شما به تمپا برای دوره ی جدید و آگاهی های قدرتمند تر
منو یاد حضرت محمد انداخت که برای اینکه تنها باشه میرفت غار حرا و چندین روز اونجا میموند تا خداوند بهش الهام بکنه و ایشون در آرامش بتونه دریافت کنه
وقتی کوله پشتی و چمدون این سفر تون توحیدی رو دیدم وقتی شما رو دیدم دلم میخواست فقط گریه کنم چقدر امروز فرق داشتین استاد
ان شاءالله که موفق باشید
امروز صبح موقع پیاده روی فایل هدایت الهی تون رو گوش میدادم این فایل جدید نیومده بود چقدر این فایل هدایت الهی تاثیر گذاره برای من توی اون فایل گفتین قرآن گفته هایی است که حضرت محمد تونسته بشنوه این خیلی حرفه که آدم بتونه درکش کنه که خداوند گفته و الهام کرده ولی شنیدنش خیلی مهم که بشنوی
فایلی که صبح گوش دادم این قسمت رو برام کاملا واضح کرد تاحالا دوبار دیدم این فایل بینظیر رو و هر باری که دیدم اون حس عجیب رو تجربه کردم شما رفتین تا در سکوت و آرامش الهامات قلبتون رو گوش بدید و گسترشش بدید
برج تمپا یعنی غار حرا برای شما ان شاءالله که سربلند و پیروز برگردید
خدا میدونه که چه دوره ی بینظیری بشود به امید خدا و ان شاءالله که لطف خداوند شامل حالم بشه و در مدارش قرار بگیرم و بتونم دوره هاتون رو تهیه کنم
اینا همش هدایته برام خدایا شکرت
چقدر تحسین میکنم شما رو بخاطر این رابطه ی عاشقانه که فقط عشق و لذت بدون هیچ وابستگی ای
اینقدر دیدم افرادی رو که فقط روزهای جمعه باهم هستن و خدا خدا میکنن که کاش زودتر شنبه بشه طرف بره سرکار اما این رابطه شما بهم یاد داده که زندگی واقعی یعنی این
اینکه با عشق کنار هم زندگی کنیم نه با زور
با محبت زندگی کنیم
بهم یاد دادین که اون رابطه هایی که از اطرافیانم دیده بودم رو بریزم در سطل زباله ی ذهنم و با دیدن زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا یه رابطه و عشق واقعی رو بسازم در ذهنم
چقدر شجاعت خانم شایسته رو تحسین کردم که معلوم نیست تا کی در پرادایس تنها باشه
که این تنهایی از دید بقیه شاید تنهایی باشه ولی ما هیچ وقت تنها نیستیم یعنی اصلا نمیتونیم تنها باشیم چون این نیرویی که درون ما هست تمام جهان رو فرا گرفته
خانم شایسته هم روی دوره ها کار میکنه و هم به بچهای پرادایس رسیدگی میکنه تحسین تون میکنم👏👏👏👏👏👏👏
عزیزم شیرین چقدر قشنگ روی دو پا ایستاده بود و برگ میخورد همش از نیروی خداونده
خدایا شکرت اردکا چقدر بزرگ شدن
چقدر ذوق کردم با خوشحالی خانم شایسته عزیز موقعی که بزغاله های ناز نازی رو دیدن قشنگ حسشون رو درک کردم واقعا خیلی خوشحال شدم با دیدن اون دوتا بز کوچولو
راستش با دیدن بزغاله ها گفتم خانم شایسته دوباره میگن که بچها برای این بزغاله ها اسم انتخاب کنید در ادامه ی فایل با ذوق داشتم فکر میکردم که چه اسمی بهشون میاد که رسیدم به اونجای فایل که خانم شایسته گفت مخمل و یکی از بچهاش مردن
خیلی ناراحت شدم ولی گفتم مخمل ماموریتش رو در این دنیا انجام داده و وقتش دیگه تموم شده بود و رفت از دنیا
بچه اش هم فقط اومده بود که شما و ما از دیدنش زیبایش و از صدای زیباش لذت ببریم بره دقیقا مثل بچه ی انسان که فقط ماموریت یک روزه داره و دوباره برمیگرده
همه جنبده های یا همه ی چیزهایی که در این جهان هستن هممون یه ماموریتی داریم حتی یه برگ کاغذ توی دفتر که ریشه اش از درخت شروع میشه و هی تغییر شکل میده تا به کاغذ میرسه
چقدر تحسین کردم خانم شایسته رو که اون روز کل وقتشون رو گذاشتن تا از وجود بچهای مخمل لذت ببره و ما روهم شریک کنه در اون لحظه ی زیبا
این خـــیـــلـــی باید برامون درس داشته باشه تا چیزی رو داریم از وجودش لذت ببریم و با رفتنش حسرت نخوریم که نگیم ای کاش اینجوری میکردم و اونجوری میکردم
الان که دارم این کامنت رو مینویسم فکر میکنم فقط جسمم اینجاست و نمیدونم چرا اینجوری شدم با دیدن رفتن استاد به سفر توحید حالم دگرگون شده
بهترین ها رو براتون آرزو میکنم
آرزومیکنم که همیشه در سلامتی و شادی غرق باشید
خـــیـــلـــی دوســــتتون دارم
♥♥♥♥♥♥♥
سلام به استاد عزیز و مریم نازنینم
وای خدا چقد این فایل عالییییییی بود خدایا چقد قشنگ بود من از ذوقم وقتی به خودم اومدم دیدم چقد اشک خوشحالی ریختم من عاشق حیونهام و واقعا با زندگی در بهشت زندگی میکنم چقد لذت میبرم بهترین زمانهای روزم یاعتهایی هست که زندگی در بهشت رو میبینم وواقعا تا حالا هیچ وقت انننننتقد زیاد آرزو نداشتم جای مریم جون باشم تا امروز البته که همیشه فکر میکردم این آرزو رو دارم ولی امرو دیگه آخرش بود انقد که با تمام وجووووودم گفتم خدایا خوشبحالش منممممممم میخوام خیلی ،چقد خوب بود دلم هنوز به جوریه از این همه زیبایی مریم جون واقعا تو بینظیری که تو این شرایط هستی انگیزم بیشتر و بیشتر شد برای رشد و این که روی خودم کار کنم و درخواست کنم خدایا خیلی خوب بود
سلام و صد سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز.
امروز از لحظه ی اولی ک توی زندگی در بهشت دیدم به قول مریم جان آقا دارن میرن تمپا و شما در بهشت میمونی یه حس عجیب غریب و از طرفی فوق العاده داشتم.نمیدونم اینقدر این زندگی و احساسات شما رو با تمام وجودم حس میکنم ک انگار زندگی خودم هست.چقدر بی نظیره که دو نفر به این قدرت و درک رسیدن ک هرازچندگاهی برای وجود عزیز خودشون وقت میگذارن و در صلح کامل از هم جدا میشن تا روی خودشون ودغدغه هاشون تمرکز کنن تا بهتر و بهتر بشن ودوباره کنار هم قرار بگیرن.این یه حس ارزشمندی هست برای هرکسی ک خودش رو دوست داره و میخواد مدتی رو با خودش تنها باشه تا ب امورات شخصیش برسه.این واقعا درس تاثیر گذاری برای من بود مخصوصا موقع خداحافظی که با گفتن عاشقتم عاشقتم یه حس ناب خداگونه رو که سرشار از عشق و بدور از وابستگی هست رو بهم منتقل میکرد.اینکه مریم عزیز چقدر قوی و به حق شایسته هست که در چنین موقعیتی در یه مکانی مثل پرادایز تنها اما قدرتمند،جسور و توانا میمونه و به امورات مختلف رسیدگی میکنه. واون لحظه ک با دیدن ببعی ها اینقدر ذوق میکنه و منم با دیدن این تصاویر سرتا پا شادی و حس خوب شدم انگار ببعی های خودم بدنیا اومدن و چه صحنه بی نظیری بود اون صحنه ها ک بچه ها بسمت مادرشون رفتن و شیر خوردن.اینکه مادر وسط ایستاده بود و بچه ها رو بسمت خودش فرا میخوند تا بیان و شیر بخورن یه حسی بهم داد که باید برای رسیدن ب خواسته هات همیشه حرکت کنی. و رسید ب لحظه ای ک مشتاق بودم صبح بشه و بریم بچه های تازه متولد شده رو دوباره ببینیم و مریم عزیز گفتن ک متاسفانه مامان و یکی از بچه ها فوت شدن یک لحظه از درون فرو ریختم و حس ناراحتی عمیقی کردم اما با هر کلام مریم جان دوباره ب خودم یاداور شدم که این دنیا محل گذره و چقدر خوب که اون لحظه های شیرین رو تا بودن دیدم و لذت بردم و چقدر خوبتر ک فیلمش هست که بازم ببینم و کیف کنم. و اینکه درسی که همیشه باید به خودم یاداوری کنم ک همین لحظه روددریاب که ممکنه یک دقیقه دیگه نباشه.شاد باش لذت ببر برای چیزهایی ک میخواهی قدم بردار اما به هیچ چیزی وابسته نشو به نبود چیزی فکر نکن فقط خوش باش و کیف کن و لذت ببر و استفاده کن که در پس همین حال خوب ب هرانچه ک میخواهی میرسی.
استاد عزیزم مریم جان زندگیم با وجود شما و فایلهای استاد رنگ و بوی زیباتری به خودش گرفته حدودا یکسال هست که هرروز با اموزه های استاد گذشته و این اولین کامنت من هست در این یکسال بواسطه حس بی نظیر ودرس خوبی ک از این فایل گرفتم. به قول استاد جان در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید.
به نام خدای یکتا💜
تنها نیروی مطلق و قدرت مطلق 💜
سلام خدمت استاد و خانم شایسته عزیزم بهترین اساتید زندگیم و تمامی دوستان آگاهم💜
خدا رو شکر بابت این زندگی بی نظیر 😍این رابطه توحیدی و این همه اگاهی و این همه دلیل برای احساس خوب 😍
تحسین میکنم رابطه توحیدی و بی نظیرتون رو که انقدر زیبا توحید و عمل و عمل و عمل حرف اول رو توش فریاد میزنه.عاشق این سبک زندگی واقعی هستم که باعث شده تو دل من و کلی از دوستانم اینجا هم خواستن این شکل از رابطه و زندگی جوونه بزنه😍تحسینتون میکنم هر دوتون رو و با عشق و اشک سرشار از شادی تو چشمام خدا رو بابت وجودتون تو زندگیم شکر میکنم. یه وقتهایی انقدر از دیدن تصاویر و فیلمهای زندگی شما دو نفر و اگاهی های فایلها به وجد میام که احساس میکنم درست مثل کتابهایی که زمان کنکور میخوندم و برای یادگیری بیشتر خلاصه نویسی میکردم و کنار همون صفحات میچسبوندم و بازخورد عالی داشت باید بیام و احساسم رو تو هر فایلی که به وجد میاره و اگاهی داره برام کامنت بنویسم که بهتر و فیکس تر بشه تو قلبم و عملم. اکثریت جامعه رو کاری ندارم خودم رو میگم که قبلا جز همین اکثریت و با همون دیدگاه مدام دنبال احساس خوبم دنبال خوشحال شدنم دنبال بهانه برای خوشحالی تو وجود دیگران میگشتم و نتیجش وابستگی بود.غافل از اینکه همه چی خودمم خودم زهرا خودم😍😍😍یه دوستی داشتم که حدود ۱۰ سال دوست بودیم دوستی به شدت خوب و زهرایی که به شدت بهش وابسته بودتا هر مساله ای پیش میومد بدون اینکه ذره ای فکر کنم و ذره ای بخوام دنبال توانایی های خودم برای حل اون مساله تو وجودم خودم بگردم زنگ میزدم سارااااا بگو چکار کنم؟!!!!!چقدر مشرک بودم که وقتی الان فکر میکنم زبونم بند میاد از این همه موهبت خداوند که من رو از اون شرک نجات داد که اون حجم از مسائل چرت و پرت رو به سارا هم انتقال میدادم هیچ وقت به روم نمیاورد و با آرامش گوش میداد و همیشه سعی میکرد راهکار ها رو بگه انقدر که یادم رفته بود خودم رو توانایی های خودم رو .۲ سال پیش بعد از ۱۰ سال دوستی یه مساله ای جدایی رو به وجود آورد که شاید اولش چون مشرک بودم یه مقدار درک نمیکردم اما الان هر روز و هر لحظه که به خودم نگاه میکنم و رشدی که تو شخصیتم تا به الان داشتم خدا رو بابت تنهاییم و اون جدایی سپاسگذارم و سپاسگذارم و سپاسگذارم انقدر که این حس و حال رو به داشتن و بودن با هیچ دوستی تعویض نمیکنم چون به خودم رسیدم زهرایی رو پیدا کردم که تفاوتی با سارا نداره تو هیچی وحتی بهتر میتونه خودش مسائلش رو حل کنه.وقتی از تنهایی و هوای تازه گفتین چقدر این هوای تازه این دوسال تو وجودم مرور شد که چقدر نفس کشیدن رو یاد گرفتم.خانم شایسته عزیزم استاد بی نظیرم الگوی عملگرای من و بقیه بچه های سایت چقدر من هر بار بیشتر ازتون یادمیگیرم.چقدر تحسین میکنم تلاشتون رو تمرکزتون رو که حرف نداره تو کار کردن رو قوانین فایلها و ضبط فیلم ها و توضیحاتتون رو کارهاتون و تدوین آموزشها که همزمان همش عالییییی پیش میره👏👏👏👏👏 چقدر این شرطی کردن و احساساتی نشدن به من تو خیلی مسائل داره هر بار کمک میکنه و چه ترمز بزرگی بود که وقتی پیداش کردم درهای رحمت الهی تو زندگیم هر روز داره بیشتر باز میشه و چه اتفاقاتی که از وقتی شکل گرفت که تو هر موردی احساساتی عمل نکردم.من هم هر روز بین ساعات تمریناتم اگه تو خونه طراحی کنم یه تایم هایی میرم تو حیاط به مرغ و خروس و بوقلمون هامون و به گوسالمون رسیدگی میکنم چون تو قفس هستندو زود به زود به آب و غذاشون رسیدگی میکنیم و یه گربه کوچولو که هر روز وقتی میرم به حیووناتمون رسیدگی کنم میاد و تو پرو پام میپیچه و غذا میخواد اوایل احساساتی میشدم و میومدم تو خونه براش غذا میبردم و خوشحالم بودم از این کار .بعد از چند روز دیدم این هیچ تلاشی نمیکنه و حتی یه وقتایی دقیقا مثل یه ادم با یه حالت ریلکس پا رو پا انداخته یه حالتی که حتما برنامم هست ازش تصویرسازی کنم 😁😁کنار لونه مرغ و خروسا نشسته و منتظر غذاشه و فهمیدم که من دارم با غذا دادن به این حییون آزاد کمک میکنم ضعیف بار بیاد الان هر روز میاد و اصلا بهش توجه نمیکنم فقط وقتایی که غذای مونده تو یخچاله دقیقا با یه حالتی که گربه هه دیگه میدونه فقط وقتی اون سمت حیاط میرم قراره بهش غذا بدم هدایتش میکنم به اون سمت و بهش غذا میدم و به خانوادمم گفتم این کارو کنند و خیلی سماجتش کمتر شده و انگار داره یادمیگیره که خودش هم تلاش کنه برای پیدا کردن غذا.زندگی در بهشت برای من خودش یه ابزار قوی برای کنترل ذهن هم هست.هر زمان میخوام از یه مساله ای اعراض کنم یکی از ابزارهاش همین دیدن فایلهای زندگی در بهشته که کلا حالم رو دگرگون میکنه و وجودم رو به بهشت هدایت میکنه
و علاوه بر این بازخورد عالی تو اتفاقات هر روزم داره که وقتی به سر نخش میرسم میرسه به تصاویر و فیلمها و آموزشها و اگاهیها.بله خانم شایسته کاملا درست میگین که استاد عباسمنش استاد عملگراییه و ما هم نمونه این حد از عملگرایی همراه با آموزشها رو تا به حال ندیدیم و واقعا برازنده این نگاه ویژه خداوند و تاثیر گذاری تو وجود این همه انسان هستن . آیه ۳۵ سوره قلم “افنجعل المسلمین کالمجرمین “این ایه ارامشی تو وجودم ایجاد کرده که حرفهای خانم شایسته در آخر فایل به شدت بیشترش کرد و تحسین میکنم این حد از تسلیم در وجود شما و عمل شما رو که خوشبختی دنیا و اخرت لاجرم نتیجه طبیعیش هست و این همه سعادت و خوشبختی تو زندگیتون که داره جرقه های نوید بخشش هم تو زندگی من هم خودش رو نشون میده و آغاز گر راهی شده که سرانجامش خداست.خدا رو شکر میکنم و عااااااشقتونم💜 به هر دوتون کلییییی خوش بگذره 💜💜💜💜
سلام به استاد جونم که عاشقشم و مریم جون مهربان و قوی که عاشقشم
امروز خواستم این متن و بنویسم که یادم باشد که من مسئول همه مسائل زندگیم هستم
خداراشکر میکنم که واقعا انقدر این پرادایس زیباست و واقعا بهشته و هر طرفش پر از نعمت و برکتو زیبایی
من خودم واقعا بی نهایت عاشق حیوانات هستم و واقعا دوست دارم این فضا رو تجربه کنم و واقعا اگر شما در این جایگاه هستید قطعا در جایگاه درست خودتون هستید و لایقش هستید یعنی اون صحنه ای که مریم جون از ٢ تا بزغاله ای که تازه به دنیا آمده بود من اینور فقط داشتم قربون صدقه میرفتم و عشق میکردم دوست داشتم محکم بقلشون کنم و فقط ماچشون کنم انقدر اینا ناز و زیبا بودن ولی امروز قصدم از این کامنت این بود که مریم عزیزم نمیدونی چقدر من امروز تحسینت کردم چقدر گفتم دمت گرم مریم جون چقدر قوی و شجاع و مستقل هستی و امروز فهمیدم باید هنوز خیلی حواسم به اعمالم باشه وقتی گفتی مادر و بزغاله به رحمت خدا رفتن و باید اون ها را جمع میکردی گفتم وای خدا دمش گرم چطوری به جسد اونا دست زدی و این حرفا خیلی تحسینت کردم من از هیچی حیوانی نمیترسم و همشون بغل کردم اما واقعا تو زندگیم نتونستم به جسدشون دست بزنم میگفتم چندشم میشه اما واقعیت من جرات این کار رو نداشتم من امروز بعد از دیدن فایل یه اتفاق جالبی افتاد که منو به فکر فرو برد گفتم تعریف کنم خوب از انجایی که عاشق همه حیوانا هستم و از دیدنشون بسیار لذت میبرم پشت تمام پنجره ها گندم خریدم و میریزم و وقتی کفتر ها میان میخورن و پشت پنجرم میان عشق میکنم و از دیدنشون کلی لذت میبرم امروز بعد از دیدن فایل امدم پشت پنجره اتاقم یه باکس گل تو ش گندم میریزم امروز دقیقا بعد از دیدن این فایل رفتم که براشون گندم بریزم با یه صحنه ای روبرو شدم که یکی از کفتر چاهی ها بقل گلدون افتاده بود و حرکت نمیکرد و کاملا بیحرکت بود من فکر کردم مرده البته از اونجایی که تازه کلی روی خودم کار کردم یعنی اگر قبلا یه حیوان و میدیم مرده یه روز گریه و ناراحتی میکردم ولی الان در حد چند ثانیه ناراحت شدم اما حتی یه لحظه هم فکر نکردم جسدشو خودم بردارم بندازم دور سریع همسرمو صدا کردم که بیاد اینکارو بکند و همسرم وقتی گلدون جابه جا کرد گفت زندس گیر کرده بوده و اون هم بعد از چند دقیقه حالش بهتر شد و پرواز کرد این مسئله برام یه چیزی را فهماند که مریم عزیز بزغاله و بز وو تونسته مدیریت کنه و جمع کنه حالا با هر ابزاری اما من یه کفتر چای که خودم نهایت با یه دستکش میتوانستم برش دارم و جرات نداشتم همسرم و صدا کردم باید و جالبش این بود که امروز یکی از خواسته هام این بود که خدا جون بهم کمک کن و راهم نشون بده و یاریم بکن که زنی قوی باشم و دقیقا بعد از این خواستم با این صحنه روبرو شدم این همون هدایت ربم که بهم فهماند که یاد بگیرم مسئولیت صددرصد همه مسائلی که باهاش روبرو میشم خودم به عهده بگیرم خدا هر لحظه واقعا در حال هدایت من هست عاشقتم خدای من همینطور که تو زندگیم کلی تغییر بینظیر ایجاد کردم باید بتوانم اینکار رو بکنم و احساساتی برخورد نکنم من خودم میتوانم از پس همه کارهام بربیام احتیاجی نبست که محتاج کسی باشم که یه سری از کارهامو به اون بسپارم
مریم جون پایدار و پیروز و ثروتمند و سلامت باشی که امروز خوب درسی ازت یاد گرفتم بسیار قابل احترام و قوی و شجاع هستی عاشقتونم
سلام
ااز دیدن نی نی های تازه به دنیا اومده خیلی ذوق زده شدم
خدای من
چقد این دوقلوها نازن
قدم نورسیده مبارکککککک
خانم شایسته جان اسمشون را بزار
آلفا و بتا
حس می کنم نیاز به یه ابزاری دارید که تو فیلم برداری بهتون کمک کنه یه چیزی مثل درون بچه اما از روی زمین همراهی تون کنه
استاد جان مطمئنم دوره عالی ای میشه. چقدر راحت ازین فاصله که خودتون خودآگاه ایجاد کردین استقبال کردین و گفتین باعث میشه قدر همو بیشتر بدونیم.
واقعا اگه من تو این شرایط باشم همسرم بخواد بره هزار جور فکر میکنم که میره اونجا با کی هست خوش میگذرونه بدون من اگه با خانمی بره چی😂😂
هرچند این اطمینان میرم جان ازینم هست که میدونن شما چقدر طبق قانون عمل میکنین
و وقتی میگین دوتا آدمی که با خودشون در صلحن تا ابد با همن .این در صلح بودن با خودت هم برای خودتون چقدر ارامش میاره هم برای طرف مقابلتون اطمینان خاطر
هیچی به اندازه وابستگی آدمو فلج نمیکنه
عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما ضمن آرزوی سلامتی و آرامش برایتان
از آنجا که هر آنچه زیبایی است از سوی پروردگار است و هر آنچه بدیست از سوی ماست و بدی ها احساس نارا بد میکنند تا ما مسیرمان را اصلاح کنیم و دوباره درگیر آنها نشویم و زیبایی و خوبی بهتر و بیشتر را تجربه کنیم
مورد تضاد مرگ بزغاله و مادرش نیز تضادی بود که در صورت رسیدگی و اصلاح ما تکرار نخواهد شد و ما زیبایی و خوبی بیشتر را تجربه خواهیم کرد
لذا پیشنهاد میکنم در صورت تمایل پس از زایمان و حتی پیش از آن با دکتران دامپزشک این موضوع را درمیان بگذارید و راهنمایی ها و پروتکل های لازم را بررسی بفرمایید
چراکه مواردی که حل آنها بسیار ساده است با عدم بررسی و آگاهی میتوانند ضربات نا مطلوبی را به جا بگذارند
مثال آن بررسی عرم جفت ماندگی در مادر هست که باید بررسی شود و اگر جفت ماندگی رخ دهد باعث عقونت و مرگ مادر خواهد شد در مورد بزغاله ها هم امکان بروز بسیاری از بیماری ها ویروسی و حتی شرایط نا مناسب محیطی را میتوان با پیشگیری های ساده درمان و محدود کرد
باز هم ممنون که وقت گذاشتید و این کامنت را مطالعه کردید
با آرزوی بهترین ها برایتان🌹💎
P.N.R