https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/12/abasmanesh-16.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-12-28 10:00:192021-12-30 06:59:33سریال زندگی در بهشت | قسمت 243
130نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدای من شکرت چقدر زیباست دنیای که آفریدی تولدی چنین باشکوه که شادی میبخشد حال خوب می بخشد لذت وبودن عمیق درلحضه حال ومی بخشد .تکامل یعنی همین رویش زایش تکامل یعنی همین که دنیای که لحظه حال وتوش تجربه میکنی روزیبا ببینی وزیبا بکنی ساعت های که بشینی ببینی زندگی که هرروز زیباترپیش میره هرروزکامل تر ومن باید تماشاگرخوبی باشم تماشاگری که شاهد نظم قانون واسطواری جهان مادی من است .وهنگامی که به صلح باخیش میرسم چقدرشادم وقتی بیشتر درک میکنم وباورمیکنم حضور منبع عظیم انرژی بی نظیر را خدای من ای انرژی خالص ای که من را هدایت کردی که ازاین دوفرشته بی نظیرت یادبگیرم ببینم تمرین کنم تجربه کنم مسیر هدایت را تو چه زیبای که این لحظات زیبارو این لذت از بودن درتکاملت درجهان رانشانم میدهی جهانی که الان مرگ راقسمتی ازهمین تکامل میبینم وقتی میدانم همان انرژی که در وجود من قراردادی رادروجود همین مادر زیبا هم قراردادی در آن دونوزاد درآن مرغ آن درخت سبزه ابرهاآب … وتوچه دانای که تولد و مرگ راآفریدی که من درمیان این دو توراپیداکنم باورکنم تسلیم شوم درک کنم لذت ببرم شادباشم شادی رادرجهان گسترش دهم که هرموجودی که روح تودروجودش هست از بودن در کنارم شادباشید آرامش داشته باشد . لذتت رادرک میکنم از تولد ازرویش ازتکامل وحتی مرگ که خودتولدی دیگر هست .وای که لحظه های راکه به توفکرمیکنم احساس میکنم میتوانم پرواز کنم من چقدرحالم ازداشتن توخواب است متشکرم 💐 ازشما فرشته های هدایت گر که با دست آوردها تغییرات وکلامت خدای بی همتا روبه من معرفی کردین چشمانم راگشودید به دیدن زیبای هاش احساس کردن بیشترش در کنارم به یاد آوریه تمام لحظه هام که خدا بود حتی زمانی که من نبودم . بینهایت سپاس گزارخدام از آفرینش شما فرشته های هدایت گرخودش . خیرت که درهجرت استاد به وجود آمد رالحظه به لحظه بیشتر احساس میکنم لایوی جادوی خاص که به همراه خودش آگاهی وعمل به قوانین را آشکارا به تصویر کشید . تعصیر از وجود استاد که در مریم جان مهربان به صورت تکمیل کار قدم برداشتن و تجربه کردن تولد و مرگ را چنین توانا درک واجرامیکند . وباوربه خیریت این اتفاق خودش بسیار زیبا ست . متشکرم و عاشقانه دوستتان دارم .
این قسمت هم واقعاً عالی بود و لذت بردیم لطفاً این مطالب را مطالعه کنید تا سری بعد انشاالله مشگلی برای دام هاتون پیش نیاد.
راههای کنترل و پیشگیری از مرگ و میر بره ها و بزغاله ها در بدو تولد
۱ – تنظیم یک برنامه منظم و مدون برای قوچ اندازی در گله جهت تنظیم زمان مناسب برای زایمان مادران
۲ – تهیه یک محل تمیز و بهداشتی و محصور بعنوان زایشگاه جهت زایمان راحت و آسان مادران و امکان رسیدگی بهتر به آنها توسط کارگران دامداری
۳ – ایجاد شرایط رفاهی مناسب برای بره ها و بزغاله های تازه متولد شده مانند: ایجاد سرپناه، تهیه یک محیط تمیز و خشک و گرم و محصور برای آنها، محدود نمودن محل نگهداری بزغاله ها و بره ها، جداسازی نوزادان بیمار از نوزادان سالم
۴ – تنظیم یک برنامه مدون واکسیناسیون برای کل گله بخصوص واکسیناسیون مادرها دو هفته تا یکماه قبل از زایمان جهت افزایش آنتی بادی در آغوز و شیر. ترجیحا واکسیناسیون ماه آخر آبستنی دوبار و با فاصله دو هفته و با واکسن های پلی والان کلستریدیومی ۵ گانه یا ۶ گانه انجام شود.
۵ – بستن بند ناف بره و بزغاله با یک بند نایلونی نازک و آغشته شده به بتادین و بلافاصله ضد عفونی بند ناف با بتادین، بهتر است ضدعفونی بند ناف ۳ یا ۴ بار دیگر نیز در روز اول تولد تکرار شود.
۶ – تغذیه میشهای آبستن در دو ماه آخر آبستنی بایستی باکیفیت بوده تا با افزایش آغوز و شیر تولیدی در ابتدای زایمان از گرسنگی و کمبود انرژی در نوزادان جلوگیری شود.
۷ – در صورت وجود مادران مبتلا به عفونتهای تنفسی و ذات الریه و یا مبتلا به ورم پستان اقدامات درمانی در مورد آنها صورت گیرد و در صورت عدم پاسخ مناسب به درمان قبل از بارداری مجدد، از گله حذف شوند.
۸- در صورت مشکوک بودن به خاک منطقه جهت کمبود مواد معدنی و عناصر کمیاب مانند: کمبود ویتامین E+سلنیوم، یک هفته قبل از زایمان به میش ها یک دز ویتامین E +سلنیوم تزریق شود و در صورت لزوم به بره ها و بزغاله های تازه متولد نیز در روز اول تولد یک دز تزریق شود.
۹ – از وجود هرگونه استرس در طول نگهداری بره و بزغاله مانند: گرمای شدید، سرمای شدید، تراکم زیاد در یک مکان محدود، تغذیه ناکافی جلوگیری بعمل آید.
۱۰ – درصورت عدم امکان کنترل شرایط بد در ابتدای تولد نوزادان و یا عدم امکان تهیه یک مکان محصور و استاندارد برای نوزادان مانند مواقع اسکان گله در بیابان با هماهنگی دامپزشک خود، از یک آنتی بیوتیک خوراکی محلول و یک آنتی بیوتیک تزریقی در روز اول تا چهارم پس از تولد، برای تمامی بره ها و بزغاله ها ی تازه متولد شده استفاده نموده و این عمل را در سن ۱۸-۱۵ روزگی مجددا بمدت سه روز تکرار نمایید. استفاده از آنتی بیوتیک های سولفانامید، لینکومایسین، سفتی فور، آپرامایسین و فلورفنیکول با موفقیت خوبی همراه بوده است. نکته ای که در رابطه با مصرف آنتی بیوتیک بایستی در نظر گرفته شود این است که:
۱ – مصرف سرخود و بدون مشورت با دامپزشک فارم ممکن است باعث ایجاد مقاومت آنتی بیوتیکی در گله و ایجاد سوشهای باکتریایی مقاوم در فارم شود.
۲ – دوم اینکه دز دارو و مدت زمان مصرف دارو (تعداد دفعات تزریق) بایستی با دقت تنظیم و رعایت شود.
۳ – در صورت استفاده از خوراک استارتر بره و بزغاله می توان ترکیبات آنتی بیوتیک و حتی ضد کوکسیدیوز را جهت روزهای ابتدایی تولد با دز توصیه شده توسط شرکتهای تولید کننده دارو در داخل خوراک مصرف نمود.
سلاااااام فایل واقعا زیبایی بود از تک تک لحظه هاش لذت بردم.
دلیل مرگ بز و بزغاله اش هم احتمالا بز تو مرحله زایمان بوده باشه و بزغاله اش هم شاید ضربه ای از طرف بقیه بزها یا گوسفندا بهش وارد شده باشه. معمولا دامدارها وقتی گوسفند یا بزی زایمان می کنه اون ها را از بقیه بز و گوسفندا جدا می کنن و بز و گوسفندی که زایمان کرده رو بررسی می کنن تا روند زایمان با مشکل مواجه نشده باشه.(خودمون سال ها دامداری داشتیم این موارد رو عملی تجربه کردم )
بنظرم یه فنس هم بکشید کلا بز و گوسفندا را از مرغ خروس ها جدا کنید بهتره.
سلام و عرض خسته نباشید به خانم شایسته و استاد عزیز
لازم میدونم که بگم دلیل فوت اون بزقاله ها رو میشه سرما و رطوبت بالا در اون مکان دونست و اینکه اون شیر زیاد اولیه میتونه دلیلش باشه اما با یه دامپزشک هم مشورت کنید تا دلیل رو دقیق برسی کنن تا خدای ناکرده بیماری نباشه که با سایرین هم منتقل بشه حتی المقدور احتیاط لازم رو اعمال کنید .
به هر حال این قسمت خیلی دوست داشتم چون شرح دقیق از تضاد که جزع طبیت هر موجودی در این عالم هست رو به نمایش گذاشت و این بسیار آموزنده بود
اول از همه میخام بهتون تبریک بگم به عنوان یک زن این همه قدرت، جسارت، پشتکار و عمل همراه با مهربانی مادرانه ای که در وجود هر زنی نهفته است، وقتی میبینم لذت میبرم و با صدای بلند تحسینتان میکنم.
دوماً تبریک میگم برای نگاه درستی که به زندگی دارین.
برای هر کدوم از ما که هممون دارای احساسات و عواطف انسانی هستیم درک از دست دادن عزیزی برامون دردناک هست و شاید ماه ها و سالها طول بکشه تا بتونیم باهاش کنار بیاییم و درش غرق نشیم.
در بین دوستانم میبینم کسانی که نتونستن با این موضوع کنار بیان و چه مشکلات روحی، جسمی برای نه تنها خودشون بلکه اطرافیانشون ایجاد کردند.
و اینکه با شما کاملن موافقم، طبیعت بزرگترین و بهترین مادر برای هر کدوم از ماست که ما را با تمام قوانین های زندگی میتونه آشنا کنه و درس بزرگی بهمون بده.
با اومدن هر فصل یک درس در دلش داره تا بگه که ممکنه تو مسیر زندگی با چیزهایی که دوستش نداری یا برات خیلی شیرینه مواجه بشی، اما اینکه تو یاد بگیری مثل آب باشی زلال، شفاف و در هیچ نقطه ای از حرکت نیستی و به راحت ادامه بدی و اگه این کار رو نکنی یادت باشه تو فاسد میشی و میگندی.
و یکی دیگه از چیزهایی که خودم به عینه تجربه کردم همین تنهایی و تو خلوت بودن با خودت و خدایت هست.
من دختری بودم به شدت وابسته به خانواده بالخص برادر کوچکم و این وابستگی مرا به نقطه ای رسانیده بود که در عمل من زندگی نمیکردم برای خودم بلکه من زندگی میکردم برای آنها.
جهان و خداوند من رو به سمتی هدایت کردند که من دور شده ام از آنها و فرسنگها دور از وطن توی غربت زندگی ام رو از صفر شروع کردم.
اوایل سخت بود و چند باری تصمیم به بازگشت کردم اما هر بار احساسی از قلبم بهم میگفت خدا باتوست و اون راه رو بهت نشون میده.
و حالا که نزدیک به ۸ سال هست من تو کشوری دیگه و به دور از خانواده ام زندگی میکنم میتونم بگم به نقطه ای از تسلیم بودن به خداوند و جریان جهان هستی رسیدم که راحتتر میتونم بگذرم و یک جورایی دستان خداوند را برای یاری به خانوادم نبندم، چون به عقیده ی من زمانی که من میخاستم درست به قول شما از روی احساساتم عمل کنم و جای خدا باشم برای خانوادم و هر چیزی رو بخام من حل کنم بدون اینکه لحظه ای فکر کنم شاید خیریتی در وقوع اون اتفاق برایشان است، در واقع دستان خداوند را بسته بودم و اجازه ی کمک را از او گرفته بودم و حال این را با تمام وجود لمس میکنم که خداوند تا همیشه با ماست و در هر اتفاقی که رُخ میدهد چه بد و چه خوب رازی در دل آن نهفته است که اگر ما نگاه احساسی مان را کنار بگذاریم و از چشم دل ببینم حضور خداوند را میتوانیم لمس کنیم.
این را هم بگویم که من سیلی ها از جهان هستی خوردم تا یاد گرفتم یا اینگونه بگم مجبور شدم که تسلیم بودن به خدا را یاد بگیرم و به آن عمل کنم و الان به آرامشی رسیدم که شیرینتر از هر چیزی برایم هست.
الان اگه بخام نگاهی به خانواده ام و خودم بکنم میتونم بگم هم من به آرامش درونی رسیدم و هم آنها تا حد بسیار زیادی به آرامش واقعی رسیدن و شدت تنش ها و مشکلاتی که قبلن بود از روی آنها برداشته و یا به حد بسیار بسیار کمی رسیده است و هر بار با خودم میگویم که این پاداش ایمان و تقوی تو در عمل است همان ایمان توحیدی که الان میتونی با تمام وجودت لمس کنی که به خدا اعتماد کردن بَس چه دلنشین است❤️❤️❤️❤️
من قانون چگونه زیستن را از شما یاد گرفتم از استاد بزرگی که صدایش تا ابد جاودانه خواهد ماند و شما مریم جان عزیز که در هیچ کتاب و دانشگاه و مکتبی نمیتوان یافت.
به نام خدای مهربان سلام بر استادعزیزم وهمسرشون کل فایل های سریال زندگی در بهشت به من حس خوب ودرجه یکی می دهند به ویژه این قسمت که برونی این اسب قشنگ هم بود وحس عالی داد این مناظر روحیه قشنگ ودرجه یک استاد عباسمنش فوق العاده بود به قول استاد حس خوب اتفاقات خوب، توجه خوب نکات مثبت وحس عالی برامون می یاره،باید بتونیم تمرکز بر روی زیبایی ها کنیم مثلا همین اسب جلوه وجود خداس همه چیز خداست انشاالله هر کجا هستین در پناه الله یکتا شاد پیروز ثروتمند وسعادتمند در دنیا واخرت باشین
میخواستم بگم واقعا دوستون دارم و خدا کاری کرد که فایل ها و سایت شما جلو راه من قرار بگیره و کلی چیز یاد بگیرم. الانی که به تضاد خوردم و یاد گرفتم حالمو خوب نگه دارم تا اتفاقات خوب برام بیفته؛ خدا رو میلیون ها بار شکر میکنم
خدای من شکرت چقدر زیباست دنیای که آفریدی تولدی چنین باشکوه که شادی میبخشد حال خوب می بخشد لذت وبودن عمیق درلحضه حال ومی بخشد .تکامل یعنی همین رویش زایش تکامل یعنی همین که دنیای که لحظه حال وتوش تجربه میکنی روزیبا ببینی وزیبا بکنی ساعت های که بشینی ببینی زندگی که هرروز زیباترپیش میره هرروزکامل تر ومن باید تماشاگرخوبی باشم تماشاگری که شاهد نظم قانون واسطواری جهان مادی من است .وهنگامی که به صلح باخیش میرسم چقدرشادم وقتی بیشتر درک میکنم وباورمیکنم حضور منبع عظیم انرژی بی نظیر را خدای من ای انرژی خالص ای که من را هدایت کردی که ازاین دوفرشته بی نظیرت یادبگیرم ببینم تمرین کنم تجربه کنم مسیر هدایت را تو چه زیبای که این لحظات زیبارو این لذت از بودن درتکاملت درجهان رانشانم میدهی جهانی که الان مرگ راقسمتی ازهمین تکامل میبینم وقتی میدانم همان انرژی که در وجود من قراردادی رادروجود همین مادر زیبا هم قراردادی در آن دونوزاد درآن مرغ آن درخت سبزه ابرهاآب … وتوچه دانای که تولد و مرگ راآفریدی که من درمیان این دو توراپیداکنم باورکنم تسلیم شوم درک کنم لذت ببرم شادباشم شادی رادرجهان گسترش دهم که هرموجودی که روح تودروجودش هست از بودن در کنارم شادباشید آرامش داشته باشد . لذتت رادرک میکنم از تولد ازرویش ازتکامل وحتی مرگ که خودتولدی دیگر هست .وای که لحظه های راکه به توفکرمیکنم احساس میکنم میتوانم پرواز کنم من چقدرحالم ازداشتن توخواب است متشکرم 💐 ازشما فرشته های هدایت گر که با دست آوردها تغییرات وکلامت خدای بی همتا روبه من معرفی کردین چشمانم راگشودید به دیدن زیبای هاش احساس کردن بیشترش در کنارم به یاد آوریه تمام لحظه هام که خدا بود حتی زمانی که من نبودم . بینهایت سپاس گزارخدام از آفرینش شما فرشته های هدایت گرخودش . خیرت که درهجرت استاد به وجود آمد رالحظه به لحظه بیشتر احساس میکنم لایوی جادوی خاص که به همراه خودش آگاهی وعمل به قوانین را آشکارا به تصویر کشید . تعصیر از وجود استاد که در مریم جان مهربان به صورت تکمیل کار قدم برداشتن و تجربه کردن تولد و مرگ را چنین توانا درک واجرامیکند . وباوربه خیریت این اتفاق خودش بسیار زیبا ست . متشکرم و عاشقانه دوستتان دارم .
سلام ودرود به استاد و خانم شایسته.
این قسمت هم واقعاً عالی بود و لذت بردیم لطفاً این مطالب را مطالعه کنید تا سری بعد انشاالله مشگلی برای دام هاتون پیش نیاد.
راههای کنترل و پیشگیری از مرگ و میر بره ها و بزغاله ها در بدو تولد
۱ – تنظیم یک برنامه منظم و مدون برای قوچ اندازی در گله جهت تنظیم زمان مناسب برای زایمان مادران
۲ – تهیه یک محل تمیز و بهداشتی و محصور بعنوان زایشگاه جهت زایمان راحت و آسان مادران و امکان رسیدگی بهتر به آنها توسط کارگران دامداری
۳ – ایجاد شرایط رفاهی مناسب برای بره ها و بزغاله های تازه متولد شده مانند: ایجاد سرپناه، تهیه یک محیط تمیز و خشک و گرم و محصور برای آنها، محدود نمودن محل نگهداری بزغاله ها و بره ها، جداسازی نوزادان بیمار از نوزادان سالم
۴ – تنظیم یک برنامه مدون واکسیناسیون برای کل گله بخصوص واکسیناسیون مادرها دو هفته تا یکماه قبل از زایمان جهت افزایش آنتی بادی در آغوز و شیر. ترجیحا واکسیناسیون ماه آخر آبستنی دوبار و با فاصله دو هفته و با واکسن های پلی والان کلستریدیومی ۵ گانه یا ۶ گانه انجام شود.
۵ – بستن بند ناف بره و بزغاله با یک بند نایلونی نازک و آغشته شده به بتادین و بلافاصله ضد عفونی بند ناف با بتادین، بهتر است ضدعفونی بند ناف ۳ یا ۴ بار دیگر نیز در روز اول تولد تکرار شود.
۶ – تغذیه میشهای آبستن در دو ماه آخر آبستنی بایستی باکیفیت بوده تا با افزایش آغوز و شیر تولیدی در ابتدای زایمان از گرسنگی و کمبود انرژی در نوزادان جلوگیری شود.
۷ – در صورت وجود مادران مبتلا به عفونتهای تنفسی و ذات الریه و یا مبتلا به ورم پستان اقدامات درمانی در مورد آنها صورت گیرد و در صورت عدم پاسخ مناسب به درمان قبل از بارداری مجدد، از گله حذف شوند.
۸- در صورت مشکوک بودن به خاک منطقه جهت کمبود مواد معدنی و عناصر کمیاب مانند: کمبود ویتامین E+سلنیوم، یک هفته قبل از زایمان به میش ها یک دز ویتامین E +سلنیوم تزریق شود و در صورت لزوم به بره ها و بزغاله های تازه متولد نیز در روز اول تولد یک دز تزریق شود.
۹ – از وجود هرگونه استرس در طول نگهداری بره و بزغاله مانند: گرمای شدید، سرمای شدید، تراکم زیاد در یک مکان محدود، تغذیه ناکافی جلوگیری بعمل آید.
۱۰ – درصورت عدم امکان کنترل شرایط بد در ابتدای تولد نوزادان و یا عدم امکان تهیه یک مکان محصور و استاندارد برای نوزادان مانند مواقع اسکان گله در بیابان با هماهنگی دامپزشک خود، از یک آنتی بیوتیک خوراکی محلول و یک آنتی بیوتیک تزریقی در روز اول تا چهارم پس از تولد، برای تمامی بره ها و بزغاله ها ی تازه متولد شده استفاده نموده و این عمل را در سن ۱۸-۱۵ روزگی مجددا بمدت سه روز تکرار نمایید. استفاده از آنتی بیوتیک های سولفانامید، لینکومایسین، سفتی فور، آپرامایسین و فلورفنیکول با موفقیت خوبی همراه بوده است. نکته ای که در رابطه با مصرف آنتی بیوتیک بایستی در نظر گرفته شود این است که:
۱ – مصرف سرخود و بدون مشورت با دامپزشک فارم ممکن است باعث ایجاد مقاومت آنتی بیوتیکی در گله و ایجاد سوشهای باکتریایی مقاوم در فارم شود.
۲ – دوم اینکه دز دارو و مدت زمان مصرف دارو (تعداد دفعات تزریق) بایستی با دقت تنظیم و رعایت شود.
۳ – در صورت استفاده از خوراک استارتر بره و بزغاله می توان ترکیبات آنتی بیوتیک و حتی ضد کوکسیدیوز را جهت روزهای ابتدایی تولد با دز توصیه شده توسط شرکتهای تولید کننده دارو در داخل خوراک مصرف نمود.
سلاااااام فایل واقعا زیبایی بود از تک تک لحظه هاش لذت بردم.
دلیل مرگ بز و بزغاله اش هم احتمالا بز تو مرحله زایمان بوده باشه و بزغاله اش هم شاید ضربه ای از طرف بقیه بزها یا گوسفندا بهش وارد شده باشه. معمولا دامدارها وقتی گوسفند یا بزی زایمان می کنه اون ها را از بقیه بز و گوسفندا جدا می کنن و بز و گوسفندی که زایمان کرده رو بررسی می کنن تا روند زایمان با مشکل مواجه نشده باشه.(خودمون سال ها دامداری داشتیم این موارد رو عملی تجربه کردم )
بنظرم یه فنس هم بکشید کلا بز و گوسفندا را از مرغ خروس ها جدا کنید بهتره.
در پناه الله مهربان.
سلام و عرض خسته نباشید به خانم شایسته و استاد عزیز
لازم میدونم که بگم دلیل فوت اون بزقاله ها رو میشه سرما و رطوبت بالا در اون مکان دونست و اینکه اون شیر زیاد اولیه میتونه دلیلش باشه اما با یه دامپزشک هم مشورت کنید تا دلیل رو دقیق برسی کنن تا خدای ناکرده بیماری نباشه که با سایرین هم منتقل بشه حتی المقدور احتیاط لازم رو اعمال کنید .
به هر حال این قسمت خیلی دوست داشتم چون شرح دقیق از تضاد که جزع طبیت هر موجودی در این عالم هست رو به نمایش گذاشت و این بسیار آموزنده بود
استاد جان دوباره سلام
خیلی خیلی ممنون میشم این باور برایی من درست کنید یا اگر درسته بهترش کنم
من فکر می کنم برایی به دست اوردن چیزی باید توجه ای بهش نکنم
مثلا به پول توجه نکنم تا بیاد و موفق شوم
این باور چطور است
من خودم قبول ندارم این باور را و از صبح دارم باهاش میجنگم
اگه اشتباه بگید درستش را تا درستش کنم و به سمت ثروت بیشتر برم
به نام خدا
سلام و درود بر شما مریم جان عزیز
اول از همه میخام بهتون تبریک بگم به عنوان یک زن این همه قدرت، جسارت، پشتکار و عمل همراه با مهربانی مادرانه ای که در وجود هر زنی نهفته است، وقتی میبینم لذت میبرم و با صدای بلند تحسینتان میکنم.
دوماً تبریک میگم برای نگاه درستی که به زندگی دارین.
برای هر کدوم از ما که هممون دارای احساسات و عواطف انسانی هستیم درک از دست دادن عزیزی برامون دردناک هست و شاید ماه ها و سالها طول بکشه تا بتونیم باهاش کنار بیاییم و درش غرق نشیم.
در بین دوستانم میبینم کسانی که نتونستن با این موضوع کنار بیان و چه مشکلات روحی، جسمی برای نه تنها خودشون بلکه اطرافیانشون ایجاد کردند.
و اینکه با شما کاملن موافقم، طبیعت بزرگترین و بهترین مادر برای هر کدوم از ماست که ما را با تمام قوانین های زندگی میتونه آشنا کنه و درس بزرگی بهمون بده.
با اومدن هر فصل یک درس در دلش داره تا بگه که ممکنه تو مسیر زندگی با چیزهایی که دوستش نداری یا برات خیلی شیرینه مواجه بشی، اما اینکه تو یاد بگیری مثل آب باشی زلال، شفاف و در هیچ نقطه ای از حرکت نیستی و به راحت ادامه بدی و اگه این کار رو نکنی یادت باشه تو فاسد میشی و میگندی.
و یکی دیگه از چیزهایی که خودم به عینه تجربه کردم همین تنهایی و تو خلوت بودن با خودت و خدایت هست.
من دختری بودم به شدت وابسته به خانواده بالخص برادر کوچکم و این وابستگی مرا به نقطه ای رسانیده بود که در عمل من زندگی نمیکردم برای خودم بلکه من زندگی میکردم برای آنها.
جهان و خداوند من رو به سمتی هدایت کردند که من دور شده ام از آنها و فرسنگها دور از وطن توی غربت زندگی ام رو از صفر شروع کردم.
اوایل سخت بود و چند باری تصمیم به بازگشت کردم اما هر بار احساسی از قلبم بهم میگفت خدا باتوست و اون راه رو بهت نشون میده.
و حالا که نزدیک به ۸ سال هست من تو کشوری دیگه و به دور از خانواده ام زندگی میکنم میتونم بگم به نقطه ای از تسلیم بودن به خداوند و جریان جهان هستی رسیدم که راحتتر میتونم بگذرم و یک جورایی دستان خداوند را برای یاری به خانوادم نبندم، چون به عقیده ی من زمانی که من میخاستم درست به قول شما از روی احساساتم عمل کنم و جای خدا باشم برای خانوادم و هر چیزی رو بخام من حل کنم بدون اینکه لحظه ای فکر کنم شاید خیریتی در وقوع اون اتفاق برایشان است، در واقع دستان خداوند را بسته بودم و اجازه ی کمک را از او گرفته بودم و حال این را با تمام وجود لمس میکنم که خداوند تا همیشه با ماست و در هر اتفاقی که رُخ میدهد چه بد و چه خوب رازی در دل آن نهفته است که اگر ما نگاه احساسی مان را کنار بگذاریم و از چشم دل ببینم حضور خداوند را میتوانیم لمس کنیم.
این را هم بگویم که من سیلی ها از جهان هستی خوردم تا یاد گرفتم یا اینگونه بگم مجبور شدم که تسلیم بودن به خدا را یاد بگیرم و به آن عمل کنم و الان به آرامشی رسیدم که شیرینتر از هر چیزی برایم هست.
الان اگه بخام نگاهی به خانواده ام و خودم بکنم میتونم بگم هم من به آرامش درونی رسیدم و هم آنها تا حد بسیار زیادی به آرامش واقعی رسیدن و شدت تنش ها و مشکلاتی که قبلن بود از روی آنها برداشته و یا به حد بسیار بسیار کمی رسیده است و هر بار با خودم میگویم که این پاداش ایمان و تقوی تو در عمل است همان ایمان توحیدی که الان میتونی با تمام وجودت لمس کنی که به خدا اعتماد کردن بَس چه دلنشین است❤️❤️❤️❤️
من قانون چگونه زیستن را از شما یاد گرفتم از استاد بزرگی که صدایش تا ابد جاودانه خواهد ماند و شما مریم جان عزیز که در هیچ کتاب و دانشگاه و مکتبی نمیتوان یافت.
از خدا برایتان عمر با عزت و بلند میطلبم
سایه تان مستدام 🙏🙏🙏🙏🙏💋❤️
به نام خدای مهربان سلام بر استادعزیزم وهمسرشون کل فایل های سریال زندگی در بهشت به من حس خوب ودرجه یکی می دهند به ویژه این قسمت که برونی این اسب قشنگ هم بود وحس عالی داد این مناظر روحیه قشنگ ودرجه یک استاد عباسمنش فوق العاده بود به قول استاد حس خوب اتفاقات خوب، توجه خوب نکات مثبت وحس عالی برامون می یاره،باید بتونیم تمرکز بر روی زیبایی ها کنیم مثلا همین اسب جلوه وجود خداس همه چیز خداست انشاالله هر کجا هستین در پناه الله یکتا شاد پیروز ثروتمند وسعادتمند در دنیا واخرت باشین
سلام و درود بر عشق دل استاد عزیز خیلی خیلی خوشحالم که دارم اینجا کامنت میزارم
و اینکه
من و خدایی خودم عزیز دلم به مشکل خوردم
اینه که عاشقش شدم
ولی نه واقعا جدی من تجربه 1 سال نیم در ترید ارز دیجیتال داشتم و هیچ وقت این طوری خدام گفته سود نکردم
ولی این متاورسی که اومدع شیطان عوضی نمیزاره به ندایی عزیز دلم گوش کنم
یک بازی در متاورس هست با سرمایه 12 م در 30 م میده نمیدونم ایا این درسته یا نه
و در باره دنیا متاورس و درامد هایی یک شب توضیح بدید که تو دنیایی متاورس کار راحتی شده
خیلی خیلی دوستون دارم به خداتونم سلام برسونید بگید خیلی گلی که استاد و مارو داره هدایت میکنه
درود بر آقای عباسمنش عزیز،
وقت تون بخیر
میخواستم بگم واقعا دوستون دارم و خدا کاری کرد که فایل ها و سایت شما جلو راه من قرار بگیره و کلی چیز یاد بگیرم. الانی که به تضاد خوردم و یاد گرفتم حالمو خوب نگه دارم تا اتفاقات خوب برام بیفته؛ خدا رو میلیون ها بار شکر میکنم
سپاس از شما که حال خوب رو به اشتراک میذارید❤️
دوستون دارم
سلام سلام
همگی سلام
اقا چقدر من کیف کردم از این دوتا بزغاله
🥰🥰🥰🥰😍😍😍😍
من عاشق حیوونم
عاشق کارکردن با حیواناتم
از بچگی هم تو خونمون مرغ داشتم
😍😍😍
و الان هم دارم درسش را میخونم
و عاشق اینم که ی گاوداری هیولا بزنم
هیولاها
و خدا را شکر دارم قدم ها را تکاملی طی میکنم
و چقدر حالم خوبه خدا را شکر
اتفاقا همین امروز بود
داشتم به نکات خوب رابطه قبلیم فکر میکردم
من الان ۲۳ سالمه و
از سن ۱۹ سالگی من با یک نفر رابطه داشتم
به مدت دوسال
بعد هم جدا شدیم و من نفهمیدم چرا
اوایل خیلی دنبال چرا بودم
چرا من
چرا رفت
چرا بی دلیل و اینا
و متنفر بودم ازش
و به قولی میخواستم سر به تنش نباشه 😂
و من واقعا اون طرف را دوست داشتم
و تو ی فضا های دیگ بودم ولی انصافا
حال خودم را خوب نگه میداشتم با اشنایی هایی که با قوانین داشتم و اون حس تنفر کم و کم تر شد و الان چند روزیه که هروقت یاده اون شخص میفتم
خدا را شکر میکنم و میگم واقعا من اون دوسال را چقدر شاد بودم چقدر لذت بردم
چقدر ما احساس خوب داشتیم
و تمرکز میکردم رو نکات مثبت اون طرف و رابطه
و الان واقعا احساس تنفر که ندارم هیچی براش هم ارزو خیر و خوشبختی میکنم
و واقعا الان هروقت یادش میفتم حالم خوب میشه
احساس خوبی پیدا میکنم
و این یک پیشرفت بزرگه برای من
و به خودم تبریک میگم 🥰
و ی موضوع دیگه ای که
خانوم شایسته عزیزم
همیشه ۱ هفته قبل از زایمان بز ها اون را جدا کنید
و زمان زایمان سعی کنید بالاسرش باشید
و تا بچه به دنیا میاد
اولین کاری که میکنید
ی دست داخل رحم بکنید ببنید احتیاط ی بچه دیگه داخل رحم نیست چون ممکن یک بچه نارس باشه و حیوون نتونه اون را بندازه و براش مشکل پیش بیاد
اینا به تجربه میگم
و اینکه سریع بعدش
بندناف بچه را با بتادین ضدعفونی کنید
و ۱۲ ساعت بعدش دوباره ضد عفونی کنید
و مادر باید حداکثر تا ۱۲ ساعت بعد از زایمان جفت خود را بیرون انداخته باشه
و اگر بمونه احتمال نازایی و مرگ هم پیش میاد
و سعی کنید نزارید بچه مستقیم از پستان شیر بخوره
چون احتمال اینکه اسهال بگیره و بمیره هست
مخصوصا اغوز
پس شیر را بدوشید و پستونک به بچه ها بدید که مشکلی پیش نیاد
🥰
خدایا شکرت💛🙏