سریال زندگی در بهشت | قسمت 263 - صفحه 1

469 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    معصومه حقانی گفته:
    مدت عضویت: 1749 روز

    باعرض سلام وادب واحترام خدمت استاد عزیز مریم جان شایسته وسایر دوستان.

    خدا را هزاران بار شکر بابت این طبیعت زیبا که روحم را جلا داد.

    خدا را هزاران بار شکر بابت این باران نعمت الهی که جوری بر دریاچه می بارید انگار صورت مرا نوازش میداد.

    خدا را هزاران بار شکر بابت وجود براونی زیبا. وبر زیباتر

    خدا را شکر بابت این همه طبیعی بودن وزنده بودن.

    چیزی که در این فایل برام خیلی جالب بود این بود که زندگی به سادگی جریان داشت. چیزی که استاد در فایل مراقبه میگه.

    بدون هر گونه سرو صدای اضافه. تکنولوژی ویا حتی وسایل اضافه که. باعث سنگینی بار بشن.

    در این فایل سبک بالی را با سبک بازی تجریه کردم. زندگی در کمال راحتی وبدون سختی ووارد شدن در مدار آسانی را تجربه کردم.

    واز همه زیباتر این نوزاد نه ماهه که پر از عشق بود.

    چشمان آبی آسمان اش یه آسمان عشق وسپاسگزاری در خودش داشت.

    گردی چشمانش پر از علامت سؤال بود برای اینکه امروز را چگونه بگذرانم؟ چه بازی انجام دهم؟ چه چیزی را تجربه کنم؟

    آبی چشمانش دریای بیکران از فراوانی را به یادم آورد.

    خدا را هزاران بار شکر که این کوچولوی 9 ماهه چقدر زندگی جدیدی را با خودش به پارادایس آورده بود.

    چیزی که برام جالب بود رها بودن ودر لحظه بودن کودک بود. کسی مانعش نمیشد برای حرکت کردن. کسی مانعش نمی شد برای تجربه کردن هر چیزی. از مزه کردن شنهای زمین تا راه رفتن روی اونها.

    زندگی این خانواده پر از باور فراوانی بود. پر از سفر وکسب تجربه وآگاهی.

    چیزی که درک کردم این بود که به بچه عشق می دادند ولی بوسیدنی ندیدم.

    شادی بچه رو دیدم ولی گریه ای ندیدم.

    پای مادر برای خواباندن بچه با یک بالشت دیدم ولی گهواره ای ندیدم.

    خدایا شکرت بابت این همه راحتی وآسانی

    در مورد تغذیه ی نوزاد خیلی برام جالب بود که فقط شیر می‌خورد واین آیه قرآن را به یادم آورد.

    البقره

    وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن یُتِمَّ الرَّضَاعَهَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَکِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَهٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَٰلِکَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَکُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّا آتَیْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ

    ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﻛﺎﻣﻞ ﺷﻴﺮ ﺩﻫﻨﺪ . ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺷﻴﺮﺧﻮﺍﺭﮔﻲ ﺭﺍ ﺗﻜﻤﻴﻞ ﻛﻨﺪ . ﺗﺄﻣﻴﻦ ﺧﻮﺭﺍﻙ ﻭ ﭘﻮﺷﺎﻙ ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ ﺷﻴﺮﺩﻫﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻭ ﻣﺘﻌﺎﺭﻑ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﭘﺪﺭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺍﺳﺖ . ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺗﻮﺍﻧﺶ ﺗﻜﻠﻴﻒ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ . ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻣﺎﺩﺭﻱ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺯﻳﺎﻥ ﺑﻴﻨﺪ ، ﻭ ﻧﻪ ﭘﺪﺭﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺩﭼﺎﺭ ﺿﺮﺭ ﺷﻮﺩ . ﻭ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻛﻮﺩﻙ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﺘﻌﺎﺭﻑ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﻭﺍﺭﺙ ﺍﺳﺖ . ﻭ ﺍﮔﺮ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﻭ ﻣﺸﻮﺭﺗﺸﺎﻥ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻛﻮﺩﻙ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﻴﺮ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ، ﮔﻨﺎﻫﻲ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻴﺴﺖ . ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺘﺎﻥ ﺩﺍﻳﻪ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ ، ﮔﻨﺎﻫﻲ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺴﺖ ، ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﻲ ﻛﻪ ﻣﺰﺩﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺪﻫﻴﺪ ، ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻭ ﻣﺘﻌﺎﺭﻑ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻳﺪ .ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﻫﻴﺪ ، ﺑﻴﻨﺎﺳﺖ .(٢٣٣)

    حتما در این آیه قانونی نهفته است که ما هنوز بهش آگاه نشدیم. واین حد از سلامتی این بچه ماشاءالله گویای درستی این موضوع است.

    وقتی باور فراوانی باشد نوزاد شیر خوار می شود ومادر در کنارش وشیر هم در نزدیکترین جا ودر آغوش مادر.

    چقدر زیبا بود این نوزاد. چقدر بوسیدنی وبوییدنی بود. چقدر با خودش در صلح بود چقدر از تجربه کردن نمی ترسید. چقدر آرامش داشت. شکر خدای مهربان.

    چند وقت پیش در ذهنم این موضوع پیش اومد که چرا مریم جان نمیخواد بچه دار شدن را هم تجریه کنه. ذهنم پاسخ داد اگر بچه بیاره کی کارهای سایت رو انجام بده. کی فیلم بگیره..؟ کی کمک استاد باشه؟ شاید اصلا بچه دوست نداره؟

    وسؤال وسؤال وسؤال.

    دوست داشتم مریم جان را ببینم وقتی مادر شده. واین فایل نشانه ای بود از آسان بودن رسیدن به خواسته.

    وقتی باور خوبی در مورد بچه دار ‌شدن باشه زندگی آسون تر از قبل وفان تر میشه.

    تمام لحظات بچه تحت مراقبت وامنیت بود. هر بار توسط دستی از دستان خدا.

    همه ی خانواده بای خودشان نقطه ی امنی داشتندو لحظات آرامشی.

    چقدر آرامش مادر خانه روی صندلی ماساژ رو دوست داشتم وچقدر هماهنگی ذهن وروحش را تحسین کردم. وبه یاد آوردم چه بارداری سختی را با هر بار دکتر رفتن وچکاب کردن وقرص تقویتی بزرگ خوردن و آمپول زدن تجربه کرده بودم. چه شب بیداری ها که با بچه کشیدم. چه تنهایی ها که در مراقبت از بچه به دوش کشیدم. وچه لذت ها که میتونستم از بچه ببرم وخستگی امانم نداد.

    خدایا چقدر دلم خواست همچین زندگی کردن با بچه.

    چقدر دوست داشتم این گونه زندگی کنم ولز بچه داری لذت ببرم.

    وقتی این صحنه ها را می دیدم لذت می بردم وبا خود میگفتم این خانم همش نشسته ودر حال استراحت یا بازی با بچه. یا ورزش یا ماساژو مراقبه.

    ولی ما چه کردیم. شب بیداری با بچه. روز نگهداری از بچه. پخت وپز وشست ورفت. چقدر به خودمان سخت گرفتیم وچقدر به خودمان ظلم کردیم.

    تازه فاصله از احترام این بچه ها تا بچه هایی که ما با سختی بزرگ کردیم در معرفت از زمین تا آسمان است.

    خدا را شکر که اگر اجازه بدهیم هر چیزی سیر تکاملش اش را طی کند زندگی گلستان می شود.

    باور های کمبود باعث می شودهنوز بچه نیامده یه کوه سیسمونی. از لباس هایی که معلوم نیست بچه بتواند بپوشد یا نه. وسایلی که استفاده بشود یا نه. فقط خرج های اضافه ونگرانی های اضافه تر. ترس از بچه دار شدن واینکه وسایلش را چه کنم. همش نگرانی ونگرانی

    در حالی که بچه ای که میخواد یه این دنیا بیاد با هزار آرزو وامید برای تجریه کردن میاد ولی با ور های کمبود از طرف خانواده رویه رو میشه وکلا از یاد میبره که برای چی اومده بود.

    چقدر زیبا بود بارداری این خانم بدون محدودیت. بدون سختی وممنوعیت. چقدر لذت بردم.

    به امید روزی که نینی خوشگل مریم جان را در سایت ببینم که چقدر دوست داشتنی خواهد بود قطعا بسیاری از بچه های آسمان دوست دارند توسط این پدر ومادر پا به این جهان بگذارند وجهان قانونمند را تجربه کنند.

    خدایا شکرت بابت این همه فراوانی وزیبایی ونعمت وبرکت.

    خدایا شکرت که روزم را معجزه وار ساختی با دیدن این کودک زیبا که دیوانه وار دوستش داشتم وعاشق به آغوش کشیدنش بودم.

    خدایا شکرت که آموختم می شود عشق داشت ولی دست وبال کسی رو نبست و نچسبید.

    خدایا شکرت بابت این هماهنگی در نسل های مختلف.

    خدایا شکرت بابت این فایل زندگی در بهشت.

    مریم جان دستت طلا. مثل همیشه عالی بودی.

    در پناه خدا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 147 رای:
    • -
      کیمیا رضایی گفته:
      مدت عضویت: 1930 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      سلام به معصومه جان عزیزم که امروز با خوندن کامنتش حس خوبشو به منم منتقل کرد

      چقدر آیه زیبایی رو در کامنتت برامون یاداوری کردی انگار خدا بهمون داشته یاداوری میکرده که باید برا خودمون ارزش قائل باشیم و اونجایی که حس گناه رو ازمون گرفته که اگر دایه ای بخوای بگیری عیبی نداره یا اگر زودتر خواستی فرزندتو‌از شیر بگیری مشکلی نداره انگار میخواسته بگه اصلا احساس بد نداشته باش ازین کار

      با یاداوری از باور کمبود برام نشونه ای شدی تا در موضوعاتی دیگه بیشتر دقت کنم و اینقدر نگران نباشم و‌نترسم از اینکه قراره چی بشه

      با خوندن شکرگزاری اول کامنت شما حال من هم خیلی عالی شد و خیلی حس خوبی گرفتم و ممنونم ازت بابت این کامنت زیبایی که نوشتی و انرژی مثبتت رو با ماهم اشتراک گزاشتی

      امیدوارم همیشه در مسیر هدایت الله به سمت خواسته هایت باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  2. -
    اعظم پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1486 روز

    خدایا صد هزار مرتبه شکر بابت این سوپرایزی که این صبح بی‌نظیر من هدیه دادی

    و من هر آنچه را که دارم از تو دارم

    سلام به بانوی عزیزم به خانم شایسته گل

    واقعاً که خواسته‌های ما الکی ایجاد نمی‌شه

    خیلی دلم به صدای بانوی عزیزم تنگ شده بود به صورت ماهش دوست داشتم یک سریال گذاشته بشه و بانوی عزیزم رو ببینم خیلی خیلی خوشحال شدم ذوق کردم

    صبح ساعت 4:30 بیدار شدم و ستاره قطبیمو نوشتم و گفتم خدایا سپاسگزارم که امروز منو سورپرایزم کردی

    واقعا هم جواب داد چه سوپرایزی خدایا صد هزار مرتبه شکر

    خیلی لذت بردم از این سریال بی‌نظیر و شگفت انگیز

    ستاره قطبیمون نوشتم فایل مراقبه رو گذاشتم جلسه 12 و شروع کردم به پیاده‌روی خیلی لذت بردم از این هوای بی‌نظیر از این صبح دل انگیز

    و داخل پارک بودم و داشتم با خدا عشق بازی می‌کردم با یه قهوه دنجی هم رفتم از قهوه فروشی خریدم و خوردم خیلی لذت بخش بود این هوای بی‌نظیر خدایا صد هزار مرتبه شکر و اینکه یه حسی بهم گفت یه سر تو سایت بزن یه بار دو بار سه بار بهم گفته شد و من اومدم و سایتو باز کردم و یک تصویر بی‌نظیری رو دیدم خیلی شگفت زده شدم خیلی عشق کردم خیلی لذت بردم گفتم خدایا شکرت که بانوی عزیزمو تو این سریال قراره ببینم

    درسته صورت ماهشونو ندیدم ولی وقتی صدای پر از انرژی پر از لطافت عشق و حال خوب رو شنیدم حالم چندین برابر شد و خدا منو آماده کرده بود چون خیلی بهش وصل بودم چون فرکانسمو بالا برده بود و به خودش وصل کرده بود خدایا شکرت که چقدر ارزشمندم و چقدر لیاقت دارم چون که ذهنم و روحم یکی بود

    وقتی صورت ماه این نوزاد شگفت انگیز رو دیدم وقتی این چشمای پر از انرژی و شادی رو دیدم اصلاً خود خدا رو دیدم و این بانوی عزیز و این مادر بی‌نظیر که در وجودش چهره بی‌نظیرش صداقت بود خالص بودن بود ارزشمندی و رها بودن عجب خانواده بی‌نظیری بود عجب فرزندان زیبایی داشت خیلی درس بهم داد خیلی آگاهی بهم داد این سریال بانوی شایسته سپاسگزارم بابت این سریال بی‌نظیر که این اول صبحی منو و حالمو چند برابر کرد خیلی لذت بردم از سریال که اینقدر به خدا وصل بودم و اون حس بی‌نظیری که در درونم بود اشک هام بیخو د رها شده بود اصلاً حال عجیبی داشتم

    خود خودواقعیم بودم اصلاً تو این دنیا نبودم خدایا شکرت عجب حالی داشتم خدایا شکرت

    و چقدر لذت بردم از این دوران بارداری که این خانم عزیز طی کرده بود از این روش قانون سلامتی که اجرا می‌کرد از این زایمان بی‌نظیری که داشت این خود خدا بود قشنگ داشت یک روش زندگی راحت آسان و پر از عشق و صمیمی رو به من آموزش می‌داد خدایا شکرت که تو این فضای بی‌نظیر منو آوردی و حالمو چند صد برابر کردی و این هدیه بی‌نظیری رو به من دادی و چقدر من عزیز و دوست داشتنی هستم و لیاقت دارم و این سریال نشون داد که این خانم بی‌نظیر بهترین زندگی رو برای خودش خلق کرد و این یعنی ما خالق زندگیمون هستیم و این یعنی یک خانم یک بانوی عزیز در یک جمع خانواده صمیمی و دوست داشتنی چقدر می‌تونه اثرگذار باشه برای همسرش برای فرزندانش برای اون راه روش زندگی کردنش چقدر خالص بود چقدر رها بود چقدر انرژی داشت

    بانوی عزیزم مریم خانم گلم خیلی خوشحال شدم صدای عزیزتو شنیدم صدایی پر از عشق پر از شادی پر از لطافت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای:
  3. -
    بهار خاکسار گفته:
    مدت عضویت: 466 روز

    سلام و درود با عشق و احترام خدمت استاد بزرگوارم، جناب آقای عباسمنش

    و بانوی آگاه و زیبای درون، استاد شایسته عزیز

    و همچنین تمام همراهان گرامی و ارزشمند سایت دوره‌های تحول‌آفرین استاد عباسمنش

    خداوندا، سپاس…

    سپاس که من را به راهی هدایت کردی که قلبم با هر قدم در آن آرام‌تر میتپد

    سپاس که درهای آگاهی را گشودی و این مسیر نورانی را در برابر چشمانم قرار دادی

    سپاس که هر روز با عشقی بی‌پایان مراقب منی و در دل طوفان‌ها، آفتاب آرامشت را بر من می‌تابانی

    هنوز تنها 5 دقیقه از این قسمت را دیدم

    و قلبم چنان از عشق و ایمان لبریز شد که نتوانستم صبر کنم تا پایانش

    انگار باید همین‌جا، همین لحظه، حرف بزنم از الهام‌هایی که باریدن گرفتند…

    خانم شایسته عزیز، میزبان خانواده‌ای بودن که انگار از جنس نور بودن

    یک زن آرام، با نگاهی مطمئن، روحی سبک، پر از ایمان، و دختری زیبا و پسری همراه

    و نوزادی آسمانی…

    نوزادی با چشم‌هایی آبی، به رنگ آسمانِ صافِ فردای تابستان،

    به رنگ دریای اقیانوس‌ها، و به عمق آرامش خدا…

    اسم این نوزاد کوچک و الهی، معنای بی‌نظیری داشت: هدیه‌ای از جانب خداوند

    Gift from God

    و چه نامی بالاتر و برتر از این، برای کودکی که خودش پیام ایمان و رحمت و حضور خداوند است؟

    این خانواده، به‌ راستی فراتر از قید و بندهای ذهنی بسیاری از ماها زندگی می‌کردن

    انها تمام دوران بارداری را در سفر بودن، با اتوبوس خودشان، در حرکت، در جریان،

    و تنها برای تولد این فرشته‌ی کوچک، موقتاً در خانه‌ای اقامت گرفتن

    و باز، به راه و به سفر بازگشتن…

    این یعنی آزادی…

    یعنی باور به امنیت و رزق و فراوانی حتی وقتی هیچ چیز قطعی نیست جز ایمان

    و مگر نه اینکه خداوند فرمود:

    و من یتوکل علی الله فهو حسبه

    و هر کس بر خدا توکل کند، خدا او را کافی است

    (سوره طلاق، آیه 3)

    چه زیباست وقتی انسان، زندگی را ساده می‌گیرد،

    وقتی می‌پذیرد که آرامش از درون می‌جوشد، نه از مکان، نه از وضعیت

    بلکه از پیوندی عمیق با خالق خود…

    زن این خانواده، همانند نسیمی بود که از دل کوه عبور کرده، از دل آتش نگذشته، اما از جنس یقین است

    او به زندگی لبخند می‌زد، و این لبخندش پیامی بود

    که ما از طرف خدا آمده‌ایم تا یادآور شویم

    آرامش یعنی تسلیم، یعنی رهایی از کنترل، یعنی اعتماد

    چه خوب گفت مولانا

    این جهان کوه است و فعل ما ندا / سوی ما آید نداها را صدا

    وقتی ایمان بدهی، ایمان می‌شنوی

    وقتی عشق بورزی، عشق می‌آید

    وقتی حرکت کنی، راه باز می‌شود…

    من، به‌عنوان کسی که تنها چند دقیقه از این فایل را دیده،

    از همین حالا حس می‌کنم باورهای جدیدی در من در حال شکل‌گیری‌ست

    باور به امنیت در سفر

    باور به رزق در حرکت

    باور به فرزندآوری در عشق نه در ترس

    باور به اینکه خدا، وقتی دعوتش کنی، از تمام درهای بسته عبور می‌کند

    و حالا، با دلی پر از شوق و چشمی پر از اشک شکر،

    می‌روم برای ادامه دیدن این فایل نورانی،

    چرا که هر لحظه‌اش مرا بیشتر به بهشت نزدیک می‌کند…

    بهشت همین‌جاست

    وقتی ایمان جاری‌ست

    وقتی توکل در قلب می‌تپد

    وقتی باور می‌کنی که خدا همیشه با ماست…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 62 رای:
  4. -
    سمیرا سعادتمند گفته:
    مدت عضویت: 1503 روز

    بنام الله دانا و‌ آگاه و‌توانا و هدایتگر و اجابتگرمون

    درود بر استاد عباس منش عزیزو‌مریم بانوی نازنین و همه دوستان سایت

    چقدر ذوق زده شدم امروز صبح که وارد سایت شدم بعد از مدتها فایل زندگی در بهشت ،

    چه پسر گوگولی خوشگلی ، با اون‌موهای بور و‌چشمهای نانازش ، عاشق بچه هام .

    هزاران بار من‌ هم مثل شما این خانواده دوست داشتنی رو تحسین کردم ، با این لایق استایل و زندگی در اتوبوس و طبیعت و سفر کردن .

    واقعا مقایسه تفاوت مامان این نی نی کوچولو با خانم‌های باردار اطراف مون زمین تا آسمونه . برای من که خواهرزاده ام هم به تازگی نوزادش و به دنیا آورده و از دوران بارداری با استراحت تا الان که نی نی اش رو از روز دوم به گفته اطرافیان و پزشکها شیر خشک میده و فقط روز اول شیر خودش و داد ، تو این فایل چقدر این مادر و خانواده در صلح و آرامش بودند ، چه جالب در دوران بارداری مسافرت و حتی شنا می‌کرد و با دختر و پسر نوجوانی که اینقدر آروم و دوس داشتنی بودند و خودشون‌کارهاشون و حتی درس‌هاشون و میخوندند وتفریح و حتی بازی با برادر کوچکترشون هم انجام میدادند.بچه های نوجوانی که من دارم میبینم مدام مامان‌و‌باباهاشون در حال کنترل و‌چک‌کردن و نصیحت کردن شون هستند .

    اینکه این‌ جوجه خوشگل رو بدون دغدغه و‌نگرانی با پای برهنه تو دل طبیعت قرارش میدادند و هیچ اسباب بازی نداشت واقعا خیلی باحال بود . اینجا بچه ها ما از زمان نوزادی تا کودکی شون اتاقی پر از اسباب بازی های رنگارنگ دارند ،

    این خانواده رویایی واقعا چقدر ساده و سبک زندگی میکنند ، روش و سبک زندگی شون مثل کارتونها بود ، انگار تو دنیای واقعی ندیده بودم.بعد از مدتها نبودن فایل زندگی در بهشت در سایت، این فایل واسمون خیلی لذت بخش و پر از قشنگی و آگاهی های ارزشمندی داشت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  5. -
    مهدی و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1500 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    خدایا شکرت چقدر این فایل پر از آگاهیه

    سپاسگزارم از خانم شایسته عزیزم که این فایل زیبا رو با ما به اشتراک گذاشتن بینهایت سپاسگزارم

    چقدر بچه زیبایی هست این بشر

    چقدر خانواده باحالی هستن دمشون گرم واقعا

    چقدر دلمون برای پرادایس تنگ شده بود چقدر زیباست الله اکبر

    یه نکته ای که من از سبک زندگی این خانواده متوجه شدم با توجه به دوره هم جهت با جریان خداوند اینکه این خانواده خرجهای احساسی ندارن

    مثل اسباب بازی خریدن برای بچه

    مثل خوراکی و تنقلات نخریدن برای بچه

    مثل نرفتن بچها به مدرسه،،،،،

    ما همیشه در اطرافمون دیدیم که پدر و مادرا خیلی پول خرج میکنن برای اینکه اسباب بازی های جورواجور بخرن تا بچه رو سرگرم کنن چرا، چون بچه رو آروم کنن فکر میکنن که دارن به بچه لطف میکنن در صورتی که دارن بچه رو با وسایل دروغین و پوچ آشنا میکنن، بخاطر همین اون بچه ای که غرق در اسباب بازی یا بهتر بگم حاشیه ها میشه با اصل و اساس زندگی واقعی آشنا نمیشه و ذهنش عادت میکنه که همیشه بره سمت فرعیات چون این جوری آموخته

    میرن برای بچه خوراکی های رنگارنگ میخرن تا دوست داشتنشون رو اینجوری ثابت کنن در صورتی که دارن به بچه ضربه میزنن شدید

    تا بچه گریه میکنه با خوردن یه چیزی ساکتش میکنن، این خوردنه برای بچه میشه تفریح

    این بچه چقدر بچه خوشبختیه که چنین پدر و مادری داره

    خیلی بهم درس داد که هر زمانی خواستیم بچه دار بشیم سخت نگیریم

    طبیعی زندگی کنیم تا بچه مون هم یاد بگیره

    خدایا شکرت چقدر زندگی زیباست

    آرزو میکنم چنان در خوشی های زندگی تون غرق باشید که هیچ راه نجاتی پیدا نکنید

    عاشق تونم بینهایت

    نرگس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 77 رای:
  6. -
    سمیه صیدی گفته:
    مدت عضویت: 640 روز

    سلام عرض ادب احترام خدمت استاد عزیز م ومریم جان عزیزم

    تماشای قسمت آخر «زندگی در بهشت» برای من، مثل نگاهی به آینده‌ای روشن و سرشار از آرامش بود. حس کردم روحم لمس شد، قلبم سبک شد و نگاهم به زندگی عمیق‌تر. استاد عباس‌منش و استادمریم جان عزیزم در این قسمت نه تنها مسیر ایمان و باور رو به تصویر کشیدن، بلکه یادآوری کردن که بهشت واقعی، درون ماست؛ جایی که عشق، آرامش، و ایمان به خدا جاریه. این سریال به من یاد داد که با تغییر درونی، می‌تونم دنیای بیرونم رو هم متحول کنم. ممنونم که این نور رو با ما قسمت کردید.

    سپاسگزارم از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  7. -
    زهرا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 2359 روز

    سلام مریم عزیزم،

    واقعا اول صبح دیدن بنر‌ سایت چشمان منو باز کرد.

    مثل یه هدیه بود،

    بعد از مدتها یک قسمت جدید از سریال زندگی در بهشت واقعا بهم چسبید.

    یه جورایی از خوشحالی چشم اشکی شد.

    ازت متشکرم.

    دیدن سبک زندگی این خانواده ی دوست‌داشتنی و در صلح هم خیلی جذاب بود و هم دیدن تفاوت موجود در زندگی رایج و این سبک در صلح با اصل وجودی ما ، منو یاد تجربه های خودم می انداخت.

    من سه تا فرزند دارم و کاملا میفهمم که هر حرکتی و هر عادتی که ما در مسیر رشد بچه ها پیش میگیریم ، به شدت در رفتار و روحیه ی اونها مؤثر هست.

    بارها شده که من میدونستم که باید از شیوه ی رایج جامعه در تربیت فرزند فاصله بگیرم اما به خاطر بلد نبودن شیوه ای بهتر ، وا دادم ، و نتیجه این میشه که بچه به همون طریقی عمل می‌کنه که اکثریت عمل می کنند و همون نتیجه رو هم میگیره.

    به قول استاد افراد چرا مثل هم نتیجه میگیرن،؟

    چون مثل هم عمل می کنن،

    چقد دوست داشتم وقتی شیوه ی زندگی این خانم زیبا رو میدیدم،

    ارزشی که برای خودش قائل بود، زمانی که صرف ورزش می کرد ، و این که سبک زندگی مورد علاقه ش رو به خاطر فرزندانش عوض نکرده ، بلکه با کنار گذاشتن مقاومت در برابر طبیعت زندگی ، این شیوه رو برای فرزندانش هم جذاب کرده و اونها با اشتیاق همراهی ش می‌کنند.

    چقدر جز ء به جزء این فایل درس داشت،

    درسته که مقایسه کردن خودمون با دیگران درست نیست، اما این مقایسه فرق داره،

    داره به ما درس میده، ما رو یاد خواسته های قلبی خودمون میندازه،

    ما رو به یاد اصل و ریشه و فطرت خودمون میندازه،

    ما اینجا هستیم که یاد بگیریم.

    یه کوچولو احساس م درباره‌ی شیوه ی زندگی خودم بد شد،

    اما عیبی نداره، عوضش برام باور پذیر شد که زندگی به شیوه ای متفاوت هم امکان پذیره.

    دختر کوچیکم وقتی به دنیا اومد ، بسیار خوش اخلاق و به اندازه ی همین نوزاد ، زیبا و دارای چشمان و مژه های بلند بود،

    انقد ر خوش اخلاق و آسون گیر بود که من که ظاهرا مادری دست تنها بودم به راحتی از پس کارهایش بر می آمدم ، خیلی راحت تر از دو فرزند دیگرم

    کم کم که بزرگتر شد ، به خاطر زندگی به شیوه ی مرسوم ، داره به همان طریقی میره که همه میرن،

    تماشای تلویزیون ، بازی با موبایل، خوردن تنقلات و..

    و اصلا جای تعجبی نیست که ایشون هم از لحاظ سلامتی و خلق و خو مثل بقیه ی جامعه بشه.

    البته من همیشه اعتقاد دارم که کوچکترین قدم مثبتی در روند رشد بچه ، تأثیر ماندگار و بزرگی در اون میزاره،

    و تلاش من بر اینه که در کنار این فرزندم آرام تر و خوش خلق تر باشم.

    واقعا اگر مادر با خودش در صلح باشه ، این تغییر بزرگی در مسیر زندگی بچه به وجود میاره،

    چون اون بچه الگوی یک انسان در صلح رو از کودکی میگیره و چه بسا تا بزرگسالی این تأثیر با اون باشه.

    و بالعکس این قضیه هم صادقه.

    خدا رو شکر می کنم که روزم رو با این فایل شروع کردم.

    مریم عزیزم ، از طرف همه ی دوستانم در سایت ، و در دوره ی هم جهت با جریان میگم که بی صبرانه مشتاقیم دوباره ی شما رو بیشتر ببینیم. واقعا دلمون تنگ شده بود.

    در پناه الله یکتا باشی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  8. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 571 روز

    به نام خداوند مهربان و هدایتگر

    الان ساعت 4:45 دقیقه صبح هست بعد از نماز صبح کلی دعا کردم شکر گزاری کردم با یه حس عالی مستقیم اومدم سمت گوشیم و بلافاصله وارد سایت شدم تا صفحه سایت باز شد عکس یه خانم زیبا و خوشرو با یه فرشته خوشکل و کیوت رو دیدم و گفتم آخ جون!حتما ویدیو جدیده!

    چقدر چهره زیبا و خوش انرژیشون به دلم نشست!

    ویدیو رو پلی کردم با چه صحنه زیبایی رو به رو شدم! هوای بارونی! هوایی که من عاشقشم و بیشتر از هر چیزی توی دنیا به من انرژی مثبت و حس و حال خوب میده!

    خونه شما به معنای واقعی کلمه خود خود بهشته! انگار همه چی سر جای درست خودشه! یه نظم و انرژی عالی جریان داره و زیباییش فقط با کلمه بهشت توصیف میشه!

    زندگی در چنین مکان زیبایی یکی از خواسته های من از خداوند بخشنده ست !

    چقدر اون حیوونا قشنگن چقدر اون قطره های بارونی که تو دریاچه میریزن زیبان!

    البته از صدای زیبا و دلنشین مریم عزیزم نباید غافل بشم!صادقانه هر بار که صداتونو می‌شنوم دلم میخواد ویدیوها رو دوباره از اول پلی کنم و صدای قشنگتونو بشنوم .

    اما اون خانم خوشکل و فرشته ی کوچولو…

    چقدررررررررر خانواده ی نازنینی هستن

    مامان اون فرشته چقدر با خودش در صلحه! چقدر این خانواده با اعتماد بنفسن ، چقدر باوقار و مثبت اندیشن…بیرون از هیاهوی دنیا فارغ از هر گونه نگرانی و استرس های بیهوده و ترس از قضاوت شدن بابت روش زندگیشون…یاد خودم افتادم که از وقتی که با آگاهی های دوره ی عزت نفس زندگی کردم و در خودم تغییر ایجاد کردم وارد یه دنیای جدید شدم دنیایی که سرتاسر آرامشه و حرف ها و قضاوت های دیگران ذره ای در من تاثیر نمیذاره و من دارم نهایت حس رها بودن و احساس خوب نسبت به خودم رو تجربه میکنم!

    زندگی این خانواده چقدر الگوی مناسبی برای همه ی ما هست

    وقتی استاد میگن اگه قراره تغییری ایجاد کنید سعی نکنید در دیگران این تغییر رو ایجاد کنید و انرژی و تمرکزتون رو فقط روی خودتون بزارید و روی خودتون کار کنید نتیجه ش دقیقا مثل مامان اون فرشته کوچولو میشه! آدمی که با خودش در صلح و آرامشه آدمی که انقدر ذهن و افکار مثبتی داره نه برای خودش زندگی رو سخت میکنه و نه برای اطرافیانش…تو دوره ی هم جهت با جریان خداوند اونجایی که استاد گفتن وقتی با کار کردن و تمرکز روی خودتون مثل شمعی میشید که محیط اطرافش رو روشن و نورانی میکنه این خانم هم دقیقا همین قانون رو تو زندگیش اجرا کرده و روی خانوادشم اون تاثیر مثبت رو گذاشته..عاشق شیوه تربیت بچه ها شدم…کاملا میشه اون ارتباط قوی که با طبیعت دارن درک کرد…اون خانم زیبا با وجود شیوه زندگی متفاوتی که داره بدون اینکه خودش رو با نگرانی ها و ترس های خیلی از مادرهای دیگه محدود کنه یه نینی خوشکل هم بدنیا آورده و به روش بسیار عالیِ خودش داره بزرگش میکنه!

    وقتی اون بچه رو بدون کفش و دمپایی دیدم داره روی زمین راه میره اولش با خودم گفتم بچه بی گناه کاش یه دمپایی پاش میکردن! اما بعد که مریم جون گفتن اون بچه با کف پاش انرژی زمین رو دریافت میکنه ، یادم افتاد من وقتی بدون دمپایی روی زمین راه میرم و کف پام زمین خاکی ، چمن و شن های ساحل دریا رو لمس میکنه انرژی زمین تا ته قلبم نفوذ میکنه و چقدر انرژی قوی و پاکی وارد بدنم میشه!

    طبیعت سرتاسر انرژی مثبته اون فرشته کوچولو خیلی باید از مامانش ممنون باشه که داره اونو با طبیعت آشنا میکنه.

    خیلی ویدیو قشنگی بود…

    الهی که همیشه در کنار هم سلامت و شاد زندگی کنن واقعا عاشق این خانواده ی زیبا شدم .

    مرسی از مریم عزیزم بابت ضبط این ویدیو زیبا واقعا عالی هستین مریم جون عاشقتونممم.

    استاد عزیزم با این که ثانیه های کمی داخل ویدیو بودین ولی خیلی از دیدنتون خوشحال شدم من هر بار میبینمتون کلی ازتون انرژی میگیرم.

    الهی بمونید برامون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  9. -
    مونا روشنا گفته:
    مدت عضویت: 1422 روز

    سلام به عزیزای دل سایت

    استاد دل ها و مریم شایسته ی عزیزم

    اول بگم که دلمون براتون خیلی تنگ شده بود خداروشکر که یه قسمت دیگه از سریال زندگی در بهشتو میتونم ببینم

    اول بگم که دلمون برای پارادایس زیبا و این هوا و طبیعتش یه ذره شده بود. خانم شایسته دقیقا اون لطافتی که میگفتید رو ما هم از اینجا حس کردیم. چقدر پارادایس زیباست. خدارو شکرت.

    چقدر این فایل برای من درس داشت. واقعا نگاهم به پروسه بزرگ کردن بچه ها کاملا تغییر کرد. من خودم خیلی از این پروسه چیزی نمی دونستم اما الان خیلی خوشحالم که متوجه این موارد شدم. مهم ترین چیزی که منو شگفت زده کرد به قول خانم شایسته در صلح بودن این خانواده با خودشون و اطرافیانشون و نهایت ساده زیستیشون بود. همین الان که دارم مقایسه میکنم روندی که انگار جامعه و مهمتر از همه عادت های گذشتگان کردن توی مغزمون چه الگوریتم هایی رو داره اون لایه ی زیری ذهنمون ران میکنه. واقعا بسیاری از مقاومت هام شکست. و متوجه شدم روند طبیعی معنی واقعیش یعنی چی. اینکه اجازه بدی هر چیزی به طور طبیعی بری جلو و نخوای با ذهن منطقی هی انگشت کنی توش به بهانه ی بهتر کردنش. چقدر این طبیعی بودن و طبیعی زندگی کردن دلچسبه. چقدر همه چی راحت تره. الهی شکر که با این آگاهی ها صبحمو شروع کردم.خدایا شکرت که متوجه شدم بچه دار شدن یه مانع نیست. خداروشکر که متوجه شدم پروسه حامله بودن روند زندگی رو میتونه به هم نزنه.

    خدایا شکرت. الان زندگی ها یه جوری شده که یه مهمونی دادن کوچیک و پذیرایی و میزبانی از یه سری آدم برای فقط یه وعده کل زندگی رو متلاشی میکنه و از کار و زندگی میندازتت. اما یه سری تو دنیا هستن که زایمانو حاملگی و بزرگ کردن بچه رو انقدر آسون گرفتن که هم به خود بچه راحت تر همه چی میگذره هم به اطرافیانش.

    من سراسر این فایل تحسین بودم و کلی بازم مقاومت هام زیر و رو شد که می شود جور دیگری زندگی کرد.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
    • -
      سولماز ستاری گفته:
      مدت عضویت: 2264 روز

      با سلام خدمت شما دوست خوبم؛

      خیلی خیلی خوشم اومد که گفتین حتی یه مهمونی کوچک برای یه تعداد ادم زندگی رو متلاشی میکنه .

      دقیقا دقیقا این حال و روز من بوده ،وقتی خواهرم و بچه و شوهرش مهمونمون باشن،یعنی کلا سه تا مهمان.

      دیگه اینقدر سخت به خودم و همسرم میگیرم که نگو ،قشنگ تا حدود دوهفته درگیر هستیم.

      جالبه که همسرم هم به خاطر باجناقش خیلی خودش رو اذیت میکنه و همش تو حالت رودربایستی هس ،چون راه دوری هستیم و و قتی خونه مون میان میخواهیم بهترین پذیرایی بشن.

      اما خداشاهده که من دیگه از خستگی بعد از مهمونی جون ندارم و البته همسرم.

      نمیخوام بگم که مثلا سفره اونچنانی می اندازیم یا چند نمونه غذا درست میکنم نه ،اصلا ،یه نمونه غذا درست می کنم ،ولی خیلی بع خودمون سهت می گیریم ،و اینو بگم که با اینکه خواهرم هستن ولی برای همون یه وعده اینقدر تو اشپزخونه ظرف جمع میشه که نگو ، و فقط خستگی برامون می مونه.

      درسته که اخلاق های خواهرم و شوهرش خاص هس،ولی در طول این سال ها فهمیدم که من و شوهرم هستیم که اعتماد به نفسمون خیلی پایینه و همش میخواهیم تو اون روز مهمونی فقط و فقط در خدمت مهمونا باشیم .

      حتی شاید خود ابجیم و شوهرش اینقدر توقع نداشته باشن ،اما ،ما اعتماد به نفسمون پایینه که اینقدر خودمون رو اذیت می کنیم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مونا روشنا گفته:
        مدت عضویت: 1422 روز

        سولماز عزیزم

        ممنون که برام نوشتی

        این معضل رو دقیقا توی خانواده ام احساس کردم. مادرم هر موقع میخواد یه مهمونمعمولی بیاد زیر سه نوع غذا درست نمی کنه. یعنی عیب میدونه کمتر از این جلو مهمونش بذاره . به یاد ندارم که مهمونا غذارو شروع کرده باشن و مادرم هم باهاشون سر سفره باشه یعنی تا لحظه ی اخر داره از تو یخچال یه چیزی میاره. 50 نوع ترشی 100 قلم دورچین و خلاصه خودشو وقف مهمون میکنه . اونجایی قضیه دردناک میشه که به خودم نگاه میکنم و میبینم که منم همینجوریم. انگار که رفته توی ناخوداگاهم . این احساس که همیشه فکر میکنم یه چیزی کمه نابودم میکنه. اینکه باید خیلی بریز بپاش کنی که مهمونت بفهمه که داری ازش پذیرایی میکنی. اصلا حواسمون نیس که بابا مهمونه گشنه نمونده که اومده خونه ی تو. اومده تو روببینه و با تو وقت بگذرونه و وجود خود توعه که براش اهمیت داری نه متراژ میزی که براش میچینی. متاسفانه چه ضربه ها به خودم نزدم و چه لذت هایی رو از خودم دور نکردم. سر اینکه باید کلی غذا درست کنم واسه مهمونم و الان شرایط این بریز بپاشو ندارم نه تنها مهمونی نمیگرفتم حتی گاهی مهمونی هم نمی رفتم که نخوام جبران کنم.

        امیدوارم خداوند همه مونو به راه راست هدایت کنه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    آقای نیکو گفته:
    مدت عضویت: 3070 روز

    بنام پرودگار یکتا و بی همتا

    سلام به استاد عباسمنش

    سلام به خانم شایسته

    و سلام به دوستان همراه

    این سبک زندگی شگفت انگیزه و کار هر کسی نیست

    چقدر دلم برای سریال‌های زندگی در بهشت تنگ شده بود و چه کار خوبی کردین خانم شایسته عزیز که این سبک زندگی رو به نمایش گذاشتین

    چه پسر بچه قشنگی و چه خانواده با حالی،

    لحظه لحظه دیدن این سریال من رو شگفت زده کرد

    شنای راحت یه خانم باردار که قرار چند روزه بعد بچش رو به دنیا بیاره

    بچه ی 9ماه ی بسیار زیبا با چشمان آبی که هیچ اسیاب بازی نداره، در طبیعت براحتی رها میشه و بازی میکنه، حتی ماسه و چوب رو مزه میکنه و مادرش که اون رو آزاد میزاره تا از همون کوچکی خودش زندگی رو تجربه کنه

    و یه پسر و دختر نوجوان که سبک زندگی شون در سفره، در سفر درس میخونن، در کارها به مادرشون کمک میکنن، بچه کوچک رو نگهداری میکنن و حتی پوشکش رو عوض میکنن

    و مادری که هر روز ورزش میکنه

    برای بچه هاش معلمه

    برای همسرش همدم و یار سفره

    در هنگام بارداری هیچگونه استراحت اضافه ای نداره

    و همگی کاملا سالم و شاد در کنار هم به سبک خودشون زندگی میکنن

    و قوانین عالی آمریکا که براحتی اجازه میده که هرجور دوست داری زندگی کنی و هرجور دوست داری تحصیل کنی بدون اجبار به اینکه حتما باید مدرسه بری

    و ماهی های درشت دریاچه بهشت مون واقعا همه و همه شگفت انگیزه

    اعتراف میکنم که با اینکه از سبک زندگی این خانواده به وجد اومدم، اما هرگز به چشمم نمیبینم که بتونم به این سبک زندگی کنم و همیشه در سفر باشم

    ممنونم از خانم شایسته عزیز که این قسمت از سریال رو آماده کردن

    و ایکاش این سریالها مثل گذشته هر چند روز یکبار حتی شده پنچ دقیقه به نمایش در بیاد.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای: