سریال زندگی در بهشت | قسمت 31

نوشته‌ی زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان «سید محمد»، به عنوان متن انتخابی‌ِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی می‌شود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کننده‌ی زیبایی‌ها و نعمتها‌، مصمم شده‌اند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زنده‌ای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شده‌اند برای احاطه شدن با نیکی‌ها و نعمت‌ها.

نه فقط نوشتن درباره‌ی زیبایی‌ها و نعمت‌ها‌، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند‌ و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام‌، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار  فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى می‌رساند.

سلام و دورد به خانواده عزیزم

در ابتدا دوست دارم تشکر کنم از استاد عباسمنش عزیزم خانم شایسته عزیز و همه ی دوستان بابت سریال زندگی در بهشت که فوق العاده بینظیر بود

دوست دارم الان موضوعی رو با شما درمیون بزارم تقریبا یک سال پیش بعد از طی کردن تکاملم عضو سایت استاد عباسمنش شدم، من تو کامنت های قبلی هم گفتم ک چندین سال بود ک کتاب های موفقیت میخوندم و از برنامه های اساتید مختلف استفاده میکردم به طرق مختلف و بعد از طی کردن تکاملم اردیبهشت ۹۸ عضو سایت استاد شدم، اردیبهشت ۹۸ بود ک خیلی از لحاظ مالی تحت فشار بودم و روحیه قوی نداشتم بعد از عضویت توی سایت و استفاده از فایلهای دانلودی از همون ساعت اول نشانه ها شروع شد و من به طور تکاملی اعتمادم به آموزش های استاد بیشتر شد، چند ماه اول احساسم بهتر شد ولی از لحاظ مالی تغییر واضحی نداشتم اما نشانه ها بود و من هر شب نشانه ها رو مرور میکردم و به خودم میگفتم که ببین قانون داره جواب میده و با امید بیشتری ادامه میدادم. حتی تو همون ماه های اول اتفاقات به ظاهر بدی افتاد که من سعی میکردم ذهنمو کنترل کنم تا به احساس خوب برسم و بعد از چندین ماه به طور تکاملی نشانه ها پر رنگ تر میشدن، میانگین درامد من در بهترین حالت به ۸۰۰هزارتومان هم نمیرسید و من روی باورهام کار میکردم ک ب درامد ۲ملیون تومان برسم، یه روز صبح ایمیلی واسم اومد از سایت ک تو ایمیل نوشته بود ب راهی ک داخلش هستی نچسب و دستان خدارو باز بزار و من ک ۵سال بود فقط از خدا میخواستم ک از این کار به من درامد بده تصمیم گرفتم ک دستان خدا رو باز بذارم، بعد از ۵ یا ۶ ماه خداوند ایده رو به سمتم هدایت کرد و منو هدایت کرد تا انجامش بدم و من هم انجامش دادم و تحولات شروع شد واسم، یادمه تو لیست سپاسگزاری مینوشتم ک خدایاشکرت ک درامدم بیش از دوملیون تومانه و بعد از۶ماه کار کردن روی خودم درامدم شد۲ملیون تومان و خیلی خوشحال و سپاسگزار بودم از اون درامدِ دوملیونی الان شش ماهه میگذره و هر ماه ب طور تکاملی درامدم بیشتر شد خداروشکر و اردیبهشت ۹۹بعد از یک سال کار کردن روی باورهام ب درامدی رسیدم ک اگر یک سال پیش یکی بهم میگفت باور نمیکردم، خداروشکر اردیبهشت۹۹ درامدم حدودا ۱۰میلون شد براحتی و بدون سختی کشیدن

این کامنت و نوشتم تا به خودم کمک کنم و یادآور شم به خودم ک ببین یک سال سعی کردی روی باورهات کار کنی و به صحبتای استاد اعتماد کردی این شد نتیجش پس ادامه بده و دوست داشتم با نوشتن بخشی از نتایجم از استادعباسمنش تشکر ویژه ای کنم و البته خانم شایسته با فعالیت های بینظیرش، بچه های سایت با کامنت های فوق العادشون و تیم فنی سایت هم خیلی بهم کمک کردن و از همتون سپاسگزارم

این ردپای من بود تا درآینده یادم باشه ک چطور پیش رفتم

عاشقتونم

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

295 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مینا _ از اتاقم تافلوریدا» در این صفحه: 1
  1. -
    مینا _ از اتاقم تافلوریدا گفته:
    مدت عضویت: 2259 روز

    سلام به رهروان راه حقیقت

    جیکوپ قوی با اون لباسهای زیباش داره میره موتور سواری تا برای تعهد امروزش فیلم بگیره و لیوای ارام هم داره کمکش میکنه مثل استاد که موتور میرونه و خانمی که پشتش میشینه و فیلم میگیره ای جانم ،پدر فوق العاده با اون لباس خوشرنگش داره ماهی میگیره و لذت میبره و لوک خوش قدو بالا و ژوزف زیبارو هم کنارش وایستادن و لذت میبرن کلا همه دارن کیف میکنن تو این بهشت خدایاشکرت

    بازم بچه ها این ور دارن ماهی میگیرن و به قول استاد ماهیها چقد باهوشن که دیگه طرفهای کلبه نمیان و گول ماهی فیکها رو نمیخورن،استاد داره به ماهیها غذا میده و واقعاهم خیلی خوبه که غذای اضافی نمیره سطل آشغال و به حیوانات میدید راستش منم دزدکی به گربه ها غذا میدم ولی پدرشوهرم و شوهرم خیلی بدشون میاد از این کار من ولی نمیدونم چرا دلم نمیاد اون غذا رو بریزم تو آشغالی!،ای جانم صبحونه ی مریم پز حرفه ای املت اواکادو نوش جونتون خدایاشکرت

    عجب صبحانه ی شاهانه ای نونشونم گرم کرده من عاشق صبحانه ی گرمم یکی از دلایلی که خیلی دوست دارم خونه ی مستقل داشته باشم اینه که صبحونه بتونم غذای گرم بخورم ،چقد نعمتهای زیادی سر سفره ست که یکی ابمیوه میخوره یکی شیر میخوره یکی قهوه میخوره یکی اون طرفتر صبحونه ای جدا میخوره واقعا سفره ی پر برکتیه خدایاشکرت

    اره واقعا استاد بهمون خوش گذشت واقعا از این پدر فوق العاده من درسها گرفتم واقعا از تربیت این بچه ها کیف کردم از اینکه اونقد رها هستند که هرکسی راه خودشو پیدا کرده در این سن کم و این فقط در یک خانواده ی ثروتمند و رها ممکنه و ثروت معنوی ترین کار دنیاست خدایاشکرت

    چقد جالب اومدن سفر عین اینکه ادم بره کوه حتی رخت و خواب اوردن صندلی پنکه هرچی فکرشو بکنی و چقد این فرهنگ زیباست که صاحب خونه هم دلخور نمیشه بگه اینها فک میکنن ما نداریم یا کثیفیم که وسایل خودشونو اوردن نه اصلا هیچ قضاوتی در کار نیست هیچ و این شیوه برای فرهنگ متفاوت ما اولین بار در سایه ی کنترل ذهن رشد میکنه یعنی وقتی خودت میری مهمونی وسیله ی دلخواهتو ببری و ذهنتو کنترل کنی که میزبان الان چه فکری میکنه و برعکس وقتی مهمون وسایل خودشو اورد ذهنتو کنترل کنی که چه جوری راجب من فک کرده که اینها رو اورده و به مرور این عادت در ذهن و رفتارت نهادینه میشه و اطرافیانم باهاش کنار میان خدایاشکرت

    گلدون رو جاکفشیه یا جا ابزاریه نمیدونم ولی خیلی ملایم و زیباست،ای جونم براونی اومده دم در مهمونها رو بدرقه کنه میگه حیف شد یه دور نیومدید اسب سواری، ای جوونم براونی اومده نزدیک خونه و استاد ازش پذیرایی میکنه اونم با برنج صل علی چقد خوش مزه به نظر میرسه با وجودیکه من برنج زیاد دوست ندارم دلم خواست ،ژوزف زیبارو و جیکوپ قویم اومدن تا این صحنه ی زیبا رو ببینن و جیکوپ قوی هم اخرین ویدیوش رو تو این بهشت برای کانال خودش بگیره خدایاشکرت

    چقدم راحت هستید که تو ظرف خودتون برنج رو میدید اسب بخوره و برام سوال پیش اومد ایا این تعجب من یک مقاومته جدیده یا نه !،بچه ها چقد با براونی راحت هستند و بهش دست میزنن و براونی هم انگار برنج خوشمزه رو نپسندید و سهم ماهی هاشد به هرحال غذا دور ریخته نمیشه خدایاشکرت

    نردبون حرفه ایمون رو نگاه ،واقعا فضا زیباست و دل ادم خنک میشه ولی از اون زیباتر این نگاه خستگی ناپذیر شماست این هوشیاری در غافل نبودن از شکرگذاری بخدا استاد من تا اینها رو در عمل شما ندیدم هیچوقت نمیدونستم شکرگذاری یعنی این من همیشه فقط یکبار شکرگذاری میکردم و بعد برام عادی میشد مثلا من چقد دلم میخواست دخترم تخت و کمد داشته باشه و وقتی تونستم براش بخرم فقط همون شبی که اوردن خوشحال بودم و شکرگذاری بودم و الان که دوسال گذشته اصلا یادمم نیست چقد برای اون تخت و کمد دعا کردم ولی حالا میدونم شکرگذاری یعنی چی و شکرگذاری از خدا با ادمها چقد فرق داره همیشه شنیدم که گفتن چطور به ادم برات گل میاره تشکر میکنی اون خوشحال میشه برات یه کار دیگه میکنه خداهم همینطوره ولی نه این کل داستان نیست ما نمیتونیم برای یه گل تا اخر وجود اون گل در زندگیمون هربار که گل رو دیدیم از اون شخص تشکر کنیم فقط یکی دوباره و تموم اما برای خدا مسئله خیلی بزرگتره شکرگذاری از خداوند باید بحدی هوشیارانه و بروز باشه که سایه ی غفلت به سرش نکشه باید هربار که اون خواسته ی تحقق یافته رو دیدیم شکرگذاری کنیم باید هیجان روز اول رو در دلمون زنده نگه داریم اون وقته که هیچ چیزی تکراری و خسته کننده نمیشه اون وقته که نعمات بیشتری وارد زندگیمون میشن و استاد از وقتی فهمیدم تحسین کردن هر چیزی باعث فزونی اون چیز در زندگیمون یا پدیدار شدنش میشه احساس عمیقی پر از لذت وارد شکرگذاریهام شده دیگه فقط زبانی نمیگم خدایاشکرت برای این گلها بلکه از اعماق قلبم شکرگذاری میکنم و با تمام وجودم میون پنج شش تا گلدون خودمو تویه جنگل زیبا میبینم و کیف میکنم و این معنای شکرگذاریه واقعیه که هیچوقت تا در عمل شما نمیدیدم یادش نمیگرفتم و هزازان بار ازتون ممنونم که اجازه دادید خانم شایسته فیلمهاتونو برامون تو سایت بذاره از هردوی شما و از خود خدا سپاسگذارم خدایاشکرت

    سطح دریاچه چقد زیباست ،قایق زیبامون ،خدای من بچه ها دارن میرن و من دل تنگشون شدم و به طرز عجیبی تعجب کردم که بهار که این فیلمها رو میدیدم همش میگفتم پس اینها کی میرن و وجودشونو تو سریال دوست نداشتم و وقتی الان به اون روزها فکر میکنم میبینم در زندگی خودم انقد از اومدن مهمون بدم می اومد که حتی وقتی اونجاهم مهمون اومده بود خوشم نمی اومد و خیلی نسبت به مهمون مقاومت داشتم ولی به مرور که روابطم با اطرافیانم بهتر شد مقاومتم تاحدی کمتر شد ولی الان که بشدت دارم مقاومتهامو به چالش میکشم با سلاح قوی کنترل ذهن که دارم و روزبه روز سلاحم داره پیشرفته تر و قویتر میشه قشنگ خشک شدن این مقاومتها رو احساس میکنم و الان که تمام وجودم چشم و گوش شده تا از این سریالها بیشتر درس بگیرم از اینکه این بچه ها میرن دل تنگ میشم و از اینکه این همه شور و هیجان به پردایس داده بودن ازشون سپاسگذاری میکنم و هزاران بار تحسینشون میکنم چون منم بشدت دوست دارم چهارتا بچه داشته باشم و اینطوری بتونم عالی تربیتشون کنم و از خدا میخوام مسیر زندگیمو هموار کنه که بتونم به این خواسته مم برسم خدایاشکرت

    چقد بچه ها مسئولیت پذیرن که مرتب دارن وسایل رو جابجا میکنن و چقد ریلکسن که مریم خانم کمک نمیکنه و داره ازشون فیلم میگیره به خدا من مغزم از این قضاوت نکردنها سوت میکشه چقد خودم سر این مسائل که چرا فلانی کمکم نکرد و اینها خودمو خفه کردم خدای من چقد تو گمراهی و جهل زندگی میکردم ،ماشین جادار و زیبای خانواده راسل ،ای جون دلم همه میپرسن خداحافظی به فارسی چی میشه و مرتب تکرارش میکنن و حتی برای ما اعضای سایت هم ارزش قائلن که بی خداحافظی نرن عزیزای دلم خدا هزار بار حافظتون باشه و استاد حق دارن گرفته بشن واقعا توی پردایس همه همزمان همه ی ارزوهاشونو تجربه کردند همه ی خوبیها همزمان دریک مکان براشون فراهم بود و همه در کنار شما رشد کردند و مطمئنم پدر فوق العاده به شما افتخار میکنه که همچین دوست سطح بالایی داره واسه همین میگه به زودی برمیگردیم خدایاشکرت

    پدر فوق العاده میگه به زودی میبینمتون انگار از حالا نقشه ی برگشت کشیده !،ماشالله چه هیکلهای درشتیم دارن بااین سن کم از استاد هم بلندترن یا جیکوپ که خیلی کم سنه هم قد استاده و استاد حق داره که میگه سال دیگه لوک خوش قدوبالا انقد دیگه بلندتر میشه ،و چقد بااستاد راحتن این بچه ها خدای من وقتی بهش فکر میکنم که هیچوقت به بچه مهمون رو ندادم که از سروکولم بالانره میبینم چقد از دنیای بچگی دور بودم متاسفانه ،استاد عزیز انقد عکس گرفته که همیشه حواسش هست بک گراوند عکس هم زیباباشه و اینها همه در سایه ی تکامل در هر زمینه ای هست خدایاشکرت

    چقد خوبه این زندگی شما که وقتی مهمون هست خوشحالید وقتی میره بازم خوشحالید و براشون ارزوی خوب میکنید من خیلی تو زندگیم این تجربه رو داشتم قبل ازدواجم که وقتی مهمون رفته تاچند روز دلگیر بودم یا وقتی از مهمونی برگشتم انقد از خونه ی خودمون بدم میومد تا چند روز دپرس میشدم و این اخلاق رو از مادرم دارم که الانم اینجوریه ولی این یک مقاومته یک نقطه ضعف در زندگیم که باید بشکنمش باید هم از وجود مهمون لذت ببرم هم از رفتنش چون وجودش یک تجربه ی جدیده لذتهای بیشتر و رفتنش سکوت و برگشتن به حالت نرماله روزانه ی ادمه و من الان برعکس زمان مجردیم از رفتن مهمون خیلی خوشحال میشم ولی با مهمون حال نمیکنم که باید روش کار کنم ،جنگل پشت سر استاد با اون صدای جنگلی چقد ارامش بخشه ،ای خدای من براونی نونم نمیخره استاد میگه فحششم داد ای جانم استاد چقد نمکید خدایاشکرت

    واقعا خدارو صدهزار مرتبه شکر بخاطر این ارامش این زیبایی این روز زیبا این حس خوب مرتب کردن خونه وقتی مهمونها میرن ،ای جانم ماهیها چقد ترسیدن الهی که نمیان نون بخورن یادمه قبل اومدن مهمونها از سروکول هم بالا میرفتن واسه خوردن غذا ،یه ایده ی جدید که دوربین رو ببندی به آغوشی و بری موتور سواری چقد اینجاها ثروت به چشمم میاد که استاد اصلا نگران کارا نبودن یک وسیله نیست میخره امتحان میکنه اگه خوب بود که چه بهتر نبود هم هیچ اشکالی نداره ما ضرر نکردیم بلکه به سازنده ی محصول و امازون بی نظیر سود رسوندیم و ثروت رو در جهان به جریان دراوردیم چقد باید روی این باور منفیم کار کنم که وقتی چیزی میخرم خوب نیست غصه ی پولمو میخورم میگم حیف شد این همه پول کاش گم میکردم نمیدادم اینو بخرم خدای من چه باور منفی ای یهو حس کردم یه مار سیاه بزرگ از تو کله م کشیدم بیرون که باید روش کار کنم بکشمش چقد این سریال خوبه که اینجوری باورهای منفی و مقاومتهامونو از سوراخ بیرون میکشه خدایاشکرت

    تنوع موتور که قبل رفتن بگیم با کدوم بریم نه اینکه بگیم همینه که هست مواظب باشیم نیفتیم نشکنه چیزی نشه مثل بابای من که همه ی عمرش یه موتور داره که داداشام سوارش میشن کلی سفارش می‌کنه مواظبش باشن و جالبه من چون خیلی پدرمو مجبور میکنم پول خرج کنه همیشه به من میگه وقتی میایی خونه مایه ی دردسری البته من اصلا به دل نمیگیرم چون میدونم از باور فقرشه این حرف و این سری که اونجا بودم با موتور رفت یکاری برام انجام بده به یه ماشین خورد دلق جلو موتورش شکست و وقتی بهمون گفت ، خواهرم که داره رو قوانین کار می‌کنه گفت اینها همش باور خودشه انقد گفته تو دردسری براش که واقعا هم وقتی میره کار تو رو انجام بده براش دردسر درست میشه ولی شما اونقد دارید که موندید کدومو انتخاب کنید و هیچوقتم نگران هیچ چیزی نیستید حتی وقتی بچه ها که هیچ تجربه ای نداشتن اصلا نگران نبودید بیفتن خرابش کنن یا چیزی و دقیقا هم هیچ مشکلی پیش نیومد و این تفاوت باور درست و غلطه خدایاشکرت

    این فرهنگ لباس راحتی چقد عالیه چون من قبلا با لباس مشکلی نداشتم ولی از وقتی دخترم بدنیا اومد و میبینم چقد عذاب میشکه وقتی میبرمش جایی و لباسشو عوض میکنم و مقاومت داره گریه میکنه از اونجایی که بچه ها همیشه در مدار درستن این فرهنگ امریکا برام خیلی جالبتر شد که چرا باید بچه مو عذا بدم لباسش حتما خوب باشه حتما عوض کنم حتما گرون قیمت باشه و خیلی دوست دارم این قضیه رو حل کنم و اینم از مواردیه که دوست دارم زندگی مستقل داشته باشم چون خانواده ی همسرم خیلی روی لباس دخترم حساسن حتی اگه لباسشو دوست نداشته باشن تا کوچه هم نمیبرنش میگن اول باید عوضش کنی مردم چی میگن بااین لباس!و هم اینکه همیشه جنس خوب بگیرم که زود پرز نده و کهنه و خراب نشه و بتونم هرجایی تن بچه م کنم که باید حتما روی مقاومتم برای خرج کردن بیشتر و خرید محصول با کیفیت تر کار کنم گرچه خیلی از گذشته ی خسیسم بهترم الان!، این قسمت هم که باهم رسیدید من چون مطمئن بودم خونه تون تمیز و مرتبه هیچ مشکلی باهاش نداشتم چون همیشه میگم خونه رو تمیزو مرتب کنم بعد برم بیرون تا اگه با مهمون رسیدم مشکلی نباشه گرچه اینم یه مقاومته ولی خوب در عوض استرسی بعدا ندارم ،خدای من استاد این فرهنگ هرکی غذای خودشو ببره که دیگه گل سر سبد فرهنگاهست اینکه غذاها رو میبرن روی یه میز میزارن هرکیی بشقاب برمیداره چی دلش میخواد میخوره و تموم یعنی این فرهنگ کاش اینجا هم رواج پیدا میکنه چقد مهمونی دادن اسون میشه چقد مهمونی دادن بیشتر میشه چون فقط مادر خانواده نیست که هلاک میشه تو غذا درست کردن یا کل هزینه ی یک مهمونی نمیفته گردن پدر خانواده و اینجوری تقسیم هزینه و وظایف میشه و چون کسی بهش فشار نمیاد خیلی مهمونیها راحتتر میشه و صدالبته مطمئنم که اصلا غذایی که درست میکنن میارن مهم نیست واسه همین هرکی هرچی دم دست بود میاره و از این بابتم نه استرسی هست نه قضاوتی هست نه کسی میگه اون میاد غذای خوب مارو میخوره غذای بد خودشو میاره یا اون یکی چرا کم اورده چرا غذای ارزون اورده یا اصلا هیچی هیچی یعنی حس میکنم غذا اونجا یک موضوع کاملا حاشیه ای در مهمونیه و کسی حتی بهش توجه نمیکنه یه چیزی میخوره و میره سروقت لذت بردن برعکس اینجا که هسته و تمرکز مهمونی روی غذاست طوریکه میزبان که هیچ هلاکه مهمانم باید کلی ظرف بشوره و کمک کنه و اخرش فقط خستگیه بدون اینکه بفهمی چی به چی بود اصلا و اخرسرم کلی قضاوت میشی غذاش این عیب و ایراد رو داشت حتی برنامه هایی درست میکنن به اسم شام ایرانی که بشدت فرهنگ بد رو رواج میدن که سر سفره پیش غذا غذای اصلی دسر باید همه باشه همه عالی باشه مهمون سر سفره همه ی ایرادات غذا رو میگه یک عالمه استرس به میزبان وارد میشه و چقد چرندیات به خورد مردم بیچاره مون میدن که خیلی مشتاقانه شام ایرانیه سلبریتی ها رو نگاه مکینن و از شیوه ی زندگی و تجملات و غذاهای رنگارنگ و سخت گیریهاشون و ادعاهاشون برای غذای بهتر درست کردن ایده میگرن و عملی می‌کنن و خبر ندارن که این ره به ترکستان میرود ،و این مسئله که میگید گاهی مهمون چندین ماه خونه ی شما مونده هم یکی از بزرگترین مقاومتهای منو بیرون کشید اونم مقاومت به موندن مهمونه و این در کل خانواده ی من هست که وقتی مهمون میاد و زیاد میمونه چقد بدمون میاد و همش میگم اومده مفت خوری و فقط باید بپزیم بذاریم جلوش حتی اگه غذای ساده هم باشه باز مقاومت داریم چرا چون ما فقیریم ذهن فقر داریم فکرمیکنیم این وعده های غذای که اون شخص میخوره داره از مالمون کم میشه و همین باعث میشه اصلا لذت نبریم از وجودش و صددرصد چون فرکانس منفی میفرستیم مهمون هم یا خودش معذب میشه یا کاری میکنه که ما بیشتر حرص بخوریم مثلا یه دایی داریم هیچ که زیاد میمونه وقتی هم میره کلی از میوه و شیرینی خونه رو برمیداره میگه میبرم واسه خونواده م باوجودیکه خودش میلیاردی ثروت داره ولی چون ما این باور رو داریم که اون اومده ازما سوءاستفاده کنه و مفت خوره دقیقا همین رفتار رو از ایشون میبینم و این هم یک باور منفی دیگه که مربوط به باورهای ثروت میشه که باید روش کار کنم باید مدام به خود بگم اونقد ثروت دارم که چند وعده ی غذاییه یه نفر یا چهارتا میوه و شیرینی اضافه هیچ اشکالی نداره و حتی قطره ای از دریای بیکران ثروت من کم نمیکنه و چقد از شما سپاسگذارم که این راه درست زندگی کردن رو بهمون یاد میدید خدایاشکرت

    فضای پردایس واقعا عالیه من موتور سواری رو تقریبا دوست دارم چون از بچگی سوار شدم ولی خوب خودم نروندم فقط سرنشین بودم ولی کم کم داره تو دلم جوونه میزنه که منم موتور سواری رو تجربه کنم ،مریم خانمم داره خونه رو مرتب میکنه چقد من از تمیزکاری و مرتب کردن خوشم میاد خدایاشکرت

    سپاس گذارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید

    از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: