توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها - صفحه 10
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/03/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-03-29 03:48:162020-08-28 08:14:21توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته هاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
]با سلام خدمت استاد عزیز و تمامی دوستان هم فرکانسی و با تبریک سال نو و آرزوی بهترین ها از جمله سلامتی از درگاه خداوند برای تک تک شما عزیزان
سالی که گذشت یکی از بهترین سال های زندگی بنده بود چرا که به لطف خدا از فروردین 96 تصمیم به گوش دادن محصول قانون آفرینش بصورت جدی شدم و این محصول را اینقدر با دقت و مرحله به مرحله خریدم که وقت مرور و نتیجه هاش رو داشته باشم توانستم به لطف خدا و البته استاد
————————————————————————————————–نتایج بنده در سال 1396 ————————————————————————————————————————-
*ایمان خودم رو چندین برابر کردم ، فقط تکیه بر خداوند نه بندگان خداوند ، عبادت خالصانه تر ، روزه داری ، زکات ، دست خیر ، کمک برای جذب ثروت بیشتر خودم.
*باور فراوانی ، باور اینکه اگر چیزی که فکر میکردم خوب است را خداوند نداد بهترش را میخواهد من داشته باشم ، باور بخشندگی خدا و رزاق بودن او ، باور اینکه خداوند بهترین فروشنده محصولات من است و همیشه تمامی کارها را به او سپردم و خودم فقط نظاره گر بودم :) ، باور اینکه اگر نتیجه بدی گرفتم بد قانون رو بازی کردم و فرداش بهتر بازی میکردم و نتیجه بهتر می گرفتم ، باور کردم که تمامی اتفاقات زندگی را خودم خلق میکنم ، عبارت قسم به قلم شد تمرین هر روز من برای نتیجه های عالی، زیبایی ها را نوشتم خواسته های روزانه را نوشتم ، کارهای لازم را برای خداوند را نوشتم ( خدایا شکرت که ….) ، چه میشود…. اگر ! ها را نوشتم ، دفترچه زندگی را انجام دادم ، بار ها و بارها با خودم تلقین کردم و خودم را دوست داشتم و پذیرفتم خداوند من را از تمامی بندگان بیشتر دوست دارد . یادگرفتم تناقضات و چالش ها برای بهتر شدن من است و لازم بوده و خواهد بود و تضاد رو دوست داشتم و خواهم داشت .
* درآمدم رو نسبت به سال 95 / 3 برابر کردم ، فروش اینترنتی خودم را بسیار فراوان کنم ، مشتری های فراوان جذب کنم ، دوستان کاری و صمیمی، اعتماد به نفس بالاتری کسب کردم.
*با توجه به باور مثبت فروش خودم را بصورت نقد درآوردم !
*توانستم با تکنیک تجسم مغازه بخرم با قیمت عالی و شرایط پرداخت خوب ، حتی با تکنیک تجسم برای ازدواج خواهرم به دوستم او را معرفی کردم و خاستگاری کردند و عروسی کردند ، کسب مدرک جهانی رزمی رشته خودم ، توانستم هنرحویان بیشتری برای آموزش رزمی و فوق برنامه خودم بگیرم ، شروع آموزش زبان اینگلیسی ، تمرین بهتر و مفید تر ورزشی ، بدنسازی حرفه ای تر و علمی تر ،تایم های رکوردی عالی تر شنا ، هیکل سلامت تر .
*خرید لپ تاب مورد نظر ، وسایل اداری ، اجناس کاری خودم ، لباس های مورد علاقه از قبیل کفش ، کت و شلوار ، آرایشگرم را تغییر دادم :) ظاهر زیبا تر .
*ایجاد روابط صمیمانه تر با توجه به تغییر خودم تغییر باورها و شاید عدم دلسوزی توانستم افراد بیشتری را به سمت خودم جذب کنم .
——————————————— —————————————–اهداف بنده در سال 1397———————————————————————————————————————————–
*تقویت ایمان به خداوند ، بزرگ کردن سطل خودم برای جمع نعمت های خداوند ، عبادت خالصانه تر ، برسی تفسیر قرآن و تحقیق و ریشه یابی لغات ، کمک به افراد نیازمند برای ثروتمندی بیشتر خودم ، بتوانم از زوایای دیگری به چالش ها و تضادها نگاه کنم تا منجر به پیشرفت من شود .
* روابط عالی با اقوام و نزدیکان و دوستان و مشتریان ،ایجاد رابطه عاشقانه ، آرامش بیشتر در زندگی ، شادتر زندگی کنم ، بی خیال تر باشم نسبت به مسائلی که نخواستم ، فروشنده بهتر و با دانش بیشتری باشم ، مربی حرفه ای تر ، تکتنیکی و صبور تری باشم .
*سود فروش خودم را نسبت به سال 1396 ، افزایش دهم و به مبلغ میانگین ماهیانه دو میلیون تومان به بالا برسم ،براحتی چک های اقساط را پاس کنم ، قبول پیشنهاد پخش محصول جدید و فروش آن از سوی واردکننده. بازدید سایتم را بالای 400 نفر در روز برسانم اعضای کانال تلگرامم را به 500 نفر برسانم .
* سلامتی بالا ، ورزش سنگین تر ، هیکل آماده تر ، زبان اینگلیسی را به سطح پیشرفته برسم .هنرجویان بیشتر و باشگاه بهتری را برای آموزش پیدا کنم ، مدرک جدید ارتقا جهانی در رشته رزمی خودم ،
*خرید یکی دیگر از محصولات استاد عباس منش .
*سفر خارج از کشور ( ترکیه و گرجستان ) ، و سفرهای داخلی از قبیل شمال و کیش ، خرید گوشی همراه سامسونگ a7 ، ظاهر زیباتر ، خوش تیپ تر ی داشته باشم .
—————————————————————————————————–
بازهم تشکر از خداوند خاطر اینهمه زیبایی و سپاس از استاد عزیز و شما عزیزان هم فرکانسی یا حق
سریال توجه بر داشته ها:
3.سومین تجربه زیبای من مربوط میشه مدرس شدنم در این سال.??
اما چرا فکر می کنم مدرس شدن خیلی جالب بوده ؟
من معلم هستم و مدتی بود که به این موضوع فکر می کردم که چقدر دلم میخواد مدرس باشم و برای معلمان هم تدریس کنم شیوه هایی که بکار می بردم را.
دلم میخواست اداره من را بعنوان مدرس شهرستانمون بفرستن، تا دوره ببینم اما من فقط هفت سال سابقه کاری داشتم و مدرس های قبلی همه بالای 20 سال سابقه بودن?? .حتی تصمیم داشتم بدم اداره و خودم درخواست بدم .(قانون آفرینش و درخواست کردن)
اما اتفاقی که افتاد این بود که یک روز صبح از اداره با من تماس گرفتن و گفتن شما را بعنوان مدرس میانی انتخاب کرده ایم و در فلان تاریخ به مدت 4 روز در شیراز دوره دارید با مولفان کتابهای درسی.???
اینقدر خوشحال بودم که فقط راه میرفتم و تند تند خدا را شکر میکردم این در حالی بود که من فقط در دلم درخواست کرده بودم و اصلا به اداره هم نرفته بودم.
من اون چند روز را دوره دیدم و بسیار نکات مفید و کلیدی را دریافت کردم و بعد هم شروع کردم به گذاشتن کارگاه برای معلمان و شدم مدرس.
وای که چه سال پرباری بود سال 96.?
سریال توجه به داشته ها
2.دومین تجربه ی زیبایی که می خوام بنویسم مربوط میشه به خرید دوره روانشناسی ثروت 3.
اما چرا فکر میکنم تجربه زیبایی بود؟
وقتی استاد اعلام کردن که این دوره آماده شده و بزودی روی سایت قرار میگیره از اونجا که 2 میلیون پس انداز داشتم خیلی خوشحال بودم و پیش خودم فکر میکردم فوقش سه میلیون قیمتش میشه و با پس اندازم و حقوق بعدی میخرمش اما وقتی قیمت محصول زده شد بهت زده شدم و گفتم خدایا من چجوری جورش کنم???
و خدا را شکر که تخفیف استاد روی محصول بود باید 5 میلیون جور میکردم و از اونجایی که به این محصول و استاد ایمان داشتم باید هر جور بود میخریدمش. بالاخره راهی که ذهنم رسید این بود که طلاهام را بفروشم و حتما بخرمش و همینکار را هم کردم .??
وقتی محصول را گوش دادم اینقدر راضی و خوش حال بودم که دیگه فقط خدا را شکر میکردم بخاطر این کاری که انجام داده بودم و این یکسال هر روزش را با توصیه های استاد که در این محصول گفته بودن سپری کردم و چه ساعتهای لذت بخشی را با گوش دادن بهش گذروندم.
پس با اطمینان میتونم بگم بهترین سال زندگیم سال 96 بوده.
سلام : )
سال 96 دوست داشتنی بود ?
خب میدونید کار فیزیکی زیاد انجام ندادم و لی حال و هوای روحم عالی شدا عالی??
خیلی رشد کردم خیلی چیزا یاد گرفتم ،خدا رو بهتر شناختم طوری که توکلم 100 ها برابر بهش بیشتر شد ،بیشتر و بیشتر عاشق زندگی شدم
و چون حالم به شدت خوب بود مهربون و مهربون تر شدم ،یاد گرفتم که آدما همینی هستن که می تونن باشن و انتظارم ازشون خیلی کم شد و ناراحت و دلگیر شدنم ازشون چیزی نزدیک 0
بیشتر عاشق زندگی و خدا شدم عاشق طبیعت عاشق خودم و عزت نفسم خیلی خیلی زیاد شد
حالا این وسطا یه سری کارای فیزیکی هم انجام دادم?
اهدافم رو تا آخر عمر نوشتم و کاملا واضح شد برام که من میخوام کی باشم
?ترس رو کنار گذاشتم وبا جسارت خواستم خودم باشم
نوشته های ادبی قشنگی نوشتم که ازشون تعریف شد و نقاشی های قشنگی کشیدم که دوباره ازشون تعریف شد?کتاب علمی تخیلی خوندنم و شاد شدم
برای یک کانال گویندگی رو شروع کردم که برام بسیار بسیار هیجان انگیزه
شروع کردم به یادگیری زبان Html و طراحی سایت
پارک نوازش حیوانات رفتم و خرگوش و خوکچه هندی و ماهی و گربه وبز … بغل کردم?
با هوش تر شدم? و کلا درکم نسبت به سال پیش خیلی خیلی زیاد تر شد
و آما در سال 97:
دان 1 کاراته ام رو میگیرم
آشپزی یاد میگیرم حداقل چیزایی که دوست دارم?
خریدن کادو تولد چند 10 میلیونی واسه تولد کسایی که دوستشون دارم?
دوست پن پال پیدا می کنم از چند تا کشور یکیش از پاریس?
هواپیما کنترلی و ودوچرخه و دوربین عکاسی باکیفیت فوق العاده و ماشین و خونه می خرم?
کلاس رقص میرم و باله و ادامه ژیمناستک (که حتما طناب داشته باشه باشگاهه که ازش بالا برم و بتونم چند دقیقه رو دستام وایستم?)
شنا حرفه ای
نقاشی با آبرنگ(که میخوام نقشه جهان رو رنگ کنم و بکشمش ? و با هم کلاسیا بریم دیوار خانه سالمندان رو نقاشی کنیم)
کلاس دوبله و گویندگی هم میرم که سال بعدش یکی از دوبلر های جدید ترین انیمیشن والت دیزنی یا دریم ورک باشم?
کلاس آواز هم می رم که سال بعدشم برم کلاس موسیقی و تهش خواننده تو خونه ای بشم?
میخوام آدرس یابیم رو بهبود ببخشم
تو جاده رانندگی کنم از یه شهر به شهر دیگه برای رفتن به مثلا نمایشگا کتاب تهران???
قرآن رو به طور کامل بررسی می کنم
تمام دوره های استاد رو میخرم و جز به جز بهشون عمل می کنم ،میخوام خیلی رشد شخصیتی و مالی داشته باشم خیلییی?
گواهی نامه رانندگی بگیرم و دانشگاهم قبول بشم دقیقا طوری که دوس دارم?
و دو تا دوست جدیدم پیدا کنم?
قدم هم 170 میشه
یک لیست کتاب وفیلم و مستند و بازی کامپیوتری دارم که اونا رو بخونم و ببینم وبازی کنم?
از لحاظ اقتصادی کارم رو استارت بزنم و طی 3 مرحله تا عید 98 به درامد ماهانه 1 میلیارد تومن میرسم ،با تکامل کاملا طی شده ?ایشالا میام داستانشو می نویسم دم عید98??
هزینه عمل جراحی خاصی رو که 1 میلیارد تومن هست رو پرداخت میکنم برام خیلی مهم وارزشمنده?
برای کسب و کارم باید کلاس طراحی سایت و برنامه نویسی html , css ,phpو… برم و بعدشم سال 98 طرحی بازی که بعدش یک کسب و کار هیجان انگیز خاص ایجاد می کنم?
تو المپیاد ادبی دانشجویی احتمالا شرکت کنم اگه مجبور نباشم چیز زیادی حفظ کنم?
با دوستام هم تابستون 98 بریم پاریس 4 تایی با کلی جزییات فوق العاده?
می خوام خیلی خوشتیپ بشم ?
و می خوام چادر بزنم تو دامنه کوه و جنگل و چند روز بمونم و ماهی گیریم بکنم
و با یک مینی بوس با دوستام و آأمای شاد برم اردو چند ساعتی?
و هدف اصلیم واسه 97 لذت بردن از زندگی وتوکل به خداست من یاد گرفتم خدا همه چیز میشه برای کسی که بهش ایمان داره
و من خیلی خیلی ازتون ممنونم که خونید نظرمو?
سلام دوست عزیزم نظرت خیلی زیبا و با جزییات بود کلییییییی انرژییییییییییی گرفتم
از خداوند می خواهم به همه آرزوهای زیبایت برسی و ما را هم در جریان بذاری عالیه
ممنون از شما دوست مهربونم
سلام خدمت استاد عزیز وامید بخشم
سلام خدمت دوستان عزیز
جای همه دوستان خالی با خانواده اومدیم اردبیل جنگل فندوقلو واقعا عالیه .مسافرهای زیادی اومدن به شهرمون همه شادن وخندون.من که بادیدن این صحنه ها لذت میبرم.
اما در مورد مسابقه :سال 96 سال خوبی برام بود اتفاقهایی خوب زیادی داشتم البته اتفاقهای ناخوشایند هم داشتم.
من تنها یک اتفاق خوبی که برام افتاده میگم بدون اغراق وازصمیم دل میگم بهترین اتفاق من اشنایی با استاد عزیز وامید بخشم بود نه برای سال 96 بلکه برای تمام عمرم. حالا دوستان عزیزم خودتون بقیه اتفاقات رو بخونید…
همه دوستانم میدونن که بعد این اشنایی اللهی وخداگونه چه اتفاقهایی تو زندگی رخ میده…
زندگی خیلی قشنگه
شاد شاد باشید
سلام بر مرد خوب خدا استاد عباس منش عزیز و سلام بر همه ی دوستان هم فرکانس ام که از خواندن نظراتتان بسیار ایده و انرژی گرفتم.
معمولا در مسابقاتی که در سایت می گذاشتید شرکت نمی کردم اما امروز وقتی سوال مسابقه را شنیدم اینقدر هیجان زده شدم که تصمیم گرفتم سریال یکی از بهترین سالهای زندگیم را اینجا بنویسم.
سال 96 تجربیات خیلی خوبی داشتم به لطف خدای مهربان و دستانی قدرتمند مثل استاد عباس منش عزیز.?
سریال توجه بر داشته ها:
1.اولین تجربه خوبی که داشتم مربوط میشه تعطیلات نوروز.???
بعد از اون فایلی که درباره استفاده مناسب از تعطیلات نوروز انتشار دادید من تمام امروزم را گذاشتم بر روی لذت بردن از طبیعت زیبا .اون نوروز بهترین نوروزی بود که به یاد دارم چون هر روز به دل طبیعت می رفتیم و از آن جا که سال قبل استان فارس باران زیادی باریده بود همه جا بسیار سر سبز بود و هوا هم بس عالی.با گوش دادن روزی 6 ساعت به فایل های استاد همچنان انرژی میگرفتم و سعی میکردم خوب به قوانین توجه کنم و چیزی را از قلم نیندازم.??
بنابراین نوروز 96 بهترین نوروز من بود با تکیه بر قوانین الهی.
سلام خدمت شما دوستان گلم.
خداوند بزرگم رو سپاس میگم که بازهم سلامت و خوب در این خانواده ی عالی هستم.
خب بزارید براتون بگم از سالی که گذشت یعنی 96٫٫٫٫
من سال گذشترو در حالی شروع کردم که پدر بزرگم سکته کرده بود توی جا بود و مادر بزرگم هم تازه سرطان گرفته بود .من بهار رو هر طوری بود سپری کردم با درس و مشق و این حرفا.وقتی رسیدیم به اول تابستون مادر بزرگم رو از دست دادم از شدت شیمی درمانی .حال من خیلی بد بود و در ضمن وضعیت مالی خوبی هم نداشتیم.
من به کمک کسی که دوستش دارم تونستم نیم سال دومم رو عالی تر شروع کنم با عبادت و درس و نمره های عالی .ولی وقتی یکم رفتیم جلو تر پدر بزرگمم از دست دادم خب واقعا سخته از دست دادن کسایی که دوستشون داری .ولی من به راهم ادامه دادم تا اینکه رسیدم به امتحان میان ترمم .به همون دلیل ها حال من زیاد خوب نبود.اواخر امتحانا بود که دوباره بعد از مدت ها برگشتم به این سایتی که اواخر 95 عضوش شدم.من هم اولش شیطان درونم می نشست و می گفت که تو چرا باید عباسمنش رو پول دار کنی اون زرنگه ومی خواد پولاتو بدزده مثل همه. ولی دلمو زدم به دریا ورفتم و بیشتر محصولاتی رو که به دردم می خورد رو دانلود کردم چرا زندگی من و خانوادم دسخوش تغییر بود .من قبل از ورود دوبارم به این سایت خداوند رو یک موجود بی رحم میدیدم و زندگی رو یک بوکسور توی رینگ و جهان هستی رو کاملا مرده میدیدم .وقتی که دست به تغییر افکارم زدم همه ی این ها تغییر کرد تفکراتم نسبت به همه چی و همه چی .بعد از امتحانا همه چی تغییر کرد انگار خداوند رو فهمیده بودم وجهانش رو که سپاس میگم خداوندم رو بابت استاد عزیز و شاید کمی لیاقتم .بعد من روزانه حدود 2ساعت تمرین می کردم و همچنانم می کنم از اون قوانینی که خداوند به استاد عزیز نشون داد تا اون مارو آگاه کنه.یواش یواش تمام آرزو های مرده ی من در ذهنم رنگ گرفت و من هر روز و هر روز دارم اونارو مرور می کنم .من تونستم هدف گذاری کنم برای خانواده ی خودم وطبق اون قوانین جلو برم تا برسم به سال 97 که پر از موفقیت باشه برام.
شاید شما ها و خانوادم بد ترین سال عمرشون 96 بود ولی من اینطور فکر نمی کنم چون من گنجینه ای پیدا کردم در این سایت که از هزاران میلیارد برام با ارزش تر باشه و امسال سال تغییر های اساسی برای من و خانوادمه .
من همیشه به اتفاقی بودن زندگی اعتقادی ندارم و اگر من و شما با استاد آشنا شدیم اومدیم تو این سایت و زندگیمون داره تغییر می کنه قطعا و قطعا لطف و مهربانی خداوند بی کران ماست .پس سپاسش می گم و تشکر می کنم ازش بابت همه چیز حتی همه ی تضاد های زندگیم که باعث پیشرفتم شد در همه ی ابعاد زندگی .خداوندا ما را در گروهی از افراد قرار ده که به آن ها نعمت دادی و نه آنان که خشم و غضب را نسار آنان کردی.
شکر و شکر و شکر وشکر بابت تمامی چیز هایی که دارم و می خوام بگم اگه استد در 15 سال پیش نقطه ی صفر بوده با اون شرایط مالی برای شروع من و خانوادم الان نقطه ی 10 هستیم فقط خواستم بگم که از هر جایی می توان شروع کرد فقط وفقط وفقط با ایمان.
عجیب ترین قانونی که دیدم قانون جذب بود که 99درصد مردم جهان ازش با خبرند واقعا قانون عالییه و ازش استفاده کردم و نتایج عالی گرفتم همون طور که امام صادق میگه”هر چیزی را که درخواستش را داری فکر کن که پشت در خانه ات است” این قانون زندگی من و خانوادم رو متحول کرد تمام کار های غیر ممکن اداری پدرم داره انجام میشه و همون طور که استاد گفت من تمرین های ایده ساز کردم و همشون به ذهنم رسید و با خانوادم در میون گذاشتم برای مثال کسب و کار جدید .اجاره ی یک مغازه . تبدیل زمین به پار کینگ و ….. واقعا ممنون استادم
از استاد عزیز سپاس گزارم و از خدای خودم که من رو هدایت کرد به سمت درستش و اون هم این سایت بود امید وارم سال خوبی باشه برای همه جهانیان الاخصوص خانواده ی عباسمنش واینکه من برم به تمرین و مرور قوانین تا تمام آرزو های من به واقیعت تبدیل بشن .
به نام الله یکتا..
سلام خدمت استادعزیزسیدحسین عباسمنش وتمامی دوستان همفرکانسی ام….من اولین باره که دارم مطلب میذارم تاحالا چندبارخواستم اتفاقات خوبی که برام افتادن وبیشتربرای خودم به معجزه شبیه بوده اینجابنویسم امانمیشد امروزصبح که فایل استادرودیدم به خودم گفتم این بهترین فرصت که توهم بنویسی چون احساس میکنم نوشتن اتفاقات زندگیم وبه اشتراک گذاشتن یه جورادای دین هستش که بایدانجام بدم..من توشهربندرعباس زندگی میکنم ویه کارمندساده بودم باحقوق ماهی یک میلیون که همیشه آرزوورویای داشتن کسب وکارخودموداشتم خلاصه یه روزبه طوراتفاقی یکی ازبچه های گروهی که توش عضوبودم فایل چندبرابرکردن درآمداستادروبرام فرستاد دانلودکردم وگوش کردم چیزی که خیلی نظرم روجلب کردوباعث شدباورکنم که منم میتونم این بودکه ایشون گفتن دربندرعباس زندگی میکردن به خودم گفتم ببین شیرین این آدم موفق که داری میبینی یه روزی توهمین شهربوده توهمین خیابوناکه الان توقدم میزنی راه رفته وباهمین باورهاموفق شده پس دقیقاهرچی میگه باجون ودل گوش کن توام موفق میشی..توپارک نشسته بودم وفایلاروگوش کردم ویه تعهدهم برای خودم نوشتم وامضاکردم واصلا هم به این که چ جوری سعی کردم فکرنکنم خداشاهده تومسیری که داشتم پیاده میرفتم سرکاریهویی یه جرقه ای توذهنم زدکه تومیتونی ازمدرک آرایشگری که داری استفاده کنی ویه وام که شرایطش خیلی خوب بودباخودم گفتم بگیرم وکسب وکارخودموراه بندازم خلاصه ایدموبه چندنفرگفتم همه گفتن نمیشه فک کردی به این آسونیه بدبخت میکنی خودتوهمین حقوق داری خیالت راحته به خودم گفتم میشه چون استادم تونسته منم میتونم وازفرداش رفتم دنبال کارام به خداقسم چیزایی که قبلا محال بودبه اون آسونی انجام بشه برای من تمام مراحل کارهام به صورت معحزه گونه ای حل شدانگارواقعاهرکسی سرراهم قرارمیگرفت دستی بودازطرف خداوند…کارهام انجام شدآرایشگاهموافتتاح کردم وبه خودم گفتم من بایدتاپایان سال 96یعنی سه ماه بعدش میشددرآمدم به ماهی یک میلیون وپانصدبرسه بااینکه تازه افتتاح کرده بودم ودرآمدزیادی نداشتیم اما روزقبل سال تحویل حساب کتاب کردم دیدم خدای من واقعا درآمدم به اون مبلغ رسیده بوده وازاونجایی که من کارعکس وفتوشاپ هم انجام میدم کلا درآمدم به بالای سه میلیون رسیده بودبیشترازتعهدم ازخوشحالی اینکه خداهرلحظه چطورمثل یه پدرمهربان دستموگرفت تواین مسیرگریه کردم وهزاران بارشکر شکرشکر…اتفاقات کوچیک زیادی بودی که من مهمترینشونوشتم خلاصه اینکه انگاردیگه ازغصه خبری نیست دیگ فقط برای من شادی هست وسپاسگزاری ازپروروگارم هروقت هم که ایمانم کم میشه تمام فایلهای رایگان استادروکه دانلودکردمودارم روگوش میدم وکلی بازانرژیم شارژمیشه.
توسال نودوهفت میخوام درآمدم بازبه سه برابربرسه وبیشترالبته ومیخوام ماشین مکردعلاقه ام که سانتافه مشکی هست بخرم واینکه یه مسافرت به کشورهلندبرم وکلی چیزای دیگه هم هست که شخصیه نمیشه نوشت…ومهمترین خواسته دیگه ام هم اینه که فایلای استادروبتونم تهیه کنم چون همیشه فکرمیکنم من بافایلای رایگان اینقدرتونستم موفق بشم پس اگه دوره هاشوتهیه کنم چ شوووودزندگی من اولیشوهم میخوام قانون آفرینش بگیرم انشاللله…استادعزیزم سپاسگزارم ازامیدوانگیزه ای که به من ودیگران میدین وباعث میشین که جهان جای بهتری برای زندگی باشه.موفق وپیروزباشین درپناه الله یکتا
سلام دوست عزیز
بابت موفقیتی که کسب کردین بهتون تبریک میگم
با خوندن نظرتون خیلی کیف کردم
و بعد گفتم برم ببینم به هدفت اخریتون رسیدین یا ن که دیدم بعله و با خوشحالی براتون کف زدم
خیلی لذت بردم
بهترین ها رو براتون ارزو میکنم
شاد باشید (:
سلام
سال 96
من یه فرد بودم که تو بی هدفی و بی برنامگی نظیر نداشتم و توی روز مرگی کامل به سر میبردم اوایل سال با افرادی آشنا شدم که با باورها و روشهای خاصی باعث تغییرات بزرگی در من شدن و من تا حد خوبی هدفمند و با برنامه شدم . در همین زمان متوجه نقص بسیار بزرگی در خودم شدم بنام تنبلی که اجازه نمیداد به اهداف و برنامه هام پایبند باشم و اون موقع بود که با افراد جدیدی آشنا شدم که بهم کمک کردن تا حد زیادی این نقص رو مهار کنم.انگار همه چیز معجزه وار پیش میرفت در ضمن ناگفته نماند که یه سفر روحانی خیلی عالی هم رفتم و از یه انسان بزرگ تقاضای کمک کردم . درست زمانی که فکر میکردم چقدر همه چیز باب میلم هست اتفاقی عجیب همه چیز را زیر و رو کرد : به پسری علاقه داشتم و دوست داشتم همسر آینده ام باشد ولی اون به من زیاد علاقمند نبود در این زمان فردی که کمک های زیادی برای هدفمند شدن و با برنامه زندگی کردن به من داده بود و بسیار مدیونش بودم به من علاقه زیاد نشان داد منکه از فرد اول نا امید شده بودم با رفتارهای فرد دوم جذب او شدم و فرد اول را فراموش کردم . بعد از مدتی متوجه شدم فرد دوم با وجود اینکه بسیار خوبی های زیادی داشت و من رو بسیار کمک کرده بود قصد سو استفاده از من داشت و من طوری شکست خوردم که توی باورم نمیگنجید و این سختی بزرگ به طرز باور نکردنی پله ی ترقی زندگی من شد . از اونجا به بعد متوجه نقص وابستگی توی وجودم شدم یعنی متوجه شدم چیزهایی که همیشه معنی عشق داشت برام فقط به دلیل نقص وابستگی ، ترس از آینده ، خود کم بینی و نداشتن مقصد مشخص توی زندگیم شکل میگرفت . مفهوم عشق برام عوض شد با یه خانم استاد آشنا شدم که داره بهم کمک میکنه تا نواقصی که گفتم را برطرف کنم و تا همین الان هم خیلی کمکم کردن و متوجه تغییر های بنیادی درونم شدم . همین خانم منو متوجه افکار وسواسیم کردن همون افکاری که سالها رنجم میداد و نمیدونستم چی هستن و باید چکار کنم . اون ماجرای سخت باعث شد به دنبال خدا که یکی از تردید های زندگیم بود برم البته خودمم درست نمیدونم چی شد که این اتفاق افتاد . من بسیار انسان ناسپاسی بودم و حتی بزرگترین نعمتها رو نمیدیدم که آشناییم با یه دوره بهم کمک کرد تا انبوه نعمتها رو ببینم و بخاطرشون شکر کنم .
سال 97
در این سال میخوام
– نوشتن اهداف زندگیم رو کامل کنم
– برنامه ی بلند مدت و میان مدت برای زندگیم بریزم
– رسالت زندگیم رو پیدا کنم
– خودم رو به خواست و اراده ی نیروی برترم بسپارم و به اون اعتماد کنم
– بیماری های جسمی که دارم برطرف بشه
– به خودسازی و خودشناسیم ادامه بدم
– به استقلال و فراوانی مالی برسم
– خونه ی بسیار خوبی داشته باشم
با نام و یاد خدای مهربان و بسیار بسیار بخشنده ام
و با سلام و سپاس و تبریک سال نو خدمت استاد عزیز
١_اتفاقهای خوب سال ٩6 برای من:
چهار ماه قبل از اینکه با شما آشنا بشم در آستانه ی سال ٩6 به یک شهر دیگه مهاجرت کردم چون به خدای خودم ایمان داشتم که موفق خواهم شد و موفقیت از آن من است به اتفاق همسر و بچه هام به شهری که نمیشناختمش مهاجرت کردم جالبه که اصلا قرار نبود به این شهر بیایم و یه نیرویی بهم گفت که من یه دفه نام این شهر و به زبان آوردم به قول خودتون استاد عزیز که کی میتونه به شهری مهاجرت کنه که فرش قرمز براش پهن نکرده باشن اون موقع که این فایل شما را گوش دادم به خودم گفتم که من? من با توکل به خدای مهربونم تونستم و شهامتش را داشتم که این کار و کردم و در ابتدا که وارد این شهر شدیم ما فقط دو تا منزل برای اجاره دیدیم و همان منزلی که اول دیدیم را برای سکونت انتخاب کردیم . در همان ماه اول سال ٩6 که من به دنبال موسسه آموزش زبان برای دخترم بودم فقط یک بیل برد تبلیغاتی در شهر دیدن و رفتم تو اینستا و سرچ کردم و یه چیزی تو وجودم گفت که این موسسه خوبه و من دخترم و در اونجا بردم و بعد از مصاحبه دخترم از جایی که قبلا 5 سال در شهری که قبلا زندگی میکردیم 4 ترم بالاتر در اینجا ثبت نام کردیم و بعد هم متوجه شدیم که این موسسه یکی از بهترین موسسات در این شهره و خیلی هم مطرح هست . یه شب من به یک قنادی میخواستم برم و تو تاکسی بودم و و ناگهان چشمم به یه شیرینی فروشی خورد و به راننده گفتم پیاده میشم و رفتم و در اونجا هم کیک مورد علاقه ام را خریدم و باز بعدا از طریق شخصی متوجه شدم اون قنادی هم بهترین کیک و شیرینی را در اون شهر داره دخترم از طریق همین کلاس زبان انگلیسی با دوستی آشنا شد که دقیقا هم ماه و هم روز تولدش با من یکی ست و منزل مادربزرگش هم دقیقا تو کوچه ی خودمان هست و دخترم هم یه دوست خوب پیدا کرد . در اواخر ماه تیر بود که چون عضو یکی از کانالها در مورد یادگیری زبان انگلیسی بودم تبلیغات کانال ارتعاش و جذب و دیدم و وارد کانال که شدم اولین فابل صوتی از شما استاد عباسمنش و گوش دادم که به نام قانون فرکانس بود و سعی کردم به بالای کانال و ابتدای کانال برم و هر فایل صوتی که از استاد عباسمنش بود و پیدا کنم و برای خودم ذخیره کنم و اونو برای دیگران هم ارسال کنم و تو یه فایل استاد کتاب معجزه ی سپاسگزاری از راندا برن و معرفی کرد و در همان روزها pdf اون کتاب از یه کانالی بهم رسید و من دانلود کردم و شروع کردم از اول تا آخر کتاب و نوشتن و یه دفتر برای اینکه کل کتاب و بنویسم و درکش کنم و یه دفتر هم برای دفتر سپاسگزاری انتخاب کردم و شروع کردم به انجام تمرینات هر روزه این کتاب و با گذشت زمان من انگار در آسمانها سیر میکردم و اوج گرفته بودم و در تمرین چک بانک خارق العاده شکرگزاری من که مبلغ پنجاه تومان بود اولین مبلغ هم توسط خواهرم به مناسبت روز تولدم برام واریز شد و یه شب که میخواستم سوار اتوبوس بشم یه خانمی کنار باجه بلیط ایستاده بود و بهم گفت که بلیط اضافه دارید بهم بدید و من هم با کمال میل بهش دادم و بعد از دو روز مبلغ پنجاه تومان به حسابم واریز شد و از آنجایی که من قبلا عروسک میساختم و چند تا از عروسکها را به فروشگاهی تو شهرم بردم و با اینکه فروشنده بهم گفته بود اینجا کشش نداره ولی من ایمان داشتم که به خوبی به فروش میرسه و یه چند تایی هم در ماه اول فروخته شد و اینبار من کیفیت کارم را با ایده هایی که خدا بهم داد بالاتر بردم و بیست عدد درست کردم و درعرض یه ماه ١5 عدد فروخته شد و بعد به خاطر یه مسایلی در مورد مدرسه ی دخترم مجبور شدم با بچه هام به زادگاه خودم برم و چقدر این مسافرت برام عالی بود و من هر روز عاشق پدر و مادرم میشدم عاشق پدری که قبلا یه دید دیگه ای نسبت بهش داشتم و با گوش دادن هر روزه به فایلهای استاد عباسمنش عزیز متوجه میشدم که پدرم هم برخلاف عقیده سابقم خیلی هم از قوانین جهان پیروی میکرد و هر دفه که به یه فایل جدید گوش میکردم یاد کارهای پدرم می افتادم که چقدر خوب شد که منو به حال خودم گذاشت تا من از پس خودم بر بیام تا تو تنهایی خودم به حقانیت خدا پی ببرم پدر سالهای سال معلم بود و علاقمند به شعر و کتاب و مطالعه هست و چقدر من خوشحالم که از نعمت چنین پدر مهربان و اهل کتاب برخوردار هستم خدایا شکرت که من فرزند چنین پدری هستم انجام همزمان تمرینات یوگا گوش دادن به فایلهای استاد عباسمنش عزیز و مدیتیشن و کتاب معجزه سپاسگزاری و شکر گزاری لحظه به لحظه از خدای مهربانم همه و همه دست به دست هم داده تا من خودم و خدای درونم را بهتر بشناسم و هر روز از نظر روحی و معنوی پیشرفت کنم و در همون روزهای اول معجزات پشت معجزات برای مثل باران نازل میشد و من که هر روز با درد کمرم از خواب بلند میشدم اما الان به لطف خدای مهربان نزدیک به ٩ ماه هست که هیچ گونه دردی ندارم حتی یک عدد قرص هم خودم و هم فرزندان و همسرم استفاده نکردم و با اینکه به خاطر مسائلی که قبلا همسرم به وجود آورد تونستم اونو ببخشم و خودم احساس آزادی و رهایی پیدا کنم با انجام مدیتیشن های هر شب و تجسم آرزوهام که ماههای اول منو به وجد می آورد و هرشب اشک شوق می ریختم و الان برام بدیهی شده چون حساب کردم که ٣٠٠ شبه که دارم مدینیشن میکنم و این آرزوها برام بدیهی شده و نه فقط در ذهنم بلکه در دنیای بیرونم هم حسش میکنم و خیلی بهش نزدیک شدم من برای همسرم هم تو ام پی تری پلیرش فایلهای استاد عباسمنش عزیز و میریختم و اون هم پا به پای من به فایلهای شما گوش میداد اما از اونجایی که من بیشتر تمرین میکردم مدار من و ایمانم به خدا بالانر رفته بود و از اونجایی که همسرم کلی بدهی به بار آورد و همش میگفت باید مواظب تلفنات باشیم که رد یابی نکنن و دخترم هم به عنوان مهمان داره درس میخونه و پرونده اش تو شهر دیگه مدرسه اش در شهر دیگه اما من اونقدر توکلم به خدا بالا رفته بود که اصلا ذره ای شک نداشتم که هیچ اتفاقی منو تهدید نمیکنه چون من مدارم بالاتر رفته بود و ما دیگر اونها رو نخواهیم دید اما همسرم باید رو باورهاش بیشتر تمرین میکرد و ناگفته نماند استاد عزیز من از اکثر هنرها گلیم بافی فرشبافی عکاسی طراحی نقاشی عروسکسازی سفالگری خدا بهم داده و در آذر ماه سال ٩6 با بیزینسی در یکی از کانالها آشنا شدم که تونستم از هنر عروسک سازی و طراحی کلیپ تهیه کنم و داخل اپلیکیشن بذارن و قراره که امسال هم به فروش بذارم و به امید خدا ثروت بسازم و قصدم اینه که از هنرهای دیگه ام که خدا در اختیارم قرار داده باز هم کلیپ بسازم و موفقیت کسب کنم و قبل از همه اینکه من قبل از خواب از خدای مهربونم سوال کردم و اون در خواب یه شخصی که اسمش هدیه بود و یه ماه قبل از اون هم از دنیا رفتند و من هم بی اطلاع بودم و اون خواب هم برام یه نشانه بود که بهم گفته شده بود همانطور که یه ماه پیش خواب استاد عباسمنش عزیز و دیدم و بهم تو خواب گفتین بما قدمت ایدیهم بما کسبت ایدیهم بما کانو یعملون و بهم گفتید که کسانی که تمرینات منو انجام میدهند موفق هستند صبح فایلی گذاشته بودید که دقیقا همین موضوع را کلیپ ساختید و من فکر کردم که هنوز هم دارم خواب می بینم ? و یه موضوع دیگه اینکه من یه مدل عروسک دیگه هم خودم یاد گرفتم و فقط کافیه یه عکسی از یه مدل عروسک ببینم و ایده بگیرم و اونو اجرا کنم و در سه ماه آخر سال هم تعداد عروسکهای بسیاری ساختم و در ماه بهمن حساب بانکی ام هم به خاطر خرج و مخارج کم شده بود و من یه ماه قبل از اینکه موعد تاریخ بیمه عمر فرزندانم برسه به خدای رزاقم گفتم میدانم که این مبلغ بیمه را با کمک تو پرداخت خواهم کرد و خداراشکر دو روز قبل از تاریخ موردنظر من مبلغ بیمه را با کمک فروش عروسک و به کمک خواهر مهربانم پرداخت کردم استاد عزیز اگر بخواهم از معجزات سال ٩6 براتون بگم اینجا نمیگنجه و الان هم داشتم تایپ میکردم که دستم به جایی خورد و خارج شدم و دارم دو ساعت مینویسم رو آخر هر جمله کپی میکنم که اگر دوباره اتفاق افتاد همه رو داشته باشم خدایا شکرت شکرت شکرت که بگم در آخرین روز سال ٩6 چه اتفاق و چه معجزه ای برای ما افتاد استاد عباسمنش عزیز و هم فرکانسی های عزیز که دارید این کامنت منو میخونید باید بگم که همسر من و برادرش تو یه شغلی شریک بودند و از اونجایی که شکست خوردندباز هم داشتند دوباره با هم شراکتی کار میکردند تا جواب طلبکارها رو بدهند و در شب ٢٨ اسفند برادر همسرم به دست طلبکار و مامور دستگیر و بازداشت شد و در ساعت سه نیمه شب هم همسرم توسط طلبکارها که اومده بودند منزل پدرش و اونو بردند به منزلشون و فقط تا صبح صحبت کردند و من هم به خدا گفتم تو وظیفه داری که به همسرم کمک کنی قرار ما این نبود از طرفی هم نجواهای شیطان بهم میگفت که دیگه تمام شد و تا مدتها باید اون تو بمونه اما قلبم آرام بود و بهم نوید میداد طلبکارانی که شاخ و شونه میکشیدند و تهدیدمان میکردند بالاخره قبول کردند که همسرم و رها کنن تا کار کنه و پول بسازه جالب اینجاست که اون روز تا صبح حرف زدند و سفره صبحانه گذاشتند و همسرم هم تعجب کرده بود و بهش گفتم دیدی که قانون جواب داد و اینجا در چنین روزی پی بری به این که خدا نزدیک ماست
به قول قرآن:
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
من من اون روز باز هم عظمت و بزرگی خدا را سپاس گفتم و سجده ی شکر به جا آوردم و چقدر سپاسگزار خداوندم شدم
خدایا سپاسگزارم و میدانم که هر ثانیه ازت سپاسگزاری کنم کم گفتم
٢_در سال جدید میخواهم که خودم ثروتی بسازم که قابل شمارش نباشه میخواهم ثروتی بسازم که خودم بدهی خواهرم را بدهم می خواهم ثروتی بسازم که آن چرا که دوست دارم را تهیه کنم و به جامعه ام بیشتر خدمت کنم و بتونم از ثروتم به نیازمندان کمک کنم تا بیشتر احساس سپاسگزاری کنم تا بیشتر از داشته هام لذت ببرم میخواهم آنقدر با خودم تمرین کنم و باورهام و ایمانم را تقویت کنم تا بتوانم به گسترش جهان کمک کنم میخواهم که اونقدر از خدا و آرامشی که بهم داده یاد کنم تا هیچ کسی و هیچ نیروبی نتونه روی من تاثیری بذاره و میخواهم در سال جدید مدار فرکانسی ام را بالا و بالاتر ببرم و به تعهدات خودم در سال گذشته پایبند باشم و هر لحظه لحظه زندگی ام به اندازه ی نفسهایی که میکشم شکرگزار خداوندم باشم میخولهم بعد از تعطیلات دوباره کتاب معجزه ی سپاسگزاری را بخوانم و باز هم همان احساس شادی و شور و نشاط را تجربه کنم که چقدر شیرینه چقدر عالیه چقدر دوست داشتنیه این احساس.
خدایا شکرت شکرت شکرت??
خداجونم عاشقتم
استاد ایندفعه کامنت من از کامنتهای دیگه ام بیشتر شده میدونم که همه اونها رو عاشقانه میخونید و الان به درجه ای رسیدم که اگر کوچکترین لغزشی در حرفم باشه بهم گفته میشه و خدای درونم بهم میگه تو حق گله و شکایت نداری اگر کوچکترین لغزشی تو عملکردم باشه همون روز یا فردای اون روز عکس العمل کار و می بینم و چقدر خوبه چقدر خدا دوستم داره که من به اینصورت جواب کارهامو میگیرم حتی سوال میکنم تو خواب بهم جواب داده میشه .
خدای مهربانم راسپاس
#استادعباسمنش عزیز از شما هم سپاسگزارم با آرزوی دیدار و موفقیت روز افزون برای شما و همه ی هم فرکانسی های عزیزم
??????????
خانم کیایی واقعا تبریک میگم امیدوارم روز به روز موفق تر وشاد تر وثروتمندتر باشید در خدا شاد وپیروز باشید
سپاسگزارم دوست عزیز
در پناه یگانه آفریدگار عشق و آگاهی سلامت و شاد و پیروز باشید??????