توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها - صفحه 6

2649 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سپیده گفته:
    مدت عضویت: 3540 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرانقدرم

    صبح که بیدار شدم دیدم یه ایمیل اومده که فایل جدیدی از استاد روی سایته. دانلود کردم و بعد از صبحانه رفتم تو پارک یچای خلوت نشستم فایل دیدم.

    راستش دیشب اتفاقی افتاد که بنظرم رسید این فایل یه نشونه بود از طرف خدا.

    اول از نتایج 96 بگم بعد برم سراغ درس شب گذشته.

    سال 96 یک سال فوق العاده بود. از اولش خوب بود و اتفاق های بزرگی برام افتاد. چالش های زیادی حل کردم و نسبت به اوایل سال دنیام خیلی بزرگتر شد. آدم پخته تری شدم.

    ما یه کسب و کار اینترنتی حدود دو سال قبل راه انداختیم و من که خیلی دوست داشتم واردات تجربه کنم سال قبل اتفاق افتاد و برای اولین بار این کار انجام دادیم. البته سرمایه اش مال خودمون نبود اما کل کار خودمون انجام دادیم. تو حوزه فروش کلی تجربه جدید بدست آوردیم. چالش های زیادی توش داشتیم که تونستیم به لطف خدا حلش کنیم. تونستم یه تیم خوب جمع کنم. سایت مون خیلی رشد کرد و موفقیت های زیادی کسب کردیم.

    برای سال 97 هم کلی ایده داشتم برای توسعه و اول سال همه اش نوشتم تا اینکه دیشب یه اتفاقی افتاد.

    برای چندمین بار کسی که دفتر کار در اختیار ما گذاشته بود و سرمایه مربوط به واردات تامین کرده بود گفت اگر من نباشم این کار به هیچ نتیجه ای نمیرسه.

    دیدم که انگار دیگه من روی خدا حساب نمی کنم دارم روی بنده خدا حساب میکنم. دارم اعتماد به نفسم از دست میدم

    تصمیم گرفتم کنار بکشم و از صفر شروع کنم. با همین چیزی که دارم. بدون دفتر کار و بدون هیچ تیمی

    اتا صبح تو خواب ذهنم درگیر این بود که چکار کنم. وقتی داشتم فایل نگاه می کردم یاد ایده ای افتادم که چندوقت قبل به ذهنم رسیده بود. تصمیم گرفتم درباره همون تحقیق کنم و شروع کنم.

    از دوستی که فایل ترکیبی توکل بخدا رو درست کرده خیلی ممنونم. تقریبا هر روز گوشش میکنم.

    بله نه روی پدر نه مادر نه برادر و خواهر نباید حساب کرد باید رووی خدای اونا حساب کرد.

    خدایا با توکل به خودت میخام امسال شروع کنم و به امید تو آخرسال میام خبر موفقیت هام باهاتون به اشتراک میزارم.

    سخته اما حتما خودش کمک میکنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      ابوالفضل اشرفی گفته:
      مدت عضویت: 2774 روز

      سلام دوست عزیز امیدوارم که حالت همیشه عااالی باشه

      سپاسگزار خداوندم که آگاهی منو بیشتر و بیشتر کرد و باور فقط روی خدا حساب کنم رو تقویت کرد و از اینکه دستی از دستان خدا شدید برای تقویت باورم سپاسگزارم

      و سپاسگزار خداوندم که دیدگاه شما برای من پیامی داشت

      ? ? ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سمیه نوشادی گفته:
    مدت عضویت: 2723 روز

    از کجاش شروع کنم….

    نیم ساعت قبل سال تحویل 97 بود که یک قلم کاغذ برداشتم تا 96 رو مرور کنم:

    و اینا رو نوشتم: دقائقی پیش از شروع 97 است و من هر چه مرور میکنم در 96 چز عشق،‌سلامتی، زیبایی، ثروت فراوانی، خوشبختی و حس خوب به خاطر نمی اورم خدایا باز هم همراهم باش تا 97 را برایم زیباتر،‌سالمتر، عاشقتر، ثروتمندتر بسازم

    و اما داستان من:

    96 مخصوصا این 60 روز انتهای اش نقطه عطف زندگی من بود.

    1- بعد از 13 سال زندگی مشترک با کشمکش (فقط بخاطر باورها ی غلط خود من) به آرامشی دست یافتم که اصلا نمیدانم همچین همسری را چرا قبل ازین درک نکرده بودم (در آغوش زندگی مشترک آرام گرفتم بعد از 13 سال…)

    2-بخاطر باورهای غلطم 2 ترم از دوره دکتری را به بهانه مرخصی زایمان هدر دادم تا بتوانم استاد راهنما عوض کنم و اتفاقاتی را با دست خودم رقم زدم که اگر دانشجوی من این کارها را با من میکرد بعید میدانم برگشتش را میپذیرفتم. با ورودی های منفی بقیه بچه ها و خودم از گذشته و رفتارهای استاد راهنمایم از او غولی ساخته بودم که ابدا امکان ادامه همکاری ام با وی نیست. اصلاح این باورها تمرینات کاری کرد بعد از گذشت پروسه ای که همه میگفتند تو بعد اینکه موفق به تعویض استاد راهنما نشدی بهتر است مستقیم بروی و انصراف بدهی، فلانی به خون تو تشنه است: من برگشتم و حالا بر خورد همان اساتید( با روی باز با لبخند برگشتم را تبریک گفتند و حضورم را در تیم تحقیقات دکتری نقطه مثبت و قوتی برای گروهشان دانستند)

    3- یک 206 مدل 83 داشتم و در تحویل سال 96 خواسته بودم فلان مبلغ پول برای تعویض ماشینم داشته باشم…جالب است من در ظاهر درامد و شرایطم همان روال گذشته بود اما مهر 96 فقط با گرفتن 10 تومان وام تونستن ماشین مورد علاقه ام i20 بخرم. و هر روز که سوار میشم خدارو شکر میکنم چون دوستش دارم و واسم مثال ” شدن” بود.

    4- نزدیک 2 سال بود در محیطی کار میکردم که هرچند سهام کوچکی از ان شرکت به خودم اختصاص داشت اما مدیرعامل مجموعه که از دوستان نزدیکم هم بود شدیدا منفی باف و خلاف اموزه های عباسمنشی من بود. هر چند حدود 60 روز است که در این خانواده متولد شدم اما در تمام این 2 سال از کار کنار این دوست زجر میکشیدم. بخاطر باورهایم که سالها با این مدرک تحصیلی و سبقه بیکار بودم در یک شهر کوچک و زمین و زما ن را مقصر این بیکاری میدانستم غیر از خودم، جرات تغییر محیط را نداشتم. میترسیدم. اما بزرگترین قدم زندگی ام تا امروز را برداشتم ، با شریکم صحبت کردم و بر خلاف رضایتش از شکرت خارج شدم. الان زیر زمین نقلی و مرتبی اجاره کردم به صورت درصدی برای او کار میکنم. و وقت وزمانم کاملا در اختیار خودم است. هر چقدر زمانم اجازه دهد روی باورهایم کار میکنم. اجاره این دفتر این خلوتگه من که هم کارهای تحقیقاتی تزم را انجام میدهم هم روی باورهایم تمرین میکنم. گاهی میخندم گاهی اشک میریزم از عشقی که خدا شامل حالم کرده، یکی از بزرگترین نعمتهای من در 96 بود و بلند فریاد میزنم این اتفاق فقط و فقط و فقط از تاثیر این خانواده است. در محیط مشترک قبلی من نمیتوانستم با ارامش روی باورهایم کار کنم. فایلهایی که گاهی پهنای صورتت را خیس میکرد امکان گوش دادنش در یک محیط چندین نفره نبود. از طرفی کلا کنار گذاشتنش عاقلانه نبود. اولا شرکت دچار مشکل میشد دوما من به همین مبلغ ماهی یک و خورده احتیاج ارم فعلا. خلاصه اینکه همان حقوق را دارم با روزهایی پر از آزادی بیشتر.

    5- از یک آپارتمان 110 متری کوچک به یک آپارتمان 180 متری تغییر مکان دادیم( اجاره) و اپارتمان خودمان که در شهر دیگری ست بعد از حدود یکسال درگیری صاحب ملک با پیمانکار ساخت حکم ترخیص از دادگاه گرفت و الان اماده اجاره دادن است

    6- همسرم علی رغم اینکه با من در این مسیر اصلا همراه نیست اما خودش به ذات ادم نسبتا مثبت اندیشی هست: ماشینش را عوض کرد و درست 10 روز بعد خرید ماشینی که خیلی دوست داشت متاسفانه ماشین برای صاحب جدید موتور پیاده کرد. که واقعا عجیب بود. برای اون طرف ناراحت شدم ام برای همسرم خوشحالم

    7-چند ماه پیش من بزرگترین خطای عمرم را مرتکب شدم و این خطا در کمال ناباوری خودم طوری مورد بخشش قرار گرفت که انگار خودم هم یادم رفته به چه اشتباهی گرفتار شده بودم. هر چند جای بازکردنش نیست اما این اتفاق آنقدر برای من موهبت داشت که بهترین بد زندگی ام بود

    8- یک سمینار بزرگ برای شرکت برگزار کردم و وقتی فیدبک حضار را دیدم حالم خیلی خوب بود

    9- جمع بندی: بزرگترین نعمت زندگی من در سال 96 آشنایی و ورود به خانواده عباسمنش بود. چون اونقدر در همین 60 روز دگرگون شدن رو حس میکنم که هر روز خودم رو بیشتر موظف میبینم که باید پیش برم

    برای 97:

    بزرگترین خلا زندگی من در سالهای قبل کار و درامد مطلوبم بود. تا امروز همیشه منتظر فراخوانهای هیئت علمی بود و در نظرم بهترین حالت این بود. اما الان با اقداماتی که در سال گذشته برداشتم، دستهای خدا را باز گذاشتم و ایده ای که آغازش کردم و برایش در حال تلاشم را پیگیری میکنم. و به امید کسی که این الهام را به قلبم بخشید پایان سال 97 خبرهای خوبی از کسب و کار خودم میدهم. و بر کابوس انتظار هیئت علمی شدن پایان میدهم

    2- دفاع از پروپوزالم در پایان سال 97٫ خانواده صمیمی من، پروسه پروپوزال تز در دانشگاه ما حدودا 3٫5 سال زمان میبرد . اما من این دفاعیه را انتهای یک سال میخواهم. دعا کنید تا همینجا شیرینیش بدم

    3- تعهد حداقل سه برابری درامد من موعدش 7 بهمن 97 است که باید برآورده اش کنم

    4-زندگیم با همسرم و پسر کوچولوی 2 سالم زیباتر از پایان 96 پیشمیبرم و می سازم. و احساسم، واکنشم آگاهانه کنترل میکنم

    5- یک ارمغان برای استاد عباسمنش و کاربران دارم که قدم بزرگی است. برای موفق شدن و ارائه آن تلاش زیادی لازم دارم و من همه و همه و همه انگیزه و تلاشم را در کنار کار و درس ومادر بودنم بکار میگیرم تا انشالله موفق به این هدف بزرگ هم بشوم. بیشتر توضیح نمیدم تا انشالله به وقتش ببینیم همگی

    استاد عباس منش اگه خودت هم اینا رو خوندی، یک لبخند اضافی هم بزن. از لحاظ سنی فقط 5 شش سال از من بزرگترید گویا. اما حس یک دختر بچه در سپاسگزاری از پدرش را دارم.

    برادران و خواهرای من در خانواده صمیمی عباسمنش، ممنونم که حضور تک تک شما، ایمان من رو برای نتیجه تقویت میکنه. ممنونم از اونهایی که جواب سوالاتم دادین در این مدت. ممنونم که خوندن نظرات بعضیاتون تو سال 96 خودش یکی از نعمات این سال بود. خیلی راه دارم چون تازه واردم اما از همه تون کنار اموزه های استاد میاموزم و به راهم ادامه میدم. سال نو همه تون مبارک. دوستتون دارم عاشقانه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  3. -
    حامد فرقانی گفته:
    مدت عضویت: 2907 روز

    با سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز

    سال 96 یک سال عالی برای من بود و فکر می کنم سرآغاز یک زندگی فوق العاده هم برای من خواهد بود.

    ? اینم بخشی از اتفاقات خوب و عالی ای که سیستم خدا برام رقم زده (البته خیلی خلاصه میگم)

    1- سال 96 بهترین و مفید ترین سال زندگی من بود. سالی که لحظه لحظه ش با مطالعه کتاب و آموزش گذشت. طوری که انتهای سال با افتخار، انسان خیلی بهتر و متفاوت تری نسبت به اول سال 96 شدم. مخصوصا اینکه توی تابستون با استاد عباس منش و چند تا استاد داخلی و خارجی دیگه آشنا شدم و روند تحول باورها و عقایدم، مخصوصا عقاید قرآنی، مالی و سلامتی ام آغاز شد

    2- من در حال راه اندازی کسب و کار مورد علاقه ام هستم و در سال 96، حدود 80 درصد مسیر راه اندازی ش رو طی کردم و بسیار از این بابت خوشحال و مغرورم

    3- قبلا خیلی راجب هدف گذاری و باور و … خونده بودم ولی بعد از آشنایی با استاد عباس منش و سایر اساتید، در سال 96 به طور جدی شروع به هدف گذاری و نوشتن و تغییر باورهام کردم و واقعا فهمیدم که اول از اینکه من برای چی به این دنیا اومدم و باید براش چیکار کنم و بعد اینکه خودم هم از این دنیا چی می خوام و دنیا باید برای من چیکار کنه

    4- تو سال 96 و مخصوصا بعد آشنایی با مطالب استاد، شکرگزاری از خدا تبدیل به بخشی از زندگیم شده و جدا از اینکه وقتی با خدا حرف میزنم و تشکر می کنم، لذت می برم، می فهمم که هر چه قدر از خدا شکرگزاری می کنم، توی شکرگزاریش ناتوان تر و عاجزتر میشم. چون هی نعمت ها و زیبایی های بیشتری می بینم و متوجه می شم که همین که سیستم رو طوری طراحی کرده تا ازش تشکر کنیم و سیستم هم جواب شکر رو میده، خودش بزرگترین نعمته

    5- اتفاق خوبه دیگه 96 که باز هم مربوط به آموزه های استاده، تغییر باورم نسبت به خدا و برخی آیات قرآن بود که کلا نظرم راجب خیلی چیزها بهتر شد و به این باور رسیدم که دیدگاه سیستمی به خدا و دنیا، بهترین باور نسبت به اتفاقات دنیا و زندگی هامونه و این مطلب، مهمم ترین چیزی بوده که تا حالا از کسی تو زندگیم یاد گرفتم

    6- کار بزرگ دیگه ای که تو سال 96 شروع کردم، مطالعه عمیق قرآن بود. سال های سال قرآن رو به عربی می خوندم دریغ از اینکه بفهمم این کتاب چی داره میگه. به خاطر همین شروع به مطالعه فارسی قرآن کردم و متوجه شدم که وقتی دقیق تر بشیم، به قول استاد می بینیم که سرتاسر قرآن در حال یاد دادن قوانین آفرنیش به ما ها هستش فقط به شرط تدبر و ایمان به این کتاب

    7- یک کار بزرگ دیگه ای که انجام دادم این بود که توی آذر ماه من حدود 2000 تا فایل آموزشی مربوط به کسب و کارم و … داشتم که به خودم تعهد دادم که همه فایل ها رو تا قبل عید 97 مطالعه و نت برداری کنم (و البته واقعا هم یاد بگیرم)، هدف خیلی بزرگی بود و تموم کردن اینهمه فایل دور از ذهن بود ولی با برنامه ریزی دقیق و تعهدی که به خودم دادم و همچنین باور اینکه به غیر از قوانین، کاری در دنیا نیس که نشدنی باشه، تونستم حتی چند روز قبل عید 97 همه رو تموم کنم و با افتخار به خودم تبریک گفتم که از پسش بر اومدم

    8- اتفاق خوب دیگه، آشنایی ام با چند تا دوست فوق العاده که الان با اطمینان کامل می تونم بگم که اینها، بهترین دوستان تمام عمرم هستم و سال 96 هم کلی خاطرات خوش با هم داشتیم و کلی چیز ازشون یاد گرفتم و مطمئنم حالا حالاها و تا موقعی که هم فرکانس باشیم، این ارتباط و دوستی ادامه دار خواهد بود

    9- اتفاق عالی دیگه مربوط به سلامتی ام بود. من سال ها میگرن شدید داشتم، و چون می گفتن ژنتیکی هم هس، باید تحملش کنی، اینقدر که با یه آفتاب کوچیک یا گرما سردرد شدید می گرفتم، طوری که با چند تا قرص و خواب باید آروم میشد ولی باور کنید از وقتیکه فهمیدم که هر اتفاق کوچیک و بزرگی در بدن به ذهن و احساس آدم برمیگرده و بدن انسان نباید با اتفاقات کوچیک دچار آسیب بشه و بدن می تونه خودش خودش رو خوب کنه، ماه هاست که حتی یه سردرد کوچیک هم نداشتم چه برسه به میگرن. جدا از اون، ماه ها هم قرص مصرف نکردم و حتی سرما هم نخورم (جالبه که یک بار در جایی بودم که یک نفر بدجوری مریض بود، فردای اون روز همه آدم هایی که اونجا بودن سرما خوردن به جز من ?)

    10- عادت خوب دیگه ای که سال 96 تو خودم به وجود آوردم، برنامه ریزی و هدف گذاری روزانه بود که از این طریق تونستم به همه اهدافم در طول روز برسم و خیلی مفیدتر از عمر با ارزشم استفاده کنم. (لذتی که در تیک زدن کنار لیست کارهای انجام شده و اهداف هس، تو هیچی نیس ?)

    ?حالا در مورد خواسته های سال 97 ام:

    1- برنامه ریزی دقیقی تو همین عید درست کردم تا به طور مرتب و دقیقتر از سال پیش، روی باورهای مالی، کاری، معنوی، سلامتی و رابطه ایم کار کنم و تقویتشون کنم

    2- بزرگترین هدف امسالم اینه که قصد دارم با لطف خدا، کسب و کاری که ماه ها دارم روش کار می کنم رو امسال (طبق برنامه در ابتدای نیمه دوم سال 97) راه بندازم. به خودم تعهد دادم که اگه حتی سنگ از آسمون بباره، همین امسال این کار رو راه می اندازم و به سود رسانی می رسونم. بخش اعظمی از باورهای مورد نظر امسالم، مربوط به راه اندازی و مدیریت این کسب و کاره. به خاطر همین شک ندارم که امسال، نقطه عطف زندگی کاری من خواهد بود.

    3- امسال به لطف خدا، دوره ارشد من تموم میشه و باید پایان نامه ام رو بنویسم و ازش دفاع کنم. تصمیم دارم با ایجاد باورهای درست و کار کردن روشون، یک پایان نامه عالی با یه دفاع خوب داشته باشم و به سادگی و زیبایی هم فارغ التحصیل بشم.

    ? اهداف کلان یکساله من اینها هستن و به لطف خدا و جهان و راهنمایی های اساتیدی همچون استاد عباس منش، من به همشون خواهم رسید

    و برای همه دوستان هم دعا می کنم که همگی بتونن با استفاده از قوانین، به تمام آرزوهاشون امسال و زندگی شون برسن. الهی امین

    با تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  4. -
    فرید ارشاد گفته:
    مدت عضویت: 3069 روز

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به دوستان دوست داشتنی ام

    واقعا یک فضای شگفت انگیزه اینجا شکل گرفته ممنوم که نظرات عالی تونو مینویسید.

    من یک فایل در کامپیوترم دارم به اسم اتفاقات خوب که هر شب مواردی را به آن اضافه میکنم حتی اگر یک اتفاق خوب در حد نوشیدن یک قهوه یا زنگ زدن یک دوستم باشم دوست داشتم همه ی آن موارد را کپی کنم ولی آنها را خیلی متفاوت نوشتم و احساس کردم بعضی هاشون رو اینجا دوباره یاد داشت کنم از استاد برای برگذاری این مسابقه تشکر میکنم.

    دوست دارم اولین اتفاق خوب و عالی سال قبل رو که به آن اشاره میکنم ارتباط خوبم با خدای خودم باشد آره من فرد درگیر با بحث و جنجالهای و باورهای و عقاید مخرب در رابطه با خداوند بودم که بسیاری از مواقع اعتقاداتم برایم راضی کننده نبود و همیشه سوالاتی در ذهنم ایجاد میشد ولی وقتی با استاد آشنا شدم و سال قبل دوره راهنما را استفاده کردم انگار برق خاصی در قلبم احساس کردم و گفتم آره من دقیقا دنبال این نوع خدا بودم بعد از اون دوستان خدا شاهد است همیشه خدا را حامی خودم احساس کردم همیشه شاد بودم ترسهایم مرا رها کردند و توکلم بیشتر شد ایمانم افزایش پیدا کرد و مفهوم دنیا و آخرت برام تغییر کرد و واقعا با تمام وجودم احساس کردم آره این منم که خالق زندگی خودم هستم و دارم جهان رو گسترش میدم اگر واقعا بخوام بگم انگار بعد از اون تازه متولد شدم.

    من توانستم گوشی مورد علاقه مو که اول سال قبل آرزو شو داشتم تهیه کنم بسیار براحتی سپاسگذارم.

    من توانستم محصول عزت نفس را تهیه کنم و روی باورهایم بیشتر کار کنم عزت نفسم بیشتر شد و بهتر فهمیدم این ماییم که زندگی خود را خلق میکنم اینم بسیار براحتی انجام شد زیرا با اشتراک در بخش عقل کل سایت برنده شدم و براحتی تهیه کردم من همانی بودم که قبلا آرزوی دریافت محصول استاد را داشتم ولی براحتی تهیه کردم زیرا راه های رسیدن به خواسته ها بی نهایت است.

    من توانستم محصول راهنمای عملی را براحتی تهیه کنم و روی باورهایم در مورد خداوند بخوبی کار کنم طوریکه الان واقعا احساس با خدا بودن را دارم اینم براحتی انجام شد و با برنده شدنم در بخش عقل کل عزت نفسم بالا رفت و این محصولات را تهیه کردم.

    من توانستم بیشتر از شش بار در بخش عقل کل سایت برنده شوم و این موجب شادی من شد و هدیه ی از طرف خداوند از طریق سایت استاد بیشتر از این خوشحالم که در این مدت هم میتوانستم روی باورهایم کار کنم و جواب های عالی دوستان را مطالعه کنم و متوجه بشم که میشود با نگاه های متفاوت به مشکلات آن ها را حل کرد و همچنان به بیش از هزار سوال پاسخ دادم و باورهای قدرتمند را تکرار کنم و هم برنده باشم.

    من توانستم سال گذشته را یک سال عالی با شیوه جدید تفکر را بگذارانم که خدا شاهد است بسیار بسیار راضی هستم و احساس افتخار میکنم احساس میکنم واقعا زندگی کردم.

    من توانستم خوشنویسی را تمرین کنم و دست خطم را قشنگ کنم. پدر یکی از دوستانم مغازه ی داشت که من گاها آنجا کنار دوستم میرفتم چون پدر ایشون استاد خوش نویسی بود یه روز درخواست کردم که میشود منم پیش شما تمرین کنم گفت چرا که نه با کمال میل مدت سه ماه هر روز صبح میرفتم و تمرین میکردم انقد دست خطم عالی شد که قبلا باورش نمیکردم اینم خیلی راحت انجام شد زیرا من هیچ هزینه ی پرداخت نکردم و با یه درخواست کوچیک و تمرین و تلاش خودم تونستم انجامش بدم.

    من توانستم سلامتی کاملم را حفظ کنم و بیشتر از قبل سلامت باشم و حتی یک عدد قرص هم در سال گذشته استفاده نکردم و نیازی نداشتم این موضوع برعلاوه باعث شد هزینه اضافی نداشته باشم و خانواده ام بسیار انرژی گرفتند و مرا همیشه فرد سلامت خطاب میکردند اینم براحتی انجام شد زیرا من هیچ کار خاصی نکردم فقط به چیزای منفی توجه نکردم و باور کردم من میتونم همیشه در سلامت کامل باشم همیشه به چیزا مثبت و خوب توجه کردم این درحالیست که قبلا از سردرد همیشه رنج میبردم.

    من توانستم از بین 40 نفر در یک پروژه کوچیک کاری در دو اداره بزرگ انتخاب بشم و بخوبی این کار رو انجام بدم و توانستم از دو اداره ی بزرگ سرتفیکیت بگیرم طوریکه مدت سه ماه آنجا کار کردم و آنها به صورت صد درصد از من راضی بودند و گذارش کاری مرا صد در صد نمره دادند اینم براحتی انجام شد.

    من توانستم برنامه نویسی موبایل را بخوبی یاد بگیرم طوریکه دو برنامه ساختم که به صورت کاربردی میشود از آن استفاده کرد سپاسگذارم.

    من توانستم با دو فرد موفق که در علم کامپیوتر دانش تخنیکی دارند دوست بشم و از لحاظ تخنیکی خیلی به من کمک کردند اینم براحتی انجام شد فقط چون دنبال این افراد بودم از طریق دوست دیگرم با آنها آشنا شدم.

    من توانستم کار بزنیس را با همکاری این دوستم یاد بگیرم و سرمایه گذاری کوچیکی بکنم طوریکه این موضوع هم باعث شد احساس مستقل بودن بکنم هم روی عزت نفسم تاثیر خوبی داشتم و هم باعث شد بفهمم که میتونم کار آفرین باشم.

    من توانستم ارتباط خوبی با پدر و خانواده ی عزیزم داشته باشم این موضوع در سالهای قبل متفاوت بود و کمتر باهم رفیق بودیم اما سال 96 یک رابطه عالی که هم از هم راضی بودیم را گذراندیم و من این موفقیتم را فقط به شیوه ی جدید تفکرم ارتباط میدهم.

    من توانستم با یک دختر دوست بشم که از لحاظ فکری وجه های مشترک زیادی داشتیم سالهای قبل این یکی از موضوعاتی بود که همیشه درگیرش بودم اما امسال با باورهای بهتر وارد شدم و توانستم با درخواست کوچیک این رابطه را ایجاد کنیم طوریکه الان هردو راضی هستیم.

    من توانستم امسال به بیش از 7 رستورانت عالی که قبلا دوست داشتم برم و غذاهای مورد علاقه مو نوش جان کنم طوریکه در سالهای قبل این اتفاق یک بار هم پیش نیامده بود و فقط رستورانت های معمولی میرفتم.

    من توانستم چهار بار به شهر های که دوست داشتم سفر کنم طوریکه در آن زمان ها بهترین لذت ها را بردم و این اتفاق در سالهای قبل یک بار پیش می آمد آن هم در زمانیکه اصلا وقت آزاد نداشتم.

    من توانستم زبان یاد بگیرم طوریکه در سالهای قبل چندین بار اقدام کرده بودم ولی عمل نکرده بودم ولی وقتی فایل چهارم دوره راهنما را چندین بار گوش دادم و بحث تمرکز را فهمیدم دیگه توانستم خودم رو جمع و جور کنم و به صورت بهتر تمرکز کنم طوریکه الان زبانم خیلی بهتر شده و دارم بهترش میکنم این اتفاق هم خیلی براحتی انجام شد فقط یک سری حواشی زندگی را برداشتم.

    من توانستم بسیاری از حواشی های زندگیم را که قبلا اسیر آنها بودم را از زندگیم حذف کنم که مهمترین آنها صفحات اجتماعی، نشست و برخاست با افراد منفی، و دیدن سریالها بود که طبق تعهدی که داده بودم موفق شدم از حواشی دور بمانم و علت اتفاقات خوب امسالم را نیز به این موضوع ربط میدهم دور شدن از حواشی هم باعث شد از نکات منفی دور بمانم هم وقت بیشتری برای انجام کار های مهم و اولویت های زندگیم داشته باشم.

    من توانستم با دو فرد موفق و ثروتمند ملاقات کنم طوریکه در سالهای قبل جسارت این کار را نداشتم ولی با تغییر دیدگاهم این ملاقات انجام شد و باورم نسبت به آنها و ثروتمندان تغییر کرد یکی از موضوعات که در این ملاقاتها به آن رسیدم این بود که قبلا فکر میکردم وقتی فردی موفقتر میشود ثروتمند تر میشود به دوستان قبلی اش که قبلا بیشتر وقتش را با آنها میگذارند کمتر سر میزند ولی در جریان صحبت ها با آنها متوجه شدم که آنها چون بسیار تمرکز شان روی پیشرفت و هدف های شان است فاصله فرکانسی آنها با دوستان قبلی شان متفاوت میشود و دیگر به آنها سر نمیزند و با دوستان جدیدی که در راستای اهدافش قرار دارند دوست میشوند این موضوع باعث شد باور اینکه فرد موفق فقط خودش را میبیند در ذهنم شکسته شود و بیشتر شایق موفق شدن باشم.

    من توانستم دو مشکل بزرگ خانواده گی را که بیشتر از چندین سال بود درگیر آنها بودم را حل کنم بسیار براحتی انجام شد طوریکه احساس کردم با تغییر من انگار خانواده ام نیز تغییر کردند.

    من توانستم مهارت صحبت کردن به زبان انگلیسی را یاد بگیرم طوریکه الان هم میتوانم صحبت کنم هم میتوانم مصاحبه های که به زبان انگلسی هست را گوش بدم و درکش کنم و کتابهای که به زبان انگلیسی میباشد را به خوبی مطالعه کنم و این موضوع باعث شد برای موفقیت در رشته تخنیکی ام سراغ هرکتابی که دوست دارم برم و دنبال ترجمه های آنها نباشم و نیز باعث شد مشتاق رفتن به کشورهای انگلیسی بشم.

    من توانستم خواهر کوچیک را با سایت استاد عباس منش آشنا کنم طوریکه تعهد داده بود تا رسیدن به نتیجه با هیچ فردی صحبت نکنم ولی چون همیشه در اتاقم مصروف گوش دادن به فایلها بودم و با خودم صحبت میکردم چون خیلی با انرژی و مثبت شده بودم خواهر کوچیکم متوجه شده بود و ازم مشوره خواست منم فایل ها را بهش دادم و الان اونم مثل من فایل گوش میکند و با من همیشه صحبت میکند حتی خواهرم گوشی نداشت و برای اینکه بتواند همیشه فایل گوش کند گوشی خریداری کرد اینم خیلی براحتی اتفاق افتاد من هیچ اصراری نکردم فقط و فقط روی خودم کار کردم و از اینکه الان ایشون هم در این مدار قرار گرفته بسیار خوشحالم.

    من توانستم در قسمت شبکه های کامپیوتری مهارت عالی کسب کنم طوریکه الان از همه چیز آن آگاهم و دانشم خیلی عالی شده و توانستم در این زمینه مدت سه ماه کار کنم

    من توانستم یک اتاق منظم و مرتب با امکانات عالی داشته باشم طوریکه در سالهای قبل این امکان میسر نبود ولی امسال چون به خلوت نیاز داشتم تصمیم گرفتم به اتاق تنهایی داشته باشم اینم خیلی براحتی انجام شد الان میتوانم با فکر باز فقط و فقط روی باورهایم کار کننم و روی اهدافم تمرکز داشته باشم.

    من توانستم امسال ورزش گونگفو برم و بسیار راضیم قبلا حس آنچنانی که موقع ورزش کردن داشتم را نداشتم ولی الان اندام بسیار عالی دارم و چون اخلاق خوبی داشتم و تمرکز روی تمریانت داشتم توانستم مربی بچه ها بعد از استاد باشم و هنوزم ادامه میدم.

    من توانستم خودم را بیشتر باور کنم و توانمندی هایم را کشف کنم.

    من توانستم واقعا نگاه متفاوتی به آدم ها داشته باشم و همه را تکه ی از خداوند ببینم و تمام عقایدم که قبلا اذیت میکردند را بشکنم.

    من توانستم مهارت توجه به نکات مثبت را یاد بگیرم و سال قبل را متفاوت از سالهای قبل سپری کنم.

    اهداف سال 97

    من همانی بودم که یک سال قبل این داشته ها رو نداشتم ولی الان دارم پس به اهداف سال جدیدی نیز میرسم.

    این اهداف را روی دفتر با جزئیات نوشتم اینجا فقط اسم میبرم

    خرید ماشین مورد علاقم…

    پیشرفت در کارم…

    خرید بقیه محصولات استاد…

    گرفتن مدرک تافل

    گرفتن بورسیه از کشور آمریکا

    افزایش مهارت های تخنیک در قسمت رشته تحصیلی ام.

    خرید موتور مورد علاقم…

    خرید لپتاپ مورد علاقم…

    گذروندن سه دوره آموزشی و مطالعه 11 کتاب که در بخش شبکه های کامپیوتری قصد دارم…

    رفتن به سه کشور جهان… ترکیه، دوبی، آمریکا

    ادامه ورزش گونگفو…

    و…

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    پریسا الماسی گفته:
    مدت عضویت: 2793 روز

    سلام به خانواده گرم و صمیمی عباس منش و استاد عزیز

    سال 96برای من شروع یه تحول جدید بود و همه ی تحولات هم با به هم ریختیگی های زیادی همراهه ظاهرا سال 96بدترین سال زندگی من بود طوری بود که حس میکردم دیگه به اخر خط رسیدم با اینکه سن کمی دارم و تازه اول جوونیمه بالاخره هرکسی تو ی دوره ای به جایی میرسه که میبینه شیوه تفکر قدیمیش دیگه به کارش نمیاد و باید ی خونه تکونی اساسی انجام بده 96سالی بود که تمام بنیان های زندگی من ازهم پاشید روابطم در بدترین وضع ممکن بود سلامتیم به خطر افتاد اوضاع مالی خراب و و و من از اون دسته ادمایی بودم که یک سال پیش بوی تغییر رو حس میکردم ولی هنوز سردرگم و غافل به این درو اوندر میزدم و نمیدونستم چطوری باید تغییر کرد از کجا باید شروع کرد این یکسال من به سختی سپری شد تابستونی که گذشت بدترین تابستون زندگیم بود طوری بود که با تمام وجودم به مرگ جواب بله گفتم و خودم رفتم به استقبالش ولی فقط وجود خدا بودیا بهتر بگم ترس از جهنمش بود که منو از این راه برگردوند بالاخره به هر سختی ای که بود از اون وضعیت اسفناک دراومدم و با شخصی آشنا شدم که بعدها فهمیدم این شخص نیز قسمتی از برنامه ای بود که خدا برام تعیین کرده بود اون شخص چشم من رو به تمام اتفاقات زندگیم باز کرد آموزه های اون شخص دقیقا منطبق بر اصول قانون جذب بود و من بازهم غافل در دنیای بچگانه خود گیر کرده بودم متاسفانه بازهم بنا به برنامه های غلط درونیم و طبق روشی که در پیش گرفته بودم‌ سبب خروج این شخص از زندگیم شدم شاید هم میشه گفت اون شخص وظیفه شو انجام داد و از فرکانس من بیرون رفت بعد از رفتن اون شخص حال من بد و بدتر شد و دیدم دیگ هیچکاری از عهده من برنمیاد همه ی زندگیمو سپردم بخداو شروع کردم با خانومی آشنا شدم ک دیگ آشکارا منو وارد قانون جذب کرد چشمامو باز کردم و واقعا با تمام وجودم شروع کردم با دوره 28روزه ی شکرگزاری شروع کردم و شروع به یادگیری جزییات بیشتر این قانون کردم جلو و جلوتر که اومدم دیدم که من از یکسال پیش با این قانون آشنا بودم ولی اصلا در جریانش نبودم یعنی دقیقا رو برنامه ای که خدا برام ریخته بود جلو میومدم به جایی رسیدم که وقتی به عقب نگاه کردم فهمیدم همه ی مسیر برای من مشخص بود فقط کافی بود که عزمی رو جزم کنم و قدم بردارم اکثر پیجهای اینستای من راجب قانون جذب بود ولی من فقط فالو کرده بودم بدون این که مطالب رو دنبال کنم یادمه شخصی توصیه کرده بود از مطالب سایت عباسمنش استفاده کنم و تحول رو تو زندگیم ببینم آشنایی با اساتیدی نظیر شاهین فرهنگ،آزمندیان،امیرشریفی و خیلی اساتید دیگر بدون اطلاع از برنامه های انها نیز جزوه برنامه های خداوند بود و دیگ واقعا ایمان اوردم که تنها راه نجات من قانونه جذبه شروع کردم تک به تک مطالبی ک از این اساتید و خود استادعباسمنش داشتم رو مطالعه کردم فایلهاشون رو با دقت تمام گوش کردم هسته ی اصلی صحبت های همه این اساتیدرو میشه تو یک بیت شعر از مولانا خلاصه کرد و اون شعر این بود بیرون ز تو نیست هرآنچه در عالم هست از خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی این مفهوم لذت فوق العاده ای رو برای من به ارمغان اورد فهمیدم زندگی رویاییتر از اونیه که فکرشو بکنی فقط کافیه قاعده و قانونشو یادبگیری و بکارش بگیری البته اینم بگم هنوز بطور کامل باور نکردم که خیلی خیلی خیلی بیشتر ازاون چی که در مخیله ام بگنجه رویاییه ولی خب دارم روش کار میکنم متاسفانه بودن در محیطهای منفی با افکار منفی و انسانهای منفی منو تو مسیری قرارداده بود که تنفر از همه چیز رو درمن زنده کرده بود وشروع این تنفرها با تنفر و بیزاری از خودم شروع شده بود تنفری ک منشاش باورهای منفی ای بود که از بچگی بذرش در درونم کاشته شده بود و الان دیگ وقتش شده بود ک این علفهای هرز سر بر بیارن و عرصه ی زندگی رو بر من تنگ کنن شروع دوست داشتن خودم با پیداکردن خدای درونم اتیش این تنفر رو خوابوند و بعد از اشنایی با قدرت خلقت (موضوعی که مدتها پیش در قالب دیدگاهی مطرح کردم و اون خلق فرزندی توسط مادر با قدرت تجسم بود)این تنفر محو شد و جای خودشو به عشقی بی نظیر داد وای وای وای یادمه روزی که عمیقا به این موضوع رسیدم فهمیدم که من برای ادامه ی زندگیم به هیچ چیزززززز به غیر از خودم و خدای درونم نیاز ندارم فهمیدم که هیچ بیرونی وجود نداره و همه چیز درونه فهمیدم چقدر راحت میتونم با پاک کردن برنامه ها و باورهای محدود کننده درونیم و بکارگیری قدرت تخیل به هر چی که میخوام برسم یادمه بعد دیدن فیلم راز و شفای اون شخص با قدرت ذهن جوری در پیشگاه خدا به خاک افتادم که شور شعف رو در تک تک سلولهای وجودم حس کردم هیچوقت اینجوری عاشقانه و با اگاهی معبودم رو ستایش نکرده بودم معنی ایمان رو فهمیدم ارامش درونی بی تکراری رو تجربه کردم ارامشی ورای تصور چون دیگ با خودم به صلح رسیده بودم زخم درونیم با اطلاع از قدرت خلقم جوری اروم شد که از اسپند رو اتیش تبدیل به یه قطره ی اروم تو دریای مواج شدم دیگ با هیچ کس اتصالی نمیکردم دیگ غر نمیزدم دیگ شکایت نمیکردم و تنها این جمله ورد زبونم بود خدایا شکرت تصور من این بود که فقط در شرایط خیلی خیلی عالی میتوان با تمام وجود خوشحال بود و لذت برد وای الان دیگ این تصور برام بی معنیه در بدترین شرایط هم میتونم با تمام وجودم بخندم و شاد باشم این کوچ از منفی به مثبت سعادت بزرگی برام بهمراه اورد بعد از این کوچ جوری احساس سبکی میکردم که حس میکردم ی چند کیلویی وزن کم کردم باورم نمیشد افکار منفی انقدر قدرت داشته باشن که با کنار گذاشتنشون انقدررررر احساس سبکی بکنم هنوز هیچ چیزی کاملا درست نشده ولی مهم اینه ک مسیر مشخصه فقط باید کم کم جلو برم و قدم بردارم الان دیگه کاملا به این نتیجه رسیدم که از دل بزرگترین اندوهم عظیمترین نعمت به من عطا شد و این تراژدی برای پالایش درونی من نیاز بود سال 96بالاخره تموم شد حالا 97میتونم بگم 97سالیه که من از نو متولد میشم و بهارزندگی من مقارن با بهار 97شد با عزمی راسخ و ایمانی از جنس نور اقدام به پاکسازی باورهای منفی و محدودکننده ی ذهنم میکنم و بذر باورهای قدرتمند رو تو ذهنم میکارم در زمینه هایی نظیر عزت نفس،روابط،و زمینه های مالی و انقدر پاکسازی میکنم ک به معنای یک مسلمان واقعی تسلیم اوامر خالق یکتایم شوم و بتوانم صدای شهودم را بشنونم تسلیمانه زیستن ارزوی دیرینه ی من است و قسم خوردم تا وقتی که به اون وضعیت صفر که هیچ خاطره و باوری در ان موجود نیست ولی همه چیز امکان پذیر است نرسیدم پا پس نکشم و با تمام وجودم از پالایش درونم دست نکشم بعداز پالایش درونی فقط به ندای شهودم گوش فرا میدهم تا تک تک جنبه های زندگی ام‌را درست کنم چه از لحاظ اقتصادی چه عزت نفس چه روابط و چه روابط احساسی با شکستن تمام مقاومتهای درون و جاری شدن همچون رود میتوان رشد کرد فقط میتونم بگم 97رویایی ترین سال زندگی ام خواهد بود شروع تمام معجزات و حضور تمام و کمال خداوند در زندگی ام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  6. -
    سمیرا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 3200 روز

    سلام به همه افراد موفق .. به همه کسانیکه جسارت عملی کردن خواسته هاشونو دارن و با باور به خودشون و خدای خوبمون تغییر درست در زندگیشون ایجاد کردن?

    سمیرااحمدی هستم .. به مدت یکسالو نیم زندگی من خیلی متحول شد.. تواناییمو شناختم و با جرات کاری رو که دوست نداشتم رها کردم و به دنبال علاقه ام رفتم .. باور داشتم که میتونم .. اردیبهشت 96 درمسابقه سخنرانی یزد اول شدم?? و بعداز اون شروع به گذاشتن کارگاه هایی کردم که مردم دیگه هم با باور و فکرهای درست بتونن زندگی قشنگی برای خودشون خلق کنند.

    در آخر شهریور ماه وارد تیم یکی از اساتید قوی کشوری شدم و کارمو قدرتمندتر شروع کردم .. و خداروشکر با اینکه 1سالو اندی درآمدی نداشتم از تیرماه 96 تا اسفند ماه درآمدم را از ورودی هر کارگاه که سهم من دراولین کارگاه 40 هزارتومان بود به 2.400.000 تومان رساندم ? به خودم افتخار میکنم و به سلول سلول بدنم افتخار میکنم .. من به خودم ثابت کردم که هرآنچه رو با باور بخوام میتونم به دست بیارم .. در این مدت مربی 800 نفر بودم که در زندگی هر کدوم باتوجه به بازخوردی که بود نقش خوبی داشتم ??

    در زندگی خانوادگی خودم، باعث شدم مادری شادتر داشته باشم .. مادرمن بخاطر مسائلی دوره سختی رو داشتن و وقتی من با دوره استادعباس منش آشنا شدم و خودم متحول شدم کمک کردم ایشون هم حالشون بهتر باشه و الان عالیه عالین ?

    پدرم هم خیلی از نظر روحی بهترشدن .. و حتی خواهرم برای دانشگاه از نکاتی که من گفتم استفاده کرد و با رتبه 3رقمی دانشگاهی که میخواست رو قبول شد چون من بهش گفته بودم فقط خواسته هاتو بیان کن نه ناخواسته ها…..

    سال 96 یه سال عالی برام بود .. چون یادگرفتم و باور کردم من مسئول زندگیمم نه کسی دیگه .. ?

    به داشته هام بیشترتوجه کردم و از خواسته هام نوشتم و با تمرکز روی خواسته هام به چیزهای قشنگ بیشتری رسیدم ?

    و سال قشنگ 97 ??

    در این سال قشنگ میخوام کتابمو تمام کنم و تا آخر اردیبهشت ماه به چاپ برسونم با کمک خدای همیشه همراهم

    میخوام کارگاه هایی در زمینه باور درست و افکار درست و همینطور سخنرانی بزارم .. بیشتراز سال قبل ?

    میخوام با استاد عباس منش فایلی مشترک داشته باشم و ایشون کارهای منو ببینند ?چون یادگرفتم بودن با افراد موفق به من قدرت بیشتری میده .‌اگر با عقاب ها باشیم باعث اوجمون میشه و اگر با مرغابی ها باشیم مثل اونها فقط زنده میمونیم ؛ زندگی نمی کنیم ?

    دراین سال پراز فراوانی میخوام ماشین دلخواهمو بخرم .. ?

    و ازنظر معنوی و ارتباطی

    میخوام وقت بیشتری برای با خدا صحبت کردن داشته باشم و این رو ازطریق مدیتیشن میخوام انجام بدم .. دراین حالت حسم عالیه و خدارو خیلی بیشتر حس میکنم

    و میخوام دراین سال به مامان و بابام سفر زیارتی کربلا رو که خیلی با ارزشه بهشون هدیه بدم ..

    و دراین سال ارشد روانشناسی رو با موفقیت ادامه میدم و میخوام دراین حیطه که مربوط به حرفه سخنرانیم میشه متفاوت تر حضور پیدا کنم ? و بهترین خودم باشم …

    ممنونم از استاد قدرتمند .. از فردی که با پیدا کردن رسالت خودشون کمک کردن خیلی ها رسالت قشنگ زندگیشونو پیدا کنند ?

    امسالتون پراز ثروت و فراوانی که خودتون خلقش میکنین?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  7. -
    امیرحسین راد گفته:
    مدت عضویت: 2854 روز

    به نام خدا

    سلام و درود

    خدایا بی نهایت شکرت بایت سال اعجاب انگیزی که داشتم میتونم به جرعت بگم سالی پر از دانایی ،چرخش، شگفتی ، الهام ، خودشناسی ، خدا شناسی ، باورشناسی … بود.

    سال 96 من با باورهای بیمارم آشنا شدم با ضمیر خودآگاه و نا خودآگاه آشنا شدم ، با خدای واقعی و کارآمد ، با اصول پشت پرده کاسبی که مباحث معنوی هر کاسبی باشه آشنا شدم.

    فهمیدم که با مغذم میتونم کل آیندم رو شکل بدم ، معنای دقیق قضاوت کردن و نکردن دیگران و اصلا دلیل و ریشه اکثر رفتارهای انسانهارو فهمیدم و این باعث شده تا اونجایی که میتونم از دست کسی ناراحت نشم.

    فهمیدم فرق و فاصله ای بین من و دیگر موجودات زنده نیست و همه تیکه هایی انرژیک از یک انرژی کل هستیم.

    سال 96 تونستم با آموزشهای استاد عباس منش و منابع دیگر دگمه ایمان و توکل واقعی رو در خودم پیدا کنم و با فشردنش دنیای خودم رو عاری از ترس و نگرانی دلهره بکنم.

    با تمریناتم تونستم دیگه نگران آینده نباشم غم گذشته رو نخوردم با مدیتیشن در همین الان زندگی کنم و نگران هیچ موقعیت و چک و بدهی و تحدیدی نباشم و این یعنی قدرت یعنی آرامش یعنی شادی الهی .

    در این سال همسرم توانست وارد رشته مورد علاقش یعنی روانشناسی بشه که در کنار آموزشهایی که داشتم دریافت میکردم آموزشهایی که همسرم هم به من میداد درهای جدید از انسان شناسی و درک دقیق لایه های درونی یک انسان رو تونستم دریافت کنم که خیلی عجیب و جالبه.

    سال 96 سال قانون بزرگ فرکانس بود چقدر این قانون در لحظه به لحظه زندگی ما انسانها بر قراره و چقدر درسته و سوالهایی که داشتم در مورد اینکه چه ترتیب و قانونی برای دسته بندی انسان ها و در کل کی تعیین میکنه که کبوتر با کبوتر بپره رو تو این سال دریافتم.

    دستاورد بزگ من در این سال شراکت با خدا در کسب و کارم بود که اصلا دنیایی جدید در زندگی من گشود در حالی که همه از بازار و اوضاع کاسبی مینالیدن تولید من عجیب زیاد شده بود و از هر روزنه ای مشتری میومد و 1 روز هم من بیکار نبودم.

    سیستم کارمم اینطور بود که با خدا قرار گزاشتم که از از هر پول وردی 3 % برای تو و 3% برای من که همینطور پیشرفتیم تا اینکه 1 روز جرا تش رو پیدا کردم و کردمش 5 % برای خدا 5% برای من و در حسابی جداگانه سریعا بعد اینکه پول میومد تو حسابم واریز میکردم.

    الان حساب خداوند میلیونی توش پوله که صرف امور خیریه میکنم و هیچ کم و کسریم تو کارم ایجاد نشده.

    از طرفی خدا ببین چه کار میکنه تو کاسبیم یعنی مواد اولیه با بهترین جنس و کیفیت که به شدت نایابه خدا برام میاره با هم تولید کنیم چکهایی که اصلا امید به پاس شدنش نیست برام پاس میکنه ، حقوق خودم و بچه هام رو جور میکنه ، مشتریام رو گلچین میکنه …

    خلاصه طوفانی به پا کرده الانم که در عید هستیم با اینکه تعطیلم سفارش برام آورده و به شدت عاشق این کاراشم.

    در نهایت خیلی چیزهای دیگه یاد گرفتم که میدونم شدیدا اول راهم ولی با خودم میگم راهی که این اولش باشه آخرش چی میخواد بشههههههههه

    سال 97 رو میخوام با استفاده از آموزشهایی که در سال 96 یاد گرفتم و بیش از 50 عنوان کتابی که در سال 96 به صورت صوتی خریدم و گوش کردم رو به کار بگیرم ودنیای بهتری برای خودم و اطرافیان و باقی انسانها بکنم.

    دوست دارم به کارگر هام اضافه کنم کاسبیم رو بزرگتر کنم به سود بیشتری من و خدا برسیم….

    خدارو شکر بابت این موقعیت که به من داده شد بشینم بنویسم چکه ای از موفقیت هام رو

    سپاس فراوان

    بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  8. -
    محمد نادری گفته:
    مدت عضویت: 2902 روز

    به نام بخشنده مهربان

    من حدود سه ساله که با آقای عباسمنش عزیز آشنا شدم و از دوره های خوبشون بهرمند شدم

    در اوایل سال 1396 من توانستم بدون هیچ تلاش خاصی من شاگرد اول رشته ام در دانشگاه بشم ، من میدونستم که قراره این اتفاق رخ بده ولی چجوریش رو مطلع نبودم و اتفاقات خارق العاده ایی رخ داد که من رو بیشتر و بیشتر سپاسگذار خداوند میکرد . بعد از آن توانستم یک سفر به آلمان ، بلژیک ، فرانسه و ایتالیا با کمترین هزینه برم و اینقدر دوستان زیادی چه در اصفهان که الان ساکن هستم و چه در خارج از کشور دارم که خدا را همیشه به خاطر دوستان و خانواده ایی که دارم شکرگذارم . بعد از برگشتنم به ایران بازهم شاگرد اول شدم و دوباره این اتفاق رو تکرار کردم . در پاییز شروع به ورزش کردم و در ماه اول 10 کیلو کم کردم و باعث تعجب شدید مربیم و همچنین دوستانم در باشگاه شد ، من حدود 4 یا 5 ساله که به لطف خداوند هیچ گونه مریضی و ضعفی نداشته ام چون در اکثر اوقات حالم خوبه و من میدونم که این اتفاقات از کجا سرچشمه میگیره و فقط غیرممکن ، غیر ممکن . الان خداروشکر به اون اندام و وزن دلخواهم رسیدم و بیشتر از قبل شکر گذار خداوندم .

    در سال 1397 من میخواهم برای اهداف جدیدی که دارم تلاش کنم و با رنگ ریزی بر روی دیوارهای باورهایم آنها را قوی تر و بهتر بکنم و سعی میکنم کاری کنم که دنیا جایی بهتر برای زندگی کردن بشه.

    قصد دارم زبان المانیم که 70 درصد اون رو گذراندم و همچنین دانشگاهم را با تمرکز و لطف خداوند آن را کامل و تمام کنم .

    قصد دارم دوستان بیشتر و روابط بهتری را تجربه کنم .

    قصد دارم مدار های ثروتمندی رو با توجه به قانون تکامل با عنایت پروردگار طی کنم .

    و همچنین قصد دارم برای تک تک خواسته هایی که همیشه عکسش در تابلوی زندگی من ، جلوی منه تلاش کنم و همین طور که به خواسته های قبلیم رسیدم به خواسته های بیشتر خودم برسم.

    سال خوبی پر از عشق ، سلامتی ، خوشبختی و ثروت برای همه و همچنین آقای عباسمنش عزیز که باعث شد زندگی من در همه جهات عوض شد را آرزومندم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  9. -
    مهتا هاشمي گفته:
    مدت عضویت: 2676 روز

    سلام

    خیلی ممنون از فایلهای عالی ای که میزارید

    من سعی میکنم کوتاه صحبت کنم که مجال خوندن باشه

    و بقیه رو توی دفترم بنویسم

    نکات مثبت سال ٩6:

    ١-پیدا کردن دوستای عالی

    ٢-عاشق شدن، هر چند این عشق به سرانجام نرسید ولی حسهای خیلی خوبی رو بهم هدیه داد

    ٣-ثبت شرکت و استارت یک بیزینس شخصی(هنوز به درامد نرسیدم اما همینکه استارت زدم اولین فدم که سختترین قدم هست رو برداشتم)

    4-رو شدن دست سه نفر از افرادی که میخواستن باهام شریک بشن ولی نیت خوبی نداشتن (از خدا هر لحظه سپاسگزارم که دستم توی دستاشه و حواسش بهم هست)

    5-موفقیت های عالی در زمینه گویندگی و صدا پیشگی(من کانالی دارم که تونستم از اون طریق هر روز صبحها با صوت انگیزشی به هزاران نفر انرژی بدم که یک روز عالی رو شروع کنن)بابت این توفیق از خدا ممنونم

    6-خداوند در ماه اسفند توسط یک شخصی من رو هل داد به سمت اینکه دفتر شخصی اجاره کنم و بعد از اجاره اون شخص رو از زندگیم محو کرد( این یعنی خدا بهم گفت تو تنها میتونی) و مطمئنم که سال ٩٧ سکوی پرتاب منه

    ٧-سلامتی، زیبایی، تمام روزهای خوش ٩٧، بهبود روابطم، سلامتی مادر بزرگم و لبخند کنار خانوادم بهترین هدایای سال ٩6 بودن برام

    آرزوهای سال ٩٧:

    ١-دفتر کارم استارت یک تحول عظیم در زندگی و روابطم خواهد شد و بابتش بسیار خوشبین و خوشحال و سپاسگزارم

    ٢-استارت یک عشق ماندگار و عالی در زندگیم

    ٣-سفرهای متعدد کاری که هم فال خواهد بود و هم تماشا

    4-دیدار حضوری با آقای عباس منش?

    5-کسب یک میلیارد درامد و خرید ماشین مورد علاقه ام

    6:مهمتر از همه اینکه آخر سال ٩٧ در جایگاهی خواهم بود که وقتی بهش فکر میکنم احساس شعف و غرور میکنم

    خداوندا سپاس بابت مهر بی دریغت و فراوانی خلقتت???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  10. -
    زهرا آبیاری گفته:
    مدت عضویت: 2910 روز

    سلام به همه دوستان واستاد خوبم آقای عباس منش

    در سال 96تقریبا از نیمه دوم بود که من با سایت واستاد آشنا شدم واز فایلهای رایگان ایشون استفاده کردم .خدا را شکر میکنم که من را در این راه قشنگ قرار داد تا با قوانین تغییر ناپذیر کیهان آشنا شوم خدا جونم ممنون .

    من تقریبا تمام فایلهای رایگان استاد را گوش کردم وروی باورهام کار کردم وبه نتایج خوبی هم رسیدم اولین نتیجه و به نظر من مهمترین آن آرررر امشش است اون حس قشنگ که دیگه از چیزی نمیترسی و استرس نداری و در تمام مراحل فقط توکلت به خدای یگانه ومهربان است این را مدیون استاد عزیزز هستم.

    از نظر مالی هم چون ما تو شرایط بدی بودیم شوهرم ورشکسته شده بودوکلی هم بدهی داشتیم از زمانی که فهمیدم روزی فقط دست خداست و آدمها دستهای خدا برای رساندن روزی به من دیگه حرص نمیزنم نگران نیستم چون حالم خوبه شاید باورتون نشه از جاهای برای من پول میرسه که تعجب میکنم .ولی باید بیشتر روی باورهام کار کنم که نتایج بهتری بگیرم .

    یاد گرفتم ارزش بیشتری برای خودم قائل بشم و خودم را بیشتر دوست داشته باشم ..

    ولی هدفهام برای سال 97 اولین هدف موفقیت مالی بیشتر ورسوندن درآمد به ماهی شش میلیون تومان .وتهیه محصولات پولی استاد که قانون آفرینش وبسته روانشناسی ثروت یک و دو .وبسته عشق و مودت.تعویض ماشین وخرید یک ماشین 206سفید البته صفر?

    دومین هدف بهتر کردن روابط وکار کردن روی اعتماد به نفسم که روز به روز بهتر وبهتر بشم.

    برای همه شما عزیزان آرزوی بهترینها را دارم در پناه حق موفق ومؤید باشید .

    خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: