تا کنون حدود 1500 پاسخ بی نظیر به سوال “شناسایی ترمزهای مخفی ذهن درباره ثروت” توسط دوستان ارائه شده است که تنها چیزی که می توانیم بگوییم، سپاس گزاری از خداوند است.
این پاسخ ها که در هیچ هزاران کتاب عالی درباره موفقیت فردی، یافت نمی شود، به معنای واقعی کلمه آگاهی هایی ناب درباره قوانین زندگی برای افرادی است که مشتاق خلق زندگی دلخواه شان در تمام جنبه ها هستند.
پیشنهاد می کنم برای خواندن پاسخ های این مسابقه وقت بگذار و اگر تا کنون به سوال این مسابقه پاسخ نداده ای، با دقت به این موضوع فکر کن و پاسخ این سوال را در بخش نظرات این مسابقه بنویس. زیرا زمانی که صرف مطالعه این پاسخ ها و یا درج پاسخ خود می نمایی، نه تنها بسیار نتیجه بخش تر از مطالعه هزاران کتاب عالی برای رشد فردی است، بلکه قطعاً منجر به شناسایی موانعی در ذهنت می شود که عامل اصلی همه ناکامی هایت در زندگی است.
موانعی که حتی یک ساعت قبل، از حضورشان خبر نداشتی و نه تنها آنها را مانع نمی دانستی، بلکه فضیلت نیز به حساب می آوردی. زیرا متوجه نبودی که باورهای مخربی که از نسلها به ما رسیده، چگونه مثل گرگ هایی در لباس بره ظاهر شده و سدّی در برابر ورود نعمت ها به زندگی ات می سازد.
مطالعه پاسخ های ارائه شده به سوال مسابقه، به شما یاد می دهد، تا با بررسی رفتارها، عملکردها، گفته ها و حتی دعاها و نحوه درخواست ات از خداوند که نمایانگر باورهایت هستند، دست ذهنت را بخوانی و موانع پیش روی خواسته هایت را بشناسی و جهادی اکبر برای تغییر آن شیوه نگرش، برپا نمایی.
به محض آغاز این فرایند و تعهد به ادامه اش، ذهن خودش را به شیوه آگاهی ها و باورهای قدرتمند کننده جدید، مجدداً برنامه ریزی می نماید و نتایج این برنامه ریزی، کم کم به شکل خواسته هایی در تجربه زندگی ات هویدا می شود که مدت ها آرزویشان را داشتی.
زیرا قانون و برنامه خداوند این است که ما خالق زندگی مان، به وسیله فرکانس ها و باورهای مان باشیم.
اولین بار موضوع “موانع ذهنی یا ترمزهایی که سدّ راه تحقق خواسته ها است” را در فرایند شناسایی مانعی در ذهنم شناختم که سالها از آن غافل بودم.
موضوع درباره رابطه “ثروت” با “دوری از خداوند” در ذهن من بود. از یک طرف ثروت را می خواستم و باورهای قدرتمند کننده ای برایش ساخته بودم، اما از طرف دیگر، از کودکی به خاطر فیلم هایی که در مدح فقر و مذمت ثروت ساخته شده بود، انشاهایی که نوشته شده بود(علم بهتر است یا ثروت) و …، این باور که “ثروت مرا از خدا دور می سازد”، آنچنان نامحسوس در تار و پود وجود من نفوذ کرده بود که هرگز چهره ی یک مانع را نداشت اما مأموریت داشت به محض ورود ثروت به زندگی ام، مانع آن شود تا مرا از تبدیل شدن به آن آدم ثروتمند ظالم، مصون نماید. به همین دلیل با وجود تلاش های بسیار، همیشه اوضاع به گونه ای پیش می رفت که اقدامات من به نتیجه مالی پایدار ختم نمی شد.
اما به محض اینکه این موضوع را به عنوان یک مانع شناسایی نمودم و برای برداشتن این مانع، جهادی اکبر به راه انداختم، که راه حلهای شناسایی چنین موانعی و رفع آنها، در آموزش های تمام دوره ها از روانشناسی ثروت، عشق و مودت در روابط، جهان بینی توحیدی و کشف قوانین زندگی آموزش داده شده است، در فاصله زمانی اندکی، همان کارهای قبلی به نتیجه نشست و ثروت از طریق همان فعالیت هایی وارد زندگی ام شده که مدت ها انجام می دادم، اما نتیجه ای در بر نداشت.
این فرایند کلیدی ارزشمند در دستانم قرار داد که همیشه از آن استفاده می کنم. دلیل طرح سوال درباره شناسایی ترمزهای مخفی ذهن برای ساختن ثروت، قرار دادن این کلید در دست شما نیز هست.
بنابراین اگر خواسته ای داری اما با وجود تلاش فراوان، هنوز به آن نرسیده ای، به دنبال یافتن موانعی در ذهنت باش که سدّ راه آن خواسته شده است. اگر سوالت این است که چگونه؟!
مطالعه پاسخ های ارائه شده به سوال “شناسایی ترمزهای مخفی ذهن برای ساختن ثروت” ارائه شده، بهترین راه آموختن چگونگی انجام این کار است.
سید حسین عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری منطق هایی قوی برای «تغییر بنیادینِ باورها»550MB29 دقیقه
- فایل صوتی منطق هایی قوی برای «تغییر بنیادینِ باورها»21MB29 دقیقه
من یه نکته ای الان به ذهنم رسید. اصلا چرا ما فکر میکنیم که ثروتمند بشیم و به دیگران کمک کنیم . مگر صرف ثروتمند بودن ما کمک به دیگران نیست . یعنی چی؟
۱ .یک ثروتمند به گسترش جهان کمک می کنه.
۲ . وجود یک ثروتمند باعث میشه دیگران هم به وجود ثروت پی ببرند. یک ماشین خوب ببینن یک خانه عالی . یک لباس زیبا. یک تفکر غنی. و از دیگاه فقر کمی جدا شوند یعنی ببینن انسانی هایی هستند که راحت می پوشن راحت خرج می کنن. راحت زندگی می کنن. احتمال داره به این فکر بیفتند که به شیوه غیر فقیرانه هم می شه زندگی کرد .نه فقط فقری که خودشون تا حالا بهش خو کردن . و شاید برن سراغ خدا و از خدا بپرسن و هدایت بشن. تا اینجای قضیه خوبه . اما اونجایی که برای رسیدن به ثروت راه اشتباه برن یعنی حسودی کنن به صاحب ثروت( به قول قران ما به آنچه از فضلمان به ابراهیم دادیم حسادت ورزیدند) ، دزدی کنن،برن جان نثاری صاحب ثروت را بکنن تا بلکه یه چیزی هم به اونها برسه و… این یه بحث دیگه است.
۳. یک ثروتمند قاعدتا گدایی نمی کنه . . قاعدتا زنگ نمی زنه به ما پول قرض بخواد و قاعدتا سرو وضع زیبا و ماشین تمیزی داره و ادکلن می زنه و از همین چیزها حس خوب می تونه به ما بده تا فردیکه از فقر فکری یا مالی ادکلن نخره و نزنه.
پس وجود ثروتمند چیز بدی نیست . برده ثروتمند شدن ، اون رو رزاق دانستن و حسادت ما به ثروتمند چیز بدیه. و گرنه بهتر که دور و بر ما پرا از آدم ثروتمند و سالم و خوشبخت باشه .
خدا همه رو از جمله خود من رو هدایت کنه . آمین
جالبه من فکر نمی کنم اگر سرچ کنیم ثروتمند ترین کارمند جهان ، چیز بدردبخوری بیاد. به نظر من کارمندی باعث رکود و از دست رفتن خلاقیت و حتی از دست رفتن اخلاق و البته جسارت و شجاعت میشه. خلاف قوانین خداونده که آدم به خدمتگزار ماشینی کس دیگری تبدیل بشه آن هم با حقوق بسیار کم و همراه توهین و تحقیر. انسان آزاد آفریده شده. در خلقت موجودی بردگی موجود دیگر را نمی کنه. کوهها سرتعظیم برای کدوم رییس فرو می آورند. خورشید مدح کدوم همکار را می کنه تا با هاش دشمن نشه و زیرآبش رو نزنه.درختان و رودخانه ها کجا چشمشون به دست یه رییسی هست که بهشون یه چیزی بده یه حقوقی یه پاداشی. اگه اینجوری بود که تا حالا خلقت از بین رفته بود .