داستان هدیه تولدم - صفحه 101
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-30.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-03-08 17:56:452021-10-13 23:03:29داستان هدیه تولدمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای نور
شما چه نگاهی درباره خودت داری؟من خیلی سردرگمم جوریکه حس میکنم این دختر درونم و نمیشناسم خودم و رها کرده بودم و کل توجهم روی عوامل بیرونی بود غافل از اینکه همچی در درون من رخ میده مشغول این بودم که کسی باشم که مورد پسند همس ولی الان به درکی رسیدم که میخوام فقط خودم و راضی کنم خود حقیقم رو خود درونم رو که سالهاست رها شده خود عزیزم قرار باهم به صلح برسیم خیلی بیشتر باهات مهربون باشم تو خود منی قبلا تورو رها کرده بودم و درگیر عوامل بیرونی بودم ولی عیبی نداره همه ی اینا برای تکاملمون بوده دیگه بسه انقد رهات کرده بودم الان قرار باهم بسازیمش این من جدید رو منی که قرار روی خودش کارونه روی باورهاش روی عزت نفسش روی احساس لیاقتش روی احساس ارزشمندیش روی اینکه بیشتر عاشق خودن باشم بیشتر با خودم مهربون باشم خودم رو درآغوش بگیرم و خودم به خودم عشق بورزم چرا منتظر عشق و ابراز علاقه ی بیرونی باشم تنها رابطه ی مهم زندگیم و باید روش خوب کار کنم رابطه ی من با خداست درونم رو یه دختر غریبه و جدید میبینم که تازه اروم اروم دارم بهش نزدیک میشم و دساشو میگیرم و با شناخت بیشتر،بیشتر بهش نزدیک میشم و محکم درآغوش میگیرمش ای غریبه ی درونم ما باهم به صلح میرسیم و این جنگ درونی تموم میشه بیشتر از همیشه عاشقتم خیلی بیشتر بات مهربون میشم و دیگه نامهربونی درکار نیست.
مهم ترین رابطهی زندگیات چیست؟ درحال حاضر دارم سعی میکنم مهم ترین رابطه ی زندگیم با خدا باشه و به اون صلح درونی برسم و اون نور خداوند رو بیشتر درونم روشن کنم این همه غریبگی د دوری از درونم قراره تموم بشه و بیشتر عشق و علاقه جاشو بگیره خدا خودت هدایتم کن.
فارغ از اینکه دیگری شما را دوست دارد یا نه، چقدر خود را دوست داری و ارزشمند میدانی؟ شاید اگر قبل از اشنایی با سایت این سوال از من پرسیده میشد وحشت میکردم که مگه میشه کسی نباشه به من محبت کنه و من و دوست داشته باشه و من با این موضوع کنار بیام و دووم بیارم ولی الان به اون اندازه از عزت نفس و ارزشمندی رسیدم که برام مهم نباشه و تنها کاری که باید بکنم اینه که خودم به خودم عشق بورزم و با خودم مهربون تر باشم و به صلح درونی بیشتر برسم واقعا خداروشکر که این تغییرات و درخودم میبینم که دوست داشته شدن از طرف دیگران دیگه برام مهم نیست و تمرکزم رو روی خودم و ارتباطم باخدا گذاشتم من همیشه میگم خداوند تنها ناجی منه و این ناجی من، من رو به سمت این سایت بهشتی و استادعزیز و همسر زیباشون و این همه کامنت دوستان که فوق العادس خوندنشون هدایت کرد خدایاشکرت.
فارغ از اینکه دیگری شما را باور دارد یا نه، چقدر خودت را باور داری؟ارزشمند دونستن خودم و اینکه من لایق بهترینام باید جزئی از وجودم بشه من الان به درجه ای رسیدم کا برام مهم نیست که بقیه من و باور دارن یا نه من برای شروع هدفم داشتم با مامانم حرف میزدم و ایشون اومدن گفتن که تو دوسه بار قبلم شروع کردی نتونستی (که بخاطر باورهایی که داشتم نمیشد)به دراومد برسی ازکجا معلوم اینباربتونی اصلا میدونی چیه ما شانس نداریم که بتونی موفق بشی شاید اگرقبل از اشنایی با سایت ایت حرفارو بهم میزد کلا بهم میریختم که چطور این حرفارو به من میگه و دلسرد میشدم و اون نور توی قلبم برای رسیدن به هدفم خاموش میشد ولی چند وقت پیش که این حرفارو بهم زد راستش اشکم دراومد که چطور اینطور به من این حرفارو میزنه ولی گفتم من مطمئنم که اینسری میشه اصلا امید و نور توی قلبم خاموش بشه تا وقتی که من به هدفم برسم وقتی هم رسیدم برای موفقیت بیشتر قراره اون نور و امید خیلی بیشتر هم بشه چند روز پیش خیلی جنگ درونی داشتم و اون نجواهای ذهنی شروع شده بودن که فرصت ها داره تموم میشه پس چرا تو شروع نمیکنی؟ پس اون سرمایه ای که تومیگی چطور قرار به دستت برسه و شروع کنی؟اصلا ازکجا میخوای بیاری وقتی کلا الان ته کارتت و کل سرمایت یه تومن بیشتر نیست و تازه دوسه ماه دیگه قرار 18 سالت بشه و توهنوز کارم نکردی و با اون مقدار پولی که از خانوادت میگیری داری میگذرونی اصلا تا کی باید از خانوادت پول بگیری؟ کی میری کار میکنی دختر؟ همه دارن جلو تر تو میزنن ها (حالا انگار مثلا مسابقس) خلاصه کلی نجواهاس دیگه که یه جنگ درونی حسابی داشتم و با گوش دادن به فایلای استاد و ساختن باورهای درست سعی کردم نجواهارو خاموش کنم که خداروشکر موفق هم شدم امروز صبح باز این نجواها اومدن سراغم که من به این فایل هدایت شدم که مگه میشه این فایل باحال الان من انقد همخونی داشته باشه و یع حس خیلی عجیبی داشتم حس نزدیکی بیشتر به،خداحس اینکه ببین چقدر خداحواسش به توهست و عاشق تو که این فایل نشونه ی امروزت بود و بهش هدایت شدی و تونستی احساست رو خوب کنی و امروزیادگرفتم که واسه خواسته هام نجنگم و نگران نباشم چون وقتی نگران باشم یعنی هنوز باور نکردم که اون خواسترو بدست میارم میدونی هیچی با جنگیدن و حرص خوردن و حسرت بدست نمیاد من الان کامل این موضوع و درک کردم رها کن اروم باش روی درونت کار کن روی رابطت با خدا عوامل بیرونی نتیجه ی درون منه و من الان تمرکزم باید روی حس های درونم باشه خدایاشکرت برای این هدایت شدن فوق العاده.
خدایاشکرت که هرروز من یه معجزس خداروشکرت که انقدر توجهم به زیباییا جلب میشه خداروشکرت که انقدر عاشق خودمم و عاشق توهم و عاشق این حس نزدیکی که به تو دارم.
شاد سلامت ثروتمند و موفق باشید.
به نام الله یکتا
بازم میخوام تجربهی خودممو بگم. حدود چهار ماهی بود که من حقوق نگرفته بودم و چند روزی بود که فکرمو درگیر کرده بود و من خیلی اصرار میکردم و هر دفعه میگفتن فلان مدارکت نیست یا فلانی نیست که امضا کنه. خلاصه سعی کردم به قول استاد رها کنم و خونسرد و بیخیال باشم و وابسته نباشم به اون پول و هی منتظر پیام واریز پول نباشم و گفتم باید به راحتی اینکار انجام بشه. خدا رو شکر چند ساعت بعدش حقوقم رو واریز کردن در حالیکه شماره حسابمم اشتباه یادداشت کرده بودن ولی مسئول اینکار توی بانک بود و همون موقع بهم زنگ زد و منم بهش گفتم ولی میتونست بگه حالا باشه، یه روز دیگه میام واریز میکنم براش. خدا را شکر میکنم که کارا رو برام راحت میکنه.
در پناه خدا
سلام به استاد عزیزم عباس منش و خانم شایسته
استاد با شیندن این صحبت های تان چقدر لذت بردم و حال کردم
اینکه در گذشتها حسرت می خوردید یک کسی پیدا می شد روز تولد شما را بهتون تبریک می گفت اینکه می دیدی دیگران جشن تولد برای شأن گرفته می شود هدیه های گوناگونی دریافت می کردند و اینکه چقدر این آرزو در دل شما بوده که بیشود یک چنین جشن های برای شما هم گرفته شود
حالا بیماند به هر دلیلی که از این چنین جشن ها محروم هستیم و جالبی کار اینجاست که بعداً چقدر جشن های خوب و متعدد که حتی چندین روز جشن تولد برایتان گرفته می شده و هدایایی فراوان و گرانبهای را هم دریافت می کردید و آن گذشته های را که باحسرت سپری شده جبران کرده است
این خلی خوب است که روی خود مان کار کنیم و باور های مان را تغیر دهیم و با تغیر باور ها دنیایی از خوشبختی و سعادت وارد زندگی ما می شود
و اینکه با خود مان در صلح باشیم و خود را دوست داشته باشیم و این دوست داشتن خود باعث می شود که همیشه احساس خوب و خوش داشته و از هر لحظه زندگی بهترین لذت را بیبریم
استاد خلی نکته های عالی و قشنگ را بیان کردید و اینکه خودمان باشیم و تمرکز مان روی خود مان باشد و ورودی های مان کنترول کنیم و بیدانیم چی م ببینیم چی می شنویم چی فکر می کنیم و آن وقت است که زندگی شیرین و لذت بخش می شود
از دیگران کمتر گیلایه و شکایت داشته باشیم و بلکه بشتر از خود مان توقع داشت باشیم
استاد من در گذشته ها بشتر مسولیت های زندگیم را به گردن دیگران می انداختم که دولت مسول است که زمینه کسب و کار هارا فراهم نمی کند و در هر بخشی دیگران را بشتر مقصر می دانستم اما خودم بی عیب می دانستم
با لطف آموزش و آگاهی های شما حالا تمام مسولیت های زندگی را به خودم مربوط می دانم و هیچ کسی دیگری در زندگی من نقش ندارد و من باید خودم کاری برای رشد و پیشرفت زندگیم انجام دهم. و حالا خدارا شکر از هیچ کسی کینه و ناراحتی به دل ندارم و خلی ریکلس و راحت هستم و از اینکه در این مرحله زندگی هستم خلی لذت می برم و حالا آموختم هرکسی در هرجای و شرایط که قراردارد جایش درست و باید در همان جای باشد هیچ بی عدالتی صورت نگرفته است بلکه جاش درست است
استاد من خودم حتی تاریخ تولدم را نمی دانم و این شاید برای بعضی خنده آور باشد اما این من هستم و زندگیم این گونه است
سن من 34 ی35 است وقتی من متولد شدم کسی اسم من را ثبت نکرده حالا به هر دلیلی که بوده ثبت نشده است یا اینکه ثبت بعدا گم شده ولی من درست نمی دانم و از بعضی از بچهای فامل مان ثبت است و آن هم در کاغذی نوشته شده ثبت است
چون ما در گوشه های دور دست افغانستان به دنیا آمده ام و آن زمان مانند امروز این قدر مردم به این جور چیز ها خلی اهمیت نمی دادند ولی همین بود شرایط و حتی افراد های آن زمان شناسنامه های شأن هم خلی دقیق نیست بلکه بشتر اوقات از ذهن شأن یک عددی را گفتند و ثبت کردن و شناسنامه گرفتند. و آن زمان در دفترچه ها یاد داشت می شد و قشنگ قابل تغییر و تبدیل بود
در گذشته ها وقتی سن و سال مطرح می شد کمی برایم آزار دهنده بود و بعداً این مسأله برایم کمرنگ شده است و خلی حساسیت به خرج نمی دهم و جالب اینکه تا همین سن و سال رسیده ام من چیزی به نام جشن تولد را خودم تجربه نکرده ام و بعضی ها را دیده ام و در بعضی جشن تولد ها حظور داشته ام اما اینکه برای خودم جشن تولد کسی گرفته باشد را تجربه نکردم و خلی هم احساس این را ندارم که من چقدر از همه چی محروم هستم که ساده ترین دل خوشی را هم تجربه نکردم بلکه خلی شوق ندارم و اگر کسی برایم چنین جشن های بیگرد هم خلی ذوق مرگ نمی شوم و اگر گرفته نشد هم خلی نا امید و بیچاره خودم را احساس نمی کنم بلکه بشتر از درون احساس خوب و خوش دارم راحت هستم
اری من این چنین زندگی را تجربه کرده ام و حالا هم احساس پیشیمانی را ندارم بلکه خلی هم خوشحال هستم و احساس عالی دارم و خودم را بشتر دوست دارم وکیف می کنم
حالا تمرکزم فقط روی خودم است و دارم روی باورهایم بشتر وقت می گذارم و خداوند را خلی سپاسگذارم که در این مرحله زندگی قرار دارم
و دارم روی خودم سرمایه گذاری می کنم و از این کار خلی لذت می برم
خدایاصدهزار بارشکرت که مرا با استاد عباس منش آشنا کردی و هر روز و هر لحظه دارم چیز ها یاد می گیرم و خلی خوشحال و پر انرژی هستم
استاد خلی ممنون و سپاسگذارم
سلام دوستی روف رضایی عزیز مرسی بابت این گپ قشنگت و مثبت منم تاریخ تولدم یادم نیست و در دور رست افغانستان به دنیا آمدم چون اون زمان این چیزها نبود که تولد بگیرن و بگم منم هیچ احساس پشیمانی ندارم که تاریخ تولد ندارم خداراشکر میکنم که هیچ وقت این حسرت در دلم نه بود که تولدم بگیرن برم کیک کادو جشن بگیرن
هر وقت احساس عالی آرامش داشتم اون روز برام تولد هستش وقتی که حالت خوب باشه آرامش داشته باشم نعمت و برکت ثروت خودش میاد
در پناه رب ال عالمین
درود بر شما دوست عزیز
مهم اینجاست که داری روی خودت کار می کنی و این سرمایه گذاری کردن روی خود از هرچیزی با ارزش تر است
درست است که ما در گذشته در یک سری شرایط تا مناسب بودیم اما حالا باید خوشحال باشیم و از این فرصت خوبی که داریم و این مسیر لذت بخشی را که خداوند در مسیر ما قرارداده است استفاده مناسب کنیم و خوشحال و سپاسگذار باشیم
به نام خداوند هستی بخش
ردپای شماره 9
خوب به نظرم این فایل بی نظیره حداقل دست گذاشته روی پاشنه آشیل من برای همینه الان دو روزه که روی این فایل استپ کردم و در خودم نمیبینم برم فایل روز ده رو ببینم چون من با خودم در صلح نیستم احساس میکنم باید این فایل رو بیشتر ببینم و نوشته ها رو بخونم و با خودم مرور کنم تا به احساس بهتری از خودم برسم البته خیلی بهتر از مثلا سال قبل خودم هستم اما هنوزم جای کار داره برام دقیقا دیشب توی یه موقعیتی قرار گرفتم که در مقابل تعریف دیگران از موفقیت های شخص دیگه به قدری احساسم بد شد به قدری احساس خودکم بینی کردم که مطمئن شدم هنوز با خودم در صلح نیستم هنوز دنبال گرفتن تایید دیگران هستم هنوز خودم و ارزشمند نمیدونم و باید بیشتر روش کار کنم خدایا خودت هدایتم کن به هرآنچه که لازمه برای رشد ظرف وجودیم تا خودم رو ارزشمند بدونم بی قید و شرط…
در رابطه با کسب و کارم هم یه مقدار روی طراحی سایتم کار کردم و با ترس و دلهره کمتری دارم ادامه میدم
الهی شکر
در ادامه کامنت قبلیم بنویسم که من از آزمون برگشتم و رد شدم
قشنگ حس کردم که چقدر ناراحتم
ولی عیبی نداره
انقدر میرم تا قبول بشم
منکه به آرزوم که رانندگی بود رسیدم و خداروشکر مشکلی ندارم
فقط کم تجربه هستم
که اونم دارم تکاملم رو طی میکنم
تا رانندگی برام عادی بشه
این گواهی نامه هم قانونشه که باید رعایت بشه وگرنه چیز خاصی نیست
دو هفته دیگه بازم باید برم
به امید خدا
خدا بزرگه
همه چیز باید به طور طبیعی و عادی بدون زور زدن و حرص خوردن وارد زندگی بشه
من میفهمم که لازم بوده هی رد بشم تا غروری که درونم بوده شرکی که درونم بوده شکسته بشه پیش خودم پیش اطرافیانم که غرور منو برنداره فکر کنم چخبره
مطمئن هستم که آدم کم جنبه و کم ظرفیتی در این زمینه هستم
که اگه بار اول قبول میشدم دیگه خیلی خودم رو دست بالا میگرفتم.
ولی همه این اتفاقات بمن ثابت میکنه که …عزیزم تو موجود خاصی نیستی تو تافته جدا بافته نیستی تو هم مثل همه آدم ها یک آدم معمولی هستی فکر نکن چند تا فایل عباسمنش گوش کردی دیگه استاد شدی نه عزیزم راه طولانی و تا آخر عمرت باید تلاش کنی تا ذره ذره کوچولو کوچولو تبدیل به یک عباسمنش بشی کسی که قدرت و اختیار زندگیش در دست خودشه و یک انسان دنیا دیده و با تجربه است .
خداقوت
سلام زهرای عزیز
من وقتی گواهینامه میگرفتم اصلا نمیدونستم قانون چیه ولی برام خیلی جالبه یاداوریش
من بار ششم قبول شدم
هر پنج بار قبلی استرس داشتم و با ترس میشستم پشت فرمون و هر بار رد شدم و خیلی گیر داده بودم که بشه دفعه ی اخر شبی که قرار بود صبحش برم ازمون بدم خیلی راحت خوابیدم به خودم گفتم من که قراره بازم رد بشم هیچ ترس و استرسی نداشتم و با ارامش کامل رفتم شاید خنده دار باشه ولی همین حس باعث شد نچسبم بهش و احساسم خوب شد
و فرداش به راحتی قبول شدم
سلام عشق های من سلام استاد بینظیر من
تا یه ساعت دیگه برای بار سوم باید برم آزمون شهر بدم برای گواهی نامه
ولی دلم گفت برو نشانه امروز تو ببین
فهمیدم که من چقدر به این گواهی نامه چسبیدم چقدر تو ذهنم پررنگش کردم چقدر برای خودم غول کردم این آزمون ها رو .
طوری که بار اول که رد شدم تا یه ساعت گریه میکردم حتی خودمم تعجب کردم هسرم شاخ درآورد که تو چرا انقدر ضعف نشون میدی
الان استرسم از دفعه قبل کمتر و بیخیال تر هستم اصلا تمرین هم نکردم . چون میدونم من میتونم پارک دوبل صحیح بزنم هزار بار تو تمرینات درست زدم . و همه قوانین رو میدونم .
چند روز پیش از مسافرت که می آمدیم خودم 60 km رانندگی کردم با سرعت 80 تا 100 تازه از یه تریلی هم سبقت گرفتم. تجربه عالی بود خداروشکر
تو روستا که رفته بودیم چندین بار جاده های پر پیچ و خم رو رفتم و برگشتم جاده های باریک دو طرفه با شیب های تند که یه سمتش کوه یه سمتش دره ولی من به خواست خداوند تونستم .
من دارم آروم آروم تکاملم رو در رانندگی طی میکنم
من از پسش بر میام
واقعا دیگه نمیخوام آزمون و گواهی نامه برام مهم باشه
شد شد نشد هم نشد مهم نیست بالاخره که میشه
منکه دارم رانندگی مو کم و کان انجام میدم و لذتش رو میبرم من به آرزوم رسیدم .
اون برگه گواهی نامه هم انشالله جور میشه .
من تلاش میکنم ترسی از افسر نداشته باشم . اونم یه آدم عادی مثل بابام مثل برادر شوهرم چون هم سن و سال هستن . فقط دارن وظیفه شون رو انجام میدن .
میخوام ایندفعه حرفای کسایی که مثل من تو نوبت وایسادن رو اصلا نشنوم چون هرکی به یه نحوی استرس میده به آدم .
همه چی رو میسپارم به خدا از اول تا انتها
من چیزی از خودم ندارم هرچی هست خداست
قطعا خدا کمکم میکنه و من رو در بهترین زمان و بهترین مکان با بهترین اتفاقات قرار میده
کسایی بودن که بار اول هم قبول شدن به راحتی نمونه اش همسرم و خیلی های دیگه بار چندمش مهم نیست مهم اینه آروم باشم و لذت ببرم و به حرف افسر گوش بدم و از خدا کمک بگیرم
به نام خداوند هدایتگرم
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته
از خداوند بسیار سپاسگزارم که به خاطر این حال خوبم که هر روز میگذره خودمو بیشتر دوست دارم واز وجود خودم بیشتر لذت میبرم
خدارو شکر میکنم که از وقتی وارد این مسیر شدم خیلی بیشتر با خودم در صلحم ارتباطم خیلی با خداوند عمیقتر شده آرامشم بیشتر شده
خودمو بیشتر دوست دارم خودمو لایق بهترینها میدونم از زندگیم لذت بیشتری میبرم البته که چالشهایی بوده و هست ولی در اینجا سعی کردم به چیزی نچسبم نگران نباشم ورها باشم ولذت ببرم به خاطر همون چیزهایی که در اطرافم هست
وقتی من از درون تغییر کنم ووصل بشم به منبع دیگه نیازی نیست که به چیزی بچسبم نیازی نیست نگران باشم
وقتی خودمو دوست دارم خودمو باارزش بدونم دیگه نگران قضاوت دیگران نیستم وهمون جوری که هستم لذت میبرم البته که همرو تکه ای از وجود خداوند میبینم
من از زمانی که این فایل رو مدتها پیش گوش داده بودم دیگه هیچ انتظاری از همسرم نداشتم که روز تولدم واسم خرید کنه توی این چند سال باعشق میرم واسه خودم خرید میکنم وکادو میخرم
خدایا شکرت که امروزم فایل عالی گوش دادم
در پناه الله
روز نهم سفر نامه
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام استاد عزیزم و مریم عزیزتر از جان
من امروز میتونم بگم از همه چی رهاشدم چون دیگه میتونم بخودم بگم جاده خوشبختی رو پیدا کردم همون جاده آسفالته که تو جنگله با صدای و آواز پرنده ها منو تو دل خودش جاده همون جاده ای خیلی ها تصویر ش نمیتون بکنن ولی من الان تو همون جاده جنگلی هستم دارم لذت میبرم از نوای جنگل بسمت اهدافم که مطمئنم بهشون میرسم و من هیچ نگرانی بابت رسیدن به هرآنچه میخوام ندارم
زندگی من دو بخش شد قبل از استادم بعد از استاد عزیزم قبل از استاد من هرچه تجربه تلخ و غیر قابل هضم بود از سر گذروندم بعد از اینکه استاد اومد تو زندگیم هرآنچه من از خدا انتظار داشتم برام رخ داد
من یه دکمه رو فشار ندادم عوض بشم واقعا تلاش کردم رو خودم کار کردم من صبح که بیدار میشم همینکه سپاسگزاری میکنم ایرپادمو میزارم تو گوشم حرف های استاد رو گوش میدم تا آخر شب از 24ساعت شبانه روز من 6هفت ساعت حرف های استاد رو گوش میدم بی استثنا نه اینکه مجبور باشم که حتماً گوش بدم تو سایت برم ناخدا گاهه میخوام برم خیابون گردی میگم من دارم میرم لذت ببرم و زیبایی هارو ببینم پس بزار یکی رو رندوم پلی کنم حین قدم زدن گوش کنم همینجوری دارم کارهامو انجام میدم باز پلی میکنم رندم یکی گوش میدم
اینقدر برای من جواب داده که نگو
من بالا شهر زندگی میکنم همه قسمت های زندگیم عالی شده جز ثروت که میدونم تو این قسمت خیلی باید کار کنم دارم رو باور فراوانی لیاقت و ارزشمندیم کار میکنم مطمئن م خیلی راحت به به آنچه میخوانم میرسم چون دارم حسش میکنم میرم تو خیابون های کوچه پسکوچههای گرونترین و بهترین خونها قدم میزنم و تحسین میکنم به خودم میگم ببین ثروتمند شدن باشکوه با ثروتمند شدن میشه این خونه های زیبارو ساخت خدا زیباست و زیبایی رو دوست داره پس توهم اگه میخوای زیبا زندگی کنی و زیبایی بیافرینی باید ثروتمند بشی باید باور کنی اونا چیز خاصی نداشتن اونا باورهای بهتر و بزرگی داشتن تونستن پس تو هم میتونی ادامه بده غیرممکنی وجود نداره.
یه ترمز هم پس ذهنم هست نمیدونم چکارش کنم
بهم میگه تو هرچه دیرتر به ثروت برسی چیزها و نعمت های بزرگتر بدست میاری که فراتر از آنچه تصور میکردی هست…
در پناه ایزد پایدار باشید
بنام رب العالمین و سلام و درود خدمت استاد گلم و همهی اعضای خانواده صمیمی عباس منش
خداوند را سپاسگزارم که من را به شنیدن این فایل بی نظیر هدایت کرد
میخوام قسمت هایی از یادداشت برداری امروزم را اینجا بنویسم و شاید لابلای اون چیزهایی هم اضافه کنم تا هم باورهای خودت تقویت بشه و شاید بعضی از دوستان این سبک را دوست داشته باشند
یادداشت های امروز من:
مصطفی روزی قراره هزاران نفر تولد تورا بهت تبریک بگن و تو بابتش از خدا سپاسگزاری کنی
مصطفی توانمندی هات را باور کن فارق از اینکه بقیه باور دارن یا نه
مصطفی خودت را را دوست داشته باش فارق از اینکه بقیه دوست دارن یا نه
مصطفی از انسانها رها شو و به خدا وصل شود
مصطفی محتاج توجه بنده های خدا نباش
مصطفی مهمترین رابطه، رابطه ی تو با خداست و اصل رابطه با خداست
مصطفی وقتی به چیزی نمی چسبی و رها میشی خودبخود همه چیز رخ میده
مصطفی خدای خودت را باور کن و با خودت رفیق باش و عاشقانه با خدای خودت رفیق باش و باهاش عشق کن و لذت ببر
مصطفی شادی را در قلب خودت جستجو کن و محتاج هیچکس برای شادیت نباش ولی همه را دوست داشته باش چون تکیه ای از وجود خودت و خدا هستن
مصطفی وقتی خودت را می پذیری و با خودت در صلح هستی و نظرات دیگران برات مهم نیست و برای دیگران زندگی نکنی همه چیز خودبخود اتفاق می افته
مصطفی وقتی ارتباطت را با خدا درست کنی همهی روابط دیگه خودبخود درست میشه
مصطفی باید به جهان از زاویه ای نگاه کنی که احساس یگانگی با دیگران و خداوند و احساس عطر وجود خداوند در همه جا و احساس دوست داشتن خودت و خدا و احساس صلح با خودت و همهی جهان و احساس لذت و سپاسگزاری از جهان اطراف و از خودت داشته باشی
مصطفی چیزهایی که نداشتی و سالها آرزوشون را داشتی به موقع وارد زندگیت میشن وقتی که حسرت شون را نمیخوری و از زاویه دید خداوند به مسائل نگاه کنی
مصطفی همه چیز به نوع نگاه تو بستگی داره
مصطفی باید عشق را از درون خودت جاری کنی
مصطفی جان بیشتر روی خودت کار کن و بیشتر روی هماهنگی ذهن و روحت کار کن و بیشتر روی خودت تمرکز کن تا روی اطراف
مصطفی جان باید متعهد باشی و واقعا جدی روی خودت کار کنی و باید خیلی جدی ورودی های ذهنت را کنترل کنی
مصطفی این روزهایی که داخلشون هستی واسه این اومدن که خواسته هات را مشخص کنی پس از همین لحظه لذت ببر
مصطفی به هرچیز جوری نگاه کن که احساس بهتری بهت بده
مصطفی هیچ رویداد و هیچ شخصی را قضاوت نکن که شاید اگه توام جای اون بودی همین رفتار را داشتی.
مصطفی جان به هیچ چیز نچسب و بابت هیچ چیز نگران نباش و خیلی راحت و روان و رها زندگی کن.
تمام.
در پناه خداوند و به امید دیدار ️
به نام خالق زیبایی ها
سلام خدمت دوستان عزیز
نهمین روز تحول زندگی من
وقتی که فهمیدم برای رسیدن به خواسته ها تلاش فیزیکی چندانی نیاز نیست( البته منظور از خواسته های گذشته نان بخور و نمیر بود.)
سعی میکنم رابطه میان ذهن و روح خودم را نزدیک هم نگه دارم
بیشتر از همین لحظات لذت ببرم
بیشتر در احساس سپاسگزاری باشم
بیشتر دوری کنم از افراد نامناسب
بیشتر کانون توجه ام را کنترل کنم .
فردی در نزدیک کم است ،همه خیلی دوستش دارند ،کارهایش به راحتی انجام میشود،دوستان خوبی دارد،در اداره ها کارهایش درست از آب می آید،پول و ثروت از راه های گوناگون برایش می آید.
الان خیلی بهتر متوجه میشوم اینها از کجا آمده اند
الان این رابطه را بهتر و بیشتر درک میکنم .
سپاسگزارم از استاد عباس منش عزیز بابت فایل های فوق العاده و آگاهی های تاثیر گزار.