نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 12 - صفحه 24
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-01-30 03:04:272024-09-24 19:35:21نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 12شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم و آقا رضای عزیز و شاگرد حرف گوش و اجرا کن استاد گل
اقا رضا فقط از اول تا آخر فایل تحسینتون کردم و گفتم آفرین به این اجرای عمل و این یکی از مهمترین پاشنه های آشیل منه و حل مسئله …تا اینجا که امروز باشه متوجه شدم یعنی همین امروز با این فایل مهر تایید زدم به این پاشنه که دارمش
اینکه مریم عزیزم تو چقدر تا به الان مسئله داشتی که یا حل کردی یا رهاش کردی…..
همین الان رفتم به دوران مدرسه یادم میاد هیچ وقت هیچچچ وقت مسئله های ریاضی رو حل نکردم همیشه شاید یدونه حل میشد و بقیه رو میرفتم مدرسه از بچه ها میپرسیدم مینوشتم یا ننوشته میرفتم سرکلاس و میگفتم حل نکردم…آخه چرا مریم جانم
چقدر استاد عزیزم قشنگ و واضح به من گفت میخوایی ثروتمند بشی؟؟!!مسائلت رو حل کن و ازش ثروت بساز
خدای من جواب سوال یک ساعت پیشم رو دادی
من عاشقتم خدای من
آقا رضا چقدر قشنگ تکامل رو طی کردی و گوش کردی و حرکت کردی و چقدر این نتایج شیرینه
روزی فایلهای منم میشه یه نشانه و یه قدم برای عزیزانی که در این مسیر هستن و منم میگم از مسیر و نتایجم مثل آقا رضای عزیز
برای خووم و تواناییهام باید ارزش قائل باشم اینم یکی دیگه از مواردی بود که برای من بود
و اینکه خداوند خودش هدایت و حول میده تورو و آدمهای مناسب میان به سمتت
خدایا شکرت بابت این آگاهیها
در پناه الله یکتا باشید
سلام و صد سلام به استاد عزیزم و رضای عزیز که سخاوتمندانه تجربه ش رو با ما سهیم شد.
انقدررر شیرین و قابل فهم حرفای استاد رو که قدم به قدم انجام داده بود،توضیح داد که
من حتی یکی دو تا مطلب رو که بارها از استاد شنیده بودم،
با توضیح رضا بیشتر و کاملتر برام جا افتاد.
دست مریزاد.
سلام به هم خونه ایی های عزیزم!
خونه ی آرامش
خونه ی رشد و بهبود و پیشرفت
خونه گرم و پر انرژی خدا
چقدر فایل جااالب و شنیدنی بود از هم خونه ایی موفقم.
از ررضای عزیز ، توی فایل های دیگه ایی من کامنت خونده بودم و تحسین کرده بودم ایشون رو .
و امروز فایل تصویریش رو از بهبود و رشد و پیشرفتش دیدم و گسترش جهان هستی توسط خودش .
برام خیلی جااالب بود
و همین الانم مثل کانال تلگرامیش ، استاد راهنمای راه منه
نمونه ی بارزی از شاگردی بی قید و شرط از استاد عباسمنش بزرگوار
وحی منزل ها را با جااان و دل دریافت کرد و پذیرفت.
الگویی بسیار عااالی برای من
خیلی دوست داشتم این فایل رو.
بارها گوش می کنم
و نکته هایی که لازمه خودمم مثل وحی منزل ازش قبول کنم ، نکته برداری می کنم.
بسیار بسیار یپاسگزارم از شما رضای بزرگوار.
به تعداد زیادی انسان ها توی گروه تلگرامی کمک کردی استاد بزرگوار
و به من الان اینجا ، امید واری زیادی دادی
بازم رایگان به ظاهر،
ولی بسیار بسیار برام ارزشمند .
متشکرم از شما و قدر دان این آگاهی های ناب هستم.
متن برگزیده ی رها جان رو با این دقت کارشناسی بالا مطالعه کردم
کامنت دوستان زیر این فایل رو مطالعه کردم.
توضیحات ارزشمند و تکمیلی استادانه ی استاد رو با دقت گوش کردم.
چه قشنگ !
حل مسئله روز مره بقیه ی خودمون ، و ارزش ساختن و متناسب با این ارزش ، پول ساختن.
چقدر دلم خواست که منم یکی از این انسان ها باشم.
چقدر دلم خواست که بفهمم رسالت من چیه.
چقدر دوست دارم خدای مهربونم به منم بگه چه کمکی از دست من بر میاد برای گسترش جهان هستی.
شاید الان از روی رسیدن به استقلال مالی ، این شوق و اشتیاق رو داشته باشم
ولی این که عیب نیس.
استقلال مالی ، حق طبیعیه زندگی منه. مثل نفس کشیدن .
خود خدا و جهان هستی عاشق مستقل شدنه منه..
خود خدا عاشق ثروتمند شدن منه.
خود خدا دوست داره من مدارم رو ببرم بالاتر تا به حق طبیعی خودم نزدیک تر بشم.
مثل استاد رضا که تغییرات و افزایش فرکانس هاش ، از این فایل کاملا مشهوده .
گاهی میگم ، خدا جونم مگه برای نعمت سلامتی که دارم
برای نعمت نفس کشیدن هر روزه ام و روز بعد از روزم و لحظه به لحظه ی زندگیم ، مگه برای طپشه قلبه خوشکلم که سالهاست داره بدون منت و اذیت و سپاسگزاری در شان اعجابش کار می کنه ، مگه افزایش فرکانس دادم؟ افزایش مدار دادم ؟ تغییر شخصیت دادم ؟ شخصیتم مگه توحیدی بوده ؟
رفتار و عمل و باورهام مگه هر لحظه درست و توحیدی بود؟
ولی سرشار از این همه نعمت هام هستم چرا که حق طبیعیه منه.
مثل دانه ایی که کاشته میشه ، رشد ، حق طبیعیش هست.
استقلال مالی ، ثروت مند بودن ، رشد توی مسیر رسالتم و علاقه مندیم ، آزادی و بقیه ی هماهنگی ها و توافقات با منبع آگاهی کل ، هم ” حق طبیعیه ” منه
منم که با اختیار، انتخاب کردم
و به توحید و به اینکه خودم خالق اتفاقات زندگیم هستم و به اینکه خودم خالق جهان ویژه ی خودم هستم ، ایمان دارم . باور کردم .قبول کردم .
دیگه چیه که باعث میشه من از حق طبیعی خودم دور باشم؟
چرا باید از خواسته هام اینقدر فاصله ی مداری داشته باشم؟
باورهای نادرست؟!!
برای گرفتن حق طبیعی خودم که خودش وعده داده و خلف وعده هم نداره ،( ایمان دارم)
چرا باید جهااااد اکبر کنم؟
چرا باید صبر کنم؟
قرار نبود که این همه سوال توی کامنتم بپرسم.
اومدم که بنویسم و قدر دانی کنم از استاد سید عباس بزرگوار و استاد رضای مهربون و دوست داشتنی و بخشنده
و بگم که از مثلی که زدن در مورد ادکلن و عطر و بوی گذرای ادکلن خیلی خوشم اومد. کمک می کنه درک بهتری از فکر های سازنده ی گذرا و تبدیل کردنشون به باور های قدرتمند کننده تر ، داشته باشم.
حس جو گیری بعد گرفتن آگاهی ها رو تبدیل کنم به شخصیت درست و کاربردی و عملی.
سپاسگزارم
سپاسگزارم
سپاسگزارم از جهان هستی.
جهان هستی ! مرسی که هستی
دوستتون دارم
سلام خدمت استاد عزیزم عباس منش و خانم شایسته
سلام خدمت آقا رضا
سلام خدمت دوستانم
خدایا صدهزار بار شکرت که مرا به این فایل سراسر لذت بخش و آگاهی دهنده هدایت کردی
ابن فایل نشانه امروزم بود
و با شیندن این فایل چقدر احساس خوبی دارم و لذت بردم
آفرین بر این شجاعت و جسارت آقا رضا که به حرف استاد عمل کرده و چک هایش را پاره کرده در حالیکه ترس داشته و نا امیدی داشته اما بازم اقدام می کند به این کار و نتایجش را هم خداوند برایش فراهم می کند
وقتی چک ها پاره شد چقدر ترس و نگرانی هم داشت که چی خواهد شد و جالبی این است که کاری می کند که دیگر نتواند هیچ وقت چک در یافت کند
و اینکه داداش و باقی دوستان و آشنایان چقدر سرزنش کردن با ابن پاره کردن چک زندگی ات را تباه ساختی اما آقا رضا به مسیر خودش ادامه می دهد و تعهد می دهد که فقط نقدی کار کند و آن هم این همه مدت نسیه کار کرده حالا یکدفعه ای بیاید این تصمیم را بیگرد چقدر سخت و دشوار است اما وقتی ایمان قوی باشد همه در ها را خداوند باز می کند
دنبال الگو است که کی توانسته در این شغل بصورت نقدی توانسته مسیرش را درست رفته است و کسی را پیدا می کنند که او همیشه نقدی کار می کند و تصمیم رضا هم این می شود که از این فرد بصورت نقدی خرید کنم و هر روز رفته مقدار کمی اجناس خریده و برای مشتری هایش هم می گوید که دیگر اگر می خواهید با من کار کنید باید نقدی باشد
و اینجا چقدر افراد می آید حرف های نگران کننده و مایوس کننده می زند که این رویش نمی تواند ادامه داشته باشد اما با هزاران ترس و نگرانی که دارد بازهم توکل به خداوند قوی تر است
و با چی مشکلاتی برای مشترهایش این مسله را بیان کرده و حرفش را مطرح می کند برای اینده
و آینکه هر روز این الگو را دیده که بله بعضی ها هستند که فقط نقدی کار می کند و این کار باور پذیری را قوی تر می کند که اری تو هم می توانی بصورت نقدی کارهایت را ادامه دهی
و روزی که اجناس را خرید کرده و مقداری پولش کم می شود آن فرد خلی قوی برایش می گوید نظر به پولت این مقدار اجناس را بردار باقی را فردا تهیه کن و آقا رضا از این کار ناراحت می شود و بعدا درک می کند این کار صاحب مغازه چقدر برایش درس داشته که من واقعا این موضوع را درک کردم با فقط بر زبان بیان می کردم
و خداوند مشتری های را برایش می آورد که بصورت نقدی آن هم زیاد خرید کرده
در صورتیکه قبلاً با این افراد که نسیه کار می کرد آن هم به مبلغ خلی کم بوده اما حالا بصورت نقدی و آن هم مبلغ زیاد
و خداوند مشتری ها را از شهر های دیگر وارد کسب و کارش می کند که حتی باور کردن برایش سخت و دشوار بوده
قبلاً هم آقا رضا همین جا مغازه داشته اما آن افراد که بصورت نقدی خرید می کرده این مغازه را ندیده و اما حالا که آقا رضا باورهایش تغیر کرده این مشتری ها مغازه را می بیند و سفارش های بزرگ می دهد
و این چنین تغیرات و باور داشتن به قوانین خداوند و ایمان که خداوند افراد مناسب را برایش می رساند چقدر لذت بخش و جذاب است
این مسله کاهش وزن باعث می شود که کانالی در تلگرام ساخته شود آن برای اینکه این تجربیات را برای دوستان شریک ساخته شود و این کار خداوند است که در یک شب بشتر از صد نفر وارد کانال شده و این تجربیات را نگاه کرده و برایش جذاب تمام شود و همگی علاقمندی شدید دارد که از این نتایج بشتر بیداند
و این کانال تلگرام چقدر داستان جذاب و آموزنده داشت و این عدم خود باوری ها چقدر باعث می شود که رضا به خود بیاید و خودش را فرد مهم دانسته و این تجربیات را بطور بهتر در کانال گذاشته بعدا این تجربیات تاثیر گذاری های بشتری را خلق کند
و این مشاوره که به این خانم داده و او تصمیم به جدایی گرفته است و این صحبت ها برای این خانم چقدر تاثیر گذار تمام شده و بابت این مشاوره پولی را بعنوان تحفه واریز کند که حتی بشتر از آن چیزی بود که رضا فکر می کرد
و این ادامه دادن و به جلو رفتن و نتایج که در زندگی گرفتن در بخش های متعدد عمل کرده و اینها را به زبان ساده تر برای دیگران شریک ساخته باعث شود که چی تغیراتی قابل توجهی در تمام بخش های زندگی اش بوجود بیاید
اول اینکه خودش تغیراتی خوبی در زندگی خود خلق کرده و این نتایج را برای دیگران هم شریک ساخته. و دیگران هم استفاده های بهتری داشته باشد
و این صحبت های تکمیل کننده استاد عزیزم چقدر شرین و جذاب بود برایم وکلی لذت بردم و درک بهتری داشتم
واقعا همین است وقتی مسله ای را در زندگی مان حل می کنیم و حل این مسله برای خلی انسانها دیگر هم یک مسله است و باعث می شود که از حل کردن این مسله ها ثروت های زیادی بدست آوریم
من یک مسله را که امروز در محل کار مان حل کردیم و از حل این مسله خلی لذت بردم و همان جا هم گفتم این یک مسله بود و حلش کردیم و من چقدر لذت بردم و برایم باور پذیر تر شد در حالیکه همکارانم از این حل مسله چیزی نمیداند و لی برای من کلی درس و آگاهی داشت
برای کباب بناب باید پیاز های را خرد می کردیم و این پیاز را یک بار در چرخ گوشت به اندازه نخودی خرد کردیم و سایل دیگری نداشتیم که به این اندازه خرد شود و اگر می خواستیم با وسایل که کبرتی خرد می کند خرد می کردیم خلی خرد می شد و قابل استفاده نبود
ما قبلاً مجبور بودیم که این پیاز ها را توسط کارد در روی تخته کار به صورت زربه ای زده و خردترش می کردیم ولی این کار هم خلی خسته کن بود و هم خلی زمان بر که قبلاً چند بار این کار را انجام داده بودیم اما امروز از چند رویش پیش رفتیم نتایج نگرفتیم تا اینکه دیدیم که دستگاه چرخ سبزی داریم و این در حالی بود که مقدارش را توسط کارد خرد کرده بودیم اما وقتی از این دستگاه سبزی استفاده کردیم دیدم این کار چقدر راحت بوده و به همان اندازه که ما خواستیم برای مان خرد می کند و این کار را انجام دادیم و من خلی خوشحال شدم و در همان لحظه به همکارم هم گفتم این یک مسله بود برایم و حالا ما بسیار عالی حل مسله را پیدا کردیم و بسیار لذت بردم از این کار امروز مان و خوشحال و شادمان بودم
وقتی شب به این فایل هم هدایت شدم خوشحالی مرا چند برابر ساخت و سپاسگذار خداوند هستم
خدای خوبم ممنون و سپاسگذارت هستم که مرا در مسیر درست و مناسب قراردادی
استاد عزیزم خلی ممنون شما هستم
الهی صد هزار بار شکرت
خیلى لذت بردم و برام الهام بخش بود تجربه این دوست عزیزمون،من سال اولى که با این قوانین آشنا شدم تغییرات بزرگى داشتم توى جوانب مختلف و حتى از هفته اولى که من فایل ۴ دوره ثروت ١ رو گوش دادم و متوجه شدم که باور هاى ما هستند که تاثیر میزارن روى تجربه ما از زندگى نه افکار ما،درى از آگاهى به روى من باز شد چون من سالها بود که به دنبال درک مکانیزم جهان بودم،و تجربه به من ثابت کرده بود که حال و هواى من و شیوه نگرشم به زندگى توى شرایط مالى و ارتباطات زندگیم تاثیر زیادى داشته،از طرفى چند سالى بود که در زمینه فیزیک کوانتوم خیلى مطالعه میکردم و دیدگاهم به زندگى خیلى علمى و منطقى بود و به خاطر اینکه منطقم قبول نمیکرد،قانون جذب رو نمیتونستم بپذیرم،ولى درکم از فیزیک کوانتوم و تجربیات زندگى،با شنیدن جمله استاد و درک اینکه ما هر کدوم در جهان متفاوتى زندگى میکنیم ،جهان به هر کدوم از ما مطابق با خودمون و باورهامون و دیدگاهى که داریم به زندگى،متفاوت پاسخ میده،این خیلى آگاهى بزرگى بود برام اون سال و من یادمه انقدر احساس قدرت کردم که هیچوقت اون حال و هوا رو فراموش نمیکنم،اما باید اعتراف کنم که یکم بعدش از خودم زیادى مطمئن شدم و باعث شد کمتر تمرکز بزارم رو کنترل ذهنم و رفتم مطالب مختلف دیگه و مخالف با این دیدگاه خوندم و روم تاثیر گذاشتن مخصوصا روانشناسى اگزیستانسیال که دیدگاهم رو منطقى عوض کرده بود، حتى چند ماهى اصلا حالم خوب نبود،ولى یه شب متوجه شدم که خودم انتخاب کردم اون وضعیت رو،یادم اومد اصلا قانون همینه،من دیدگاهم رو تغییر داده بودم و خوب طبیعیه که هم حالم خوب نباشه و هم از نظر درآمدى رشد نکنم و حتى پسرفت کنم،متوجه شدم که من باید انتخاب کنم کدوم زندگى رو میخوام،دوباره شروع کردم به گوش دادن فایل هاى استاد عباسمنش و تصمیم گرفتم مطالب دیگه رو گوش نکنم و به قول استاد کتاب و مطالب درست رو بارها و بارها بخونم و بشنوم،بعد از دو سه ماه که روندم و ادامه دادم یه تغییر بزرگ دادم توى زندگیم و از شریکى که داشتم جدا شدم و بدون هیچ سرمایه و یا پس اندازى شروع کردم بدون مغازه و با ارتباطاتى که ایجاد کرده بودم تو بازار و مشترى هایى که داشتم ،زندگى خودم و از اول ساختن،میخواستم آزادتر باشم و تصمیم گیرنده همه مسائل خودم باشم،چون با شریک کاری قبلیم خیلى هم مسیر نبودیم
الان هم ۵-۶ ماه گذشته و خدا رو سپاس میگم که به من جرات تغییر داد،و درآمدم بهتر شده،با نصف ساعت کارى قبل،مستقل هستم،به جاى اینکه صبح تا شب بشینم توى مغازه منتظر مشترى الان آزاد توى بازار میچرخم و کلى ارتباطات جدید و تجربه هاى جدید کسب میکنم،و الان انقدر ایده دارم که نمیدونم کدومش رو شروع کنم :)
بدون یک ریال سرمایه ماهیانه درآمد خوبى دارم و دارم پس انداز میکنم براى گسترش کارم و ایده هاى طلایى که خداوند بعد از اینکه اعتماد به نفسش رو پیدا کردم و عزت نفسم رو بالا بردم،به من نشون داد و میدونم که به خوبى میتونم انجامشون بدم،فکر نمیکردم انقدر بنویسم،انگار که دلم میخواست به خودمم یادآورى کنم که چه مسیرى تا اینجا اومدم
خدارو شکر
خدارو شکر میکنم که شما رو توى مسیر زندگیم قرار داد
به نام خدای نور
امروز و از هفت صب خیلی یهویی بیدارشدم(این موقع ها میگم خدا منو بیدارمیکنه)با حس و حال خوب یچی خوردم و نشستم پا فایل و کامنت ها و نکته برداری من اینو فایل و دیده بودم فقط نکته برداری ها از کامنت ها مونده بود که تازه دیگه تمومشد اومدم یه کامنتم بذارم.
نشونه ی امروزم و تو یکی از کامت ها دیدم:با اینکه خیلی براش مشکل بود که اینکارو انجام بده ولی جسارت به خرج داد و رفت تو دل ترس هاش و بعدش موفقیت پشت موفقیت.
پس درس میگیریم که اگر کاریو خداالهام کنه که باید انجام بدیم و اگه ایده انجامش و به دل ما میندازه یعنی اون کارو باید انجام بشه نه اینکه فقط فکر کنیم و بگیم چه ایده جالبی.
باید برای انجام اون ایده گام های عملی برداریم و هرچقدر که برامون سخت باشه باید خودمونو مجبور کنیم که هرطور شده انجامش بدیم.
بعدش درها برامون باز میشه از راها هایی که اصلا حتی نمیتونیم فکرشم کنیم.
بعضی اوقات اصلا نمیدونیم که دری وجود داره و با این عقل کوچیک خودمون فکر میکنیم بن بسته ولی وقتی به امر پروردگار درها باز میشه اونوقت که شگفت زده میشیم که چطور این همه عوامل دست به دست هم دادن تا این درها باز بشن و به این همه نعمت های وصف ناپذیر برسیم.
وقتی که تو حاضر میشی کارایی که انقدر برات مشکله رو انجام بدی قطعا پاداش های بسیار بزرگی رو از خدا دریافت خواهی کرد.
الان یه اتفاقی افتاد برام که من چند وقت پیش یه خواسته ای رو چندین بار نوشتم و از خدا خواستم که اتفاق بیوفته و الان بم خبر دادن که اون چیزی که میخوام میشه انقدرررر خوشحال شدم و حس خوبی بم دست داد که واقعا از ته دلم خداروشکر میکنم خدایا من ازت سپاسگذارم که داری تمام خواسته هامو یکی یکی بهم میدی خدایاشکرت که انقدر نعمت و فروانی رو دارم تجربه میکنم واسه همتون این حال و حس خوب و ارزو میکنم.
شادسلامت موفق ثروتمند باشید.
درود بر انسان هایی که ایمان را در عمل زندگی میکنند
خداااایااااا هدایت خواستم
منو اوردی گذاشتی اینجااا
چندماه قبل وقتی تعهد دادم که باتمام وجود باید توی این خانواده اگاهی بخش بمونم
تعهد شبانه روزی که تا همین لحظه بر شدتش افزوده شده که کم نشده، این کامنت رو نوشته بودم
.
و امروز که هدایت خواستم و با خط اول این دیدگاه هدایت را شنیدم
تا خواندم گفتم خدایا قلم منه
(گاهی اسامی افرادی که دیدگاه منتخب دارن از نگاهم میره و اینبار هم)
این نوشته منه
تو اونروزهااا که با تعهد تمامِ من هرروز یک فایل از اقا رضا میومد و من با تمام وجود نه یکبار که بارها گوش میکردم
گاهی با شوق
گاهی با اشک
اونروزهااا که تعهد اقا رضا شد الگوی من
اونروزها که هماهنگی بی نظیر خداوند رو میدیدم
هرروز ساعتها وقت برای دیدگاه نوشتن میزاشتم
هرروز ساعتهاجزوه بر میداشتم
و تا همین امروز همینگونه هستم
به لطف خدایی که دستم رو گرفت و باعشق گذاشت اینجا
خداایاا تمام دیدگاه رو خوندم و گفتم این نوشته هاا از قلبم میومدن و بر این صفحه جاری میشدن و من که اصلا خبر نداشتم قراره یک روز متن انتخابی باشه
و قراره یکروز هدایتم بشه
هدایت خودم بشه
و تلنگر امروزم
.
اقا رضا اونروزاا برای من نماد ایمان بودش
نماد ایمانی که عمل میاورد
درسته استاد الگوی کاملی بودن
اما برای روزای اول ورودم به سایت دیدن یک الگوی اینچنینی مثل اقا رضا جور دیگری بود
.
امروز بعد از بیش از دویست و پنجاه روز حضورم درسایت
زندگیم خیلی تغییر کرده
زندگی برایم اسان و روان شده
اتفاقا چند شب پیش به یکی از دفاتری که این مدت پر کردم هدایت شدم، صفحه اول ان تقریبا پانزده مورد نوشته بودم که حدود هشتا از اونها رو تیک زدم که انجام شده و کلی خداروشکر کردم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
.
امروز هم جواب هدایتم این بود که
داستان داستان خواستن هاست، داستان جسارتهاست، داستان رفتن به دل ترسهاست، داستان تکامل و داستان ایمانه
خدایا ممنونم
قدردانم
تو برایم دراین بیش از هشت ماه انچنان تغییرات ایجاد کردی که دیگر هیچ چیز نمیتواند باورم رو برهم بزنه که همه چیز در توحید، در فرکانس خلاصه میشه
و من دارم هرلحظه به جهان میگم چی میخام با فرکانسم و جهان هم پاسخ میده
.
من از این فضای اگاهی بخش هم قدردانم
که باعث شد من روی مدار مناسب بمانم
.
قدردان دو استاد بزرگ و آگاهی بخشم هستم
سپاسگزارم
خدایا شکرت
به نام خدا
در مورد این فایل فقط میتونم بگم:
« ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است»
موضوعی که در مورد آقا رضا برام خیلی درس داره و لذت میبرم، طی کردن مراحل تکاملش و بزرگتر از اون عملگرا بودنشه
اینکه قدم به قدم پیش رفته و هر چیزی که یاد میگرفته رو بهش عمل میکرده و با طی کردن هر قدم ، قدم بعدی رو برمیداشته
شاید ظاهراً بعضی از این قدمها کوچیک باشن، اما همین قدمهای کوچیک ،جمع که میشن موفقیتهای بزرگ رو باعث میشن
«موفقیت انجام کارهای بزرگ نیست، بلکه حاصل تصمیمهای درست متوالیه»
من خودم دارم تلاش میکنم که عملگرا باشم و با وسایلی که دارم کارو انجام بدم و ایمان داشته باشم که قدمهای بعدی بهم گفته میشه و درها به روم باز میشه
به امید الله
سلاااام به همه عزیزان دلم، دوستان عزیز و استاد بزرگوارم.
من حدود یک هفته پیش این فایل رضا عزیز رو دیدم و بعد اتمام فایل تعدادی از کامنت بچها رو خوندم توی یکی از کامنتا مثال جالبی زده شده بود که پاره کردن دست چک هارو( نه تحویل دادن به بانک ) مثل خراب کردن پل های پشت سر دونستن .خراب کردن برای این که دیگه نتونیم بر گردیم. که دیگه اون کار که به ما آسیب میزنه رو انجام ندیم حتی اگر گول خوردیم هم دیگه نتونیم انجامش بدیم .
مثل رضای عزیز که دست چک هارو با وجود ترس زیاد پاره کرد که دیگه نتونه دوباره برگرده به این مسیر .
این متن این حرف این مثال یه تلنگر بزرگ بود برای من و منو به لرزه انداخت چون منم همچین عواملی رو توی زندگیم دارم که یه جورایی بهشون تکیه میکنم و دلم خوشه .
حتما میگین چی ؟
طلاهام ! یکی از شرک های من که به این طلا ها تکیه کردم .
من تا قبل این فایل این جوری بودم که بدون داشتن آگاهی کاری رو انجان میدادم و به خودممیگفتم حالا فوقش ضرر کردم این طلا ها هست که دست گیرم بشه .
من چون خودم ماشین ندارم ماشین پدرشوهرم رو هی ازشون قرض میگرفتم میرفتم بیرون و به خیال خودم اینجوری بودم که اگر اتفاقی هم افتاد برا ماشین طلا هام هست .و……… ده ها کار اشتباه دیگه که با تکیه بر این طلا انجام دادم ..
اما اما بعد دیدن این فایل بعد شنیدن حرف های استاد منم مثل رضا که دسته چکشو پاره کرد رفتم و طلا هامو فروختم و قسطی رو که داشتم دادم .
من همون موقع بعد فایل تصمیم به این کار گرفتم البته با درگیری های ذهنی زیاد و توی دفترم قول دادم که وقتی اقدام عملی در این باره کردم مثل رضا دیگه بیام بنویسم زیر این فایل از تجربم .
و چه قدر حس خوبیه این آگاهی جدید این آگاهی که جنبه ای از مشکلاتم رو حل کرد که یادم داد اقدام عملی باید کرد نه حرف زد .
سپاس گزارم استاد عزیزم بسیار سپاسگزارم
﷽
بنام خداوند بسیار بخشنده ، ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است
سلامبه دوست عزیزم دنیا عزیز
ممنون وسپاسگزارم از کامنت زیبا ونورانی شما
خیلی استفاده و لذت بردم
به هرچیزی غیر از خداوند تکیه کنم اون چیز قطعا پشت منا خالی میکنه قدرت فقط خداونده و بس رب العالمین اونه همه چیز اونه
طبق قانون هیچ عامل بیرونی نمیتونه تکیه گاه من بشه چون توانایی نداره
چونقدرت خداوند از هر انچه که در ذهن بگنجدبالا تره طلا ، دلار ، سکه ، زمین ، پس انداز وهر چیزی که ذهن ما با توجه به تجربیات قبلیمون فکر میکنه با ارزشه
تکیه به اونها شرک میشه وقطعا خدا نابودش میکنه تا بگه قدرت فقط منم
طلا وسکه وهر چیزدیگهرا اگر دوستداریم از راه نزدیکشدنبه خدا به راحتی واسانی بدست میاریم ولی باید بدونیم اونها نیستن که مارا به سعادت میرسونن بلکه نزدیکیبه خداونده که مارا به سعادت دنیوی واخروی میرسونه
با خدا باش و پادشاهی کن
بسم الله رب العالمین
بنام خدایی که رب است الف و لام نداره یعنی واحده تکه قدرت فقط یکی است و ان خدای بزرگ رب العالمین هست
نمیشه دو خدا نمیشه دو تکیه گاه نمیشه
نمیشه فک کنم اعتبار دارم پیش مردم و کارهام پیش میره وبهم نسیه میدن
نمیشه فک کنم اعتبار دارم پیش مشتری ها و اونها پول جلو بهم میدن
میشه این اتفاق بیافته ولی credite اش فقط از ان خداونده
بقول رضای عزیز اونهست که داره میریت میکنه اگر فکر کنم من ، من هستم که کارم درسته خدا باهات کاری میکنه که کارت از درستی در بیاد باید اعتبارش بدیم به خدا باید قدرت را بدیم به صاحب قدرت واون خدای واحد وبی همتا است
الله اکبر از این اگاهی کههمینالان درک کردم
بله به هر چیز خارجی متکی بشیم همون مارا زمین میزنه
منتظر خواندن خبرهای خوب و پیشرفتهای شما در تمام زمینه ها انشا الله هستم
در پناه رب العالمین جوان و شاد ، سالم و ثروتمند وموفق باشید
وحید ربانی
بنام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان سایت عباسمنش
وافرین وتبریک به اقا رضا شاگرد این مکتب الهی
حرفهای اقا رضا واقعا حرف ادمیه مثل من از جنس خودم با همان تعاریف ساده ودلنشین
خیلی لذت بردم خیلی یاد گرفتم وچقدر متعهد تر شدم که من هم جدی تر حرفهای استاد رو به کار ببندم
فرق من با اقا رضا اینه که ایشان در همان ابتدا پذیرفتن وحرفهای استاد را مو به مو به کار بردن که نتایج حاصل شده ولی من هم که یک سال ونیم هستش متعهدانه کار میکنم وخیلی نتیجه گرفتم ولی یا نتایجم را نمیبینم یا کمال گرا هستم وعجله میکنم یا کل حرف های استاد رو به عنوان وحی منزل نپذیرفتم وهی میدانم میدانم میکنم ودارم سلیقه ای با قانون برخورد میکنم یا اهمیت موضوع دریافت نکردم واون پاشنه اشیل اصلی نشناختم که دارم پیش میرم ولی با زجر وچک ولقد نه به راحتی ورها وتوکل
اطلاعاتم زیاد شده ولی عملکرد نه فایل میشنوم ولی گوش نمیدم برای منی که بالای 10 سال روی خودم دارم کار میکنم ویک سال بیشتر هم با استاد نتایج درحد موفقیت های کاری هستش نه ساختن ثروت وباورهای الهی بلکه میانبر زدن وحالا باشه درستش میکنم و….
باید مثل رضا شهامت داشت ومثل استاد الگو شد وبا نتیجه حرف بزنی
من این ها رو اول به خودم میگم که تلنگری بشه برای تغییری همه جانبه در تمام جوانب
خدایا من همین جا در همین لحظه میگویم
خدایا ارامشی عطا بفرما که بپذیرم انچه را که نمیتوانم تغییر دهم وشهامتی که تغییر دهم انچه را که میتوانم ودانشی که تفاوت این دو را بدانم