نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 13 - صفحه 10
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-02-03 03:15:492023-03-18 21:01:00نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 13شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سوره انعام آیات 42 و 43
سلام به همگی
امشب هم درجهت عمل به ایده ام میخام یه آیه دیک از قرآن را آنالیز کنم
آیه های امشب از اون آیاتی که واقعا نیاز به فکر کردن داره
من قبلا یه بار دیگه به آیات مشابه این بر خورده بودم
ولی این آیه از اون آیاتی که این موضوع رو خیلی قشنگ باز میکنه
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَىٰ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ ﴿۴٢﴾
و همانا فرستادیم بسوی مللی پیش از تو پس گرفتیمشان به پریشانی و رنجوری شاید زاری کنند (42)
اول لغت به لغت معنی میکنم
اینجا سه تا کلمه هست که اگه معنیش در بیاد عملا این آیه کامل باز میشه یکی باسا دومیش ضرا سومی یتضرعون
معنیَ بَأْسَاءِ ریشه ب ا س: آسیب و زیان سنگین مثل مرگ مثل آسیب در جنگ / عذاب خدا /
معنی الضَّرَّاءِ ریشه ضرر: یک مرحله پایینتر از باس / آسیب های درجه پایین تر/ آسیبهای بقیه مثل حیله کردن / آسیب روحی مثل تهدید مثل خودخوری / ضرر مالی ورشکستگی / حتی مشکلات مثل مریضی های سنگین
معنی یتَضَرَّعُونَ ریشه ض ر ع : از روی گریه و زاری درخواست کردن / التماس کردن
خیلی خوبه این آیه
اول یه ترجمه همینجوری بخام بگم
میگه که ما قبل از یه سری پیامبر فرستادیم بعد اون امت ها رو با عذاب های ریز و درشت عذابشون کردیم مثل چی
مثل افسردگی یا حتی نقص عضو یا فقر و در به دری
حالا میگه چرا این عذاب رو فرستادیم به خاطر اینکه تضرع کنن
به خاطر اینکه خدا رو با یه حالت دل خالص بدون هیچ غروری
خدا رو صدا کنن بهش التماس کنن
اگه بخام ساده بگم یعنی این همه فقری که مردم باهاش درگیرن یا مثلا مشکلاتی که توی زندگیشون هست از ریز و درشت یه جورایی همون عذاب های خداس که میاد واسه اینکه اینا آگاه بشن که راهشون اشتباهه (توی پرانتز اگه داری این کامنت رو میخونی یعنی داری یه کاری میکنی برای بهتر شدن زندگیت و احتمالا نمیگم قطعا ولی احتمالا شما جزو اینا نیستی چون عادت به بدبختی نکردی)
که باید مسیرشون رو به سمت راه راست تغیر بدن
نه اینکه مثلا خدا نیاز داره به اینکه بقیه بندگیشو بکنن نه
بلکه خدا میخاد که ما هم توی این دنیا خوب زندگی کنیم هم توی اون دنیا
بعد میدونی چی میگه
میگه همه ی اینا میاد که تو برسی به جایی که از همه چی ببری
بذار ساده ترش کنم
همه ی ماوقتی یه مسئله پیش میاد میگیم اینو میرم به فلانی میگم برام احتمالا حلش میکنه
اگه یکی بیکار بشه میره به مثلا اونی که روش حساب میکنه میگه
حالا اون نشد یه جای دیگه
یه چیز دیگه
یه جورایی سعی میکنه از بقیه درخواست کنه
وقتی تو از همه ببری
وقتی همه دیگه توی ذهنتو قطع بشن
وقتی که توی دیگه جایی جز خدا رو نداشته باشی دیگه فقط فقط از خودش میخای با دل خالص از خودش میخای
قرار نیس با غم باشه
قرار نیس با الزاما با گریه و نارحتی باشه
میتونه با گریه از احساساتی شدن باشه که خدا همه درا رو بست تا روی خودش فقط حساب باز کنم
میدونی چه جوری
دیدی یه نفر مثلا مامانش مریضه
بعد دیگه مریضیش از دست دکترا خارجه
اینجور موقع ها اون فرد خدا رو با همه ی وجودش صدا میکنه
با همه ی وجودش از خدا میخاد که مادرشو شفا بده
بازم میگم قرار نیس با غم باشه
اتفاقا بعد از این درخواست از خدا
یه جورایی انگار روحت سبک میشه که من از اون اصل کاری خواستم
یه جورایی انگار همه دیگه از ذهنت حذف میشن فقط خدا به عنوان تک گزینه میمونه
خالص خالص
بدون هیچ حساب کردنی روی بقیه
هرچی این آیه رو میخونم یاد اون نتایج قبلی اون آقایی میوفتم که برای ما فایل آماده کرده بود
اسمش رو یادم نیست ولی توی کار املاک بود توی بندر عباس
که رسیده بود به درآمد ماهی صد میلیون
یه جایی از صحبتاش گفت
من اسنپ کار میکردم یه روز زدم کنار
خیلی دیگه خسته شده بودم از شرایط بد مالی
و سرم گذاشتم روی فرمون و کلی گریه کردم وبعدش خوابم برد
وقتی این قضیه رو استاد شنید تا جایی که یادم میاد گفت که ما یه سری وقتها میشه که خدا رو اینجوری صدا میکنیم و درها باز میشه
و واقعا هم برای این فرد درها باز شده بود
و چه قدر جالب این حال
هرچی فک میکنم اسم اون بنده خدا رو یادم نمیاد ولی قسمت قبلی آقای عطا روشن بود
دقیقا این آیه حال اون وقت ایشون رو به طور واضح نشون میده
حالی که همه مون بهش نیاز داریم برای خود من بارها پیش اومده و هم حال بدیه هم حال خیلی خوبیه
قطعا کسی ک توی راه راست باشه به این حال کمتر دچار میشه
اون از همون اول یکم اینور و اونور شده ولی زود راهشو پیدا کرده
ولی همه نیاز داریم به اینکه خودمونو واسه ی خدا خالص کنیم
قرار نیس الزاما با گریه و زاری باشه ولی از ته دل از خدا درخواست کردن لازمشه
تهش یعنی التماس کردن به خدا بدون اینکه بقیه توی ذهنت باشن
دیدی یه بچه مامانشو گم میکنه چه حالی داره
به آدما نگاه میکنه
از بعضی ها میترسه بعضی ها رو شبیه مامانش میبینه
میدوه اینور میدوه اونور
شاید حتی گریه کنه
بعد یهو مامانشو میبینه
میدوه توی بقل مامانش
هم مامانش گریه میکنه هم اون بچه
اینا حسشون بده؟
اینا ناراحتن که همو پیدا کردن؟
نه ناراحت نیستن
گریه میکنن چون خوشحالن از اینکه هم دیگه رو پیدا کردن
خوشحالن از اینکه آروم شدن
فقط خیلی احساساتی شدن و واسه ی همین زدن زیر گریه
واسه ی ما هم همینجوریه
اگه توی فقریم اگه مشکلات زیاد داریم به خاطر اینکه خدامونو گم کردیم
و هیچ وقتم پیداش نکردیم
حالا همون خدا اینا رو گذاشته جلوی پامون که روی خودش فقططططط حساب کنیم
وقتی بریم با دل خالص از خودش بخایم ممکن گریه کنیم ممکن احساساتی بشیم ولی حالمون خوبه گریه از سر غم نیس از سر اینکه گمشده اتو پیدا کردی
امیدوارم تونسته باشم حال فوق العاده ی این آیه رو رسونده باشم
فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَـٰکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿۴٣﴾
چرا هنگامی که بیامدشان خشم ما زاری نکردند لیکن سنگین شد دلهای آنان و آراست برای ایشان شیطان آنچه را بودند عمل میکردند (43)
اول لغت های مهمش:
قست از ریشه ق س و: یعنی سخت شد سفت شد مثل سیمانی که وقتی خشک میشه حسابی سفت و نفوذناپذیر میشه
حالا ویژگی های کافرا رو میگه
که هی از در و دیوار بدبختی میاد براشون برای اینکه آدم بشن
ولی اینا دیگه حساب گند زدن
حسابی خراب کردن
اونقدری که میگه قست قلوبهم
هرجایی که قلب میاد یعنی دل یعنی اون قسمتی که توش احساس شکل میگیره دیدی میترسی یهو دلت میلرزه این همون قلب از نظر قرآن
هرجا گفت فوآد یعنی قلب آدم یعنی همون که خون رو پمپاژ میکنه
میگه قست قلب یعنی قلبشون مثل سیمان شده
اونقدر ناخواسته دیدن و جذب کردن دیگه به کثافت کشیده شدن
هرچی از در و دیوار بدبختی میاد هرچی عذاب میشن دیگه ککشون نمیگزه میگن زندگی همینه دیگه
و شیطان براشون زیبا میکنه اون کارشون رو
هر جا زین اومد یعنی آرایش یعنی چیزی ک اونقدر خوشگل نیس ولی با یه سری چیزهای بیرونی خوشگل تر نشون داده میشه در صورتی که اون زیر اصلا زیبایی و خوشگلی نیست
میکه شیطان زین لهم اعمالهم
یعنی زیبا میکنه براشون ایمانشون رو
یه سری ها میگن هرکه درگه مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهن
این نشون میده که این شعر چه قدر چرنده
چه قدر چرته
و آخر این راهم اینکه وقتی به درجه ای رسیدن که قلبشون سفت شد آخرش منجر به عذاب میشه و دیگه انگار یه جورایی خداهم نا امید میشه از اینکه اونا برگردن اونا درست بشن
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیست
دوستون دارم
به نام خدای مهربان
سلام مجید آقا
بسیار عالی بود تشکر می کنم. در مورد گریه و زاری، اتفافا چند روز پیش که یه حس و حال عجیبی داشتم و اشک امانم نمیداد، یه سوالی ریزی از ذهنم گذشت که قانون اینه که حس و حال خوب، مساوی با اتفاقات خوب، پس چرا وقتی زیاد حالمون خوبه، به گریه بی اختیار ختم میشه؟!
که شما اینجا زیبا توضیح دادید.
بقول حافظ
دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است
بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی
وقتی تازه با قانون آشنا شده بودم در مقابل این مضمون شعر جبهه می گرفتم و میگفتم، اگه قراره آه بکشیم، که نمیشه احساس خوب،
ولی الان با دریافتی که از تفسیر آین آیه گرفتم برایم ملموس تر شد.
حالا شعر هر که در این بزم مقرب…
هم درست است فقط باید زاویه دیدت رو بهش عوض کنی.
اگه به شما بگن یه شخصی تنها ماهاست داره تو ماشین زندگی میکنه، چه فکری در مورد اون شخص می کنید؟
غیر از اینکه بگید؛ آخه حتما بی کس و کاره و هیچ دارایی و سرمایه نداره، یا زنش تمام دارای اش رو بالا کشیده و غیر این ماشین هیچی براش نذاشته. ولی ما داریم میبینم که استاد با اینهمه ملک و املاک فقط به فضای ماشین بسنده کرده، و در واقع خودش این (از نظر ما) زحمت رو خواسته، یجورایی میشه گفت بلا در واقع همون چالش هایی است که ما را از یک نواختی و ایستایی در میاره.
مررررسی که باعث شدی یه سری رفرش ها در ذهنم ایجاد شود.
در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی
سلام رضوان جان
مرسی از پاسخ کامنتت
ساده بگم نظرتو من ۵٠ ذرصد قبول دارم
اگ هرچیزی منجر ب حس بد بشه من قبول ندارم ک تاثیری توی موفقیت ما داره
ولی اگ گریه از سر احساساتی شدن برای حال خوب باشه
احساس توی بقل خدا قرار گرفتن
احساس دوری از شرک باشه
احساس پیدا کردن گمشده باشه این درسته
حواسمون باشه راهو گم نکنیم
من خودم یک ماه سر این قضیه بد بود واسه همین وظیفم دونستم بهت بگم دوست خوبم
مرسی از انرژی ک بهم میدی
به نام خدای مهربان
سلام آقا مجید
من یه عقب گرد بزنم به نظری که در مورد جمله هر در این بزم…
این یک جمله ای ایست با برداشت اشتباه از کسانی که سیر وسلوک رو گذراندند. من یه مدتی نوشته ها وداستان های عرفانی و زندگی عرفا رو می خوندم و تنها چیزی که دستگیرم شد این بود که اگه شتر از سوراخ سوزن رد شد رضوان هم میتونه در مسیر سیر و سلوک قدم برداره . و یه جور سرخوردگی و یایس برای من در پی داشت. حالا علت چیه که ما نگاهمان به عرفا یه به قولی آنهایی که در این بزم مقرب تر هستند اینگونه می شود، بخاطر این است که مدار ما با مدار اونها فرق میکنه و اونها مدار بالاتری دارند، به قول استاد مثل شاگردی که تازه اومده کلاس اول و ازت در مورد انتگرال بپرسه حال تو باید چکار کنی؟ بیشتر ماها همینطور هستیم. هنوز 1 و2 و 3 را یاد نگرفته میخوایم انتگرال رو یاد بگیریم. حال اگه یه نفری بیاد و کتاب های حجیم ریاضی رو بزاره روبروی اون دانش آموز و بگه باید این ها رو بخونی تا بفهمی، خب معلومه بچه فرار میکنه و اصلا ادامه نمیده و همینطور که فرار میکنه، اون جمله رو میگه.
من اون جمله رو از دید عرفانی بررسی گرده بودم و گفتم درسته . چون خود اونها یه جورایی چالشی که به نام بلاست رو میخوان، میخوان که لحظه به لحظه ایمانشان به خدا بیشتر بشه، چطور است که ما وقتی از یه تضادی میگذریم، چه احساس قدرت میکنیم، برای اونها هم همین حکم رو داره. ولی هضم این مسئله برای آدم های عادی سخت میشه و فکر می کنند که هر که مقرب تر است بیشتر بلا سرش میاد، نمی دونند که اون خودش این ها رو خواسته، مثل حضرت حافظ در غزل 369
ما بلا خواهیم و زاهد عافیت
هر متاعی را خریداری فتاد
مررررسی که هر بار با خواندن کامنت های شما چالشی در این ذهن می شود،که برای درک بهتر آنچه از قبل میدانستم و در لایه لایه های ذهنم بصورت دره و برهم بوده، و الان یهحس مرتب شدن دارند. خدایا شکرت.
انگار یه قطعه یه پازلی رو بذاری سر جاش چه حس خوبی داره. مررررسی آقا مجیدعزیز
در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام رضوان خانم
مرسی از نظر قشنگت
قبول دارم
منم یه تایمی مثل خودت خیلی توی مسیر سیر و سلوکا این چیزا بودم و چیز جز دپرس شدن نداشت
ولی ما باید یاد بگیریم از تضاد فرصت بسازیم
یعنی اصن روالش این
داشتم یه مستند از عباس برزگر میدیدم
میگفت اوایل کارم به خاطر اینکه توریست میبردم منو گرفتن زدنم
میخاسم برم شکایت کنم یه ایده ب ذهنم رسید به طرف گفتم میخای برای خواهرت که قالی میبافه چهار تا توریست بیارم نگاش کنن ازش عکس بگیرن پول چهار تا کارگرم بهش بدم؟
و همین شد که اون مسئله اش هم حل شد
این خودش دقیقا شیوه حل مسائلی که ما باهاش روبه رو میشیم و میتونیم به بهترین شکل مدریتش کنیم
بهترینها لایق شماست
سلام علیک اقا مجید به طرز خیلییییی عجیبی هدایت شدم به کامنتهات و چقد عالی نوشتی چقد عالی تحلیل کردی
یه وقتایی که مثلا هدایت خواستم جوری میشه که بدون اینکه کنترل روی انگشتام داشته باشم صفحاتو میزنم و یهو اتفاقی که میفته میرسم به جوابی که میخاسم و کامنت شما شد دقیقا همونی که میخاسم و خداراشکر بابت این کامنت زیبای شما
از خدا و استاد و شما و همه تشکر میکنم که این فضای جادویی رو درست کرردین
سلام میلاد جان
امیدوارم هرجا هستی شاد باشی
بهت تبریک میگم آدم اگ یاد بگیره از قلبش پیروی کنه هدایت کنه ما رو به بهترینها
میتونه ب همه چی برسه ب شرطی ک منطقشو خاموش کنه
و همینطور احساسمون خوب باشه
مرسی از حسن نظرت
بهترین لیاقتته
سلام ب استاد عزیزم و رضای عزیز ک اون هم ب نوعی استاد من محسوب میشه
از این لحاظ میگم استاد من چون تو این مدت ک فایل ها و صحبت های ایشون رو دنبال میکردم خدا میدونه ک چقدر از ایشون چیزی یاد گرفتم و چقدر زیبا این ها رو بیان میکنند ک ب گفته ی حضرت علی (ع) که هرکس به من یک کلمه بیاموزد مرا بنده ی خود کرده است.
فقط میتونم بگم استاد رضای عزیز بسیار از شما سپاسگزارم چون این حجم از مطالب آموزشی برام خیلی جالب و کارامد است
از اینک ایده دادید برای درست کردن فایل های صوتی برای باور سازی تا تکرار مداوم صحبت های استاد و ………
یک سپاسگزاری ویژه برای استاد عزیزم عباس منش ک اجازه داد ک ویس های اقا رضا در فایل باشه و ما از اون ها هم لذت ببریم و هم درس جدیدی یاد گرفته باشیم در مورد باورهای ثروت ساز
ماشاالله ب اقا رضای عزیز ک اینقدر قشنگ از اشتباهاتشون پله ساختن برای رفتن ب مدار بهتر و اینقدر با جرات عنوان میکنند این ها رو
همش از اول با خودم میگفتم ک چجوری اینقدر قشنگ صحبت میکنند اینقدر جذاب اینقدر بدون وقفه و…… ماشاالله ب این همه توانایی ایشون
نگو ک خودشون ی پا استادن
الحمدلله ک در این مسیر با شما خوبان برخورد میکنم و اینقدر زیبا درس یاد میگیرم.
و اما در مورد واژه استاد
خدا هم میدونه ک من چقدر با این واژه ک در مورد شما بکار میبردم لذت میبردم و حتی تو مکالمات خودمونی اینجوری شما رو صدا میکردم.
البته ک ب لطف خدا از وقتی با قوانین اشنا شدم سعی کردم ک بیشتر ب اطرافیانم احترام بزارم و با الفاظ زیبا اسمشون رو ب کار ببرم ک شاید برای همین ب قول شما استاد ب من همون احترام متقابل رو میزارن مردم
بسیار ب نکته ظریفی اشاره کردید استاد ک ما با بزرگ ها حتی از روی دوست داشتن زیاد یا خود مونی بودن زشت صحبت نکنیم و حرمت ها بین افراد حفظ بشه.
بسیار بسیار لذت میبرم از گوش کردم این فایل ها و سپاسگزارم از هر دو استاد عزیز
با آرزوی بهترین ها برای همهی دوستان
این کامنت رو دارم قبل از دیدن این فایل مینویسم
میخوام راجعبه اتفاقی که امروز از طرف سایت برام افتاد و کلی درس داشت حرف بزنم اتفاقی که بهم نشون داد باید با تعهد و تمرکز بسیار بسیار بیشتری روی خودم کار کنم تا نتایج دلخواهم رو بگیرم
امروز مثل همیشه داشتم وارد سایت میشدم تا ببینم فایل جدیدی که روی سایت اومده چیه و باز هم مثل همیشه برای یکبار دیدن و شنیدنش بسنده کنم و نهایت چند تا کامنت برتر رو بخونم و برم تا دوباره فردا بیام تو سایت و …
خب تقریبا برنامه همیشگیه من همینه که اون فایلی که روی صفحه اول هست رو می بینم و تمام، چند تا کامنت برتر رو میخوندم و یکم برای خودم مینوشتم از چیزی که درک کردم و تمام؛ یه استمرار خیلی پایینی داشتم که خب به همون اندازه هم نتیجه گرفته بودم.
و یه موردی هم که همیشه توی ذهنم بود اما بهش بی توجه بودم هم این بود که چه جوریه دوستان نتایج بزرگ میگیرن و معجزات تو زندگیشون اتفاق میوفته اما من نه یا حداقل بردش برای دوستان بیشتره (که خب یه سمت داستان برمیگرده به تکاملشون که نتایج بزرگ از نگاه من میگرفتن) البته اگر من خودم رو با خود دو سال قبلم مقایسه میکردم هم زندگی الانم تمام معجزه به حساب میومد اما دیگه توقعم از خودم و قانون و خدا رفته بود بالا که چرا اوضاع تغییر نمیکنه و نمیکنه… (البته که من نگاهم این بود که ناگهانی باید تغیی کنه اما قانون تکامل این اجازه رو نمیداد)
این سوال که من چرا نتیجه بزرگه رو نمیگیرم توی ذهنم بود تا اینکه خوردیم به فایل انگیزه(فایل قبلی) فایلی که استاد توضیح دادن راجب به این که انسان وقتی انگیزه و و شور و شوق داره طبیعی ترین حالت زندگیشه و در واقع زندگی رو داره توی اون حالت تجربه میکنه و همچنین تعهد داشتن و تمرکز لیزری گذاشتن روی موضوعی تا نتیجه گرفتن؛ که خب خیلی نمیخوام راجب به این موضوع صحبت کنم، به خاطر همین میرم سراغ اصل اتفاقی که امروز برام رخ داد.
اقا ما امروز پاشدیم بیایم توی سایتت تا چند تا از کامنت های قبلی رو بخونیم که تلنگر دوم بهمون زده شد یه دفعه دیدیم از طرف سایت بلاک شدیم بله؟؟؟؟ بلاک؟؟ چرا؟ مگه من چیکار کردم؟ بماند که اگر من دوسال پیش قبلی بود انقد نگران میشد که انگار رسیده ته خط ولی این بار سریع اومدم به این فکر کردم که چه موهبتی توی این اتفاق به ظاهر بد برای من هست حالا این هم بماند که من به دلایل امنیتی بلاک شدم و احتمالا به دلیل استفاده از فیلتر شکن بوده که سیستم سایت بلاک کرده و به راحتی حل میشه(که خود این داستان نشون میده چقدر سایت حرفه ای هست و امنیت بالایی داره) اما اصلا چرا الان؟ چرا امروز؟ پرا وقتی این افکار تو سرم میپیچه که من نتیجه بهتر میخوام؟
یکم که فکر کردم گفتم اگر مثلا من جای استاد بودم به چه دلیلی بلاک میکردم خودم رو؟ بارها و بارها از استاد شنیده بودم که اگر سمینار حضوری بخوان برگزار کنن با دوستانی برگزار میکنن که نتایج درست و بزرگی گرفتند به طور کلی استاد هم میخوان شاگردهاشون کسایی باشن که به اگاهی های استاد عمل میکنن، به تمرینات عمل میکنن، کسایی که روی خودشون جدی تر کار میکنن و تویه کلام ذهنشون رو بهتر می تونن کنترل کنن.
و یه سوال حالا اگه من جای استاد بودم خودم رو بلاک نمیکردم؟(به فرض) صادقانه بخوام با خودم رو راست باشم چرا این کار رو میکردم چون من از اون دسته شاگرد هایی بودم که به قولی گوشم عادت کرده بود به این حرف ها اما اصل مطلب رو درک نمیکردم.
من همیشه توی دوران مدرسه شاگرد درسخون بودم اما درسخون و باهوشی که هیچ وقت جزو سه نفر اول نبود هیچ وقت نمره های خیلی خوبی نمیگرفت من کسی بودم که درس رو برای بچه ها توضیح میداد اما بچه ها نمره بهتر میگرفتن، سر امتحان تقلب میرسوندم اما نمرم پایین تر میشد:)))) که خب خود این نشون دهنده اینه که من شاگرد اول نبودم شاید به شاگرد اول های کلاس یه سری مطالب رو توضیح میدادم اما نتیجه این نبود که من میخواستم و این اتفاق دقیقا توی اموزه های استاد و قوانین جهان هم صدق کرده بود من به دید خودم خیلی خوب درک میکردم اما نتیجه نمیگرفتم، به دید خودم استمرار داشتم اما نتیجه دلخواهم رو نمیگرفتم.
وقتی بلاک شدم و به این موضوعات فکر کردم این جا بود که فهمیدم واقعا نمیشه سر دنیا و قوانینش رو کلاه گذاشت چون هیچ بی عدالتیای توی قانون نیست شما به همون اندازه که روی خودت کار میکنی نتیجه میگیری، به همون اندازه که رها هستی و لذت میبری از زندگیت خواسته هات وارد زندگیت میشه به همون اندازه که شور و شوق داری برای اهدافت خدا در هارو برات باز میکنه به همون اندازه که تعهد داری نتیجه میگیری نه حتی ذره ای کمتر.
خلاصه که امروز میخوام با خودم تعهد ببندم که با جدیت بیشتری به قانون عمل کنم تو شرایط خاص ذهنم رو کنترل کنم، باور هام رو با منطق و مثال قوی تکرار کنم، توجهم رو خیلی خیلی بیشتر به سمت زیبایی ها، به سمت خوبی ها ثروت ها و سلامتی ها ببرم میخوام تمریناتی که استاد دادن رو با جدیت انجام بدم مثل ستاره قطبی مثل اهرم رنج و لذت و … میخوام از قانون به درستی و با اگاهی استفاده کنم
میخوام برخورد ادم ها رو باهام بسیار بسیار بهتر کنم دوست های بی نظیر تری رو بسازم میخوام دنیا از رو دوش خدا ببینم.
مرسی که وقت گذاشتید و کامنتم رو خوندین، چون میخوام نتیجه بیشتری بگیرم و حال خوب بیشتری رو تجربه کنم پس کم کم شروع میکنم به کامنت بیشتر گذاشتن تا میزان تعهدم رو به خودم نشون بدم.
سلام به استاد عزیزم و آقای عطارروشن عزیز
و تمام دوستای هم فرکانسی عزیزم
اول اینکه با تمام وجودم سپاسگذارم از یگانه پروردگارمم که منو هدایت کرد به این فایل فوق العاده که دریچه ای از آگاهی به روی من باز شد و پاشنه های آشیل ام شناسایی کردم
سپاسگذارم از آقای عطار روشن عزیز که انقدر خود واقعیشون بودند و حقیقت رو واضح بیان کردند و ما فرکانس صداقتشرو دریافت کردیم
سپاسگذارم از استاد عزیزمممم که همیشه آگاهی های ناب و خالصی رو بیان میکنه که منو شگفت زده میکنه و من ساعتها تو شوک ام و فقط تنها چیزی که میتونم توی اون لحظه بگم اینه خدایا صد هزار مرتبه شکر بابت این آگاهی های ناب
من سپاسگذارم از دوستاای عزیزم که انقدر دقیق به نکات درست و مثبت اشاره میکنن که من وقتی کامنتا رو میخونم دوباره درکم واضح تر از قبل میشه و لذت میبرم
من سپاسگذارم از خانم شایسته عزیز که قراره کلی آپدیت جدید توی سایت داشته باشن
…
و دوم اینکه باید بگم استاد این فایل مکالمه شما با آقا عطارروشن رو بارها بارها از وقتی که گذاشتین نگاه کردم و روش قفلی زدم و احتمالا دوباره و صدباره نگاه میکنم چون در من تحول عظیمی ایجاد کرد و انگار چیزای زیادی رو فهمیدم پاشنه های اشیلم رو پیدا کردم و همون خدایی که من رو آگاه کرد بر اشتباهاتم در زندگیم همون رب من رو هدایت میکنه به رفع اشتباهات و عادت های بدی که داشتم و حتی بر اون ها آگاه نبودم وقتی آدم با کلامش معصیت میکنه و این کار رو بارها بارها تکرار میکنه زشتی این کار در نظرش دیده نمیشه
دقیقا من این گناه هارو میکردم اما اصلا از نظرم کار اشتباهی نبود و تلنگرشو خوردم
اما استاد من این ده و پونزده دقیقه آخرو چند بار نگاه کردم و ساعتها نشستم در موردش با خودم صحبت کردم
اول باید بگم من در جامعه به دیگران احترام قائل بودم اما با نزدیکانم (فقط خانوادم البته)به بهانه ی صمیمیت بهشون احترام قائل نبودم و روابط قشنگی نداشتم با خانوادم
بعد خداوند زشتی این کارمو در رفتار دیگران با من نشان داد …و من با دیدن عیبم در دیگران به زشتی این کار پی بردم ..
به خانوادم همش بی احترامی میکردم و ازشون بی احترامی دریافت میکردم
چک و اقدام زمانی خوردم که دوستام بهم بی احترامی میکردن منو با لغب صدا میکردن(به بهانه صمیمیت و شوخی )
البته اونا مقصر نبودن من مقصر بودم که شخصیت ضعیفی داشتم که این اجازه رو به اون ها میدادم و بعدش خودخوری میکردم
و برای خودم ارزش قائل نبودم
البته این فایل باعث شد بشینم فکر کنم
فکر کنم
فکر کنم
و به خودم تعهد بدم
که هرگز به کسی بی احترامی نکنم و به همه احترام بزار و اول باید از خودم شروع کنم و اگه کار اشتباهی کردم خودمو سرزنش نکنم و سعی کنم با خودم صحبت کنم و خودمو اصلاح کنم
وبه خودم احترام بزارم
و بعد به خانوادم ،مادرم ،خواهرم،برادرم احترام بزارم
و بعد به دیگران و عقایدشون احترام بزارم حتی اگه اون آدم با من هم عقیده نباشه
چون توی جامعه ای بزرگ شدم که اگه کسی باهاشون هم عقیده یا هم دین و مذهب نبودن بهشون کلی بی احترامی میکردن و کلی انرژی میذاشتن تا اون آدمارو درست کنن
البته این احترام باید از صمیم قلب و از باورهای درست باشه (نه فقط لفظ)
من قبلا این که باید احترام بزاریم رو فقط توی کتابای درسیم توی مدرسه شنیده بودم و انصافا هیچ درکی ازش نداشتم
و فقط میخاستم احترام دریافت کنم ولی خودم احترام نمیذاشتم
و الان میفهممم چرا رابطم با پارتنر به بدترین نحو ممکن کات شد
و چرا دوستایی در مدار من قرار گرفتن که اصلا چیزی به نام احترام در ذهنشون نیست
چون باید این اتفاقا میوفتاد تا من درس بگیرم
تا من خودمو تغییر بدم
همیشه فکر میکردم خدا باید تغییر کنه
جامعه باید تغییر کنه
دوستام باید تغییر کنن اونا بدن
اونا هیچی حالیشون نمیشه
سیستم خداست که باید تغییر کنه
ولی الان فهمیدم این منم که باید تغییر کنم این منم که باید اساسی و درونی تغییر کنه و توهم نزنم یا ادا نیارم بخام دیگرانو تغییر بدم
میدونی ذهن خیلی چموشه
باید هر لحظه این آگاهی هارو به خودم یادآوری کنم
من همیشه به خداوند میگم منو تو این مسیر هدایت کنه و منو نگه داره توی این مسیر حتی اگه شده با چک و سیلی و پوتک شاید دردناک باشه ولی پونت اش اینه که من توی مسیر خودمو میسازم، خودمو بهبود میدم، خودمو شکوفا میکنم
به خودم تعهد میدم که اونقدر برای خودم ارزش قائل باشم که اگه کسی بهم بی احترامی کرد وقتمو باهاش نگذرونم و همون لحظه ازش فاصله بگیرم
به خودم تعهد میدم تحت هیچ شرایطی به کسی بی احترامی نکنم و حتی اگه بهم بی احترامی کردن هم سکوت کنم و اون فضا و ترک کنم
به خودم قول میدم که مثل شما استاد عزیز که متعهد بشم و سعی کنم همیشه صادق باشم
و به خودم قول میدم از همین جایی که هستم و از همین شرایط و موقعیتی که دارم شروع کنم به تغییر
به تغییرات بنیادین
اساسی
من تغییرات زیادی کردم اما نیاز دارم به یک تعهد و تمرکز عظیم برای تغییرات بنیادین
نمیدونم این حرفایی که زدم چقدر مربوط بود به موضوعات این فایل ولی وقتی میخاستم این کامنتو بنویسم به خداوند گفتم تو بگو و من مینویسم (حرفی که از دل برآید خوش اید)
یکی از باورهای اشتباهی که داشتم که احتمالا از خانوادم آمده بود این بود که تا نسیه نخری صاحب چیزی نمیشی و این باعث شده بود که از وقتی یادم میاد بدهکار باشیم و هرچی کار میکنیم رو به بدهکاری ها بدیم و الانم کلی بدهکاریم که البته خانوادگیه
و بعد از اون حرفای فوق العاده ای که درمورد قرض گرفتن و قرض دادن زدید دوباره دریچه ای از آگاهی برام باز کرد و توی ذهنم تیک خورد
و گفتم با خودم از این به بعد سعی میکنم حتی اگه اسلحه ام گذاشتن روی سرم که قرض بگیر قرض نگیرم
و بگم من این کارو از ذهنم انداختم بیرون
در واقع من کسب و کار کوچیکی برای خودم راه انداخته بودم اما چون نسیه دادم جنسامو و اونا خورد خورد پولمو بعد چند ماه دادن
عملا دیگه پول یکجا و نقد نداشتم برم دوباره جنس بیارم که البته اینم برام تجربه بزرگی شد
که کسب و کار فروشم وقتی دوباره شروع کردم به هیچ عنوان به خانوادم نسیه ندم و نقد بخرم و نقد کار کنم
بعد اینکه آقای عطارروشن شما این باور رو ایجاد کردین که میشود
میشود
میشود در هر شرایطی در هر سنی و در جا موفق شد
تبریک میگم بهتون بابت موفقیتتون
امروز یه سر به سایتتون زدم باید بگم وقتی سایتتون به چشم دیدم بیشتر باور کردم
راستی مقاله هاتون رو هم مطالعه کردم
منم شباهتای زیادی به شما داشتم از لحاظ که میگفتین من فکر نمیکردم کاری بتونم بکنم و میگفتم اون خداهه است که کاری میکنه برام
و کلی جاهای دیگه خیلی بهتون شباهت داشتم
و این که از موفقیتاتون گفتین اینو در من باور پذیر کرد که میشود
خیلی چیزای دیگه ام فقط توی این فایل متوجه شدم که اگه بخام بنویسم شاید یه کتاب بشه
که انشالله میام براتون دوباره کامنت میکنم زیر این فایل
دوستتون دارم
سپاسگذارم
ثروتمند و سعادتمند در دنیا وآخرت باشید
در پناه الله
سلام خدمت استاد عزیزم که هر لحظه یادآور یک چیز مهمه
منم تجربه این موضوع احترام رو دارم خانواده همسرم خیلی عادی اسم هم رو صدا میکنن و منم وارد این خانواده شدم اینکار کردم و واقعا توی ذهنم اینطوری شد که احترام اشون کم شد انگار و تصمیم گرفتم هر کدوم رو داداش صدا کنم ولی اول واقعا سخته امیدوارم متعهدانه عمل کنم و بتونم ذهنم رو تربیت کنم برای احترام و هر چیزی رو به بهانه صمیمیت نفروشم.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز
تو این فایل اقا رضا و استاد در مورد الگو برداری صحبت کردن
من بخوام در مورد الگو برداری صحبت کنم خیلی از کارهام از باورها بوده که مطمئنا از استاد الگو گرفتم
و همچنین خیلی از کارها بوده از اقا رضا الگو گرفتم و تو سایت در موردش کامنت نوشته بودم
که یکیشون این بود که بجایی اینکه ساعتها به مشتریها مشاوره بدم بیام از خودم فیلم ضبط کنم و بذارم تو پیج و دیگه لازم نباشه برای کسی توضیح اضافه بدم و اینکار رو کردم نتیجه خیلی عالی داشت خداشکر
و تو صحبت اینسری اقا رضا در مورد نقد کار کردن توضیحاتی که دادن و کارهایی که بواسطه این امر انجام دادن
من دوباره از کارشون الگو گرفتم و فردای اون روز تصمیم گرفتم تو کارم یه مشتری خوب و قدیمی که نزدیک به 3 ، 4 سال از من نسیه خرید میکرد و همیشه هم بموقع تصویه میکرد رو خیلی خوب و با اعتماد بنفس عالی بهشون بگم که من از این به بعد نقد کار میکنم اگر با این سیستم اوکی هستید چه عالی اگر نه که من نمیتونم بهتون کالا بدم
اقا اون مشتری ناراحت شد و خلاصه کلی اعتراض کرد و ارتباطمون قطع شد
و تازه میخواست سفارش جدید بده
ولی من با شرایط قبلی قبول نکردم
با اینکه نیاز به پولش هم داشتم و الان بخاطر این تصمیم جدیدم شرایط مالیم سخت شد
و بعضی اوقات نجواها سراغم میاد از اینکه این چه کاری بود کردی چرا مشتری پس زدی
ولی به خودم میگم اشکال نداره این تاوان و بهای بود که باید پس میدادم
اگر میخوام تو مسیر درست قرار بگیرم باید اینجاها ایمان خودم رو نشون بدم
خلاصه میدونم اون روش قبلی من اشتباه بوده و اگر برای خودم و کار و محصول خودم ارزش قائل هستم باید یه جا این ارتباط رو قطع میکردم
و خداشکر که من تونستم اینکار رو انجام بدم و انشالله وقتی که این فرکانس ارزشمندی و لیاقت به اندازه کافی قدرت بگیره من در مداری قرار میگیرم که میتونم با مشتریهای باکیفیتتر و دست به نقد معامله داشته باشم
این مثالی بود که من از صحبتهای اقا رضا شنیدم و الگو برداری کردم و فردای اون روز سریع اجراش کردم
و البته تو ادامه صحبتهای ایشون خیلی نکات خوب و اساسی گفته شد که کلی میشه ازش ایده گرفت که یکیش در مورد نحوه گوش کردن فایل استاد و اون شیوه ضبط و میکس کردن که خیلی خوب ذهن خودشون رو بمباران میکردن از باورهای بسیار خوب استاد
خیلی برای من درس خوبی بود که انشالله خداوند هدایتم کنه تا من هم بتونم به همین صورت فایلها رو مخصوصا اونجایی که باورهای خیلی خوبی داره برای خودم ضبط کنم و خیلی بهتر و باکیفیتتر بارها بارها گوش بدم
خدایا شکرت از اینکه منو در مسیری قرار دادی و با انسانهایی ارتباط بگیرم و ازشون کلی چیز یاد بگیرم و الگو بگیرم برای رشد و پیشرفت و بزرگ شدن در این مسیر زیبا و سعادت در دنیا و اخرت
دوستان و استاد عزیز عاشق همه تون هستم
انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
فعلا
یا حق
به نام خدا
سلام خدمت دوستان و استاد و خانم شایسته .تازه فهمیدم که این روابطی که با دوستاتون دارید چرا آنقدر محترمانه هست در عین حال با صمیمیت واقعا الان که توجه میکنم درسته .ی تفکری هست در ذهن خودم شاید باشه اما از رفیقم زیاد شنیدم که نشونه رفاقت و صمیمیت دوتا رفیق اینه که هرچقدر بهم فوش بیشتر بدن صمیمی تر هستن و خیلی دل خوری ها برای من موقعی پیش اومده که به قول خودم یا اون دوستم با کسی صمیمی شدم یا شوخی هایی که با دوستای خودم میکنم رو با برادر بزرگترم یا پدر و مادرم انجام میدادم خیلی کم پیش میومد اما همون حرفارو تو خونه میزدم و مشکل پیش میاد یا شاید اینم مشکل داشته باشه که وقتی تازه با یک نفر آشنا میشم مثل کسی رفتار میکنم که انگار چند ساله میشناسم و این موضوع رو چقدر در محصول عزت نفس لابه لای حرفاتون زدین و من چقدر از این ظربه خوردم که احترام بزاریم به دیگران قبلا اگر کسی بهم لطف میکرد تشکر نمیکردم و مثلا به مادرم میگفتم تو نباشی خدا از ی دست دیگه میده یا برای بقیه ارزش قائل نبودم و فکر میکردم این اعتماد به نفسه البته مال قبل تراس الان چند وقتی هست که سعی میکنم احترام بزارم و باعث شده خودم هم احترام داشته باشم بیشتر از قبل.ممنون که کامنت من رو خوندید .
بنام الله مهربان
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته وخانواده عباسمنش
سلام خدمت استاد عطا روشن
خداقووت مردبزرگ واقعاچقدلذت بردم ازاین همه پشت کار و اراده ممنون بابت این فایل پرازانرژی
چقداین فایل ها برای امصال من درس داره وباعث میشه انگیزمون بیشتربشه باعث میشه پرقدرتر دراین مسیرحرکت کنم وچراغ راه
شدین برامون والگوبرداری میکنم ازشما درس اول که گرفتم این بودکه بایدحتماشخصیتم تقییرکنه تانتیجه بگیرم بایداستمرارورزم چقدلذت بردم وقتی گفتی خیلی هامسخرت کردن تحقیرت کردن ولی شمادلسردنشدی بلکه درس گرفتی ازاین بظاهرمسخره شدنها وچقدبگسترش جهان کمک کردی ونتیجش شده برای خودت ثروت ارامش ولذت بردن از زندگی و…نوش جانت گوشت بشه بتنت چقدبا دیدن این فایل ایده های جدیدبزهن من رسید برای تقیرخودم برای نتیجه گرفتن
وباعث شدباورکنم اگه شماتونستی پس ماهم میتونیم خوب زندگی کنیم وکمک کنیم جهان جای بهتری برای زندگی بشود
اگرواقعا به رب بودن خداوند ایمان بیاوریم اگرباورکنیم به غیب. خداوندهمکس راهمچیزمیشود بشرط ایمان بشرط باور بشرط پاکی دل
اگه باورکنیم که خداوندازخودمون بیشترمیخاهد که ماثروتمندبشیم چون بقول استاد عباس منش باثروتمند شدن به خدمون کمک میکنیم بجهان کمک میکنیم به خداوندکمک میکنیم
واما درمورد احترام بدیگران خداروشکر دراکثرمواقع من به همه انسان ها احترام گذاشتم برام فرقی هم نمیکنه بزرگ یاکوچیک مرد یازن
افغانی یاایرانی واین یکی ازویژگی های منه که
چون کاسب هستم بارهاشده اززبون مشتری هاشنیدم که این خصوصیت منرو بهم یادآوری میکنن ومن لذت میبرم وقتی بدیگران احترام میزارم خداروشکر
چون باوردارم بااحترام گذاشتن به دیگران خیلی ازحرمتها حفظ میشود
خداوندراشاکرم بابت این سایت خوب وهمیشه ازخداوندبرای استادعزیزوخانم شایسته بهترین هاوعالیترین هاراآرزومیکنم
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
به نام خدای زیبایی ها
سلام به همه دوستان عزیز و استاد عزیز دل
ایده بسیار زیبای اقا رضا که دوره ها رو برای خودشون ترکیب کردند و جاهای مناسب و مهم رو چندین بار تکرار کردند تا زمانی که در حال گوش دادن هستند تمرکز بیشتری روی اون باور و فسمت داشته باشند.
من هم دوره 12قدم رو دارم نکته های مهم رو مینویسم گوش میدم و به جای کتاب میخونم.
کلا کارم شده یا سایت و کامنت بچه ها یا فایل و نکته برداری از اون ها و این کار رو به تازگی شروع کردم.
وای اقا رضا چقدر غوغا کردی با این کار کردن روی این فایل ها. شاید اون زمان خیلی از کارهایی که روی ناخوداگاه خودت کار میکردی نمیدونستی مثلا اینکه این جوری قانون توجه تو روی زیبایی ها بوده روی قانون بوده. سطح اگاهی خودتو بالا بردی و ..
برای منطقی کردن ذهن و قابل باور بودن بهترین نکته چیه؟؟الگو الگو و الگو برداری. با دیدن الگو هاست که حتی ما انگیزه میگیریم که اگه فلانی تونسته منم میتونم قابل باور تر میشه برامون.
ما همیشه باید به ذهن خودمون الگو نشون بدیم.
استاد خیلی ذوق کردم با افتخار گفتید که در این زمینه استاد هستید و خودتون لایق میدونید که استاد هستید. جرقه ای بسیار بزرگ این حرف شما در ذهن من ایجاد کرد.
به نام خدای وهاب
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و مریم جانم و همه دوستان خوبم در این مسیر الهی.
استاد عباسمنش عزیزم همین ابتدا بگم که من، شاگرد شما، با پنجاه سال سن، اقرار میکنم که شما بهحق استاد هستین. باید اعتراف کنم که «استاد»گفتنهای من قبل از آشنایی با شما همه سوءتفاهم بوده. یعنی در عین حالی که من برای همه استادان گذشته خودم در دانشگاه و در دورهها و رشتههای مختلف آموزشی احترام و ارزش زیادی قائل هستم و ازشون سپاسگزارم، ولی میخوام بگم چیزهایی که من از شما یاد گرفتم انقدر اساسی و بنیادینه و اهمیت آموزههای شما انقدر زیاده و اصلاً نوع و نحوه آموزش شما و القای مباحث آموزشی توسط شما انقدر متفاوته که «استادی» رو باید با شما تعریف کرد.
صادقانه و از صمیم قلبم میگم: برای اینکه به آدمها بفهمونیم «استادی» یعنی چی، باید شما رو نشون بدیم. «روش آموزش شما»، «صداقت و خلوص شما در آموزش»، «متوکل و توحیدی بودن شما»، «تسلط و اِشراف شما به مباحث آموزشی که از وصل بودنتون به مبدأ میاد»، «عشق و ایمانِ هزاردرصدی که به مباحث آموزشی دارید و با تمام وجودتون میخواید اونها رو به ما منتقل کنید و یاد بدید»، همه و همه، نام استاد رو بهحق برازنده شما میکنه. ازتون بینهایت سپاسگزارم.
در بعضی از فایلها گاهی شما طوری با تمام وجود گفتید «به خدا واقعیت همینه. زندگی من گواهه. دیگه من چه جوری بگم؟…»، که من چشمام پر اشک شده و به خودم گفتم «بابا، ببین استاد چه جوری با تمام وجود میخواد تو یاد بگیری و موفق بشی…، بفهم دیگه! باور کن. پات رو از روی ترمزها بردار، حرکت کن». استاد همین جا باز ازتون سپاسگزاری میکنم برای عشقی که در این مسیر آگاهیبخش میذارید. دلم میخواد در بهترین زمان و مکان، با رسیدن به خواستههام ازتون سپاسگزاری کنم.
و اما صحبتهای آقای عطارروشن. خیلی آقا رضا رو تحسین میکنم برای توضیح دقیق روند تکاملشون، برای صداقتشون، برای اینکه شجاعانه جلوی دوربین به همه چیز اقرار کردند، حتی اون قسمت که گفتند فایلی درست کردم که یه جورایی کپی فایل شما بود.
تحسینشون میکنم برای تهیه فایلهای انگیزشی جدید از فایلهای شما. ایشون چقدر وقت گذاشتند برای تهیه این فایلها، چقدر توجه و تمرکز کردند روی این فایلها. چقدر اشتیاق نشون دادن. و دقیقاً وقتی جهان اشتیاق تو رو میبینه، حرکت کردن تو رو میبینه، به کمکت میاد.
اون کجا که ما فایلها رو همینطوری عادی گوش بدیم و بریم جلو، این کجا که مثل آقا رضا دهها و صدها بار فایل رو گوش بدیم، عقب جلو و پس و پیش کنیم، میکس و تدوین کنیم، و نکات مهم رو دربیاریم و تکرار کنیم؟ آقا رضا با این روش در واقع با فایلها زندگی کردند و نتیجهشون هم واضحه. ازشون ممنونم برای تهیه این فایل. خدا رو شکر میکنم که در مدار دیدن و شنیدن این قسمت بودم.
واقعاً آفرین بر کنترل ذهن، تعهد، جدیت، انگیزه و شجاعت آقای عطارروشن. این ویژگیها رو که لازمه رسیدن به نتایج بزرگ هستند برای خودم و همه دوستانم آرزو میکنم.