نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 15 - صفحه 9

516 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1168 روز

    سلام استاد عزیز

    اگر در حال رسیدن به رویایتان بمیرید خیلی بهتر از این است که ندانید اصلا رویایی دارید و می توانید به آن برسید .

    تصمیم آغاز یک ماجرا است

    دورد به آقا رضا که تصمیم گرفت و در حقیقت به درون جریان نیرومندی پرتاب شد که در زمان تصمیم گیری حتی خوابش را هم نمی دید

    درود به استاد عزیز که به ما می اموزد به رویایمان فکر کنیم .تسلیم نشویم و خود را قربانی ندانیم

    و کمک می کند داستان تازه ای از زندگیمان رابه تصویر در آوریم و آن را باور کنیم .

    مشکلات اجتناب ناپذیرند اما یادمی گیرم که دلیلش را بیابم

    دیگران را سرزنش نکنم

    یاد میگیرم اگر در این راهدبسیار زیبا صبر و مداومت داشته باشم به سوی جهتی که همیشه ارزویش را دارم گام برمی دارم و انجاست که حتی قدر غم هایم را هم خواهم دانست .

    یاد می گیرم که باورهای درستی در خود ایجاد کنم

    خود را بدهکار و گرفتار نکنم

    و هر لحظه با ارامش منتظر هدایتهای الهی باشم

    الحق که

    آنان که خود شناسی را اندوخته اند و از درون عاشق تر غنی تر و آزادتر شده اند چیزهای بیشتری برای تقدیم کردن دارند

    و انان که چیزهای بیشتری برای تقدیم کردن داشته باشند از آنچه جهان به ایشان می دهد و از رازهای زندگی که در آن سهیم می شوند ،شگفت زده می شوند .

    درود به تک تک انسانهای جسور که در جهاد شناخت و تغییر خود هستند .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    Eli گفته:
    مدت عضویت: 1411 روز

    بنام خدا

    سلام خدمت استاد نازنینم و خانم شایسته گلم ودوستای عزیزم

    اول از همه دوست دارم به خانم شایسته عزبزم بگم که چقدر دلم براتون تنگ شده و چقدر خوشحال شدم صدای گرمتون رو شنبدم .مطمئنم که درپناه جان جانان مثل همیشه دلتون اروم و امن وپراز عشق وصلح هستید.

    فکر کنم دوهفته ای میشه نتونستم یه کامنت درست وحسابی بذارم .

    راستش شرایطم پرچالش شده بود وازکنترلم خارج.واحساس میکردم ازتو هواپیما پرت شدم تو یه جزیره دورافتاده …اصلا نمیتونستم تمرکز کنم واین مدت کلی ادمای منفی ملاقات کردم ازطرفی دونفرتوفامیلمون فوت شدن ومجبوربودم همراهی کنم چقد جالب بود که دیدم باورهای غلط حتی میتونه به مرگ هم منجر بشه و خیلی درک کردم کلام استاد رو وقتی فرمودند ازمسیر که خارج میشید کاملا احساسش میکنید ومن حس سقوط رو داشتم وبعدشم بی انگیزه ونمیتونستم ورودیهامو کنترل کنم ،همش از خودم میپرسیدم چی شده چم شده ..چون میدونستم بازتاب درون خودمو دارم جذب میکنم

    نمیخواستم تسلیم بشم ولی به نشونه ها توجه نمیکردم ونادیده میگرفتم و حتی ذهنم ازفرصت استفاده میکرد وداشت بازیم میداد که چرا خودتو غرق سایت عباسمنش کردی چه نتیجه ای داشته…کو چیزایی که میخواستی واصلا نمیتونستم بشینم نتایجم رو بنویسمو یاداوری کنم که فایل امروز وای خدای من فایل امروز صحبتهای اقارضا واستاد تمام جوابهایی که باید میشنیدم ودرک میکردمو گرفتم.اینکه اقا رضا فرمودندخیلی تفاوت هست بین باورکردن وادادراوردن وهمچنین درادامه صحبتهای تکمیلی استاد بی نظیربود چقدر بهم کمک کرد.

    فهمیدم بااینکه من درظاهر ساکت بودم و اشتیاق داشتم وتغییرات کوچکی داشتم ولی تودلم هنوز شرایط وادمها رو قضاوت میکردم و از خیلیا شاکی بودم ، واسه همین سلاطین شکایت وفضولی تو فامیلمون رو جذب خودم کرده بودم ویه روز یکیشون اومد خونمون نان استاپ چهارساعت غیبت وقضاوت وشکایت میکرد ومن هیچ کاری ازدستم برنمیومدوقتی ساکت شد اون لحظه باچشنای ازحدقه بیرون زده و گیج وویج ناخوداگاه بهش گفتم وواااو چندماه بود اینقد غیبت نشنیده بودم اگه بخاطر حرمت بزرگترکوچکتری نبود اصلا گوش نمیدادم ومیرفتم (خنده شیطنت امیز) اوشونم بهش برخورد وخودشو جمع وجور کرد وبشوخی گفت گمشووووواینا که غیبت نبود واقعیت بود ،خب دفعه بعد هدفون بذاررو گوشِت تانشنوی چون هیچکی حریف من نمیشه عه دیدم راست میگه ها(خنده)وظیفه منه ازورودیهام مراقبت کنم اونکه داره روند خودشو طی میکنه وبمن ربطی نداشت ….

    وازون مهمتربایکی از سرسختترین پاشنه اشیلهام مواجه شدم …

    «مقاومت شدید برای تعهد دادن به تغییر وثبات قدم» بااینکه من عاشق یادگیری و خودشناسی بودم ولی برای اقدام وقدم برداشتن وتعهد، مسئله داشتم اونم بخاطر تعهد زودهنگامی که برای ازدواج ناموفق وسختم داشتم وازدواجی که بافشارخانواده خصوصا مادرم بودکه روحیه کنترلگری ووابسته ای داره وبطور ناخوداگاه نسبت به هرگونه تعهد تغییرپذیر چه درمورد شغل چه مسیرخودشناسی چه صاحب مقام وقدرتی بالاترازمن باشه مقاومت داشتم و یادگرفتم ازهیچکس بت نسازم وناخواداگاه اصلا دلم نمیخواسته پیرو باشم وترس از وابستگی واسارت داشتم و این باعث کمالگرایی و عجول بودنم شده بود. همین قضیه باعث میشده که دلم نخواد به مسیر مشخصی تعهد بدم و ثبات داشته باشم واینجوری احساس رهابودن وازاد بودن میکردم چقدر خوشحالم که این تضادتواین مدت زمان خودشو واضحتربهم نشون داد وتونستم این بخش از تاریکی وجودمو مشاهده کنم… چقدر پذیرش نقص درخود لذتبخشه و

    اینباردیگه به خودم گفتم الهام میخوای چیکارکنی همین روندرو ادامه بدی؟! تاکی ؟!یاباید به همین وضعیت زندگی ادامه بدی و بترسی یا اروم اروم باتعهد وقدمهای کوچیک تویک مسیرکه احساس خوبی داری پیش بری وازخودت انتظار عجیب غریبم نداشته باشی…الان خیلی حس روشنی دارم خیلی خوشحالم اخه چی شیرینتراز اگاه شدن به خودت میتونه باشه بنظرم این قدم بزرگیه …

    استاد جان به خداقسم زحمت شما ومریم جان برای تهیه این فایلهاواشناکردن ما باافرادی چون اقا رضا خیلی خیلی فوق العاده س وبه درک افرادی مثل من که اول راهیم خیلی کمک میکنه وبرامون مفیده….خیلی خوشحالم وازتون سپاسگزارم …چون هرآن ممکنه بابرخورد به تضاد ازمسیر خارج بشیم واین مکان بی نظیراین صحبتها برای ما مثل جوشیدن آب چشمه تو‌دل کویره…

    حالا یکم از خودم تعریف کنم (خنده)ازلذت وام وقسط نداشتنم بگم براتون .

    استاد جان من باوجودیکه خیلیا بهم میگفتن تو زرنگ نیستی بیا وام بگیر فلان وبمان کن برو بافلانیا که اعتباردارن دوست شو رفت وامد کن چرب زبونی کن تا ضامنت بشن تا وام بهت بدن وکمکت کنن، زندگی باوام جلو میره ..وام بگیری مجبور میشی زیادکارکنی که اقساطت رو پرداخت کنی وسرگرم میشی وارین حرفا …

    ولی من هیچ وقت دلم وغرورم راضی به چنین کاری نشد که نشد و با ذات وعقیده من جور درنیومد..همیشه نسبت به این قضیه سرافراز بودم وکاملا مطمئن بودم به خودم …حتی برای شغل هم خودم شخصا میرفتم پیش مثلا فلان رییس اداره یا فلان محل کار واینا وبا ادب وشجاعت درخواست شغل رو بیان میکردم واصلا ازهیچ واسطه ای وضابطه ای استفاده نمیکردم ..جالب اینه که اکثرمواقع هم موفق میشدم واستخدامم میکردن ویا دستکم برخورد محترمانه ای باهام داشتن هرگز خودمو کوچیکترازاونها احساس نکردم .

    ولی درمقابل افراد متخصص وکاربلد وموفق دریک زمینه غبطه میخوردم به افرادیکه تو شغل مورد علاقشون موفق هستن، چون خودم تواین مورد لنگ میزدم وثبات نداشتم(خنده) وبه اون جایگاهی که میخواستم نرسیدم و نگاه اطرافیان ازون بدتر ازارم میداد چون قانون رو بلد نبودم وتواین مورد عزت نفس نداشتم.خیلی خوشحال شدم که این بحث رو‌برامون باز کردبد که پشیمونی درمورد گذشته هیچ سودی نداره واینکه فرمودید شما ازکجا میدونید اون مسیری که نرفتید براتون خوب میشد وباذهن فقیر احتمالا هرمسیری به شکست ونداری ختم میشد

    خیالم راحت شد که مجبور نیستم به حرفای اطرافیانم اهمیت بدم وبرام‌مهم باشه وانگار یه باری از رو دوشم برداشته شد.

    وتازه الان قدرخودمو میدونم که ازین بابت خیلی اسوده م وخیالم راحته که به کسی بدهی و قرض ندارم .. و برای اموزش و کتاب ودوره های مختلف شغلی خیلی هزینه کردم البته خانوادم تواین موردم سرزنشم میکردن که اگه بجای این هزینه ها فلان مسیررو رفته بودی موفقتر بودی ولی من اصلا پشیمون نیستم اتفاقا میگم چرا ازاول برای علاقه هام هزینه نکردم که خانوادمم بیشتر مخالف اون علاقه هام بودن (خنده)

    خلاصه به قول اقا رضا گرچه هنوز و فعلا به اون موفقبت وچیزایی که میخواستم نرسیدم چون باورای مخرب دارم وقانون رو بطور کامل بلد نیستم و ولی نتایجی که ازبعدازاشناییم باشما گرفتم مثل ارامش سبکبالی احساس شادی درونی، ازادی از احساس گناه، بحث نکردن بادیگران شکرگذاری و قدر داشته هامو دونستن ، امیدواری ،نوشتن درخواستهام وشناخت اشتیاقم بوده کم دستاوردی نیستن…

    استادجان ممنونم که بازهم درمورد تمرکز روی یک کار اونم کارموردعلاقه تاکید کردبد چقدر به رشد من ومسیر من کمک میکنه و کاری که فعلا میتونم انجام میدم و تو دفترم نوشتمش رو دوباره مرور میکنم وبرام تازه میشه

    چقدر صحبتهای این بخش برای من مفید بود وبه رشدم کمک کرد …

    استاد عزیز ومهربانم یک دنیا سپاسگزارم

    ووجود ارزشمندتون رو هزاران مرتبه شکرگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    نفیسه حسینی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 3350 روز

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به مریم جون دوست داشتنی

    و دمت گرم آقا رضا ؛ کاملا از قلب و دل ما حرف میزنی و کاملا کاملا نکاتی که من نیاز دارم تمرکز بیشتر ؛ دقت بیشتر داشته باشم و گفتید و شکر میکنم که آنقدر زیبا و قشنگ قانون را درک کردید و عمل کردید و از خدا میخواهم که منم اصل را عالی بفهمم و عالی عمل کنم که راه سعادت من هست.

    اینکه آقا رضا تک تک حرفها و مثالهاشون دقیق مثل صحبتهای استاد بود عالی و قشنگ بود ؛ نگاهشون به جو دلار و حواشی آن در جامعه و تاثیر نداشتن در زندگی ایشون ؛ دیدگاه مدرک نداشتن و موفق بودن رشد از همون شرایط و جایگاهی ک بودن و تکاملی پیش رفتن در راه ؛در همه شرایط تمرکز روی خواسته داشتن و در مسیر نگهداشتن خودشون وسوسه نشدن ایمان به راه و قانون اصلی جهان ؛ ثروت رو پذیرفتن و در پی رشدش هستن ولی تفاوت های که ایجاد شده هم نوع دیگری از ثروت هست .

    نکات طلاییه که آقا رضا با گوشت و پوست خودشون لمس کردن و عمل کردن و نتیجه گرفتن و این فایل ها ک جزو یکی از بی نظیرترین فایل ها هست خیلی خیلی خیلی از لحاظ فرکانس ؛ آگاهی دادن ؛نشان دادن راه بهتر برای عمل ب قوانین ،دیدن نمونه عینی ک دارن عمل میکند و نتیجه عالی میگیرن در از درهای آگاهی ب دل و قلب من بازکرد و جدای اینکه ناخودآگاه برای تک تک فایل ها کامنت میگذارم ؛ طبق قوانین خودمو بررسی بیشتر میکنم و راههای بهتر رو میبینم و اصلاح میکنم و یک جریان عجیبی در من شکل داده ؛

    من از عمق وجودم از خدا میخواهم که فهم عمیق قوانین و عمل کردن به اصل قوانین را بهتر و بهتر کند و ازش ممنونم بابت این آگاهی های ناب که ب قلبم می‌نشاند .

    و استاد من با نظر شما که در اندازه خودم تا هر اندازه که دارم خرج کنم و ارباب خودم باشم کاملا موافقم و از زمانی که این سبک را در زندگی اصل قرار دادم و بهش عمل کردم آرامش فکری؛ رشدم قوی تر و عالی تر بود .

    و از شما صمیمانه بابت آموزش های بی نظیرتون سپاسگزارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    حسن گرامی گفته:
    مدت عضویت: 1342 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم و مریم بانوی نازنین و تمامی دوستان همفرکانسی عزیز

    خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم که آقای رضا عطار روشن با گوش دادن مکرر به فایل های باورساز استاد عباسمنش و تکرار اون فایل های استاد عزیزم و عمل کردن به اون آگاهی ها باعث شد نتیجه ای رو بگیره که استاد عباسمنش عزیزم یادمون میده

    قبل از هر چیز اول از همه می خوام که از استاد عزیزم استاد عباسمنش یک دنیا تشکر کنم که با توضیحات فوق العاده شون چقدر باعث شدن درک من از صحبت هایی که توی دوره ی بینظیر روانشناسی ثروت یک گفته بودن بیشتر بشه ، از این بابت خداروشکر میکنم و از خدای عزیزم بی نهایت سپاسگزارم که من رو به این سایت و آموزه های الهام گرفته ی استاد عباسمنش هدایتم کرد تا بتونم حقیقت جهان هستی رو بدونم و از قوانین جهان هستی آگاهانه به نفع خودم استفاده کنم خداروشکر واقعا

    اتفاقا استاد عزیزم چقدر خوب میشه که دوره ای در رابطه با تمرکز بذارین چون مثلا یک کسی مثل من که تا قبل از اینکه بخواد به این مسیر الهی هدایت بشه اصلا نمیدونسته که تمرکز یعنی چی یا چقدر میتونه برای رسیدن به یک هدفی مهم باشه ، واقعا موضوع بسیار بسیار مهمی هستش مبحث تمرکز و اینکه الان که یه کوچولو دارم درک میکنم که تمرکز چقدر مهمه فقط بخاطر این هستش که شما رو میبینم که چقدر تمرکزتون روی سایتتون و آموزش های طلایی هستش که میدین که هر روز دارین یک فایل در مورد اصل جهانی هستی از زوایای مختلف توضیح میدین روی سایت قرار میگیره واقعا خیلی خیلی با ارزشه چون هیچ سایتی رو تا به حال توی هیچ حوزه ی کاری من یکی ندیدم که اینقدر پویا و فعال باشه که این نشون میده که چقدر شما و مریم بانوی عزیزم توجه و تمرکزتون روی اهدافی هستش در سایت قرار میگیره ، چون خیلی ها هستند اصلا روی سایتشون که صحله روی اون پلتفرمی که داره کار میکنه حالا میخواد اینستاگرام باشه یا توئیتر باشه یا یوتیوب باشه اصلا تمرکزی ندارن همه جا هستند اصلا هیچ تمرکزی روی یک پلتفرم برای خودشون ندارن به قول قرآن « إن سعْیَکُم لشَتَّی » یعنی همون تمرکزی که برای بیشتر آدم ها پراکنده ست در حالیکه شما رو می بینم چقدر روی کارتون و سایتتون تمرکز دارین هر روز یک فایل جدید با یک آگاهی ای که از یک زاویه ی دیگه ای میخواهید به قوانین جهان هستی نگاه کنید در موردش توضیح بدید ، خیلی خوب میشه دوره ای با موضوع تمرکز درست کنید به نظرم خیلی می تونه کمک کننده باشه به یه کسی مثل من خیلی میتونه کمک کنه خیلی واقعاً خیلی

    استاد عباسمنش وقتی که در مورد این موضوع گفتین که تا وقتی که یک مسیری رو نرفتین نمیتونید بگید که حتما اون مسیری که من نرفتم درست بود یاد اون فایل بسیار بسیار آگاهی دهنده تون به نام ( تنها راه گذر از ثروت، تجربه ثروت است ) افتادم که دقیقا مثلا در مورد ثروت یا کلاً در مورد هر چیزی میتونه باشه که الان ندارمش ولی فکر میکنم که احتمالاً چندان به کارم نمیاد یا شاید دوستش نداشته باشم بنابراین بیخیال اون هدفه یا ثروته میشیم که شما مثل همیشه خیلی واضح و صریح گفتین که اصلا اینطوری نباید باشه یعنی من زمانی میتونم بگم که من از ثروت گذشتم که قبلش به ثروت رسیده باشم ، دقیقا همین رو اینجا شما فرمودین که تا وقتی که یک مسیری رو نرفتین نمی تونید بگید که اون مسیره درست بود ای کاش از اول اون مسیرو میرفتم ، دقیقا درست میگید استاد عزیزم ما تا وقتی که یک مسیری که نمیدونیم درسته یا غلط رو نمیتونیم قضاوتی کنیم مگر اینکه توی اون مسیر رفته باشیم و تجربه اش کرده باشیم مثلا یادمه چند سال پیش من می خواستم برم دانشگاه قبلش باید شهرهایی که میخواهیم دانشگاهمون اونجا باشه رو انتخاب می کردیم که مثلا کدوم شهر بیوفتم که دانشگاه اون شهری برم که من انتخاب کردم یکی از اون شهرها ، شهرهایی بود که من اصلا دوستش نداشتم در حالیکه تا به حال توی زندگیم من تو اون شهر نه رفته بودم نه کلا اسمش رو زیاد شنیده بودم ولی اصلا دوست نداشتم که من دانشگاهم اون شهر باشه خلاصه همین توجه کردن من باعث شد دقیقا همونجا بیوفتم و بعد یه مدت کوتاهی که اونجا بودیم چقدر باعث شد که من از لحاظ عدم وابستگی رشد کنم که البته همین الان دارم در موردش مینویسم ، دارم میفهممش ، حالا فرض کن اصن من در موردش هیچ نظری نمیدادم اون موقع چقدر احساس بهتری داشته بودم ، این همون چیزی هستش که استاد عزیزم گفتن دیگه که تا زمانیکه ما یک مسیری رو نرفتیم نمیتونیم بگیم که اون مسیر درسته یا اشتباه

    استاد عباسمنش در مورد وام ک صحبت کردن یاد یکی از شوهرخاله هام افتادم که یادمه چند سال پیش تصمیم میگیره که برای خودش یک مغازه ای بزنه حالا از اون طرف هم داشت توی ایران خوردرو کار می کرد خلاصه نمیدونم اون زمان 10 میلیون 20 میلیون تومان میره وام میگیره که به قول خودش مغازه بزنه فکر کنم به یکی دو ماه هم کشیده نشد که کلا مغازه شو جمع کرد و نتونست ادامه بده چون اینجا بحث تمرکزم دخیل بود دیگه ، همزمان هم بدهی وامش بود و هم شرکتی که کار میکرد ، هیچی دوباره برگشت به روال زندگی خودش ، حالا بدتر از اینم هست که برادرم گفت که یکی از همکاراش برای اینکه موبایل آیفون 13 پرو بخره رفته وام گرفته یعنی این دیگه آخرشه

    در مورد همین موضوع هم که استاد عزیز صحبت کردن که وقتی ما پول میدیم به یک کسی یا به یک جایی تا اونا برامون پول بسازن یاد خودم افتادم ، اون اوایل که تازه روزهای اولی بود که با استاد عباسمنش آشنا شده بودم ، یادمه ارزهای دیجیتال خیلی در موردش بحث بود خلاصه از اونجایی ک اعتماد بنفس پایینی داشتم و اصلا فکر نمی کردم من خودم توانایی اینو دارم که خودم برای خودم پول بسازم تصمیم گرفتم برم توی ارزهای دیجیتال تازه توی ذهنم هم این بودش که با یک مبلغ بسیار بسیار پایینی شروع کنم بعد که دیدم نتیجه میده آروم آروم بیشتر پول میذارم بعد از یک مدتی دیدم که اصن سودی نکردم هیچ تازه کلی هم پولی که گذاشته بودم از همون مبلغ اصلیش پایین تر هم امد ، اون موقع تازه شروع کرده بودم داشتم روی فایل های دانلودی سایت کار می کردم که رسیدم به یکی از لایو های اینستاگرامی که استاد عزیز روی سایت گذاشته بودن که تو اون فایل استاد نظرشون رو در مورد ارزهای دیجیتال گفتن که اصلا قبول ندارن ، همون باعث شد که من دیگه سمت اینطور چیزها نرم

    وای استاد چقدر من حال میکنم از اینکه خداوند من رو به سمت استادی مثل شما هدایت کرد که فقط تمرکزش روی اصل جهان هستش و فقط هم روی همون اصل تمرکز کرده و آموزش میده و واقعا از این بابت ازتون ممنونم و خداروشکر میکنم

    استاد چقدر قشنگ و رُک و پوس کَنده توضیح میدین شما همین بورسی که در موردش گفتین یادمه همون سالی که بورس مد شده بود رسانه های ایران اعلام کرده بودند 2 میلیون نفر آدم رفتن پولشون رو گذاشتن توی بورس ، قشنگ یادمه حتی یادمه یکی از خواهرزاده های شوهر خاله ام رفته بود 10 میلیون که بزور داشت رو گذاشته بود توی بورس بعد از فکر میکنم یکسال از خودش پرسیدیم چی شد سود کردی گفت نه بابا از اون مبلغ اصلیش هم پایین تر رفته کلا هم بیخیالش شدم یعنی دقیقا همه اون افرادی که اون سال پولشون رو توی بورس گذاشته بودن اینجوری شده بودن یا دلار خریدو فروش دلار یادمه اگر اشتباه نکنم ملت ریخته بودند توی صرافی های ناصرخسروی تهران که دلارهایی که توی دستشون باد کرده بود رو بفروشن که هیچکدوم از صرافی ها هم اصلا باز نکرده بودند از دست این آدم ها

    دلیل درستی مسیری که توش هستم که استاد عباسمنش گفتن که باید بدونید بخاطر این هستش که من از وقتی دارم روی باورهام کار میکنم هزینه های اضافی از زندگی من خیلی خیلی به مراتبی که قبل از شروع تغییراتم بوده کمتر شده اتفاقاً همین چند روز پیش بود که داشتم به خودم میگفنم من از وقتی که توی این مسیر افتادم همیشه پول دارم حالا کم یا زیاد ولی همیشه پول برای خرج کردن دارم در حالیکه قبلا اصلاً و ابدا اینطور نبوده یا خیلی خیلی نسبت به قبل خودم آرام تر شدم خیلی آرامشم بیشتر شده خیلی هدفمندتر شدم ایمانم به خودم و خدای خودم بیشتر شده آدم های نامناسب از زندگی من به کل دور شدن حتی از فامیل هایی که فقط کارشون غیبت کردن و مسخره کردن بود یکسری آرزوهای جدیدی در من شکل گرفته و کلی دلیل هستش که من الان توی این مسیر زیبا هستم

    در رابطه با این موضوعی که استاد عباسمنش گفتن که تمام اون افرادی که شرایط مالی خوبی داشتند ولی امدن روی اون درآمدشون حساب باز کرده بودند و رفتن وام گرفتن به این امید که با این درآمد خوبی که دارند میتونن قسط وامشون رو پرداخت کنن دقیقا مامان خودم همین حرف رو زد گفتش که البته من خودم یادمه اون موقعی که ما بچه بودیم مادرم با میل بافندگی انواع و اقسام بافندگی ها رو انجام میدادم با دستا یعنی انواع لباس های بچگانه می بافت انواع لیف و خلاصه هر دفعه هم سفارشی می بافت یعنی اینجوری نبود که بشینه کلی چیز ببافه بعد بخواد بره توی بازار بفروشه ، مدل کاریش اینجوری بود که هر کسی دوست داشت به مامانم یک حالا لباسی یا شالی یا هر چیزی رو سفارش میداد مامانم براش میبافت و پولش رو میگرفت ، بعد از چند سال تصمیم میگیره یک دستگاه بافندگی بخره توی خونه بشینه خیلی سریع تر ببافه و بفروشه خب به این فکر میوفته که بره وام بگیره تا بتونه دستگاهی رو که خودش دوست داشت رو بخره ، با هر زور زحمتی که شده بود میره وام میگیره و دستگاه بافندگیش هم میخره فکر میکنم واقعا به دو ماه کشیده نشد نتونست ادامه بده دستگاه رو داد رفت ولی همچنان باید پول قسط وامش رو میداد

    چرا ؟ چون فروشش امده بود پایین و نتونست جبران کنه ، این دو تا اصل خیلی خیلی مهمی رو میرسونه یکی اینکه اگر روی هر چیزی غیر از خداوند بخواهیم حساب باز کنیم قطعا از خود همون چیز ضربه خواهیم خورد حتی اگر اون چیز رو خودِ خدا داده باشه چون به هر حال داریم شرک میورزیم ، دومین حالتش اینکه مامان من به احتمال خیلی خیلی زیاد از وقتی که وام رو گرفت و افتاد توی مدار بدهکاری استرسی شد البته من اون موقع بچه بودم ولی فکر میکنم همین موضوع هم بی تاثیر نبوده بر کم شدن فروشش در زمانی که وام گرفته بود دقیقا استاد درست میگن از این الگوها توی جامعه کم نیست که طرف درآمدش خوب بوده ولی رفته وام گرفته و ورشکست شده

    چقدر لذت بردم از این جمله ی استاد که گفتن وقتی که تو گدای پولی ، پول ارباب بَدیه

    مثالی که استاد عزیز در مورد خرید زمین توی قم گفتن یه جورایی شبیه داستان ملک مادربزرگم توی یکی از شهر های اطراف تهران بودش یادمه سال 1380 مادربزرگ بنده یک آپارتمان سه طبقه داشت که هر سه طبقه رو وسایل های خودش رو ریخته بود یعنی اینجوری نبود که اجاره بده اون موقع من 7 – 8 سالم بود الان 27 سالمه یعنی حدود 20 سال پیش ، اون زمان مادربزرگم آپارتمانش رو به مبلغ 40 میلیون تومان میفروشه ، چند سال بعدش خبردار میشه که قیمت آپارتمانش که به قیمت 40 میلیون تومان فروخته بوده رو بالای یک میلیارد تومان قیمت گذاشته بودن بعد هم خودش و هم بچه هاش همه ناراحت شده بودند آخ چرا اینکارو کردیم و چقدر الان قیمتش بالاتر رفته و خلاصه دقیقا همین واکنشی که استاد عباسمنش گفتن که در زمانی که زمین رو نخریده بودن رو مادربزرگ بنده در زمانی که خونش رو فروخت و بعد از چند سال قیمت همون ملک بیش از یک میلیارد تومان شده بود رو داشت که دقیقا استاد درست میگن یک ذهن فقیر هیچوقت نمیتونه حتی زمانیکه ثروتی داره از ثروتش استفاده کنه اینو توی دوره ی روانشانسی ثروت یک خیلی مفصل توضیح دادن

    الان فکر میکنم دو ساعته که دارم همینجوری مینویسم ، خیلی جالبه وقتی شروع کردم به نوشتن هوا دم غروب روشن بود الان که کامنتم رو تموم کردم کاملا هوا تاریک شده

    خداروشکر میکنم بسیار بسیار از خدای عزیزم ممنونم که به من این فرصت رو داد تا بتونم در این فضای الهی بینظیر با هدایت خودش یک کامنت بسیار خوبی رو بنویسم

    از استاد عباسمنش عزیزم بابت تمام تمرکزی که روی سایت دارن و این آگاهی های بینطیر رو به ما میگن واقعا سپاسگزارم

    از مریم بانوی عزیزم بابت تمام تصاویر زیبایی که می گیرند و بروزرسانی هایی که روی تک تک دوره ها و فایل های سایت انجام میدن بسیار بسیار سپاسگزارم

    و در آخر هم از تمامی دوستانی که کامنت های طولانی و بسیار واقعاً فوق العاده ای هم که میذارن از تک تک دوستان بی نهایت ممنونم

    به امید الله یکتا تا بی نهایت و فراتر از آن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 1984 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز

    چه نکته کلیدی اقا رضا عزیز و همچنین تو صحبتهای تکمیلی استاد در مورد وام و قرض توضیح دادن از اینکه چطور رابطه مستقیم به تمرکز و کانون توجه ما خواهد داشت که مانع رسیدن ما هدفهامون در اینده خواهد شد

    چقدر خوب شد اقا رضا در مورد بحث وام صحبت کردن و خیلی از ابهامات ذهنی من پاسخ داده شد

    چون همین سوال برای من هم خیلی وقتها پیش می اومد که چرا وام ایراد داره ؟

    البته این موضوع رو درک میکردم که داشتن وام ، قرض ، قسط باعث میشه تمرکز گرفته بشه روی هدف و برنامه‌ای که برای اینده برای خودم مشخص کردم و در طول زمان بخاطر استرس و نگرانی که بابت بدهی به دیگران خود به خود باعث میشد فرکانس منفی به جهان ارسال کنیم و طبق قانون فرکانس منفی اتفاقات بیشتر از این دست برای من تو زندگی واقعی من بوجود میاورد

    ولی بیشتر ابهام من از این بود چطور وام و قسط برای بقیه خوب بوده و از لحاظ مالی خیلی شرایطشون بهتر از من شده مثل برادرهام ؟

    بخاطر همین هنوز برام سوال بود و کامل برام واضح نشده بود که خداشکر تو ادامه فایل جوابم رو گرفتم

    اقا رضا که گفتن من شرایطم جوری بود که میتونستم ماهی 30 ، 40 میلیون راحت قسط بدم ولی با این حال دنبال وام نبودم

    بازم استاد خیلی در ادامه خوب توضیح دادن که

    « اگر رضا عزیز از قبل قانون رو رعایت نمیکرد و روی خودش کار نمیکرد و مسیر رو اشتباه میرفت اصلا به اینجا نمیرسید که خیلی راحت بتونه این شرایط داشته باشه که ماهی 30 یا 40 میلیون قسط بده »

    چقدر خوب استاد با این جمله‌اش خیلی عالی موضوع رو برای من جا انداخت که

    تمرکز داشتن برای رسیدن به خواسته مهمترین اصل قانون نه اینکه ما بگیم بغیر از تمرکز ما هر کاری دیگه میکنیم و تلاشمون رو هم میکنیم بعد با گرفتن وام به اون نعمت بزرگتر برسیم حالا تمرکز نبود مهم نیست

    اصلا طبق قانون امکان پذیر نیست

    چون داشتن تمرکز تو زندگی یکی از مهمترین چرخ دنده‌های این پازل موفقیت که اگر این نباشه به هدف نمیرسه هیچ اصلا سیستم از کار می افته

    خیلی جالبه بارها من این ابهام برای من بود که

    مثلا یکی از برادرهام تو ایران خودرو ثبت نام کرد اسمش دنا پلاس افتاد و بعد ماشین SD خودش رو میخواست بفروشه و یه مقدار وام جور کرد و بعد اون دنا رو خرید و قبلش اتفاقا بارها بمن گفت بیا SD منو بگیر پولشو هر موقع داشتی بده یا وام بگیر و خلاصه قیمتی هم باهات راه میام فقط بیا این ماشین منو بگیر حیف نمیخوام دست غریبه بیافته

    ولی از اونجایی که من پولشو نداشتم و کلا هم تو سیستم قرض ، وام ، قسط نیستم قبول نکردم

    خلاصه برادرم وام گرفت و کلی طلا خانمش رو هم فروخت و اون ماشین رو جابجا کرد

    ولی همیشه این سوال برای من بود که برادرهای من که کلا سه تا با خودم چهار تا داداشیم بغیر من همه شون بلااستثناء تا گردن تو قرض‌ان و وقتی تو ظاهر زندگیشون رو نگاه میکنم

    هر کدومشون ماشین و خونه و حتی یکی از برادرهام چند خونه و ماشین دارند ولی من از خودم نه خونه دارم و البته ماشین یه پیکان وانت دارم که اونم ماله پدرم هست که چند سال تو دست منه یعنی با این حساب من حتی از خودم‌ ماشین هم ندارم

    و بارها شده پدر و مادر و برادرهام کلی منو خواستن نصیحت کنند که چرا تو این سیستمی زندگی میکنی چرا یه تکونی به خودت نمیدی چرا وام نمیگیری یا پول از ما قرض نمیگیری تا برای خودت خونه و ماشین بخری !!!

    ولی من به هیچ عنوان قبول نمیکنم میگم نگران نباشید درست میشه فقط صبور باشید

    ولی وقتی زندگی خودم رو با گذشته خودم مقایسه میکنم میبینم اون زمان که من مثل بقیه تو سیستم وام و قرض بودم و حتی از گذشته برای خودم خونه و زمین هم داشتم اصلا نفهمیدم چطوری زندگی کردم و همش استرس و نگرانی اون بدهی‌ها رو داشتم

    و تازه اون خونه و زمین رو همش رو فروختم و اصلا نفهمیدم پولش چی شد

    جالبه من سال 87 یه زمین با کلی قسط و وام حدود 14 میلیون خریدم و بعد از 10 سال اون زمین رو 26 میلیون با کلی دردسر و تازه بخاطر ایرادی که سند داشت نزدیک بود دادگاهی هم بشم خلاصه با ضرب و زور با کلی ضرر زیر قیمت فروختم که پولش هم نفهمیدم چی شد

    این در صورتی بود که اگر اون زمان ماشین میخردم جدا از اینکه میتونستم یکسره از ماشینم استفاده کنم هیچ بعد از 10 سال راحت 3 برابر خریدم میتونستم بفروشم

    قشنگ یادم میاد بخاطر خرید این زمین یهویی نمیدونم چی شد من از کار قبلیم اخراج شدم و از اونجایی که قسط داشتم و یکسره استرس و نگرانی داشتم نکنه ابروم پیش ضامن‌هام بره من روز دوم عید مجبور شدم برم تهران سرکار مشغول کارگری شدم

    خلاصه تو اون چند سال اصلا نفهمیدم چطوری زندگی کردم این دقیقا سبک زندگی هست که برادرهای من دارند که حسرت یه روز تفریح و مسافرت رو تو دلشون دارند ‌

    ولی من الان سالهاست از وقتی که با این قوانین اشنا شدم نه وام گرفتم نه هیچ قسط و قرض البته بغیر از اجاره خونه من دیگه هیچ بدهی ندارم که انشالله با همین روند پیش برم برای خودم انشالله خونه خوب میخرم که دیگه دقدقه اجاره خونه هم نداشته باشم

    و خیلی راحت و با ارامش دارم زندگی میکنم

    درسته از لحاظ مالی به شرایط دلخواه نرسیدم ولی خداشکر استراس و نگرانی بابت هیچ بدهی و قرض نسبت به کسی ندارم و خیلی با خیال راحت دارم تو این مسیر تمرکز میذارم و قدمها رو ارام ارام طبق قانون تکامل درست طی میکنم

    و از همه مهمتر از زندگیم لذت میبرم

    و از همه مهمتر من قبلا که هزینه‌های بیخود مثل هزینه درمان ، بیمه ، خرابی لوازم خونه و کار ‌داشتم در ضمن کلی در روز وقتم تو ادارجات و ارگانهای مختلف که همش بیخود بی‌جهت پول و انرژیم تلف میشد که هیچ نتیجه‌ای برای من نداشت

    ولی الان سالهاست این هزینه‌ها چه پولی چه زمانی رو اصلا ندارم

    و تو زندگیم به لطف خدا ارامش دارم و خداشکر سالم سالم هستم روابطم با خانواده و همسرم خیلی عالی شده و از همه مهمتر الان نزدیک به یکسال نیم من به شهر مورد علاقه خودم مهاجرت کردم و به معنای واقعی الان نزدیک به 2 ساله که دارم از زندگیم لذت میبرم و همیشه مسافرت و تفریح‌مون به راهه و ارامش دارم و خداشکر روز به روز دارم روی خودم و باورهام عالی کار میکنم و روز به روز تو بیزنسم دارم پیشرفت میکنم و خداشکر چرخ زندگیم داره روانتر میچرخه

    خداشکر از اینکه به خودم افتخار میکنم که من تو مسیر درست هستم و با قدرت و هدایت خداوند دارم ادامه میدم تا تکاملم رو درست طی کنم تا بیافتم تو حالت تصاعد و اونوقته سرعت نتایج بزرگتر و بزرگتر بشن

    چقدر این قسمت از صحبتهای دو تا عزیز برای من اموزنده و کلی نکته‌های اساسی و مهم داشت و بمن خیلی کمک کرد تا خیلی از ابهامات ذهنی من برطرف بشن

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت از اینکه منو هدایت میکنی به مسیر صاف ، اسون و راحت به مسیر کسانی که به انها نعمت دادی نه مسیر کسانی که بر انها غضب کردی و نه گمراهان

    دوستان و استاد عزیز عاشق همه تون هستم

    انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    فعلا

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      مونا ترحمی گفته:
      مدت عضویت: 2115 روز

      سلام آقا عمران

      مرسی که همیشه انقدر ساده و روان آگاهی هایی که دریافت می‌کنید و مینویسین و همیشه از خودتون مثال می‌زنید

      چقدر شرایط و اتفاقاتی که همیشه ازش تعریف میکنید شبیه شرایط من و اسماعیل هست

      کلا شرایط کسب و کارتون شبیه ما هست

      مثال هایی که می‌زنید

      ترمزهایی که دارین و پیدا میکنین

      و …

      به خاطر همین همیشه پیگیر کامنتاتون هستیم

      کاملا درک میکنم اون شرایطی که از اطرافیان تون نوشتین

      اون نصیحت هایی که بهتون میکنن

      این ماشین ثبت نام کردن‌ها

      این خودشون و به در و دیوار زدن تا اینکه ماشینشون و یه مدل ببرن بالاتر ولی از اون طرف همش با استرس زندگی کنن

      و تعجب کنن از اینکه تو چرا حرکت نمیکنی؟

      و ما می‌فهمیم زندگی با آرامش یعنی چی

      تمرکز داشتن رو کسب و کار یعنی چی

      ما هم مثل شما دو طرف قضیه رو تجربه کردیم

      هم وام گرفتن و زندگی کردن با استرس

      هم آزادی مالی و نداشتن بدهی و زندگی با آرامش

      و موضوع دیگه اینکه درسته ما هنوز خونه نخریدیم یا ماشین نخریدیم ولی کلی دوره های استاد رو خریدیم و سرمایه گذاری کردیم رو خودمون

      باید یادمون بیاد همون اوایل که اومدیم تو سایت پول خرید همین دوره ها رو هم نداشتیم ولی الان کلی دوره داریم که خیلی خیلی با ارزش هستن

      شاید از نظر دیگران ما حرکت نمیکنیم ولی مهم اینه که خودمون میدونیم که داریم مسیر درست و میریم

      خیلی ممنون از شما که مثل همیشه عالی توضیح دادین

      انشالا همیشه ازتون خبر های خوب بشنویم

      در پناه خدا باشید در کنار عزیزانتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        عمران نوری گفته:
        مدت عضویت: 1984 روز

        سپاسگزارم مونا عزیز

        چقدر لذت بردم این جمله تون خوندم که گفتید

        ( اینکه درسته ما هنوز خونه نخریدیم یا ماشین نخریدیم ولی کلی دوره های استاد رو خریدیم و سرمایه گذاری کردیم رو خودمون

        باید یادمون بیاد همون اوایل که اومدیم تو سایت پول خرید همین دوره ها رو هم نداشتیم ولی الان کلی دوره داریم که خیلی خیلی با ارزش هستن

        شاید از نظر دیگران ما حرکت نمیکنیم ولی مهم اینه که خودمون میدونیم که داریم مسیر درست و میریم)

        دقیقا به نکته خیلی خوبی اشاره کردید که ما برعکس بقیه مردم بجای اینکه روی چیزی بغیر خودمون سرمایه گذاری کنیم و منتظر باشیم بعدا رشد کنه عوضش اومدیم مهمترین و با ارزش ترین کار ممکن این دنیا رو انجام دادیم اون هم سرمایه گذاری روی خودمون

        دقیقا این جمله شما رو با پوست و خونم حس کردم که بارها شده ما حتی پول خرید دوره رو نداشتیم دقیقا برای من همین حالت شده بود که بارها خواستم دوره 12 قدم . قدم بعدی رو بخرم پولش رو نداشتم ولی درست دقیقه نود بصورت معجزه اسا قبل از اینکه زمان تخفیفش بگذره من خرید میزدم که چندبار این اتفاق برای من رخ داد

        بی نهایت سپاسگزارم مونا عزیز که امروز هم دستی از دستان خداوند شدید برای من که بیام دوباره به قانون و نعمتهایی که دارم تمرکز کنم و حال و صبح امروزم رو پر انرژی و عالی شروع کنم

        انشالله هر کجا هستی در پناه الله یکتا . شاد . سالم . خوشبخت . ثروتمند و سعادتمند در کنار اسماعیل عزیز در دنیا و اخرت باشید

        فعلا

        یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    غزل عطائی گفته:
    مدت عضویت: 2399 روز

    چند روز پیش به این فکر میکردم که درسته که من در حال حاضر کسیو جز مامانم و خدا ندارم که باهاش هرروز درباره قانون صحبت کنم اما اینجا توی سایت من هرروز میتونم بیام به جای صحبت کردن بنویسم .

    بعد نظرات بقیه رو هم بخونم . حالا اینجا تفاوتی که داره اینه که اینجا هرکسی که مینویسه یه عااالمه آگاهی داره‌ و من یه عالمه میتونم یاد بگیرم و ازین بابت خیلی خیلی خداروشکر میکنم که خودش داره اینجارو هدایت میکنه.

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان . خدایی که خودش برامون کافیه . یعنی چی ؟ یعنی اینکه نیازی نیست چیز بیشتری برای بهتر زندگی کردن بخوایم ‌ چون اون خودشو به هرشکلی درمیاره تا به بنده هایی که بهش ایمان دارن و بهش قدرت میدن نعمتهای فراوون بده .

    خودش داره همه دنیارو هدایت و حمایت میکنه. حواسش به همه چیز هست .

    خدایی که اگر کافی بودنش رو باور کنم نمیرم خودمو ببرم زیر بار مشکلات و قرض و وام . چون میدونم که نیازی به پول اضافی ندارم . چون که اون خودش همه کارارو درست میکنه. من باور کردم که پول میتونه هرکاری برای من بکنه در حالی که این خداست که داره کارارو پیش میبره .

    خدایی که میگه خودتو به عذاب ننداز . شکر نعمتهای منو به جا بیار (شکر کلامی و عملی)

    یعنی چی: یعنی هرچی که داری رو قدر بدون و ازشون به درستی و با کیفیت استفاده کن . وقتی با کیفیت استفاده کنی احساس لیاقت پیدا میکنی که من بهت بیشتر بدم ‌

    شکر کلامی یعنی چی یعنی تحسین کن هرچیزیو که داری و میبینی و داری ازش استفاده میکنی. لذت ببر از هرچیزی که داری توی زندگیت .چیه همش میخوای همه دنیا مال تو باشه ؟ چیه این همه میدویی برای پول .. برای این که بیشتر بشه ؟ برده ی پولی؟

    آقا نباش! برده ی هیچی نباش .. هیچی قدرت نداره ‌

    به قول دوست نازنینم مرضیه پریپور عزیز. فکر کن یه صندوق پررر از طلا و دلار بهت دادن و گفتن همش برا توعه اما حق نداری بهش دست بزنی. حقی نداری ازش استفاده کنی. فقط مال توعه ‌

    اونوقت چه حسی بهت دست میداد ؟

    تو به هیچی جز خدا نیازی نداری . اونه که اگر اراده کنه میتونه برات همه چی فراهم کنه . خودش ..

    طی تکامل. حرص نزن ..

    استفاده کن از تک تک لحظاتت و ببین چطوری میتونی بیشتر لذت ببری از همین چیزایی که همین الااان داری . نه چیزی اضافه تر .

    یه جایی توی فایلهای استاد یبار شنیده بودم که هدف ما از زندگی کردن پول دراوردن نیست . هدف خلق کردنه .

    بعد از مدتها وقتی تکاملو طی کردم فهمیدم ‌که تو روی خودت سرمایه گذاری کن .

    همه چیز به غیر خودت ممکنه یه روزی از دست برن . اگر روی اونا سرمایه گذاری کرده باشی از بین که برن دیگه نمیتونی درستشون کنی.

    اما اگر روی خودت سرمایه گذاری کرده باشی وقتی یه اتفاقی هم بیفته چون تو آدم مناسبی هستی اون اتفاقه رو درستش میکنی. تو خودت تا زمانی که فرصت زندگی داری هیچ وقت از دست نمیری..

    یه جایی از فایل امروز اینو متوجه شدم که وقتی تو وام میگیری چندتا مفهوم داره.

    اول اینکه تو خودتو قبول نداری و دچار خود کم بینی هستی

    دوم اینکه احساس میکنی که همه چی در حال از بین رفتنن و تموم شدنه و اگر من همین الان پول بیشتری نداشته باشم هیچ وقت بیشتر رشد نمیکنم.

    سوم: من توانایی رسیدن به اون چیزاییو که میخوامو ندارم. خدا هم نمیخواد یا نمیتونه که به من روزی بده پس من باید رو چیز دیگه ای حساب کنم .

    بعد چه اتفاقی میفته ؟ تمام گفته های ذهنت به واقعیت تبدیل میشن د جهان باوراتو بهت ثابت میکنه.

    چون داری به کمبود فکر میکنی فقط کمبود سراغت میاد . درامدت کم تر میشه و باورت به این که خدا نمیخواد کمک کنه ،بیشتر میشه. بعد از تثبیت این باور هرروز اتصالت کمرنگ تر میشه و راه و مسیر درستو گم میکنی . اونوقت دیگه هدایت هاشو نمیشنوی. دیگه لذت نمیبری از تک تک قدم هات. همش میخوای زودتر اتفاق بیفته .

    همش میخوای زودتر نتیجه بگیری و تکامل رو فراموش میکنی.

    بعدش وارد یک سیکل معیوب میشی که زندگی به جای اینکه بهت لذت بده بهت عذاب میده .

    واقعا آدم وقتی با دقت نگاه میکنه میبینه چقدر دقیقه قانون. چقدر دقیق عمل میکنه ..

    حتی وام گرفتن هم شرکه. چون داری روی یه چیی غیر خدا حساب میکنی .

    انقدر خوشحالم که هرروز دارم بیشتر درک میکنم که اگر روی غیر خدا حساب کنم به همون میزانِ حساب کردنم سرویس میشم.

    و صحبتهای امروز استادم خییلی عالی توضیح داد تمام مسئله رو و من بینهایت سپاسگزااارم.

    خدایا شکرت که در قالب روانشناسی ثروت دارمت و میتونم به زودی تمرکز بااالایی روش بذارم و هرروز بیشتر هدایت بشم ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  7. -
    علی روحی ۱۱۰ گفته:
    مدت عضویت: 1367 روز

    ،،،،هو،،،

    «هوالرزاق»

    خداوندا، کمکم کن و هدایتم فرما که بتونم یک کامنت اساسی و هدایتی بنویسم و بتونم منظورم رو به رفقای عزیزم برسونم،

    الهی به امید تو:

    سلام بر استاد عزیزم و برادر بزرگم (s,h,a)

    استاد جان ، من این فایل رو دیدم و بارها و بارها یاد اتفاقات این یکساله ی زندگی خودم، و تعهدی که دادیم با همسرم و وویسی که ضبط کردیم در تاریخ 16اسفند 400 افتادم

    استاد عزیزم و رفقای نازنیم در سایت،

    کلید تمام این صحبت‌ها و مطالبی که در این فایل گفته شد در مورد وام و رشد مالی و…. یک کلمه هستش و اون چیزی نیست جز: ««توحید»»

    الله اکبر

    در مورد وام ، چیزی که من از استاد یاد گرفتم و به نظرم بجای کل توضیحات این فایل میشه گفت همین یه جمله س:

    ««اون خدای رزاقی که بخواد بعد از گرفتن وام و اتمام اون وام،وضع مادی منو خوب کنه و رشدم بده، قطعا میتونه بدون وام هم منو رشد بده»»

    ولاغیر

    تمام

    والسلام

    استاد جان،این جمله فصل الخطابه، این جمله اصل و اساسه، اگر شخصی بتونه مثل من، این جمله رو باور کنه،دیگه نیازی به وام و قسط و غرض و چک نداره

    و من به لطف رب العالمین ، این موضوع اساسی رو حدودا یکسال پیش از شما یاد گرفتم و به پروردگار قسم،با تمام گوشت و پوست و استخونم درک کردم،

    یعنی جوری درک کردم که به الله یکتا قسم، اگر شما الان بیای به من بگی که یک وام 100میلیاردی بهت میدیم بدون سود و با باز پرداخت ماهی 1000تومن،

    من این کارو نخواهم کرد،،

    الحمدالله رب العالمین

    الهی شکرت

    استاد جان،

    من سلطان گرفتن وام بودم

    دقیقاً از 20سال پیش یعنی سال 81که 18ساله بودم، وام گرفتن من شروع شد.

    یادمه رفتم مسجد محل و وام گرفتم و با پولش یه موتور شهاب125cc,,پنج دنده گرفتم،

    و وام گرفتن من شروع شد تا پارسال که با شما آشنا شدم و کلا دیگه با وام گرفتن خداحافظی کردم،

    الحمدالله رب العالمین

    و اما از زمانی که با همسرم متعهد شدیم به این موضوع، من نشستم کل وام ها و چک هارو حساب کردم،

    شد: 115،750،000تومن

    و الان رسیده به 60تومن

    الحمدالله رب العالمین

    استاد جان،

    من تیر ماه امسال به لطف خدا، 3تا چک که برای ماشینم داده بودم رو دادم، جلو جلو پولش رو جور کردم و به صاحب قبلی ماشین گفتم اگر چکارو خرج نکردی بیار پولش رو بگیر،

    استاد ، طرف تعجب کرده بود،

    ولی من وسوسه نشدم که حالا بزار پول توی حسابم باشه،سر موقع پاس میکنم،

    اصلا،

    چون من شوق داشتم،

    شوق رهایی،

    و پرداخت کردم،،

    استاد جان،

    پریشب مامانم از مسجد اومد خونه ی ما، و 2،3تا برگه ی اقساط مسجد رو که بهش گفته بودم بگیر بیار،گرفته بود و آورد،

    من 900تومن دادم و تماااااام

    (هم برای این ماه هم ماه بعدی که ماه آخر بود)

    استاد،

    بعد از 20سال دیگه وام ندارم توی صندوق قرض‌الحسنه مسجد،

    ای خدای من،

    شکرت

    الحمدالله رب العالمین

    استاد جان،هر قسطی که به پایان میرسه،

    انگار یه وزنه ی صدکیلویی از پای من باز میشه،

    الهی شکرت

    الحمدالله رب العالمین

    خدایا سپاسگزارم

    و چه لذتی داره استاد

    خدایا ممنونم

    و اما مسیله ی مهم این کامنت:

    دوستان عزیزم

    نمیخوام انرژی منفی بدم

    اما، چرا ما به لحظه ی مرگ و آخرت فکر نمیکنیم؟!؟!

    چرا ما با صحبتهای دیگران، باید وسوسه بشیم؟!

    مگه ما خبر داریم یا از غیب آگاهیم که مثلاً قطعا تا 5سال دیگه زنده هستیم و میتونیم فلان وام رو پرداخت کنیم؟!

    آخه به چه قیمت!؟

    چرا ما درک نمیکنیم که به قول استاد قلبها،

    باید رها باشیم

    باید زیر دِین نباشیم

    باید سرمون به غیر از خدا، جلوی کسی خم نباشه،

    باید شخصیت داشته باشیم

    باید اوسای خودمون و نوکر خودمون باشیم

    باید به فکر لحظه ی خداحافظی باشیم

    و به قول استاد وقتی جناب عزرائیل اومد، بدون معطلی بگیم برو بریم،

    نه اینکه تازه یادمون بیفته ای داد فلان وام چی میشه حالا؟

    فلان غرض چی میشه حالا؟

    آیا ورثه ی من به فکر من هستند؟

    و………….

    دوستان عزیزم باور کنید ساختن همین باورها، اتفاقاً باعث رها شدن، و رها شدن باعث ثروتمند شدن میشه،

    شک ندارم

    الحمدالله رب العالمین

    استاد جانم،

    این باور غرض و وام نگرفتن در حدی منو رها کرده و در حدی منو قوی و آزاد کرده که مثلاً چند وقت پیش یکی از مشتری هام که انسان بسیار پولداری هست، به من زنگ زد و گفت بیا دفتر کارخانه ام که کارت دارم،

    من رفتم و ایشون گفت درو ببند و صندلی تو بیار نزدیک میز من،

    به والله قسم راست میگم استاد،

    به من گفت:

    تو تا کی میخوای روی موتور باشی و این شغل سرویسکاری رو ادامه بدی؟

    بالاخره کی میخوای برای خانومت طلا بخری؟

    کی میخوای مسافرت خارج،بدون دغدغه بری؟

    تا کی میخوای بیمه نداشته باشی

    و…….

    گفت 3تا پیشنهاد دارم برات،

    1،مدیریت یه بخش کارخانه که تازه میخوایم تاسیس کنیم

    2،برو برای خودت،در شغل خودت یه مغازه بگیر و روی من حساب کن(شراکت)

    3،شماره کارتتو بده به خانم منشی، که من 100میلیون تومن،تا 3روز آینده برات واریز کنم و هر وقت داشتی و دست و بالت باز شد بده

    استاد جان،

    شاید باورش برای دوستان سخت باشه،

    همونجوری که برای خانواده ی خودمم سخت بود،

    من قبول نکردم

    وسوسه هم نشدم

    اصلا و ابدا

    استادجان،

    اگر مدیریت رو قبول میکردم، اولا میرفتم زیر بیلیط اونا، و میدونم که اصلا و ابدا باورهامون در مورد اصول اساسی و اخلاقیات و مسائل زندگی شبیح هم نیست، اصلا من شرقم و اونا غرب، هیچ شباهتی با هم نداریم، و اگر من میرفتم اونجا،باید اصول اخلاقی خودم رو زیر پا میذاشتم، بنابراین نرفتم

    ضمناً اگر 100میلیون رو قبول میکردم، هرچند که الان پولشو نمیخواست، ولی من بازم پا میزاشتم روی تعهدم، و اصلا دلم نمی‌خواست دوباره فکرم خراب بشه

    و در مورد مغازه هم همینطور

    دوباره شریک و داستان های دیگه و…..

    استاد عزیزم

    تقریباً عین 100درصد اطرافیانم گفتن علی اشتباه کردی،

    چرا نگرفتی؟

    و…..

    ولی استاد

    به والله قسم

    من باور کردم که رزق دست خداست،

    اون خدای رزاق،

    اگر بخواد روزی منو وسیع کنه میکنه،

    اصلا باورم اینه که اون خدا، از روز اول وسیع کرده،

    این من بودم که مقاومت و ترمز داشتم

    و باید روی خودم کار کنم

    حالا نتیجه:

    استاد جان

    استاد عزیزم

    اولا،هر روز به لطف رب الارباب ، داره وضع مادی من بهتر و بهتر میشه

    دوما، یکی از دوستان قدیمم بهم زنگ زد و یه پیشنهاد باورنکردنی در مورد کار خودم داد که گفتم باید بررسی کنم و….

    سوما: یکی از مشتری هام زنگ زد و گفت بیا کارت دارم،

    رفتم و گفت یه سفارش 20هزارتایی برات دارم که برای یه اداره ای هست و هفته ی آینده در موردش جلسه داریم

    و………

    و از همه مهمتر

    استاد جان

    من حالم خوبه

    حالم هر روز بهتر و بهتر میشه

    شاید باورش سخت باشه

    ولی هرچی قسط و غرض و وامِ من داره به سمت تموم شدن میره، من حتی عبادت هام و نمازم و حال معنوی م هم داره بهتر و بهتر میشه،

    اخلاقم توی خونه

    و…….

    اصلاً استاد دارم رها میشم

    شاد میشم

    از زندگیم لذت میبرم

    حالا سوال من از اون دوست آقا رضا اینه:

    بر فرض مثال من الان یه وامی بگیرم و یه زمینی بخرم و 5سال دیگه 10برابر بشه

    ولی،

    جواب عمر منو کی میده

    عمری که با نگرانی و استرس سر شد،

    بیماری های جسمی یی که به من اضافه میشه،

    بداخلاقی های من در خونه و اجتماع به دلیل بدهی داشتن….

    پیامک های بانک….

    استرس و نگرانی اقساط

    و……….

    آخه به چه قیمت ؟!

    ضمنا طبق مطلبی که اول کامنت عرض کردم،

    از کجا معلوم من تا 5سال دیگه زنده باشم؟

    کی تعهد کرده من حتما زنده هستم؟

    و……….

    استاد عزیزم،

    عاشقتم

    ای مردِ مردا

    ای مشتی ترین استاد

    شما به لطف پروردگار ،

    منو نجات دادی

    و تا عمر دارم مدیونتم،

    راستی استاد

    همین الان اذان مغرب رو دارن میگن،

    الله اکبر

    اشهد ان لا اله الا الله

    توحید،توحید،توحید

    خدارو قسم میدم به این وقت عزیز مناجات،

    همون اندازه ای که شما، به من کمک کردی،

    در دنیا و آخرت بهترین نعماتش رو نصیبتون کنه،،

    الهی آمین

    توحید،توحید،توحید،

    رفقا،خدا کریمه

    بخاد بده،بدون غرض و وام هم میده

    کریمه کریم

    حلالم کنید

    زیاده گویی کردم

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      فاطمه سليمى گفته:
      مدت عضویت: 1763 روز

      علی آقا سلام

      صد رد صد با شما موافقم که کلید تمام مسایل در مورد وام و رشد مالی و… هر مسئله دیگری توحیده

      وقتی باور داشته باشیم که قدرت مطلق خداست و همین قدرت مطلق مسئولیت زندگیمونو بدست خودمون قرار داده و ماییم که خالق زندگی خودمون هستیم دیگه سراغ کس دیگری برای حل مسائلمون نمیریم

      باور می کنیم که ما توانایی اینو داریم که فقط با توکل بر خدا پول بسازیم

      ثروتها و نعمتها هر کدوم در زمان مناسبش به زندگی ما وارد میشن

      نیازی نیست عجله کنیم

      عجله کردن یه باور محدود کننده است و باعث پسرفت ما میشه

      خیلی شما رو تحسین میکنم که تصمیم گرفتید وام هاتونو تصفیه کنید و این کارو عملی کردید

      و تسلیم پیشنهاد های وسوسه کننده بعدی نشدید

      سلام منو به همسرتون برسونید

      در پناه خدا بهترینها نصیبتون بشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        علی روحی ۱۱۰ گفته:
        مدت عضویت: 1367 روز

        ،،،هو،،،

        سلام خانم سلیمی بزرگوار

        خداوند رحمان رو شاکرم که در این مسیر زیبا قرار دارم و دوستان عزیزی همچون شما در کنار من هستند

        الحمدالله رب العالمین

        واقعاً همین طوره که فرمودین،

        همه چی توحیده

        منتها به اندازه ای که من توحید رو باور کنم، به همون اندازه هم نتایجم بزرگتر میشه

        ضمناً خانومم هم اینجاس و به شما سلام میرسونه

        در پناه حضرت حق باشید انشاءالله

        ممنونم و سپاسگزار

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    شقایق براتی گفته:
    مدت عضویت: 916 روز

    بنام فرمانروای کل هستی

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم بانو قشنگم

    سلام خدمت تمام دوستان هم فرکانسی من

    امروز صبح ساعت هفت که چشمامو باز کردم واردسایت شدم و بافایل رضای عزیز رو به روشدم وقتی گوش دادم چقد حس فوق العاده ای داشتم و خدارو هزاران بار شکر میکنم که لایق شنیدن این صحبت های باارزش هستم

    من درشرایط و در خانواده ای بزرگ شدم که همش وام ،قرض ،بدهکاری بود واقعا با تک تک سلولهای بدنم حرفای شمااستاد عزیزم رو درک میکنم که چقد شرایط سخت و سختتر میشه و هرروز که چشم باز میکردم میفهمیدم دوباره یک وام جدید یک قرض جدید جالبه همه انتظار داشتیم خوب دیگ بااین وام قرضا داد میشه و ماهم یک نفس میکشیم ولی هرروز بدتر و بدتر بیشتررتو منجلاب فرو میرفتیم و هرروز یا از بانکهای مختلف زنگ میزدن که واماتون عقب افتاده یا بدهکارا دم خونه داد و بیداد که قرار بود فلان تاریخ پول بدین چیشد پس شما کلاهبردارین و ازاین مدل توهینا و من اعضای خانوادم ساعتا اشک میریختیم و حس بد داشتیم هرروز دعوا و جنگ

    وام گرفتن و قرض خیلی ذهن ادمو محدود میکنه و درگیر در حدی که اجازه نمیده یک لقمه نون به راحتی بخوره ادم یا به قول معروف یک اب خوش از گلو ادم پایین نمیره …چقد ادمو کوچیک و‌ضعیف میکنه و هرکسی به خودش اجازه بی احترامی میده و‌بهت توهین میکنن

    وخلاصه در بدترین شرایط مالی که فقط قرض و وام بود بزرگ شدم ناخوداگاه متنفر شدم از قرض و وام

    جالبه همیشه سوال میپرسیدم خدایا چرا شرایط ما روز به روز بدتر میشه روز به روز وام و قرضا بیشتر میشه ماهیچ پیشرفتی نداریم ؟؟؟؟

    بارها شده بود این سوال از فامیل یا افردا مختلف پرسیدم و تنها جوابی که به من میدادن این بود که چون خدا ادمهایی رو که بیشتر دوست داره بیشتر امتحان میکنه و بیشتر عذاب میده تا اون فرد بیشتر اسم خدارو بگه و یاد خدا باشه ولی کسایی که پولدارن خدا بیشتر پول میده که دیگ صداشونو نشنوه و یادش نکنن من ناخوداگاه هیچوقت نمیتونستم قبول کنم همچین جوابی رو با خودم میگفتم پس عدالت کجاست ؟؟؟یکی اینقد داشته باشه و یکی پول یک نون نداشته باشه مگه میشه چطور خدا دلش میاد بنده اش اینقد عذاب ببینه …. تااینکه الان متوجه شدم عدالتی درجهان حکم فرماس که مو لای درزش نمیره هرکس در موقعیت درسته و موقعیتی که خودش خلق کرده .. ،

    واقعا درک میکنم که قرض ووام نه تنها ادم رشد و پیشرفتی نداره بلکه از نظر اخلاقی و روابط در بدترین مرز قرار میگیره همیشه باخودش درگیر و درحال جنگه و عصبی و باخانواده همش دعوا و بزن و بکوبه

    تااینک ازدواج کردم و اولین فردی که منو بااستاد عزیزم اشنا کرد همسرم عشق زندگیم بود ولی من در فرکانس و‌مدار حرفای استاد نبودم چون شرایطم بشدت بد بود جالبه حرفای استاد به من ارامش میداد دو روز گوش میدادم و انگیزه میگرفتم دوباره رها میکردم تا هفته ها باز حالم بد و بدتر میشد همیشه همسرم به من میگفت شاید این حرفارو چندسال بعد متوجه بشی چون داری مقاومت میکنی من فقط سکوت میکردم الان همیشه این حرف عشقم مثل یک زنگ تو سرم صدا میده و شاید باورتون نشه ولی من یک سال تمام فکرمیکردم عضو سایت هستم چون هر چندمدت یک سر میزدم و دو روز خوب بودم باز میرفتم تااینکه از اون فضا دور شدم و اومدم خونه خودم همیشه نگران و ترس داشتم که تو زندگی من وام و قرض نباشه چون واقعا ناخوداگاه متنفر شده بودم از وام و بانک و قرض

    و این نگرانی و ترس و استرس من منو روز ب روز بدتر میکرد ارامش و عشق و ثروت از من گرفته بود و روابطی درستی نداشتم و بشدت عصبی بودم

    یک روز نشستم و در خلوت خودم به خودم تعهد دادم و نوشتم که به تمام حرفای استاد عزیزم عمل میکنم خدایاکمکم کن و هدایتم کن به راه و مسیر درست تااینک دو یا سه روز ازاین درخواست من گذشت و اومدم تو سایت فایل سفر به دور امریکا دیدم و یک حسی بهم میگفت کامنت بزارم وقتی اومدم شروع کنم ب نوشتن دیدم من اصلا عضو سایت نیستم به خدا همونجا یک صدای از درونم گفت چون ازمن نخواسته بودی و توی همچنین فرکانس و‌مداری نبودی من تنم لرزید و اشکام ریخت و یک حس عجیبی داشتم که دوباره صدای درونم گفت حالا عضو سایت بشو

    و سریع عضوسایت شدم و از نظر ارامش و روابط خیلی بهترشدم و تازه خدای خودمو رو پیدا کردم

    و من واقعا رضای عزیزم رو تحسین میکنم و بهش افتخار میکنم که چقدمتعهد بوده و چقد عمل کرده به تمام حرفای استاد عزیز وقتی رضای عزیز صحبت میکنه مثل یک فیلم شرایط زندگی خودم ازجلوی چشمام رد میشه و باحرفای رضای عزیز و پیشرفت و متعهد بودنش من انگیزم هزار برابر شده که منم میتونم پس

    رضای عزیزم ازت سپاسگزارم بخاطر صحبت های قشنگ و صادقانه ات که اینقد وجود شما خالصه من باشما ارتباط قوی میتونم برقرار کنم به قول معروف هرچه از دل برون اید بر دل نشیند (امیدوارم درست گفته باشم )

    همینجا از همسر عزیزم که عضو سایت هم هست تشکر میکنم و ازش سپاسگزارم که منو بابهترین استاد جهان که دست الهی هست اشنا کرد (عاشقانه دوستت دارم ️)

    و به زودی میام در فرصت مناسب ازتغییرات خانوادم میگم براتون که الان چقدر موفق هستن بخاطر اینک جهان چک محکمی. بهشون زد واقعا محکم یعنی به معنای واقعی با خاک یکسان شدن و دوباره همه چیز عوض شد و الان موفق هستن خداروشکر

    خدایاشکرت عاشقانه میپرستمت و بهت ایمان دارم و حرکت میکنم

    عاشقتم استادعزیز و مریم بانوی نازنین.

    فالله خیرحافظا

    همتونو به بهترین محافظ و نگهبان جهان میسپارم

    عاشقتونم درپناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    عادل حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2907 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی.

    چقدر خداوند رو سپاسگذارم بخاطر همه چیز که انقدر عالی هدایتم میکنه به همچین فایل های

    واقعا حرف های اقا رضا وبخصوص عملگرا بودنشون چقدر تحسین برانگیز است که درست به قانون عمل کردن

    و اقعا از وقتی که فایل های اقا رضا اومده رو سایت من چقدر به خودم اشنا شدم چرا چون واقعا عمل نمیکنم ب قوانین. و بقول استاد فقط میشنوم ودوست دارم ب روش قبلی یا روش خودم عمل. کنم (این قوانین رو قبول دارم باور دارم و بهش ایمان دارم و ب حرف های استاد شک ندارم )

    اما فقط اون سالهای اول خوب عمل میکردم ونتیجه میگرفتم

    و الان دوسالی هست فقط گوش میدم وشایت بگم 10 درصدی هست عمل میکنم

    البته ناگفته هم نماند من در مورد 99 درصد از موارد پاشنه آشیل دارم

    و وجود ادمهای منفی هم دوروبرم و حتی همسرم که دیگه همیشه باهم هست وجود دارن ..

    البته میدونم که باید روی خودم کار کنم و اینا بهانی بیش نیستن .

    وتازه یک نتیجه خوب دیگه هم گرفتم که چند روزی هست گوشی خریدم قبلا با یک گوشی مدل پاین که توی این چند سال اشنای با استاد و از اول اشنای هم بوده. واقعا. اگه میخواستم یک فایل تصویری از استاد ببینم. باید حتما اون فایل اولی رو حذف کنم بعد یکی دیگه رو ببینم خیلی مشکل بود فایل های تصویری از استاد ببینم دانلود نمیشد. حافظه نداشتم کلی. زجر میکشیدم اکثر وقتا فقط صوتی گوش میدادم.

    ولی چند روزی هست اونم هدایتی ب گوشی. بهتر خریدم و دارم فایل هامو دسته بندی میکنم و خیلی بهتر راحت تر دانلود میکنم و مجبور ب حذف نیستم و خدارو شکر که به این مدار بالاتر رسیدم و حتما جهشی خاهد داشت برام عاشقانه سپاسگذار خداوندم

    بخاطر این تغیر که خیلی خوبه بنظرم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    Ali ariya گفته:
    مدت عضویت: 1176 روز

    سلام به استاد عزیز و دوستان

    استاد فایل های آقا رضا واقعا تاثیر گذار بود و من به طرز عجیبی متحول شدم ،و اوج تحولات هم زمانی بودکه نتایج آقا رضا مشخص میشد و اصل کار زمانی بود که شما توضیحات تکمیلی میدادین نسبت به حرف های آقا رضا .

    استاد من از بچه های دوره 12 قدم هستم و الان به تازگی قدم هفتم رو خریدم ،استاد انقلابی درون من ایجاد کردین با این فایل این بحث تمرکز و استاد یک دوره براش در نظر بگیرین چون من خودم واقعا در این مورد ضعف اساسی دارم ، استاد در رابطه با وام و قسط و قرض هم تصمیمی و گرفتم که واقعا برام سخت بود ولی متعهدانه عملیش کردم و ادامه خواهم داد به یاری خداوند .

    استاد در رابطه با سرمایه گذاری و حرفی ام که زدین من 12 هزار دلار فقط در ارز دیجیتال از دست دادم در وحله اول ،در ادامه جبران مافات و پول از دست رفته ام 13 هزار دلار دیگه ام از دست دادم و صفر صفر صفر شدم تازه با این شرایط که تازه نامزد کرده بودم

    دیگه بریدم با عجز از خداوندم کمک خواستم و گفتم هدایتم کن

    خداوند هدایتم کرد و من با شما و مباحث شما آشنا شدم ،دوره 12 قدم رو برداشتم و الان استاد فقط میتونم بگم خداروشکر که من اون پول ها رو از دست دادم و تونستم با شما و مباحث عالیتون آشنا شم چون من در تمامی مراحل زندگی رشد کردم (مادی ،معنوی،روابط ،کار ،عزت نفس ،خود شناسی و …) همین 7 قدم برای من یک دنیا نعمت و امید داشته .

    استاد من دیگه خودم پول میسازم دیگه کاری نمیکنم که دیگران برام پول بسازن دیگه به دنبال یه دفعه پول مو چند برابر کنم نیستم

    دیگه به دنبال جبران خسارت نیستم ، استاد آموزه های شما همین فایل نتایج همین صحبت ها رو اگر عمل کنم به تمام آنچه که میخواهم میرسم و هدایت میشم ،استاد من جذب های مالی داشتم که فکرشم از سرم نمیگذشت .

    خداوند رو شکر انشالله که دوره تمرکز رو یه روزی آماده کنید و من بتونم از دوره عالیتون استفاده کنم البته برای یک عمر فایل و آموزه درون این سایت هست بی نهایت از شما و خانم شایسته و آقا رضا ممنونم که این آگاهی های ناب رو بر امون قرار دادین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: